جامعه‌شناسی افق‌نگر ـ دکتر احمد بخارایی
4K subscribers
69 photos
21 videos
1 file
685 links
تلاش من در جهت توصیف، تبیین و تحلیل پدیده‌ها و مسائل اجتماعی ایران معطوف به «آینده» است… منتظر دریافت نظر شما پیرامون تحلیل ارایه شده هستم. با سپاس: 👈 https://t.me/drbokharaei

www.dr-bokharaei.com

Ahmad Bokharaei, Sociologist
Download Telegram
❇️ دولت در قبال رعایت #قرنطینه از مردم حمایت کند

🗓 یک‌شنبه ۲۴ فروردین ۱۳۹۹

📰 گزارش خبرگزاری فارس درباره‌ی تأثیرات تصمیم‌های دولت بر #جامعه در مدیریت بحران کرونا در گفت‌وگو با #احمد_بخارایی | منتشرشده در آدینه ۲۲ فروردین ۱۳۹۹

👈 نمایش گزارش:
🔍 بخش‌هایی از سخنان من:

… بهترین روش این است که اطلاعات موثق و درست راجع به تبعات کووید ۱۹ به اطلاع مردم رسانده شود، بهتر است دوربین‌ها در بیمارستان‌ها به چرخش درآیند و واقعیت دردناک کرونا در مقابل دیدگان مردم قرار گیرد …

… موضوع دومی که مردم را به رعایت اصول مربوطه و شرایط قرنطینه تشویق می‌کند احساس برخورداری از امنیت نسبی است. یعنی شهروندان باید احساس کنند که دولت و حاکمیت از آن‌ها در مقابل رعایت قرنطینه حمایت می‌کند مانند بخشش مالیاتی یا پرداخت وام‌های جبرانی یا کمک‌های معیشتی، تمام این موارد مشروط به تقویت حس اعتماد نسبت به دولت است که همواره با بحران مواجه بوده است …

… متأسفانه واقعیت موضوع این است که مقابله‌ی واقعی و فراگیر با شیوع ویروس کرونا هزینه‌بر است و دولت‌هایی که با مشکلات اقتصادی مواجهند ترجیح می‌دهند موضوع شیوع ویروس کرونا را به حاشیه برانند و علاقه‌مند نیستند این موضوع برجسته شود و به اشکال مختلف تلاش می‌کنند تا عادی‌سازی کنند …

… طبیعی است اگر دولت‌ها و مدیریت کلان در هر جامعه‌ای نسبت به تضمین امنیت اجتماعی و اقتصادی قشرهای آسیب‌پذیر مانند کسبه‌ی خرده‌پا، دوره‌گردها، کودکان کار و زنان سرپرست خانوار اقدام لازم را انجام ندهند نمی‌توان امید داشت در مواجهه با مسائلی مانند شیوع ویروس کرونا، آنها برخورد عقلانی داشته باشند …

… بنابراین به رغم هشدارها باز هم قشرهایی احساس می‌کنند که مجبورند در خیابان‌ها و مکان‌های عمومی حاضر شوند، این‌ها مجبورند به «زنده بودن» بیندیشند اما «زندگی کردن» برای آن‌ها در درجه دوم اهمیت است …

… متاسفانه زنان سرپرست خانوار با مشکلات شدیدتری مواجه خواهند شد چون هم نیازمند کسب درآمد روزانه هستند و هم اینکه «زن» هستند …

… به طور کلی جوامعی که با اقتصاد شکننده و تک‌محصولی مواجه هستند در این‌گونه مسائل مانند مقابله با کرونا به شدت شکننده هستند و گاه احساس می‌کنند نه راه پس دارند و نه راه پیش! اقتصادی که متکی به فروش منابع زیرزمینی است و از صنعتی که در دنیا بتواند عرض اندام کند برخوردار نیست نمی‌تواند اصول علمی را در مواجهه با کرونا اتخاذ کند …

… در این میان وضعیت از گذشته وخیم‌تر می‌شود و این گونه دولت‌ها در چنین دوران‌هایی در معرض داوری جدی اعضای جامعه قرار می‌گیرند و چه بسا با بحران‌هایی نوین مواجه شوند، و گویی ویروس کرونا محکی برای کارآمدی مدیریت‌های کلان در یک جامعه هم خواهد شد …

… البته در فرهنگ ما دشوار است که افراد در قرنطینه‌ی کامل به سر برند اما یک ماه گذشته نشان داد که در میان قشرهایی که به طبقات متوسط یا مرفه جامعه تعلق دارند رعایت اصول درست، بیش‌تر رایج بوده است تا در میان قشرهای آسیب‌پذیر و نیازمند اجتماعی …

… ناگفته نماند که ویروس کرونا به همان میزان که دارای کارکردهای منفی بوده از کارکردهای مثبت هم برخوردار است مانند همین نزدیکی اعضای خانواده نسبت به یک‌دیگر یا شکل‌گیری نوعی «تفکر» نسبت به پیرامون در قالب رعایت اصول بهداشتی یا مطالعه پیرامون کرونا و در نهایت «فکر به مرگ» موضوع مهمی است که این انسان عجول و پرشتاب در زندگی‌های شهری به آن نیازمند است …

… این‌که انسان بیاموزد که در زندگی کوتاه، حرص و زیر پاگذاشتن دیگران برای ارتقاء خود قابل بازنگری است، موضوع بسیار مهمی است …

… علاوه بر همه‌ی این‌ها ما یاد گرفتیم که با طبیعت، تعامل درست‌تری داشته باشیم و بیاموزیم که دست‌کاری بیش‌تر طبیعت می‌تواند عوارض جبران‌ناپذیر داشته باشد، ویروس کرونا به ما آموخت که اگر کره‌ی زمین را آگاهانه درنیابیم گاه «مجبور» خواهیم شد که چنین کنیم تا زمین هم نفس بکشد …

«اگر با نگاه من هم‌سو هستید لطفاً ـ با درج منبع ـ بازنشر کنید.»

⚠️ درخواست: بازپخش پست‌ها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال forward شود یا با درج پیوند پست و کانال «جامعه‌شناسی افق‌نگر» (t.me/dr_bokharaei/…postID) صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.

🎞🎙🖌 دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
🖌 من ویروس #کرونا هستم!(۱) | اپیزود نخست

🗓 یک‌شنبه ۳۱ فروردین ۱۳۹۹

من ویروس کرونا مسافری از چین که با تور #سیاست به ایران آمدم. «چگونه» آمدنم هرچه بود به سهولت انجام شد.
احتمالاً از #ووهان با ماهان، حدود چهار ماه پیش در دی نودوهشت، برای گشت‌وگذار به سرزمین شما قدم گذاشتم و حدود دو ماه به سهولت و بدون منع و حذر در راهپیمایی‌ها و اجتماعات و #انتخابات، گشت‌وگذار کردم. شما و مدعیان‌تان را اندکی عجیب یافتم. پس از دوم اسفند و پس از انتخابات #مجلس بود که صدای بگیر و ببند به گوشم رسید اما نوشدارو پس از مرگ سهراب بود. پس از آن هم به سختی به سفرم در کشورتان ادامه دادم تا امروز که پایان فروردین نودونه است و می‌خواهم در اردیبهشت ماه با فراغت بال به مسافرت ادامه دهم. طبیعتِ بسیاری از ما ویروس‌ها اشغال جایگاه فرماندهی سلول و صدور دستورات غلطی است که به بیماری و بسا مرگ می‌انجامد. ما به بدن‌های ضعیف حمله می‌کنیم تا آن‌ها بدانند خود مسئول مرگ‌شان هستند و اگر نمی‌توانند سالم زندگی کنند پس محکوم به سفر زود هنگام ابدی هستند. من آمدم تا گفته باشم اجتماع آدمیان در یک شهر و کشور و نیز در این کره‌ی خاکی تابع همین اصل است که: درست بی‌اندیش و درست رفتار کن و خود و پیرامون و جامعه‌ات را از ویروس‌های مرگ‌بار پاک کن و الاّ محکوم به مرگ هستی چه آنی و چه تدریجی! بله این‌جا ایران است. این‌که چگونه وارد این‌جا شدم موضوع دیگری است. اما نمی‌دانم چرا برخی که مرا در همان ابتدا دیده بودند اجازه نداشتند علنی کنند. نمی‌دانم این داستان بیست‌و‌دوم بهمن سال نود‌وهشت و این حکایت انتخابات مجلس در دوم اسفند همان سال چقدر می‌توانست مهم باشد که تلاش می‌شد من را پنهان نگه دارند! از سوی دیگر برخی که به سراغ‌شان رفته‌بودم با عجز و ناله از من درخواست می‌کردند که رهایشان کنم اما با شرمندگی و با زبان بی‌زبانی به آنها می‌گفتم که آمدنم دست من بوده اما رفتنم به خواست و اراده و آگاهی کسانی بستگی دارد که شمایان در همان بیست‌و‌دوم بهمن و دوم اسفند بر سر دست‌هایتان بلندشان کرده‌اید. اما گاه احساس می‌کردم صدایم را کم‌تر کسی می‌شنود و آن دسته که می‌شنوند یا اهل مماشات هستند یا صدای‌شان به جایی نمی‌رسد. نمی‌خواهم گذشته را کالبدشکافی کنم که هر چه بود گذشت. مهم «آینده» است. من بالاخره رخت برخواهم بست و روزی نه چندان دور از شما خداحافظی خواهم کرد اما در ایرانِ شما بسا «چهار» احساس پس از رفتنم جان بگیرد. نخستین آنها «احساس دل‌تنگی» است. می‌دانید چرا می‌گویم: «دل‌تنگی»؟ دل‌تنگی زمانی حس می‌شود که ذهن در آغوش «دل» آرام گیرد و ذهن هم که «واقعیت» را در خود جای می‌دهد. من یک «واقعیت» هستم اما دردناک و می‌پذیرم که آسیب‌تان رسانده‌ام و از این جهت سرافکنده‌ام. اما بسا پس از رفتنم دست‌های شما، «هوایم» را در آغوش بگیرند و دلتنگم شوند. می‌پرسید: چگونه؟ … زمانی که از آمدنم آگاه شدید و شنیدید که #کووید۱۹، بی‌رحم است خود را #قرنطینه کردید اما آیا از خودتان پرسیدید که من به کدام «جمع» و به کدام «جسم»ی می‌توانم آسیب غیر قابل ترمیم برسانم؟ برایم دردناک بود که به اجتماعات آسیب‌پذیر و قشرهای فقیر هجوم ببرم و نیز برایم اسف‌بار بود که جسم‌های ضعیف را مورد حمله‌ی کشنده قرار دهم. از این که به کمپ‌های ترک اعتیاد یا جمع #معتادان یا به میان سلول‌های #زندانیان که فشرده در یک بند کوچک و سرخورده و خشم‌ناک بودند و کار من برای نفوذ، آسان بود می‌رفتم غم‌بار بودم. چهره‌های نگران و منتظر و درمانده‌ی آنان را هیچ‌گاه نمی‌توانم فراموش کنم. همواره با خود می‌اندیشیدم که این مردمان که «#زندگی» را کم‌تر تجربه کرده‌اند و گاه تلاش‌شان فقط برای «زنده» ماندن بوده است و این‌ها که در این زندگی کوتاه، دست‌شان از بسیاری فرصت‌ها برای رشد و خوب‌زیستن کوتاه بوده است و این‌هایی که به اندازه‌ی کافی مورد بی‌مهری روزگار، واقع و «قربانی» نظام متحد #قدرت و #ثروت شده‌اند حالا چرا باز هم باید مورد حمله‌ی من قرار گیرند و چرا افرادی که خوب‌تر خورده‌اند و خوب‌تر گشت‌وگذار کرده‌اند و خوب‌تر در این مارپیچ زمانه هنرنمایی کرده‌اند و خوب‌تر چریده‌اند، دستم به آنها کم‌تر می‌رسد؟ از این اسف‌بارتر این‌که در وانفسای حمله به زندانیان مجبور بودم گاه بدن‌ انسان‌هایی را لمس کنم که برای مردمان‌شان جان‌فشانی کرده‌بودند و می‌شنیدم گفته‌می‌شد که «امنیتی» هستند. چقدر روح‌های بزرگی داشتند … | ادامه 👉

«اگر با نگاه من هم‌سو هستید لطفاً ـ با درج منبع ـ بازنشر کنید.»

⚠️ درخواست: بازپخش پست‌ها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال forward شود یا با درج پیوند پست و کانال «جامعه‌شناسی افق‌نگر» (t.me/dr_bokharaei/…postID) صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.

🎞🎙🖌 دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
❇️ ٣ سیاست برای رویارویی با #کرونا

🗓 آدینه ۲۰ تیر ۱۳۹۹

📰 یادداشت #احمد_بخارایی درباره‌ی وضعیت بحران کرونا در ایران در روزنامه‌ی «شهروند» | منتشرشده در چهارشنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۹، شماره‌ی ۲۰۱۱

👈 نمایش گزارش:
🖌 بخش‌هایی از یادداشت من:

#کووید١٩ مسئله‌ای است جهانی و بنابراین در مواجهه با این #همه‌گیری سه سیاست را می‌شود در پیش گرفت، نه در ایران بلکه در سطح جهانی. اول سیاستی در سطح خرد، یعنی سیاستی حداقلی. دیگری سیاستی در سطح میانه یعنی سیاستی متوسط است و سیاست سوم حداکثری و در سطح کلان است. حداکثری به این معنا که کشوری مانند کانادا هم #قرنطینه را به‌طور جدی اجرایی کرد و هم کمک‌هزینه‌ها پرداخت شدند. البته تلفات همیشه وجود دارد. هر بیماری تلفات خاص خودش را دارد و گریزی از آن نیست. در سیاست میانی، قرنطینه‌ها کوتاه‌مدت‌تر بودند و دایره یارانه‌ها و پرداخت‌ها هم محدود بود مانند انگلستان و کشورهای اروپایی. سیاست حداقلی به کشور ما مربوط می‌شد. عملاً کمک‌هزینه‌هایی که بتوانند قرنطینه و شرایط اقتصادی را جبران کنند، وجود نداشتند و معنادار نبودند. بحث کمک‌هزینه‌های یک‌ یا دومیلیونی که مطرح شد، کم‌تر مؤثر بود. قرنطینه‌ هم خیلی موقت بود و به ایام نوروز مربوط می‌شد که کمی طولانی‌تر شد. باید گفت مواجهه‌ی منطقی، چارچوب‌دار و منظم با این مسئله صورت نگرفت. داستان مقابله با کرونا جدا از موارد دیگر کشور نیست، کم‌وبیش از یک جنس‌اند. وقتی در کشور وقایع مختلفی رخ می‌دهد، وقایع فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی بالاخره نوع مواجهه با این مسئله اشتراکاتی دارند. ما از نظر فرهنگی هم تکامل‌ نیافته‌ایم؛ رفتارهای تقلیدی و هیجان‌زده و کنش‌های بیشتر احساسی باعث شده خودمان هم کمتر فکر کنیم. اینکه چرا فرهنگ تکامل‌ نیافته است، برمی‌گردد به بخشی که متکلف امر فرهنگ است.

سال‌ها است که در یک‌سری عناصر ناکارآمد فرهنگی درجا می‌زنیم، امروز کووید ـ١٩ است، روز دیگر نیازمندان هستند، بعد «ان‌جی‌او»ها هستند. هرجا که #فرهنگ می‌خواهد قدعلم کند، می‌بینیم یک فرهنگ تکامل‌نیافته به صحنه پا می‌گذارد. در این دو، سه‌ماهه همه ما مسافرت‌رفتن‌ها و دورهمی‌‌گرفتن‌ها را دیدیم. سری به بازار بزنید، این نوع حضور چقدر ضروری است؟ این برمی‌گردد به مقوله‌ی فرهنگ. در دنیا کم‌تر کشوری را می‌بینیم که این‌گونه افسارگسیخته عمل شود. در حقیقت شدت توجه‌نکردن در میان مردم ایران بیشتر است. در بحث سازمان بهداشت هم شاهدیم که از همکاری‌نکردن مردم گفته می‌شود، از این‌که موارد گوش‌زد شده و کوتاهی از آن‌ها بوده است. این نوع از برخورد پاک‌کردن صورت مسئله است. همیشه تصور این بوده که باید گفتاردرمانی کنیم. ما این گفتاردرمانی را در مسائل دیگر هم زیاد دیده‌ایم. گفته می‌شود مردم در خانه بمانند و از رفت‌وآمدهای غیرضروری اجتناب کنند. کسی که مجبور به تأمین معیشتش است، این ریسک را به جان می‌خرد و این مسائل باید در سطح کلان بررسی شود. به عنوان مثال در دوران کرونا گروهی از مستأجرها نتوانستند اجاره‌بهایشان را پرداخت کنند و حالا دادگاه‌ها از آنها حمایت نمی‌کنند. در واقع هیچ حمایتی از اقشار آسیب‌پذیر وجود ندارد، البته در بخش درمان هم به همین شکل عمل می‌شود. فردی که توانایی مالی دارد، درصورت بیماری می‌تواند در بیمارستان‌های خصوصی درمان شود اما فردی که توانایی مالی ندارد، باید به بیمارستان‌های دولتی مراجعه کند، درحالی که از نبودِ ظرفیت این بیمارستان‌ها و پذیرش بیماران در پارکینگ این بیمارستان‌ها اخباری به گوش می‌رسد. بسیاری از کشورها برای مقابله با کرونا از قوانین سخت بهره بردند و جریمه‌های سنگینی وضع کردند درحالی که این رویه در ایران پاسخ‌گو نیست، چون ما شرایط اقتصادی شکننده‌ای داریم، به‌شدت شرایط اقتصادی به مسائل سیاسی گره می‌خورد و این یکی از مشکلات بزرگ در ایران است …

⚠️ درخواست: بازپخش پست‌ها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.

🎞🎙🖌 دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
❇️ #شطحیات_اجتماعی (۸)

🗓 دوشنبه ۲۳ فروردین ۱۴۰۰

پراکنده خواهم گفت زیرا «زیاده»، منسجم گفته‌ایم و «زیاد»، شنیده‌ نشده‌ایم!

بهار هزار و چهارصد

«#مرگ» کرونایی: «#آگاهی» اجتماعی!

🖋
#احمد_بخارایی | جامعه‌شناس

بمیرید بمیرید در این عشق (بخوانید: کرونا) بمیرید ـ در این عشق چو مردید همه روح پذیرید
بمیرید بمیرید و زین مرگ مترسید ـ کز این خاک برآیید سماوات (بخوانید: آگاهی) بگیرید

دیروز بود که یکی از روزنامه‌نگاران به دنبال اصرارش در روزهای قبل، دوباره در واتس‌اپ پیام داد:
او: سلام دکتر بخارایی عزیز. درباره‌ی یادداشت به نتیجه‌ای رسیدین؟ بالاخره لطف شما شامل حال من میشه؟
من: سلام. باور کنید چیز جدیدی به ذهنم نمی‌رسه که برای یادداشت مناسب باشه. مگر این‌که شما پرسش‌های جدیدی در مورد #کرونا داشته باشید.
او: بحث بیش‌تر حول محور افزایش ابتلا و مرگ به دلیل وجود کرونای انگلیسی هست و ادامه‌ی روند دورکاری‌ها و اعمال #قرنطینه و رعایت پروتکل‌ها توسط مردم.
من: می‌دونم. واقعاً این مطلب جدیدی نیست.
او: بله کرونا که همونه فقط با شدت بیش‌تر.
من: مطالب قبلی را می‌توانید تکرار کنید. باید پرسش جدیدی داشت.
او: محور یادداشتی که گفتن اینه: رفتار مردم در مواجهه با محدودیت‌های کرونایی.
من: می‌دونم چی در ذهن‌شون هست. پرسش‌های تکراری و کلی … هر وقت #دولت_ایران مانند #دولت_انگلیس ۸۰درصد درآمد ماهانه‌ی کسبه و دیگران را بدون استثنا به آن‌ها هر ماه پرداخت کرد آن وقت می‌توان با مردم از لزوم رعایت قواعد قرنطینه سخن گفت.
او: البته این درست نیست که همه‌ی تقصیرها رو گردن #دولت بندازیم مشکل جای دیگست متأسفانه و البته که مردم هم نباید دست به خودکشی بزنن.
من: دقت نکردید چی گفتم. از شکم گرسنه یا از مردمی که در ناآرامی به سر می‌برن نباید انتظار داشت که در خانه بنشینند.
او: بله یقیناً این هم درسته ولی می‌شه سر کار رفت و در عین حال پروتکل‌ها رو هم رعایت کرد.
من: خیر نمی‌شه. این حرف‌ها لاکچری است فکر می‌کنم.
او: البته تحریم‌ها کمر اقتصاد رو شکسته و مقصر اصلی دولت نیست.
من: علت #تحریم؟؟؟؟
او: اون از بالاتر از دولت آب می‌خوره، خودتون که در جریانین.
من: این دولت‌ها کارگزار آن مقام بالاتر بوده‌اند. جز این است؟
او: اینام موندن تو امپاس. دیگه چیزی به آخر عمر دولت نمونده ولی همونطور که میدونین با رفتن اینام هیچ اتفاق جدیدی نمیفته.
من: درسته، موافقم. به همین خاطر سال‌هاست که فریاد می‌زنیم از این نظام ایدئولوژیک، آبی گرم نمی‌شود. پس بهتر است با «مردن» دیگران، به خود آییم. پس کرونا کارکرد مثبت دارد …
او: چه کارکرد مثبت وحشتناکی!
من: در جامعه‌ای که به طور طبیعی نمی‌زاید، چاره ای جز سزارین توأم با خطر نیست.
او: چه جمله‌ی دردآور و چه مثال به‌جا و زیبایی، زیبا از نظر هم‌خوانی با اصل مطلب.
من: حالا باز هم علاقه‌مند هستید این مطالب را در روزنامه‌تان منتشر کنید؟
او: منم بخوام نمی‌شه. ای کاش روزی برسه که بشه ولی امر محاله.
من: شما اگر مسئول #روزنامه بودید منتشر می‌کردید؟
او: #اعدام نمی‌شدم آیا؟ حقایق رو باید گفت ولی خطوط قرمز این اجازه رو نمیده!
… و این بود گفت‌و‌گوی ما در واتس‌اپ.

| نتیجه:

۱ـ مردمی که تن به «#مرگ_اجتماعی» داده‌اند سهل است که تن به #مرگ_فردی هم بدهند. چو صد آید نود هم نزد ما است! فایده‌اش این است که اگر این مرگ‌های ناشی از ویروس کرونای امروز و ویروس‌های بعدی که در راه است هر قدر زیادتر شود و ما بیش‌تر بمیریم شاید دیگران بعدها بیش‌تر فکر کنند که «#نظام_حکم‌رانی» در تشدید تلفات، چه نقشی دارد و این پدیده، «آگاهی‌بخش» است.

۲ـ در «مرگ اجتماعی»، روزنامه‌نگارانش مجبور به کارهایی می‌شوند که به آن‌ها اعتقادی ندارند و نیز اگر بخواهند ایفای نقش کنند از عواقبش می‌ترسند. پس در جامعه‌ی ما، قبل از این‌که از کرونا بمیریم، مرده بودیم. باز می‌گردم به دو بیت بالا از مولانا که: بمیریم شاید آگاهی یابند!

تا خرداد ۱۴۰۰ و ایام #انتخابات، باز هم از این #شطحیات خواهم گفت.

| t.me/dr_bokharaei

🎞🎙🖌 دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها:

| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |