❇️ #شطحیات_اجتماعی (۱)
🗓 شنبه ۷ فروردین ۱۴۰۰
پراکنده خواهمگفت زیرا «زیاده»، منسجم گفتهایم و «زیاد»، شنیده نشدهایم!
بهار هزار و چهارصد
آشفتهحالی اصلاحطلبان
🖋 #احمد_بخارایی، جامعهشناس
۱ـ آمدهاند و برای دفاع از روند #اصلاحطلبی، آن را به سه سطح حداقلی، میانی و حداکثری تقسیم کردهاند و شکل خوبش را که حداکثری است، «ساختاری» نام نهادهاند. میخواهند بگویند که انجام #اصلاحات ساختاری امکانپذیر است. حال چگونه میتوان ماهی را از فضای بیرون از آب، مطلع کرد؟ وقتی در اصول اول و دوم #قانون_اساسی، همه چیز موکول به تفسیر فقهای جامعالشرایط است چگونه میتوان #ساختار_حقوقی (بخوانید: قانون اساسی) را «اصلاح ساختاری» کرد؟ با کدام ترفند و عصای موسی میتوان ساختار حقوقیای که «گزینش ـ محوری» را فریاد میزند و بالطبع، مشارکتستیز میشود را اساساً ترمیم (بخوانید: متحول) کرد؟
۲ـ میگویند «#بحران» نداریم. البته درست میگویند زیرا اگر #مسائل_اجتماعی ملموس را حلناشده تلقی کنیم، دیگر مسائل پهندامنهای که ملموس نیستند گویی وجود ندارند. به یاد آورید داستان تصویر مار و نوشتهی مار را! درست است #بحران_بیآبی و #بحران_امر_جنسی و #بحران_دروغپراکنی نداریم زیرا هنوز اندر خم یک کوچه با بحران #بیکاری دست به گریبانیم و بنابراین آن بحرانهای سهگانهی قبلی، تجملاتی تلقی میشوند!
۳ـ تعریف «بحران» چیست؟ اگر کلی بگوییم که خودمان هم متوجه نشویم یعنی: «بیشترشدن #پتانسیل_تخریب نسبت به پتانسیل عمومی موجود». حال میتوان گفت: چون پتانسیل #ایدئولوژیک بالایی داریم و همه چیز را میتوانیم به مقدرات الهی ارجاع دهیم و فرهنگ #شیعهگری کارآمدی برای #حاکمیت در صحنه، عرض اندام میکند پس تا اطلاع ثانوی پتانسیل عمومی خوبی داریم و بنابراین «بحران نداریم»!
۴ـ تلاش میکنند با طرح «اصلاحطلبی به مثابه اصلاح ساختاری»، اواخر #خرداد_۱۴۰۰ مردم را به رأیدادن ترغیب کنند. نمیدانم معنای «#مشارکت» چیست که حتی به مشارکت پنجاه درصدی هم راضیاند و آن پنجاه درصد دیگر را کجا میخواهند به حساب آورند اما علیالظاهر، «مشارکت» مبتنی بر «#مشروعیت» و آن هم مبتنی بر «#اعتماد» است. به نظر میرسد، خروجی و نتیجهی اعتماد در یک #جامعه، تحقق «همدلی» است. اما این همدلی، چه شرط لازمی دارد؟ یعنی نخستین گام اعتمادافزایی چیست؟ به نظر میرسد ابتدا «همفکری» نیاز است. اگر جماعتی، همفکر نباشند که دیگر، همنشینی و همگامی و نهایتاً همدلی، اتفاق نمیافتد. اینک کجا است آن «همفکری»؟ اصولیون، همفکرند اما آیا میان منادیان اصلاحطلبی، همفکری وجود دارد؟ آیا میان روشناندیشان با #اصلاحطلبان همفکری وجود دارد؟ کجا است ریسمان واحدی که بین این همه ایرانی داخل و خارج، پیوند فکری برقرار کند؟ فقط یک درک مبهم اما کموبیش واحد، از ایرانیّت است و بس!
۵ـ به نظر میرسد یک بحران ناپیدا، بیش از هر چیز چهرهی آینده را زخمی خواهد کرد و آن هم #بحران_نومیدی است. مطالبهگرها نومید و خستهاند که البته این برای قدرتپرستان، نوید خوبی به همراه دارد که دیگر کسی غر نزند و به آنچه مقدر شده رضایت دهد. اما در منظر جامعهشناختی، امّالبحرانها، بحران نومیدی و خستهگی از مطالبهگری است. حالا دیگر جایی برای صحبت در خصوص #بحران_هویت و #بحران_توزیع باقی نمیماند.
تا خرداد ۱۴۰۰ و ایام انتخابات، باز هم از این #شطحیات خواهیم گفت.
| t.me/dr_bokharaei
⚠️ درخواست: بازپخش پستها لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
🗓 شنبه ۷ فروردین ۱۴۰۰
پراکنده خواهمگفت زیرا «زیاده»، منسجم گفتهایم و «زیاد»، شنیده نشدهایم!
بهار هزار و چهارصد
آشفتهحالی اصلاحطلبان
🖋 #احمد_بخارایی، جامعهشناس
۱ـ آمدهاند و برای دفاع از روند #اصلاحطلبی، آن را به سه سطح حداقلی، میانی و حداکثری تقسیم کردهاند و شکل خوبش را که حداکثری است، «ساختاری» نام نهادهاند. میخواهند بگویند که انجام #اصلاحات ساختاری امکانپذیر است. حال چگونه میتوان ماهی را از فضای بیرون از آب، مطلع کرد؟ وقتی در اصول اول و دوم #قانون_اساسی، همه چیز موکول به تفسیر فقهای جامعالشرایط است چگونه میتوان #ساختار_حقوقی (بخوانید: قانون اساسی) را «اصلاح ساختاری» کرد؟ با کدام ترفند و عصای موسی میتوان ساختار حقوقیای که «گزینش ـ محوری» را فریاد میزند و بالطبع، مشارکتستیز میشود را اساساً ترمیم (بخوانید: متحول) کرد؟
۲ـ میگویند «#بحران» نداریم. البته درست میگویند زیرا اگر #مسائل_اجتماعی ملموس را حلناشده تلقی کنیم، دیگر مسائل پهندامنهای که ملموس نیستند گویی وجود ندارند. به یاد آورید داستان تصویر مار و نوشتهی مار را! درست است #بحران_بیآبی و #بحران_امر_جنسی و #بحران_دروغپراکنی نداریم زیرا هنوز اندر خم یک کوچه با بحران #بیکاری دست به گریبانیم و بنابراین آن بحرانهای سهگانهی قبلی، تجملاتی تلقی میشوند!
۳ـ تعریف «بحران» چیست؟ اگر کلی بگوییم که خودمان هم متوجه نشویم یعنی: «بیشترشدن #پتانسیل_تخریب نسبت به پتانسیل عمومی موجود». حال میتوان گفت: چون پتانسیل #ایدئولوژیک بالایی داریم و همه چیز را میتوانیم به مقدرات الهی ارجاع دهیم و فرهنگ #شیعهگری کارآمدی برای #حاکمیت در صحنه، عرض اندام میکند پس تا اطلاع ثانوی پتانسیل عمومی خوبی داریم و بنابراین «بحران نداریم»!
۴ـ تلاش میکنند با طرح «اصلاحطلبی به مثابه اصلاح ساختاری»، اواخر #خرداد_۱۴۰۰ مردم را به رأیدادن ترغیب کنند. نمیدانم معنای «#مشارکت» چیست که حتی به مشارکت پنجاه درصدی هم راضیاند و آن پنجاه درصد دیگر را کجا میخواهند به حساب آورند اما علیالظاهر، «مشارکت» مبتنی بر «#مشروعیت» و آن هم مبتنی بر «#اعتماد» است. به نظر میرسد، خروجی و نتیجهی اعتماد در یک #جامعه، تحقق «همدلی» است. اما این همدلی، چه شرط لازمی دارد؟ یعنی نخستین گام اعتمادافزایی چیست؟ به نظر میرسد ابتدا «همفکری» نیاز است. اگر جماعتی، همفکر نباشند که دیگر، همنشینی و همگامی و نهایتاً همدلی، اتفاق نمیافتد. اینک کجا است آن «همفکری»؟ اصولیون، همفکرند اما آیا میان منادیان اصلاحطلبی، همفکری وجود دارد؟ آیا میان روشناندیشان با #اصلاحطلبان همفکری وجود دارد؟ کجا است ریسمان واحدی که بین این همه ایرانی داخل و خارج، پیوند فکری برقرار کند؟ فقط یک درک مبهم اما کموبیش واحد، از ایرانیّت است و بس!
۵ـ به نظر میرسد یک بحران ناپیدا، بیش از هر چیز چهرهی آینده را زخمی خواهد کرد و آن هم #بحران_نومیدی است. مطالبهگرها نومید و خستهاند که البته این برای قدرتپرستان، نوید خوبی به همراه دارد که دیگر کسی غر نزند و به آنچه مقدر شده رضایت دهد. اما در منظر جامعهشناختی، امّالبحرانها، بحران نومیدی و خستهگی از مطالبهگری است. حالا دیگر جایی برای صحبت در خصوص #بحران_هویت و #بحران_توزیع باقی نمیماند.
تا خرداد ۱۴۰۰ و ایام انتخابات، باز هم از این #شطحیات خواهیم گفت.
| t.me/dr_bokharaei
⚠️ درخواست: بازپخش پستها لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
Telegram
جامعهشناسی افقنگر ـ دکتر احمد بخارایی
تلاش من در جهت توصیف، تبیین و تحلیل پدیدهها و مسائل اجتماعی ایران معطوف به «آینده» است… منتظر دریافت نظر شما پیرامون تحلیل ارایه شده هستم. با سپاس: 👈 https://t.me/drbokharaei
www.dr-bokharaei.com
Ahmad Bokharaei, Sociologist
www.dr-bokharaei.com
Ahmad Bokharaei, Sociologist
❇️ #شطحیات_اجتماعی (۲)
🗓 دوشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۰
پراکنده خواهم گفت زیرا «زیاده»، منسجم گفتهایم و «زیاد»، شنیده نشدهایم!
بهار هزار و چهارصد
نگاه از دور: «فرا نگاهی» به دستوپا زدن حاکمیت!
🖋 #احمد_بخارایی، جامعهشناس
۱ـ این روزها خیلیها ابراز نگرانی میکنند. از چی؟ از تفاهمنامه #ایران و #چین که قرار است طی قراردادهای بعدی حدود ۴۰۰ میلیارد دلار از سوی چینیها در ایران طی ۲۵ سال در صنایع نفت، گاز، راهآهن و جادهسازی سرمایهگذاری شود. عمدتاً #معترضان دو دستهاند و اعتراضها متوجه دو امر است: الف ـ به مفاد تفاهمنامه، فلذا میگویند طبق اصل ۱۵۳ #قانون_اساسی، هر گونه قرارداد که موجب سلطهی بیگانه بر منابع طبیعی، اقتصادی، فرهنگ، ارتش و دیگر شؤن کشور گردد ممنوع است. ب ـ به طرف داخلی که «#حاکمیت_ایران» است و استدلال میکنند که چین با این همکاری به تداوم حیات نامشروع #حاکمیت در ایران مدد میرساند. نامشروع بودن را هم مبتنی بر نمایندگی نکردن همهی ملت از سوی حاکمیت #مستبد میدانند.
۲ـ معترضان در گروه نخست که هنوز از محتوای تفاهمنامه مطلع نیستند کلیگویی میکنند. بنابراین، این سیاستگذاری حکومتی را «بهانه»ای برای ابراز مخالفت خود قرار میدهند. چه میشود که هر حرکت سیاستگذارانه، با مخالفت جمع کثیری از مردم در یک #جامعه مواجه میشود؟ معترضان در گروه دوم که تعرض واضحی به اصل تفاهمنامه ندارند با توجه به قدرت گرفتن طرف ایرانی در خردهنظام سیاسی، نگران تمدید حیات حاکمیتی هستند که گوشهایش، کر و چشمهایش، کور است و واقعیتهای متکثر اجتماعی را در یک چارچوب تنگ #ایدئولوژیک نمیتواند مشاهده کند. بنابراین با زبان بیزبانی به طرف چینی میگویند که فعلاً دست نگه دار تا ما #قدرت بگیریم و آن وقت با ما توافقنامه امضا کن. خیلی ساده!
۳ـ در هر دو گروه فوق که خیل عظیمی از اهالی اجتماعی در داخل و خارج از کشور را نمایندگی میکنند یک امر، مشترک است و آن متزلزل بودن حاکمیت و قدرت در ایران است. گویی «#مقبولیت_سیاسی» حاکمیت در ایران با تنگنای نفسگیر مواجه است. میگویند «#مشروعیت» (Legitimacy) یک #نظام_سیاسی مبتنی بر چهار عامل: حقانیت، قانونمندی، کارآمدی و مقبولیت است. نظام سیاسی در ایران «حقانیت» خود را از منبع فرهنگ ماورایی #شیعی کسب کرده، و نیز «قانونمندی» خود را در تبعیت از اصول مشوّش قانون اساسی و نیز قانونهای نیمبند مجلسی که نمایندگان تهرانش ۱۲درصد رأی واجدان اعطای رأی در این حوزهی انتخابیه را کسب کردهاند نشان میدهد و همچنین «کارآمدی»اش برای طرفدارانش، در حد رضایتبخش نسبی است به گونهای که گاه «تب» را به «مرگ» ترجیح میدهند تا نکند در غیاب این #حکومت_شیعی، کفار حاکم شوند و نیز دستهای دیگر که اعتقادی به #ایدئولوژی در عرصهی عمومی ندارند اما این آب را به اندازه کافی «گلآلود» میبینند از آن ماهی میگیرند و بر ثروت خود میافزایند. در این وانفسای سیاسی، به نظر میرسد سه عامل از چهار عامل مشروعیتبخش، در صحنه عرض اندام میکنند پس #مشروعیت_سیاسی در ایران با #بحران مواجه نیست. حال چه میتوان گفت؟
۴ـ لازم است در تعریف مشروعیت سیاسی، تجدید نظر کنیم و بگوییم که «مقبولیت» (Acceptability) نه یک جزء در میان اجزای مشروعیت سیاسی، بلکه به موازات آن دارای وزن است و به بیان دیگر مقبولیت سیاسی، نه «قسمی» از مشروعیت سیاسی، بلکه «قسیم» آن است و این دو «#پایداری_سیاسی» را میسازند. حالا میگویم: ما در ایران با «#بحران_مقبولیت_سیاسی» مواجهایم!
۵ـ در یک خانواده، پدر تلاش میکند برای فرزندانش امکانات رفاهی فراهم آورد و دلسوز است اما بر اساس الگوهای سنتی خود میخواهد امرونهی کند. در این خانواده، پدر و تلاشش ارج ندارد و تلاش نکردنش، گاه بهتر خواهد بود زیرا برای رفاه فرزندش، ماشین میخرد اما همان ماشین بلای جان فرزند میشود. پدر اندیشیده بود که فرزند با آن ماشین ممکن است به عتبات عالیات سفر کند اما او با دوستانش به همنشینیهای شبانه میرود و در دود غرق میشود و آن میشود که امروز در ایران، «گلگشی»، گل میکند و هنجار میشود! چه رابطهای مشاهده میشود بین آن پدر و این پدر؟ این پدر معنوی و این #رهبر_معظم هم فکر میکند که همهی تلاشش برای استعلای #دین و میهن است اما چقدر فاصله است بین ذهن و عین! حالا اگر همهی دنیا هم بیایند و به این حاکمیت کمک کنند تا ایران، توانمند شود بسا من و شما باز هم به همه دنیا معترض شویم. چرا؟ زیرا «مقبولیت نظام سیاسی» در ایران با بحران مواجه است و این همه منابع انسانی و غیر انسانی دارد به هرز میرود. به نظر میرسد باتلاق تاریخی در انتظار ما است. شاید در آیندهای نه چندان دور، متاسفانه تنازعات، جنبهی #قومی و فراگیر پیدا کند!
| t.me/dr_bokharaei
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
🗓 دوشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۰
پراکنده خواهم گفت زیرا «زیاده»، منسجم گفتهایم و «زیاد»، شنیده نشدهایم!
بهار هزار و چهارصد
نگاه از دور: «فرا نگاهی» به دستوپا زدن حاکمیت!
🖋 #احمد_بخارایی، جامعهشناس
۱ـ این روزها خیلیها ابراز نگرانی میکنند. از چی؟ از تفاهمنامه #ایران و #چین که قرار است طی قراردادهای بعدی حدود ۴۰۰ میلیارد دلار از سوی چینیها در ایران طی ۲۵ سال در صنایع نفت، گاز، راهآهن و جادهسازی سرمایهگذاری شود. عمدتاً #معترضان دو دستهاند و اعتراضها متوجه دو امر است: الف ـ به مفاد تفاهمنامه، فلذا میگویند طبق اصل ۱۵۳ #قانون_اساسی، هر گونه قرارداد که موجب سلطهی بیگانه بر منابع طبیعی، اقتصادی، فرهنگ، ارتش و دیگر شؤن کشور گردد ممنوع است. ب ـ به طرف داخلی که «#حاکمیت_ایران» است و استدلال میکنند که چین با این همکاری به تداوم حیات نامشروع #حاکمیت در ایران مدد میرساند. نامشروع بودن را هم مبتنی بر نمایندگی نکردن همهی ملت از سوی حاکمیت #مستبد میدانند.
۲ـ معترضان در گروه نخست که هنوز از محتوای تفاهمنامه مطلع نیستند کلیگویی میکنند. بنابراین، این سیاستگذاری حکومتی را «بهانه»ای برای ابراز مخالفت خود قرار میدهند. چه میشود که هر حرکت سیاستگذارانه، با مخالفت جمع کثیری از مردم در یک #جامعه مواجه میشود؟ معترضان در گروه دوم که تعرض واضحی به اصل تفاهمنامه ندارند با توجه به قدرت گرفتن طرف ایرانی در خردهنظام سیاسی، نگران تمدید حیات حاکمیتی هستند که گوشهایش، کر و چشمهایش، کور است و واقعیتهای متکثر اجتماعی را در یک چارچوب تنگ #ایدئولوژیک نمیتواند مشاهده کند. بنابراین با زبان بیزبانی به طرف چینی میگویند که فعلاً دست نگه دار تا ما #قدرت بگیریم و آن وقت با ما توافقنامه امضا کن. خیلی ساده!
۳ـ در هر دو گروه فوق که خیل عظیمی از اهالی اجتماعی در داخل و خارج از کشور را نمایندگی میکنند یک امر، مشترک است و آن متزلزل بودن حاکمیت و قدرت در ایران است. گویی «#مقبولیت_سیاسی» حاکمیت در ایران با تنگنای نفسگیر مواجه است. میگویند «#مشروعیت» (Legitimacy) یک #نظام_سیاسی مبتنی بر چهار عامل: حقانیت، قانونمندی، کارآمدی و مقبولیت است. نظام سیاسی در ایران «حقانیت» خود را از منبع فرهنگ ماورایی #شیعی کسب کرده، و نیز «قانونمندی» خود را در تبعیت از اصول مشوّش قانون اساسی و نیز قانونهای نیمبند مجلسی که نمایندگان تهرانش ۱۲درصد رأی واجدان اعطای رأی در این حوزهی انتخابیه را کسب کردهاند نشان میدهد و همچنین «کارآمدی»اش برای طرفدارانش، در حد رضایتبخش نسبی است به گونهای که گاه «تب» را به «مرگ» ترجیح میدهند تا نکند در غیاب این #حکومت_شیعی، کفار حاکم شوند و نیز دستهای دیگر که اعتقادی به #ایدئولوژی در عرصهی عمومی ندارند اما این آب را به اندازه کافی «گلآلود» میبینند از آن ماهی میگیرند و بر ثروت خود میافزایند. در این وانفسای سیاسی، به نظر میرسد سه عامل از چهار عامل مشروعیتبخش، در صحنه عرض اندام میکنند پس #مشروعیت_سیاسی در ایران با #بحران مواجه نیست. حال چه میتوان گفت؟
۴ـ لازم است در تعریف مشروعیت سیاسی، تجدید نظر کنیم و بگوییم که «مقبولیت» (Acceptability) نه یک جزء در میان اجزای مشروعیت سیاسی، بلکه به موازات آن دارای وزن است و به بیان دیگر مقبولیت سیاسی، نه «قسمی» از مشروعیت سیاسی، بلکه «قسیم» آن است و این دو «#پایداری_سیاسی» را میسازند. حالا میگویم: ما در ایران با «#بحران_مقبولیت_سیاسی» مواجهایم!
۵ـ در یک خانواده، پدر تلاش میکند برای فرزندانش امکانات رفاهی فراهم آورد و دلسوز است اما بر اساس الگوهای سنتی خود میخواهد امرونهی کند. در این خانواده، پدر و تلاشش ارج ندارد و تلاش نکردنش، گاه بهتر خواهد بود زیرا برای رفاه فرزندش، ماشین میخرد اما همان ماشین بلای جان فرزند میشود. پدر اندیشیده بود که فرزند با آن ماشین ممکن است به عتبات عالیات سفر کند اما او با دوستانش به همنشینیهای شبانه میرود و در دود غرق میشود و آن میشود که امروز در ایران، «گلگشی»، گل میکند و هنجار میشود! چه رابطهای مشاهده میشود بین آن پدر و این پدر؟ این پدر معنوی و این #رهبر_معظم هم فکر میکند که همهی تلاشش برای استعلای #دین و میهن است اما چقدر فاصله است بین ذهن و عین! حالا اگر همهی دنیا هم بیایند و به این حاکمیت کمک کنند تا ایران، توانمند شود بسا من و شما باز هم به همه دنیا معترض شویم. چرا؟ زیرا «مقبولیت نظام سیاسی» در ایران با بحران مواجه است و این همه منابع انسانی و غیر انسانی دارد به هرز میرود. به نظر میرسد باتلاق تاریخی در انتظار ما است. شاید در آیندهای نه چندان دور، متاسفانه تنازعات، جنبهی #قومی و فراگیر پیدا کند!
| t.me/dr_bokharaei
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
Telegram
جامعهشناسی افقنگر ـ دکتر احمد بخارایی
تلاش من در جهت توصیف، تبیین و تحلیل پدیدهها و مسائل اجتماعی ایران معطوف به «آینده» است… منتظر دریافت نظر شما پیرامون تحلیل ارایه شده هستم. با سپاس: 👈 https://t.me/drbokharaei
www.dr-bokharaei.com
Ahmad Bokharaei, Sociologist
www.dr-bokharaei.com
Ahmad Bokharaei, Sociologist
❇️ #شطحیات_اجتماعی (۳)
🗓 چهارشنبه ۱۱ فروردین ۱۴۰۰
پراکنده خواهمگفت زیرا «زیاده»، منسجم گفتهایم و «زیاد»، شنیده نشدهایم!
بهار هزار و چهارصد
«#بحران_مقبولیت» #نظام_شیعی در ایران
🖋 #احمد_بخارایی، جامعهشناس
۱ـ در شطحیات (۲) گفتهبودم که #نظام_سیاسی در ایران از میان چهار مؤلفهی «#مشروعیت_سیاسی» در سه مؤلفه، مشکل بحرانآفرین ندارد که عبارتند از: حقانیت، قانونمندی و کارآمدی (البته با تعاریفی که گذشت!) اما در مؤلفهی چهارم یعنی «#مقبولیت» (Acceptability) با بحران مواجه است که این به تنهایی هموزن همهی آن سه عنصر قبلی در #ناپایداری_سیاسی در ایران است. دوستان خواستند بیشتر توضیح دهم.
۲ـ «بحران مقبولیت» مانند هر پدیدهای از چهار زاویه معطوف به سه زمان، قابل تحلیل است.
۲ـ۱ـ به اعتبار تبارشناسی #جامعه:
الف ـ ما با «بحران مقبولیت» مواجهیم زیرا به اعتبار بستر فرهنگی و مذهبی، اینک و همچنان تندیس «#ولایت ـ #امت» در میادین شهرها به جای «#دولت ـ #ملت» خود را مینمایاند که نزد برخی تاریخ گذشته است.
ب ـ ما با «بحران مقبولیت» مواجهیم زیرا به اعتبار بستر جهانی، الگوهای حکومتمداری در ایران با روند #جهانیشدن ناساز است.
۲ـ۲ـ به اعتبار «شکل» در زمان اکنون:
الف ـ ما با «بحران مقبولیت» مواجهیم زیرا به طور عریان مشاهده میشود که مقولاتی مانند «#عشق» و «#صلح» و «#دیگرخواهی» به حاشیه رفتهاند و زندگی، علی الظاهر تکراری و تا حدودی خالی از معنا شده است.
ب ـ ما با «بحران مقبولیت» مواجهیم زیرا در کوچه و خیابان مشاهده میشود که #انسانیت، نحیف شده است و #کودکان_کار و خیابان تا کمر به داخل ظرف زباله خم شدهاند.
۲ـ۳ـ به اعتبار «محتوا» در زمان اکنون:
ما با «بحران مقبولیت» مواجهیم زیرا …
ـ در روند تصمیمسازی، نقش «عاملیت» به سطح حداقلی کاهش یافته، از #رأی دادنها تا اصلاح ساختارها،
ـ فضای دهشتناک نئولیبرالی کج و ماوج حاکم، نوکیسهها را همچنان ارتقاء میبخشد و فرصت خوبی برای اهالی زدوبند فراهم کرده است تا با «ریش مصلحتی»، به ریشه بزنند،
ـ «تخصصمحوری» از ترس «تعهدمحوری» به کنجی خزیده و #عقلانیت، نحیف شده است،
ـ وحشت #حاکمیت از رعایایش، به کماعتمادی مردم به حاکمیت منجر شده است،
ـ از #مذهب، استفادهی ابزاری شده است،
ـ کاریزمایی فرمانده، تبدیل به فرماندهی کاریزمای تاریخگذشته، شده است.
۲ـ۴ـ به اعتبار پیآمدها:
ما با «بحران مقبولیت» مواجهیم زیرا …
ـ حس بیهودگی، گریبان خیلیها را میفشارد در صحنههای خالی از محتوا مانند رأیدادنها تا اصلاح ساختارها،
ـ نرخ #بیکاری بالاست و آزاردهنده،
ـ #آموزش در مدارس و دانشگاهها، سست و کممایهاند،
ـ زندانها به جای «ترمیم متهم»، مشوّق تکرار جرماند،
ـ با فضای هوشمند مجازی، مقابله میشود تا همچنان با کنکاش حوزهی خصوصی، مدار فکری کنشگران به سمت مدار #ایدئولوژیک حاکمیت، جهت یابد،
ـ مدافعان #آزادی و حتی مدافعان زیبایی و سلامت طبیعت، به حبس می روند،
ـ نارضایتی از «آنچه هست» (با فرض خوببودن نسبت به برخی کشورهای کمتر توسعهیافته) رو به افزایش است.
۳ـ هفده شاخص در تشدید «بحران مقبولیت» نظام سیاسی در ایران را متذکر شدم. میخواهم بگویم نیمی از این موارد (هشتونیم شاخص!) کفایت میکند که پایداری یک نظام سیاسی، متزلزل شود. از نبود «#دموکراسی» حرفی نزدم چرا که همهی این موارد هفدهگانه، قبل از تحقق دموکراسی از امکان تحقق به طور نسبی برخوردارند، پس: دموکراسی پیشکش حاکمیت! در شطحیات (۲) نوشتم و اینک باز میگویم که وجود «بحران مقبولیت» در نظام سیاسی در هر جامعهای باتلاقی میآفریند که حاکمیت هر قدر هم خیرخواهانه هر توافقنامهای را با هر صاحب قدرتی امضا کند به ضد خود تبدیل میشود! فکر کنیم، فکر کردن خوب است.
تا خرداد ۱۴۰۰ و ایام #انتخابات، باز هم از این #شطحیات خواهم گفت.
| t.me/dr_bokharaei
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
🗓 چهارشنبه ۱۱ فروردین ۱۴۰۰
پراکنده خواهمگفت زیرا «زیاده»، منسجم گفتهایم و «زیاد»، شنیده نشدهایم!
بهار هزار و چهارصد
«#بحران_مقبولیت» #نظام_شیعی در ایران
🖋 #احمد_بخارایی، جامعهشناس
۱ـ در شطحیات (۲) گفتهبودم که #نظام_سیاسی در ایران از میان چهار مؤلفهی «#مشروعیت_سیاسی» در سه مؤلفه، مشکل بحرانآفرین ندارد که عبارتند از: حقانیت، قانونمندی و کارآمدی (البته با تعاریفی که گذشت!) اما در مؤلفهی چهارم یعنی «#مقبولیت» (Acceptability) با بحران مواجه است که این به تنهایی هموزن همهی آن سه عنصر قبلی در #ناپایداری_سیاسی در ایران است. دوستان خواستند بیشتر توضیح دهم.
۲ـ «بحران مقبولیت» مانند هر پدیدهای از چهار زاویه معطوف به سه زمان، قابل تحلیل است.
۲ـ۱ـ به اعتبار تبارشناسی #جامعه:
الف ـ ما با «بحران مقبولیت» مواجهیم زیرا به اعتبار بستر فرهنگی و مذهبی، اینک و همچنان تندیس «#ولایت ـ #امت» در میادین شهرها به جای «#دولت ـ #ملت» خود را مینمایاند که نزد برخی تاریخ گذشته است.
ب ـ ما با «بحران مقبولیت» مواجهیم زیرا به اعتبار بستر جهانی، الگوهای حکومتمداری در ایران با روند #جهانیشدن ناساز است.
۲ـ۲ـ به اعتبار «شکل» در زمان اکنون:
الف ـ ما با «بحران مقبولیت» مواجهیم زیرا به طور عریان مشاهده میشود که مقولاتی مانند «#عشق» و «#صلح» و «#دیگرخواهی» به حاشیه رفتهاند و زندگی، علی الظاهر تکراری و تا حدودی خالی از معنا شده است.
ب ـ ما با «بحران مقبولیت» مواجهیم زیرا در کوچه و خیابان مشاهده میشود که #انسانیت، نحیف شده است و #کودکان_کار و خیابان تا کمر به داخل ظرف زباله خم شدهاند.
۲ـ۳ـ به اعتبار «محتوا» در زمان اکنون:
ما با «بحران مقبولیت» مواجهیم زیرا …
ـ در روند تصمیمسازی، نقش «عاملیت» به سطح حداقلی کاهش یافته، از #رأی دادنها تا اصلاح ساختارها،
ـ فضای دهشتناک نئولیبرالی کج و ماوج حاکم، نوکیسهها را همچنان ارتقاء میبخشد و فرصت خوبی برای اهالی زدوبند فراهم کرده است تا با «ریش مصلحتی»، به ریشه بزنند،
ـ «تخصصمحوری» از ترس «تعهدمحوری» به کنجی خزیده و #عقلانیت، نحیف شده است،
ـ وحشت #حاکمیت از رعایایش، به کماعتمادی مردم به حاکمیت منجر شده است،
ـ از #مذهب، استفادهی ابزاری شده است،
ـ کاریزمایی فرمانده، تبدیل به فرماندهی کاریزمای تاریخگذشته، شده است.
۲ـ۴ـ به اعتبار پیآمدها:
ما با «بحران مقبولیت» مواجهیم زیرا …
ـ حس بیهودگی، گریبان خیلیها را میفشارد در صحنههای خالی از محتوا مانند رأیدادنها تا اصلاح ساختارها،
ـ نرخ #بیکاری بالاست و آزاردهنده،
ـ #آموزش در مدارس و دانشگاهها، سست و کممایهاند،
ـ زندانها به جای «ترمیم متهم»، مشوّق تکرار جرماند،
ـ با فضای هوشمند مجازی، مقابله میشود تا همچنان با کنکاش حوزهی خصوصی، مدار فکری کنشگران به سمت مدار #ایدئولوژیک حاکمیت، جهت یابد،
ـ مدافعان #آزادی و حتی مدافعان زیبایی و سلامت طبیعت، به حبس می روند،
ـ نارضایتی از «آنچه هست» (با فرض خوببودن نسبت به برخی کشورهای کمتر توسعهیافته) رو به افزایش است.
۳ـ هفده شاخص در تشدید «بحران مقبولیت» نظام سیاسی در ایران را متذکر شدم. میخواهم بگویم نیمی از این موارد (هشتونیم شاخص!) کفایت میکند که پایداری یک نظام سیاسی، متزلزل شود. از نبود «#دموکراسی» حرفی نزدم چرا که همهی این موارد هفدهگانه، قبل از تحقق دموکراسی از امکان تحقق به طور نسبی برخوردارند، پس: دموکراسی پیشکش حاکمیت! در شطحیات (۲) نوشتم و اینک باز میگویم که وجود «بحران مقبولیت» در نظام سیاسی در هر جامعهای باتلاقی میآفریند که حاکمیت هر قدر هم خیرخواهانه هر توافقنامهای را با هر صاحب قدرتی امضا کند به ضد خود تبدیل میشود! فکر کنیم، فکر کردن خوب است.
تا خرداد ۱۴۰۰ و ایام #انتخابات، باز هم از این #شطحیات خواهم گفت.
| t.me/dr_bokharaei
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
Telegram
جامعهشناسی افقنگر ـ دکتر احمد بخارایی
تلاش من در جهت توصیف، تبیین و تحلیل پدیدهها و مسائل اجتماعی ایران معطوف به «آینده» است… منتظر دریافت نظر شما پیرامون تحلیل ارایه شده هستم. با سپاس: 👈 https://t.me/drbokharaei
www.dr-bokharaei.com
Ahmad Bokharaei, Sociologist
www.dr-bokharaei.com
Ahmad Bokharaei, Sociologist
❇️ #شطحیات_اجتماعی (۵)
🗓 دوشنبه ۱۶ فروردین ۱۴۰۰
پراکنده خواهم گفت زیرا «زیاده»، منسجم گفتهایم و «زیاد»، شنیده نشدهایم!
بهار هزار و چهارصد
«#کرونا»ی #ایدئولوژیک
🖋 #احمد_بخارایی | جامعهشناس
یک سال پیش در تاریخ ۱۴ فروردین ۱۳۹۹ در بند ۳ یک یاداشت برای روزنامهی ایران نوشتم:
«پس از دورهی عرض اندام «#کووید_۱۹»، نقش «دولتها» در کنترل و مدیریت کلان جوامع بیش از پیش مورد توجه قرار خواهدگرفت. در این میان، دولتهایی که عرصههای اقتصادی را با چالش مواجه ساختهاند و آن را با محوریت «#ایدئولوژی» در هم آمیختهاند با بحران روبهرو خواهندشد زیرا صلاحیتشان از سوی اعضای #جامعه مورد داوری قرار خواهدگرفت»! اینجا👇
https://t.me/dr_bokharaei/357
اینک دقیقاً یک سال از آن تاریخ گذشته و همچنان میبینیم که اندر خم یک کوچهایم و معلوم نیست در این جمعیت بیش از هشتادمیلیونی، آن صد یا دویستهزار نفری که مشخص نیست چه محلولی را به جای #واکسن تزریقانده شدهاند چه حالی دارند! در انگلیس بیش از چهل درصد مردم واکسینه شدهاند و اینجا یکی در مقام #رهبری میگوید که حق خرید واکسن از غرب را ندارید، این یکی در مقام رئیس #دولت میگوید که ما واکسن را به هر طریقی تهیه خواهیمکرد و هم او دیروز هم گفته: «عبادت مردم و مناسک مردم، مهم است» و پریروز در کابینهاش تصمیم گرفتهبود که جادهها را بگشایند و پسپریروز هم میگفت که مردم ناچارند کار کنند و قس علیهذا …! اینک این آشفتهبازار کووید ۱۹ و این هم مرگ و میرهایی که در راه است. اگر چند سال دیگر هم بگذرد و اگر بنا به درخواست جمع #اصلاحطلبان_حکومتی و #اصولگرایان، «#حاکمیت_یگانه» اعم از نظامی و غیر نظامی سر کار آید همچنان معتقدم #اقتصاد_شیعیمسلک (بخوانید: صلحستیز) راه به جایی نخواهدبرد و همچنان انسانها جانشان کمارزش است!
تا خرداد ۱۴۰۰ و ایام #انتخابات، باز هم از این #شطحیات خواهم گفت.
| t.me/dr_bokharaei
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
🗓 دوشنبه ۱۶ فروردین ۱۴۰۰
پراکنده خواهم گفت زیرا «زیاده»، منسجم گفتهایم و «زیاد»، شنیده نشدهایم!
بهار هزار و چهارصد
«#کرونا»ی #ایدئولوژیک
🖋 #احمد_بخارایی | جامعهشناس
یک سال پیش در تاریخ ۱۴ فروردین ۱۳۹۹ در بند ۳ یک یاداشت برای روزنامهی ایران نوشتم:
«پس از دورهی عرض اندام «#کووید_۱۹»، نقش «دولتها» در کنترل و مدیریت کلان جوامع بیش از پیش مورد توجه قرار خواهدگرفت. در این میان، دولتهایی که عرصههای اقتصادی را با چالش مواجه ساختهاند و آن را با محوریت «#ایدئولوژی» در هم آمیختهاند با بحران روبهرو خواهندشد زیرا صلاحیتشان از سوی اعضای #جامعه مورد داوری قرار خواهدگرفت»! اینجا👇
https://t.me/dr_bokharaei/357
اینک دقیقاً یک سال از آن تاریخ گذشته و همچنان میبینیم که اندر خم یک کوچهایم و معلوم نیست در این جمعیت بیش از هشتادمیلیونی، آن صد یا دویستهزار نفری که مشخص نیست چه محلولی را به جای #واکسن تزریقانده شدهاند چه حالی دارند! در انگلیس بیش از چهل درصد مردم واکسینه شدهاند و اینجا یکی در مقام #رهبری میگوید که حق خرید واکسن از غرب را ندارید، این یکی در مقام رئیس #دولت میگوید که ما واکسن را به هر طریقی تهیه خواهیمکرد و هم او دیروز هم گفته: «عبادت مردم و مناسک مردم، مهم است» و پریروز در کابینهاش تصمیم گرفتهبود که جادهها را بگشایند و پسپریروز هم میگفت که مردم ناچارند کار کنند و قس علیهذا …! اینک این آشفتهبازار کووید ۱۹ و این هم مرگ و میرهایی که در راه است. اگر چند سال دیگر هم بگذرد و اگر بنا به درخواست جمع #اصلاحطلبان_حکومتی و #اصولگرایان، «#حاکمیت_یگانه» اعم از نظامی و غیر نظامی سر کار آید همچنان معتقدم #اقتصاد_شیعیمسلک (بخوانید: صلحستیز) راه به جایی نخواهدبرد و همچنان انسانها جانشان کمارزش است!
تا خرداد ۱۴۰۰ و ایام #انتخابات، باز هم از این #شطحیات خواهم گفت.
| t.me/dr_bokharaei
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
Telegram
جامعهشناسی افقنگر ـ دکتر احمد بخارایی
تلاش من در جهت توصیف، تبیین و تحلیل پدیدهها و مسائل اجتماعی ایران معطوف به «آینده» است… منتظر دریافت نظر شما پیرامون تحلیل ارایه شده هستم. با سپاس: 👈 https://t.me/drbokharaei
www.dr-bokharaei.com
Ahmad Bokharaei, Sociologist
www.dr-bokharaei.com
Ahmad Bokharaei, Sociologist
| #فقر_اقتصادی، #فقر_اجتماعی و دیگر انواع #فقر را به همراه آورده است و به دنبالش: #فروپاشی_اجتماعی!
🗓 چهارشنبه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۰
📰 گزارش روزنامهی اقتصاد پویا دربارهی گسترش زنجیرهی فقر در گفتوگو با #احمد_بخارایی و مصطفی اقلیما | منتشرشده در چهارشنبه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۰، شمارهی ۴۲۴۴
👈 نمایش گزارش:
🔍 بخشهایی از گفتهی احمد بخارایی:
… این موضوع مهمی است که حدود ۵۰ درصد زیر #خط_فقر هستند اما فقر نسبی در کشور بیشتر از این است و وقتی در کلانشهری مانند تهران حقوق ماهانه باید بالای ۱۰ میلیون تومان باشد تا بتوانید یک زندگی نسبی داشته باشید و وقتی حقوق افراد ۲ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان است این یعنی #فقر_مطلق …
… فقر اقتصادی همواره فقر اجتماعی، #فقر_سیاسی و #فقر_فرهنگی را نیز در بر خواهد داشت چرا که این ها حلقههای یک زنجیره هستند و فقط در ذهن #جامعه، تفکیک میشوند. در بسیاری از سخنرانیها و یادداشتها و مصاحبهها بارها توضیح دادهشده که علتهای فقر چیست اما چه سود!
… وقتی یک #نظام_سیاسی در جامعهای، «قدرتمحور» باشد و برای حفظ #قدرت، استراتژیهای اقتصادی نادیده گرفته شود مثل #سرمایهگذاری_خارجی به معنای عام که در کشور با مشکل روبهرو است و اینکه سرمایهگذار حاضر نیست در ایران #سرمایهگذاری کند و نیز سرمایههای مادی و غیرمادی، فراری از کشور هست بنابراین تولید با مشکل روبهرو خواهد شد و پیامدش، بحران #اشتغال، #بیکاری یعنی فقر است. با تولید نیمبند نمیشود اقتصاد کشور را درست کرد و عملاً ایران یک کشور مصرفگرا است که با #بحران_اشتغال روبهرو است …
… کنترل تورم بر اساس تقاضا و عرضه باید باشد … عناصر مؤثر بر تولید با زد و بندهای سیاسی و #ایدئولوژیک مرتبط است و از سوی دیگر بیشتر کالاهای اساسی وارداتی است … تقاضای طبقات کمدرآمد نسبت به عرضه، کاهش شدید پیدا کردهاست. تولید و توزیع کالاها با عدم توازن در کشور روبهرو است. دمدستیترین راه کنترل #تورم، وجود نقدینگی است که پیآمدش میتواند افزایش حقوق باشد … افزایش #مالیات هم در کشورهای نظاممند، نقش کلیدی در افزایش نقدینگی و کاهش فاصلهی طبقات ایفا می کند اما در جامعهی ما که با مشکلات اقتصادی رو به رو هستیم و حتی نفتمان را خامفروشی میکنیم و در ازای آن کالای مورد نیازی را دریافت میکنیم که با همان نفت تولید میشود سخن از مالیات و افزایش نقدینگی و تولید، بیهوده است …
… روی کاغذ، #اقتصاد را میتوان درست کرد مانند زمینی که خاک نامرغوب دارد و آب ندارد و بخواهیم بذری در آن بکاریم. همه میدانند که اول باید خاک را اصلاح کنیم و آب را با راهکار مناسب به آن زمین برسانیم و تمام این راهکارها شدنی است اما روی کاغذ! بهتر کردن وضع اقتصادی در یک اقتصاد ناسالم درستشدنی نیست. اقتصاد توام با زد و بند، سالم نیست …
… وقتی ۸۰ درصد مردم زیر خط فقر هستند و ۱۵ درصد مردم در طبقهی متوسط و ۵ درصد مردم #ثروتمند هستند و در جامعهای که افراد متوسط آن نیز در حال سقوط به زیر خط فقر هستند، نمیتوان آن را جامعه نامید. در حال حاضر کشور ما #دوقطبی شده است و این دوقطبی، فروپاشی اجتماعی را به همراه آوردهاست …
… با راهکارهایی مانند یارانه، کمک معیشتی، کمکهایی مانند برنج و مرغ و قیمتگذاری دستوری، نمیتوان جامعه را از خطر فقر نجات داد چرا که این راهکارها موقتی بوده و فایدهمند نیست …
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
🗓 چهارشنبه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۰
📰 گزارش روزنامهی اقتصاد پویا دربارهی گسترش زنجیرهی فقر در گفتوگو با #احمد_بخارایی و مصطفی اقلیما | منتشرشده در چهارشنبه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۰، شمارهی ۴۲۴۴
👈 نمایش گزارش:
🔍 بخشهایی از گفتهی احمد بخارایی:
… این موضوع مهمی است که حدود ۵۰ درصد زیر #خط_فقر هستند اما فقر نسبی در کشور بیشتر از این است و وقتی در کلانشهری مانند تهران حقوق ماهانه باید بالای ۱۰ میلیون تومان باشد تا بتوانید یک زندگی نسبی داشته باشید و وقتی حقوق افراد ۲ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان است این یعنی #فقر_مطلق …
… فقر اقتصادی همواره فقر اجتماعی، #فقر_سیاسی و #فقر_فرهنگی را نیز در بر خواهد داشت چرا که این ها حلقههای یک زنجیره هستند و فقط در ذهن #جامعه، تفکیک میشوند. در بسیاری از سخنرانیها و یادداشتها و مصاحبهها بارها توضیح دادهشده که علتهای فقر چیست اما چه سود!
… وقتی یک #نظام_سیاسی در جامعهای، «قدرتمحور» باشد و برای حفظ #قدرت، استراتژیهای اقتصادی نادیده گرفته شود مثل #سرمایهگذاری_خارجی به معنای عام که در کشور با مشکل روبهرو است و اینکه سرمایهگذار حاضر نیست در ایران #سرمایهگذاری کند و نیز سرمایههای مادی و غیرمادی، فراری از کشور هست بنابراین تولید با مشکل روبهرو خواهد شد و پیامدش، بحران #اشتغال، #بیکاری یعنی فقر است. با تولید نیمبند نمیشود اقتصاد کشور را درست کرد و عملاً ایران یک کشور مصرفگرا است که با #بحران_اشتغال روبهرو است …
… کنترل تورم بر اساس تقاضا و عرضه باید باشد … عناصر مؤثر بر تولید با زد و بندهای سیاسی و #ایدئولوژیک مرتبط است و از سوی دیگر بیشتر کالاهای اساسی وارداتی است … تقاضای طبقات کمدرآمد نسبت به عرضه، کاهش شدید پیدا کردهاست. تولید و توزیع کالاها با عدم توازن در کشور روبهرو است. دمدستیترین راه کنترل #تورم، وجود نقدینگی است که پیآمدش میتواند افزایش حقوق باشد … افزایش #مالیات هم در کشورهای نظاممند، نقش کلیدی در افزایش نقدینگی و کاهش فاصلهی طبقات ایفا می کند اما در جامعهی ما که با مشکلات اقتصادی رو به رو هستیم و حتی نفتمان را خامفروشی میکنیم و در ازای آن کالای مورد نیازی را دریافت میکنیم که با همان نفت تولید میشود سخن از مالیات و افزایش نقدینگی و تولید، بیهوده است …
… روی کاغذ، #اقتصاد را میتوان درست کرد مانند زمینی که خاک نامرغوب دارد و آب ندارد و بخواهیم بذری در آن بکاریم. همه میدانند که اول باید خاک را اصلاح کنیم و آب را با راهکار مناسب به آن زمین برسانیم و تمام این راهکارها شدنی است اما روی کاغذ! بهتر کردن وضع اقتصادی در یک اقتصاد ناسالم درستشدنی نیست. اقتصاد توام با زد و بند، سالم نیست …
… وقتی ۸۰ درصد مردم زیر خط فقر هستند و ۱۵ درصد مردم در طبقهی متوسط و ۵ درصد مردم #ثروتمند هستند و در جامعهای که افراد متوسط آن نیز در حال سقوط به زیر خط فقر هستند، نمیتوان آن را جامعه نامید. در حال حاضر کشور ما #دوقطبی شده است و این دوقطبی، فروپاشی اجتماعی را به همراه آوردهاست …
… با راهکارهایی مانند یارانه، کمک معیشتی، کمکهایی مانند برنج و مرغ و قیمتگذاری دستوری، نمیتوان جامعه را از خطر فقر نجات داد چرا که این راهکارها موقتی بوده و فایدهمند نیست …
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
| "چند زن همسری"، مصداق خشونت علیه زنان!
| پنجشنبه ۴ آذر ۱۴۰۰
| گزارش پایگاه خبری تحلیلی «جامعه ۲۴» درباهی پدیدهی چندهمسری در گفتوگو با #احمد_بخارایی به مناسبت «#روز_جهانی_منع_خشونت_علیه_زنان» در ۲۵ نوامبر (۴ آذر) | منتشرشده در پنجشنبه ۴ آذر ۱۴۰۰
| نمایش گزارش 👇
https://jameh24.com/0004y5
| بخشهایی از صحبت احمد بخارایی:
… از چهار زاویه میتوان به فلسفهی #چندهمسری در ایران ۱۴۰۰ پاسخ داد؛ ۱ـ گذشته و تاریخ و فرهنگ ۲ـ استدلالهای صوری و شکلی؛ مانند وجود بیش از پنج میلیون #زن و #دختر #مجرد در سنین ۳۰ تا ۴۹ سال ۳ـ کاوش محتوایی و تحلیل عناصر پنهان در فلسفهی چندهمسری در زمان کنونی؛ مانند باور داشتن برخی مفسرین مذهبی به «خصلت فطری» مردان در تمایل به چند همسر! ۴ـ پیآمد و کارکرد چنین فلسفهای که منجر به فربهتر شدن هرچه بیشتر عدهای ثروتمند که توان داشتن چند زن را دارند میشود. این افراد با این کار زیادهخواهی خود را بر تفاسیر دینی و بر نگاه مبلغین سنتگرای روحانی، متکی هستند و از زنان سوء استفاده میکنند …
… حامیان چندهمسری تاکنون بارها و بارها به نگاه نخست، متوسل شدهاند و به آیات و سیرهی پیامبر مسلمانان استناد کردهاند. بر همین اساس برای تبیین «علت فاعلی» شکلگیری فلسفهی چندهمسری در ایران کنونی باید به ریشهی فرهنگی و تاریخی این موضوع بپردازیم. این موضوع با استناد به ۱۴ قرن پیش و در بستری #ایدئولوژیک مطرح و البته توجیه میشود و امروز را با ۱۴۰۰ سال پیش میسنجند و شبیهسازی میکنند …
… این افراد در نهاد قدرتمند و #نظام #ایدئولوژیک دینی و سیاسی با هم پیوند خوردهاند، بنابراین توان و امکان آن را دارند که حتی قانون یا تبصرهای برای تشویق به چندهمسری وضع کنند، اما دنیای امروز دنیایی نیست که ما بتوانیم با انشا و وضع #قانون و توصیه و حکم، مردم و جامعهی قرن بیست و یکمی را به کاری مجبور کنیم …
… این نوع نگاه، بسیار ابتدایی و تاریخگذشته است که ما تصور کنیم بخشی از این #زنان_مجرد یا مطلقه صرفاً به علت مشکلات اقتصادی تن به ازدواج با مردی دهند که همسر دیگری هم دارد؛ این کار در واقع پایین آوردن شأن و مرتبهی #ازدواج است. در هرم سلسله نیازهای «#مازلو» موضوع معیشت در پایینترین بخش و رده قرار دارد و پس از آن چهار ردهی دیگر برای رشد انسانها تعریف شده است که اگر نگاه تأمین معیشتی زنان نسبت به پدیدهی چندهمسری داشته باشیم به این معناست که زنان را از #رشد_اجتماعی و بزرگتر شدن و ارتقاء به سطوح بالاتر پاسخگویی به نیازهای انسانی محروم کردهایم و این ستم دو چندان به زنان است. البته این نکته را هم نباید از نظر دور داشت که این #دولت است که با در اختیار داشتن منابع کشور باید معیشت مردم را تأمین کند …
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
| پنجشنبه ۴ آذر ۱۴۰۰
| گزارش پایگاه خبری تحلیلی «جامعه ۲۴» درباهی پدیدهی چندهمسری در گفتوگو با #احمد_بخارایی به مناسبت «#روز_جهانی_منع_خشونت_علیه_زنان» در ۲۵ نوامبر (۴ آذر) | منتشرشده در پنجشنبه ۴ آذر ۱۴۰۰
| نمایش گزارش 👇
https://jameh24.com/0004y5
| بخشهایی از صحبت احمد بخارایی:
… از چهار زاویه میتوان به فلسفهی #چندهمسری در ایران ۱۴۰۰ پاسخ داد؛ ۱ـ گذشته و تاریخ و فرهنگ ۲ـ استدلالهای صوری و شکلی؛ مانند وجود بیش از پنج میلیون #زن و #دختر #مجرد در سنین ۳۰ تا ۴۹ سال ۳ـ کاوش محتوایی و تحلیل عناصر پنهان در فلسفهی چندهمسری در زمان کنونی؛ مانند باور داشتن برخی مفسرین مذهبی به «خصلت فطری» مردان در تمایل به چند همسر! ۴ـ پیآمد و کارکرد چنین فلسفهای که منجر به فربهتر شدن هرچه بیشتر عدهای ثروتمند که توان داشتن چند زن را دارند میشود. این افراد با این کار زیادهخواهی خود را بر تفاسیر دینی و بر نگاه مبلغین سنتگرای روحانی، متکی هستند و از زنان سوء استفاده میکنند …
… حامیان چندهمسری تاکنون بارها و بارها به نگاه نخست، متوسل شدهاند و به آیات و سیرهی پیامبر مسلمانان استناد کردهاند. بر همین اساس برای تبیین «علت فاعلی» شکلگیری فلسفهی چندهمسری در ایران کنونی باید به ریشهی فرهنگی و تاریخی این موضوع بپردازیم. این موضوع با استناد به ۱۴ قرن پیش و در بستری #ایدئولوژیک مطرح و البته توجیه میشود و امروز را با ۱۴۰۰ سال پیش میسنجند و شبیهسازی میکنند …
… این افراد در نهاد قدرتمند و #نظام #ایدئولوژیک دینی و سیاسی با هم پیوند خوردهاند، بنابراین توان و امکان آن را دارند که حتی قانون یا تبصرهای برای تشویق به چندهمسری وضع کنند، اما دنیای امروز دنیایی نیست که ما بتوانیم با انشا و وضع #قانون و توصیه و حکم، مردم و جامعهی قرن بیست و یکمی را به کاری مجبور کنیم …
… این نوع نگاه، بسیار ابتدایی و تاریخگذشته است که ما تصور کنیم بخشی از این #زنان_مجرد یا مطلقه صرفاً به علت مشکلات اقتصادی تن به ازدواج با مردی دهند که همسر دیگری هم دارد؛ این کار در واقع پایین آوردن شأن و مرتبهی #ازدواج است. در هرم سلسله نیازهای «#مازلو» موضوع معیشت در پایینترین بخش و رده قرار دارد و پس از آن چهار ردهی دیگر برای رشد انسانها تعریف شده است که اگر نگاه تأمین معیشتی زنان نسبت به پدیدهی چندهمسری داشته باشیم به این معناست که زنان را از #رشد_اجتماعی و بزرگتر شدن و ارتقاء به سطوح بالاتر پاسخگویی به نیازهای انسانی محروم کردهایم و این ستم دو چندان به زنان است. البته این نکته را هم نباید از نظر دور داشت که این #دولت است که با در اختیار داشتن منابع کشور باید معیشت مردم را تأمین کند …
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
پایگاه خبری تحلیلی جامعه 24
چند همسری مصداق خشونت علیه زنان/ به نام کمک اقتصادی در پی چند همسری و لذتجویی میروند | جامعه 24
پدیده چندهمسری بارها و بارها در جامعه ما مطرح شده و میشود و البته حامیانی هم دارد که به نظر میرسد دغدغهای به جز مسائل اقتصادی در ذهن ندارند و هیچ از فلسفه ازدواج نمیدانند. بهراستی فلسفه داشتن چند همسر چیست؟ مگر یکی از فلسفههای مهم ازدواج حتی در…
| مسئلهی اصلی ما در ایران، وجود پرقدرت "دیکتاتوری فرهنگی" است!
| شنبه ۲۰ آذر ۱۴۰۰
| سمپوزیوم ملی مسئلهی اجتماعی ایران
| سخنرانان به ترتیب ارائه:
سعید مدنی، شیرین ولی پوری، محمدرضا کلاهی، محمدحسین بادامچی، احمد بخارایی، امین رضا نوشین، محمدرضا پویافر، حسن محدثی، محمد حسن علایی، بیتا مدنی، آیدین ابراهیمی، مهران صولتی، امیر هاشمی مقدم، مسعود زمانی مقدم، لیلا اردبیلی، سید جواد میری، عباس نعیمی جورشری
| دبیر سمپوزیوم:
دکتر عباس نعیمی جورشری
| تاریخ و مکان برگزاری: ۱۳ آذر ۱۴۰۰ / پخش زنده از اینستاگرام
| برگزار کننده: سازمان اسناد و کتابخانهی ملی ایران
| فایل شنیداری احمد بخارایی: (در پایین پست)
| فایل ویدئویی احمد بخارایی: 👇
https://youtu.be/LQ1s__woCsI
| فایل ویدئویی کل برنامه: 👇
https://t.me/abbasnaeemi/2772
| فایل شنیداری کل برنامه:👇
https://t.me/abbasnaeemi/2773
| #احمد_بخارایی: در این کلام کوتاه ۷دقیقهای به این موارد اشاره کردم و گفتم که همهی این موضوعات، عنوانهایی هستند برای مطالب مفصلی که هر یک جای بحث دارد:
۱ـ اینکه یک سخنران محترم در این سمپوزیوم به لزوم #اصلاح_قانون_اساسی به عنوان مهمترین موضوع اشاره کردهاند در اصل، چشمپوشی ایشان از «ساختارها» در «سطح کلان» است و اصلاح #قانون_اساسی شبیه به «روی شاخه نشستن و شاخه را از بن بریدن» است که غیر قابل اجرا و نقض غرض است. پس سطح تحلیل را باید به «سطح کلان» برد …
۲ـ اینکه سخنران محترم دیگری در این نشست، «نبود دموکراسی» را مسئلهی اصلی دانستند در اصل به «متغیر اصلی» کمتوجه بودند چرا که اگر «ناآگاهی» در #جامعه زیاد باشد تجمیع این «ناآگاهیها» هم میشود: «ناآگاهی»! بنابراین «#دموکراسی» و #رأی اکثریت نمیتواند موضوع اصلی باشد بلکه مسئلهی «نبود دموکراسی» در مرحلهی «میانجی و متغیر واسط» میتواند محل بحث به عنوان «مسئله» باشد. لازم است «مسائل» را در جایگاه «متغیر مستقل» یعنی «علت اصلی» جستوجو کنیم نه در جایگاه «متغیر میانجی» …
۳ـ بر اساس نگاه «پارسونزی» همانگونه که در یک نظام کارآمد، #خردهنظام_فرهنگی در رأس خردهنظامها قرار دارد در یک نظام ناکارآمد هم «خردهنظام فرهنگی» در رأس است که اسمش را میگذارم: «#دیکتاتوری_فرهنگی» …
۴ـ یک «دیکتاتوری فرهنگی» به ترتیب بر دو خردهنظام دیگر یعنی «سیاسی» و «اقتصادی» در سه سطح خرد، میانه و کلان اثرگذار است که این سه خردهنظام در سه سطح مذکور، مجموعاً ۹ حالت را ایجاد میکنند که مجموع آن حالات، همان #نظام_اجتماعی ناکارآمد کنونی در ایران است …
۵ـ وجود «دیکتاتوری فرهنگی» در خانهی شماره ۱ جدول حالات ۹گانه به عنوان مثال عامل رخنمایی مسائل در خانهی شماره ۹ با ویژگی «اقتصادی در سطح خرد» است مانند فروش یک بشکه نفت به ژاپن با ۱۴ دلار تخفیف در هر بشکه به علت وجود تخاصمات برونمرزی ناشی از نگاه #ایدئولوژیک به جای تخفیف ۱۴ سنت در گذشته! این یعنی حراج بیتالمال در شرایط «حاکمیت دیکتاتوری فرهنگی» …
۶ـ تمام خانههای ۹گانه در جدول در یک ماتریس همبستگی به سر میبرند و خانهی شمارهی ۱ یعنی «دیکتاتوری فرهنگی» علتالعلل رخدادها و مسائل در ۸ خانه بعدی است …
۷ـ خروجی اجتماعی این «دیکتاتوری فرهنگی» موارد عدیدهای است از جمله: نومیدی نسبت به آینده و فرار انسانها از کشور و کاهش شدید و بیسابقهی نرخ رشد جمعیت تا ۰/۶ درصد در جامعهای که #خانواده نقش پررنگ فرهنگی داشته و همچنان مسائل پهندامنه در حال تولید است …
۸ـ علتهای چهارگانهی رخنمایی این پدیده آسیبرسان عبارتند از: در مقام «علت فاعلی»، این «دیکتاتوری فرهنگی» ریشهی تاریخی در #ایدئولوژی_مذهبی و نیز در تعصبات قومی دارد. در مقام «علت صوری»، این «دیکتاتوری فرهنگی» به «اشکال» گوناگون از جلوگیری نشر کتاب و آثار گرفته تا اجبار در نوع پوشش و لباس تا اعمال تهدید و تحدید از سوی مقامات وابسته در دانشگاهها تا حضور پلیس ضد شورش در کف خیابان و نیز کشتن افراد در زندانها و … جلوهگر بوده است. در مقام «علت محتوایی»، این «دیکتاتوری فرهنگی» در خردهنظامهای سیاسی، اقتصای و نهایتاً در مجموع نظام اجتماعی، بازتولید شده است و یک استوانهی چرخشی ناکارآمد در چهاردههی اخیر، قوام یافته است. در مقام «علت غایی»، این دیکتاتوری فرهنگی» دارای پیآمدهایی مانند تعرض به جان و مال زندانیان و فراری دادن انسانها از کشور و نومیدی نسبت به آینده بوده است …
۹ـ شکاف اقتصادی طبقاتی آزاردهنده در جامعهی امروز ما متکی بر رانت موجود در نظام اجتماعی برآمده از «یکتاتوری فرهنگی» و تفسیر مذهبی از «#مالکیت» است که عرصه را بر جامعه تنگ و نفسگیر کرده است …
| دیگر یادداشتها و سخنرانیها👇
| Instagram | YouTube | Site |
| شنبه ۲۰ آذر ۱۴۰۰
| سمپوزیوم ملی مسئلهی اجتماعی ایران
| سخنرانان به ترتیب ارائه:
سعید مدنی، شیرین ولی پوری، محمدرضا کلاهی، محمدحسین بادامچی، احمد بخارایی، امین رضا نوشین، محمدرضا پویافر، حسن محدثی، محمد حسن علایی، بیتا مدنی، آیدین ابراهیمی، مهران صولتی، امیر هاشمی مقدم، مسعود زمانی مقدم، لیلا اردبیلی، سید جواد میری، عباس نعیمی جورشری
| دبیر سمپوزیوم:
دکتر عباس نعیمی جورشری
| تاریخ و مکان برگزاری: ۱۳ آذر ۱۴۰۰ / پخش زنده از اینستاگرام
| برگزار کننده: سازمان اسناد و کتابخانهی ملی ایران
| فایل شنیداری احمد بخارایی: (در پایین پست)
| فایل ویدئویی احمد بخارایی: 👇
https://youtu.be/LQ1s__woCsI
| فایل ویدئویی کل برنامه: 👇
https://t.me/abbasnaeemi/2772
| فایل شنیداری کل برنامه:👇
https://t.me/abbasnaeemi/2773
| #احمد_بخارایی: در این کلام کوتاه ۷دقیقهای به این موارد اشاره کردم و گفتم که همهی این موضوعات، عنوانهایی هستند برای مطالب مفصلی که هر یک جای بحث دارد:
۱ـ اینکه یک سخنران محترم در این سمپوزیوم به لزوم #اصلاح_قانون_اساسی به عنوان مهمترین موضوع اشاره کردهاند در اصل، چشمپوشی ایشان از «ساختارها» در «سطح کلان» است و اصلاح #قانون_اساسی شبیه به «روی شاخه نشستن و شاخه را از بن بریدن» است که غیر قابل اجرا و نقض غرض است. پس سطح تحلیل را باید به «سطح کلان» برد …
۲ـ اینکه سخنران محترم دیگری در این نشست، «نبود دموکراسی» را مسئلهی اصلی دانستند در اصل به «متغیر اصلی» کمتوجه بودند چرا که اگر «ناآگاهی» در #جامعه زیاد باشد تجمیع این «ناآگاهیها» هم میشود: «ناآگاهی»! بنابراین «#دموکراسی» و #رأی اکثریت نمیتواند موضوع اصلی باشد بلکه مسئلهی «نبود دموکراسی» در مرحلهی «میانجی و متغیر واسط» میتواند محل بحث به عنوان «مسئله» باشد. لازم است «مسائل» را در جایگاه «متغیر مستقل» یعنی «علت اصلی» جستوجو کنیم نه در جایگاه «متغیر میانجی» …
۳ـ بر اساس نگاه «پارسونزی» همانگونه که در یک نظام کارآمد، #خردهنظام_فرهنگی در رأس خردهنظامها قرار دارد در یک نظام ناکارآمد هم «خردهنظام فرهنگی» در رأس است که اسمش را میگذارم: «#دیکتاتوری_فرهنگی» …
۴ـ یک «دیکتاتوری فرهنگی» به ترتیب بر دو خردهنظام دیگر یعنی «سیاسی» و «اقتصادی» در سه سطح خرد، میانه و کلان اثرگذار است که این سه خردهنظام در سه سطح مذکور، مجموعاً ۹ حالت را ایجاد میکنند که مجموع آن حالات، همان #نظام_اجتماعی ناکارآمد کنونی در ایران است …
۵ـ وجود «دیکتاتوری فرهنگی» در خانهی شماره ۱ جدول حالات ۹گانه به عنوان مثال عامل رخنمایی مسائل در خانهی شماره ۹ با ویژگی «اقتصادی در سطح خرد» است مانند فروش یک بشکه نفت به ژاپن با ۱۴ دلار تخفیف در هر بشکه به علت وجود تخاصمات برونمرزی ناشی از نگاه #ایدئولوژیک به جای تخفیف ۱۴ سنت در گذشته! این یعنی حراج بیتالمال در شرایط «حاکمیت دیکتاتوری فرهنگی» …
۶ـ تمام خانههای ۹گانه در جدول در یک ماتریس همبستگی به سر میبرند و خانهی شمارهی ۱ یعنی «دیکتاتوری فرهنگی» علتالعلل رخدادها و مسائل در ۸ خانه بعدی است …
۷ـ خروجی اجتماعی این «دیکتاتوری فرهنگی» موارد عدیدهای است از جمله: نومیدی نسبت به آینده و فرار انسانها از کشور و کاهش شدید و بیسابقهی نرخ رشد جمعیت تا ۰/۶ درصد در جامعهای که #خانواده نقش پررنگ فرهنگی داشته و همچنان مسائل پهندامنه در حال تولید است …
۸ـ علتهای چهارگانهی رخنمایی این پدیده آسیبرسان عبارتند از: در مقام «علت فاعلی»، این «دیکتاتوری فرهنگی» ریشهی تاریخی در #ایدئولوژی_مذهبی و نیز در تعصبات قومی دارد. در مقام «علت صوری»، این «دیکتاتوری فرهنگی» به «اشکال» گوناگون از جلوگیری نشر کتاب و آثار گرفته تا اجبار در نوع پوشش و لباس تا اعمال تهدید و تحدید از سوی مقامات وابسته در دانشگاهها تا حضور پلیس ضد شورش در کف خیابان و نیز کشتن افراد در زندانها و … جلوهگر بوده است. در مقام «علت محتوایی»، این «دیکتاتوری فرهنگی» در خردهنظامهای سیاسی، اقتصای و نهایتاً در مجموع نظام اجتماعی، بازتولید شده است و یک استوانهی چرخشی ناکارآمد در چهاردههی اخیر، قوام یافته است. در مقام «علت غایی»، این دیکتاتوری فرهنگی» دارای پیآمدهایی مانند تعرض به جان و مال زندانیان و فراری دادن انسانها از کشور و نومیدی نسبت به آینده بوده است …
۹ـ شکاف اقتصادی طبقاتی آزاردهنده در جامعهی امروز ما متکی بر رانت موجود در نظام اجتماعی برآمده از «یکتاتوری فرهنگی» و تفسیر مذهبی از «#مالکیت» است که عرصه را بر جامعه تنگ و نفسگیر کرده است …
| دیگر یادداشتها و سخنرانیها👇
| Instagram | YouTube | Site |
Telegram
attach 📎
| عطر «طرح شفافیت در مجلس»: از حال رفتن حاکمیت با مشام آلوده!
| سهشنبه ۲۳ آذر ۱۴۰۰
| گزارش پایگاه خبری ـ تحلیلی «جامعه ۲۴» دربارهی طرح #شفافیت_آرای_نمایندگان در گفتوگو با #احمد_بخارایی | منتشرشده در یکشنبه ۲۱ آذر ۱۴۰۰
| نمایش گزارش:👇
https://jameh24.com/fa/news/21754
| بخشهایی از صحبت احمد بخارایی در این گفتوگو:
… در ضروری بودن «#شفافیت» برای هر جامعهای که به دنبال رشد و #توسعه است تردیدی وجود ندارد، اما وقتی ویدئوی صحبت نمایندهی روحانی #مجلس در مخالفت با طرح شفافیت را مشاهده کردم با توجه به لحن و چیدمان سخنان او به این نتیجه رسیدم که ضریب هوشی و توان درک وی کمتر از حد متوسط است. این مسأله را از نمادهای کلامی و حرکات میتوان متوجه شد. با این حال این نمایندهی مخالف از یک جهت درست میگوید. در یک جامعهی ناسالم که چند دهه است روابط خاص و نگاهی #ایدئولوژیک بر آن حاکم بوده و رانتهایی ریشهای شده و پیرو رانت، خودی و غیرخودی و روابط پنهان شکل گرفته است، شفافیت معنادار نیست، زیرا که رویهی جاری، پنهانکاری بوده و اگر بخواهید این رویه را تغییر دهید مرتکب عملی هنجارشکنانه شدهاید …
… وقتی از ۳۰ نمایندهی تهران تنها #قالیباف توانست حداکثر ۱۳ درصد از آرای افراد واجد شرایط رأی دادن در تهران را به دست بیاورد و ۲۹ نفر دیگر تنها ۷ یا ۸ درصد آرا را به خود اختصاص دادهاند، نشاندهندهی وجود #بیاعتمادی در مردم نسبت به مجلس از همان زمان برگزاری #انتخابات_مجلس است، یعنی اینگونه نیست که نمایندگان به شدت زیر ذرهبین مردم باشند و عملکردشان بخواهد باعث اعتمادافزایی یا اعتمادزدایی شود ….
… مثال شفافیت در جامعهی ما مانند داستانی در مثنوی معنوی است، روایت مردی که «دباغ» بود و به بوهای بد ناشی از احشای حیوانات عادت داشت، او وقتی به بازار عطر فروشی رفت بوی عطر چنان برایش ناخوشایند بود که از هوش رفت: «آن یکی افتاد بیهوش و خمید ـ چون که در بازار عطاران رسید / همچو مردار اوفتاد او بی خبر ـ نیم روز اندر میان رهگذر!» …
… نمایندهی مخالف طرح شفافیت آرای نمایندگان درست میگوید، اگر شفافیت در #جامعه وجود داشته باشد ممکن است کارکرد مثبت برای #حاکمیت نداشته باشد و لازم است اجزای جامعه با یکدیگر هماهنگی داشته باشند. «ما به لغو و لهو، فربه گشتهایم ـ در نصیحت خویش را نسرشتهایم»! لذا اگر فرض کنیم این طرح تصویب هم شود، قابل اجرا نخواهد بود. حاکمیتی که مردم را صغیر قلمداد میکند همهی اطلاعات پشت صحنه را به افراد صغیر نمیدهد …
… ما در یک منظومهی تحلیلی و معرفتی که اساساً غیر منطقی و غیر عقلانی است قرار داریم. در مجلس به مجلس در این چهار دهه سخنانی در خصوص شفافسازی و اتاق شیشهای مطرح شده که هیچگاه عملی نشده است. شرایط، بسیار بحرانی است و آنقدر #بینظمی_اجتماعی به #بیعدالتی و #فاصله_طبقاتی منجر شده که بسیاری دچار نارضایتی شدهاند و افراد زیادی از هر طیف و گرایش سیاسی نسبت به آن #اعتراض میکنند. در چنین شرایطی شفافیت، معجزه نمیکند! …
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | Site |
| سهشنبه ۲۳ آذر ۱۴۰۰
| گزارش پایگاه خبری ـ تحلیلی «جامعه ۲۴» دربارهی طرح #شفافیت_آرای_نمایندگان در گفتوگو با #احمد_بخارایی | منتشرشده در یکشنبه ۲۱ آذر ۱۴۰۰
| نمایش گزارش:👇
https://jameh24.com/fa/news/21754
| بخشهایی از صحبت احمد بخارایی در این گفتوگو:
… در ضروری بودن «#شفافیت» برای هر جامعهای که به دنبال رشد و #توسعه است تردیدی وجود ندارد، اما وقتی ویدئوی صحبت نمایندهی روحانی #مجلس در مخالفت با طرح شفافیت را مشاهده کردم با توجه به لحن و چیدمان سخنان او به این نتیجه رسیدم که ضریب هوشی و توان درک وی کمتر از حد متوسط است. این مسأله را از نمادهای کلامی و حرکات میتوان متوجه شد. با این حال این نمایندهی مخالف از یک جهت درست میگوید. در یک جامعهی ناسالم که چند دهه است روابط خاص و نگاهی #ایدئولوژیک بر آن حاکم بوده و رانتهایی ریشهای شده و پیرو رانت، خودی و غیرخودی و روابط پنهان شکل گرفته است، شفافیت معنادار نیست، زیرا که رویهی جاری، پنهانکاری بوده و اگر بخواهید این رویه را تغییر دهید مرتکب عملی هنجارشکنانه شدهاید …
… وقتی از ۳۰ نمایندهی تهران تنها #قالیباف توانست حداکثر ۱۳ درصد از آرای افراد واجد شرایط رأی دادن در تهران را به دست بیاورد و ۲۹ نفر دیگر تنها ۷ یا ۸ درصد آرا را به خود اختصاص دادهاند، نشاندهندهی وجود #بیاعتمادی در مردم نسبت به مجلس از همان زمان برگزاری #انتخابات_مجلس است، یعنی اینگونه نیست که نمایندگان به شدت زیر ذرهبین مردم باشند و عملکردشان بخواهد باعث اعتمادافزایی یا اعتمادزدایی شود ….
… مثال شفافیت در جامعهی ما مانند داستانی در مثنوی معنوی است، روایت مردی که «دباغ» بود و به بوهای بد ناشی از احشای حیوانات عادت داشت، او وقتی به بازار عطر فروشی رفت بوی عطر چنان برایش ناخوشایند بود که از هوش رفت: «آن یکی افتاد بیهوش و خمید ـ چون که در بازار عطاران رسید / همچو مردار اوفتاد او بی خبر ـ نیم روز اندر میان رهگذر!» …
… نمایندهی مخالف طرح شفافیت آرای نمایندگان درست میگوید، اگر شفافیت در #جامعه وجود داشته باشد ممکن است کارکرد مثبت برای #حاکمیت نداشته باشد و لازم است اجزای جامعه با یکدیگر هماهنگی داشته باشند. «ما به لغو و لهو، فربه گشتهایم ـ در نصیحت خویش را نسرشتهایم»! لذا اگر فرض کنیم این طرح تصویب هم شود، قابل اجرا نخواهد بود. حاکمیتی که مردم را صغیر قلمداد میکند همهی اطلاعات پشت صحنه را به افراد صغیر نمیدهد …
… ما در یک منظومهی تحلیلی و معرفتی که اساساً غیر منطقی و غیر عقلانی است قرار داریم. در مجلس به مجلس در این چهار دهه سخنانی در خصوص شفافسازی و اتاق شیشهای مطرح شده که هیچگاه عملی نشده است. شرایط، بسیار بحرانی است و آنقدر #بینظمی_اجتماعی به #بیعدالتی و #فاصله_طبقاتی منجر شده که بسیاری دچار نارضایتی شدهاند و افراد زیادی از هر طیف و گرایش سیاسی نسبت به آن #اعتراض میکنند. در چنین شرایطی شفافیت، معجزه نمیکند! …
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | Site |
| شروط ضمن عقد، زن و مرد را وارد بازی باخت ـ باخت میکند!
| پنجشنبه ۱۸ فروردین ۱۴۰۱
| متن گفتوگوی روزنامهی شرق با #احمد_بخارایی دربارهی شروط ضمن عقد | منتشر شده در روزنامهی شرق ۱۷ فروردین ۱۴۰۱، شمارهی ۴۲۵۰
| نمایش گزارش:
https://www.sharghdaily.com/fa/tiny/news-843227
هر پدیده در سه سطح خرد، میانه و کلان قابل تحلیل است که در بحث #شروط_ضمن_عقد، کنشگری و چالشهای #زن و #مرد در این مرحله نخست عقد و نیز فرازوفرودهای بعدیاش در جدایی و تحقق شروط اولیه جزء بخش خرد آن محسوب میشود اما بخش میانی فراتر از فعالیتهای شخصی زن و مرد است و رابطه بین چند فرد را در نظر دارد که ممکن است اثراتش تا قرنها تداوم داشته باشد و آن موضوع انحطاط #خانواده و اثراتش در فرزندان است اما کمی که جلوتر میرویم میبینیم پای نهاد قانونگذار هم به صحنه باز میشود، چون در سادهترین بخش این موضوع در شروط ضمن عقد و اختلاف بین زن و مرد در آخر گفته میشود تشخیص با دادگاه خانواده است، با این روند ما کمکم به تحلیل کلان نزدیک میشویم. توجه کنید که همه سطوح به هم وابسته است، به سطح تحلیل کلان که وارد میشویم و حتی یک پدیده کوچک مثل شروط ضمن عقد را که مورد کنکاش قرار میدهیم، میبینیم که ریشه در نظام حاکمیتی دارد.
همچنین در سطح کلان نگاه #ایدئولوژیک که مرد در آن تعریف شده، در کنارش، #مردسالاری، تعدد زوجات و مسائل دیگر هم تعریف شده است که کاملا میتواند به بخشهای کوچکتر بغلتد و نزدیک شود؛ مثل شروط ضمن عقد و پرداخت #مهریه که سطح خرد آن پدیده محسوب میشود و زن، تصور میکند که از دام مردسالاری رهایی مییابد اما تصوری ناصحیح است.
توجه کنید اگر زنی از مرد وکالت بلاعزل طلاق بگیرد و بعد از طلاق نیمی از دارایی مرد را بخواهد به خود اختصاص دهد، شرطش این است که دادگاه تشخیص دهد که این زن سوءاخلاق ندارد و اگر مرد اعلام کند زنش بداخلاق بوده، در این شرایط مرجع تشخیص در این شرایط چگونه این موضوع را تشخیص میدهد؟ در یک نظام مردسالار، استاندارد اخلاق چیست؟ طبیعی است آن را نظام ایدئولوژیک تعریف کرده است؛ بنابراین اغلب قوانین کاملا فرمالیستی و ظاهری است. در این شرایط اگر زن بدون اذن شوهرش جایی رفته، میتواند توسط قاضی، بداخلاقی تفسیر شود. در کنار این موضوع در نظر بگیرید هرچهقدر عناصر فرهنگی ما با هم همپوشانی نداشته باشند و مکمل هم نباشند، یک نوع تضاد آشتیناپذیر بین این عناصر به وجود میآید، مرد در قرن ۲۱ از یک طرف باید آگاهانه و متناسب با زمانه رفتار کند و از طرف دیگر درگیر سنتهای تحمیلی است که در این شرایط اولین قربانی خودش خواهد بود، در کنارش هم به دلیل شرایط خاص فرهنگی چون زن حمایت اجتماعی و مالی ندارد، از ترس آینده مهریهای برای خود در نظر میگیرد و شاید مرد را به دلیل بدهی مهریه به زندان هم بیندازد که در این چالش همه قربانیهایی هستند که به بازی باخت باخت وارد شدهاند و میبینیم که آنچه از این شروط ضمن عقد بیرون میآید، جز کینهورزی و تخریب خانواده چیزی نخواهد بود و همهی اینها برمیگردد به اینکه ما تکامل فرهنگی پیدا نکردهایم.
در رابطه با ماجرای چشم و همچشمی برای افزایش میزان مهریه زوجات، شما به پدیده دیگری شبیه به این یعنی به عملهای زیبایی نگاه کنید که آمارش در ایران هم بسیار بالاست، این پدیده هم به موضوع چشم و همچشمی برمیگردد که نشان از آن دارد که تمام پدیدهها کاملا به هم ارتباط دارد؛ درواقع اغلب زنان برای ظاهر و اینکه به چشم مردان بیایند دست به چنین کاری میزنند، در کنار آن هم ماجرای مهریه که گاه به دلیل ظاهربینی و چشم و همچشمی اتفاق میافتد، همه اینها ارتباط تنگاتنگی باهم دارند که امکان تحلیل آنها وجود دارد.
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | Site |
| پنجشنبه ۱۸ فروردین ۱۴۰۱
| متن گفتوگوی روزنامهی شرق با #احمد_بخارایی دربارهی شروط ضمن عقد | منتشر شده در روزنامهی شرق ۱۷ فروردین ۱۴۰۱، شمارهی ۴۲۵۰
| نمایش گزارش:
https://www.sharghdaily.com/fa/tiny/news-843227
هر پدیده در سه سطح خرد، میانه و کلان قابل تحلیل است که در بحث #شروط_ضمن_عقد، کنشگری و چالشهای #زن و #مرد در این مرحله نخست عقد و نیز فرازوفرودهای بعدیاش در جدایی و تحقق شروط اولیه جزء بخش خرد آن محسوب میشود اما بخش میانی فراتر از فعالیتهای شخصی زن و مرد است و رابطه بین چند فرد را در نظر دارد که ممکن است اثراتش تا قرنها تداوم داشته باشد و آن موضوع انحطاط #خانواده و اثراتش در فرزندان است اما کمی که جلوتر میرویم میبینیم پای نهاد قانونگذار هم به صحنه باز میشود، چون در سادهترین بخش این موضوع در شروط ضمن عقد و اختلاف بین زن و مرد در آخر گفته میشود تشخیص با دادگاه خانواده است، با این روند ما کمکم به تحلیل کلان نزدیک میشویم. توجه کنید که همه سطوح به هم وابسته است، به سطح تحلیل کلان که وارد میشویم و حتی یک پدیده کوچک مثل شروط ضمن عقد را که مورد کنکاش قرار میدهیم، میبینیم که ریشه در نظام حاکمیتی دارد.
همچنین در سطح کلان نگاه #ایدئولوژیک که مرد در آن تعریف شده، در کنارش، #مردسالاری، تعدد زوجات و مسائل دیگر هم تعریف شده است که کاملا میتواند به بخشهای کوچکتر بغلتد و نزدیک شود؛ مثل شروط ضمن عقد و پرداخت #مهریه که سطح خرد آن پدیده محسوب میشود و زن، تصور میکند که از دام مردسالاری رهایی مییابد اما تصوری ناصحیح است.
توجه کنید اگر زنی از مرد وکالت بلاعزل طلاق بگیرد و بعد از طلاق نیمی از دارایی مرد را بخواهد به خود اختصاص دهد، شرطش این است که دادگاه تشخیص دهد که این زن سوءاخلاق ندارد و اگر مرد اعلام کند زنش بداخلاق بوده، در این شرایط مرجع تشخیص در این شرایط چگونه این موضوع را تشخیص میدهد؟ در یک نظام مردسالار، استاندارد اخلاق چیست؟ طبیعی است آن را نظام ایدئولوژیک تعریف کرده است؛ بنابراین اغلب قوانین کاملا فرمالیستی و ظاهری است. در این شرایط اگر زن بدون اذن شوهرش جایی رفته، میتواند توسط قاضی، بداخلاقی تفسیر شود. در کنار این موضوع در نظر بگیرید هرچهقدر عناصر فرهنگی ما با هم همپوشانی نداشته باشند و مکمل هم نباشند، یک نوع تضاد آشتیناپذیر بین این عناصر به وجود میآید، مرد در قرن ۲۱ از یک طرف باید آگاهانه و متناسب با زمانه رفتار کند و از طرف دیگر درگیر سنتهای تحمیلی است که در این شرایط اولین قربانی خودش خواهد بود، در کنارش هم به دلیل شرایط خاص فرهنگی چون زن حمایت اجتماعی و مالی ندارد، از ترس آینده مهریهای برای خود در نظر میگیرد و شاید مرد را به دلیل بدهی مهریه به زندان هم بیندازد که در این چالش همه قربانیهایی هستند که به بازی باخت باخت وارد شدهاند و میبینیم که آنچه از این شروط ضمن عقد بیرون میآید، جز کینهورزی و تخریب خانواده چیزی نخواهد بود و همهی اینها برمیگردد به اینکه ما تکامل فرهنگی پیدا نکردهایم.
در رابطه با ماجرای چشم و همچشمی برای افزایش میزان مهریه زوجات، شما به پدیده دیگری شبیه به این یعنی به عملهای زیبایی نگاه کنید که آمارش در ایران هم بسیار بالاست، این پدیده هم به موضوع چشم و همچشمی برمیگردد که نشان از آن دارد که تمام پدیدهها کاملا به هم ارتباط دارد؛ درواقع اغلب زنان برای ظاهر و اینکه به چشم مردان بیایند دست به چنین کاری میزنند، در کنار آن هم ماجرای مهریه که گاه به دلیل ظاهربینی و چشم و همچشمی اتفاق میافتد، همه اینها ارتباط تنگاتنگی باهم دارند که امکان تحلیل آنها وجود دارد.
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | Site |
| «اخراج و فرار انسانها از ایران یا جذب نخبگان، کدامیک؟!»
| یکشنبه ۲۶ تیر ۱۴۰۱
| گفتوگوی روزنامهی «شرق» با احمد بخارایی دربارهی دلایل مهاجرت فزاینده | منتشرشده در ۲۰ تیر ۱۴۰۱
| نمایش گزارش:👇
https://www.sharghdaily.com/fa/tiny/news-850431
| #احمد_بخارایی: به نظر میرسد عوامل دفع از کشور که در این سالها از سوی دولتها اتفاق افتاده، دارای ضریب اثرگذاری دوبرابری نسبت به عوامل جذب در کشورهای مقصد است. از نگاه #جهانگرا، افراد به شکل طبیعی تمایل دارند در فضایی بهتر زندگی کنند و از فرصتها استفاده بیشتری داشته باشند و از دیدگاه #ملیگرا اگرچه همه افراد وطنشان را دوست دارند و میخواهند در کشورشان بمانند، اما عوامل دفع و تخریبی وزن بیشتری دارد و افراد رفتن و فرارکردن را انتخاب میکنند. وقتی شنیده میشود بیش از دوسوم کسانی که #مهاجرت کرده یا #پناهنده شدهاند، از طرق غیرقانونی و از مبادی غیر از ایران بوده، نشان میدهد وزن دافعه و فشارها حداقل دو برابر جاذبه بوده است.
عوامل اقتصادی شامل وضع معیشت، #بیکاری، دستمزد پایین، #تبعیض، #فساد و … تنها یکی از عوامل دفع از ایران است که در کنار عوامل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و نبود آزادیهای اجتماعی مطرح میشود و افزود: مهاجرت، پدیدهای است که در آن فرد نزاعی بین عقل و دل دارد و با موضوعات مختلفی مثل دوری از خانواده و دوستان، خاک و زبان مادری درگیر میشود، اما زندگیکردن را به تنها زندهبودن ترجیح میدهد و فرار میکند.
آخرین آماری که از نظرسنجی رصدخانهی مهاجرت ایران منتشر شده است، حدود ۳۵درصد ایرانیها علاقهمند به مهاجرت هستند؛ اما به نظر میرسد لازم است این عدد کمی را با توجه به سن و تحصیلات افراد شرکتکننده در نظرسنجی در نظر بگیریم تا کیفیت آن مشخص شود. عمدهی این افراد را #جوانان و #نخبگان تشکیل میدهند که موتور محرک اقتصاد و سرمایههای انسانی هستند.
زندگی و شرایط روزمرهی ما در ایران کاملاً گویاست که در چه شرایطی قرار داریم و نیاز چندانی به فهم عمیق و نظرسنجیها وجود ندارد. با نگاهی به افراد و خانواده و اطرافیانمان بهخوبی میبینیم که چه تعدادی تمایل به مهاجرت و رفتن دارند و به نظر من رقم واقعی افرادی که تمایل به مهاجرت و رفتن از ایران دارند، حتی بیش از آن ۳۵درصد است.
ضرر مالی سالانهی مهاجرت و #فرار_مغزها از ایران رقمی حدود ۵۰ میلیارد دلار است و این رقم تقریباً سه برابر درآمد ناشی از صادرات نفت و معادل ۴۰درصد بودجهی سال ۱۴۰۰ دولت است. تازه اینها خسارتهای مادی و قابل اندازهگیری است؛ وقتی میشنویم که ۹۶درصد اختراعات ثبتشده از سوی متولدان بین سالهای ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۲ از سوی ایرانیان مقیم خارج از کشور بوده، بیش از قبل به موضوع آسیب اجتماعی پی میبریم. این موضوع محصول فراریدادن مغزها است که یکی از شاخصهای «#آسیب_اجتماعی» است و ریشه در نگاه بستهی #ایدئولوژیک دارد و نمیتوان در کوتاهمدت امیدی به اصلاح این شرایط داشت.
موجی که برای بازنشستهکردن استادان در دههی ۸۰ رخ داد، یک بار در دورهی ریاستجمهوری آقای #احمدینژاد بود و جمع زیادی از استادان را به شکل اجباری بازنشسته کردند و دانشگاهها را از حضور افراد نخبه پاک کردند و پیام خودشان را به جامعه دادند و حالا در این دوره هم سراغ دانشگاهیان آمدهاند و به بهانهی #غربستیزی و پاککردن محافل آکادمیک از عوامل نفوذ #لیبرال و #سکولار غربزده، دست به اخراج و #بازنشستهسازی اجباری میزنند و این یعنی عقبگرد و ناامیدشدن از هرگونه تغییر! این رویه که از سالها قبل شروع شده، با توصیه و دستور و وعده و وعید حل نمیشود و بیش از قبل باعث پراکندهشدن سرمایههای انسانی خواهد شد.
t.me/dr_bokharaei
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست
| دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | Site |
| یکشنبه ۲۶ تیر ۱۴۰۱
| گفتوگوی روزنامهی «شرق» با احمد بخارایی دربارهی دلایل مهاجرت فزاینده | منتشرشده در ۲۰ تیر ۱۴۰۱
| نمایش گزارش:👇
https://www.sharghdaily.com/fa/tiny/news-850431
| #احمد_بخارایی: به نظر میرسد عوامل دفع از کشور که در این سالها از سوی دولتها اتفاق افتاده، دارای ضریب اثرگذاری دوبرابری نسبت به عوامل جذب در کشورهای مقصد است. از نگاه #جهانگرا، افراد به شکل طبیعی تمایل دارند در فضایی بهتر زندگی کنند و از فرصتها استفاده بیشتری داشته باشند و از دیدگاه #ملیگرا اگرچه همه افراد وطنشان را دوست دارند و میخواهند در کشورشان بمانند، اما عوامل دفع و تخریبی وزن بیشتری دارد و افراد رفتن و فرارکردن را انتخاب میکنند. وقتی شنیده میشود بیش از دوسوم کسانی که #مهاجرت کرده یا #پناهنده شدهاند، از طرق غیرقانونی و از مبادی غیر از ایران بوده، نشان میدهد وزن دافعه و فشارها حداقل دو برابر جاذبه بوده است.
عوامل اقتصادی شامل وضع معیشت، #بیکاری، دستمزد پایین، #تبعیض، #فساد و … تنها یکی از عوامل دفع از ایران است که در کنار عوامل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و نبود آزادیهای اجتماعی مطرح میشود و افزود: مهاجرت، پدیدهای است که در آن فرد نزاعی بین عقل و دل دارد و با موضوعات مختلفی مثل دوری از خانواده و دوستان، خاک و زبان مادری درگیر میشود، اما زندگیکردن را به تنها زندهبودن ترجیح میدهد و فرار میکند.
آخرین آماری که از نظرسنجی رصدخانهی مهاجرت ایران منتشر شده است، حدود ۳۵درصد ایرانیها علاقهمند به مهاجرت هستند؛ اما به نظر میرسد لازم است این عدد کمی را با توجه به سن و تحصیلات افراد شرکتکننده در نظرسنجی در نظر بگیریم تا کیفیت آن مشخص شود. عمدهی این افراد را #جوانان و #نخبگان تشکیل میدهند که موتور محرک اقتصاد و سرمایههای انسانی هستند.
زندگی و شرایط روزمرهی ما در ایران کاملاً گویاست که در چه شرایطی قرار داریم و نیاز چندانی به فهم عمیق و نظرسنجیها وجود ندارد. با نگاهی به افراد و خانواده و اطرافیانمان بهخوبی میبینیم که چه تعدادی تمایل به مهاجرت و رفتن دارند و به نظر من رقم واقعی افرادی که تمایل به مهاجرت و رفتن از ایران دارند، حتی بیش از آن ۳۵درصد است.
ضرر مالی سالانهی مهاجرت و #فرار_مغزها از ایران رقمی حدود ۵۰ میلیارد دلار است و این رقم تقریباً سه برابر درآمد ناشی از صادرات نفت و معادل ۴۰درصد بودجهی سال ۱۴۰۰ دولت است. تازه اینها خسارتهای مادی و قابل اندازهگیری است؛ وقتی میشنویم که ۹۶درصد اختراعات ثبتشده از سوی متولدان بین سالهای ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۲ از سوی ایرانیان مقیم خارج از کشور بوده، بیش از قبل به موضوع آسیب اجتماعی پی میبریم. این موضوع محصول فراریدادن مغزها است که یکی از شاخصهای «#آسیب_اجتماعی» است و ریشه در نگاه بستهی #ایدئولوژیک دارد و نمیتوان در کوتاهمدت امیدی به اصلاح این شرایط داشت.
موجی که برای بازنشستهکردن استادان در دههی ۸۰ رخ داد، یک بار در دورهی ریاستجمهوری آقای #احمدینژاد بود و جمع زیادی از استادان را به شکل اجباری بازنشسته کردند و دانشگاهها را از حضور افراد نخبه پاک کردند و پیام خودشان را به جامعه دادند و حالا در این دوره هم سراغ دانشگاهیان آمدهاند و به بهانهی #غربستیزی و پاککردن محافل آکادمیک از عوامل نفوذ #لیبرال و #سکولار غربزده، دست به اخراج و #بازنشستهسازی اجباری میزنند و این یعنی عقبگرد و ناامیدشدن از هرگونه تغییر! این رویه که از سالها قبل شروع شده، با توصیه و دستور و وعده و وعید حل نمیشود و بیش از قبل باعث پراکندهشدن سرمایههای انسانی خواهد شد.
t.me/dr_bokharaei
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست
| دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | Site |
شرق
شاخصی مهم در آسیبهای اجتماعی
وقتی ناامیدی از آینده و ترس از تأمین بدیهیات زندگی امروز از سطح استادان و نخبگان مدیریتی به سطح دانشجویان و جوانان و اقشار عادی جامعه میرسد، یعنی میزان دافعه یک کشور در مقابل جاذبه امکانات کشورهای دیگر حداقل دو برابر است
| تحلیل جامعهشناختی #اعتراضات جاری
| سهشنبه ۱۲ مهر ۱۴۰۱
| گفتوگوی روزنامهی «دنیای اقتصاد» با احمد بخارایی دربارهی اعتراضات به مرگ مظلومانه #مهسا_امینی | منتشرشده در یکشنبه ۹ مهر ۱۴۰۱
| نمایش گزارش:👇
donya-e-eqtesad.com/fa/tiny/news-3904295
| فایل شنیداری:👇
drive.google.com/u/0/uc?id=19yJRdPTnkVygicNKPShIzuZvfC3CM-A1&export=play
| #احمد_بخارایی: دو روز پیش ۱۰ مهر ۱۴۰۱ گفتوگویی داشتم با روزنامه «دنیای اقتصاد» در خصوص اعتراضات و خیزشی که پس از گذشت بیش از دو هفته باز هم این روزها در خیابانهای شهرهای بزرگ در جریان است. این روزها محدویتهای ویژهای علاوه بر فیلترهای قبلی بر رسانهها و روزنامهها سایه افکنده که موجب شد فقط بخشی از گفتههایم در روزنامه دنیای اقتصاد منعکس شود. اینجا علاوه بر لینک مطلب منتشره در روزنامه، فایل شنیداری تمام گفتوگویمان را ملاحظه میفرمایید. در این گفتوگو به این موضوعات پرداختم:
۱ـ اینکه اعتراضات جاری عمدتاً به دهه هشتادیها ارجاع دادهمیشود یک نوع تقلیلگرایی و خلاف امر واقع است هر چند نمود دهه هشتادیها از دیگران بیشتر است زیرا این جوانان برای نخستین بار است که بی محابا به صحنه ورود پیدا کردهاند و از حساب هزینه ـ فایدهی کمتری در صف شکنی برخوردارند و ذهنشان معطوف به برخوردهای شدید سابق امنیتی ـ اطلاعاتی حاکمیت نیست.
۲ـ در «سطح خُرد» این دهه هشتادیها از یک هیجان و جسارت و توان بیشتری برای قالبشکنی برخوردارند و خود را در آینه گروههای کوچک دوستانه در کف خیابان، تعریف و ارزیابی میکنند. بر همین اساس کسانی که در سنین سی و بالاتر قرار دارند متفاوت از جوانترها عکسالعمل نشان میدهند و ممکن است برچسب «ترسو» بخورند چرا که حسابگرانهتر به صحنه اعتراضات ورود میکنند.
۳ـ در «سطح میانه» که پای سازمان و نهاد به صحنه تحلیل باز میشود طبیعتاً #دانشآموزان با نهاد #آموزش و پرورش مرتبط هستند یعنی آنجایی که یک گسست مشاهده میشود بین ارکان #مدرسه شامل #معلم و مدیر و کتاب با دانشآموزان. در نهاد آموزشی، کارکرد مهم «#جامعهپذیری» که یکی از کارکردهای اصلی و پنهان نسب به کارکرد آشکار این نهاد در موضوع انتقال علم و مهارت است به حاشیه رفته است. در آنجا بحران «#گروه_مرجع» وجود دارد و برخی معلمهای فرمایشی و حتی بسیاری از اعضای هیأت علمی دانشگاهها که از فیلترهای گزینشی و استخدامی تنگ و تاریک عبور کردهاند دیگر گروه مرجع فکری و کنشی برای #جوانان نیستند. پس جوان با بحران #هویت مواجه شده و به خیابان میآید تا با فریادش، بسا دیده یا شنیده شود.
۴ـ در «سطح کلان» که ساختارها مورد تحلیل قرار میگیرند چون این دانشآموز بخشی از جامعه است و نیز مخاطب غائب تریبون رسمی نظام سیاسی در رسانههایش هم هست مسائل کلان را حس میکند. مسائل کلان فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی به نسبت سنی اعضا در هر جامعه ای در آنها بازتولید و منعکس میشود. در یک فرد تحصیلکرده و متأهل و فاقد درامد و شغل به یک نحو بازتولید میشود و در آن جوان ۱۸ ساله هم به نحو دیگری.
۵ـ نمیتوان با کنشگری جوانان در کف خیابانها برخورد روانشناسانه داشت و آنها را به کلاس کنترل هیجان و خشم دعوت کرد زیرا در نهایت بین ۱۰ تا ۲۰ درصد عامل حضور در کف خیابانها از سوی دهه هشتادیها ممکن است به هیجان یا خشم کور مرتبط باشد.
۶ـ اوضاع و احوال نابسامان «اقتصادی» در خانوادهها انعکاس دارد. شکاف «فرهنگی» و تضاد بین الگوهای رفتاری سنتی و تبلیغی از سوی تریبونهای نظام سیاسی با الگوهای کنشی و اندیشهگی مدرن و عقلانیتر در بین قشرهای نوجو در خانوادهها انعکاس دارد. نابسامانی «اجتماعی» و #تبعیض بین شهروندان درجه یک و دو و سه در خانوادهها مرور میشود. #آزادی
قطرهچکانی از سوی نظام «سیاسی» در #خانواده و مدرسه بازتعریف و تحلیل میشود و در همهی این موارد چهارگانه، یک جوان شاهد و ناظر و مخاطب این همه ناملایمات ساختاری است و همهی اینها لحظه به لحظه در او تقویت میشود پس یک جوان تحت اثر ساختاری، کنشگری میکند در کف خیابان.
۷ـ سران قوم که ادعای اسلامی و #ایدئولوژیک بودن دارند در #ثروتاندوزی رقابت میکنند و این ثروتاندوزی به عنوان یک هدف پذیرفتهشده در جامعه تثبیت و عامل تشدید شکاف طبقاتی شدهاست. حال این خانواده وقتی میبیند از آن هدف اجتماعی مقبول، بسیار عقب ماندهاست احساس کمبود میکند و این احساس در خانواده به جوان منتقل میشود و او عصیان میکند.
۸ـ هر چه از حاشیه به متن و از پیرامون به مرکز و از روستاها به شهرهای بزرگتر نزدیکتر شویم شاهد اثر بیشتر عوامل فرهنگی، اجتماعی و سیاسی در رخداد کنونی و خیزش اکنونی هستیم. | ادامه:👇
http://blog.dr-bokharaei.com/2022/10/blog-post.html?#more
| دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | Site |
| سهشنبه ۱۲ مهر ۱۴۰۱
| گفتوگوی روزنامهی «دنیای اقتصاد» با احمد بخارایی دربارهی اعتراضات به مرگ مظلومانه #مهسا_امینی | منتشرشده در یکشنبه ۹ مهر ۱۴۰۱
| نمایش گزارش:👇
donya-e-eqtesad.com/fa/tiny/news-3904295
| فایل شنیداری:👇
drive.google.com/u/0/uc?id=19yJRdPTnkVygicNKPShIzuZvfC3CM-A1&export=play
| #احمد_بخارایی: دو روز پیش ۱۰ مهر ۱۴۰۱ گفتوگویی داشتم با روزنامه «دنیای اقتصاد» در خصوص اعتراضات و خیزشی که پس از گذشت بیش از دو هفته باز هم این روزها در خیابانهای شهرهای بزرگ در جریان است. این روزها محدویتهای ویژهای علاوه بر فیلترهای قبلی بر رسانهها و روزنامهها سایه افکنده که موجب شد فقط بخشی از گفتههایم در روزنامه دنیای اقتصاد منعکس شود. اینجا علاوه بر لینک مطلب منتشره در روزنامه، فایل شنیداری تمام گفتوگویمان را ملاحظه میفرمایید. در این گفتوگو به این موضوعات پرداختم:
۱ـ اینکه اعتراضات جاری عمدتاً به دهه هشتادیها ارجاع دادهمیشود یک نوع تقلیلگرایی و خلاف امر واقع است هر چند نمود دهه هشتادیها از دیگران بیشتر است زیرا این جوانان برای نخستین بار است که بی محابا به صحنه ورود پیدا کردهاند و از حساب هزینه ـ فایدهی کمتری در صف شکنی برخوردارند و ذهنشان معطوف به برخوردهای شدید سابق امنیتی ـ اطلاعاتی حاکمیت نیست.
۲ـ در «سطح خُرد» این دهه هشتادیها از یک هیجان و جسارت و توان بیشتری برای قالبشکنی برخوردارند و خود را در آینه گروههای کوچک دوستانه در کف خیابان، تعریف و ارزیابی میکنند. بر همین اساس کسانی که در سنین سی و بالاتر قرار دارند متفاوت از جوانترها عکسالعمل نشان میدهند و ممکن است برچسب «ترسو» بخورند چرا که حسابگرانهتر به صحنه اعتراضات ورود میکنند.
۳ـ در «سطح میانه» که پای سازمان و نهاد به صحنه تحلیل باز میشود طبیعتاً #دانشآموزان با نهاد #آموزش و پرورش مرتبط هستند یعنی آنجایی که یک گسست مشاهده میشود بین ارکان #مدرسه شامل #معلم و مدیر و کتاب با دانشآموزان. در نهاد آموزشی، کارکرد مهم «#جامعهپذیری» که یکی از کارکردهای اصلی و پنهان نسب به کارکرد آشکار این نهاد در موضوع انتقال علم و مهارت است به حاشیه رفته است. در آنجا بحران «#گروه_مرجع» وجود دارد و برخی معلمهای فرمایشی و حتی بسیاری از اعضای هیأت علمی دانشگاهها که از فیلترهای گزینشی و استخدامی تنگ و تاریک عبور کردهاند دیگر گروه مرجع فکری و کنشی برای #جوانان نیستند. پس جوان با بحران #هویت مواجه شده و به خیابان میآید تا با فریادش، بسا دیده یا شنیده شود.
۴ـ در «سطح کلان» که ساختارها مورد تحلیل قرار میگیرند چون این دانشآموز بخشی از جامعه است و نیز مخاطب غائب تریبون رسمی نظام سیاسی در رسانههایش هم هست مسائل کلان را حس میکند. مسائل کلان فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی به نسبت سنی اعضا در هر جامعه ای در آنها بازتولید و منعکس میشود. در یک فرد تحصیلکرده و متأهل و فاقد درامد و شغل به یک نحو بازتولید میشود و در آن جوان ۱۸ ساله هم به نحو دیگری.
۵ـ نمیتوان با کنشگری جوانان در کف خیابانها برخورد روانشناسانه داشت و آنها را به کلاس کنترل هیجان و خشم دعوت کرد زیرا در نهایت بین ۱۰ تا ۲۰ درصد عامل حضور در کف خیابانها از سوی دهه هشتادیها ممکن است به هیجان یا خشم کور مرتبط باشد.
۶ـ اوضاع و احوال نابسامان «اقتصادی» در خانوادهها انعکاس دارد. شکاف «فرهنگی» و تضاد بین الگوهای رفتاری سنتی و تبلیغی از سوی تریبونهای نظام سیاسی با الگوهای کنشی و اندیشهگی مدرن و عقلانیتر در بین قشرهای نوجو در خانوادهها انعکاس دارد. نابسامانی «اجتماعی» و #تبعیض بین شهروندان درجه یک و دو و سه در خانوادهها مرور میشود. #آزادی
قطرهچکانی از سوی نظام «سیاسی» در #خانواده و مدرسه بازتعریف و تحلیل میشود و در همهی این موارد چهارگانه، یک جوان شاهد و ناظر و مخاطب این همه ناملایمات ساختاری است و همهی اینها لحظه به لحظه در او تقویت میشود پس یک جوان تحت اثر ساختاری، کنشگری میکند در کف خیابان.
۷ـ سران قوم که ادعای اسلامی و #ایدئولوژیک بودن دارند در #ثروتاندوزی رقابت میکنند و این ثروتاندوزی به عنوان یک هدف پذیرفتهشده در جامعه تثبیت و عامل تشدید شکاف طبقاتی شدهاست. حال این خانواده وقتی میبیند از آن هدف اجتماعی مقبول، بسیار عقب ماندهاست احساس کمبود میکند و این احساس در خانواده به جوان منتقل میشود و او عصیان میکند.
۸ـ هر چه از حاشیه به متن و از پیرامون به مرکز و از روستاها به شهرهای بزرگتر نزدیکتر شویم شاهد اثر بیشتر عوامل فرهنگی، اجتماعی و سیاسی در رخداد کنونی و خیزش اکنونی هستیم. | ادامه:👇
http://blog.dr-bokharaei.com/2022/10/blog-post.html?#more
| دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | Site |
روزنامه دنیای اقتصاد
سهم 20 درصدی هیجان در اعتراضات
در اعتراضات اخیر، دهه هشتادیها بیش از دیگر گروههای حاضر در آن به چشم میآیند. دکتر احمد بخارایی، جامعهشناس و استاد دانشگاه در گفتوگو با «دنیایاقتصاد» نقش و تاثیر هیجانات را 20درصد میداند و با توجه به بازنمود و بازتولید مشکلات اقتصادی، سیاسی، فرهنگی…
| تبدیل شدن مسئلهی «حجاب» به یک مسئلهی کاملاً امنیتی و سیاسی و پیآمدهای مواجههی حاکمیت با آن در جامعهی ایرانی!
| پنجشنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
| گفتوگوی پایگاه خبری ـ تحلیلی «امتداد» (ارگان حزب اتحاد ملت) با احمد بخارایی دربارهی مواجههی ساختار سیاسی با حجاب و پوشش زنان و دختران
| نمایش گزارش:👇
https://t.me/emtedadnet/88359
| #احمد_بخارایی: اگر متوجه شویم که نوع مواجههی #نظام_سیاسی ما با پدیدهی #حجاب، چه نوع پدیدهای است از عوامل و علل این نوع مواجهه تا پیآمدهای آن برای ما روشن خواهد شد.
🔹نوع مواجههی نظام سیاسی ما با پدیده حجاب، یک مواجههی شکلی، صوری و سطحی است. به نظر میرسد؛ پیشفرض نظام سیاسی این است که بحث حجاب هم به مانند عبور و مرور در خیابانها و سر چهارراهها خواهد بود تا یک روز با وضع قانونی، رنگهای چراغ راهنمایی و حدود جریمه را با گماشتن یک مامور مشخص کرده و رفت و آمد در آن را به این صورت کنترل کنند.
🔹حال آنکه، اساساً مسئلهای که جنبهی #ایدئولوژیک، محتوایی و اعتقادی دارد را نمیتوان آن را به مانند مالیات یا مقررات راهنمایی و رانندگی به شکل قانون درآورد. به همین دلیل هم، عملاً قابلیت اجرا نداشته و آن دسته از کسانی هم که آن را رعایت نکنند، قانونشکن، تلقی نمیشوند. این خطا، خطا از مبدأ ـ یعنی نظام سیاسی ـ است.
🔹میتوان به مسئلهی حجاب از دو منظر کنش و واکنش در #جامعه نگاه کرد. از منظر کنشی، اینگونه است که فرد، نوع حجاب خود را انتخاب میکند. از باب واکنش، وقتی راه اعتراضات و اظهار نظرها در جامعه بسته شود، واکنشهای مختلفی از جانب اقشار مختلف صورت میگیرد.
🔹از این جهت، رعایت نکردن آن نوع حجابی که مدنظر نظام سیاسی بوده، نوعی واکنش در راستای ابراز نظر افراد در جامعهی کنونی ما تلقی میشود. فرد با رها کردن موهای خود، تلاش دارد تا #اعتراض خود را به سایر جنبههای نظام سیاسی ابراز کند. جنبههایی که بخش عمدهی آن، #اقتصاد و #معیشت است.
🔹وقتی مسئله جنبهی واکنشی یافته و در مقابل آن، باز شاهد برخوردهای پلیسی و امنیتی هستیم، برعکس گفته آقای #رادان که گفته مسئلهی حجاب، نه یک مسئلهی امنیتی که یک مسئلهی فرهنگی است، اتفاقاً نوع مواجهه و رفتارهایی که این روزها در خصوص مسئلهی حجاب در کشور در حال وقوع است، نشان میدهد که این مسئله یک مسئلهی کاملاً امنیتی و سیاسی است.
🔹مگر میتوان یک مسئلهی فرهنگی، اجتماعی را با پلیسی که البسه ضدگلوله بر تن کرده و #خشونت به خرج میدهد، حل کرد؟ وقتی در مقابل این واکنش جامعه، واکنشهای تندتری از حکومت سر بزند، مطمئن باشید که این کینه به نفرت بیشتری بدل شده و به افزایش رویاروییها منجر خواهد شد.
🔹اگر یک انسان، مستعد حجاب هم باشد با این رفتارها به سمت بیحجابی سوق پیدا میکند. آنچه مسلم است، این مسائل از مشکلات جدی در حوزهی معیشت گرفته تا تنگنظریها تا نوع مقابله با آزادیخواهان که خواستار رعایت شهروندی حقوق خود هستند ـ که نمونهی بارز آن، #توماج_صالحی است ـ و موارد متعدد دیگر زیر پوست شهر در حال وقوع است.
🔹البته به هر دلیلی که حکم #اعدام او صادر شده و هر آنچه که وجود دارد، صدور چنین حکمی، یک کار مضحک، غیر قانونی، غیر شرعی و ضد حقوق بشری بوده است.
🔹وقتی مجموع این رفتارها از سوی نظام سیاسی با جامعه صورت میگیرد، خروجی آن، همین خواهد بود که کینهها بیشتر شده و به نفرت بدل میشود. به هر میزان هم که شاهد افزایش نفرت در جامعه باشیم، از میزان گفتوگو کاسته و بر دوقطبی شدن اجتماع ایرانی افزوده خواهد شد. نهایتاً نیز، این خشونت است که در این جامعه بروز کرده و جلوهگر میشود.
⚠️ بازپخش پستها در هرجا، مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد.
| دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | Site |
| پنجشنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
| گفتوگوی پایگاه خبری ـ تحلیلی «امتداد» (ارگان حزب اتحاد ملت) با احمد بخارایی دربارهی مواجههی ساختار سیاسی با حجاب و پوشش زنان و دختران
| نمایش گزارش:👇
https://t.me/emtedadnet/88359
| #احمد_بخارایی: اگر متوجه شویم که نوع مواجههی #نظام_سیاسی ما با پدیدهی #حجاب، چه نوع پدیدهای است از عوامل و علل این نوع مواجهه تا پیآمدهای آن برای ما روشن خواهد شد.
🔹نوع مواجههی نظام سیاسی ما با پدیده حجاب، یک مواجههی شکلی، صوری و سطحی است. به نظر میرسد؛ پیشفرض نظام سیاسی این است که بحث حجاب هم به مانند عبور و مرور در خیابانها و سر چهارراهها خواهد بود تا یک روز با وضع قانونی، رنگهای چراغ راهنمایی و حدود جریمه را با گماشتن یک مامور مشخص کرده و رفت و آمد در آن را به این صورت کنترل کنند.
🔹حال آنکه، اساساً مسئلهای که جنبهی #ایدئولوژیک، محتوایی و اعتقادی دارد را نمیتوان آن را به مانند مالیات یا مقررات راهنمایی و رانندگی به شکل قانون درآورد. به همین دلیل هم، عملاً قابلیت اجرا نداشته و آن دسته از کسانی هم که آن را رعایت نکنند، قانونشکن، تلقی نمیشوند. این خطا، خطا از مبدأ ـ یعنی نظام سیاسی ـ است.
🔹میتوان به مسئلهی حجاب از دو منظر کنش و واکنش در #جامعه نگاه کرد. از منظر کنشی، اینگونه است که فرد، نوع حجاب خود را انتخاب میکند. از باب واکنش، وقتی راه اعتراضات و اظهار نظرها در جامعه بسته شود، واکنشهای مختلفی از جانب اقشار مختلف صورت میگیرد.
🔹از این جهت، رعایت نکردن آن نوع حجابی که مدنظر نظام سیاسی بوده، نوعی واکنش در راستای ابراز نظر افراد در جامعهی کنونی ما تلقی میشود. فرد با رها کردن موهای خود، تلاش دارد تا #اعتراض خود را به سایر جنبههای نظام سیاسی ابراز کند. جنبههایی که بخش عمدهی آن، #اقتصاد و #معیشت است.
🔹وقتی مسئله جنبهی واکنشی یافته و در مقابل آن، باز شاهد برخوردهای پلیسی و امنیتی هستیم، برعکس گفته آقای #رادان که گفته مسئلهی حجاب، نه یک مسئلهی امنیتی که یک مسئلهی فرهنگی است، اتفاقاً نوع مواجهه و رفتارهایی که این روزها در خصوص مسئلهی حجاب در کشور در حال وقوع است، نشان میدهد که این مسئله یک مسئلهی کاملاً امنیتی و سیاسی است.
🔹مگر میتوان یک مسئلهی فرهنگی، اجتماعی را با پلیسی که البسه ضدگلوله بر تن کرده و #خشونت به خرج میدهد، حل کرد؟ وقتی در مقابل این واکنش جامعه، واکنشهای تندتری از حکومت سر بزند، مطمئن باشید که این کینه به نفرت بیشتری بدل شده و به افزایش رویاروییها منجر خواهد شد.
🔹اگر یک انسان، مستعد حجاب هم باشد با این رفتارها به سمت بیحجابی سوق پیدا میکند. آنچه مسلم است، این مسائل از مشکلات جدی در حوزهی معیشت گرفته تا تنگنظریها تا نوع مقابله با آزادیخواهان که خواستار رعایت شهروندی حقوق خود هستند ـ که نمونهی بارز آن، #توماج_صالحی است ـ و موارد متعدد دیگر زیر پوست شهر در حال وقوع است.
🔹البته به هر دلیلی که حکم #اعدام او صادر شده و هر آنچه که وجود دارد، صدور چنین حکمی، یک کار مضحک، غیر قانونی، غیر شرعی و ضد حقوق بشری بوده است.
🔹وقتی مجموع این رفتارها از سوی نظام سیاسی با جامعه صورت میگیرد، خروجی آن، همین خواهد بود که کینهها بیشتر شده و به نفرت بدل میشود. به هر میزان هم که شاهد افزایش نفرت در جامعه باشیم، از میزان گفتوگو کاسته و بر دوقطبی شدن اجتماع ایرانی افزوده خواهد شد. نهایتاً نیز، این خشونت است که در این جامعه بروز کرده و جلوهگر میشود.
⚠️ بازپخش پستها در هرجا، مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد.
| دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | Site |
Telegram
امتداد
#اختصاصی
✅بخارایی، عضو انجمن جامعهشناسی بریتانیا در گفتگو با امتداد بررسی کرد:
پیامدهای نحوه کنونی مواجهه حاکمیت در خصوص مسئله حجاب در جامعه ایرانی چیست؟/ مسئله حجاب، امروز به یک مسئله کاملا امنیتی و سیاسی بدل شده
✍️امتداد-محمد جعفری: احمد بخارایی،…
✅بخارایی، عضو انجمن جامعهشناسی بریتانیا در گفتگو با امتداد بررسی کرد:
پیامدهای نحوه کنونی مواجهه حاکمیت در خصوص مسئله حجاب در جامعه ایرانی چیست؟/ مسئله حجاب، امروز به یک مسئله کاملا امنیتی و سیاسی بدل شده
✍️امتداد-محمد جعفری: احمد بخارایی،…
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM