جامعه‌شناسی افق‌نگر ـ دکتر احمد بخارایی
3.66K subscribers
67 photos
20 videos
1 file
641 links
تلاش من در جهت توصیف، تبیین و تحلیل پدیده‌ها و مسائل اجتماعی ایران معطوف به «آینده» است… منتظر دریافت نظر شما پیرامون تحلیل ارایه شده هستم. با سپاس: 👈 https://t.me/drbokharaei

www.dr-bokharaei.com

Ahmad Bokharaei, Sociologist
Download Telegram
| دوره‌ی آشنایی با #جامعه‌شناسی
(از مبانی تا حوزه‌های تخصصی)


با تدریس دکتر #احمد_بخارایی،
#جامعه‌شناس و عضو هیئت علمی دانشگاه

سه‌شنبه‌ها ساعت ۲۲ به صورت online

| آغاز دوره: سه‌شنبه ۲۲ شهریور ۱۴۰۱

| نام‌نویسی:👇
classroom.dr-bokharaei.com

برای دریافت اطلاعات بیش‌تر به شناسه‌ی زیر در تلگرام پیام بفرستید:
t.me/AmiiiirMahdavi

میزبان: دانشجویان رشته‌های غیر مرتبط با علوم اجتماعی
ورود برای همه‌ی علاقه‌مندان، آزاد و رایگان است.

⚠️ درخواست: بازپخش پست‌ها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.

🎞🎙🖌 دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
| Instagram | YouTube | Site |
#درنگ | بحران #خودکشی در ایران!

| آدینه ۲۵ شهریور ۱۴۰۱

| Instagram | YouTube | Site |
| «زیر پوست جامعه»

| شنبه ۲۶ شهریور ۱۴۰۱

| گفت‌وگوی مجله‌ی «تجارت فردا» با احمد بخارایی، مریم زارعیان و محمد درویش درباره‌ی چالش‌های اجتماعی | منتشرشده در ۲۱ اسفند ۱۴۰۰

| نمایش گزارش:👇
https://www.tejaratefarda.com/fa/tiny/news-40688

| #احمد_بخارایی: حدود اسفند ۱۴۰۰ یعنی شش ماه قبل در کنار دو متخصص جامعه‌شناس و محیط زیست، گفت‌و‌گویی صورت گرفت که میزبان، هفته‌نامه‌ی تجارت فردا بود. متن این میزگرد مجازی را در کانال تلگرامی منتشر نکرده بودم و منتظر بودم تا سال ۱۴۰۱ به نیمه برسد و آن‌گاه ببینم آن‌چه پیش‌بینی شده‌بود اتفاق افتاده یا خیر! متأسفم که بگویم:
۱-همان‌گونه که در این میزگرد متذکر شده‌ و پیش‌بینی کرده بودم اینک نرخ #تورم به پنجاه درصد نزدیک شده اما هنوز نمی‌خواهند ببینند و بشنوند آن‌ها که قدرت را در دست دارند!

۲-شش ماه قبل در آن میزگرد به بحران #مهاجرت و فرار از ایران اشاره کردم و متأسفانه این روند تشدید شده‌است و باز هم چشم‌های صاحبان #قدرت، کور است!

۳-گفته‌بودم با توجه به تلفیق دو نظریه #امیل_دورکیم و #رابرت_آگنیو در سال ۱۴۰۱ بسا شاهد افزایش نرخ #خودکشی باشیم و متأسفانه این گونه شد. آیا #نظام_سیاسی_مذهبی نمی‌خواهد به تحلیل‌های جامعه‌شناختی توجه کند و می‌خواهد هم‌چنان سر به زیر برف، فرو نگاه دارد؟!

۳-در آنجا گفتم که #خشونت، #جامعه را فراگرفته و حتی «#زباله‌گردی_کودکان» مصداق خشونت‌ورزی جامعه و نظام اقتصادی و سیاسی نسبت به این #کودکان است و متأسفانه این روند تشدید شده‌است اما صاحبان قدرت در ماشین‌های چند میلیاردی و در میان محافظان پاس‌دار قدرت، از کنار این صحنه‌ها عبور می‌کنند و چشمان‌شان نمی‌بیند یا پرده‌پوشی می‌کنند!

۴- در آن‌جا گفتم که بر اساس نتایج یک پژوهش جامعه‌شناختی از میان هفت مؤلفه‌ی «امید اجتماعی»، مولفه‌ی «میل به تغییر» بیشترین وزن و اثرگذارترین موقعیت را دارد و گفته شد که «میل به تغییر» یعنی میل #جوانان به پویایی جامعه و نظام‌های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی تا امید‌شان به عنوان موتور محرکه‌ی جامعه افزون شود. اما متأسفانه همان‌گونه که در همان میزگرد متذکر شدم: با تهدید و تحدید «میل به تغییر» از سوی #حاکمیت، در سال ۱۴۰۱ شاهد تشدید نومیدی اجتماعی هستیم.

… باز هم نمی‌خواهید ببینید و بشنوید؟ منتظرید تا «خودکشی» و «#افسردگی» و «طغیان» و «#تن‌فروشی» و «فرار از کشور و دربه‌دری» و دیگر مصايب و مسائل اجتماعی درِ خانه‌ی شما را بزند تا متوجه شوید: صاحب قدرت محترم!!!

| دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
| Instagram | YouTube | Site |
جامعه‌شناسی افق‌نگر ـ دکتر احمد بخارایی pinned «| دوره‌ی آشنایی با #جامعه‌شناسی (از مبانی تا حوزه‌های تخصصی) با تدریس دکتر #احمد_بخارایی، #جامعه‌شناس و عضو هیئت علمی دانشگاه سه‌شنبه‌ها ساعت ۲۲ به صورت online | آغاز دوره: سه‌شنبه ۲۲ شهریور ۱۴۰۱ | نام‌نویسی:👇 classroom.dr-bokharaei.com برای دریافت…»
| دوره‌ی آشنایی با #جامعه‌شناسی
(از مبانی تا حوزه‌های تخصصی)

کلاس ۲۹ شهریور با رویکرد تحلیلی به مرگ مظلومانه دختر کورد،
#مهسا_امینی #ژینا_امینی

با تدریس دکتر #احمد_بخارایی،
#جامعه‌شناس و عضو هیئت علمی دانشگاه

| به صورت آنلاین، سه‌شنبه‌ها ساعت ۲۲

| درس‌گفتار ۱ ـ ۲۲ شهریور ۱۴۰۱:👇
https://drive.google.com/u/0/uc?id=190YB9SiJqKsv2K7jiawv_4nwYh4MZCA_&export=play

| درس‌نامه
موضوع‌های مطرح شده در کلاس نخست:
- تفکیک جوامع در سه سطح؛ ۱- خُرد: اجتماعات محلی و قومی، ۲- میانه: کشور با مرز جغرافیایی، ۳- کلان: جامعه جهانی
- تعریف «جامعه‌شناسی» به تفکیک «جامعه» و «شناسی».
- «#جامعه» به مثابه «#ابژه» یا «#پدیدار» یا «موجود» یا «نمود و نماد».
- رعایت «حصر منطقی» در «زمان» در تعریف «جامعه» به اعتبار: گذشته، حال و آینده.
- بهره‌گیری از «علت‌های چهارگانه» در #منطق_ارسطویی در تعریف کامل «جامعه».
- تعریف «جامعه» از چهار زاویه شامل: ۱- از منظر «گذشته» در مقولات «#فرهنگ» و «#تاریخ» و «#اقتدار»، ۲- از منظر «زمان حال» در دو بخش: الف: «صورت» در بخش مورفولوژی «#جمعیت‌شناختی» ومشخصات شهری و سازمانی، ب- «محتوا» در بخش ساختارها و نهادها، ۳- از منظر «آینده» در مقوله «کارکرد‌گرایی».
- تعریف بخش دوم ترکیب «جامعه‌شناسی» شامل: «شناسی» با اشاره به انواع روش‌های کمّی، کیفی و تلفیقی.
- اشاره به تکنیک‌ها و فنون پژوهش شامل: پرسش‌نامه، مصاحبه‌های ساخت‌یافته، نیمه ساخت‌یافته و عمیق و فن مشاهده.
- تناسب روش‌های پوزیتیویستی و غیر آن با دو نوع روش پژوهش: پهنانگر و ژرفانگر با توجه به لزوم تلفیق دو روش «قیاس» و «استقرا».
- ضرورت انجام پژوهش‌های کیفی و پدیدارشناسانه در جامعه‌ی ایران با توجه به وجود: تظاهر، محافظه‌کاری، ترس، کج‌فهمی و کم‌انگیزگی یا کم‌توانی در میان پاسخ‌گویان و افراد نمونه و ذکر مثال «سالمندان» و «تن‌فروشان».
- نقد آنتونی گیدنز در صفحات نخستین کتاب: «جامعه‌شناسی» در تعریف «جامعه‌شناسی».

| نام‌نویسی و درس‌گفتارهای دوره:👇
classroom.dr-bokharaei.com

برای دریافت اطلاعات بیش‌تر به شناسه‌ی زیر در تلگرام پیام بفرستید:
t.me/AmiiiirMahdavi

میزبان: دانشجویان رشته‌های غیر مرتبط با علوم اجتماعی
ورود برای همه‌ی علاقه‌مندان، آزاد و رایگان است.

⚠️ درخواست: بازپخش پست‌ها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.

🎞🎙🖌 دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
| Instagram | YouTube | Site |
| دل‌نوشته به یاد #ژینا

نیمه شب است. به ژینا می‌اندیشم. او اینجاست. به صورت معصومش نگاه می‌کنم. حس می‌کنم نگاهی معنادار دارد. چشمانش، بار شکایت دارد. نگاهش به من است. نمی‌توانم نگاه اعتراضی‌اش را از چشمانم عبور دهم … چند ثانیه به او خیره می‌شوم. بار نگاهش سنگین‌تر از آن است که مقاومت من را در هم نشکند. به خود می‌آیم. بله خودش است، #مهسا! فکر می‌کنم چه می‌خواهد بگوید؟ گویی توبیخ می‌کند. احساس می‌کنم ما را متهم می‌کند. نکند کاری را که باید انجام می‌داده‌ام نداده‌ام. چقدر نگاهش معنادار است! نمی‌توانم به چشمانش نگاه کنم. آرام نگاهم را به سمت چپ می‌چرخانم تا نبینمش. اما پس از گذشت چند ثانیه احساس می‌کنم او هم‌چنان خیره به من است و می‌خواهد چیزی بگوید. دوباره آرام به چشمانش می‌نگرم. شاید می‌خواهد بگوید شما مردان با نگاهی کالایی که به ما زن‌ها دارید کمرمان را شکسته‌اید. اما فقط این نیست. درد پشت نگاه او عمق بیشتری دارد. او از تاریخ گلایه دارد. مثل این‌که از همه‌ی الگوهایی که در خانه و کوچه و مدرسه و دانشگاه، گلویش را فشرده بودند حکایت‌ها دارد. ناگاه اشک در چشمانش حلقه می‌زند. تحمل دیدن ندارم. بغض، گلویم را می‌فشارد. به سختی آب دهانم را قورت می‌دهم. چه می‌خواهد بگوید؟ نکند دانشجوی من بوده و سر کلاس، درکش نکرده‌ام! نکند نگاه من آزارش می‌دهد! نکند تاکنون فریادهایش را نشنیده‌ام! نکند او را مجبور کرده‌ام به گونه‌ای باشد که من خواسته‌ام نه به گونه‌ای که خودش می‌خواست! نکند ناراحت از زمانه‌ای است که او را زندانی کرده! نکند دوست می‌داشته گیسوانش پرواز را تجربه کند اما هیچ‌گاه نتوانسته چنان باشد که می‌خواسته! نکند خاطره خوشی از معلمش ندارد آن هنگام که با صدای بلند تحکم می‌کرد! نکند دوست می‌داشته دوستش بدارند اما نه از آن نوعی که تجربه کرده! نکند دلش از جفای خشک‌مغزان دین‌خو به درد آمده؟ نکند اصلا هیچ‌کدام نیست و فقط می‌خواهد حس کند که هست، بودنی که معنای ساده‌ای دارد، بودنی که معمولی است، بودنی که عاجزانه طلب نشود، بودنی که از جنس لطافت باشد، بودنی از جنس راستی و … شاید نه، هیچ‌کدام نیست. پس چرا حلقه اشک در چشمانش پر بار شده و می‌خواهد سرازیر شود؟ اندکی تامل می‌کنم. شاید اشک او برای دخترانی است که مانده‌اند و هم‌سفر او نشده‌اند. شاید او به حال دختران سقز و کردستان و ایران می‌خواهد بگرید که چگونه خواهند توانست در این فرهنگ چند چهره روزگار بگذرانند. شاید او از رها شدن از مرگ تدریجی خوشحال است اما دل‌نگران دختران جوان دیگری است که در بستر این زمانه، نظاره‌گر کم رمق شدن شمع روح و شخصیت و فکرشان خواهند بود. شاید او … شاید او … و او هم‌چنان دارد نگاه می‌کند و من در ابهام!

سحرگاه چهارشنبه ۳۰ شهریور ۱۴۰۱، احمد بخارایی

⚠️ درخواست: بازپخش پست‌ها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.

🎞🎙🖌 دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
| Instagram | YouTube | Site |
| نشست ۴: میزگرد تحلیل جامعه‌شناختی واکنش‌های گسترده به مرگ مظلومانه‌ی #مهسا_امینی (#ژینا_امینی)
«#گشت_ارشاد در کش و قوس #مذهب و #قانون»

با حضور:
🔸#سعید_معیدفر (دکترای جامعه‌شناسی و رئیس انجمن جامعه‌شناسی ایران)
🔸#فیروز_محمودی_جانکی (دکترای حقوق و مدیر گروه حقوق جزا و جرم‌شناسی دانشگاه تهران)
🔸#خالد_توکلی (دکترای جامعه‌شناسی و پژوهش‌گر اجتماعی از سقز کردستان)
🔸#حسن_محدثی (دکترای جامعه‌شناسی و عضو هیئت علمی دانشگاه)
🔸#احمد_بخارایی (دکترای جامعه‌شناسی و مدیر گروه جامعه‌شناسی سیاسی)
🔸 #فاطمه_علمدار (دکترای جامعه‌شناسی و مدیر گروه روان‌شناسی اجتماعی)
🔸#فهیمه_نظری (دکترای جامعه‌شناسی و مدیر گروه جامعه‌شناسی خانواده‌)
🔸#میرطاهر_موسوی (دکترای جامعه‌شناسی و مدیر گروه آسیب ها و مسائل اجتماعی)
🔸#سیامک_زند_رضوی (دکترای جامعه‌شناسی و مدیر گروه جامعه‌شناسی مردم مدار)

🔸دبیر میزگرد:
#عباس_نعیمی_جورشری
(دکترای جامعه‌شناسی و دبیر گروه جامعه‌شناسی سیاسی )

| برگزارکننده: گروه «#جامعه‌شناسی_سیاسی‌» انجمن جامعه‌شناسی ایران

♦️ آدینه یکم مهر ۱۴۰۱ | ساعت ۸ شب
♦️کلاب «جامعه‌شناسی سیاست»: 👇
https://www.clubhouse.com/join/جامعه-شناسی-سیاست

❗️درصورتی که اختلال نت مانع از برگزاری نشست شود، به روزی دیگر در هفته آتی موکول گردیده و اطلاع رسانی خواهد شد.

t.me/politicalsociology_isa

⚠️ درخواست: بازپخش پست‌ها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.

🎞🎙🖌 دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
| Instagram | YouTube | Site |
| #شطحیات_اجتماعی (۱)

بی‌بصیرتان، کف خیابان!

| یک‌شنبه ۳ مهر ۱۴۰۱

پراکنده خواهم گفت زیرا «زیاده»، منسجم گفته‌ایم و «زیاد»، شنیده‌ نشده‌ایم!

پاییز هزار و چهارصد و یک

🖋 #احمد_بخارایی | جامعه‌شناس

او درست می‌گوید که اینک دشمنان متحد شده‌اند علیه جمهوری مذهبی در ایران، جناب #قالی‌باف #رئیس_مجلس را می‌گویم. هم او که در #انتخابات #مجلس حدود ۱۴درصد آراء واجدین اعطای #رأی در تهران را به عنوان بیش‌ترین رأی‌آور به خود اختصاص داد و مابقی ۲۹ نماینده‌ی دیگر چیزی حدود ۸درصد را … ببخشید او صد‌درصد آراء را به خود اختصاص داده‌بود! من درک لازم را ندارم زیرا آن ۸۶ درصدی که رأی ندادند فاقد فهم و فریب‌خورده‌ی #دشمن بودند و بنابراین آن ۱۴درصد، ۱۰۰درصد خوبان هستند! بله او درست می‌گوید و تو دانش‌جوی من (م.ک) فریب‌خورده‌ای که پس از ۳ سال فارغ‌التحصیلی‌ات، در تلگرام برایم پیام دادی: هر روز به #خودکشی «فکر» می‌کنی زیرا #متأهل و #بیکار هستی و کرایه‌ی خانه‌ات را نداری. بله تو که به نرم‌افزارهای کامپیوتری مسلط بودی و زمانی هم در خارج از کشور #اشتغال داشتی و چند سالی هم در ایران در کفاشی کار کرده‌‌بودی و اخیراً کارگری هم کرده‌ای و الآن به هر دری میزنی از کار خبری نیست و پس‌اندازت به پایان رسیده و مادر و پدرت هم در قید حیات نیستند و خانه‌ی محقری در اسلام‌شهر کرایه کرده‌ای تو مقصری و این ضعف توست که نمی‌توانی #کار پیدا کنی! اما پس از پیامت در تلگرام، شناختمت و بلافاصله به تو زنگ زدم حال آن‌که در حال رانندگی بودم و مرتکب خلاف شدم اما نمی‌دانم چرا احساس کردم باید سریع بهت زنگ بزنم. نصیحتت کردم که پرتوان باش و نومید نشو اما در همان زمان که در حال رانندگی با تو سخن می‌گفتم اشک در چشمانم حلقه زده بود ولی طور دیگری نمایان می‌کردم و می‌دانستم که آب در هاون می‌کوبم … البته آن «اشک» نه برای تو بلکه ناشی از «پیاز»ی بود که در ماشینم در گوشه‌ای افتاده بود و سال‌ها بود که مرتب اشک من را در می‌آورد و من نادان فکر می‌کردم برای جوانان اشک می‌ریزم. این مشکل ماست که نمی‌توانیم حتی از وجود پیاز در جوارمان هم مطلع شویم چه رسد به احوال #جامعه که به خود می‌گوییم: #جامعه‌شناس! من احمق! بله این مشکل من و توست که #بصیرت نداریم و اگر می‌داشتیم با صاحب‌خانه در پایان ماه طور دیگری صحبت می‌کردیم و با همسرمان نیز هم‌چنین … ما بی‌بصیرتیم! اگر هم آمار رسمی و مملکتی می‌گوید حدود ۵۰درصد فارغ‌التحصیلان بی‌کارند باید توی دهن آن کسی زد که تکرار و تشویش اذهان عمومی می‌کند. باید به #قاضی_صلواتی بسپاریمش تا حالش را جا بیاورد! تو فکر می‌کنی صدهاهزار #جوان مانند تو در این زمانه و در ایران آسمانی هر روز به «خودکشی» فکر می‌کنند؟ چقدر ساده‌ای مانند مورچه‌ای که وقتی آب به آشیانه‌اش افتاد فکر کرد همه‌ی عالم را آب دارد می‌برد! خیر عزیزم این‌گونه نیست و تازه اگر آمدی و دیدی چند جوان فریب‌خورده در فکر خودکشی‌اند آیا این‌ها کم‌تر از آبزیان هستند یعنی نهنگ‌ها و دلفین‌ها که گاه خودکشی دسته‌جمعی می‌کنند؟ چه اشکالی دارد یک فرد فاقد بصیرت خودکشی کند؟ «یا با ما باش یا خودکشی کن و از حیوانات دریایی بیاموز!» اگر تو به جای خودکشی، این روزها و شب‌ها پایت را به خیابان بگذاری حقاً و انصافاً اغتشاش‌گر و عامل نفوذی هستی و حقت است که گاز اشک‌آور به حلقومت فرو کنند و باتوم به استخوان پایت بکوبند! سعی کن بفهمی که این مملکت نه از سوی مدیران زمینی بلکه از سوی مدیران فرازمینی اداره می‌شود پس هرچه هست درست است و هر چه نیست باز هم درست است و کلاً درست است و تو نادرستی!

| t.me/dr_bokharaei

⚠️ درخواست: بازپخش پست‌ها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.

| دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها:👇

| Instagram | YouTube | Site |
| تحلیل جامعه‌شناختی #اعتراضات جاری

| سه‌شنبه ۱۲ مهر ۱۴۰۱

| گفت‌وگوی روزنامه‌ی «دنیای اقتصاد» با احمد بخارایی درباره‌ی اعتراضات به مرگ مظلومانه #مهسا_امینی | منتشرشده در یک‌شنبه ۹ مهر ۱۴۰۱

| نمایش گزارش:👇
donya-e-eqtesad.com/fa/tiny/news-3904295

| فایل شنیداری:👇
drive.google.com/u/0/uc?id=19yJRdPTnkVygicNKPShIzuZvfC3CM-A1&export=play

| #احمد_بخارایی: دو روز پیش ۱۰ مهر ۱۴۰۱ گفت‌و‌گویی داشتم با روزنامه «دنیای اقتصاد» در خصوص اعتراضات و خیزشی که پس از گذشت بیش از دو هفته باز هم این روزها در خیابان‌های شهرهای بزرگ در جریان است. این روزها محدویت‌های ویژه‌ای علاوه بر فیلترهای قبلی بر رسانه‌ها و روزنامه‌ها سایه افکنده که موجب شد فقط بخشی از گفته‌هایم در روزنامه دنیای اقتصاد منعکس شود. اینجا علاوه بر لینک مطلب منتشره در روزنامه، فایل شنیداری تمام گفت‌و‌گو‌ی‌مان را ملاحظه می‌فرمایید. در این گفت‌و‌گو به این موضوعات پرداختم:

۱ـ این‌که اعتراضات جاری عمدتاً به دهه هشتادی‌ها ارجاع داده‌می‌شود یک نوع تقلیل‌گرایی و خلاف امر واقع است هر چند نمود دهه هشتادی‌ها از دیگران بیشتر است زیرا این جوانان برای نخستین بار است که بی محابا به صحنه ورود پیدا کرده‌اند و از حساب هزینه ـ فایده‌ی کمتری در صف شکنی برخوردارند و ذهن‌شان معطوف به برخوردهای شدید سابق امنیتی‌ ـ اطلاعاتی حاکمیت نیست.

۲ـ در «سطح خُرد» این دهه هشتادی‌ها از یک هیجان و جسارت و توان بیشتری برای قالب‌شکنی برخوردارند و خود را در آینه گروه‌های کوچک دوستانه در کف خیابان، تعریف و ارزیابی می‌کنند. بر همین اساس کسانی که در سنین سی و بالاتر قرار دارند متفاوت از جوان‌تر‌ها عکس‌العمل نشان می‌دهند و ممکن است برچسب «ترسو» بخورند چرا که حساب‌گرانه‌تر به صحنه اعتراضات ورود می‌کنند.

۳ـ در «سطح میانه» که پای سازمان و نهاد به صحنه تحلیل باز می‌شود طبیعتاً #دانش‌آموزان با نهاد #آموزش و پرورش مرتبط هستند یعنی آن‌جایی که یک گسست مشاهده می‌شود بین ارکان #مدرسه شامل #معلم و مدیر و کتاب با دانش‌آموزان. در نهاد آموزشی، کارکرد مهم «#جامعه‌پذیری» که یکی از کارکردهای اصلی و پنهان نسب به کارکرد آشکار این نهاد در موضوع انتقال علم و مهارت است به حاشیه رفته است. در آنجا بحران «#گروه_مرجع» وجود دارد و برخی معلم‌های فرمایشی و حتی بسیاری از اعضای هیأت علمی دانش‌گاه‌ها که از فیلترهای گزینشی و استخدامی تنگ و تاریک عبور کرده‌اند دیگر گروه مرجع فکری و کنشی برای #جوانان نیستند. پس جوان با بحران #هویت مواجه شده و به خیابان می‌آید تا با فریادش، بسا دیده‌ یا شنیده شود.

۴ـ در «سطح کلان» که ساختارها مورد تحلیل قرار می‌گیرند چون این دانش‌آموز بخشی از جامعه است و نیز مخاطب غائب تریبون رسمی نظام سیاسی در رسانه‌هایش هم هست مسائل کلان را حس می‌کند. مسائل کلان فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی به نسبت سنی اعضا در هر جامعه ای در آنها بازتولید و منعکس می‌شود. در یک فرد تحصیل‌کرده و متأهل و فاقد درامد و شغل به یک نحو بازتولید می‌شود و در آن جوان ۱۸ ساله هم به نحو دیگری.

۵ـ نمی‌توان با کنش‌گری جوانان در کف خیابان‌ها برخورد روان‌شناسانه داشت و آنها را به کلاس کنترل هیجان و خشم دعوت کرد زیرا در نهایت بین ۱۰ تا ۲۰ درصد عامل حضور در کف خیابان‌ها از سوی دهه هشتادی‌ها ممکن است به هیجان یا خشم کور مرتبط باشد.

۶ـ اوضاع و احوال نابسامان «اقتصادی» در خانواده‌ها انعکاس دارد. شکاف «فرهنگی» و تضاد بین الگوهای رفتاری سنتی و تبلیغی از سوی تریبون‌های نظام سیاسی با الگوهای کنشی و اندیشه‌گی مدرن و عقلانی‌تر در بین قشرهای نوجو در خانواده‌ها انعکاس دارد. نابسامانی «اجتماعی» و #تبعیض بین شهروندان درجه یک و دو و سه در خانواده‌ها مرور می‌شود. #آزادی
قطره‌چکانی از سوی نظام «سیاسی» در #خانواده و مدرسه بازتعریف و تحلیل می‌شود و در همه‌ی این موارد چهار‌گانه، یک جوان شاهد و ناظر و مخاطب این همه ناملایمات ساختاری است و همه‌ی این‌ها لحظه به لحظه در او تقویت می‌شود پس یک جوان تحت اثر ساختاری، کنش‌گری می‌کند در کف خیابان.

۷ـ سران قوم که ادعای اسلامی و #ایدئولوژیک بودن دارند در #ثروت‌اندوزی رقابت می‌کنند و این ثروت‌اندوزی به عنوان یک هدف پذیرفته‌شده در جامعه تثبیت و عامل تشدید شکاف طبقاتی شده‌است. حال این خانواده وقتی می‌بیند از آن هدف اجتماعی مقبول، بسیار عقب مانده‌است احساس کم‌بود می‌کند و این احساس در خانواده به جوان منتقل می‌شود و او عصیان می‌کند.

۸ـ هر چه از حاشیه به متن و از پیرامون به مرکز و از روستاها به شهرهای بزرگ‌تر نزدیک‌تر شویم شاهد اثر بیشتر عوامل فرهنگی، اجتماعی و سیاسی در رخ‌داد کنونی و خیزش اکنونی هستیم. | ادامه:👇
http://blog.dr-bokharaei.com/2022/10/blog-post.html?#more

| دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها
👇
| Instagram | YouTube | Site |
جامعه‌شناسی افق‌نگر ـ دکتر احمد بخارایی
| دوره‌ی آشنایی با #جامعه‌شناسی (از مبانی تا حوزه‌های تخصصی) با تدریس دکتر #احمد_بخارایی، #جامعه‌شناس و عضو هیئت علمی دانشگاه سه‌شنبه‌ها ساعت ۲۲ به صورت online | آغاز دوره: سه‌شنبه ۲۲ شهریور ۱۴۰۱ | نام‌نویسی:👇 classroom.dr-bokharaei.com برای دریافت…
به علت انسداد شبکه‌ی آزاد اطلاع‌رسانی اینترنتی و نیز در اعتراض به دست‌گیری دانش‌جویان، کلاس مجازی «آشنایی با جامعه‌شناسی» تشکیل نخواهد شد و شروع دوباره‌ی کلاس‌ها اعلام خواهد شد.

نام‌نویسی هم‌چنان ادامه دارد و هنگام ازسرگیری کلاس‌ها برایتان ای‌میل فرستاده خواهد شد.
https://classroom.dr-bokharaei.com
| فشار اقتصادی، تعارضات فرهنگی و #آزادی‌خواهی در کف خیابان‌ها و در فریاد معترضان!

| پنج‌شنبه ۲۱ مهر ۱۴۰۱

| گفت‌وگوی خبرگزاری کار ایران (Ilna) با احمد بخارایی درباره‌ی #اعتراضات پس از مرگ #مهسا_امینی | منتشرشده در ۱۸ مهر ۱۴۰۱

| نمایش گزارش: 👇
http://www.ilna.ir/fa/tiny/news-1285459

| #احمد_بخارایی: یک آب وقتی که می‌خواهد به مرحله بخار برسد، باید حرارتش زیاد و زیادتر شود تا بخار شود؛ بنابراین مطالبات انباشته شده در این سال‌ها همان داستان حرارت است و همه به هم مرتبط هستند مانند حلقه‌های بهم پیوسته یک زنجیر. همه این‌ها بهم متصل هستند، منتها ممکن است در شرایط امروز یعنی در شهریور و مهر ۱۴۰۱ یک شکل نوین‌تری به خود گرفته باشد.

در دوره‌های قبل هم دیدیم که عوامل اقتصادی در بروز اعتراضات چه تاثیری داشت و نیز عوامل فرهنگی شامل تعارض الگوهای سنتی و مدرن چقدر نقش داشت و اینگونه نبود که صرفا به دلیل تغییر قیمت بنزین که اتفاقا توجیه اقتصادی هم داشت، مردم معترض شوند و با اینکه استدلال منطقی هم برای افزایش قیمت بنزین وجود داشت، اما از سوی مردم پذیرفته نشد، چراکه این فقط یک بهانه و جرقه برای آغاز اعتراضات بود.

بنابراین تمام رخدادها در این چند سال باهم ارتباط کاملا معنادار داشته و هرچه جلوتر می‌رویم، فرم و محتوای آن به روزتر می‌شود. شکل محتوایی آن در واقع ریشه‌ای‌تر می‌شود و شکل و فرم آن هم در خیابان‌ها گسترده‌تر و از نظر کمی نیز بیشتر می‌شود و قشرهای خاصی مانند جوانان بیشتر عرض ‌اندام می‌کنند، زنان بیشتر در خیابان حاضر می‌شوند، بنابراین هم از نظر فرم و هم از نظر محتوایی درحالی که در هم تنیده هستند، اما به روزتر می‌شوند.

این اعتراضات اخیر صرفا به دلیل مرگ غم‌انگیز این خانم نبود. اگر این اتفاق برای مهسا امینی هم نمی‌افتاد، ممکن بود چند روز دیگر یک اتفاقی دیگر باعث جرقه شکل‌گیری اعتراضات شود.

مناطق تصمیم‌گیر، ناهماهنگ و گاهی اوقات متضاد هم هستند و نمونه بارز آن، همین اتفاقی است که افتاد و در دو روز اول ستاد امر به معروف و نهی از منکر در اطلاعیه‌ای عملکرد نیروی انتظامی را محکوم کرد و اعلام کرد که نه پلیس باید به صورت مستقیم وارد صحنه شود و نه باید حل این مساله را با محاکم قضایی گره زد. ما از این تضادها در همه عرصه‌ها از جمله سیاست داخلی، سیاست خارجی، اقتصادی، فرهنگی و… شاهد هستیم. این تضادها نمی‌تواند به نفع جامعه باشد، بلکه باید هماهنگی وجود داشته باشد. در #جامعه‌شناسی بحثی مطرح است، مبنی بر اینکه دستگاه‌ها و نهادها باید مکمل هم باشند و اگر تعامل پویا نداشته باشند، این نهادها به مرور ضعیف و فاقد کارآیی می‌شوند. این موارد مربوط به این دوره اخیر هم نیست بلکه چند دهه است که این مشکل وجود دارد. علت اصلی آن هم وجود و نفوذ ایدئولوژی در سیاست است و ایدئولوژی هم تفسیربردار است.

افراد به تناسب پژواکی که صدایشان دارد و تریبون و قدرتی که دارند تفسیر می‌کنند و تفسیر آن‌ها از این ایدئولوژی گفتمان حاکم می‌شود، یعنی اگر کسی که تریبون و قدرت دارد، الان این قدرت را نداشت، تفسیرش به گوش هیچ کسی نمی‌رسید، اما چون از تریبون برخوردار است تفسیرش پژواک پیدا می‌کند و این پژواک بر اذهان، افکار و کنش‌ها سیطره پیدا کرده و تبدیل به قانون و قدرت می‌شود.

در مشاهداتی که خود من در این مدت در خیابان داشتم، حاکی از این بود که حضور مردم در خیابان سن و جنس نمی‌شناسد و همه سن‌ها و همه قشرها اعم از زن و مرد حضور دارند. بخشی از این حضور به دهه هشتادی‌ها اختصاص و البته جلوه‌گری بیشتری داشت، اما اینگونه نیست که دهه هشتادی‌ها نسبت به سایر گروه‌های سنی در اعتراضات، تعداد بیشتری داشته باشند در واقع توزیع نسبتا کم و بیش نرمالی از نظر گروه سنی وجود دارد، اما از این جهت که این گروه سنی تاکنون و در دوره‌های قبل به خیابان نیامده بودند و الان وارد خیابان شده‌اند و طبق شرایط سنی‌شان جلوی صف هم قرار می‌گیرند بیشتر به چشم می‌آیند. طبیعی است که دهه هشتادی‌ها به دلیل اینکه بار اول حضورشان در خیابان است از محافظه‌کاری کمتری برخوردار هستند، بنابراین جسارت در آن‌ها بیشتر دیده می‌شود.

از نظر محتوا نیز اگر بخواهیم حضور نسل جدید را در این اعتراضات بررسی کنیم به این نتیجه می‌رسیم که این نسل دچار سرگشتگی است یعنی دانشجویی که ۱۹ سال دارد، هنوز به صورت مستقیم فشار اقتصادی را تحمل نکرده که بخواهد کلافه شود، اما در خانواده ناملایماتی که ناشی از فشار اقتصادی است را مشاهده می‌کند، آن چیزی که باعث می‌شود این افراد به صورت مستقیم به کف خیابان بیایند در اصل انفکاک از گروه‌های مرجع و سرچشمه‌هایی است که باید به آن وصل باشند تا زندگی‌شان معنا پیدا کند و الگوهای رفتاری مناسبی پیدا کنند.

| متن کامل را در سایت خبرگزاری ایلنا بخوانید.

| دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها
👇
| Instagram | YouTube | Site |
| تبدیل خیزش به شورش در آینده‌ی نزدیک!

| سه‌شنبه ۲۶ مهر ۱۴۰۱

| گفت‌وگوی روزنامه‌ی «جهان صنعت» با احمد بخارایی و محمد فاضلی درباره‌ی خیزش اجتماعی با شعار زن زندگی آزادی | منتشرشده در دوشنبه ۲۵ مهر ۱۴۰۱

| نمایش گزارش:👇
https://jahanesanat.ir/?p=300804

| #احمد_بخارایی: جامعه ما بیش از سه دهه است که شرایط ملتهبی دارد. وضعیت جامعه مانند گلوله برفی است که به پایین‌ می‌غلتد و این گلوله لحظه‌به‌لحظه بزرگ‌تر و اثرگذارتر می‌شود. حال در این شرایط هر جرقه و بهانه‌ای می‌تواند بشکه باروت را منفجر کند. منظور از «جرقه» این است که آن رخ‌داد به خودی خود قابل تامل است و علاوه بر آن موجب انفجار خواسته‌ها و مطالبات فروخفته می‌شود مانند مرگ مظلومانه مهسا امینی که مانند یک جرقه ایفای نقش کرد. بنابراین پیامدهای جرقه‌ی ایجادشده در جامعه توانایی بازتولید در ماه‌ها و حتی سال‌های آینده را نیز دارد. بروز چنین اتفاقی امواج ناشی از انفجار خشم مردم را در پی دارد.

برخی اوقات حوادثی در ایران رخ می‌دهد که وقوع آنها در برخی کشورهای دیگر عادی است. به عنوان مثال در کشورهای کمتر‌توسعه‌یافته زندان‌ها ناامن‌تر هستند و به موازات آن نیز زندانیان از حقوق اولیه کمتری برخوردارند. اما به طورکلی تا جایی که رسانه‌های رسمی اطلاع داده‌اند، وقوع آتش‌سوزی در زندان اوین یک حادثه بوده است. البته ممکن است در روزهای آینده اطلاعات بیشتری منتشر شود. حال اگر زندانی‌هایی که تحت عنوان مجرم سیاسی هستند در این قضیه دخالت داشته باشند، قاعدتا تمام تحلیل‌های ما تغییر می‌کند. اما اطلاعات منتشر‌شده حکایت از آن دارد که مجرمان غیرسیاسی بر اثر یک حادثه یا خشونت یا ناراحتی دست به اقداماتی زده‌اند که این حادثه رقم خورده است. در هر صورت اگر اینگونه باشد، طبیعتا این قضیه به یک بهانه برای دیگر افراد جامعه که خارج از زندان‌ هستند، تبدیل می‌شود.

این روزها نظام سیاسی ایران با امر واقعی روبه‌رو است، که به نظرم امر واقع مانند یک بشکه باروت است، چرا که کوچک‌ترین اتفاقی منجر به انفجار خشم مردم می‌شود. آتش‌سوزی زندان اوین بسیار اسفبار و نگران‌کننده است آتش‌سوزی در برخی زندان‌های دیگر ممکن است رخ داده باشد اما چنین تبعاتی نداشته است. در هر صورت باید امنیت، بهداشت، تربیت و غذای تمام زندانیان تامین شود که در این‌باره تردیدی نیست. اما باید توجه داشت که وقوع آتش‌سوزی در زندان اوین و همزمانی آن با اعتراضات واکنش مردم را بیش از همیشه برانگیخته است.

تمامی زندانیان اعم از سیاسی و غیرسیاسی از لحاظ آسیب‌شناسی اجتماعی بر این عقیده‌اند که قربانی جامعه هستند، زیرا در جامعه‌ای که آمار بیکاری فارغ‌التحصیلان آن سر به فلک کشیده‌، نشان از بی‌توجهی مسوولان است. بنابراین تمام افرادی که شاغل نیستند هم قربانی سیاست ناکارآمد می‌شوند. چه بسا از لحاظ جامعه‌شناسی نیز افراد بیکار برای امرارمعاش به سارق تبدیل می‌شوند که آنها نیز خود را قربانی ناکارآمدی می‌دانند. در هر صورت مجرمان سیاسی و غیرسیاسی احساس می‌کنند، مظلوم و قربانی واقع شده‌اند. طبیعتا انسان قربانی هم خشمگین و ناآرام است. زندانیان بند ۷ و ۸ اوین هم به دلیل مشکلات اقتصادی و اجتماعی در زندان‌ هستند.

وقتی خشم این‌گونه در میان زندانیان موج می‌زند، مسوولان مربوطه نه‌تنها توانایی حفظ آرامش خود را ندارند، بلکه توانایی القای این آرامش به زندانی‌هایی که به خاطر مشکلات مالی خشمگین و معترض‌اند، را هم ندارند. حتی بحث تنبیه و تغییر دیدگاه زندانیان در زندان نیز اهمیت ندارد. به همین دلیل برخی زندانی‌ها به محض خروج، دوباره مرتکب جرم می‌شوند. اما زمانی که اخبار آتش‌سوزی زندان منتشر می‌شود، در مرحله اول نگرانی خانواده‌های زندانیان به دیگران سرایت می‌کند و در مرحله دوم منجر به بهانه‌ای می‌شود تا بشکه باروت همان خشم مردم منفجر شود. به همین دلیل احساسات جامعه مانند همان گلوله برفی مخرب‌تر به سوی پرتگاه با تمام سرعت حرکت می‌کند.

به نظرم احساساتی که طی یک ماه گذشته به شدت جریحه‌دار شده است‌، همچنان از سوی نظام سیاسی زخمی می‌شود و به همین خاطر جامعه با بروز هر حادثه‌ای جامعه ملتهب‌‌تر می‌شود. اگر آتش‌سوزی زندان اوین همزمان با اعتراضات اخیر نبود، قطعا عکس‌العمل جامعه اینگونه نبود. طی یک ماه اخیر اعتراضات نسبت به اعتراض‌های قبلی به دو دلیل کمیت و کیفیت متفاوت بوده است؛ کمیت از آن جهت که مردم در بیشتر شهرها دست به اعتراضات مسالمت‌آمیز زدند، کیفیت هم به‌گونه‌ای که مطالبات معترضان عمیق‌تر شده‌ است. براساس همین موضوع اگر اعتراضات کنترل شود، خشم مردم به آتش زیر خاکستر تبدیل می‌شود. آن هم در نظام سیاسی که هر لحظه امکان وقوع حادثه‌ای وجود دارد.

مطلب کامل را در سایت روزنامه‌ی جهان صنعت بخوانید.

| دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
| Instagram | YouTube | Site |
| #شطحیات_اجتماعی (۲)

«کوچه‌های کم رهگذر!»

| پنج‌شنبه ۵ آبان ۱۴۰۱

پراکنده خواهم گفت زیرا زیاده منسجم گفته‌ایم و زیاد شنیده‌ نشده‌ایم!

پاییز هزار و چهارصد و یک

#احمد_بخارایی | جامعه‌شناس

پرسیدم: چرا این یکی دو ماه این‌چنین شد؟
با تعجب نگاهم کرد و گفت: واقعا نمیدونی چرا؟ خیلی خوابی!
نگاهش کردم و گفتم: فکر نمی‌کردم این‌طوری بشه. ای بابا، این همه فریاد و خروش به جایی نمی‌رسه.
پرسید: چرا؟
گفتم: طرف مقابل زورش زیاده و فعلا در کوچه‌های کم رهگذر، با گلوله و باتون در مقابل تن‌های بی‌سپر و پراکنده، قد علم کرده.
پرسید: فکر می‌کنی این مردم تنها می‌مونن؟
پاسخ دادم: نمی‌دونم!
گفت: بالاخره این فریادا و اعتراضا در داخل، زمینه‌سازه.
پرسیدم: زمینه‌ساز چی؟
گفت: اگه از بیرون کمک بشن میشه امیدی به اصلاحات داشت.
پرسیدم: بعضی جامعه‌شناسا میگن: «اصلاحات ساختاری». این یعنی چی؟
گفت: «اصلاحات ساختاری» که بی‌معناس، چرا که اگه ساختارها بخوان تغییر کنن که دیگه «اصلاحات» نام نداره، میشه جا‌به‌جایی! مثلن در قانون اساسی و نظام حقوقی بیان و ابتدا کلمه «قانون» رو قرار بدن و بعد از اون بنویسن: «شرع»، یعنی اونچه که الان هست رو تغییر بدن و جا‌به‌جا کنن. حالا این اگه بخواد عملی بشه یعنی این‌که اصل ۱۱۰ قانون اساسی هم به حاشیه میره و اختیارات ولی فقیه هم ۱۸۰ درجه تغییر می‌کنه و شاید داستان ولایت فقیه بی‌معنا بشه.
پرسیدم: پس اگه از بیرون کمک بشن چه اتفاقی ممکنه بیفته؟
گفت: شاید بشه گفت: «اصلاحات اساسی» و اگه این حکومت هم گوش سنگینش، سنگین‌تر بشه اونوقت دیگه اصلاحات هم بی‌معنا میشه.
پرسیدم: منظورت؟
گفت: اول، شورش و شاید بعدش سرنگونی.
پرسیدم: فکر نمی‌کنی با وجود این همه افراد مذهبی، پس از رفتن این حکومت و اومدن حکومت بعدی از طرف مذهبیا به جامعه هزینه تحمیل بشه و باز هم دوباره شاهد بحثا و اختلاف نظرا و مخالفتا و بکش بکشا باشیم؟
گفت: شاید.
از او پرسیدم: نیروهای بیرونی برا کمک به داخل فکر می‌کنی چیکار می‌تونن بکنن؟
گفت: شاید تحریم بیشتر، شاید تحدید سفارت‌خونه‌های ایرونی، شاید تهدید بیش‌تر، شاید...
لحظاتی با سکوت و تردید بین ما سپری شد ...
با خود فکر کردم چرا «عدالت» که شعار نخستین انقلاب ۵۷ بود با تهدید و تحدید مواجه شده و چرا چشمان صاحبان قدرت بر روی بی‌عدالتی و تبعیض بسته شده و چرا فرمانده سپاه، غیر مستقیم مردم را تهدید به برخورد جدی‌تر و خشونت‌بارتر می‌کند؟ مگر این مردم که میلیون‌ها نفرشان در خارج هستند و احساس دل‌تنگی می‌کنند و ده‌ها میلیون هم در داخل به دنبال یک زندگی معمولی هستند چه می‌خواهند؟!
«برای دانشجویان سابقم که فارغ‌التحصیل شدند و اکنون بی‌کارند و برخی ازدواج کرده‌اند و فشار مخارج زندگی کمرشان را شکسته و در غم به سر می‌برند و گاه به خودکشی فکر می‌کنند.»
|
t.me/dr_bokharaei

⚠️ درخواست: بازپخش پست‌ها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.

| دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها:👇

|
Instagram | YouTube | Site |
| #شطحیات_اجتماعی (۳)

«نماز اجتماعی: نیمی از جامعه درگیر اعتیاد!»

| سه‌شنبه ۵ آبان ۱۴۰۱

پراکنده خواهم گفت زیرا زیاده منسجم گفته‌ایم و زیاد شنیده‌ نشده‌ایم!

پاییز هزار و چهارصد و یک

#احمد_بخارایی | جامعه‌شناس

ساعت از پنج صبح گذشته. پنجره‌ی اتاق نیمه‌باز است. با صدای اذان مسجد از خواب بیدار شده‌ام و دیگر خوابم نمی‌برد. سرم سنگین است … به مستند دیشب فکر می‌کنم: «هیچ‌کس منتظرت نیست»، کاری از مستندساز، محسن اسلام‌زاده که فعالیت‌های داوطلبانه‌ی سپیده علیزاده برای ترک اعتیاد زنان بی‌خانمان در جنوب تهران را به تصویر کشیده بود. دیشب دعوت شده‌بودم تا در اکران خصوصی ببینم. کارشان محشر بود و نیز دردآور. اشکم را درآورد با این‌که زیاد اهل گریه کردن نیستم. دست مریزاد. پس از این‌که از محل اکران بیرون آمدم از شدت درد و سرگیجه در خیابان تلو تلو می‌خوردم. داستان، روایت همان درد قدیمی بود: اعتیاد! اما این‌بار اعتیاد زنان کارتون‌خواب. پس از دیدن مستند «هیچ‌کس منتظرت نیست» از خودم خجالت کشیدم. می‌دانید چرا؟ از دیشب و حتی در خواب دارم به این فکر می‌کنم اگر خانم علیزاده‌ها که اینک مجوزش هم در حال ابطال است و کمکش نمی‌کنند و آقای اسلام‌زاده‌ها کارگردان و تهیه‌کننده‌ای که ۱۴۰ ساعت فیلم‌برداری را در یک و نیم ساعت مستند گنجانده‌بود این‌گونه انسان و دردمندند پس من که ادعای جامعه‌شناس بودن دارم چه و که هستم و چرا این‌قدر خواب؟! هنرمند چه‌قدر می‌تواند کارساز باشد به ویژه در این جامعه‌ی ما که برخی بدی‌ها و زشتی‌ها عادی شده‌اند و سینما و مستند و هنر، آینه‌ی انعکاس‌دهنده‌ی آن‌ها است. وقتی ارتکاب یک زشتی در یک جامعه، عادی و هنجار می‌شود تنها و تنها هنر یک هنرمند به ویژه یک سینماگر است که با انعکاس پلیدی‌های اجتماعی می‌تواند وجدان‌های خفته را تلنگر بزند. جای سینماگر به جرم دفاع از مردم و حمایت از قشرهای آسیب‌پذیر در زندان نیست! در آن مستند صحبت از میلیون‌ها انسان فراموش شده‌ بود، از معتادان و کارتون‌خواب‌ها این انسان‌های شریف! آنها مظلوم و قربانی‌اند و کجایند آن‌ها که ادعای اصلاح و درمان دارند؟ چه کسی جز سیاست‌گذاران، مسئولند و چرا میلیون‌ها انسان دردمند فراموش شده‌اند و این فراموشی نیز طی چهار دهه‌ی اخیر در همه‌ی دولت‌ها جریان داشته است؟ حداقل اگر پنج ذهن از میان اطرافیان این شش یا هفت میلیون معتاد درگیرشان باشد حدود نیمی از جمعیت ایران با آن و عوارضش پیوند خورده است. آیا تصور می‌شود اعتیاد یک امر فردی است؟ تردید نکنید که گسترش سرسام‌آور اعتیاد محصول و پی‌آمد نظام حکم‌رانی است که وعده‌ها می‌دهد اما عمل نمی‌کند. نه آن که نداند یا نخواهد بل‌که نمی‌تواند: «تکلیف ما لا یُطاق» یعنی باری که توان تحملش را ندارد. از این نظام چیزهایی می‌خواهیم که نمی‌تواند یعنی امکان تحققش را ندارد نه آن‌که امکان مالی بلکه امکان فکری، برنامه‌ریزی، سازمانی و …! چرا ندارد؟ زیرا آشفته است یعنی برای کار سازمانی و این‌جهانی آفریده نشده است و نمی‌تواند به جامعه نظم دهد و دست خودش هم نیست اما تصور می‌کند می‌تواند. نمی‌توان هم ایدئولوژیک فکر کرد و پای خدا را برای توجیه کاستی‌ها به صحنه باز کرد و هم این‌که پا را روی زمین جامعه گذاشت و واقعیت عریان را فارغ از ایدئولوژی مشاهده و فهم کرد و کار درمان را به متخصصش سپرد! این دو رویکرد با هم گاه در تعارضند. افراد مندرج در سیاست و برنامه‌ریزی در جامعه‌ی ما اهل درد و نیز خوبند اما این‌کاره نیستند. لایه‌های تو در توی رانت و تعصب دینی، این اجازه را به این‌ها نمی‌دهد و این می‌شود که فقط در یک زشتی اجتماعی در کنار ناملایمات عمیق دیگر مانند افسردگی و خودکشی و فرار از کشور، طی سال‌ها با روند صعودی و دردآور معتادان و بی‌خانمان‌ها مواجهیم و با دیدن صحنه‌ها شرم و درد وجودمان را فرا می‌گیرد … نمی‌دانم و نمی‌توانم شدت و گستردگی دردم را روی کاغذ آورم … وقتی دیشب از سالن اکران خصوصی خارج شدم و در میدان ولی‌عصر تهران صف گارد ضد شورش (بخوانید: ضد اعتراض) را دیدم لحظاتی ایستادم و با خود فکر کردم: مگر این جوانان و این مردم معترض دردشان بسیار فراتر از مرگ مظلومانه‌ی مهسا امینی نیست و مگر این‌گونه رخ‌دادها قطره‌ای از دریای زشتی‌ها که اعتیاد بخشی از آن است نیست؟! برادر و خواهر ارزشی، من نیز از شما هستم. لطفا لحظه‌ای اندیشه کنید مسئول افزایش نرخ پلیدی‌ها و آسیب‌های اجتماعی نظیر اعتیاد و خودکشی و افسردگی و فساد و ده‌ها مورد دیگر کیست و چرا؟ | ادامه👇
https://blog.dr-bokharaei.com/2022/11/blog-post.html?#more

⚠️ درخواست: بازپخش پست‌ها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.

| دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها:👇

|
Instagram | YouTube | Site |
| تحول‌خواهی: مطالبه‌ی به حق معترضان!

| یک‌شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۱

| گفت‌وگوی روزنامه‌ی «رویداد امروز» با احمد بخارایی درباره‌ی #خیزش و #اعتراضات_اجتماعی با شعار #زن_زندگی_آزادی | منتشرشده در شنبه ۱۴ آبان ۱۴۰۱

| نمایش گزارش:👇
https://drive.google.com/file/d/1ll5sJ4Nr0AmqpJeR-nsdPMxdSayHR1xQ/view?usp=share

| فایل شنیداری:👇
https://drive.google.com/u/0/uc?id=1djsm1SjT7Ly2z3yy2a7JQFUjcYQcKRwg&export=play

| #احمد_بخارایی: گفت‌وگویی با روزنامه‌ی «رویداد امروز» داشتم که فایل شنیداری‌اش شامل ۵۰ دقیقه را ملاحظه می‌کنید. بنا به شرایط نظارت حاکمیتی بخشی از گفته‌ها امکان چاپ نداشت و بسیاری هم چاپ شد. ممنونم از اهالی #رسانه که متعهدانه #کنش می‌کنند و تحت فشار نظارتی، استقامت می‌ورزند. همه‌ی مطالب شفاهی و مکتوب در اختیار شماست تا تأمل فرمایید و نقد کنید. در این گفت‌و‌گو به ریشه‌های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی اعتراضات گسترده و مطالبات مردم در این روزها با جرقه‌ی «مرگ مظلومانه‌ی #مهسا_امینی» و دیگر جان‌برکفان اشاره و به موضوعاتی از قبیل: #فساد_ساختاری، تصلب #نظام_حکم‌رانی، آفات #حکومت_ایدئولوژیک، بی‌کاری، تعارض دو فرهنگ سنت‌گرا (واقعیت‌گریز) و مدرن (عقلانی) اشاره کردم. در پایان به پاسخ این پرسش پرداختم: «جامعه به چه سمت و سویی می‌رود؟ و احتمالاً چه خواهد شد؟» . شاید «امید» خودم را به جای واقعیتی که در زمان نه چندان دور در این مرز و بوم رخ خواهد داد بیان کرده‌ام. نمی‌دانم! اما احساس می‌کنم اینک توپ در زمین سیاست‌سازان در نظام حکم‌رانی است. اینک «تضاد» به زمین #حاکمیت پرتاب شده‌است. نیروهای عدالت‌خواه در درون حاکمیت، رسالتی بزرگ دارند. همان‌گونه که در گفت‌و‌گو اشاره کرده‌ام: اگر این «خیزش» که بیش از یک ماه و نیم است گسترده و عمیق ادامه داشته است و هم‌چنان تداوم خواهد داشت به «#شورش» بینجامد آن‌وقت پدیده‌ی نامیمونی شکل خواهد گرفت. فرصت چند ماهه وجود دارد تا نیروهای عدالت‌خواه در درون حاکمیت با تشکل و جدیت و از جان‌گذشتگی به بحث و تقابل با صاحبان قدرت و ثروت تحت باورهای ایدئولوژیک برخیزند و خود با «#اصلاحات_اساسی» و نه سطحی و فریب‌ناک، به تحول دست زنند و الا شورشی عظیم در راه است که شایسته نیست!

| دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها
👇
| Instagram | YouTube | Site |
| بیانیه‌ی شورای صنفی دانشکده‌ی علوم اجتماعی دانشگاه تهران در محکومیت بازداشت غیر قانونی دبیر شورای صنفی و دیگر اقدامات غیر قانونی دانشگاه

| آدینه ۲۰ آبان ۱۴۰۱

#احمد_بخارایی: در کانال تلگرامی‌ام فقط یادداشت‌ها و صحبت‌هایم را منتشر می‌کردم اما این‌بار به علت اهمیت پژواک بخشیدن به صدای دانش‌جویان مظلوم و کنش‌گر، اطلاعیه‌ی آنان را منتشر می‌کنم و نیز می‌گویم: #دانشجو، اغتشاش‌گر نیست و یک #معترض شرافتمند و یک کنش‌گر ارزشمند است و نیز #معترضان در کف خیابان‌ها از خود دفاع کرده‌اند و اگر خشونتی از ایشان سر زده از نوع «واکنش» در مقابل حمله بوده است. بنابراین معترضان، مجرم نیستند بلکه بنا به ذات انسان برای حفظ خود و بنا به عقل و عرف، متهم به ارتکاب جرم نمی‌توانند بشوند. #نظام_حکم‌رانی به خود آید و دست از تهدید و برگزاری دادگاه‌های ناعادلانه بردارد. ادامه‌ی این روند موجب انبوه‌تر شدن کینه و #خشونت در میان معترضان می‌شود و این به صلاح آینده نیست!

| متن بیانیه:👇
⭕️ بیانیهٔ شورای صنفی دانشکده علوم اجتماعی در محکومیت بازداشت غیرقانونی دبیر شورای صنفی و دیگر اقدامات غیرقانونی دانشگاه

در این دو ماه که فضای دانشگاه بیش از هر زمان دیگری ملتهب و امنیتی شده است، مسئولین دانشگاه از هیچ اقدامی برای تشدید این فضا علیه دانشجویان فروگذار نکرده‌اند.
ما را از هر آن‌جایی که برایمان نشانی از امنیت و آسایش داشته است، بریده‌اید. ما را از خانه‌هایمان، از درب دانشگاهمان و از جلوی خوابگاه‌هایمان ربوده‌اید. شما دیگر هیچ حریم امنی برای دانشجو باقی نگذاشته‌اید و چنان بی‌پروا قوانین خودتان را زیر پا می‌گذارید که سخن گفتن از شرم در برابرتان بیهوده است.
دانشجو را تنها به جرم بیان اعتراض ممنوع‌الورود کرده‌اید؛ در حالی که طبق اصل ۲۴ و نیز بند دوم اصل ۳ قانون اساسی تمامی شهروندان از حق آزادی اندیشه و بیان، شامل آزادی ابراز ترویج و انتشار اندیشه‌ها و عقاید بصورت شفاهی، کتبی، الکترونیکی و یا با هر وسیله‌ی دیگر به انتخاب خود شهروند با رعایت قانون، برخوردارند!
علاوه بر این‌ها، دانشجویان را با تماس تلفنی و به نحو غیرقانونی، بدون اتهام و تخلف مستند، به حراست دانشگاه احضار کرده‌اید؛ در حالی که ماده‌ی یازدهم دستورالعمل اجرایی رسیدگی به تخلفات دانشجویان گویای قانون‌شکنی شماست! یگانه مرجع رسیدگی به تخلفات دانشجویان کمیته انضباطی است، اما دانشجوها را به دلایل نامعلوم، بدون تفهیم اتهام و بی‌آنکه هیچ مرجعی در دانشگاه پاسخگوی وضعیت مبهم آنان باشد، بازداشت می کنید. شورای صنفی به عنوان تنها مرجع دانشجویی پیگیری حقوقی دانشجویان موظف است که در برابر چنین نابسامانی‌ها و قانون‌شکنی‌هایی واکنش نشان داده و از هیچ تلاشی برای بهبود کیفیت زیست دانشجویان دریغ نکند، اما بیش از سه روز است که ریحانه معروف، دبیر شورای صنفی را، دقیقاً به جرم همین پیگیری‌ها که کاملا در حیطه وظایف صنفی دانشجویی ایشان بود، بازداشت کرده و به مکان نامعلومی برده‌اید.
این روزها در دانشگاه افراد مجهول‌الهویه‌ای به اسم حفاظت فیزیکی زمام سرکوب را به دست گرفته‌اند؛ کسانی که صورت خود را با ماسک می‌پوشانند و گاهی لباس فرم حراست به تن دارند و گاه نه، کسانی که اعمالشان نه با قانون، که با دستور مراجع ناشناس تعیین می‌شود. حراست جلوی درب دانشکده، مامور کدام شخص یا نهاد بیرونی است که حتی رئیس دانشکده هم ادعا می‌کند در برابر دستورات داده شده به آنها کاری از دستش برنمی‌آید؟
شما برای سرکوب دانشگاه به هر اقدامی متوسل شده‌اید.
شورای صنفی دانشکده‌ی علوم اجتماعی، مسئولان دانشگاه را موظف می‌داند که لااقل به لاشه‌ی قانون مصوب خود بازگردند؛ ما خواهان آزادی بی قیدوشرط ریحانه معروف، دبیر شورای صنفی دانشکده علوم اجتماعی و تمامی دانشجویان بازداشتی هستیم.
سرکوب دانشگاه به هر شکلی محکوم و اقدامات غیرقانونی برای خاموش کردن صدای به حق دانشجویان غیرقابل پذیرش است.

🔸شورای صنفی دانشکده علوم اجتماعی
@Ssutsenfi
https://t.me/Ssutsenfi/656

| دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها
👇
| Instagram | YouTube | Site |
| سلامت اجتماعی در تب ۴۰درجه: لزوم تشکل نیروهای «عدالت‌خواه» در داخل

| شنبه ۲۱ آبان ۱۴۰۱

| گفت‌وگوی روزنامه‌ی «شرق» با احمد بخارایی در تحلیل شدت و برخورد با #اعتراضات_اجتماعی پیرامون شعار: «#زن_زندگی_آزادی» | منتشرشده در ۱۹ آبان ۱۴۰۱

| متن اولیه‌ی مصاحبه (منتشر نشده):👇
https://docs.google.com/document/d/1sp46wIaIRGwyCyUmD5c85YbKhzCMQ3S9/view

برای باز کردن موارد زیر ممکن است لازم باشد فیلترشکن خاموش شود.
| نمایش گزارش منتشر شده (نسخه‌ی چاپی):👇
https://www.sharghdaily.com/بخش-پی-دی-اف-روزنامه-245/861015-پنجشنبه-آبان-شمار

| نمایش گزارش منتشر شده (ساده):👇
https://www.sharghdaily.com/fa/tiny/news-860986

#احمد_بخارایی: گفت‌و‌گویی با روزنامه‌ی شرق داشتم که تاکنون فایل شنیداری‌اش به دستم نرسیده اما متن اولیه‌ی این مصاحبه را این‌جا ملاحظه می‌کنید که حدود ۳۰درصد از مطالب اصلی امکان انتشار نداشت. می‌توان متن منتشره در روزنامه را با متن اولیه مقایسه کرد. البته از کنش‌گری متعهدانه‌ی اهالی مطبوعات صمیمانه تشکر می‌کنم و متوجه هستم که با چه موانع اطلاعاتی ـ امنیتی مواجه هستند. در این گفت‌‌و‌گو به این موضوعات پرداخته‌شد:

۱ـ «#سلامت_اجتماعی» در تب ۴۰درجه،
۲ـ عناصر فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی مندرج در #اعتراضات دو ماه اخیر،
۳ـ رخ‌نمایی «#وحدت_نسلی» و کاهش #شکاف_نسلی،
۴ـ رخ‌نمایی دو امر متضاد در کف خیابان‌ها از سوی جوانان: اعتماد به نفس و رفتارهای «واکنشی»!،
۵ـ وجود سه وجه زمانی: گذشته، حال و آینده از چهار زاویه: «فاعلیت، شکل، محتوا و کارکرد» در تحلیل رفتار کلامی خشن #جوانان و #دانشجویان،
۶ـ شکل و فرم کلام خشونت‌بار دانش‌جویان در هم‌سویی با شکل و فرم حضور، رفتار و لباس خشن و خوف‌ناک گارد‌های انتظامی مقابله‌کننده،
۷ـ عدم امکان شکل‌گیری گفتمان بین #نظام_حکم‌رانی و مردم به دو علت: «اعتقاد به مبنای #مشروعیت نظام از سوی خدا و نه مردم» و «تلقی تشویش‌گری اذهان عمومی در صورت تحلیل جامعه‌شناختی لایه‌های پنهان آسیب‌زا در جامعه‌ی ولایی»،
۸ـ لزوم تداوم روند #مطالبه‌گری_اجتماعی به منظور عدم بازگشت نظام حکم‌رانی به مواضع قبلی‌اش،
۹ـ لزوم شکل‌گیری #دیالکتیک پویا در درون نظام حکم‌رانی و وجوب تشکل و جدیت نیروهای «عدالت‌خواه» که بیرون از نظام حکم‌رانی یا در حاشیه‌ی تصمیم‌سازی‌ها بوده‌اند به منظور ایجاد اصلاحات اساسی و تحول،
۱۰ـ جمله‌ی آخر در این مصاحبه: «روش‌های خشونت‌بار مقابله با معترضان از سوی نظام حکم‌رانی که منجر به اتخاذ مواضع خشونت‌بار از سوی معترضین نیز خواهد‌ شد به نفع آینده‌ی جامعه نخواهد بود و نگران رخ‌داد مسائلی هستیم که پس از #انقلاب ۵۷ اتفاق افتاد و همه به جان هم افتادند»!

⚠️ بازپخش پست‌ها، مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست

| دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
| Instagram | YouTube | Site |
| مظلومیت «کودک» در پهنه‌ی ایران اسلامی: جامعه‌شناسی کودک

| دوشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۱

| گفت‌وگوی پایگاه خبری ـ تحلیلی «دیده‌بان ایران» با احمد بخارایی در باره‌ی پی‌آمدهای وضعیت بحرانی و ملتهب جامعه بر کودکان در پی #اعتراضات_اجتماعی پیرامون شعار: «#زن_زندگی_آزادی» | منتشرشده در ۲۱ آبان ۱۴۰۱

| نمایش گزارش:👇
http://www.didbaniran.ir/fa/tiny/news-143195

#احمد_بخارایی: گفت‌و‌گوی کوتاهی با سایت خبری ـ تحلیلی «دیده‌بان» داشتم. پرسش‌های مهمی مطرح کردند. از حال و هوای «کودک» در ایران امروز پرسیدند و من هم به این موارد اشاره کردم:

۱ـ ارتباط غیر مستقیم «کودک» با حوزه‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و تأثیر‌پذیری کودک از کف #جامعه،
۲ـ ضعف «#هوش_فرهنگی» در ایران و بازتولید آن در کودک،
۳ـ منکوب شدن #کودک و #نوجوان در محیط‌های رسمی،
۴ـ اثر نقش فرمایشی و انشایی صدا و سیما و آموزش و پرورش بر نوجوان،
۵ـ بازتولید بحران‌های اجتماعی از طریق والدین در خانه و اثرش بر کودک،
۶ـ ناکارامدی «#روان‌شناسی_کودک» به علت عدم تعامل پویا بین روان‌شناسان و جامعه و نیز ضعف علم #روان‌شناسی در دانش‌گاه‌هایی که پایان‌نامه خرید و فروش می‌شود،
۷ـ «کودک» در ایران، قربانی #فروپاشی_اجتماعی!

⚠️ بازپخش پست‌ها، مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست

| دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
| Instagram | YouTube | Site |