جامعه‌شناسی افق‌نگر ـ دکتر احمد بخارایی
4K subscribers
69 photos
21 videos
1 file
685 links
تلاش من در جهت توصیف، تبیین و تحلیل پدیده‌ها و مسائل اجتماعی ایران معطوف به «آینده» است… منتظر دریافت نظر شما پیرامون تحلیل ارایه شده هستم. با سپاس: 👈 https://t.me/drbokharaei

www.dr-bokharaei.com

Ahmad Bokharaei, Sociologist
Download Telegram
❇️ ساختارها علت‌العلل آزارهای جنسی هستند

🗓 چهارشنبه ۵ آذر ۱۳۹۹

📰 گزارش روزنامه‌ی هم‌دلی از سخن‌رانی
#احمد_بخارایی در نشست مجازی انجمن جامعه‌شناسی ایران با موضوع «#آزار_جنسی و لایه‌های تودرتوی آن از عرصه‌ی خصوصی تا عرصه‌ی عمومی» با حضور عفت‌السادات مرقاتی خویی (سکسولوژیست)، بهناز عرب‌زاده (روان‌شناس) و عالیه شکربیگی (جامعه‌شناس) | منتشرشده در چهارشنبه ۵ آذر ۱۳۹۹، شماره‌ی ۱۵۶۶

👈 نمایش گزارش:
بخش‌هایی از گفته‌های من در این نشست:

… «مفهوم آزار جنسی به‌عنوان یک مفهوم مستقل از سال‌های ۱۹۷۰ به بعد مورد توجه قرار گرفته است. این مفهوم مانند هر پدیده‌ی اجتماعی از چهار زاویه قابل بررسی است. زاویه‌ی اول همان شکل ظاهری آن است برای مثال آن چیزی است که ما در خیابان‌ها یا در محیط کار شاهد #آزار_زنان هستیم. زاویه‌ی دوم محتوای آن است چیزی که در حوزه‌ی #روان‌شناسی به آن توجه می‌شود مانند این‌که معمولاً #زنان آزار دیده ماجرای خود را پنهان می‌کنند. زاویه‌ی سوم پی‌آمدهای آن است. زاویه‌ی چهارم که از نگاه من اهمیت دارد علت و ریشه‌های آزار جنسی است.» …

… «این‌که گفته می‌شود تهدید و ارعاب علت اصلی آزار جنسی است، اما باید درنظر گرفت خود این علت و علت‌های مشابه از یک علت بزرگ‌تر متأثر هستند. اگر واحد تحلیل ما خود فرد یا روان و جسم او باشد از حوزه‌ی #جامعه‌شناسی خارج می‌شود. در جامعه‌شناسی در سه سطح این مسئله بررسی می‌شود، #خانواده به عنوان سطح خرد، #سازمان‌ها به عنوان سطح میانه و #ساختارها به عنوان سطح کلان، برای من ساختارها به‌عنوان علت‌العلل تقویت آزار جنسی اهمیت دارد.» «اگر گریزی کوتاه به دو سطح خرد و میانه زده باشم این‌که نظام خانواده می‌تواند منجر به این پدیده شود. در سطح میانه و سازمان‌ها قدرت معنا پیدا می‌کند. چیزی که آن‌جا رئیس و مرئوس وجود دارد، #قدرت در یک #نظام_مردسالار به #مرد بیش‌تر تعلق دارد. بنابراین در سازمان‌ها این عامل قدرت ارعاب و تهدید برای زنان را به همراه می‌آورد و می‌تواند در نهایت به آزار جنسی ختم شود. این سازمان می‌تواند دانشگاه یا هرجای دیگر باشد.» …

… «اما آنچه در سطح کلان اهمیت دارد ساختارها در قالب #نظام_فرهنگی است. آن‌چه در ایران سال ۹۹ مهم است مقوله‌ی #فرهنگ است. یعنی یک مجموعه از #هنجارها مدنظر ما است که این هنجارها یا می‌تواند #قانون باشد یا #عرف. این‌جا توجه من به قانون است. در قانونِ ایران چیزی به عنوان آزار جنسی به عنوان #جرم تعریف نشده است. در قانون شاهد نوعی #مردسالاری هستیم. مواردی هم که در قانون وجود دارد تنبیه متوجه زن است. در مواردی هم که قانون ورود کرده بحث نظر #قاضی و شفاف‌نبودن قانون است که در نهایت چیزی از آن حاصل نمی‌شود. شما در بحث #تجاوز توجه کنید که اثبات آن با چه موانعی روبه‌رو است. در مواردی هم که در قانون اشاره‌هایی به آزار و #تجاوز_جنسی شده بیش‌تر رنگ‌وبوی دینی دارد تا اجتماعی، یا این‌که آنقدر پیچ‌وخم دارد که دست آخر اثبات نمی‌شود.» …

… «در بحث ارزش‌ها هم یک مردسالاری وجود دارد که بیش‌تر جنبه اعتقادی دارد و طبیعتاً جنبه‌ی عقلانی آن پایین است. بنابراین ما با یک سری مقوله‌ها با نگاه فرهنگیِ عمیقِ ساختاری روبه‌رو هستیم که مردسالاری را فریاد می‌زند. به همین دلیل است که از میان موارد بی‌شمار آزارهای جنسی حدود ۵درصد در دادگاه‌ها #حق‌خواهی می‌کنند که فقط یک درصد آن‌ها ممکن است موفق باشند.» …

🎞 ویدئو: کل برنامه | بخارایی

🎙 صوت: کل برنامه | بخارایی

⚠️ درخواست: بازپخش پست‌ها لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد.

🎞🎙🖌 دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
| "کلثوم"، قربانی #نظام_مردسالار مشروع!

| سه‌شنبه ۱۴ شهریور ۱۴۰۲

| گفت‌وگوی روزنامه‌ی «آفتاب یزد» با احمد بخارایی درباره‌ی #قتل مردان مازندرانی | منتشرشده در ۱۳ شهریور ۱۴۰۲:
https://aftabeyazd.ir/17136

| نمایش گزارش:👇
https://aftabeyazd.ir/17146


#احمد_بخارایی: عزیزان، در این گفت‌وگو به عوامل آشکار و پنهان در سه سطح: خرد، میانه و کلان در بروز پدیدارهایی مانند #همسرکشی و ابزارانگاری #زنان مظلوم در ایران اسلامی پرداختم.

«در چنین مواقعی (مواجهه با یک پدیدار)، صرفاً اگر در سطح خُرد متوقف شویم، اسیر برخی کلیشه‌ها خواهیم شد که نهایتاً به یک سری «توصیه» بسنده خواهیم کرد اما «پدیدارها» را باید «سه سطحی» دید:
ـ سطح خُرد: یعنی خانواده و انواع باید‌ها و نباید ها
ـ سطح میانه: سازمان ها
ـ سطح کلان: ساختارها، نگاه اجتماعی، نگاه جامعه شناسی، بررسی بر اساس جامعه شناسی سیاسی و مداقه در تمامی خرده دلایلی که در نهایت محصولی به نام:« «قتل‌های سریالی مردان مازندرانی» » به دست می‌دهد.
عدم توجه به سطح کلان و میانه و متوقف شدن در سطح خُرد هیچ ارزشی ندارد مگر آن که برای مان انتشار خبر مهم باشد و بس!

نکته اول: ما فاقد «نظام جامع رفاه اجتماعی» هستیم!
از دو زاویه می‌شود این موضوع را تحلیل کرد: یکی از زاویه نگاه مرد، یکی از زاویه نگاه زن.
از زاویه نگاه مرد، با توجه به سن مقتول، بحث سالمندان در جامعه ما مطرح می‌شود. ما با سیر صعودی سالمندان مواجه هستیم(چه از 60 سال به بالا در نظر بگیریم و چه از 65 سال به بالا) و از آن جایی که هرم سنی به سمت سالخوردگی جامعه در حرکت است پس تعداد سالمندان روز به روز بیشتر می‌شود. و ما یک نظام جامع رفاه اجتماعی تعریف شده برای سالمندان مان نداریم، سالمندان به نحوی «رها شده» هستند. خانواده نیز دچار تغییر شده‌اند یعنی، از شکل گسترده به شکل هسته‌ای و حتی از هسته‌ای نیز عقب نشینی کرده‌اند و با تأخیر سن ازدواج مواجه هستیم و از این رو حتی خانواده‌های هسته‌ای نیز با تهدید رو به رو شده‌اند حال اگر به این موضوعات، تعداد کمِ فرزندان در خانواده را نیز اضافه کنیم و به تغییر در نوع نگاه فرزندان(جوان‌تر ها) نیز دقت کنیم زیرا نوع نگاه با گذشته، تفاوت فاحشی دارد.
وقتی می‌گوییم نگاه‌ها تغییر کرده بدان معنا است که اندیشه ی جوانان در حوزه خانه و خانواده؛ مدرن تر، جدید تر، خودمحورتر از دیگرخواهانه به گونه‌ای که در گذشته بوده، است. پس تا اینجای ماجرا؛ یک: ما فاقد یک نظام جامع رفاه اجتماعی هستیم که نتیجه‌اش می‌شود رهاشدگی سالمندان و دو: خانه و خانواده هم متحول شده و دیگر توجه چندان به سالمندانِ درون خانواده ندارد.
> حرکت از نگاه عاطفی به نگاه «هزینه ـ فایده» ای!
ماحصل آن چه تا حالا بیان شد به یک تحول دردآورتر می‌رسد و آن حرکت از نگاه عاطفی به نگاه «هزینه ـ فایده» ای!
حال اگر همه ی موارد را در کنار هم قرار دهیم و به موضوعاتی چون تغییر جایگاه خانواده، پناهگاه نبودن و حامی نبودن خانواده و این تغییر نگاه توجه کنیم لاجرم به رهاشدگی سالمندان خواهیم رسید که خود آغاز ماجرا است.
در این جا گریزی هم باید زد به ساختارها که وقتی برای داشتن یک نظام جامعه رفاه اجتماعی نمی‌اندیشد پس لابد دیگر به مردم، ورای همه ی مرزبندی‌های مثلاً خودی و غیر خودی نیز توجه نمی‌کند. کافی است بدانید «نظام جامع رفاه اجتماعی» از سال 84 تا به الان مسکوت باقی مانده است!
در ادامه ی نگاه از زاویه مرد، یک انسان در همین فضای رها شدگی، حق زندگی هم دارد یعنی می‌تواند با تمام مختصات ذهنی خود به یک زن هم فکر کند. در همین فضا خیلی زود مقهور نگاه «مردسالارانه» می‌شود.
در نگاه مردسالارانه، نگاه به زن یک نگاه ابزاری است، هرچه زن زیبا‌تر و جذاب تر، بهتر!
در ساختارهای منفعل که رهاشدگی بخشی از آن است، جایگاه برتر قائل شدن برای یک مرد جای هیچ پرسش و تحلیلی باقی نمی‌گذارد؛ یعنی مرد جایگاه برتری دارد، در چنین فضایی، شاید اصلا فرصت دیگر بررسی‌ها نیز داده نشود و به سادگی پای زنی به ماجرا باز شود که در ذهن صدها نقشه و برنامه دارد که خود آن زن نیز بخشی از همین مسیر را در آن سوی ماجرا پیموده است یعنی وقتی در بین برخی از ماها به یک زن از منظر ابزاری نگریسته شود لابد آن زن نیز با تن دادن به همین نوعِ نگاه، برای خود حقی قائل می‌شود که به سراغ مردانی برود مسن تر، ثروتمند‌تر و دارای جذابیت‌های اجتماعی بیشتر.
> به همان اندازه ی مرد سالمند دچار رهاشدگی است زنان نیز هستند
دیگر سوی قصه اما یک زن است، زنی که مشترک با مردها در جامعه‌ای زندگی می‌کند که رهاشدگی را به او نیز تحمیل کرده است،| ادامه:👇
https://blog.dr-bokharaei.com/2023/09/blog-post.html#more

⚠️ بازپخش پست‌ها در هرجا، مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد.

| دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
| Instagram | YouTube | Site |