نوشتار ۱ (پنجشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۶)
🔴 ریشهی کاهش امید جای دیگر است.
📝 نقدی بر مقالهی "۱۵ اصلاح پیش روی اصلاحطلبان" نوشتهی محمدرضا جلاییپور
📰 منتشر شده در روزنامهی سازندگی، دوشنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۶
🔹چندی پیش در روزنامه سازندگی متن سخنرانی آقای محمدرضا جلایی پور در همایش «امید اجتماعی» منتشر شد. از نگاه یک جامعه شناس که از نزدیک با مسائل و آسیب های اجتماعی ایران در ارتباط است، می توان به این سخنان نقدهایی را وارد کرد. نقد این سخنان، درخواستی بود که از سوی دکتر حمیدرضا جلایی پور (پدر ایشان) در کانال «تلگرام» ایشان مطرح شد. در نقد این سخنان، اجمالا می توان گفت این متن از قوت برخوردار نیست. علاوه بر این، آقای محمد رضا جلایی پور پنج علت را برای کاهش امید اجتماعی ذکر کردند که ضمن اشاره به آن ها، درباره ادله ارائه شده نیز نکاتی را مطرح می کنم.
🔸آقای جلایی پور علت اول کاهش امید را را «افزایش انتظارات» و ناشی از وعده های آقای روحانی دانست. درحالی که این یک علت درجه ۳ است، زیرا اگر روحانی انتخاب نمی شد اتفاقا نومیدی بسا افزایش می یافت. این نگاه به پدیده های اجتماعی، یک نگاه «واکنشی» است، درحالی که کنشگران در ایران، از آنجا که بالغ و اهل درکند، دارای کنش های معنادار هستند.
🔹ایشان علت دوم کاهش امید را بر وجود کمپین ها یا پویش های منفی دانست که این امر هم قابل بحث نیست. زیرا در ایران دارای ملاحظات امنیتی، اساسا ایجاد یک پویش با موانع جدی مواجه است. در این صورت، چگونه ایشان به وجود کمپین ها (اعم از منفی و مثبت) اشاره می کنند؟ شاید دوری طولانی مدت ایشان از ایران، باعث شده است که فضای ایران را از نزدیک رصد نکنند.
🔸آقای جلایی پور علت سوم را در این دیدند که «نومیدان، ایران را با جاهایی مقایسه می کنند که مع الفارق است.» در پاسخ باید گفت اتفاقا نومیدان ، ایران را با زمان گذشته در همین کشور مقایسه می کنند و اینکه اگر با یک روند آرام، اصلاحات ادامه می یافت اکنون کجا بودیم، اما حالا کجا ایستاده ایم؟ بنابراین نه تنها این قیاس مع الفارق نیست، بلکه قیاس با تاریخ خود است.
🔹از «ضعف بازوی رسانه ای» سخن گفتند. اما انصافا اصلاح طلبان، رسانه ها اعم از روزنامه، هفته نامه، کانالها و سایت های بسیاری را در اختیار ندارند؟
🔶پنجمین علت مبهمی که آقای جلایی پور به آن اشاره کردند، «ضعف نهادهای امید» بود. ایشان بسیار کم به این موضوع پرداختند، درحالی که می شد بیشتر به آن توجه کرد. البته ترکیب «نهادهای امید» اساسا به لحاظ ادبی اشتباه است. این تازه آغاز بحث و همانی است که ما همواره گفته ایم؛ مبنی بر اینکه اصلاح طلبان یک بار بگویند اشتباه کرده اند و در بیرون از خود هم دنبال راه های اصلاح بگردند.
🔷در پایان نقد سخنان ایشان باید گفت، آنچه محمد رضای جلایی پور عزیز باید به عنوان دلایل و علل کاهش شدید امید در ایران به آن ها اشاره می کرد، موارد دیگری هستند که در اینجا، تنها به صورت کوتاه آن ها متذکر میشوم و عبارتند از ۱ - بستر تاریخی، ۲- رانت جویی جناحی های دو سو و هویدایی آن، ۳- جلوگیری از «رویت پذیری» شهروندان در ایران اسلامی و درنهایت، ۴- وجود «کما»ی اجتماعی به جای هوشمندی اجتماعی در ایران، که پیامدش وجود ساختارهای ناکارآمد است.
🔶اکنون مساله این است که مردم، به عنوان مخاطبان دولت ها و جناح های سیاسی، به خوبی دلایل کاهش امید در ایران را می فهمند. زیرا در آغاز قرن ۲۱ آنان از شبکه های فراگیر اینترنتی تغذیه می کنند که منابع آنان را فراتر از منابع رسمی اطلاعات شامل میشود و به همین دلیل است که مردم از اصلاحات زیربنایی در ایران ناامید هستند. پیشنهاد می کنم با حضور آقایان محمدرضا و حمیدرضا جلایی پور یک نشست دیگر برگزار شده و هر یک مواضع خود را تبیین و با ادله از آن ها دفاع کنیم.
https://t.me/dr_bokharaei
http://blog.dr-bokharaei.com/2018/03/blog-post_68.html
#احمد_بخارایی #محمدرضا_جلاییپور #جلائی_پور #جلائیپور #روزنامه_سازندگی #نقد_اجتماعی #نقد_سیاسی #اصلاحات #اصلاحطلبان
🔴 ریشهی کاهش امید جای دیگر است.
📝 نقدی بر مقالهی "۱۵ اصلاح پیش روی اصلاحطلبان" نوشتهی محمدرضا جلاییپور
📰 منتشر شده در روزنامهی سازندگی، دوشنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۶
🔹چندی پیش در روزنامه سازندگی متن سخنرانی آقای محمدرضا جلایی پور در همایش «امید اجتماعی» منتشر شد. از نگاه یک جامعه شناس که از نزدیک با مسائل و آسیب های اجتماعی ایران در ارتباط است، می توان به این سخنان نقدهایی را وارد کرد. نقد این سخنان، درخواستی بود که از سوی دکتر حمیدرضا جلایی پور (پدر ایشان) در کانال «تلگرام» ایشان مطرح شد. در نقد این سخنان، اجمالا می توان گفت این متن از قوت برخوردار نیست. علاوه بر این، آقای محمد رضا جلایی پور پنج علت را برای کاهش امید اجتماعی ذکر کردند که ضمن اشاره به آن ها، درباره ادله ارائه شده نیز نکاتی را مطرح می کنم.
🔸آقای جلایی پور علت اول کاهش امید را را «افزایش انتظارات» و ناشی از وعده های آقای روحانی دانست. درحالی که این یک علت درجه ۳ است، زیرا اگر روحانی انتخاب نمی شد اتفاقا نومیدی بسا افزایش می یافت. این نگاه به پدیده های اجتماعی، یک نگاه «واکنشی» است، درحالی که کنشگران در ایران، از آنجا که بالغ و اهل درکند، دارای کنش های معنادار هستند.
🔹ایشان علت دوم کاهش امید را بر وجود کمپین ها یا پویش های منفی دانست که این امر هم قابل بحث نیست. زیرا در ایران دارای ملاحظات امنیتی، اساسا ایجاد یک پویش با موانع جدی مواجه است. در این صورت، چگونه ایشان به وجود کمپین ها (اعم از منفی و مثبت) اشاره می کنند؟ شاید دوری طولانی مدت ایشان از ایران، باعث شده است که فضای ایران را از نزدیک رصد نکنند.
🔸آقای جلایی پور علت سوم را در این دیدند که «نومیدان، ایران را با جاهایی مقایسه می کنند که مع الفارق است.» در پاسخ باید گفت اتفاقا نومیدان ، ایران را با زمان گذشته در همین کشور مقایسه می کنند و اینکه اگر با یک روند آرام، اصلاحات ادامه می یافت اکنون کجا بودیم، اما حالا کجا ایستاده ایم؟ بنابراین نه تنها این قیاس مع الفارق نیست، بلکه قیاس با تاریخ خود است.
🔹از «ضعف بازوی رسانه ای» سخن گفتند. اما انصافا اصلاح طلبان، رسانه ها اعم از روزنامه، هفته نامه، کانالها و سایت های بسیاری را در اختیار ندارند؟
🔶پنجمین علت مبهمی که آقای جلایی پور به آن اشاره کردند، «ضعف نهادهای امید» بود. ایشان بسیار کم به این موضوع پرداختند، درحالی که می شد بیشتر به آن توجه کرد. البته ترکیب «نهادهای امید» اساسا به لحاظ ادبی اشتباه است. این تازه آغاز بحث و همانی است که ما همواره گفته ایم؛ مبنی بر اینکه اصلاح طلبان یک بار بگویند اشتباه کرده اند و در بیرون از خود هم دنبال راه های اصلاح بگردند.
🔷در پایان نقد سخنان ایشان باید گفت، آنچه محمد رضای جلایی پور عزیز باید به عنوان دلایل و علل کاهش شدید امید در ایران به آن ها اشاره می کرد، موارد دیگری هستند که در اینجا، تنها به صورت کوتاه آن ها متذکر میشوم و عبارتند از ۱ - بستر تاریخی، ۲- رانت جویی جناحی های دو سو و هویدایی آن، ۳- جلوگیری از «رویت پذیری» شهروندان در ایران اسلامی و درنهایت، ۴- وجود «کما»ی اجتماعی به جای هوشمندی اجتماعی در ایران، که پیامدش وجود ساختارهای ناکارآمد است.
🔶اکنون مساله این است که مردم، به عنوان مخاطبان دولت ها و جناح های سیاسی، به خوبی دلایل کاهش امید در ایران را می فهمند. زیرا در آغاز قرن ۲۱ آنان از شبکه های فراگیر اینترنتی تغذیه می کنند که منابع آنان را فراتر از منابع رسمی اطلاعات شامل میشود و به همین دلیل است که مردم از اصلاحات زیربنایی در ایران ناامید هستند. پیشنهاد می کنم با حضور آقایان محمدرضا و حمیدرضا جلایی پور یک نشست دیگر برگزار شده و هر یک مواضع خود را تبیین و با ادله از آن ها دفاع کنیم.
https://t.me/dr_bokharaei
http://blog.dr-bokharaei.com/2018/03/blog-post_68.html
#احمد_بخارایی #محمدرضا_جلاییپور #جلائی_پور #جلائیپور #روزنامه_سازندگی #نقد_اجتماعی #نقد_سیاسی #اصلاحات #اصلاحطلبان
Telegram
جامعهشناسی افقنگر ـ دکتر احمد بخارایی
تلاش من در جهت توصیف، تبیین و تحلیل پدیدهها و مسائل اجتماعی ایران معطوف به «آینده» است… منتظر دریافت نظر شما پیرامون تحلیل ارایه شده هستم. با سپاس: 👈 https://t.me/drbokharaei
www.dr-bokharaei.com
Ahmad Bokharaei, Sociologist
www.dr-bokharaei.com
Ahmad Bokharaei, Sociologist
جامعهشناسی افقنگر ـ دکتر احمد بخارایی
http://blog.dr-bokharaei.com/2018/06/blog-post_26.html
#نقد_سیاسی #احمد_بخارایی #عباس_عبدی #اصلاحطلبان #اصلاحات #اپوزیسیون
https://t.me/dr_bokharaei
🗓 یکشنبه ۳ تیر ۱۳۹۷
📝 یادداشتی از دکتر احمد بخارایی در پاسخ به آقای عباس عبدی
چندی پیش یادداشتی در نقد مصاحبهی آقای عباس عبدی نوشتم که چاپ شد و در پایین ملاحظه میفرمایید. پس از چاپ یادداشت، آقای عبدی را در سومین همایش آسیبهای اجتماعی در محل دانشکدهی علوم اجتماعی دانشگاه تهران در تاریخ پنجشنبه ۳۱ خرداد دیدم و متذکر شدم که یادداشت من در پاسخ به مصاحبهی ایشان در روزنامهی اعتماد به چاپ رسیده، ایشان با بیتفاوتی گفتند که مسئولین روزنامهی اعتماد برایشان از پیش فرستادهاند، اما این مطالب را نمیخوانند...! گفتم، وظیفهی من بود که خطای کلامی شما را باز گویم و بسا خطا گفته باشم اما شما هم مختارید که بخوانید یا نخوانید و این باز میگردد به روش و منش ... آن روز احساس کردم که در یادداشتم به نکات درستی اشاره کردهام و غرور اصلاحطلبان صاحب تریبون، گاه به آنان آدرس غلط میدهد. این گذشت تا دیروز که سید محمد خاتمی اعلام کرد که مذاکرهی مستقیم با آمریکا، نقض کرامت انسانی ایرانیان است. به نظر میرسد ایشان نمیدانند که در یک نبرد، پیروزی به طرفی تعلق دارد که توپخانه (بخوانید: تریبون و مشروعیت) قویتری دارد و نمیتوان در بستر ذهنیت نابارور، حرکت کرد. اصلاحطلبانِ معطوف به قدرت و دارای تریبون، از درک شرایط حساس کنونی، گاه کمبهرهاند و برخی اوقات در یک حلقهی معیوب قرار میگیرند..
اینک دوباره این یادداشت را با شما عزیزان به اشتراک میگذارم چون میدانم که رفتارتان، همچون رفتار آقای عباس عبدی نیست و میخوانید و نظر میدهید هر چند مخالفم باشید.
🔴 قابل توجه آقای عباس عبدی
📰 منتشر شده در روزنامهی اعتماد به تاریخ ۲۹ خرداد ۱۳۹۷
در روزنامه اعتماد ۱۰ خرداد، گفتوگویی با آقای عباس عبدی تحت عنوان «به اپوزيسيون برانداز نبايد اهميت داد» به چاپ رسيد كه جای تامل دارد. محورهای كلام ايشان در اين مصاحبه كوتاه عبارت بودند از:
۱- «فيك» بودن پستها و پيامهایی در توييتر كه به تخريب اصلاحات مربوط است (چهار مرتبه)
۲- قايل شدن به دوگانه: اصلاحطلبان و اپوزيسيون برانداز (هشت مرتبه)
۳- نفی كاركردی بودن فشار خارجی
۴-ارجاع شعار «اصلاحطلب، اصولگرا ، ديگه تمومه ماجرا» به اپوزيسيون برانداز
۵-بياهميت خواندن حمله به اصلاحطلبها از سوي اپوزيسيون برانداز
به نظر ميرسد پنج پيشفرض، متناظر با محورهاي مذكور در ذهن آقاي عباس عبدي وجود دارد كه به ترتيب عبارتند از:
۱-نقد اصلاحات در توييتر، جعلي است زيرا فيك (...) به امر جعلي و وانمودي اطلاق ميشود (در محور اول) . Fake
۲-اصلاحطلبان (كه عمدتا شناسنامهدار و رسمي و صاحب تريبون هستند) در نقطه مقابل اپوزيسيون برانداز قرار دارند و نيروي سومي در اين ميان وجود ندارد (در محور دوم) .
۳- فشار خارجي، كاملا منفك از اراده ايرانيان است و ايرانيان حول اصلاحطلبان و اصولگرايان گرد آمدهاند (در محور سوم).
۴- اعتراضاتي از نوع دي ۹۶ سازماندهي شده از سوي اپوزيسيون برانداز بوده است (در محور چهارم) .
۵- استحكام دروني در ميان اصلاحطلبها وجود دارد و نقدهاي وارده به جريان اصلاحطلبي اهميتي ندارند (در محور پنجم).
بر اين اساس، متناظر بر بندهاي مذكور به عنوان پيشفرضها عرض ميشود:
۱- حضور كاربران در تمام شبكههاي مجازي، نمادي از كنشگري از سطح حداقلي تا حداكثري است و همه قابل تحليلند و در حوزه جامعهشناسي ارتباطات، هيچيك فيك و بيارزش نيستند حتي يك طنز هم حاوي پيامهاي عميقي است اگر چه يك copy-paste ساده يا تاييد كلي باشد. شايسته نيست كه به نظر حقارت به ديدگاه ديگران بنگريم.
۲- لازم است بين «اصلاحطلبان» (مصاديق) كه عمدتا داراي تريبون بودهاند و طي دهههاي گذشته كم و بيش در درون قدرت تعريف شدهاند با جريان «اصلاحطلبي» (مفهوم) تمايز قايل شد. آقاي عبدي جريان «اصلاحطلبي» را به سطح «اصلاحطلبان» تقريبا رسمي و درون قدرت، تقليل معنا دادهاند و به وجود بالقوه اصلاحطلبي مترقي و پيشرو بيتوجه بودهاند. اين شق دوم، متفاوت از اصلاحطلبان داراي تريبون در داخل بوده و نسبت به اپوزيسيون برانداز هم داراي مرز است. آقاي عبدي و برخي ديگر از عزيزان اصلاحطلب مانند آقاي عليرضا علويتبار كه در مركز مطالعات استراتژيك رياستجمهوري به رياست آقاي موسوي خويينيها در حدود سه دهه قبل همفكر بودند عمدتا داراي اين رويكرد «دوگانه محور» و بالطبع، به رسميت نشناختن جريان نوين اصلاحطلبياند كه قابل نقد است.
۳- با توجه به حضور بيش از پنج ميليون ايراني در خارج از كشور و نيز خيل عظيم منتقدان در داخل، به نظر ميرسد فشار خارجي چندان بياثر نيست همانگونه كه فشارهاي اقتصادي در ...
ادامهی این مطلب در سایت:
http://blog.dr-bokharaei.com/2018/06/blog-post_26.html
https://t.me/dr_bokharaei
🗓 یکشنبه ۳ تیر ۱۳۹۷
📝 یادداشتی از دکتر احمد بخارایی در پاسخ به آقای عباس عبدی
چندی پیش یادداشتی در نقد مصاحبهی آقای عباس عبدی نوشتم که چاپ شد و در پایین ملاحظه میفرمایید. پس از چاپ یادداشت، آقای عبدی را در سومین همایش آسیبهای اجتماعی در محل دانشکدهی علوم اجتماعی دانشگاه تهران در تاریخ پنجشنبه ۳۱ خرداد دیدم و متذکر شدم که یادداشت من در پاسخ به مصاحبهی ایشان در روزنامهی اعتماد به چاپ رسیده، ایشان با بیتفاوتی گفتند که مسئولین روزنامهی اعتماد برایشان از پیش فرستادهاند، اما این مطالب را نمیخوانند...! گفتم، وظیفهی من بود که خطای کلامی شما را باز گویم و بسا خطا گفته باشم اما شما هم مختارید که بخوانید یا نخوانید و این باز میگردد به روش و منش ... آن روز احساس کردم که در یادداشتم به نکات درستی اشاره کردهام و غرور اصلاحطلبان صاحب تریبون، گاه به آنان آدرس غلط میدهد. این گذشت تا دیروز که سید محمد خاتمی اعلام کرد که مذاکرهی مستقیم با آمریکا، نقض کرامت انسانی ایرانیان است. به نظر میرسد ایشان نمیدانند که در یک نبرد، پیروزی به طرفی تعلق دارد که توپخانه (بخوانید: تریبون و مشروعیت) قویتری دارد و نمیتوان در بستر ذهنیت نابارور، حرکت کرد. اصلاحطلبانِ معطوف به قدرت و دارای تریبون، از درک شرایط حساس کنونی، گاه کمبهرهاند و برخی اوقات در یک حلقهی معیوب قرار میگیرند..
اینک دوباره این یادداشت را با شما عزیزان به اشتراک میگذارم چون میدانم که رفتارتان، همچون رفتار آقای عباس عبدی نیست و میخوانید و نظر میدهید هر چند مخالفم باشید.
🔴 قابل توجه آقای عباس عبدی
📰 منتشر شده در روزنامهی اعتماد به تاریخ ۲۹ خرداد ۱۳۹۷
در روزنامه اعتماد ۱۰ خرداد، گفتوگویی با آقای عباس عبدی تحت عنوان «به اپوزيسيون برانداز نبايد اهميت داد» به چاپ رسيد كه جای تامل دارد. محورهای كلام ايشان در اين مصاحبه كوتاه عبارت بودند از:
۱- «فيك» بودن پستها و پيامهایی در توييتر كه به تخريب اصلاحات مربوط است (چهار مرتبه)
۲- قايل شدن به دوگانه: اصلاحطلبان و اپوزيسيون برانداز (هشت مرتبه)
۳- نفی كاركردی بودن فشار خارجی
۴-ارجاع شعار «اصلاحطلب، اصولگرا ، ديگه تمومه ماجرا» به اپوزيسيون برانداز
۵-بياهميت خواندن حمله به اصلاحطلبها از سوي اپوزيسيون برانداز
به نظر ميرسد پنج پيشفرض، متناظر با محورهاي مذكور در ذهن آقاي عباس عبدي وجود دارد كه به ترتيب عبارتند از:
۱-نقد اصلاحات در توييتر، جعلي است زيرا فيك (...) به امر جعلي و وانمودي اطلاق ميشود (در محور اول) . Fake
۲-اصلاحطلبان (كه عمدتا شناسنامهدار و رسمي و صاحب تريبون هستند) در نقطه مقابل اپوزيسيون برانداز قرار دارند و نيروي سومي در اين ميان وجود ندارد (در محور دوم) .
۳- فشار خارجي، كاملا منفك از اراده ايرانيان است و ايرانيان حول اصلاحطلبان و اصولگرايان گرد آمدهاند (در محور سوم).
۴- اعتراضاتي از نوع دي ۹۶ سازماندهي شده از سوي اپوزيسيون برانداز بوده است (در محور چهارم) .
۵- استحكام دروني در ميان اصلاحطلبها وجود دارد و نقدهاي وارده به جريان اصلاحطلبي اهميتي ندارند (در محور پنجم).
بر اين اساس، متناظر بر بندهاي مذكور به عنوان پيشفرضها عرض ميشود:
۱- حضور كاربران در تمام شبكههاي مجازي، نمادي از كنشگري از سطح حداقلي تا حداكثري است و همه قابل تحليلند و در حوزه جامعهشناسي ارتباطات، هيچيك فيك و بيارزش نيستند حتي يك طنز هم حاوي پيامهاي عميقي است اگر چه يك copy-paste ساده يا تاييد كلي باشد. شايسته نيست كه به نظر حقارت به ديدگاه ديگران بنگريم.
۲- لازم است بين «اصلاحطلبان» (مصاديق) كه عمدتا داراي تريبون بودهاند و طي دهههاي گذشته كم و بيش در درون قدرت تعريف شدهاند با جريان «اصلاحطلبي» (مفهوم) تمايز قايل شد. آقاي عبدي جريان «اصلاحطلبي» را به سطح «اصلاحطلبان» تقريبا رسمي و درون قدرت، تقليل معنا دادهاند و به وجود بالقوه اصلاحطلبي مترقي و پيشرو بيتوجه بودهاند. اين شق دوم، متفاوت از اصلاحطلبان داراي تريبون در داخل بوده و نسبت به اپوزيسيون برانداز هم داراي مرز است. آقاي عبدي و برخي ديگر از عزيزان اصلاحطلب مانند آقاي عليرضا علويتبار كه در مركز مطالعات استراتژيك رياستجمهوري به رياست آقاي موسوي خويينيها در حدود سه دهه قبل همفكر بودند عمدتا داراي اين رويكرد «دوگانه محور» و بالطبع، به رسميت نشناختن جريان نوين اصلاحطلبياند كه قابل نقد است.
۳- با توجه به حضور بيش از پنج ميليون ايراني در خارج از كشور و نيز خيل عظيم منتقدان در داخل، به نظر ميرسد فشار خارجي چندان بياثر نيست همانگونه كه فشارهاي اقتصادي در ...
ادامهی این مطلب در سایت:
http://blog.dr-bokharaei.com/2018/06/blog-post_26.html
Telegram
جامعهشناسی افقنگر ـ دکتر احمد بخارایی
تلاش من در جهت توصیف، تبیین و تحلیل پدیدهها و مسائل اجتماعی ایران معطوف به «آینده» است… منتظر دریافت نظر شما پیرامون تحلیل ارایه شده هستم. با سپاس: 👈 https://t.me/drbokharaei
www.dr-bokharaei.com
Ahmad Bokharaei, Sociologist
www.dr-bokharaei.com
Ahmad Bokharaei, Sociologist
#نقد_اجتماعی #نقدـسیاسی #احمد_بخارایی #جامعه #روان #امید #ناامیدی #امیدـاجتماعی
https://t.me/dr_bokharaei
🗓 دوشنبه ۴ تیر ۱۳۹۷
📝 ناامیدی اجتماعی؛ پیامد و چرایی؟
📰 یادداشتی از دکتر احمد بخارایی منتشر شده در سرمقالهی شمارهی ۶۸۱۰ روزنامهی ایران، دوشنبه ۴ تیر ۱۳۹۷
🔴 گفتهشدهاست که «رؤیاها» برای روان، مانند اکسیژن برای ریهها هستند که اگر به سمت آنها برویم هورمونهای شادی آزاد خواهندشد و با نادیده گرفتن آنها احساسات بد را تقویت کردهایم. البته این معنا در حوزه روانشناختی است اما در حوزه جامعهشناختی، «رؤیا» معادل «انتظار» است که برای شهروندان جامعه قرن بیست و یکمی آنچنان عرض اندام میکند که اگر پاسخ داده شود اکسیژن به جامعه تزریق شدهاست و امید اجتماعی تقویت میشود و الا نومیدی، افزون خواهد شد. فرد ناامید، دیگر از پیروزیهایش هم لذت لازم را نمیبرد و شادیها را کمتر ارج مینهد. او احساس نمیکند جامعه به او تعلق دارد. او خود را قربانی میبیند. از نگاه او جامعه این گونه است: «هر کسی کار خودش، بار خودش، آتش به انبار خودش».
🔹 جامعه ما بر اساس نتایج تحقیق رضایت ملی، در بین ۱۴۹ کشور رتبه ۱۱۷ را دارد یعنی از میزان رضایت ملی در حد «کم» برخوردار است. ناامیدی اجتماعی مانند تمام پدیدههای اجتماعی دارای علل و دلایل مختلف است. در سطح «خرد»، ناامیدی ناشی از بدبینی و این هم ناشی از وجود تبعیض در جامعه است. بنابراین، ناامیدی اجتماعی یک پیامد است نه یک «رفتار» یا کنش که با سیاستگذاری قابل رفع باشد. به همین علت، باید به سمت علل ایجاد ناامیدی توجه شود. حال البته این سؤال مطرح میشود که آیا آن بدبینی و آن تبعیض، اموری هستند که در سطح خرد، قابل کنترل و تصحیح باشند؟ چنین بهنظر نمیرسد. در میان مفاهیم مرتبط با نا امیدی اجتماعی، «انزوای اجتماعی» وزن قابل توجهی دارد. انزوای اجتماعی یک شبه پدید نمیآید. اگر در جامعهای این مشخصات باشد افراد به سمت انزوای اجتماعی سوق پیدا میکنند:
۱- نگاه و رویکرد «گزینشمحور» وجود داشتهباشد و این رویکرد بویژه از منشأ ایدئولوژیک تغذیه شود. در این صورت «رانت» شکل میگیرد و متعاقبش «فساد» افزایش پیدا میکنند و آنان که دستشان از سفره رانت، دور است احساس طرد اجتماعی میکنند و آرام آرام، منزوی و ناامید میشوند.
۲- در چنین جامعهای، یک منظومه فکری و معرفتی شکل میگیرد که حتی روشنفکران سیاسی و فرهنگیاش هم ناخواسته بدان متمایل میشوند و دیگر روشنفکران اجتماعی را از وجود تریبون، محروم میکنند. پس در این جامعه، روشنفکران مستقل هم منزوی میشوند و بالطبع، شهروندان از وجود جریان سالم آگاهیرسانی بیبهره میشوند و همچنان در بستر سابق ناامیدی، به مسیر خود ادامه میدهند.
۳- جامعهای که مبتنی بر «خودی-غیرخودی» اداره میشود نمیتواند جامعه پویایی باشد، چون بسیاری را فراری میدهد و آنان که میمانند هر لحظه منتظر واقعهای جدید هستند تا شاید دستی از آستین برون آید و... این جامعه ناپویا، توان اشتغالزایی و امیدافزایی ندارد، زیرا تاروپود ساختارهای کلان مدیریتیاش آمیخته با عدم تخصص و تظاهر به وفاداری است. اگر اشتغال در یک جامعه به حد کافی نباشد آن جامعه مستعد منحرف شدن است و یکی از انواع انحرافات اجتماعی «انزوای اجتماعی» است.
۴- اگر در یک جامعه بین واقعیت موجود مبنی بر خواست مردم و شهروندان درمنظومه فکری جهانی از یک سو و رویه حکمرانی، فاصله باشد، نه تنها توقعات و انتظارات شهروندان بیپاسخ باقی میماند بلکه توقعات به شکل غیر منطقی، فزاینده هم میشوند. در جامعهای که آحادش نتوانند برای زندگی شخصی خود تصمیم بگیرند و دهها سال در این درخواست درجا بزنند که مثلاً آیا حجاب، چگونه باید باشد یا زنان میتوانند به ورزشگاه بروند یا خیر، توقعات بعدی متراکم میشود و با پاسخ نگرفتن، ناامیدی اجتماعی پدیدار میشود.
🔸 بنابراین، «ناامیدی» یک پیامد است و یک رفتار یا کنش نیست که بتوان با برنامهریزی، کنترلش کرد. این حالت در میان شهروندان بنا به دلایلی است که در منظومه فکری هر فرد وجود دارد و جنبه ذهنی صرف ندارد، بلکه از واقعیات موجود تغذیه میشود. بدبینی، قطعاً نا امیدی را تکثیر میکند. این بدبینی هم بیدلیل و بیعلت پدید نمیآید. انزوای اجتماعی و احساس طرد اجتماعی، از علل ایجاد بدبینی هستند پس برای کاهش بدبینی، باید در سطوح میانه و کلان به سیاستها و چارچوبهایی توجه داشت که موجب تشدید احساس طرد اجتماعی شدهاند، مانند سیاست گزینش محور در سطح کلان و محدودیت در روند آگاهیرسانی در سطح میانه. پس آنگاه میتوان امیدوار بود که در سطح خرد، امید اجتماعی افزون شود.
این مطلب در سایت:
http://blog.dr-bokharaei.com/2018/06/blog-post_25.html
https://t.me/dr_bokharaei
🗓 دوشنبه ۴ تیر ۱۳۹۷
📝 ناامیدی اجتماعی؛ پیامد و چرایی؟
📰 یادداشتی از دکتر احمد بخارایی منتشر شده در سرمقالهی شمارهی ۶۸۱۰ روزنامهی ایران، دوشنبه ۴ تیر ۱۳۹۷
🔴 گفتهشدهاست که «رؤیاها» برای روان، مانند اکسیژن برای ریهها هستند که اگر به سمت آنها برویم هورمونهای شادی آزاد خواهندشد و با نادیده گرفتن آنها احساسات بد را تقویت کردهایم. البته این معنا در حوزه روانشناختی است اما در حوزه جامعهشناختی، «رؤیا» معادل «انتظار» است که برای شهروندان جامعه قرن بیست و یکمی آنچنان عرض اندام میکند که اگر پاسخ داده شود اکسیژن به جامعه تزریق شدهاست و امید اجتماعی تقویت میشود و الا نومیدی، افزون خواهد شد. فرد ناامید، دیگر از پیروزیهایش هم لذت لازم را نمیبرد و شادیها را کمتر ارج مینهد. او احساس نمیکند جامعه به او تعلق دارد. او خود را قربانی میبیند. از نگاه او جامعه این گونه است: «هر کسی کار خودش، بار خودش، آتش به انبار خودش».
🔹 جامعه ما بر اساس نتایج تحقیق رضایت ملی، در بین ۱۴۹ کشور رتبه ۱۱۷ را دارد یعنی از میزان رضایت ملی در حد «کم» برخوردار است. ناامیدی اجتماعی مانند تمام پدیدههای اجتماعی دارای علل و دلایل مختلف است. در سطح «خرد»، ناامیدی ناشی از بدبینی و این هم ناشی از وجود تبعیض در جامعه است. بنابراین، ناامیدی اجتماعی یک پیامد است نه یک «رفتار» یا کنش که با سیاستگذاری قابل رفع باشد. به همین علت، باید به سمت علل ایجاد ناامیدی توجه شود. حال البته این سؤال مطرح میشود که آیا آن بدبینی و آن تبعیض، اموری هستند که در سطح خرد، قابل کنترل و تصحیح باشند؟ چنین بهنظر نمیرسد. در میان مفاهیم مرتبط با نا امیدی اجتماعی، «انزوای اجتماعی» وزن قابل توجهی دارد. انزوای اجتماعی یک شبه پدید نمیآید. اگر در جامعهای این مشخصات باشد افراد به سمت انزوای اجتماعی سوق پیدا میکنند:
۱- نگاه و رویکرد «گزینشمحور» وجود داشتهباشد و این رویکرد بویژه از منشأ ایدئولوژیک تغذیه شود. در این صورت «رانت» شکل میگیرد و متعاقبش «فساد» افزایش پیدا میکنند و آنان که دستشان از سفره رانت، دور است احساس طرد اجتماعی میکنند و آرام آرام، منزوی و ناامید میشوند.
۲- در چنین جامعهای، یک منظومه فکری و معرفتی شکل میگیرد که حتی روشنفکران سیاسی و فرهنگیاش هم ناخواسته بدان متمایل میشوند و دیگر روشنفکران اجتماعی را از وجود تریبون، محروم میکنند. پس در این جامعه، روشنفکران مستقل هم منزوی میشوند و بالطبع، شهروندان از وجود جریان سالم آگاهیرسانی بیبهره میشوند و همچنان در بستر سابق ناامیدی، به مسیر خود ادامه میدهند.
۳- جامعهای که مبتنی بر «خودی-غیرخودی» اداره میشود نمیتواند جامعه پویایی باشد، چون بسیاری را فراری میدهد و آنان که میمانند هر لحظه منتظر واقعهای جدید هستند تا شاید دستی از آستین برون آید و... این جامعه ناپویا، توان اشتغالزایی و امیدافزایی ندارد، زیرا تاروپود ساختارهای کلان مدیریتیاش آمیخته با عدم تخصص و تظاهر به وفاداری است. اگر اشتغال در یک جامعه به حد کافی نباشد آن جامعه مستعد منحرف شدن است و یکی از انواع انحرافات اجتماعی «انزوای اجتماعی» است.
۴- اگر در یک جامعه بین واقعیت موجود مبنی بر خواست مردم و شهروندان درمنظومه فکری جهانی از یک سو و رویه حکمرانی، فاصله باشد، نه تنها توقعات و انتظارات شهروندان بیپاسخ باقی میماند بلکه توقعات به شکل غیر منطقی، فزاینده هم میشوند. در جامعهای که آحادش نتوانند برای زندگی شخصی خود تصمیم بگیرند و دهها سال در این درخواست درجا بزنند که مثلاً آیا حجاب، چگونه باید باشد یا زنان میتوانند به ورزشگاه بروند یا خیر، توقعات بعدی متراکم میشود و با پاسخ نگرفتن، ناامیدی اجتماعی پدیدار میشود.
🔸 بنابراین، «ناامیدی» یک پیامد است و یک رفتار یا کنش نیست که بتوان با برنامهریزی، کنترلش کرد. این حالت در میان شهروندان بنا به دلایلی است که در منظومه فکری هر فرد وجود دارد و جنبه ذهنی صرف ندارد، بلکه از واقعیات موجود تغذیه میشود. بدبینی، قطعاً نا امیدی را تکثیر میکند. این بدبینی هم بیدلیل و بیعلت پدید نمیآید. انزوای اجتماعی و احساس طرد اجتماعی، از علل ایجاد بدبینی هستند پس برای کاهش بدبینی، باید در سطوح میانه و کلان به سیاستها و چارچوبهایی توجه داشت که موجب تشدید احساس طرد اجتماعی شدهاند، مانند سیاست گزینش محور در سطح کلان و محدودیت در روند آگاهیرسانی در سطح میانه. پس آنگاه میتوان امیدوار بود که در سطح خرد، امید اجتماعی افزون شود.
این مطلب در سایت:
http://blog.dr-bokharaei.com/2018/06/blog-post_25.html
Telegram
جامعهشناسی افقنگر ـ دکتر احمد بخارایی
تلاش من در جهت توصیف، تبیین و تحلیل پدیدهها و مسائل اجتماعی ایران معطوف به «آینده» است… منتظر دریافت نظر شما پیرامون تحلیل ارایه شده هستم. با سپاس: 👈 https://t.me/drbokharaei
www.dr-bokharaei.com
Ahmad Bokharaei, Sociologist
www.dr-bokharaei.com
Ahmad Bokharaei, Sociologist
🔴 فيلترينگ و كنشهای مسالمتآميز و صلحجويانه
🔶محورهای سحنرانی ارائه شدهی دکتر احمد بخارایی در نشست «انسداد ارتباطی (فیلترینگ) و تأثیرش بر کنشهای صلحجویانهی کاربران شبکههای اجتماعی» با حضور آقایان دکتر مهدی محسنیان راد و دکتر نعمتالله فاضلی
🔰 برگزار کننده: «گروه صلح» انجمن جامعهشناسی ایران
📅 تاریخ: ۱۲ تیر ۱۳۹۷
🏫 مکان: دانشکدهی علوم اجتماعی دانشگاه تهران
⭕ تلگرام تقریبا ششمین کشور دنیاست، اگر کاربرانش در یک جعرافیا گرد هم آیند که بیست درصدش یعنی حدود چهل میلیون کاربر ایرانی از حدود دویست میلیون دارد.
⭕ آمار چهل میلیون کاربر ایرانی در تلگرام به معنای استفادهی حدود نود درصد ایرانیان در معرض ارتباط یعنی واقع در سنین ۱۵ تا ۶۵ سال از تلگرام است!
⭕ علت استقبال کاربران ایرانی از تلگرام: امکان عضوگیری وسیع در گروهها، امکان تبادل فایل با حجم بالا، مبرا بودن از جنبه تبلیغاتی و وجود سرعت و امنیت، و اعتقاد طراح تلگرام،«پاول دورف» به حق آزادی بدون قید برای همه.
⭕ عوامل «سلبی» که نبودشان باعث سوق یافتن به سمت تلگرام شدهاست:
۱ـ بیاعتمادی به صدا و سیمای جمهوری اسلامی با پیش رفتن بر اساس نظریه «دروازهبانی» و سانسور کردن و روی خوش نشان ندادن به نظریه «برجستهسازی» .
۲ـ بیاعتمادی به وجود امنیت لازم در پیامرسانهای پیشنهادی در داخل مانند «سروش».
⭕ عوامل «ایجابی» که وجودشان در روی آوردن به تلگرام موثر بوده است:
۱ـ تغییر گروه مرجع در ایران از گروه مرجع داخلی به گروه مرجع بیرونی به ویژه نزد قشرهای تحصیلکرده و طبقات متوسط و بالا در شهرها و نزدیک شدنش به مرز پنجاه درصد این افراد با احتساب «وزن کیفی» قشرهایی که گروه مرجعشان به سمت بیرون از کشور، تغییر جهت داده است.
۲ـ خواست طبیعی شهروندان در جهت «هویتیابی» و امکان دیده شدن و شنیده شدن.
۳ـ مقابلهی انسان امروز با مقاومت حکومتها که جنبه «خشونتورزانه » دارد و در مقابل، رخنمایی کنش جمعی تعارضی شهروندان مانند سیاست خشونتورزانه حکومتی در فیلترینگ تلگرام در اردیبهشت ۹۷ و کنش جمعی تعارضی شهروندان در استفاده از فیلترشکنها.
۴ـ نیاز به تکثر رسانهای شهروندان و پاسخگویی تلگرام به عنوان بستری برای اطلاعرسانی با توسل به خروجیهای متکثر رسانهای.
۵ـ وجود «امید» به اصلاح امور اما نه امید به اصلاح در بستری که تاکنون به طور رسمی از سوی جناحهای راست و چپ حکومتی برایشان تعریف شدهاست.
۶ـ نیاز جامعه به «صلح» و گفتوشنود و کج فهمی این خواسته شهروند قرن بیستویکمی در ایران از سوی صاحبان قدرت.
⭕ «بخشینگری» و تمایز خودی از غیر خودی، یک سیاست تاریخ گذشته است که فرجامی جز مواجه شدن با کنشهای جمعی تعارضی از سوی شهروندان ندارد و این تعارضات هم جز به هزینهکردنهای فراوان و آسیبرسان نمیانجامد.
📻 فایل شنیداری سخنرانی دکتر بخارایی:👇
https://drive.google.com/file/d/1izMlJrgsOQkLSk1GteJrEn23jm7575Eb/view
📄 متن کامل در وبسایت:👇
http://blog.dr-bokharaei.com/2018/07/blog-post_5.html
منتظر دریافت نظر شما پیرامون تحلیل ارایه شده هستم. با سپاس: 👈 https://t.me/drbokharaei
#نقد_اجتماعی #نقد_سیاسی #احمد_بخارایی #جامعه #فیلترینگ #کنش_اجتماعی
🔶محورهای سحنرانی ارائه شدهی دکتر احمد بخارایی در نشست «انسداد ارتباطی (فیلترینگ) و تأثیرش بر کنشهای صلحجویانهی کاربران شبکههای اجتماعی» با حضور آقایان دکتر مهدی محسنیان راد و دکتر نعمتالله فاضلی
🔰 برگزار کننده: «گروه صلح» انجمن جامعهشناسی ایران
📅 تاریخ: ۱۲ تیر ۱۳۹۷
🏫 مکان: دانشکدهی علوم اجتماعی دانشگاه تهران
⭕ تلگرام تقریبا ششمین کشور دنیاست، اگر کاربرانش در یک جعرافیا گرد هم آیند که بیست درصدش یعنی حدود چهل میلیون کاربر ایرانی از حدود دویست میلیون دارد.
⭕ آمار چهل میلیون کاربر ایرانی در تلگرام به معنای استفادهی حدود نود درصد ایرانیان در معرض ارتباط یعنی واقع در سنین ۱۵ تا ۶۵ سال از تلگرام است!
⭕ علت استقبال کاربران ایرانی از تلگرام: امکان عضوگیری وسیع در گروهها، امکان تبادل فایل با حجم بالا، مبرا بودن از جنبه تبلیغاتی و وجود سرعت و امنیت، و اعتقاد طراح تلگرام،«پاول دورف» به حق آزادی بدون قید برای همه.
⭕ عوامل «سلبی» که نبودشان باعث سوق یافتن به سمت تلگرام شدهاست:
۱ـ بیاعتمادی به صدا و سیمای جمهوری اسلامی با پیش رفتن بر اساس نظریه «دروازهبانی» و سانسور کردن و روی خوش نشان ندادن به نظریه «برجستهسازی» .
۲ـ بیاعتمادی به وجود امنیت لازم در پیامرسانهای پیشنهادی در داخل مانند «سروش».
⭕ عوامل «ایجابی» که وجودشان در روی آوردن به تلگرام موثر بوده است:
۱ـ تغییر گروه مرجع در ایران از گروه مرجع داخلی به گروه مرجع بیرونی به ویژه نزد قشرهای تحصیلکرده و طبقات متوسط و بالا در شهرها و نزدیک شدنش به مرز پنجاه درصد این افراد با احتساب «وزن کیفی» قشرهایی که گروه مرجعشان به سمت بیرون از کشور، تغییر جهت داده است.
۲ـ خواست طبیعی شهروندان در جهت «هویتیابی» و امکان دیده شدن و شنیده شدن.
۳ـ مقابلهی انسان امروز با مقاومت حکومتها که جنبه «خشونتورزانه » دارد و در مقابل، رخنمایی کنش جمعی تعارضی شهروندان مانند سیاست خشونتورزانه حکومتی در فیلترینگ تلگرام در اردیبهشت ۹۷ و کنش جمعی تعارضی شهروندان در استفاده از فیلترشکنها.
۴ـ نیاز به تکثر رسانهای شهروندان و پاسخگویی تلگرام به عنوان بستری برای اطلاعرسانی با توسل به خروجیهای متکثر رسانهای.
۵ـ وجود «امید» به اصلاح امور اما نه امید به اصلاح در بستری که تاکنون به طور رسمی از سوی جناحهای راست و چپ حکومتی برایشان تعریف شدهاست.
۶ـ نیاز جامعه به «صلح» و گفتوشنود و کج فهمی این خواسته شهروند قرن بیستویکمی در ایران از سوی صاحبان قدرت.
⭕ «بخشینگری» و تمایز خودی از غیر خودی، یک سیاست تاریخ گذشته است که فرجامی جز مواجه شدن با کنشهای جمعی تعارضی از سوی شهروندان ندارد و این تعارضات هم جز به هزینهکردنهای فراوان و آسیبرسان نمیانجامد.
📻 فایل شنیداری سخنرانی دکتر بخارایی:👇
https://drive.google.com/file/d/1izMlJrgsOQkLSk1GteJrEn23jm7575Eb/view
📄 متن کامل در وبسایت:👇
http://blog.dr-bokharaei.com/2018/07/blog-post_5.html
منتظر دریافت نظر شما پیرامون تحلیل ارایه شده هستم. با سپاس: 👈 https://t.me/drbokharaei
#نقد_اجتماعی #نقد_سیاسی #احمد_بخارایی #جامعه #فیلترینگ #کنش_اجتماعی
Dr-Bokharaei
نشست "فيلترينگ تلگرام و تأثیرش بر كنشهای مسالمتآميز"
در دوازده تیر ۹۷ در «گروه صلح» انجمن جامعهشناسی ایران در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران نشستی بود که آقایان دکتر مهدی محسنیان راد و دکت...
📝 تشابه به جامعهی مدنی: آب در هاون كوبيدن
در نقد مصوبهی دولت برای تعیین مکانهایی از سوی شهرداریها برای تجمعات اعتراضآمیز.
📰 یادداشتی از دکتر احمد بخارایی منتشر شده در ستون یادداشت روز شمارهی ۴۱۳۵ روزنامهی اعتماد
🗓 دوشنبه ۲۵ تير ۱۳۹۷
#نقد_سیاسی #احمد_بخارایی #جامعه #اعتراض #اعتراضات_اجتماعی #جامعه_مدنی #اعتراض_مدنی
https://t.me/dr_bokharaei
📑 در نگاه اول به نظر ميرسيد اين مصوبه و اقدام بعدي، به مشاركت مدني ناشي از بروز اعتراضات و تخليه انرژي نهفته در ميان شهروندان منجر ميشود و اين روند هم متكي بر اصل ۲۷ قانون اساسي است ... چنين اقداماتي داراي كاركرد مثبت است زيرا امكان اعتراض را بيشتر فراهم ميكند و نهايتا ميتواند به اعتماد اجتماعي كمك كند البته پس از آنكه امكان اعتراض در عرصههاي ديگر مانند مطبوعات فراهم آمدهباشد... اينكه دولت به جاي «مردم» ايفاي نقش ميكند نيز ميتواند در شرايطي كه جامعه مدني به علت نظارت امنيتي شديد حكومت، ضعيف است، خوب باشد... اما چرا مثلا اعتراضات مدني از سوي دانشجويان و كارگران در محلهاي خود تعريف نشدهاند؟ ... اينكه در هيات دولت مصوب شده است كه محلهاي مذكور بايد داراي قابليت حفاظت انتظامي و امنيتي باشند در كنار عملكرد اين نيروها تاكنون كه منجر به زنداني شدن بسياري از فعالان مدني شده است چه معنايي ميتواند داشته باشد؟ ... توجه به «متن سياسي» با قدمت چهار دهه در ايران مطمئنا هيچ آدم عاقلي براي انجام اعتراض خود به چنين جاهايي نميرود ... بنابراين فاصله زيادي وجود دارد بين امر «مطلوب» و امر «ممكن»... حال پرسش اين است كه چرا زمامداران ما اعم از جناحين اصولگرا و اصلاحطلبان رسمي، گاه از عمق لازم تحليلي برخوردار نيستند؟ ... اين معضل، جامعه را با بنبستهاي اجتماعي ـ اقتصادي مواجه كرده است.
در ادامه متن کامل این مطلب را میتوانید در سایت بخوانید:👇
http://blog.dr-bokharaei.com/2018/07/blog-post_16.html
در نقد مصوبهی دولت برای تعیین مکانهایی از سوی شهرداریها برای تجمعات اعتراضآمیز.
📰 یادداشتی از دکتر احمد بخارایی منتشر شده در ستون یادداشت روز شمارهی ۴۱۳۵ روزنامهی اعتماد
🗓 دوشنبه ۲۵ تير ۱۳۹۷
#نقد_سیاسی #احمد_بخارایی #جامعه #اعتراض #اعتراضات_اجتماعی #جامعه_مدنی #اعتراض_مدنی
https://t.me/dr_bokharaei
📑 در نگاه اول به نظر ميرسيد اين مصوبه و اقدام بعدي، به مشاركت مدني ناشي از بروز اعتراضات و تخليه انرژي نهفته در ميان شهروندان منجر ميشود و اين روند هم متكي بر اصل ۲۷ قانون اساسي است ... چنين اقداماتي داراي كاركرد مثبت است زيرا امكان اعتراض را بيشتر فراهم ميكند و نهايتا ميتواند به اعتماد اجتماعي كمك كند البته پس از آنكه امكان اعتراض در عرصههاي ديگر مانند مطبوعات فراهم آمدهباشد... اينكه دولت به جاي «مردم» ايفاي نقش ميكند نيز ميتواند در شرايطي كه جامعه مدني به علت نظارت امنيتي شديد حكومت، ضعيف است، خوب باشد... اما چرا مثلا اعتراضات مدني از سوي دانشجويان و كارگران در محلهاي خود تعريف نشدهاند؟ ... اينكه در هيات دولت مصوب شده است كه محلهاي مذكور بايد داراي قابليت حفاظت انتظامي و امنيتي باشند در كنار عملكرد اين نيروها تاكنون كه منجر به زنداني شدن بسياري از فعالان مدني شده است چه معنايي ميتواند داشته باشد؟ ... توجه به «متن سياسي» با قدمت چهار دهه در ايران مطمئنا هيچ آدم عاقلي براي انجام اعتراض خود به چنين جاهايي نميرود ... بنابراين فاصله زيادي وجود دارد بين امر «مطلوب» و امر «ممكن»... حال پرسش اين است كه چرا زمامداران ما اعم از جناحين اصولگرا و اصلاحطلبان رسمي، گاه از عمق لازم تحليلي برخوردار نيستند؟ ... اين معضل، جامعه را با بنبستهاي اجتماعي ـ اقتصادي مواجه كرده است.
در ادامه متن کامل این مطلب را میتوانید در سایت بخوانید:👇
http://blog.dr-bokharaei.com/2018/07/blog-post_16.html
Telegram
جامعهشناسی افقنگر ـ دکتر احمد بخارایی
تلاش من در جهت توصیف، تبیین و تحلیل پدیدهها و مسائل اجتماعی ایران معطوف به «آینده» است… منتظر دریافت نظر شما پیرامون تحلیل ارایه شده هستم. با سپاس: 👈 https://t.me/drbokharaei
www.dr-bokharaei.com
Ahmad Bokharaei, Sociologist
www.dr-bokharaei.com
Ahmad Bokharaei, Sociologist
❇️ فراز و فرود نشاط اجتماعی
💬 گفتوگوی احمد بخارایی با روزنامهی شرق، شماره ۳۲۴۱
🗓 سهشنبه ۲۰ شهریور ۱۳۹۷
#احمد_بخارایی #جامعه #زندگی #نقد_اجتماعی
📑 قسمتهایی از این گفتوگو:
نشانههای پنجگانهی کمنشاطی اجتماعی در ایران شامل مصرف مواد مخدر صنعتی نشاطآور بین جوانان، خودکشی، مصرف بیرویه الکل، جوککردن و تمسخر و بالاخره گردشهای بیهدف و افراطی مانند پاساژگردی و بیهوده دورزدن
مهمترین شاخص نشاط اجتماعی رضایت از زندگی است. سازمانی مثل سازمان جهانی بهداشت که ایران را در رتبه 109 قرار میدهد، عمدتا ابعاد روانشاختی مانند استرس و افسردگی را در نظر میگیرد.
بین احساس محرومیت و وجود محرومیت تفاوت وجود دارد.
در جامعهی ما طبقهی نوظهوری در چند دهه ی اخیر بهواسطهی رانت اخیر پا به صحنه گذاشتند و شکاف طبقاتی زیادی بین مردم ایجاد شد.
یکی دیگر از عوامل عدم رضایت از زندگی و به دنبال آن نبود نشاط در جامعه، رفاه ناقص عمومی است؛ مثلاً کدام خانم پس از طلاق میتواند مطمئن باشد جامعه و قانون از او حمایت میکند.
در این یک سال یک سیر صعودی بیکاری، تورم، گرانشدن کالا و به دنبال آن افزایش بیاعتمادی را داشتیم. مردم در این شرایط غمگینتر خواهند بود. داراها در این شرایط آسیب نمیبینند، آنها همیشه سوار موج هستند، اما کسانی که ندارند وقتی قیمتها افزایش پیدا میکند ارزش داراییهایشان کمتر و اختلاف طبقاتی بیشتر و بیشتر میشود و احساس محرومیت و به دنبال آن احساس نارضایتی از زندگی میکنند.
تا حدودی و در سطح ماجرا برنامههای اجتماعی مثل کنسرتها و جشنها میتواند نشاط جوان شهری را اندکی افزایش دهد، اما کوتاهمدت و به محض اینکه از کنسرت خارج شود، وقتی چشمش را باز میکند و در شهر راه میرود، دوباره بازمیگردد به حال اولیه خود. این موارد مثل مُسکن است برای گروههای شهری، اما ایران 80 میلیونی داستانش پیچیدهتر است. اینطور نسخهپیچیدنها دمدستی است و شاید یک تا دو درصد تأثیر داشته باشد.
👈 متن کامل گفتوگو
💬 گفتوگوی احمد بخارایی با روزنامهی شرق، شماره ۳۲۴۱
🗓 سهشنبه ۲۰ شهریور ۱۳۹۷
#احمد_بخارایی #جامعه #زندگی #نقد_اجتماعی
📑 قسمتهایی از این گفتوگو:
نشانههای پنجگانهی کمنشاطی اجتماعی در ایران شامل مصرف مواد مخدر صنعتی نشاطآور بین جوانان، خودکشی، مصرف بیرویه الکل، جوککردن و تمسخر و بالاخره گردشهای بیهدف و افراطی مانند پاساژگردی و بیهوده دورزدن
مهمترین شاخص نشاط اجتماعی رضایت از زندگی است. سازمانی مثل سازمان جهانی بهداشت که ایران را در رتبه 109 قرار میدهد، عمدتا ابعاد روانشاختی مانند استرس و افسردگی را در نظر میگیرد.
بین احساس محرومیت و وجود محرومیت تفاوت وجود دارد.
در جامعهی ما طبقهی نوظهوری در چند دهه ی اخیر بهواسطهی رانت اخیر پا به صحنه گذاشتند و شکاف طبقاتی زیادی بین مردم ایجاد شد.
یکی دیگر از عوامل عدم رضایت از زندگی و به دنبال آن نبود نشاط در جامعه، رفاه ناقص عمومی است؛ مثلاً کدام خانم پس از طلاق میتواند مطمئن باشد جامعه و قانون از او حمایت میکند.
در این یک سال یک سیر صعودی بیکاری، تورم، گرانشدن کالا و به دنبال آن افزایش بیاعتمادی را داشتیم. مردم در این شرایط غمگینتر خواهند بود. داراها در این شرایط آسیب نمیبینند، آنها همیشه سوار موج هستند، اما کسانی که ندارند وقتی قیمتها افزایش پیدا میکند ارزش داراییهایشان کمتر و اختلاف طبقاتی بیشتر و بیشتر میشود و احساس محرومیت و به دنبال آن احساس نارضایتی از زندگی میکنند.
تا حدودی و در سطح ماجرا برنامههای اجتماعی مثل کنسرتها و جشنها میتواند نشاط جوان شهری را اندکی افزایش دهد، اما کوتاهمدت و به محض اینکه از کنسرت خارج شود، وقتی چشمش را باز میکند و در شهر راه میرود، دوباره بازمیگردد به حال اولیه خود. این موارد مثل مُسکن است برای گروههای شهری، اما ایران 80 میلیونی داستانش پیچیدهتر است. اینطور نسخهپیچیدنها دمدستی است و شاید یک تا دو درصد تأثیر داشته باشد.
👈 متن کامل گفتوگو
Telegram
جامعهشناسی افقنگر ـ دکتر احمد بخارایی
تلاش من در جهت توصیف، تبیین و تحلیل پدیدهها و مسائل اجتماعی ایران معطوف به «آینده» است… منتظر دریافت نظر شما پیرامون تحلیل ارایه شده هستم. با سپاس: 👈 https://t.me/drbokharaei
www.dr-bokharaei.com
Ahmad Bokharaei, Sociologist
www.dr-bokharaei.com
Ahmad Bokharaei, Sociologist
❇️ نشست «اعتصابها و اعتراضهای نظاممند و غیرنظاممند در جمهوری اسلامی»
👥 سخنرانان: #آذر_منصوری #سعید_مدنی #فرشاد_مؤمنی #مصطفی_تاجزاده #احمد_بخارایی
🔰 برگزار کننده: انجمن جامعهشناسی ایران (گروه علمی-تخصصی جامعه شناسی صلح)
📅 تاریخ: ۲۹ مرداد ۱۳۹۷
🏫 مکان: مؤسسهی رحمان
#نقد_اجتماعی #نقد_سیاسی #جامعه #اعتراض #تجمع #تظاهرات #اصلاحطلبان #کنش_اجتماعی #امنیت #امنیت_ملی #اصلاحات #جمهوری_اسلامی
👈 خبرگزاری دانشگاه علامه طباطبایی
👈 خبرگزاری جمهوری اسلامی
… «بیتفاوتی اجتماعی» دارای پیآمدی است به نام: «انزوای اجتماعی» و نیز دارای پنج گونه است: احساس بیقدرتی، نومیدی به آینده، حساب هزینه ـ فایده به نفع زندگی فردی و کمتوجهی به همنوعان، درگیرنشدن در فعالیتهای مدنی و بالاخره، حساسنبودن نسبت به ایفای نقش حتی در میان نخبگان دانشگاهی. فلذا این تکیه کلام رایج میشود: «ای بابا، دنبال زندگی خودت باش»! …
… رفتارهای خشونتبار در رانندگی هم شاخصی برای خودخواهیهای افراطی در کف خیابانها است …
… پیآمد بیتفاوتی اجتماعی، سوقیافتن به سوی «حقیقت حیوانی» است که نهایتاً به قانونگریزی و قانونستیزی هم میانجامد …
… جامعهای که به بیتفاوتی اجتماعی نزدیک میشود نمیتواند با درون خودش صلح برقرار کند و خودخواهیها افزون میشود …
… جامعهای که دچار بیتفاوتی اجتماعی میشود مانند اردکماهیای میماند که در شرایط «درماندگی آموخته» محکوم به مرگ است. اما چون ما انسانها میتوانیم بنبستشکن باشیم پس باید به سمت اعطای آگاهی به خود و دیگران ره سپاریم …
… اعتراضات، تجمعات و اعتصابها مصداقهایی هستند برای اعطای آگاهی به پیرامون و دیگران تا «رفتن» را فریاد بزنیم. در جامعهشناسی، «رفتن» و حرکت مهم است اما سیاسیون به «رسیدن» توجه و توصیه میکنند فلذا سناریو مینویسند و توصیههای ویژه دارند. در شرایطی که نمیتوان کنشهای جمعی معنادار و خلاقانه داشت چارهای جز کنشهای فردی مبتنی بر «رفتن» نیست. در شرایط رخنمایی «بیتفاوتی اجتماعی» چارهای جز دست زدن به کنشهای فردی بر اساس فلسفهی «رفتن» از سوی متعهدان نیست …
… در ایران اسلامی به چهار علت و دلیل، سطح اعتراضات، بسیار پایینتر از سطح نگرانیها است:
۱ـ وجود «ترس» به دو دلیل فضای امنیتی و اطلاعاتی و نیز به دلیل تعریف خاصی که جریانهای اصلاحطلب (در این نشست توسط خانم منصوری و آقای تاجزاده) و اصولگرا از «امنیت ملی» کردهاند و آن را به سطح «امنیت جمهوری اسلامی» فرو کاهش دادهاند و این تعریف، آموختهشده است و یک «درماندگی» را به دنبال داشته است،
۲ـ ذهنیت معطوف به «ایدئولوژی» در بین شهروندان که قدرت حاکم را در سپهر الهی، نظاره میکنند،
۳ـ تحقق آرامآرام بیتفاوتی اجتماعی به عنوان یک کنش عکسالعملی و
۴ـ مهاجرتها و رفتنهای میلیونی به جای ماندن و اعتراض کردن …
🎙 صوت | بخارایی | کل برنامه |
🎞 ویدئو | بخارایی | کل برنامه |
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال (forward) و یا با درج پیوند پست و کانال «جامعهشناسی افقنگر» (t.me/dr_bokharaei/…postID) صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
👥 سخنرانان: #آذر_منصوری #سعید_مدنی #فرشاد_مؤمنی #مصطفی_تاجزاده #احمد_بخارایی
🔰 برگزار کننده: انجمن جامعهشناسی ایران (گروه علمی-تخصصی جامعه شناسی صلح)
📅 تاریخ: ۲۹ مرداد ۱۳۹۷
🏫 مکان: مؤسسهی رحمان
#نقد_اجتماعی #نقد_سیاسی #جامعه #اعتراض #تجمع #تظاهرات #اصلاحطلبان #کنش_اجتماعی #امنیت #امنیت_ملی #اصلاحات #جمهوری_اسلامی
👇گزارش نشست در:👈 انجمن جامعهشناسی ایران
👈 خبرگزاری دانشگاه علامه طباطبایی
👈 خبرگزاری جمهوری اسلامی
بخشهایی از سخنرانی احمد بخارایی:… هر چند «امید به زندگی» در ایران بیش از میانگین جهانی و نزدیک به ۷۲ سال است اما این جنبهی مادی دارد و بیشتر در بعد بهداشت است. آنچه که جنبهی ذهنی دارد «امید به آینده» است که «معنای زندگی» را میکاود و تحت تاثیر عوامل چهارگانهی: رضایت از زندگی، شرایط نابهنجارانه، احساس محرومیت و احساس بیقدرتی است. از این حیث، ایران با «مسئله»ی امید به آینده مواجه است …
… «بیتفاوتی اجتماعی» دارای پیآمدی است به نام: «انزوای اجتماعی» و نیز دارای پنج گونه است: احساس بیقدرتی، نومیدی به آینده، حساب هزینه ـ فایده به نفع زندگی فردی و کمتوجهی به همنوعان، درگیرنشدن در فعالیتهای مدنی و بالاخره، حساسنبودن نسبت به ایفای نقش حتی در میان نخبگان دانشگاهی. فلذا این تکیه کلام رایج میشود: «ای بابا، دنبال زندگی خودت باش»! …
… رفتارهای خشونتبار در رانندگی هم شاخصی برای خودخواهیهای افراطی در کف خیابانها است …
… پیآمد بیتفاوتی اجتماعی، سوقیافتن به سوی «حقیقت حیوانی» است که نهایتاً به قانونگریزی و قانونستیزی هم میانجامد …
… جامعهای که به بیتفاوتی اجتماعی نزدیک میشود نمیتواند با درون خودش صلح برقرار کند و خودخواهیها افزون میشود …
… جامعهای که دچار بیتفاوتی اجتماعی میشود مانند اردکماهیای میماند که در شرایط «درماندگی آموخته» محکوم به مرگ است. اما چون ما انسانها میتوانیم بنبستشکن باشیم پس باید به سمت اعطای آگاهی به خود و دیگران ره سپاریم …
… اعتراضات، تجمعات و اعتصابها مصداقهایی هستند برای اعطای آگاهی به پیرامون و دیگران تا «رفتن» را فریاد بزنیم. در جامعهشناسی، «رفتن» و حرکت مهم است اما سیاسیون به «رسیدن» توجه و توصیه میکنند فلذا سناریو مینویسند و توصیههای ویژه دارند. در شرایطی که نمیتوان کنشهای جمعی معنادار و خلاقانه داشت چارهای جز کنشهای فردی مبتنی بر «رفتن» نیست. در شرایط رخنمایی «بیتفاوتی اجتماعی» چارهای جز دست زدن به کنشهای فردی بر اساس فلسفهی «رفتن» از سوی متعهدان نیست …
… در ایران اسلامی به چهار علت و دلیل، سطح اعتراضات، بسیار پایینتر از سطح نگرانیها است:
۱ـ وجود «ترس» به دو دلیل فضای امنیتی و اطلاعاتی و نیز به دلیل تعریف خاصی که جریانهای اصلاحطلب (در این نشست توسط خانم منصوری و آقای تاجزاده) و اصولگرا از «امنیت ملی» کردهاند و آن را به سطح «امنیت جمهوری اسلامی» فرو کاهش دادهاند و این تعریف، آموختهشده است و یک «درماندگی» را به دنبال داشته است،
۲ـ ذهنیت معطوف به «ایدئولوژی» در بین شهروندان که قدرت حاکم را در سپهر الهی، نظاره میکنند،
۳ـ تحقق آرامآرام بیتفاوتی اجتماعی به عنوان یک کنش عکسالعملی و
۴ـ مهاجرتها و رفتنهای میلیونی به جای ماندن و اعتراض کردن …
🎙 صوت | بخارایی | کل برنامه |
🎞 ویدئو | بخارایی | کل برنامه |
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال (forward) و یا با درج پیوند پست و کانال «جامعهشناسی افقنگر» (t.me/dr_bokharaei/…postID) صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
Instagram
Ahmad Bokharaei احمد بخارایی ـ
دانشیار جامعهشناسی . تلاش من در جهت توصیف، تبیین و تحلیل پدیدهها و مسائل اجتماعی ایران معطوف به «آینده» است… منتظر دریافت نظر شما پیرامون تحلیل ارائهشده هستم. با سپاس: 👇 | https://t.me/drbokharaei | www.dr-bokharaei.com | . #نقد_اجتماعی #نقد_سیاسی #جامعه…
❇️ نشست «برای صلح ملی چه باید کرد؟»
👥 سخنرانان: #الاهه_کولایی #صادق_زیباکلام #احمد_زیدآبادی #احمد_بخارایی
🔰 برگزار کننده: انجمن جامعهشناسی ایران (گروه صلح)
📅 تاریخ: ۱۴ اسفند ۱۳۹۷
🏫 مکان: خانهی وارطان
#نقد_اجتماعی #نقد_سیاسی #جامعه #صلح #کنش_اجتماعی #صلح_ملی #جمهوری_اسلامی
👇 گزارش نشست در:
👈 انجمن جامعهشناسی ایران
👈 روزنامهی ایران (Iran Online)
👈 خبرگزاری آناتولی: بخارایی | کل نشست
👈 رادیو و تلویزیون دولتی ترکیه
🔍 بخشهایی از سخنرانی احمد بخارایی:
… لازمهی ایجاد «صلح»، وجود یک فضای فکری ـ معرفتی برای پذیرش «آشتی» بین نیروهای متعارض در منافع است. در این فضا که خالی از تشویش است یک سری اعمال و کنشهای مدبّرانه و خلّاقانه از سوی دو طرف شکل میگیرد و اگر این دو عامل وجود نداشتهباشد برقراری صلح و آشتی بی معنا است و در ایران اینگونه است …
… در قرن بیستم، «صلح ملی» به معنای آشتی نیروهای متخاصم در خلال جنگهای گرم و سرد و انواع خلع سلاح بود اما در قرن حاضر، بخش اصلی صلح ملی، «صلح اجتماعی» است. در صلح اجتماعی، نیروهای متعارضالمنافع در یک جامعه با هم آشتی میکنند. لازمهی این آشتی در ایران این است که قدرت حاکم به خود بیاید و به نقاط ضعف خود بنگرد و از وجود بحرانهای ششگانهی اقتصادی در اطراف خود آگاه شود و بداند که به «ابربحران ناکارآمدی» مبتلا شدهاست پس آنگاه حقّانیت نیروهای مخالف و منتقد را بپذیرد اما در ایران اینگونه نشده است …
… برای پاسخگویی به این پرسش که: برای تحقق صلح ملی در ایران چه باید کرد؟ به سه دسته سیاستهای «کوتاه مدت، میان مدت و دراز مدت» میتوان اشاره کرد که البته سیاستهای «دراز مدت» اینک، محل بحث نیست زیرا اندکی وهمآلود و «شعرگونه» به نظر میآید. هر یک از دو حالت باقیماندهی مذکور به اعتبار سه سطح: خرد، میانه و کلان دارای انواع سهگانه و نهایتاً شش پاسخ میتواند وجود داشتهباشد اما و اما همهی این پاسخها زمانی معنادار است که پرسش: «چه باید کرد؟» معنادار باشد. یعنی قبل از آن، این پرسش قابل طرح شدن باشد: « چه میتوان کرد؟». اگر نتوان کاری کرد که دیگر « چه باید کرد» معنادار نمی شود! در ساختار فرهنگی متصلب ایران اسلامی که در قدرت، باز تولید شدهاست که کاری نمیتوان کرد …
… در ایران این پرسش، معنادار است: « چه باید بشود؟». قبل از این پرسش، باید مشخص شدهباشد که: «چه میتواند بشود»! در ایران متصلب، ممکن است گامها به کندی پیش روند. در یک ساختار بستهی سیاسی، کنشگریهای جمعی امکان تحقق ندارند پس باید «کنشگری فردی» کرد که ضروری است توأم با سه خصلت باشد: دقت، جسارت و انگیزه. «فشار بیرونی» زمینهساز کارآمدی کنشگریهای فردی در درون یک نظامی است که با «ابر بحران ناکارآمدی» مواجه است هر چند با «بحران مشروعیت» مواجه نیست و این از عجایب نظام اسلامی در ایران است …
🎙 صوت | بخارایی | کل برنامه |
🎞 ویدئو | بخارایی | کل برنامه |
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال (forward) و یا با درج پیوند پست و کانال «جامعهشناسی افقنگر» (t.me/dr_bokharaei/…postID) صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
👥 سخنرانان: #الاهه_کولایی #صادق_زیباکلام #احمد_زیدآبادی #احمد_بخارایی
🔰 برگزار کننده: انجمن جامعهشناسی ایران (گروه صلح)
📅 تاریخ: ۱۴ اسفند ۱۳۹۷
🏫 مکان: خانهی وارطان
#نقد_اجتماعی #نقد_سیاسی #جامعه #صلح #کنش_اجتماعی #صلح_ملی #جمهوری_اسلامی
👇 گزارش نشست در:
👈 انجمن جامعهشناسی ایران
👈 روزنامهی ایران (Iran Online)
👈 خبرگزاری آناتولی: بخارایی | کل نشست
👈 رادیو و تلویزیون دولتی ترکیه
🔍 بخشهایی از سخنرانی احمد بخارایی:
… لازمهی ایجاد «صلح»، وجود یک فضای فکری ـ معرفتی برای پذیرش «آشتی» بین نیروهای متعارض در منافع است. در این فضا که خالی از تشویش است یک سری اعمال و کنشهای مدبّرانه و خلّاقانه از سوی دو طرف شکل میگیرد و اگر این دو عامل وجود نداشتهباشد برقراری صلح و آشتی بی معنا است و در ایران اینگونه است …
… در قرن بیستم، «صلح ملی» به معنای آشتی نیروهای متخاصم در خلال جنگهای گرم و سرد و انواع خلع سلاح بود اما در قرن حاضر، بخش اصلی صلح ملی، «صلح اجتماعی» است. در صلح اجتماعی، نیروهای متعارضالمنافع در یک جامعه با هم آشتی میکنند. لازمهی این آشتی در ایران این است که قدرت حاکم به خود بیاید و به نقاط ضعف خود بنگرد و از وجود بحرانهای ششگانهی اقتصادی در اطراف خود آگاه شود و بداند که به «ابربحران ناکارآمدی» مبتلا شدهاست پس آنگاه حقّانیت نیروهای مخالف و منتقد را بپذیرد اما در ایران اینگونه نشده است …
… برای پاسخگویی به این پرسش که: برای تحقق صلح ملی در ایران چه باید کرد؟ به سه دسته سیاستهای «کوتاه مدت، میان مدت و دراز مدت» میتوان اشاره کرد که البته سیاستهای «دراز مدت» اینک، محل بحث نیست زیرا اندکی وهمآلود و «شعرگونه» به نظر میآید. هر یک از دو حالت باقیماندهی مذکور به اعتبار سه سطح: خرد، میانه و کلان دارای انواع سهگانه و نهایتاً شش پاسخ میتواند وجود داشتهباشد اما و اما همهی این پاسخها زمانی معنادار است که پرسش: «چه باید کرد؟» معنادار باشد. یعنی قبل از آن، این پرسش قابل طرح شدن باشد: « چه میتوان کرد؟». اگر نتوان کاری کرد که دیگر « چه باید کرد» معنادار نمی شود! در ساختار فرهنگی متصلب ایران اسلامی که در قدرت، باز تولید شدهاست که کاری نمیتوان کرد …
… در ایران این پرسش، معنادار است: « چه باید بشود؟». قبل از این پرسش، باید مشخص شدهباشد که: «چه میتواند بشود»! در ایران متصلب، ممکن است گامها به کندی پیش روند. در یک ساختار بستهی سیاسی، کنشگریهای جمعی امکان تحقق ندارند پس باید «کنشگری فردی» کرد که ضروری است توأم با سه خصلت باشد: دقت، جسارت و انگیزه. «فشار بیرونی» زمینهساز کارآمدی کنشگریهای فردی در درون یک نظامی است که با «ابر بحران ناکارآمدی» مواجه است هر چند با «بحران مشروعیت» مواجه نیست و این از عجایب نظام اسلامی در ایران است …
🎙 صوت | بخارایی | کل برنامه |
🎞 ویدئو | بخارایی | کل برنامه |
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال (forward) و یا با درج پیوند پست و کانال «جامعهشناسی افقنگر» (t.me/dr_bokharaei/…postID) صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
Instagram
Ahmad Bokharaei احمد بخارایی ـ
دانشیار جامعهشناسی | تلاش من در جهت توصیف، تبیین و تحلیل پدیدهها و مسائل اجتماعی ایران معطوف به «آینده» است… منتظر دریافت نظر شما پیرامون تحلیل ارائهشده هستم. با سپاس: 👇 | https://t.me/drbokharaei | www.dr-bokharaei.com | . #نقد_اجتماعی #نقد_سیاسی #جامعه…
❇️ آیا برای شرکت در #انتخابات #مجلس_شورای_اسلامی در اسفند ۱۳۹۸ باید تجدید نظر کرد؟
🗓 دوشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۸
| #احمد_بخارایی، #جامعهشناس |
| یادداشت ۱۳ | سیزدهمین مکث:
«دانشگاهیان بیخاصیت»
انتشار این «مکث»ها از شهریورماه آغاز شد و در هر دوشنبه تا اسفندماه یک «مکث» برای شرکت در انتخابات مجلس در اسفند ۹۸ نوشته خواهد شد.
⟩⟩ حوادث ناگوار و خونین آبان ۹۸ نشان داد که «مکث»های نگاشتهشدهی قبلی نزدیک به واقعیت است! اینک «مکث» سیزدهم.
۱ـ آقای #حسن_روحانی در ۱۷ آذر ۹۸ در سخنرانیاش در مجلس به هنگام تقدیم لایحهی بودجه سال ۹۹ گفت: «اخیراً #مقام_معظم_رهبری، دستوری به شورای عالی مجازی کشور دادهاند که در حال پیگیری است». باید پرسید «این دستور چیست؟!»
۲ـ آقای حسن روحانی پس از دو روز تأخیر به مناست روز دانشجو در ۱۸ آذر در دانشگاه فرهنگیان خطاب به دانشجویان حرفهایی زدند که «میخوانیم» و «میگوییم»:
ـ گفت: «#دولت باید نقد شود چون اگر نقد نشود احتمال انحراف دارد. نقد #دانشجو باید بیمحابا و در عین حال بامحتوا باشد».
ـ میگوییم: «ای دانشجو و دانشگاهی، تو هر چه دلت میخواهد بگو و بدان که به رغم حرفهای زیادی که زدهای، #حاکمیت به مسیر انحرافی خودش ادامه داده و گوش نداده است.»
ـ گفت: «در ۷ سال گذشته موفق بودم در روز دانشجو در یکی از دانشگاههای کشور سخنان #دانشجویان را بشنوم. از طرح بیان روشن، شفاف و نقادانهی دانشجو نسبت به دولت خوشحال میشوم و این آزادی بیان جزء افتخارات #انقلاب_اسلامی است».
ـ میگوییم: «آقای روحانی در ۷ سال گذشته و همهی حاکمیت در دهههای گذشته تظاهر کردهاند که نسبت به حرفهای تو کنشگر دانشگاهی خوشحال شدهاند اما در خفا نقشه کشیدهاند که با تعبیهی فیلترهای مختلف، تو را به راه راست هدایت کنند! بله #آزادی_بیان جزء افتخارات انقلاب اسلامی است اما آن آزادی بیانی که #حاکمیت_شیعی تعریف کرده است که در نهایت اگر اهل اطاعت نباشی سر از #زندان یا طرد در خواهی آورد.»
۳ـ آقای حسن روحانی به عنوان #رئیس_جمهور در سخنرانی فوقالذکر ۳۱ بار از واژهی «#اظهار_نظر» و «#نقد» استفاده کرد و داشتم فکر میکردم که آیا این عدد ۳۱ با اختلاف عددی سالهای ۱۳۶۷ تا ۱۳۹۸ به میزان ۳۱ نسبتی دارد؟ به یاد داریم که در تیر ماه ۱۳۶۷ و پس از یک سال تأخیر، قطعنامهی شورای امنیت سازمان ملل در خصوص پایانبخشیدن به جنگ ایران و عراق مورد پذیرش ایران قرار گرفت که از آن به عنوان «نوشیدن جام زهر» یاد میشود. چه رابطهای است بین آغاز سازندگی و روند «پسزدن» دانشجویان و دانشگاهیان طی ۳۱ سال اخیر؟!
۴ـ آزموده را آزمودن خطا است. به نظر نمیرسد شکلگیری دوبارهی مجلس شورای اسلامیای که محلی از اِعراب ندارد قرین به صلاح باشد زیرا همواره حاکمیت، #مجلس را مصادرهبهمطلوب کرده است و عملاً وجود و عدم مجلس در کنترل بحرانها، خنثی بوده است. بسا، عدم شرکت در #انتخابات_مجلس موجب انتقال پیامی باشد که طی ۳۱ سال دانشجویان و دانشگاهیان نتوانستند به گوش حاکمیت برسانند.
۵ـ باز میگردم و «بند ۱» در ابتدای این نوشته را مرور میکنم. شاید بتوانیم اینک حدس بزنیم که موضوع چیست!
۶ـ حال که میتوان «بند ۵» را نگاشت پس شاید بتوان گفت که اینک «#اصلاحطلبان_حکومتی» با ثبتنام در زمرهی کاندیداهای انتخابات مجلس به همراه #اصولگرایان، «مانع» انتقال پیام نوین به حاکمیت هستند؛ زیرا با تهییج احساسات #مردم در برخی شهرها و دامنزدن به انتخابات تحت فرماندهی #شورای_نگهبان #قانون_اساسی با نظارت حذفی استصوابی و ایضاً شعلهورساختن «انتخاب مبتنی بر معیارهای قبیلهای در شهرهای کوچکتر»، به آرمان تحولجویانهی دانشگاهیان اگر نگوییم «خیانت»، میتوان گفت که «پشت» کردهاند.
«اگر با نگاه من همسو هستید لطفاً بازنشر کنید.»
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال (forward) یا با درج پیوند پست و کانال «جامعهشناسی افقنگر» (t.me/dr_bokharaei/…postID) صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
🗓 دوشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۸
| #احمد_بخارایی، #جامعهشناس |
| یادداشت ۱۳ | سیزدهمین مکث:
«دانشگاهیان بیخاصیت»
انتشار این «مکث»ها از شهریورماه آغاز شد و در هر دوشنبه تا اسفندماه یک «مکث» برای شرکت در انتخابات مجلس در اسفند ۹۸ نوشته خواهد شد.
⟩⟩ حوادث ناگوار و خونین آبان ۹۸ نشان داد که «مکث»های نگاشتهشدهی قبلی نزدیک به واقعیت است! اینک «مکث» سیزدهم.
۱ـ آقای #حسن_روحانی در ۱۷ آذر ۹۸ در سخنرانیاش در مجلس به هنگام تقدیم لایحهی بودجه سال ۹۹ گفت: «اخیراً #مقام_معظم_رهبری، دستوری به شورای عالی مجازی کشور دادهاند که در حال پیگیری است». باید پرسید «این دستور چیست؟!»
۲ـ آقای حسن روحانی پس از دو روز تأخیر به مناست روز دانشجو در ۱۸ آذر در دانشگاه فرهنگیان خطاب به دانشجویان حرفهایی زدند که «میخوانیم» و «میگوییم»:
ـ گفت: «#دولت باید نقد شود چون اگر نقد نشود احتمال انحراف دارد. نقد #دانشجو باید بیمحابا و در عین حال بامحتوا باشد».
ـ میگوییم: «ای دانشجو و دانشگاهی، تو هر چه دلت میخواهد بگو و بدان که به رغم حرفهای زیادی که زدهای، #حاکمیت به مسیر انحرافی خودش ادامه داده و گوش نداده است.»
ـ گفت: «در ۷ سال گذشته موفق بودم در روز دانشجو در یکی از دانشگاههای کشور سخنان #دانشجویان را بشنوم. از طرح بیان روشن، شفاف و نقادانهی دانشجو نسبت به دولت خوشحال میشوم و این آزادی بیان جزء افتخارات #انقلاب_اسلامی است».
ـ میگوییم: «آقای روحانی در ۷ سال گذشته و همهی حاکمیت در دهههای گذشته تظاهر کردهاند که نسبت به حرفهای تو کنشگر دانشگاهی خوشحال شدهاند اما در خفا نقشه کشیدهاند که با تعبیهی فیلترهای مختلف، تو را به راه راست هدایت کنند! بله #آزادی_بیان جزء افتخارات انقلاب اسلامی است اما آن آزادی بیانی که #حاکمیت_شیعی تعریف کرده است که در نهایت اگر اهل اطاعت نباشی سر از #زندان یا طرد در خواهی آورد.»
۳ـ آقای حسن روحانی به عنوان #رئیس_جمهور در سخنرانی فوقالذکر ۳۱ بار از واژهی «#اظهار_نظر» و «#نقد» استفاده کرد و داشتم فکر میکردم که آیا این عدد ۳۱ با اختلاف عددی سالهای ۱۳۶۷ تا ۱۳۹۸ به میزان ۳۱ نسبتی دارد؟ به یاد داریم که در تیر ماه ۱۳۶۷ و پس از یک سال تأخیر، قطعنامهی شورای امنیت سازمان ملل در خصوص پایانبخشیدن به جنگ ایران و عراق مورد پذیرش ایران قرار گرفت که از آن به عنوان «نوشیدن جام زهر» یاد میشود. چه رابطهای است بین آغاز سازندگی و روند «پسزدن» دانشجویان و دانشگاهیان طی ۳۱ سال اخیر؟!
۴ـ آزموده را آزمودن خطا است. به نظر نمیرسد شکلگیری دوبارهی مجلس شورای اسلامیای که محلی از اِعراب ندارد قرین به صلاح باشد زیرا همواره حاکمیت، #مجلس را مصادرهبهمطلوب کرده است و عملاً وجود و عدم مجلس در کنترل بحرانها، خنثی بوده است. بسا، عدم شرکت در #انتخابات_مجلس موجب انتقال پیامی باشد که طی ۳۱ سال دانشجویان و دانشگاهیان نتوانستند به گوش حاکمیت برسانند.
۵ـ باز میگردم و «بند ۱» در ابتدای این نوشته را مرور میکنم. شاید بتوانیم اینک حدس بزنیم که موضوع چیست!
۶ـ حال که میتوان «بند ۵» را نگاشت پس شاید بتوان گفت که اینک «#اصلاحطلبان_حکومتی» با ثبتنام در زمرهی کاندیداهای انتخابات مجلس به همراه #اصولگرایان، «مانع» انتقال پیام نوین به حاکمیت هستند؛ زیرا با تهییج احساسات #مردم در برخی شهرها و دامنزدن به انتخابات تحت فرماندهی #شورای_نگهبان #قانون_اساسی با نظارت حذفی استصوابی و ایضاً شعلهورساختن «انتخاب مبتنی بر معیارهای قبیلهای در شهرهای کوچکتر»، به آرمان تحولجویانهی دانشگاهیان اگر نگوییم «خیانت»، میتوان گفت که «پشت» کردهاند.
«اگر با نگاه من همسو هستید لطفاً بازنشر کنید.»
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال (forward) یا با درج پیوند پست و کانال «جامعهشناسی افقنگر» (t.me/dr_bokharaei/…postID) صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
Instagram
Ahmad Bokharaei احمد بخارایی ـ
تلاش من در جهت توصیف، تبیین و تحلیل پدیدهها و #مسائل_اجتماعی #ایران معطوف به «آینده» است… منتظر دریافت دیدگاه شما پیرامون تحلیل ارائه شده هستم. با سپاس ⟩⟩ پیامگیر: https://t.me/drbokharaei . ⟩⟩ بیشتر در: www.dr-bokharaei.com . #مجلس #انتخابات_مجلس #انتخابات…
❇️ #شطحیات_اجتماعی (۷)
🗓 شنبه ۲۱ فروردین ۱۴۰۰
پراکنده خواهم گفت زیرا «زیاده»، منسجم گفتهایم و «زیاد»، شنیده نشدهایم!
بهار هزار و چهارصد
آغازیدن از «#مرگ»!
🖋 #احمد_بخارایی | جامعهشناس
«مرگ» به معنای رفتن یا بازگشتن؟
۱ـ اهالی «#دیانت»، «مرگ» را حلقهای بین «بودن» و «شدن» میپندارند. اهالی «بودن»، دنیای خود را تولد و مرگی میدانند که «نقدِ بودن» را به چیز دیگری که «شاید» نقدتر یا پندار خودساخته باشد ترجیح نمیدهند. «#نقد» را میچسبند تا اگر به آن رسیدند شایستهگی «نقدتر» را هم داشتهباشند هر چند صرفاً ذهنی باشد. پس از پایان زندگی که «مرگ» است آغاز میکنیم و به امروز رهسپار میشویم. شروع از پایان ...!
۲ـ «مرگ» را میتوان پایان همه چیز تلقّی کرد یا معلول تباهی و خرابی بدن دانست. مرگ را میتوان رهایی روح از قید بدن، پندار کرد تا حرکت جوهریاش را ادامه دهد و همچنان «#بدن» را خوار شمرد که در زمان مرگ، کهنه و درمانده شدهاست. «مرگ»، هر چه باشد ترسناک است و برای همین، برخی آن را آغاز فلسفهپردازی یا برخی دیگر، علت نهایی ادیان دانستهاند. همه اینها به این دلیل است که انسان، شاید تنها موجودی است که به حتمی بودن مردنش «#آگاهی» دارد! با «#اضطراب» ناشی از این آگاهی چه باید کرد؟ برخی به همان «نقدتر» که گفتم روی میآورند تا آرام شوند و برخی دیگر با ترجیح نقد به نقدتر در «فضای اکنون»، مرگ را آغازی برای بازگشت به عقب و «#آینده» را سکّوی نگاهی به «اکنون» قرار میدهند تا به گونهای رفتار کنند که به هنگام مرگ، «#آرامش» را در آغوش گیرند. پس خمیرمایهی فهم مرگ، «آرامش» است.
۳ـ «آرامش» یک تفسیر است، پس یک «دلیل» و امر ذهنی است. چرا کمتر در مورد مرگ، گفتوشنود میکنیم؟ زیرا هنوز به «تفسیر»ی از آرامش، دست نیافتهایم. چرا از مرگ به عنوان تنها اصل ثابت زندگی، فرار میکنیم؟ میرداماد فیلسوف میگوید: «تلخی مرگ در ترسیدن از آن است، پس از تلخی مرگ نترسید!» این نترسیدن و آن احساس «آرامش»ی که گفتم چه زمانی حاصل میآید؟ آیا این حصول، از جنس «انشا» و توصیه و امر و نهی است یا از جنس «دریافت» و ورود به حواس پنجگانه؟ فلاسفهی الهی مانند میردامادها عمدتاً به «انشا» و توصیهی فلسفی روی آوردهاند و ذهن را متوجه جهان دیگری کردهاند. اما فلاسفهی «اکنونگرا»، تفسیر مرگ را با تفسیر از «زندگی» پیوند زدهاند. حال، پای «زندگی» به صحنه باز میشود تا آن تفسیر و ترس و آرامش و … بازتعریف شوند.
۴ـ «زندگی» چیست؟ از شعر تا شعور میتوان به آن پاسخ داد. «زندگی» از عشق بخشیدن به آن تا عشق ورزیدن آن به دیگران، جریان دارد. پس هستهی مرکزی زندگی، «#عشق» است. عشقورزی، «چشم تیزبین» و «احساس قوی» میخواهد. اگر چنین باشد صدای روییدن چمن هم شنیده میشود! «چشم» و «احساس» مگر از لوازم «فهم» نیست؟ اگر هست، پس «مقولهی عشق» با «مقولهی فهم» رابطهی تنگاتنگی دارد. یعنی آن که نمیفهمد پس نمیتواند عشق بورزد! این معنایش این نیست که آن که میفهمد، لزوماً عشق میورزد! پس موضوعاتی مانند: عشق، زندگی، فهم و همهی مفاهیمی که «اکنون» را میسازند در هم تنیدهاند.
۵ـ فهم از زندگی، تابع «رضایت» است. شاید هم نه؛ «رضایت»، تابع «فهم از زندگی» است. بلکه هر دو تابع یکدیگرند! یک «فنر» را از زوایای گوناگون بنگرید. «رضایت»، تابع وضعیت مکانی و زمانی است. در زمانهای دورتر «رضایت»، ساده بود مانند رضایت از زندگی یک روستایی نسبت به پیرامونش. «اکنون» رضایت چند لایه است. اینک رضایت با «#حیات_اجتماعی» پیوندی گسستناپذیر دارد. حیات اجتماعی برای یک کودک و برای یک نوجوان تا یک کهنسال منظرههای متفاوتی دارد. وقتی سخن از «منظره» میشود «انتظارات» و به دنبالش، «#اخلاق» به صحنه میآیند. علاوه بر این اختلاف در مناظر و انتظارات، انسانِ امروز فرامکانی است یعنی در فضای مجازی، مرزها را درمینوردد. پس انسان امروز، پیچیده است اما پیچیدگی در عین «سادگی»، زیرا هنوز انسان است و به دنبال «فهم» و تفسیر و هضم زندگی! انسان، گرگ انسان نیست. انسان، عشق انسان است اما اگر این «عشق»، به انسان داده نشود او شاید بشود گرگ دیگری و خشم بورزد تا آنجا که بشود «گرگ خود» و خود را بدرد با چاقو یا مخدّر!
۶ـ «#رضایت_فردی» تابع «#رضایت_اجتماعی» است. رضایت اجتماعی تابع «شرایط اجتماعی» است. شرایط اجتماعی در سه سطح خُرد، میانه و کلان از وضع خانواده تا اوضاع سازمانها و نهایتاً پویایی ساختارها، تابع «#نظام_حکمرانی» است. نظام حکمرانی تابع «#مشروعیت #قدرت» است. مشروعیت قدرت تابع «پذیرش مردمان» است. پس: «آغاز»، پایان شد و «پایان»، آغاز! یعنی از «رضایت فردی» تا «پذیرش فردی» که به ظاهر،… | ادامه: 👇
http://blog.dr-bokharaei.com/2021/04/blog-post_10.html#more
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها:
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
🗓 شنبه ۲۱ فروردین ۱۴۰۰
پراکنده خواهم گفت زیرا «زیاده»، منسجم گفتهایم و «زیاد»، شنیده نشدهایم!
بهار هزار و چهارصد
آغازیدن از «#مرگ»!
🖋 #احمد_بخارایی | جامعهشناس
«مرگ» به معنای رفتن یا بازگشتن؟
۱ـ اهالی «#دیانت»، «مرگ» را حلقهای بین «بودن» و «شدن» میپندارند. اهالی «بودن»، دنیای خود را تولد و مرگی میدانند که «نقدِ بودن» را به چیز دیگری که «شاید» نقدتر یا پندار خودساخته باشد ترجیح نمیدهند. «#نقد» را میچسبند تا اگر به آن رسیدند شایستهگی «نقدتر» را هم داشتهباشند هر چند صرفاً ذهنی باشد. پس از پایان زندگی که «مرگ» است آغاز میکنیم و به امروز رهسپار میشویم. شروع از پایان ...!
۲ـ «مرگ» را میتوان پایان همه چیز تلقّی کرد یا معلول تباهی و خرابی بدن دانست. مرگ را میتوان رهایی روح از قید بدن، پندار کرد تا حرکت جوهریاش را ادامه دهد و همچنان «#بدن» را خوار شمرد که در زمان مرگ، کهنه و درمانده شدهاست. «مرگ»، هر چه باشد ترسناک است و برای همین، برخی آن را آغاز فلسفهپردازی یا برخی دیگر، علت نهایی ادیان دانستهاند. همه اینها به این دلیل است که انسان، شاید تنها موجودی است که به حتمی بودن مردنش «#آگاهی» دارد! با «#اضطراب» ناشی از این آگاهی چه باید کرد؟ برخی به همان «نقدتر» که گفتم روی میآورند تا آرام شوند و برخی دیگر با ترجیح نقد به نقدتر در «فضای اکنون»، مرگ را آغازی برای بازگشت به عقب و «#آینده» را سکّوی نگاهی به «اکنون» قرار میدهند تا به گونهای رفتار کنند که به هنگام مرگ، «#آرامش» را در آغوش گیرند. پس خمیرمایهی فهم مرگ، «آرامش» است.
۳ـ «آرامش» یک تفسیر است، پس یک «دلیل» و امر ذهنی است. چرا کمتر در مورد مرگ، گفتوشنود میکنیم؟ زیرا هنوز به «تفسیر»ی از آرامش، دست نیافتهایم. چرا از مرگ به عنوان تنها اصل ثابت زندگی، فرار میکنیم؟ میرداماد فیلسوف میگوید: «تلخی مرگ در ترسیدن از آن است، پس از تلخی مرگ نترسید!» این نترسیدن و آن احساس «آرامش»ی که گفتم چه زمانی حاصل میآید؟ آیا این حصول، از جنس «انشا» و توصیه و امر و نهی است یا از جنس «دریافت» و ورود به حواس پنجگانه؟ فلاسفهی الهی مانند میردامادها عمدتاً به «انشا» و توصیهی فلسفی روی آوردهاند و ذهن را متوجه جهان دیگری کردهاند. اما فلاسفهی «اکنونگرا»، تفسیر مرگ را با تفسیر از «زندگی» پیوند زدهاند. حال، پای «زندگی» به صحنه باز میشود تا آن تفسیر و ترس و آرامش و … بازتعریف شوند.
۴ـ «زندگی» چیست؟ از شعر تا شعور میتوان به آن پاسخ داد. «زندگی» از عشق بخشیدن به آن تا عشق ورزیدن آن به دیگران، جریان دارد. پس هستهی مرکزی زندگی، «#عشق» است. عشقورزی، «چشم تیزبین» و «احساس قوی» میخواهد. اگر چنین باشد صدای روییدن چمن هم شنیده میشود! «چشم» و «احساس» مگر از لوازم «فهم» نیست؟ اگر هست، پس «مقولهی عشق» با «مقولهی فهم» رابطهی تنگاتنگی دارد. یعنی آن که نمیفهمد پس نمیتواند عشق بورزد! این معنایش این نیست که آن که میفهمد، لزوماً عشق میورزد! پس موضوعاتی مانند: عشق، زندگی، فهم و همهی مفاهیمی که «اکنون» را میسازند در هم تنیدهاند.
۵ـ فهم از زندگی، تابع «رضایت» است. شاید هم نه؛ «رضایت»، تابع «فهم از زندگی» است. بلکه هر دو تابع یکدیگرند! یک «فنر» را از زوایای گوناگون بنگرید. «رضایت»، تابع وضعیت مکانی و زمانی است. در زمانهای دورتر «رضایت»، ساده بود مانند رضایت از زندگی یک روستایی نسبت به پیرامونش. «اکنون» رضایت چند لایه است. اینک رضایت با «#حیات_اجتماعی» پیوندی گسستناپذیر دارد. حیات اجتماعی برای یک کودک و برای یک نوجوان تا یک کهنسال منظرههای متفاوتی دارد. وقتی سخن از «منظره» میشود «انتظارات» و به دنبالش، «#اخلاق» به صحنه میآیند. علاوه بر این اختلاف در مناظر و انتظارات، انسانِ امروز فرامکانی است یعنی در فضای مجازی، مرزها را درمینوردد. پس انسان امروز، پیچیده است اما پیچیدگی در عین «سادگی»، زیرا هنوز انسان است و به دنبال «فهم» و تفسیر و هضم زندگی! انسان، گرگ انسان نیست. انسان، عشق انسان است اما اگر این «عشق»، به انسان داده نشود او شاید بشود گرگ دیگری و خشم بورزد تا آنجا که بشود «گرگ خود» و خود را بدرد با چاقو یا مخدّر!
۶ـ «#رضایت_فردی» تابع «#رضایت_اجتماعی» است. رضایت اجتماعی تابع «شرایط اجتماعی» است. شرایط اجتماعی در سه سطح خُرد، میانه و کلان از وضع خانواده تا اوضاع سازمانها و نهایتاً پویایی ساختارها، تابع «#نظام_حکمرانی» است. نظام حکمرانی تابع «#مشروعیت #قدرت» است. مشروعیت قدرت تابع «پذیرش مردمان» است. پس: «آغاز»، پایان شد و «پایان»، آغاز! یعنی از «رضایت فردی» تا «پذیرش فردی» که به ظاهر،… | ادامه: 👇
http://blog.dr-bokharaei.com/2021/04/blog-post_10.html#more
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها:
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
Telegram
جامعهشناسی افقنگر ـ دکتر احمد بخارایی
تلاش من در جهت توصیف، تبیین و تحلیل پدیدهها و مسائل اجتماعی ایران معطوف به «آینده» است… منتظر دریافت نظر شما پیرامون تحلیل ارایه شده هستم. با سپاس: 👈 https://t.me/drbokharaei
www.dr-bokharaei.com
Ahmad Bokharaei, Sociologist
www.dr-bokharaei.com
Ahmad Bokharaei, Sociologist
#درنگ | «آخرین کلام قبل از فردا !»
| پنجشنبه ۲۷ خرداد ۱۴۰۰
#احمد_بخارایی | جامعهشناس
امروز پنجشنبه است و فردا ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ روز #انتخابات سیزدهمین دورهی #ریاستجمهوری! چند ماه است که با یادداشتها و گفتوگوهایی که داشتهام موضوع انتخابات را پیگیری و تحلیل کردهام. اینک نیز کلام زیر را از من بشنوید که حدود ۲۵ سال در دانشگاه در عرصهی جامعهشناسی با تدریس و هدایت یا مشاورهی بیش از ۷۰ پایاننامهی ارشد و دکتری با پژوهش در خصوص مشکلات حاد اجتماعی و قبل از آن حدود ۱۷ سال در حوزهی فرهنگ فعالیت داشتهام. پیشبینی کرده و نوشته بودم که در روزهای پایانی و نزدیک به ۲۸ خرداد بسیاری از اهالی سیاست که مدعّی عدم شرکت هستند دوباره به اصل کهن و ناکارآمد: «انتخاب بین بد و بدتر» روی خواهند آورند و شهروندان را تحریک به #رأی دادن خواهند کرد! حال این روزها شاهدیم که چنین شده است! این عزیزان عمدتاً دو دستهاند: اهالی #اندیشه و اهالی #سیاست. اهالی اندیشه مانند آقایان عبدالکریم (#سروش) و مصطفی (#ملکیان) و اهالی سیاست مانند سید محمد (#خاتمی)، بهزاد (#نبوی) و محسن (#آرمین). گروه نخست گویی متوجه نشدند که عالم سخنوری با عالم اجتماعی و نیز تفلسف با #جامعهشناسی، تفاوت دارد. متعجبم از جناب عبدالکریم که از آقای #همتی حمایت میکند (با شبیهسازی به بزرگمردی همچون جمال عبدالناصر!!!) در حالی که ایشان از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۳ معاون سیاسی سازمان صدا و سیمایی بوده است که عامل تحمیق و تحقیر مخاطبانش شده بود. همتی و جمال عبدالناصر؟! در سلامت اندیشهورزی عبدالکریم (با همهی احترامی که برایش قائلم) تردید یافتهام. جناب مصطفی هم احتمالاً تصور کردهاند که شهروندان از جمله #مریدان ایشان هستند و حکایت انتخابات، حکایت کلاسهای #نقد_فرهنگ است! چگونه میشود این عزیزان ندانند که آقای همتی در مناصبی مانند ریاست #بیمه و #بانک_مرکزی و در کل در این چهل سالی که زیر چتر خاندان آقای اکبر #هاشمی_رفسنجانی بوده است هیچ کارنامهی موفقی نداشته است؟ چرا این عزیزان کاری میکنند که گفته شود: هر چند عالِمید امّا در عالَم دیگری سیر میکنید و پایتان را از گلیم خود که اندیشهورزی و محترم است فراتر گذاشتهاید و چرا اجازه نمیدهید که امروز این مردم به روش «دکارت» در موضوع کارآمدی #حاکمیت_اسلامی در ایران با #عدم_مشارکت، «شک» خود را اعلام کنند؟ شما دو بزرگوار به خلاف باورهایتان، رفتار کردهاید. اما دستهی دوم، یعنی آقایان سیّد محمد و بهزاد و محسن آیا نمیدانند که مرجعیت سیاسیشان به «صفر» تقریباً نزدیک شده است؟ چرا همنوا با تریبونهای اقتدارطلبی شدهاند که فقط به «تعداد مشارکتکنندگان» میاندیشند و فقط نگران حضور اندک و زیر پنجاه درصد واجدان رأی در انتخابات فردا در ایران هستند؟ چرا این عزیزان هم همراه برخی از سلبریتیها و ورزشکاران و هنرمندان به تشویق به حضور در انتخابات میپردازند حال آنکه آن افراد عمدتاً مجبور به ارسال تصویر و پیام شدهاند یا از افق فکری ویژهای برخوردار نیستند؟ چرا این عزیزان میخواهند این آخرین تلاشهای مدنی مردم در ابراز نظر مخالفشان نسبت به رویهی ناکارآمد چهل سال گذشته را خنثی کنند؟ آیا این خیانت به مردم نیست؟
اینک کلامی با اهالی #جامعهشناس و عزیزانی که #علوم_اجتماعی خواندهاند. اگر ملاحظه کردهباشید این روزها عمدتاً دو دسته از همکاران جامعهشناس اعلام نظر موافق با حضور در انتخابات کردهاند. یکی #جامعهشناسی_خواندههای_حکومتی که به نحوی از انحاء مرتبط با #قدرت و #ثروت هستند و دستهی دوم عزیزانی که هنوز از اسارت #ایدئولوژی خلاصی نیافتهاند و در ضمن اینکه #جامعهشناسی را ممکن است خوب درک نکرده و هنوز نتوانسته باشند فارغ از #تعصبات_دینی، جامعهشناسی کنند و این دو دسته عمدتاً از گفتوشنود چالشی و مناظره در گذشته پرهیز داشتهاند و خود را در معرض نقد قرار ندادهاند. همین جا از ایشان دعوت به گفتوشنود چالشی در هر زمانی که صلاح دیدند میکنم.
نکتهی پایانی: از همهی آنها که در بالا اشاره داشتم یک پرسش دارم، «آیا تردید دارید که فردا آقای #رئیسی از صندوق رأی بیرون خواهد آمد؟» اگر «آری»، که به واقع از قافلهی سیاست و #جامعه بسیار عقب ماندهاید و در توّهم به سر میبرید و اگر «خیر»، چرا دعوت به #مشارکت در انتخاباتی میکنید که مجموعهی حاکمیتی که اینک جامعه را با #فروپاشی_اجتماعی مواجه ساخته است تقویت میشود؟ متوجه هستید که چه میکنید؟ ممکن است بگویید اگر مردم پیام ما را به جان بشنوند نتیجهی انتخابات میتواند تغییر کند و آقای همتی پیروز شود. اینک عرض میشود: …| ادامه👉
⚠️ بازپخش پستها در هرجا، مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.
| دیگر یادداشتها و سخنرانیها👇
| Site | YouTube |
| پنجشنبه ۲۷ خرداد ۱۴۰۰
#احمد_بخارایی | جامعهشناس
امروز پنجشنبه است و فردا ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ روز #انتخابات سیزدهمین دورهی #ریاستجمهوری! چند ماه است که با یادداشتها و گفتوگوهایی که داشتهام موضوع انتخابات را پیگیری و تحلیل کردهام. اینک نیز کلام زیر را از من بشنوید که حدود ۲۵ سال در دانشگاه در عرصهی جامعهشناسی با تدریس و هدایت یا مشاورهی بیش از ۷۰ پایاننامهی ارشد و دکتری با پژوهش در خصوص مشکلات حاد اجتماعی و قبل از آن حدود ۱۷ سال در حوزهی فرهنگ فعالیت داشتهام. پیشبینی کرده و نوشته بودم که در روزهای پایانی و نزدیک به ۲۸ خرداد بسیاری از اهالی سیاست که مدعّی عدم شرکت هستند دوباره به اصل کهن و ناکارآمد: «انتخاب بین بد و بدتر» روی خواهند آورند و شهروندان را تحریک به #رأی دادن خواهند کرد! حال این روزها شاهدیم که چنین شده است! این عزیزان عمدتاً دو دستهاند: اهالی #اندیشه و اهالی #سیاست. اهالی اندیشه مانند آقایان عبدالکریم (#سروش) و مصطفی (#ملکیان) و اهالی سیاست مانند سید محمد (#خاتمی)، بهزاد (#نبوی) و محسن (#آرمین). گروه نخست گویی متوجه نشدند که عالم سخنوری با عالم اجتماعی و نیز تفلسف با #جامعهشناسی، تفاوت دارد. متعجبم از جناب عبدالکریم که از آقای #همتی حمایت میکند (با شبیهسازی به بزرگمردی همچون جمال عبدالناصر!!!) در حالی که ایشان از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۳ معاون سیاسی سازمان صدا و سیمایی بوده است که عامل تحمیق و تحقیر مخاطبانش شده بود. همتی و جمال عبدالناصر؟! در سلامت اندیشهورزی عبدالکریم (با همهی احترامی که برایش قائلم) تردید یافتهام. جناب مصطفی هم احتمالاً تصور کردهاند که شهروندان از جمله #مریدان ایشان هستند و حکایت انتخابات، حکایت کلاسهای #نقد_فرهنگ است! چگونه میشود این عزیزان ندانند که آقای همتی در مناصبی مانند ریاست #بیمه و #بانک_مرکزی و در کل در این چهل سالی که زیر چتر خاندان آقای اکبر #هاشمی_رفسنجانی بوده است هیچ کارنامهی موفقی نداشته است؟ چرا این عزیزان کاری میکنند که گفته شود: هر چند عالِمید امّا در عالَم دیگری سیر میکنید و پایتان را از گلیم خود که اندیشهورزی و محترم است فراتر گذاشتهاید و چرا اجازه نمیدهید که امروز این مردم به روش «دکارت» در موضوع کارآمدی #حاکمیت_اسلامی در ایران با #عدم_مشارکت، «شک» خود را اعلام کنند؟ شما دو بزرگوار به خلاف باورهایتان، رفتار کردهاید. اما دستهی دوم، یعنی آقایان سیّد محمد و بهزاد و محسن آیا نمیدانند که مرجعیت سیاسیشان به «صفر» تقریباً نزدیک شده است؟ چرا همنوا با تریبونهای اقتدارطلبی شدهاند که فقط به «تعداد مشارکتکنندگان» میاندیشند و فقط نگران حضور اندک و زیر پنجاه درصد واجدان رأی در انتخابات فردا در ایران هستند؟ چرا این عزیزان هم همراه برخی از سلبریتیها و ورزشکاران و هنرمندان به تشویق به حضور در انتخابات میپردازند حال آنکه آن افراد عمدتاً مجبور به ارسال تصویر و پیام شدهاند یا از افق فکری ویژهای برخوردار نیستند؟ چرا این عزیزان میخواهند این آخرین تلاشهای مدنی مردم در ابراز نظر مخالفشان نسبت به رویهی ناکارآمد چهل سال گذشته را خنثی کنند؟ آیا این خیانت به مردم نیست؟
اینک کلامی با اهالی #جامعهشناس و عزیزانی که #علوم_اجتماعی خواندهاند. اگر ملاحظه کردهباشید این روزها عمدتاً دو دسته از همکاران جامعهشناس اعلام نظر موافق با حضور در انتخابات کردهاند. یکی #جامعهشناسی_خواندههای_حکومتی که به نحوی از انحاء مرتبط با #قدرت و #ثروت هستند و دستهی دوم عزیزانی که هنوز از اسارت #ایدئولوژی خلاصی نیافتهاند و در ضمن اینکه #جامعهشناسی را ممکن است خوب درک نکرده و هنوز نتوانسته باشند فارغ از #تعصبات_دینی، جامعهشناسی کنند و این دو دسته عمدتاً از گفتوشنود چالشی و مناظره در گذشته پرهیز داشتهاند و خود را در معرض نقد قرار ندادهاند. همین جا از ایشان دعوت به گفتوشنود چالشی در هر زمانی که صلاح دیدند میکنم.
نکتهی پایانی: از همهی آنها که در بالا اشاره داشتم یک پرسش دارم، «آیا تردید دارید که فردا آقای #رئیسی از صندوق رأی بیرون خواهد آمد؟» اگر «آری»، که به واقع از قافلهی سیاست و #جامعه بسیار عقب ماندهاید و در توّهم به سر میبرید و اگر «خیر»، چرا دعوت به #مشارکت در انتخاباتی میکنید که مجموعهی حاکمیتی که اینک جامعه را با #فروپاشی_اجتماعی مواجه ساخته است تقویت میشود؟ متوجه هستید که چه میکنید؟ ممکن است بگویید اگر مردم پیام ما را به جان بشنوند نتیجهی انتخابات میتواند تغییر کند و آقای همتی پیروز شود. اینک عرض میشود: …| ادامه👉
⚠️ بازپخش پستها در هرجا، مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.
| دیگر یادداشتها و سخنرانیها👇
| Site | YouTube |
Telegram
جامعهشناسی افقنگر ـ دکتر احمد بخارایی
تلاش من در جهت توصیف، تبیین و تحلیل پدیدهها و مسائل اجتماعی ایران معطوف به «آینده» است… منتظر دریافت نظر شما پیرامون تحلیل ارایه شده هستم. با سپاس: 👈 https://t.me/drbokharaei
www.dr-bokharaei.com
Ahmad Bokharaei, Sociologist
www.dr-bokharaei.com
Ahmad Bokharaei, Sociologist
| ترانه "برای …": فریاد یک زندگی معمولی!
| دوشنبه ۲۳ امرداد ۱۴۰۲
"ترانههای اعتراضی"، عنوان سلسله نوشتاری بود که خانم دکتر #فریبا_نظری (#جامعهشناس) در کانال تلگرامیشان منتشر کردند.
#ترانه_اعتراضی، عبارتی که از آغاز #اعتراضات اخیر موسوم به جنبش #زنزندگیآزادی، بسیار نام آن را شنیدهایم.
شاید بتوان در تعریفی ساده و کوتاه گفت، ترانهی اعتراضی بیانگر احساسات مشترک گروهی از انسانها دربارهی یک رخداد یا یک مفهوم یا یک پدیدهای است که ازسوی آنها مورد #اعتراض، شامل رد یا مطالبه؛ قرار میگیرد.
کارکردهای ترانههای اعتراضی:
۱-هدفمندی
۲- کنشگرانه و مطالبهگرانه
۳-همراهی کنندهی جنبشهای اجتماعی یا سیاسی یا اقتصادی
۴- پیشبرندگی جنبش
۵- معرفی به خارج از جغرافیای محدود جنبش
۶- ایجاد همدلی با موضوع اعتراضی #جنبش
۷- آگاهی و اطلاعرسانی دربارهی موضوع مورد اعتراض (#نقد و رد یا #مطالبه)
✅ ترانهی اعتراضی در ایران در چند دوره قابل توجه و تأمل است:
۱- دوران #مشروطیت
۲- #انقلاب سال ۱۳۵۷(پیش از پیروزی و پس از آن)
۳- #جنبش_سبز
۴- جنبش: #زن_زندگی_آزادی
نوشتار پژوهشی خانم دکتر فریبا نظری در هشت بخش، مرور و نگاهی بر ترانههای اعتراضی ایران در این چهار دوره و سالهای میانی این دورهها داشت که در کانال تلگرامی ایشان منتشر و در مرور هر دوران به سه محور اشاره شدهاست:
۱- بازهی زمانی دوره
۲- ویژگیهای محتوایی و شکل و فرم ترانههای اعتراضی هر دوره
۳- معرفی تولیدکنندگان برخیاز پرتکرارترین و مشهورترین نمونههای ترانههای اعتراضی هر دوره.
تکمله تحلیل ایشان به عنوان آخرین بخش سخنشان را در اینجا بخوانید که قابل تامل است:
👇👇
https://t.me/Sociologyofsocialgroups/1069
⚠️ بازپخش پستها در هرجا، مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد.
| دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | Site |
| دوشنبه ۲۳ امرداد ۱۴۰۲
"ترانههای اعتراضی"، عنوان سلسله نوشتاری بود که خانم دکتر #فریبا_نظری (#جامعهشناس) در کانال تلگرامیشان منتشر کردند.
#ترانه_اعتراضی، عبارتی که از آغاز #اعتراضات اخیر موسوم به جنبش #زنزندگیآزادی، بسیار نام آن را شنیدهایم.
شاید بتوان در تعریفی ساده و کوتاه گفت، ترانهی اعتراضی بیانگر احساسات مشترک گروهی از انسانها دربارهی یک رخداد یا یک مفهوم یا یک پدیدهای است که ازسوی آنها مورد #اعتراض، شامل رد یا مطالبه؛ قرار میگیرد.
کارکردهای ترانههای اعتراضی:
۱-هدفمندی
۲- کنشگرانه و مطالبهگرانه
۳-همراهی کنندهی جنبشهای اجتماعی یا سیاسی یا اقتصادی
۴- پیشبرندگی جنبش
۵- معرفی به خارج از جغرافیای محدود جنبش
۶- ایجاد همدلی با موضوع اعتراضی #جنبش
۷- آگاهی و اطلاعرسانی دربارهی موضوع مورد اعتراض (#نقد و رد یا #مطالبه)
✅ ترانهی اعتراضی در ایران در چند دوره قابل توجه و تأمل است:
۱- دوران #مشروطیت
۲- #انقلاب سال ۱۳۵۷(پیش از پیروزی و پس از آن)
۳- #جنبش_سبز
۴- جنبش: #زن_زندگی_آزادی
نوشتار پژوهشی خانم دکتر فریبا نظری در هشت بخش، مرور و نگاهی بر ترانههای اعتراضی ایران در این چهار دوره و سالهای میانی این دورهها داشت که در کانال تلگرامی ایشان منتشر و در مرور هر دوران به سه محور اشاره شدهاست:
۱- بازهی زمانی دوره
۲- ویژگیهای محتوایی و شکل و فرم ترانههای اعتراضی هر دوره
۳- معرفی تولیدکنندگان برخیاز پرتکرارترین و مشهورترین نمونههای ترانههای اعتراضی هر دوره.
تکمله تحلیل ایشان به عنوان آخرین بخش سخنشان را در اینجا بخوانید که قابل تامل است:
👇👇
https://t.me/Sociologyofsocialgroups/1069
⚠️ بازپخش پستها در هرجا، مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد.
| دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | Site |
Telegram
جامعهشناسی گروههای اجتماعی
🟢🟢« ترانهی #برای، پرفورمنس اعتراضی خشونتپرهیز در ستایش زندگی معمولی و حسرت نبود آن »
👈 درحاشیهی نوشتار پژوهشی ترانههای اعتراضی
🔵 ماهها مطالعه، بررسی و شنیدن ترانههای اعتراضی از دوران مشروطیت تاکنون در دوران جنبش #زنزندگیآزادی، نگارنده را بدین نکتهی…
👈 درحاشیهی نوشتار پژوهشی ترانههای اعتراضی
🔵 ماهها مطالعه، بررسی و شنیدن ترانههای اعتراضی از دوران مشروطیت تاکنون در دوران جنبش #زنزندگیآزادی، نگارنده را بدین نکتهی…