❇️ چالش خانههای کوچک
🗓 شنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۹
📰 گفتوگوی روزنامهی همشهری با #احمد_بخارایی، مصطفا اقلیما و وحید شالچی دربارهی پیشنهاد خانههای با متراژ کوچک | منتشرشده در شنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۹، شمارهی ۷۹۸۴
👈 نمایش گزارش:
بخشهایی از گفتهی من:
… با توجه به ریشهی انتخاب این طرحها و محل الگوبرداری آنها بهتر میتوانیم پیآمدها و کارکردهای مثبت و منفی آن را تحلیل کنیم. پیشنهاد ساختن خانههای ۲۵متری الگوبرداری از کشورهایی مثل ژاپن است. مثلاً در توکیو خانههای کوچک زیاد است؛ خانههای کوچک ۳۵ تا ۴۰متری که یک زوج با بچه در آنها زندگی میکنند. این خانهها در چنین کشورهایی کاربرد دارند چون آنجا فرهنگ زندگی براساس زندگی بیرون از خانه است و فقط درگیری شغلی ندارند؛ بلکه محل استراحت و تفریح آنها هم اغلب بیرون از خانه است و خانه فقط خوابگاه است، اما در این نوع فرهنگها معنادار است. موضوع دیگر علاوه بر #فرهنگ، #درآمد است. در چنین کشورهایی مسکن ۲۰ تا ۳۰درصد هزینههای آنها را شامل میشود و بیرون از خانه آنقدر از همه لحاظ امکانات وجود دارد که افراد میتوانند به آرامش نسبی برسند و وقتی وارد خانه میشوند کارکرد حداقلی برایشان دارد. یعنی خارج از خانه میتوانند از امکانات خوبی مانند ماشین خوب، پوشاک مناسب یا رستورانها و مکانهای تفریحی استفاده کنند و این تبدیل به فرهنگ و عادت شده است؛ الگوی رفتاری طبقهی متوسط هم زندگیکردن به این سبک است که داشتن خانهی کوچک را بد نمیدانند. ما در ایران چنین فرهنگ و افکاری نداریم و نمیتوانیم در چنین خانههایی آرامش داشته باشیم …
… این نوع زندگی و داشتن خانههای خیلی کوچک در ایران موفق نمیشود؛ چون بخش عمدهی زندگی ما داخل #خانه میگذرد و معمولاً بیرون از خانه نمیتوانیم آنگونه که میخواهیم از #آزادی و #آرامش برخوردار باشیم. افراد بیشتر در مجامع خصوصی و در خانهی خود احساس #امنیت میکنند؛ چون از لحاظ فرهنگی به حداقل زندگی عادت نکردهایم و بیشتر اهل تظاهر و فخرفروشی به یکدیگر و تجمل هستیم. از متراژ خانه، دکور و مبلمان خانه گرفته تا نوع گوشی و ماشینمان برای نمایش به دیگران برایمان مهم است. چون متأسفانه فرهنگ ما تکاملیافته نیست. در ایران فشار مالی روی بسیاری از جوانها زیاد است، اغلب کار یا درآمد خوبی ندارند بنابراین به ناچار و به جبر و اجبار مجبور به استفاده از خانههای کوچک میشوند. در واقع زندگی در چنین خانههایی در ایران انتخابی فرهنگی نیست؛ بلکه از سر اجبار است. متأسفانه در ایران وقتی کسی مجبور میشود در خانههای کوچک زندگی کند به او برچسبهای نامناسب و منفی میزنند که ناشی از تکاملنیافتگی فرهنگی است …
… بدون زیرساخت فرهنگی، الگوبرداری غلطی از کشورهای پیشرفته میشود این کار جنبهی تسکین مقطعی برای مشکلی اساسی است که فقط بهطور موقت آرام و مهار میشود.
به این ترتیب و با چنین راهکارهایی به #حاشیهنشینی دامنزده میشود، فقر فرهنگی و #شکاف_طبقاتی تثبیت میشود و طبقهی فرودست هم بهطور موقت آرام و راضی نگه داشته میشوند. در چنین مواقعی طبقهی فرادست از چنین جریانهایی سوءاستفاده میکنند و خیلی زود طرح ساخت خانههای کوچک هم تبدیل به دلالبازی میشود؛ ضمن اینکه خیلی از افراد کمدرآمد هم همچنان قدرت خرید همین خانهها را هم نخواهند داشت. اگر هم بعضی افراد کمدرآمد بتوانند چنین خانههایی تهیه کنند زندگیشان همراه با آرامش و رضایت نیست؛ چون زیرساخت فرهنگی زندگی در خانههای خیلی کوچک در جوامعی مانند ایران وجود ندارد. اما کارکرد مثبت آن مانند انتخاب بین مرگ و تب است؛ ضمن اینکه اگر همین تب هم درست درمان نشود شاید منجر به مرگ شود …
… دادن وامهایی که ۷۰ تا ۹۰درصد ارزش ملک را شامل میشوند در واقع ارائهی تسهیلات است نه وامهایی با بهرههای بالا که نمیتواند مشکلی را حل کند. در بسیاری از کشورها وام مسکن با بهرهی ۳درصدی به افراد واجد شرایط تعلق میگیرد و افراد میتوانند خانه بخرند. با پیشنهادهایی که تمام جوانب آنها بررسی نشدهاند نمیتوانیم به موفق شدن آنها اعتمادی داشته باشیم، چون خیلی زود تبدیل به الگوی مصرفی میشوند که تبعیض و اختلاف طبقاتی بههمراه خواهد داشت. هنگامی هم که اختلاف طبقاتی در جامعه تصویب و عادی شود جامعه بیش از پیش در سراشیبی فروپاشی قرار میگیرد. برای رسیدن به راه حل درست و کارساز باید با کارشناسان و متخصصان در اینباره بحث و مشورت شود، با استفاده از تجارب و آگاهیهای آنان میتوان به راهکارهای عملی دست یافت که در درازمدت و بهتدریج مشکل بهطور ریشهای حل شود؛ نه فقط در ظاهر و کوتاهمدت …
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
🗓 شنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۹
📰 گفتوگوی روزنامهی همشهری با #احمد_بخارایی، مصطفا اقلیما و وحید شالچی دربارهی پیشنهاد خانههای با متراژ کوچک | منتشرشده در شنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۹، شمارهی ۷۹۸۴
👈 نمایش گزارش:
بخشهایی از گفتهی من:
… با توجه به ریشهی انتخاب این طرحها و محل الگوبرداری آنها بهتر میتوانیم پیآمدها و کارکردهای مثبت و منفی آن را تحلیل کنیم. پیشنهاد ساختن خانههای ۲۵متری الگوبرداری از کشورهایی مثل ژاپن است. مثلاً در توکیو خانههای کوچک زیاد است؛ خانههای کوچک ۳۵ تا ۴۰متری که یک زوج با بچه در آنها زندگی میکنند. این خانهها در چنین کشورهایی کاربرد دارند چون آنجا فرهنگ زندگی براساس زندگی بیرون از خانه است و فقط درگیری شغلی ندارند؛ بلکه محل استراحت و تفریح آنها هم اغلب بیرون از خانه است و خانه فقط خوابگاه است، اما در این نوع فرهنگها معنادار است. موضوع دیگر علاوه بر #فرهنگ، #درآمد است. در چنین کشورهایی مسکن ۲۰ تا ۳۰درصد هزینههای آنها را شامل میشود و بیرون از خانه آنقدر از همه لحاظ امکانات وجود دارد که افراد میتوانند به آرامش نسبی برسند و وقتی وارد خانه میشوند کارکرد حداقلی برایشان دارد. یعنی خارج از خانه میتوانند از امکانات خوبی مانند ماشین خوب، پوشاک مناسب یا رستورانها و مکانهای تفریحی استفاده کنند و این تبدیل به فرهنگ و عادت شده است؛ الگوی رفتاری طبقهی متوسط هم زندگیکردن به این سبک است که داشتن خانهی کوچک را بد نمیدانند. ما در ایران چنین فرهنگ و افکاری نداریم و نمیتوانیم در چنین خانههایی آرامش داشته باشیم …
… این نوع زندگی و داشتن خانههای خیلی کوچک در ایران موفق نمیشود؛ چون بخش عمدهی زندگی ما داخل #خانه میگذرد و معمولاً بیرون از خانه نمیتوانیم آنگونه که میخواهیم از #آزادی و #آرامش برخوردار باشیم. افراد بیشتر در مجامع خصوصی و در خانهی خود احساس #امنیت میکنند؛ چون از لحاظ فرهنگی به حداقل زندگی عادت نکردهایم و بیشتر اهل تظاهر و فخرفروشی به یکدیگر و تجمل هستیم. از متراژ خانه، دکور و مبلمان خانه گرفته تا نوع گوشی و ماشینمان برای نمایش به دیگران برایمان مهم است. چون متأسفانه فرهنگ ما تکاملیافته نیست. در ایران فشار مالی روی بسیاری از جوانها زیاد است، اغلب کار یا درآمد خوبی ندارند بنابراین به ناچار و به جبر و اجبار مجبور به استفاده از خانههای کوچک میشوند. در واقع زندگی در چنین خانههایی در ایران انتخابی فرهنگی نیست؛ بلکه از سر اجبار است. متأسفانه در ایران وقتی کسی مجبور میشود در خانههای کوچک زندگی کند به او برچسبهای نامناسب و منفی میزنند که ناشی از تکاملنیافتگی فرهنگی است …
… بدون زیرساخت فرهنگی، الگوبرداری غلطی از کشورهای پیشرفته میشود این کار جنبهی تسکین مقطعی برای مشکلی اساسی است که فقط بهطور موقت آرام و مهار میشود.
به این ترتیب و با چنین راهکارهایی به #حاشیهنشینی دامنزده میشود، فقر فرهنگی و #شکاف_طبقاتی تثبیت میشود و طبقهی فرودست هم بهطور موقت آرام و راضی نگه داشته میشوند. در چنین مواقعی طبقهی فرادست از چنین جریانهایی سوءاستفاده میکنند و خیلی زود طرح ساخت خانههای کوچک هم تبدیل به دلالبازی میشود؛ ضمن اینکه خیلی از افراد کمدرآمد هم همچنان قدرت خرید همین خانهها را هم نخواهند داشت. اگر هم بعضی افراد کمدرآمد بتوانند چنین خانههایی تهیه کنند زندگیشان همراه با آرامش و رضایت نیست؛ چون زیرساخت فرهنگی زندگی در خانههای خیلی کوچک در جوامعی مانند ایران وجود ندارد. اما کارکرد مثبت آن مانند انتخاب بین مرگ و تب است؛ ضمن اینکه اگر همین تب هم درست درمان نشود شاید منجر به مرگ شود …
… دادن وامهایی که ۷۰ تا ۹۰درصد ارزش ملک را شامل میشوند در واقع ارائهی تسهیلات است نه وامهایی با بهرههای بالا که نمیتواند مشکلی را حل کند. در بسیاری از کشورها وام مسکن با بهرهی ۳درصدی به افراد واجد شرایط تعلق میگیرد و افراد میتوانند خانه بخرند. با پیشنهادهایی که تمام جوانب آنها بررسی نشدهاند نمیتوانیم به موفق شدن آنها اعتمادی داشته باشیم، چون خیلی زود تبدیل به الگوی مصرفی میشوند که تبعیض و اختلاف طبقاتی بههمراه خواهد داشت. هنگامی هم که اختلاف طبقاتی در جامعه تصویب و عادی شود جامعه بیش از پیش در سراشیبی فروپاشی قرار میگیرد. برای رسیدن به راه حل درست و کارساز باید با کارشناسان و متخصصان در اینباره بحث و مشورت شود، با استفاده از تجارب و آگاهیهای آنان میتوان به راهکارهای عملی دست یافت که در درازمدت و بهتدریج مشکل بهطور ریشهای حل شود؛ نه فقط در ظاهر و کوتاهمدت …
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
❇️ سرگشتگی زنان مهاجر در تهران
🗓 شنبه ۵ مهر ۱۳۹۹
📰 یادداشت #احمد_بخارایی در روزنامهی همدلی دربارهی انگیزهها و وضعیت #مهاجرت زنان به تهران | منتشرشده در شنبه ۵ مهر ۱۳۹۹، شمارهی ۱۵۱۸
👈 نمایش گزارش:
🖌 پانسیونها میزبان سه گروه از #زنان و #دختران هستند.
معمولاً یک گروه زنانی که در شهر خودشان به آنها برچسبی زده شده است. مانند آنهایی که #طلاق گرفتهاند یا که برچسب «#بیوه» خوردهاند یا دیگرانی که به لحاظ اخلاقی یا #هنجارشکنی با برچسبهایی مواجه شدهاند. در چنین شرایطی یک #زن در آن #خردهفرهنگ ادامهی حیات برایش غیرممکن میشود. در این موارد همان دافعهی شهر محل سکونت است که یک زن را مجبور به مهاجرت به شهرهای دیگر میکند.
گروه دوم کسانی هستند که جاذبهی تهران و شهرهای بزرگ باعث میشود از محل اولیهی زندگیشان مهاجرت کنند که عمدتاً تحصیلکردهها در این گروه قرار میگیرند. آنها به امید دستیابی به #شغل مناسب مهاجرت میکنند.
گروه سوم هم کسانیاند که نه آنچنان گرفتار دافعهی شهرستان و نه مجذوب جاذبهی تهران هستند، آنها وضعیتی بینابینی دارند. یعنی تصمیم میگیرند مهاجرت کنند تا شاید اتفاق تازهای در زندگیشان بیافتد. به عبارتی خودشان را به باد میسپارند و تصوری از آیندهی خودشان ندارند.
این سه گروه از زنان دست به مهاجرت میزنند، اما همهی آنها وقتی به شهرهای بزرگی مانند تهران میآیند به دلیل وضعیت آشفته و شکنندهای که به لحاظ اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی وجود دارد نهایتاً گرفتار یک ناامیدی و سرکوب در این شهرها میشوند. چرا که مثال فردی که تحصیل کرده است شغل خودش را همسو با تخصصی که دارد پیدا نمیکند، بهویژه که آنها زن هستند و در #فرهنگ #مردسالار ما نگاه ویژهای مانند نگاه تملکی و سودجویانه نسبت به جنس زن وجود دارد. اما آن دو گروه دیگری که تحصیلات کمتری دارند با سرگشتگی و حیرانی بیشتری در این شهرها که فاقد یک نظم مشخصی است، روبهرو میشوند.
در این شرایط که ناامیدی و سرگشتگی ایجاد میشود و زنهای #مهاجر به اهداف خود نمیرسند، افراد را میتوان به پنج گروه تقسیم کرد. عدهای از آنها که با بیکاری یا #حقوق کم روبهرو هستند ممکن است پس از گذشت مدتی به شهرشان بازگردند، این برگشت با سرخوردگی همراه است و شخصیت آنها احتمالاً بیش از پیش منکوب شده است. گروه دومی هستند که در روبهروشدن با مشکلات بهواسطهی آشنایی که با زنهای دیگر پیدا میکنند به راههای ناصواب کشیده میشوند، مانند مصرف #مواد_مخدر یا متأسفانه در شرایط بد گاهی هم #تنفروشی.
گروه سوم که از جمله گروههای خوششانس هستند ممکن است اینجا #ازدواج کنند یا میتوانند ارتباط بهتری را با جنس مخالف برقرار کنند. اینکه سرنوشت این شکل از ازدواجها و رابطهها چهقدر میتواند موفقیتآمیز باشد باز هم جای بحث دارد.
گروه چهارم کسانی هستند که نه راه پس و نه راه پیش دارند. آنها راه بازگشت به شهرستانشان را ندارند، چرا که احتمالاً پلهای پشت سر خودشان را به هر دلیلی خراب شده میبینند. راه پیش هم ندارند چرا که از حقوق و #درآمد و موقعیت کافی برخوردار نیستند. آنها خوشبینانه ماهانه دو میلیون تومان حقوق میگیرند که بیش از ۶۰درصد آن را خرج اجارهی ماهانه در #پانسیون میکنند و با یک زندگی فلاکتبار و با تقریباً حداقلها دست و پنجه نرم میکنند.
گروه پنجم و آخر گروه خاصی هستند، متخصصهایی که ممکن است به شغل مورد علاقهیشان دست پیدا کنند که این گروه انگشتشمارند. بنابراین وقتی زنانی که نیاز عاطفی دارند، میل به شکوفایی و امید به رشد اقتصادی دارند به شهرهای بزرگی که بیسامان و آشفته هستند مهاجرت میکنند بهویژه آنهایی که ضعیف هستند به اشکال مختلف در این شهرها مورد هجمه قرار میگیرند و حذف میشوند. این زنان گاهی به حاشیهی شهرها کشیده میشوند و مشکلاتشان به واسطهی آشنایی با خردهفرهنگهای جدید بیشتر و بیشتر میشوند. متأسفانه این افراد بعد از مدتی به واسطهی همنشینیها و ارتباطاتی که پیدا کردهاند و به دلیل تغییر سطح توقع، دیگر نه آن فرد سابق هستند و نه فردی که بشود نامشان را فرد شهری توسعهیافته گذاشت، بنابراین بیشتر از قبل مورد #آزار_روحی قرار میگیرند. این تأسفبار است که افراد به دلیل نبود امکانات مناسب یا وجود فرهنگ انگزدن در محل زندگی خودشان، مجبور به مهاجرت میشوند، آنها میان بد و بدتر، مهاجرت را انتخاب میکنند که گاهی شرایط بدتر برایشان اتفاق میافتد.
⚠️ بازپخش پستها با درج پیوند پست و کانال «جامعهشناسی افقنگر» انجام شود؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
🗓 شنبه ۵ مهر ۱۳۹۹
📰 یادداشت #احمد_بخارایی در روزنامهی همدلی دربارهی انگیزهها و وضعیت #مهاجرت زنان به تهران | منتشرشده در شنبه ۵ مهر ۱۳۹۹، شمارهی ۱۵۱۸
👈 نمایش گزارش:
🖌 پانسیونها میزبان سه گروه از #زنان و #دختران هستند.
معمولاً یک گروه زنانی که در شهر خودشان به آنها برچسبی زده شده است. مانند آنهایی که #طلاق گرفتهاند یا که برچسب «#بیوه» خوردهاند یا دیگرانی که به لحاظ اخلاقی یا #هنجارشکنی با برچسبهایی مواجه شدهاند. در چنین شرایطی یک #زن در آن #خردهفرهنگ ادامهی حیات برایش غیرممکن میشود. در این موارد همان دافعهی شهر محل سکونت است که یک زن را مجبور به مهاجرت به شهرهای دیگر میکند.
گروه دوم کسانی هستند که جاذبهی تهران و شهرهای بزرگ باعث میشود از محل اولیهی زندگیشان مهاجرت کنند که عمدتاً تحصیلکردهها در این گروه قرار میگیرند. آنها به امید دستیابی به #شغل مناسب مهاجرت میکنند.
گروه سوم هم کسانیاند که نه آنچنان گرفتار دافعهی شهرستان و نه مجذوب جاذبهی تهران هستند، آنها وضعیتی بینابینی دارند. یعنی تصمیم میگیرند مهاجرت کنند تا شاید اتفاق تازهای در زندگیشان بیافتد. به عبارتی خودشان را به باد میسپارند و تصوری از آیندهی خودشان ندارند.
این سه گروه از زنان دست به مهاجرت میزنند، اما همهی آنها وقتی به شهرهای بزرگی مانند تهران میآیند به دلیل وضعیت آشفته و شکنندهای که به لحاظ اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی وجود دارد نهایتاً گرفتار یک ناامیدی و سرکوب در این شهرها میشوند. چرا که مثال فردی که تحصیل کرده است شغل خودش را همسو با تخصصی که دارد پیدا نمیکند، بهویژه که آنها زن هستند و در #فرهنگ #مردسالار ما نگاه ویژهای مانند نگاه تملکی و سودجویانه نسبت به جنس زن وجود دارد. اما آن دو گروه دیگری که تحصیلات کمتری دارند با سرگشتگی و حیرانی بیشتری در این شهرها که فاقد یک نظم مشخصی است، روبهرو میشوند.
در این شرایط که ناامیدی و سرگشتگی ایجاد میشود و زنهای #مهاجر به اهداف خود نمیرسند، افراد را میتوان به پنج گروه تقسیم کرد. عدهای از آنها که با بیکاری یا #حقوق کم روبهرو هستند ممکن است پس از گذشت مدتی به شهرشان بازگردند، این برگشت با سرخوردگی همراه است و شخصیت آنها احتمالاً بیش از پیش منکوب شده است. گروه دومی هستند که در روبهروشدن با مشکلات بهواسطهی آشنایی که با زنهای دیگر پیدا میکنند به راههای ناصواب کشیده میشوند، مانند مصرف #مواد_مخدر یا متأسفانه در شرایط بد گاهی هم #تنفروشی.
گروه سوم که از جمله گروههای خوششانس هستند ممکن است اینجا #ازدواج کنند یا میتوانند ارتباط بهتری را با جنس مخالف برقرار کنند. اینکه سرنوشت این شکل از ازدواجها و رابطهها چهقدر میتواند موفقیتآمیز باشد باز هم جای بحث دارد.
گروه چهارم کسانی هستند که نه راه پس و نه راه پیش دارند. آنها راه بازگشت به شهرستانشان را ندارند، چرا که احتمالاً پلهای پشت سر خودشان را به هر دلیلی خراب شده میبینند. راه پیش هم ندارند چرا که از حقوق و #درآمد و موقعیت کافی برخوردار نیستند. آنها خوشبینانه ماهانه دو میلیون تومان حقوق میگیرند که بیش از ۶۰درصد آن را خرج اجارهی ماهانه در #پانسیون میکنند و با یک زندگی فلاکتبار و با تقریباً حداقلها دست و پنجه نرم میکنند.
گروه پنجم و آخر گروه خاصی هستند، متخصصهایی که ممکن است به شغل مورد علاقهیشان دست پیدا کنند که این گروه انگشتشمارند. بنابراین وقتی زنانی که نیاز عاطفی دارند، میل به شکوفایی و امید به رشد اقتصادی دارند به شهرهای بزرگی که بیسامان و آشفته هستند مهاجرت میکنند بهویژه آنهایی که ضعیف هستند به اشکال مختلف در این شهرها مورد هجمه قرار میگیرند و حذف میشوند. این زنان گاهی به حاشیهی شهرها کشیده میشوند و مشکلاتشان به واسطهی آشنایی با خردهفرهنگهای جدید بیشتر و بیشتر میشوند. متأسفانه این افراد بعد از مدتی به واسطهی همنشینیها و ارتباطاتی که پیدا کردهاند و به دلیل تغییر سطح توقع، دیگر نه آن فرد سابق هستند و نه فردی که بشود نامشان را فرد شهری توسعهیافته گذاشت، بنابراین بیشتر از قبل مورد #آزار_روحی قرار میگیرند. این تأسفبار است که افراد به دلیل نبود امکانات مناسب یا وجود فرهنگ انگزدن در محل زندگی خودشان، مجبور به مهاجرت میشوند، آنها میان بد و بدتر، مهاجرت را انتخاب میکنند که گاهی شرایط بدتر برایشان اتفاق میافتد.
⚠️ بازپخش پستها با درج پیوند پست و کانال «جامعهشناسی افقنگر» انجام شود؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
Telegram
جامعهشناسی افقنگر ـ دکتر احمد بخارایی
تلاش من در جهت توصیف، تبیین و تحلیل پدیدهها و مسائل اجتماعی ایران معطوف به «آینده» است… منتظر دریافت نظر شما پیرامون تحلیل ارایه شده هستم. با سپاس: 👈 https://t.me/drbokharaei
www.dr-bokharaei.com
Ahmad Bokharaei, Sociologist
www.dr-bokharaei.com
Ahmad Bokharaei, Sociologist
📺 شکاف طبقاتی و فلاکت اجتماعی در ایران
🗓 سهشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۹
📡 گفتوگوی تلویزیون ایران اینترنشنال با #احمد_بخارایی دربارهی #شکاف_طبقاتی و #نابرابری در توزیع #درآمد و #ثروت | پخششده در برنامهی امروز، دوشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۹، ساعت ۲۲
پخش گفتوگو: ویدئو | صوت
بخشهایی از گفتهی من:
… فاصله و #اختلاف_طبقاتی، امری رایج در جوامع است اما شکاف طبقاتی و #شکاف_اجتماعی است که بحرانزا است و در ایران شاهد شکلگیری شکاف طبقاتی هستیم …
… «ضریب جینی» بیش از ۴۰ صدم در ایران، فقط توزیع نابرابر درآمد را نشان میدهد نه وضعیت #بیعدالتی_ساختاری و #فلاکت اجتماعی را …
… #فلاکت_اجتماعی جمع بین دو #نرخ_بیکاری و #تورم است که در ایران بسیار فراتر از ۲۰ درصدی است که اعلام رسمی شده است …
… بیش از نیمی از تحصیلکردههای کارشناسی ارشد و دکترا بیکار هستند …
… در چهار سال اخیر بیش از ۳ میلیون نفر به #جمعیت متقاضی کار افزوده شده که جذب سازمانهای دولتی یا مراکز تولید نشدهاند و عمدتاً #خردهفروش و #دلال و واسطهگرند یا همچنان بیکارند و به خیل عظیم بیکاران قبلی پیوستهاند …
… پیآمدهای فلاکت اجتماعی، افزایش آمار #جرم و #جنایت و نومیدی و انزوا و #اعتیاد و #خودکشی و طغیان است …
… توزیع نابرابر فرصتهای اجتماعی و نیز #نابرابری وحشتناک در توزیع ثروت و همچنین توزیع نابرابر #تسهیلات_بانکی موجب نابسامانیهای ساختاری در عرصهی #اقتصاد شده است که این بینظمی در دیگر عرصههای اجتماعی اعم از #فرهنگ و #ارتباطات و پیوندهای اجتماعی قد علم کرده است …
… ۷۰ درصد سپردههای بانکی متعلق به ۲ درصد جمعیت است …
… دهکهای میانی ۴ و ۵ و ۶ و ۷ عمدتاً تبخیر شدهاند و نزول پیدا کردهاند به دهکهای پایین ۱ و ۲ و ۳، و #جامعه دوقطبی شده است. در یک جامعهی دوقطبی، شکاف اجتماعی و فلاکت اجتماعی تشدید میشود …
… در شهرهای بزرگ مانند تهران «#احساس_محرومیت نسبی»، بیش از «#محرومیت»، تشنجزا و مسئلهآفرین است زیرا هم فشار اقتصادی و هم مشاهدهی بیعدالتیها انسانها را آزار میدهد …
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال انجام شود.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
🗓 سهشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۹
📡 گفتوگوی تلویزیون ایران اینترنشنال با #احمد_بخارایی دربارهی #شکاف_طبقاتی و #نابرابری در توزیع #درآمد و #ثروت | پخششده در برنامهی امروز، دوشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۹، ساعت ۲۲
پخش گفتوگو: ویدئو | صوت
بخشهایی از گفتهی من:
… فاصله و #اختلاف_طبقاتی، امری رایج در جوامع است اما شکاف طبقاتی و #شکاف_اجتماعی است که بحرانزا است و در ایران شاهد شکلگیری شکاف طبقاتی هستیم …
… «ضریب جینی» بیش از ۴۰ صدم در ایران، فقط توزیع نابرابر درآمد را نشان میدهد نه وضعیت #بیعدالتی_ساختاری و #فلاکت اجتماعی را …
… #فلاکت_اجتماعی جمع بین دو #نرخ_بیکاری و #تورم است که در ایران بسیار فراتر از ۲۰ درصدی است که اعلام رسمی شده است …
… بیش از نیمی از تحصیلکردههای کارشناسی ارشد و دکترا بیکار هستند …
… در چهار سال اخیر بیش از ۳ میلیون نفر به #جمعیت متقاضی کار افزوده شده که جذب سازمانهای دولتی یا مراکز تولید نشدهاند و عمدتاً #خردهفروش و #دلال و واسطهگرند یا همچنان بیکارند و به خیل عظیم بیکاران قبلی پیوستهاند …
… پیآمدهای فلاکت اجتماعی، افزایش آمار #جرم و #جنایت و نومیدی و انزوا و #اعتیاد و #خودکشی و طغیان است …
… توزیع نابرابر فرصتهای اجتماعی و نیز #نابرابری وحشتناک در توزیع ثروت و همچنین توزیع نابرابر #تسهیلات_بانکی موجب نابسامانیهای ساختاری در عرصهی #اقتصاد شده است که این بینظمی در دیگر عرصههای اجتماعی اعم از #فرهنگ و #ارتباطات و پیوندهای اجتماعی قد علم کرده است …
… ۷۰ درصد سپردههای بانکی متعلق به ۲ درصد جمعیت است …
… دهکهای میانی ۴ و ۵ و ۶ و ۷ عمدتاً تبخیر شدهاند و نزول پیدا کردهاند به دهکهای پایین ۱ و ۲ و ۳، و #جامعه دوقطبی شده است. در یک جامعهی دوقطبی، شکاف اجتماعی و فلاکت اجتماعی تشدید میشود …
… در شهرهای بزرگ مانند تهران «#احساس_محرومیت نسبی»، بیش از «#محرومیت»، تشنجزا و مسئلهآفرین است زیرا هم فشار اقتصادی و هم مشاهدهی بیعدالتیها انسانها را آزار میدهد …
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال انجام شود.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
YouTube
افزایش شکاف طبقاتی و نابرابری درآمد
تهران بعد از سیستان و بلوچستان بیشترین شکاف طبقاتی و نابرابری در توزیع درآمد و ثروت را دارد
شکاف طبقاتی چه تعریفی دارد؟
گفتوگو با احمد بخارایی، جامعه شناس
شکاف طبقاتی چه تعریفی دارد؟
گفتوگو با احمد بخارایی، جامعه شناس
📺 پیآمدهای شکاف طبقاتی در ایران
🗓 پنجشنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۹
📡 گفتوگوی تلویزیون ایران اینترنشنال با #احمد_بخارایی و آرش حسننیا دربارهی #شکاف_طبقاتی و #نابرابری در توزیع #درآمد و #ثروت | پخششده در برنامهی چشمانداز، چهارشنبه ۱۹ آذر ۱۳۹۹، ساعت ۲۱
پخش گفتوگو: ویدئو | صوت
بخشهایی از گفتهی احمد بخارایی:
… "#ضریب_جینی" نمیتواند #بیعدالتی در #جامعه را ترسیم کند و فقط توزیع نابرابر درآمد در یک برههی زمانی را نشان میدهد. ضریب جینی در ترکیه و آمریکا مانند ایران نزدیک ۴۰ صدم است اما نرخ ستورم در آمریکا حدود ۳ درصد و نرخ #بیکاری حدود ۸ درصد است و این ارقام برای ترکیه به ترتیب ۱۲ و ۱۳ درصد است اما برای ایران به حدود ۳۰ درصد در هر مورد نزدیک میشود. "فلاکت و بدبختی اجتماعی" حاصل جمع نرخ #بیکاری و تورم است که در ایران آسیبرسان است …
… نابرابری زیاد طبقاتی در ایران منجر به شکاف طبقاتی و حذف #طبقه_متوسط و دوقطبی شدن جامعه شده است …
… در یک جامعهی دو قطبی با حذف طبقهی متوسط، بسیاری از مجرمان و منحرفان اجتماعی در یک شرایط انفعالی و عکسالعملی مجبور به ارتکاب مجدد #جرم و انحراف میشوند و گاه برای رسیدن به "اهداف مقبول اجتماعی" راهی جز ارتکاب جرم ندارند …
… از سال ۹۲ به این طرف با افزایش نرخ ارز و طلا و مسکن، پولدارها پولدارتر و فقرا فقیرتر شدند …
… در شهرهای بزرگ مانند تهران #خط_فقر برای یک خانوار چهار نفره حدود ۹ میلیون تومان در ماه است و حتی اعضای هیأت علمی دانشگاهها هم در مرز خط فقر قرار دارند …
… یک جامعه مانند یک بدن، اگر فرسوده و فرتوت شود نمیتواند به شرایط مطلوب بازگردد. عملکرد صاحبان #قدرت و #نظام_سیاسی در ایران به نحوی است که بسا در آینده هم نتوان آسیبهای فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی را به سهولت جبران کرد …
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال انجام شود.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
🗓 پنجشنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۹
📡 گفتوگوی تلویزیون ایران اینترنشنال با #احمد_بخارایی و آرش حسننیا دربارهی #شکاف_طبقاتی و #نابرابری در توزیع #درآمد و #ثروت | پخششده در برنامهی چشمانداز، چهارشنبه ۱۹ آذر ۱۳۹۹، ساعت ۲۱
پخش گفتوگو: ویدئو | صوت
بخشهایی از گفتهی احمد بخارایی:
… "#ضریب_جینی" نمیتواند #بیعدالتی در #جامعه را ترسیم کند و فقط توزیع نابرابر درآمد در یک برههی زمانی را نشان میدهد. ضریب جینی در ترکیه و آمریکا مانند ایران نزدیک ۴۰ صدم است اما نرخ ستورم در آمریکا حدود ۳ درصد و نرخ #بیکاری حدود ۸ درصد است و این ارقام برای ترکیه به ترتیب ۱۲ و ۱۳ درصد است اما برای ایران به حدود ۳۰ درصد در هر مورد نزدیک میشود. "فلاکت و بدبختی اجتماعی" حاصل جمع نرخ #بیکاری و تورم است که در ایران آسیبرسان است …
… نابرابری زیاد طبقاتی در ایران منجر به شکاف طبقاتی و حذف #طبقه_متوسط و دوقطبی شدن جامعه شده است …
… در یک جامعهی دو قطبی با حذف طبقهی متوسط، بسیاری از مجرمان و منحرفان اجتماعی در یک شرایط انفعالی و عکسالعملی مجبور به ارتکاب مجدد #جرم و انحراف میشوند و گاه برای رسیدن به "اهداف مقبول اجتماعی" راهی جز ارتکاب جرم ندارند …
… از سال ۹۲ به این طرف با افزایش نرخ ارز و طلا و مسکن، پولدارها پولدارتر و فقرا فقیرتر شدند …
… در شهرهای بزرگ مانند تهران #خط_فقر برای یک خانوار چهار نفره حدود ۹ میلیون تومان در ماه است و حتی اعضای هیأت علمی دانشگاهها هم در مرز خط فقر قرار دارند …
… یک جامعه مانند یک بدن، اگر فرسوده و فرتوت شود نمیتواند به شرایط مطلوب بازگردد. عملکرد صاحبان #قدرت و #نظام_سیاسی در ایران به نحوی است که بسا در آینده هم نتوان آسیبهای فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی را به سهولت جبران کرد …
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال انجام شود.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
Telegram
Iran International ایران اینترنشنال
احمد بخارایی، جامعهشناس در برنامه چشم انداز میگوید: وقتی ثروتاندوزی در جامعه یک هدف خوب شمرده میشود، طبعا شهروندان و نیروهای اجتماعی تلاش میکنند که به این هدف مقدس برسند.
@iranintltv
@iranintltv