❇️ تعارض طبقاتی، پیوندهای اجتماعی را تهدید میکند
📰 گفتوگوی روزنامهی اطلاعات با #احمد_بخارایی
🗓 چهارشنبه ۹ امرداد ۱۳۹۸
#جامعه #اقتصاد #کمک #فلسفه #مشارکت_اجتماعی #جامعه_شناسی #جامعهشناسی #دولت #طبقه #طبقه_اقتصادی #طبقه_اجتماعی
👈 نمایش گزارش:
بخشهایی از این گفتوگو:
… فلسفه مانند نوری است که مسیر را روشن می کند ولی برای پرواز به دو بال جامعه شناسی نیازمند است. انفکاک میان این دو باعث شده است که هیچکدام کارآیی لازم را نداشته باشند …
… در فلسفه نسبت به موضوعات اخلاقی چهار رویکرد داریم: اول رویکرد شهودگرایی است، که یکسری از امور (از جمله «کمک کردن») را بدیهی و خوب میدانیم و همهی فرهنگها آن را قبول دارند. در رویکرد دوم یعنی «احساسگرایی»، در ما حس خوب و رضایتمند ایجاد می شود و تلویحن به ما میگوید که: «اهل کمک کردن باش». رویکرد سوم، «هدایتگرایی» است که بر اساس آن ما اجازه داریم که حکم کنیم و بگوییم «تو باید به دیگران کمک کنی». از اینجا به بعد، فلسفه به سمت جامعه شناسی میرود.
رویکرد چهارم در فلسفهی اخلاق که بیشتر با جامعهشناسی پیوند دارد «توصیف گرایی» است. در این رویکرد، فلسفه وارد حیطهی جامعهشناسی میشود و گزاره های: «کمک کردن خوب است» و «باید کمک کنی»، در صورتی نمود عملی خواهند داشت که جامعه بتواند روند کمک کردن را تعریف کند و سپس این رفتار را ارزیابی کرده و سیاست های تشویقی برای آن در نظر بگیرد. یعنی گزارههای اخلاقی در درازمدت در جامعه پدیدار شده و عمیقتر و گستردهتر میشوند. در این حالت است که یک جامعهی اخلاقی خواهیم داشت …
… در نظام اجتماعی نمیتوان خردهنظام سیاسی را حذف کرد و نقش آن را نادیده گرفت. نمیتوان تنها از اشخاص انتظار داشت که کمک کنند، بدون آنکه دولت هیچ بستر سازماندهی شدهای برای آن فراهم کرده باشد …
رفع تعارضات اجتماعی از طریق تعامل اجتماعی
… مارکس میگفت تضاد طبقاتی برای جامعه خوب نیست یعنی فاصله طبقاتی زیادی بین آحاد جامعه وجود داشته باشد و طبقهی مرفه بگوید «به من چه»! این یعنی سلطه ی «من»، سلطهی طبقه و سلطه خانواده و قوم بر قشر ضعیف و نیازمند. این تعارض طبقاتی، پیوندهای اجتماعی را تهدید میکند …
… وقتی دولت به قشر آسیبپذیر توجه دارد، شهروندان هم این رفتار را تکرار میکنند. بهجای تعارض طبقاتی به تعامل طبقاتی باید روی آوریم. آن نگاه سوسیالیستی که میگوید همهی آحاد جامعه باید در یک سطح زندگی کنند، نوعی توهم است. در رویکرد تعاملی باید به قشر ضعیفتر توجه کنیم و نیازش را برآورده سازیم. این نیاز، میتواند صرفا مادی نباشد. مثلن باید آن کارگر زن را هم نسبت به همکار مرد خود و دستمزد کمتری که دریافت میکند و در حقش اجحاف میشود و تبعیض جنسیتی و از رشد بازماندن او را هم مشاهده کرد ...
مشارکت اجتماعی، شرط لازم برای تعامل
… مشارکت اجتماعی دو سطح دارد، یکی داوطلبانه و دیگری دعوت است که چهار شرط دارد: اول آنکه فرد به «آزادی» اعتقاد داشته باشد. دوم آنکه افراد آگاه باشند که مشارکت اجتماعی حق آنها است. سوم آنکه مشارکت را باید به شکل فرآیندی ببینیم نه به شکل جزیرهای و تکهپاره و چهارم آنکه مشارکت اجتماعی باید در هر مقولهای عمیق بوده و وسیع باشد و همهی حوزهها را در بر بگیرد. نظام سیاسی نباید با نگاه امنیتی مانعی برای این مشارکت ایجاد کند وگرنه مشارکت شکل نمیگیرد و گزارههای اخلاقی هم تحقق نمییابند و ما میگوییم در جامعه همه نسبت به همنوع و هموطن خود بیتفاوت شدهاند …
آموزش، شرط کافی برای تعامل
… برداشتن «موانع»، شرط لازم برای رفع تعارضات اجتماعی و پیادهسازی اخلاق در جامعه است ولی یک شرط کافی هم داریم که باید محقق شود. باید مردم آگاه شوند که مشارکت اجتماعی «حق» آنها است. این آگاهی از «آموزش» ایجاد میشود. در این حالت است که کلیت جامعه با تدابیر نظام سیاسی، به سمت کم تر شدن فاصله طبقاتی پیش میرود و آن حس بیتفاوتی، کمرنگ شده و همدلی و همراهی، بستری برای ظهور پیدا میکنند.
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال forward شود یا با درج پیوند پست و کانال «جامعهشناسی افقنگر» (t.me/dr_bokharaei/…postID) صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
📰 گفتوگوی روزنامهی اطلاعات با #احمد_بخارایی
🗓 چهارشنبه ۹ امرداد ۱۳۹۸
#جامعه #اقتصاد #کمک #فلسفه #مشارکت_اجتماعی #جامعه_شناسی #جامعهشناسی #دولت #طبقه #طبقه_اقتصادی #طبقه_اجتماعی
👈 نمایش گزارش:
بخشهایی از این گفتوگو:
… فلسفه مانند نوری است که مسیر را روشن می کند ولی برای پرواز به دو بال جامعه شناسی نیازمند است. انفکاک میان این دو باعث شده است که هیچکدام کارآیی لازم را نداشته باشند …
… در فلسفه نسبت به موضوعات اخلاقی چهار رویکرد داریم: اول رویکرد شهودگرایی است، که یکسری از امور (از جمله «کمک کردن») را بدیهی و خوب میدانیم و همهی فرهنگها آن را قبول دارند. در رویکرد دوم یعنی «احساسگرایی»، در ما حس خوب و رضایتمند ایجاد می شود و تلویحن به ما میگوید که: «اهل کمک کردن باش». رویکرد سوم، «هدایتگرایی» است که بر اساس آن ما اجازه داریم که حکم کنیم و بگوییم «تو باید به دیگران کمک کنی». از اینجا به بعد، فلسفه به سمت جامعه شناسی میرود.
رویکرد چهارم در فلسفهی اخلاق که بیشتر با جامعهشناسی پیوند دارد «توصیف گرایی» است. در این رویکرد، فلسفه وارد حیطهی جامعهشناسی میشود و گزاره های: «کمک کردن خوب است» و «باید کمک کنی»، در صورتی نمود عملی خواهند داشت که جامعه بتواند روند کمک کردن را تعریف کند و سپس این رفتار را ارزیابی کرده و سیاست های تشویقی برای آن در نظر بگیرد. یعنی گزارههای اخلاقی در درازمدت در جامعه پدیدار شده و عمیقتر و گستردهتر میشوند. در این حالت است که یک جامعهی اخلاقی خواهیم داشت …
… در نظام اجتماعی نمیتوان خردهنظام سیاسی را حذف کرد و نقش آن را نادیده گرفت. نمیتوان تنها از اشخاص انتظار داشت که کمک کنند، بدون آنکه دولت هیچ بستر سازماندهی شدهای برای آن فراهم کرده باشد …
رفع تعارضات اجتماعی از طریق تعامل اجتماعی
… مارکس میگفت تضاد طبقاتی برای جامعه خوب نیست یعنی فاصله طبقاتی زیادی بین آحاد جامعه وجود داشته باشد و طبقهی مرفه بگوید «به من چه»! این یعنی سلطه ی «من»، سلطهی طبقه و سلطه خانواده و قوم بر قشر ضعیف و نیازمند. این تعارض طبقاتی، پیوندهای اجتماعی را تهدید میکند …
… وقتی دولت به قشر آسیبپذیر توجه دارد، شهروندان هم این رفتار را تکرار میکنند. بهجای تعارض طبقاتی به تعامل طبقاتی باید روی آوریم. آن نگاه سوسیالیستی که میگوید همهی آحاد جامعه باید در یک سطح زندگی کنند، نوعی توهم است. در رویکرد تعاملی باید به قشر ضعیفتر توجه کنیم و نیازش را برآورده سازیم. این نیاز، میتواند صرفا مادی نباشد. مثلن باید آن کارگر زن را هم نسبت به همکار مرد خود و دستمزد کمتری که دریافت میکند و در حقش اجحاف میشود و تبعیض جنسیتی و از رشد بازماندن او را هم مشاهده کرد ...
مشارکت اجتماعی، شرط لازم برای تعامل
… مشارکت اجتماعی دو سطح دارد، یکی داوطلبانه و دیگری دعوت است که چهار شرط دارد: اول آنکه فرد به «آزادی» اعتقاد داشته باشد. دوم آنکه افراد آگاه باشند که مشارکت اجتماعی حق آنها است. سوم آنکه مشارکت را باید به شکل فرآیندی ببینیم نه به شکل جزیرهای و تکهپاره و چهارم آنکه مشارکت اجتماعی باید در هر مقولهای عمیق بوده و وسیع باشد و همهی حوزهها را در بر بگیرد. نظام سیاسی نباید با نگاه امنیتی مانعی برای این مشارکت ایجاد کند وگرنه مشارکت شکل نمیگیرد و گزارههای اخلاقی هم تحقق نمییابند و ما میگوییم در جامعه همه نسبت به همنوع و هموطن خود بیتفاوت شدهاند …
آموزش، شرط کافی برای تعامل
… برداشتن «موانع»، شرط لازم برای رفع تعارضات اجتماعی و پیادهسازی اخلاق در جامعه است ولی یک شرط کافی هم داریم که باید محقق شود. باید مردم آگاه شوند که مشارکت اجتماعی «حق» آنها است. این آگاهی از «آموزش» ایجاد میشود. در این حالت است که کلیت جامعه با تدابیر نظام سیاسی، به سمت کم تر شدن فاصله طبقاتی پیش میرود و آن حس بیتفاوتی، کمرنگ شده و همدلی و همراهی، بستری برای ظهور پیدا میکنند.
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال forward شود یا با درج پیوند پست و کانال «جامعهشناسی افقنگر» (t.me/dr_bokharaei/…postID) صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
Instagram
Ahmad Bokharaei احمد بخارایی ـ
دانشیار جامعهشناسی | تلاش من در جهت توصیف، تبیین و تحلیل پدیدهها و مسائل اجتماعی ایران معطوف به «آینده» است… منتظر دریافت نظر شما پیرامون تحلیل ارائهشده هستم. با سپاس: 👇 | https://t.me/drbokharaei | www.dr-bokharaei.com | . ❇️ تعارض طبقاتی، پیوندهای اجتماعی…