| شادی گمگشته!
| سهشنبه ۳۰ امرداد ۱۴۰۳
| گفتوگوی مجلهی تجارت فردا با احمد بخارایی دربارهی افول شادمانی در جامعهی ایران | منتشرشده در ۲۷ امرداد ۱۴۰۳، شمارهی ۵۵۷
| نمایش گزارش:👇
https://drive.google.com/file/d/1b1qxUfDgf_hOEKyzxiszJfSYeK6EBpHN/view?usp=drivesdk
| #احمد_بخارایی: نشاط اجتماعی یا #شادی اجتماعی پیوند تنگاتنگی با رشد اقتصادی و رفاه اجتماعی در هر جامعه دارد. در جامعه ما نشاط اجتماعی کمی وجود دارد و از میانگین جهانی آن کمتر است. از سال ۲۰۰۵ تاکنون شادمانی ایرانیان بر اساس گزارش سازمان ملل متحد سیر نزولی داشته و در بین ۱۳۵ کشور رتبه ۱۰۰ را داریم. اگر نشاط اجتماعی را در جهان به چهار بخش خیلی زیاد، زیاد، متوسط و کم تقسیم کنیم، ایران جزو گروه چهارم قرار میگیرد. به ظاهر شاید بتوان گفت که در جامعه عناصری که نشاطبخش باشند وجود دارند؛ از جمله در شهرها فضای سبزهای نسبتاً کموبیش خوبی میبینیم که در فرصتهای کوچکی که نصیب خیلی از خانوادهها میشود به مسافرت میروند. آنها یا به محل زادگاه خود سفر میکنند که اغلب مناطق خوشآبوهوا است یا به مناطق شمالی و جنوبی میروند. در فرهنگ ما شبنشینیها و مهمانیها کموبیش نسبت به چیزی که در خارج در بین خانوادهها میگذرد، رواج بیشتری دارد؛ پس در اینجا در یک نگاه سطحی، شکلی و فرمی به نظر میرسد عناصر نشاطبخش در بین خانوادهها وجود دارد؛ اما چرا میزان نشاط اجتماعی نسبت به چیزی که در جهان وجود دارد، کمتر است؟ پس نشاط اجتماعی فراتر از چیزهایی است که در ظاهر میبینیم.
وقتی بحث #نشاط_اجتماعی میشود، احساس شادکامی احساس خیلی مهمی است؛ یعنی ارزیابی که فرد از خود دارد و در نهایت میخواهد دربارهی خود و پیرامونش قضاوت کند.
احساس شادکامی یکی از شاخصهای نشاط اجتماعی است و رضایتمندی و احساس خشنودی یک شاخص دیگر است؛ یعنی آن روی سکهی نشاط اجتماعی #رضایت_اجتماعی است و اگر رضایت اجتماعی، وجود داشته باشد افراد در #جامعه احساس بودن و زنده بودن میکنند.
یکی از نشانههای زنده بودن #مشارکت_داوطلبانه یا غیر داوطلبانه است اما در جامعهی ما دیده میشود که کموبیش یک نوع بیتفاوتی اجتماعی وجود دارد و در این بیتفاوتی اجتماعی افراد منافع فردی خود را به منافع جمعی ترجیح میدهند. پس در جایی که شاهد وجود #بیتفاوتی _جتماعی هستیم معنی آن این است که رضایت اجتماعی در حد مطلوب نیست و در جایی که رضایت اجتماعی در حد مطلوب و بهطور متوسط وجود نداشته باشد یعنی نشاط اجتماعی نیست. اینها حلقههای بههمپیوستهی یک زنجیرند.
بیتفاوتی اجتماعی مولفهها و ابعادی دارد و اگر بیتفاوتی اجتماعی را مترادف با افسردگی اجتماعی بگیریم، در اصل بیانگر یک حالت بیاحساسی است؛ یعنی احساس فرد به جامعه و پیرامونش تعلق نمیگیرد و دیگری به عنوان یک موجود زنده و شهروند کمتر مورد التفات فرد واقع میشود و فرد بیشتر در خودش گرفتار و غرق است.
یکی از ابعاد بیتفاوتی اجتماعی بیاحساسی است. یکی از ابعاد دیگرش بدبینی است؛ یعنی داوری که فرد دربارهی دیگران میکند به نحوی توأم با بدبینی است و کمتر اثری از نگاه مثبت به پیرامون وجود دارد. بعد سوم بیمیلی است و این که فرد احساس میل و علاقه در خود نمیکند تا با پیرامونش ارتباط خیلی پویا،زنده و تعاملی برقرار کند. این سه بعد حکایت از سه موضوع دارد؛ بیاحساسی درونیات فرد را بیان میکند و احساسش را میگوید، بدبینی منطقهی قضاوت ذهنی را میگوید. بیمیلی توجه فرد به بیرون از خودش را میگوید در واقع در همه حال واحد تحلیل فرد است یا درون، احساسش، نگاه، ذهنش یا توجهش به پیرامونش. در هر سه بعد واحد تحلیل فرد است … | ادامه: 👇
https://blog.dr-bokharaei.com/2024/08/blog-post_17.html?#more
| بازنشر در سایت انجمن جامعهشناسی ایران:👇
http://isa.org.ir/%DB%8C%D8%A7%D8%AF%D8%AF%D8%A7%D8%B4%D8%AA-%D9%85%D8%A7%D9%87/7049-%D8%B4%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%DA%AF%D9%85%E2%80%8C%DA%AF%D8%B4%D8%AA%D9%87
| دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | Site |
| سهشنبه ۳۰ امرداد ۱۴۰۳
| گفتوگوی مجلهی تجارت فردا با احمد بخارایی دربارهی افول شادمانی در جامعهی ایران | منتشرشده در ۲۷ امرداد ۱۴۰۳، شمارهی ۵۵۷
| نمایش گزارش:👇
https://drive.google.com/file/d/1b1qxUfDgf_hOEKyzxiszJfSYeK6EBpHN/view?usp=drivesdk
| #احمد_بخارایی: نشاط اجتماعی یا #شادی اجتماعی پیوند تنگاتنگی با رشد اقتصادی و رفاه اجتماعی در هر جامعه دارد. در جامعه ما نشاط اجتماعی کمی وجود دارد و از میانگین جهانی آن کمتر است. از سال ۲۰۰۵ تاکنون شادمانی ایرانیان بر اساس گزارش سازمان ملل متحد سیر نزولی داشته و در بین ۱۳۵ کشور رتبه ۱۰۰ را داریم. اگر نشاط اجتماعی را در جهان به چهار بخش خیلی زیاد، زیاد، متوسط و کم تقسیم کنیم، ایران جزو گروه چهارم قرار میگیرد. به ظاهر شاید بتوان گفت که در جامعه عناصری که نشاطبخش باشند وجود دارند؛ از جمله در شهرها فضای سبزهای نسبتاً کموبیش خوبی میبینیم که در فرصتهای کوچکی که نصیب خیلی از خانوادهها میشود به مسافرت میروند. آنها یا به محل زادگاه خود سفر میکنند که اغلب مناطق خوشآبوهوا است یا به مناطق شمالی و جنوبی میروند. در فرهنگ ما شبنشینیها و مهمانیها کموبیش نسبت به چیزی که در خارج در بین خانوادهها میگذرد، رواج بیشتری دارد؛ پس در اینجا در یک نگاه سطحی، شکلی و فرمی به نظر میرسد عناصر نشاطبخش در بین خانوادهها وجود دارد؛ اما چرا میزان نشاط اجتماعی نسبت به چیزی که در جهان وجود دارد، کمتر است؟ پس نشاط اجتماعی فراتر از چیزهایی است که در ظاهر میبینیم.
وقتی بحث #نشاط_اجتماعی میشود، احساس شادکامی احساس خیلی مهمی است؛ یعنی ارزیابی که فرد از خود دارد و در نهایت میخواهد دربارهی خود و پیرامونش قضاوت کند.
احساس شادکامی یکی از شاخصهای نشاط اجتماعی است و رضایتمندی و احساس خشنودی یک شاخص دیگر است؛ یعنی آن روی سکهی نشاط اجتماعی #رضایت_اجتماعی است و اگر رضایت اجتماعی، وجود داشته باشد افراد در #جامعه احساس بودن و زنده بودن میکنند.
یکی از نشانههای زنده بودن #مشارکت_داوطلبانه یا غیر داوطلبانه است اما در جامعهی ما دیده میشود که کموبیش یک نوع بیتفاوتی اجتماعی وجود دارد و در این بیتفاوتی اجتماعی افراد منافع فردی خود را به منافع جمعی ترجیح میدهند. پس در جایی که شاهد وجود #بیتفاوتی _جتماعی هستیم معنی آن این است که رضایت اجتماعی در حد مطلوب نیست و در جایی که رضایت اجتماعی در حد مطلوب و بهطور متوسط وجود نداشته باشد یعنی نشاط اجتماعی نیست. اینها حلقههای بههمپیوستهی یک زنجیرند.
بیتفاوتی اجتماعی مولفهها و ابعادی دارد و اگر بیتفاوتی اجتماعی را مترادف با افسردگی اجتماعی بگیریم، در اصل بیانگر یک حالت بیاحساسی است؛ یعنی احساس فرد به جامعه و پیرامونش تعلق نمیگیرد و دیگری به عنوان یک موجود زنده و شهروند کمتر مورد التفات فرد واقع میشود و فرد بیشتر در خودش گرفتار و غرق است.
یکی از ابعاد بیتفاوتی اجتماعی بیاحساسی است. یکی از ابعاد دیگرش بدبینی است؛ یعنی داوری که فرد دربارهی دیگران میکند به نحوی توأم با بدبینی است و کمتر اثری از نگاه مثبت به پیرامون وجود دارد. بعد سوم بیمیلی است و این که فرد احساس میل و علاقه در خود نمیکند تا با پیرامونش ارتباط خیلی پویا،زنده و تعاملی برقرار کند. این سه بعد حکایت از سه موضوع دارد؛ بیاحساسی درونیات فرد را بیان میکند و احساسش را میگوید، بدبینی منطقهی قضاوت ذهنی را میگوید. بیمیلی توجه فرد به بیرون از خودش را میگوید در واقع در همه حال واحد تحلیل فرد است یا درون، احساسش، نگاه، ذهنش یا توجهش به پیرامونش. در هر سه بعد واحد تحلیل فرد است … | ادامه: 👇
https://blog.dr-bokharaei.com/2024/08/blog-post_17.html?#more
| بازنشر در سایت انجمن جامعهشناسی ایران:👇
http://isa.org.ir/%DB%8C%D8%A7%D8%AF%D8%AF%D8%A7%D8%B4%D8%AA-%D9%85%D8%A7%D9%87/7049-%D8%B4%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%DA%AF%D9%85%E2%80%8C%DA%AF%D8%B4%D8%AA%D9%87
| دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | Site |