🗓 سهشنبه ۹ مهر ۱۳۹۸
❇️ تنازع برای جای پارک
📰 گزارش خبرگزاری جمهوری اسلامی از معضل جای پارک خودرو در تهران در گفتوگو با #احمد_بخارایی، جامعهشناس و صادق کاشانی، وکیل و کارشناس حقوق شهروندی
👈 نمایش گزارش
🔍 بخشهایی از سخن من در این گفتوگو:
| شهر برای مردم است
⟩⟩ … مسئلهی فروش تراکم شهری فقط یکی از نتایجش معضل پارکینگ خودروها است. علاوه بر این، مزاحمتهایی است که این تغییر کاربری برای همسایگان ایجاد میکند. اینکه خلاف اصول #شهرسازی رفتار میشود، هم قابل بحث است. چرا که باید بین ارتفاع ساختمان و عرض یک معبر، هماهنگی وجود داشته باشد. برای مثال، معبری که ۱۰ متر است، ظرفیت ساخت بیشتر از سه طبقه یا چهار طبقه ندارد، اما ما گاهی میبینیم در خیابان که ۱۰ متر عرض دارد، آپارتمان ۱۰ طبقه ساخته میشود. جامعهشناسان شهری سه رویکرد انتقادی به این وضعیت شهر دارند؛ یک رویکرد این است که میگوید شهر برای زندگی مردم است که مفهوم «#حق_بر_شهر» که «هانری لوفر» مطرح میکند، ذیل همین موضوع است. برای مثال، ۸۰ درصد شهر لندن دستنخورده باقی مانده و شهرداری اجازه تخریب و ساختوساز نمیدهد و معماریاش ۲۰۰ تا ۳۰۰ سال قدمت دارد. چون نگاه آنها این است که شهر برای مردم است. برای حل این موضوع یک مناطقی در نظر میگیرند که در آنجا #ساختوساز با نظم و منطق صورت بگیرد.
| شهر برای درآمد و سودآوری
⟩⟩ … یک رویکرد هم این است که شهر برای کسب درآمد است. اما این درآمد برای این است که خرج خود شهر بشود. در اینجا حق شهرنشین آرامآرام از او سلب میشود. رویکرد سوم که در #تهران هم دیده میشود این است که شهر برای #سودآوری است. یعنی علاوه بر اینکه شما میخواهید درآمد داشته باشید و بودجه #شهرداری را بهدست بیاورید، شهر فضایی است برای کسب سود و سودآوری افراد، نهادها و امثال آن. حالا بخشی از این سودآوری رسمی است؛ برای مثال #تراکمفروشی از سوی شهرداریها. اما وضعیت بدتر حالت غیررسمی و پنهانی و مبتنی بر #رانت است.
| وقتی فرهنگ تبدیل به قدرت میشود
⟩⟩ … دعوای یک یا دو راننده جلوی یک مغازه، درگیری بر سر جای پارک در کوچه و خیابان یکی از هزاران نمونههای #خشونت_شهری است. در چنین مواقعی همهی اجزای جامعه، آسیب میبینند. این رفتارها مبتنی بر یک نوع #خودخواهی است. چه آدمی که نمیگذارد کسی جلوی مغازهاش پارک کند و چه رانندهای که سد معبر میکند، هر دو خودخواهانه عمل میکنند. حالا ما باید به این برگردیم که چرا رفتارهای ما تا این اندازه، #دیگرستیزانه است. این یک شرایط لازم و یک شرایط کافی دارد تا اتفاق بیافتد. شرط لازم شهرداری است که هر روز به این وضعیت (تراکمفروشی) دامن میزند. شرط کافی فرهنگ خودخواهانهای است که ما داریم. این هم برمیگردد به اینکه عقلانیت در فرهنگ ما تقویت نشده است. عقلانیت با دیگرخواهی ارتباط تنگاتنگی دارد. این فرهنگ وقتی تبدیل به قدرت میشود، خودش را در شهرداری اینطور نشان میدهد …
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال forward شود یا با درج پیوند پست و کانال «جامعهشناسی افقنگر» (t.me/dr_bokharaei/…postID) صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
❇️ تنازع برای جای پارک
📰 گزارش خبرگزاری جمهوری اسلامی از معضل جای پارک خودرو در تهران در گفتوگو با #احمد_بخارایی، جامعهشناس و صادق کاشانی، وکیل و کارشناس حقوق شهروندی
👈 نمایش گزارش
🔍 بخشهایی از سخن من در این گفتوگو:
| شهر برای مردم است
⟩⟩ … مسئلهی فروش تراکم شهری فقط یکی از نتایجش معضل پارکینگ خودروها است. علاوه بر این، مزاحمتهایی است که این تغییر کاربری برای همسایگان ایجاد میکند. اینکه خلاف اصول #شهرسازی رفتار میشود، هم قابل بحث است. چرا که باید بین ارتفاع ساختمان و عرض یک معبر، هماهنگی وجود داشته باشد. برای مثال، معبری که ۱۰ متر است، ظرفیت ساخت بیشتر از سه طبقه یا چهار طبقه ندارد، اما ما گاهی میبینیم در خیابان که ۱۰ متر عرض دارد، آپارتمان ۱۰ طبقه ساخته میشود. جامعهشناسان شهری سه رویکرد انتقادی به این وضعیت شهر دارند؛ یک رویکرد این است که میگوید شهر برای زندگی مردم است که مفهوم «#حق_بر_شهر» که «هانری لوفر» مطرح میکند، ذیل همین موضوع است. برای مثال، ۸۰ درصد شهر لندن دستنخورده باقی مانده و شهرداری اجازه تخریب و ساختوساز نمیدهد و معماریاش ۲۰۰ تا ۳۰۰ سال قدمت دارد. چون نگاه آنها این است که شهر برای مردم است. برای حل این موضوع یک مناطقی در نظر میگیرند که در آنجا #ساختوساز با نظم و منطق صورت بگیرد.
| شهر برای درآمد و سودآوری
⟩⟩ … یک رویکرد هم این است که شهر برای کسب درآمد است. اما این درآمد برای این است که خرج خود شهر بشود. در اینجا حق شهرنشین آرامآرام از او سلب میشود. رویکرد سوم که در #تهران هم دیده میشود این است که شهر برای #سودآوری است. یعنی علاوه بر اینکه شما میخواهید درآمد داشته باشید و بودجه #شهرداری را بهدست بیاورید، شهر فضایی است برای کسب سود و سودآوری افراد، نهادها و امثال آن. حالا بخشی از این سودآوری رسمی است؛ برای مثال #تراکمفروشی از سوی شهرداریها. اما وضعیت بدتر حالت غیررسمی و پنهانی و مبتنی بر #رانت است.
| وقتی فرهنگ تبدیل به قدرت میشود
⟩⟩ … دعوای یک یا دو راننده جلوی یک مغازه، درگیری بر سر جای پارک در کوچه و خیابان یکی از هزاران نمونههای #خشونت_شهری است. در چنین مواقعی همهی اجزای جامعه، آسیب میبینند. این رفتارها مبتنی بر یک نوع #خودخواهی است. چه آدمی که نمیگذارد کسی جلوی مغازهاش پارک کند و چه رانندهای که سد معبر میکند، هر دو خودخواهانه عمل میکنند. حالا ما باید به این برگردیم که چرا رفتارهای ما تا این اندازه، #دیگرستیزانه است. این یک شرایط لازم و یک شرایط کافی دارد تا اتفاق بیافتد. شرط لازم شهرداری است که هر روز به این وضعیت (تراکمفروشی) دامن میزند. شرط کافی فرهنگ خودخواهانهای است که ما داریم. این هم برمیگردد به اینکه عقلانیت در فرهنگ ما تقویت نشده است. عقلانیت با دیگرخواهی ارتباط تنگاتنگی دارد. این فرهنگ وقتی تبدیل به قدرت میشود، خودش را در شهرداری اینطور نشان میدهد …
⚠️ درخواست: بازپخش پستها در هرجا، لطفاً مستقیم از کانال forward شود یا با درج پیوند پست و کانال «جامعهشناسی افقنگر» (t.me/dr_bokharaei/…postID) صورت پذیرد؛ هرگونه تغییر در ترکیب و چیدمان پست، شایسته نیست.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
Instagram
Ahmad Bokharaei احمد بخارایی ـ
تلاش من در جهت توصیف، تبیین و تحلیل پدیدهها و #مسائل_اجتماعی #ایران معطوف به «آینده» است… منتظر دریافت دیدگاه شما پیرامون تحلیل ارائه شده هستم. با سپاس: 👈 . https://t.me/drbokharaei | . www.dr-bokharaei.com | . #شهر #حقوق_شهروندی #حق_بر_شهر #فروش_تراکم #تراکم_فروشی…
❇️ مطالباتی که آرزو شدند!
🗓 آدینه ۱۷ بهمن ۱۳۹۹
📰 گزارش روزنامهی همدلی از واکنشها به سامانهی ثبت آرزوهای شهروندان تهرانی در گفتوگو با #احمد_بخارایی | منتشرشده در سهشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۹، شمارهی ۱۶۲۳
👈 نمایش گزارش
| بخشهایی از گفتهی احمد بخارایی در این مصاحبه:
… «#آرزو» جنبهی مفهومی، اما «#مطالبهگری» جنبهی مصداقی دارد … ممکن است کسی بگوید من آرزوی «برقراری #آزادی» را دارم این ذهن، معطوف به #ساختار_سیاسی است، وقتی از او بپرسیم پس چه مطالبهای داری؟ میگوید من خواستار داشتن #حزب و #مشارکت_سیاسی هستم …
… در #طبقه_متوسط، کم و زیاد خواستههایشان یک خمیرمایهی اجتماعی دارد … اگر این آرزوها را در حوالی خیابان شوش سنجش کنیم متوجه تفاوت معناداری خواهیم شد. بخش بزرگ این تفاوتها به #پایگاه_اجتماعی و اقتصادی مردم برمیگردد. من وقتی پیامها در سامانه را میخواندم یک نفر از امیرآباد نوشته بود فرهنگسرا و امکانات فرهنگی میخواهیم، این فرد در طبقهی متوسط است، طبقهی متوسط هم بهدنبال افزایش #سرمایه_اجتماعی است …
… در جامعهی ما که بسیاری از افراد از #حقوق اولیهی خودشان در بعضی جاها محروماند، آرزوهایشان در حد همین حقوق اولیه است. یعنی آرزوهای کوتاه مدت و معطوف به مسائل اقتصادی که میبایست جلوتر بهآن پاسخ داده میشد. اگر قبلاً به نیازهای اولیه و ثانویه پاسخ داده میشد طبیعی بود آرزوی افراد، کمی درازمدتتر، ایدهآلتر و جنبهی بهترشدن داشته باشد. اما وقتی درجایی در گامهای اولیه درجا میزنیم آرزوهای آدمها همینقدر نزدیک و کوتاه مدت میشود …
… «مطالبهگری» عامل پویایی #جامعه است …
… مشخصاً آدمهایی که چشمانداز دوری ندارند و عادت کردهاند در زندگی روزمره غرق شوند «آرزوها»یشان شبیه «مطالبات» بعضاً دم دستی است. بهقدری محروم بوده که یک مطالبهی کوچک را به عنوان آرزو مطرح میکند، این اتفاق بسیار جای تحلیل دارد، بنابراین باید گفت «#مطالبات» لباس تحقق «آرزوها» است …
… برای یک کسی که در #جنوب_شهر زندگی میکند و درگیر پاسخگویی به نیازهای اولیهاش است که دیگر آسفالت خوب اولویت نخست او نیست، او آرزو دارد یک شب را با خوشی به بستر برود. همانطور که گفتم اصلاً آروزها با توجه به #پایگاه_اقتصادی و اجتماعی، متفاوت است. اما طبقهی بالای جامعه وقتی آرزو میکند نیمه شب، موقع برگشت به خانه #امنیت داشته باشد یعنی این اهل دیر آمدن است، اهل تفریح کردن است. شما بروید در جنوب شهر بررسی کنید، آرزوهایشان موارد دم دستی است، او اصلاً نگران آسفالت است؟ جنوب شهری آرزو دارد شب به فرزندش غذای خوب بدهد. حالا شما میخواهید سر این مسئله با مردم چالش کنید که این «آرزو» نیست، «#مطالبه» است؟ خیر، این کار مردم نیست، این ما محققان هستیم که باید تحلیل کنیم چرا آرزوی اینها به این حد تقلیل پیدا کرده که در حد یک مطالبه شده است …
… ما در تحلیل محتوای پیامهای #شهروندان در سامانهی #شهرداری لازم است یک جدول دوازده خانهای را در نظر داشتهباشیم. احتمالاً هر چه به جنوب شهر و طبقهی سه نزدیک میشویم آرزوها و مطالبات، بیشتر رنگ و بوی اقتصادی و کوتاهمدت به خود میگیرند و هر چه به طبقهی مرفه و یک نزدیک میشویم آرزوها و مطالبات جنبهی اقتصادی اما درازمدتتر پیدا میکنند و در این میان، اعضای طبقهی متوسط در مناطقی مانند یوسفآباد و امیرآباد به خواستههایی با محتوای فرهنگی ـ اجتماعی در بازهی میانمدت نزدیک میشوند …
⚠️ درخواست: بازپخش پستها لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
🗓 آدینه ۱۷ بهمن ۱۳۹۹
📰 گزارش روزنامهی همدلی از واکنشها به سامانهی ثبت آرزوهای شهروندان تهرانی در گفتوگو با #احمد_بخارایی | منتشرشده در سهشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۹، شمارهی ۱۶۲۳
👈 نمایش گزارش
| بخشهایی از گفتهی احمد بخارایی در این مصاحبه:
… «#آرزو» جنبهی مفهومی، اما «#مطالبهگری» جنبهی مصداقی دارد … ممکن است کسی بگوید من آرزوی «برقراری #آزادی» را دارم این ذهن، معطوف به #ساختار_سیاسی است، وقتی از او بپرسیم پس چه مطالبهای داری؟ میگوید من خواستار داشتن #حزب و #مشارکت_سیاسی هستم …
… در #طبقه_متوسط، کم و زیاد خواستههایشان یک خمیرمایهی اجتماعی دارد … اگر این آرزوها را در حوالی خیابان شوش سنجش کنیم متوجه تفاوت معناداری خواهیم شد. بخش بزرگ این تفاوتها به #پایگاه_اجتماعی و اقتصادی مردم برمیگردد. من وقتی پیامها در سامانه را میخواندم یک نفر از امیرآباد نوشته بود فرهنگسرا و امکانات فرهنگی میخواهیم، این فرد در طبقهی متوسط است، طبقهی متوسط هم بهدنبال افزایش #سرمایه_اجتماعی است …
… در جامعهی ما که بسیاری از افراد از #حقوق اولیهی خودشان در بعضی جاها محروماند، آرزوهایشان در حد همین حقوق اولیه است. یعنی آرزوهای کوتاه مدت و معطوف به مسائل اقتصادی که میبایست جلوتر بهآن پاسخ داده میشد. اگر قبلاً به نیازهای اولیه و ثانویه پاسخ داده میشد طبیعی بود آرزوی افراد، کمی درازمدتتر، ایدهآلتر و جنبهی بهترشدن داشته باشد. اما وقتی درجایی در گامهای اولیه درجا میزنیم آرزوهای آدمها همینقدر نزدیک و کوتاه مدت میشود …
… «مطالبهگری» عامل پویایی #جامعه است …
… مشخصاً آدمهایی که چشمانداز دوری ندارند و عادت کردهاند در زندگی روزمره غرق شوند «آرزوها»یشان شبیه «مطالبات» بعضاً دم دستی است. بهقدری محروم بوده که یک مطالبهی کوچک را به عنوان آرزو مطرح میکند، این اتفاق بسیار جای تحلیل دارد، بنابراین باید گفت «#مطالبات» لباس تحقق «آرزوها» است …
… برای یک کسی که در #جنوب_شهر زندگی میکند و درگیر پاسخگویی به نیازهای اولیهاش است که دیگر آسفالت خوب اولویت نخست او نیست، او آرزو دارد یک شب را با خوشی به بستر برود. همانطور که گفتم اصلاً آروزها با توجه به #پایگاه_اقتصادی و اجتماعی، متفاوت است. اما طبقهی بالای جامعه وقتی آرزو میکند نیمه شب، موقع برگشت به خانه #امنیت داشته باشد یعنی این اهل دیر آمدن است، اهل تفریح کردن است. شما بروید در جنوب شهر بررسی کنید، آرزوهایشان موارد دم دستی است، او اصلاً نگران آسفالت است؟ جنوب شهری آرزو دارد شب به فرزندش غذای خوب بدهد. حالا شما میخواهید سر این مسئله با مردم چالش کنید که این «آرزو» نیست، «#مطالبه» است؟ خیر، این کار مردم نیست، این ما محققان هستیم که باید تحلیل کنیم چرا آرزوی اینها به این حد تقلیل پیدا کرده که در حد یک مطالبه شده است …
… ما در تحلیل محتوای پیامهای #شهروندان در سامانهی #شهرداری لازم است یک جدول دوازده خانهای را در نظر داشتهباشیم. احتمالاً هر چه به جنوب شهر و طبقهی سه نزدیک میشویم آرزوها و مطالبات، بیشتر رنگ و بوی اقتصادی و کوتاهمدت به خود میگیرند و هر چه به طبقهی مرفه و یک نزدیک میشویم آرزوها و مطالبات جنبهی اقتصادی اما درازمدتتر پیدا میکنند و در این میان، اعضای طبقهی متوسط در مناطقی مانند یوسفآباد و امیرآباد به خواستههایی با محتوای فرهنگی ـ اجتماعی در بازهی میانمدت نزدیک میشوند …
⚠️ درخواست: بازپخش پستها لطفاً مستقیم از کانال یا با درج پیوند پست و نام کانال صورت پذیرد.
🎞🎙🖌 دیگر یادداشتها و سخنرانیها 👇
| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site |
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM