Doostdaran_freudianassociation
41 subscribers
706 photos
116 videos
33 links
کارگروه دوستداران انجمن فرویدی

تماس با دفتر انجمن فرویدی به ریاست دکتر میترا کدیور
تنها روانکاو ایرانی عضو انجمن جهانی روانکاوی
☎️021_22025937

@freudianassociation
Download Telegram
Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation نهایت رضایت مندی و خرسندی برای بشر این است که خودش ایده آل خودش بشود. @doostdaran_freudianassociation 💬👇
Sinthome (سنتوم)
یک اصطلاح قدیمی است. قبل از آنکه سمپتوم به شکلی که هست نوشته بشود، سنتوم نوشته می‌شده است. اما وقتی راجع به معالجه پسیکوز صحبت کردیم، گفتیم برای لکان دو نوع سمپتوم وجود دارد. یکی سمپتوم نوروتیک و یکی سمپتوم پسیکوتیک، و او سمپتوم پسیکوتیک را سنتوم می‌نامد. درواقع در پایان روانکاوی سمپتوم نوروتیک تبدیل به سنتوم پسیکوتیک می‌شود ( شبیه به آن می‌شود). یعنی چیزی است که تماماً در بعد واقع است. در معالجه پسیکوز گفتم که باید سنتوم پسیکوتیک تبدیل به سمپتوم نوروتیک بشود، یعنی چیزی که تماماً در بعد واقع است با یک پوشش سمبولیک پوشیده می‌شود. حال در پایان روانکاویِ یک آدم نوروتیک پوشش سمپتوم به کلی از بین می‌رود و آنچه که باقی می‌ماند، به طور خالص در بعد واقع است. هویت سازی (Identification) با این سنتومِ بوجود آمده، برای لکان، پایان روانکاوی است. این Identificationرا که او بکار می‌برد، اشاره‌اش به موضوع  Identification در IPA است که گفتیم آنها معتقد هستند پایان روانکاوی همانندسازی با ایگوی Ego‌‌‌‌‌‌ آنالیست است، که لکان اصلاً آنرا قبول ندارد و اینجا می‌گوید که همانندسازی با سنتوم رخ می‌دهد.
یعنی در نهایت همان چیزی که در مقاله «نارسی‌سیسم» خواندیم و گفتیم که در آخر شخص ایده‌آل خودش می‌شود. همانکه فروید می‌گوید: نهایت رضایت مندی و خرسندی برای بشر این است که خودش ایده‌آل خودش بشود. همان چیزی که بوده و از دست داده است، و حالا همانندسازی با سنتوم یعنی اینکه برای How to do و What to do با آنچه که هست کنار بیاید، و بجای آنکه در زندگی مرتب اینجا و آنجا بدنبال ایده‌آلهایی باشد، هنر زندگی کردن با خودش را با آنچه که هست به دست بیاورد و با خودش کنار بیاید و یکبار دیگر خودش ایده‌آل خودش بشود. خب، نکته مشترک در تمام این قانون سازی‌ها و تعریف‌ها این بوده است که پایان آنالیز تغییری است در موقعیت ذهنی آنالیزان، و یک تغییر مشابه در موقعیت آنالیست، یعنی از دست دادن آنالیست.

برای مطالعه بیشتر متن به #سایت_انجمن_فرویدی، درسنامه های دکتر کدیور: پایان روانکاوی و عمل مراجعه شود.

#میترا_کدیور #سنتوم #سمپتوم #نوروتیک #پسیکوتیک #سمبولیک #بعد_واقع

انتخاب متن و تصویر: زهرا شمسعلی

@doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation او تنها کسی است که به نقطه بی بازگشت "نه ترس، نه غم، نه رحم" رسیده. @doostdaran_freudianassociation 💬👇
ریاست محترم قوه قضاییه
من تا پایان عمر به زندان خواهم رفت ولی هرگز از رسوا کردن قضات مافیائی دست برنخواهم داشت
دکتر میترا کدیور...

Word Is Mightier than Sword💫


نشریۀ الکترونیکی انجمن فرویدی یک روانکاوی در ملاء عام جامعۀ ایرانی است...

بله تنها نشریه روانکاوی در ملاء عام دنیا، زیرا سردبیر آن تنها روانکاوی است که بخشی از یک کنگره را به نام او نامگذاری کرده اند، زیرا او تنها کسی است که به نقطه بی بازگشت “نه ترس نه غم نه رحم” رسیده، تنها کسی که در این نقطه است و هنوز در قید حیات است.

اگر شک دارید از مافیای مازندرانی های قوۀ قضاییه بپرسید!
....

 و من عاشق این “ملاء عام” هستم، درست مثل لکان که در موردش می گفتند “عادت داشت رخت های کثیف روانکاوی را – تو بخوان IPA را – در ملاء عام بشوید”!

منبع: #سایت_انجمن_فرویدی

#فر_ایران_را_می_ستائیم
#دکتر_میترا_کدیور☀️
#مقاومت
#ایران #وطن
#انتخابات_۱۴۰۰
#فر_ایران_را_می_ستائیم
#انجمن_فرویدی
#دوستداران_انجمن_فرویدی
#دوستداران_میترا

🎼 وطن (علیرضا عصار)
...
ساخت کلیپ و انتخاب متن: فاطمه حُسنی ابراهیمی

@doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation همه چیز قابل گفتن نیست، چرا که در بعد حقیقت یک کل وجود ندارد؛ در واقع، هیچ حقیقتی نیست که کاملاً برحق باشد. @doostdaran_freudianassociation 💬👇
انتخاب کلمات
نویسنده: لوره نوو
ترجمه (به انگلیسی): رافائل مونتاگ
ترجمه فارسی: سوده رخشا
مقابله: فرزام پروا
ویرایش: حامد خطیبی
منتشر شده در ۲۴ مارچ ۲۰۱۴ توسط NLS
......
روانکاوی معنی را از اسارت واپس زنی رها کرد جایی که قدرت با مذهب پیمان اتحادی تشکیل داده بود؛ در حالی که معنی مذهبی همیشه پنهان کننده حقیقت بوده است. ولی، همان طور که ژ. ا. میلر در معرفی‌اش در خصوص کنگره WAP درباره بُعد واقع که به زودی برگزار می‌گردد، توضیح می‌دهد[۷]، این کاپیتالیسم است در اتحادش با دانش ـ از طریق تبلیغات جهانی شدن و یک ارتباط با کالاهای مادی و ابزارهایی که به پیوندهای اجتماعی مقدم شمرده شده‌اند ـ که موجب یک غیرطبیعی شدن بعد سمبولیک و [بعد] واقع طبیعت شده است. به نظر می‌رسد که تلویزیون این شعار جدید را منتقل می‌کند: همه چیز می‌تواند گفته شود، و شنیده شود، توسط همه، بدون محدودیت، همه چیز می‌تواند بدون هیچ پوششی نشان داده و دیده شود.
لکان مخالف این روند بود، که گاهی آن را یک هذیان می‌نامید. به هر حال بدون ترفیع عملکرد پدر ـ که او را تا یک صورت ظاهر (semblant) تقلیل داده بود ـ و بدون هیچ درخواستی برای، یا نوستالژی برای، جایگاه قدیمی، او ثابت می‌کند که محدودیتی وجود دارد. با استفاده از Gödelian matheme، (خط خورده S(A ، که بی ثباتی و ناکاملی بزرگ دیگری را صورت بندی می‌کند، او تصدیق می‌کند که کل-آن را-گفتن ممکن نیست: این یک ناممکنی است، یک ناممکنی‌ای که با آن بُعد واقع و همچنین نا-کل را ابداع کرد.
و بنابراین او با lalangue در یک کلمه، بُعد واقع زبان- فی- نفسه را نام‌گزاری [تعمیدی] می‌کند،که شامل یک محدودیت می‌شود؛ ناممکنی خود آن.
بدین ترتیب او با کل آن را گفتنِ حادثه تاریخی خودش، مخالفت می‌کند، استیلی که ـ به علت پیچیدگی‌اش ـ به عنوان یک نقطه توقف این جنون تعبیری عمل می‌کند، با معرفی ملاحظه‌ای متفاوت در ارتباط با گفتن [le dire]، جایی که اشتیاق آنالیست و خود پایان روانکاوی را از آنجا برگرفت: آن خوب- گفته شده‌ی روانکاوی.
این دوره‌ای است که او سمینارهایش را درباره منطق ارائه می‌کند و به طور اخص سمینار هنوز، که از خلال فرمول‌های sexuation، تلاش می‌کند آن چیزی را بنویسد که، از رابطه جنسی، قابل نوشتن نیست[۸].
و بنابراین، در این بافتار، فرد می‌تواند خوب- گفته شده را در محدوده‌ی طبقه بندی منطقی حدوث در نظر بگیرد، از آنچه که از نوشته نشدن دست می‌کشد، در حالی که کل- آن- را گفتن در محدوده‌ی ضرورت قرار می‌گیرد، آنچه که از نوشته شدن دست نمی‌کشد.
خوب- گفته شده‌ی یک آنالیز می‌تواند در شکل حقیقت لکانی درک گردد، که لکان دقیقاً به عنوان نا- کل نشان خواهد داد. این دلالت بر آن دارد که همه چیز قابل گفتن نیست، چرا که در بعد حقیقت یک کلّ وجود ندارد، در واقع، هیچ حقیقتی نیست که کاملاً بر حق باشد. مثل یک عنصر جامد، این varité، که در توافق با تنوع [variété] حقیقت [vérité] است، قطعاً صورت‌های زیادی دارد.
راز روانکاوی اینجاست: اگر چه فرد باید با آن کنار بیاید، فقط بخشی از حقیقت قابل گفتن است، فرد فقط می‌تواند آن را نیمه-بگوید.
پس خوب- گفته شده بسیار شبیه نیمه-گفته شده است چرا که آن در تقابل با گفتن-همه چیز [کل-آن را-گفتن] عمل می‌کند، و با فوران سائقی که بر می‌انگیزد.
«این از طریق همین ناممکنی است که حقیقت به بُعد واقع آویخته است.»[۹]
Matheme گفتار روانکاوی یک جدایی حک می‌کند بین معنا [sense]، بین S1، ارباب دال و S2، دانش در جایگاه حقیقت، که به بی-معنایی [non-sense] تقلیل یافته است.
در تقابل با سراشیبی معنا و سراشیبی نشانه، لکان نوشتن را معرفی می‌کند و بر این تأکید می‌کند که، آن چه نوشته شده، فقط با یک ضربه قلم مو، به یک ویژگی، تقلیل یافته است. او این را، در پایان تدریسش، با استفاده از دال یکه و تنها (all-alone) تعیین می‌کند، تا یک ویژگی منحصر به فرد ژوئی‌سانس را مشخص کند، مناسب برای هر یک، «که دیگر هیچ معنایی را حمل نمی‌کند» و باقی‌مانده‌ای است که وقتی آنالیزی که به پایان خود رسیده بر جا مانده است.

برای مطالعه متن کامل به
#سایت_انجمن_فرویدی رجوع کنید.

#فروید #لکان #ژاک_لاکان #روانکاو #روانکاوی #ناخودآگاه #بعد_سمبولیک #بعد_واقع #حقیقت #ژوئی_سانس #اشتیاق_آنالیست #میترا_کدیور #انجمن_فرویدی

ویدئو: مصاحبه سکوت/ ساموئل بكت

انتخاب ويدئو و متن: ربابه ايلخانی زاده

@doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation جدیدترین معجون جادوگری «صن-هما-فر» – بخش ده @doostdaran_freudianassociation 💬👇
اسکیزوفرنی یعنی تجزیه و متلاشی شدن روانی و فقط هم مختص به فرد نیست.  مکانیسم اسکیزوفرنی هم همیشه همان است: طرد نام پدر از بعد سمبولیک، ارباب دالی که حضور دارد ولی “کار نمی کند”. و در این مورد نام پدر همان مام وطن یعنی ایران است!
باز گردیم به صن-هما-فر ها که محصول مستقیم این جامعۀ اسکیزوفرن هستند. آنها همان باکتری های بی هوازی هستند که فقط در یک قانقاریا رشد می کنند. کافی است پوستۀ روی قانقاریا برداشته شود و هوای تازه جاری شود تا آنها اکسیده و نابود شوند. آنها هم خوب می دانند که برای ادامه حیات باید قانقاریا را حفظ کنند. ماموریت پدرخوانده ها و نوچه هایشان این است که نام پدر “ایران” کار نکند.
.......
عنوانها از مجموعه معجون جادوگری «صن-هما-فر» گرفته شده است.

برای مطالعه متن کامل به
#سایت_انجمن_فرویدی معجون جادوگری «صن-هما-فر» بخش یک تا بخش یازده رجوع کنید.

#فروید #لکان #ژاک_لاکان #روانکاو #روانکاوی #نوروز_انتقال #اسکیزوفرنی #ایران #تاويستوك #مافيا #مافیای_روان #محمد_صنعتی #گهر_همایونپور #فرزام_پروا #میترائيسم #آئين_مغان #میترا_کدیور #انجمن_فرویدی #مطلقا_هيچكس_مخالف_عصر_تاريكی_نیست #فر_ایران_را_می_ستائيم

Gif: Samuel Mason

انتخاب متن و تصاوير: ربابه ايلخانی زاده
ساخت ویدئو: ربابه ايلخانی زاده و فاطمه حسنی ابراهیمی

@doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation انتقال بخشی از ساختار اصلی گفتار است. اگرچه روانکاوی حلّ رابطه انتقالیِ خاصِ ایجاد شده با آنالیست است، اما انتقال خودش بعد از آنالیز باقی می ماند. @doostdaran_freudianassociation 💬👇
انتقال بخشی از ساختار اصلی گفتار است. اگر چه روانکاوی حلّ رابطه انتقالیِ خاصِ ایجاد شده با آنالیست است، اما انتقال خودش بعد از آنالیز باقی می‌ماند. سایر مفاهیم غلط در مورد پایان روانکاوی که لکان آنها را ترک کرده است، عبارتند از، نیرومندسازی Ego، انطباق با واقعیت، و خوشبختی. پایان آنالیز ناپدیدی سمپتوم نیست، بهبودی یک بیماری بنیادی نیست، چون آنالیز اساساً یک فرآیند درمانی نیست بلکه جستجویی برای حقیقت است، و حقیقت غالباً سودمند نیست. این موضوعی است که قبلاً راجع به آن صحبت کردیم، و الان نیز گفتیم که لکان پایان روانکاوی را در خوشبختی نمی‌داند. سعدی هم این حرف را زده است، مارکس هم گفته است، فروید هم گفته است، و هر کدام به نوعی. تازه در پایان روانکاوی است که آدم می‌رسد به این گفته سعدی:

تو کز محنت دیگران بی‌غمی                       نشاید که نامت نهند آدمی

و لکان می‌گوید: تا وقتی این همه فلاکت و شوربختی وجود دارد، صحبت کردن از خوشبختی فردی بدون خوشبختی همگانی قباحت است، و فروید می‌گوید که در پایان روانکاوی فلاکت هیستریک در شوربختی عمومی حل می‌شود.

Happiness
به معنای خوشبختی است. رضایت درونی در پایان روانکاوی را آدم از همان می‌گیرد که خودش ایده‌آل خودش بشود. یعنی به ابژه «a » خودش دست پیدا کرده و دیگر مجبور نباشد با گفتار اربابی بالا و پائین بپرد. حالا دیگر یک جایی قرار می‌گیرد، همان جا هست، با همان کنار آمده است و با همان هم خوشحال است. این یک نوع خوشبختی است که آدم از آن بالا و پایین رفتن هایی که در گفتار اربابی مجبور هست انجام بدهد، خلاصی می‌یابد. منتهی درنهایت برای این چهار نفر که اسم بردم و برای هر آدمی که در تاریخ و فرهنگ بشر حرفی برای گفتن داشته است، همیشه این موضوع مطرح بوده است که هیچ کس نمی‌تواند حسابش را از حساب بقیه آدمها جدا کند، و این کار اصلاً امکان‌پذیر نیست. بنابراین تا وقتی که در این دنیائیم و این همه فلاکت و بدبختی و شوربختی وجود دارد، صحبت از خوشبختی فردی همانطور که لکان می‌گوید قباحت است.

در بقیه مکاتب روانکاوی و همین‌طور روان‌درمانی‌ها، به اصطلاح دستیابی به نوعی خوشبختی و ارضا را هدف قرار داده اند که این همان چیزی است که هرگز از ذهن فروید در نرفته و لکان با آن مبارزه می‌کند، و همان چیزی است که امکان‌پذیر نیست.
موضوع پایان روانکاوی آن چیزی است که به ما نشان می دهد راه کجاست. یعنی وقتی هدف مشخص شد، وقتی پایان معلوم شد کجاست، مسیر هم مشخص می شود و اینکه چگونه باید رفت تا به آن مقصد رسید و قرار است به چه چیزی دست پیدا کنیم. و ما مدام برمی گردیم به این نکته که اخلاق روانکاوی این است که آنالیست، آنالیزان را هدایت کند به نقطه ای که بتواند به ابژه a خودش دست پیدا کند و از گفتار اربابی خارج شود و سوبژکتیویته اش مستعفی بشود. در پایان روانکاوی، شخص با خودش همانند سازی می کند و این به معنای دستیابی به تفاوت مطلق است.

منبع: #سایت_انجمن_فرویدی

....
#روانکاو #دکتر_میترا_کدیور
#مفاهیم_غلط #پایان_روانکاوی #واقعیت #خوشبختی #لکان #فروید
#سعدی

🎼(The First Love) by Ramiz Guliyev
Thir

ساخت ویدئو و انتخاب متن: فاطمه حُسنی ابراهیمی

@doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation لایحه تجدید نظر خواهی دکتر #میترا_کدیور او نیز همچون #نوید_افکاری فریاد می زد «فیلم دوربین ها را ببینید»! @doostdaran_freudianassociation 💬👇
Doostdaran_freudianassociation
Video
نویسنده: زهرا نوعی

 «زبان در دهان ای خردمند چیست

کلید در گنج صاحب هنر

چو در بسته باشد چه داند کسی

که جوهر فروشست یا پیله ور»

سعدی
....

برای اینکه مشاهده ای علمی تکرار شود، باید همان شرایط اولیه را فراهم نمود. شرایط روانکاوی را هم فروید مشخص نموده است: «به زبان ساده خود فرد روانکاوی شود.»[۱۹] و دقیقاً همین اصل اولیه و بنیادین را مخالفان نادیده می گیرند و بدون اندک تجربه ای از روانکاوی، به شرح و نقد آن می پردازند.

همه اینها از «نمی خواهم بدانم»[۲۰] افراد سرچشمه می گیرد، «نمی خواهم بدانم» چیزی که مایه اضطراب است؛ همانطور که دکتر کدیور بیان کرده اند: «اگر علمی این کار را نکند [یعنی این هدف را نداشته باشد که اضطراب آدم‌ها را کم کند، کما این که روانکاوی کلاً این طوری است] بنابراین دچار یک بدبختی می‌شود، دچار لعن و نفرینی می‌شود که تا ابد ادامه خواهد داشت… این که یک فروید می‌آید و بعد صد نفر دیگر می‌آیند که کاری کنند که تئوری‌اش را تغییر دهند و تبدیل‌اش کنند به علمی که خواب‌آور باشد ولی لکانی می‌آید و باز می‌زند توی کاسه کوزه‌شان و از همه اینها چیزی جز کرک و پر باقی نمی‌ماند و باز باید صد نفر دیگر پیدا شوند و جمع شوند تا هر آنچه که لکان گفته رویش را بپوشانند، خاکستر بپاشند رویش تا راحت‌تر بتوانند بخوابند، این بار دیگر با نام روانکاوی کارشان را انجام بدهند.»[۲۱]

منبع : #سایت_انجمن_فرویدی

نقاشی شب ِماهتابی اثر #ماریا_فون_ورفکین
نقاشی زن جوانِ آرمیده اثر #رامبرانت

ساخت گیف و انتخاب متن: فاطمه حُسنی ابراهیمی

#روانکاو #دکتر_میترا_کدیور
#مطلقا_هیچ_کس_مخالف_عصر_تاریکی_نیست
#روانکاوی_خواب_خفتگان_خفته_را_آشفته_تر_میسازد
#خواب #اضطراب #فروید #لکان #کدیور

@doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
Photo
تاریخچه انجمن فرویدی
فصل اول

نویسندگان: خدیجه فدائی ـ منصوره اردشیرزاده

...
بنابراین از حالا به بعد دیگر موضوع این نیست که اشتیاق دیگری باشد که تمام مسؤولیت‌ها را بر عهده بگیرد. دیگر موضوع آن چیزی نیست که فرانسوی‌ها به اصطلاح به آن می گویند دانش پاراشوت (Parachute)، دانشی که با چتر بیندازند پایین بیاید برسد در یک جایی. الان دیگر یک وضعیتی پیش آمده است که به اشتیاق دیگری پاسخی به عنوان پاسخی از درون ممالک محروسه ایران داده می‌شد، پدیدار شده ولی هنوز داده نشده است، این پاسخ به صورت جوانه‌اش است و اینجا هست که نه به عنوان تفویض مسؤولیت بلکه به عنوان تفویض مسؤولیت اشتیاق مطرح می‌شود. یعنی این که دیگر از حالا به بعد من خودم به شخصه انتظار دارم که یک پاسخی از این هسته‌ای که حالا فعلاً هست، که حالا من به رسمیتش شناختم، اشتیاقش را به رسمیت شناختم، یک پاسخی برسد و این که این پاسخ باید به آن بزرگ دیگری که باز من را Back up می‌کرده فرستاده شود تا مورد تأیید او قرار بگیرد تا این که دیگر موضوع روانکاوی در ایران این نباشد که «با یک گل بهار نمی‌شود»، که روانکاوی حالا دیگر ایرانی باشد. بنابراین از آنجا که اشتیاق از طریق قانون می‌گذرد، من راهش را هم دارم به شما می‌گویم که چگونه باید این هسته اولیه تشکیل بشود و این که در تمام موارد اگر که تشکیل‌اش دادید، حالا دلتان خواست بدهید دلتان نخواست ندهید، ولی اگر هم که تشکیل شد در تمام مواردش در هر مرحله من حضور دارم و به شما خواهم گفت که مرحله بعد، راه بعدی، قدم بعدی چه خواهد بود.»

و بدین‌سان ایشان دلیل راه شدند تا با عبور از راهی پر از سنگلاخ، گامی بزرگ در راه تأسیس انجمن برداشته شود.‌
...
منبع: #سایت_انجمن_فرویدی
تاریخ انتشار: ۱۸ شهریور ۱۳۹۳، ساعت: ۱۰:۳۶

#روانکاوی #روانکاو #دکتر_میترا_کدیور
#تنها_روانکاو_ایرانی
#تاریخچه_انجمن_فرویدی
#تأسيس_انجمن_فرویدی
#ایران#انجمن_فرویدی
#دلیل_راه
#حقوق_بشر
#اقلیت
#پرونده_سازی
#اینترنت_برای_میترا
#internet_for_mitra_now

تصاویر اسلاید ۲و۳ برگرفته از پیج:@moradim6099m

انتخاب متن و تصاویر: فاطمه حُسنی ابراهیمی

@doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation نکته جالب توجه این که هیچ کدام از این مکاتب از عنوان روانکاوی دست برنمی دارند. انقلاب فرویدی به این کلمه آن چنان اعتباری بخشیده که دست کشیدن از آن خودکشی محض است. @doostdaran_freudianassociation 💬👇
نویسنده: زهرا نوعی
....
اما مواجهه روانشناسی با روانکاوی، به گونه ای متفاوت از سایر جامعه علمی و به طور کلی جامعه نبود. فروید به راحتی پیش بینی کرده بود که در زمان های بعدی و مکان های دیگر، این «برخورد» چگونه بروز خواهد کرد؛ «نباید انتظار داشته باشید این اخبار خوشحال کننده را بشنوید که مبارزه بر سر روانکاوی پایان یافته است و به رسمیت شناختن آن به عنوان یک علم و پذیرش آن به عنوان موضوع تدریس در دانشگاه انجامیده است. مبارزه ادامه می‌یابد، اگرچه در اشکال مؤدبانه‌تر.
....

با خود فکر می کنم اینکه زمانی روانشناسانی بوده اند که عظمت فروید و روانکاوی را درک نموده و از او دعوت به عمل آورده اند تا برایشان سخنرانی کند، پیشرفت بزرگی برای روانشناسی محسوب می شود. بعد از آن زمان، گویی پسرفت عظیمی رخ داده که دکتر کدیور به شیوایی آن را برایمان بیان کرده اند: «اول پست‌فرویدی‌ها سبز می‌شوند، بعداً نئوفرویدی‌ها سر بر می‌آورند و بعد نوبت به کسانی می‌رسد که اصلاً فروید را قبول ندارند و او را دِمُده می‌دانند. اما نکته جالب توجه این که هیچ کدام از این مکاتب از عنوان روانکاوی دست بر نمی‌دارند. انقلاب فرویدی به این کلمه آن‌چنان اعتباری بخشیده که دست کشیدن از آن خودکشی محض است.»[۲۶] برای همین است که انجمن روانشناسی ایران هم نمی‌خواهد از «روانکاوی» «دست بکشد» اما این انجمن باید بداند برای شکل گیری یک «گروه تخصصی»، فقط علاقه! کافی نیست، باید در آن گروه کسانی باشند که «تخصص» موردنظر را داشته باشند و وقتی روانکاوی «تخصصی» نیست که روانشناسان آن را در دوره های آموزشی خود فرا گرفته باشند؛ بهتر است این انجمن «پا را از گلیم خود فراتر نگذارد» و در همان حوزه‌هایی به پژوهش، آموزش و … بپردازد که «تخصص» آن را دارد و به عنوان یک روانشناس به انجمن روانشناسی ایران توصیه می کنم که با همکاری سازمان نظام روانشناسی و مشاوره به معضلات و مشکلات این رشته در ایران بپردازد و جلوی بازاری شدن هرچه بیشتر این رشته را که به انحطاط اخلاقی آن منجر می‌شود، بگیرد.

منبع: #سایت_انجمن_فرویدی
...
#روانکاو #دکتر_میترا_کدیور
#درک_عظمت_فروید_و_روانکاوی
#دعوت #سخنرانی #پیشرفت_بزرگ
#فروید #مبارزه #علم #دانشگاه
#پست_فرویدی #نئو_فرویدی #انقلاب_فرویدی
#سازمان_نظام_روانشناسی_و_مشاوره
#تخصص

انتخاب تصویر و متن: فاطمه حُسنی ابراهیمی

@doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
Photo
جلسه چهارم دوره اول
(۱۰ خرداد ۱۳۸۰)

از کلاس‌های عرصه فرویدی ـ مکتب لکان

گفتم که در مکتب لکان متقاضی را رد نمی‌کنند ولی مشتری را چرا. مثال دوستی را در نیویورک آوردم و ملاقاتش را با یک آنالیست لکانی و پذیرفته نشدنش را. و نیز جواب فروید به نامه ورتیس را که انگشت بر صرف نظر کردن او می‌گذاشت و تشکر می‌کرد که از ملاقاتش صرف نظر کرده است. در مکتب لکان آن چیزی که قبل از هرچیز مورد بررسی قرار می‌گیرد همین موضوع تقاضا است و آن چیزی که برای مدرس یا روانکاو در تصمیمش برای پذیرش یا رد یک سوژه اساسی است. وقتی که تقاضا مورد ارزیابی قرار گرفت و صداقت آن به اثبات رسید، سوژه این امکان را خواهد داشت که از تسهیلات و امکانات ویژه‌ای برخوردار بشود و حالا مثالش، گفتم که این اتفاق افتاد، خود خانم جلیلوند این‌جا حضور ندارند، به هر دلیل، ایشان از همه تسهیلاتی برخوردار می‌شوند که همه شما، چون که یک متقاضی واقعی این جوری رفتار می‌کند. دوست من در نیویورک با این اطمینان نزد آنالیست رفته بود که صد در صد مورد قبول واقع می‌شود، چون به عنوان یک مشتری رفته بود، در فرهنگ آمریکایی، و ذره‌ای هم تردید نداشت که ادامه کار فقط و فقط به تصمیم شخص او بستگی دارد و به معنای واقعی کلمه به عنوان یک مشتری رفته بود که کالایی را که آنجا در معرض خرید گذاشته بودند از آن خود بکند، با این استدلال آمریکایی که خب جنس داخل مغازه است و پول توی جیب من، بنابراین دیگر مشکلی نیست. اولین و شاید تنها درس آنالیست به او یک تی‌پای محکم به ایگویش بود. خانم جلیلوند بر عکس، حرکتی درست برخلاف این داشت او با وجودی که می‌دانست ممکن است پذیرفته نشود، مراجعه کرد و ایگوی خودش را وجه المصالحه قرار داد و این یعنی متقاضی بودن. در یک روانکاوی آنالیزان مجبور است که بپردازد و پول کم‌ترین و بی‌ارزش‌ترین چیزی است که می‌پردازد. این واقعیتی است که برای بسیاری به کلی قابل درک نیست، زیرا پول در گفتار اربابی تنها ارزش و معیار تمام ارزش‌هاست.  

منبع: #سایت_انجمن_فرویدی
...
#روانکاو #دکتر_میترا_کدیور
#متقاضی #مشتری #پول #گفتار_اربابی
#سوژه #صداقت #تسهیلات #امکانات
#تی‌پا #ایگو #فروید_لکان_کدیور #مکتب_لکان

انتخاب تصاویر و متن: فاطمه حُسنی ابراهیمی

@doostdaran_freudianassociation