#درسنامه های دکتر #میترا_کدیور: #طنز و رابطه آن با #ناخودآگاه
........
شخص برای آنالیست خواب میبیند، نحوه تعریف کردن رؤیاهایش، تردیدها، قسمتهای فراموش شده و قسمتهایی که به ناگهان به یادش میرسد، قضاوتهایی که در مورد رؤیاهایش میکند، همگی آنها همان اندازه در محدوده تعبیر رؤیا هستند که در زمینه تولید رؤیا. پس رؤیا ادامهاش در موقع تعریف کردنش کامل میشود. یک گام فراتر و ما ناگزیر در برابر واقعیت جدیدی قرار میگیریم و آن، این که نه تنها ابژه رؤیا یا متن آن را نمیتوان بدون مقوله تعبیر یا متد روانکاوی در نظر گرفت، بلکه خود تعبیر را هم نمیتوان بدون آن چیزی که تعبیر را بنا مینهد یعنی تولد روانکاوی در نظر گرفت. بدین گونه که علم ناخودآگاه پا به عرصه وجود میگذارد، علمی که در آن برخلاف سایر علوم نه تنها سوژه حذف شده نیست، بلکه در شقاق خودش و در صورتهای مختلف به کار گرفته میشود. این آن چیزی است که فروید آن را شرط لازم برای کار روانکاوی و پردازش دانش ناخودآگاه مینامد. شرطی که لازمه کار است و صرف نظر کردن از آن غیر ممکن است تا جایی که گاهی فروید تأسف میخورد که چرا باید چنین باشد ولی به این تن در میدهد. در روانکاوی خود مسأله امکان پذیری هر اکتشافی بر این اصل قرار دارد که سوژه در ابعاد مختلفش و در شقاقش به کار گرفته شود. در صورتی که در علوم دیگر سوژه باید کنار گذاشته شود، حذف شود تا علم بتواند پیش برود. وقتی که چنین شرطی نادیده گرفته شود، یعنی به کار گرفتن سوژه در ابعاد مختلفش، آنچه که باقی میماند انتقال دانشگاهی دانش ناخودآگاه و دانش روانکاوی است....
جهت دسترسی به اطلاعات موثق در مورد روانکاوی اصیل و حقیقی به سایت انجمن فرویدی مراجع فرمایید: https://freudianassociation...
انتخاب متن و تصویر: مهدی ربیعی
@doostdaran_freudianassociation
https://uupload.ir/files/sp2r_106281215_763322854475247_8884203868091895883_n.jpg
........
شخص برای آنالیست خواب میبیند، نحوه تعریف کردن رؤیاهایش، تردیدها، قسمتهای فراموش شده و قسمتهایی که به ناگهان به یادش میرسد، قضاوتهایی که در مورد رؤیاهایش میکند، همگی آنها همان اندازه در محدوده تعبیر رؤیا هستند که در زمینه تولید رؤیا. پس رؤیا ادامهاش در موقع تعریف کردنش کامل میشود. یک گام فراتر و ما ناگزیر در برابر واقعیت جدیدی قرار میگیریم و آن، این که نه تنها ابژه رؤیا یا متن آن را نمیتوان بدون مقوله تعبیر یا متد روانکاوی در نظر گرفت، بلکه خود تعبیر را هم نمیتوان بدون آن چیزی که تعبیر را بنا مینهد یعنی تولد روانکاوی در نظر گرفت. بدین گونه که علم ناخودآگاه پا به عرصه وجود میگذارد، علمی که در آن برخلاف سایر علوم نه تنها سوژه حذف شده نیست، بلکه در شقاق خودش و در صورتهای مختلف به کار گرفته میشود. این آن چیزی است که فروید آن را شرط لازم برای کار روانکاوی و پردازش دانش ناخودآگاه مینامد. شرطی که لازمه کار است و صرف نظر کردن از آن غیر ممکن است تا جایی که گاهی فروید تأسف میخورد که چرا باید چنین باشد ولی به این تن در میدهد. در روانکاوی خود مسأله امکان پذیری هر اکتشافی بر این اصل قرار دارد که سوژه در ابعاد مختلفش و در شقاقش به کار گرفته شود. در صورتی که در علوم دیگر سوژه باید کنار گذاشته شود، حذف شود تا علم بتواند پیش برود. وقتی که چنین شرطی نادیده گرفته شود، یعنی به کار گرفتن سوژه در ابعاد مختلفش، آنچه که باقی میماند انتقال دانشگاهی دانش ناخودآگاه و دانش روانکاوی است....
جهت دسترسی به اطلاعات موثق در مورد روانکاوی اصیل و حقیقی به سایت انجمن فرویدی مراجع فرمایید: https://freudianassociation...
انتخاب متن و تصویر: مهدی ربیعی
@doostdaran_freudianassociation
https://uupload.ir/files/sp2r_106281215_763322854475247_8884203868091895883_n.jpg
از کلاسهای #عرصه_فرویدی_مکتب_لکان دکتر #میترا_کدیور
#طنز و رابطه آن با #ناخودآگاه
.......
انتقال واقعی در روانکاوی بر اساس ترانسفرنس است. در روانکاوی میشود یک سری معلومات را از طریق دانشگاهی انتقال داد اما هیچ دانش جدیدی به وجود نمیآید مگر آن که اشکال مختلف کمبود وجود و شقاق سوژه به کار گرفته شود و آن هم به صورت کاملاً برنامه ریزی شده و به دور از روشهای مکاشفهای و در خود فرو رفتنهای پاتولوژیک. پس تولید شدن و به وجود آمدن دانش به این ترتیب است و انتقال دادن یک سری معلومات نوعی دیگر است. حالا این روش تولید دانش آن چنان پیچیده و ممتنع است که گاه روانکاو تأسف میخورد که چرا آسایش موجود در آزمایشگاه و روشهای علمی متعارف را ندارد و به این نوع روش تولید دانش رو آورده است و این تأسف خوردن گاه منجر به ایجاد دُگم و تکرار مکررات و انجماد فکری میشود، چیزی که هرگز در آثار فروید یافت نمیشود. تحول در آثار فروید از یک اثر به اثر دیگر یا حتی در درون همان اثر به اندازهای سریع صورت میگیرد که گاهی برای خواننده گیج کننده است و گاهی این فکر را ایجاد میکند که فروید مرتب در حال تناقض گویی است. واقعیت چیز دیگری است، واقعیت آن چیزی است که لکان میگوید که «روانکاو وقتی که آموزش میدهد، آنالیزان «من نمیخواهم ازش چیزی بدانم» خودش است». فروید تا مغز استخوان به این شرط اساسی تولید دانش در روانکاوی وفادار است، یعنی به کار گرفتن شقاق سوژه...
جهت دسترسی به اطلاعات موثق در مورد روانکاوی اصیل و حقیقی به سایت انجمن فرویدی مراجع فرمایید: https://freudianassociation...
انتخاب متن و تصویر: مهدی ربیعی
@doostdaran_freudianassociation
https://uupload.ir/files/2gc_106101812_711949802923400_3307285703589030547_n.jpg
#طنز و رابطه آن با #ناخودآگاه
.......
انتقال واقعی در روانکاوی بر اساس ترانسفرنس است. در روانکاوی میشود یک سری معلومات را از طریق دانشگاهی انتقال داد اما هیچ دانش جدیدی به وجود نمیآید مگر آن که اشکال مختلف کمبود وجود و شقاق سوژه به کار گرفته شود و آن هم به صورت کاملاً برنامه ریزی شده و به دور از روشهای مکاشفهای و در خود فرو رفتنهای پاتولوژیک. پس تولید شدن و به وجود آمدن دانش به این ترتیب است و انتقال دادن یک سری معلومات نوعی دیگر است. حالا این روش تولید دانش آن چنان پیچیده و ممتنع است که گاه روانکاو تأسف میخورد که چرا آسایش موجود در آزمایشگاه و روشهای علمی متعارف را ندارد و به این نوع روش تولید دانش رو آورده است و این تأسف خوردن گاه منجر به ایجاد دُگم و تکرار مکررات و انجماد فکری میشود، چیزی که هرگز در آثار فروید یافت نمیشود. تحول در آثار فروید از یک اثر به اثر دیگر یا حتی در درون همان اثر به اندازهای سریع صورت میگیرد که گاهی برای خواننده گیج کننده است و گاهی این فکر را ایجاد میکند که فروید مرتب در حال تناقض گویی است. واقعیت چیز دیگری است، واقعیت آن چیزی است که لکان میگوید که «روانکاو وقتی که آموزش میدهد، آنالیزان «من نمیخواهم ازش چیزی بدانم» خودش است». فروید تا مغز استخوان به این شرط اساسی تولید دانش در روانکاوی وفادار است، یعنی به کار گرفتن شقاق سوژه...
جهت دسترسی به اطلاعات موثق در مورد روانکاوی اصیل و حقیقی به سایت انجمن فرویدی مراجع فرمایید: https://freudianassociation...
انتخاب متن و تصویر: مهدی ربیعی
@doostdaran_freudianassociation
https://uupload.ir/files/2gc_106101812_711949802923400_3307285703589030547_n.jpg
از کلاسهای #عرصه_فرویدی_مکتب_لکان دکتر #میترا_کدیور
#طنز و رابطه آن با #ناخودآگاه
........
کسان دیگری هم هستند که با استناد به این که گفتن با حرف زدن متفاوت است بی عملی خودشان را توجیه میکنند یعنی روانکاوانی که قادر به انجام تعبیر نیستند و فقط دهانشان را میبندند و صمّ و بکم مینشینند. اما با این همه تعبیر را نه از روی فرمش بلکه از روی اثراتی که میگذارد، ایجاد میکند، میشود شناخت و فروید بارها و بارها این مسأله را تکرار کرده است که وقتی که مثلاً تعبیری را انجام دادیم، فروید همیشه میگوید، چه تصدیق آنالیزان، چه نفی او هیچ فرقی برای روانکاو ندارد. اگر تصدیق بکند دلیل این نیست که تعبیرش درست بوده و اگر نفی هم بکند باز دلیل این نیست که تعبیرش نادرست بوده است. تغییری که در کار روانکاوی، تحولی که در سوژه ایجاد میشود و ما اثراتش را در دفعه بعد و دفعات بعد که شخص مراجعه کرد، دیدیم آن وقت است که میفهمیم تعبیر انجام گرفته است یا نه. تعبیر واقعی آن است که منجر به یک تحول توپولوژیک که لکان میگوید میشود. یک زیر و رویی در بعد واقع. ژک آلن میلر میگوید که آنالیست مسؤولیت آنچه را که گفته و آنچه را که نگفته ولی از حرفهایش برداشت شده را به عهده دارد. بدین جهت آنالیست کسی است که مسؤولیت او در مقابل گفتن خودش بنیادی است. و این بدین معنی است که او نه تنها در برابر آنچه که میگوید پاسخگو است بلکه میباید آنچه را که از حرفهایش برداشت میشود از قبل محاسبه کند و این آن چیزی است که یک روانکاو را تعریف میکند.....
جهت دسترسی به اطلاعات موثق در مورد روانکاوی اصیل و حقیقی به سایت انجمن فرویدی مراجع فرمایید: https://freudianassociation...
انتخاب متن و تصویر: مهدی ربیعی
@doostdaran_freudianassociation
https://uupload.ir/files/voy_106299241_201809514474785_3830225296299768136_n.jpg
#طنز و رابطه آن با #ناخودآگاه
........
کسان دیگری هم هستند که با استناد به این که گفتن با حرف زدن متفاوت است بی عملی خودشان را توجیه میکنند یعنی روانکاوانی که قادر به انجام تعبیر نیستند و فقط دهانشان را میبندند و صمّ و بکم مینشینند. اما با این همه تعبیر را نه از روی فرمش بلکه از روی اثراتی که میگذارد، ایجاد میکند، میشود شناخت و فروید بارها و بارها این مسأله را تکرار کرده است که وقتی که مثلاً تعبیری را انجام دادیم، فروید همیشه میگوید، چه تصدیق آنالیزان، چه نفی او هیچ فرقی برای روانکاو ندارد. اگر تصدیق بکند دلیل این نیست که تعبیرش درست بوده و اگر نفی هم بکند باز دلیل این نیست که تعبیرش نادرست بوده است. تغییری که در کار روانکاوی، تحولی که در سوژه ایجاد میشود و ما اثراتش را در دفعه بعد و دفعات بعد که شخص مراجعه کرد، دیدیم آن وقت است که میفهمیم تعبیر انجام گرفته است یا نه. تعبیر واقعی آن است که منجر به یک تحول توپولوژیک که لکان میگوید میشود. یک زیر و رویی در بعد واقع. ژک آلن میلر میگوید که آنالیست مسؤولیت آنچه را که گفته و آنچه را که نگفته ولی از حرفهایش برداشت شده را به عهده دارد. بدین جهت آنالیست کسی است که مسؤولیت او در مقابل گفتن خودش بنیادی است. و این بدین معنی است که او نه تنها در برابر آنچه که میگوید پاسخگو است بلکه میباید آنچه را که از حرفهایش برداشت میشود از قبل محاسبه کند و این آن چیزی است که یک روانکاو را تعریف میکند.....
جهت دسترسی به اطلاعات موثق در مورد روانکاوی اصیل و حقیقی به سایت انجمن فرویدی مراجع فرمایید: https://freudianassociation...
انتخاب متن و تصویر: مهدی ربیعی
@doostdaran_freudianassociation
https://uupload.ir/files/voy_106299241_201809514474785_3830225296299768136_n.jpg
Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudanassociation 💬👇
@doostdaran_freudianassociation
💬👇
باید اذعان کنم که برای من هیچ خلاقیتی، هیچ پردازشی، هیچ اثری زیبایی و شکوه طنز را ندارد. اخیراً کشف کردم که این مطلب در مورد کانت هم صادق بوده است. کشفی که باعث شد، دلبستگی و احترامم به او چند برابر بشود. اما گفتار با رفتار متفاوت است که نباید آنها را با هم اشتباه کرد. توضیح میدهم، در گفتار روانکاوی این ابژه
«a»
، یعنی ابژهای که اشتیاق از آن زاییده میشود است که تولید دانش و در نتیجه تولید گفتار میکند....
در گفتار هیستریک این سوژه است که در جایگاه عامل است. گفتم که ابژه
«a»
در هیچ تعریفی نمیگنجد، یعنی چیزی که به طور ذاتی یا بطور
Semantic
سرکش است. وقتی چیزی از لحاظ
Semantic
قابل تعریف نباشد، مترادف آن است که به طور ماهوی سرکش است و خارج از
Norm
، از آنجا که
Norm
ها و هنجارها همگی محصولات گفتار اربابی هستند، برای ابژه
«a»
وقتی که در جایگاه عامل قرار میگیرد، پشیزی نمیارزند. ابژه
«a»
تمام هنجارها را به سخره میگیرد تا حاکمیت خودش را مستقر کند. این است که ابژه
«a»
یک دیکتاتور به معنی واقعی کلمه است. ابژه
«a»
وقتی که در جایگاه عامل قرار میگیرد رفتاری را سبب میشود که میتوان آن را در یک طیف گسترده ارزیابی کرد. میتوان این رفتار را قاطعیت نامید یا اقتدار یا دیکتاتوری. میتوان حتی آن را رفتاری مگالومانیک یا ضد اجتماعی نامید. این رفتار را در یک کلام میتوان این طور خلاصه کرد که غافلگیر کننده است، سؤال برانگیز است و تولید طنز میکند و این دقیقاً همان چیزهایی است که مد نظر است. یعنی خارج شدن از مسیر، پرتاب شدن از موضع مستقر، متزلزل شدن تعاریف ساری و جاری و آبکی و جایگزینی آنها با طنز، یعنی پدیدهای که خودش خارج از
Norm
است. ضمناً ابژه
«a»
هیچگونه امر مطلق را که در گفتار اربابی بسیار هم جدی است به رسمیت نمیشناسد، چه برسد به کاریکاتورهای امر مطلق که در گفتار دانشگاهی وجود دارند، از جمله کشیکهای شما آقایون. در نتیجه وقتی که میگویم نمیتوان با افراد دیگر از همان ابتدا گفتار روانکاوی داشت منظورم تأکید بر این مطلب است که تا وقتی که دیگری متوجه نشده است که این امور مطلق در گفتار روانکاوی به پشیزی نمیارزند، میبایست اول این مطلب را به آن مخاطب نشان داد.
جلسه چهارم دوره اول ۱۰ خرداد ۱۳۸۰
از کلاسهای عرصه فرویدی ـ مکتب لکان
منبع: وب سایت انجمن فرویدی
.....
#روانکاو#دکتر_میترا_کدیور
#ابژه#اشتیاق#گفتار_روانکاوی#طنز#تولید_دانش#تولید_گفتار#دیکتاتور#زبان
انتخاب متن و تصویر: فاطمه حُسنی ابراهیمی
@doostdaran_freudianassociation
💬👇
باید اذعان کنم که برای من هیچ خلاقیتی، هیچ پردازشی، هیچ اثری زیبایی و شکوه طنز را ندارد. اخیراً کشف کردم که این مطلب در مورد کانت هم صادق بوده است. کشفی که باعث شد، دلبستگی و احترامم به او چند برابر بشود. اما گفتار با رفتار متفاوت است که نباید آنها را با هم اشتباه کرد. توضیح میدهم، در گفتار روانکاوی این ابژه
«a»
، یعنی ابژهای که اشتیاق از آن زاییده میشود است که تولید دانش و در نتیجه تولید گفتار میکند....
در گفتار هیستریک این سوژه است که در جایگاه عامل است. گفتم که ابژه
«a»
در هیچ تعریفی نمیگنجد، یعنی چیزی که به طور ذاتی یا بطور
Semantic
سرکش است. وقتی چیزی از لحاظ
Semantic
قابل تعریف نباشد، مترادف آن است که به طور ماهوی سرکش است و خارج از
Norm
، از آنجا که
Norm
ها و هنجارها همگی محصولات گفتار اربابی هستند، برای ابژه
«a»
وقتی که در جایگاه عامل قرار میگیرد، پشیزی نمیارزند. ابژه
«a»
تمام هنجارها را به سخره میگیرد تا حاکمیت خودش را مستقر کند. این است که ابژه
«a»
یک دیکتاتور به معنی واقعی کلمه است. ابژه
«a»
وقتی که در جایگاه عامل قرار میگیرد رفتاری را سبب میشود که میتوان آن را در یک طیف گسترده ارزیابی کرد. میتوان این رفتار را قاطعیت نامید یا اقتدار یا دیکتاتوری. میتوان حتی آن را رفتاری مگالومانیک یا ضد اجتماعی نامید. این رفتار را در یک کلام میتوان این طور خلاصه کرد که غافلگیر کننده است، سؤال برانگیز است و تولید طنز میکند و این دقیقاً همان چیزهایی است که مد نظر است. یعنی خارج شدن از مسیر، پرتاب شدن از موضع مستقر، متزلزل شدن تعاریف ساری و جاری و آبکی و جایگزینی آنها با طنز، یعنی پدیدهای که خودش خارج از
Norm
است. ضمناً ابژه
«a»
هیچگونه امر مطلق را که در گفتار اربابی بسیار هم جدی است به رسمیت نمیشناسد، چه برسد به کاریکاتورهای امر مطلق که در گفتار دانشگاهی وجود دارند، از جمله کشیکهای شما آقایون. در نتیجه وقتی که میگویم نمیتوان با افراد دیگر از همان ابتدا گفتار روانکاوی داشت منظورم تأکید بر این مطلب است که تا وقتی که دیگری متوجه نشده است که این امور مطلق در گفتار روانکاوی به پشیزی نمیارزند، میبایست اول این مطلب را به آن مخاطب نشان داد.
جلسه چهارم دوره اول ۱۰ خرداد ۱۳۸۰
از کلاسهای عرصه فرویدی ـ مکتب لکان
منبع: وب سایت انجمن فرویدی
.....
#روانکاو#دکتر_میترا_کدیور
#ابژه#اشتیاق#گفتار_روانکاوی#طنز#تولید_دانش#تولید_گفتار#دیکتاتور#زبان
انتخاب متن و تصویر: فاطمه حُسنی ابراهیمی
@doostdaran_freudianassociation