Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation «بیستون را عشق کند و شهرتش فرهاد برد» @doostdaran_freudianassociation 💬👇
لکان روزی گفت: «فروید مرا می نگرد». فروید همه روانکاوان را می نگرد. اما چه کسی فروید را می نگریست؟ برای نایل شدن به هر هدف باید کسی آدم را بنگرد و این کس، کسی جز «بزرگ دیگری» نیست. لکان می گوید : «اشتیاق آدمی، اشتیاق دیگری است» و پارسی زبانان می گویند: «بيستون را عشق كند و شهرتش فرهاد برد».
.......
لکان معتقد است که در آخر روانکاوی نوعی به هم بافتگی اتفاق می افتد. اشتیاق ناخودآگاه سوژه با ژوئی سانسی که منحصر به اوست به هم متصل می شوند و این اتصال با حلقه عشق صورت می گیرد. عشقی را که شخص در آخر روانکاوی می شناسد هرگز در عمرش تجربه نکرده است. این عشقی است که بر یک تصویر نارسی سیستی (خودشیفتگانه) متکی نیست، خارج از هر گونه همانند سازی و ورای فانتاسم است.
......
وقتی که عشق با ژوئی سانس برخورد می کند خود را عقب می کشد، کم می آورد و این یعنی نشان دادن حد و مرزهای عشق در بعد واقع و در ارتباطش با ژوئی سانس.
اما لکان در سمینار «هنوز» چشم انداز دیگری در مقابل ما می گشاید که می توان آن را در این جمله خلاصه کرد : «عشق آن چیزی است که به ژوئی سانس اجازه می دهد تا حد اشتیاق متعالی گردد». عشق خود را ملزم به دوست داشتن ژوئی سانس نمی داند بلکه آن را تبدیل به ژوئی سانس در وراء می کند.
منبع : كتاب #مكتب_لكان ، روانكاوی در قرن بیست ویکم دکتر #میترا_کدیور
#فروید #لکان #روانکاو #روانکاوی #ناخودآگاه #سوژه #ژوئی_سانس #اشتیاق #عشق
#کلمه #فانتاسم #انتقال #بعد_واقع
Muzic : François de Roubaix
انتخاب ویدیو و متن : ربابه ايلخانی زاده
@doostdaran_freudianassociation
.......
لکان معتقد است که در آخر روانکاوی نوعی به هم بافتگی اتفاق می افتد. اشتیاق ناخودآگاه سوژه با ژوئی سانسی که منحصر به اوست به هم متصل می شوند و این اتصال با حلقه عشق صورت می گیرد. عشقی را که شخص در آخر روانکاوی می شناسد هرگز در عمرش تجربه نکرده است. این عشقی است که بر یک تصویر نارسی سیستی (خودشیفتگانه) متکی نیست، خارج از هر گونه همانند سازی و ورای فانتاسم است.
......
وقتی که عشق با ژوئی سانس برخورد می کند خود را عقب می کشد، کم می آورد و این یعنی نشان دادن حد و مرزهای عشق در بعد واقع و در ارتباطش با ژوئی سانس.
اما لکان در سمینار «هنوز» چشم انداز دیگری در مقابل ما می گشاید که می توان آن را در این جمله خلاصه کرد : «عشق آن چیزی است که به ژوئی سانس اجازه می دهد تا حد اشتیاق متعالی گردد». عشق خود را ملزم به دوست داشتن ژوئی سانس نمی داند بلکه آن را تبدیل به ژوئی سانس در وراء می کند.
منبع : كتاب #مكتب_لكان ، روانكاوی در قرن بیست ویکم دکتر #میترا_کدیور
#فروید #لکان #روانکاو #روانکاوی #ناخودآگاه #سوژه #ژوئی_سانس #اشتیاق #عشق
#کلمه #فانتاسم #انتقال #بعد_واقع
Muzic : François de Roubaix
انتخاب ویدیو و متن : ربابه ايلخانی زاده
@doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation «افسردگی آن چیزی است که تحت تأثیر داروهای ضدافسردگی بهبود می یابد»! پیدا کنید سوژه انسانی را. @doostdaran_freudianassociation 💬👇
و بیمار این خاطرات را تعریف می کند و با بر زبان آوردن هر کلمه درد و رنجش، بیماری اش، رابطه اش با آدمها و کل زندگی اش برایش تغییر معنا می دهند. سوژه انسانی سر بر می آورد.
بعد از مصاحبه بیمار به روانپزشکش تلفن می کند. روانپزشک بسیار نگران با ما تماس می گیرد و می خواهد بداند آیا ما چیز دیگری غیر از «پسیکوزمانیاکو دپرسیو» پیدا کرده ایم؟ ما چیز دیگری پیدا نکرده بودیم فقط با یک سوژه انسانی ملاقات کرده بودیم.
سوژه ای که در زیر تلی از دستاوردهای علمی مدفون شده بود.
شهادت دادن این بیمار با تمام اختصارش دو نوع پراتیک را بر ملا می سازد: نوعی که تماماً بر محور دانسته هاست و نوعی که بر محور اخلاق است.
اخلاق؟ اخلاق اینجا چه معنایی دارد؟ بله این سؤالی است که این روزها علم کمتر از خودش می پرسد. اخلاق بدین معناست که در پس سمیولوژی، بیوشیمی، فارماکولوژی، ژنتیک، نوروفیزیولوژی، نورورادیولوژی، اپیدمیولوژی و بقیه لوژی ها یک سوژه انسانی است و این کافی نیست که با مراجعین خود رفتاری انسانی داشته باشیم تا سوژه انسانی سربرآورد.
به این تعریفی که دانش مدرن از افسردگی می دهد توجه کنید: «افسردگی آن چیزی است که تحت تأثیر داروهای ضدافسردگی بهبود می یابد»! پیدا کنید سوژه انسانی را.
منبع : كتاب #مكتب_لكان ، روانكاوی در قرن بیست ویکم دکتر #میترا_کدیور
#فروید #لکان #روانکاو #روانکاوی #روانپزشک #بیمار #خاطرات #مراجع #سوژه #سوژه_انسانی #اخلاق #دارو #افسردگی
انتخاب ویدیو و متن : ربابه ايلخانی زاده
@doostdaran_freudianassociation
بعد از مصاحبه بیمار به روانپزشکش تلفن می کند. روانپزشک بسیار نگران با ما تماس می گیرد و می خواهد بداند آیا ما چیز دیگری غیر از «پسیکوزمانیاکو دپرسیو» پیدا کرده ایم؟ ما چیز دیگری پیدا نکرده بودیم فقط با یک سوژه انسانی ملاقات کرده بودیم.
سوژه ای که در زیر تلی از دستاوردهای علمی مدفون شده بود.
شهادت دادن این بیمار با تمام اختصارش دو نوع پراتیک را بر ملا می سازد: نوعی که تماماً بر محور دانسته هاست و نوعی که بر محور اخلاق است.
اخلاق؟ اخلاق اینجا چه معنایی دارد؟ بله این سؤالی است که این روزها علم کمتر از خودش می پرسد. اخلاق بدین معناست که در پس سمیولوژی، بیوشیمی، فارماکولوژی، ژنتیک، نوروفیزیولوژی، نورورادیولوژی، اپیدمیولوژی و بقیه لوژی ها یک سوژه انسانی است و این کافی نیست که با مراجعین خود رفتاری انسانی داشته باشیم تا سوژه انسانی سربرآورد.
به این تعریفی که دانش مدرن از افسردگی می دهد توجه کنید: «افسردگی آن چیزی است که تحت تأثیر داروهای ضدافسردگی بهبود می یابد»! پیدا کنید سوژه انسانی را.
منبع : كتاب #مكتب_لكان ، روانكاوی در قرن بیست ویکم دکتر #میترا_کدیور
#فروید #لکان #روانکاو #روانکاوی #روانپزشک #بیمار #خاطرات #مراجع #سوژه #سوژه_انسانی #اخلاق #دارو #افسردگی
انتخاب ویدیو و متن : ربابه ايلخانی زاده
@doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation سوژه معاصر کسی است که در وضعیت «هیچ ندانستن» است اما خیال می کند کنترل زندگی اش را در دست دارد. @doostdaran_freudianassociation 💬👇
سوژه معاصر کسی است که در وضعیت «هیچ ندانستن» است اما خیال می کند کنترل زندگی اش را در دست دارد و این انتخاب اجباری وجود بر سه شیوه استوار است:
.....
۳- آخرین روش انتخاب وجود سناریوی «زنی برای یک مرد» است و ظاهراً آنچه در اینجا مدنظر است بدست آوردن عشق است. عشق به عنوان راه حلی موقتی علیه کاستراسیون. دوست داشته شدن یک نوع از خودبیگانگی اجباری و تشدید شده ای را به همراه دارد زیرا حرکتی در راستای اشتیاق و خواسته های شریک است. ابژه ای را که هیستریک برای دیگری است، یا در واقع سمپتومی را که او برای دیگری است، جایگاههای متفاوتی را برای او باز می کند. در یک شکل آن او در نوعی بالماسکه خود را تقدیم فانتاسم مرد می کند و در شکل دیگری وجود خود را به دست مردش می سپارد. او ژوئی سانس ناشی از سائق را فدای ژوئی سانس بی بهره گی می کند که در تمام شکایت هایش بخوبی هویداست. بعد از آنکه خود را تماماً وقف مردش كرد يا از آن شكايت دارد كه مورد سوء استفاده او قرار می گیرد و یا شکایت می کند که بدون مردش هیچ است. در چنین شرایطی از دست دادن عشق سوژه را به چنان ورطه هولناکی سوق می دهد که گاه تنها راه خروج از آن خودکشی است. برای او از دست دادن زوج مترادف از دست دادن لیبیدوست، مترادف از دست دادن هر نوع اشتیاق است و از بین بردن خود گاه تنها راه حل باقیمانده.
منبع : كتاب #مكتب_لكان ، روانكاوی در قرن بیست ویکم دکتر #میترا_کدیور
#فروید #لکان #روانکاو #روانکاوی #ناخودآگاه #سوژه #ژوئی_سانس #اشتیاق #عشق #انتقال #فانتاسم #لیبیدو #هيستریک #کاستراسیون #بالماسکه #فانتاسم #سمپتوم #زن #خودکشی
انتخاب ویدیو و متن : ربابه ايلخانی زاده
@doostdaran_freudianassociation
.....
۳- آخرین روش انتخاب وجود سناریوی «زنی برای یک مرد» است و ظاهراً آنچه در اینجا مدنظر است بدست آوردن عشق است. عشق به عنوان راه حلی موقتی علیه کاستراسیون. دوست داشته شدن یک نوع از خودبیگانگی اجباری و تشدید شده ای را به همراه دارد زیرا حرکتی در راستای اشتیاق و خواسته های شریک است. ابژه ای را که هیستریک برای دیگری است، یا در واقع سمپتومی را که او برای دیگری است، جایگاههای متفاوتی را برای او باز می کند. در یک شکل آن او در نوعی بالماسکه خود را تقدیم فانتاسم مرد می کند و در شکل دیگری وجود خود را به دست مردش می سپارد. او ژوئی سانس ناشی از سائق را فدای ژوئی سانس بی بهره گی می کند که در تمام شکایت هایش بخوبی هویداست. بعد از آنکه خود را تماماً وقف مردش كرد يا از آن شكايت دارد كه مورد سوء استفاده او قرار می گیرد و یا شکایت می کند که بدون مردش هیچ است. در چنین شرایطی از دست دادن عشق سوژه را به چنان ورطه هولناکی سوق می دهد که گاه تنها راه خروج از آن خودکشی است. برای او از دست دادن زوج مترادف از دست دادن لیبیدوست، مترادف از دست دادن هر نوع اشتیاق است و از بین بردن خود گاه تنها راه حل باقیمانده.
منبع : كتاب #مكتب_لكان ، روانكاوی در قرن بیست ویکم دکتر #میترا_کدیور
#فروید #لکان #روانکاو #روانکاوی #ناخودآگاه #سوژه #ژوئی_سانس #اشتیاق #عشق #انتقال #فانتاسم #لیبیدو #هيستریک #کاستراسیون #بالماسکه #فانتاسم #سمپتوم #زن #خودکشی
انتخاب ویدیو و متن : ربابه ايلخانی زاده
@doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation در حیطه روانکاوی از هر کجا که شروع کنیم به ناچار همیشه به عشق ختم خواهیم کرد. @doostdaran_freudianassociation 💬👇
گاهی وقت ها احساس می کنم که صحبت کردن از روانکاوی برای مخاطبین پارسی زبان بسیار ساده تر از مخاطبین غربی است. به این دلیل ساده که من هیچ قوم دیگری را نمی شناسم که در تاریخ و فرهنگش تا بدین حد در وادی عشق راه پیموده باشد. در این فرهنگ هر کسی که خواسته در دنیای شعر و ادب جایی برای خود باز کند چاره ای نداشته جز اینکه در وادی عشق قدم نهد یا شاید برعکس چون در وادی عشق طی طریق کرده توانسته از خود نامی بجا بگذارد.
گفتم مخاطبین پارسی زبان و نه مخاطبین ایرانی زیرا که در ناخودآگاه فقط هویت زبانی وجود دارد و یا بهتر وجود زبانی. به همین دلیل هم هست که وقتی قومی تصمیم به نابودی قوم دیگری می گیرد سعی در از بین بردن زبانش دارد. هستند ملتهایی که هیچگونه سرزمین رسمی ندارند اما چون زبان خاص خود را دارند پس وجود دارند.
.......
در حیطه روانکاوی از هر کجا که شروع کنیم به ناچار همیشه به عشق ختم خواهیم کرد. جای تعجب هم نیست، علمی که از رؤیا آغاز کرد باید هم به عشق ختم کند.
منبع : كتاب #مكتب_لكان ، روانكاوی در قرن بیست ویکم دکتر #میترا_کدیور
#فروید #لکان #روانکاو #روانکاوی #ناخودآگاه #سمپتوم #سوژه #ژوئی_سانس #اشتیاق #عشق #پارسی #پارسی_زبان #انتقال #رؤیا #فانتاسم #لیبیدو #کاستراسیون #زبان #زبانشناسی #هویت #ملت #سرزمین #تاریخ #فرهنگ #مولانا
آواز : سید خلیل عالی نژاد
انتخاب ویدیو و متن : ربابه ايلخانی زاده
@doostdaran_freudianassociation
گفتم مخاطبین پارسی زبان و نه مخاطبین ایرانی زیرا که در ناخودآگاه فقط هویت زبانی وجود دارد و یا بهتر وجود زبانی. به همین دلیل هم هست که وقتی قومی تصمیم به نابودی قوم دیگری می گیرد سعی در از بین بردن زبانش دارد. هستند ملتهایی که هیچگونه سرزمین رسمی ندارند اما چون زبان خاص خود را دارند پس وجود دارند.
.......
در حیطه روانکاوی از هر کجا که شروع کنیم به ناچار همیشه به عشق ختم خواهیم کرد. جای تعجب هم نیست، علمی که از رؤیا آغاز کرد باید هم به عشق ختم کند.
منبع : كتاب #مكتب_لكان ، روانكاوی در قرن بیست ویکم دکتر #میترا_کدیور
#فروید #لکان #روانکاو #روانکاوی #ناخودآگاه #سمپتوم #سوژه #ژوئی_سانس #اشتیاق #عشق #پارسی #پارسی_زبان #انتقال #رؤیا #فانتاسم #لیبیدو #کاستراسیون #زبان #زبانشناسی #هویت #ملت #سرزمین #تاریخ #فرهنگ #مولانا
آواز : سید خلیل عالی نژاد
انتخاب ویدیو و متن : ربابه ايلخانی زاده
@doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation دانشی را که بیمار به دنبال آن است در خود اوست، در ناخودآگاه اوست. @doostdaran_freudianassociation 💬👇
روانکاوی: در اینجا هم برخورد بیمار همانی است که در مورد قبل بود ؛ یعنی «من از خودم چیزی نمی دانم ولی تو حتما در مورد من می دانی». او می خواهد بداند و فکر می کند که این دانش نزد روانکاو است، بنابراین روانکاو را در جایگاه «کسی که فرض می شود بداند» قرار می دهد اما یک روانکاو واقعی، یعنی روانکاوی که خودش به طور صحیح و کامل روانکاوی شده باشد، می داند که در خارج از بیمار نیست و دانشی را که بیمار به دنبال آن است در خود اوست، در ناخودآگاه اوست. روانکاو می داند که وجودش فقط وسیله ای است برای اینکه این دانش ناخودآگاه به ظهور برسد. او می داند که تمام هنر او در این است که با استفاده از انتقال، شرایطی را فراهم کند که بیمار خودش این دانش را تولید کند. او ملزم به جواب دادن نیست ؛ او ملزم به «تعبیر» است. تعبیر یعنی بزرگ نمایی حرفهای خود بیمار. یعنی واداشتن او به شنیدن آنچه خودش می گوید. زیرا بیمار علیرغم تمام رنجهایش و به رغم تمام تلاشهایش در عمق وجودش نمی خواهد بداند. روانکاوی که در این تله بیفتد و باور کند که در جایگاه «کسی که فرض می شود بداند» قرار دارد نهایتاً كارش به دستورالعمل دادن و نصيحت كردن می رسد و اگر خیلی «دانشمند» باشد مشغول القاء تئوريهای خود به بیمار می شود. حتی فروید پدر علم روانکاوی از این اشتباه مصون نماند. او این اشتباه را در مورد «دورا» مرتکب شد و این مورد را همواره به عنوان یکی از شکستهایش معرفی می کرد. می دانیم که آنالیز «دورا» بیشتر از سه ماه طول نکشید و «دورا» با قطع زودهنگام روانکاویش به فروید فهماند که روانکاو در جایگاه «کسی که فرض می شود بداند» نیست حتی اگر او خود فروید باشدو این کاری است که هیچیک از بیماران هیستریک از انجام آن دریغ نخواهند ورزید. روانکاو از نشستن در جایگاه «کسی که فرض می شود بداند» سرباز می زند. او انتقال از بعد «تصویری» را تبدیل به انتقال در بعد «نمادی» می کند. یعنی انتقالی را که به صورت عواطف احساسات است تبدیل به انتقال کلمه می کند. کلماتی که یکی پس از دیگری دانش ناخودآگاه را به همراه می آورند. او بیمار را قدم به قدم یا بهتر بگوئيم كلمه به كلمه همراهی میکند تا جایی که به او بگوید «تو این هستی».
.....
منبع : كتاب #مكتب_لكان ، روانكاوی در قرن بیست و یکم دکتر #میترا_کدیور
#فروید #لکان #روانکاو #روانکاوی #دانش #رنج #ناخودآگاه #دانش_ناخودآگاه #ژوئی_سانس #ژوئیسانس #بيمار #تعبير #انتقال #آناليز #بعد_تصويری #بعد_نمادین #کلمه #کلمه_به_کلمه #قدم_به_قدم
انتخاب ویدیو و متن : ربابه ايلخانی زاده
@doostdaran_freudianassociation
.....
منبع : كتاب #مكتب_لكان ، روانكاوی در قرن بیست و یکم دکتر #میترا_کدیور
#فروید #لکان #روانکاو #روانکاوی #دانش #رنج #ناخودآگاه #دانش_ناخودآگاه #ژوئی_سانس #ژوئیسانس #بيمار #تعبير #انتقال #آناليز #بعد_تصويری #بعد_نمادین #کلمه #کلمه_به_کلمه #قدم_به_قدم
انتخاب ویدیو و متن : ربابه ايلخانی زاده
@doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation آنچه در یک جامعه به صورت تقاضا برای آزادی به منصّه ظهور می رسد، ممکن است نوعی اعتراض علیه بی عدالتی های موجود باشد. @doostdaran_freudianassociation 💬👇
در نتیجه فروید معتقد است: «آخرین دستاورد تمدن وقتی است که در آن حکومت قانون بر تمام افراد اجتماع به یک نحو عمل می کند. افرادی که همگی با قربانی کردن قسمتی از کامیابی های غریزی خود در ایجاد آن سهیم بوده اند و اینکه حکومت قانون هیچکس را به حال خود و به دلخواه یک قدرت مطلقه وانمی گذارد.
آزادی فردی هدیه تمدن نیست. این آزادی قبل از اینکه تمدنی باشد بسیار بیشتر بوده است. اگر چه در آنوقت ارزشی هم نداشته، زیرا فرد در وضعیتی نبوده که بتواند از آن دفاع کند. پیشرفت تمدن ایجاب می کند که آزادی های فردی محدود شوند و عدالت ایجاب می کند که هیچکس نتواند از زیر بار این محدود شدن شانه خالی کند».
فروید ادامه می دهد: «آنچه در یک جامعه به صورت تقاضا برای آزادی به منصّه ظهور می رسد ممکن است نوعی اعتراض علیه بی عدالتی های موجود باشد، که این خود می تواند در راستای اعتلای تمدن باشد. و یا ممکن است به علت پایداری بقایای شخصیّت اولیه آنها (معترضین) باشد که توسط تمدن مهار نشده و در نتیجه می تواند به صورت عداوت با تمدن بروز کند.
تقاضا برای آزادی در نتیجه یا در مقابل اشکال و صور خاص یک تمدن است، و در مقابل کاستی ها و نقایص آن، و یا در مقابل تمدن به طور کلّی.
به نظر نمی رسد که هیچ چیز قادر باشد بشر را وادار کند که همچون موریانه ها زندگی کند. مسلّم است که او از آزادی فردی خود دفاع خواهد کرد. قسمت اعظمی از تلاشهای بشر به این مسأله اختصاص دارد که به نوعی تعادل بین توقعات تمدن از او و خواسته های خودش دست یابد. شادکامی او به این مسأله بستگی دارد. یکی از مسائلی که سرنوشت تمدن را تعیین می کند همین نکته است که آیا در شکل خاصی از تمدن دسترسی به یک چنین تعادلی امکانپذیر هست و یا اینکه هیچگونه آشتی در این تضاد امکان ندارد».
می بینید که فروید سرنوشت تمدن را به دو نکته وابسته می داند: یکی عدالت و دیگری «امکان برقراری نوعی تعادل بین خواسته های فردی و توقعات فرهنگی».
.......
منبع : كتاب #مكتب_لكان ، روانكاوی در قرن بیست و یکم دکتر #میترا_کدیور
#فروید #لکان #لاكان #روانکاو #روانکاوی #روانکاوی_فرویدی #زيگموند_فرويد #سوژه #ژوئی_سانس #بازگشت_ژوئی_سانس #تمدن #دستاورد_تمدن #انسان #حقوق_ازدست_رفته #حکومت_قانون #عدالت #انقلابات #پسيكاناليز
#نه_به_تحريف_فرويد
#نه_به_تحريف_كتاب_مكتب_لكان
فیلم : دونده / امیر نادری
انتخاب ویدیو و متن : ربابه ايلخانی زاده
@doostdaran_freudianassociation
آزادی فردی هدیه تمدن نیست. این آزادی قبل از اینکه تمدنی باشد بسیار بیشتر بوده است. اگر چه در آنوقت ارزشی هم نداشته، زیرا فرد در وضعیتی نبوده که بتواند از آن دفاع کند. پیشرفت تمدن ایجاب می کند که آزادی های فردی محدود شوند و عدالت ایجاب می کند که هیچکس نتواند از زیر بار این محدود شدن شانه خالی کند».
فروید ادامه می دهد: «آنچه در یک جامعه به صورت تقاضا برای آزادی به منصّه ظهور می رسد ممکن است نوعی اعتراض علیه بی عدالتی های موجود باشد، که این خود می تواند در راستای اعتلای تمدن باشد. و یا ممکن است به علت پایداری بقایای شخصیّت اولیه آنها (معترضین) باشد که توسط تمدن مهار نشده و در نتیجه می تواند به صورت عداوت با تمدن بروز کند.
تقاضا برای آزادی در نتیجه یا در مقابل اشکال و صور خاص یک تمدن است، و در مقابل کاستی ها و نقایص آن، و یا در مقابل تمدن به طور کلّی.
به نظر نمی رسد که هیچ چیز قادر باشد بشر را وادار کند که همچون موریانه ها زندگی کند. مسلّم است که او از آزادی فردی خود دفاع خواهد کرد. قسمت اعظمی از تلاشهای بشر به این مسأله اختصاص دارد که به نوعی تعادل بین توقعات تمدن از او و خواسته های خودش دست یابد. شادکامی او به این مسأله بستگی دارد. یکی از مسائلی که سرنوشت تمدن را تعیین می کند همین نکته است که آیا در شکل خاصی از تمدن دسترسی به یک چنین تعادلی امکانپذیر هست و یا اینکه هیچگونه آشتی در این تضاد امکان ندارد».
می بینید که فروید سرنوشت تمدن را به دو نکته وابسته می داند: یکی عدالت و دیگری «امکان برقراری نوعی تعادل بین خواسته های فردی و توقعات فرهنگی».
.......
منبع : كتاب #مكتب_لكان ، روانكاوی در قرن بیست و یکم دکتر #میترا_کدیور
#فروید #لکان #لاكان #روانکاو #روانکاوی #روانکاوی_فرویدی #زيگموند_فرويد #سوژه #ژوئی_سانس #بازگشت_ژوئی_سانس #تمدن #دستاورد_تمدن #انسان #حقوق_ازدست_رفته #حکومت_قانون #عدالت #انقلابات #پسيكاناليز
#نه_به_تحريف_فرويد
#نه_به_تحريف_كتاب_مكتب_لكان
فیلم : دونده / امیر نادری
انتخاب ویدیو و متن : ربابه ايلخانی زاده
@doostdaran_freudianassociation