Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation 💬👇
روانکاوی تجربه سوژه است و این مهمترین نکته است. این تجربه چگونه آغاز میشود؟ در ابتدای کار همیشه یک درخواست درمان وجود دارد (یک درخواست تراپوتیک) که این درخواست منتج از یک درد و رنج درونی است. این رنج یک رنج روحی است و خود متقاضی هم این را میداند حتی اگر بازتابهای جسمی داشته باشد که اغلب هم دارد. در ابتدای کار پس یک درخواست درمان وجود دارد ولی خیلی زود تبدیل به یک تفحص میشود. میتوان این تفحص را تفحص حقیقت نامید، تفحص حقیقت اشتیاق. در عین حال میتوانیم همانطور که میلر گفته است در مورد همه این واژهها تردید داشته باشیم، در مورد واژه تفحص، اشتیاق، حقیقت و … اما نمیتوان در مورد آنچه که در نهایت کار به دست میآید تردید کرد. آنچه در نهایت کار به دست میآید به نظر لکان وجود زدایی..است که در واقع میتوانیم بگوییم یک توهم زدایی واقعی است. توجه کنیم که وجود زدایی با بیوجودی...کاملاً متفاوت است.
پیشوند de
در فرانسه به معنی برداشتن، گرفتن، تخلیه کردن، به هم زدن است و این نئولوژیسم لکان نوعی گرفتن، برداشتن و تخلیه کردن و به هم زدن وجود را القا میکند که به خوبی کاری که در روانکاوی انجام میگیرد را نشان میدهد.
از کلاسهای عرصه فرویدی ـ مکتب لکان
جلسه اول دوره اول (۳۰ فروردین ۱۳۸۰)
#روانکاوی #میترا_کدیور #حقیقت #اشتیاق #توهم #تفحص #انجمن_فرویدی
انتخاب متن و تصویر: مریم قائدرحمتی
@doostdaran_freudianassociation
پیشوند de
در فرانسه به معنی برداشتن، گرفتن، تخلیه کردن، به هم زدن است و این نئولوژیسم لکان نوعی گرفتن، برداشتن و تخلیه کردن و به هم زدن وجود را القا میکند که به خوبی کاری که در روانکاوی انجام میگیرد را نشان میدهد.
از کلاسهای عرصه فرویدی ـ مکتب لکان
جلسه اول دوره اول (۳۰ فروردین ۱۳۸۰)
#روانکاوی #میترا_کدیور #حقیقت #اشتیاق #توهم #تفحص #انجمن_فرویدی
انتخاب متن و تصویر: مریم قائدرحمتی
@doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation 💬👇
"اوژنیو کاسترو" می گوید: ((پراتیک روانکاوی خود یک پراتیک خودداری است: سکوت از جانب روانکاو و از جانب روانکاوی شونده، خودداری از هر چیز دیگری به غیر از کلام. کلامی که در اثر انتقال تبدیل به یک گفتار می شود. الکلیک صاحب گفتار نیست اما با خودداری کردن قادر می شود از مدخل گفتار هیستریک پا به آستانه روانکاوی بگذارد و در مورد مستی خود که در واقع نه یک سمپتوم بلکه یک ضدسمپتوم است به تفحص بپردازد. برای دست یافتن به یک گفتار ضروری ترین عنصر دانش ناخودآگاه است. در حالت مستی این دانش ناخودآگاه غایب است، اگر چه سیلاب کلمات ممکن است حاوی حقایقی نیز باشند که دیگری را تکان دهد ولی آنها خود فرد مست را لمس نمی کنند)).
حالت مستی یکی از بهترین نمونه هایی است که در آن می توان نشان داد که روانکاوی بر اساس عواطف و احساسات نیست بلکه صحبت از حقیقت بیمار است. فرد مست اغلب طوفانی از عواطف و احساسات را به نمایش می گذارد بدون آنکه با حقیقت روبه رو شود. مستی در واقع برای اندود کردن شکافی است که از آن حقیقت به بیرون می تراود. مستی یعنی محکم بستن در بطری حقیقت برای خود بیمار. آن راستیی که در اصطلاح "مستی و راستی" وجود دارد خود فرد را در برنمی گیرد.
برگرفته از کتاب؛
مکتب لکان روانکاوی در قرن بیست و یکم
#روانکاوی #الکلیک #مستی #میترا_کدیور #سمپتوم #حقیقت #انجمن_فرویدی
انتخاب متن و تصویر: مریم قائدرحمتی
@doostdaran_freudianassociation
حالت مستی یکی از بهترین نمونه هایی است که در آن می توان نشان داد که روانکاوی بر اساس عواطف و احساسات نیست بلکه صحبت از حقیقت بیمار است. فرد مست اغلب طوفانی از عواطف و احساسات را به نمایش می گذارد بدون آنکه با حقیقت روبه رو شود. مستی در واقع برای اندود کردن شکافی است که از آن حقیقت به بیرون می تراود. مستی یعنی محکم بستن در بطری حقیقت برای خود بیمار. آن راستیی که در اصطلاح "مستی و راستی" وجود دارد خود فرد را در برنمی گیرد.
برگرفته از کتاب؛
مکتب لکان روانکاوی در قرن بیست و یکم
#روانکاوی #الکلیک #مستی #میترا_کدیور #سمپتوم #حقیقت #انجمن_فرویدی
انتخاب متن و تصویر: مریم قائدرحمتی
@doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation اگر قرار بود هر آدمی را به اندازه لیاقتش قضاوت کنند، هیچ کسی را از شلاق خوردن گریزی نبود. @doostdaran_freudianassociation 💬👇
معنی اینکه فرد ملانکولیک میگوید حالا از همیشه بهترم اینست: وقتی میگوید من یک آدم پست، رذل و کثیفیام که هیچوقت هم بهتر از این نبودهام، به معنای اینست که او متوجه نیست که این یک واقعه است که فعلاً اتفاق افتاده؛ بلکه او معتقد است از قبل هم همینطوری بوده و همیشه وضع همینگونه بوده. ولی یک نکته دیگر هم هست؛ فروید میگوید: ای بابا! چرا شما فکر میکنید این آدم مریض است؟ شاید او از بقیه آدمها فقط تیزبینتر باشد و بیشتر به حقیقت وجود آدم پیبرده باشد. فروید می پرسد چرا باید یک آدمی اول مریض شود تا به چنین بینشی در مورد خودش دست پیدا کند (یا در مورد کل روح و روان آدمی)، و از هملت مثال میآورد که میگفت: «اگر قرار بود هر آدمی را به اندازه لیاقتش قضاوت کنند، هیچ کسی را از شلاق خوردن گریزی نبود.»
فروید سپس این اشارات را در پرانتز میگذارد و باز ادامه میدهد: علی رغم این حقیقت، ما به این وضعیت به عنوان یک بیماری نگاه میکنیم، چون آدمی که چنین نظراتی نسبت به خودش دارد “بیمار” است. نه اینکه این نظرات غلط باشد. خیر، این نظرات فقط غیرمعمول هستند چوت آدمها معمولاً فکر میکنند تافته جدابافته هستند، و بنابراین وقتی این یکی با دیگران فرق کرده و این نظرات را نسبت به خودش دارد، پس «بیمار» است.
منبع : #سایت_انجمن_فرویدی(سوگ و ملانکولی)
....
#ملانکولیک #مریض #بیمار #تافته_جدا_بافته #تیزبین #حقیقت #هملت
انتخاب تصویر و متن: پرهام زرگر
@doostdaran_freudianassociation
فروید سپس این اشارات را در پرانتز میگذارد و باز ادامه میدهد: علی رغم این حقیقت، ما به این وضعیت به عنوان یک بیماری نگاه میکنیم، چون آدمی که چنین نظراتی نسبت به خودش دارد “بیمار” است. نه اینکه این نظرات غلط باشد. خیر، این نظرات فقط غیرمعمول هستند چوت آدمها معمولاً فکر میکنند تافته جدابافته هستند، و بنابراین وقتی این یکی با دیگران فرق کرده و این نظرات را نسبت به خودش دارد، پس «بیمار» است.
منبع : #سایت_انجمن_فرویدی(سوگ و ملانکولی)
....
#ملانکولیک #مریض #بیمار #تافته_جدا_بافته #تیزبین #حقیقت #هملت
انتخاب تصویر و متن: پرهام زرگر
@doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation درس های دکتر کدیور حقیقت وجود انسان را آشکار می سازد. @doostdaran_freudianassociation 💬👇
ماهیت"درس های دکتر کدیور"به گونه ای است که با حقیقت وجود آدمی آمیخته است. برای فهمیدن
"درس های دکتر کدیور"چشم بینا و گوش شنوا لازم است. شاید به همین دلیل است روانکاوی با یک"آموزش سخت"درسالیان دراز انجام می شود و در این مسیر ذره ذره چشم و گوش بینا وشنوا می گردد و سرانجام روانکاوی فراگرفته می شود. "درس های دکترکیور "با کلیات آدمی سروکار دارد پلیدی های موجود در بشر را نشان می دهد. به عبارتی، "درس های دکترکدیور" "حقیقت" [۴] آدمی را آشکار می سازد و برای رسیدن به این حقیقت و درک آن"صرف وقت و انرژی" [۵] لازم است. شاید همین حقیقت آدمی است که سبب می شود این درس ها خیلی زود به وادی فراموشی سپرده شوند و بنا به میل آدمی"تحریف" [۶]گردند. حقیقت و درک حقیقت گاهی چنان دشوار است که فرد موقعیت نمی خواهم بدانم را به زندگی با"شهامت" [۷] ترجیح می دهد و به زندگی بزدلانه و"بی لیاقت" [۸] خود "دلخوش"[۹] است. دریکی از پنجشنبه های فرویدی خانم دکتر کدیور در توضیح مقاله روانکاوی وحشی [۱۰] فروید چنین بیان کردند: "نوروز یک ندانستن نیست، بلکه یک نمیخواهم بدانم است. "نمیخواهم بدانم" ی که از مقاومت های بیمار نشات می گیرد. نوروز ناشی از ندانستن نیست ، بلکه ندانستن ناشی از نوروز است " (کدیور، ۱۳۸۶ ). گاهی نیز انکار این درس ها تا جایی پیش می رود که فرد با تمام وجود به ستیزه جویی با حقیقت این یافته ها بر می خیزد .
هنگامی که سخن از " درس های دکتر کدیور " به میان می آید ، یعنی با فروید ، مکتب لکان، روانکاوی، ناخودآگاه ، سکسوالیته، سمپتوم، ژوئی سانس، مقاومت، واپس زنی، انتقال، اشتیاق و....سر و کار داریم و همیشه محتوای این درس ها با مقوله" اخلاق " [۱۱ ] ، " فرهنگ" [ ۱۲]
و " تمدن "[ ۱۳ ] گره خورده است. به نظر می رسد اخلاق در سراسر روانکاوی لکانی چنان گسترده است که تصور روانکاوی بدون اخلاق غیر ممکن است و این از دیگر خصوصیات " درس های دکتر کدیور" است.
برگرفته از #سایت_انجمن_فرویدی
#نه_به_تحریف_کتاب_مکتب_لکان
#میترا_کدیور #تحریف #روانکاو #فروید #حقیقت
انتخاب متن و تصویر: زهرا شمسعلی
@doostdaran_freudianassociation
"درس های دکتر کدیور"چشم بینا و گوش شنوا لازم است. شاید به همین دلیل است روانکاوی با یک"آموزش سخت"درسالیان دراز انجام می شود و در این مسیر ذره ذره چشم و گوش بینا وشنوا می گردد و سرانجام روانکاوی فراگرفته می شود. "درس های دکترکیور "با کلیات آدمی سروکار دارد پلیدی های موجود در بشر را نشان می دهد. به عبارتی، "درس های دکترکدیور" "حقیقت" [۴] آدمی را آشکار می سازد و برای رسیدن به این حقیقت و درک آن"صرف وقت و انرژی" [۵] لازم است. شاید همین حقیقت آدمی است که سبب می شود این درس ها خیلی زود به وادی فراموشی سپرده شوند و بنا به میل آدمی"تحریف" [۶]گردند. حقیقت و درک حقیقت گاهی چنان دشوار است که فرد موقعیت نمی خواهم بدانم را به زندگی با"شهامت" [۷] ترجیح می دهد و به زندگی بزدلانه و"بی لیاقت" [۸] خود "دلخوش"[۹] است. دریکی از پنجشنبه های فرویدی خانم دکتر کدیور در توضیح مقاله روانکاوی وحشی [۱۰] فروید چنین بیان کردند: "نوروز یک ندانستن نیست، بلکه یک نمیخواهم بدانم است. "نمیخواهم بدانم" ی که از مقاومت های بیمار نشات می گیرد. نوروز ناشی از ندانستن نیست ، بلکه ندانستن ناشی از نوروز است " (کدیور، ۱۳۸۶ ). گاهی نیز انکار این درس ها تا جایی پیش می رود که فرد با تمام وجود به ستیزه جویی با حقیقت این یافته ها بر می خیزد .
هنگامی که سخن از " درس های دکتر کدیور " به میان می آید ، یعنی با فروید ، مکتب لکان، روانکاوی، ناخودآگاه ، سکسوالیته، سمپتوم، ژوئی سانس، مقاومت، واپس زنی، انتقال، اشتیاق و....سر و کار داریم و همیشه محتوای این درس ها با مقوله" اخلاق " [۱۱ ] ، " فرهنگ" [ ۱۲]
و " تمدن "[ ۱۳ ] گره خورده است. به نظر می رسد اخلاق در سراسر روانکاوی لکانی چنان گسترده است که تصور روانکاوی بدون اخلاق غیر ممکن است و این از دیگر خصوصیات " درس های دکتر کدیور" است.
برگرفته از #سایت_انجمن_فرویدی
#نه_به_تحریف_کتاب_مکتب_لکان
#میترا_کدیور #تحریف #روانکاو #فروید #حقیقت
انتخاب متن و تصویر: زهرا شمسعلی
@doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation عشق به این ترتیب به وعده خود پایبند نمی ماند و همانطور که دروغ بخشی از حقیقت است، عشق به گفته آراگون «به راستی دروغ گفتن است». @doostdaran_freudianassociation 💬👇
پارادوکسهای عشق
نویسنده: رز ـ پل وینسیگورا
ترجمه (به انگلیسی): ریچارد کلین
ترجمه فارسی: منصوره اردشیرزاده
مقابله: مرجان پشت مشهدی
...
وقتی لکان در آخرین بخش آموزشاش، فرمول طرد گسترده رابطه جنسی را بسط میدهد، دیگر اصطلاح Verwerfung نیست که عشق را توصیف میکند بلکه [عشق] را بیشتر تلاشی برای جبران غیرممکن بودن رابطه جنسی، به خاطر معمای آن دو [میداند] (for the mystery of the two). عشق خارج از ریشههای این ناممکن متولد میشود. البته، عشق وعده داده است که معنای جنسی متوقف خواهد شد نه اینکه در احتمال رویارویی تحریر شده باشد و اینکه آن ضروری خواهد شد. «راه سراب»: رابطه جنسی نمیتواند تحریر شود، بشر از آن تبعید شده است. عشق، در حقیقت، «معنای جنسی را به تعلیق در میآورد.» او به خودش جلوه حقیقت داده است، اما بعد تصویری در آن حقیقت هیچ نیست جز «یک لحظه کاذب در ارتباط با بعد واقع»..عشق به این ترتیب به وعده خود پایبند نمیماند و همانطور که دروغ بخشی از حقیقت است، عشق به گفته آراگون «به راستی دروغ گفتن است». بنابراین مردی باور دارد که به زنی اشتیاق دارد، زنی باور دارد که عاشق است، و این باور پارادوکسیکال، اساساً به دروغ عشق چسبیده است.
عشق یک پدیده مرزی است. آن محدودههای ناممکن را جستجو میکند. صرفاً، مگر اینکه «ترکهای روی دیوار […]، تنها بتواند یک برآمدگی بر روی پیشانی ایجاد کند»
برای مطالعه کل مقاله به #سایت_انجمن_فرویدی رجوع کنید.
#عشق #لکان #دروغ #حقیقت #کاستراسیون #رابطه_جنسی #زن #مرد
انتخاب متن و تصویر: مهدی ربیعی
@doostdaran_freudianassociation
نویسنده: رز ـ پل وینسیگورا
ترجمه (به انگلیسی): ریچارد کلین
ترجمه فارسی: منصوره اردشیرزاده
مقابله: مرجان پشت مشهدی
...
وقتی لکان در آخرین بخش آموزشاش، فرمول طرد گسترده رابطه جنسی را بسط میدهد، دیگر اصطلاح Verwerfung نیست که عشق را توصیف میکند بلکه [عشق] را بیشتر تلاشی برای جبران غیرممکن بودن رابطه جنسی، به خاطر معمای آن دو [میداند] (for the mystery of the two). عشق خارج از ریشههای این ناممکن متولد میشود. البته، عشق وعده داده است که معنای جنسی متوقف خواهد شد نه اینکه در احتمال رویارویی تحریر شده باشد و اینکه آن ضروری خواهد شد. «راه سراب»: رابطه جنسی نمیتواند تحریر شود، بشر از آن تبعید شده است. عشق، در حقیقت، «معنای جنسی را به تعلیق در میآورد.» او به خودش جلوه حقیقت داده است، اما بعد تصویری در آن حقیقت هیچ نیست جز «یک لحظه کاذب در ارتباط با بعد واقع»..عشق به این ترتیب به وعده خود پایبند نمیماند و همانطور که دروغ بخشی از حقیقت است، عشق به گفته آراگون «به راستی دروغ گفتن است». بنابراین مردی باور دارد که به زنی اشتیاق دارد، زنی باور دارد که عاشق است، و این باور پارادوکسیکال، اساساً به دروغ عشق چسبیده است.
عشق یک پدیده مرزی است. آن محدودههای ناممکن را جستجو میکند. صرفاً، مگر اینکه «ترکهای روی دیوار […]، تنها بتواند یک برآمدگی بر روی پیشانی ایجاد کند»
برای مطالعه کل مقاله به #سایت_انجمن_فرویدی رجوع کنید.
#عشق #لکان #دروغ #حقیقت #کاستراسیون #رابطه_جنسی #زن #مرد
انتخاب متن و تصویر: مهدی ربیعی
@doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation روانکاوی تجربه سوژه است. @doostdaran_freudianassociation 💬👇
روانکاوی تجربه سوژه است و این مهم ترین نکته است. این تجربه چگونه آغاز می شود؟ در ابتدای کار همیشه یک درخواست درمان وجود دارد (یک درخواست تراپوتیک) که این درخواست منتج از یک درد و رنج درونی است. این رنج یک رنج روحی است و خود متقاضی هم این را می داند حتی اگر بازتاب های جسمی داشته باشد که اغلب هم دارد. در ابتدای کار پس یک درخواست درمان وجود دارد ولی خیلی زود تبدیل به یک تفحص می شود. می توان این تفحص را تفحص حقیقت نامید، تفحص حقیقت اشتیاق. در عین حال میتوانیم همان طور که میلر گفته است در مورد همه این واژه ها تردید داشته باشیم، در مورد واژه تفحص، اشتیاق، حقیقت و ... اما نمی توان در مورد آنچه که در نهایت کار بدست می آید تردید کرد. آنچه در نهایت کار بدست می آید به نظر لکان وجود زدایی[۱] است که درواقع می توانیم بگوییم یک توهم زدایی واقعی است. توجه کنیم که وجود زدایی با بی وجودی [۲] کاملا متفاوت است. پیشوند de در فرانسه به معنی برداشتن، گرفتن، تخلیه کردن، به هم زدن است و در این نئولوژیسم لکان نوعی گرفتن، برداشتن و تخلیه کردن و برهم زدن وجود را القا میکند که به خوبی کاری که در روانکاوی انجام میگیرد را نشان می دهد. در واقع روانکاوی بادکنک imaginaire را سوراخ میکند و وجودی را که در آن سرمایه گذاری شده خالی میکند، از بسیاری از چیزها جز صورتکی باقی نمی گذارد، و تمام ظواهر را که جزء وجود نیستند و حتی در نقطه مقابل آن هستند به عدم می کشاند. در واقع می توان گفت روانکاوی کشف کردن هیچ است، هیچی که در پس تمام ظواهر و تمام صورتک ها است و بالماسکه هیستریک این را به بهترین نحو به نمایش می گذارد.در پس بالماسکه هیستریک هیچ است.
برگرفته از #سایت_انجمن_فرویدی
#روانکاوی #میترا_کدیور #لکان #سوژه #اشتیاق #تفحص #حقیقت #هیستریک
انتخاب متن و تصویر: زهرا شمسعلی
@doostdaran_freudianassociation
برگرفته از #سایت_انجمن_فرویدی
#روانکاوی #میترا_کدیور #لکان #سوژه #اشتیاق #تفحص #حقیقت #هیستریک
انتخاب متن و تصویر: زهرا شمسعلی
@doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation همه چیز قابل گفتن نیست، چرا که در بعد حقیقت یک کل وجود ندارد؛ در واقع، هیچ حقیقتی نیست که کاملاً برحق باشد. @doostdaran_freudianassociation 💬👇
انتخاب کلمات
نویسنده: لوره نوو
ترجمه (به انگلیسی): رافائل مونتاگ
ترجمه فارسی: سوده رخشا
مقابله: فرزام پروا
ویرایش: حامد خطیبی
منتشر شده در ۲۴ مارچ ۲۰۱۴ توسط NLS
......
روانکاوی معنی را از اسارت واپس زنی رها کرد جایی که قدرت با مذهب پیمان اتحادی تشکیل داده بود؛ در حالی که معنی مذهبی همیشه پنهان کننده حقیقت بوده است. ولی، همان طور که ژ. ا. میلر در معرفیاش در خصوص کنگره WAP درباره بُعد واقع که به زودی برگزار میگردد، توضیح میدهد[۷]، این کاپیتالیسم است در اتحادش با دانش ـ از طریق تبلیغات جهانی شدن و یک ارتباط با کالاهای مادی و ابزارهایی که به پیوندهای اجتماعی مقدم شمرده شدهاند ـ که موجب یک غیرطبیعی شدن بعد سمبولیک و [بعد] واقع طبیعت شده است. به نظر میرسد که تلویزیون این شعار جدید را منتقل میکند: همه چیز میتواند گفته شود، و شنیده شود، توسط همه، بدون محدودیت، همه چیز میتواند بدون هیچ پوششی نشان داده و دیده شود.
لکان مخالف این روند بود، که گاهی آن را یک هذیان مینامید. به هر حال بدون ترفیع عملکرد پدر ـ که او را تا یک صورت ظاهر (semblant) تقلیل داده بود ـ و بدون هیچ درخواستی برای، یا نوستالژی برای، جایگاه قدیمی، او ثابت میکند که محدودیتی وجود دارد. با استفاده از Gödelian matheme، (خط خورده S(A ، که بی ثباتی و ناکاملی بزرگ دیگری را صورت بندی میکند، او تصدیق میکند که کل-آن را-گفتن ممکن نیست: این یک ناممکنی است، یک ناممکنیای که با آن بُعد واقع و همچنین نا-کل را ابداع کرد.
و بنابراین او با lalangue در یک کلمه، بُعد واقع زبان- فی- نفسه را نامگزاری [تعمیدی] میکند،که شامل یک محدودیت میشود؛ ناممکنی خود آن.
بدین ترتیب او با کل آن را گفتنِ حادثه تاریخی خودش، مخالفت میکند، استیلی که ـ به علت پیچیدگیاش ـ به عنوان یک نقطه توقف این جنون تعبیری عمل میکند، با معرفی ملاحظهای متفاوت در ارتباط با گفتن [le dire]، جایی که اشتیاق آنالیست و خود پایان روانکاوی را از آنجا برگرفت: آن خوب- گفته شدهی روانکاوی.
این دورهای است که او سمینارهایش را درباره منطق ارائه میکند و به طور اخص سمینار هنوز، که از خلال فرمولهای sexuation، تلاش میکند آن چیزی را بنویسد که، از رابطه جنسی، قابل نوشتن نیست[۸].
و بنابراین، در این بافتار، فرد میتواند خوب- گفته شده را در محدودهی طبقه بندی منطقی حدوث در نظر بگیرد، از آنچه که از نوشته نشدن دست میکشد، در حالی که کل- آن- را گفتن در محدودهی ضرورت قرار میگیرد، آنچه که از نوشته شدن دست نمیکشد.
خوب- گفته شدهی یک آنالیز میتواند در شکل حقیقت لکانی درک گردد، که لکان دقیقاً به عنوان نا- کل نشان خواهد داد. این دلالت بر آن دارد که همه چیز قابل گفتن نیست، چرا که در بعد حقیقت یک کلّ وجود ندارد، در واقع، هیچ حقیقتی نیست که کاملاً بر حق باشد. مثل یک عنصر جامد، این varité، که در توافق با تنوع [variété] حقیقت [vérité] است، قطعاً صورتهای زیادی دارد.
راز روانکاوی اینجاست: اگر چه فرد باید با آن کنار بیاید، فقط بخشی از حقیقت قابل گفتن است، فرد فقط میتواند آن را نیمه-بگوید.
پس خوب- گفته شده بسیار شبیه نیمه-گفته شده است چرا که آن در تقابل با گفتن-همه چیز [کل-آن را-گفتن] عمل میکند، و با فوران سائقی که بر میانگیزد.
«این از طریق همین ناممکنی است که حقیقت به بُعد واقع آویخته است.»[۹]
Matheme گفتار روانکاوی یک جدایی حک میکند بین معنا [sense]، بین S1، ارباب دال و S2، دانش در جایگاه حقیقت، که به بی-معنایی [non-sense] تقلیل یافته است.
در تقابل با سراشیبی معنا و سراشیبی نشانه، لکان نوشتن را معرفی میکند و بر این تأکید میکند که، آن چه نوشته شده، فقط با یک ضربه قلم مو، به یک ویژگی، تقلیل یافته است. او این را، در پایان تدریسش، با استفاده از دال یکه و تنها (all-alone) تعیین میکند، تا یک ویژگی منحصر به فرد ژوئیسانس را مشخص کند، مناسب برای هر یک، «که دیگر هیچ معنایی را حمل نمیکند» و باقیماندهای است که وقتی آنالیزی که به پایان خود رسیده بر جا مانده است.
برای مطالعه متن کامل به
#سایت_انجمن_فرویدی رجوع کنید.
#فروید #لکان #ژاک_لاکان #روانکاو #روانکاوی #ناخودآگاه #بعد_سمبولیک #بعد_واقع #حقیقت #ژوئی_سانس #اشتیاق_آنالیست #میترا_کدیور #انجمن_فرویدی
ویدئو: مصاحبه سکوت/ ساموئل بكت
انتخاب ويدئو و متن: ربابه ايلخانی زاده
@doostdaran_freudianassociation
نویسنده: لوره نوو
ترجمه (به انگلیسی): رافائل مونتاگ
ترجمه فارسی: سوده رخشا
مقابله: فرزام پروا
ویرایش: حامد خطیبی
منتشر شده در ۲۴ مارچ ۲۰۱۴ توسط NLS
......
روانکاوی معنی را از اسارت واپس زنی رها کرد جایی که قدرت با مذهب پیمان اتحادی تشکیل داده بود؛ در حالی که معنی مذهبی همیشه پنهان کننده حقیقت بوده است. ولی، همان طور که ژ. ا. میلر در معرفیاش در خصوص کنگره WAP درباره بُعد واقع که به زودی برگزار میگردد، توضیح میدهد[۷]، این کاپیتالیسم است در اتحادش با دانش ـ از طریق تبلیغات جهانی شدن و یک ارتباط با کالاهای مادی و ابزارهایی که به پیوندهای اجتماعی مقدم شمرده شدهاند ـ که موجب یک غیرطبیعی شدن بعد سمبولیک و [بعد] واقع طبیعت شده است. به نظر میرسد که تلویزیون این شعار جدید را منتقل میکند: همه چیز میتواند گفته شود، و شنیده شود، توسط همه، بدون محدودیت، همه چیز میتواند بدون هیچ پوششی نشان داده و دیده شود.
لکان مخالف این روند بود، که گاهی آن را یک هذیان مینامید. به هر حال بدون ترفیع عملکرد پدر ـ که او را تا یک صورت ظاهر (semblant) تقلیل داده بود ـ و بدون هیچ درخواستی برای، یا نوستالژی برای، جایگاه قدیمی، او ثابت میکند که محدودیتی وجود دارد. با استفاده از Gödelian matheme، (خط خورده S(A ، که بی ثباتی و ناکاملی بزرگ دیگری را صورت بندی میکند، او تصدیق میکند که کل-آن را-گفتن ممکن نیست: این یک ناممکنی است، یک ناممکنیای که با آن بُعد واقع و همچنین نا-کل را ابداع کرد.
و بنابراین او با lalangue در یک کلمه، بُعد واقع زبان- فی- نفسه را نامگزاری [تعمیدی] میکند،که شامل یک محدودیت میشود؛ ناممکنی خود آن.
بدین ترتیب او با کل آن را گفتنِ حادثه تاریخی خودش، مخالفت میکند، استیلی که ـ به علت پیچیدگیاش ـ به عنوان یک نقطه توقف این جنون تعبیری عمل میکند، با معرفی ملاحظهای متفاوت در ارتباط با گفتن [le dire]، جایی که اشتیاق آنالیست و خود پایان روانکاوی را از آنجا برگرفت: آن خوب- گفته شدهی روانکاوی.
این دورهای است که او سمینارهایش را درباره منطق ارائه میکند و به طور اخص سمینار هنوز، که از خلال فرمولهای sexuation، تلاش میکند آن چیزی را بنویسد که، از رابطه جنسی، قابل نوشتن نیست[۸].
و بنابراین، در این بافتار، فرد میتواند خوب- گفته شده را در محدودهی طبقه بندی منطقی حدوث در نظر بگیرد، از آنچه که از نوشته نشدن دست میکشد، در حالی که کل- آن- را گفتن در محدودهی ضرورت قرار میگیرد، آنچه که از نوشته شدن دست نمیکشد.
خوب- گفته شدهی یک آنالیز میتواند در شکل حقیقت لکانی درک گردد، که لکان دقیقاً به عنوان نا- کل نشان خواهد داد. این دلالت بر آن دارد که همه چیز قابل گفتن نیست، چرا که در بعد حقیقت یک کلّ وجود ندارد، در واقع، هیچ حقیقتی نیست که کاملاً بر حق باشد. مثل یک عنصر جامد، این varité، که در توافق با تنوع [variété] حقیقت [vérité] است، قطعاً صورتهای زیادی دارد.
راز روانکاوی اینجاست: اگر چه فرد باید با آن کنار بیاید، فقط بخشی از حقیقت قابل گفتن است، فرد فقط میتواند آن را نیمه-بگوید.
پس خوب- گفته شده بسیار شبیه نیمه-گفته شده است چرا که آن در تقابل با گفتن-همه چیز [کل-آن را-گفتن] عمل میکند، و با فوران سائقی که بر میانگیزد.
«این از طریق همین ناممکنی است که حقیقت به بُعد واقع آویخته است.»[۹]
Matheme گفتار روانکاوی یک جدایی حک میکند بین معنا [sense]، بین S1، ارباب دال و S2، دانش در جایگاه حقیقت، که به بی-معنایی [non-sense] تقلیل یافته است.
در تقابل با سراشیبی معنا و سراشیبی نشانه، لکان نوشتن را معرفی میکند و بر این تأکید میکند که، آن چه نوشته شده، فقط با یک ضربه قلم مو، به یک ویژگی، تقلیل یافته است. او این را، در پایان تدریسش، با استفاده از دال یکه و تنها (all-alone) تعیین میکند، تا یک ویژگی منحصر به فرد ژوئیسانس را مشخص کند، مناسب برای هر یک، «که دیگر هیچ معنایی را حمل نمیکند» و باقیماندهای است که وقتی آنالیزی که به پایان خود رسیده بر جا مانده است.
برای مطالعه متن کامل به
#سایت_انجمن_فرویدی رجوع کنید.
#فروید #لکان #ژاک_لاکان #روانکاو #روانکاوی #ناخودآگاه #بعد_سمبولیک #بعد_واقع #حقیقت #ژوئی_سانس #اشتیاق_آنالیست #میترا_کدیور #انجمن_فرویدی
ویدئو: مصاحبه سکوت/ ساموئل بكت
انتخاب ويدئو و متن: ربابه ايلخانی زاده
@doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
Photo
سخنرانیهای آشنایی با روانکاوی
سخنرانی ۳۴
مقاله توضیحات، کاربردها و راهکارها
زیگموند فروید (۱۹۳۳)
[این مقاله توسط مرجان پشت مشهدی، خدیجه فدائی، پرویز دباغی و فرزام پروا ترجمه و زیر نظر دکتر #میترا_کدیور در جلسات مورخ ۸۴/۲/۳- ۸۴/۲/۱۰- ۸۴/۲/۲۴- ۸۴/۲/۳۱ و ۸۴/۳/۷ کلاسهای عرصه فرویدی – مکتب لکان ایشان تصحیح گردیده است.]
آن دسته از رواندرمانگرانی که در کنار روشهای دیگر گاه به گاه از آنالیز استفاده میکنند، بر اساس دانش من بر پایه آنالیتیک محکمی قرار نگرفتهاند، آنها کلیت روانکاوی را قبول نکردهاند بلکه آن را رقیق کردهاند – شاید، دندانهای آن را کشیدهاند؛ این افراد نمیتوانند آنالیست به حساب بیایند. از نظر من این، جای تأسف دارد. اما همکاری در حرفه پزشکی بین یک روانکاو و یک رواندرمانگر که خود را محدود به تکنیکهای دیگر میکند، میتواند هدف مفیدی باشد.
در مقایسه با سایر روشهای رواندرمانگری، روانکاوی بی شک قویترین است. بنابراین، منصفانه است که اینطور باشد، و باید هم اینطور باشد، زیرا که روانکاوی پر زحمتترین و زمانبرترین نیز هست؛ و نباید در موارد کم اهمیت به کار رود. در موارد مناسب، این امکان وجود دارد که به وسیله آن از اختلالات خلاص شد و تغییراتی را ایجاد کرد که در زمانهای پیش از آنالیز کسی جرأت امید داشتن به آن را هم نداشت. اما روانکاوی محدودیتهای قابل ملاحظه خودش را دارد. جاه طلبی درمانی برخی از طرفداران من منجر به تلاشهای بسیار برای غلبه بر این موانع شده تا هر نوع اختلال نوروتیکی را بتوان با روانکاوی قابل درمان کرد. آنها تلاش کردهاند که کار آنالیز را به یک دوره زمانی کوتاهتر فشرده کنند، انتقال را تشدید کنند تا بتواند بر هر مقاومتی غلبه کند، اشکال دیگر نفوذ را با آن یکی کنند تا زورکی یک شفا از فرد بیرون بکشند. این تلاشها یقیناً قابل تقدیر است اما از نظر من بیهودهاند. آنها با خود این خطر را نیز دارند که فرد خود را از آنالیز دور کند و به درون یک ورطه بی پایان آزمایش کردن بیفتد.[۱۸] این انتظار که هر پدیده نوروتیکی بتواند معالجه شود، از نظر من از این عقیده عامیانه آمده که نوروز چیزی کاملاً غیر ضروری است که به هیچ صورتی حقی برای بقا ندارد. در حالی که در حقیقت، نوروزها بیماریهای شدیدی هستند که از لحاظ سرشتی تثبیت شدهاند و به ندرت خود را فقط به حملات اندک محدود میکنند بلکه به عنوان یک قانون طی دورههای طولانی یا سراسر زندگی پایدار میمانند.
برگرفته از: سایت انجمن فرویدی
انتخاب متن و تصویر: مریم دم ثنا
#آشنایی_با_روانکاوی
#توضیحات
#کاربردها
#راهکارها
#رواندرمانگر
#آنالیز
#آنالیتیک
#آنالیست
#تکنیک
#پزشکی
#روانکاوی
#روانکاو
#اختلال
#اختلالات
#نوروتیک
#نِوروز
#آزمایش
#تثبیت
#بیمار
#حقیقت
#سرشت
#معالجه
@doostdaran_freudianassociation
سخنرانی ۳۴
مقاله توضیحات، کاربردها و راهکارها
زیگموند فروید (۱۹۳۳)
[این مقاله توسط مرجان پشت مشهدی، خدیجه فدائی، پرویز دباغی و فرزام پروا ترجمه و زیر نظر دکتر #میترا_کدیور در جلسات مورخ ۸۴/۲/۳- ۸۴/۲/۱۰- ۸۴/۲/۲۴- ۸۴/۲/۳۱ و ۸۴/۳/۷ کلاسهای عرصه فرویدی – مکتب لکان ایشان تصحیح گردیده است.]
آن دسته از رواندرمانگرانی که در کنار روشهای دیگر گاه به گاه از آنالیز استفاده میکنند، بر اساس دانش من بر پایه آنالیتیک محکمی قرار نگرفتهاند، آنها کلیت روانکاوی را قبول نکردهاند بلکه آن را رقیق کردهاند – شاید، دندانهای آن را کشیدهاند؛ این افراد نمیتوانند آنالیست به حساب بیایند. از نظر من این، جای تأسف دارد. اما همکاری در حرفه پزشکی بین یک روانکاو و یک رواندرمانگر که خود را محدود به تکنیکهای دیگر میکند، میتواند هدف مفیدی باشد.
در مقایسه با سایر روشهای رواندرمانگری، روانکاوی بی شک قویترین است. بنابراین، منصفانه است که اینطور باشد، و باید هم اینطور باشد، زیرا که روانکاوی پر زحمتترین و زمانبرترین نیز هست؛ و نباید در موارد کم اهمیت به کار رود. در موارد مناسب، این امکان وجود دارد که به وسیله آن از اختلالات خلاص شد و تغییراتی را ایجاد کرد که در زمانهای پیش از آنالیز کسی جرأت امید داشتن به آن را هم نداشت. اما روانکاوی محدودیتهای قابل ملاحظه خودش را دارد. جاه طلبی درمانی برخی از طرفداران من منجر به تلاشهای بسیار برای غلبه بر این موانع شده تا هر نوع اختلال نوروتیکی را بتوان با روانکاوی قابل درمان کرد. آنها تلاش کردهاند که کار آنالیز را به یک دوره زمانی کوتاهتر فشرده کنند، انتقال را تشدید کنند تا بتواند بر هر مقاومتی غلبه کند، اشکال دیگر نفوذ را با آن یکی کنند تا زورکی یک شفا از فرد بیرون بکشند. این تلاشها یقیناً قابل تقدیر است اما از نظر من بیهودهاند. آنها با خود این خطر را نیز دارند که فرد خود را از آنالیز دور کند و به درون یک ورطه بی پایان آزمایش کردن بیفتد.[۱۸] این انتظار که هر پدیده نوروتیکی بتواند معالجه شود، از نظر من از این عقیده عامیانه آمده که نوروز چیزی کاملاً غیر ضروری است که به هیچ صورتی حقی برای بقا ندارد. در حالی که در حقیقت، نوروزها بیماریهای شدیدی هستند که از لحاظ سرشتی تثبیت شدهاند و به ندرت خود را فقط به حملات اندک محدود میکنند بلکه به عنوان یک قانون طی دورههای طولانی یا سراسر زندگی پایدار میمانند.
برگرفته از: سایت انجمن فرویدی
انتخاب متن و تصویر: مریم دم ثنا
#آشنایی_با_روانکاوی
#توضیحات
#کاربردها
#راهکارها
#رواندرمانگر
#آنالیز
#آنالیتیک
#آنالیست
#تکنیک
#پزشکی
#روانکاوی
#روانکاو
#اختلال
#اختلالات
#نوروتیک
#نِوروز
#آزمایش
#تثبیت
#بیمار
#حقیقت
#سرشت
#معالجه
@doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
Photo
دومین جلسه پنج شنبه های فرویدی
عنوان: روانکاو و کارآگاه
برگرفته از مقاله «دو راه پرهیز از امر واقعیِ میل»
از کتاب «کژ نگریستن» اسلاوی ژیژک
...
آیا کارآگاه با متد علمی به راه حل می رسد؟
در علوم دقیق (علوم طبیعی) حقیقت پنهان است ولی فریبی وجود ندارد. یعنی دانشمند باید ظواهر را کنار بگذارد تا به حقیقت دست پیدا کند. اما برای کارآگاه حقیقت در همان حوزه فریب قرار دارد. کارآگاه از فریب استفاده می کند تا متوجه شود که قصد قاتل یا جانی از به کار بردن چنین فریبی چیست.
این همه چیز دانی و خطا ناپذیری کارآگاه از کجا می آید؟
اینکه ما می دانیم و قطعیت داریم که در انتها کارآگاه می تواند قاتل را گیر بیندازد، این به این معناست که قطعیت داریم که جانی یا قاتل را می تواند در فریبش به دام بیندازد. یعنی همان فریبی که جانی درست کرده برای این که ما را گول بزند، همان باعث دستگیری اش می شود. یک چنین پارادوکسی فقط در حوزه معنا امکان پذیر است؛ یعنی فریبی که قرار است فرد را نجات دهد، همان فریب باعث دستگیری فرد می شود.
از اینجاست که همه چیز دانی کارآگاه، هم عرض همه چیز دانی روانکاو می شود. قلمرو کارآگاه درست مثل قلمرو روانکاو در حوزه معنا است، نه در حوزه واقع. روانکاو به عنوان فردی که فرض می شود می داند در نظر گرفته می شود. یعنی معنای واقعی اعمال ما را می داند، معنای واقعی آن چیزهایی که در پشت ظاهر فریب پنهان شده اند...
برگرفته از: دی وی دی پنج شنبه های فرویدی
پیشنهاد برای مطالعه بیشتر:
سایت انجمن فرویدی/ درسنامههای دکتر میترا کدیور: بررسیتفاوت های اساسی روانکاوی و رواندرمانیها با استفاده از متونی از ژیژک و فروید
انتخاب متن و تصویر: مریم دم ثنا
#پنج_شنبه_های_فرویدی
#میترا_کدیور
#روانکاو #کارآگاه
#امر_واقع
#میل
#اسلاوی_ژیژک
#کژ_نگریستن
#متد_علمی
#علوم_دقیق
#علوم_طبیعی
#حقیقت
#فریب
#قاتل #جانی
#پارادوکس
#قلمرو
@doostdaran_freudianassociation
عنوان: روانکاو و کارآگاه
برگرفته از مقاله «دو راه پرهیز از امر واقعیِ میل»
از کتاب «کژ نگریستن» اسلاوی ژیژک
...
آیا کارآگاه با متد علمی به راه حل می رسد؟
در علوم دقیق (علوم طبیعی) حقیقت پنهان است ولی فریبی وجود ندارد. یعنی دانشمند باید ظواهر را کنار بگذارد تا به حقیقت دست پیدا کند. اما برای کارآگاه حقیقت در همان حوزه فریب قرار دارد. کارآگاه از فریب استفاده می کند تا متوجه شود که قصد قاتل یا جانی از به کار بردن چنین فریبی چیست.
این همه چیز دانی و خطا ناپذیری کارآگاه از کجا می آید؟
اینکه ما می دانیم و قطعیت داریم که در انتها کارآگاه می تواند قاتل را گیر بیندازد، این به این معناست که قطعیت داریم که جانی یا قاتل را می تواند در فریبش به دام بیندازد. یعنی همان فریبی که جانی درست کرده برای این که ما را گول بزند، همان باعث دستگیری اش می شود. یک چنین پارادوکسی فقط در حوزه معنا امکان پذیر است؛ یعنی فریبی که قرار است فرد را نجات دهد، همان فریب باعث دستگیری فرد می شود.
از اینجاست که همه چیز دانی کارآگاه، هم عرض همه چیز دانی روانکاو می شود. قلمرو کارآگاه درست مثل قلمرو روانکاو در حوزه معنا است، نه در حوزه واقع. روانکاو به عنوان فردی که فرض می شود می داند در نظر گرفته می شود. یعنی معنای واقعی اعمال ما را می داند، معنای واقعی آن چیزهایی که در پشت ظاهر فریب پنهان شده اند...
برگرفته از: دی وی دی پنج شنبه های فرویدی
پیشنهاد برای مطالعه بیشتر:
سایت انجمن فرویدی/ درسنامههای دکتر میترا کدیور: بررسیتفاوت های اساسی روانکاوی و رواندرمانیها با استفاده از متونی از ژیژک و فروید
انتخاب متن و تصویر: مریم دم ثنا
#پنج_شنبه_های_فرویدی
#میترا_کدیور
#روانکاو #کارآگاه
#امر_واقع
#میل
#اسلاوی_ژیژک
#کژ_نگریستن
#متد_علمی
#علوم_دقیق
#علوم_طبیعی
#حقیقت
#فریب
#قاتل #جانی
#پارادوکس
#قلمرو
@doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
Photo
انجمن فرویدی اجازه نخواهد داد سیب سرخ روانکاوی به دست چلاق انجمن روانشناسان بیفتد
نویسنده: زهرا محمودی
ویراستار: مهین نصیر
روانشناسی با شکایت بیماران و ابراز عواطف و هیجانات آنها سروکار دارد. اما در روانکاوی «اگر بیمار فقط راجع به عواطف و احساسات خود صحبت کند از جایگاه حقیقی خود دور شده است جایگاه حقیقی سوژه در کلمه است. روانکاوی مطلقا یک دفتر خاطرات خصوصی راجع به عواطف و هیجانات نیست… مشکل بیمار، یعنی حقیقت سمپتوم در ناخودآگاه است و هیچکس جز خود او به این حقیقت دسترسی ندارد. حقیقت در کلماتی است که سوژه ادا می کند ولی خودش آنها را نمی شنود. حقیقت سوژه در هیچ کتاب و هیچ جزوه ای نوشته نشده است و فقط از خلال گفته های او به بیرون تراوش می کند، و تنها کسی می تواند این حقیقت را بگیرد که خود را در جایگاه صوری یک ایده آل قرار ندهد و فرض نکند به خاطر مدارجی که پیموده است حقیقت سوژه را بهتر از خودش می داند. » [۱۲]
در روانشناسی صحبت از سلامت و رفتار نابهنجار و اختلالات روانی و DSMها است، در حالی که در روانکاوی صحبت از «سمپتوم» [۱۳] است؛ «ماده ای که سمپتوم را می سازد همان ماده ای است که ناخودآگاه را می سازد و این به گفته فروید و لکان چیزی جز مادیت دال نیست.» [۱۴] به همین دلیل در روانکاوی «امحاء سمپتوم» وجود ندارد. چون سمپتومها دارای معنا هستند و نیت و قصدی را دنبال می کنند. «امحاء سمپتوم» یعنی «تلاش برای امحاء حقیقت بیمار» [۱۵] «در نوروز، راهکار آنالیز سمپتوم است و در پسیکوز، راهکار علاج از طریق به وجود آوردن سمپتوم» [۱۶]
برگرفته از: سایت انجمن فرویدی
ویدئو اثری از: Hayden Zezula
انتخاب متن و ویدئو: مریم دمثنا
#میترا_کدیور #انجمن_فرویدی #روانکاو #روانکاوی #انجمن_روانشناسان #روانشناس #انجمن #روانشناسی #بیماران #بیمار #شکایت #عواطف #هیجانات #احساسات #خاطرات #دفتر_خاطرات #حقیقت #سمپتوم #ناخودآگاه #سوژه #جایگاه #سلامتی #سلامت #رفتار #رفتار_نابهنجار #اختلالات روانی #DSM #DSM_5 #فروید #لکان
@doostdaran_freudianassociation
نویسنده: زهرا محمودی
ویراستار: مهین نصیر
روانشناسی با شکایت بیماران و ابراز عواطف و هیجانات آنها سروکار دارد. اما در روانکاوی «اگر بیمار فقط راجع به عواطف و احساسات خود صحبت کند از جایگاه حقیقی خود دور شده است جایگاه حقیقی سوژه در کلمه است. روانکاوی مطلقا یک دفتر خاطرات خصوصی راجع به عواطف و هیجانات نیست… مشکل بیمار، یعنی حقیقت سمپتوم در ناخودآگاه است و هیچکس جز خود او به این حقیقت دسترسی ندارد. حقیقت در کلماتی است که سوژه ادا می کند ولی خودش آنها را نمی شنود. حقیقت سوژه در هیچ کتاب و هیچ جزوه ای نوشته نشده است و فقط از خلال گفته های او به بیرون تراوش می کند، و تنها کسی می تواند این حقیقت را بگیرد که خود را در جایگاه صوری یک ایده آل قرار ندهد و فرض نکند به خاطر مدارجی که پیموده است حقیقت سوژه را بهتر از خودش می داند. » [۱۲]
در روانشناسی صحبت از سلامت و رفتار نابهنجار و اختلالات روانی و DSMها است، در حالی که در روانکاوی صحبت از «سمپتوم» [۱۳] است؛ «ماده ای که سمپتوم را می سازد همان ماده ای است که ناخودآگاه را می سازد و این به گفته فروید و لکان چیزی جز مادیت دال نیست.» [۱۴] به همین دلیل در روانکاوی «امحاء سمپتوم» وجود ندارد. چون سمپتومها دارای معنا هستند و نیت و قصدی را دنبال می کنند. «امحاء سمپتوم» یعنی «تلاش برای امحاء حقیقت بیمار» [۱۵] «در نوروز، راهکار آنالیز سمپتوم است و در پسیکوز، راهکار علاج از طریق به وجود آوردن سمپتوم» [۱۶]
برگرفته از: سایت انجمن فرویدی
ویدئو اثری از: Hayden Zezula
انتخاب متن و ویدئو: مریم دمثنا
#میترا_کدیور #انجمن_فرویدی #روانکاو #روانکاوی #انجمن_روانشناسان #روانشناس #انجمن #روانشناسی #بیماران #بیمار #شکایت #عواطف #هیجانات #احساسات #خاطرات #دفتر_خاطرات #حقیقت #سمپتوم #ناخودآگاه #سوژه #جایگاه #سلامتی #سلامت #رفتار #رفتار_نابهنجار #اختلالات روانی #DSM #DSM_5 #فروید #لکان
@doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
Photo
درسنامه های دکتر کدیور
جلسه اول دوره اول (۳۰ فروردین ۱۳۸۰)
از کلاسهای عرصه فرویدی ـ مکتب لکان
در ابتدای کار پس یک درخواست درمان وجود دارد ولی خیلی زود تبدیل به یک تفحص میشود. میتوان این تفحص را تفحص حقیقت نامید، تفحص حقیقت اشتیاق. در عین حال میتوانیم همانطور که میلر گفته است در مورد همه این واژهها تردید داشته باشیم، در مورد واژه تفحص، اشتیاق، حقیقت و … اما نمیتوان در مورد آنچه که در نهایت کار به دست میآید تردید کرد.
آنچه در نهایت کار به دست میآید به نظر لکان وجود زدایی[۱] است که در واقع میتوانیم بگوییم یک توهم زدایی واقعی است. توجه کنیم که وجود زدایی با بیوجودی [۲] کاملاً متفاوت است. پیشوند de در فرانسه به معنی برداشتن، گرفتن، تخلیه کردن، به هم زدن است و این نئولوژیسم لکان نوعی گرفتن، برداشتن و تخلیه کردن و به هم زدن وجود را القا میکند که به خوبی کاری که در روانکاوی انجام میگیرد را نشان میدهد.
در واقع روانکاوی بادکنک imaginaire را سوراخ میکند و وجودی را که در آن سرمایه گذاری شده خالی میکند، از بسیاری از چیزها جز صورتکی باقی نمیگذارد، و تمام ظواهر را که جزء وجود نیستند و حتی در نقطه مقابل آن هستند به عدم میکشاند.
منبع: وب سایت انجمن فرویدی
...
گردآورنده: فاطمه حُسنی ابراهیمی
#روانکاوی #روان_شناسی #روانشناسی #روانپزشکی
#درخواست #درمان #تفحص #حقیقت #اشتیاق #واژه
#وجود_زدایی #توهم_زدایی #صورتک #نقاب #عدم
#فروید #لکان #کدیور #دکتر_میترا_کدیور #میلر
#درسنامه #درسنامه_ها_ی_دکتر_کدیور
#مکتب_لکان #آنالیز #آنالیزان
#دوستداران_انجمن_فرویدی
#فر_ایران_را_می_ستائیم
#اینترنت_برای_میترا
#imaginaire
#Internet_For_Mitra_Now
@doostdaran_freudianassociation
جلسه اول دوره اول (۳۰ فروردین ۱۳۸۰)
از کلاسهای عرصه فرویدی ـ مکتب لکان
در ابتدای کار پس یک درخواست درمان وجود دارد ولی خیلی زود تبدیل به یک تفحص میشود. میتوان این تفحص را تفحص حقیقت نامید، تفحص حقیقت اشتیاق. در عین حال میتوانیم همانطور که میلر گفته است در مورد همه این واژهها تردید داشته باشیم، در مورد واژه تفحص، اشتیاق، حقیقت و … اما نمیتوان در مورد آنچه که در نهایت کار به دست میآید تردید کرد.
آنچه در نهایت کار به دست میآید به نظر لکان وجود زدایی[۱] است که در واقع میتوانیم بگوییم یک توهم زدایی واقعی است. توجه کنیم که وجود زدایی با بیوجودی [۲] کاملاً متفاوت است. پیشوند de در فرانسه به معنی برداشتن، گرفتن، تخلیه کردن، به هم زدن است و این نئولوژیسم لکان نوعی گرفتن، برداشتن و تخلیه کردن و به هم زدن وجود را القا میکند که به خوبی کاری که در روانکاوی انجام میگیرد را نشان میدهد.
در واقع روانکاوی بادکنک imaginaire را سوراخ میکند و وجودی را که در آن سرمایه گذاری شده خالی میکند، از بسیاری از چیزها جز صورتکی باقی نمیگذارد، و تمام ظواهر را که جزء وجود نیستند و حتی در نقطه مقابل آن هستند به عدم میکشاند.
منبع: وب سایت انجمن فرویدی
...
گردآورنده: فاطمه حُسنی ابراهیمی
#روانکاوی #روان_شناسی #روانشناسی #روانپزشکی
#درخواست #درمان #تفحص #حقیقت #اشتیاق #واژه
#وجود_زدایی #توهم_زدایی #صورتک #نقاب #عدم
#فروید #لکان #کدیور #دکتر_میترا_کدیور #میلر
#درسنامه #درسنامه_ها_ی_دکتر_کدیور
#مکتب_لکان #آنالیز #آنالیزان
#دوستداران_انجمن_فرویدی
#فر_ایران_را_می_ستائیم
#اینترنت_برای_میترا
#imaginaire
#Internet_For_Mitra_Now
@doostdaran_freudianassociation