Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation روانکاوی در اکستانسیون از همان منطقی پیروی می کند که روانکاوی در انتانسیون، یعنی جوشش درونی. @doostdaran_freudianassociation 💬👇
جلسه چهارم دوره اول (۱۰ خرداد ۱۳۸۰)
از کلاسهای عرصه فرویدی ـ مکتب لکان
گفتیم که تدریس در مکتب لکان، در هر دو وجه مطلب، یک روند دیالکتیکی است. از آنجایی که هیچ برنامه از پیش تعیین شدهای وجود ندارد، هیچ سرفصل تکلیف شدهای موجود نیست روند تدریس را جوشش درونی خود آن تعیین میکند. روانکاوی در اکستانسیون از همان منطقی پیروی میکند که روانکاوی در انتانسیون، یعنی جوشش درونی. برای این که شما متوجه بشوید، روانکاوی در انتانسیون آن کاری است که با آنالیزان صورت میگیرد، خود روند درمان، مداوا در روانکاوی و روانکاوی در اکستانسیون این کاری است که الان ما داریم انجام میدهیم. یعنی تدریس یعنی اشاعه روانکاوی در دادن اطلاعات به یک Public وسیعتر. همانطور که در روند مداوا تنها یک کلمه ادا شده از طرف آنالیزان میتواند یک چرخش صد و هشتاد درجهای به روند کار بدهد، در روند تدریس هم همینطور است و سؤالاتی که از طرف متعلمین ابراز میشود در مسیر کار میتواند تغییر ایجاد کند. یکی از سؤالات مطرح شده در جلسه قبل سؤال خانم ملانقی بود که در مورد کلمه انتانسیون بود و این که به چه دلیل آن را «در شدت» ترجمه کردم. گفتم روانکاوی در اکستانسیون را میتوانیم بگوییم روانکاوی در گسترش و روانکاوی در انتانسیون را میتوانیم بگوییم روانکاوی در درون و در شدت. از آنجایی که زبان علمی شما زبان انگلیسی است، خود به خود هر کلمهای را که من به فرانسه ادا میکنم شما به انگلیسی بر میگردانید تا متوجه معنی آن بشوید که البته در بسیاری از موارد هم این روش کارآمد است اما نه در همه موارد. کلمه انتانسیون در فرانسه به sion- ختم میشود و نه به tion- یعنی معادل intention انگلیسی نیست. بلکه اسمی است که در انگلیسی معادل ندارد ولی در انگلیسی کلمهای است که آن کلمه یک صفت است و آن کلمه Intense است. و به معنای سخت، شدید، جدی است. بنابراین کلمه انتانسیون در فرانسه واقعاً به معنای شدت و جدیت است. حالا وقتی داشتم روی این سؤال فکر میکردم به این نتیجه رسیدم که ترجمه «جدیت» بهتر است تا «شدت». که نه تنها به این معنی است که کار جدی است بلکه نیاز به جدیت و تلاش زیادی هم دارد. انتانسیون همچنین این معنی را القا میکند که تلاش بر روی نقطه خاصی متمرکز شده است درست برخلاف اکستانسیون که تلاش در آن بر روی پهنه وسیعی گسترده شده است.
......
برای مطالعه متن کامل به #سایت_انجمن_فرویدی رجوع کنید.
#فروید #روانکاوی #دیالکتیک #انتانسیون #اکستانسیون #ژوئی_سانس #عشق #میترا_کدیور
Animator: Gustavo Torres
انتخاب ویدئو و متن: ربابه ایلخانی زاده
@doostdaran_freudianassociation
از کلاسهای عرصه فرویدی ـ مکتب لکان
گفتیم که تدریس در مکتب لکان، در هر دو وجه مطلب، یک روند دیالکتیکی است. از آنجایی که هیچ برنامه از پیش تعیین شدهای وجود ندارد، هیچ سرفصل تکلیف شدهای موجود نیست روند تدریس را جوشش درونی خود آن تعیین میکند. روانکاوی در اکستانسیون از همان منطقی پیروی میکند که روانکاوی در انتانسیون، یعنی جوشش درونی. برای این که شما متوجه بشوید، روانکاوی در انتانسیون آن کاری است که با آنالیزان صورت میگیرد، خود روند درمان، مداوا در روانکاوی و روانکاوی در اکستانسیون این کاری است که الان ما داریم انجام میدهیم. یعنی تدریس یعنی اشاعه روانکاوی در دادن اطلاعات به یک Public وسیعتر. همانطور که در روند مداوا تنها یک کلمه ادا شده از طرف آنالیزان میتواند یک چرخش صد و هشتاد درجهای به روند کار بدهد، در روند تدریس هم همینطور است و سؤالاتی که از طرف متعلمین ابراز میشود در مسیر کار میتواند تغییر ایجاد کند. یکی از سؤالات مطرح شده در جلسه قبل سؤال خانم ملانقی بود که در مورد کلمه انتانسیون بود و این که به چه دلیل آن را «در شدت» ترجمه کردم. گفتم روانکاوی در اکستانسیون را میتوانیم بگوییم روانکاوی در گسترش و روانکاوی در انتانسیون را میتوانیم بگوییم روانکاوی در درون و در شدت. از آنجایی که زبان علمی شما زبان انگلیسی است، خود به خود هر کلمهای را که من به فرانسه ادا میکنم شما به انگلیسی بر میگردانید تا متوجه معنی آن بشوید که البته در بسیاری از موارد هم این روش کارآمد است اما نه در همه موارد. کلمه انتانسیون در فرانسه به sion- ختم میشود و نه به tion- یعنی معادل intention انگلیسی نیست. بلکه اسمی است که در انگلیسی معادل ندارد ولی در انگلیسی کلمهای است که آن کلمه یک صفت است و آن کلمه Intense است. و به معنای سخت، شدید، جدی است. بنابراین کلمه انتانسیون در فرانسه واقعاً به معنای شدت و جدیت است. حالا وقتی داشتم روی این سؤال فکر میکردم به این نتیجه رسیدم که ترجمه «جدیت» بهتر است تا «شدت». که نه تنها به این معنی است که کار جدی است بلکه نیاز به جدیت و تلاش زیادی هم دارد. انتانسیون همچنین این معنی را القا میکند که تلاش بر روی نقطه خاصی متمرکز شده است درست برخلاف اکستانسیون که تلاش در آن بر روی پهنه وسیعی گسترده شده است.
......
برای مطالعه متن کامل به #سایت_انجمن_فرویدی رجوع کنید.
#فروید #روانکاوی #دیالکتیک #انتانسیون #اکستانسیون #ژوئی_سانس #عشق #میترا_کدیور
Animator: Gustavo Torres
انتخاب ویدئو و متن: ربابه ایلخانی زاده
@doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation برای نایل شدن به هر هدف باید کسی آدم را بنگرد و این کس، کسی جز «بزرگ دیگری» نیست. @doostdaran_freudianassociation 💬👇
عشق: ضرورتی برای ارتقاء ژوئی سانس تا دیالکتیک اشتیاق
لکان روزی گفت: «فروید مرا می نگرد». فروید همه روانکاوان را می نگرد. اما چه کسی فروید را می نگریست؟ برای نایل شدن به هر هدف باید کسی آدم را بنگرد و این کس، کسی جز «بزرگ دیگری» نیست. لکان می گوید: اشتیاق آدمی اشتیاق دیگری است" و پارسی زبانان می گویند: «بیستون را عشق کند و شهرتش فرهاد برد».
روانکاوی بنایی است که از اولین سنگ آن تا آخرینش بر عشق استوار است. در ابتدا عشق به روانکاو، بعد عشق به ناخودآگاه و عشق به کلمه، بعدها عشق به کار یا انتقال کار، کار روانکاوی، عشق به فروید، عشق به لکان، عشق به Ecole و مهم تر از همه عشق به دانش.
برگرفته از کتاب: #مکتب_لکان روانکاوی در قرن بیست و یکم دکتر #میترا_کدیور
تصویر مربوط به فیلم: (2000)Cast Away
انتخاب متن و تصویر: مریم دم ثنا
#اشتیاق
#عشق
#بزرگ_دیگری
#دیالکتیک
#بیستون
#سوژه
#فانتاسم
#Ecole
@doostdaran_freudianassociation
لکان روزی گفت: «فروید مرا می نگرد». فروید همه روانکاوان را می نگرد. اما چه کسی فروید را می نگریست؟ برای نایل شدن به هر هدف باید کسی آدم را بنگرد و این کس، کسی جز «بزرگ دیگری» نیست. لکان می گوید: اشتیاق آدمی اشتیاق دیگری است" و پارسی زبانان می گویند: «بیستون را عشق کند و شهرتش فرهاد برد».
روانکاوی بنایی است که از اولین سنگ آن تا آخرینش بر عشق استوار است. در ابتدا عشق به روانکاو، بعد عشق به ناخودآگاه و عشق به کلمه، بعدها عشق به کار یا انتقال کار، کار روانکاوی، عشق به فروید، عشق به لکان، عشق به Ecole و مهم تر از همه عشق به دانش.
برگرفته از کتاب: #مکتب_لکان روانکاوی در قرن بیست و یکم دکتر #میترا_کدیور
تصویر مربوط به فیلم: (2000)Cast Away
انتخاب متن و تصویر: مریم دم ثنا
#اشتیاق
#عشق
#بزرگ_دیگری
#دیالکتیک
#بیستون
#سوژه
#فانتاسم
#Ecole
@doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
Photo
لاکان و آوار فلسفی (1)
نویسنده: مهدی ملک
از نظر لاکان دو مرحله بیگانه شدگی (Alienation) وجود دارد. نخست از طریق مرحله «آینهای» و شکل گیری «اگو» در خلال آن و سپس از طریق «زبان» و ساخته شدن سوژه.
«مرحله آینهای» تقریباً بین ۶ تا ۱۸ ماهگی کودک رخ میدهد. در این زمان کودک که تا پیش از این هیچ گاه بدن خود را به صورت کامل یا یکپارچه ندیده است برای نخستین بار تصویر کامل، توپر و یکپارچه خود را در آینه میشناسد (این بازشناسی وجود توپر می تواند با نگریستن به جسم کودکی دیگر نیز رخ دهد). نوزاد مجذوب تصویر خود میشود و سعی میکند خود را با آن یکی کند. این مرحله همراه با احساس توأمان خودشیفتگی (Narcissism) به علت کشف این مسأله که کودک این تصویر کامل و یکپارچه و قابل کنترل را تصویر خود میداند و نیز احساس پرخاشگری (Aggressiveness) است زیرا به هر حال کودک در مییابد که تصویر مجازی چیزی جدا از گوشت و پوست اوست. این یکی انگاری خود با تصویر از این سو حیاتی است که به وسیله آن کودک نخستین بار خود را به عنوان موجودی تام و کامل و دارای هویت مییابد. در اینجاست که لاکان با به کارگیری منطق دیالکتیک هگلی مسأله را توضیح میدهد. لاکان سنتز حاصل از «تز» که همان احساس یکی شدن با تصویر و لذت شناخت و کنترل و تسلط بر آن است را در برابر «آنتی تز» یا حس بیگانه شدگی به علت مجازی بودن تصویر را به این شکل بیان میکند که احساس خودی (اگویی) یکپارچه به بهای دیگری بودن این خود (تصویر) تمام میشود. از نظر لاکان «اگو» در این لحظه بیگانگی – شیفتگی کودک با تصویر خود است که ساخته می شود. کارکرد اگوی شکل گرفته کارکردی «غلط پندارانه» – Mis-Recognition – است که بر تصویر توهم آمیز تمامیت و یکپارچگی استوار است یا به بیانی دیگر اگو بر عدم پذیرش حقیقت چند پارگی و بیگانه شدگی اصرار میورزد. مفهوم دیگر گفتار بالا این است که فرد برای وجود داشتن بر تصویری استوار است که در عین حال با او یکی نیست و برای وجود باید از سوی دیگری به رسمیت شناخته شود. سوژه تصویر یا دیگری بزرگ (زبان، ملیت، مذهب، پیشوا و …) را کامل و توپر پنداشته و بنابراین مدام سعی میکند تا با آن یکی شود و مدام هم شکست میخورد. همین بیگانگی و چیزی کم داشتن و خلأ عنصر برسازنده سوژه است.
برگرفته از: #سایت_انجمن_فرویدی
منبع عکس: نامشخص
انتخاب متن و تصویر: مریم دم ثنا
#فلسفی
#بیگانه_شدگی
#مرحله_آینهای
#اگو
#زبان
#کودک
#کودکی
#خودشیفتگی
#پرخاشگری
#دیالکتیک
#هگل
#بیگانگی
#خلأ
#Alienation
#Narcissism
#Aggressiveness
#Mis_Recognition
@doostdaran_freudianassociation
نویسنده: مهدی ملک
از نظر لاکان دو مرحله بیگانه شدگی (Alienation) وجود دارد. نخست از طریق مرحله «آینهای» و شکل گیری «اگو» در خلال آن و سپس از طریق «زبان» و ساخته شدن سوژه.
«مرحله آینهای» تقریباً بین ۶ تا ۱۸ ماهگی کودک رخ میدهد. در این زمان کودک که تا پیش از این هیچ گاه بدن خود را به صورت کامل یا یکپارچه ندیده است برای نخستین بار تصویر کامل، توپر و یکپارچه خود را در آینه میشناسد (این بازشناسی وجود توپر می تواند با نگریستن به جسم کودکی دیگر نیز رخ دهد). نوزاد مجذوب تصویر خود میشود و سعی میکند خود را با آن یکی کند. این مرحله همراه با احساس توأمان خودشیفتگی (Narcissism) به علت کشف این مسأله که کودک این تصویر کامل و یکپارچه و قابل کنترل را تصویر خود میداند و نیز احساس پرخاشگری (Aggressiveness) است زیرا به هر حال کودک در مییابد که تصویر مجازی چیزی جدا از گوشت و پوست اوست. این یکی انگاری خود با تصویر از این سو حیاتی است که به وسیله آن کودک نخستین بار خود را به عنوان موجودی تام و کامل و دارای هویت مییابد. در اینجاست که لاکان با به کارگیری منطق دیالکتیک هگلی مسأله را توضیح میدهد. لاکان سنتز حاصل از «تز» که همان احساس یکی شدن با تصویر و لذت شناخت و کنترل و تسلط بر آن است را در برابر «آنتی تز» یا حس بیگانه شدگی به علت مجازی بودن تصویر را به این شکل بیان میکند که احساس خودی (اگویی) یکپارچه به بهای دیگری بودن این خود (تصویر) تمام میشود. از نظر لاکان «اگو» در این لحظه بیگانگی – شیفتگی کودک با تصویر خود است که ساخته می شود. کارکرد اگوی شکل گرفته کارکردی «غلط پندارانه» – Mis-Recognition – است که بر تصویر توهم آمیز تمامیت و یکپارچگی استوار است یا به بیانی دیگر اگو بر عدم پذیرش حقیقت چند پارگی و بیگانه شدگی اصرار میورزد. مفهوم دیگر گفتار بالا این است که فرد برای وجود داشتن بر تصویری استوار است که در عین حال با او یکی نیست و برای وجود باید از سوی دیگری به رسمیت شناخته شود. سوژه تصویر یا دیگری بزرگ (زبان، ملیت، مذهب، پیشوا و …) را کامل و توپر پنداشته و بنابراین مدام سعی میکند تا با آن یکی شود و مدام هم شکست میخورد. همین بیگانگی و چیزی کم داشتن و خلأ عنصر برسازنده سوژه است.
برگرفته از: #سایت_انجمن_فرویدی
منبع عکس: نامشخص
انتخاب متن و تصویر: مریم دم ثنا
#فلسفی
#بیگانه_شدگی
#مرحله_آینهای
#اگو
#زبان
#کودک
#کودکی
#خودشیفتگی
#پرخاشگری
#دیالکتیک
#هگل
#بیگانگی
#خلأ
#Alienation
#Narcissism
#Aggressiveness
#Mis_Recognition
@doostdaran_freudianassociation