Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation «افسردگی آن چیزی است که تحت تأثیر داروهای ضدافسردگی بهبود می یابد»! پیدا کنید سوژه انسانی را. @doostdaran_freudianassociation 💬👇
و بیمار این خاطرات را تعریف می کند و با بر زبان آوردن هر کلمه درد و رنجش، بیماری اش، رابطه اش با آدمها و کل زندگی اش برایش تغییر معنا می دهند. سوژه انسانی سر بر می آورد.
بعد از مصاحبه بیمار به روانپزشکش تلفن می کند. روانپزشک بسیار نگران با ما تماس می گیرد و می خواهد بداند آیا ما چیز دیگری غیر از «پسیکوزمانیاکو دپرسیو» پیدا کرده ایم؟ ما چیز دیگری پیدا نکرده بودیم فقط با یک سوژه انسانی ملاقات کرده بودیم.
سوژه ای که در زیر تلی از دستاوردهای علمی مدفون شده بود.
شهادت دادن این بیمار با تمام اختصارش دو نوع پراتیک را بر ملا می سازد: نوعی که تماماً بر محور دانسته هاست و نوعی که بر محور اخلاق است.
اخلاق؟ اخلاق اینجا چه معنایی دارد؟ بله این سؤالی است که این روزها علم کمتر از خودش می پرسد. اخلاق بدین معناست که در پس سمیولوژی، بیوشیمی، فارماکولوژی، ژنتیک، نوروفیزیولوژی، نورورادیولوژی، اپیدمیولوژی و بقیه لوژی ها یک سوژه انسانی است و این کافی نیست که با مراجعین خود رفتاری انسانی داشته باشیم تا سوژه انسانی سربرآورد.
به این تعریفی که دانش مدرن از افسردگی می دهد توجه کنید: «افسردگی آن چیزی است که تحت تأثیر داروهای ضدافسردگی بهبود می یابد»! پیدا کنید سوژه انسانی را.
منبع : كتاب #مكتب_لكان ، روانكاوی در قرن بیست ویکم دکتر #میترا_کدیور
#فروید #لکان #روانکاو #روانکاوی #روانپزشک #بیمار #خاطرات #مراجع #سوژه #سوژه_انسانی #اخلاق #دارو #افسردگی
انتخاب ویدیو و متن : ربابه ايلخانی زاده
@doostdaran_freudianassociation
بعد از مصاحبه بیمار به روانپزشکش تلفن می کند. روانپزشک بسیار نگران با ما تماس می گیرد و می خواهد بداند آیا ما چیز دیگری غیر از «پسیکوزمانیاکو دپرسیو» پیدا کرده ایم؟ ما چیز دیگری پیدا نکرده بودیم فقط با یک سوژه انسانی ملاقات کرده بودیم.
سوژه ای که در زیر تلی از دستاوردهای علمی مدفون شده بود.
شهادت دادن این بیمار با تمام اختصارش دو نوع پراتیک را بر ملا می سازد: نوعی که تماماً بر محور دانسته هاست و نوعی که بر محور اخلاق است.
اخلاق؟ اخلاق اینجا چه معنایی دارد؟ بله این سؤالی است که این روزها علم کمتر از خودش می پرسد. اخلاق بدین معناست که در پس سمیولوژی، بیوشیمی، فارماکولوژی، ژنتیک، نوروفیزیولوژی، نورورادیولوژی، اپیدمیولوژی و بقیه لوژی ها یک سوژه انسانی است و این کافی نیست که با مراجعین خود رفتاری انسانی داشته باشیم تا سوژه انسانی سربرآورد.
به این تعریفی که دانش مدرن از افسردگی می دهد توجه کنید: «افسردگی آن چیزی است که تحت تأثیر داروهای ضدافسردگی بهبود می یابد»! پیدا کنید سوژه انسانی را.
منبع : كتاب #مكتب_لكان ، روانكاوی در قرن بیست ویکم دکتر #میترا_کدیور
#فروید #لکان #روانکاو #روانکاوی #روانپزشک #بیمار #خاطرات #مراجع #سوژه #سوژه_انسانی #اخلاق #دارو #افسردگی
انتخاب ویدیو و متن : ربابه ايلخانی زاده
@doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation اگر قرار بود هر آدمی را به اندازه لیاقتش قضاوت کنند، هیچ کسی را از شلاق خوردن گریزی نبود. @doostdaran_freudianassociation 💬👇
معنی اینکه فرد ملانکولیک میگوید حالا از همیشه بهترم اینست: وقتی میگوید من یک آدم پست، رذل و کثیفیام که هیچوقت هم بهتر از این نبودهام، به معنای اینست که او متوجه نیست که این یک واقعه است که فعلاً اتفاق افتاده؛ بلکه او معتقد است از قبل هم همینطوری بوده و همیشه وضع همینگونه بوده. ولی یک نکته دیگر هم هست؛ فروید میگوید: ای بابا! چرا شما فکر میکنید این آدم مریض است؟ شاید او از بقیه آدمها فقط تیزبینتر باشد و بیشتر به حقیقت وجود آدم پیبرده باشد. فروید می پرسد چرا باید یک آدمی اول مریض شود تا به چنین بینشی در مورد خودش دست پیدا کند (یا در مورد کل روح و روان آدمی)، و از هملت مثال میآورد که میگفت: «اگر قرار بود هر آدمی را به اندازه لیاقتش قضاوت کنند، هیچ کسی را از شلاق خوردن گریزی نبود.»
فروید سپس این اشارات را در پرانتز میگذارد و باز ادامه میدهد: علی رغم این حقیقت، ما به این وضعیت به عنوان یک بیماری نگاه میکنیم، چون آدمی که چنین نظراتی نسبت به خودش دارد “بیمار” است. نه اینکه این نظرات غلط باشد. خیر، این نظرات فقط غیرمعمول هستند چوت آدمها معمولاً فکر میکنند تافته جدابافته هستند، و بنابراین وقتی این یکی با دیگران فرق کرده و این نظرات را نسبت به خودش دارد، پس «بیمار» است.
منبع : #سایت_انجمن_فرویدی(سوگ و ملانکولی)
....
#ملانکولیک #مریض #بیمار #تافته_جدا_بافته #تیزبین #حقیقت #هملت
انتخاب تصویر و متن: پرهام زرگر
@doostdaran_freudianassociation
فروید سپس این اشارات را در پرانتز میگذارد و باز ادامه میدهد: علی رغم این حقیقت، ما به این وضعیت به عنوان یک بیماری نگاه میکنیم، چون آدمی که چنین نظراتی نسبت به خودش دارد “بیمار” است. نه اینکه این نظرات غلط باشد. خیر، این نظرات فقط غیرمعمول هستند چوت آدمها معمولاً فکر میکنند تافته جدابافته هستند، و بنابراین وقتی این یکی با دیگران فرق کرده و این نظرات را نسبت به خودش دارد، پس «بیمار» است.
منبع : #سایت_انجمن_فرویدی(سوگ و ملانکولی)
....
#ملانکولیک #مریض #بیمار #تافته_جدا_بافته #تیزبین #حقیقت #هملت
انتخاب تصویر و متن: پرهام زرگر
@doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
Photo
سخنرانیهای آشنایی با روانکاوی
سخنرانی ۳۴
مقاله توضیحات، کاربردها و راهکارها
زیگموند فروید (۱۹۳۳)
[این مقاله توسط مرجان پشت مشهدی، خدیجه فدائی، پرویز دباغی و فرزام پروا ترجمه و زیر نظر دکتر #میترا_کدیور در جلسات مورخ ۸۴/۲/۳- ۸۴/۲/۱۰- ۸۴/۲/۲۴- ۸۴/۲/۳۱ و ۸۴/۳/۷ کلاسهای عرصه فرویدی – مکتب لکان ایشان تصحیح گردیده است.]
آن دسته از رواندرمانگرانی که در کنار روشهای دیگر گاه به گاه از آنالیز استفاده میکنند، بر اساس دانش من بر پایه آنالیتیک محکمی قرار نگرفتهاند، آنها کلیت روانکاوی را قبول نکردهاند بلکه آن را رقیق کردهاند – شاید، دندانهای آن را کشیدهاند؛ این افراد نمیتوانند آنالیست به حساب بیایند. از نظر من این، جای تأسف دارد. اما همکاری در حرفه پزشکی بین یک روانکاو و یک رواندرمانگر که خود را محدود به تکنیکهای دیگر میکند، میتواند هدف مفیدی باشد.
در مقایسه با سایر روشهای رواندرمانگری، روانکاوی بی شک قویترین است. بنابراین، منصفانه است که اینطور باشد، و باید هم اینطور باشد، زیرا که روانکاوی پر زحمتترین و زمانبرترین نیز هست؛ و نباید در موارد کم اهمیت به کار رود. در موارد مناسب، این امکان وجود دارد که به وسیله آن از اختلالات خلاص شد و تغییراتی را ایجاد کرد که در زمانهای پیش از آنالیز کسی جرأت امید داشتن به آن را هم نداشت. اما روانکاوی محدودیتهای قابل ملاحظه خودش را دارد. جاه طلبی درمانی برخی از طرفداران من منجر به تلاشهای بسیار برای غلبه بر این موانع شده تا هر نوع اختلال نوروتیکی را بتوان با روانکاوی قابل درمان کرد. آنها تلاش کردهاند که کار آنالیز را به یک دوره زمانی کوتاهتر فشرده کنند، انتقال را تشدید کنند تا بتواند بر هر مقاومتی غلبه کند، اشکال دیگر نفوذ را با آن یکی کنند تا زورکی یک شفا از فرد بیرون بکشند. این تلاشها یقیناً قابل تقدیر است اما از نظر من بیهودهاند. آنها با خود این خطر را نیز دارند که فرد خود را از آنالیز دور کند و به درون یک ورطه بی پایان آزمایش کردن بیفتد.[۱۸] این انتظار که هر پدیده نوروتیکی بتواند معالجه شود، از نظر من از این عقیده عامیانه آمده که نوروز چیزی کاملاً غیر ضروری است که به هیچ صورتی حقی برای بقا ندارد. در حالی که در حقیقت، نوروزها بیماریهای شدیدی هستند که از لحاظ سرشتی تثبیت شدهاند و به ندرت خود را فقط به حملات اندک محدود میکنند بلکه به عنوان یک قانون طی دورههای طولانی یا سراسر زندگی پایدار میمانند.
برگرفته از: سایت انجمن فرویدی
انتخاب متن و تصویر: مریم دم ثنا
#آشنایی_با_روانکاوی
#توضیحات
#کاربردها
#راهکارها
#رواندرمانگر
#آنالیز
#آنالیتیک
#آنالیست
#تکنیک
#پزشکی
#روانکاوی
#روانکاو
#اختلال
#اختلالات
#نوروتیک
#نِوروز
#آزمایش
#تثبیت
#بیمار
#حقیقت
#سرشت
#معالجه
@doostdaran_freudianassociation
سخنرانی ۳۴
مقاله توضیحات، کاربردها و راهکارها
زیگموند فروید (۱۹۳۳)
[این مقاله توسط مرجان پشت مشهدی، خدیجه فدائی، پرویز دباغی و فرزام پروا ترجمه و زیر نظر دکتر #میترا_کدیور در جلسات مورخ ۸۴/۲/۳- ۸۴/۲/۱۰- ۸۴/۲/۲۴- ۸۴/۲/۳۱ و ۸۴/۳/۷ کلاسهای عرصه فرویدی – مکتب لکان ایشان تصحیح گردیده است.]
آن دسته از رواندرمانگرانی که در کنار روشهای دیگر گاه به گاه از آنالیز استفاده میکنند، بر اساس دانش من بر پایه آنالیتیک محکمی قرار نگرفتهاند، آنها کلیت روانکاوی را قبول نکردهاند بلکه آن را رقیق کردهاند – شاید، دندانهای آن را کشیدهاند؛ این افراد نمیتوانند آنالیست به حساب بیایند. از نظر من این، جای تأسف دارد. اما همکاری در حرفه پزشکی بین یک روانکاو و یک رواندرمانگر که خود را محدود به تکنیکهای دیگر میکند، میتواند هدف مفیدی باشد.
در مقایسه با سایر روشهای رواندرمانگری، روانکاوی بی شک قویترین است. بنابراین، منصفانه است که اینطور باشد، و باید هم اینطور باشد، زیرا که روانکاوی پر زحمتترین و زمانبرترین نیز هست؛ و نباید در موارد کم اهمیت به کار رود. در موارد مناسب، این امکان وجود دارد که به وسیله آن از اختلالات خلاص شد و تغییراتی را ایجاد کرد که در زمانهای پیش از آنالیز کسی جرأت امید داشتن به آن را هم نداشت. اما روانکاوی محدودیتهای قابل ملاحظه خودش را دارد. جاه طلبی درمانی برخی از طرفداران من منجر به تلاشهای بسیار برای غلبه بر این موانع شده تا هر نوع اختلال نوروتیکی را بتوان با روانکاوی قابل درمان کرد. آنها تلاش کردهاند که کار آنالیز را به یک دوره زمانی کوتاهتر فشرده کنند، انتقال را تشدید کنند تا بتواند بر هر مقاومتی غلبه کند، اشکال دیگر نفوذ را با آن یکی کنند تا زورکی یک شفا از فرد بیرون بکشند. این تلاشها یقیناً قابل تقدیر است اما از نظر من بیهودهاند. آنها با خود این خطر را نیز دارند که فرد خود را از آنالیز دور کند و به درون یک ورطه بی پایان آزمایش کردن بیفتد.[۱۸] این انتظار که هر پدیده نوروتیکی بتواند معالجه شود، از نظر من از این عقیده عامیانه آمده که نوروز چیزی کاملاً غیر ضروری است که به هیچ صورتی حقی برای بقا ندارد. در حالی که در حقیقت، نوروزها بیماریهای شدیدی هستند که از لحاظ سرشتی تثبیت شدهاند و به ندرت خود را فقط به حملات اندک محدود میکنند بلکه به عنوان یک قانون طی دورههای طولانی یا سراسر زندگی پایدار میمانند.
برگرفته از: سایت انجمن فرویدی
انتخاب متن و تصویر: مریم دم ثنا
#آشنایی_با_روانکاوی
#توضیحات
#کاربردها
#راهکارها
#رواندرمانگر
#آنالیز
#آنالیتیک
#آنالیست
#تکنیک
#پزشکی
#روانکاوی
#روانکاو
#اختلال
#اختلالات
#نوروتیک
#نِوروز
#آزمایش
#تثبیت
#بیمار
#حقیقت
#سرشت
#معالجه
@doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
Photo
انجمن فرویدی اجازه نخواهد داد سیب سرخ روانکاوی به دست چلاق انجمن روانشناسان بیفتد
نویسنده: زهرا محمودی
ویراستار: مهین نصیر
روانشناسی با شکایت بیماران و ابراز عواطف و هیجانات آنها سروکار دارد. اما در روانکاوی «اگر بیمار فقط راجع به عواطف و احساسات خود صحبت کند از جایگاه حقیقی خود دور شده است جایگاه حقیقی سوژه در کلمه است. روانکاوی مطلقا یک دفتر خاطرات خصوصی راجع به عواطف و هیجانات نیست… مشکل بیمار، یعنی حقیقت سمپتوم در ناخودآگاه است و هیچکس جز خود او به این حقیقت دسترسی ندارد. حقیقت در کلماتی است که سوژه ادا می کند ولی خودش آنها را نمی شنود. حقیقت سوژه در هیچ کتاب و هیچ جزوه ای نوشته نشده است و فقط از خلال گفته های او به بیرون تراوش می کند، و تنها کسی می تواند این حقیقت را بگیرد که خود را در جایگاه صوری یک ایده آل قرار ندهد و فرض نکند به خاطر مدارجی که پیموده است حقیقت سوژه را بهتر از خودش می داند. » [۱۲]
در روانشناسی صحبت از سلامت و رفتار نابهنجار و اختلالات روانی و DSMها است، در حالی که در روانکاوی صحبت از «سمپتوم» [۱۳] است؛ «ماده ای که سمپتوم را می سازد همان ماده ای است که ناخودآگاه را می سازد و این به گفته فروید و لکان چیزی جز مادیت دال نیست.» [۱۴] به همین دلیل در روانکاوی «امحاء سمپتوم» وجود ندارد. چون سمپتومها دارای معنا هستند و نیت و قصدی را دنبال می کنند. «امحاء سمپتوم» یعنی «تلاش برای امحاء حقیقت بیمار» [۱۵] «در نوروز، راهکار آنالیز سمپتوم است و در پسیکوز، راهکار علاج از طریق به وجود آوردن سمپتوم» [۱۶]
برگرفته از: سایت انجمن فرویدی
ویدئو اثری از: Hayden Zezula
انتخاب متن و ویدئو: مریم دمثنا
#میترا_کدیور #انجمن_فرویدی #روانکاو #روانکاوی #انجمن_روانشناسان #روانشناس #انجمن #روانشناسی #بیماران #بیمار #شکایت #عواطف #هیجانات #احساسات #خاطرات #دفتر_خاطرات #حقیقت #سمپتوم #ناخودآگاه #سوژه #جایگاه #سلامتی #سلامت #رفتار #رفتار_نابهنجار #اختلالات روانی #DSM #DSM_5 #فروید #لکان
@doostdaran_freudianassociation
نویسنده: زهرا محمودی
ویراستار: مهین نصیر
روانشناسی با شکایت بیماران و ابراز عواطف و هیجانات آنها سروکار دارد. اما در روانکاوی «اگر بیمار فقط راجع به عواطف و احساسات خود صحبت کند از جایگاه حقیقی خود دور شده است جایگاه حقیقی سوژه در کلمه است. روانکاوی مطلقا یک دفتر خاطرات خصوصی راجع به عواطف و هیجانات نیست… مشکل بیمار، یعنی حقیقت سمپتوم در ناخودآگاه است و هیچکس جز خود او به این حقیقت دسترسی ندارد. حقیقت در کلماتی است که سوژه ادا می کند ولی خودش آنها را نمی شنود. حقیقت سوژه در هیچ کتاب و هیچ جزوه ای نوشته نشده است و فقط از خلال گفته های او به بیرون تراوش می کند، و تنها کسی می تواند این حقیقت را بگیرد که خود را در جایگاه صوری یک ایده آل قرار ندهد و فرض نکند به خاطر مدارجی که پیموده است حقیقت سوژه را بهتر از خودش می داند. » [۱۲]
در روانشناسی صحبت از سلامت و رفتار نابهنجار و اختلالات روانی و DSMها است، در حالی که در روانکاوی صحبت از «سمپتوم» [۱۳] است؛ «ماده ای که سمپتوم را می سازد همان ماده ای است که ناخودآگاه را می سازد و این به گفته فروید و لکان چیزی جز مادیت دال نیست.» [۱۴] به همین دلیل در روانکاوی «امحاء سمپتوم» وجود ندارد. چون سمپتومها دارای معنا هستند و نیت و قصدی را دنبال می کنند. «امحاء سمپتوم» یعنی «تلاش برای امحاء حقیقت بیمار» [۱۵] «در نوروز، راهکار آنالیز سمپتوم است و در پسیکوز، راهکار علاج از طریق به وجود آوردن سمپتوم» [۱۶]
برگرفته از: سایت انجمن فرویدی
ویدئو اثری از: Hayden Zezula
انتخاب متن و ویدئو: مریم دمثنا
#میترا_کدیور #انجمن_فرویدی #روانکاو #روانکاوی #انجمن_روانشناسان #روانشناس #انجمن #روانشناسی #بیماران #بیمار #شکایت #عواطف #هیجانات #احساسات #خاطرات #دفتر_خاطرات #حقیقت #سمپتوم #ناخودآگاه #سوژه #جایگاه #سلامتی #سلامت #رفتار #رفتار_نابهنجار #اختلالات روانی #DSM #DSM_5 #فروید #لکان
@doostdaran_freudianassociation