Doostdaran_freudianassociation
43 subscribers
706 photos
116 videos
33 links
کارگروه دوستداران انجمن فرویدی

تماس با دفتر انجمن فرویدی به ریاست دکتر میترا کدیور
تنها روانکاو ایرانی عضو انجمن جهانی روانکاوی
☎️021_22025937

@freudianassociation
Download Telegram
Doostdaran_freudianassociation
Video
معمای ژوئی سانس ویژگی یک زوج را به صورت یک سمپتوم دو نفره به نمایش می گذارد.
فروید خاطر نشان می‌کند که بررسی زیر و بم های عشق عمدتاََ توسط نویسندگان و شاعران انجام گرفته و علم با ناشیگری تمام فقط به گوشه های بسیار محدود از آن و آن هم به صورت بسیار جزئی پرداخته است. عشق فقط یک رابطه اجتماعی بین دو موجود انسانی نیست، بلکه رابطه ای بین اشتیاق و ژوئی سانس است و آن دو را به هم گره می زند. عشق اجازه می دهد که شخص از ژوئی سانس خود شهوانی دست بکشد و در جستجوی ابژه ای در خارج خود برآید.
به محض اینکه در صدد مطالعه عشق بر می آئیم متوجه می شویم که شرایط عشق همان شرایط ژوئی سانس است. ژوئی سانس آن پارادوکسی است که هم بوجود آورنده عشق است و هم نابودکننده رابطه. انتخاب معشوق یا ابژه بر مبنای دال انجام می گیرد اما پابرجایی یک زوج بر اساس ژوئی سانس است.

منبع: کتاب #مکتب_لکان

عنوان: (عشق: ضرورتی برای ارتقاء ژوئی سانس تا دیالکتیک اشتیاق)
....
#روانکاو #دکتر_میترا_کدیور
#میثاق #بعد_واقع #اصل_لذت #غریزه #مرگ #عشق #اشتیاق #ژوئی_سانس #خود_شهوانی #ابژه #پارادوکس #دال

ویدئو : سریال در چشم باد (قسمت۲۳)

انتخاب متن و ویدئو: فاطمه حُسنی ابراهیمی

@doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation "اولین دیگری یعنی مادر" @doostdaran_freudianassociation 💬👇
ممکن است سوال کنید که اصلاً چرا باید بشر رابطه ی خود را با دیگری تغییر دهد؟ دلیلش این است که کودک نه به عنوان سوژه بلکه به عنوان ابژه است که پا به این جهان می گذارد. ابژه عشق یا ابژه ی نفرت، ابژه اشتیاق یا ابژه ی ناخواسته اما در هر حال به صورت یک ابژه. در ابتدا این دیگری است که حکم می راند. اولین دیگری یعنی مادر.
در نتیجه در ابتدا وضعیتی است که در آن ژوئی سانس غالب است و کودک ابژه ی دیگری است‌ فقط از طریق این دال خاص که نام پدر است کودک می تواند این موقعیت ابتدایی را تغییر دهد.
دال نام پدر ((دلالت فالوس)) را وارد صحنه می کند. برای ساده کردن مطلب می توان گفت که قسمتی از بدن، یعنی آلت مردی، به مقام یک دال ارتقاء می یابد و با این ارتقاء وارد بعد سمبولیک می شود. این دال تازه، حالا قادر است ژوئی سانس را که در بعد واقع است در بر بگیرد و با این ترتیب اختگی سمبولیک را بر روی آن اعمال کند و نتیجتاً باعث شود که سوژه با چشم پوشی از قسمتی از ژوئی سانس خود رابطه ی خود با دیگری را تغییر دهد.
برای درک عملکرد اختگی (کاستراسیون)، به خاطر بیاوریم که به نظر فروید کاستراسیون در درجه ی اول کاستراسیون مادر است، البته نه مادر واقعی بلکه یک بازنمایی که کودک از مادر دارد‌.
کاستراسیون به این معناست که مادر از ابژه ی خودش جدا می شود و چون جایگاه اولیه ای که کودک اشغال می کند ابژه ی مادر است، کاستراسیون باعث عدم تداوم این جایگاه اولیه و در نتیجه تغییر رابطه ی کودک با دیگری یعنی مادر می شود.

به نقل از کتاب؛
#مکتب_لکان روانکاوی در قرن بیست و یکم

#روانکاو #میترا_کدیور #سوژه #ابژه #کاستراسیون #دال #فالوس #انجمن_فرویدی #دوستداران_انجمن_فرویدی

انتخاب متن و تصویر: مریم قائدرحمتی

@doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation لکان می گوید: «هر واقعه تاثیرگذاری تاریخچه خود را همراه خود می آورد.» @doostdaran_freudianassociation 💬👇
دیباچۀ چاپ پنجم کتاب «مکتب لکان» که در ویرایش ناشر قلع و قمع شد و در نتیجه چاپ پنجم کتاب منتفی گردید
...

لکان می گوید «هر واقعۀ تاثیرگذاری تاریخچه خود را همراه خود می آورد»، به گونه ای که ذهن آدمیان را چنان دستخوش تغییر می کند که آنها زمان قبل از وقوع آن را بخاطر نمی آورند و به گونه ای رفتار می کنند گویی آن واقعه از ازل وجود داشته. این کتاب هم در جامعۀ هدفِ خود چنین کاری کرده.
کسانی که حافظه ای رساتر دارند در تمجید این کتاب گفته اند که «ده سال از زمان خودش جلوتر بود». اما واقعیت این است که این کتاب ده سالِ بعد را رقم زد و نه تنها کار امروز را به فردا “نماند” بلکه کار فردا را امروز انجام داد و در نتیجه بدآموزان بسیاری را بر “تخت” نشاند!
در نتیجه این به عهدۀ خود من است که “تاریخچه” ای که آدمیان برای این “واقعه” ساخته اند را باطل کرده و “تاریخ” را به خاطر همگان آورم.
“تاریخ” و “ایران” دو کلمۀ مترادف هستند و آنچه را که من بیش از هر چیز در این شراب کهنه، که نامش ایران است، دوست دارم پارادوکس های آن است.
در عین این که زمانی که این کتاب چاپ می شد اکثریت قریب به اتفاق دانشگاهیان و تحصیل کردگان ما هرگز نام ژک لکان را نشنیده بودند و اگر هم احیاناً و تصادفاً آن را می شنیدند نمی دانستند آیا نام یک خوردنی است یا یک پوشیدنی، در همان زمان یکی از معتبرترین انتشارات این کشور خواستار چاپ آن می شود.
در همان زمانی که عده ای شیاد از روی عمد و به منظور سودجوئی – و اهداف دیگر – روانکاوی را تا حد دکترین بی بندوباری و “هر کاری دوست داری بکن” و اباحت تقلیل داده بودند، انتشارات اطلاعات دستنوشته های مرا برای چاپ می پذیرد و خودش زحمت تایپ را هم به عهده می گیرد تا آنها را سریع تر به زیر چاپ ببرد.
در همان زمانی که خود من هم فکر نمی کردم این کتاب از چاپ اول فراتر رود و حتی مطمئن بودم که سه هزار نسخۀ تیراژ اول تا مدتها روی دست ناشر خواهد ماند، این کتاب امروز به چاپ پنجم رسیده.....

منبع: #سایت_انجمن_فرویدی

#میترا_کدیور #مکتب_لکان #دیباچه #ناشر #سانسور #تحریف #روانکاوی #روانکاو #قلع #قمع

انتخاب متن و تصویر: مهدی ربیعی

@doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
Photo
سخنرانی‌های آشنایی با روانکاوی
سخنرانی ۳۴
توضیحات، کاربردها و راهکارها
زیگموند فروید (۱۹۳۳)
...

ممنوعیتی که در آن روزها برای روانکاوی وجود داشت از آن موقع تا به حال برداشته شده. اما درست مثل یک ایمان ترک شده که به حیات خود به صورت خرافات ادامه می‌دهد، درست مثل یک تئوری که توسط علم کنار گذاشته شده و به حیات خود به عنوان یک عقیده عوامانه ادامه می‌دهد، متهم کردن بنیادی روانکاوی توسط گروه‌های علمی امروز هم در تلاش سرگرم کننده افراد عامی‌که کتاب می‌نویسند یا در مورد آن صحبت می‌کنند، به حیات خود ادامه می‌دهد. پس این دیگر شما را متعجب نخواهد کرد.
اما نباید انتظار داشته باشید این اخبار خوشحال کننده را بشنوید که مبارزه بر سر روانکاوی پایان یافته است و به، به رسمیت شناختن آن به عنوان یک علم و پذیرش آن به عنوان موضوع تدریس در دانشگاه انجامیده است. مبارزه ادامه می‌یابد، اگرچه در اشکال مؤدبانه‌تر. آنچه باز هم تازه است این است که نوعی لایه محافظ (buffer layer) در جامعه علمی بین روانکاوی و مخالفان‌اش شکل گرفته است. این، شامل افرادی است که اعتبار بعضی قسمت‌های روانکاوی را قبول می‌کنند و ویژگی‌های جالب‌تر موضوع را می‌پذیرند، اما از سوی دیگر قسمت‌های دیگر آن را رد می‌کنند، واقعیتی که نمی‌توانند با صدای بلند آن را ابراز کنند. این آسان نیست حدس بزنیم چه چیز انتخاب آن‌ها را در این مسأله تعیین می‌کند. به نظر می‌رسد این به احساسات شخصی بستگی دارد. یکی با سکسوالیته مخالفت می‌کند، دیگری با ناخودآگاه؛ آنچه بخصوص رد می‌شود حقیقت سمبولیسم است...

منبع: #سایت_انجمن_فرویدی

#میترا_کدیور #روانکاو #روانکاوی #مافیای_روان #بستری_اجباری #پدر_خوانده #مکتب_لکان #سانسور

انتخاب متن و تصاویر: مهدی ربیعی

@doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation شما هم به روانکاوی علاقه مندید؟#من_هم_یک_دوستدار_انجمن_فرویدی_هستم @doostdaran_freudianassociation 💬👇
لکان می گوید «هر واقعۀ تاثیرگذاری تاریخچه خود را همراه خود می آورد»، به گونه ای که ذهن آدمیان را چنان دستخوش تغییر می کند که آنها زمان قبل از وقوع آن را بخاطر نمی آورند و به گونه ای رفتار می کنند گویی آن واقعه از ازل وجود داشته. این کتاب هم در جامعۀ هدفِ خود چنین کاری کرده.

کسانی که حافظه ای رساتر دارند در تمجید این کتاب گفته اند که «ده سال از زمان خودش جلوتر بود». اما واقعیت این است که این کتاب ده سالِ بعد را رقم زد و نه تنها کار امروز را به فردا “نماند” بلکه کار فردا را امروز انجام داد و در نتیجه بدآموزان بسیاری را بر “تخت” نشاند!

در نتیجه این به عهدۀ خود من است که “تاریخچه” ای که آدمیان برای این “واقعه” ساخته اند را باطل کرده و “تاریخ” را به خاطر همگان آورم.

... در آن روزهای دور حتی فردوسیِ حکیم هم مهجور بود و نه تنها کمتر کسی ابیات آغاز کننده «سخنی با خواننده» را می شناخت بلکه کمتر کسی هم بود که از این که یک کتاب در مورد روانکاوی با ابیات حکیم توس آغاز می شود شگفت زده نشود. آخر یک دکترین بی بندوباری و اباحت چه ربطی به حماسه و اسطوره دارد؟!

چه ربطی به پهلوانی و قهرمانی دارد؟! غافل از این که حرف زدن از فروید و لکان، در آن روزهای تاریک، خود یک حماسه بود. چه می گویم! چیزی از جنس سرودن شاهنامه در روزهای تاریک قرن چهارم هجری بود!

ایران شراب کهنه ای است که بعد از هفت هزار سال هنوز در غلیان است و این گونه است که روزهای تاریکش ابدی نمی شوند.

دکتر #میترا_کدیور، تنها #روانکاو ایرانی
منبع: سایت #انجمن_فرویدی

قسمت‌هایی از «دیباچۀ چاپ پنجم کتاب «مکتب لکان» که در ویرایش ناشر قلع و قمع شد و در نتیجه چاپ پنجم کتاب منتفی گردید»

اگر شما هم از علاقه‌مندان به روانکاوی اصیل و واقعی هستید، لطفا به کمپین ما بپیوندید و هشتگ زیر را دنبال کنید:

#من_هم_یک_دوستدار_انجمن_فرویدی_هستم

کافی است این هشتگ را برای ما در دایرکت بفرستید. ما تصویر و متن کپشن را برایتان ارسال خواهیم کرد تا شما بتوانید آن را به صورت پست در صفحه اینستاگرام خود قرار دهید و از دوستداران انجمن فرویدی، تنها مرجع رسمی روانکاوی‌ به ریاست دکتر #میترا_کدیور، تنها روانکاو معتبر کشور باشید.

#من_هم_یک_دوستدار_انجمن_فرویدی_هستم
#انجمن_فرویدی
#نه_به_تحریف_کتاب_مکتب_لکان
#دوستداران_انجمن_فرویدی
#روانکاوی #لاکان #مکتب_لکان #فروید #زیگموند_فروید #روانکاو #ژاک_لکان #ژاک_لاکان #روانشناس_روانکاو_نیست
#روانپزشک_روانکاو_نیست
#روانکاوی_یعنی_فروید
#روانکاوی_فلسفه_نیست

@doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation فرزند آدم نه به عنوان سوژه بلکه به عنوان ابژه است که وارد دنیا می شود. @doostdaran_freudianassociation 💬👇
در مقاله قبل راجع به پسیکوز (جنون ) صحبت کردیم و راجع به عدم کارآیی"متافور پدری" و"دلالت فالوس" در آن. گفتیم که کار متافور پدری این است که جایگاه ذهنی سوژه و رابطه با بزرگ دیگری را تنظیم می کند و وجود این متافور از این جهت ضروری است که می دانیم بشر هیچوقت بسادگی حاضر به تغییر جایگاه خود نیست و این همان چیزی است که فروید غریزه مرگ نامید و لکان به آن نام ژوئی سانس داد‌. گفتیم که فرزند آدم نه به عنوان سوژه بلکه به عنوان ابژه است که وارد دنیا می شود: ابژه عشق یا ابژه نفرت، ابژه اشتیاق یا ابژه ناخواسته،اما در هرصورت به صورت ابژه، و در این وضعیت این بزرگ دیگری است که حکم می راند،اولین دیگری یعنی مادر.گفتیم که در ابتدا وضعیتی است که در آن ژوئی سانس غالب است و کودک ابژه دیگری است و فقط از طریق این دال خاص که نام پدر است اختگی سمبولیک بر روی ژوئی سانس اعمال می شود و کودک می پذیرد که جایگاه اولیه خود را به عنوان ابژه دیگری ترک کند.گفتیم که عملکرد موثر متافور پدری وابسته به مقوله باور است که این خود وابسته به حقیقت است.نه تنها کودک می بایست شخصی را که تجلی این دال است قابل اعتبار بداند، و نه تنها برای مادر نیز این دال باید درست کار کند، بلکه پدر نیز بایستی بین عملکرد خود در سطح تصویری و عملکرد خود در سطح سمبولیک تفاوت قائل شود.

منبع: کتاب #مکتب_لکان روانکاوی در قرن بیست و یکم.

#دکتر_میترا_کدیور
#فروید
#لکان
#ابژه
#ژوئی_سانس
#غریزه
#بزرگ_دیگری
#پسیکوز

انتخاب متن و تصویر: زهرا شمسعلی

@doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation در کمپلکس ادیپ وارد کردن دلالت فالوس به عهده نام پدر است. @doostdaran_freudianassociation 💬👇
برای درک عملکرد اختگی ( کاستراسیون)، به خاطر بیاوریم که به نظر فروید کاستراسیون در درجه اول کاستراسیون مادر است، البته نه مادر واقعی بلکه یک بازنمایی که کودک از مادر دارد.
کاستراسیون به این معناست که مادر از ابژه خودش جدا می شود و چون جایگاه اولیه ای که کودک اشغال می کند ابژه مادر است، کاستراسیون باعث عدم تداوم این جایگاه اولیه و درنتیجه تغییر رابطه کودک با دیگری یعنی مادر می شود.
در کمپلکس ادیپ وارد کردن دلالت فالوس به عهده نام پدر است.قدرت نفوذ این دال تعیین کننده این است که آیا کودک می پذیرد که ژوئی سانس را محدود کند؟ و آیا او می پذیرد که جایگاه اولیه اش را به عنوان ابژه دیگری ترک کند؟ چنین جابجایی را که توسط نام پدر انجام می گیرد لکان "متافور پدر" نامید(متافور جابجایی یک کلمه توسط یک کلمه دیگر است).
رابطه جایگاه اولیه سوژه و نام پدر را می توان به صورت یک معادله نوشت. بایستی که باور به دال پدر قویتر از ارضائی باشد که کودک از باقی ماندن در موقعیت اولیه اش به دست می آورد. سوژه بایستی قسمتی از ژوئی سانس را قربانی کند تا بتواند تغییر وضعیت دهد.

منبع: کتاب #مکتب_لکان روانکاوی در قرن بیست و یکم

#میترا_کدیور #لکان #فروید #کاستراسیون #ابژه #متافور_پدر #ژوئی_سانس

انتخاب متن: زهرا شمسعلی

@doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation در پسیکوز نام پدر طرد شده و به جای این دال هیچ چیز نیست، فقط یک حفره است. @doostdaran_freudianassociation 💬👇
بنابراین مساله این نیست که آیا پدر شخصی قوی است یا ضعیف، آیا او مهربان است یا نه.بلکه مساله اینجاست که آیا پدر در رابطه با عملکرد سمبولیکی که باید اشغال کند قابل اعتبار است یا نه. و از آنجا که در کمپلکس ادیپ مادر نیز مقام شامخی را داراست مساله همچنین اینجاست که آیا مادر در رابطه با نظم سمبولیکی که پدر متجلی است قابل اعتبار است یا نه. این بدان معناست که در هر مورد کلینیکی باید پدر واقعی را از پدر سمبولیک جدا کرد. لکان در مورد این پارادوکس بسیار تاکید می کرد و آن اینکه وقتی پدری در زندگی واقعی کارش ایجاد یا دفاع از قانون است ممکن است در سطح سمبولیک پدر بی کفایتی باشد. بکرات دیده شده که پدر یک پسیکوتیک یک قانون گذار یا یک نظامی و یا یک متعصب مذهبی بوده است. اعتقاد پدر بر اینکه خود او واقعا تجلی قانون و نظم است از یک طرف و رفتار او در کمپلکس ادیپ از طرف دیگر ممکن است باعث شود که کودک او را یک دروغگو بداند و ایده آل بی نقصی او را صرفا چیزی تصوری فرض کند. از آنجایی که تاثیر یک دال وابسته به حقیقت است، نام پدر ممکن است در این مورد کاملا بی اثر باشد. به نظر لکان سبب شناسی پسیکوز را می توان با چنین بی کفایتی عملکرد سمبولیک پدر توضیح داد. در پسیکوز نام پدر طرد شده و به جای این دال هیچ چیز نیست، فقط یک حفره است. سوژه پسیکوتیک این دال را به کلی دور انداخته است. او نام پدر را اصلا باور ندارد. آنچه در این جایگاه بوده قابل اعتبار نبوده است.در واقع پسیکوتیک آن ارضای اولیه ای را که ابژه دیگری بودن برای او به همراه می آورده است هرگز ترک نکرده است. متافور پدری شکست خورده است.

برگرفته از کتاب: #مکتب_لکان روانکاوی در قرن بیست و یکم دکتر #میترا_کدیور

#میترا_کدیور
#انجمن_فرویدی
#متافور_پدری
#پسیکوز
#ابژه

انتخاب متن و تصویر: زهرا شمسعلی

@doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
Photo
جلسه چهارم دوره اول
(۱۰ خرداد ۱۳۸۰)

از کلاس‌های عرصه فرویدی ـ مکتب لکان

گفتم که در مکتب لکان متقاضی را رد نمی‌کنند ولی مشتری را چرا. مثال دوستی را در نیویورک آوردم و ملاقاتش را با یک آنالیست لکانی و پذیرفته نشدنش را. و نیز جواب فروید به نامه ورتیس را که انگشت بر صرف نظر کردن او می‌گذاشت و تشکر می‌کرد که از ملاقاتش صرف نظر کرده است. در مکتب لکان آن چیزی که قبل از هرچیز مورد بررسی قرار می‌گیرد همین موضوع تقاضا است و آن چیزی که برای مدرس یا روانکاو در تصمیمش برای پذیرش یا رد یک سوژه اساسی است. وقتی که تقاضا مورد ارزیابی قرار گرفت و صداقت آن به اثبات رسید، سوژه این امکان را خواهد داشت که از تسهیلات و امکانات ویژه‌ای برخوردار بشود و حالا مثالش، گفتم که این اتفاق افتاد، خود خانم جلیلوند این‌جا حضور ندارند، به هر دلیل، ایشان از همه تسهیلاتی برخوردار می‌شوند که همه شما، چون که یک متقاضی واقعی این جوری رفتار می‌کند. دوست من در نیویورک با این اطمینان نزد آنالیست رفته بود که صد در صد مورد قبول واقع می‌شود، چون به عنوان یک مشتری رفته بود، در فرهنگ آمریکایی، و ذره‌ای هم تردید نداشت که ادامه کار فقط و فقط به تصمیم شخص او بستگی دارد و به معنای واقعی کلمه به عنوان یک مشتری رفته بود که کالایی را که آنجا در معرض خرید گذاشته بودند از آن خود بکند، با این استدلال آمریکایی که خب جنس داخل مغازه است و پول توی جیب من، بنابراین دیگر مشکلی نیست. اولین و شاید تنها درس آنالیست به او یک تی‌پای محکم به ایگویش بود. خانم جلیلوند بر عکس، حرکتی درست برخلاف این داشت او با وجودی که می‌دانست ممکن است پذیرفته نشود، مراجعه کرد و ایگوی خودش را وجه المصالحه قرار داد و این یعنی متقاضی بودن. در یک روانکاوی آنالیزان مجبور است که بپردازد و پول کم‌ترین و بی‌ارزش‌ترین چیزی است که می‌پردازد. این واقعیتی است که برای بسیاری به کلی قابل درک نیست، زیرا پول در گفتار اربابی تنها ارزش و معیار تمام ارزش‌هاست.  

منبع: #سایت_انجمن_فرویدی
...
#روانکاو #دکتر_میترا_کدیور
#متقاضی #مشتری #پول #گفتار_اربابی
#سوژه #صداقت #تسهیلات #امکانات
#تی‌پا #ایگو #فروید_لکان_کدیور #مکتب_لکان

انتخاب تصاویر و متن: فاطمه حُسنی ابراهیمی

@doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation برای نایل شدن به هر هدف باید کسی آدم را بنگرد و این کس، کسی جز «بزرگ دیگری» نیست. @doostdaran_freudianassociation 💬👇
عشق: ضرورتی برای ارتقاء ژوئی سانس تا دیالکتیک اشتیاق

لکان روزی گفت: «فروید مرا می نگرد». فروید همه روانکاوان را می نگرد. اما چه کسی فروید را می نگریست؟ برای نایل شدن به هر هدف باید کسی آدم را بنگرد و این کس، کسی جز «بزرگ دیگری» نیست. لکان می گوید: اشتیاق آدمی اشتیاق دیگری است" و پارسی زبانان می گویند: «بیستون را عشق کند و شهرتش فرهاد برد».
روانکاوی بنایی است که از اولین سنگ آن تا آخرینش بر عشق استوار است. در ابتدا عشق به روانکاو، بعد عشق به ناخودآگاه و عشق به کلمه، بعدها عشق به کار یا انتقال کار، کار روانکاوی، عشق به فروید، عشق به لکان، عشق به Ecole و مهم تر از همه عشق به دانش.

برگرفته از کتاب: #مکتب_لکان روانکاوی در قرن بیست و یکم دکتر #میترا_کدیور

تصویر مربوط به فیلم: (2000)Cast Away

انتخاب متن و تصویر: مریم دم ثنا

#اشتیاق
#عشق
#بزرگ_دیگری
#دیالکتیک
#بیستون
#سوژه
#فانتاسم
#Ecole

@doostdaran_freudianassociation