Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation این به عهده خود من است که "تاریخچه" ای که آدمیان برای این "واقعه" ساخته اند را باطل کرده و "تاریخ" را به خاطر همگان آورم. @doostdaran_freudianassociation 💬👇
لکان می گوید «هر واقعۀ تاثیرگذاری تاریخچه خود را همراه خود می آورد»، به گونه ای که ذهن آدمیان را چنان دستخوش تغییر می کند که آنها زمان قبل از وقوع آن را بخاطر نمی آورند و به گونه ای رفتار می کنند گویی آن واقعه از ازل وجود داشته. این کتاب هم در جامعۀ هدفِ خود چنین کاری کرده.
کسانی که حافظه ای رساتر دارند در تمجید این کتاب گفته اند که «ده سال از زمان خودش جلوتر بود». اما واقعیت این است که این کتاب ده سالِ بعد را رقم زد و نه تنها کار امروز را به فردا “نماند” بلکه کار فردا را امروز انجام داد و در نتیجه بدآموزان بسیاری را بر “تخت” نشاند!
در نتیجه این به عهدۀ خود من است که “تاریخچه” ای که آدمیان برای این “واقعه” ساخته اند را باطل کرده و “تاریخ” را به خاطر همگان آورم.
“تاریخ” و “ایران” دو کلمۀ مترادف هستند و آنچه را که من بیش از هر چیز در این شراب کهنه، که نامش ایران است، دوست دارم پارادوکس های آن است.
در عین این که زمانی که این کتاب چاپ می شد اکثریت قریب به اتفاق دانشگاهیان و تحصیل کردگان ما هرگز نام ژک لکان را نشنیده بودند و اگر هم احیاناً و تصادفاً آن را می شنیدند نمی دانستند آیا نام یک خوردنی است یا یک پوشیدنی، در همان زمان یکی از معتبرترین انتشارات این کشور خواستار چاپ آن می شود...
منبع: دکتر #میترا_کدیور، دیباچۀ چاپ پنجم کتاب «مکتب لکان» که در ویرایش ناشر قلع و قمع شد و در نتیجه چاپ پنجم کتاب منتفی گردید. #سایت_انجمن_فرویدی
#نه_به_تحریف_کتاب_مکتب_لکان
#نه_به_تحریف_فروید
#فروید_لکان_کدیور
#تاریخچه
#سانسور
انتخاب متن و تصویر: مهدی ربیعی
@doostdaran_freudianassociation
کسانی که حافظه ای رساتر دارند در تمجید این کتاب گفته اند که «ده سال از زمان خودش جلوتر بود». اما واقعیت این است که این کتاب ده سالِ بعد را رقم زد و نه تنها کار امروز را به فردا “نماند” بلکه کار فردا را امروز انجام داد و در نتیجه بدآموزان بسیاری را بر “تخت” نشاند!
در نتیجه این به عهدۀ خود من است که “تاریخچه” ای که آدمیان برای این “واقعه” ساخته اند را باطل کرده و “تاریخ” را به خاطر همگان آورم.
“تاریخ” و “ایران” دو کلمۀ مترادف هستند و آنچه را که من بیش از هر چیز در این شراب کهنه، که نامش ایران است، دوست دارم پارادوکس های آن است.
در عین این که زمانی که این کتاب چاپ می شد اکثریت قریب به اتفاق دانشگاهیان و تحصیل کردگان ما هرگز نام ژک لکان را نشنیده بودند و اگر هم احیاناً و تصادفاً آن را می شنیدند نمی دانستند آیا نام یک خوردنی است یا یک پوشیدنی، در همان زمان یکی از معتبرترین انتشارات این کشور خواستار چاپ آن می شود...
منبع: دکتر #میترا_کدیور، دیباچۀ چاپ پنجم کتاب «مکتب لکان» که در ویرایش ناشر قلع و قمع شد و در نتیجه چاپ پنجم کتاب منتفی گردید. #سایت_انجمن_فرویدی
#نه_به_تحریف_کتاب_مکتب_لکان
#نه_به_تحریف_فروید
#فروید_لکان_کدیور
#تاریخچه
#سانسور
انتخاب متن و تصویر: مهدی ربیعی
@doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation نوروتیک کسی است که تاریخچه شخصی خود را معیوب کرده. @doostdaran_freudianassociation 💬👇
در واقع همه آن کسانی که بعدها تلاش کردند وانمود کنند واقعه رذیلانه مهر ۹۶ اتفاق نیفتاده یا اهمیتی نداشته تلاش می کنند از یک واکنش اسکیزوفرنیک در وجود خودشان جلوگیری کنند. تعداد این افراد در میان کسانی که از نعمات مرکز روانکاوی آفریقا بهره مند می شدند کم نبود، بخصوص در میان کسانی که فقط از کلاس های یکشنبه های آفریقا بهره می جستند و یا این که آنالیز خود را بعد از آن واقعۀ رذیلانه آغاز کرده بودند. یکی از دلایل تعطیلی این مرکز هم همین بود.
نوروتیک کسی است که تاریخچه شخصی خود را معیوب کرده، آیا من باید اجازه دهم که آنها تاریخچه انجمن فرویدی و مرکز روانکاوی آفریقا را هم معیوب کنند؟؟
کل نظام جمهوری اسلامی هم در مقابل من و روانکاوی و انجمن فرویدی و مرکز روانکاوی آفریقا همین انتخاب نوروتیک را کرده و در وضعیت ترحم انگیز ناصرالدین شاه است که به نوکرش گفت “خودش را بیار اسمش را نیار”! که البته من به او هم اجازه نخواهم داد در وضعیت نوروتیک خود لم بدهد و کیفش را ببرد. دلیل دیگر تعطیلی مرکز روانکاوی آفریقا این بود. این یکی را البته همه می دانند چون تقصیرها را متوجه یک موجود impersonal کردن نه تنها آسان است بلکه convenient هم هست.
منبع: دکتر #میترا_کدیور، آن پروای نامرد از “این” آدم ها می دزدید … و آن فضله ریزۀ “بی” مرد …، #سایت_انجمن_فرویدی
#نه_به_تحریف_کتاب_مکتب_لکان
#نه_به_تحریف_فروید
#فروید_لکان_کدیور
#تاریخچه
#سانسور
انتخاب متن و تصویر: مهدی ربیعی
@doostdaran_freudianassociation
نوروتیک کسی است که تاریخچه شخصی خود را معیوب کرده، آیا من باید اجازه دهم که آنها تاریخچه انجمن فرویدی و مرکز روانکاوی آفریقا را هم معیوب کنند؟؟
کل نظام جمهوری اسلامی هم در مقابل من و روانکاوی و انجمن فرویدی و مرکز روانکاوی آفریقا همین انتخاب نوروتیک را کرده و در وضعیت ترحم انگیز ناصرالدین شاه است که به نوکرش گفت “خودش را بیار اسمش را نیار”! که البته من به او هم اجازه نخواهم داد در وضعیت نوروتیک خود لم بدهد و کیفش را ببرد. دلیل دیگر تعطیلی مرکز روانکاوی آفریقا این بود. این یکی را البته همه می دانند چون تقصیرها را متوجه یک موجود impersonal کردن نه تنها آسان است بلکه convenient هم هست.
منبع: دکتر #میترا_کدیور، آن پروای نامرد از “این” آدم ها می دزدید … و آن فضله ریزۀ “بی” مرد …، #سایت_انجمن_فرویدی
#نه_به_تحریف_کتاب_مکتب_لکان
#نه_به_تحریف_فروید
#فروید_لکان_کدیور
#تاریخچه
#سانسور
انتخاب متن و تصویر: مهدی ربیعی
@doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
@doostdaran_freudianassociation تاریخچه انجمن فرویدی @doostdaran_freudianassociation 💬👇
جهت مطالعه کامل متن به #سایت_انجمن_فرویدی مراجعه بفرمایید.
تاریخ انتشار: ۱۸ شهریور ۱۳۹۳، ساعت: ۱۰:۳۶
🎼 By Hans Zimmer
ساخت ویدئو و انتخاب متن: فاطمه حُسنی ابراهیمی
#روانکاوی #روانکاو #دکتر_میترا_کدیور
#تاریخچه_انجمن_فرویدی
#اشتیاق #بعد_واقع #تعداد #کثرت
#ناخودآگاه #منطق
@doostdaran_freudianassociation
تاریخ انتشار: ۱۸ شهریور ۱۳۹۳، ساعت: ۱۰:۳۶
🎼 By Hans Zimmer
ساخت ویدئو و انتخاب متن: فاطمه حُسنی ابراهیمی
#روانکاوی #روانکاو #دکتر_میترا_کدیور
#تاریخچه_انجمن_فرویدی
#اشتیاق #بعد_واقع #تعداد #کثرت
#ناخودآگاه #منطق
@doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
Photo
تاریخچه انجمن فرویدی
فصل اول
نویسندگان: خدیجه فدائی ـ منصوره اردشیرزاده
...
بنابراین از حالا به بعد دیگر موضوع این نیست که اشتیاق دیگری باشد که تمام مسؤولیتها را بر عهده بگیرد. دیگر موضوع آن چیزی نیست که فرانسویها به اصطلاح به آن می گویند دانش پاراشوت (Parachute)، دانشی که با چتر بیندازند پایین بیاید برسد در یک جایی. الان دیگر یک وضعیتی پیش آمده است که به اشتیاق دیگری پاسخی به عنوان پاسخی از درون ممالک محروسه ایران داده میشد، پدیدار شده ولی هنوز داده نشده است، این پاسخ به صورت جوانهاش است و اینجا هست که نه به عنوان تفویض مسؤولیت بلکه به عنوان تفویض مسؤولیت اشتیاق مطرح میشود. یعنی این که دیگر از حالا به بعد من خودم به شخصه انتظار دارم که یک پاسخی از این هستهای که حالا فعلاً هست، که حالا من به رسمیتش شناختم، اشتیاقش را به رسمیت شناختم، یک پاسخی برسد و این که این پاسخ باید به آن بزرگ دیگری که باز من را Back up میکرده فرستاده شود تا مورد تأیید او قرار بگیرد تا این که دیگر موضوع روانکاوی در ایران این نباشد که «با یک گل بهار نمیشود»، که روانکاوی حالا دیگر ایرانی باشد. بنابراین از آنجا که اشتیاق از طریق قانون میگذرد، من راهش را هم دارم به شما میگویم که چگونه باید این هسته اولیه تشکیل بشود و این که در تمام موارد اگر که تشکیلاش دادید، حالا دلتان خواست بدهید دلتان نخواست ندهید، ولی اگر هم که تشکیل شد در تمام مواردش در هر مرحله من حضور دارم و به شما خواهم گفت که مرحله بعد، راه بعدی، قدم بعدی چه خواهد بود.»
و بدینسان ایشان دلیل راه شدند تا با عبور از راهی پر از سنگلاخ، گامی بزرگ در راه تأسیس انجمن برداشته شود.
...
منبع: #سایت_انجمن_فرویدی
تاریخ انتشار: ۱۸ شهریور ۱۳۹۳، ساعت: ۱۰:۳۶
#روانکاوی #روانکاو #دکتر_میترا_کدیور
#تنها_روانکاو_ایرانی
#تاریخچه_انجمن_فرویدی
#تأسيس_انجمن_فرویدی
#ایران#انجمن_فرویدی
#دلیل_راه
#حقوق_بشر
#اقلیت
#پرونده_سازی
#اینترنت_برای_میترا
#internet_for_mitra_now
تصاویر اسلاید ۲و۳ برگرفته از پیج:@moradim6099m
انتخاب متن و تصاویر: فاطمه حُسنی ابراهیمی
@doostdaran_freudianassociation
فصل اول
نویسندگان: خدیجه فدائی ـ منصوره اردشیرزاده
...
بنابراین از حالا به بعد دیگر موضوع این نیست که اشتیاق دیگری باشد که تمام مسؤولیتها را بر عهده بگیرد. دیگر موضوع آن چیزی نیست که فرانسویها به اصطلاح به آن می گویند دانش پاراشوت (Parachute)، دانشی که با چتر بیندازند پایین بیاید برسد در یک جایی. الان دیگر یک وضعیتی پیش آمده است که به اشتیاق دیگری پاسخی به عنوان پاسخی از درون ممالک محروسه ایران داده میشد، پدیدار شده ولی هنوز داده نشده است، این پاسخ به صورت جوانهاش است و اینجا هست که نه به عنوان تفویض مسؤولیت بلکه به عنوان تفویض مسؤولیت اشتیاق مطرح میشود. یعنی این که دیگر از حالا به بعد من خودم به شخصه انتظار دارم که یک پاسخی از این هستهای که حالا فعلاً هست، که حالا من به رسمیتش شناختم، اشتیاقش را به رسمیت شناختم، یک پاسخی برسد و این که این پاسخ باید به آن بزرگ دیگری که باز من را Back up میکرده فرستاده شود تا مورد تأیید او قرار بگیرد تا این که دیگر موضوع روانکاوی در ایران این نباشد که «با یک گل بهار نمیشود»، که روانکاوی حالا دیگر ایرانی باشد. بنابراین از آنجا که اشتیاق از طریق قانون میگذرد، من راهش را هم دارم به شما میگویم که چگونه باید این هسته اولیه تشکیل بشود و این که در تمام موارد اگر که تشکیلاش دادید، حالا دلتان خواست بدهید دلتان نخواست ندهید، ولی اگر هم که تشکیل شد در تمام مواردش در هر مرحله من حضور دارم و به شما خواهم گفت که مرحله بعد، راه بعدی، قدم بعدی چه خواهد بود.»
و بدینسان ایشان دلیل راه شدند تا با عبور از راهی پر از سنگلاخ، گامی بزرگ در راه تأسیس انجمن برداشته شود.
...
منبع: #سایت_انجمن_فرویدی
تاریخ انتشار: ۱۸ شهریور ۱۳۹۳، ساعت: ۱۰:۳۶
#روانکاوی #روانکاو #دکتر_میترا_کدیور
#تنها_روانکاو_ایرانی
#تاریخچه_انجمن_فرویدی
#تأسيس_انجمن_فرویدی
#ایران#انجمن_فرویدی
#دلیل_راه
#حقوق_بشر
#اقلیت
#پرونده_سازی
#اینترنت_برای_میترا
#internet_for_mitra_now
تصاویر اسلاید ۲و۳ برگرفته از پیج:@moradim6099m
انتخاب متن و تصاویر: فاطمه حُسنی ابراهیمی
@doostdaran_freudianassociation
Doostdaran_freudianassociation
Photo
درسنامه های دکتر کدیور
جلسه اول دوره اول (۳۰ فروردین ۱۳۸۰)
از کلاسهای عرصه فرویدی ـ مکتب لکان
«به هر دری زدن» یک اصطلاح نسبتاً رایج بین آنالیزانها است زیرا که آنها آن را با گوشت و پوست خود لمس کردهاند و دقیقاً به این دلیل که هر دری را زدند و از تمام آنها ناامید شدند که بالاخره سر از دفتر کار روانکاو درآوردند، توجه کنید که من نمیگویم مطب بلکه دفتر کار روانکاو چون روانکاوی با طبابت زمین تا آسمان متفاوت است. بله این آنالیزانها همه درها را زدند و از همه آنها ناامید شدند وگرنه اگر دری در این میان برای آنها کارساز بود همانجا متوقف میشدند و هیچ وقت هم گذرشان به دفتر روانکاو نمیافتاد. آن درهایی که آنالیزانها همه را زدند و ازشان ناامید شدند، درهایی هستند که در طول تاریخ یکی یکی به وجود آمدند و مدتی هم کارساز بودهاند و زمانی که عملاً کارایی خود را از دست دادند جای خود را به در بعدی دادند. روانکاوی در این صورت محصول عدم کارایی تاریخی تمام درهای سلف است و اگر روانکاوی کارآیی خودش را حفظ نکند ناچار جای خود را به در بعدی خواهد داد و یا اگر استحاله شود، ناگزیر ابنای بشر به درهای قبلی رو خواهند آورد، حالا با چه میزان موفقیت و کامیابی این خود مقوله دیگری است. حال اگر شخص یکی از این درهای متعدد را بزند و کامیابی را که به دنبالش است از این در به دست بیاورد بدین معنی است که این شخص به راه حلی که از لحاظ تاریخی منقضی شده اکتفا کرده و به همان دلخوش است یعنی که ذهنیت او هم عصر این مرحله تاریخی منقضی شده است. اکنون اگر بر حسب تصادف و به دلایل متعدد که یکی از آنها میتواند ارجاع از جانب یک متخصص و یا توصیه دوست و آشنا باشد این شخص از دفتر کار روانکاو سر در بیاورد، به نظر شما آیا میشود برای او یک روانکاوی موفق انجام داد؟ کسی که قاعدتاً میتوانسته به یکی از آن درهایی که از لحاظ تاریخی منقضی شده دلخوش باشد و هنوز آن ذهنیت قرن بیستمی را ندارد، میشود رویش روانکاوی انجام داد؟ اگر جواب به طور قطع منفی نباشد قطعاً جای تردید دارد.
ادامه در کامنت اول...
منبع: وب سایت انجمن فرویدی
...
گردآورنده: فاطمه حُسنی ابراهیمی
#روانکاوی #روان_شناسی #روانشناسی #روانپزشکی
#تفکر_قرن_بیستم #تولد_روانکاوی #تکنولوژی #کامپیوتر
#قرن_نوزده #قرن_بیست #اقتصاد #سیاست #تاریخ
#مطب #دفتر_کار #روانکاوی #طبابت #تاریخچه
#فروید #لکان #کدیور #دکتر_میترا_کدیور
#درسنامه #درسنامه_ها_ی_دکتر_کدیور
#مکتب_لکان #آنالیز #آنالیزان
#دوستداران_انجمن_فرویدی
#فر_ایران_را_می_ستائیم
#اینترنت_برای_میترا
#Internet_For_Mitra_Now
@doostdaran_freudianassociation
جلسه اول دوره اول (۳۰ فروردین ۱۳۸۰)
از کلاسهای عرصه فرویدی ـ مکتب لکان
«به هر دری زدن» یک اصطلاح نسبتاً رایج بین آنالیزانها است زیرا که آنها آن را با گوشت و پوست خود لمس کردهاند و دقیقاً به این دلیل که هر دری را زدند و از تمام آنها ناامید شدند که بالاخره سر از دفتر کار روانکاو درآوردند، توجه کنید که من نمیگویم مطب بلکه دفتر کار روانکاو چون روانکاوی با طبابت زمین تا آسمان متفاوت است. بله این آنالیزانها همه درها را زدند و از همه آنها ناامید شدند وگرنه اگر دری در این میان برای آنها کارساز بود همانجا متوقف میشدند و هیچ وقت هم گذرشان به دفتر روانکاو نمیافتاد. آن درهایی که آنالیزانها همه را زدند و ازشان ناامید شدند، درهایی هستند که در طول تاریخ یکی یکی به وجود آمدند و مدتی هم کارساز بودهاند و زمانی که عملاً کارایی خود را از دست دادند جای خود را به در بعدی دادند. روانکاوی در این صورت محصول عدم کارایی تاریخی تمام درهای سلف است و اگر روانکاوی کارآیی خودش را حفظ نکند ناچار جای خود را به در بعدی خواهد داد و یا اگر استحاله شود، ناگزیر ابنای بشر به درهای قبلی رو خواهند آورد، حالا با چه میزان موفقیت و کامیابی این خود مقوله دیگری است. حال اگر شخص یکی از این درهای متعدد را بزند و کامیابی را که به دنبالش است از این در به دست بیاورد بدین معنی است که این شخص به راه حلی که از لحاظ تاریخی منقضی شده اکتفا کرده و به همان دلخوش است یعنی که ذهنیت او هم عصر این مرحله تاریخی منقضی شده است. اکنون اگر بر حسب تصادف و به دلایل متعدد که یکی از آنها میتواند ارجاع از جانب یک متخصص و یا توصیه دوست و آشنا باشد این شخص از دفتر کار روانکاو سر در بیاورد، به نظر شما آیا میشود برای او یک روانکاوی موفق انجام داد؟ کسی که قاعدتاً میتوانسته به یکی از آن درهایی که از لحاظ تاریخی منقضی شده دلخوش باشد و هنوز آن ذهنیت قرن بیستمی را ندارد، میشود رویش روانکاوی انجام داد؟ اگر جواب به طور قطع منفی نباشد قطعاً جای تردید دارد.
ادامه در کامنت اول...
منبع: وب سایت انجمن فرویدی
...
گردآورنده: فاطمه حُسنی ابراهیمی
#روانکاوی #روان_شناسی #روانشناسی #روانپزشکی
#تفکر_قرن_بیستم #تولد_روانکاوی #تکنولوژی #کامپیوتر
#قرن_نوزده #قرن_بیست #اقتصاد #سیاست #تاریخ
#مطب #دفتر_کار #روانکاوی #طبابت #تاریخچه
#فروید #لکان #کدیور #دکتر_میترا_کدیور
#درسنامه #درسنامه_ها_ی_دکتر_کدیور
#مکتب_لکان #آنالیز #آنالیزان
#دوستداران_انجمن_فرویدی
#فر_ایران_را_می_ستائیم
#اینترنت_برای_میترا
#Internet_For_Mitra_Now
@doostdaran_freudianassociation