💌 #داستان_زیبا #حتتما_بخونید
کنار امام نشست،
و آرام، سوالی پرسید:
«آقاجان، دوست دارم عبادتی را
به #نیابت از اهل بیت (ع) 💚 انجام دهم؛
اما مردم شهر، میگویند این، کار درست نیست!» ⚡
امام #جواد (ع) با مهربانی فرمودند:
«ای موسی، هر عبادتی به نیابت از اوصیا انجام بدهی،
درست است»💐
👈 سه سال بعد، موسی
وقتی امام (ع) را دید، گفت:
«آقاجان در این سه سال، بارها به نیابت از اهل بیت
طواف کردم و عبادت انجام دادم:
روزی به نیابت از پیامبر (ص)، 💫
روزی به نیابت از #امیرالمؤمنین (ع)، 💫
روزی به نیابت از حضرت فاطمه (س) و روزی... »✨
🌙 امام (ع) با لبخند رضایت، فرمودند:
«ای موسی بن قاسم، به خدا سوگند، که تو اکنون
در دین خدا هستی؛ همان دین پاک 🍏
✅ ای موسی، این کار را بسیــار انجام بده؛ زیرا
به خواست خدا، این عبادتِ بهنیابت،
#بهترین کاری است که تو
انجام میدهی ...» 🌸
📓کافی. ج ۴. ص ۳۱۴
دخترونه حرم امام رضا(ع)
t.me/joinchat/CV6mzj5nQlqtLULJeMERkw
کنار امام نشست،
و آرام، سوالی پرسید:
«آقاجان، دوست دارم عبادتی را
به #نیابت از اهل بیت (ع) 💚 انجام دهم؛
اما مردم شهر، میگویند این، کار درست نیست!» ⚡
امام #جواد (ع) با مهربانی فرمودند:
«ای موسی، هر عبادتی به نیابت از اوصیا انجام بدهی،
درست است»💐
👈 سه سال بعد، موسی
وقتی امام (ع) را دید، گفت:
«آقاجان در این سه سال، بارها به نیابت از اهل بیت
طواف کردم و عبادت انجام دادم:
روزی به نیابت از پیامبر (ص)، 💫
روزی به نیابت از #امیرالمؤمنین (ع)، 💫
روزی به نیابت از حضرت فاطمه (س) و روزی... »✨
🌙 امام (ع) با لبخند رضایت، فرمودند:
«ای موسی بن قاسم، به خدا سوگند، که تو اکنون
در دین خدا هستی؛ همان دین پاک 🍏
✅ ای موسی، این کار را بسیــار انجام بده؛ زیرا
به خواست خدا، این عبادتِ بهنیابت،
#بهترین کاری است که تو
انجام میدهی ...» 🌸
📓کافی. ج ۴. ص ۳۱۴
دخترونه حرم امام رضا(ع)
t.me/joinchat/CV6mzj5nQlqtLULJeMERkw
💌 #داستان_زیبا #حتتما_بخونید
امام رضا (ع)
به ساده برگزار کردن مهمانی تاکید داشتند؛ 👌
برای همین،
روزی برای یاران خود روایتی گفتند:
روزی مردی،
امام علی (ع) را به خانهاش #دعوت کرد؛
💫 امام (ع) فرمودند:
اگر سه چیز را به من قول بدهی،
دعوتت را میپذیرم 👇💚
گفت:
چه چیز آقاجان؟ 💤
امیرالمومنین (ع) فرمودند:
🕊 برای من چیزی از بیرون خانه تهیه نکنی
🍀 همانی را بیاوری که در خانه داری
🕊 خانوادهات را هم به زحمت نیندازی
.
مرد، شرطها رو قبول کرد،
امام (ع) دعوتش را پذیرفت ... 🌸
📗 بحارالانوار. ج ۷۲. ص ۴۵۱
#داستان
#لحظه_های_شاد
دخترونه رضوی
@dokhtar_razavi
امام رضا (ع)
به ساده برگزار کردن مهمانی تاکید داشتند؛ 👌
برای همین،
روزی برای یاران خود روایتی گفتند:
روزی مردی،
امام علی (ع) را به خانهاش #دعوت کرد؛
💫 امام (ع) فرمودند:
اگر سه چیز را به من قول بدهی،
دعوتت را میپذیرم 👇💚
گفت:
چه چیز آقاجان؟ 💤
امیرالمومنین (ع) فرمودند:
🕊 برای من چیزی از بیرون خانه تهیه نکنی
🍀 همانی را بیاوری که در خانه داری
🕊 خانوادهات را هم به زحمت نیندازی
.
مرد، شرطها رو قبول کرد،
امام (ع) دعوتش را پذیرفت ... 🌸
📗 بحارالانوار. ج ۷۲. ص ۴۵۱
#داستان
#لحظه_های_شاد
دخترونه رضوی
@dokhtar_razavi
💌 #داستان_زیبا #حتتما_بخونید
تازه مسلمان شده بود و
میخواست درباره اسلام، بیشتر بداند 🌙
شبی
به خانه امام رضا (ع) رفت و گفت:
«آقاجان، آمدهام تا شما
برایم از دین اسلام بگویید
و سوالهای مرا پاسخ دهید» 💚
مشغول صحبت شدند؛
که ناگهان چراغی که در مقابل آنها بود، خاموش شد ⛅
جعفر آن را برداشت و کنار پنجره رفت؛
اما امام (ع) چراغ را از او گرفت و فرمود:
«من خودم آن را درست میکنم» 💡
جعفر گفت:
«آقاجان من دیگر مسلمان شدهام؛ ❤
چرا اجازه نمیدهید؟»
امام رضا (ع)
دستش را روی شانه او گذاشت و فرمود:
«ای جعفر، ما مسلمانان، میهمانان خود را
محترم میشماریم و کارهایمان را به آنها
واگذار نمیکنیم ...» 🌸🍃
📗 مشق خوب (داستان نامه رضوی). انتشارات قدس رضوی
#امام_رئوف
دخترونه رضوی
@dokhtar_razavi
دوستانتان را به کانال دخترونه رضوی دعوت کنید 💙
تازه مسلمان شده بود و
میخواست درباره اسلام، بیشتر بداند 🌙
شبی
به خانه امام رضا (ع) رفت و گفت:
«آقاجان، آمدهام تا شما
برایم از دین اسلام بگویید
و سوالهای مرا پاسخ دهید» 💚
مشغول صحبت شدند؛
که ناگهان چراغی که در مقابل آنها بود، خاموش شد ⛅
جعفر آن را برداشت و کنار پنجره رفت؛
اما امام (ع) چراغ را از او گرفت و فرمود:
«من خودم آن را درست میکنم» 💡
جعفر گفت:
«آقاجان من دیگر مسلمان شدهام؛ ❤
چرا اجازه نمیدهید؟»
امام رضا (ع)
دستش را روی شانه او گذاشت و فرمود:
«ای جعفر، ما مسلمانان، میهمانان خود را
محترم میشماریم و کارهایمان را به آنها
واگذار نمیکنیم ...» 🌸🍃
📗 مشق خوب (داستان نامه رضوی). انتشارات قدس رضوی
#امام_رئوف
دخترونه رضوی
@dokhtar_razavi
دوستانتان را به کانال دخترونه رضوی دعوت کنید 💙
💌 #داستان_زیبا #حتتما_بخونید
مردی از سفر خانۀ خدا برمیگشت؛
در راه پولهای خود را گم کرد. ⛅
وقتی به شهر رسید، نزد
امام (ع) رفت و گفت:
«من فقیر نیستم.
در بین راه پولم را گم کردهام» 🌙
امام (ع) از جایش بلند شد،
داخل اتاقی دیگر رفت و
لحظاتی بعد دستش را از در بیرون آورد و
کیسۀ پولی را به مرد مسافر داد. 💰
مرد خوشحال شد،
پولها را گرفت و رفت. 🍀
آن وقت، یکی از یاران پرسید:
«آقای من، چرا نخواستید او را ببینید؟»
💫 امام رضا (ع) فرمودند:
«نمیخواستم در لحظەی کمک کردن
مرا ببیند و به خاطر پولی که به
او دادم، خجالت بکشد ...»
ا🌸🍃
📗مشق خوب. نشر آستان قدس
#کتاب_حرم
دخترونه رضوی
@dokhtar_razavi
مردی از سفر خانۀ خدا برمیگشت؛
در راه پولهای خود را گم کرد. ⛅
وقتی به شهر رسید، نزد
امام (ع) رفت و گفت:
«من فقیر نیستم.
در بین راه پولم را گم کردهام» 🌙
امام (ع) از جایش بلند شد،
داخل اتاقی دیگر رفت و
لحظاتی بعد دستش را از در بیرون آورد و
کیسۀ پولی را به مرد مسافر داد. 💰
مرد خوشحال شد،
پولها را گرفت و رفت. 🍀
آن وقت، یکی از یاران پرسید:
«آقای من، چرا نخواستید او را ببینید؟»
💫 امام رضا (ع) فرمودند:
«نمیخواستم در لحظەی کمک کردن
مرا ببیند و به خاطر پولی که به
او دادم، خجالت بکشد ...»
ا🌸🍃
📗مشق خوب. نشر آستان قدس
#کتاب_حرم
دخترونه رضوی
@dokhtar_razavi