سنّ کمی داشت.
وقتی با اصرار زیاد راهی جبهه شد، قدّش اندازه تفنگی بود که دست می‌گرفت.
اما نگاهش، نگاه یک مرد بود.

شهید محمد حسین ذوالفقاری
#خط_سرخ
@dokhtar_razavi

‍ ‍ 🖌 «خدای من
توبه می‌کنم از این‌که منتظر بودم تا دیگران به من سلام کنند.
از این‌که شب، برای نماز شب بیدار نشدم.
از این‌که در غذا خوردن به یاد فقیران نبودم.

از این‌که دیگران را به کسی خنداندم، غافل از این‌که خود خنده‌دارتر از همه هستم.
از این‌که منتظر تعریف و تمجید دیگران بودم، غافل از این‌که تو بهتر از دیگران می‌نویسی و با حافظه‌تری.
از این‌که پولی بخشیدم و دلم خواست از من تشکر کنند...»
اینها وصینامه شهیدی بود که فقط 13 سال سن داشت.🌱

مادرش می‌گفت «خمپاره💣 آنقدر تمام صورت و تنش را وصله‌پینه کرده بود، که در بیمارستان از صدایش شناختمش؛ همین که بالای سرش رفتم، فقط گفت: مادر، پدر را راضی کن دوباره به جبهه برگردم...»
دوست داشت برای خدا کار کند و نمی‌خواست امام تنها بماند💕.
با تمام وجود با دشمنان جنگید. دلش کربلایی بود و دوستانش می‌گفتند موقع شهادت، به امام حسین(ع) سلام✋️ داد و پرکشید...💔

شهید علیرضا محمودی پارسا🌹
#خط_سرخ
دخترونه حرم امام رضا(ع)

‍ «مرحمت عزیز می‌تواند بدون محدودیت به جبهه برود.🖌 امضا: رییس جمهور»
مرحمت سنّ کمی داشت.
مدت‌ها بود دلش❣️ پر می‌کشید به جبهه برود، اما مسؤلانِ جنگ اجازه نمی‌دادند.
روزی در یک جلسه خصوصی با مسؤلان، چند خط نامه برای رییس جمهور نوشت و همین نامه باعث شد رییس جمهور مستقیماً نامه بنویسد و برای او جواز جبهه✨ صادر کند.

📄متن نامه مرحمت، خیلی کوتاه بود:
«آقای خامنه‌ای، رییس جمهور عزیز لطفا به مدّاحان مجلس بگویید روضه حضرت قاسم را نخوانند؛ چون او ۱۳ ساله بود و شهید شد اما کسی به من که ۱۳ سال دارم اجازه نمی‌دهد به جبهه بروم»
همین‌قدر ساده جواز جبهه‌اش را گرفت. به جبهه رفت، سه سال جنگید و بعد، در جزیره مجنون شهید شد.
مرحمت نوجوان بود؛ یک نوجوان با یک قلب💖 پاک و یک دل بزرگ، یک دل کربلایی...

🌹 شهید مرحمت بالازاده
#خط_سرخ

دخترونه حرم امام رضا علیه السلام

‍ ‍ ‍ شهیدی که آرامش به مادرش هدیه داد

🔹دیروز مادر شهید مدافع حرم رضا سنجرانی میگفت:

رضا با خدا معامله کرد از همان روز اول می‌دانستم این پسر پیش من نمی‌ماند و مال من نیست. روزی که می‌خواست به سوریه برود، گفتم: «من جواب بچه‌هایت را نمی‌توانم بدهم»، رضا گفت: «مادر! من اگر نروم از حرم دفاع کنم، شما فردا می‌توانی سرت را مقابل جدت حضرت زهرا(س) بالا بگیری؟ به حرم بی بی(س) جسارت می‌کنند، من چطور آرام بنشینم؟» حالا هم در عجبم که چرا اینقدر آرامم و صبور.

مطمئنم در حقم دعا کرده وگرنه مگر می‌شو خار به پای فرزندی برود و مادرش آرام بنشیند. بخدا رضا برایم دعا کرده است.

👈حالا فردا قرار است پیکر پاک و مطهر شهید مدافع حرم «رضا سنجرانی» پنج‌شنبه 6 مهرماه بعد از نماز ظهر و عصر از مقابل مهدیه مشهد واقع در خیابان امام رضا (ع) تشییع شود.

#خط_سرخ
#شهید_سنجرانی

دخترونه حرم امام رضا علیه السلام
t.me/joinchat/CV6mzj5nQlqtLULJeMERkw

🔹فقط هفت سالش بود که همه مسؤلان به این نتیجه رسیدند که او لایق بازوبند پهلوانی💫 ست.
مهارتش در ورزش‌های باستانی آنقدر زیاد بود که در گود زورخانه، در کمتر از ۳ دقیقه، ۳۰۰ دور می‌چرخید.
جنگ تحمیلی که آغاز شد او هم دلش می‌خواست مثل دو برادرش، به جبهه برود؛ وقتی خبر مجروحیت یکی از برادرانش و مفقود شدن برادر دیگرش رسید، مصمّم شد که در جبهه‌ها جالی خالی آنها را پر کند؛ اما سنّش کم بود و کسی با درخواست او موافقت نمی‌کرد.

📎سرانجام با این بهانه که می‌خواهد برای رزمندگان حرکت‌های ورزشی اجرا کند، همراه با پدرش و گروهی از ورزشکاران باستانی راهی جبهه‌ها شد.
سعید خودش می‌دانست که اجرای حرکت‌های ورزشی برای رزمندگان، فقط بهانه‌ای است تا او هم پا به جبهه‌ها بگذارد و با دشمنان خاک و دینش بجنگد.
روحیه قهرمانی و جوانمردی، در جبهه‌ هم همراه سعید بود و او اسفندماه ۱۳۶۳ بعد از ماه‌ها نبرد با دشمن، به برادر شهیدش پیوست و آسمانی شد...


شهید سعید طوقانی🌹
#خط_سرخ

دخترونه حرم امام رضا علیه السلام
t.me/joinchat/CV6mzj5nQlqtLULJeMERkw

‍ 💠فقط سیزده سال داشت.
وقتی شایعه شد که قرار است عراق به خرمشهر حمله کند، خیلی‌ها از شهر فرار کردند، اما او تصمیم گرفت بماند.
بمباران که شد، هم می‌جنگید و هم به مجروحان کمک می‌کرد؛ حتی چند بار اسیر دشمن شد، اما هربار با شیوه‌ای دست آنها فرار می‌کرد؛ مثلا یکبار برای فریب عراقی‌ها با گریه، گفته بود «دنبال مادرم می‌گردم😢، گمش کرده‌ام» و با همین حرف، آزاد شده‌بود.
رزمنده‌های ایرانی، خیلی از اطلاعات خود درباره ارتش عراق را مدیون او بودند. چون عراقی‌ها فکرش را هم نمی‌کردند این نوجوان سیزده‌ساله، قصد شناسایی تجهیزات و امکانات آنها را دارد.

مهرماه ۱۳۵۹ بود که «بهنام»، با ترکشی که به سینه‌اش خورد، به شهادت رسید، و نامش به‌عنوان یک قهرمان کوچک در تاریخ جنگ ثبت شد...*💕

*شهید بهنام محمّدی🌹
#خط_سرخ

دخترونه حرم امام رضاعلیه السلام

‍ 💠در یکی از روستاهای مشهد به‌دنیا آمد. صدای خوبی داشت و قرآن را به زیبایی تلاوت می‌کرد. دوره دبیرستانش که به پایان رسید، تصمیم گرفت وارد حوزه علمیه شود تا احکام دین را بهتر یاد بگیرد. همزمان، عکاسی📸 هم می‌کرد و در دوره قبل از انقلاب همراه پدرش علیه حکومت پهلوی فعالیت می‌کرد و از راهپیمایی‌های انقلابی عکس‌های خوبی می‌گرفت. بعد از انقلاب هم دست از مقاومت علیه ظلم، و دفاع از نیروهای انقلابی برنداشت.

جنگ تحمیلی که آغاز شد، او یک جوان ۱۹ ساله بود و برای دفاع از خاک وطنش لباس رزم پوشید، امّا ۳ سال بعد، با این‌که تنها ۲۲ سال داشت، فرماندهی تیپ* ویژه شهدا را برعهده گرفت؛ تیپی که از اصلی‌ترین یگان‌های سپاه بود.
موفقیت‌ها و انجام عملیات‌های مهم به فرماندهی او، باعث شد این تیپ به لشکرِ ویژه* ارتقا پیدا کند.🌱
«محمود کاوه» یا همان «کاوه سیستانی» یکی از جوان‌ترین فرماندهان دوران جنگ بود که در عملیات کربلای ۲ و در سن ۲۵ سالگی به شهادت🌹 رسید و نامش برای همیشه در تاریخ ایران ماندگار شد.

🔻
*تیپ یکی از یگان‌های ارتش است که معمولاً از سه‌هزار تا شش‌هزار سرباز تشکیل می‌شود.
* لشکر دارای تجهیزات و تسلیحات لازم برای اجرای عملیات رزمی است و شامل ده‌هزار تا بیست‌هزار سرباز می‌شود.

#خط_سرخ
دخترونه حرم امام رضاعلیه السلام

جنازه مرد را آورده‌اند. از یک جای خیلی دور. جایی که پسر و حتی مادرش، شاید نتوانند روی نقشه پیدایش کنند.
سال‌ها پیش جانشان را برداشته‌اند از روستایشان، شهرشان، کشورشان زده‌اند بیرون به امید روزگاری نو. آمده‌اند ایران🇮🇷 در حاشیه‌ی شهر خوش آب و رنگی خانه‌ی چهل، پنجاه متری ارزانی اجاره کرده‌اند و از نگاه همسایه‌ها شده‌اند افغانی. مرد، صبح خورشید نزده⛅️ از خانه زده است بیرون و رفته‌ سرِ زمین، سر ساختمان، کارگاه یا هر چه و هر جا که بشود به قوت بازو نانی درآورد و بی منت خورد و در امنیت خوابید.
اما جنگ، این جنگ لعنتی رهایشان نکرد. مرد داغ جنگ دیده بود و غیرتش بر نمی‌داشت دیگرانی را داغدار ببیند. رفت.

حالا جنازه‌ی مرد را آورده‌اند از یک جای خیلی دور. زن خیره مانده است به تابوت مَردش که پرچم هیچ کشوری رویش را نپوشانده. بی‌وطن، بی‌خاک، بی امید. پسر اما با بغض، با خشم، چشم‌هایش را دوخته انگار به چشم‌های مرگ، به چشم‌های جنگ. این جنگ لعنتی...

ان شاءالله بر سر سفره غریب الغربا مهمان باشی شهید عزیز🙏💐💐
#خط_سرخ
🖊 علیرضا آل یمین
دخترونه حرم امام رضا علیه السلام
t.me/joinchat/CV6mzj5nQlqtLULJeMERkw

‍ 📌در خانواده‌ای مذهبی، در تهران دیده به جهان گشود.
پدرش کتاب‌فروش بود و مادرش با قرآن انس داشت. مهدی هم در دوره کودکی و نوجوانی کنار پدر، کتاب می‌فروخت، و تعالیم اسلامی را یاد می‌گرفت.
در سال ۱۳۵۶ در کنکور شرکت کرد و موفق شد رتبه چهارم بین پذیرفته‌شدگانِ دانشگاه شیراز را به‌دست آورد، اما به‌خاطر شرایط خانوادگی مجبور شد از ادامه تحصیل انصراف دهد.

مهدی از قبل انقلاب، ضدّ حکومت پهلوی فعالیت می‌کرد و پس از انقلاب ۵۷ به واحد اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست تا نقش مؤثرتری در شکست ضدّ انقلاب بر عهده داشته‌باشد.
با آغاز جنگ تحمیلی، پس از گذراندن دوره‌های آموزشی، راهی جبهه شد.🌱
مدّت زیادی نگذشته‌بود که مسؤلیت واحد شناسایی، و بعد از آن مسؤلیت واحد اطلاعات و عملیات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در دزفول و سوسنگرد را بر عهده گرفت.
کمتر از ۲۵ سال داشت که فرمانده تیپ علی‌بن ابیطالب شد و از این راه، به دفاع از آب و خاک وطنش پرداخت.🌾
سرانجام، «مهدی زین‌الدین» در درگیری با نیروهای جدایی‌طلب به شهادت رسید❣️ و خون پاکش، راه پیروزی بر دشمنان این خاک را هموارتر کرد.


💫 فرمانده جوان. شهید مهدی زین‌الدین

#خط_سرخ

دخترونه حرم امام رضاعلیه السلام

امروز سالروز شهادت شهید غریب🌹
#شهید_تندگویان است.

✔️وزیری که دفتر کارش خط مقدم بود.

#خط_سرخ

دخترونه حرم امام رضا(ع)
@dokhtar_razavi

🔴سکانس ماندگار و تاثیرگذار شیار143

سالروز وفات🕯حضرت ام البنین سلام الله علیها و
روز تکریم مادران و همسران شهدا🌹
گرامی باد🍃

#مادر_شهید
#خط_سرخ
کانال دخترونه نورالهدی
@dokhtar_razavi

🔴سکانس ماندگار و تاثیرگذار شیار143

سالروز وفات🕯حضرت ام البنین سلام الله علیها و
روز تکریم مادران و همسران شهدا🌹
گرامی باد🍃

#مادر_شهید
#خط_سرخ
کانال دخترونه نورالهدی
@dokhtar_razavi