صدای زنگ گوشی بلند میشود🎼، دستم را از زیر پتو بیرون می آورم همانطور که چشم هایم بسته است سعیمیکنم پیدایش کنم، نمیشود، مجبورم بلند شوم، چشم هایم را که باز میکنم میبینم افتاده است یک گوشه و هی روشن و خاموش میشود.📱
صدایش را که قطع میکنم چشمم میخورد به مناسبت های امروز، "روزِ عصای سپید"
تصمیم میگیرم امروز همه کارهایم را چشم بسته انجام دهم، چشم هایم را میبندم و سعی میکنم پتویم را مرتب تا کنم. بدون اینکه نتیجه کارم را ببینم پتو را کنار میگذارم و بیرون میروم، آآآخ..🤕 اولین تصادف!
یک دستم را روی پیشانی ام میگیرم، یک دستم را به دیوار و آرام آرام خودم را به آشپزخانه میرسانم، در یخچال را باز میکنم، سرمای شدیدی به صورتم میخورد، میفهمم اشتباهی در فریزر را باز کرده ام، این بار یخچال را باز میکنم و با احتیاط یک تخم مرغ بیرون می آورم🥚 حالا مگر ماهیتابه پیدا میشود؟
بعد از سه مرتبه عملیات ناموفق گشتن کابینت ها در آخر کنار ظرف های شسته شده پیدایش میکنم، شعله کوچک گاز را با دست هایم پیدا میکنم، شیر گاز را میچرخانم، شیشه روغن را بر میدارم و میریزم در ماهیتابه، نمیدانم کم است یا زیاد ، فکر میکنم حالا نوبت شکستن تخم مرغ است! یادم میرود تخم مرغ را کجا گذاشته ام.🙄
دورباره عملیات جست و جو آغاز میشود اما مثل همیشه ناموفق! دوباره به سراغ یخچال میروم، تخم مرغ جدید را در ماهیتابه میشکنم🍳
هر چقدر صبر میکنم صدای جلز و ولز روغن به گوشم نمیرسد، شیر گاز را میچرخانم که زیادتر شود، باز هم انگار نه انگار.. ناگهان بوی گاز به مشامم میرسد، از ترس چشم هایم را باز میکنم،
شعله گاز روشن نشده است و گاز دارد به سرعت پخش میشود، شیر گاز را میبندم و به سرعت به طرف پنجره میروم، پرده را کنار میزنم و پنجره را باز میکنم ... هوای تازه ریه هایم را پر میکند، صدای آب آید، همسایه مهربانمان دارد به گل های رنگارنگ باغچه 🌺🌸🌼 آب میدهد..
انگار اولین بار است که دارم این گل ها را میبینم، بر میگردم و گوشه گوشه ی خانه را دوباره نگاه میکنم، گل های روی فرش، قاب های روی دیوار، ظرف ها🍽، تلوزیون، صندلی ها، بافتنی رنگارنگ مادرم،کتاب ها📚، گلدان ها🎍..
چقدر ساده از کنار این همه زیبایی و رنگ گذشته بودم..چقدر ساده به همه چیز عادت کرده بودم.. به این همه نعمت..
دستم را روی چشم هایم میگذارم و از ته دل میگویم: الحمدلله!😇
📌روز جهانی #عصای_سفید گرامی باد💐💐
دخترونه حرم امام رضاعلیه السلام
صدایش را که قطع میکنم چشمم میخورد به مناسبت های امروز، "روزِ عصای سپید"
تصمیم میگیرم امروز همه کارهایم را چشم بسته انجام دهم، چشم هایم را میبندم و سعی میکنم پتویم را مرتب تا کنم. بدون اینکه نتیجه کارم را ببینم پتو را کنار میگذارم و بیرون میروم، آآآخ..🤕 اولین تصادف!
یک دستم را روی پیشانی ام میگیرم، یک دستم را به دیوار و آرام آرام خودم را به آشپزخانه میرسانم، در یخچال را باز میکنم، سرمای شدیدی به صورتم میخورد، میفهمم اشتباهی در فریزر را باز کرده ام، این بار یخچال را باز میکنم و با احتیاط یک تخم مرغ بیرون می آورم🥚 حالا مگر ماهیتابه پیدا میشود؟
بعد از سه مرتبه عملیات ناموفق گشتن کابینت ها در آخر کنار ظرف های شسته شده پیدایش میکنم، شعله کوچک گاز را با دست هایم پیدا میکنم، شیر گاز را میچرخانم، شیشه روغن را بر میدارم و میریزم در ماهیتابه، نمیدانم کم است یا زیاد ، فکر میکنم حالا نوبت شکستن تخم مرغ است! یادم میرود تخم مرغ را کجا گذاشته ام.🙄
دورباره عملیات جست و جو آغاز میشود اما مثل همیشه ناموفق! دوباره به سراغ یخچال میروم، تخم مرغ جدید را در ماهیتابه میشکنم🍳
هر چقدر صبر میکنم صدای جلز و ولز روغن به گوشم نمیرسد، شیر گاز را میچرخانم که زیادتر شود، باز هم انگار نه انگار.. ناگهان بوی گاز به مشامم میرسد، از ترس چشم هایم را باز میکنم،
شعله گاز روشن نشده است و گاز دارد به سرعت پخش میشود، شیر گاز را میبندم و به سرعت به طرف پنجره میروم، پرده را کنار میزنم و پنجره را باز میکنم ... هوای تازه ریه هایم را پر میکند، صدای آب آید، همسایه مهربانمان دارد به گل های رنگارنگ باغچه 🌺🌸🌼 آب میدهد..
انگار اولین بار است که دارم این گل ها را میبینم، بر میگردم و گوشه گوشه ی خانه را دوباره نگاه میکنم، گل های روی فرش، قاب های روی دیوار، ظرف ها🍽، تلوزیون، صندلی ها، بافتنی رنگارنگ مادرم،کتاب ها📚، گلدان ها🎍..
چقدر ساده از کنار این همه زیبایی و رنگ گذشته بودم..چقدر ساده به همه چیز عادت کرده بودم.. به این همه نعمت..
دستم را روی چشم هایم میگذارم و از ته دل میگویم: الحمدلله!😇
📌روز جهانی #عصای_سفید گرامی باد💐💐
دخترونه حرم امام رضاعلیه السلام
💌 #به_وقت_حرم #عصای_سفید
اینجا
همیشه یه گروه از زائرا هستند
که هربار، حرم میان؛
اما تا حالا حرم رو ندیدند...
😃 نه اینکه اصلا ندیده باشند، نه...
اونا چراغ قلبشون همیشه
روشنه و
با چشم دل،
ضریح و گنبد و
گلدسته و صحن و رواقها رو میبینند...🌱
امروز
💕 این گروه از زائرهای با محبت،
توی رواق حرم جمع شدند و
پای نوحه و
برنامههای ویژه روشندلان نشستند...
روز جهانی عصای سفید به همه نابینایان مبارک 🌸💚🌸
🌻 #نایبالزیاره_همه_دخترونهایها_هستیم
📷 م. اسماعیلآبادی
💚🤍❤️ دخترونه حرم رضوی
┏━ 🕊 ━┓
@dokhtar_razavi
┗━ 💛 ━┛
🌸👈 همین حالا، دوستانت رو به دخترونه رضوی دعوت کن و همیار مجازی حرم باش
اینجا
همیشه یه گروه از زائرا هستند
که هربار، حرم میان؛
اما تا حالا حرم رو ندیدند...
😃 نه اینکه اصلا ندیده باشند، نه...
اونا چراغ قلبشون همیشه
روشنه و
با چشم دل،
ضریح و گنبد و
گلدسته و صحن و رواقها رو میبینند...🌱
امروز
💕 این گروه از زائرهای با محبت،
توی رواق حرم جمع شدند و
پای نوحه و
برنامههای ویژه روشندلان نشستند...
روز جهانی عصای سفید به همه نابینایان مبارک 🌸💚🌸
🌻 #نایبالزیاره_همه_دخترونهایها_هستیم
📷 م. اسماعیلآبادی
💚🤍❤️ دخترونه حرم رضوی
┏━ 🕊 ━┓
@dokhtar_razavi
┗━ 💛 ━┛
🌸👈 همین حالا، دوستانت رو به دخترونه رضوی دعوت کن و همیار مجازی حرم باش