💌 #یه_داستان_قشنگ
علی بن اسباط،
به امام باقر(ع)،
درباره دخترانش
نامهای نوشت که:
کسی همتای خود نمییابم
تا دخترانم را
به همسریشان درآورم 😌😕
💫 امام باقر(ع)
در جواب نامه او نوشتند:
آنچه را
🎀 دربارۀ دخترانت نوشته بودی
که کسی همتای خود نمییابی،
دریافتم؛
خدایت رحمت کند!
چنین اندیشهای به خود راه مده...
چرا که رسول خدا(ص) میفرمود:
هرگاه کسی نزد شما
😇 به خواستگاری آمد
که اخلاق و دین او را میپسندید،
به او همسر دهید که اگر چنین نکنید،
گناه و تباهی بزرگی در جامعه
پدید خواهد آمد . . . 🌸🍃
📗 اصولكافي، ج ۵. ص ۳۲
📷 س. مهدینژاد
♥️ دخترونه حرم رضوی
┏━ 🕊 ━┓
@dokhtar_razavi
┗━ 💛 ━┛
🦋👈 دوستانت رو هم به جمع دخترونهمون دعوت کن
علی بن اسباط،
به امام باقر(ع)،
درباره دخترانش
نامهای نوشت که:
کسی همتای خود نمییابم
تا دخترانم را
به همسریشان درآورم 😌😕
💫 امام باقر(ع)
در جواب نامه او نوشتند:
آنچه را
🎀 دربارۀ دخترانت نوشته بودی
که کسی همتای خود نمییابی،
دریافتم؛
خدایت رحمت کند!
چنین اندیشهای به خود راه مده...
چرا که رسول خدا(ص) میفرمود:
هرگاه کسی نزد شما
😇 به خواستگاری آمد
که اخلاق و دین او را میپسندید،
به او همسر دهید که اگر چنین نکنید،
گناه و تباهی بزرگی در جامعه
پدید خواهد آمد . . . 🌸🍃
📗 اصولكافي، ج ۵. ص ۳۲
📷 س. مهدینژاد
♥️ دخترونه حرم رضوی
┏━ 🕊 ━┓
@dokhtar_razavi
┗━ 💛 ━┛
🦋👈 دوستانت رو هم به جمع دخترونهمون دعوت کن
💌 #یه_داستان_قشنگ
ابو هاشم جعفرى میگفت:
در تنگناى سختى از زندگى
گرفتار شدم؛
به حضورِ
🔆 امام هادى عليه السلام رفتم
وقتى در محضر او نشستم
هنوز حرفی از سختیها نگفته بودم
که فرمود:
اى اباهاشم
درباره كدام نعمتى كه
خداوند به تو داده است
میتوانی شكرگزار او باشى؟ 🌱
⛅ من ساكت ماندم و ندانستم چه بگويم
امام(ع) فرمود:
💚 خداوند ايمان را روزى تو كرد و
به وسيله آن بدنت را از آتش دوزخ
مصون كرد
💚 و عافيت و سلامتى را نصيب تو
گردانيد و تو را بر اطاعتش يارى نمود
و به تو قناعت بخشيد و از اينكه خوار
و بى آبرو گردى حفظ كرد
اى اباهاشم
من در آغاز اين نعمتها را
به تو يادآورى كردم
چرا كه گمان بردم
میخواهى از آن كسى كه
آن نعمتها را به تو بخشيده
شكايت كنى و من اینک صد دينار
به تو برای حل مشکلاتت
هدیه میدهم... 💚💜
📗 فاطمهسادات علوی
(نگاهى برزندگى چهارده معصوم (انوارالهيه ) نور دوازدهم ، تاليف شيخ عباس قمى)
♥️ دخترونه حرم رضوی
┏━ 🕊 ━┓
@dokhtar_razavi
┗━ 💛 ━┛
🦋👈 دوستانت رو هم به جمع دخترونهمون دعوت کن
ابو هاشم جعفرى میگفت:
در تنگناى سختى از زندگى
گرفتار شدم؛
به حضورِ
🔆 امام هادى عليه السلام رفتم
وقتى در محضر او نشستم
هنوز حرفی از سختیها نگفته بودم
که فرمود:
اى اباهاشم
درباره كدام نعمتى كه
خداوند به تو داده است
میتوانی شكرگزار او باشى؟ 🌱
⛅ من ساكت ماندم و ندانستم چه بگويم
امام(ع) فرمود:
💚 خداوند ايمان را روزى تو كرد و
به وسيله آن بدنت را از آتش دوزخ
مصون كرد
💚 و عافيت و سلامتى را نصيب تو
گردانيد و تو را بر اطاعتش يارى نمود
و به تو قناعت بخشيد و از اينكه خوار
و بى آبرو گردى حفظ كرد
اى اباهاشم
من در آغاز اين نعمتها را
به تو يادآورى كردم
چرا كه گمان بردم
میخواهى از آن كسى كه
آن نعمتها را به تو بخشيده
شكايت كنى و من اینک صد دينار
به تو برای حل مشکلاتت
هدیه میدهم... 💚💜
📗 فاطمهسادات علوی
(نگاهى برزندگى چهارده معصوم (انوارالهيه ) نور دوازدهم ، تاليف شيخ عباس قمى)
♥️ دخترونه حرم رضوی
┏━ 🕊 ━┓
@dokhtar_razavi
┗━ 💛 ━┛
🦋👈 دوستانت رو هم به جمع دخترونهمون دعوت کن
💌 #یه_داستان_قشنگ
خداوند در سوره تکاثر
آیه هشتم فرموده است:
«ثم لتسئلن یومئذ عن النعیم»
در قیامت از شما درمورد
نعمتها سوال میشود...
نزد امام رضا(ع) آمد و گفت:
#نعیم یعنی چه...؟
😋 یعنی آب سرد گوارا و
غذای لذیذ و خواب راحت...؟
🔆 امام(ع) فرمودند:
آنچه تو پرسیدی،
از امـ ـام صادق(ع) هم
پرسیده شد و ایشان فرمودند:
خدا درباره لطفهایش به بندگان
سوال و بازخواست نخواهد کرد...🍃
🌱 مقصود از «نعیم»
ما اهل بیت(ع)
و ولایت ماست که
اگر کسی به آن پاینبد باشد،
به بهشت جاودان خواهد رفت
و از نعمتهای آن بهرهمند خواهد شد . . . 💚💜
📷 م. سعیدی
💚🤍❤️ دخترونه حرم رضوی
┏━ 🕊 ━┓
@dokhtar_razavi
┗━ 💚 ━┛
🌸👈 دوستانت رو هم به جمع دخترونهمون دعــوت کن
خداوند در سوره تکاثر
آیه هشتم فرموده است:
«ثم لتسئلن یومئذ عن النعیم»
در قیامت از شما درمورد
نعمتها سوال میشود...
نزد امام رضا(ع) آمد و گفت:
#نعیم یعنی چه...؟
😋 یعنی آب سرد گوارا و
غذای لذیذ و خواب راحت...؟
🔆 امام(ع) فرمودند:
آنچه تو پرسیدی،
از امـ ـام صادق(ع) هم
پرسیده شد و ایشان فرمودند:
خدا درباره لطفهایش به بندگان
سوال و بازخواست نخواهد کرد...🍃
🌱 مقصود از «نعیم»
ما اهل بیت(ع)
و ولایت ماست که
اگر کسی به آن پاینبد باشد،
به بهشت جاودان خواهد رفت
و از نعمتهای آن بهرهمند خواهد شد . . . 💚💜
📷 م. سعیدی
💚🤍❤️ دخترونه حرم رضوی
┏━ 🕊 ━┓
@dokhtar_razavi
┗━ 💚 ━┛
🌸👈 دوستانت رو هم به جمع دخترونهمون دعــوت کن
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💌 #روز_شادی #یه_داستان_قشنگ
مردان شهر، کنار هم نشسته بودند
که پیامبر(ص) هفت سنگريزه
در دست خود گرفت؛
از سنگها صدای سبحانالله برخاست...
🌸 آنگاه امام حسن(ع) نيز
آن سنگريزهها را
در دست گرفت و
باز صدای سبحانالله بلند شد...
🌿 پس بعضى افراد حاضر در جمع،
همان ريگها را در دست گرفتند؛
ولى هيچ صدایی
شنيده نشد...
هنگامى كه علّت آن را سؤال كردند؟
پیامبر(ص) فرمودند:
اين سنگريزهها
تسبيح خدا نمیگويند،
مگر آن كه در دست پيامبر یا
وصىّ ایشان باشد
و ارادهی تسبيح نمايد...🌿💐
📗 اثبات الهداة. ج ۲، ص ۵۶۰
💚🤍❤️ دخترونه حرم رضوی
┏━ 🕊 ━┓
@dokhtar_razavi
┗━ 💛 ━┛
🌸👈 دوستانت رو هم به جمع دخترونهمون دعــوت کن
مردان شهر، کنار هم نشسته بودند
که پیامبر(ص) هفت سنگريزه
در دست خود گرفت؛
از سنگها صدای سبحانالله برخاست...
🌸 آنگاه امام حسن(ع) نيز
آن سنگريزهها را
در دست گرفت و
باز صدای سبحانالله بلند شد...
🌿 پس بعضى افراد حاضر در جمع،
همان ريگها را در دست گرفتند؛
ولى هيچ صدایی
شنيده نشد...
هنگامى كه علّت آن را سؤال كردند؟
پیامبر(ص) فرمودند:
اين سنگريزهها
تسبيح خدا نمیگويند،
مگر آن كه در دست پيامبر یا
وصىّ ایشان باشد
و ارادهی تسبيح نمايد...🌿💐
📗 اثبات الهداة. ج ۲، ص ۵۶۰
💚🤍❤️ دخترونه حرم رضوی
┏━ 🕊 ━┓
@dokhtar_razavi
┗━ 💛 ━┛
🌸👈 دوستانت رو هم به جمع دخترونهمون دعــوت کن
💌 #یه_داستان_قشنگ #حتما_بخونین
یحیی
به امام رضا(ع) شک داشت و
علم ایشان را قبول نمیکرد
🔆 روزی ساعتها فکر کرد و
سؤالهای سختی را که به ذهنش رسید
نوشت؛ بعد نوشتههایش را
زیر بغل گرفت و
از کوچهها گذشت
تا پشت در خانۀ امام(ع) رسید
💤 در زد. خدمتکار امام(ع)
در را باز کرد، یحیی گفت: سلام،
من یحیی هستم؛
برو از آقایت
اجازه ورود من را بگیر
اگر بتواند به سؤالهای من پاسخ دهد،
به او ایمان میآورم!
خدمتکار گفت:
«همینجا صبر کن تا برگردم»
🌿 خدمتکار رفت و کمی بعد برگشت.
نوشتههایی را به یحیی داد و
گفت: بگیر؛
این را آقایم داد و
فرمود همۀ سؤالهای تو را پاسخ داده
یحیی نوشتهها را گرفت و باز کرد.
😃 با تعجب پرسید:
.... اما تو که هنوز نوشتههای مرا
به ایشان ندادهای! چطور از
سؤالهای من خبر داشت؟!
خدمتکار گفت:
💚 آقای من با علم و دانشی که
خدا به او داده است،
میتواند همهچیز را بفهمد
اشک در چشمان یحیی جمع شد و
گفت: ای غلام، برو به آقایمان بگو
من به او ایمان آوردم... ✋😢❤
💚🤍❤️ دخترونه حرم رضوی
┏━ 🕊 ━┓
@dokhtar_razavi
┗━ 💛 ━┛
🌸👈 دوستانت رو هم به جمع دخترونهمون دعــوت کن
یحیی
به امام رضا(ع) شک داشت و
علم ایشان را قبول نمیکرد
🔆 روزی ساعتها فکر کرد و
سؤالهای سختی را که به ذهنش رسید
نوشت؛ بعد نوشتههایش را
زیر بغل گرفت و
از کوچهها گذشت
تا پشت در خانۀ امام(ع) رسید
💤 در زد. خدمتکار امام(ع)
در را باز کرد، یحیی گفت: سلام،
من یحیی هستم؛
برو از آقایت
اجازه ورود من را بگیر
اگر بتواند به سؤالهای من پاسخ دهد،
به او ایمان میآورم!
خدمتکار گفت:
«همینجا صبر کن تا برگردم»
🌿 خدمتکار رفت و کمی بعد برگشت.
نوشتههایی را به یحیی داد و
گفت: بگیر؛
این را آقایم داد و
فرمود همۀ سؤالهای تو را پاسخ داده
یحیی نوشتهها را گرفت و باز کرد.
😃 با تعجب پرسید:
.... اما تو که هنوز نوشتههای مرا
به ایشان ندادهای! چطور از
سؤالهای من خبر داشت؟!
خدمتکار گفت:
💚 آقای من با علم و دانشی که
خدا به او داده است،
میتواند همهچیز را بفهمد
اشک در چشمان یحیی جمع شد و
گفت: ای غلام، برو به آقایمان بگو
من به او ایمان آوردم... ✋😢❤
💚🤍❤️ دخترونه حرم رضوی
┏━ 🕊 ━┓
@dokhtar_razavi
┗━ 💛 ━┛
🌸👈 دوستانت رو هم به جمع دخترونهمون دعــوت کن
💌 #یه_داستان_قشنگ #ارسالی_دخترونهایها
_ از زبان یک تسبیح_
مسافر قم بود در صف نماز نشسته بود.
به یاد نگاه مسافری که
🔆 تلألو خورشید
در چشمانش دیده میشد
چقدر لذت بخش است سرخوردن
در دستان کسی که تو را
با ذکر #یا_لطیف
پرواز میدهد . . .
ستون فقراتم ۱۰۱ مهره دارد
در یک نخ محکم به هم گره خورده
💚 رنگم به رنگ سبز است اما نه هر سبزی!
....من مسافر بودم در دستان زهرا
🌿 که ساکن قم بود و
به مشهد سفر کرده بود؛
هنگام نماز زهرا مرا در دستانش
میچرخاند ذکر #یا_الله را میخواند
خانمی کنار زهرا نشسته بود
نامش ملیحه بود. من را که دید
🌻 به زهرا گفت:
قبول باشه،
مسافر هستین؟
زهرا با لبخند گفت: بله از قم آمده ام
ملیحه مشهدی بود
💝 ...زهرا مرا به یادگار به ملیحه هدیه داد.
من از آن روز تسبیحی شدم مشهدی؛
حالا رنگ سبزم
بهشتی شده است
...من هم زائرم زائر حرم!
به یاد تمام زائران اهل بهشت: یا رضا(ع)
🌸🌸 نوشته: دینا مشهدی. ۱۵ ساله
📷 م. اسماعیلآبادی
♥️ دخترونه حرم رضوی
┏━ 🕊 ━┓
@dokhtar_razavi
┗━ 💛 ━┛
_ از زبان یک تسبیح_
مسافر قم بود در صف نماز نشسته بود.
به یاد نگاه مسافری که
🔆 تلألو خورشید
در چشمانش دیده میشد
چقدر لذت بخش است سرخوردن
در دستان کسی که تو را
با ذکر #یا_لطیف
پرواز میدهد . . .
ستون فقراتم ۱۰۱ مهره دارد
در یک نخ محکم به هم گره خورده
💚 رنگم به رنگ سبز است اما نه هر سبزی!
....من مسافر بودم در دستان زهرا
🌿 که ساکن قم بود و
به مشهد سفر کرده بود؛
هنگام نماز زهرا مرا در دستانش
میچرخاند ذکر #یا_الله را میخواند
خانمی کنار زهرا نشسته بود
نامش ملیحه بود. من را که دید
🌻 به زهرا گفت:
قبول باشه،
مسافر هستین؟
زهرا با لبخند گفت: بله از قم آمده ام
ملیحه مشهدی بود
💝 ...زهرا مرا به یادگار به ملیحه هدیه داد.
من از آن روز تسبیحی شدم مشهدی؛
حالا رنگ سبزم
بهشتی شده است
...من هم زائرم زائر حرم!
به یاد تمام زائران اهل بهشت: یا رضا(ع)
🌸🌸 نوشته: دینا مشهدی. ۱۵ ساله
📷 م. اسماعیلآبادی
♥️ دخترونه حرم رضوی
┏━ 🕊 ━┓
@dokhtar_razavi
┗━ 💛 ━┛
💌 #یه_داستان_قشنگ
روزی
گروهی از زنان،
نزد پیامبر(ص) آمدند و گفتند:
ای پیامبر خدا،
😢 مردان، ثواب جهاد در راه خدا را
از آنِ خود کردهاند و دیگر
عملی برای ما
نمانده است که
که با آن به فضیلتِ
مجاهدان در راه خدا دست یابیم...! 😤😕
🌱 پیامبر(ص) فرمودند:
کار و زحمت هریک از شما زنان
در خــانهتان، با عمل مجـاهدان
در راه خدا برابری میکند...💚
یکی از بزرگان میگفتند:
اینکه اسلام، مرد را «قوّام» _مدیر_
🎀 و زن را «ریحان» _گل_ میداند،
این نه جسارت به زن است نه
جسارت به مرد...
نه نادیده گرفتن حق زن است و نه
نادیدهگرفتن حق مرد؛ بلکه درست
دیدن طبیعت آنهاست... در خانه
این یکی محل اتکاست و تکیهگاه
آن یکی، جنس لطیف و عامل آرامش 🌸🌿🌸
💚🤍❤️ دخترونه حرم رضوی
┏━ 🕊 ━┓
@dokhtar_razavi
┗━ 💛 ━┛
🌸👈 دوستانت رو هم به جمع دخترونهمون دعــوت کن
روزی
گروهی از زنان،
نزد پیامبر(ص) آمدند و گفتند:
ای پیامبر خدا،
😢 مردان، ثواب جهاد در راه خدا را
از آنِ خود کردهاند و دیگر
عملی برای ما
نمانده است که
که با آن به فضیلتِ
مجاهدان در راه خدا دست یابیم...! 😤😕
🌱 پیامبر(ص) فرمودند:
کار و زحمت هریک از شما زنان
در خــانهتان، با عمل مجـاهدان
در راه خدا برابری میکند...💚
یکی از بزرگان میگفتند:
اینکه اسلام، مرد را «قوّام» _مدیر_
🎀 و زن را «ریحان» _گل_ میداند،
این نه جسارت به زن است نه
جسارت به مرد...
نه نادیده گرفتن حق زن است و نه
نادیدهگرفتن حق مرد؛ بلکه درست
دیدن طبیعت آنهاست... در خانه
این یکی محل اتکاست و تکیهگاه
آن یکی، جنس لطیف و عامل آرامش 🌸🌿🌸
💚🤍❤️ دخترونه حرم رضوی
┏━ 🕊 ━┓
@dokhtar_razavi
┗━ 💛 ━┛
🌸👈 دوستانت رو هم به جمع دخترونهمون دعــوت کن
💌 #یه_داستان_قشنگ
ابو اسماعيل
نزدِ امام باقر(ع) آمد و گفت:
آقای من
خدا را شکر، شيعه
در محيطى كه ما زندگى میکنيم
بسيار زياد است 😌
امام(ع) فرمودند:
💚 آيا توانگر به فقير توجه دارد؟
💜 آيا نيكوكار از خطاكار در مى گذرد؟
💙 و آيا نسبت به يكديگر همكارى و برادرى دارند؟
ابواسماعیل گفت:
نه... آنها اینگونه که میفرمایید نیستند😶
امام(ع) فرمودند:
پس آنها شيعه نيستند
شيعه كسى است كه اين كارها را انجام دهد 💚💜
💚🤍❤️ دخترونه حرم رضوی
┏━ 🕊 ━┓
@dokhtar_razavi
┗━ 💛 ━┛
.
🌸👈 با دعوت دوستانت به دخترونه رضوی، همیار مجازی حرم باش
ابو اسماعيل
نزدِ امام باقر(ع) آمد و گفت:
آقای من
خدا را شکر، شيعه
در محيطى كه ما زندگى میکنيم
بسيار زياد است 😌
امام(ع) فرمودند:
💚 آيا توانگر به فقير توجه دارد؟
💜 آيا نيكوكار از خطاكار در مى گذرد؟
💙 و آيا نسبت به يكديگر همكارى و برادرى دارند؟
ابواسماعیل گفت:
نه... آنها اینگونه که میفرمایید نیستند😶
امام(ع) فرمودند:
پس آنها شيعه نيستند
شيعه كسى است كه اين كارها را انجام دهد 💚💜
💚🤍❤️ دخترونه حرم رضوی
┏━ 🕊 ━┓
@dokhtar_razavi
┗━ 💛 ━┛
.
🌸👈 با دعوت دوستانت به دخترونه رضوی، همیار مجازی حرم باش
💌 #یه_داستان_قشنگ
نزد امام حسین(ع) آمد و گفت:
اى فرزند رسول خدا(ص)
من به کسی بدهکارم
امّا از اداى آن ناتوانم و
کسى را از شما بخشنده تر نیافتم
امام حسین(ع) به او فرمود:
اى برادر عرب از تو سه پرسش مى کنم
🌸 اگر یکى از آنها را پاسخ گفتى
یک سوم آن را به تو میدهم
🌸 و اگر دو پرسش را
جواب دادى دو سوم آن را
🌸 و اگر هر سه پرسش را پاسخ گفتى تمامش را
اعرابى عرض کرد:
آنچه میخواهى بپرس
اگر پاسخ دادم (که هیچ) و
گرنه جواب آنها را از شما
فرا خواهم گرفت
💜 امام (ع) پرسید: برترین اعمال چیست؟
اعرابى گفت: ایمان به خدا
💚 امام(ع) پرسید:
راه رهایى از نیستى و نابودى چیست؟
اعرابی گفت: اعتماد به خداوند
💙 امام(ع) پرسید:
زینت دهنده انسان چیست؟
اعرابى گفت: علم همراه با شکیبایی
🔆 ...امام(ع)
لبخند زد و کیسه اى که
در آن هزار دینار بود،
به او داد و
انگشترى خود را به او بخشید
و فرمود:
🌿 اى اعرابى این طلا را به طلبکارانت
بده و انگشترى را به مصرف خود برسان
اعرابى تمام آنها را گرفت و گفت:
...خدا داناتر است که رسالتش را در کجا نهد... 🌸🌸
💚🤍❤️ دخترونه حرم رضوی
┏━ 🕊 ━┓
@dokhtar_razavi
┗━ 💛 ━┛
نزد امام حسین(ع) آمد و گفت:
اى فرزند رسول خدا(ص)
من به کسی بدهکارم
امّا از اداى آن ناتوانم و
کسى را از شما بخشنده تر نیافتم
امام حسین(ع) به او فرمود:
اى برادر عرب از تو سه پرسش مى کنم
🌸 اگر یکى از آنها را پاسخ گفتى
یک سوم آن را به تو میدهم
🌸 و اگر دو پرسش را
جواب دادى دو سوم آن را
🌸 و اگر هر سه پرسش را پاسخ گفتى تمامش را
اعرابى عرض کرد:
آنچه میخواهى بپرس
اگر پاسخ دادم (که هیچ) و
گرنه جواب آنها را از شما
فرا خواهم گرفت
💜 امام (ع) پرسید: برترین اعمال چیست؟
اعرابى گفت: ایمان به خدا
💚 امام(ع) پرسید:
راه رهایى از نیستى و نابودى چیست؟
اعرابی گفت: اعتماد به خداوند
💙 امام(ع) پرسید:
زینت دهنده انسان چیست؟
اعرابى گفت: علم همراه با شکیبایی
🔆 ...امام(ع)
لبخند زد و کیسه اى که
در آن هزار دینار بود،
به او داد و
انگشترى خود را به او بخشید
و فرمود:
🌿 اى اعرابى این طلا را به طلبکارانت
بده و انگشترى را به مصرف خود برسان
اعرابى تمام آنها را گرفت و گفت:
...خدا داناتر است که رسالتش را در کجا نهد... 🌸🌸
💚🤍❤️ دخترونه حرم رضوی
┏━ 🕊 ━┓
@dokhtar_razavi
┗━ 💛 ━┛
💌 #یه_داستان_قشنگ
احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی،
در قادسیه به استقبال امام رضا(ع)
رفت. قرار شد امام (ع) در قادسیه
بمانند؛ پس به او فرمودند:
برایمان
اتاقی را اجاره کن که
🌱 دو در داشته باشد؛
یک درش، به حیاط باز شود
و در دیگرش به بیرون
میخواست علتش را بپرسد که امام
(ع) فرمودند: این کار برای ایناست
که مراجعهکنندگان بتوانند بهراحتی
رفت و آمد کنند و حرفهایشان را به
من بگویند . . . 🌻🌿
📗 یک قمقمه دریا. تولیدات حرم
💚🤍❤️ دخترونه حرم رضوی
┏━ 🕊 ━┓
@dokhtar_razavi
┗━ 💛 ━┛
🌸👈 همین حالا، دوستانت رو به دخترونه رضوی دعوت کن و همیار مجازی حرم باش
احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی،
در قادسیه به استقبال امام رضا(ع)
رفت. قرار شد امام (ع) در قادسیه
بمانند؛ پس به او فرمودند:
برایمان
اتاقی را اجاره کن که
🌱 دو در داشته باشد؛
یک درش، به حیاط باز شود
و در دیگرش به بیرون
میخواست علتش را بپرسد که امام
(ع) فرمودند: این کار برای ایناست
که مراجعهکنندگان بتوانند بهراحتی
رفت و آمد کنند و حرفهایشان را به
من بگویند . . . 🌻🌿
📗 یک قمقمه دریا. تولیدات حرم
💚🤍❤️ دخترونه حرم رضوی
┏━ 🕊 ━┓
@dokhtar_razavi
┗━ 💛 ━┛
🌸👈 همین حالا، دوستانت رو به دخترونه رضوی دعوت کن و همیار مجازی حرم باش