چقدر نوشته‌ های #جبران‌خلیل‌جبران رو دوست دارم! یجا میگه

#تـꨄ ﺭﻭﺯ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻫﺴﺘﯽ
#تـꨄ ﻓﺮﺩﺍﯾﯽ،
ﻫﻤﺎﻥ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮﺵ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﻤﺎﻧﻢ.

#سلام بر کسی که
در چشمانم تمامِ دنیاست
و هیچ‌گاه غیر از او را
از "خدا "نخواستم…

#نزار_قبانی
#دچار_تـꨄ
‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎

هیچ عسلی
هلاهل #غروب #جمعه را حریف نیست
مگر
#تـꨄ بیایی
با کوله ی لبخندت
با سبد بابونه ی بوسه ها

#ویدا_احسان

درسته بینمون خیلی فاصله س
ولی بدون هیچکدوم از اینایی که بهم
نزدیکن مثل #تـꨄ منو بلد نیستن.

بعضی از مردم اصرار دارند خود را به دیگران
بشناسانند و ثروت خود را به رخ آنها بکشند !
اما این نوع آدم ها از درون خود زجر می‌کشند
چرا که شادی آن ها وابسته به تفکر دیگران است ...

#آرتور_شوپهناور

شبی شاید رها کردم جهانِ چون سرابم را
کسی اینجا نمی‌فهمد من و حالِ خرابم را

#الهام‌رازقی

دستی به دوشِ غیر نهاد از سر #وفا
ما را چو دید لغزش پا را #بهانه ساخت!

#ندیم_خراسانی

در شهر ؏ِـشق رسم #وفا نیست، بگذریم
یارای گفتن گله‌ها نیست، بگذریم

دردیست در دلم که دوایش نگاه #تـُꨄست
دردا که درد هست و دوا نیست، بگذریم

#دچار_تـꨄ 🔥

💋💋:💋💋

در دینِ من
بوسیدنت قبل از #خواب از واجبات است!
دور که باشی،
بوسیدنِ عکست حکمِ تیَمُم است
وقتِ بی‌ آبي...

#دچار_تـꨄ

#علی_سید_صالحی

آتشی زد #شب هجرم به دل و جان که مپرس
آن چنان سوختم از آتش هجران که مپرس

گله ئی کردم و از یک گله بیگانه شدی
آشنایا گله دارم ز #تـꨄ چندان که مپرس

مسند مصر ترا ای مه کنعان که مرا
ناله هائی است در این کلبه احزان که مپرس

سرونازا گرم اینگونه کشی پای از سر
منت آنگونه شوم دست به دامان که مپرس

گوهر ؏ِـشق که دریا همه ساحل بنمود
آخرم داد چنان تخته به طوفان که مپرس

عقل خوش گفت چو در پوست نمیگنجیدم
که دلی بشکند آن پسته خندان که مپرس

بوسه بر لعل لبت باد حلال خط سبز
که پلی بسته به سر چشمه حیوان که مپرس

این که پرواز گرفته است همای شوقم
به هواداری سرویست خرامان که مپرس

دفتر ؏ِـشق که سر خط همه شوق است وامید
آیتی خواندمش از یاس به پایان که مپرس

شهریارا دل از این سلسله مویان برگیر
که چنانچم من از این جمع پریشان که مپرس

#شهریار

همه ی دل خوشی ام
آخر #شب ها این است...
دو سه خط
با #تـꨄ سخن گفتن و آرام شدن ....


#حسین_رضائیان

پشت پایم زده این بخت ،بفرما چه کنم
نیستی با غم #تـꨄ من تک وتنها چه کنم

شده ام مزرعه در دست ملخ های غمت
به فنا میروم اینگونه خدایا چه کنم

صحبت از دوری یاراست نه تنهایی من
بی #تـꨄ درلحظه بی وزنی دنیا  چه کنم

ای جماعت همگی شاهد مرگم باشید
وبگوییدکه باحسرت و اما چه کنم

زندگی بار غمش را سر دوشم بارید
زندگی،این همه شرمندگیت را چه کنم

#دچار_تـꨄ 🔥

چقدر
زجر میکشند
شعرهایم وقتی #شب‌ها
اجبار دارم
کوچکترین حرفهای
ساده را با لکنت در هزار
پرده بگویم
کاش میشد یک
سر سوزن از
احساس
شعرهایم را بغل میکردی ...


#رضا_کریمی

...و

پناه بر #شب که ماهش مرا یاد #تـꨄ می‌اندازد..
#شبتون‌به‌دور‌از‌دلتنگی🕊

‌
#سلام، سهمِ کوچکِ من از
وسعت سادگی!
سايه‌نشينِ آب و همپياله‌ی
تشنگی #سلام،

#سلام، اولادِ اولين بوسه از شرمِ
گُل و گونه‌های حلال،

#سلام، ستاره‌ی از شب گريخته‌ی
همروز من،
عزيزِ هميشه و هنوز من ... #سلام!

💚🕊

#سيد_علي_صالحى