میشه گفت بعد از این خیلی از چیزا ارزش گذشته‌اشون رو برام از دست دادن
از جمله آدما
از جمله آدما.

و چه نعمتیه فاصله‌گرفتن
چه نعمتی!

سهم امروز:

ما برای بعضیا تبدیل به یه آدم خل و چل و ساده می‌شیم
و چه خل و چلای ساده‌ای!

سقراط گفته است خِرَد همچون آب نیست که بتوان آن را از تنگی به درون تَشتی ریخت. خردِ زندگانی در عادت‌ها و انتخاب‌ها، تمنّاها و تأمّلات فرد هویداست.

۴۲ اندیشۀ ناب (تأملاتی دربارۀ زندگی، جهان و هر آن چیز دیگر)/ مارک ورنون/ ترجمۀ پژمان طهرانیان/ نشر نو.

از نوشتن درمورد چیزای تکراری خسته شدم
از جمله تو.

دلم می‌خواد جمع شم تو خودم
گلوله شم
قل بخورم تا آخر دنیا.

برای امشب
با پیکان تمیزت بیا دنبالم خدا
با ماشین روشن منتظرم بمون
ازش پیاده نشو
هوا سرده
منم وقتی دستگیره رو فشار دادم و در رو باز کردم و نشستم کنارت رو صندلی شاگرد
قراره که دستامو به هم بمالم و بگم
وای چقدر سرررده
و تو هم مثل بابام برگردی بگی
سرده؟
و من بگم: آره. دارم یخ می‌زنم.
و تو باز مثل بابام شیشه‌ها رو بدی بالا و بخاری ماشینت -پیکان بخاری داره؟- رو روشن کنی و بگی یه‌کم صبر کن، الان گرم میشه
و واقعا گرم شه
آره
قلبمو می‌گم.

موهام صافه
ولی کاش یکی بود و موهامو شونه می‌کرد.

تمام امروز رو فشارای زیادی رو تحمل کردم
انقدر زیاد که یه جاییش حس کردم اگه به صورتم نگاه کنم
چین و چروکایی که بهش اضافه شده رو می‌بینم.

با قسمت دوم از مجموعۀ «قبل از شروع سال نو برو این کتابو بخر و زندگیتو بساز» در خدمتتون هستم. گزارشی که درموردش نوشته‌ام رو در ادامه براتون می‌فرستم:

#زندگی_ارزش_زیستن_دارد
#متیو_مک_کی
#جان_فورسایت
#جورج_ایفرت
ترجمۀ #پرویز_علیزاده و #فرزانه_صفری
#نشر_ارجمند

این یک کتاب کاره؛ اینکه میگم کتاب کار، به این معنا نیست که کتاب اصلی کتاب دیگه‌ایه و این کتاب، اون فضای خالی‌ای رو در اختیارمون قرار میده تا چیزی که باید رو توش تمرین کنیم بلکه کتابیه که هم مطالب تئوری و البته علمی و قابل اعتماد داره (نویسندگانش همه روانشناس‌های مطرح در این زمینه هستند) و هم تمریناتی برای به‌کارگیری اونی که ازش صحبت شده در فواصل مشخص ارائه شده؛ تمریناتی که فقط جواب‌های بلند و فلسفی ندارند بلکه به ما راهکارهایی میدن تا درمورد اونی که برامون مهمه فکر کنیم و البته که در ادامه به کار بگیریمش.
این کتاب بهمون یاد میده تا ارزش‌های واقعیمون رو در این زندگی بشناسیم، براشون تلاش کنیم، با موانعی که سر راهمون قرار می‌گیره مقابله کنیم و اونی که آرزو داریم و برامون مهمه رو عملی کنیم و در نهایت زندگی‌ای که بر مبنای ارزش‌هامونه رو بسازیم.
کتابای دیگه ممکنه فقط بیان درمورد علل احساسات ناخوشایندمون صحبت کنن یا اینکه بیان و چندین و چند راهکار درمورد برنامه‌ریزی و چگونگی پیش‌برد اهداف یادمون بدن ولی این کتاب قدم به قدم دست شما رو می‌گیره، با کمک خودتون اونی که براتون تو زندگی مهمه رو مشخص می‌کنه و بعد مرحله به مرحله یادتون میده که چطور در مسیر اونی که می‌خواید حرکت کنید بدون اینکه دوباره به همون کوچه‌های بن بست برسید.
پس میشه گفت این یه کتاب برای روشن‌شدن ارزش‌هامون توی زندگی و مجموعه‌ای از راهکارها برای مواجهه با تعارضات و موانعیه که در حرکت در این مسیر سر راهمون قرار می‌گیره.
این کتاب همینطور یاد میده که چطور باید با احساساتمون در این مسیر کنار بیایم؛ چیزی که با خوندنش احتمالاً متوجه بشید که همۀ این مدت اشتباه می‌زدید :))
این یه کتاب داستان نیست که بخونیدش و جلو برید. با شروع هر فصل اونی که لازمه رو می‌خونید و بعد «باید» اون کارایی که گفته رو انجام بدید تا به نتیجه برسید.
این از این.
از خوبیاش گفتم، از ضعفش هم بگم: حیفه که چنین کتابی توسط چنین ناشری چاپ شده و انقدر کم به ویراستاریش اهمیت داده شده. این موضوعیه که باید بهتر و بیشتر بهش توجه میشد و امیدوارم که توی چاپ‌های بعدیش مورد توجه قرار گرفته شده باشه.

در کل اما
این کتابیه که من به شما خریدن -جهت نگهداری و مراجعۀ مجدد؛ چون کتاب ارزشمندیه- و خوندنش رو پیشنهاد می‌کنم.

محل ارسال یک تصویر از روز شنبه:

دیشب مُردم و
امروز زنده از خواب بیدار شدم
کار خدا رو ببین.

‏تو رد فلگ نیستی عزیز،علم یزیدی.

محل ارسال تصویر روز یکشنبه:

پرندۀ کوچک من
خدا
برای امشب
بیا و روی شونه‌ام بشین
بعدش می‌تونیم همون طوری که مثل همیشه بی‌حرف با هم قدم می‌زنیم، از سرما و سکوت امشب لذت ببریم.

برای بقیۀ امشب خدا
بیا دوتا قایق کاغذی شیم که روی یه برکۀ آروم در حرکتن
شاید هیچ چیز قطعی‌ای درموردشون وجود نداشته باشه ولی
کنار هم قشنگن.

یکی بود یکی نبود