دو گزینه برای سنجش هزینه و فایدهی مشارکت انتخاباتی
#A 443
آرمان امیری @armanparian - سالها پیش، (در جریان انتخابات مجلس هشتم) مصطفی تاجزاده در یک سخنرانی انتخاباتی میگفت که: اگر بین دو نامزد انتخاباتی، چیزی در حد یک اپسیلون هم اختلاف وجود داشته باشد، من رای میدهم. چون رای دادن که هزینه ندارد. اما یک اپسیلون دستاورد هم خودش غنیمت است.
اصل منطق آقای تاجزاده درست بود اما احتمالا خودشان هم بعدها متوجه مصداق اشتباه آن شدند که دست از مشارکتهای انتخاباتی کشیدند. آن اصل درست این بود که تنها عامل تعیینکننده در یک تصمیم سیاسی، صرفا کفهی ترازوی هزینه و فایده است: اگر یک سر سوزن هم احساس کردید که دستاورد یا فایدهی عملی به هزینههایش میچربد، حتما انجامش بدهید. اما مصداق اشتباه ماجرا این بود که گمان میکرد تنها هزینهی مشارکت انتخاباتی، کبود شدن انگشتان از مرکب رای است!
در مورد اینکه در گذشته چقدر اشتباه کردیم یا اصلا نکردیم و حق داشتیم بحث زیاد است. اینجا فقط میخواهم به انتخابات پیش رو بپردازم و از زاویهی نگاه خودم، دو مورد از «هزینهها»ی ترازوی انتخاباتی را یادآوری کنم:
حد فاصل انتخابات ۱۴۰۰، تا انتخابات اخیر، کشور درگیر اعتراضات گستردهای شد که میدانیم. هزینهی این اعتراضات برای جامعه بسیار سنگین بود. (به تعداد قربانیانش، کشتهها، مجروحان، زندانیها، خانوادههایشان و ...) اما میتوان گفت که دستاوردهایی هم داشت. (این را اگر خودتان در خیابان نمیبینید، دستکم میتوانید از زنان جامعه بپرسید) سنجش هزینه و فایدهی جنبش موضوع این یادداشت این نیست. موضوع این یادداشت، گام بعدی است:
اگر در انتخابات ۱۴۰۳، مشارکت عمومی نسبت به انتخابات ۱۴۰۰، به صورت «معناداری» افزایش پیدا کند، فضای سیاسی ما در معرض دو پیامد قرار میگیرد که یکی قطعی و فوری است و دیگری احتمالی و معطوف به آینده:
پیامد نخست این است که بیبرو برگرد، در تاریخ ثبت خواهد شد که نتیجهی سرکوب خونین حکومتی، افزایش اقبال به مشارکت انتخاباتی و پذیرش بازی نظام حاکم بود. طبیعتا حکومت هم حق دارد مستند به چنین دستاوردی مدعی شود بحران ناشی از نارضایتی و مطالبات جنبش زنزندگیآزادی را پشت سر گذاشته و با افزایش مشارکت، حتی نسبت به عملکرد خشن خودش در مواجهه با معترضان از جامعه رای اعتماد مجدد گرفته است! مسوولیت مستقیم چنین پیامدی را من متوجه تمامی کسانی میدانم که در این انتخابات شرکت میکنند.
پیامد دوم قطعی نیست، اما همچنان محتمل است: با جلب اقبال مجدد عمومی، حکومت ممکن است اعتماد به نفس بیشتری برای سرکوب مطالبهی آزادی پوشش زنان به دست بیاورد و همین اندک روزنهی باقیمانده را که بخش بزرگی از زنان با هزینه و مقاومت خود حفظ کردهاند ببندد. تصور شخصی من این است که احتمال چنین پیامدی، اتفاقا با پیروزی اصلاحطلبان بسیار هم بیشتر خواهد شد چون به خوبی در خاطر داریم که هر بار اصلاحطلبان یک پیروزی انتخاباتی به دست آوردند، حکومت بلافاصله یک پاسخ همراه با سرکوب به جامعه داده است. در نتیجه، مسوولیت وقوع چنین پیامدی نیز میتوان متوجه رای دهندگان، و به ویژه اصلاحطلبان دانست.
همچنان برخی اصلاحطلبان ممکن است تصور کنند که مشارکت و پیروزی احتمالیشان چنان دستاوردهای ارزشمندی به دنبال خواهد داشت که حتی به پرداخت این دو هزینه هم میارزد. در این صورت منطقی است که مشارکت کنند، اما پیشاپیش باید بدانند که ما آنها را با چه متر و معیاری قضاوت خواهیم کرد؛ و مهمتر اینکه، توجیه همیشگی و تکراری «اگر ما نبودیم بدتر میشد»، اینبار پیشاپیش از دست اصلاحطلبان خارج شده است؛ چون در این چند سالی که به کل در عرصهی سیاسی و اجتماعی غایب بودند، جامعه خودش توانست با هزینهی خودش اندک دستاوردهایی ملموس برای زنان به همراه بیاورد و اگر این اندک دستاوردها در حضور اصلاحطلبان از بین برود مشخص است که مسوولیتش با آنهاست.
حتی میتوان این هشدار را هم داد که برباد رفتن این دستاوردها، مسوولیتی است حتی به مراتب سنگینتر از اجباری شدن حجاب در ابتدای انقلاب، چرا که اولا آنبار مردم برای آزادی حجابشان هزینهای نداده بودند، در ثانی، اصلاحطلبان میتوانند مدعی شوند که بیاطلاع بودند یا فضای متفاوتی بود و یا اکثریت جامعه چنان مجذوب گفتمان انقلاب اسلامی شده بود که با آن تصمیم همراه بود و چه و چه و چه.
این بار اما جای هیچ عذر و بهانهای باقی نیست. همه میدانیم وضعیت تا پیش از انتخابات ۱۴۰۳ چه بوده، و حتی نسبت به آن هشدار هم دادهایم، پس پیامد هرگونه بدتر شدن اوضاع از مبداء انتخابات پیش رو بیهیچ تردیدی متوجه کسانی است که گمان میکنند مداخلهشان قرار است به بهبود وضعیت بینجامد.
کانال «مجمع دیوانگان»
@DivaneSara
اینستاگرام «مجمع دیوانگان»
.
#A 443
آرمان امیری @armanparian - سالها پیش، (در جریان انتخابات مجلس هشتم) مصطفی تاجزاده در یک سخنرانی انتخاباتی میگفت که: اگر بین دو نامزد انتخاباتی، چیزی در حد یک اپسیلون هم اختلاف وجود داشته باشد، من رای میدهم. چون رای دادن که هزینه ندارد. اما یک اپسیلون دستاورد هم خودش غنیمت است.
اصل منطق آقای تاجزاده درست بود اما احتمالا خودشان هم بعدها متوجه مصداق اشتباه آن شدند که دست از مشارکتهای انتخاباتی کشیدند. آن اصل درست این بود که تنها عامل تعیینکننده در یک تصمیم سیاسی، صرفا کفهی ترازوی هزینه و فایده است: اگر یک سر سوزن هم احساس کردید که دستاورد یا فایدهی عملی به هزینههایش میچربد، حتما انجامش بدهید. اما مصداق اشتباه ماجرا این بود که گمان میکرد تنها هزینهی مشارکت انتخاباتی، کبود شدن انگشتان از مرکب رای است!
در مورد اینکه در گذشته چقدر اشتباه کردیم یا اصلا نکردیم و حق داشتیم بحث زیاد است. اینجا فقط میخواهم به انتخابات پیش رو بپردازم و از زاویهی نگاه خودم، دو مورد از «هزینهها»ی ترازوی انتخاباتی را یادآوری کنم:
حد فاصل انتخابات ۱۴۰۰، تا انتخابات اخیر، کشور درگیر اعتراضات گستردهای شد که میدانیم. هزینهی این اعتراضات برای جامعه بسیار سنگین بود. (به تعداد قربانیانش، کشتهها، مجروحان، زندانیها، خانوادههایشان و ...) اما میتوان گفت که دستاوردهایی هم داشت. (این را اگر خودتان در خیابان نمیبینید، دستکم میتوانید از زنان جامعه بپرسید) سنجش هزینه و فایدهی جنبش موضوع این یادداشت این نیست. موضوع این یادداشت، گام بعدی است:
اگر در انتخابات ۱۴۰۳، مشارکت عمومی نسبت به انتخابات ۱۴۰۰، به صورت «معناداری» افزایش پیدا کند، فضای سیاسی ما در معرض دو پیامد قرار میگیرد که یکی قطعی و فوری است و دیگری احتمالی و معطوف به آینده:
پیامد نخست این است که بیبرو برگرد، در تاریخ ثبت خواهد شد که نتیجهی سرکوب خونین حکومتی، افزایش اقبال به مشارکت انتخاباتی و پذیرش بازی نظام حاکم بود. طبیعتا حکومت هم حق دارد مستند به چنین دستاوردی مدعی شود بحران ناشی از نارضایتی و مطالبات جنبش زنزندگیآزادی را پشت سر گذاشته و با افزایش مشارکت، حتی نسبت به عملکرد خشن خودش در مواجهه با معترضان از جامعه رای اعتماد مجدد گرفته است! مسوولیت مستقیم چنین پیامدی را من متوجه تمامی کسانی میدانم که در این انتخابات شرکت میکنند.
پیامد دوم قطعی نیست، اما همچنان محتمل است: با جلب اقبال مجدد عمومی، حکومت ممکن است اعتماد به نفس بیشتری برای سرکوب مطالبهی آزادی پوشش زنان به دست بیاورد و همین اندک روزنهی باقیمانده را که بخش بزرگی از زنان با هزینه و مقاومت خود حفظ کردهاند ببندد. تصور شخصی من این است که احتمال چنین پیامدی، اتفاقا با پیروزی اصلاحطلبان بسیار هم بیشتر خواهد شد چون به خوبی در خاطر داریم که هر بار اصلاحطلبان یک پیروزی انتخاباتی به دست آوردند، حکومت بلافاصله یک پاسخ همراه با سرکوب به جامعه داده است. در نتیجه، مسوولیت وقوع چنین پیامدی نیز میتوان متوجه رای دهندگان، و به ویژه اصلاحطلبان دانست.
همچنان برخی اصلاحطلبان ممکن است تصور کنند که مشارکت و پیروزی احتمالیشان چنان دستاوردهای ارزشمندی به دنبال خواهد داشت که حتی به پرداخت این دو هزینه هم میارزد. در این صورت منطقی است که مشارکت کنند، اما پیشاپیش باید بدانند که ما آنها را با چه متر و معیاری قضاوت خواهیم کرد؛ و مهمتر اینکه، توجیه همیشگی و تکراری «اگر ما نبودیم بدتر میشد»، اینبار پیشاپیش از دست اصلاحطلبان خارج شده است؛ چون در این چند سالی که به کل در عرصهی سیاسی و اجتماعی غایب بودند، جامعه خودش توانست با هزینهی خودش اندک دستاوردهایی ملموس برای زنان به همراه بیاورد و اگر این اندک دستاوردها در حضور اصلاحطلبان از بین برود مشخص است که مسوولیتش با آنهاست.
حتی میتوان این هشدار را هم داد که برباد رفتن این دستاوردها، مسوولیتی است حتی به مراتب سنگینتر از اجباری شدن حجاب در ابتدای انقلاب، چرا که اولا آنبار مردم برای آزادی حجابشان هزینهای نداده بودند، در ثانی، اصلاحطلبان میتوانند مدعی شوند که بیاطلاع بودند یا فضای متفاوتی بود و یا اکثریت جامعه چنان مجذوب گفتمان انقلاب اسلامی شده بود که با آن تصمیم همراه بود و چه و چه و چه.
این بار اما جای هیچ عذر و بهانهای باقی نیست. همه میدانیم وضعیت تا پیش از انتخابات ۱۴۰۳ چه بوده، و حتی نسبت به آن هشدار هم دادهایم، پس پیامد هرگونه بدتر شدن اوضاع از مبداء انتخابات پیش رو بیهیچ تردیدی متوجه کسانی است که گمان میکنند مداخلهشان قرار است به بهبود وضعیت بینجامد.
کانال «مجمع دیوانگان»
@DivaneSara
اینستاگرام «مجمع دیوانگان»
.
Telegram
مجمع دیوانگان
#A 443
کانال «مجمع دیوانگان»
@DivaneSara
اینستاگرام «مجمع دیوانگان»
.
کانال «مجمع دیوانگان»
@DivaneSara
اینستاگرام «مجمع دیوانگان»
.
انتخابات ۱۴۰۳، فرصت تبدیل جنبش اعتراضی به جریان سیاسی
#A 443
کانال «مجمع دیوانگان»
@DivaneSara
اینستاگرام «مجمع دیوانگان»
.
#A 443
کانال «مجمع دیوانگان»
@DivaneSara
اینستاگرام «مجمع دیوانگان»
.
انتخابات ۱۴۰۳، فرصت تبدیل جنبش اعتراضی به جریان سیاسی
#A 443
آرمان امیری @armanparian - برای خواندن متن کامل یادداشت «اینجا کلیک کرده» و یا از گزینه instant view استفاده کنید.
📍 بریدههایی از متن:
✍️ از میانهی دهه هفتاد خورشیدی تا انتخابات سال ۸۸، بزرگترین شکاف در جریان سیاست داخلی ایران حول محور دموکراسیخواهی معنادار شده بود. دو عنوان اصلاحطلب و محافظهکار (بعدها اصولگرا)، به صورت تمایل برای دموکراسیخواهی و ضدیت با جامعهی مدنی در اذهان عمومی معنادار شده بود.
✍️ در دههی نود، با نهادینه شدن این شکاف بزرگ، معنای اصلاحطلبی و اصولگرایی هم به شکل دوگانهی حامیان و مخالفان مذاکره (برجام) تغییر شکل پیدا کرد.
✍️ با چنین مقدمهای میتوان گفت کمترین دلیل برای آنکه انتخابات ۱۴۰۰ دیگر نتوانست مانند همتایان قبلیاش پرشور و رقابتی برگزار شود همین بود که جریانات حاضر در آن انتخابات، هیچ یک از شکافهای معنادار سیاسی کشور را نمایندگی نمیکردند. به زبان سادهتر، جامعه نمیتوانست بفهمد که دعوای حضرات بر سر چیست؟ دو جریان اصولگرا و اصلاحطلب دیگر حول هیچ یک از شکافهای واقعی جامعه معنادار نبودند.
✍️ پس از انتخابات ۱۴۰۰ و با قطع امید از اصلاحات حداقلی در دل ساختار تنگ حکومت اسلامی، جامعهی مدنی فرصت یافت تا از دل یک جنبش اجتماعی، دو شکاف اصیل دیگر را فعال کند که پیشتر جایی در مناقشات رسمی سیاسی نداشتند. جرقهی اول حول شکاف «زندگیخواهی» شکل گرفت اما در ادامه مناقشه بر سر «ملتگرایی در برابر قومیتگرایی» نیز بالا گرفت.
✍️ با فعال شدن این دو شکاف اخیر، فرصتی دوباره فراهم شده که انتخابات ۱۴۰۳، بر خلاف انتخابات ۱۴۰۰، از نظر سیاسی و اجتماعی «معنادار» شود؛ هرچند نتیجهی کار با نمونههای قبلی بسیار متفاوت شده است. در واقع، بر خلاف دو ابرچالش دموکراسیخواهی و پیوند با جامعهی جهانی که پیشتر توانسته بودند صفبندی نیروهای درون نظام حاکم را معنادار کنند، دو چالش اخیر، هیچگونه بازتاب مشخصی در صفکشیهای انتخاباتی ۱۴۰۳ پیدا نکردهاند.
کانال «مجمع دیوانگان»
@DivaneSara
اینستاگرام «مجمع دیوانگان»
.
#A 443
آرمان امیری @armanparian - برای خواندن متن کامل یادداشت «اینجا کلیک کرده» و یا از گزینه instant view استفاده کنید.
📍 بریدههایی از متن:
✍️ از میانهی دهه هفتاد خورشیدی تا انتخابات سال ۸۸، بزرگترین شکاف در جریان سیاست داخلی ایران حول محور دموکراسیخواهی معنادار شده بود. دو عنوان اصلاحطلب و محافظهکار (بعدها اصولگرا)، به صورت تمایل برای دموکراسیخواهی و ضدیت با جامعهی مدنی در اذهان عمومی معنادار شده بود.
✍️ در دههی نود، با نهادینه شدن این شکاف بزرگ، معنای اصلاحطلبی و اصولگرایی هم به شکل دوگانهی حامیان و مخالفان مذاکره (برجام) تغییر شکل پیدا کرد.
✍️ با چنین مقدمهای میتوان گفت کمترین دلیل برای آنکه انتخابات ۱۴۰۰ دیگر نتوانست مانند همتایان قبلیاش پرشور و رقابتی برگزار شود همین بود که جریانات حاضر در آن انتخابات، هیچ یک از شکافهای معنادار سیاسی کشور را نمایندگی نمیکردند. به زبان سادهتر، جامعه نمیتوانست بفهمد که دعوای حضرات بر سر چیست؟ دو جریان اصولگرا و اصلاحطلب دیگر حول هیچ یک از شکافهای واقعی جامعه معنادار نبودند.
✍️ پس از انتخابات ۱۴۰۰ و با قطع امید از اصلاحات حداقلی در دل ساختار تنگ حکومت اسلامی، جامعهی مدنی فرصت یافت تا از دل یک جنبش اجتماعی، دو شکاف اصیل دیگر را فعال کند که پیشتر جایی در مناقشات رسمی سیاسی نداشتند. جرقهی اول حول شکاف «زندگیخواهی» شکل گرفت اما در ادامه مناقشه بر سر «ملتگرایی در برابر قومیتگرایی» نیز بالا گرفت.
✍️ با فعال شدن این دو شکاف اخیر، فرصتی دوباره فراهم شده که انتخابات ۱۴۰۳، بر خلاف انتخابات ۱۴۰۰، از نظر سیاسی و اجتماعی «معنادار» شود؛ هرچند نتیجهی کار با نمونههای قبلی بسیار متفاوت شده است. در واقع، بر خلاف دو ابرچالش دموکراسیخواهی و پیوند با جامعهی جهانی که پیشتر توانسته بودند صفبندی نیروهای درون نظام حاکم را معنادار کنند، دو چالش اخیر، هیچگونه بازتاب مشخصی در صفکشیهای انتخاباتی ۱۴۰۳ پیدا نکردهاند.
کانال «مجمع دیوانگان»
@DivaneSara
اینستاگرام «مجمع دیوانگان»
.
Telegraph
A444
از میانهی دهه هفتاد خورشیدی تا انتخابات سال ۸۸، بزرگترین شکاف در جریان سیاست داخلی ایران حول محور دموکراسیخواهی معنادار شده بود. دو عنوان اصلاحطلب و محافظهکار (بعدها اصولگرا)، به صورت تمایل برای دموکراسیخواهی و ضدیت با جامعهی مدنی در اذهان عمومی معنادار…
دو پاسخ به استدلالهای عباس عبدی
#A 443
آرمان امیری @armanparian - جناب آقای عباس عبدی، در مناظرهای با دکتر مهرآئین استدلالهایی را برای دفاع از مشارکت انتخاباتی مطرح کردهاند. مشروح کامل این مناظره را میتوانید از رسانهی آزاد ببینید، هرچند من نمیتوانم توصیه کنم برایش وقت صرف کنید چون متاسفانه بخش عمدهای از جلسه کلا به مسائل نامربوط به سیاست و موضوع بحث گذشت که جز اتلاف وقت ثمری نداشت. (البته در این مورد ابدا تقصیری متوجه آقای عبدی نبود) به هر حال من فقط میخواهم در اینجا به دو مورد مشخص از استدلالهای آقای عبدی پاسخ مختصری بدهم. (این دو مورد را در این کلیپ کوتاه ببینید)
✍️ این یادداشت در نهایت میخواهد به پاسخ این پرسش بسیار مهم برسد که: «آیا تحریم انتخابات چشمانداز روشنی پیش روی ما قرار میدهد؟»
برای خواندن متن کامل یادداشت «اینجا کلیک کرده» و یا از گزینه instant view استفاده کنید.
کانال «مجمع دیوانگان»
@DivaneSara
اینستاگرام «مجمع دیوانگان»
.
#A 443
آرمان امیری @armanparian - جناب آقای عباس عبدی، در مناظرهای با دکتر مهرآئین استدلالهایی را برای دفاع از مشارکت انتخاباتی مطرح کردهاند. مشروح کامل این مناظره را میتوانید از رسانهی آزاد ببینید، هرچند من نمیتوانم توصیه کنم برایش وقت صرف کنید چون متاسفانه بخش عمدهای از جلسه کلا به مسائل نامربوط به سیاست و موضوع بحث گذشت که جز اتلاف وقت ثمری نداشت. (البته در این مورد ابدا تقصیری متوجه آقای عبدی نبود) به هر حال من فقط میخواهم در اینجا به دو مورد مشخص از استدلالهای آقای عبدی پاسخ مختصری بدهم. (این دو مورد را در این کلیپ کوتاه ببینید)
✍️ این یادداشت در نهایت میخواهد به پاسخ این پرسش بسیار مهم برسد که: «آیا تحریم انتخابات چشمانداز روشنی پیش روی ما قرار میدهد؟»
برای خواندن متن کامل یادداشت «اینجا کلیک کرده» و یا از گزینه instant view استفاده کنید.
کانال «مجمع دیوانگان»
@DivaneSara
اینستاگرام «مجمع دیوانگان»
.
Telegraph
دو پاسخ
جناب آقای عباس عبدی، در مناظرهای با دکتر مهرآئین استدلالهایی را برای دفاع از مشارکت انتخاباتی مطرح کردهاند. مشروح کامل این مناظره را میتوانید از اینجا ببینید، هرچند من نمیتوانم توصیه کنم برایش وقت صرف کنید چون متاسفانه بخش عمدهای از جلسه کلا به مسائل…
چرا رای نمیدهم؟
#A 444
آرمان امیری @armanparian
۱ من، بزرگترین عامل رسیدن کشور و جامعه به وضعیت بحرانی فعلی را رویکرد بسیار کلانی میدانم که شخص رهبر نظام تدبیر کرده است. هرچند قانون اساسی فعلی هم باید تغییر کند، اما من این رویکرد را حتی از اصل قانون اساسی کشور هم قدرتمندتر و نقشآفرینتر میدانم. در سالهای گذشته، با وعدههایی همچون قانونگرایی، بازگشت به حاکمیت قانون و مردمسالاری، یا حتی برجام و حل مسائل بینالملل، امیدواریهایی برای توقف این رویکرد در چهارچوب خود حکومت پیدا شد که میشد نامش را اصلاحات گذاشت. اما بالاترین وعده و شعار این دور آقای پزشکیان «اجرای بیکم و کاست سیاستهای رهبری است». من نگران نیستم که ایشان خلف وعده کنند؛ کاملا برعکس! اتفاقا وحشت دارم که ایشان به بهترین وجه ممکن این وعده را عملی کرده و سرعت سقوط و نابودی کشور را تسریع کنند!
۲- پرتکرارترین کلیدواژه در کلام نامزدهای حاضر، به ویژه مسعود پزشکیان تاکید بر «کار کارشناسی» است. این بزرگترین اسم رمز «سیاستزدایی» از بحرانهای کلان ماست. تمامی کارشناسان واقعی کشور، به ویژه در حوزههای اقتصادی و بینالمللی، همانها که اتفاقا اغلب سوابق اصلاحطلبی دارند معترفند که بحرانهای کشور ما تنها و تنها راهحل «سیاسی» دارد. پزشکیان، درست به مانند باقی نامزدهای موجود، با تقلیل مسالهی کلان سیاست به تکنسینگرایی، اصل وجود بحران را انکار کرده و آدرس غلط میدهد. من به این دروغپردازی بزرگ مهر تایید نمیزنم.
۳- در عرصهی روابط بینالملل، کشور ما در یکی از خطرناکترین وضعیتهای تاریخی خودش قرار گرفته و مواجههای تمام عیار با اسرائیل و تمامی همپیمانان قدرتمندش بسیار قریبالوقوع است. آنچه ما را در معرض این خطر بزرگ قرار داده همان رویکرد کلان حکومت، و تداوم نگرش نظامی در عرصهی بینالملل است. سخن گفتن از برجام و تقلیل مسالهی این بحران به ماجرای پروندهی هستهای یک آدرس غلط بزرگ است. اگر نیروهای نظامی تنشها در منطقه را متوقف نکنند، جنگ بسیار زودتر از آنکه تصورش را بکنید از راه میرسد. هیچ دولتی اختیار تغییر چنین رویکردی را ندارد و امثال محمدجواد ظریف تنها برای فریب افکار عمومی و سرپوش گذاشتن بر عوامل آشکار جنگ به صحنه احضار میشوند. حتی برای پرهیز از جنگ هم باید از این صحنهآرایی دروغین فاصله گرفت.
۴- تمامی تلاشهای تبلیغاتی اصلاحطلبان معطوف به این ادعاست که ما برای مشکلات کشور راهحلهای خوبی (مثل برجام) داشتیم اما کارشکنیهای جناح مقابل جلوی حصول نتیجه را گرفت. اینان اما پاسخ نمیدهد که امروز چه چیزی تغییر کرده که میخواهند دوباره قبول مسوولیت کنند؟ اگر این فرض بیش از اندازه خوشبینانه را در نظر بگیریم که تصمیمات و رویکردهای آنها همگی درست بوده، باید جواب بدهند که با کدام نیرو، یا کدام تغییر در ساختار قدرت قرار است اینبار به نتیجهای متفاوت از شکست برجام، یا کشتار آبان برسند؟ این شیوه از بازگشت به عقب، انکار تمامی تجربههای تاریخی است که ملت ما با صرف هزینههای گزاف به دست آورده. من با رای خودم این بازگشت به عقب را تایید نمیکنم.
۵- من به عنوان یک لیبرال، به آزادسازی قیمت سوخت و حذف مداخلات دولتی در اقتصاد باور عمیق دارم. اما گران کردن دستوری بنزین، در عین تداوم سیطرهی وحشتناک حکومت بر تمامی ارکان اقتصادی، اجتماعی و سیاسی را گامی در راستای «آزادسازی» یا اصلاح اقتصادی نمیدانم. این یک چپاولگری آشکار است. دست بردن در جیب مردم است از جانب حکومتی که خودش مسوول فقر و فلاکت عمومی است. من هشدار میدهم که جراحیهایی حتی بزرگتر از جراحی آبان ۹۸ در همین دولت آینده به اجرا درخواهد آمد و من به کسانی که آمدهاند تا صرفا مجریان حلقهبهگوش این جراحیهای خونین باشند رای نمیدهم و بار مسوولیت تکرار فجایع احتمالی را متوجه تمامی آمران، عاملان و حامیانشان میدانم.
برای خواندن ادامهی این یادداشت «اینجا کلیک کرده» و یا از گزینه instant view استفاده کنید.
کانال «مجمع دیوانگان»
@DivaneSara
اینستاگرام «مجمع دیوانگان»
.
#A 444
آرمان امیری @armanparian
۱ من، بزرگترین عامل رسیدن کشور و جامعه به وضعیت بحرانی فعلی را رویکرد بسیار کلانی میدانم که شخص رهبر نظام تدبیر کرده است. هرچند قانون اساسی فعلی هم باید تغییر کند، اما من این رویکرد را حتی از اصل قانون اساسی کشور هم قدرتمندتر و نقشآفرینتر میدانم. در سالهای گذشته، با وعدههایی همچون قانونگرایی، بازگشت به حاکمیت قانون و مردمسالاری، یا حتی برجام و حل مسائل بینالملل، امیدواریهایی برای توقف این رویکرد در چهارچوب خود حکومت پیدا شد که میشد نامش را اصلاحات گذاشت. اما بالاترین وعده و شعار این دور آقای پزشکیان «اجرای بیکم و کاست سیاستهای رهبری است». من نگران نیستم که ایشان خلف وعده کنند؛ کاملا برعکس! اتفاقا وحشت دارم که ایشان به بهترین وجه ممکن این وعده را عملی کرده و سرعت سقوط و نابودی کشور را تسریع کنند!
۲- پرتکرارترین کلیدواژه در کلام نامزدهای حاضر، به ویژه مسعود پزشکیان تاکید بر «کار کارشناسی» است. این بزرگترین اسم رمز «سیاستزدایی» از بحرانهای کلان ماست. تمامی کارشناسان واقعی کشور، به ویژه در حوزههای اقتصادی و بینالمللی، همانها که اتفاقا اغلب سوابق اصلاحطلبی دارند معترفند که بحرانهای کشور ما تنها و تنها راهحل «سیاسی» دارد. پزشکیان، درست به مانند باقی نامزدهای موجود، با تقلیل مسالهی کلان سیاست به تکنسینگرایی، اصل وجود بحران را انکار کرده و آدرس غلط میدهد. من به این دروغپردازی بزرگ مهر تایید نمیزنم.
۳- در عرصهی روابط بینالملل، کشور ما در یکی از خطرناکترین وضعیتهای تاریخی خودش قرار گرفته و مواجههای تمام عیار با اسرائیل و تمامی همپیمانان قدرتمندش بسیار قریبالوقوع است. آنچه ما را در معرض این خطر بزرگ قرار داده همان رویکرد کلان حکومت، و تداوم نگرش نظامی در عرصهی بینالملل است. سخن گفتن از برجام و تقلیل مسالهی این بحران به ماجرای پروندهی هستهای یک آدرس غلط بزرگ است. اگر نیروهای نظامی تنشها در منطقه را متوقف نکنند، جنگ بسیار زودتر از آنکه تصورش را بکنید از راه میرسد. هیچ دولتی اختیار تغییر چنین رویکردی را ندارد و امثال محمدجواد ظریف تنها برای فریب افکار عمومی و سرپوش گذاشتن بر عوامل آشکار جنگ به صحنه احضار میشوند. حتی برای پرهیز از جنگ هم باید از این صحنهآرایی دروغین فاصله گرفت.
۴- تمامی تلاشهای تبلیغاتی اصلاحطلبان معطوف به این ادعاست که ما برای مشکلات کشور راهحلهای خوبی (مثل برجام) داشتیم اما کارشکنیهای جناح مقابل جلوی حصول نتیجه را گرفت. اینان اما پاسخ نمیدهد که امروز چه چیزی تغییر کرده که میخواهند دوباره قبول مسوولیت کنند؟ اگر این فرض بیش از اندازه خوشبینانه را در نظر بگیریم که تصمیمات و رویکردهای آنها همگی درست بوده، باید جواب بدهند که با کدام نیرو، یا کدام تغییر در ساختار قدرت قرار است اینبار به نتیجهای متفاوت از شکست برجام، یا کشتار آبان برسند؟ این شیوه از بازگشت به عقب، انکار تمامی تجربههای تاریخی است که ملت ما با صرف هزینههای گزاف به دست آورده. من با رای خودم این بازگشت به عقب را تایید نمیکنم.
۵- من به عنوان یک لیبرال، به آزادسازی قیمت سوخت و حذف مداخلات دولتی در اقتصاد باور عمیق دارم. اما گران کردن دستوری بنزین، در عین تداوم سیطرهی وحشتناک حکومت بر تمامی ارکان اقتصادی، اجتماعی و سیاسی را گامی در راستای «آزادسازی» یا اصلاح اقتصادی نمیدانم. این یک چپاولگری آشکار است. دست بردن در جیب مردم است از جانب حکومتی که خودش مسوول فقر و فلاکت عمومی است. من هشدار میدهم که جراحیهایی حتی بزرگتر از جراحی آبان ۹۸ در همین دولت آینده به اجرا درخواهد آمد و من به کسانی که آمدهاند تا صرفا مجریان حلقهبهگوش این جراحیهای خونین باشند رای نمیدهم و بار مسوولیت تکرار فجایع احتمالی را متوجه تمامی آمران، عاملان و حامیانشان میدانم.
برای خواندن ادامهی این یادداشت «اینجا کلیک کرده» و یا از گزینه instant view استفاده کنید.
کانال «مجمع دیوانگان»
@DivaneSara
اینستاگرام «مجمع دیوانگان»
.
Telegraph
A444
۶- به باور من، تنها نیروی موثری که در تمامی دهههای اخیر توانسته اندک مقاومت معناداری در برابر سیاستهای کلان حکومتی از خود نشان دهد و روزنههایی از امکان زیست طبیعی برای شهروندان را باز کند، مقاومت جنبشهای خودجوش اجتماعی و سیاسی بوده که جرات داشتهاند به…