کانال دیوانگان حضرت زینب سلام الله علیها-اصفهان
325 subscribers
1.79K photos
524 videos
95 files
1.43K links
شام جمعه ی هر هفته
و مناسبتهای مذهبی اعیاد و عزاداری آل الله علیهم السلام
مکان:
اصفهان-خیابان بعثت-خیابان ابوریحان (غرب)-کوی۱/۱(فدڪ)

https://telegram.me/divaneganezeinab


خادم کانال:
http://telegram.me/sayedahmad1001
Download Telegram
.
#تجلی و #متجلی
#مراتب_تجلی
#غیب_به_عین_شخصی_حضور

🔸2- آیا تجلّی خداوند به کوه، همین است یا ماورایِ آن است که برای حضرت موسی علیه السلام و یارانشان رخ داد؟
درباره تجلی خدا در كوه،بايد بگوييم تعيّنات كوه اعم از طول و عرض تجلي ذات در ذات است و از شدّت ملئيت و صمديت الله جلوه الله كه خود ذات الله است را در عالم حدود مشاهده مي‌كنيم درحالی كه خداوند حقيقتی ماورای تصوّر و حدود دارد.
اين درست است؟

🔷 پاسخ :

● "تجلّی" مصدر باب تَفَعُّل از ریشۀ "جَلَوَ" است (به معنای جلوه کرد) .

بدانیم که تجلّی مستقلِ از متجلّی نیست. بلکه حقیقتِ متجلّی است.
اشتباهی که گاهی می‌کنند این است که تجلّی حقّ تعالی را چیزی جدای از حضرت حقّ میدانند و یا اگر جدا ندادند، متصّل به او می‌دانند و نه صِرف الربط به او.
یعنی تجلّی را چیزی تصوّر می‌کنند و متجلّی را چیزی. و بعد، نهایتاً تجلّی را به متجلّی متصّل می‌دانند. یعنی از اعتقاد به دوئیتِ بینِ تجلّی و متجلّی، دست بر نمی‌دارند!

مطلب این است که خداوند به تجلّی خویش، ظاهر است در حالیکه «ظاهر بودن»، ذاتِ اوست که قرآن فرمود 🔻"هو الظاهر"🔺 (سورۀ حدید آیۀ 3).

💠 "هو" اسمِ عَلَمی برای ذات باریتعالی است.

👈 "هو الظاهر" یعنی خودِ ذات، ظاهر است. نه اینکه خودش چیزی باشد و ظهور و تجلّی او چیزی دیگر.
برای غیر خداوند اینطور است که ظهورِ هر چیزی، غیر از خودِ آن است. امّا ظهورِ خداوند، خودیّت خداوند است.
پس ؛
🔆 تجلّی خداوند چیزی جز خودیّت او نیست.
او به خودش ظاهر است و نه به ورایِ خودش .

حقّ تعالی که "الظاهر" است، در اطلاق است و توقّف به دَرْکِ هیچ مُدرِکی (درک کُننده‌ای) ندارد. حتّی توقّف در خود هم ندارد و دائماً خود به خود، و در خود، و بسوی خود، و تا خود، در تجلّی است.

🔔 🔻"الْغَائِبِ"🔺 از اسماء الهی است ("اللَّهِ الْقَدِيمِ الْغَائِبِ" / 📚بحار الأنوار، ط - بيروت، ج‏26، ص: 14) .
بیان شد که اسماء الهی، توقیفی است (رجوع شود به 👈 https://t.me/ehsannil1/186 ).

👈 پس خوب دقت کنیم که ؛
"الْغَائِبِ"بودنِ حقّ تعالی، به حسب کسی نیست. چه عالمیان باشند و چه نباشند، حقّ تعالی "الْغَائِبِ" است. مطلقِ غیب الغیوب و غیب الغیوب مطلق، حضرت "هو" عزّ و جلّ است که حضرت امام سجاد علیه السلام میفرمایند:

💠"هُوَ غَيْبٌ بَاطِنٌ"💠
(📚بحار الأنوار، ط - بيروت، ج‏26، ص: 14)

از این رو اسمِ عَلَم برای ذاتِ غیب الغیوب مطلق، "هو" است که حضرت امام محمد باقر (علیه السلآم) در مورد «هو» در "قل هـــو الله" می‌فرمایند:

💠"«هُـــــــوَ»"؛ اسْــــــمٌ مَكْنِيٌّ مُشَارٌ إِلَى غَائِب
🔹«هـــــو» اسمــــی سرپوشیده است، که اشاره به سوی غایب دارد.
(📚توحید صدوق، ص: ۸۸)

دقت فرمودید؟
"هو"، اسمی از اسماء حقّ تعالی است.
و این اسم، همانطور که در مورد اسماء توقیفی بیان شد، وصفِ حقّ است. یعنی چون ذات باریتعالی "غائب" مطلق است، ضمیرِ غائبِ "هو" خبر از آن ذاتی میدهد که دائماً خود به خود، و در خود، و بسوی خود، و تا خود، در غیبوبتِ مطلقه است.

🔸 همینجا بایستی سوالی پیش بیاید که مگر میشود خدایی که حضورِ مطلق و مطلقِ حضور است، غیبِ مطلق و مطلقِ غیب باشد؟

🔹در عالم حدود؛ محال است. ولی ما از عالم نور سخن میگوییم.
ان شا الله در سلسله مقالات این کانال، -به لطف خدا- در مورد معرفة بالنورانیة هم مطالبی خواهید خواند و آنگاه این دقایق بهتر روشن میشود.
حضرت رسول اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم در مورد حضرت حقّ تعالی میفرمایند:

♦️"حَاضِرٌ غَيْرُ مَحْدُودٍ وَ غَائِبٌ غَيْرُ مَفْقُودٍ"♦️
(📚 معاني الأخبار، ص: 10)

حاضر مطلق بودنِ حقّ تعالی به #عین_شخصی غائب مطلق بودنِ حقّ تعالی است (ان شا الله توضیح #عین_شخصی در همین کانال داده میشود).

💠 بنابراین همانطور که حقّ تعالی را بیحدّ است و در عین حضور نزد خویش، غیب الغیوب مطلق است؛ تجلّی حقّ تعالی، در عین اینکه یافته میشود، در لا اشاره و غیب بودن است.



↪️🆔 @ehsannil

▫️◽️◻️⬜️🔲⬛️◼️◾️▪️
🍃


🌿⇯⇦ اگر مطلب فوق؛ درست تبیین و درست تفهیم شده باشد، دیگر فرقی نمی‌کند که «#ما» در «#ما فَوْقَهُ هَوَاءٌ وَ #ما تَحْتَهُ هَوَاء» را به معنایِ «مایِ شبیه به لیس» بگیریم یا مایِ #موصوله، زیرا در حدّ، معنا نمی‌شود.

[البته دقّت شود که به خاطر اینکه خبرِ «ما» که «هواءٌ» است، منصوب نیست، پس نمی‌تواند به معنایِ «لیس» باشد.]

🌿⇯⇦ بدین معنا که؛
💫☜ اگر «#ما» را به معنای نفی بگیریم و بگوییم که فوق و تحتِ عماء؛ هواء #نبود؛
این معنا، از لُبّیّت بیان شده است و نفیِ لُبّی فرموده و نه نفیِ حدّی.

[در شرح معنایِ نفی لبّی،
لطفاً به آدرس ذیل؛
مراجعه بفرمائید ❂☜ https://t.me/ehsannil1/384]


💫☜ و اگر به معنایِ «ما»یِ موصوله بگیریم، همان است که بیانش به لطف حقّﷻ روزی شد.
چنان که قرآن می‌فرماید:

💫『 وَ الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَویٰ』
『 لَهُ مَا فىِ السَّمَاوَاتِ وَ مَا فىِ الْأَرْضِ
وَ مَا بَيْنهَُمَا وَ مَا تحَْتَ الثرَّیٰ』💫

✾ خداى رحمانﷻ بر عرش، استيلاء دارد.
✾ هر چه در آسمان‌ها و زمين و ما بينِ اين دو است و هر چه زير خاک است، از اوﷻ است.

📘 سورۀ طه، آیۀ ۶-۵


🌿⇯֎ در جمع بندیِ این بخش می‌توان بیان کرد که؛
🍃֎⇦ «عَماء» در تنزیل؛ همان «وجود» است که نفسِ #غیب است و در عینِ اینکه حاضر مطلق است و موجودات، موجود نیستند الّا به او؛ ولی از شدّتِ پیدائی، نهان است و «عَماء» است، که؛
«لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصارُ» و «عَمِيَتِ الْأَبْصَارُ» ...


حجابِ رویِ تو هم رویِ توست در همه حال
نهانی از همه عالم ز بَس که پیدائی
بیا که جانِ مرا بی‌تو نیست برگِ حیات
بیا که چشمِ مرا بی‌تو نیست بینائی

#فخرالدین_عراقی


🍃֎⇦ و آنچه که مهم است این نیست که حقّﷻ از ابصارِ خلایق در #عماء است، بلکه مطلبِ مهمّ این است که خودیّتِ خداوندﷻ؛ «عماء» است، بدین معنا که؛
💫☜ اوﷻ غیبُ‌الغیوب مطلق است وُ به خود، در خود، ز خود، مستغرق است.

دائماً او پادشاه‌ِ مطلق‌ است‌
در كمال‌ِ عزّ خود، مستغرق‌ است‌
«او به‌ سر نايد ز خود آنجا كه‌ اوست»
کی‌ رسد عقل‌ِ وجود آنجا كه‌ اوست‌؟

#عطار_نیشابوری


🍃⇯⇦ منتها همان طور که بیان شد؛
اوﷻ آنچنان غیبُ‌الغیوبِ مطلق و رهائی است که حتی از قید و حدِّ غیبوبت نیز رهاست. بنابراین؛ به وساطتِ مطلقۀ خودیّتِ خویش (یعنی؛ «هواءٌ»)؛ رؤیت و ظاهر می‌شود، منتها هر چقدر هم که یافته و درک و رؤیت شود؛
💫☜ باز هم در جلالتِ خَفائی است و باز هم در مقامِ عَماء، باقی است.


🍃۞ و امّا؛
شدّتِ جلوۀ هوا؛ «ریاحٌ» است که از جانبِ حقّﷻ بودنِ خویش را در جانِ «يُرْسِلُ الرِّياح‏» بودنِ حضرتِ «هوﷻ» ظاهر می‌سازد.
چنان که قرآن می‌فرماید:

🍃『وَ هُوَ الَّذِي «يُرْسِلُ الرِّيَاحَ» بُشْرًا بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ』🍃
✾ و اوست خدائی که #بادها را به بشارتِ رحمت خویش، پیش فرستد ...

📘 سورۀ اعراف، آیۀ ۵۷


🌿⇯⇦ که این مطلب؛
نه صرفاً در عالَم ظاهر (وزشِ ظاهریِ باد) است، بلکه حقیقتی است در بطنِ ذاتِ باریتعالیٰ که تا عالمِ اشارات، متجلّی گشته است. که خداوندِ سبحان؛
🍃֎⇦ ذاتاً «مُرْسِلُ الرِّيَاح‏» است و «مُرْسِلُ الرِّيَاح‏» از اسماءِ اوست («يَا مُرْسِلَ الرِّيَاح‏؛ 📚مصباح المتهجد، ج‏۲، ص۸۱۰»).
و اسماء حضرت حقّﷻ، #توقیفی بوده، یعنی؛ حقیقتِ ذاتِ حقّﷻ است و برخاستۀ از آن.

[در شرحِ توقیفی بودنِ اسماء حقّﷻ؛
به آدرس ذیل مراجعه بفرمائید ❂☜ https://t.me/ehsannil1/186]




🍃
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
🍃
༺•✿👇🏻ادامۀ سخن👇🏻✿•༻
.
🔲


🔅 #برجستگی_حقیقی در هر شیئی، آن است که در تمامِ مراتبِ وجودیِ آن، برجسته باشد و بلکه تمامیّتِ همه‌ی مراتبِ وجودیِ آن شیء باشد. یعنی شیء، در تمام مراتبِ وجودی‌اش (که شاملِ ذات و صفات و افعال و آثار است)، دائماً به آن برجستگی؛ ذات و صفات و افعال و آثار دارد، و دائماً در تمام مراتبِ وجودی‌اش، برگشتِ توحیدی به آن دارد که؛ ❖『 إنّا لله و إنّا إلیه راجعون』 ❖.

🕋 "کعبه"؛ مکانِ #دحو_الارض و کشیدگیِ ارضِ تعیّنات است.
دَحو الارض بودن که کشیدگیِ مطلقِ ارضِ تعیّنات (یعنی همۀ اشیاء)، دائماً از کعبه (که محلّ میلادِ حضرتِ ولیّ الله ع است) حیات دارد («هُوَ حَيَاةُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ نُورُ كُلِّ شَيْ‏ء؛ 📚 الکافی، ج‏۱، ص۱۳۰»).

پس #کعبه؛ دائماً مَظهرِ برجستگیِ در تمام مراتبِ وجودیِ موجودات است.
این برجستگی، همان #تسبیحات_اربعه است که طبق احادیث؛ چهار رکنِ حقیقتِ کعبه می‌باشد، و شیئیتِ هر شیئی است و هر شیئی دائم التّسبیح به آن است و #ارکان_اربعه و #عناصر_اربعه ، جلواتی از آن هستند.

(برای مطالعه بیشتر لطائف این خصوص، رجوع شود به مقاله‌ی《 «دحو الارض»، بسطی در اعماق حقائق👈🏻 https://t.me/ehsannil2/388)


🔻➂❖ قدم سوّم - مختصری در مورد #رزایا •●•

🔲 «الرَزایا»، جمع «الرَزِيّة»، از مادّه‌ی «رَزَأَ»؛ به معنایِ مصائب است.

#مصیبت در نظر عموم افراد، ناگواراییِ حَدّی است که بعد از تصوّر کینونَت و نَفْسِ افراد (یعنی بعد از مرتبه‌ی ذاتِ افراد)، تحتِ عناوینِ مختلف، به آنها #اصابت و برخورد می‌کند.
یعنی مصیبت را صرفاً چنین مصیبتی می‌بینند که شخصی «هست» (کینونت و ذات و نفس)، و بعد، امری یا شیءِ دیگری، در مرتبه‌ی صفات یا افعال یا آثار، به این شخص، اصابت می‌کند.

در حالی که مطلب فراتر است و بایستی مصیبت را در عالَم حقیقت، و با منظرِ اطلاق بشناسیم. که مصیبت مطلقه؛ تمام مراتبِ ذات و صفات و افعال و آثار را شامل می‌شود.

🔳 #مصیبة؛ از مادۀ #صوب است.
#اصابة یعنی دَرْک. و #درک؛ نقطه‌ی اتّصالِ حقیقیِ درک کننده و درک شده است.

(⚠️ با نفسِ این «اتّصال» در این بیان معرفتی، کار داریم.)

💧قرآن، بارانی را که متصّل بین #آسمان و #زمین است را "صَیِّب" معرّفی می‌فرماید (✿『 أَوْ «كَصَيِّبٍ» مِنَ السَّماء』✿؛ بقره، ۱۹).

نفسِ «اتّصال» (مُبَرّا و فارغ از تعیّنِ دو طرفِ اتصال)؛ واسطه‌ی مطلقه یعنی حضرات آل الله (ع) هستند که «درستیِ» مطلق می‌باشد که به آن《صَـواب》می‌گویند. که همان #برجستگی_مطلقه و حقیقی، و شیئیتِ اشیاء است که از سماءِ #غیب، تا ارضِ #شهود؛ مَمدود و گسترده است و سماءِ و ارض (غیب و شهود - عالَمِ لا اشاره و عالَمِ اشاره)، دائماً به آن، قوام دارند و حدوث و بقائشان به حضرات آل الله(ع) است که در دعای ندبه می‌خوانیم:

🔻أَيْنَ وَجْهُ الله الَّذِي إِلَيْهِ تَتَوَجَّهُ الْأَوْلِيَاءُ،
👈 أيْنَ السَّبَبُ الْمُتَّصِلُ بَيْنَ الْأَرْضِ وَ السَّمَاء🔺
کجاست آن وجه خداوند که اولیاء الهی متوجّه او هستند؟! کجاست آن وجود مقدّسی که سبب اتّصالِ بین زمین (کنایه از عالم اشاره - مَن علیه الحجّة - خلائق) و آسمان (کنایه از عالم لا اشاره - مَن له الحجّة - خداوند) است و آسمان و زمین به واسطه‌ی او به همدیگر متّصل‌اند؟!

《صَواب》؛ از مادّه‌ی «صَوب» است که هم‌ ریشه با «مصیبة» می‌باشد.

چون کلمات و واژه‌ها به سُخره‌ی اهل دنیا در آمده، معنایِ لطیفشان گاهی فراموش شده است!
و از آن جمله؛ همین کلمه‌ی «مصیبة» است که به محضِ جاری شدنِ آن به لسان، لطائفِ آن جز برای معدودی از افراد، رخ عیان نمی‌کند، تا جائی که آیات قرآن را دالّ بر مذمَّتِ «مصیبت» بیان می‌نمایند. مثلاً در این آیات که فرموده است:

💎وَ لَنَبْلُوَنَّكُم بِشىَ‏ْءٍ مِّنَ الخَْوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِّنَ الْأَمْوَالِ وَ الْأَنفُسِ وَ الثَّمَرَاتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرينَ(بقره، ۱۵۵)
الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُم «مُّصِيبَةٌ» قَالُواْ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ(۱۵۶) 』💎
و مسلماً شما را به چيزى از ترس و گرسنگى و زيان مالى و جانى و كاهش محصولات مى‌‏آزماييم، و صابران را نويد ده‏.
آنها كه هرگاه مصيبتى بدانها رسد [صبورى كنند] و گويند: ما از آنِ خداييم و به سوى او باز مى‌‏گرديم.

به حدّ و تعیّنِ «خوف و جوع و نقص در اموال و نَفْسها و ثمرات» می‌مانند وُ زمختی و ناسازگاری و ناگواریِ کلمه‌ی «مصیبت» را آواری بر سر مصیبت‌زده می‌دانند و مطلبِ دیگری از حقیقت، برایشان معلوم نشده است!


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
.
🔲


🔅 #برجستگی_حقیقی در هر شیئی، آن است که در تمامِ مراتبِ وجودیِ آن، برجسته باشد و بلکه تمامیّتِ همه‌ی مراتبِ وجودیِ آن شیء باشد. یعنی شیء، در تمام مراتبِ وجودی‌اش (که شاملِ ذات و صفات و افعال و آثار است)، دائماً به آن برجستگی؛ ذات و صفات و افعال و آثار دارد، و دائماً در تمام مراتبِ وجودی‌اش، برگشتِ توحیدی به آن دارد که؛ ❖『 إنّا لله و إنّا إلیه راجعون』 ❖.

🕋 "کعبه"؛ مکانِ #دحو_الارض و کشیدگیِ ارضِ تعیّنات است.
دَحو الارض بودن که کشیدگیِ مطلقِ ارضِ تعیّنات (یعنی همۀ اشیاء)، دائماً از کعبه (که محلّ میلادِ حضرتِ ولیّ الله ع است) حیات دارد («هُوَ حَيَاةُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ نُورُ كُلِّ شَيْ‏ء؛ 📚 الکافی، ج‏۱، ص۱۳۰»).

پس #کعبه؛ دائماً مَظهرِ برجستگیِ در تمام مراتبِ وجودیِ موجودات است.
این برجستگی، همان #تسبیحات_اربعه است که طبق احادیث؛ چهار رکنِ حقیقتِ کعبه می‌باشد، و شیئیتِ هر شیئی است و هر شیئی دائم التّسبیح به آن است و #ارکان_اربعه و #عناصر_اربعه ، جلواتی از آن هستند.

(برای مطالعه بیشتر لطائف این خصوص، رجوع شود به مقاله‌ی《 «دحو الارض»، بسطی در اعماق حقائق👈🏻 https://t.me/ehsannil2/388)


🔻➂❖ قدم سوّم - مختصری در مورد #رزایا •●•

🔲 «الرَزایا»، جمع «الرَزِيّة»، از مادّه‌ی «رَزَأَ»؛ به معنایِ مصائب است.

#مصیبت در نظر عموم افراد، ناگواراییِ حَدّی است که بعد از تصوّر کینونَت و نَفْسِ افراد (یعنی بعد از مرتبه‌ی ذاتِ افراد)، تحتِ عناوینِ مختلف، به آنها #اصابت و برخورد می‌کند.
یعنی مصیبت را صرفاً چنین مصیبتی می‌بینند که شخصی «هست» (کینونت و ذات و نفس)، و بعد، امری یا شیءِ دیگری، در مرتبه‌ی صفات یا افعال یا آثار، به این شخص، اصابت می‌کند.

در حالی که مطلب فراتر است و بایستی مصیبت را در عالَم حقیقت، و با منظرِ اطلاق بشناسیم. که مصیبت مطلقه؛ تمام مراتبِ ذات و صفات و افعال و آثار را شامل می‌شود.

🔳 #مصیبة؛ از مادۀ #صوب است.
#اصابة یعنی دَرْک. و #درک؛ نقطه‌ی اتّصالِ حقیقیِ درک کننده و درک شده است.

(⚠️ با نفسِ این «اتّصال» در این بیان معرفتی، کار داریم.)

💧قرآن، بارانی را که متصّل بین #آسمان و #زمین است را "صَیِّب" معرّفی می‌فرماید (✿『 أَوْ «كَصَيِّبٍ» مِنَ السَّماء』✿؛ بقره، ۱۹).

نفسِ «اتّصال» (مُبَرّا و فارغ از تعیّنِ دو طرفِ اتصال)؛ واسطه‌ی مطلقه یعنی حضرات آل الله (ع) هستند که «درستیِ» مطلق می‌باشد که به آن《صَـواب》می‌گویند. که همان #برجستگی_مطلقه و حقیقی، و شیئیتِ اشیاء است که از سماءِ #غیب، تا ارضِ #شهود؛ مَمدود و گسترده است و سماءِ و ارض (غیب و شهود - عالَمِ لا اشاره و عالَمِ اشاره)، دائماً به آن، قوام دارند و حدوث و بقائشان به حضرات آل الله(ع) است که در دعای ندبه می‌خوانیم:

🔻أَيْنَ وَجْهُ الله الَّذِي إِلَيْهِ تَتَوَجَّهُ الْأَوْلِيَاءُ،
👈 أيْنَ السَّبَبُ الْمُتَّصِلُ بَيْنَ الْأَرْضِ وَ السَّمَاء🔺
کجاست آن وجه خداوند که اولیاء الهی متوجّه او هستند؟! کجاست آن وجود مقدّسی که سبب اتّصالِ بین زمین (کنایه از عالم اشاره - مَن علیه الحجّة - خلائق) و آسمان (کنایه از عالم لا اشاره - مَن له الحجّة - خداوند) است و آسمان و زمین به واسطه‌ی او به همدیگر متّصل‌اند؟!

《صَواب》؛ از مادّه‌ی «صَوب» است که هم‌ ریشه با «مصیبة» می‌باشد.

چون کلمات و واژه‌ها به سُخره‌ی اهل دنیا در آمده، معنایِ لطیفشان گاهی فراموش شده است!
و از آن جمله؛ همین کلمه‌ی «مصیبة» است که به محضِ جاری شدنِ آن به لسان، لطائفِ آن جز برای معدودی از افراد، رخ عیان نمی‌کند، تا جائی که آیات قرآن را دالّ بر مذمَّتِ «مصیبت» بیان می‌نمایند. مثلاً در این آیات که فرموده است:

💎وَ لَنَبْلُوَنَّكُم بِشىَ‏ْءٍ مِّنَ الخَْوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِّنَ الْأَمْوَالِ وَ الْأَنفُسِ وَ الثَّمَرَاتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرينَ(بقره، ۱۵۵)
الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُم «مُّصِيبَةٌ» قَالُواْ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ(۱۵۶) 』💎
و مسلماً شما را به چيزى از ترس و گرسنگى و زيان مالى و جانى و كاهش محصولات مى‌‏آزماييم، و صابران را نويد ده‏.
آنها كه هرگاه مصيبتى بدانها رسد [صبورى كنند] و گويند: ما از آنِ خداييم و به سوى او باز مى‌‏گرديم.

به حدّ و تعیّنِ «خوف و جوع و نقص در اموال و نَفْسها و ثمرات» می‌مانند وُ زمختی و ناسازگاری و ناگواریِ کلمه‌ی «مصیبت» را آواری بر سر مصیبت‌زده می‌دانند و مطلبِ دیگری از حقیقت، برایشان معلوم نشده است!


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
.
🔲


🔅 #برجستگی_حقیقی در هر شیئی، آن است که در تمامِ مراتبِ وجودیِ آن، برجسته باشد و بلکه تمامیّتِ همه‌ی مراتبِ وجودیِ آن شیء باشد. یعنی شیء، در تمام مراتبِ وجودی‌اش (که شاملِ ذات و صفات و افعال و آثار است)، دائماً به آن برجستگی؛ ذات و صفات و افعال و آثار دارد، و دائماً در تمام مراتبِ وجودی‌اش، برگشتِ توحیدی به آن دارد که؛ ❖『 إنّا لله و إنّا إلیه راجعون』 ❖.

🕋 "کعبه"؛ مکانِ #دحو_الارض و کشیدگیِ ارضِ تعیّنات است.
دَحو الارض بودن که کشیدگیِ مطلقِ ارضِ تعیّنات (یعنی همۀ اشیاء)، دائماً از کعبه (که محلّ میلادِ حضرتِ ولیّ الله ع است) حیات دارد («هُوَ حَيَاةُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ نُورُ كُلِّ شَيْ‏ء؛ 📚 الکافی، ج‏۱، ص۱۳۰»).

پس #کعبه؛ دائماً مَظهرِ برجستگیِ در تمام مراتبِ وجودیِ موجودات است.
این برجستگی، همان #تسبیحات_اربعه است که طبق احادیث؛ چهار رکنِ حقیقتِ کعبه می‌باشد، و شیئیتِ هر شیئی است و هر شیئی دائم التّسبیح به آن است و #ارکان_اربعه و #عناصر_اربعه ، جلواتی از آن هستند.

(برای مطالعه بیشتر لطائف این خصوص، رجوع شود به مقاله‌ی《 «دحو الارض»، بسطی در اعماق حقائق👈🏻 https://t.me/ehsannil2/388)


🔻➂❖ قدم سوّم - مختصری در مورد #رزایا •●•

🔲 «الرَزایا»، جمع «الرَزِيّة»، از مادّه‌ی «رَزَأَ»؛ به معنایِ مصائب است.

#مصیبت در نظر عموم افراد، ناگواراییِ حَدّی است که بعد از تصوّر کینونَت و نَفْسِ افراد (یعنی بعد از مرتبه‌ی ذاتِ افراد)، تحتِ عناوینِ مختلف، به آنها #اصابت و برخورد می‌کند.
یعنی مصیبت را صرفاً چنین مصیبتی می‌بینند که شخصی «هست» (کینونت و ذات و نفس)، و بعد، امری یا شیءِ دیگری، در مرتبه‌ی صفات یا افعال یا آثار، به این شخص، اصابت می‌کند.

در حالی که مطلب فراتر است و بایستی مصیبت را در عالَم حقیقت، و با منظرِ اطلاق بشناسیم. که مصیبت مطلقه؛ تمام مراتبِ ذات و صفات و افعال و آثار را شامل می‌شود.

🔳 #مصیبة؛ از مادۀ #صوب است.
#اصابة یعنی دَرْک. و #درک؛ نقطه‌ی اتّصالِ حقیقیِ درک کننده و درک شده است.

(⚠️ با نفسِ این «اتّصال» در این بیان معرفتی، کار داریم.)

💧قرآن، بارانی را که متصّل بین #آسمان و #زمین است را "صَیِّب" معرّفی می‌فرماید (✿『 أَوْ «كَصَيِّبٍ» مِنَ السَّماء』✿؛ بقره، ۱۹).

نفسِ «اتّصال» (مُبَرّا و فارغ از تعیّنِ دو طرفِ اتصال)؛ واسطه‌ی مطلقه یعنی حضرات آل الله (ع) هستند که «درستیِ» مطلق می‌باشد که به آن《صَـواب》می‌گویند. که همان #برجستگی_مطلقه و حقیقی، و شیئیتِ اشیاء است که از سماءِ #غیب، تا ارضِ #شهود؛ مَمدود و گسترده است و سماءِ و ارض (غیب و شهود - عالَمِ لا اشاره و عالَمِ اشاره)، دائماً به آن، قوام دارند و حدوث و بقائشان به حضرات آل الله(ع) است که در دعای ندبه می‌خوانیم:

🔻أَيْنَ وَجْهُ الله الَّذِي إِلَيْهِ تَتَوَجَّهُ الْأَوْلِيَاءُ،
👈 أيْنَ السَّبَبُ الْمُتَّصِلُ بَيْنَ الْأَرْضِ وَ السَّمَاء🔺
کجاست آن وجه خداوند که اولیاء الهی متوجّه او هستند؟! کجاست آن وجود مقدّسی که سبب اتّصالِ بین زمین (کنایه از عالم اشاره - مَن علیه الحجّة - خلائق) و آسمان (کنایه از عالم لا اشاره - مَن له الحجّة - خداوند) است و آسمان و زمین به واسطه‌ی او به همدیگر متّصل‌اند؟!

《صَواب》؛ از مادّه‌ی «صَوب» است که هم‌ ریشه با «مصیبة» می‌باشد.

چون کلمات و واژه‌ها به سُخره‌ی اهل دنیا در آمده، معنایِ لطیفشان گاهی فراموش شده است!
و از آن جمله؛ همین کلمه‌ی «مصیبة» است که به محضِ جاری شدنِ آن به لسان، لطائفِ آن جز برای معدودی از افراد، رخ عیان نمی‌کند، تا جائی که آیات قرآن را دالّ بر مذمَّتِ «مصیبت» بیان می‌نمایند. مثلاً در این آیات که فرموده است:

💎وَ لَنَبْلُوَنَّكُم بِشىَ‏ْءٍ مِّنَ الخَْوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِّنَ الْأَمْوَالِ وَ الْأَنفُسِ وَ الثَّمَرَاتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرينَ(بقره، ۱۵۵)
الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُم «مُّصِيبَةٌ» قَالُواْ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ(۱۵۶) 』💎
و مسلماً شما را به چيزى از ترس و گرسنگى و زيان مالى و جانى و كاهش محصولات مى‌‏آزماييم، و صابران را نويد ده‏.
آنها كه هرگاه مصيبتى بدانها رسد [صبورى كنند] و گويند: ما از آنِ خداييم و به سوى او باز مى‌‏گرديم.

به حدّ و تعیّنِ «خوف و جوع و نقص در اموال و نَفْسها و ثمرات» می‌مانند وُ زمختی و ناسازگاری و ناگواریِ کلمه‌ی «مصیبت» را آواری بر سر مصیبت‌زده می‌دانند و مطلبِ دیگری از حقیقت، برایشان معلوم نشده است!


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
.
🍃


🌿⇯⇦ اگر مطلب فوق؛ درست تبیین و درست تفهیم شده باشد، دیگر فرقی نمی‌کند که «#ما» در «#ما فَوْقَهُ هَوَاءٌ وَ #ما تَحْتَهُ هَوَاء» را به معنایِ «مایِ شبیه به لیس» بگیریم یا مایِ #موصوله، زیرا در حدّ، معنا نمی‌شود.

[البته دقّت شود که به خاطر اینکه خبرِ «ما» که «هواءٌ» است، منصوب نیست، پس نمی‌تواند به معنایِ «لیس» باشد.]

🌿⇯⇦ بدین معنا که؛
💫☜ اگر «#ما» را به معنای نفی بگیریم و بگوییم که فوق و تحتِ عماء؛ هواء #نبود؛
این معنا، از لُبّیّت بیان شده است و نفیِ لُبّی فرموده و نه نفیِ حدّی.

[در شرح معنایِ نفی لبّی،
لطفاً به آدرس ذیل؛
مراجعه بفرمائید ❂☜ https://t.me/ehsannil3/384]


💫☜ و اگر به معنایِ «ما»یِ موصوله بگیریم، همان است که بیانش به لطف حقّﷻ روزی شد.
چنان که قرآن می‌فرماید:

💫『 وَ الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَویٰ』
『 لَهُ مَا فىِ السَّمَاوَاتِ وَ مَا فىِ الْأَرْضِ
وَ مَا بَيْنهَُمَا وَ مَا تحَْتَ الثرَّیٰ』💫

✾ خداى رحمانﷻ بر عرش، استيلاء دارد.
✾ هر چه در آسمان‌ها و زمين و ما بينِ اين دو است و هر چه زير خاک است، از اوﷻ است.

📘 سورۀ طه، آیۀ ۶-۵


🌿⇯֎ در جمع بندیِ این بخش می‌توان بیان کرد که؛
🍃֎⇦ «عَماء» در تنزیل؛ همان «وجود» است که نفسِ #غیب است و در عینِ اینکه حاضر مطلق است و موجودات، موجود نیستند الّا به او؛ ولی از شدّتِ پیدائی، نهان است و «عَماء» است، که؛
«لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصارُ» و «عَمِيَتِ الْأَبْصَارُ» ...


حجابِ رویِ تو هم رویِ توست در همه حال
نهانی از همه عالم ز بَس که پیدائی
بیا که جانِ مرا بی‌تو نیست برگِ حیات
بیا که چشمِ مرا بی‌تو نیست بینائی

#فخرالدین_عراقی


🍃֎⇦ و آنچه که مهم است این نیست که حقّﷻ از ابصارِ خلایق در #عماء است، بلکه مطلبِ مهمّ این است که خودیّتِ خداوندﷻ؛ «عماء» است، بدین معنا که؛
💫☜ اوﷻ غیبُ‌الغیوب مطلق است وُ به خود، در خود، ز خود، تا خود؛ مستغرق است.

دائماً او پادشاه‌ِ مطلق‌ است‌
در كمال‌ِ عزّ خود، مستغرق‌ است‌
«او به‌ سر نايد ز خود آنجا كه‌ اوست»
کی‌ رسد عقل‌ِ وجود آنجا كه‌ اوست‌؟

#عطار_نیشابوری


🍃⇯⇦ منتها همان طور که بیان شد؛
اوﷻ آنچنان غیبُ‌الغیوبِ مطلق و رهائی است که حتی از قید و حدِّ غیبوبت نیز رهاست. بنابراین؛ به وساطتِ مطلقۀ خودیّتِ خویش (یعنی؛ «هواءٌ»)؛ رؤیت و ظاهر می‌شود، منتها هر چقدر هم که یافته و درک و رؤیت شود؛
💫☜ باز هم در جلالتِ خَفائی است و باز هم در قوامِ «عَماء»، باقیست.


🍃۞ و امّا؛
شدّتِ جلوۀ هوا؛ «ریاحٌ» است که از جانبِ حقّﷻ بودنِ خویش را در جانِ «يُرْسِلُ الرِّياح‏» بودنِ حضرتِ «هوﷻ» ظاهر می‌سازد.
چنان که قرآن می‌فرماید:

🍃『وَ هُوَ الَّذِي «يُرْسِلُ الرِّيَاحَ» بُشْرًا بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ』🍃
✾ و اوست خدائی که #بادها را به بشارتِ رحمت خویش، پیش فرستد ...

📘 سورۀ اعراف، آیۀ ۵۷


🌿⇯⇦ که این مطلب؛
نه صرفاً در عالَم ظاهر (وزشِ ظاهریِ باد) است، بلکه حقیقتی است در بطنِ ذاتِ باریتعالیٰ که تا عالمِ اشارات، متجلّی گشته است. که خداوندِ سبحان؛
🍃֎⇦ ذاتاً «مُرْسِلُ الرِّيَاح‏» است و «مُرْسِلُ الرِّيَاح‏» از اسماءِ اوست («يَا مُرْسِلَ الرِّيَاح‏؛ 📚مصباح المتهجد، ج‏۲، ص۸۱۰»).
و اسماء حضرت حقّﷻ، #توقیفی بوده، یعنی؛ از موقفِ ذاتِ إلهی برخاسته و قائم است، و بلکه قوام و حقیقتِ ذاتِ حقّﷻ است و در عین حال؛ متجلّی از آن.

(از حقیقتِ ذات الهی؛
برای خداوند «خانۀ باد» وجود دارد که بادهایِ عالَم، از روزنی از آن نشأت گرفته است؛ ««إِنَّ لِلَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى بَيْتَ رِيحٍ مُقَفَّلٌ عَلَيْهِ لَوْ فُتِحَ لَأَذْرَتْ مَا بَيْنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ مَا أَرْسَلَ عَلَى قَوْمِ عَادٍ إِلَّا قَدْرَ الْخَاتَمِ؛ بحار الأنوار،ط - بيروت، ج‏11، ص346»» )

[در شرحِ توقیفی بودنِ اسماء حقّﷻ؛
به آدرس ذیل مراجعه بفرمائید ❂☜ https://t.me/ehsannil3/186]




🍃
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
🍃
༺•✿👇🏻ادامۀ سخن👇🏻✿•༻
.
🔲


🔅 #برجستگی_حقیقی در هر شیئی، آن است که در تمامِ مراتبِ وجودیِ آن، برجسته باشد و بلکه تمامیّتِ همه‌ی مراتبِ وجودیِ آن شیء باشد. یعنی شیء، در تمام مراتبِ وجودی‌اش (که شاملِ ذات و صفات و افعال و آثار است)، دائماً به آن برجستگی؛ ذات و صفات و افعال و آثار دارد، و دائماً در تمام مراتبِ وجودی‌اش، برگشتِ توحیدی به آن دارد که؛ ❖『 إنّا لله و إنّا إلیه راجعون』 ❖.

🕋 "کعبه"؛ مکانِ #دحو_الارض و کشیدگیِ ارضِ تعیّنات است.
دَحو الارض بودن که کشیدگیِ مطلقِ ارضِ تعیّنات (یعنی همۀ اشیاء)، دائماً از کعبه (که محلّ میلادِ حضرتِ ولیّ الله ع است) حیات دارد («هُوَ حَيَاةُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ نُورُ كُلِّ شَيْ‏ء؛ 📚 الکافی، ج‏۱، ص۱۳۰»).

پس #کعبه؛ دائماً مَظهرِ برجستگیِ در تمام مراتبِ وجودیِ موجودات است.
این برجستگی، همان #تسبیحات_اربعه است که طبق احادیث؛ چهار رکنِ حقیقتِ کعبه می‌باشد، و شیئیتِ هر شیئی است و هر شیئی دائم التّسبیح به آن است و #ارکان_اربعه و #عناصر_اربعه ، جلواتی از آن هستند.

(برای مطالعه بیشتر لطائف این خصوص، رجوع شود به مقاله‌ی《 «دحو الارض»، بسطی در اعماق حقائق👈🏻 https://t.me/ehsannil2/388)


🔻➂❖ قدم سوّم - مختصری در مورد #رزایا •●•

🔲 «الرَزایا»، جمع «الرَزِيّة»، از مادّه‌ی «رَزَأَ»؛ به معنایِ مصائب است.

#مصیبت در نظر عموم افراد، ناگواراییِ حَدّی است که بعد از تصوّر کینونَت و نَفْسِ افراد (یعنی بعد از مرتبه‌ی ذاتِ افراد)، تحتِ عناوینِ مختلف، به آنها #اصابت و برخورد می‌کند.
یعنی مصیبت را صرفاً چنین مصیبتی می‌بینند که شخصی «هست» (کینونت و ذات و نفس)، و بعد، امری یا شیءِ دیگری، در مرتبه‌ی صفات یا افعال یا آثار، به این شخص، اصابت می‌کند.

در حالی که مطلب فراتر است و بایستی مصیبت را در عالَم حقیقت، و با منظرِ اطلاق بشناسیم. که مصیبت مطلقه؛ تمام مراتبِ ذات و صفات و افعال و آثار را شامل می‌شود.

🔳 #مصیبة؛ از مادۀ #صوب است.
#اصابة یعنی دَرْک. و #درک؛ نقطه‌ی اتّصالِ حقیقیِ درک کننده و درک شده است.

(⚠️ با نفسِ این «اتّصال» در این بیان معرفتی، کار داریم.)

💧قرآن، بارانی را که متصّل بین #آسمان و #زمین است را "صَیِّب" معرّفی می‌فرماید (✿『 أَوْ «كَصَيِّبٍ» مِنَ السَّماء』✿؛ بقره، ۱۹).

نفسِ «اتّصال» (مُبَرّا و فارغ از تعیّنِ دو طرفِ اتصال)؛ واسطه‌ی مطلقه یعنی حضرات آل الله (ع) هستند که «درستیِ» مطلق می‌باشد که به آن《صَـواب》می‌گویند. که همان #برجستگی_مطلقه و حقیقی، و شیئیتِ اشیاء است که از سماءِ #غیب، تا ارضِ #شهود؛ مَمدود و گسترده است و سماءِ و ارض (غیب و شهود - عالَمِ لا اشاره و عالَمِ اشاره)، دائماً به آن، قوام دارند و حدوث و بقائشان به حضرات آل الله(ع) است که در دعای ندبه می‌خوانیم:

🔻أَيْنَ وَجْهُ الله الَّذِي إِلَيْهِ تَتَوَجَّهُ الْأَوْلِيَاءُ،
👈 أيْنَ السَّبَبُ الْمُتَّصِلُ بَيْنَ الْأَرْضِ وَ السَّمَاء🔺
کجاست آن وجه خداوند که اولیاء الهی متوجّه او هستند؟! کجاست آن وجود مقدّسی که سبب اتّصالِ بین زمین (کنایه از عالم اشاره - مَن علیه الحجّة - خلائق) و آسمان (کنایه از عالم لا اشاره - مَن له الحجّة - خداوند) است و آسمان و زمین به واسطه‌ی او به همدیگر متّصل‌اند؟!

《صَواب》؛ از مادّه‌ی «صَوب» است که هم‌ ریشه با «مصیبة» می‌باشد.

چون کلمات و واژه‌ها به سُخره‌ی اهل دنیا در آمده، معنایِ لطیفشان گاهی فراموش شده است!
و از آن جمله؛ همین کلمه‌ی «مصیبة» است که به محضِ جاری شدنِ آن به لسان، لطائفِ آن جز برای معدودی از افراد، رخ عیان نمی‌کند، تا جائی که آیات قرآن را دالّ بر مذمَّتِ «مصیبت» بیان می‌نمایند. مثلاً در این آیات که فرموده است:

💎وَ لَنَبْلُوَنَّكُم بِشىَ‏ْءٍ مِّنَ الخَْوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِّنَ الْأَمْوَالِ وَ الْأَنفُسِ وَ الثَّمَرَاتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرينَ(بقره، ۱۵۵)
الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُم «مُّصِيبَةٌ» قَالُواْ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ(۱۵۶) 』💎
و مسلماً شما را به چيزى از ترس و گرسنگى و زيان مالى و جانى و كاهش محصولات مى‌‏آزماييم، و صابران را نويد ده‏.
آنها كه هرگاه مصيبتى بدانها رسد [صبورى كنند] و گويند: ما از آنِ خداييم و به سوى او باز مى‌‏گرديم.

به حدّ و تعیّنِ «خوف و جوع و نقص در اموال و نَفْسها و ثمرات» می‌مانند وُ زمختی و ناسازگاری و ناگواریِ کلمه‌ی «مصیبت» را آواری بر سر مصیبت‌زده می‌دانند و مطلبِ دیگری از حقیقت، برایشان معلوم نشده است!


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
.