This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#تیزر
#ویژه_استوری
اعلام مراسم عزاداری دهه سوم محرم ۱۴۴۳
#دیوانگان_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها_اصفهان
#ویژه_استوری
اعلام مراسم عزاداری دهه سوم محرم ۱۴۴۳
#دیوانگان_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها_اصفهان
Forwarded from آخرین خبر (M.Z)
🔺«ماکرون» به کاظمین رفت
🔹رئیسجمهور فرانسه که برای حضور در نشست منطقهای حمایت از عراق به بغداد رفته، همراه نخست وزیر عراق به شهر کاظمین رفت
@Akharinkhabar
🔹رئیسجمهور فرانسه که برای حضور در نشست منطقهای حمایت از عراق به بغداد رفته، همراه نخست وزیر عراق به شهر کاظمین رفت
@Akharinkhabar
کانال دیوانگان حضرت زینب سلام الله علیها-اصفهان pinned «بسمه تعالی شانه و جلت عظمته اعلام مراسم عزاداری و سوگواری دهه ی سوم محرم الحرام ۱۴۴۳ به روایت :حجه الاسلام و المسلمین سید عباس حسینی هرندی و نفس:مداحان اهل بیت علیهمالسلام ۸ الی ۱۶ شهریور ماه۱۴۰۰-از ساعت۲۰:۳۰ اصفهان - میدان لاله -…»
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده (Ehsan Nil.)
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده (Ehsan Nil.)
.
■ «یوم الطُّفوف»؛ مجمع حیرانی!
● سخن هشتم :
حضرت آزادگی!
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
↗️ http://facebook.com/ehsan.nilforoushzadeh
┅─┅─═✾🔘✾═─┅─┅
غلام همّت آنم که زیر چــرخ کبـود
ز هر چه رنگ تعلّق پذیرد آزادست
(حافظ - ره)
◾️ بحمد الله مقدماتی در مورد یگانگی یاران حضرت سیّد الشهدا علیه السلام با حضرت(ع) بیان شد.
به دنبالۀ آن مباحث ، در این سخن اشاراتی از مقامِ حضرت آزادگی، حرّ ابن یزید ریاحی (علیه افضل الصلوات المصلّین) مطرح میشود. و از حضرتشان مدد میگیریم تا آنچه که از مقام و منزلت خویش روزی فرمودند، به لسانِ تبیین، و قلمِ تحریر ، آسان جاری گردد.
هرچه در مقام آن بزرگمردِ مصرَع عشق، حرِّ دلدادگی و مردانگی، جنابِ حرّ بن یزید ریاحی (روحی له الفداء) بیان گردد، قطرهای حیران و ذرّهای لرزان، در بحرِ کلام، و تَفدیۀ امام، الصادق عن الله، حضرت امام جعفر صادق روحی و ارواح العالمین لذکره الفداء خواهد بود که میفرمایند:
🔸"بِأَبِي أَنْتُمْ وَ أُمِّي"🔸
مادر و پدرم فدای تو باد.
📚 منابع:
۱. الإقبال بالأعمال الحسنة (ط - الحديثة)، ج۲، ص۶۶
۲. المزار الكبير (لابن المشهدي)، ص۴۲۵
🍃 نظرها کوتاه، و سخنها قاصر از بیانِ آن والا مقام است.
امّا امید به حقّ ...
امید؛ که به نظرِ سراسرْ رحمتِ حضرت حرّ علیه السلام، این خطوط؛
خطّ مشیی باشد، و تذکّر و معرفتی، برای حفظِ حرمت و مقامِ یاران آل الله علیهم السلام،
و توسّلی و التجائی به مقامِ دلجویِ ایشان،
که إن شاء الله دعایِ «یا لیتنا کنّا معکم فنَفوز فوزاً عظیماً» به نظرِ سراسر آزادگیِ حضرتشان، مستجاب شود.
°•❁🔳🔲🔳❁•°
برای راحتی در تفهیم و تفهّم مطلب، بخشِ استدلال سخن، در چند قدمِ تحلیلی بیان میگردد:
🔰 قدم اوّل : برگزیدن در عالَم ظلمت و نور ➣●•
▪️برگزیدن و انتخاب در عالم حدود؛
از بین چند شیء انجام میشود. یعنی انتخاب از بین کثرات صورت میگیرد.
🔅 برگزیدن و انتخاب در عالم نور ؛
کثراتی نیست که بگوییم از کثرت، کسی را انتخاب کرد. وحدت است و انتخاب او، بیرون از او نیست بلکه به عینیّت شخصیِ حقّ، منتخَب را بایستی نظاره کنیم.
برگزیده و #منتخَب به این معنا نیست که در بین کثیر، عدّهای قلیل انتخاب شوند. و این طور نیست که کثیر را دیدند تا قلیلی از آنها را انتخاب کنند. بلکه به «انتخابش» آنها را خلق کرد. و نَفْسِ ایشان، نفسِ «منتخَب» (انتخاب شده) است.
همین که حضرت حقّ انتخاب میکند و بلکه «منتخِب» است(یعنی انتخاب کننده است)، «منتخَب»(انتخاب شده) به اشاره میآید. و نفسِ انتخابش، مُنتخَب است و فاصله و طفره و دوئیت در کار نیست.
🔰 قدم دوّم : مراتب برگزیدن حضرت حقّ تعالی ➣●•
برگزیدن حضرت حقّ تعالی را در سه مرتبۀ کلّی میشود مطرح نمود:
➊ انتخاب در مرتبۀ فعل حضرت «منتخِب» (عزّ و جلّ) »» مرتبه و عروجِ چنین منتخَبی (یعنی انتخاب شوندهای) مقامِ فعل حضرت حقّ است.
➋ انتخاب در مرتبۀ صفتِ حضرت «منتخِب» (عزّ و جلّ) »» مرتبه و عروجِ چنین منتخَبی (یعنی انتخاب شوندهای) مقامِ صفت حضرت حقّ است.
➌ انتخاب در مرتبۀ ذات حضرت «منتخِب» (عزّ و جلّ) »» مرتبه و عروجِ چنین منتخَبی (یعنی انتخاب شوندهای) مقامِ ذات حضرت حقّ است.
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🔲
■ «یوم الطُّفوف»؛ مجمع حیرانی!
● سخن هشتم :
حضرت آزادگی!
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
↗️ http://facebook.com/ehsan.nilforoushzadeh
┅─┅─═✾🔘✾═─┅─┅
غلام همّت آنم که زیر چــرخ کبـود
ز هر چه رنگ تعلّق پذیرد آزادست
(حافظ - ره)
◾️ بحمد الله مقدماتی در مورد یگانگی یاران حضرت سیّد الشهدا علیه السلام با حضرت(ع) بیان شد.
به دنبالۀ آن مباحث ، در این سخن اشاراتی از مقامِ حضرت آزادگی، حرّ ابن یزید ریاحی (علیه افضل الصلوات المصلّین) مطرح میشود. و از حضرتشان مدد میگیریم تا آنچه که از مقام و منزلت خویش روزی فرمودند، به لسانِ تبیین، و قلمِ تحریر ، آسان جاری گردد.
هرچه در مقام آن بزرگمردِ مصرَع عشق، حرِّ دلدادگی و مردانگی، جنابِ حرّ بن یزید ریاحی (روحی له الفداء) بیان گردد، قطرهای حیران و ذرّهای لرزان، در بحرِ کلام، و تَفدیۀ امام، الصادق عن الله، حضرت امام جعفر صادق روحی و ارواح العالمین لذکره الفداء خواهد بود که میفرمایند:
🔸"بِأَبِي أَنْتُمْ وَ أُمِّي"🔸
مادر و پدرم فدای تو باد.
📚 منابع:
۱. الإقبال بالأعمال الحسنة (ط - الحديثة)، ج۲، ص۶۶
۲. المزار الكبير (لابن المشهدي)، ص۴۲۵
🍃 نظرها کوتاه، و سخنها قاصر از بیانِ آن والا مقام است.
امّا امید به حقّ ...
امید؛ که به نظرِ سراسرْ رحمتِ حضرت حرّ علیه السلام، این خطوط؛
خطّ مشیی باشد، و تذکّر و معرفتی، برای حفظِ حرمت و مقامِ یاران آل الله علیهم السلام،
و توسّلی و التجائی به مقامِ دلجویِ ایشان،
که إن شاء الله دعایِ «یا لیتنا کنّا معکم فنَفوز فوزاً عظیماً» به نظرِ سراسر آزادگیِ حضرتشان، مستجاب شود.
°•❁🔳🔲🔳❁•°
برای راحتی در تفهیم و تفهّم مطلب، بخشِ استدلال سخن، در چند قدمِ تحلیلی بیان میگردد:
🔰 قدم اوّل : برگزیدن در عالَم ظلمت و نور ➣●•
▪️برگزیدن و انتخاب در عالم حدود؛
از بین چند شیء انجام میشود. یعنی انتخاب از بین کثرات صورت میگیرد.
🔅 برگزیدن و انتخاب در عالم نور ؛
کثراتی نیست که بگوییم از کثرت، کسی را انتخاب کرد. وحدت است و انتخاب او، بیرون از او نیست بلکه به عینیّت شخصیِ حقّ، منتخَب را بایستی نظاره کنیم.
برگزیده و #منتخَب به این معنا نیست که در بین کثیر، عدّهای قلیل انتخاب شوند. و این طور نیست که کثیر را دیدند تا قلیلی از آنها را انتخاب کنند. بلکه به «انتخابش» آنها را خلق کرد. و نَفْسِ ایشان، نفسِ «منتخَب» (انتخاب شده) است.
همین که حضرت حقّ انتخاب میکند و بلکه «منتخِب» است(یعنی انتخاب کننده است)، «منتخَب»(انتخاب شده) به اشاره میآید. و نفسِ انتخابش، مُنتخَب است و فاصله و طفره و دوئیت در کار نیست.
🔰 قدم دوّم : مراتب برگزیدن حضرت حقّ تعالی ➣●•
برگزیدن حضرت حقّ تعالی را در سه مرتبۀ کلّی میشود مطرح نمود:
➊ انتخاب در مرتبۀ فعل حضرت «منتخِب» (عزّ و جلّ) »» مرتبه و عروجِ چنین منتخَبی (یعنی انتخاب شوندهای) مقامِ فعل حضرت حقّ است.
➋ انتخاب در مرتبۀ صفتِ حضرت «منتخِب» (عزّ و جلّ) »» مرتبه و عروجِ چنین منتخَبی (یعنی انتخاب شوندهای) مقامِ صفت حضرت حقّ است.
➌ انتخاب در مرتبۀ ذات حضرت «منتخِب» (عزّ و جلّ) »» مرتبه و عروجِ چنین منتخَبی (یعنی انتخاب شوندهای) مقامِ ذات حضرت حقّ است.
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🔲
Facebook
Log in or sign up to view
See posts, photos and more on Facebook.
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده (Ehsan Nil.)
◼️
🔰 قدم سوّم : حضرت رسول اکرم (ص)، برگزیدۀ مطلق ➣●•
(مرحمت کنید به دقّت و شمرده بخوانید)
💠 یکی از اسماء حضرت حقّ تعالی "مُصْطَفِي" است (اسم فاعل به معنایِ برگزیننده - 🔻『 يَا مُصْطَفِي』 🔺/ دعایِ فرج - 📚 البلد الأمين ، ص۳۲۴).
در #کانال_معرفة_الحق توضیح داده شد که اسماء حقّ تعالی #توقیفی و برخاسته از ذات است.
(برای شرح #اسماء_توقیفی رجوع شود به 👈 https://t.me/ehsannil1/186)
◆ ذاتِ باریتعالی «مُصْطَفِي» است.
برگزینندۀ مطلق، حضرت حقّ است.
از اطلاقِ حضرت حقّ بیان میشود که ؛ «مُصْطَفِي» بودنِ باریتعالی در تمامِ مراتبِ فعل و صفت و ذات بایستی ظاهر شود. که نقطۀ ظهورِ «مُصْطَفِي»، «مصطفیٰ» است.
«مُصْطَفِي» در باطن، «مصطفیٰ» در ظاهر است.
این در حالی است که ظهورِ حضرت باریتعالی، خودیّت اوست که فرمود 🔻"هو الظاهر"🔺 (【هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِر】/ سورۀ حدید، آیۀ ۳).
پس بدانیم: هر شیئی لایقِ اصطفا و برگزیدگیِ حضرت حقّ نیست.
پس اگر شیئی چیزی از برگزیدگیِ حقّ شاملِ حالش باشد(یعنی در مرتبهای از «مصطفیٰ بودن» قرار گرفت)، حضرتِ حقّ را به «مُصْطَفِي بودن» در خود نشان داده است. و در حقیقت، حضرت «مُصْطَفِي» (جلّ جلاله) جلوۀ خود را در آن شیءِ برگزیده است.
◆ بطورِ کلّی و بقولِ مطلق: حضرت حقّ تعالی، «مُصْطَفِي» خویش است.
و خویشتنِ خویش، حضرت محمّد «مصطفیٰ» ، رسول اکرم صلّی الله علیه و آله هستند.
حضرت رسول اکرم (ص) «مصطفیٰ» مطلق هستند.
✿ «مُصْطَفِي» بودنِ حضرت حقّ عزّ و جلّ، به عینِ شخصیِ «مصطفیٰ» بودنِ رسول اکرم صلّی الله علیه و آله است.
«مُصْطَفِي» مطلق، «مصطفیٰ»اش مطلق است.
اطلاق، با دوئیت سازگار نیست. یک شیء مطلق حقیقی هست و آن حضرتِ حقّ تعالی است.
❁ «مُصْطَفِي» مطلق که به خودیِ خود ظاهر است، یعنی ؛
به «مصطفیٰ» بودنِ خویش که حضرت رسول اکرم(ص) است، ظاهر است.
مقامِ ظهورِ «مُصْطَفِي» مطلق، حضرتِ «مصطفیٰ» صلّی الله علیه و آله و آل مطهّر ایشان (علیهم السلام) هستند.
🔰 قدم چهارم : حضرت رسول اکرم محمّد مصطفیٰ(ص) به عینِ شخصیِ حضرت ابا عبد الله الحسین (ع) هستند ➣●•
حضرت رسول اکرم (ص) میفرمایند 🔻『 حُسَيْنٌ ؏ مِنِّي وَ أَنَا مِنْ حُسَيْن ؏』🔺(📚 كامل الزيارات، ص۵۲). حرف اصلی در موردِ "مِن" در این حدیثِ شریف این است که آن، "مِن" بیانیه است (و نه بَعضیه). چرا که حضرات آل الله علیهم السلام «نور واحد» هستند ( 『 كُلُّنَا وَاحِدٌ مِنْ نُورٍ وَاحِدٍ』 / 📚بحار الأنوار، ج۲۶، ص۱۶).
واحد بودنِ حضرات آل الله علیهم السلام واحدِ عددی نیست بلکه «واحدِ حقیقی» است. و واحدِ حقیقی، آن است که مطلق حقیقی باشد. بنابراین؛ در حدّ اطلاق گرفتار نیست. بلکه در عالَم فرق به صورتِ چهارده نور جلوه کرده و در نفْسِ تمامِ تمایزات، به عین شخصی و در وحدتِ حقیقی است.
یعنی در همان نقطه که حضرت رسول اکرم(ص) متمایز از امام حسین(ع) هستند، به عینِ شخصی ایشان، و در وحدتِ حقیقی هستند (نورِ واحدِ حقیقیاند).
⇦ ●⭕️● بنابراین مصطفیٰ بودنِ حضرت رسول اکرم(ص)، دقیقاً و عیناً و شخصاً در حضرت امام حسین(ع) حاضر و ظاهر است.
🔰 قدم پنجم : یارانِ ابا عبد الله الحسین(ع) فانی در حضرتند ➣●•
در سخن هفتم این مقالات بیان شد که یاران حضرت ابا عبد الله علیه السلام در نفْسِ یگانگی با حضرت(ع) میباشند. و شرح آن بیان شد و تکرار ادله و شواهد نمیکنم. خوانندگان عزیز میتوانند به مقالات قبل رجوع بفرمایند.
یارانِ سیّد الشهدا(ع) صِرف الاضافه به حضرت(ع) بوده و همانطور که در لطیفۀ سلامِ آخر زیارت عاشورا اشاره شد، به عینِ شخصیِ حضرت سیّد الشهدا(ع) بایستی نظر شوند.
⇦ ●⭕️● بنابراین مصطفیٰ بودنِ حضرت رسول اکرم(ص)-که دقیقاً و عیناً و شخصاً در حضرت امام حسین(ع) حاضر و ظاهر است-؛ در یارانِ حضرت(ع) حاضر و ظاهر است.
✅ نکته:
همان نقطهای که یاران ابا عبد الله(عليه السلام) در عالم مافوق ِ عالمِ دون انتخاب میشوند، آنها مختاراً «انتخاب شدن» را میپذیرند و همین پذیرش، نفْسِ امتحان آنهاست(تأمّل میخواهد و این مطلب، اعتکاف میخواهد!)
انتخاب حقّ و پذیرش انتخاب شدن، دو مطلب جداگانه نیست. نفسِ انتخاب خدا، پذیرشِ انتخاب خدا توسّط منتخَبین است. و انتخاب و پذیرش، «بود» و کینونیّت ایشان است.
✯ اگر این سلسله بیانها به لطف خدا، درست تبیین و درست تفهیم شده باشد، با تکیه بر معرفتی که روزی شده و إن شاء الله ایمانِ آن مستقر در جانِ خوانندگان شده باشد، میشود مطلب مهمّی در مورد حضرت حرّ (سلام الله علیه) بیان نمود.
🍃 إن شاء الله به دلْ همراه باشید ...
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🔲
🔰 قدم سوّم : حضرت رسول اکرم (ص)، برگزیدۀ مطلق ➣●•
(مرحمت کنید به دقّت و شمرده بخوانید)
💠 یکی از اسماء حضرت حقّ تعالی "مُصْطَفِي" است (اسم فاعل به معنایِ برگزیننده - 🔻『 يَا مُصْطَفِي』 🔺/ دعایِ فرج - 📚 البلد الأمين ، ص۳۲۴).
در #کانال_معرفة_الحق توضیح داده شد که اسماء حقّ تعالی #توقیفی و برخاسته از ذات است.
(برای شرح #اسماء_توقیفی رجوع شود به 👈 https://t.me/ehsannil1/186)
◆ ذاتِ باریتعالی «مُصْطَفِي» است.
برگزینندۀ مطلق، حضرت حقّ است.
از اطلاقِ حضرت حقّ بیان میشود که ؛ «مُصْطَفِي» بودنِ باریتعالی در تمامِ مراتبِ فعل و صفت و ذات بایستی ظاهر شود. که نقطۀ ظهورِ «مُصْطَفِي»، «مصطفیٰ» است.
«مُصْطَفِي» در باطن، «مصطفیٰ» در ظاهر است.
این در حالی است که ظهورِ حضرت باریتعالی، خودیّت اوست که فرمود 🔻"هو الظاهر"🔺 (【هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِر】/ سورۀ حدید، آیۀ ۳).
پس بدانیم: هر شیئی لایقِ اصطفا و برگزیدگیِ حضرت حقّ نیست.
پس اگر شیئی چیزی از برگزیدگیِ حقّ شاملِ حالش باشد(یعنی در مرتبهای از «مصطفیٰ بودن» قرار گرفت)، حضرتِ حقّ را به «مُصْطَفِي بودن» در خود نشان داده است. و در حقیقت، حضرت «مُصْطَفِي» (جلّ جلاله) جلوۀ خود را در آن شیءِ برگزیده است.
◆ بطورِ کلّی و بقولِ مطلق: حضرت حقّ تعالی، «مُصْطَفِي» خویش است.
و خویشتنِ خویش، حضرت محمّد «مصطفیٰ» ، رسول اکرم صلّی الله علیه و آله هستند.
حضرت رسول اکرم (ص) «مصطفیٰ» مطلق هستند.
✿ «مُصْطَفِي» بودنِ حضرت حقّ عزّ و جلّ، به عینِ شخصیِ «مصطفیٰ» بودنِ رسول اکرم صلّی الله علیه و آله است.
«مُصْطَفِي» مطلق، «مصطفیٰ»اش مطلق است.
اطلاق، با دوئیت سازگار نیست. یک شیء مطلق حقیقی هست و آن حضرتِ حقّ تعالی است.
❁ «مُصْطَفِي» مطلق که به خودیِ خود ظاهر است، یعنی ؛
به «مصطفیٰ» بودنِ خویش که حضرت رسول اکرم(ص) است، ظاهر است.
مقامِ ظهورِ «مُصْطَفِي» مطلق، حضرتِ «مصطفیٰ» صلّی الله علیه و آله و آل مطهّر ایشان (علیهم السلام) هستند.
🔰 قدم چهارم : حضرت رسول اکرم محمّد مصطفیٰ(ص) به عینِ شخصیِ حضرت ابا عبد الله الحسین (ع) هستند ➣●•
حضرت رسول اکرم (ص) میفرمایند 🔻『 حُسَيْنٌ ؏ مِنِّي وَ أَنَا مِنْ حُسَيْن ؏』🔺(📚 كامل الزيارات، ص۵۲). حرف اصلی در موردِ "مِن" در این حدیثِ شریف این است که آن، "مِن" بیانیه است (و نه بَعضیه). چرا که حضرات آل الله علیهم السلام «نور واحد» هستند ( 『 كُلُّنَا وَاحِدٌ مِنْ نُورٍ وَاحِدٍ』 / 📚بحار الأنوار، ج۲۶، ص۱۶).
واحد بودنِ حضرات آل الله علیهم السلام واحدِ عددی نیست بلکه «واحدِ حقیقی» است. و واحدِ حقیقی، آن است که مطلق حقیقی باشد. بنابراین؛ در حدّ اطلاق گرفتار نیست. بلکه در عالَم فرق به صورتِ چهارده نور جلوه کرده و در نفْسِ تمامِ تمایزات، به عین شخصی و در وحدتِ حقیقی است.
یعنی در همان نقطه که حضرت رسول اکرم(ص) متمایز از امام حسین(ع) هستند، به عینِ شخصی ایشان، و در وحدتِ حقیقی هستند (نورِ واحدِ حقیقیاند).
⇦ ●⭕️● بنابراین مصطفیٰ بودنِ حضرت رسول اکرم(ص)، دقیقاً و عیناً و شخصاً در حضرت امام حسین(ع) حاضر و ظاهر است.
🔰 قدم پنجم : یارانِ ابا عبد الله الحسین(ع) فانی در حضرتند ➣●•
در سخن هفتم این مقالات بیان شد که یاران حضرت ابا عبد الله علیه السلام در نفْسِ یگانگی با حضرت(ع) میباشند. و شرح آن بیان شد و تکرار ادله و شواهد نمیکنم. خوانندگان عزیز میتوانند به مقالات قبل رجوع بفرمایند.
یارانِ سیّد الشهدا(ع) صِرف الاضافه به حضرت(ع) بوده و همانطور که در لطیفۀ سلامِ آخر زیارت عاشورا اشاره شد، به عینِ شخصیِ حضرت سیّد الشهدا(ع) بایستی نظر شوند.
⇦ ●⭕️● بنابراین مصطفیٰ بودنِ حضرت رسول اکرم(ص)-که دقیقاً و عیناً و شخصاً در حضرت امام حسین(ع) حاضر و ظاهر است-؛ در یارانِ حضرت(ع) حاضر و ظاهر است.
✅ نکته:
همان نقطهای که یاران ابا عبد الله(عليه السلام) در عالم مافوق ِ عالمِ دون انتخاب میشوند، آنها مختاراً «انتخاب شدن» را میپذیرند و همین پذیرش، نفْسِ امتحان آنهاست(تأمّل میخواهد و این مطلب، اعتکاف میخواهد!)
انتخاب حقّ و پذیرش انتخاب شدن، دو مطلب جداگانه نیست. نفسِ انتخاب خدا، پذیرشِ انتخاب خدا توسّط منتخَبین است. و انتخاب و پذیرش، «بود» و کینونیّت ایشان است.
✯ اگر این سلسله بیانها به لطف خدا، درست تبیین و درست تفهیم شده باشد، با تکیه بر معرفتی که روزی شده و إن شاء الله ایمانِ آن مستقر در جانِ خوانندگان شده باشد، میشود مطلب مهمّی در مورد حضرت حرّ (سلام الله علیه) بیان نمود.
🍃 إن شاء الله به دلْ همراه باشید ...
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🔲
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده (Ehsan Nil.)
◼️
▪️سخن از یاران حضرت اباعبدالله (علیه السلام) در کربلاست.
کربلا، میدان ظهورِ این عاشقانِ منتخَب است. آن سرزمینی که مولایمان علی (علیه السلام) وصفش را فرمود 🔻〖مَصَارِعُ عُشَّاق〗🔺(📚 بحار الأنوار ، ج41، ص: 295).
▪️در کربلا؛
ائمه اطهار(ع) نفسِ حضرت باریتعالی و شخصِ«الاسماء الحسنی» هستند. حضرت حقّ، به خودیّت خویش - یعنی حضرات آل الله(ع)- «وَفِيَّ الْعَهْد» و «عَزِيزَ الْجُنْد؛📚البلد الأمين،ص25» است.
(عزیز؛ به معنایِ نفوذ ناپذیر)
یارانِ با وفایِ حضرتِ سیّد الشهدا(ع) که مظهرِ ۷۲ حرف از ۷۲ حرفِ اسم اعظم حضرت حقّ بوده و شخصِ «جُند الله» هستند؛ مظهرِ حقیقیِ «وَفِيَّ الْعَهْد» و «عَزِيزَ الْجُنْد» بودنِ باریتعالی میباشند. و حضرت اباالفضل العباس (علیه السلام)شخصِ وفا هستند و مظهر اسم "وَفی"ِ حقّ تعالی.
یاران، به مقامِ وافی بودنِ حضرت ابا الفضل العباس(س)، فانی در اسمِ مستأثِر یعنی حقیقتِ ذات باریتعالی هستند.
حضرت الوتر الموتور، ابا عبد الله الحسین(ع)، آن حقیقت مسمّایند که از باطن البواطنِ ذات، تا ظاهر الظواهرِ اسماء ، اطلاقِ حضور دارند. و در جلوۀ «اسمِ مُستَـأثِر» باطن و ظاهر را در وحدتِ حقیقی جمع مینمایند.
▪️۷۲ یار، جلواتِ مسمّی (حضرت امام حسین ع) در ۷۲ حرفِ #اسم_اعظم هستند.
🔸اما پس چرا حضرت حرّ (ع) که یکی از این ۷۲جلوه است، مانعِ بازگشت حضرت ابا عبد الله (علیه السلام) میشوند؟!
🔹عرض شد که حقیقت مسمّی به اسمائش جلوه میکند.
حضرت حرّ (ع) ظهورِ یکی از ۷۲ اسم این مسمّی هستند که حضرت ابا عبد الله(ع) در مورد ایشان میفرمایند:
🔻〖 أنْتَ «الْحُــــرُّ» كَمَا سَمَّتْكَ أُمُّكَ
«حُـــرّاً» فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ〗🔺
تو تمامِ آزادگی هستی، همان طور که مادرت تو را «حــــرّ» نامید.
در دنیا و آخرت آزاد هستی.
(📚 اللهوف، ص۱۰۴)
کلامِ آل الله (ع) بحرِ موّاج دقائق است. و ایضاً این کلامِ نورانی . امّا همان قدری اشاره میشود که برای ادامۀ بحث لازم است:
حضرت(ع) نمیفرمایند چه وقتی از دنیا، حرّ هستی و چه وقتی حرّ نبودی. بلکه مطلقاً فرمودند 🔻〖 أنْتَ «الْحُــــرُّ» ... «حُـــرّاً» فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ〗🔺.
این مطلب، بدان معنی است که تمام حرکات و سَکَنات، رفتار و افعال حضرت حرّ (ع) در طولِ دنیا و آخرت، خارج از حرّیّت نیست.
و بیانِ «الدُّنْيَا وَ الْآخِرَة» که مطرح کردنِ دو متقابل است، بیحدّی را بیان میفرماید. یعنی آنکه "الحرّ" است، در حریّت، بیحدّ و مطلق است. و بیانِ غوغا و بیقراریِ حریّتِ او 🔻〖 «حُـــرّاً» فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَة〗🔺است.
▪️حرّ بودن، آزاد بودن است که آزاد بودن و حریّت، عبدِ خدا بودن است. چون خداوند، مطلقِ حقیقی یعنی آزادیِ بیحدّ است، عبد او که فانی در اوست، حرّ است و آزاد. که حضرت مولی(ع) میفرمایند:
🔅『 لَا تَكُنْ عَبْدَ غَيْرِكَ وَ قَدْ جَعَلَكَ اللَّهُ حُــرّاً 』🔅
بنده ديگرى مباش كه خداوند آزادت قرار داده.
(📚 تحف العقول، ص77)
حرّیّت در سه مرتبۀ اصلی است :
➊ آزاد در مرتبۀ #فعل (عبد در افعال »» #توحید_افعالی)
➋ آزاد در مرتبۀ #صفت (عبد در صفات »» #توحید_صفاتی)
➌ آزاد در مرتبۀ #ذات (عبد در ذات »» #توحید_ذاتی)
وقتی حضرت سیّد الشهدا(ع) که وجود مطلق هستند میفرمایند 🔻〖 أنْتَ «الْحُــــرُّ» كَمَا سَمَّتْكَ أُمُّكَ . «حُـــرّاً» فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ〗🔺یعنی ؛
تو تمامِ حرّیت هستی(یعنی حرّیّت در فعل و صفت و ذات). بطوریکه چون "أنْتَ «الْحُــــرُّ»"، مادرت از شدّت حریّتِ تو، اسمِ تو را "حــرّ" نهاد.
و مادرَت، تــو را به حقیقتِ خودَت اسم گذاری نمود و اسمَت را خودَت آوردی (اسم توقیفی).
🔲 «حرّیت» ؛ بیانِ دیگری از #اطلاق است.
منشأ آزاد بودن، حقیقتِ آزادگی است که آن آزاد بودنِ مطلق است. که دیگر متعلَّق آزاد بودن مطرح نیست که بگوییم "آزاد از «چه چیزی» یا «چه کسی»؟!".
این علوّ معنا را اگر تنزیل دهیم، بعد از آن بیان میشود که ؛ «حرِّ» مطلق، از «حــُـرّْ بودن» نیز رها و آزاد است.
(فتأمّل!)
آنکس که حرّ مطلق بود، تمام مراتب وجودیش ظهورِ حریّت است. حتّی اگر به حسب ظاهر خلافِ حرّیت به نظر برسد که فرمودند :
🔻『 إِنَّ الْحُرَّ حُرٌّ عَلَى جَمِيعِ أَحْوَالِهِ』🔺
همانا آزاده آن است که بر همۀ احوالش آزاد است.
(📚 الكافي، ط - الإسلامية، ج2،ص89)
••●🔽●••
⚠️ نکته (اسم توقیفی):
■ نامگذاریِ حضرتِ حرّ، جلوۀ اسم توقیفی است و جلوۀ آزاد بودنِ مسمّاست. از این رو از تفوّقی که دارد "حُـرّاً فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِـرَة" است.
◘ حضرت رسول اکرم (ص) میفرمایند:
◼️ 『 الشقي شقي في بطن امّه، و السعيد سعيد في بطن امّه』 🔲
شقی در بطنِ مادرش شقی است و سعید در بطنِ مادرش سعید است.
(📚 تفسير نور الثقلين، ج۲، ص: ۱۸)
••●🔼●••
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🔲
▪️سخن از یاران حضرت اباعبدالله (علیه السلام) در کربلاست.
کربلا، میدان ظهورِ این عاشقانِ منتخَب است. آن سرزمینی که مولایمان علی (علیه السلام) وصفش را فرمود 🔻〖مَصَارِعُ عُشَّاق〗🔺(📚 بحار الأنوار ، ج41، ص: 295).
▪️در کربلا؛
ائمه اطهار(ع) نفسِ حضرت باریتعالی و شخصِ«الاسماء الحسنی» هستند. حضرت حقّ، به خودیّت خویش - یعنی حضرات آل الله(ع)- «وَفِيَّ الْعَهْد» و «عَزِيزَ الْجُنْد؛📚البلد الأمين،ص25» است.
(عزیز؛ به معنایِ نفوذ ناپذیر)
یارانِ با وفایِ حضرتِ سیّد الشهدا(ع) که مظهرِ ۷۲ حرف از ۷۲ حرفِ اسم اعظم حضرت حقّ بوده و شخصِ «جُند الله» هستند؛ مظهرِ حقیقیِ «وَفِيَّ الْعَهْد» و «عَزِيزَ الْجُنْد» بودنِ باریتعالی میباشند. و حضرت اباالفضل العباس (علیه السلام)شخصِ وفا هستند و مظهر اسم "وَفی"ِ حقّ تعالی.
یاران، به مقامِ وافی بودنِ حضرت ابا الفضل العباس(س)، فانی در اسمِ مستأثِر یعنی حقیقتِ ذات باریتعالی هستند.
حضرت الوتر الموتور، ابا عبد الله الحسین(ع)، آن حقیقت مسمّایند که از باطن البواطنِ ذات، تا ظاهر الظواهرِ اسماء ، اطلاقِ حضور دارند. و در جلوۀ «اسمِ مُستَـأثِر» باطن و ظاهر را در وحدتِ حقیقی جمع مینمایند.
▪️۷۲ یار، جلواتِ مسمّی (حضرت امام حسین ع) در ۷۲ حرفِ #اسم_اعظم هستند.
🔸اما پس چرا حضرت حرّ (ع) که یکی از این ۷۲جلوه است، مانعِ بازگشت حضرت ابا عبد الله (علیه السلام) میشوند؟!
🔹عرض شد که حقیقت مسمّی به اسمائش جلوه میکند.
حضرت حرّ (ع) ظهورِ یکی از ۷۲ اسم این مسمّی هستند که حضرت ابا عبد الله(ع) در مورد ایشان میفرمایند:
🔻〖 أنْتَ «الْحُــــرُّ» كَمَا سَمَّتْكَ أُمُّكَ
«حُـــرّاً» فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ〗🔺
تو تمامِ آزادگی هستی، همان طور که مادرت تو را «حــــرّ» نامید.
در دنیا و آخرت آزاد هستی.
(📚 اللهوف، ص۱۰۴)
کلامِ آل الله (ع) بحرِ موّاج دقائق است. و ایضاً این کلامِ نورانی . امّا همان قدری اشاره میشود که برای ادامۀ بحث لازم است:
حضرت(ع) نمیفرمایند چه وقتی از دنیا، حرّ هستی و چه وقتی حرّ نبودی. بلکه مطلقاً فرمودند 🔻〖 أنْتَ «الْحُــــرُّ» ... «حُـــرّاً» فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ〗🔺.
این مطلب، بدان معنی است که تمام حرکات و سَکَنات، رفتار و افعال حضرت حرّ (ع) در طولِ دنیا و آخرت، خارج از حرّیّت نیست.
و بیانِ «الدُّنْيَا وَ الْآخِرَة» که مطرح کردنِ دو متقابل است، بیحدّی را بیان میفرماید. یعنی آنکه "الحرّ" است، در حریّت، بیحدّ و مطلق است. و بیانِ غوغا و بیقراریِ حریّتِ او 🔻〖 «حُـــرّاً» فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَة〗🔺است.
▪️حرّ بودن، آزاد بودن است که آزاد بودن و حریّت، عبدِ خدا بودن است. چون خداوند، مطلقِ حقیقی یعنی آزادیِ بیحدّ است، عبد او که فانی در اوست، حرّ است و آزاد. که حضرت مولی(ع) میفرمایند:
🔅『 لَا تَكُنْ عَبْدَ غَيْرِكَ وَ قَدْ جَعَلَكَ اللَّهُ حُــرّاً 』🔅
بنده ديگرى مباش كه خداوند آزادت قرار داده.
(📚 تحف العقول، ص77)
حرّیّت در سه مرتبۀ اصلی است :
➊ آزاد در مرتبۀ #فعل (عبد در افعال »» #توحید_افعالی)
➋ آزاد در مرتبۀ #صفت (عبد در صفات »» #توحید_صفاتی)
➌ آزاد در مرتبۀ #ذات (عبد در ذات »» #توحید_ذاتی)
وقتی حضرت سیّد الشهدا(ع) که وجود مطلق هستند میفرمایند 🔻〖 أنْتَ «الْحُــــرُّ» كَمَا سَمَّتْكَ أُمُّكَ . «حُـــرّاً» فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ〗🔺یعنی ؛
تو تمامِ حرّیت هستی(یعنی حرّیّت در فعل و صفت و ذات). بطوریکه چون "أنْتَ «الْحُــــرُّ»"، مادرت از شدّت حریّتِ تو، اسمِ تو را "حــرّ" نهاد.
و مادرَت، تــو را به حقیقتِ خودَت اسم گذاری نمود و اسمَت را خودَت آوردی (اسم توقیفی).
🔲 «حرّیت» ؛ بیانِ دیگری از #اطلاق است.
منشأ آزاد بودن، حقیقتِ آزادگی است که آن آزاد بودنِ مطلق است. که دیگر متعلَّق آزاد بودن مطرح نیست که بگوییم "آزاد از «چه چیزی» یا «چه کسی»؟!".
این علوّ معنا را اگر تنزیل دهیم، بعد از آن بیان میشود که ؛ «حرِّ» مطلق، از «حــُـرّْ بودن» نیز رها و آزاد است.
(فتأمّل!)
آنکس که حرّ مطلق بود، تمام مراتب وجودیش ظهورِ حریّت است. حتّی اگر به حسب ظاهر خلافِ حرّیت به نظر برسد که فرمودند :
🔻『 إِنَّ الْحُرَّ حُرٌّ عَلَى جَمِيعِ أَحْوَالِهِ』🔺
همانا آزاده آن است که بر همۀ احوالش آزاد است.
(📚 الكافي، ط - الإسلامية، ج2،ص89)
••●🔽●••
⚠️ نکته (اسم توقیفی):
■ نامگذاریِ حضرتِ حرّ، جلوۀ اسم توقیفی است و جلوۀ آزاد بودنِ مسمّاست. از این رو از تفوّقی که دارد "حُـرّاً فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِـرَة" است.
◘ حضرت رسول اکرم (ص) میفرمایند:
◼️ 『 الشقي شقي في بطن امّه، و السعيد سعيد في بطن امّه』 🔲
شقی در بطنِ مادرش شقی است و سعید در بطنِ مادرش سعید است.
(📚 تفسير نور الثقلين، ج۲، ص: ۱۸)
••●🔼●••
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🔲
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده (Ehsan Nil.)
◼️
▪️اسم، مسمّی را نشان میدهد.
حضرت سید الشهدا(ع) به خودِ حرّ(ع) که اسمَش برایِ خودش معلوم است میفرمایند؛"أنـتَ الحـرّ".
و نه به این معنا که دیگران هم آزادند و تو نیز آزادی[و مثلاً برو خوش باش!].
🔳"الحرّ" اسمِ عادّی نیست! بلکه وصفِ اوست که اسمِ اوست.
♦️"الحرّ" در اینجا وصف است. و الف و لامِ آن، الف و لامِ جنس است، یعنی تمامِ حریّت و آزادگی در این "أنت" است.
و بلکه الف و لامِ معرفه،و بیان کنندۀ شخصِ آزادگی است.
مسمّای حُریّت (یعنی حضرت سیّد الشهدا(ع)، به جلوۀ حضرتِ حرّ(ع)، پرده از حقیقتِ حرّیّتِ خویش برداشته و صفتِ حرّیّتِ مطلقه را به شخصِ شخیص و سردارِ سربلند و آزادِ خویش، یعنی حضرت حرّ متجلّی ساخته.
تمامِ اطلاق و آزادگیِ حقّ تعالی، یعنی حضرت سیّد الشهدا (ع)، در〖 أنْتَ «الْحُـرُّ»〗به جلوه در آمده.
🔸امّا...
اگر حضرت حرّ(ع)، جلوۀ حُرّیت و آزادگی حضرت اباعبدالله(ع) در عالم اشارات هستند،این چه آزاد بودنی است که مانع خودش میشود؟!
🔹 پاسخ :
او مانع خودش نمیشود بلکه مانع خودش در «بازگشت» میشود!
🔸بازگشت به کجا؟!
🔹ذاتِ غیب الغیوبی(«کنز مخفی») که مطلقِ حقیقی، پس در خلوَتِ حدّی نمیماند و ظاهر میشود. برای این «ظهور»(از لا اشاره بودن به سمت اشارات خارج شدن)، به بیانِ خود به خود خطاب مینماید:
🔻〖يا حُسَيْنُ (ع)! اخْــرُجْ فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ شَاءَ أَنْ يَرَاكَ قَتِيلاً 〗🔺
اى حسين! خارج شو، همانا خداوند خواسته است تو را كشته ببيند.
(📚 اللهوف،ص۶۵)
🔸آیا این خارج شدن را برگشتی هست؟!
🔹برای او "نشد" معنا ندارد. ولی این خروج، وجود، و بلکه وجوبِ اوست.
او وجودِ فوقِ تمام است که در تجلّیش تامّ و تمام است. که چون به میدان تجلّیِ حبّ و عشق آمد، تمامْ قدْ ظهور میکند که «هو ... الظاهر؛ حدید3».
▪️حضرت حرّ(ع)، حریّت حضرت ابا عبدالله الحسین(ع) در عالم اشارات هستند.
حریّت و اطلاقی که ذاتِ لااشاره را از خلوَتِ لا اشاره تا جلوَت اشاره، متجلّی میکند.
🔆 کربلا، تجلیگاهِ حقیقتِ حضرتِ حقّ، یعنی حضرات آل الله(ع) است.
آن هنگامه که وجودِ مطلق و تمامْ آزادیِ حضرت حقّ -یعنی ابا عبد الله(ع)-، قصدِ خروج از خفایِ لا اشارۀ «کَنز مخفی» بودن را کرده تا متجلّی شود ("اخرج إلی العراق")، به اطلاق و «آزادیِ» خویش، مانعِ خودش از بازگشت و «تجلّی نکردن» میشود تا مبادا تماماً تجلّی نکند (این وجوبِ ذاتیِ اوست) و خویشتن را به کربلا -که «بَطحاء مِن الجنة» (جنّت؛ مقامِ خفایِ عوالِم وجود) است- میآورد.
🔰 تحلیلِ مختصر بعد از علمِ به اینکه حضرتِ حرّ(ع) جلوۀ حضرت سیّدالشهدا(ع) هستند؛
❖حضرت سیّد الشهدا(ع)»» مقامِ خلوَت هستند که میل به وحدت، جانِ ایشان است و بایستی برای به کثرت آمدن صبر نمایند.
❖حضرت حرّ (ع)»» مقامِ آزادی و اطلاقِ حقیقیِ حقیقیِ سیّد الشهدا(ع) که خلوَت را به جلوَت میکشاند و مانع از بازگشت خودیّتِ خود میشود.
این است که؛
👈🏻 تنها آن یارِ حضرت سیّدالشهدا(ع)، مانع از «تجلّی نکردن» و «بازگشت از جلوۀ اطلاق» میتواند بشود که تمامْ حرّیّت خودِ حضرت(ع) باشد (یعنی اطلاقِ حقیقیِ او).
🔰 ضمائم مهمّ:
➀🔸 مقام اطلاق هر موقع شهید شود، اوّلْ شهید است.
پس مسئله تاریخی نیست که چه موقع حضرت حرّ(ع) شهید شدند که صِرفاً تاریخی مسئله را بررسی کنیم.
مقام اطلاق هر موقع شهید شود، بخاطر اطلاق که اوّلِ حقیقی است، اوّلین شهید است.
بنابراین؛ درخواست حضرت حرّ(ع) از حضرت سیّد الشهدا (ع) برای زودتر به میدان رفتن، تجلّی و ترسیمِ حقیقت است. تا اطلاق به شهادت نرسد، سایر حروف اسم اعظم به میدانِ شهادت نمیآیند.
➁🔸 مضجعِ مقامِ اطلاق:
اگر حرّیّت مطلق را شناختیم، خواهیم یافت که چرا استثنائاً مضجعِ مقدّس حضرت حرّ(ع) خارج از شش فرسخ زمینی است که حضرت سیّد الشهدا(ع) در کربلا و برای مضجعِ مطهّر خود و شهدایِ کربلا خریداری فرمودند.
حضرت(ع) به مضجَعِ حرّ(ع)،سعۀ کربلا را از نقطۀ تعیّنِ و مختصاتِ زمینی، به لاتعیّنِ حقیقت، متصّل فرمودند. تا قداستِ کربلائی که به حسبِ ظاهر، زمینش شش فرسخ در شش فرسخ خریداری شده، تا بیانتهایی لااشاره گسترده شود که از کربلا بودنِ حقیقت، "کلّ ارض کربلا" عالَم را بگیرد.
👁🗨 زیارتِ حضرت حرّ(ع) در بیرون از تعیّن و مختصات سرزمینِ کربلا، زیارت کردنِ حضرت سیّد الشهدا(ع) در حقیقتِ «اطلاق کربلا» است.
♻️ آنانکه بالخصوص حضرت حرّ(ع) را زائرند،زائرِ حقیقتِ حریّت و اطلاقِ حضرت حقّ در لاتعیّنِ معنا میباشند.
الهی!
به حَریرِ نگاهِ حضرت حرّ(ع)، عالمیان،«اَحرار»شوند.
(احرار؛ خواصّ عباد هستند؛📚الکافی،ج2ص84)
له الحمد.
#حضرت_آزادگی
#یوم_الطفوف_سخن_هشتم
🏴🖊 #احسان_الله_نیلفروش_زاده
─═༅࿇༅📓༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍️
🆔 @ehsannil1 کانال معرفة الحق
🆔 @ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
🆔 instagram.com/ehsan_nil 🦋
─═༅࿇༅📓༅࿇༅═─
.
▪️اسم، مسمّی را نشان میدهد.
حضرت سید الشهدا(ع) به خودِ حرّ(ع) که اسمَش برایِ خودش معلوم است میفرمایند؛"أنـتَ الحـرّ".
و نه به این معنا که دیگران هم آزادند و تو نیز آزادی[و مثلاً برو خوش باش!].
🔳"الحرّ" اسمِ عادّی نیست! بلکه وصفِ اوست که اسمِ اوست.
♦️"الحرّ" در اینجا وصف است. و الف و لامِ آن، الف و لامِ جنس است، یعنی تمامِ حریّت و آزادگی در این "أنت" است.
و بلکه الف و لامِ معرفه،و بیان کنندۀ شخصِ آزادگی است.
مسمّای حُریّت (یعنی حضرت سیّد الشهدا(ع)، به جلوۀ حضرتِ حرّ(ع)، پرده از حقیقتِ حرّیّتِ خویش برداشته و صفتِ حرّیّتِ مطلقه را به شخصِ شخیص و سردارِ سربلند و آزادِ خویش، یعنی حضرت حرّ متجلّی ساخته.
تمامِ اطلاق و آزادگیِ حقّ تعالی، یعنی حضرت سیّد الشهدا (ع)، در〖 أنْتَ «الْحُـرُّ»〗به جلوه در آمده.
🔸امّا...
اگر حضرت حرّ(ع)، جلوۀ حُرّیت و آزادگی حضرت اباعبدالله(ع) در عالم اشارات هستند،این چه آزاد بودنی است که مانع خودش میشود؟!
🔹 پاسخ :
او مانع خودش نمیشود بلکه مانع خودش در «بازگشت» میشود!
🔸بازگشت به کجا؟!
🔹ذاتِ غیب الغیوبی(«کنز مخفی») که مطلقِ حقیقی، پس در خلوَتِ حدّی نمیماند و ظاهر میشود. برای این «ظهور»(از لا اشاره بودن به سمت اشارات خارج شدن)، به بیانِ خود به خود خطاب مینماید:
🔻〖يا حُسَيْنُ (ع)! اخْــرُجْ فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ شَاءَ أَنْ يَرَاكَ قَتِيلاً 〗🔺
اى حسين! خارج شو، همانا خداوند خواسته است تو را كشته ببيند.
(📚 اللهوف،ص۶۵)
🔸آیا این خارج شدن را برگشتی هست؟!
🔹برای او "نشد" معنا ندارد. ولی این خروج، وجود، و بلکه وجوبِ اوست.
او وجودِ فوقِ تمام است که در تجلّیش تامّ و تمام است. که چون به میدان تجلّیِ حبّ و عشق آمد، تمامْ قدْ ظهور میکند که «هو ... الظاهر؛ حدید3».
▪️حضرت حرّ(ع)، حریّت حضرت ابا عبدالله الحسین(ع) در عالم اشارات هستند.
حریّت و اطلاقی که ذاتِ لااشاره را از خلوَتِ لا اشاره تا جلوَت اشاره، متجلّی میکند.
🔆 کربلا، تجلیگاهِ حقیقتِ حضرتِ حقّ، یعنی حضرات آل الله(ع) است.
آن هنگامه که وجودِ مطلق و تمامْ آزادیِ حضرت حقّ -یعنی ابا عبد الله(ع)-، قصدِ خروج از خفایِ لا اشارۀ «کَنز مخفی» بودن را کرده تا متجلّی شود ("اخرج إلی العراق")، به اطلاق و «آزادیِ» خویش، مانعِ خودش از بازگشت و «تجلّی نکردن» میشود تا مبادا تماماً تجلّی نکند (این وجوبِ ذاتیِ اوست) و خویشتن را به کربلا -که «بَطحاء مِن الجنة» (جنّت؛ مقامِ خفایِ عوالِم وجود) است- میآورد.
🔰 تحلیلِ مختصر بعد از علمِ به اینکه حضرتِ حرّ(ع) جلوۀ حضرت سیّدالشهدا(ع) هستند؛
❖حضرت سیّد الشهدا(ع)»» مقامِ خلوَت هستند که میل به وحدت، جانِ ایشان است و بایستی برای به کثرت آمدن صبر نمایند.
❖حضرت حرّ (ع)»» مقامِ آزادی و اطلاقِ حقیقیِ حقیقیِ سیّد الشهدا(ع) که خلوَت را به جلوَت میکشاند و مانع از بازگشت خودیّتِ خود میشود.
این است که؛
👈🏻 تنها آن یارِ حضرت سیّدالشهدا(ع)، مانع از «تجلّی نکردن» و «بازگشت از جلوۀ اطلاق» میتواند بشود که تمامْ حرّیّت خودِ حضرت(ع) باشد (یعنی اطلاقِ حقیقیِ او).
🔰 ضمائم مهمّ:
➀🔸 مقام اطلاق هر موقع شهید شود، اوّلْ شهید است.
پس مسئله تاریخی نیست که چه موقع حضرت حرّ(ع) شهید شدند که صِرفاً تاریخی مسئله را بررسی کنیم.
مقام اطلاق هر موقع شهید شود، بخاطر اطلاق که اوّلِ حقیقی است، اوّلین شهید است.
بنابراین؛ درخواست حضرت حرّ(ع) از حضرت سیّد الشهدا (ع) برای زودتر به میدان رفتن، تجلّی و ترسیمِ حقیقت است. تا اطلاق به شهادت نرسد، سایر حروف اسم اعظم به میدانِ شهادت نمیآیند.
➁🔸 مضجعِ مقامِ اطلاق:
اگر حرّیّت مطلق را شناختیم، خواهیم یافت که چرا استثنائاً مضجعِ مقدّس حضرت حرّ(ع) خارج از شش فرسخ زمینی است که حضرت سیّد الشهدا(ع) در کربلا و برای مضجعِ مطهّر خود و شهدایِ کربلا خریداری فرمودند.
حضرت(ع) به مضجَعِ حرّ(ع)،سعۀ کربلا را از نقطۀ تعیّنِ و مختصاتِ زمینی، به لاتعیّنِ حقیقت، متصّل فرمودند. تا قداستِ کربلائی که به حسبِ ظاهر، زمینش شش فرسخ در شش فرسخ خریداری شده، تا بیانتهایی لااشاره گسترده شود که از کربلا بودنِ حقیقت، "کلّ ارض کربلا" عالَم را بگیرد.
👁🗨 زیارتِ حضرت حرّ(ع) در بیرون از تعیّن و مختصات سرزمینِ کربلا، زیارت کردنِ حضرت سیّد الشهدا(ع) در حقیقتِ «اطلاق کربلا» است.
♻️ آنانکه بالخصوص حضرت حرّ(ع) را زائرند،زائرِ حقیقتِ حریّت و اطلاقِ حضرت حقّ در لاتعیّنِ معنا میباشند.
الهی!
به حَریرِ نگاهِ حضرت حرّ(ع)، عالمیان،«اَحرار»شوند.
(احرار؛ خواصّ عباد هستند؛📚الکافی،ج2ص84)
له الحمد.
#حضرت_آزادگی
#یوم_الطفوف_سخن_هشتم
🏴🖊 #احسان_الله_نیلفروش_زاده
─═༅࿇༅📓༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍️
🆔 @ehsannil1 کانال معرفة الحق
🆔 @ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
🆔 instagram.com/ehsan_nil 🦋
─═༅࿇༅📓༅࿇༅═─
.
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده (Ehsan Nil.)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM