کانال دیوانگان حضرت زینب سلام الله علیها-اصفهان
316 subscribers
1.82K photos
530 videos
95 files
1.5K links
شام جمعه ی هر هفته
و مناسبتهای مذهبی اعیاد و عزاداری آل الله علیهم السلام
مکان:
اصفهان-خیابان بعثت-خیابان ابوریحان (غرب)-کوی۱/۱(فدڪ)

https://telegram.me/divaneganezeinab


خادم کانال:
http://telegram.me/sayedahmad1001
Download Telegram
.
◼️

⬅️ الغرض؛
جلوۀ 『نَفْسُــــكَ』 -که دشمن‌ترینِ دشمن‌هاست-؛ در نَعلَیْن است. و بایستی برائت و بغض آن را در خود تقویّت کنی. از این رو حتّی مستحبّ است که نَعلَین مؤمن، به رنگِ زرد باشد.
⚠️ که رنگِ زرد؛ رنگِ بغض از عمر و ابابکر ملعون است، چرا که حضرت مولی(علیه‌السلام) موقع جسارتِ این دو ملعون ازل و ابد برای جستجویِ مضجع مبارکِ حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیها) به قصدِ نبش قبر حضرتشان (س)؛ عمامۀ #زرد بسته و شمشیر برهنه به دست گرفتند.
و نیز هنگام ضربت خوردن و همچنین هنگامِ شهادت، عمامۀ حضرت مولی(علیه السلام) به رنگِ زرد بود ( 『بِعِمَامَةٍ صَفْرَاء؛ 📚الأمالي، للمفيد،ص۳۲۵』).

⇦ بنابراین؛ ⤥
☜ رنگِ صفراء(زرد)؛ از صَفَر و نشانه‌ی بغض از جولانِ دشمنانِ ملعون خداست.
(لطائفی از صفر پیش‌تر بیان شده، رجوع شود به 👈 https://t.me/ehsannil2/419)


◼️جمع بندی آنکه؛
استحبابِ رنگِ صفراء برای نَعلَین، بابتِ بغض از ▪️『أَعْدَى عَدُوِّكَ نَفْسُكَ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيْك‏』▪️ یعنی عمر و ابابکر ملعون است تا گرفتارِ حدِّ نَفْس که نفسانیّت و انیّتِ و دعویِ خدایی است، نشویم و جز جلوه و تجلّیِ حضراتِ ⦅نَفْسِ اللَّهِ تَعَالَى⦆ و ⦅جَنْبُ الله⦆-علیهم‌السلام- نباشیم.


°•❁🔳🔲🔳❁•°

◼️ اگر حضرت مولی (علیه‌السلام)، نعلین کهنه به پایِ مبارک می‎کردند؛

⇜ ❖ به «نعلینِ به پا کردن»، مُنشئ کثرات هستند.
⇜ ❖ امّا به «کهنه و قدیمی بودنِ نعلینِ مبارکشان»؛ معصوم و منزّه از حدّ کثرت هستند.

«کهنه و قدیمی بودنِ نعلینِ مبارکشان»؛ ظاهر کنندۀ این حقیقت است که اگر به یگانگیِ ⦅نَفْسِ الله⦆ بودن و ⦅جَنْبُ الله⦆بودن و ⦅الْوَحْدَانِيَّةُ الْكُبْرَى‏؛ 📚بحار،ج۲۵،ص۱۷۲⦆بودنِ خویش، همۀ عوالَم وجود را خلق و ایجاد می‌نمایند و دَم به دَم و نو به نو، بطورِ ممدود و دائم، حیات داده و تا«﴿أَسْفَلَ سافِلينَ﴾؛ تین۵» به دوئیّت و کثرت مَجال می‌دهند؛ این #مجال؛ به تنزیه از کثرت، محقّق میشود.

◼️ وصله زدن حضرت مولی(علیه‌السلام) بر نعلین مبارک، نشان از حشر و جمع کردنِ کثرت به وحدت است. که این وصله‌ها، تجمیع و وصل کردنِ همۀ دلدادگان حضرت(علیه‌السلام) به ⦅نَفْسِ اللهِ تَعَالَى⦆ و ⦅جَنْبُ الله⦆ و ⦅الْوَحْدَانِيَّةُ الْكُبْرَى⦆بودنِ خویش است، تا از ▪️『أَعْدَى عَدُوِّكَ نَفْسُكَ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيْك‏』▪️مختاراً نجات یابند و زنده زنده «یوم الحشر» آشکار گردد،

چنان که حضرت مولی(ع) می‌فرمایند؛ 『أَنَا الْحَاشِرُ إِلَى اللَّه‏؛📚بحار، ج‏۵۳،ص۴۷』 که شرحِ آن را نفسِ حضرت مولی(ع)، حضرت خاتم الأنبیاء(ص) می‌فرمایند:

🔸『أَنَا «الْحَاشِرُ» يُحْشَرُ النَّاسُ عَلَى قَدَمَي』🔸
من «حاشر» هستم که مردم بر جایِ پایِ من محشور می‌شوند.
(📚بحار الأنوار،ط - بيروت، ج‏۱۶، ص: ۱۱۴)


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🔳
◼️


🍂 به خدا قسم، و به خداوندی خدا - یعنی حضراتِ آل الله (علیهم‌السلام)- قَسَم؛ که حتّی وصله و بندِ کفشِ ائمه اطهار (علیهم‌السلام) شناخته نشده است.
که حتّی بندی از نَعلَینِ حضرتِ قنبر غلامِ حضرت مولی(علیه‌السلام) هم، شناخته نشده است.
وای بر احوالِ کسانی که دقائقی از فضائل آل الله(علیهم‌السلام) را غلوّ می‌پندارند و اهل معرفت را به این کوته‌اندیشی و کوتاهی معرفت، رَمی به غلوّ و کفر می‌نمایند و هم خودشان را محروم از ادقّ معارف می‌سازند و هم گاهی راهِ دیگران را برای رسیدن به معارف عالیه، مسدود می‌کنند!


🍃 حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) به حضرت مولی (علیه‌السلام) می‌فرمایند:

🔻『لَوْ لَا أَنِّي أَخَافُ أَنْ يُقَالَ فِيكَ مَا قَالَتِ النَّصَارَى فِي الْمَسِيحِ لَقُلْتُ الْيَوْمَ فِيكَ مَقَالَةً لَا تَمُرُّ بِمَلَإٍ مِنَ الْمُسْلِمِينَ إِلَّا أَخَذُوا تُرَابَ نَعْلَيْكَ‏ وَ فَضْلَ وُضُوئِكَ يَسْتَشْفُونَ بِهِ وَ لَكِنْ حَسْبُكَ أَنْ تَكُونَ مِنِّي وَ أَنَا مِنْكَ تَرِثُنِي وَ أَرِثُكَ الْخَبَرَ.』🔺
اگر نمى‌ترسيدم از اينکه دربارۀ تو آنچه را که نصرانيان در مورد مسیح (ع) گفتند، بگویند (و تو را در تثلیث بیاورند و کوچک نمایند)؛ فضیلتی از تو را فاش می‌كردم تا از هر گروهِ مسلمان (یعنی تسلیم‌شدگانِ مولی ع) كه عبور می‌كردى؛
👈🏻 خاکِ كفش تو را
و زیادیِ آبِ وضويت را براى شفا بگيرند،
ولى این مطلب برای تو بس كه تو از مَن هستی و من از تو هستم، از من ارث مى‌برى و من از تو.

(📚بحار الأنوار، ط - بيروت، ج‏۲۵، ص۲۸۴)

°•❁🔳🔲🔳❁•°

♻️ جمع بندی آنکه؛
مؤمنین به ولایتِ ائمه اطهار (علیهم‌السلام) و برائت از دشمنان ملعون حضرات (ع)، آن وصله‌هایِ نعلین حضرت مولی (علیه‌السلام) هستند و به قدرِ قوّتِ ولایت و برائتشان، خلعِ نَعلین و موتِ نفس دارند و انیّت‌شان، فانی در ائمه اطهار (علیهم‌السلام) است.
و در کربلایِ حقیقت، با نفسی، فارغ از خویش، وارد شده و به عنایتِ حضرتِ ابوتراب (علیه‌السلام)، جلوه‌ای از تربتِ پاکِ وادی مقدّس طُوایِ حسینی (علیه‌السلام) می‌باشند و ندایِ حسینیِ «إِنِّي أَنَا الله رَبُّ الْعالَمينَ» جانشان را سرمست می‌سازد.



︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🔳
◼️

🍃 شخصِ «آزادگی» یعنی؛ حضرتِ حرّ ریاحی (علیه السلام)، که از آزادگی و جلوۀ حقیقتِ «اطلاق» بودنشان، مانع از برگشتِ حضرت سیّدالشهدا (علیه‌السلام) از تجلیّ‌گاهِ کربلا شدند (بحمدالله پیش از این، مقالۀ خاصّ حضرتشان و شرح این دقائق داده شده است. حتماً ان شاءالله به مقالۀ «حضرت آزادگی» رجوع فرمائید 👈🏻 https://t.me/ehsannil2/282
رئیس و سروَر و فتراکِ اِنابه و اِنابه‌کنندگان به سوی نفسِ واحدۀ الهی یعنی ائمه اطهار (علیهم‌السلام) هستند.

◼️ اگر نمی‌دانستیم که یارانِ حضرت سیّدالشهدا (علیه‌السلام) به نصّ روایات و زیارات، ربّانی هستند( 『أَيُّهَا الرَّبَّانِيُّونَ؛📚إقبال الأعمال،ط - القديمة، ج‏۲، ص۷۱۴』)؛ حرکت‌های ایشان اینقدر محلّ دقّت نمی‌بود. ولی یاران حضرت (علیه‌السلام)، جلواتِ خودِ حضرت سیّدالشهدا(ع) می‌باشند.
پس به این دقائق دل بدهیم:

◼️ حضرت حرّ (ع) نعلین شریف خود را به گردن آویختند و به سمتِ حضرت امام سیّد الشهدا(علیه‌السلام) إنابه نمودند.

به صورتِ ظاهرِ نعلین بر گردن آویختۀ حضرت حرّ (ع) دقّت بفرمایید!
که شبیه نعلِ اسب می‌باشد(🧲). اما آن را بر #گردن می‌آویزد و انابه می‌نمایند.

پس باید رِقاب و گردن را بشناسیم. حضرات آل‌الله‌ (علیهم‌السلام) در ادعیه می‌فرمایند:

◄『 خَضَعَتِ الرِّقَابُ لِجَلَالَتِه』►
و همۀ گردنها بر جلالِ او، افتاده‌ و خاضعند.
(📚مصباح المتهجد، ج‏۲، ص۸۰۲)

که ائمه اطهار(ع) می‌فرمایند:

🔻『نَحْنُ جَلال الله‏』🔺
ما
جلالِ باریتعالی هستیم.
(📚بحار الأنوار، ط - بيروت، ج‏۲۴، ص۱۹۶)

🔰 رقاب چه چیزی دارد که رقیبی برای آن نیست و حسبِ ادعیۀ فوق؛ خضوع در برابر حضراتِ 『جَلال الله‏』(ع)، توسّط آن، به اشاره می‌آید؟

قرآن می‌فرماید:
💎﴿ وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ وَ نَعْلَمُ ما تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَريدِ﴾💎
و همانا ما انسان را آفريديم، و مى‏‌دانيم كه نفس او چه وسوسه‏‌اى به او مى‏‌كند، و ما از رشته‌ی رگ‏‌ها به او نزديك‏تريم.
(سورۀ ق،۱۶)

【نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَريدِ】خداوند به ولیّ خود یعنی حضرات آل الله(ع)، از رگ گردن به انسان (و تمام موجودات) نزدیکتر است چرا که ائمه اطهار(ع) 《قُوَّامُ الله عَلَى خَلْقِهِ؛ 📚نهج البلاغة،خطبه‌ی ۱۵۲》 هستند و قیّومیّت معیّه از جلواتِ حضرتشان است. پس خداوند می‌فرماید:

💎﴿يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اسْتَجيبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاكُمْ لِما يُحْييكُمْ
وَ اعْلَمُوا «أَنَّ الله يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ» وَ أَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ﴾💎
اى مؤمنان! نداى خدا و پيامبر را آن‏گاه كه شما را به پيامى حياتبخش می‌‏خواند، اجابت كنيد،
و بدانيد كه خدا ميان انسان و دل او حايل می‌گردد و به حضور او گرد آورده می‌‏شويد.
(انفال، ۲۴)

♦️【أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ】؛ ➣●•

❒ «الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ»؛ دو امر نیست و بینونتِ مطرح شده، بینونَت عزلتی - که در عالَم کثرت مطرح می‌شود و وساطتِ بینِ دو امرِ حدّی است-، نمی‌باشد.
«الْمَرْءِ وَ قَلْبِه»؛ جلواتِ ولیّ خدا (علیه‌السلام) است و بیان‌کنندۀ "الله" تعالی است که خداوند به ولیّ مطلق خویش(ع)، حائلِ مطلق، «أَحْسَنِ الْحَال»، و «محوّل الاحوال» است و بیان و جلوۀ آن؛ 【أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ】 می‌باشد.

💢 بنابراین؛
◪ در تحلیلِ آن تجلیل، بیان می‌شود؛

◭«الْمَرْءِ»؛ جمال و قرارِ خودیّت انسان است.
◮و «قَلْبِهِ»؛ جلال و بیقراریِ خودیّت انسان است.
«يَحُولُ» (که فعلِ مضارع از "حَول" است)؛ حالِ دائمی و مستمرِ حضرتِ حائل(عزّوجلّ) است که جلوۀ «أَحْسَنِ الْحَال»بودنِ او می‌باشد.

مؤمن، آزاد از غیر حقّ است و حالِ خوشِ ایمانی او، دائماً مرآت و آینۀ «أَحْسَنِ الْحَال» بودنِ حضرت حقّ است، که نفسِ این مرآتیّت، انابۀ به حقّ است.
این حقیقت در ترسیم و تنزیل توسّط اصلِ آزادگی و شخصِ آزادگی، حضرتِ حرّ ریاحی(ع) در عالَم انشاء می‌شود.

︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🔳
◾️

◼️ شخصِ آزادگی، حضرت حرّ (ع)، که مُنیب حقیقی و مطلق است آن «الْمَرْءِ» مطلق است که نعلین را نه به دست، بلکه بر گردنِ خویش نهادند.

آن نعلینی که نفسِ تمام انابه‌کنندگان (که احرارِ حقیقی هستند) را به فراگیریِ حُرّیّت، در بر دارد را بر گردنِ و رِقابِ خویش، به صورتِ نعل، آویزان می‌نماید تا در نهایتِ دوئیتِ عالَم کثرت، این انابه انشاء شود و بدین صورت، به سمتِ خیمۀ قلب و حقیقت خود(«قَلْبِهِ»)، یعنی حضرتِ «قَلْبُ اللَّه‏؛📚بحار،ج۳۹،ص۳۴۹» آن «رقیب مطلق» که «رِقابِ خلائق» خاضعِ اوست، حضرتِ قوامِ هستی، سَیّدالشهدا (علیه‌السلام)، انابه می‌نماید و «محوّل الاحوال» را در عوالم انشاء می‌سازد و «أَحْسَنِ الْحَال» بودنِ باریتعالی را متجلّی می‌نماید.

◼️ حقیقتِ انابه را بر گردنِ حضرتِ آزادگی، حرّ ریاحی (ارواحنا فداه) ببینید، و خدای «أَحْسَنِ الْحَال» را [به بینونتِ صفتی]، حائلِ بینِ او و حضرت سیّد الشهدا (علیه‌السلام) طوری مشاهده کنید که هیچ ثَنَویَّت، تَثلیث، و کثرتی بین او و حضرت سیّدالشهدا(ع) و خداوند، و إنابه‌کنندگانی که به دستِ حُرّیَّت او، مُنیب و آزاد گشته‌اند، نیست که نیست که نیست.

◼️ که به انابۀ شخصِ آزادگی، یعنی حضرت حرّ ریاحی(ع)؛ روح و ریحانِ کُشته شدنِ ▪️『أَعْدَى عَدُوِّكَ نَفْسُكَ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيْك‏』▪️در عالَم دمیده و حقیقتِ حُریّت و آزادگی انشاء می‌گردد و «الْأَحْرَار؛📚تحف العقول،ص۲۴۶» که مخلصینِ عباد هستند، در عالم هویدا می‌شوند.


🔥 امّا دیگرانی که سر بر این آستانِ حضرات آل الله(ع) نسائیدند و به کربلای حقیقت، حُسینی نشدند، چه کردند؟

◼️ دشمنان حضرت سیّد الشهدا (علیه‌السلام) بعد از اینکه در نهایتِ خباثت؛ ابتدا یاران حضرت(ع) که مظاهرِ حروفِ اسم اعظم باریتعالی هستند را به شهادت رساندند و سپس، نَفْس خداوند، یعنی؛ حضرتِ سیّدالشهدا(علیه‌السلام) را به شهادت رساندند، در خباثت و نفسانیّت، تمام نشدند! بلکه در خباثت 【مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ مَوْجٌ؛ سورۀ۲۴، آیۀ۴۰】 هستند.
این ملعون‌ها بعد از آن، به ده اسبِ تازی خویش، نعلِ جدید کوبیدند و با مرکبِ خویش بر بدن مطهّر حضرت سیّدالشهدا (علیه‌السلام) و یارانشان تاختند.

◼️ که نعل؛ نفس بود و نعلین؛ نفسانیّت.
و اگر نعلین، نشانی از نفس و مَرکَب انسان است، اسب و مَرکَب، مرتبۀ دیگری از شدّت نفسانیّت است و اشدّ آن؛ نعل تازه زدن بر سُمّ مَرکَب است.
وقتی نعل و اسب با هم باشد، نفسانیّت اندر نفسانیّت است و بیحدّیِ خباثت و چموشی و خودسَری و عناد و دشمنی است.
ده اسب یعنی چهل نعل.
که ده اسب؛ جولانِ باطنیِ خباثت است. و چهلِ نعل؛ جولانِ ظاهری خباثت است. و این؛ یعنی؛ اشدیّتِ در خباثت.

مولی جانم!
آقا جانم!
خــبـر دارم تنـــت غـــارت شد ای عشق
ز نعل ِ تازه هم صحبت شد ای عشق
دگر مُهـــر نمـــازم سینۀ تـــوست
تمام پیکرت تربت شد ای عشق

(وامصیبتاه! ... 💧
«ألَا لَعْنَةُ الله عَلَى القَومِ الظَّالِمِينَ»)

که‌ نعل تازه بر سُمّ مَرکب؛
نشانۀ شدّتِ چموشی نفس، و شدیدترین حالتِ نفسِ گستاخ است که در برابر ولیّ نعمت خویش، تسلیم نیست.
نعل تازه؛
نشانۀ نفسی است که نه اینکه موتش نرسیده و نمی‌خواهد سرِ تسلیم در برابر نفس واحدۀ الهی فرو آورد، بلکه آنچنان معاند است و آنچنان تَفَرعُنی دارد که در عِناد و چموشی، تازه به تازه می‌شود، و خود را تازه می‌کند تا علیه حضراتِ «أَصْلُ الْحَق‏؛ 📚بحار،ج۲۴، ص۹۹» و «نَفْسُ الله تَعالی؛ 📚بحار،ج۹۷، ص۳۳۱» بتازد و جسارت کند.

◼️و این حالتِ خباثت، در شکلِ نعل که حالتِ برگشت شده دارد (🧲) نشانۀ 《تَعَرُّب بَعدَ الهِجرَة》 است (بیابانی شدن بعد از مسلمان شدن که گناه کبیره است؛📚الكافي،ط - الإسلامية،ج‏۲، ص۲۷۷) که نفسیّتِ نفس است، چرا که؛
تَعَرُّب بَعدَ الهِجرَة》 یک فعل کنار افعالِ خبیث دیگر نیست. بلکه به بیانی؛ مصدرِ تمام خبائث است و عمر و ابابکر ملعون که به نفسِ روایات؛ 『أَصْلُ كُلِّ شَرّ؛📚الكافي، ط - الإسلامية، ج۸، ص۲۴۳』 هستند؛ خودِ《تَعَرُّب بَعدَ الهِجرَة》می‌باشند.

(🔔الهی! اهل دقّت، حاضر باشند و همه، بر این دقائق، اهل دقت باشند!)

︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🔳
◾️

🔥 و عمر و ابابکر ملعون، اصلاً به اینکه خودِ 《تَعَرُّب بَعدَ الهِجرَة》 هستند؛ در پوستۀ مسلمانی، #منافقانه وارد شدند.
و این ملعون‌ها، نفسِ خبیثِ «نَعلَین» و «نعل» و بازگشتِ از حقّ و حقیقت هستند.
ألَا لَعْنَةُ الله عَلَى القَومِ الظَّالِمِينَ»)

♻️النّهایة؛
کسانی که در کربلایِ معلّی، قاتلین حضرت سیّد الشهدا (علیه‌السلام) بودند، جنودِ ملعونِ این دو جرثومه‌‌ی فسادند، چنان که حضرت سیّد الشهدا (علیه‌السلام) در لحظاتِ آخرِ شهادتشان، با دست مبارک، مقداری از خون مطهرشان (خون حضرت ع؛ مقام جلال الهی) را برداشتند و سر و صورت و محاسن شریف خود (که مقام جمال الهی است) را به آن آغشته کردند (نشان از اینکه؛ جلال و جمال و در یک کلام؛ ذات الله به این ظلم، شهید شد💧) و می‌فرمایند:

▪️『هكذَا أَكُونُ حَتَّى أَلْقَى جَدِّي رَسُولَ اللهِ وَأنَا مَخْضُوبٌ بِدَمِي وَأقُولُ: يا رَسُولَ اللهِ قَتَلَنِي فُلَانٌ وَ فُلَانٌ.』▪️
این گونه می‌مانم تا جدّم رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را ملاقات کنم، در حالی که به خون خود خضاب کرده‌ام و خواهم گفت: «ای رسول خدا! فلانی و فلانی (ابابکر و عمر ملعون) مرا کشتند».

(📚بحار الأنوار، ط - بيروت، ج‏۴۵، ص۵۳)




«اللّهُمَّ عَذِّبهُم عَذاباً یَستَغیثُ مِنهُ أهلُ النّار»
(📜قسمتی از دعای صنمی قریش)


#یوم_الطفوف_سخن_هفدهم
#فاخلع_نعلیک
🖊🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده 🏴



‎‌‌‌‌‌‎──═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═──
🆔 @ehsannil ✍🏻
↗️ t.me/ehsannil3 ➣ کانال معرفة الحقّ
↗️ t.me/ehsannil2 ➣ کانال اللطائف الإلهیّة
↗️ instagram.com/ehsan_nil 🦋
‎‌‌‌‌‌‎──═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═──
.
بسمه تعالی شانه و جلت عظمته

#دیوانگان‌حضرت‌زینب‌سلام‌الله‌علیها

          محفل انس جمعه ها

به نیابت حضرت ولی عصر عجل الله
تعالی فرجه الشریف و تعجیل در فرج

جمعه ۰۳ شهریور  ۱۴۰۲- از اذان مغرب

اصفهان - میدان لاله - خیابان ‌بعثت
خیابان‌ابوریحان‌(غرب)-کوی۱/۱(فدک)

   #ویــــــــــژه_بــــــــــــــرادران
بسمه تعالی شانه و جلت عظمته

#دیوانگان‌حضرت‌زینب‌سلام‌الله‌علیها

          محفل انس جمعه ها

به نیابت حضرت ولی عصر عجل الله
تعالی فرجه الشریف و تعجیل در فرج

جمعه ۱۰ شهریور ۱۴۰۲- از اذان مغرب

اصفهان - میدان لاله - خیابان ‌بعثت
خیابان‌ابوریحان‌(غرب)-کوی۱/۱(فدک)

   #ویــــــــــژه_بــــــــــــــرادران
.

■ «یوم الطُّفوف»؛ مجمع حیرانی!
● سخن نهم :
#اربعین؛ قوس صعود عالم !

🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🖊🦋 احسان الله نیلفروش زاده 🏴
↗️ https://t.me/ehsannil2/287
┅─┅─═✾🔘✾═─┅─┅

عدد به معدود ظاهر می‌شود. مثلاً اگر گفته شود "۲" ؛ هرگز ۲ را مستقلاً نمی‌شود تصوّر کرد. بلکه به معدودی می‌شود آنرا تصوّر نمود. مثلاً ۲ تا دفتر. حالا می‌شود ۲ را با این دو دفتر تصوّر کرد. یعنی عدد بر معدود عارض می‌گردد تا قابل تصوّر شود.

اعداد و اکمام (کمیّتها) از اینکه تماماً وابستگی هستند، حیثیتِ عدمی‌اند. و آنچه که باعث به اشاره آمدنِ آنهاست، آن است که نفْسِ «لا تعیّنی» است که آن حضرت حقّ تعالی است که :

💠『 هُوَ عَزَّ وَ جَلَّ مُثْبَتٌ مَوْجُودٌ لَا مُبْطَلٌ وَ «لَا مَعْدُودٌ» وَ لَا فِي شَيْ‏ءٍ مِنْ صِفَةِ الْمَخْلُوقِينَ』 💠
(📚 التوحيد، للصدوق، ص: ۱۴۰)

حضرت حقّ به خودیّت خویش که حضرات آل الله علیهم السلام هستند، نَفْس الامرِ معدودات و اعداد است و از آنجا که نفْسِ حقیقی است، آنها را در ذات و کینونت، احصاء کرده است که در ادعیه می‌خوانیم 🔻『 يَا مُحْصِيَ عَدَدِ الْأَشْيَاءِ』🔺(📚مهج الدعوات، ص: ۱۷۹).

وحدانیّت حضرت احد (جلّ جلاله) چون شیئیتِ اشیاء است، هر ذی اشاره‌ای، در نقطۀ کینونت، فریادِ "لا اله الا الله" دارد که حضرت مولی امیرالمؤمنین علی علیه السلام در دعای دهم ذی الحجه می‌فرمایند:

💠〖لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ عَدَدَ اللَّيَالِي وَ الدُّهُورِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ عَدَدَ أَمْوَاجِ الْبُحُورِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ‏ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ‏ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ عَدَدَ الشَّوْكِ وَ الشَّجَرِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ عَدَدَ الشَّعْرِ وَ الْوَبَرِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ عَدَدَ الْحَجَرِ وَ الْمَدَرِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ عَدَدَ لَمْحِ الْعُيُونِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ فِي‏ اللَّيْلِ إِذا عَسْعَسَ‏ وَ فِي‏ الصُّبْحِ إِذا تَنَفَّسَ‏ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ عَدَدَ الرِّيَاحِ فِي الْبَرَارِي وَ الصُّخُورِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مِنْ هَذَا الْيَوْمِ إِلَى يَوْمِ‏ يُنْفَخُ فِي الصُّور〗💠

(📚 إقبال الأعمال، ط - القديمة، ج‏۱، ص: ۳۲۴)

هر معدودی به عدد خویش بازمی‌گردد چرا که عددِ او، عارضِ به اوست. امّا «احد بودنِ» حضرتِ حقّ تعالی، ذاتِ اوست. بنابراین تأویل و بازگشت به عدد ندارد پس 🔻『 الْأَحَدِ لَا بِتَأْوِيلِ‏ عَدَدٍ』🔺 (📚 تحف العقول، ص: ۶۳). کسی که حضرت حقّ را محدود می‌داند، او را معدود می‌شمارد و "احد" بودنِ او را عددی فرض کرده است کنار اعداد دیگر که فرمودند 🔻『 مَنْ حَدَّهُ فَقَدْ «عَدَّهُ» وَ مَنْ عَدَّهُ فَقَدْ أَبْطَلَ أَزَلَه‏』🔺(📚 الكافي، ط - الإسلامية، ج‏۱، ص: ۱۴۰).

«حقّ» که به معنایِ «ثابت» است، آن حقیقتِ لا تعیّن است که شخصِ «کمال» است و به نفْسِ خویش، تمام متغیّرات و متعیّنات را گرفته است و تمام تعیّنات، به سویِ آن لا تعیّن در استکمال است (استکمال = طلبِ کمال).

چون چیزی از شخصِ حقیقیِ عالَم تبیین شد، خواهیم دانست که اوست که به اعداد، جان داده و معنا میدهد. و در هر عددی باشد، او به شخصِ «کمال بودن» و «احدبودن» در آن عدد متجلّی است. بنابراین در هر عددی ظاهر شود، آن عدد، عددِ کامل است و «احد» است.
پس اعدادِ کامل اگر جائی بیان شود، وامدارِ حقیقتِ «احد» است. که «احد» اراده نموده تا کمالِ خویش به جلوه بیاید.

🍂 چون این مقاله در خصوص اسرار اعداد نیست در این خصوص اطالۀ کلام جائز نیست وگرنه حلاوت این معنا، جاذب، امّا رعایتِ قالب کلام، واجب است.
پس برای مقدمۀ مبحثِ #اربعین فقط اشاره‌ای به قدرِ کفایت، به عدد ۴۰ میشود :


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🔲
◼️
🌿 عدد ۴۰، عدد کامل است و حیثیت کمال دارد.

این کمال، از شخصِ حقیقیِ عالَم، رقم خورده و نه اینکه در قیاسِ با اعدادِ قبل و بعد خود، کسبِ کمال کرده باشد.
چهل ابتدائاً اینطور به نظر می‌رسد که به حسب غیر خودش و قبل خودش، چهل محسوب شده و آنوقت «کامل» نامیده شده! به این معنا که ما ۳۹ را در نظر می‌گیریم و بعد وارد ۴۰ می‌شویم و آنوقت تصوّر می‌شود که وقتی می‌گوییم عدد ۴۰ عدد کامل است، به حسبِ ۳۹ و اعداد قبل از آن، آنرا کامل دانستیم!
در حالیکه اینطور نیست. چنین کمالی، کمالِ نسبی است و از نقص به کمال، آمدن است. و در این حال، ۴۱ اکمَل از ۴۰ است. و ۴۰ در قبالِ ۴۱ حرفی برای گفتن ندارد!

پس دقت شود که منظور از کاملِ بودنِ عدد ۴۰، کمالِ نسبی نیست.
چنین چهلی که در قالب و حدّ اعدادْ تخته‌بند است، #عدد_کامل در عالَم حقیقت نیست.

#چهل_حقیقی که #کامل است؛ کامل بودن مِن حیث غیرِهِ نمی‌باشد. بلکه «غیری» اصلاً نیست تا به قیاس با آن بیاید. او هست و همه، تجلیّاتِ اویند.

همۀ اعداد، جلواتِ کامل بودنِ «عدد کامل» هستند. که آن عدد کامل، از اینکه "لَا بِتَأْوِيلِ‏ عَدَدٍ" است، در عِدادِ اعداد آمده است. و امر را به لطافتِ خلوَت، در لفافۀ جلوَت پیچیده است، تا اهلش بر آن حاضر شوند!

کامل بودن چهل، از نفسِ «کمال» است که همۀ خیرات از آن است.

👈⭕️ حضرات آل الله علیهم السلام «نفسِ کمال» هستند که از القاب مطهّرشان «الکامل» است (📚 بحار الأنوار، ط - بيروت، ج‏۴۷، ص۱۱) و حضرات می‌فرمایند 🔻『نحن اصل کلّ خیر』🔺 (📚 کافی ج۸، ص: ۲۴۲) و «اصل کلّ خیر» مبدأ کمال است.
«کامل» اسمی از اسماء خداوندست ("یا کامل" / جوشن کبیر) و حضرت باریتعالی به خودیّت خویش که حضرات آل الله علیهم السلام هستند، «کامل» است.

این نفسِ کمال، بایستی درک شود! که به حسبِ نقص، کامل نیست. بلکه شخصِ کمال است.
نفسِ کمال، خودش کامل، و خودشْ اکمَل است و خود به خود مشغول و مستکفیِ به ذاتِ خویش است.
🔘 او، صمدی است که پهلو و کنار ندارد. غیوری است، که چون نفس الامرِ هر امری است، «غیر» را در غارِ فنا فِکنده ، امّا به سعۀ رحمت، مجالِ جولانش داده.

کمال، اوست. و هر کمالی، ظهورِ اوست.
کامل بودنِ عدد چهل، چنین کمالی است.

⬛️ اربعین، چلۀ شاهدیّت و مشهودیّت نفْسِ کمال در ظهور و جمال است.
برای همین «اربعین» ؛ عَلَم است و در روایت هم زیارتِ اربعین آنطور در عَلَم بودن است که دیگر بیان نمی‌شود که زیارتِ اربعینِ چه کسی؟

اربعین، جلوۀ شخصِ حقیقیِ عالَم، خودیّتِ حضرت حقّ، یعنی حضرات آل الله علیهم السلام، در وِتریّت و فردانیّتِ حقّ، حضرتِ سید الشهدا روحی و ارواح العالمین لذکره الفداء است.
زیارتِ اربعین؛ آن زیارتی است که شاهد و مشهود در نقطۀ کمال جمعند. و آن زیارتِ سیّد الشاهد و المشهود، حضرت «سیّد الشهدا» (ع) در منزلتِ کمالیۀ اربعین است. که در دنباله بیشتر در این خصوص خواهیم خواند.


🍂 به آن حقیقتِ بسیطه، تنزیل مطلب در تبیین لازم است. پس به دلْ همراهی بفرمائید :

در سلسلۀ موجودات، همۀ مخلوقات، در پیِ اشرفِ مخلوقات هستند. موجودات، از نهایت قابلیّت و نیستی، تا برسد به نهایت فعلیّت و هستی، از سیر چهل در عالَم کثرت، به حقیقتِ چهل در عالَم وحدت، طیّ طریق می‌کنند.

︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🔲
◼️

⇦ پس بایستی در «انسان» دقیق شویم و قوسَینِ نزول و صعود او را به وحدتِ شخصیِ حقیقتش نظاره کنیم.

🔲 شواهدی از چلۀ نزول را بخوانیم :

🔹خداوند گِل حضرت آدم (ع) را چهل روز به یدِ الـٰهی خود (یعنی حضرات آل الله ؏) خمیر نمود (🔻『 خَمَّرْتُ طِينَةَ آدَمَ بِيَدِي أَرْبَعِينَ صَبَاحاً』🔺/ 📚عوالی اللئالی ج ۴ ص ۹۸).
که دو دست خداوند، یمین است. و با دو دستْ خمیر کردن؛ می‌تواند به نزول و صعود در عینِ شخصیِ آل الله (ع) اشاره کند. که جمال؛ سیر نزول است، و رفتن به جلال؛ سیرِ صعود.

🔹 چون به مرتبۀ بدَن بنی بشر رسیدم؛ در روایات آمده است که سیر تکمیلیِ سه مرحله از مراحلِ خلقتِ انسان، #چهل_روز طول می‌کشد.

هفت مرحلۀ خلقت به اختصار = طین، نطفه، عَلَقه، مُضغه، عِظام، لَحْم، روح (آیات ۱۲ تا ۱۴ سورۀ مؤمنون).
و سه مرحلۀ منظور = #نطفه ، #علقه ، #مضغه (📚 البرهان، ج‏۴، ص۱۷).

این هفت منزل که منازل التنزیل است، به عینِ شخصِ آن چهل است که مناسبِ عالَم خلق، در تدریج و تحدیدِ اعداد ظاهر می‌شود. امّا جلواتِ وحدانیّتِ شخصِ احد و واحد، کمال مطلق، حقیقتِ حضرتِ احد، حضرات آل الله علیهم السلام است.

ولیّ خدا (ع) ، آن کمال مطلق و وحدانیّت حقیقی است که در هر عددی، احد است و واحد. و چون رخ عیان کند، هفت و ده و چهل و هزار و مانند آن (که همه، معروف به اعدادِ کامل حقیقی هستند)، جلوۀ واحد بودنِ شخصِ اوست. و این منازل، به نفسِ او، معنا می‌شود.

چون حضرتِ احدَش، از خلوَتِ غیب، به جلوَتِ شهود جلوه کرد و چلۀ بیقراری او، در چهلْ چهلِ منزلِ ظهورِ او شعله کشید، سیرِ نزولْ ترسیم شد. و این سیر نزول، به #عین_شخصی او، سیرِ صعود دارد.

🔲 شواهدی از چلۀ صعود را بخوانیم :

🔹 حضرت رسول اکرم (ص) می‌فرمایند:

🔻『 مَا أَخْلَصَ عَبْدٌ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَرْبَعِينَ صَبَاحاً إِلَّا جَرَتْ يَنَابِيعُ الْحِكْمَة مِنْ قَلْبِهِ عَلَى لِسَانِهِ 』🔺
بنده‌ای برای خدا در چهل روز خالص نشود الا اینکه چشمه‌هاى حكمت از قلب او بر زبان او جارى شود.
(📚عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج‏۲، ص:۶۹)

و حضرتِ امام جعفر صادق (ع) می‌فرمایند:

🔻『 مَنْ أَحَبَّ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ حَقَّقَ حُبَّنَا فِي قَلْبِهِ جَرَى يَنَابِيعُ الْحِكْمَةِ عَلَى لِسَانِه ...』🔺
کسی که اهل بیت (ع) را دوست بدارد و حق محبّت ما را در قلبش بجا آورد، چشمه‌های حکمت بر زبانش جاری می‌شود.
(📚 بحار الأنوار، ط - بيروت، ج‏۲۷، ص۹۰)

این دو حدیث، دو بیان از یک حقیقت است.
👈 خودِ محبّت آل الله (ع)، اخلاصِ چهل روزه است.
این مطلب، نفیِ چلۀ اخلاص نیست. بلکه حقیقت را بیان می‌کنم. که چِلّۀ اخلاص، پله پله جدا شدن از انیّت و فانی شدن در حقیقتِ «چهل» است.
#چله_اخلاص ؛ ظهورِ تحقّق آل الله (ع) در جانِ چله‌نشین است.
و نقطۀ اخلاص، همان نقطۀ تحقّق حقانیّت حبّ است.

🔹در روایات آمده است که نهایت کمال انسان در چهل سالگی است.
🔹مدّت توقّف بنی اسرائیل در بیابان تیه جهت تکمیل توبه و ایمان، چهل سال به طول انجامید.
🔹در روایات، قدرتِ مؤمن را با چهل مرد برابر دانستند.
🔹اکثر انبیاء الهی (ع) در چهل سالگی به پیامبری مبعوث شدند که همه، چیزی از بعثتِ شخصِ بعثت، یعنی حضرت رسول اکرم (ص)، در سن چهل سالگی حضرتشان است.

برسیم به اینجا که ؛
🔹در شهادت حضرت سیّد الشهدا (ع) آسمان و زمین و هر آنچه در آن است #چهل_روز_گریست .
گریستن هم نزول است و هم صعود.
🔹و نیز برای عدد چهل آمده است که زائر امام حسین (ع) #چهل_سال_زودتر از سایر مردم به بهشت می‌رود.

امّا ، ...
وا مصیبتاه که ...

◼️ رأس مطهر حقیقتِ هستی حضرت سیّد الشهدا (ع) به همراه رئوس مطهّر یارانِ با وفایِ حضرتشان، چهل «منزل» (مکان) تا شام برده می‌شود.
◼️و چهل «منزل» دستانِ ید اللّهی و جِسم ملکوتی واسطۀ مطلقۀ باریتعالی، حضرت سیّد الساجدین، زین العابدین ، تاج البکائین ، امام الجنّ و الانس حضرت علی ابن الحسین (ع) به غـُل و زنجیرِ جامعه، مغلول و بسته می‌شود.
◼️و در اربعین (زمان) رئوسِ مطهّر، به ابدان منوّر، توسط ولیّ خدا حضرت امام سجاد (ع) برگردانده می‌شود.


••●🔽●••
⚠️ نکته‌ای در حاشیه که برای ادامۀ بحث لازم است:

در این چله‌های مذکور، دقّت بفرمائید که چهل منزلِ مکان و چهل منزلتِ زمان مطرح شده است. برای همین یک اشارۀ کوتاه برای لطیفۀ زمان و مکان بایستی بیان شود تا از آن در ادامه استفاده کنیم :

⌛️ زمان «در عالم اشارات»؛ کمیّتی متصّل، امّا در بیقراری است.
«کمیّت» است، چون مشتمل بر آنات است. آنی می‌رود و متصلاً آنی دیگر آغاز می‌شود. و این حالِ بیقراری زمان در عالم اشاره است.

اما مکان؛ کمیّتی است در قرار.

زمان، که در بیقراری جلالی است؛ باطنِ مکان است.
و مکان که در قرارِ جمالی است؛ ظاهرِ زمان است.

🔲 که تحلیلاً بیان می‌شود:
⌛️ زمان؛ خلوتِ جلالیِ مکان است.
🌐 و مکان؛ جلوَت جمالیِ زمان است.

••●🔼●••

🔲
◼️

👈 دقت شود که رأس مطهّر حضرت سیدالشهدا (ع)، رأس واسطۀ مطلقه است. که ریاسَت و صمدیّتِ وحدت را به خالیِ نِی و نیستیِ کثرت به جلوه آورده.

حضرت سیّد الشهدا (ع) ظهورِ تامّ التمام ذات حقّ تعالی هستند که اسم مستأثره می‌باشند. و هفتاد و دو یار ایشان، هفتاد و دو حرفِ اسم اعظم، که مُندَک و فانی در اسم مستأثرند. و عالَم اسماء، مدّ الظلّ حضرتشان است.و ایشانند، راسِم (رسم کننده) و جامعِ هستی (جمع کننده).

🌾 حضرت سیّد الشهدا (ع) قرآن و حقیقتِ قرآن هستند (『 كِتَابُ‏ اللَّهِ‏ النَّاطِقُ‏ وَ الْقُرْآنُ الصَّادِق』 / الإحتجاج للطبرسي، ج‏۱، ص: ۹۹). سَر مطهّر آن والا مقام که سِرّ الهی است، بر سَریرِ نِی، در غربت و مظلومیّت، قرآن تلاوت می‌فرمایند.
(وا غریباه!)

🌟 یکی از معانی "قرآن" ، جمع و مجموع است. زیرا "قرأ" به معنای جمع کردن است.
قرآن به حضرات آل الله(ع)، مقام جمع الجمع است و همۀ موجودات به انشاءْ بودنِ قرآن، انشاء شده و در قرآن جمعند که می‌فرماید 💎【 وَ لا رَطْبٍ وَ لا يابِسٍ إِلاَّ في‏ كِتابٍ مُبين‏】💎 (و هيچ تر و خشكى نيست مگر اين كه در كتابى روشن است / سورۀ انعام، آیۀ ۵۹).

🍃 رأس مطهّر حضرت سیّد الشهدا(ع) بر بالای نی، قرآن تلاوت نمود. قرآن انشاء است و نه خبر و تلاوت آن توسط حقیقت آن، انشاءِ کائنات و عوالم است.
🍁 رأس که حیثیتِ رفعت و جلالت و ریاست را داراست، از سعۀ خود، به دشمنان خود مجال میدهد و چهل منزل تا شام ره طی می‌کند.
دستان ولیّ الله(ع) حضرت سجّاد(ع) نیز در این مسیر، به حسب ظاهر بسته است و در حقیقت و باطن، "يَداهُ مَبْسُوطَتان‏" که قرآن می‌فرماید:

💎【 وَ قالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ
غُلَّتْ أَيْديهِمْ
وَ لُعِنُوا بِما قالُوا بَلْ يَداهُ مَبْسُوطَتان‏】💎

و يهود گفتند: دست خدا بسته است.
دست‏هاى خودشان بسته باد!
و به سزاى اين [ناروا] كه گفتند از رحمت خدا دور گشتند بلكه دو دست او باز است‏
(سورۀ مائده، آیۀ ۶۴)

◼️ همۀ جولان دادنهای دشمنان آل الله (ع) به مجال و میدان دادن امام (ع) صورت گرفت و تمام ملعنت، برای این دشمنان و این دشمنی است.
🌑 "شام"، نهایتِ "مَشئـــَـمه" و شوم بودن و ملعونیّت عالم کثرات است (مقالاتی در این خصوص نگاشته شد که توفیق ارائه نبود).
رأس مطهّر حضرت(ع) که حیثیتِ جلال و رفعتِ حضرت حقّ است، در نهایتِ غربت و مظلومیّت، با طیّ ۴۰ منزلِ نزول، تا مشئمۀ «شام» که نقطۀ شوم بودنِ عالَم کثرات است، تا نهایتِ حضیض عالم کثرات را ترسیم می‌نماید.
چون این ۴۰ منزل، ۴۰ منزلِ قوسِ نزول است، مناسبِ قوس «نزول»، «منزل» و مکان است که آن حقیقتِ به مجال خودش در عالم کثرات تنزیل می‌شود.

🌕 وقتی سیر نزول کامل شد و رأس مطهّر حضرت سیدالشهدا (ع) و رئوس مطهّر هفتاد و دو یار حضرت (ع)، ترسیمِ سیر نزولی عالَم اسماء را نمودند، در «اربعین» یعنی در مافوقِ مکان، بلکه در زمان و آن هم در روح زمان، به اصلِ خویش بازمی‌گردند. این قوس صعود است، که مناسب قوس صعود، منزل و مکان نیست، بلکه فراتر از منزل است هر چند در کلام آنرا «منزل» بخوانند. ولی «منزلی» مناسبِ خودش است و نزول نیست، و بلکه صعود است و مدارجِ کمال.
از این رو اشاره‌ای که برای بازگرداندنِ رأس مطهّر شهدای کربلا (ع) شده است، زمان است و آن "اربعین" است و نه چهل منزل.
فرمودند در اربعین حضرت سیّد الساجدین (ع) رئوس مطهّر را به ابدان منوّر واصل ساختند.

💫 بنابراین رئوس مطهّر، «چهل منزل» در قوس نزول و ترسیم عوالم آمدند. و در «اربعین» و با بازگرداندنِ رئوس مطهّر به اصل خویش، قوس صعود عوالم تکمیل شد که:
🔻"کــُلّ شي‏ء يرجع إلى أصله و جوهره و عنصره‏"🔺
(📚بحار الأنوار، ج‏۶۴، ص: ۱۰۶)


تا اینجای مطلب ان شا الله روشن شده باشد.
⚜️ هر یک از این اشارات، بسطی در سخن میطلبد و برای اهل دقّت، محلّ تأمّل و تدبّر است.

︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🔲
◼️

🍃 جناب جابر ابن عبد الله انصاری هم که بخاطر کهولت و نابینا بودن و مهمّتر از آن مأمور بودن برای مسئولیّتی مهمّ (!) نتوانست به حسب ظاهر در کربلا حضور داشته باشد، در این سلسله امر بزرگی را بر دوش می‌کشد!

ایشان زائر اربعین حضرت سیّد الشهدا (ع) است.
زیارت، "حضور الزائر عند المزور" است. زائر به زیارتش، فانی در مزور می‌شود که در زیارت حضرت بقیة الله (ع) در سرداب مطهّر می‌خوانیم🔻〖 اللَّهُمَّ عَبْدُكَ الزَّائِرُ فِي فِنَاءِ وَلِيِّكَ الْمَزُورِ〗🔺 (خدایا عبد تو زائر است که در فنای ولیّ توست که او مزور است./📚المزار الكبير،لابن المشهدي،ص۶۵۹).

⛅️ جابر بعد از غسل در فرات، به دو لُنگ (مانند کفن)، خود را پوشانید و به بدن سُعد پاشید. و با قدمهای آهسته و در حالِ ذکر خدا بسوی مضجع مطهّر حضرت سیدالشهدا (ع) رفت. دست بر بالای تربت حضرت (ع) گذاشت و در این حال بیهوش شد. عطیه آب بر صورت او پاشید و وقتی بهوش آمد سه مرتبه یا حسین فرمود. (📚 بحار الانوار ج‏۶۵، ص۱۳۹)

👈 (تمام این ده مرحله چون اسرار دارد، ان شاء الله در انتهای این مطلب چیزی از آن بیان می‌شود)

بعدِ سلام و زیارت و جملاتی، چنین فرمود :

🔻"وَ الَّذِي بَعَثَ مُحَمَّداً بِالْحَقِّ لَقَدْ شَارَكْنَاكُمْ فِيمَا دَخَلْتُمْ فِيه‏"🔺
سوگند به خداوندى كه محمّد (ص) را براستى برانگيخت ما هم در مصائبى كه بر شما وارد شد شريک هستيم‏.

غلام او، عطیه ، از این مطلب تعجّب کرد. جابر فرمود :

🔻" يَا عَطِيَّة! سَمِعْتُ حَبِيبِي رَسُولَ اللَّهِ ص يَقُولُ مَنْ أَحَبَّ قَوْماً حُشِرَ مَعَهُمْ وَ مَنْ أَحَبَّ عَمَلَ قَوْمٍ أُشْرِكَ فِي عَمَلِهِمْ وَ الَّذِي بَعَثَ مُحَمَّداً بِالْحَقِّ نَبِيّاً إِنَّ نِيَّتِي وَ نِيَّةَ أَصْحَابِي عَلَى مَا مَضَى عَلَيْهِ الْحُسَيْنُ وَ أَصْحَابُه‏"🔺
اى عطيه از دوست خود رسول خدا صلّى اللَّه عليه و اله شنيدم فرمود: هر كس قومى را دوست بدارد خداوند آنها را در ثواب اعمال آنان شريك مى‏گرداند، سوگند به خدائى كه محمد را براستى برانگيخت و او را به نبوت برگزيد، نيت من و ياران من با آنها يكى می‌باشند.

🌸 جابر کیست؟
«جابر» بن عبد الله انصاری از یاران خاصّۀ حضرات آل الله (ع) است. او "منّا اهل البیت(ع)" است («يَا جَابِرُ وَ أَنْتَ‏ مِنَّا؛📚 الإختصاص، ص۲۲۳») و به فنای در آل الله (علیه السلام)، حسابش، حساب حضرات آل الله (ع) می‌باشد. پس دقت کنیم:

👈 نام مبارکِ "#جابر"، وصفِ مبارک اوست. ایشان "جابر" هستند و جبران کنندۀ شکستگان و در راه ماندگان سیر الی الله. و کلماتی که می‌فرماید که ما نیز با شما شهدای کربلا شریک هستیم، بردنِ و فانی کردنِ در راه ماندگان از محبّین آل الله (ع) است.

🔰 در وصف او امام جعفر صادق (ع) می‌فرمایند:

🔻『 رحم الله جابرا، إنه من فقهائنا، إنه كان يعرف تأويل هذه الآية:
【إِنَّ الَّذِي فَرَضَ عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لَرادُّكَ إِلى‏ مَعادٍ】
👈أنه في
#الرجعة🔺
خدا جابر را رحمت کند. او از فقهای ما بود که همانا تأویل این آیه را میدانست
«بى‏ترديد، همان كه اين قرآن را بر تو واجب كرد تو را به جايگاهت باز مى‏گرداند»
که در مورد #رجعت است.

(📚 البرهان،ج‏۴،ص۲۹۳)

اربعین، چِلۀ باطنی همۀ محبّین آل الله (ع) است. مَشائی و پیاده به زیارت رفتنشان، مَشیِ باطن تا ظاهر ایشان بسوی مقصد و مقصود عالم، یعنی حضرت سید الشهدا (ع) است. سیرِ استکمال، و رجعت به حقیقة الحقائق است.
👈 حضرت جابر (ع)، مُدرِک (درک کننده) #رجعت و راجِع (رجعت دهندۀ) وجود به #مبدأ_الوجود است.

مؤمنین ازلاً و ابداً در آرزوی پیوستن به شهدای کربلا هستند و به این شوق به دنیا آمدند و ندای باطن تا ظاهرشان چنین است:

☀️" يَا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَكُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِيما"☀️
ای کاش با شما بودم، پس به رستگاری عظیم می‌رسیدم.

و امّا رشحه‌ای از نوع زیارتِ حضرت جابر (ع) :

💠 فلَمَّا وَرَدْنَا كَرْبَلَاءَ دَنَا جَابِرٌ مِنْ شَاطِئِ الْفُرَاتِ «فَاغْتَسَلَ»
💠 ثمَّ «ائْتَزَرَ بِإِزَارٍ وَ ارْتَدَى بِآخَرَ»
💠 ثمَّ فَتَحَ صُرَّةً فِيهَا «سُعْدٌ» فَنَثَرَهَا عَلَى بَدَنِهِ
💠 ثمَّ لَمْ يَخْطُ «خُطْوَةً» إِلَّا «ذَكَرَ اللَّهَ»
💠 حتَّى إِذَا دَنَا مِنَ «الْقَبْرِ» قَالَ «أَلْمِسْنِيهِ»
💠 فأَلْمَسْتُهُ فَخَرَّ عَلَى الْقَبْرِ «مَغْشِيّاً» عَلَيْهِ
💠 فرَشَشْتُ عَلَيْهِ شَيْئاً مِنَ «الْمَاءِ» فَأَفَاقَ
💠 ثمَّ قَالَ «يَا حُسَيْنُ» ثَلَاثا.

جابر بعد از «غسل در فرات»، به «دو لـُـنگ» (مانند کفن)، خود را پوشانید
و به بدن خود، «سُعد» پاشید
و با «قدمهای» آهسته در حالیکه «ذکر خدا» را می‌گفت، بسوی «مضجع مطهّر» حضرت سیدالشهدا (ع) رفت.
«دست» بر بالای قبر مطهّر حضرت (ع) گذاشت ،
و در این حال «غش» کرد.
عطیه «آب» بر صورت او پاشید
و وقتی بهوش آمد سه مرتبه «یا حسین» فرمود.

(📚 بحار الانوار ج‏۶۵، ص۱۳۰)

°•❁🔳🔲🔳❁•°


🔲
◼️

❖➊❖ غسل در فرات : ➣●•

چیزی از فرات بدانیم :

🔰 حضرت امام جعفر صادق (ع) می‌فرمایند:

🌊 🔻〖 إِنَّهُ (الفرات) مِنْ شِيعَةِ عَلِيٍّ ع وَ مَا حُنِّكَ‏ بِهِ‏ أَحَدٌ إِلَّا أَحَبَّنَا أَهْلَ الْبَيْتِ〗🔺
فرات از شيعيان على عليه السلام است. هيچ كس كامَش به آن برداشته نمی‌شود مگر اينكه ‏ما اهل بيت (ع) را دوست دارد.
(كامل الزيارات، ص۴۹)

قرآن می‌فرماید:

💎【 وَ هُوَ الَّذي مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ هذا «عَذْبٌ فُراتٌ» وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ وَ جَعَلَ بَيْنَهُما بَرْزَخاً وَ حِجْراً مَحْجُوراً】💎
و اوست كسى كه دو دريا را به هم پيوست، اين يكى شيرين و گوارا و آن يكى شور و تلخ است، و ميان آن دو مانع و حايل جدا كننده قرار داد [كه همديگر را دفع مى‏كنند].
(سورۀ فرقان، آیۀ ۵۳)

💧"ماء عَذْب" در گوارایی آنطور است که اوّلاً در خودش اطلاق دارد و ثانیاً در شاربش نیز اطلاق دارد بطوریکه به شاربش ضرر نمیزند. یعنی نوشانده میشود و خاصیّتش را می‌بخشد و از بدن شارب خارج میشود و هنوز عَذْب است و گوارا نه اینکه در دهان شیرین بود ولی امر خلافی را با بدن شارب کرد.

غسل کردن جناب جابر در فرات که جلوۀ ولایتِ حضرات آل الله(ع) است، غسل دادن تمام در راه مانده‌های کربلاست.


❖➋❖ بستن لُنگ : ➣●•

صورت ظاهر بستن لُنگ و پارچه، صورتی از کفن پیچ کردن است. منتها حداقل کفن، سه تکه است. به نامهای لُنگ، پیراهن و سرتاسری.
امّا جناب جابر، سرتاسری را استفاده نکردند. این اولاً نهایت شوق است که مشتاق، برای محبوبش سر از پا نمیشناسد. ثانیاً تأسی به ارباب بی کفن است. منتها برای ادب، سرتاسری را به تن نمی نماید.

🍃 امّا میّت کیست؟
مؤمن حقیقی چون میّت است که تسلیم محضِ مولایش میباشد که آمده است :

🔻"العبد بين يدي الله تعالى كالميت‏ بين‏ يدي‏ الغاسل يقلبه كيف يشاء لا يكون له حركة و لا تدبير"🔺
عبد بین دو دست خدای تعالی است مانند مرده ای بین دو دست غسّال که آنطور که میخواهد او را میگرداند و این عبد حرکت و تدبیر ندارد.

🔰 و قرآن می‌فرماید:

💎【 يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ «وَ لا تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ»】💎
اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! چنان كه سزاوار خداست تقوا پيشه كنيد، و زينهار كه بميريد و تسلیم نباشيد.
(سورۀ آل عمران، آیۀ ۱۰۲)

تسلیم حضرات آل الله (ع) بودن، موت شخص را قبل از فوتش می‌رساند. موت به معنای ساده یعنی دل کندن از ماسوای خدا که حضرت رسول اکرم (ص) می‌فرمایند؛«موتوا قبل ان تموتوا؛ بمیرید قبل از اینکه شما را بمی‌رانند؛📚بحار الأنوار، ج‏۶۹، ص۵۹).

جناب جابر به این کفن پیچ کردن، موت همۀ در راه مانده‌های کربلا را رقم میزند.


❖➌❖ پاشیدن "سُعد" بر بدن ➣●•

"سُعد" که از مادۀ "سَعَد" میباشد، نوعی مُشک است. نام آن نیز وصف آن است که هر سعادتی از ولایت حضرات آل الله (ع) است و سُعد، بهره‌ای از آن دارد. امّا پاشیدن آن بر بدن را باید بیابیم.

☘️ طبق روایات؛ بدنِ مؤمن از جایی است که روح کفار خلق شده است. همین است که گاهی بدن مومن در راه خدا لنگان می‌‎شود.
جناب جابر با پاشیدنِ "سُعد"، کفار را برای راحتی مومنین آرام میکند. چنانکه در هنگام گرفتن وضو فرموده‌اند که شستن دست راست، عنایت به اصحاب یمین است و شستن دست چپ، آرام کردنِ اصحاب شمال برای راحتی اصحاب یمین است. مسح پای راست عنایت و رسیدگی به حیوانات حلال گوشت و گیاهان و بطور کلّی، طیّبات است و مسح پای چپ رسیدگی به حیوانات حرام گوشت و خبیثات است تا مزاحم مومنین نشوند.

جناب جابر به پاشیدن "سُعد" بر بدن همۀ سلسلۀ موجودات را به سمتِ اصل خویش آرام می‌نماید.


❖➍❖ ذکر خدا : ➣●•

ذکر خدا، ظهورِ حضور مذکور است. ذاکر از اینکه خداوند در او حضور دارد، ذکر خدا میکند که در حدیث قدسی حضرت حقّ تعالی می‌فرماید؛ «أنا جلیس مَن ذکرني». تمام سلسلۀ موجودات چه بدانند و چه ندانند، در ذکر حقّ تعالی هستند که قرآن می‌فرماید:

💎【 وَ إِنْ مِنْ شَيْ‏ءٍ إِلاَّ يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لكِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبيحَهُم‏】💎
و هيچ موجودى نيست مگر اين كه به ستايش او تسبيح مى‏گويد، ولى شما تسبيحشان را نمى‏فهميد.
(سورۀ اسراء، آیۀ۴۴)

ذکر جناب جابر در هنگام قدم زدن به سمتِ قبر مطهّر حضرت سیدالشهدا (ع) ، ظاهر کردنِ حضرت حقّ در تمام موجودات است.


❖➎❖ قدمهای آهسته به سمت مضجع مطهّر : ➣●•

"خطوه" آهسته قدم زدن است. قدم زدن، بجای با مَرکــَـب رفتن؛
🔸اوّلاً ، ادب است.
🔸ثانیاً ، نهایتِ شوق به مقصد است که به تدبیر برای تهیّه مرکـَب نمی آید.
🔸ثالثاً ، با قدم رفتن نسبت با مرکب رفتن، مربوط به روح است که در زیارت عاشورا می‌خوانیم "و ثبت لی «قدم» صدق عندک مع الحسین و اصحاب الحسین الذین بذلوا مهجهم دون الحسین علیه السلام".

پس قدم زدن جناب جابر، جبران و ثبوتِ اقدامِ تمام موجودات و واماندگان راه عشق است.

🔲
◼️

❖➏❖ مضجع مطهّر : ➣●•

در زیارت مفجعۀ حضرت سیدالشهدا (ع) می‌خوانیم:

🔅『 وَ فِي قُلُوبِ مَنْ وَالاهُ قَبْرُهُ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا غَرِيبَ الْأَوْطَان』🔅
و قبر شما (امام حسین ع) در قلوب کسانی است که ولایت شما را دارند. سلام بر تو این کسی که غریب وطنها هستی.

👈 که "اوطان" جمعِ وطن است. قبر حضرت سیدالشهدا در قلوب تمام محبّین است. از این رو به جمعِ محبّین، "غریب الاوطان" فرمودند و نه "غریب الوطن".
قبر در قبر، مقام وحدت است. و قبر در قلوب، مقام وحدت در کثرت است.
جناب جابر، که به قلب و دل، زائر الحسین (ع) بود، قبر در قلوب (وحدت در کثرت) را به اصلش (وحدت) بازگرداند.


❖➐❖ دست : ➣●•

(در مورد دست و انگشت و انگشتر در مقالاتِ علامات مومن مطالب مفصلی روزی شد که توفیق ارائه، رفیق نشد).
دست شخص، مدّ خودیّت شخص است. در قیامت که نامۀ اعمال به دستان داده میشود، صرفاً اینطور نیست که پرونده‌ای خارج از این شخص باشد و به دست راستش دهند و او از اصحاب یمین شود. و یا به دست چپش دهند و او از اصحاب شمال شود.
بلکه خودیّت او، مجسم به کتاب است و سرتاسر وجود اصحاب یمین، یمین است. و سرتاسر وجودِ اصحاب شمال، یسار است. از این رو حضرت خاتم الانبیاء (ص) می‌فرمایند:

🔶『 الْمُتَحَابُّونَ فِي اللَّهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى أَرْضِ زَبَرْجَدَةٍ خَضْرَاءَ فِي ظِلِّ عَرْشِهِ‏ عَنْ يَمِينِهِ وَ كِلْتَا يَدَيْهِ يَمِينٌ‏』🔶
كسانى كه در راه خدا با همديگر دوستى كنند روز قيامت بر روى يک زمين از زبرجد سبز در سايه عرش خدا سمت راست آنانند، هر دو دست آن راست است.

(📚 الكافي، ط - الإسلامية، ج‏۲، ص: ۱۲۶)

بیعت کردن، با دست صورت می‌گیرد.
👏 مختصر عرض می‌کنم؛ بیعت، برگرداندنِ خویشتنِ خویش به اصلِ خویش است.

👏 دست گذاردنِ جناب جابر بر قبر مطهّر حضرت سیدالشهدا (ع) برگرداندنِ تمام در راه مانده‌ها به اصل و اساس خود، یعنی حضرات آل الله (ع) است. که در جامعۀ کبیره می‌خوانیم 🔻『 إِيَابُ‏ الْخَلْقِ‏ إِلَيْكُمْ‏ وَ حِسَابُهُمْ عَلَيْكُم』🔺. چرا که حضرت خاتم الانبیاء (ص) می‌فرمایند 🔻『 أنا من‏ اللّه‏ و الكلّ منّي』🔺 (من از خدا هستم و همه از من هستند. / 📚مشارق الانوار، ص: ۴۴) و امام محمد باقر (ع) می‌فرمایند ▪️『 كُلّ شيءٍ يرجع إلى أصله』▪️ یعنی هر چیزی به اصلش برمی‌گردد (📚بحار الأنوار ، ج۶۴، ص: ۱۰۶) و قرآن می‌فرماید 💎【كَما بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ】💎(همان گونه كه شما را پديد آورد بر می‌گرديد/ سورۀ اعراف، آیۀ ۲۹).


❖➑❖ غش کردن : ➣●•

داستان مدهوش شدن حضرت موسی (ع) به محض تجلّی ربّ العالمین را به یاد بیاورید. در روایات آمده است که حضرت موسی (ع) به موت رسید و "مَن یمُت یرَنی".غش کردن در اینجا، موت است و فنا.
غش کردن جناب جابر موت تمامِ در راه مانده‌های محبّین است.
آنانکه در عاشورا در مصرع عشق، جان ندادند، به این صاعق شدن ، ان شاء الله واصلِ به عشّاق وادیِ حقیقت خواهند بود.


❖➒❖ آب پاشیدن : ➣●•

آب؛ ولایت است که حیات هر شیئی است که قرآن می‌فرماید 💎【 وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ كُلَّ شَيْ‏ءٍ حَيٍّ 】💎 (هر چيزى را از آب، حیات دادیم / انبیاء ۳۰).
این آب پاشیدن، حیات و بقای بعد از فناست. که تمام محبّین در راه مانده به این آب پاشیدن، به عین فنای از خود، در بقای حضرت سیدالشهدا (ع) زنده و حیّ خواهند بود.


❖➓❖ سه بار بیانِ "یا حسین" : ➣●•

چون حیات بعد از موت حاصل شد، چشم به ولی نعمت و حقیقت عالم، آن مزور علی الاطلاق باز میشود. جناب جابر با این ۳ بار بیان "یا حسین" ، امام حسین (ع) را در ذات و صفت و فعل همه محبّین نمایان می‌نماید. و دنیا و برزخ و قیامت همۀ محبّین در راه مانده را با سه بار بیان "یا حسین" از باطن به ظاهر می‌آورد.


👈 ده مرحله برای عبد سالک کامل گشت و 💎【 تِلْكَ عَشَرَةٌ كامِلَة】💎 (بقره ۱۹۶) از حقیقتِ کمال، ترسیم شد.
به زیارتِ «جابرِ» اهلِ ولا در اربعین حقیقت، ان شاء الله همۀ طالبین در راه مانده، واصلین به محبوب خواهند بود.




🔻『 فَمَعَکُمْ مَعَکُمْ لامَعَ عَدُوِّکُمْ
❖صَلَواتُ اللهِ عَلَیْکُمْ
❖وَ على اَرْواحِکُمْ
❖وَ اَجْسادِکُمْ
❖وَ شاهِدِکُمْ
❖وَ غــاَّئِبِکُمْ
❖وَ ظاهِرِکُمْ
❖وَ باطِنِکُمْ
آمینَ رَبَّ الْعالَمینَ.』
🔺
(📚 قسمتی از زیارتنامۀ اربعین)







#یوم_الطفوف_سخن_نهم
#اربعین
#اربعین_قوس_صعود_عالم
🖊🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده 🏴



‎‌‌‌‌‌‎──═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═──
🆔 @ehsannil ✍🏻
↗️ t.me/ehsannil3 ➣ کانال معرفة الحقّ
↗️ t.me/ehsannil2 ➣ کانال اللطائف الإلهیّة
↗️ instagram.com/ehsan_nil 🦋
‎‌‌‌‌‌‎──═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═──
.