Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
🔹
✴️ جزا را باید بشناسیم تا ان شاء الله لطیفۀ این فرمایش نورانی به جان بنشیند:
🔸اگر جزا، حقیقی باشد، منفصل از عمل نیست، بلکه حقیقتِ عمل است.
در قیامت، جزای اعمال را نشان میدهند. یعنی حقیقتِ اعمال را نشان میدهند که اگر ان شاء الله خَیر باشد، نور است. و اگر العیاذ بالله شرّ باشد، نار است.
اعمال و تجسّم اعمال، جدای از شخص نیست بلکه خودیّت شخص است. پس جزایش نیز، ظهور حقیقتِ عمل است.
👈 برای همین هم نفسِ عامل (عمل کننده)، در گرویِ عملش است که فرمود🔻【 كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ رَهينَةٌ】🔺(مدثّر 38).
اگر #عمل، و #عامل دو مطلب جدایِ از هم باشند؛ معنا ندارد که عامل را برای آن عمل، عقاب کرده یا ثواب دهند.
امّا ؛
🍃 عمل، جانِ عامِل است و برخاسته از آن جان، در ظهورِ آمده است.
♻️ پس تا اینجای سخن؛
جزای یک عمل، نمیتواند کمتر از آن باشد که اگر چنین شد، جزای آن عمل، تمامْ نبوده و چیزی از جـــزا داده شده است.
بلکه اصحّ این است که گفته شود: اصلاً جزای آن عمل نبوده که داده شده.
العیاذ بالله که خداوند پیمانۀ کوچک بریزد. هرچه هست، کریم است و جزایِ کریمانۀ او، تطوّرات و تجلیّات کرم اوست.
🌱روزه، سراسر رؤیت و مشاهده است که حضرت خاتم الانبیاء (صلی الله علیه و آله) میفرمودند:
🔻『 صومُوا لِرُؤْيَتِهِ وَ أَفْطِرُوا لِرُؤْيَتِه』🔺
به رؤیت روزه بگیرید و به رؤیت افطار کنید.
(📚 عوالي اللئالي، ج ۲، ص: ۲۳۳)
🌙 که این حقیقت، تا رؤیتِ ظاهر هم کشیده شده است و در دیدن هلال ماه و شفق خورشید، در بدو و ختم ماه مبارک رمضان منظور است.
🔷 اما مطلب ما بر سر عرفان این قضیه است.
رؤیت و مشاهده در عالم نور مطرح است و کلام حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) از شدّتِ «بود»، تا امرِ «صومُوا» و «أَفْطِرُوا» آمده است یعنی:
🌙 از اینکه "صیام"، رؤیت است و "افطار"، رؤیت است؛ این حقیقت تا امرِ به رؤیت در ظاهرترین مرحله که دیدن هلال و شفق در طلوع و غروب است، ممدود و کشیده شده.
👁🗨 در رؤیت و مشاهده؛ شاهد و مشهود در #مقام_شهادت ، یکی میشوند و از این رو صوم بر خلاف اعمال عبادی دیگر، تقسیم نمیشود چرا که دوئیتی در کار نیست. در نتیجه خداوند در حدیث قدسی میفرماید 🔻《 الصَّوْمُ لِـــي》🔺(روزه برای من است. / 📚الكافي، ج۴، ص: ۶۳).
و چون تماماً این عمل (روزه) برای خداست، جزایش نیز غیر از خدا نیست چرا که میفرمایند:
🔻『 مَن كانَ لله كانَ اللهُ لَه』🔺
کسی که برای خدا بود، خدا برای اوست.
(📚 بحار الأنوار، ج۷۹، ص: ۱۹۷)
🔰 و در نتیجه در همان حدیث قدسی خداوند میفرماید:
🔸【 الصَّوْمُ لِــــي وَ أَنَا أَجْزِي به】🔸
(📚 مصباح الشريعة، ص: ۱۳۶)
↲🔹در مرتبۀ پائینتری از معرفت؛
"اجزي"، فعل معنا میشود. و در نتیجه حدیث بدین معناست که ؛
من به این عمل (روزه) جزا میدهم.
این درست است، ولی تمام نیست!
↲🔹در مرتبۀ بالاتر از معرفت؛
"اجزيٰ"، فعل نیست، بلکه اسم مفعول است و خبر برای مبتدای "أنا" است.
یعنی "أنَا اجزيٰ بِه" اینگونه معنا میشود:
👈 من [خودم] جزای به این عمل (روزه) هستم.
🔲 خداوند جزای صوم (روزه) است بخاطر اینکه لقاء و مشاهدۀ او صورت گرفته است و دوئیتی در کار نیست.
معبود است و جلوۀ خودش در عبدی که صائم است.
او جزای صوم است؛ یعنی خالصۀ صوم بدون احتساب صائم (که چه کسی است) جلوۀ خداست.
منتها چون صائم در انتساب به صوم، چیزی جز ظهورِ صوم نیست یعنی صائم به روزهاش نشان داده میشود؛ پس جزای صائم هم خداست.
🔹
✴️ جزا را باید بشناسیم تا ان شاء الله لطیفۀ این فرمایش نورانی به جان بنشیند:
🔸اگر جزا، حقیقی باشد، منفصل از عمل نیست، بلکه حقیقتِ عمل است.
در قیامت، جزای اعمال را نشان میدهند. یعنی حقیقتِ اعمال را نشان میدهند که اگر ان شاء الله خَیر باشد، نور است. و اگر العیاذ بالله شرّ باشد، نار است.
اعمال و تجسّم اعمال، جدای از شخص نیست بلکه خودیّت شخص است. پس جزایش نیز، ظهور حقیقتِ عمل است.
👈 برای همین هم نفسِ عامل (عمل کننده)، در گرویِ عملش است که فرمود🔻【 كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ رَهينَةٌ】🔺(مدثّر 38).
اگر #عمل، و #عامل دو مطلب جدایِ از هم باشند؛ معنا ندارد که عامل را برای آن عمل، عقاب کرده یا ثواب دهند.
امّا ؛
🍃 عمل، جانِ عامِل است و برخاسته از آن جان، در ظهورِ آمده است.
♻️ پس تا اینجای سخن؛
جزای یک عمل، نمیتواند کمتر از آن باشد که اگر چنین شد، جزای آن عمل، تمامْ نبوده و چیزی از جـــزا داده شده است.
بلکه اصحّ این است که گفته شود: اصلاً جزای آن عمل نبوده که داده شده.
العیاذ بالله که خداوند پیمانۀ کوچک بریزد. هرچه هست، کریم است و جزایِ کریمانۀ او، تطوّرات و تجلیّات کرم اوست.
🌱روزه، سراسر رؤیت و مشاهده است که حضرت خاتم الانبیاء (صلی الله علیه و آله) میفرمودند:
🔻『 صومُوا لِرُؤْيَتِهِ وَ أَفْطِرُوا لِرُؤْيَتِه』🔺
به رؤیت روزه بگیرید و به رؤیت افطار کنید.
(📚 عوالي اللئالي، ج ۲، ص: ۲۳۳)
🌙 که این حقیقت، تا رؤیتِ ظاهر هم کشیده شده است و در دیدن هلال ماه و شفق خورشید، در بدو و ختم ماه مبارک رمضان منظور است.
🔷 اما مطلب ما بر سر عرفان این قضیه است.
رؤیت و مشاهده در عالم نور مطرح است و کلام حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) از شدّتِ «بود»، تا امرِ «صومُوا» و «أَفْطِرُوا» آمده است یعنی:
🌙 از اینکه "صیام"، رؤیت است و "افطار"، رؤیت است؛ این حقیقت تا امرِ به رؤیت در ظاهرترین مرحله که دیدن هلال و شفق در طلوع و غروب است، ممدود و کشیده شده.
👁🗨 در رؤیت و مشاهده؛ شاهد و مشهود در #مقام_شهادت ، یکی میشوند و از این رو صوم بر خلاف اعمال عبادی دیگر، تقسیم نمیشود چرا که دوئیتی در کار نیست. در نتیجه خداوند در حدیث قدسی میفرماید 🔻《 الصَّوْمُ لِـــي》🔺(روزه برای من است. / 📚الكافي، ج۴، ص: ۶۳).
و چون تماماً این عمل (روزه) برای خداست، جزایش نیز غیر از خدا نیست چرا که میفرمایند:
🔻『 مَن كانَ لله كانَ اللهُ لَه』🔺
کسی که برای خدا بود، خدا برای اوست.
(📚 بحار الأنوار، ج۷۹، ص: ۱۹۷)
🔰 و در نتیجه در همان حدیث قدسی خداوند میفرماید:
🔸【 الصَّوْمُ لِــــي وَ أَنَا أَجْزِي به】🔸
(📚 مصباح الشريعة، ص: ۱۳۶)
↲🔹در مرتبۀ پائینتری از معرفت؛
"اجزي"، فعل معنا میشود. و در نتیجه حدیث بدین معناست که ؛
من به این عمل (روزه) جزا میدهم.
این درست است، ولی تمام نیست!
↲🔹در مرتبۀ بالاتر از معرفت؛
"اجزيٰ"، فعل نیست، بلکه اسم مفعول است و خبر برای مبتدای "أنا" است.
یعنی "أنَا اجزيٰ بِه" اینگونه معنا میشود:
👈 من [خودم] جزای به این عمل (روزه) هستم.
🔲 خداوند جزای صوم (روزه) است بخاطر اینکه لقاء و مشاهدۀ او صورت گرفته است و دوئیتی در کار نیست.
معبود است و جلوۀ خودش در عبدی که صائم است.
او جزای صوم است؛ یعنی خالصۀ صوم بدون احتساب صائم (که چه کسی است) جلوۀ خداست.
منتها چون صائم در انتساب به صوم، چیزی جز ظهورِ صوم نیست یعنی صائم به روزهاش نشان داده میشود؛ پس جزای صائم هم خداست.
🔹
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده (Ehsan Nil.)
◼️
🔳 ائمۀ اطهار (ع) "قول احسن" و "احسن قول" هستند که قرآن میفرماید:
💎【وَ «مَنْ» «أَحْسَنُ قَوْلاً» مِمَّنْ دَعا إِلَى اللَّهِ وَ عَمِلَ صالِحاً وَ قالَ إِنَّني مِنَ الْمُسْلِمينَ】💎
و «كيست» آن گفتارِ نیکو از آن كس كه به سوى خدا دعوت نمايد و كار نيک كند و گويد: من از مسلمانانم؟
(سورۀ فصلت، آیۀ 33)
✿ «مَن»؛ اسم موصول برای ذوی العقول است.
این آیۀ شریفه، "احسن قول" را #شخص معرفی فرموده است. و آن ائمۀ اطهار (ع) هستند که وجودشان، 🔻『 الدُّعَاةِ إِلَى اللَّه』🔺 است (📚بحار الأنوار، ج99، ص: 148) و حقیقتِ #عمل_صالح میباشند.
👈 " #احسن_قول " ؛ مقامِ جمع الجمعی ائمۀ اطهار (ع) در «"قول" بودن» است.
🌀 خودِ "قول"، مفرد است و اشاره به مقامِ وحدت و خفاست یعنی به بیانی؛ مقامِ جمعِ نوری ائمۀ اطهار (ع) در «"قول" بودن» است.
🌀 جمع "قول" ؛ "اقوال" است. و جمعِ "اقوال" ؛ "اَقاویل" است. یعنی "اقاویل" جمعِ جمعِ "قول" است.
پس اگر گفته شود "قول" مقامِ وحدت است، "اقوال" مقام کثرت است و "اقاویل" شدّتِ مقامِ کثرت است و آمدن در ادنی مرتبۀ عالمِ اشارات و کثرات است.
⭕️ "احسن قول" که همانا "قولِ احسن" است؛ "احسن" بودنِ آن، نقطۀ صرف الربط بودنِ آن به قائلِ هستی یعنی خداوند است.
پس "قول" بودنِ ائمۀ اطهار(ع) در تعیّن و حدِّ "قول"، گرفتار نمیشود و دائماً صِرف الربط به قائل است. پس "احسن" است.
⤵️ سیرِ "احسن قول" به "اقاویل"؛ "تَقَوُّل" است.
◆ "تقوّل"؛ مصدرِ بابِ "تفعّل" از مادۀ "قول".
معنایِ اصلی باب تفعّل، مطاوعه و اثر پذیری است.
بنابراین هرچند "تَقَوُّل" را در آیات مذکور در سورۀ حاقّه، به معنایِ "نسبت دادن سخنی به کسی" میدانند [و بر همین معنا هم صحبت خواهیم کرد]، امّا مطلب این است که 💎【وَ لَوْ «تَقَوَّلَ» عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ】💎 ؛ مطاوعه و پذیرشِ فعلیّتِ "قائِل" (قائل؛ حقّ تعالی) است تا عالَم کثرات ترسیم شود.
و 💎【«تَقَوَّلَ» عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ】💎 (یعنی بعضی از گفتارها را به ما نسبت بدهی)؛ نسبت دادنِ امری خارجی به حضرت حقّ نیست. که حضرتِ رسول اکرم (ص) نفسِ حضرت باریتعالی، و نقطۀ عصمت اویند و نسبت دادن ایشان، ظهورِ خودِ منسوبٌ إلیه (یعنی خداوند) است و نه غیر آن.
◇ و "بعض" در این آیۀ شریفه؛ بیانِ کثرتیِ "الاقاویل" است. چرا که هرآنچه در مقابلِ #وحدت ظاهر گردد، به خودی خود، "بعض" است و تمام نیست و بلکه هیچ است. و هیچ بودنش در بیان؛ "بعض" است و نه به معنایِ "بعضی از کلّ" باشد.
پس اگر خوانندهای که تمام مطالب معرفتی که در خصوص ائمۀ اطهار(ع) در #کانال_معرفة_الحق بیان شده و با همان معرفت، به قوّت سلسله بیانی که در این مقاله مطرح شد، این مطلب را دنبال کرده باشد؛ برآشفته نخواهد شد که چطور "لو"یِ در آیات مذکور را اخذِ به "لو"یِ امتناعیه نکردیم، بلکه محقّقِ موضوع دانستیم. که بحمد الله هم مطلبش بیان شد و هم وجهِ تحقّق آن.
❁ پس "تُقَوِّلِ" حضرتِ نبی اکرم (ص) که خودِ "احسن قول" هستند؛ ترسیمِ "قولِ احسن" در عالم است. که تمام موجودات، که «کلمات الله» میباشند؛ جلواتِ "قول احسن"اند.
🔲
🔳 ائمۀ اطهار (ع) "قول احسن" و "احسن قول" هستند که قرآن میفرماید:
💎【وَ «مَنْ» «أَحْسَنُ قَوْلاً» مِمَّنْ دَعا إِلَى اللَّهِ وَ عَمِلَ صالِحاً وَ قالَ إِنَّني مِنَ الْمُسْلِمينَ】💎
و «كيست» آن گفتارِ نیکو از آن كس كه به سوى خدا دعوت نمايد و كار نيک كند و گويد: من از مسلمانانم؟
(سورۀ فصلت، آیۀ 33)
✿ «مَن»؛ اسم موصول برای ذوی العقول است.
این آیۀ شریفه، "احسن قول" را #شخص معرفی فرموده است. و آن ائمۀ اطهار (ع) هستند که وجودشان، 🔻『 الدُّعَاةِ إِلَى اللَّه』🔺 است (📚بحار الأنوار، ج99، ص: 148) و حقیقتِ #عمل_صالح میباشند.
👈 " #احسن_قول " ؛ مقامِ جمع الجمعی ائمۀ اطهار (ع) در «"قول" بودن» است.
🌀 خودِ "قول"، مفرد است و اشاره به مقامِ وحدت و خفاست یعنی به بیانی؛ مقامِ جمعِ نوری ائمۀ اطهار (ع) در «"قول" بودن» است.
🌀 جمع "قول" ؛ "اقوال" است. و جمعِ "اقوال" ؛ "اَقاویل" است. یعنی "اقاویل" جمعِ جمعِ "قول" است.
پس اگر گفته شود "قول" مقامِ وحدت است، "اقوال" مقام کثرت است و "اقاویل" شدّتِ مقامِ کثرت است و آمدن در ادنی مرتبۀ عالمِ اشارات و کثرات است.
⭕️ "احسن قول" که همانا "قولِ احسن" است؛ "احسن" بودنِ آن، نقطۀ صرف الربط بودنِ آن به قائلِ هستی یعنی خداوند است.
پس "قول" بودنِ ائمۀ اطهار(ع) در تعیّن و حدِّ "قول"، گرفتار نمیشود و دائماً صِرف الربط به قائل است. پس "احسن" است.
⤵️ سیرِ "احسن قول" به "اقاویل"؛ "تَقَوُّل" است.
◆ "تقوّل"؛ مصدرِ بابِ "تفعّل" از مادۀ "قول".
معنایِ اصلی باب تفعّل، مطاوعه و اثر پذیری است.
بنابراین هرچند "تَقَوُّل" را در آیات مذکور در سورۀ حاقّه، به معنایِ "نسبت دادن سخنی به کسی" میدانند [و بر همین معنا هم صحبت خواهیم کرد]، امّا مطلب این است که 💎【وَ لَوْ «تَقَوَّلَ» عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ】💎 ؛ مطاوعه و پذیرشِ فعلیّتِ "قائِل" (قائل؛ حقّ تعالی) است تا عالَم کثرات ترسیم شود.
و 💎【«تَقَوَّلَ» عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ】💎 (یعنی بعضی از گفتارها را به ما نسبت بدهی)؛ نسبت دادنِ امری خارجی به حضرت حقّ نیست. که حضرتِ رسول اکرم (ص) نفسِ حضرت باریتعالی، و نقطۀ عصمت اویند و نسبت دادن ایشان، ظهورِ خودِ منسوبٌ إلیه (یعنی خداوند) است و نه غیر آن.
◇ و "بعض" در این آیۀ شریفه؛ بیانِ کثرتیِ "الاقاویل" است. چرا که هرآنچه در مقابلِ #وحدت ظاهر گردد، به خودی خود، "بعض" است و تمام نیست و بلکه هیچ است. و هیچ بودنش در بیان؛ "بعض" است و نه به معنایِ "بعضی از کلّ" باشد.
پس اگر خوانندهای که تمام مطالب معرفتی که در خصوص ائمۀ اطهار(ع) در #کانال_معرفة_الحق بیان شده و با همان معرفت، به قوّت سلسله بیانی که در این مقاله مطرح شد، این مطلب را دنبال کرده باشد؛ برآشفته نخواهد شد که چطور "لو"یِ در آیات مذکور را اخذِ به "لو"یِ امتناعیه نکردیم، بلکه محقّقِ موضوع دانستیم. که بحمد الله هم مطلبش بیان شد و هم وجهِ تحقّق آن.
❁ پس "تُقَوِّلِ" حضرتِ نبی اکرم (ص) که خودِ "احسن قول" هستند؛ ترسیمِ "قولِ احسن" در عالم است. که تمام موجودات، که «کلمات الله» میباشند؛ جلواتِ "قول احسن"اند.
🔲
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده (Ehsan Nil.)
◼️
🔳 ائمۀ اطهار (ع) "قَوْل أحسَن" و "أحسَن قَوْل" هستند که قرآن میفرماید:
💎【وَ «مَنْ» «أَحْسَنُ قَوْلاً» مِمَّنْ دَعا إِلَى اللَّهِ وَ عَمِلَ صالِحاً وَ قالَ إِنَّني مِنَ الْمُسْلِمينَ】💎
و «كيست» آن گفتارِ نیکو از آن كس كه به سوى خدا دعوت نمايد و كار نيک كند و گويد: من از مسلمانانم؟
(سورۀ فصلت، آیۀ 33)
✿ «مَن»؛ اسم موصول برای ذوی العقول است.
این آیۀ شریفه، "أحسَن قَوْل" را #شخص معرفی فرموده است. و آن ائمۀ اطهار(ع) هستند که وجودشان، 🔻『 الدُّعَاةِ إِلَى اللَّه』🔺 است (📚بحار الأنوار،ج99 ص148) و حقیقتِ #عمل_صالح میباشند.
👈 " #أحسن_قول"؛ مقامِ جمع الجمعی ائمۀ اطهار(ع) در «"قَوْل" بودن» است.
🌀 خودِ "قَوْل"، مفرد است و اشاره به مقامِ وحدت و خفاست یعنی به بیانی؛ مقامِ جمعِ نوری ائمۀ اطهار (ع) در «"قَوْل" بودن» است.
🌀 جمع "قَوْل" ؛ "اَقوال" است. و جمعِ "اقوال" ؛ "اَقاویل" است. یعنی "اقاویل" جمعِ جمعِ "قَوْل" است.
پس اگر گفته شود "قول" مقامِ وحدت است، "اقوال" مقام کثرت است و "اقاویل" شدّتِ مقامِ کثرت است و آمدن در ادنی مرتبۀ عالمِ اشارات و کثرات است.
⭕️ "أحسن قول" که همانا "قولِ أحسن" است؛ "أحسن" بودنِ آن، نقطۀ صرف الربط بودنِ آن به قائلِ هستی یعنی خداوند است.
پس "قول" بودنِ ائمۀ اطهار(ع) در تعیّن و حدِّ "قول"، گرفتار نمیشود و دائماً صِرف الربط به قائل است. پس "أحسن" است.
⤵️ سیرِ "أحسن قول" به "أقاویل"؛ "تَقَوُّل" است.
◆ "تقوّل"؛ مصدرِ بابِ "تفعّل" از مادۀ "قول".
معنایِ اصلی باب تفعّل، مطاوعه و اثر پذیری است.
بنابراین؛ هرچند "تَقَوُّل" را در آیات مذکور در سورۀ حاقّه، به معنایِ "نسبت دادن سخنی به کسی" میدانند [و بر همین معنا هم صحبت خواهیم کرد]، امّا مطلب این است که 💎【وَ لَوْ «تَقَوَّلَ» عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ】💎 ؛ مطاوعه و پذیرشِ فعلیّتِ "قائِل" (قائل؛ حقّ تعالی) است تا عالَم کثرات ترسیم شود.
و 💎【«تَقَوَّلَ» عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ】💎 (یعنی بعضی از گفتارها را به ما نسبت بدهی)؛ نسبت دادنِ امری خارجی به حضرت حقّ نیست. که حضرتِ رسول اکرم(ص) نفسِ حضرت باریتعالی، و نقطۀ عصمت اویند و نسبت دادن ایشان، ظهورِ خودِ منسوبٌ إلیه (یعنی خداوند) است و نه غیر آن.
◇ و "بعض" در این آیۀ شریفه؛ بیانِ کثرتیِ "الأقاویل" است. چرا که هرآنچه در مقابلِ #وحدت ظاهر گردد، به خودی خود، "بَعض" است و تمام نیست و بلکه هیچ است. و هیچ بودنش در بیان؛ "بَعض" است و نه به معنایِ "بعضی از کلّ" باشد.
پس اگر خوانندهای که تمام مطالب معرفتی که در خصوص ائمۀ اطهار(ع) در #کانال_معرفة_الحق بیان شده و با همان معرفت، به قوّت سلسله بیانی که در این مقاله مطرح شد، این مطلب را دنبال کرده باشد؛ برآشفته نخواهد شد که چطور "لَوْ"یِ در آیات مذکور را اخذِ به "لَوْ"یِ امتناعیه نکردیم، بلکه محقّقِ موضوع دانستیم. که بحمد الله هم مطلبش بیان شد و هم وجهِ تحقّق آن.
❁ پس "تُقَوِّلِ" حضرتِ نبی اکرم(ص) که خودِ "أحسن قَوْل" هستند؛ ترسیمِ "قولِ أحسن" در عالم است. که تمام موجودات، که «کلمات الله» میباشند؛ جلواتِ "قَوْل أحسن"اند.
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🔲
🔳 ائمۀ اطهار (ع) "قَوْل أحسَن" و "أحسَن قَوْل" هستند که قرآن میفرماید:
💎【وَ «مَنْ» «أَحْسَنُ قَوْلاً» مِمَّنْ دَعا إِلَى اللَّهِ وَ عَمِلَ صالِحاً وَ قالَ إِنَّني مِنَ الْمُسْلِمينَ】💎
و «كيست» آن گفتارِ نیکو از آن كس كه به سوى خدا دعوت نمايد و كار نيک كند و گويد: من از مسلمانانم؟
(سورۀ فصلت، آیۀ 33)
✿ «مَن»؛ اسم موصول برای ذوی العقول است.
این آیۀ شریفه، "أحسَن قَوْل" را #شخص معرفی فرموده است. و آن ائمۀ اطهار(ع) هستند که وجودشان، 🔻『 الدُّعَاةِ إِلَى اللَّه』🔺 است (📚بحار الأنوار،ج99 ص148) و حقیقتِ #عمل_صالح میباشند.
👈 " #أحسن_قول"؛ مقامِ جمع الجمعی ائمۀ اطهار(ع) در «"قَوْل" بودن» است.
🌀 خودِ "قَوْل"، مفرد است و اشاره به مقامِ وحدت و خفاست یعنی به بیانی؛ مقامِ جمعِ نوری ائمۀ اطهار (ع) در «"قَوْل" بودن» است.
🌀 جمع "قَوْل" ؛ "اَقوال" است. و جمعِ "اقوال" ؛ "اَقاویل" است. یعنی "اقاویل" جمعِ جمعِ "قَوْل" است.
پس اگر گفته شود "قول" مقامِ وحدت است، "اقوال" مقام کثرت است و "اقاویل" شدّتِ مقامِ کثرت است و آمدن در ادنی مرتبۀ عالمِ اشارات و کثرات است.
⭕️ "أحسن قول" که همانا "قولِ أحسن" است؛ "أحسن" بودنِ آن، نقطۀ صرف الربط بودنِ آن به قائلِ هستی یعنی خداوند است.
پس "قول" بودنِ ائمۀ اطهار(ع) در تعیّن و حدِّ "قول"، گرفتار نمیشود و دائماً صِرف الربط به قائل است. پس "أحسن" است.
⤵️ سیرِ "أحسن قول" به "أقاویل"؛ "تَقَوُّل" است.
◆ "تقوّل"؛ مصدرِ بابِ "تفعّل" از مادۀ "قول".
معنایِ اصلی باب تفعّل، مطاوعه و اثر پذیری است.
بنابراین؛ هرچند "تَقَوُّل" را در آیات مذکور در سورۀ حاقّه، به معنایِ "نسبت دادن سخنی به کسی" میدانند [و بر همین معنا هم صحبت خواهیم کرد]، امّا مطلب این است که 💎【وَ لَوْ «تَقَوَّلَ» عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ】💎 ؛ مطاوعه و پذیرشِ فعلیّتِ "قائِل" (قائل؛ حقّ تعالی) است تا عالَم کثرات ترسیم شود.
و 💎【«تَقَوَّلَ» عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ】💎 (یعنی بعضی از گفتارها را به ما نسبت بدهی)؛ نسبت دادنِ امری خارجی به حضرت حقّ نیست. که حضرتِ رسول اکرم(ص) نفسِ حضرت باریتعالی، و نقطۀ عصمت اویند و نسبت دادن ایشان، ظهورِ خودِ منسوبٌ إلیه (یعنی خداوند) است و نه غیر آن.
◇ و "بعض" در این آیۀ شریفه؛ بیانِ کثرتیِ "الأقاویل" است. چرا که هرآنچه در مقابلِ #وحدت ظاهر گردد، به خودی خود، "بَعض" است و تمام نیست و بلکه هیچ است. و هیچ بودنش در بیان؛ "بَعض" است و نه به معنایِ "بعضی از کلّ" باشد.
پس اگر خوانندهای که تمام مطالب معرفتی که در خصوص ائمۀ اطهار(ع) در #کانال_معرفة_الحق بیان شده و با همان معرفت، به قوّت سلسله بیانی که در این مقاله مطرح شد، این مطلب را دنبال کرده باشد؛ برآشفته نخواهد شد که چطور "لَوْ"یِ در آیات مذکور را اخذِ به "لَوْ"یِ امتناعیه نکردیم، بلکه محقّقِ موضوع دانستیم. که بحمد الله هم مطلبش بیان شد و هم وجهِ تحقّق آن.
❁ پس "تُقَوِّلِ" حضرتِ نبی اکرم(ص) که خودِ "أحسن قَوْل" هستند؛ ترسیمِ "قولِ أحسن" در عالم است. که تمام موجودات، که «کلمات الله» میباشند؛ جلواتِ "قَوْل أحسن"اند.
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🔲
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
.
༺✾صــیام، سرّی از اسرار الهی✾༻
❖ لطیفۀ هشتم:
افطار؛ آزاد کردن است
┅─┅─═• 📖🌙 •═─┅─┅
↗️ http://facebook.com/ehsan.nilforoushzadeh
┅─┅─═• 📖🌙 •═─┅─┅
🌿۞『 صــوم』؛ عبادتی است که در لغت به معنای امساک و رفعت است.
و وقتی عرب میگوید:
🌅 «صامَ النّهار»
یعنی؛
❂☜ روز؛ #مرتفع شد.
🍃⇯֎ بنابراین؛ روزه در رفعتِ عبادات است، تا آنجا که خداوندﷻ روزه را حتّی از خودِ بندگانی که بِدان متعبـّـدند، سلب نموده، و آن را با نفیِ نسبت به غیر، به خودش نسبت داده و میفرماید:
🔻『كلُّ عَمَلِ ابْنِ آدَمَ هُوَ لَهُ
غَيْرَ الصِّيَامِ هُوَ لِي وَ أَنَا أجْزيٰ بِه』🔺
✾ همۀ اعمال آدمی برای خودش است،
ولی روزه برای من است و من اجر آن میباشم.
📚 الخصال، ج ۱، ص۴۵
🔰 و نیز حضرت مولیٰ امیرالمؤمنین علیّ (علیهالسّلام) میفرمایند:
🔹〖الصّومُ عبادةٌ بينَ العبد و خالقِه
لا يَطّلعُ عليها غيره
و كذلك لا يجازي عنها غيره〗🔹
✾ روزه عبادتی است میان بنده و آفریدگارش.
و کسی غیر از او بر آن آگاه نمیگردد
و همچنین کسی غیر از او بدان پاداش نمیدهد.
📚 شرح نهج البلاغة، لِإبن أبي الحديد (لعنة الله علیه)، ج ۲۰، ص۲۹۶
🍃۞ روزه؛ تعیّن ندارد و ماهیّتی برای آن نیست. و سراسرْ وجود است؛ برای همین نمودی ندارد تا قابلِ تعلّق باشد.
🍃۞ روزه؛ صفتی صَمـَدانی است، چرا که خداوندﷻ است که به صمد بودنش؛
֎⇦ نمیخورد و نمیآشامد و زاد و ولد ندارد و آنگاه؛ پرده از روزۀ روزهدار برمیدارد و میفرماید:
❂☜ 🔻『... غَيْرَ الصِّيَام، هُوَ لِي ...』🔺
🍃⇯֎ و در واقع به عبد نشان می دهد؛
֎⇦ تنزیهی که تو در مقیّدات داشتی و از خوردن و آشامیدن و زاد و ولد، منزّه بودی، اعتباری از منزّه بودنِ من است که تو را بدان وصف کردم و آن؛ جلوهای از جَلَواتِ جلالِ من است و از این جهت است که؛
❂☜ 🔻『 أنَا أجْزيٰ بِه』🔺
✾من جزایش هستم.
🍃۞ به صوم از منظری والاتر بایستی نظر کرد، چرا که فراتر از یک عملِ عبادیِ عادّی است.
🍃⇯֎ اگر به صوم؛ لفظِ «#عمل» بدهیم، این در لفظ است، امّا مطلب فراتر است. مانندِ اینکه برای خداوندﷻ لفظِ «موجود»، مرسوم نیست، چرا که برای حقّﷻ، وجودْ عین ذاتش است.
در نتیجه؛
🍃֎⇦ نسبتِ وجود به خداوندﷻ، و خواندنِ حقّﷻ به «موجود»، مانندِ خواندنِ ما به «موجود» نیست (در حالی که میدانیم «موجود»؛ از اسماء الهی است، 📚جوشن کبیر).
چرا که خداوندﷻ؛ «هوَ شَيْءٌ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ؛ 📚 عيون أخبار الرّضا (عليه السّلام)، ج ۱، ص۱۳۴»، است.
🍃۞ روزه هم عبادت است، منتها نه مانند عبادات دیگر.
🍃⇯⇦ چرا که روزهدار؛ پروردگارش را به وصفِ 🔸『 لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ』🔸، ملاقات میکند و مییابد که رائی (بیننده) و مرئی (دیدهشونده)؛ خودِ خداوندﷻ است و از این روست که میفرماید:
🔻『 أنَا أجْزيٰ بِه』🔺
[که بحمدالله شرحش در لطیفۀ هفتم از همین سلسلهمقالات، روزی شد.]
🔰 الغرض؛
حضرت امام جعفر صادق (علیه السّلام) میفرمایند:
🔹『 للصَّائِمِ فَرْحَتَانِ؛
فَرْحَةٌ عِنْدَ إِفْطَارِهِ
وَ فَرْحَةٌ عِنْدَ لِقَاءِ رَبِّهِ』🔹
✾ برای روزهدار دو خوشحالی است؛
یکی خوشنودی در افطارش
و یکی خوشنودی در لقاء پرودگارش.
📚 الكافي، ط - الإسلامية، ج۴، ص۶۵
🍃⇯֎ بدین بیان که:
⚜️ «فَرْحَةٌ عِنْدَ إِفْطَارِهِ»؛
֎⇦ که اشاره به غذای طبیعی است.
و افطارِ روزهدار؛ تغذّیِ اوست و این تغذّی؛ طبیعتاً برای روزهدار، #فرح دارد.
⚜️ «فَرْحَةٌ عِنْدَ لِقَاءِ رَبِّهِ»؛
֎⇦ اشاره به غذای حقیقی است.
و «فرحة» در تغذّی، رشحه و ظهوری از «فَرْحَةٌ عِنْدَ لِقَاءِ رَبِّهِ» است.
🍃⇯֎↲بنابراین؛
روزهدار وقتی افطار میکند؛ به افطار و تغذّیاش؛ فرحناک میشود.
و وقتی خداوندﷻ را ملاقات میکند، به روزه و امساکش؛ فرحناک میشود.
🍃❂☜ امّا معرفتِ دُرست در نزد اهل معرفت این است که چون مغذّی (غذا دهنده) و رزّاق، خداوندﷻ است و همه؛ ارتزاق از روزیِ او میکنند، از این رو روزهدار به شوق و رضایِ مُغذّی - که حضرت رزّاق میباشد -؛ فرحناک میشود و در افطارش نیز، لقای الهی حاصل میگردد و این دو فرح به وحدتِ حقیقت، برای روزهدار، #یک فرح است.
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•✿👇🏻ادامهی سخن👇🏻✿•༻
✨
༺✾صــیام، سرّی از اسرار الهی✾༻
❖ لطیفۀ هشتم:
افطار؛ آزاد کردن است
┅─┅─═• 📖🌙 •═─┅─┅
↗️ http://facebook.com/ehsan.nilforoushzadeh
┅─┅─═• 📖🌙 •═─┅─┅
🌿۞『 صــوم』؛ عبادتی است که در لغت به معنای امساک و رفعت است.
و وقتی عرب میگوید:
🌅 «صامَ النّهار»
یعنی؛
❂☜ روز؛ #مرتفع شد.
🍃⇯֎ بنابراین؛ روزه در رفعتِ عبادات است، تا آنجا که خداوندﷻ روزه را حتّی از خودِ بندگانی که بِدان متعبـّـدند، سلب نموده، و آن را با نفیِ نسبت به غیر، به خودش نسبت داده و میفرماید:
🔻『كلُّ عَمَلِ ابْنِ آدَمَ هُوَ لَهُ
غَيْرَ الصِّيَامِ هُوَ لِي وَ أَنَا أجْزيٰ بِه』🔺
✾ همۀ اعمال آدمی برای خودش است،
ولی روزه برای من است و من اجر آن میباشم.
📚 الخصال، ج ۱، ص۴۵
🔰 و نیز حضرت مولیٰ امیرالمؤمنین علیّ (علیهالسّلام) میفرمایند:
🔹〖الصّومُ عبادةٌ بينَ العبد و خالقِه
لا يَطّلعُ عليها غيره
و كذلك لا يجازي عنها غيره〗🔹
✾ روزه عبادتی است میان بنده و آفریدگارش.
و کسی غیر از او بر آن آگاه نمیگردد
و همچنین کسی غیر از او بدان پاداش نمیدهد.
📚 شرح نهج البلاغة، لِإبن أبي الحديد (لعنة الله علیه)، ج ۲۰، ص۲۹۶
🍃۞ روزه؛ تعیّن ندارد و ماهیّتی برای آن نیست. و سراسرْ وجود است؛ برای همین نمودی ندارد تا قابلِ تعلّق باشد.
🍃۞ روزه؛ صفتی صَمـَدانی است، چرا که خداوندﷻ است که به صمد بودنش؛
֎⇦ نمیخورد و نمیآشامد و زاد و ولد ندارد و آنگاه؛ پرده از روزۀ روزهدار برمیدارد و میفرماید:
❂☜ 🔻『... غَيْرَ الصِّيَام، هُوَ لِي ...』🔺
🍃⇯֎ و در واقع به عبد نشان می دهد؛
֎⇦ تنزیهی که تو در مقیّدات داشتی و از خوردن و آشامیدن و زاد و ولد، منزّه بودی، اعتباری از منزّه بودنِ من است که تو را بدان وصف کردم و آن؛ جلوهای از جَلَواتِ جلالِ من است و از این جهت است که؛
❂☜ 🔻『 أنَا أجْزيٰ بِه』🔺
✾من جزایش هستم.
🍃۞ به صوم از منظری والاتر بایستی نظر کرد، چرا که فراتر از یک عملِ عبادیِ عادّی است.
🍃⇯֎ اگر به صوم؛ لفظِ «#عمل» بدهیم، این در لفظ است، امّا مطلب فراتر است. مانندِ اینکه برای خداوندﷻ لفظِ «موجود»، مرسوم نیست، چرا که برای حقّﷻ، وجودْ عین ذاتش است.
در نتیجه؛
🍃֎⇦ نسبتِ وجود به خداوندﷻ، و خواندنِ حقّﷻ به «موجود»، مانندِ خواندنِ ما به «موجود» نیست (در حالی که میدانیم «موجود»؛ از اسماء الهی است، 📚جوشن کبیر).
چرا که خداوندﷻ؛ «هوَ شَيْءٌ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ؛ 📚 عيون أخبار الرّضا (عليه السّلام)، ج ۱، ص۱۳۴»، است.
🍃۞ روزه هم عبادت است، منتها نه مانند عبادات دیگر.
🍃⇯⇦ چرا که روزهدار؛ پروردگارش را به وصفِ 🔸『 لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ』🔸، ملاقات میکند و مییابد که رائی (بیننده) و مرئی (دیدهشونده)؛ خودِ خداوندﷻ است و از این روست که میفرماید:
🔻『 أنَا أجْزيٰ بِه』🔺
[که بحمدالله شرحش در لطیفۀ هفتم از همین سلسلهمقالات، روزی شد.]
🔰 الغرض؛
حضرت امام جعفر صادق (علیه السّلام) میفرمایند:
🔹『 للصَّائِمِ فَرْحَتَانِ؛
فَرْحَةٌ عِنْدَ إِفْطَارِهِ
وَ فَرْحَةٌ عِنْدَ لِقَاءِ رَبِّهِ』🔹
✾ برای روزهدار دو خوشحالی است؛
یکی خوشنودی در افطارش
و یکی خوشنودی در لقاء پرودگارش.
📚 الكافي، ط - الإسلامية، ج۴، ص۶۵
🍃⇯֎ بدین بیان که:
⚜️ «فَرْحَةٌ عِنْدَ إِفْطَارِهِ»؛
֎⇦ که اشاره به غذای طبیعی است.
و افطارِ روزهدار؛ تغذّیِ اوست و این تغذّی؛ طبیعتاً برای روزهدار، #فرح دارد.
⚜️ «فَرْحَةٌ عِنْدَ لِقَاءِ رَبِّهِ»؛
֎⇦ اشاره به غذای حقیقی است.
و «فرحة» در تغذّی، رشحه و ظهوری از «فَرْحَةٌ عِنْدَ لِقَاءِ رَبِّهِ» است.
🍃⇯֎↲بنابراین؛
روزهدار وقتی افطار میکند؛ به افطار و تغذّیاش؛ فرحناک میشود.
و وقتی خداوندﷻ را ملاقات میکند، به روزه و امساکش؛ فرحناک میشود.
🍃❂☜ امّا معرفتِ دُرست در نزد اهل معرفت این است که چون مغذّی (غذا دهنده) و رزّاق، خداوندﷻ است و همه؛ ارتزاق از روزیِ او میکنند، از این رو روزهدار به شوق و رضایِ مُغذّی - که حضرت رزّاق میباشد -؛ فرحناک میشود و در افطارش نیز، لقای الهی حاصل میگردد و این دو فرح به وحدتِ حقیقت، برای روزهدار، #یک فرح است.
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•✿👇🏻ادامهی سخن👇🏻✿•༻
✨
Facebook
Log in or sign up to view
See posts, photos and more on Facebook.
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده (Ehsan Nil.)
◼️
🔳 ائمۀ اطهار (ع) "قَوْل أحسَن" و "أحسَن قَوْل" هستند که قرآن میفرماید:
💎【وَ «مَنْ» «أَحْسَنُ قَوْلاً» مِمَّنْ دَعا إِلَى اللَّهِ وَ عَمِلَ صالِحاً وَ قالَ إِنَّني مِنَ الْمُسْلِمينَ】💎
و «كيست» آن گفتارِ نیکو از آن كس كه به سوى خدا دعوت نمايد و كار نيک كند و گويد: من از مسلمانانم؟
(سورۀ فصلت، آیۀ ۳۳)
✿ «مَن»؛ اسم موصول برای ذوی العقول است.
این آیۀ شریفه، "أحسَن قَوْل" را #شخص معرفی فرموده است. و آن ائمۀ اطهار(ع) هستند که وجودشان، 🔻『 الدُّعَاةِ إِلَى اللَّه』🔺 است (📚بحار الأنوار،ج۹۹ ص۱۴۸) و حقیقتِ #عمل_صالح میباشند.
👈 " #أحسن_قول"؛ مقامِ جمع الجمعی ائمۀ اطهار(ع) در «"قَوْل" بودن» است.
🌀 خودِ "قَوْل"، مفرد است و اشاره به مقامِ وحدت و خفاست یعنی به بیانی؛ مقامِ جمعِ نوری ائمۀ اطهار (ع) در «"قَوْل" بودن» است.
🌀 جمع "قَوْل" ؛ "اَقوال" است. و جمعِ "اقوال" ؛ "اَقاویل" است. یعنی "اقاویل" جمعِ جمعِ "قَوْل" است.
پس اگر گفته شود "قول" مقامِ وحدت است، "اقوال" مقام کثرت است و "اقاویل" شدّتِ مقامِ کثرت است و آمدن در ادنی مرتبۀ عالمِ اشارات و کثرات است.
⭕️ "أحسن قول" که همانا "قولِ أحسن" است؛ "أحسن" بودنِ آن، نقطۀ صرف الربط بودنِ آن به قائلِ هستی یعنی خداوند است.
پس "قول" بودنِ ائمۀ اطهار(ع) در تعیّن و حدِّ "قول"، گرفتار نمیشود و دائماً صِرف الربط به قائل است. پس "أحسن" است.
⤵️ سیرِ "أحسن قول" به "أقاویل"؛ "تَقَوُّل" است.
◆ "تقوّل"؛ مصدرِ بابِ "تفعّل" از مادۀ "قول".
معنایِ اصلی باب تفعّل، مطاوعه و اثر پذیری است.
بنابراین؛ هرچند "تَقَوُّل" را در آیات مذکور در سورۀ حاقّه، به معنایِ "نسبت دادن سخنی به کسی" میدانند [و بر همین معنا هم صحبت خواهیم کرد]، امّا مطلب این است که 💎【وَ لَوْ «تَقَوَّلَ» عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ】💎 ؛ مطاوعه و پذیرشِ فعلیّتِ "قائِل" (قائل؛ حقّ تعالی) است تا عالَم کثرات ترسیم شود.
و 💎【«تَقَوَّلَ» عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ】💎 (یعنی بعضی از گفتارها را به ما نسبت بدهی)؛ نسبت دادنِ امری خارجی به حضرت حقّ نیست. که حضرتِ رسول اکرم(ص) نفسِ حضرت باریتعالی، و نقطۀ عصمت اویند و نسبت دادن ایشان، ظهورِ خودِ منسوبٌ إلیه (یعنی خداوند) است و نه غیر آن.
◇ و "بعض" در این آیۀ شریفه؛ بیانِ کثرتیِ "الأقاویل" است. چرا که هرآنچه در مقابلِ #وحدت ظاهر گردد، به خودی خود، "بَعض" است و تمام نیست و بلکه هیچ است. و هیچ بودنش در بیان؛ "بَعض" است و نه به معنایِ "بعضی از کلّ" باشد.
پس اگر خوانندهای که تمام مطالب معرفتی که در خصوص ائمۀ اطهار(ع) در #کانال_معرفة_الحق بیان شده و با همان معرفت، به قوّت سلسله بیانی که در این مقاله مطرح شد، این مطلب را دنبال کرده باشد؛ برآشفته نخواهد شد که چطور "لَوْ"یِ در آیات مذکور را اخذِ به "لَوْ"یِ امتناعیه نکردیم، بلکه محقّقِ موضوع دانستیم. که بحمد الله هم مطلبش بیان شد و هم وجهِ تحقّق آن.
❁ پس "تُقَوِّلِ" حضرتِ نبی اکرم(ص) که خودِ "أحسن قَوْل" هستند؛ ترسیمِ "قولِ أحسن" در عالم است. که تمام موجودات، که «کلمات الله» میباشند؛ جلواتِ "قَوْل أحسن"اند.
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🔲
🔳 ائمۀ اطهار (ع) "قَوْل أحسَن" و "أحسَن قَوْل" هستند که قرآن میفرماید:
💎【وَ «مَنْ» «أَحْسَنُ قَوْلاً» مِمَّنْ دَعا إِلَى اللَّهِ وَ عَمِلَ صالِحاً وَ قالَ إِنَّني مِنَ الْمُسْلِمينَ】💎
و «كيست» آن گفتارِ نیکو از آن كس كه به سوى خدا دعوت نمايد و كار نيک كند و گويد: من از مسلمانانم؟
(سورۀ فصلت، آیۀ ۳۳)
✿ «مَن»؛ اسم موصول برای ذوی العقول است.
این آیۀ شریفه، "أحسَن قَوْل" را #شخص معرفی فرموده است. و آن ائمۀ اطهار(ع) هستند که وجودشان، 🔻『 الدُّعَاةِ إِلَى اللَّه』🔺 است (📚بحار الأنوار،ج۹۹ ص۱۴۸) و حقیقتِ #عمل_صالح میباشند.
👈 " #أحسن_قول"؛ مقامِ جمع الجمعی ائمۀ اطهار(ع) در «"قَوْل" بودن» است.
🌀 خودِ "قَوْل"، مفرد است و اشاره به مقامِ وحدت و خفاست یعنی به بیانی؛ مقامِ جمعِ نوری ائمۀ اطهار (ع) در «"قَوْل" بودن» است.
🌀 جمع "قَوْل" ؛ "اَقوال" است. و جمعِ "اقوال" ؛ "اَقاویل" است. یعنی "اقاویل" جمعِ جمعِ "قَوْل" است.
پس اگر گفته شود "قول" مقامِ وحدت است، "اقوال" مقام کثرت است و "اقاویل" شدّتِ مقامِ کثرت است و آمدن در ادنی مرتبۀ عالمِ اشارات و کثرات است.
⭕️ "أحسن قول" که همانا "قولِ أحسن" است؛ "أحسن" بودنِ آن، نقطۀ صرف الربط بودنِ آن به قائلِ هستی یعنی خداوند است.
پس "قول" بودنِ ائمۀ اطهار(ع) در تعیّن و حدِّ "قول"، گرفتار نمیشود و دائماً صِرف الربط به قائل است. پس "أحسن" است.
⤵️ سیرِ "أحسن قول" به "أقاویل"؛ "تَقَوُّل" است.
◆ "تقوّل"؛ مصدرِ بابِ "تفعّل" از مادۀ "قول".
معنایِ اصلی باب تفعّل، مطاوعه و اثر پذیری است.
بنابراین؛ هرچند "تَقَوُّل" را در آیات مذکور در سورۀ حاقّه، به معنایِ "نسبت دادن سخنی به کسی" میدانند [و بر همین معنا هم صحبت خواهیم کرد]، امّا مطلب این است که 💎【وَ لَوْ «تَقَوَّلَ» عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ】💎 ؛ مطاوعه و پذیرشِ فعلیّتِ "قائِل" (قائل؛ حقّ تعالی) است تا عالَم کثرات ترسیم شود.
و 💎【«تَقَوَّلَ» عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ】💎 (یعنی بعضی از گفتارها را به ما نسبت بدهی)؛ نسبت دادنِ امری خارجی به حضرت حقّ نیست. که حضرتِ رسول اکرم(ص) نفسِ حضرت باریتعالی، و نقطۀ عصمت اویند و نسبت دادن ایشان، ظهورِ خودِ منسوبٌ إلیه (یعنی خداوند) است و نه غیر آن.
◇ و "بعض" در این آیۀ شریفه؛ بیانِ کثرتیِ "الأقاویل" است. چرا که هرآنچه در مقابلِ #وحدت ظاهر گردد، به خودی خود، "بَعض" است و تمام نیست و بلکه هیچ است. و هیچ بودنش در بیان؛ "بَعض" است و نه به معنایِ "بعضی از کلّ" باشد.
پس اگر خوانندهای که تمام مطالب معرفتی که در خصوص ائمۀ اطهار(ع) در #کانال_معرفة_الحق بیان شده و با همان معرفت، به قوّت سلسله بیانی که در این مقاله مطرح شد، این مطلب را دنبال کرده باشد؛ برآشفته نخواهد شد که چطور "لَوْ"یِ در آیات مذکور را اخذِ به "لَوْ"یِ امتناعیه نکردیم، بلکه محقّقِ موضوع دانستیم. که بحمد الله هم مطلبش بیان شد و هم وجهِ تحقّق آن.
❁ پس "تُقَوِّلِ" حضرتِ نبی اکرم(ص) که خودِ "أحسن قَوْل" هستند؛ ترسیمِ "قولِ أحسن" در عالم است. که تمام موجودات، که «کلمات الله» میباشند؛ جلواتِ "قَوْل أحسن"اند.
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🔲
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
.
༺✾صــیام، سرّی از اسرار الهی✾༻
❖ لطیفۀ هشتم:
افطار؛ آزاد کردن است
┅─┅─═• ☕️🌙 •═─┅─┅
↗️ http://facebook.com/ehsan.nilforoushzadeh
┅─┅─═• ☕️🌙 •═─┅─┅
🌿۞『 صــوم』؛ عبادتی است که در لغت به معنای امساک و رفعت است.
و وقتی عرب میگوید:
🌅 «صامَ النّهار»
یعنی؛
❂☜ روز؛ #مرتفع شد.
🍃⇯֎ بنابراین؛ روزه در رفعتِ عبادات است، تا آنجا که خداوندﷻ روزه را حتّی از خودِ بندگانی که بِدان متعبـّـدند، سلب نموده، و آن را با نفیِ نسبت به غیر، به خودش نسبت داده و میفرماید:
🔻『كلُّ عَمَلِ ابْنِ آدَمَ هُوَ لَهُ
غَيْرَ الصِّيَامِ هُوَ لِي وَ أَنَا أجْزيٰ بِه』🔺
✾ همۀ اعمال آدمی برای خودش است،
ولی روزه برای من است و من اجر آن میباشم.
📚 الخصال، ج ۱، ص۴۵
🔰 و نیز حضرت مولیٰ امیرالمؤمنین علیّ (علیهالسّلام) میفرمایند:
🔹〖الصّومُ عبادةٌ بينَ العبد و خالقِه
لا يَطّلعُ عليها غيره
و كذلك لا يجازي عنها غيره〗🔹
✾ روزه عبادتی است میان بنده و آفریدگارش.
و کسی غیر از او بر آن آگاه نمیگردد
و همچنین کسی غیر از او بدان پاداش نمیدهد.
📚 شرح نهج البلاغة، لِإبن أبي الحديد (لعنة الله علیه)، ج ۲۰، ص۲۹۶
🍃۞ روزه؛ تعیّن ندارد و ماهیّتی برای آن نیست. و سراسرْ وجود است؛ برای همین نمودی ندارد تا قابلِ تعلّق باشد.
🍃۞ روزه؛ صفتی صَمـَدانی است، چرا که خداوندﷻ است که به صمد بودنش؛
֎⇦ نمیخورد و نمیآشامد و زاد و ولد ندارد و آنگاه؛ پرده از روزۀ روزهدار برمیدارد و میفرماید:
❂☜ 🔻『... غَيْرَ الصِّيَام، هُوَ لِي ...』🔺
🍃⇯֎ و در واقع به عبد نشان می دهد؛
֎⇦ تنزیهی که تو در مقیّدات داشتی و از خوردن و آشامیدن و زاد و ولد، منزّه بودی، اعتباری از منزّه بودنِ من است که تو را بدان وصف کردم و آن؛ جلوهای از جَلَواتِ جلالِ من است و از این جهت است که؛
❂☜ 🔻『 أنَا أجْزيٰ بِه』🔺
✾من جزایش هستم.
🍃۞ به صوم از منظری والاتر بایستی نظر کرد، چرا که فراتر از یک عملِ عبادیِ عادّی است.
🍃⇯֎ اگر به صوم؛ لفظِ «#عمل» بدهیم، این در لفظ است، امّا مطلب فراتر است. مانندِ اینکه برای خداوندﷻ لفظِ «موجود»، مرسوم نیست، چرا که برای حقّﷻ، وجودْ عین ذاتش است.
در نتیجه؛
🍃֎⇦ نسبتِ وجود به خداوندﷻ، و خواندنِ حقّﷻ به «موجود»، مانندِ خواندنِ ما به «موجود» نیست (در حالی که میدانیم «موجود»؛ از اسماء الهی است، 📚جوشن کبیر).
چرا که خداوندﷻ؛ «هوَ شَيْءٌ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ؛ 📚 عيون أخبار الرّضا (عليه السّلام)، ج ۱، ص۱۳۴»، است.
🍃۞ روزه هم عبادت است، منتها نه مانند عبادات دیگر.
🍃⇯⇦ چرا که روزهدار؛ پروردگارش را به وصفِ 🔸『 لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ』🔸، ملاقات میکند و مییابد که رائی (بیننده) و مرئی (دیدهشونده)؛ خودِ خداوندﷻ است و از این روست که میفرماید:
🔻『 أنَا أجْزيٰ بِه』🔺
[که بحمدالله شرحش در لطیفۀ هفتم از همین سلسلهمقالات، روزی شد.]
🔰 الغرض؛
حضرت امام جعفر صادق (علیه السّلام) میفرمایند:
🔹『 للصَّائِمِ فَرْحَتَانِ؛
فَرْحَةٌ عِنْدَ إِفْطَارِهِ
وَ فَرْحَةٌ عِنْدَ لِقَاءِ رَبِّهِ』🔹
✾ برای روزهدار دو خوشحالی است؛
یکی خوشنودی در افطارش
و یکی خوشنودی در لقاء پرودگارش.
📚 الكافي، ط - الإسلامية، ج۴، ص۶۵
🍃⇯֎ بدین بیان که:
⚜️ «فَرْحَةٌ عِنْدَ إِفْطَارِهِ»؛
֎⇦ که اشاره به غذای طبیعی است.
و افطارِ روزهدار؛ تغذّیِ اوست و این تغذّی؛ طبیعتاً برای روزهدار، #فرح دارد.
⚜️ «فَرْحَةٌ عِنْدَ لِقَاءِ رَبِّهِ»؛
֎⇦ اشاره به غذای حقیقی است.
و «فرحة» در تغذّی، رشحه و ظهوری از «فَرْحَةٌ عِنْدَ لِقَاءِ رَبِّهِ» است.
🍃⇯֎↲بنابراین؛
روزهدار وقتی افطار میکند؛ به افطار و تغذّیاش؛ فرحناک میشود.
و وقتی خداوندﷻ را ملاقات میکند، به روزه و امساکش؛ فرحناک میشود.
🍃❂☜ امّا معرفتِ دُرست در نزد اهل معرفت این است که چون مغذّی (غذا دهنده) و رزّاق، خداوندﷻ است و همه؛ ارتزاق از روزیِ او میکنند، از این رو روزهدار به شوق و رضایِ مُغذّی - که حضرت رزّاق میباشد -؛ فرحناک میشود و در افطارش نیز، لقای الهی حاصل میگردد و این دو فرح به وحدتِ حقیقت، برای روزهدار، #یک فرح است.
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•✿👇🏻ادامهی سخن👇🏻✿•༻
✨
༺✾صــیام، سرّی از اسرار الهی✾༻
❖ لطیفۀ هشتم:
افطار؛ آزاد کردن است
┅─┅─═• ☕️🌙 •═─┅─┅
↗️ http://facebook.com/ehsan.nilforoushzadeh
┅─┅─═• ☕️🌙 •═─┅─┅
🌿۞『 صــوم』؛ عبادتی است که در لغت به معنای امساک و رفعت است.
و وقتی عرب میگوید:
🌅 «صامَ النّهار»
یعنی؛
❂☜ روز؛ #مرتفع شد.
🍃⇯֎ بنابراین؛ روزه در رفعتِ عبادات است، تا آنجا که خداوندﷻ روزه را حتّی از خودِ بندگانی که بِدان متعبـّـدند، سلب نموده، و آن را با نفیِ نسبت به غیر، به خودش نسبت داده و میفرماید:
🔻『كلُّ عَمَلِ ابْنِ آدَمَ هُوَ لَهُ
غَيْرَ الصِّيَامِ هُوَ لِي وَ أَنَا أجْزيٰ بِه』🔺
✾ همۀ اعمال آدمی برای خودش است،
ولی روزه برای من است و من اجر آن میباشم.
📚 الخصال، ج ۱، ص۴۵
🔰 و نیز حضرت مولیٰ امیرالمؤمنین علیّ (علیهالسّلام) میفرمایند:
🔹〖الصّومُ عبادةٌ بينَ العبد و خالقِه
لا يَطّلعُ عليها غيره
و كذلك لا يجازي عنها غيره〗🔹
✾ روزه عبادتی است میان بنده و آفریدگارش.
و کسی غیر از او بر آن آگاه نمیگردد
و همچنین کسی غیر از او بدان پاداش نمیدهد.
📚 شرح نهج البلاغة، لِإبن أبي الحديد (لعنة الله علیه)، ج ۲۰، ص۲۹۶
🍃۞ روزه؛ تعیّن ندارد و ماهیّتی برای آن نیست. و سراسرْ وجود است؛ برای همین نمودی ندارد تا قابلِ تعلّق باشد.
🍃۞ روزه؛ صفتی صَمـَدانی است، چرا که خداوندﷻ است که به صمد بودنش؛
֎⇦ نمیخورد و نمیآشامد و زاد و ولد ندارد و آنگاه؛ پرده از روزۀ روزهدار برمیدارد و میفرماید:
❂☜ 🔻『... غَيْرَ الصِّيَام، هُوَ لِي ...』🔺
🍃⇯֎ و در واقع به عبد نشان می دهد؛
֎⇦ تنزیهی که تو در مقیّدات داشتی و از خوردن و آشامیدن و زاد و ولد، منزّه بودی، اعتباری از منزّه بودنِ من است که تو را بدان وصف کردم و آن؛ جلوهای از جَلَواتِ جلالِ من است و از این جهت است که؛
❂☜ 🔻『 أنَا أجْزيٰ بِه』🔺
✾من جزایش هستم.
🍃۞ به صوم از منظری والاتر بایستی نظر کرد، چرا که فراتر از یک عملِ عبادیِ عادّی است.
🍃⇯֎ اگر به صوم؛ لفظِ «#عمل» بدهیم، این در لفظ است، امّا مطلب فراتر است. مانندِ اینکه برای خداوندﷻ لفظِ «موجود»، مرسوم نیست، چرا که برای حقّﷻ، وجودْ عین ذاتش است.
در نتیجه؛
🍃֎⇦ نسبتِ وجود به خداوندﷻ، و خواندنِ حقّﷻ به «موجود»، مانندِ خواندنِ ما به «موجود» نیست (در حالی که میدانیم «موجود»؛ از اسماء الهی است، 📚جوشن کبیر).
چرا که خداوندﷻ؛ «هوَ شَيْءٌ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ؛ 📚 عيون أخبار الرّضا (عليه السّلام)، ج ۱، ص۱۳۴»، است.
🍃۞ روزه هم عبادت است، منتها نه مانند عبادات دیگر.
🍃⇯⇦ چرا که روزهدار؛ پروردگارش را به وصفِ 🔸『 لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ』🔸، ملاقات میکند و مییابد که رائی (بیننده) و مرئی (دیدهشونده)؛ خودِ خداوندﷻ است و از این روست که میفرماید:
🔻『 أنَا أجْزيٰ بِه』🔺
[که بحمدالله شرحش در لطیفۀ هفتم از همین سلسلهمقالات، روزی شد.]
🔰 الغرض؛
حضرت امام جعفر صادق (علیه السّلام) میفرمایند:
🔹『 للصَّائِمِ فَرْحَتَانِ؛
فَرْحَةٌ عِنْدَ إِفْطَارِهِ
وَ فَرْحَةٌ عِنْدَ لِقَاءِ رَبِّهِ』🔹
✾ برای روزهدار دو خوشحالی است؛
یکی خوشنودی در افطارش
و یکی خوشنودی در لقاء پرودگارش.
📚 الكافي، ط - الإسلامية، ج۴، ص۶۵
🍃⇯֎ بدین بیان که:
⚜️ «فَرْحَةٌ عِنْدَ إِفْطَارِهِ»؛
֎⇦ که اشاره به غذای طبیعی است.
و افطارِ روزهدار؛ تغذّیِ اوست و این تغذّی؛ طبیعتاً برای روزهدار، #فرح دارد.
⚜️ «فَرْحَةٌ عِنْدَ لِقَاءِ رَبِّهِ»؛
֎⇦ اشاره به غذای حقیقی است.
و «فرحة» در تغذّی، رشحه و ظهوری از «فَرْحَةٌ عِنْدَ لِقَاءِ رَبِّهِ» است.
🍃⇯֎↲بنابراین؛
روزهدار وقتی افطار میکند؛ به افطار و تغذّیاش؛ فرحناک میشود.
و وقتی خداوندﷻ را ملاقات میکند، به روزه و امساکش؛ فرحناک میشود.
🍃❂☜ امّا معرفتِ دُرست در نزد اهل معرفت این است که چون مغذّی (غذا دهنده) و رزّاق، خداوندﷻ است و همه؛ ارتزاق از روزیِ او میکنند، از این رو روزهدار به شوق و رضایِ مُغذّی - که حضرت رزّاق میباشد -؛ فرحناک میشود و در افطارش نیز، لقای الهی حاصل میگردد و این دو فرح به وحدتِ حقیقت، برای روزهدار، #یک فرح است.
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•✿👇🏻ادامهی سخن👇🏻✿•༻
✨
Facebook
Log in or sign up to view
See posts, photos and more on Facebook.
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده (Ehsan Nil.)
◼️
🔳 ائمۀ اطهار (ع) "قَوْل أحسَن" و "أحسَن قَوْل" هستند که قرآن میفرماید:
💎【وَ «مَنْ» «أَحْسَنُ قَوْلاً» مِمَّنْ دَعا إِلَى اللَّهِ وَ عَمِلَ صالِحاً وَ قالَ إِنَّني مِنَ الْمُسْلِمينَ】💎
و «كيست» آن گفتارِ نیکو از آن كس كه به سوى خدا دعوت نمايد و كار نيک كند و گويد: من از مسلمانانم؟
(سورۀ فصلت، آیۀ ۳۳)
✿ «مَن»؛ اسم موصول برای ذوی العقول است.
این آیۀ شریفه، "أحسَن قَوْل" را #شخص معرفی فرموده است. و آن ائمۀ اطهار(ع) هستند که وجودشان، 🔻『 الدُّعَاةِ إِلَى اللَّه』🔺 است (📚بحار الأنوار،ج۹۹ ص۱۴۸) و حقیقتِ #عمل_صالح میباشند.
👈 " #أحسن_قول"؛ مقامِ جمع الجمعی ائمۀ اطهار(ع) در «"قَوْل" بودن» است.
🌀 خودِ "قَوْل"، مفرد است و اشاره به مقامِ وحدت و خفاست یعنی به بیانی؛ مقامِ جمعِ نوری ائمۀ اطهار (ع) در «"قَوْل" بودن» است.
🌀 جمع "قَوْل" ؛ "اَقوال" است. و جمعِ "اقوال" ؛ "اَقاویل" است. یعنی "اقاویل" جمعِ جمعِ "قَوْل" است.
پس اگر گفته شود "قول" مقامِ وحدت است، "اقوال" مقام کثرت است و "اقاویل" شدّتِ مقامِ کثرت است و آمدن در ادنی مرتبۀ عالمِ اشارات و کثرات است.
⭕️ "أحسن قول" که همانا "قولِ أحسن" است؛ "أحسن" بودنِ آن، نقطۀ صرف الربط بودنِ آن به قائلِ هستی یعنی خداوند است.
پس "قول" بودنِ ائمۀ اطهار(ع) در تعیّن و حدِّ "قول"، گرفتار نمیشود و دائماً صِرف الربط به قائل است. پس "أحسن" است.
⤵️ سیرِ "أحسن قول" به "أقاویل"؛ "تَقَوُّل" است.
◆ "تقوّل"؛ مصدرِ بابِ "تفعّل" از مادۀ "قول".
معنایِ اصلی باب تفعّل، مطاوعه و اثر پذیری است.
بنابراین؛ هرچند "تَقَوُّل" را در آیات مذکور در سورۀ حاقّه، به معنایِ "نسبت دادن سخنی به کسی" میدانند [و بر همین معنا هم صحبت خواهیم کرد]، امّا مطلب این است که 💎【وَ لَوْ «تَقَوَّلَ» عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ】💎 ؛ مطاوعه و پذیرشِ فعلیّتِ "قائِل" (قائل؛ حقّ تعالی) است تا عالَم کثرات ترسیم شود.
و 💎【«تَقَوَّلَ» عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ】💎 (یعنی بعضی از گفتارها را به ما نسبت بدهی)؛ نسبت دادنِ امری خارجی به حضرت حقّ نیست. که حضرتِ رسول اکرم(ص) نفسِ حضرت باریتعالی، و نقطۀ عصمت اویند و نسبت دادن ایشان، ظهورِ خودِ منسوبٌ إلیه (یعنی خداوند) است و نه غیر آن.
◇ و "بعض" در این آیۀ شریفه؛ بیانِ کثرتیِ "الأقاویل" است. چرا که هرآنچه در مقابلِ #وحدت ظاهر گردد، به خودی خود، "بَعض" است و تمام نیست و بلکه هیچ است. و هیچ بودنش در بیان؛ "بَعض" است و نه به معنایِ "بعضی از کلّ" باشد.
پس اگر خوانندهای که تمام مطالب معرفتی که در خصوص ائمۀ اطهار(ع) در #کانال_معرفة_الحق بیان شده و با همان معرفت، به قوّت سلسله بیانی که در این مقاله مطرح شد، این مطلب را دنبال کرده باشد؛ برآشفته نخواهد شد که چطور "لَوْ"یِ در آیات مذکور را اخذِ به "لَوْ"یِ امتناعیه نکردیم، بلکه محقّقِ موضوع دانستیم. که بحمد الله هم مطلبش بیان شد و هم وجهِ تحقّق آن.
❁ پس "تُقَوِّلِ" حضرتِ نبی اکرم(ص) که خودِ "أحسن قَوْل" هستند؛ ترسیمِ "قولِ أحسن" در عالم است. که تمام موجودات، که «کلمات الله» میباشند؛ جلواتِ "قَوْل أحسن"اند.
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🔲
🔳 ائمۀ اطهار (ع) "قَوْل أحسَن" و "أحسَن قَوْل" هستند که قرآن میفرماید:
💎【وَ «مَنْ» «أَحْسَنُ قَوْلاً» مِمَّنْ دَعا إِلَى اللَّهِ وَ عَمِلَ صالِحاً وَ قالَ إِنَّني مِنَ الْمُسْلِمينَ】💎
و «كيست» آن گفتارِ نیکو از آن كس كه به سوى خدا دعوت نمايد و كار نيک كند و گويد: من از مسلمانانم؟
(سورۀ فصلت، آیۀ ۳۳)
✿ «مَن»؛ اسم موصول برای ذوی العقول است.
این آیۀ شریفه، "أحسَن قَوْل" را #شخص معرفی فرموده است. و آن ائمۀ اطهار(ع) هستند که وجودشان، 🔻『 الدُّعَاةِ إِلَى اللَّه』🔺 است (📚بحار الأنوار،ج۹۹ ص۱۴۸) و حقیقتِ #عمل_صالح میباشند.
👈 " #أحسن_قول"؛ مقامِ جمع الجمعی ائمۀ اطهار(ع) در «"قَوْل" بودن» است.
🌀 خودِ "قَوْل"، مفرد است و اشاره به مقامِ وحدت و خفاست یعنی به بیانی؛ مقامِ جمعِ نوری ائمۀ اطهار (ع) در «"قَوْل" بودن» است.
🌀 جمع "قَوْل" ؛ "اَقوال" است. و جمعِ "اقوال" ؛ "اَقاویل" است. یعنی "اقاویل" جمعِ جمعِ "قَوْل" است.
پس اگر گفته شود "قول" مقامِ وحدت است، "اقوال" مقام کثرت است و "اقاویل" شدّتِ مقامِ کثرت است و آمدن در ادنی مرتبۀ عالمِ اشارات و کثرات است.
⭕️ "أحسن قول" که همانا "قولِ أحسن" است؛ "أحسن" بودنِ آن، نقطۀ صرف الربط بودنِ آن به قائلِ هستی یعنی خداوند است.
پس "قول" بودنِ ائمۀ اطهار(ع) در تعیّن و حدِّ "قول"، گرفتار نمیشود و دائماً صِرف الربط به قائل است. پس "أحسن" است.
⤵️ سیرِ "أحسن قول" به "أقاویل"؛ "تَقَوُّل" است.
◆ "تقوّل"؛ مصدرِ بابِ "تفعّل" از مادۀ "قول".
معنایِ اصلی باب تفعّل، مطاوعه و اثر پذیری است.
بنابراین؛ هرچند "تَقَوُّل" را در آیات مذکور در سورۀ حاقّه، به معنایِ "نسبت دادن سخنی به کسی" میدانند [و بر همین معنا هم صحبت خواهیم کرد]، امّا مطلب این است که 💎【وَ لَوْ «تَقَوَّلَ» عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ】💎 ؛ مطاوعه و پذیرشِ فعلیّتِ "قائِل" (قائل؛ حقّ تعالی) است تا عالَم کثرات ترسیم شود.
و 💎【«تَقَوَّلَ» عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ】💎 (یعنی بعضی از گفتارها را به ما نسبت بدهی)؛ نسبت دادنِ امری خارجی به حضرت حقّ نیست. که حضرتِ رسول اکرم(ص) نفسِ حضرت باریتعالی، و نقطۀ عصمت اویند و نسبت دادن ایشان، ظهورِ خودِ منسوبٌ إلیه (یعنی خداوند) است و نه غیر آن.
◇ و "بعض" در این آیۀ شریفه؛ بیانِ کثرتیِ "الأقاویل" است. چرا که هرآنچه در مقابلِ #وحدت ظاهر گردد، به خودی خود، "بَعض" است و تمام نیست و بلکه هیچ است. و هیچ بودنش در بیان؛ "بَعض" است و نه به معنایِ "بعضی از کلّ" باشد.
پس اگر خوانندهای که تمام مطالب معرفتی که در خصوص ائمۀ اطهار(ع) در #کانال_معرفة_الحق بیان شده و با همان معرفت، به قوّت سلسله بیانی که در این مقاله مطرح شد، این مطلب را دنبال کرده باشد؛ برآشفته نخواهد شد که چطور "لَوْ"یِ در آیات مذکور را اخذِ به "لَوْ"یِ امتناعیه نکردیم، بلکه محقّقِ موضوع دانستیم. که بحمد الله هم مطلبش بیان شد و هم وجهِ تحقّق آن.
❁ پس "تُقَوِّلِ" حضرتِ نبی اکرم(ص) که خودِ "أحسن قَوْل" هستند؛ ترسیمِ "قولِ أحسن" در عالم است. که تمام موجودات، که «کلمات الله» میباشند؛ جلواتِ "قَوْل أحسن"اند.
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🔲
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
✨
🌿۞ #جزا را باید بشناسیم تا إن شاء الله لطیفۀ این فرمایشِ نورانی به جان بنشیند:
🍃֎ اگر جزا؛ حقیقی باشد، منفصل از عمل نیست، بلکه حقیقتِ عمل است.
در قیامت؛
֎⇦ جزای اعمال را نشان میدهند. یعنی؛ حقیقتِ اعمال را نشان میدهند که اگر إن شاء الله خَیر باشد، #نور است. و اگر العیاذ بالله شرّ باشد، #نار است.
֎⇯⇦ اعمال و تجسّمِ اعمال، جدای از شخص نیست، بلکه خودیّتِ شخص است. پس جزایش نیز، ظهورِ حقیقتِ عمل است.
❂☜برای همین هم نفسِ عامل (عمل کننده)، در گرویِ عملش است، چنان که قرآن میفرماید:
🔻【 كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ رَهينَةٌ】🔺
✾ هر نفسی در گرویِ آن چیزی است که کسب کرده است.
📘 سورۀ مدثّر، آیۀ ۳۸
🍃֎⇯⇦ که اگر #عمل، و #عامل، دو مطلب جدایِ از هم باشند؛ معنا ندارد که عامل را برای آن عمل، عقاب کرده یا ثواب دهند.
بنابراین؛
🍃֎⇦ عمل، جانِ عامِل است و برخاسته از آن جان، در ظهورِ آمده است.
♻️ پس تا اینجای سخن؛
جزای یک عمل، نمیتواند کمتر از آن باشد که اگر چنین شد، جزای آن عمل، تمامْ نبوده و چیزی از جـــزا داده شده است.
بلکه اصحّ این است که گفته شود: اصلاً جزای آن عمل نبوده است که داده شده.
🔔 العیاذ بالله که خداوند پیمانۀ کوچک بریزد. هر چه هست، کریم است و جزایِ کریمانۀ او، تطوّرات و تجلیّاتِ کرم اوست ...
🍃🌕🌱 روزه، سراسر رؤیت و مشاهده است، چنان که حضرت خاتم الأنبیاء (صلی الله علیه و آله) میفرمایند:
🔻『 صومُوا لِرُؤْيَتِهِ وَ أَفْطِرُوا لِرُؤْيَتِه』🔺
✾ به رؤیت، روزه بگیرید و به رؤیت، افطار کنید.
📚 عوالي اللئالي، ج۲، ص۲۳۳
🌙۞ که این حقیقت، تا رؤیتِ ظاهر هم کشیده شده است و در دیدنِ هلال ماه و شفقِ خورشید، در بدو و ختمِ ماه مبارک رمضان؛ منظور است.
🍃۞ اما مطلب ما بر سر عرفانِ این قضیه است.
رؤیت و مشاهده در عالمِ نور مطرح است و کلام حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) از شدّتِ «بود»، تا امرِ «صومُوا» و «أَفْطِرُوا» آمده است، یعنی؛
🌙⇯⇦ از اینکه «صیام»؛ رؤیت است و «افطار»؛ رؤیت است؛
❂☜ این حقیقت؛ تا امرِ به رؤیت در ظاهرترین مرحله - که دیدنِ هلال و شفق در طلوع و غروب است -، ممدود و کشیده شده است.
👁🗨 در رؤیت و مشاهده؛ شاهد و مشهود در #مقام_شهادت، یکی میشوند و از این رو؛
🍃֎⇦ صوم بر خلاف اعمالِ عبادی دیگر، تقسیم نمیشود، چرا که دوئیّتی در کار نیست.
در نتیجه حقّﷻ در حدیث قدسی میفرماید:
🔻«الصَّوْمُ لِـــي»🔺
روزه برای من است.
📚 الكافي، ج۴، ص۶۳
🍃֎⇯⇦ وچون تماماً این عمل (روزه) برای خداست، جزایش نیز غیر از خدا نیست، چرا که میفرمایند:
🔻『 مَن كانَ لله كانَ اللهُ لَه』🔺
✾ کسی که برای خدا بود، خدا برای اوست.
📚 بحار الأنوار، ج۷۹، ص۱۹۷
🔰 و در نتیجه حقّﷻ در همان حدیث قدسی میفرماید:
🍃【 الصَّوْمُ لِــــي وَ أَنَا أَجْزِي به】🍃
📚 مصباح الشريعة، ص۱۳۶
↲۞ در مرتبۀ پائینتری از معرفت؛
«اجزي»، فعل معنا میشود. و در نتیجه حدیث بدین معناست که؛
🍃֎⇦ من به این عمل (روزه) جزا میدهم.
❂☜ این درست است، ولی تمام نیست!
↲۞ امّا در مرتبۀ بالاتری از معرفت؛
«اجزيٰ»، فعل نیست، بلکه اسم مفعول است و خبر برای مبتدای «أنا».
بنابراین؛ «أنَا اجزيٰ بِه» اینگونه معنا میشود:
🍃֎⇦ من [خودم] جزای به این عمل (روزه) هستم.
🍃🌕⇦ خودِ خداوند؛ جزای صوم (روزه) است؛ به خاطرِ اینکه ❂☜ لقاء و مشاهدۀ او صورت گرفته است و دوئیّتی در کار نیست.
معبود است و جلوۀ خودش در عبدی که صائم است ...
֎⇯⇦ او جزای صوم است؛ یعنی؛ خالصۀ صوم بدون احتسابِ صائم (که چه کسی است) جلوۀ خداوند است.
🍃֎⇦ منتها چون صائم در انتساب به صوم، چیزی جز ظهورِ صوم نیست (یعنی صائم به روزهاش نشان داده میشود)؛ پس جزای صائم هم خداوند است.
🔰 و این مطلب اشارهای است به حدیثی قدسی که حقّﷻ میفرماید:
🔅〖من طلبنی وَجَدَنی و مَن وَجَدَنی عَرَفَنی
و مَن عَرَفَنی أحَبَّنی و مَن أحَبَّنی عَشَقَنی
و مَن عَشَقَنی عَشَقتَهُ و مَن عَشَقتَهُ قَتَلتَهُ
و مَن قَتَلتَهُ فَعَلَیَّ َدیَتَهُ و مَن عَلَیّ َدیَتَهُ
و اَنا من قتلته دیَتُه و مَنْ علیَّ دیَتُه «فــأنـــا دیَـــتُـــهُ»〗🔅
✾ آن کس که مرا طلب کند، من را مییابد
و آن کس که مرا یافت، من را میشناسد
و آن کس که مرا شناخت، من را دوست میدارد
و آن کس که مرا دوست داشت، به من عشق میورزد
و آن کس که به من عشق ورزید، من نیز به او عشق میورزم
و آن کس که من به او عشق ورزیدم، او را میکُشم
و آن کس را که من بکشم، خونبهای او بر من واجب است
و آن کس که خونبهایش بر من واجب شد؛
پس خودِ من خونبهای او می باشم.
📚 الكلمات المكنونة، چاپ قديم، ملّا محسن فیض کاشانی، ص۸۰
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•✿👇🏻ادامهی سخن👇🏻✿•༻
✨
🌿۞ #جزا را باید بشناسیم تا إن شاء الله لطیفۀ این فرمایشِ نورانی به جان بنشیند:
🍃֎ اگر جزا؛ حقیقی باشد، منفصل از عمل نیست، بلکه حقیقتِ عمل است.
در قیامت؛
֎⇦ جزای اعمال را نشان میدهند. یعنی؛ حقیقتِ اعمال را نشان میدهند که اگر إن شاء الله خَیر باشد، #نور است. و اگر العیاذ بالله شرّ باشد، #نار است.
֎⇯⇦ اعمال و تجسّمِ اعمال، جدای از شخص نیست، بلکه خودیّتِ شخص است. پس جزایش نیز، ظهورِ حقیقتِ عمل است.
❂☜برای همین هم نفسِ عامل (عمل کننده)، در گرویِ عملش است، چنان که قرآن میفرماید:
🔻【 كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ رَهينَةٌ】🔺
✾ هر نفسی در گرویِ آن چیزی است که کسب کرده است.
📘 سورۀ مدثّر، آیۀ ۳۸
🍃֎⇯⇦ که اگر #عمل، و #عامل، دو مطلب جدایِ از هم باشند؛ معنا ندارد که عامل را برای آن عمل، عقاب کرده یا ثواب دهند.
بنابراین؛
🍃֎⇦ عمل، جانِ عامِل است و برخاسته از آن جان، در ظهورِ آمده است.
♻️ پس تا اینجای سخن؛
جزای یک عمل، نمیتواند کمتر از آن باشد که اگر چنین شد، جزای آن عمل، تمامْ نبوده و چیزی از جـــزا داده شده است.
بلکه اصحّ این است که گفته شود: اصلاً جزای آن عمل نبوده است که داده شده.
🔔 العیاذ بالله که خداوند پیمانۀ کوچک بریزد. هر چه هست، کریم است و جزایِ کریمانۀ او، تطوّرات و تجلیّاتِ کرم اوست ...
🍃🌕🌱 روزه، سراسر رؤیت و مشاهده است، چنان که حضرت خاتم الأنبیاء (صلی الله علیه و آله) میفرمایند:
🔻『 صومُوا لِرُؤْيَتِهِ وَ أَفْطِرُوا لِرُؤْيَتِه』🔺
✾ به رؤیت، روزه بگیرید و به رؤیت، افطار کنید.
📚 عوالي اللئالي، ج۲، ص۲۳۳
🌙۞ که این حقیقت، تا رؤیتِ ظاهر هم کشیده شده است و در دیدنِ هلال ماه و شفقِ خورشید، در بدو و ختمِ ماه مبارک رمضان؛ منظور است.
🍃۞ اما مطلب ما بر سر عرفانِ این قضیه است.
رؤیت و مشاهده در عالمِ نور مطرح است و کلام حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) از شدّتِ «بود»، تا امرِ «صومُوا» و «أَفْطِرُوا» آمده است، یعنی؛
🌙⇯⇦ از اینکه «صیام»؛ رؤیت است و «افطار»؛ رؤیت است؛
❂☜ این حقیقت؛ تا امرِ به رؤیت در ظاهرترین مرحله - که دیدنِ هلال و شفق در طلوع و غروب است -، ممدود و کشیده شده است.
👁🗨 در رؤیت و مشاهده؛ شاهد و مشهود در #مقام_شهادت، یکی میشوند و از این رو؛
🍃֎⇦ صوم بر خلاف اعمالِ عبادی دیگر، تقسیم نمیشود، چرا که دوئیّتی در کار نیست.
در نتیجه حقّﷻ در حدیث قدسی میفرماید:
🔻«الصَّوْمُ لِـــي»🔺
روزه برای من است.
📚 الكافي، ج۴، ص۶۳
🍃֎⇯⇦ وچون تماماً این عمل (روزه) برای خداست، جزایش نیز غیر از خدا نیست، چرا که میفرمایند:
🔻『 مَن كانَ لله كانَ اللهُ لَه』🔺
✾ کسی که برای خدا بود، خدا برای اوست.
📚 بحار الأنوار، ج۷۹، ص۱۹۷
🔰 و در نتیجه حقّﷻ در همان حدیث قدسی میفرماید:
🍃【 الصَّوْمُ لِــــي وَ أَنَا أَجْزِي به】🍃
📚 مصباح الشريعة، ص۱۳۶
↲۞ در مرتبۀ پائینتری از معرفت؛
«اجزي»، فعل معنا میشود. و در نتیجه حدیث بدین معناست که؛
🍃֎⇦ من به این عمل (روزه) جزا میدهم.
❂☜ این درست است، ولی تمام نیست!
↲۞ امّا در مرتبۀ بالاتری از معرفت؛
«اجزيٰ»، فعل نیست، بلکه اسم مفعول است و خبر برای مبتدای «أنا».
بنابراین؛ «أنَا اجزيٰ بِه» اینگونه معنا میشود:
🍃֎⇦ من [خودم] جزای به این عمل (روزه) هستم.
🍃🌕⇦ خودِ خداوند؛ جزای صوم (روزه) است؛ به خاطرِ اینکه ❂☜ لقاء و مشاهدۀ او صورت گرفته است و دوئیّتی در کار نیست.
معبود است و جلوۀ خودش در عبدی که صائم است ...
֎⇯⇦ او جزای صوم است؛ یعنی؛ خالصۀ صوم بدون احتسابِ صائم (که چه کسی است) جلوۀ خداوند است.
🍃֎⇦ منتها چون صائم در انتساب به صوم، چیزی جز ظهورِ صوم نیست (یعنی صائم به روزهاش نشان داده میشود)؛ پس جزای صائم هم خداوند است.
🔰 و این مطلب اشارهای است به حدیثی قدسی که حقّﷻ میفرماید:
🔅〖من طلبنی وَجَدَنی و مَن وَجَدَنی عَرَفَنی
و مَن عَرَفَنی أحَبَّنی و مَن أحَبَّنی عَشَقَنی
و مَن عَشَقَنی عَشَقتَهُ و مَن عَشَقتَهُ قَتَلتَهُ
و مَن قَتَلتَهُ فَعَلَیَّ َدیَتَهُ و مَن عَلَیّ َدیَتَهُ
و اَنا من قتلته دیَتُه و مَنْ علیَّ دیَتُه «فــأنـــا دیَـــتُـــهُ»〗🔅
✾ آن کس که مرا طلب کند، من را مییابد
و آن کس که مرا یافت، من را میشناسد
و آن کس که مرا شناخت، من را دوست میدارد
و آن کس که مرا دوست داشت، به من عشق میورزد
و آن کس که به من عشق ورزید، من نیز به او عشق میورزم
و آن کس که من به او عشق ورزیدم، او را میکُشم
و آن کس را که من بکشم، خونبهای او بر من واجب است
و آن کس که خونبهایش بر من واجب شد؛
پس خودِ من خونبهای او می باشم.
📚 الكلمات المكنونة، چاپ قديم، ملّا محسن فیض کاشانی، ص۸۰
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•✿👇🏻ادامهی سخن👇🏻✿•༻
✨
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
.
༺✾صــیام، سرّی از اسرار الهی✾༻
❖ لطیفۀ هشتم:
افطار؛ آزاد کردن است
┅─┅─═• ☕️🌙 •═─┅─┅
↗️ http://facebook.com/ehsan.nilforoushzadeh
┅─┅─═• ☕️🌙 •═─┅─┅
🌿۞『 صــوم』؛ عبادتی است که در لغت به معنای امساک و رفعت است.
و وقتی عرب میگوید:
🌅 «صامَ النّهار»
یعنی؛
❂☜ روز؛ #مرتفع شد.
🍃⇯֎ بنابراین؛ روزه در رفعتِ عبادات است، تا آنجا که خداوندﷻ روزه را حتّی از خودِ بندگانی که بِدان متعبـّـدند، سلب نموده، و آن را با نفیِ نسبت به غیر، به خودش نسبت داده و میفرماید:
🔻『كلُّ عَمَلِ ابْنِ آدَمَ هُوَ لَهُ
غَيْرَ الصِّيَامِ هُوَ لِي وَ أَنَا أجْزيٰ بِه』🔺
✾ همۀ اعمال آدمی برای خودش است،
ولی روزه برای من است و من اجر آن میباشم.
📚 الخصال، ج ۱، ص۴۵
🔰 و نیز حضرت مولیٰ امیرالمؤمنین علیّ (علیهالسّلام) میفرمایند:
🔹〖الصّومُ عبادةٌ بينَ العبد و خالقِه
لا يَطّلعُ عليها غيره
و كذلك لا يجازي عنها غيره〗🔹
✾ روزه عبادتی است میان بنده و آفریدگارش.
و کسی غیر از او بر آن آگاه نمیگردد
و همچنین کسی غیر از او بدان پاداش نمیدهد.
📚 شرح نهج البلاغة، لِإبن أبي الحديد (لعنة الله علیه)، ج ۲۰، ص۲۹۶
🍃۞ روزه؛ تعیّن ندارد و ماهیّتی برای آن نیست. و سراسرْ وجود است؛ برای همین نمودی ندارد تا قابلِ تعلّق باشد.
🍃۞ روزه؛ صفتی صَمـَدانی است، چرا که خداوندﷻ است که به صمد بودنش؛
֎⇦ نمیخورد و نمیآشامد و زاد و ولد ندارد و آنگاه؛ پرده از روزۀ روزهدار برمیدارد و میفرماید:
❂☜ 🔻『... غَيْرَ الصِّيَام، هُوَ لِي ...』🔺
🍃⇯֎ و در واقع به عبد نشان می دهد؛
֎⇦ تنزیهی که تو در مقیّدات داشتی و از خوردن و آشامیدن و زاد و ولد، منزّه بودی، اعتباری از منزّه بودنِ من است که تو را بدان وصف کردم و آن؛ جلوهای از جَلَواتِ جلالِ من است و از این جهت است که؛
❂☜ 🔻『 أنَا أجْزيٰ بِه』🔺
✾من جزایش هستم.
🍃۞ به صوم از منظری والاتر بایستی نظر کرد، چرا که فراتر از یک عملِ عبادیِ عادّی است.
🍃⇯֎ اگر به صوم؛ لفظِ «#عمل» بدهیم، این در لفظ است، امّا مطلب فراتر است. مانندِ اینکه برای خداوندﷻ لفظِ «موجود»، مرسوم نیست، چرا که برای حقّﷻ، وجودْ عین ذاتش است.
در نتیجه؛
🍃֎⇦ نسبتِ وجود به خداوندﷻ، و خواندنِ حقّﷻ به «موجود»، مانندِ خواندنِ ما به «موجود» نیست (در حالی که میدانیم «موجود»؛ از اسماء الهی است، 📚جوشن کبیر).
چرا که خداوندﷻ؛ «هوَ شَيْءٌ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ؛ 📚 عيون أخبار الرّضا (عليه السّلام)، ج ۱، ص۱۳۴»، است.
🍃۞ روزه هم عبادت است، منتها نه مانند عبادات دیگر.
🍃⇯⇦ چرا که روزهدار؛ پروردگارش را به وصفِ 🔸『 لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ』🔸، ملاقات میکند و مییابد که رائی (بیننده) و مرئی (دیدهشونده)؛ خودِ خداوندﷻ است و از این روست که میفرماید:
🔻『 أنَا أجْزيٰ بِه』🔺
[که بحمدالله شرحش در لطیفۀ هفتم از همین سلسلهمقالات، روزی شد.]
🔰 الغرض؛
حضرت امام جعفر صادق (علیه السّلام) میفرمایند:
🔹『 للصَّائِمِ فَرْحَتَانِ؛
فَرْحَةٌ عِنْدَ إِفْطَارِهِ
وَ فَرْحَةٌ عِنْدَ لِقَاءِ رَبِّهِ』🔹
✾ برای روزهدار دو خوشحالی است؛
یکی خوشنودی در افطارش
و یکی خوشنودی در لقاء پرودگارش.
📚 الكافي، ط - الإسلامية، ج۴، ص۶۵
🍃⇯֎ بدین بیان که:
⚜️ «فَرْحَةٌ عِنْدَ إِفْطَارِهِ»؛
֎⇦ که اشاره به غذای طبیعی است.
و افطارِ روزهدار؛ تغذّیِ اوست و این تغذّی؛ طبیعتاً برای روزهدار، #فرح دارد.
⚜️ «فَرْحَةٌ عِنْدَ لِقَاءِ رَبِّهِ»؛
֎⇦ اشاره به غذای حقیقی است.
و «فرحة» در تغذّی، رشحه و ظهوری از «فَرْحَةٌ عِنْدَ لِقَاءِ رَبِّهِ» است.
🍃⇯֎↲بنابراین؛
روزهدار وقتی افطار میکند؛ به افطار و تغذّیاش؛ فرحناک میشود.
و وقتی خداوندﷻ را ملاقات میکند، به روزه و امساکش؛ فرحناک میشود.
🍃❂☜ امّا معرفتِ دُرست در نزد اهل معرفت این است که چون مغذّی (غذا دهنده) و رزّاق، خداوندﷻ است و همه؛ ارتزاق از روزیِ او میکنند، از این رو روزهدار به شوق و رضایِ مُغذّی - که حضرت رزّاق میباشد -؛ فرحناک میشود و در افطارش نیز، لقای الهی حاصل میگردد و این دو فرح به وحدتِ حقیقت، برای روزهدار، #یک فرح است.
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•✿👇🏻ادامهی سخن👇🏻✿•༻
✨
༺✾صــیام، سرّی از اسرار الهی✾༻
❖ لطیفۀ هشتم:
افطار؛ آزاد کردن است
┅─┅─═• ☕️🌙 •═─┅─┅
↗️ http://facebook.com/ehsan.nilforoushzadeh
┅─┅─═• ☕️🌙 •═─┅─┅
🌿۞『 صــوم』؛ عبادتی است که در لغت به معنای امساک و رفعت است.
و وقتی عرب میگوید:
🌅 «صامَ النّهار»
یعنی؛
❂☜ روز؛ #مرتفع شد.
🍃⇯֎ بنابراین؛ روزه در رفعتِ عبادات است، تا آنجا که خداوندﷻ روزه را حتّی از خودِ بندگانی که بِدان متعبـّـدند، سلب نموده، و آن را با نفیِ نسبت به غیر، به خودش نسبت داده و میفرماید:
🔻『كلُّ عَمَلِ ابْنِ آدَمَ هُوَ لَهُ
غَيْرَ الصِّيَامِ هُوَ لِي وَ أَنَا أجْزيٰ بِه』🔺
✾ همۀ اعمال آدمی برای خودش است،
ولی روزه برای من است و من اجر آن میباشم.
📚 الخصال، ج ۱، ص۴۵
🔰 و نیز حضرت مولیٰ امیرالمؤمنین علیّ (علیهالسّلام) میفرمایند:
🔹〖الصّومُ عبادةٌ بينَ العبد و خالقِه
لا يَطّلعُ عليها غيره
و كذلك لا يجازي عنها غيره〗🔹
✾ روزه عبادتی است میان بنده و آفریدگارش.
و کسی غیر از او بر آن آگاه نمیگردد
و همچنین کسی غیر از او بدان پاداش نمیدهد.
📚 شرح نهج البلاغة، لِإبن أبي الحديد (لعنة الله علیه)، ج ۲۰، ص۲۹۶
🍃۞ روزه؛ تعیّن ندارد و ماهیّتی برای آن نیست. و سراسرْ وجود است؛ برای همین نمودی ندارد تا قابلِ تعلّق باشد.
🍃۞ روزه؛ صفتی صَمـَدانی است، چرا که خداوندﷻ است که به صمد بودنش؛
֎⇦ نمیخورد و نمیآشامد و زاد و ولد ندارد و آنگاه؛ پرده از روزۀ روزهدار برمیدارد و میفرماید:
❂☜ 🔻『... غَيْرَ الصِّيَام، هُوَ لِي ...』🔺
🍃⇯֎ و در واقع به عبد نشان می دهد؛
֎⇦ تنزیهی که تو در مقیّدات داشتی و از خوردن و آشامیدن و زاد و ولد، منزّه بودی، اعتباری از منزّه بودنِ من است که تو را بدان وصف کردم و آن؛ جلوهای از جَلَواتِ جلالِ من است و از این جهت است که؛
❂☜ 🔻『 أنَا أجْزيٰ بِه』🔺
✾من جزایش هستم.
🍃۞ به صوم از منظری والاتر بایستی نظر کرد، چرا که فراتر از یک عملِ عبادیِ عادّی است.
🍃⇯֎ اگر به صوم؛ لفظِ «#عمل» بدهیم، این در لفظ است، امّا مطلب فراتر است. مانندِ اینکه برای خداوندﷻ لفظِ «موجود»، مرسوم نیست، چرا که برای حقّﷻ، وجودْ عین ذاتش است.
در نتیجه؛
🍃֎⇦ نسبتِ وجود به خداوندﷻ، و خواندنِ حقّﷻ به «موجود»، مانندِ خواندنِ ما به «موجود» نیست (در حالی که میدانیم «موجود»؛ از اسماء الهی است، 📚جوشن کبیر).
چرا که خداوندﷻ؛ «هوَ شَيْءٌ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ؛ 📚 عيون أخبار الرّضا (عليه السّلام)، ج ۱، ص۱۳۴»، است.
🍃۞ روزه هم عبادت است، منتها نه مانند عبادات دیگر.
🍃⇯⇦ چرا که روزهدار؛ پروردگارش را به وصفِ 🔸『 لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ』🔸، ملاقات میکند و مییابد که رائی (بیننده) و مرئی (دیدهشونده)؛ خودِ خداوندﷻ است و از این روست که میفرماید:
🔻『 أنَا أجْزيٰ بِه』🔺
[که بحمدالله شرحش در لطیفۀ هفتم از همین سلسلهمقالات، روزی شد.]
🔰 الغرض؛
حضرت امام جعفر صادق (علیه السّلام) میفرمایند:
🔹『 للصَّائِمِ فَرْحَتَانِ؛
فَرْحَةٌ عِنْدَ إِفْطَارِهِ
وَ فَرْحَةٌ عِنْدَ لِقَاءِ رَبِّهِ』🔹
✾ برای روزهدار دو خوشحالی است؛
یکی خوشنودی در افطارش
و یکی خوشنودی در لقاء پرودگارش.
📚 الكافي، ط - الإسلامية، ج۴، ص۶۵
🍃⇯֎ بدین بیان که:
⚜️ «فَرْحَةٌ عِنْدَ إِفْطَارِهِ»؛
֎⇦ که اشاره به غذای طبیعی است.
و افطارِ روزهدار؛ تغذّیِ اوست و این تغذّی؛ طبیعتاً برای روزهدار، #فرح دارد.
⚜️ «فَرْحَةٌ عِنْدَ لِقَاءِ رَبِّهِ»؛
֎⇦ اشاره به غذای حقیقی است.
و «فرحة» در تغذّی، رشحه و ظهوری از «فَرْحَةٌ عِنْدَ لِقَاءِ رَبِّهِ» است.
🍃⇯֎↲بنابراین؛
روزهدار وقتی افطار میکند؛ به افطار و تغذّیاش؛ فرحناک میشود.
و وقتی خداوندﷻ را ملاقات میکند، به روزه و امساکش؛ فرحناک میشود.
🍃❂☜ امّا معرفتِ دُرست در نزد اهل معرفت این است که چون مغذّی (غذا دهنده) و رزّاق، خداوندﷻ است و همه؛ ارتزاق از روزیِ او میکنند، از این رو روزهدار به شوق و رضایِ مُغذّی - که حضرت رزّاق میباشد -؛ فرحناک میشود و در افطارش نیز، لقای الهی حاصل میگردد و این دو فرح به وحدتِ حقیقت، برای روزهدار، #یک فرح است.
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•✿👇🏻ادامهی سخن👇🏻✿•༻
✨
Facebook
Log in or sign up to view
See posts, photos and more on Facebook.
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده (Ehsan Nil.)
◼️
🔳 ائمۀ اطهار (ع) "قَوْل أحسَن" و "أحسَن قَوْل" هستند که قرآن میفرماید:
💎【وَ «مَنْ» «أَحْسَنُ قَوْلاً» مِمَّنْ دَعا إِلَى اللَّهِ وَ عَمِلَ صالِحاً وَ قالَ إِنَّني مِنَ الْمُسْلِمينَ】💎
و «كيست» آن گفتارِ نیکو از آن كس كه به سوى خدا دعوت نمايد و كار نيک كند و گويد: من از مسلمانانم؟
(سورۀ فصلت، آیۀ ۳۳)
✿ «مَن»؛ اسم موصول برای ذوی العقول است.
این آیۀ شریفه، "أحسَن قَوْل" را #شخص معرفی فرموده است. و آن ائمۀ اطهار(ع) هستند که وجودشان، 🔻『 الدُّعَاةِ إِلَى اللَّه』🔺 است (📚بحار الأنوار،ج۹۹ ص۱۴۸) و حقیقتِ #عمل_صالح میباشند.
👈 " #أحسن_قول"؛ مقامِ جمع الجمعی ائمۀ اطهار(ع) در «"قَوْل" بودن» است.
🌀 خودِ "قَوْل"، مفرد است و اشاره به مقامِ وحدت و خفاست یعنی به بیانی؛ مقامِ جمعِ نوری ائمۀ اطهار (ع) در «"قَوْل" بودن» است.
🌀 جمع "قَوْل" ؛ "اَقوال" است. و جمعِ "اقوال" ؛ "اَقاویل" است. یعنی "اقاویل" جمعِ جمعِ "قَوْل" است.
پس اگر گفته شود "قول" مقامِ وحدت است، "اقوال" مقام کثرت است و "اقاویل" شدّتِ مقامِ کثرت است و آمدن در ادنی مرتبۀ عالمِ اشارات و کثرات است.
⭕️ "أحسن قول" که همانا "قولِ أحسن" است؛ "أحسن" بودنِ آن، نقطۀ صرف الربط بودنِ آن به قائلِ هستی یعنی خداوند است.
پس "قول" بودنِ ائمۀ اطهار(ع) در تعیّن و حدِّ "قول"، گرفتار نمیشود و دائماً صِرف الربط به قائل است. پس "أحسن" است.
⤵️ سیرِ "أحسن قول" به "أقاویل"؛ "تَقَوُّل" است.
◆ "تقوّل"؛ مصدرِ بابِ "تفعّل" از مادۀ "قول".
معنایِ اصلی باب تفعّل، مطاوعه و اثر پذیری است.
بنابراین؛ هرچند "تَقَوُّل" را در آیات مذکور در سورۀ حاقّه، به معنایِ "نسبت دادن سخنی به کسی" میدانند [و بر همین معنا هم صحبت خواهیم کرد]، امّا مطلب این است که 💎【وَ لَوْ «تَقَوَّلَ» عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ】💎 ؛ مطاوعه و پذیرشِ فعلیّتِ "قائِل" (قائل؛ حقّ تعالی) است تا عالَم کثرات ترسیم شود.
و 💎【«تَقَوَّلَ» عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ】💎 (یعنی بعضی از گفتارها را به ما نسبت بدهی)؛ نسبت دادنِ امری خارجی به حضرت حقّ نیست. که حضرتِ رسول اکرم(ص) نفسِ حضرت باریتعالی، و نقطۀ عصمت اویند و نسبت دادن ایشان، ظهورِ خودِ منسوبٌ إلیه (یعنی خداوند) است و نه غیر آن.
◇ و "بعض" در این آیۀ شریفه؛ بیانِ کثرتیِ "الأقاویل" است. چرا که هرآنچه در مقابلِ #وحدت ظاهر گردد، به خودی خود، "بَعض" است و تمام نیست و بلکه هیچ است. و هیچ بودنش در بیان؛ "بَعض" است و نه به معنایِ "بعضی از کلّ" باشد.
پس اگر خوانندهای که تمام مطالب معرفتی که در خصوص ائمۀ اطهار(ع) در #کانال_معرفة_الحق بیان شده و با همان معرفت، به قوّت سلسله بیانی که در این مقاله مطرح شد، این مطلب را دنبال کرده باشد؛ برآشفته نخواهد شد که چطور "لَوْ"یِ در آیات مذکور را اخذِ به "لَوْ"یِ امتناعیه نکردیم، بلکه محقّقِ موضوع دانستیم. که بحمد الله هم مطلبش بیان شد و هم وجهِ تحقّق آن.
❁ پس "تُقَوِّلِ" حضرتِ نبی اکرم(ص) که خودِ "أحسن قَوْل" هستند؛ ترسیمِ "قولِ أحسن" در عالم است. که تمام موجودات، که «کلمات الله» میباشند؛ جلواتِ "قَوْل أحسن"اند.
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🔲
🔳 ائمۀ اطهار (ع) "قَوْل أحسَن" و "أحسَن قَوْل" هستند که قرآن میفرماید:
💎【وَ «مَنْ» «أَحْسَنُ قَوْلاً» مِمَّنْ دَعا إِلَى اللَّهِ وَ عَمِلَ صالِحاً وَ قالَ إِنَّني مِنَ الْمُسْلِمينَ】💎
و «كيست» آن گفتارِ نیکو از آن كس كه به سوى خدا دعوت نمايد و كار نيک كند و گويد: من از مسلمانانم؟
(سورۀ فصلت، آیۀ ۳۳)
✿ «مَن»؛ اسم موصول برای ذوی العقول است.
این آیۀ شریفه، "أحسَن قَوْل" را #شخص معرفی فرموده است. و آن ائمۀ اطهار(ع) هستند که وجودشان، 🔻『 الدُّعَاةِ إِلَى اللَّه』🔺 است (📚بحار الأنوار،ج۹۹ ص۱۴۸) و حقیقتِ #عمل_صالح میباشند.
👈 " #أحسن_قول"؛ مقامِ جمع الجمعی ائمۀ اطهار(ع) در «"قَوْل" بودن» است.
🌀 خودِ "قَوْل"، مفرد است و اشاره به مقامِ وحدت و خفاست یعنی به بیانی؛ مقامِ جمعِ نوری ائمۀ اطهار (ع) در «"قَوْل" بودن» است.
🌀 جمع "قَوْل" ؛ "اَقوال" است. و جمعِ "اقوال" ؛ "اَقاویل" است. یعنی "اقاویل" جمعِ جمعِ "قَوْل" است.
پس اگر گفته شود "قول" مقامِ وحدت است، "اقوال" مقام کثرت است و "اقاویل" شدّتِ مقامِ کثرت است و آمدن در ادنی مرتبۀ عالمِ اشارات و کثرات است.
⭕️ "أحسن قول" که همانا "قولِ أحسن" است؛ "أحسن" بودنِ آن، نقطۀ صرف الربط بودنِ آن به قائلِ هستی یعنی خداوند است.
پس "قول" بودنِ ائمۀ اطهار(ع) در تعیّن و حدِّ "قول"، گرفتار نمیشود و دائماً صِرف الربط به قائل است. پس "أحسن" است.
⤵️ سیرِ "أحسن قول" به "أقاویل"؛ "تَقَوُّل" است.
◆ "تقوّل"؛ مصدرِ بابِ "تفعّل" از مادۀ "قول".
معنایِ اصلی باب تفعّل، مطاوعه و اثر پذیری است.
بنابراین؛ هرچند "تَقَوُّل" را در آیات مذکور در سورۀ حاقّه، به معنایِ "نسبت دادن سخنی به کسی" میدانند [و بر همین معنا هم صحبت خواهیم کرد]، امّا مطلب این است که 💎【وَ لَوْ «تَقَوَّلَ» عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ】💎 ؛ مطاوعه و پذیرشِ فعلیّتِ "قائِل" (قائل؛ حقّ تعالی) است تا عالَم کثرات ترسیم شود.
و 💎【«تَقَوَّلَ» عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ】💎 (یعنی بعضی از گفتارها را به ما نسبت بدهی)؛ نسبت دادنِ امری خارجی به حضرت حقّ نیست. که حضرتِ رسول اکرم(ص) نفسِ حضرت باریتعالی، و نقطۀ عصمت اویند و نسبت دادن ایشان، ظهورِ خودِ منسوبٌ إلیه (یعنی خداوند) است و نه غیر آن.
◇ و "بعض" در این آیۀ شریفه؛ بیانِ کثرتیِ "الأقاویل" است. چرا که هرآنچه در مقابلِ #وحدت ظاهر گردد، به خودی خود، "بَعض" است و تمام نیست و بلکه هیچ است. و هیچ بودنش در بیان؛ "بَعض" است و نه به معنایِ "بعضی از کلّ" باشد.
پس اگر خوانندهای که تمام مطالب معرفتی که در خصوص ائمۀ اطهار(ع) در #کانال_معرفة_الحق بیان شده و با همان معرفت، به قوّت سلسله بیانی که در این مقاله مطرح شد، این مطلب را دنبال کرده باشد؛ برآشفته نخواهد شد که چطور "لَوْ"یِ در آیات مذکور را اخذِ به "لَوْ"یِ امتناعیه نکردیم، بلکه محقّقِ موضوع دانستیم. که بحمد الله هم مطلبش بیان شد و هم وجهِ تحقّق آن.
❁ پس "تُقَوِّلِ" حضرتِ نبی اکرم(ص) که خودِ "أحسن قَوْل" هستند؛ ترسیمِ "قولِ أحسن" در عالم است. که تمام موجودات، که «کلمات الله» میباشند؛ جلواتِ "قَوْل أحسن"اند.
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🔲