کانال دیوانگان حضرت زینب سلام الله علیها-اصفهان
317 subscribers
1.82K photos
530 videos
95 files
1.5K links
شام جمعه ی هر هفته
و مناسبتهای مذهبی اعیاد و عزاداری آل الله علیهم السلام
مکان:
اصفهان-خیابان بعثت-خیابان ابوریحان (غرب)-کوی۱/۱(فدڪ)

https://telegram.me/divaneganezeinab


خادم کانال:
http://telegram.me/sayedahmad1001
Download Telegram
.
🍃 فصل سفر!
🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸
↗️ http://facebook.com/ehsan.nilforoushzadeh
┅─┅─═• 🌙 •═─┅─┅
🦋

«سَفَــرَ» در لغت به معنای پرده برداشتن و آشکار کردن است.
و یکی از وجوهِ تسمیۀ «مسافرت» این است که ؛ مسافر در عزیمت و کوچیدن، چون از مسکن و مأوایِ ساختگی و جعلی رها می‌شود، این حالِ رهایی، حالِ پرده‌برداری از شخصیّت و اخلاق و سرّش است و از این رو فرمودند که رفیق را در سفر بشناس («لَا تَسُمَّ الرَّجُلَ صَدِيقاً سِمَةً مَعْرُوفَةً حَتَّى تَخْتَبِرَهُ بِثَلَاثٍ تُغْضِبُهُ فَتَنْظُرُ غَضَبَهُ يُخْرِجُهُ مِنَ الْحَقِّ إِلَى الْبَاطِلِ وَ عِنْدَ الدِّينَارِ وَ الدِّرْهَمِ وَ حَتَّى تُسَافِرَ مَعَهُ؛ 📚الأمالي- للطوسي،ص۶۴۶»).

ما ، مسافریم.
اگر این حقیقت را درک کرده باشیم که در دنیا، نه برای اِسکان، که حتّی برای اُتراق و ماندنِ لحظه‌ای هم نیامدیم، حالمان حالِ دیگری خواهد بود!

ما ،...
همه مسافریم.

امّا آنچه در سرّمان مخفی است در قیامت که 🔻يَوْمَ تُبْلَى السَّرائِرُ؛ روزى كه رازها فاش گردد؛ طارق، ۹』🔺است، آشکار می‌شود و «سُفرۀ» دل، باز می‌گردد.
این آشکار شدن و هویدا شدنِ دل و نفس هرکسی، برپایی قیامت اوست که فرمودند؛

🔅«مَنْ مَاتَ فَقَدْ قَامَتْ‏ قِيَامَتُهُ»🔅
هرکس موتش برسد، به تحقیق قیامتش برپا می‌گردد.
(📚بحار الأنوار،ج‏۵۸، ص۷)

قیامت، نفسِ سفر و آشکار شدن است.
آنکه پیشتر، «مسافر بودن»ِ خویش را درک نمود؛ زنده است و یوم و روشنایی قیامت، روزیش. و چهره‌اش، در روشنایی سفر، باز و روشن است که قرآن فرمود:

🔹وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ «مُسْفـــِرَةٌ»🔹
آن روز بعضى چهره‌‏ها باز و روشن‏‌اند.
(سورۀ عبس، آیۀ ۳۸)

امّا راهش چیست؟

«تفسیر»؛ باب تفعیل است و مصدر «فَسَّرَ» می‌باشد.
باب تفعیل برای متعدّی کردن است. یعنی فعل چون در این باب آمد، در فاعل نمی‌ماند بلکه مفعول را می‌آورد.

«فَسَّرَ» قلبِ «سَفَّــرَ» است و این دو کلمه با هم اشتقاقِ کبیر دارند (قلبِ مکانی).

⚠️ اشاره:
در بین کلماتی که با هم نوعی از اشتقاق را دارند، معنایِ مشترکی وجود دارد که بایستی ظرافتِ معنایِ مشترک میان آنها را یافت.

«مفسِّر» حقیقی، مخاطبش را به «#سفر» می‌برد.
امّا کدام سفر؟ کدام #تفسیر ؟

هر چیزی لایقِ «تفسیر» نیست.
چرا که هر چیزی در آشکار بودنِ «سفر» نیست.
اصلاً «سفر»، حالِ قیامت است که آشکار کنندۀ اسرار است.

قرآن، به حضراتِ آل الله (ع)، "مُبین" و آشکاراست، و از شدّتِ آشکاری، «تفسیر» دارد که حضرت خاتم الانبیاء و المرسلین(ص) در خطبۀ غدیر وقتی دستِ مبارکِ حضرت مولی أمیرالمؤمنین علی(ع) در دستان مبارکشان بود، می‌فرمایند:

🔻«مَعَاشِرَ النَّاسِ تَدَبَّرُوا الْقُرْآنَ وَ افْهَمُوا آيَاتِهِ وَ انْظُرُوا إِلَى مُحْكَمَاتِهِ وَ لَا تَتَّبِعُوا مُتَشَابِهَهُ
👈 فوَ اللَّهِ لَنْ يُبَيِّنَ لَكُمْ زَوَاجِرَهُ وَ لَا يُوَضِّحُ لَكُمْ تَفْسِيرَهُ إِلَّا الَّذِي أَنَا آخِذٌ بِيَدِهِ وَ مُصْعِدُهُ إِلَيَّ وَ شَائِلٌ بِعَضُدِهِ‏
»🔺

هان مردمان! در قرآن اندیشه کنید و ژرفی آیات آن را دریابید و بر محکماتش نظر کنید و از متشابهاتش پیروی ننمایید.
پس به خدا سوگند که هرگز و اصلاً و ابداً باطن‌ها و تفسیر آن را آشکار نمی‌کند مگر به همین [شخصِ بزرگواری] که دست و بازوی او را گرفته و بالا آورده‌ام (یعنی حضرتِ مولی امیرالمؤمنین علی ع).

🔳 بیانِ 🔻«فَوَ اللَّهِ لَنْ يُبَيِّنَ لَكُمْ زَوَاجِرَهُ وَ لَا يُوَضِّحُ لَكُمْ تَفْسِيرَهُ إِلَّا الَّذِي أَنَا آخِذٌ بِيَدِهِ»🔺، با قسمِ ولیّ خدا(ص)، و اینگونه بیانِ نفی و استثناء کردنِ آن با مستثنیٰ، حصرِ موضوع را می‌رساند. و خصوصاً اینکه این نفی، با «لَنْ» صورت گرفته است که برای نفیِ ابد بکار می‌رود و نفیِ ابد حقیقی، نفیِ ازل را نشان می‌دهد که از فرمایشاتِ ائمه‌ی اطهار(ع) است؛ 🔹«يَرْجِعُ کلُّ شَيْ‏ءٍ إِلَى أَصْلِهِ وَ جَوْهَرِهِ وَ عُنْصُرِهِ؛ هر شیئی به اصل و جوهر و عنصر خودش برمی‌گردد؛ 📚بحار الأنوار - ط بيروت، ج‏۶۴، ص۱۰۶»🔹،
پس؛
مطلبِ ابدی، ازلی بوده است که ابدی است.

وقتی یک امری برای شیئی، ازلی و ابدیِ حقیقی بود؛ یعنی ذاتیِ آن است.

︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
.
.

🌤 فصل سفر! 🍃

〰️〰️〰️〰️
🖊🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/718
┅─┅─═• 🌙 •═─┅─┅


🍃 «سَفَــرَ» در لغت به معنای پرده برداشتن و آشکار کردن است.
و یکی از وجوهِ تسمیۀ «مسافرت» این است که ؛ مسافر در عزیمت و کوچیدن، چون از مسکن و مأوایِ ساختگی و جعلی رها می‌شود، این حالِ رهایی، حالِ پرده‌برداری از شخصیّت و اخلاق و سرّش است و از این رو فرمودند که رفیق را در سفر بشناس («لَا تَسُمَّ الرَّجُلَ صَدِيقاً سِمَةً مَعْرُوفَةً حَتَّى تَخْتَبِرَهُ بِثَلَاثٍ تُغْضِبُهُ فَتَنْظُرُ غَضَبَهُ يُخْرِجُهُ مِنَ الْحَقِّ إِلَى الْبَاطِلِ وَ عِنْدَ الدِّينَارِ وَ الدِّرْهَمِ وَ حَتَّى تُسَافِرَ مَعَهُ؛ 📚الأمالي- للطوسي،ص۶۴۶»).

ما ، مسافریم.
اگر این حقیقت را درک کرده باشیم که در دنیا، نه برای اِسکان، که حتّی برای اُتراق و ماندنِ لحظه‌ای هم نیامدیم، حالمان حالِ دیگری خواهد بود!

ما ،...
همه مسافریم.

امّا آنچه در سرّمان مخفی است در قیامت که 🔻يَوْمَ تُبْلَى السَّرائِرُ؛ روزى كه رازها فاش گردد؛ طارق، ۹』🔺است، آشکار می‌شود و «سُفرۀ» دل، باز می‌گردد.
این آشکار شدن و هویدا شدنِ دل و نفس هرکسی، برپایی قیامت اوست که فرمودند؛

🔅«مَنْ مَاتَ فَقَدْ قَامَتْ‏ قِيَامَتُهُ»🔅
هرکس موتش برسد، به تحقیق قیامتش برپا می‌گردد.
(📚بحار الأنوار،ج‏۵۸، ص۷)

قیامت، نفسِ سفر و آشکار شدن است.
آنکه پیشتر، «مسافر بودن»ِ خویش را درک نمود؛ زنده است و یوم و روشنایی قیامت، روزیش. و چهره‌اش، در روشنایی سفر، باز و روشن است که قرآن فرمود:

🔹وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ «مُسْفـــِرَةٌ»🔹
آن روز بعضى چهره‌‏ها باز و روشن‏‌اند.
(سورۀ عبس، آیۀ ۳۸)

امّا راهش چیست؟

«تفسیر»؛ باب تفعیل است و مصدر «فَسَّرَ» می‌باشد.
باب تفعیل برای متعدّی کردن است. یعنی فعل چون در این باب آمد، در فاعل نمی‌ماند بلکه مفعول را می‌آورد.

«فَسَّرَ» قلبِ «سَفَّــرَ» است و این دو کلمه با هم اشتقاقِ کبیر دارند (قلبِ مکانی).
[سفر حقیقی؛ ابتدائاً و ذاتاً در خودِ «فَسَّرَ» محقّق است.]

⚠️ اشاره:
در بین کلماتی که با هم نوعی از اشتقاق را دارند، معنایِ مشترکی وجود دارد که بایستی ظرافتِ معنایِ مشترک میان آنها را یافت.

«مفسِّر» حقیقی، مخاطبش را به «#سفر» می‌برد.
امّا کدام سفر؟ کدام #تفسیر ؟

هر چیزی لایقِ «تفسیر» نیست.
چرا که هر چیزی در آشکار بودنِ «سفر» نیست.
اصلاً «سفر»، حالِ قیامت است که آشکار کنندۀ اسرار است.

قرآن، به حضراتِ آل الله (ع)، "مُبین" و آشکاراست، و از شدّتِ آشکاری، «تفسیر» دارد که حضرت خاتم الانبیاء و المرسلین(ص) در خطبۀ غدیر وقتی دستِ مبارکِ حضرت مولی أمیرالمؤمنین علی(ع) در دستان مبارکشان بود، می‌فرمایند:

🔻«مَعَاشِرَ النَّاسِ تَدَبَّرُوا الْقُرْآنَ وَ افْهَمُوا آيَاتِهِ وَ انْظُرُوا إِلَى مُحْكَمَاتِهِ وَ لَا تَتَّبِعُوا مُتَشَابِهَهُ
👈 فوَ اللَّهِ لَنْ يُبَيِّنَ لَكُمْ زَوَاجِرَهُ وَ لَا يُوَضِّحُ لَكُمْ تَفْسِيرَهُ إِلَّا الَّذِي أَنَا آخِذٌ بِيَدِهِ وَ مُصْعِدُهُ إِلَيَّ وَ شَائِلٌ بِعَضُدِهِ‏
»🔺

هان مردمان! در قرآن اندیشه کنید و ژرفی آیات آن را دریابید و بر محکماتش نظر کنید و از متشابهاتش پیروی ننمایید.
پس به خدا سوگند که هرگز و اصلاً و ابداً باطن‌ها و تفسیر آن را آشکار نمی‌کند مگر به همین [شخصِ بزرگواری] که دست و بازوی او را گرفته و بالا آورده‌ام (یعنی حضرتِ مولی امیرالمؤمنین علی ع).

🔳 بیانِ 🔻«فَوَ اللَّهِ لَنْ يُبَيِّنَ لَكُمْ زَوَاجِرَهُ وَ لَا يُوَضِّحُ لَكُمْ تَفْسِيرَهُ إِلَّا الَّذِي أَنَا آخِذٌ بِيَدِهِ»🔺، با قسمِ ولیّ خدا(ص)، و اینگونه بیانِ نفی و استثناء کردنِ آن با مستثنیٰ، حصرِ موضوع را می‌رساند. و خصوصاً اینکه این نفی، با «لَنْ» صورت گرفته است که برای نفیِ ابد بکار می‌رود و نفیِ ابد حقیقی، نفیِ ازل را نشان می‌دهد که از فرمایشاتِ ائمه‌ی اطهار(ع) است؛ 🔹«يَرْجِعُ کلُّ شَيْ‏ءٍ إِلَى أَصْلِهِ وَ جَوْهَرِهِ وَ عُنْصُرِهِ؛ هر شیئی به اصل و جوهر و عنصر خودش برمی‌گردد؛ 📚بحار الأنوار - ط بيروت، ج‏۶۴، ص۱۰۶»🔹،
پس؛
مطلبِ ابدی، ازلی بوده است که ابدی است.

وقتی یک امری برای شیئی، ازلی و ابدیِ حقیقی بود؛ یعنی ذاتیِ آن است.

︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM