کانال دیوانگان حضرت زینب سلام الله علیها-اصفهان
324 subscribers
1.78K photos
530 videos
95 files
1.48K links
شام جمعه ی هر هفته
و مناسبتهای مذهبی اعیاد و عزاداری آل الله علیهم السلام
مکان:
اصفهان-خیابان بعثت-خیابان ابوریحان (غرب)-کوی۱/۱(فدڪ)

https://telegram.me/divaneganezeinab


خادم کانال:
http://telegram.me/sayedahmad1001
Download Telegram
◾️


🔲 فطام؛ از شیر گرفتن کودک است.
که شیر در اینجا علم و معرفت است.
فِطامة؛ مصدر این امر است
و‌ #فاطمه؛ اسم فاعلی است که صفتِ حالیه این مهمّ است،
و فِطامة؛ از «فاطمة» (س)، فِطامة است
و‌ فطام، رشحاتی از جلواتِ حضرتشان.

اگر حضرتِ "هو"(عزّوجلّ) غیب الغیوب است و "هو" بودنِ او؛ اسمِ عَلَمی برای غیب الغیوب بودنِ اوست؛
👈 فاطمه؛ نفس جدائی است. نفس بریدن. هویّت و غیبوبَتِ مطلقۀ حضرت "هو"(جلّ جلاله) هستند.
حضرتشان بَتول می‌باشند. یعنی مبالغۀ«بریده». نه از ضعف دیگران چنین باشند. همانطور که "هو" از ضعفِ دیگران غیب نبود. ضعف دیگران بعد از این دقائق معنا میشود.
بلکه نفسِ «بریدن» هستند.



🍃 عارف، در نقطۀ «معرفت»؛ فانی در «معروف» است.
و در حقیقت؛ به اندازۀ معرفتش، جلوه‌ای از «معروف» است.
یعنی «معروف» به جلوۀ «عارف»؛ رخی عیان میکند.

حالا ؛
❁ معروف و مطلوبِ منظورِ ما؛ نفسِ «#جدائی» است.

فرض کنید می‌خواهند نفسِ «جدائی» را بشناسند. چه میشود؟
در درک و معرفت به ایشان؛ غرقۀ در نفسِ «جدائی»شدند، و عارف که ظهورِ معروف است؛ «جدا شده» گشت.
این؛ معرفت و درک حضرت فاطمه (س) است که "فطموا عن معرفتها" (از معرفتشان، جدا و بریده‌اند).

🍂 و این؛
معرفتِ در جلال و لاتعیّنیِ «معرفت» است.


اشاره‌ای دیگر در مورد دو دسته از احادیث :

➊ قیامت؛
حضرت فاطمه(سلام الله علیها) از خداوند شناخته شدن قدر و منزلتشان را برای خلائق طلب میکنند.
ایشان که حقیقتِ مدعوّ و داعی و دعا هستند؛ استجابت، جلوه‌ای از جلواتِ حضورِ خودشان است. بنابراین بایستی قدرِ حضرتِ "لیلة القدر" معلوم گردد. چه میشود؟

➋ قیامت؛
منادی با صدایِ بلند ندا میکند:

🔹"غُضُّوا أَبْصَارَكُمْ حَتَّى تَجُوزَ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ ص‏"
دیده [انیّت] بر هم نهید تا فاطمه دختر محمّد(ص) بگذرد.
(📚 الأمالي- للصدوق، ص: 18)


👁‍🗨 غضّ بصر برای #معروف حدّی که در عالم حدّ است (و صرفاً در جمالِ معرفت و معروف بودن است)؛ موجب عدمِ شناخت است. یعنی اگر به کسی در عالم حدّ گفته شود حواس ظاهری و باطنی‌ات را تعطیل کن، آیا میشود که شیئی حدّی را بشناسد؟!
هرگز.

👈 امّا #معروف وقتی در جلالَتِ «معروفیّت» بود؛ شناختنش به غضِّ بصیرت و انیّت است.
پس بایستی میّت شوی. بایستی انیّت تو بروَد تا معروف در تو برویَد.
نباش، تا حضور «معروف»، تا «تو»یِ عارف؛ معلوم گردد که فرمودند :

🔻"مَنْ يَمُتْ يَرَنِي "🔺
هرکس بمیرد، مرا رؤیت کند.
(📚الأمالي- للمفيد، ص: 7)


🔰 کلامِ آخر :

حجّة الله با دوئیت و تعدّدِ کثرتی سازگار نیست. واگر حجّت، متعدّدِ عددی شد؛ «مَن له الحجّة» (یعنی خداوند) [العیاذ بالله] متعدّد است.
حجّت حقّ، صمدیّتِ حقّ است و کنار و پهلو ندارد و از این رو "بالغه" و رساست که قرآن میفرماید :

💎"قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبالِغَةُ"💎
(انعام، آیۀ 149)

تعدّد حجج الهی؛ تعدّد نوری است. ائمۀ اطهار(ع) نور واحدی هستند که به چهارده جلوه، متجلّی هستند.

با این معرفت، حدیث را دقت بفرمائید :

🔻"نحن حجّة اللّه على الخلق، و فاطمة حجّة علينا"🔺
ما آل الله (ع) حجّت بر مطلقِ خلق هستیم، و فاطمه (س) حجّت بر ماست.
(📚عوالم العلوم، ج‏11-قسم-1-فاطمةس، ص: 7)


🗨 حجج الهی، ائمۀ اطهار(ع)؛ "سرّ الله" هستند (📚بحار الانوار، ج‏99، ص: 64).
در تحلیل بیان میشود:

✿ اگر همۀ حجج الهی(ع) تعیّن و جمالِ «"سرّ الله"بودن» هستند؛
✿ حضرت فاطمه(س) که حجّتِ بر حجج الهی(ع) می‌باشند؛ لاتعیّنی و جلالِ «"سرّ الله"بودن» هستند.

👈 حضرت فاطمه(س)؛ مگو بودنِ سرّ الهی، و سرّ مگویِ الهی‌اند.


لعن ازلی و ابدی خداوند بر قاتلین حضرت فاطمه(س)، عمر و ابابکر ملعون و تابعینشان.






#سر_مگو
#و_ما_ادراک_ما_لیلة_القدر
#لا_تعینی_معرفت
#لا_تعینی_معروف
#معروف_در_جلالت_معروف

🏴 #احسان_الله_نیلفروش_زاده


🏴🆔 @ehsannil

┅─┅─═✾◼️🔲◼️✾═─┅─┅
◾️


🔲 فطام؛ از شیر گرفتن کودک است.
که شیر در اینجا علم و معرفت است.
فِطامة؛ مصدر این امر است
و‌ #فاطمه؛ اسم فاعلی است که صفتِ حالیهٔ این مهمّ است،
و فِطامة؛ از «فاطمة» (س)، فِطامة است
و‌ فطام، رشحاتی از جلواتِ حضرتشان.

اگر حضرتِ "هو"(عزّوجلّ) غیب الغیوب است و "هو" بودنِ او؛ اسمِ عَلَمی برای غیب الغیوب بودنِ اوست؛
👈 فاطمه؛ نفس جدائی است. نفس بریدن. هویّت و غیبوبَتِ مطلقۀ حضرت "هو"(جلّ جلاله) هستند.
حضرتشان بَتول می‌باشند. یعنی مبالغۀ«بریده». نه از ضعف دیگران چنین باشند. همانطور که "هو" از ضعفِ دیگران غیب نبود. ضعف دیگران بعد از این دقائق معنا میشود.
بلکه نفسِ «بریدن» هستند.



🍃 عارف، در نقطۀ «معرفت»؛ فانی در «معروف» است.
و در حقیقت؛ به اندازۀ معرفتش، جلوه‌ای از «معروف» است.
یعنی «معروف» به جلوۀ «عارف»؛ رخی عیان میکند.

حالا ؛
❁ معروف و مطلوبِ منظورِ ما؛ نفسِ «#جدائی» است.

فرض کنید می‌خواهند نفسِ «جدائی» را بشناسند. چه میشود؟
در درک و معرفت به ایشان؛ غرقۀ در نفسِ «جدائی»شدند، و عارف که ظهورِ معروف است؛ «جدا شده» گشت.
این؛ معرفت و درک حضرت فاطمه (س) است که "فطموا عن معرفتها" (از معرفتشان، جدا و بریده‌اند).

🍂 و این؛
معرفتِ در جلال و لاتعیّنیِ «معرفت» است.


اشاره‌ای دیگر در مورد دو دسته از احادیث :

➊ قیامت؛
حضرت فاطمه(سلام الله علیها) از خداوند شناخته شدن قدر و منزلتشان را برای خلائق طلب میکنند.
ایشان که حقیقتِ مدعوّ و داعی و دعا هستند؛ استجابت، جلوه‌ای از جلواتِ حضورِ خودشان است. بنابراین بایستی قدرِ حضرتِ "لیلة القدر" معلوم گردد. چه میشود؟

➋ قیامت؛
منادی با صدایِ بلند ندا میکند:

🔹"غُضُّوا أَبْصَارَكُمْ حَتَّى تَجُوزَ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ ص‏"
دیده [انیّت] بر هم نهید تا فاطمه دختر محمّد(ص) بگذرد.
(📚 الأمالي- للصدوق، ص: 18)


👁‍🗨 غضّ بصر برای #معروف حدّی که در عالم حدّ است (و صرفاً در جمالِ معرفت و «معروفْ بودن» است)؛ موجب عدمِ شناخت است. یعنی اگر به کسی در عالم حدّ گفته شود حواس ظاهری و باطنی‌ات را تعطیل کن، آیا میشود که شیئی حدّی را بشناسد؟!
هرگز.

👈 امّا #معروف وقتی در جلالَتِ «معروفیّت» بود؛ شناختنش به غضِّ بصیرت و انیّت است.
پس بایستی میّت شوی. بایستی انیّت تو بروَد تا معروف در تو بِرویَد.
نباش، تا حضور «معروف»، تا «تو»یِ عارف؛ معلوم گردد که فرمودند :

🔻"مَنْ يَمُتْ يَرَنِي "🔺
هرکس بمیرد، مرا رؤیت کند.
(📚الأمالي- للمفيد، ص: 7)


🔰 کلامِ آخر :

حجّة الله با دوئیت و تعدّدِ کثرتی سازگار نیست. واگر حجّت، متعدّدِ عددی شد؛ «مَن له الحجّة» (یعنی خداوند) [العیاذ بالله] متعدّد است.
حجّت حقّ، صمدیّتِ حقّ است و کنار و پهلو ندارد و از این رو "بالغه" و رساست که قرآن میفرماید :

💎"قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبالِغَةُ"💎
(انعام، آیۀ 149)

تعدّد حجج الهی؛ تعدّد نوری است. ائمۀ اطهار(ع) نور واحدی هستند که به چهارده جلوه، متجلّی هستند.

با این معرفت، حدیث را دقت بفرمائید :

🔻"نحن حجّة اللّه على الخلق، و فاطمة حجّة علينا"🔺
ما آل الله (ع) حجّت بر مطلقِ خلق هستیم، و فاطمه (س) حجّت بر ماست.
(📚عوالم العلوم، ج‏11-قسم-1-فاطمةس، ص: 7)


🗨 حجج الهی، ائمۀ اطهار(ع)؛ "سرّ الله" هستند (📚بحار الانوار، ج‏99، ص: 64).
در تحلیل بیان میشود:

✿ اگر همۀ حجج الهی(ع) تعیّن و جمالِ «"سرّ الله"بودن» هستند؛
✿ حضرت فاطمه(س) که حجّتِ بر حجج الهی(ع) می‌باشند؛ لاتعیّنی و جلالِ «"سرّ الله"بودن» هستند.

👈 حضرت فاطمه(س)؛ مگو بودنِ سرّ الهی، و سرّ مگویِ الهی‌اند.


لعن ازلی و ابدی خداوند بر قاتلین حضرت فاطمه(س)، عمر و ابابکر ملعون و تابعینشان.






#سر_مگو
#و_ما_ادراک_ما_لیلة_القدر
#لا_تعینی_معرفت
#لا_تعینی_معروف
#معروف_در_جلالت_معروف

🏴 #احسان_الله_نیلفروش_زاده


─═༅࿇༅📓༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍️
🆔 @ehsannil1 کانال معرفة الحق
🆔 @ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
🆔 instagram.com/ehsan_nil 🦋

‎‌‌‌‌‌‎─═༅࿇༅📓༅࿇༅═─
.


🍃۞ پس دقّت بفرمائید:

درک نشدن در آیۀ «وَ ما أدْراك ما لَيلَةُ القدر»؛
֎⇦ درکِ نشدنِ حدّی نیست.
بلکه سخن در نور، از نور، و برای نور است.
و این درکِ نشدن، به واقع؛
֎⇦ لاتعیّنیِ درک و معرفت است.
و نه اینکه هدف و غرضِ خلقت؛ شناختنِ مطلق آل‌الله (؏) باشد، امّا از آن طرف‌ بیان نمایند که درکِ حضرتشان ممکن نیست.
اینکه، نقضِ غرض است!

🔰 خودِ معروف؛
که «لیلة» است
و «#فاطمه» است (روحی لذکرها الفداء)؛
❂☜ نفسِ «نشناختنی» است.

[ دقّت بفرمائید که در اینجا صفتِ «نشناختنی» منظورم است، و نه اسمِ آن]


🔲 فِطام؛ از شیر گرفتنِ کودک است.
که شیر در اینجا؛ علم و معرفت است.
فِطامة؛ مصدرِ این أمر است.
و‌ #فاطمه؛
֎⇦ اسم فاعلی است که صفتِ حالیهٔ این مهمّ است.
و فِطامة؛ از «فاطمة» (س) است که فِطامة است.
و‌ فِطام، رشحاتی از جلواتِ حضرتشان ...


◉⇯⇦ اگر حضرتِ «هوﷻ»؛ غیب الغیوب است و «هــو» بودنِ او؛ اسمِ عَلَمی برای غیب الغیوب بودنِ اوست؛
❂☜ #فاطمه (س)؛ که نفسِ #جدائی هستند و نفْسِ بریدن؛ هویّت و غیبوبَتِ مطلقۀ حضرت «هوﷻ» هستند.

✿⇯⇦ حضرتشان بَتول می‌باشند. یعنی؛ مبالغۀ «بریده»، بلکه نفْسِ «بریدن» هستند.
نه از ضعفِ دیگران چنین باشند. همان طوری که «هوﷻ» از ضعفِ دیگران غیب نبود. ضعفِ دیگران، بعد از این دقائق معنا می‌شود.


🍃۞ عارف، در نقطۀ «معرفت»؛ فانی در «معروف» است.
و در حقیقت؛ به اندازۀ معرفتش، جلوه‌ای از «معروف» است.
یعنی؛ «معروف» به جلوۀ «عارف»؛ رخی عیان می‌کند.

◉⇯⇦ حالا؛
معروف و مطلوبِ منظورِ ما؛
❂☜ نفْسِ «#جدائی» است.

🍃۞ فرض کنید می‌خواهند نفسِ «جدائی» را بشناسند.
چه می‌شود؟
֎⇦ در درک و معرفت به ایشان؛ غرقۀ در نفسِ «جدائی» شدند، و عارف که ظهورِ معروف است؛ «جدا شده» گشت.

✿⇯این؛ معرفت و درکِ حضرت فاطمه (س) است که؛
֎⇦ «فُطِموا عَنْ معرفتها»
از معرفتشان، جدا و بریده‌اند.

🍂۞ و این؛
معرفتِ در جلال و لاتعیّنیِ «معرفت» است.



🔰 اشاره‌ای دیگر در مورد دو دسته از احادیث:

➊ قیامت؛
حضرت فاطمه (سلام الله علیها) از خداوندﷻ شناخته شدنِ قدر و منزلتشان را برای خلائق طلب می‌کنند.
ایشان که حقیقتِ مدعوّ و داعی و دعا هستند؛ استجابت، جلوه‌ای از جلواتِ حضورِ خودشان است. بنابراین؛
بایستی قدرِ حضرتِ «لیلة القدر (س)» معلوم گردد.
چه می‌شود؟☟

➋ قیامت؛
منادی با صدایِ بلند ندا می‌کند:

🔻«غُضُّوا أبصارَكُمْ حتّى تَجُوزَ
فاطمةُ بِنْتُ محمّد
(ص‏)» 🔺

✾ دیدۀ [إنّیّت] بر هم نهید،
تا فاطمه دختر محمّد (ص) بگذرد.

📚 الأمالي؛ للصدوق، ص۱۸


👁‍🗨⫸ غَضِّ بصر برای معروفِ حدّی - که در عالم حدّ است، و صرفاً در جمالِ معرفت و «معروفْ بودن» است -؛
֎⇦ موجبِ عدمِ شناخت است. یعنی؛ اگر به کسی در عالم حدّ گفته شود: حواس ظاهری و باطنی‌ات را تعطیل کن، آیا می‌شود که شیئی حدّی را بشناسد؟!
▣ هرگز.

❂☜ امّا #معروف وقتی در جلالَتِ «معروفیّت» بود؛ شناختنش به غضِّ بصیرت و إنّیّت است.
پس بایستی میّت شوی. بایستی إنّیّت تو بروَد تا معروف در تو بِرویَد.
#نباش، تا حضور «معروف»، تا «تو»یِ عارف؛ معلوم گردد، چنان که می‌فرمایند:

🔻 «مَنْ يَمُتْ يَرَنِي» 🔺
✾ هرکس بمیرد، مرا رؤیت کند.
📚الأمالي؛ للمفيد، ص۷


🔰 و کلامِ آخر:
֎⇦ حجّة الله با دوئیّت و تعدّدِ کثرتی سازگار نیست. و اگر حجّت، متعدّدِ عددی شد؛ «مَن له الحجّة» (یعنی؛ خداوندﷻ) [اَلْعَیاذُ بالله] متعدّد است.

✿⇯⇦ حجّت حقّﷻ؛ صمدیّتِ حقّﷻ است و کنار و پهلو ندارد، و از این رو؛
֎⇦ #بالغه و رساست، چنان که قرآن می‌فرماید:

💎 ﴿قُلْ فَلِلّهِ الحُجّةُ ❂☜ البالِغَة💎
📘 سورۀ انعام، آیۀ ۱۴۹


✿⇯⇦ تعدّدِ حُجَج الهی (؏)؛ تعدّد نوری است.
و ائمّۀ اطهار (؏)؛ نور واحدی هستند که به چهارده جلوه، متجلّی هستند.


֎⇯⇦ با این معرفت، به حدیث ذیل دقّت بفرمائید:

🔻 «نحنُ حجّةُ الله عَلَى الخلق
و فاطمةُ حجّةٌ علينا
»🔺

✾ ما آل‌الله (؏) حجّت بر مطلقِ خلق هستیم،
و فاطمه (س) حجّت بر ماست.

📚عوالم العلوم، ج‏ ۱۱، ص۷



🗨⫸ حجج الهی، ائمّۀ اطهار (؏)؛
֎⇦ «سرّ الله» هستند.
(📚بحار الانوار، ج‏۹۹، ص۶۴)


֎⇯⇦ در تحلیل بیان می‌شود:

✿ اگر همۀ حجج الهی (؏)؛ تعیّن و جمالِ «سِرُّ الله بودن» هستند؛
֎⫸ حضرت فاطمه (س) که حجّتِ بر حجج الهی (؏) می‌باشند؛
֎⇦ لاتعیّنی و جلالِ «سِرُّ الله بودن» هستند.


֎⇯⇦ که حضرت فاطمه (س)؛
❂☜ مگو بودنِ سرّ الهی، و سِرّ مگویِ الهی‌اند ...






🔥 لعن ازلی و ابدی خداوندﷻ
بر قاتلین حضرت فاطمه (س)
عمر و ابابکر ملعون و تابعینشان 🔥



🏴🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده
#سر_مگو
#و_ما_ادراک_ما_لیلة_القدر
#لا_تعینی_معرفت
#لا_تعینی_معروف
#معروف_در_جلالت_معروف



─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍️
🆔 @ehsannil1 #کانال_معرفة_الحق
🆔 @ehsannil2 #کانال_اللطائف_الالهیة
🆔 instagram.com/ehsan_nil 🦋
‎‌‌‌‌‌‎─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
.
.

💠 باطن و سرّ و حقیقتِ «سین» و «سَناء إلهی»؛ شخصِ «نفس الله» و «نفس الرسول(ص)»، حضرتِ مولی امیرالمؤمنین(ع) هستند که می‌فرمایند:

🔻«أَنَا بَاطِنُ اَلسِّينِ وَ أَنَا سِرُّ اَلسِّينِ»🔺
من باطن سین هستم و من سرّ سین هستم.
📚مشارق الأنوار،ص ۲۵۲

که سرّ دیگری از #سین را حضرتِ «#سرّ_السین» مولی امیرالمؤمنین(ع) به منصۀ ظهور می‌رسانند:

🔻«السِّينُ؛ فَالسَّمِيعُ الْبَصِير»🔺
📚التوحيد (للصدوق)، ص۲۳۵

📌«السَّمِيع» در تکلّم با موسای کلیم(ع) و استماعِ موسوی(ع)، و «الْبَصِير» در رؤیتِ این نبی گرامی(ع)؛ در 👈🏻طورِ سیناء】 متجلّی شد. تا 《سیناء》 به جمعِ معانی «سین» یعنی «سَناء الله»،«السمیع» و «البصیر»؛ ﴿سیٖنین﴾ نیز خوانده شود (👈🏻 ﴿وَ طُورِ سينينَ؛ سورۀ تین، آیۀ ۲).
و جمع بودنِ ﴿سیٖنین﴾؛ 👈🏻 جلوۀ جامعیّتِ مقامِ جمع الجمع و اطلاقِ حضراتِ «سین» و «سناء الله»(ع) است.


⏎◉ بنابراین:
🌄 «طور سینین» که به ظاهر؛ محلّ تکلّم حضرت موسی(ع) با نفسِ باریتعالی است، و تجلیگهِ سمعی-بصریِ نفسِ حضرت حقّ بر موسایِ کلیم(؏) می‌باشد؛ صرفاً یک جبل کنارِ جبال، و مکانی کنار مکان‌ها نیست؛ بلکه جلوۀ جبلّتِ حقیقی و نفسِ مطلقِ باریتعالی، حضرت مولی امیرالمؤمنین(؏) است چنان که حضرت مولی(ع) می‌فرمایند:

🔆『 أَنَا الطُّور』🔆

📚الفضائل - لابن شاذان القمي،ص۸۱
📚مشارق الانوار ص۲۶۹

🌿 حضرت موسی؏ [که در نبوّت؛ جلوه‌ای از جلواتِ نبی مطلق إلهی حضرت خاتم الأنبیاء -ص- هستند] اگر اهلِ ظاهر را از لَیلِ دنیا بگذرانَد، به طوری که حجابِ تعلّق و تعیّن و ظاهر را بِدَرَدند، پس به واقع به «طورِ سیناء» رسیده و حقیقتِ آن یعنی حضرتِ⦅نفسِ الله تعالی⦆؏ را به «السَّمِيعُ الْبَصِير» بودنْ درک و رؤیت می‌نمایند، چنان که حضرت مولی(؏) می‌فرمایند:

⫸⦁اا🔅 『مَن یَمُت یَرَنی』🔅اا⦁⫷
هرکس موتش (یعنی ترکِ تعلّقات کند) برسد؛ مرا رؤیت می‌کند
📚الأمالي للمفيد، ص۷

💠 #موت ؛ به فرمایشِ آل الله؏:
🔻『الْمَوْتُ؛ أوّلُ مَنْزِلٍ مِنْ مَنَازِلِ الْآخِرَةِ وَ آخِرُ مَنْزِلٍ مِنْ مَنَازِلِ الدُّنْيَا』🔺
موت؛ اوّل منزل از منازل آخرت است و آخر منزل از منازل دنیاست.
📚بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏۶، ص۱۳۳

⏎⧉ مکانتِ 《موت》 [که صاعق شدن است]؛
درکِ ﴿طُورِ سَيْناء﴾ (﴿طُورِ سينينَ﴾) است که:
➊ یافتنِ ««السَّمِيعُ» بودنِ حضراتِ«کلمة الله التامّة»؏ و در نتیجه؛ «کلیم الله» شدن است
➋ یافتنِ «الْبَصِير»بودنِ حضراتِ«مشهود مطلق»؏ و در نتیجه؛ «مؤمن [به ایمانِ خاصّ]» شدن است.

▣⇦ طورِ سیناء؛ مطلقِ «طور» و طَوْر و جلوۀ مطلق باریتعالی است که از سَناء و جبلَّتِ باریتعالی، مولی امیرالمؤمنین(ع) که «باطن السین»بودنِ أصل و ختم نبوّت، یعنی؛ حضرتِ خاتم الأنبیاء و المرسلین(ص) هستند؛ متجلّی بوده، و تا جبلِ ظاهر که میعادگاهِ موسوی(ص) است؛ مُنجلی است. ➣●•


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻

.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM