#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#سوم_محرم_بنام_حضرت_رقیه سلام الله علیها
.
سوم ماه محرم یک روز بعد از ورود کاروان سیدالشهداء علیه السلام به کربلا عمرسعد ملعون با سپاه نُه هزار نفری از اهل کوفه وارد کربلا شد.
#امام_حسین_علیه_السلام نیز در روزسوم محرم، زمین کربلا را ازاهالی #نینوا و #غاضریه و #بنی_اسد چندین هزار درهم خریداری فرمودند وبا آنها شرط نمودند که مردم رابرای زیارت قبرشان راهنمایی کنند و زوار راتا سه روز پذیرایی نمایند.
همچنین سوم محرم بنام #حضرت_رقیه سلام الله علیها است. بزرگ بانویی که خیل وسیعی از عاشقانشان را رهسپار مرقد شریفشان میکنند، کودکی که سرنوشت غمبارشان درکنار جریان کربلا، دل شیعیان راخون میکند.
فقط سه چهارسال از زندگی کوتاه خویش را درناز ونوازش پدر گذارنده بودند که یکباره در روز عاشورا این دختر آل طه، طعم یتیمی را چشیدند، خداحافظی #سوزناک باپدر، #سیلی خوردن ازدشمنان، #آتش گرفتن خیمه ها، فرو رفتن #تیغ_ها در پا، فرار از #سم اسبان، همه وهمه مصائبی است که بریک دختر بچه #مظلومه روا داشته اند.
هنگامی که امام حسین علیه السلام درلحظات آخر حضرت رقیه سلام الله علیها رادر #آغوش گرفتند ونازدانه را بوسیدند، دراین هنگام به پدرشان عرض کردند "العطش #العطش فإن الظمأ قد أحرقنی"
بابا بسیار تشنه ام، شدت تشنگی جگرم راآتش زده است. امام حسین علیه السلام به اوفرمود کنار خیمه بنشین تابرای تو آب بیاورم.
آنگاه امام حسین علیه السلام برخاستند تابه سوی میدان برود، بازهم رقیه سلام الله علیها دامن پدر راگرفت وبا گریه گفتند "یاأبه أین تمضی عنا"
#باباجان کجا میروی؟ چرا ازما بریده ای؟
#امام_حسین علیه السلام یکبار دیگر اورا درآغوش گرفته وآرام فرمودند.
در وداع آخر نیزحضرت رقیه سلام الله علیها ازفرط عطش #بیهوش شده بودند وامام حسین علیه السلام دختر را بوسیدند وبه میدان شهادت رفتند.
اودیگر بابا راندیده تا درخرابه با سرمبارک پدر مواجه شدند...
#عصر_عاشورا نیز وقتی دشمنان برای غارت خیمه ها هجوم آوردند، کودکان اهلبیت علیهم السلام بر اثر تشنگی درخطر هلاکت بودند، هنگامی که آب رابرای حضرت رقیه سلام الله علیها میبرند، آن حضرت ظرف آب را گرفتند و دوان دوان به سوی قتلگاه حرکت کردند، یکی از سپاهیان دشمن پرسید: کجا میروی؟
فرمود: بابایم تشنه بود، میخواهم اورا پیدا کنم وبرایش آب ببرم.
ملعون گفت: آب راخودت بخور، پدرت رابا #لب_تشنه شهید کردند. حضرت رقیه سلام الله علیها برسر وصورت زده و باگریه فرمود: پس من هم آب نمیآشامم...
از مدينه تا مدينه ص۳۴۳
معالى السبطين ج۱ص۳۰۱
وقایع الأيام ص۱۴۳
#سوم_محرم_بنام_حضرت_رقیه سلام الله علیها
.
سوم ماه محرم یک روز بعد از ورود کاروان سیدالشهداء علیه السلام به کربلا عمرسعد ملعون با سپاه نُه هزار نفری از اهل کوفه وارد کربلا شد.
#امام_حسین_علیه_السلام نیز در روزسوم محرم، زمین کربلا را ازاهالی #نینوا و #غاضریه و #بنی_اسد چندین هزار درهم خریداری فرمودند وبا آنها شرط نمودند که مردم رابرای زیارت قبرشان راهنمایی کنند و زوار راتا سه روز پذیرایی نمایند.
همچنین سوم محرم بنام #حضرت_رقیه سلام الله علیها است. بزرگ بانویی که خیل وسیعی از عاشقانشان را رهسپار مرقد شریفشان میکنند، کودکی که سرنوشت غمبارشان درکنار جریان کربلا، دل شیعیان راخون میکند.
فقط سه چهارسال از زندگی کوتاه خویش را درناز ونوازش پدر گذارنده بودند که یکباره در روز عاشورا این دختر آل طه، طعم یتیمی را چشیدند، خداحافظی #سوزناک باپدر، #سیلی خوردن ازدشمنان، #آتش گرفتن خیمه ها، فرو رفتن #تیغ_ها در پا، فرار از #سم اسبان، همه وهمه مصائبی است که بریک دختر بچه #مظلومه روا داشته اند.
هنگامی که امام حسین علیه السلام درلحظات آخر حضرت رقیه سلام الله علیها رادر #آغوش گرفتند ونازدانه را بوسیدند، دراین هنگام به پدرشان عرض کردند "العطش #العطش فإن الظمأ قد أحرقنی"
بابا بسیار تشنه ام، شدت تشنگی جگرم راآتش زده است. امام حسین علیه السلام به اوفرمود کنار خیمه بنشین تابرای تو آب بیاورم.
آنگاه امام حسین علیه السلام برخاستند تابه سوی میدان برود، بازهم رقیه سلام الله علیها دامن پدر راگرفت وبا گریه گفتند "یاأبه أین تمضی عنا"
#باباجان کجا میروی؟ چرا ازما بریده ای؟
#امام_حسین علیه السلام یکبار دیگر اورا درآغوش گرفته وآرام فرمودند.
در وداع آخر نیزحضرت رقیه سلام الله علیها ازفرط عطش #بیهوش شده بودند وامام حسین علیه السلام دختر را بوسیدند وبه میدان شهادت رفتند.
اودیگر بابا راندیده تا درخرابه با سرمبارک پدر مواجه شدند...
#عصر_عاشورا نیز وقتی دشمنان برای غارت خیمه ها هجوم آوردند، کودکان اهلبیت علیهم السلام بر اثر تشنگی درخطر هلاکت بودند، هنگامی که آب رابرای حضرت رقیه سلام الله علیها میبرند، آن حضرت ظرف آب را گرفتند و دوان دوان به سوی قتلگاه حرکت کردند، یکی از سپاهیان دشمن پرسید: کجا میروی؟
فرمود: بابایم تشنه بود، میخواهم اورا پیدا کنم وبرایش آب ببرم.
ملعون گفت: آب راخودت بخور، پدرت رابا #لب_تشنه شهید کردند. حضرت رقیه سلام الله علیها برسر وصورت زده و باگریه فرمود: پس من هم آب نمیآشامم...
از مدينه تا مدينه ص۳۴۳
معالى السبطين ج۱ص۳۰۱
وقایع الأيام ص۱۴۳