کانال دیوانگان حضرت زینب سلام الله علیها-اصفهان
317 subscribers
1.82K photos
530 videos
95 files
1.5K links
شام جمعه ی هر هفته
و مناسبتهای مذهبی اعیاد و عزاداری آل الله علیهم السلام
مکان:
اصفهان-خیابان بعثت-خیابان ابوریحان (غرب)-کوی۱/۱(فدڪ)

https://telegram.me/divaneganezeinab


خادم کانال:
http://telegram.me/sayedahmad1001
Download Telegram


❗️اینها را برای چه عرض کردم؟!
برای اینکه؛
🍃֎⇦ ریشۀ کلمۀ『 مُجیر』، یک‌باره موجب تعجّب نشود!


🔲مُجیر』؛ اسم فاعل از مادۀ «جَوَر» است.

🍃⇯֎ لازم است اوّل شبهۀ ایجاد شده در ذهن‌ها پاسخ داده شود تا بشود وارد بر لطائف شد:

🔳 ֎⇦ «جُوْر» را به #ظلم معنا کرده‌اند.
و «جائر» از همین ریشه است.
عرض شد که هر معنایی بایستی از شخصِ حقیقیِ عالم نظر شود. یعنی؛
❂☜ اوّل『 مُجیر』را بشناسیم، و بعد در این مطلب بیائیم که چرا به ظلم «جُوْر» می‌گویند یا چرا «جُوْر» را به #ستم معنا می‌کنند.


🍃۞ برای شناخت بهترِ『 مُجیر』، ابتدائاً متذّکرِ بعضی از اشتقاقات و هم‌خانواده‌های این کلمه شویم تا درک حقیقتِ معنایِ『 مُجیر』آسان شود:

➊ «جار»:

🍃֎⇦ به معنای همسایه. که آن کسی است که در «نزدیکیِ» مسکن، مقیم است.

حضرت فاطمةالزهرا (سلام الله علیها) می‌فرمایند:

🔻〖الجارَ ثُمَّ الدّار〗🔺
[اوّل] همسایه، سپس [اهل] خانه.
📚 علل الشرائع، ج‏۱، ص۱۸۲


➋ «جَوار»:

🍃֎⇦ مثلاً می‌گوییم شخصی در جَوار آستان علیّ ابن موسی الرّضا (علیهما السلام) زندگی می‌کند. یعنی؛ «#نزدیک» به حضرت (؏) سُکنی گزیده است.


➌ «استجارة»:

🍃֎⇦ «استجارة» به معنایِ پناه بردن است.
و حقیقتِ امر این است که «مستأجر» با قربِ به «موجِر»، به او پناهنده می‌شود.

🔔 متأسفانه الفاظ در غیرِ موضعِ خودش آنچنان مرسوم شده، که حقیقتِ معنا، غریب و بَعید به نظر می‌رسد.
به هر حال کلمۀ «استجارة» چنین معنایی دارد که بیان شد.


➍ «اجارة»:

🍃֎⇦ اينكه «#اجاره» از نظر لغوی، چه صيغه‌ای است، اقوالِ مختلفی دارد. که به دو قول برای اشاره اکتفاء می‌کنیم:

◈☜ بعضی آن را مصدرِ «آجَرَ» از باب مفاعله دانسته‌اند، همان طور كه مصدر ديگر آن باب «مؤاجره» است (📚ابن
حاجب در كتاب شافيه).

◈☜ امّا بعضی (📚 ثاني در شرح لمعه ، 📚 شرح نظام) گفته‌اند «اجاره» مانندِ «اقامه»؛ مصدر بابِ إفعال است.
⇐ در این حالت؛ «مستأجر» به واسطۀ «اجاره»، در پناه قربیِ «موجِر» قرار می‌گیرد، چنان که شرحش گذشت.


🍃⇯⇦ در تمام معانیِ مثال‌هایِ فوق، فِتراک و حلقۀ اصلیِ سخن؛
❂☜ «#قرب» است.

🍃۞ و اینکه『 مُجیر』؛ پناه دهنده است؛
֎⇦از اطلاقِ #قرب بودنِ آن است.
که معنایِ حقیقی، از شخصِ حقیقی عالم تا أدنیٰ مرتبۀ عالم وجود باید دیده شود.

🔻

🔲⇯֎ پس حالا جا دارد که بگوئیم چرا به ظلم، «جور» می‌گویند؟

🍃֎⇦ اگر به ظلم و ستم، «جور» می‌گویند؛ برای این است که واحدِ دوئیّت و جدا شدن از حضرتِ『 مُجیرﷻ』؛
❂☜ خارج شدن از قربِ مطلق است.

🔳 ظلم؛ «وضعُ الشّیء في غیرِ موضعه» می‌باشد. یعنی؛ قرار گرفتنِ شیء در غیر موضع خودش.

🔲 مجیر؛ پناه دهنده‌ای است که پناه بودنش، از اطلاقِ قرب است.
و قرارِ هر شیئی، به حضرتِ『 مُجیرﷻ』 است.

🍃⇯֎ بنابراین؛
֎⇦ همین که شیئی [به زعم خود] ادّعایِ استقلال از حقّﷻ کند، در غیرِ موضع خودش رفته است. که این «ظلم» است.

🌿۞ حضرت『 مُجیرﷻ』، به اطلاقِ علی الإطلاق بودن، مجالِ به همه می‌دهد که؛

⚪️֎⇦ یا او را اختیار کنند و در موضوعِ عدل قرار بگیرند.

⚫️֎⇦ یا اختیار نکنند، و در نفسِ اختیار نکردنشان، به معدومیّتِ ظلم راهی شوند.

امّا؛
🍃֎⇦ چون حضرت『 مُجیرﷻ』؛ #مطلق_علی_الاطلاق است، حتّی معنایِ مقابل خود را در همان نقطۀ مقابل بودن گرفته است. بدین معنا که؛
به عَلَی الاطلاق بودنِ خود؛ مجال به خلافِ خود هم داده است و ظالم، مجالِ ظلم پیدا کرده است.

❂☜ ولی حتّی در همان نقطۀ ظلم هم، حضرت『 مُجیرﷻ』به اطلاق سلطه، حاضر است. از این رو ظلم را «جور» می‌گویند ولی در نقطۀ جولانِ «جور» بودنش هم؛ حضرت『 مُجیرﷻ』؛ حکومت خویش را نشان داده که؛
🔅لا یُمْکن الفرار مِن حکومتک🔅
📚دعای کمیل

◼️ این است که ظلم و ستم، که چیزی جز تجاوز و غصب نیست، در لغت هم که می‌آید، غاصبانه و ظالمانه عمل می‌کند و از مجالِ حضرتِ『 مُجیرﷻ』؛ در مادّه و ریشۀ «مُجیر» (که #جور است)، می‌نشیند.

این، مطلبی در حاشیه بود و اصلِ سخن این مقاله، چیز دیگری است که در دنباله خواهید خواند.
🔺


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻


☀️۞『 مُجیر』 از آنجایی پناه است و پناه دهنده؛
❂☜ که «#قرب_مطلق» است.

🔰 قرآن می‌فرماید:

🔻【قُلْ مَنْ بِيَدِهِ مَلكُوتُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ
وَ هُوَ يُجيرُ وَ لا يُجارُ عَلَيْهِ
إنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ】
🔺

✾بگو: به دستِ چه کسی است ملکوت هر شیئی،
«در حالی که» او پناه دهد و به كسى پناه داده نشود.
اگر می‌دانستید.

📘 سورۀ مؤمنون، آیۀ ۸۸


✓➊🔻بیان اوّل:
(سیر #اثباتی - منظرِ دانی تا عالی)

از آنجائی که؛
🔹【بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ】🔹
پس ֎⇦ 🔸【هُوَ يُجيرُ وَ لا يُجارُ عَلَيْهِ】 🔸

🍃⇯↲ این سیر؛ اثباتی و برهانی است که مُجیر بودن حقّﷻ را، از آنجائی می‌داند که ملکوتِ اشیاء به دستِ اوست.
در این منظر؛ مجیر بودن، وابسته به بودِ اشیاء است. یعنی تا شیئی نباشد، مجیری نخواهد بود.
این منظر، در حقیقت، اثبات هم نیست. و اصلاً در سیر اثباتی آوردنش، قیاسی است برای اینکه بیانِ دوّم درست درک شود.


✓➋🔻بیان دوّم:
(سیر #ثبوتی - منظر عالی تا دانی - منظر صحیح)

از آنجائی که؛
🔸【هُوَ يُجيرُ وَ لا يُجارُ عَلَيْهِ】 🔸
پس֎⇦ 🔹【بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ】🔹

ی🍃⇯↲ یعنی چون خداوند؛『 مُجیر』 است، ملکوتِ اشیاء در ید قدرت اوست.

🌿❂☜ ملکوت اشیاء؛ خودیّت و شیئیتِ اشیاء است. و چون حقّ ﷻ؛『 مُجیر』 است، ملکوت اشیاء (یعنی تمامیّت و شیئیتِ اشیاء) را می‌آورد.


🍃۞ خداوند، چگونه «مُجیر»ی است؟!

֎⇦حقّﷻ؛ وجودی مطلق است و #اطلاق، به معنای «بیحدّی» است. در نتیجه؛
در『 مُجیر』بودن، مطلق است.

🍃⇯֎ بنابراین؛
پناه دهندگیِ او (مجیر بودن)، اطلاق دارد.
یعنی این طور نیست که یک طرف؛ پناه دهنده (یعنی حقّﷻ) باشد. و یک طرف؛ پناه داده شده.
و اینطور نیست که بعد از اینکه شخصِ پناهنده، وجود و کینونت داشت، آنگاه پس از وجود داشتنش، پناه به حقّﷻ داشته باشد.
بلکه مطلب؛
֎⇦ بیکرانی و بیحدّی و اطلاقِ『 مُجیر』بودنِ خداوند است.

🍃۞『 مُجیر』چون مطلقِ حقیقی است، پناهش، جا برای ذاتی کنارِ خودش نمی‌دهد. یعنی کینونتِ پناهنده را گرفته است. و اصلاً بیان شد که شیئیّتِ شیء به پناه دهنده بودن (『 مُجیر』 بودنِ) حقّﷻ رقم می‌خورد.
و این مطلقِ «پناهْ» بودن است و مطلقْ بودنِ『 مُجیر』 است.


🔰 از وجهِ قرب هم بخوانیم:

🍃֎⇦ عرض شد که『 مُجیر』از مادۀ «جور» است که در قرب آوردن است. و محصولِ آن پناهنده شدن است.

🍃֎ اینکه در بعضی از ترجمه‌ها و معنی کردن‌ها؛『 مُجیر』 بودنِ حقّﷻ را، پناه دهندگی از آتشِ جهنّم و عذاب معرّفی می‌نمایند، صحیح است. به شرطی که این معنا درست تبیین شود که #نار و آتش؛
🔥❂☜واحدِ دوئیّت است.

🍃⇯֎ یعنی؛
֎⇦ هر کس هر چقدر که قربِ مطلق (یعنی؛ حضرت حقّﷻ) را اختیار نکند، در تبعّد و دوری است. و واحدِ دوری از حقّﷻ؛ نار است.

☀️نفسِ دور شدن از نور؛ در نار شدن است.🔥
نه اینکه بعد از اینکه از نور دور می‌شود، در نار خواهد رفت.
(فتأمَّلْ!)


🔰 اشارات و لطائف:

1️⃣💢 دعای شریفِ مُجیر در ۹۰ فقرۀ تسبیح، از جلالِ بیقراری ذات، تا قرارِ جمالیِ اسماء، سالک را در نقطۀ توحیدیۀ «رحمةً للعالمین» بودنِ حضرت خاتم الانبیاء (ص) سِیْر است.

به عنوان نمونه‌ای از فقرات این دعای شریف:

🔻【سُبْحَانَكَ يَا نَصِيرُ
تَعَالَيْتَ يَا نَاصِرُ
أَجِرْنَا مِنَ النّارِ يَا مُجِير】
🔺


2️⃣💢 هر فقـــره:

➊ با کلمۀ «سُبْحَانَكَ» شروع می‌شود.
که کافِ «سُبْحَانَكَ»؛ ذاتِ باریتعالیٰ است.
و تسبیحِ حقّﷻ از مقامِ عصمتِ جلالی و بیقراری و لا تعیّن بودنِ ذات است.

➋ به این تسبیح (و لا تعیّن بودنِ جلالی)، به اسمِ خاصّی از حقّﷻ جلوه کرده (در فقرۀ مثال؛ اسمِ «نَصِيرُ»).

➌ و سیرِ لایَقِفی را با کلمۀ «تعالیتَ» رقم می‌زند تا اطلاق؛ در وجود سالک برای هر یک از اسماء محقّق شود.

➍ پس تعالی و اطلاق را با بیانِ اسم متعالیِ متَبَّعِ آن (در این مثال؛ «نَاصِرُ»)، ظاهر می‌نماید.

➎ و اینچنین است که در این سیر، پناهنده را از نارِ شرک و دوئیّت و حدود، به پناهِ مُجیرِ مطلق بودنِ خویش در می‌آورد.
و در نتیجه؛
🍃֎⇦ شدّتِ «بودنْ در پناهِ خود» را بر زبان پناهنده جاری می‌سازد، تا بگوید؛
«أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ»
و از نارِ دوئیّت، بیرون آمده تا:

➏ در خودِ بطنِ پناهندگی - که خودیّت حضرتِ مُجیرﷻ است -، فانی شده و وحدت با او یابد.
پس ندایِ «يَــا مُجِير»؛ برخاسته از درکِ قربِ حضرت مجیرﷻ در جان سالک خواهد بود.



︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻
🔹

🍃۞ حضرت موسیٰ علیه‌السّلام وقتی به #کوه_طور رسید، از مقاماتِ «دعا» و «ندا» عبور فرموده و آنچنان قربی را ترسیم نموده‌اند که متکلّم در مخاطَب متجلّی گشت و وحدتِ مخاطِب (گوینده) و مخاطَب (شنونده)، ترسیم و «کلیم الله» جلوه‌گر شد.

🔅۞ جلوه‌ای از این حقیقت را در حدیثِ «#قرب_نوافل» می‌خوانیم که عبد؛ با انجام #نوافل، آنچنان «قربی» به خدا پیدا می‌کند که دیگر خودش در میان نیست، بلکه خداوند؛ سمع و بصر و دست و زبانش می‌شود:

🔻【 كُنْتُ سَمْعَهُ الَّذِي يَسْمَعُ بِهِ
وَ بَصَرَهُ الَّذِي يُبْصِرُ بِهِ
وَ لِسَانَهُ الَّذِي يَنْطِقُ بِهِ
وَ يَدَهُ الَّتِي يَبْطِشُ بِهَا】🔺

منِ خداوندم گوشِ او که با آن می‌شنود
و چشمِ او که با آن می‌بیند
و زبانِ او که با آن سخن می‌گوید
و دستِ او که با آن می‌گیرد.

📚 الكافي، ط - الإسلامية، ج‏۲، ص۳۵۲


در عشق اگر زبانِ تو با دل یکی شود
راه تو را هزار و دو منزل یکی شود
یک اصل حاصل آید و آن اصل، نامِ او
روزی که اصل و فرعِ مسائل یکی شود
زین «لا» و «لم» به عالَمِ توحید، راهْ تو ...
... وقتی بَری، که سامِع و قائل یکی شود


🔅۞ نجوا؛ مقام مقرّبینِ درگاهِ الهی است که فانی در حقّﷻ می‌باشند. که دیگر آنها نیستند و بلکه خداوند است که خود، قائل است و خود، سامع است. خودش می‌گوید و خودش، خودش را می‌شنود.

🔅۞ نجوا؛ ظهورِ قیّومیّت مطلقه در قیّومیّت معیّه است و آیۀ نجوا (سورۀ مجادله آیۀ ۷) بیانگرِ این حقیقت است.

(برای مطالعۀ #قیومیت_معیه
رجوع شود به ❂☜ https://telegram.me/ehsannil1/75)


توضیح بیشتر:
«کلیم» صفت مشبّهه است. و صفتِ مشبّهه؛ ثبوت را می‌رساند و اسم فاعل و اسم مفعول را فرا می‌گیرد. پس هم فاعل است و هم مفعول. یعنی؛ هم متکلّم است و هم مخاطب.
«کلیم الله» بودنِ حضرت موسیٰ علیه‌السّلام، ظهور و جلوۀ حضرات آل‌الله علیهم‌السّلام است و اشاراتش در مقالۀ «زندانی برای رهایی!» گذشت و دوستان عزیز می‌توانند رجوع بفرمایند.

(رجوع شود به ❂☜ https://telegram.me/ehsannil2/72)


☀️۞ نجوا؛ که مقامِ «کلیم الله» شدن است؛ ظهورِ #مقام_قرب است.

🔔 تذکّر:
انبیاء الهی (علیهم‌السّلام) به نبیّ بودنشان، سیر استکمالیِ حدّی ندارند. بلکه به قدمهایشان در ارضِ تعیّنات، مراتب و مقامات را ترسیم کرده، و متجلّی می‌سازند.


❄️ خداوند تا پیش از تقرّب حضرت موسیٰ (؏)، به 《نــدا》، ایشان را خواند.
و در قربِ وحدت و یگانگی، به 《نجــوا》، با «کلیم الله» (؏) سخن فرمود:

💎【 وَ «نــادَيْنــاهُ» مِنْ جانِبِ الطُّورِ الْأَيْمَنِ
وَ «قَــــرَّبْنـــاهُ نَـجـــيًّــــا»】💎

◈ و از جانبِ راستِ طور، او را «نـــدا» داديم
◈ و «نجوا» کُـنان نزديكش ساختيم.

📘 سورۀ حضرت مریم سلام‌الله‌علیها، آیۀ ۵۲


♦️ طبق احادیثِ این آیه؛
«طورِ أیمَن»؛ جلوۀ مولیٰ امیرالمؤمنین علیّ علیه‌السّلام در کربلایِ مُعلّایِ حُسینی علیه‌السّلام است.
📚 تفسیر برهان، ج۴، ص۲۶۵

〽️֎ بنابراین، قربِ مقرّبین؛
❂☜در کربلای مُعَلّیٰ ظاهر می‌شود.


🍃۞ #مناجات_شعبانیه، اکسیر قرب است.
و درکِ باطنی و لذّت و حظّ از آن، اذن دخولِ #فهم است.


۞ چنان که در اذن دخول مشاهد مشرّفۀ حضرات آل‌الله علیهم‌السّلام می‌خوانیم:

💠〖 وَ فَتَحْتَ بَابَ فَهْمِي بِلَذِيذِ «مُنَاجَاتِهِم»〗💠

[خدایا!]
بابِ فهم مرا به لذّتِ مناجاتِ حضرات آل‌الله علیهم‌السّلام باز کردی.

📚 المزار الكبير، لابن المشهدي، ص۵۵




«الْحَمْدُ للهِ الَّذِي حَمِدَ نَفْسَهُ وَ اسْتَحْمَدَ إِلَیٰ خَلْقِهِ»

📚الدروع الواقية، سیّد بن طاووس (ره)، ص۱۸۷


الحمد لله ربّ العالمین.



🖊🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده

#لطیفه_مناجات_شعبانیه
#اکسیر_قرب
#اذن_دخول_فهم


─═༅࿇༅📓༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍️
🆔 @ehsannil1 کانال معرفة الحق
🆔 @ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
🆔 instagram.com/ehsan_nil 🦋
‎‌‌‌‌‌‎─═༅࿇༅📓༅࿇༅═─
.


❗️اینها را برای چه عرض کردم؟!
برای اینکه؛
🍃֎⇦ ریشۀ کلمۀ『 مُجیر』، یک‌باره موجب تعجّب نشود!


🔲مُجیر』؛ اسم فاعل از مادۀ «جَوَر» است.

🍃⇯֎ لازم است اوّل شبهۀ ایجاد شده در ذهن‌ها پاسخ داده شود تا بشود وارد بر لطائف شد:

🔳 ֎⇦ «جُوْر» را به #ظلم معنا کرده‌اند.
و «جائر» از همین ریشه است.
عرض شد که هر معنایی بایستی از شخصِ حقیقیِ عالم نظر شود. یعنی؛
❂☜ اوّل『 مُجیر』را بشناسیم، و بعد در این مطلب بیائیم که چرا به ظلم «جُوْر» می‌گویند یا چرا «جُوْر» را به #ستم معنا می‌کنند.


🍃۞ برای شناخت بهترِ『 مُجیر』، ابتدائاً متذّکرِ بعضی از اشتقاقات و هم‌خانواده‌های این کلمه شویم تا درک حقیقتِ معنایِ『 مُجیر』آسان شود:

➊ «جار»:

🍃֎⇦ به معنای همسایه. که آن کسی است که در «نزدیکیِ» مسکن، مقیم است.

حضرت فاطمةالزهرا (سلام الله علیها) می‌فرمایند:

🔻〖الجارَ ثُمَّ الدّار〗🔺
[اوّل] همسایه، سپس [اهل] خانه.
📚 علل الشرائع، ج‏۱، ص۱۸۲


➋ «جَوار»:

🍃֎⇦ مثلاً می‌گوییم شخصی در جَوار آستان علیّ ابن موسی الرّضا (علیهما السلام) زندگی می‌کند. یعنی؛ «#نزدیک» به حضرت (؏) سُکنی گزیده است.


➌ «استجارة»:

🍃֎⇦ «استجارة» به معنایِ پناه بردن است.
و حقیقتِ امر این است که «مستأجر» با قربِ به «موجِر»، به او پناهنده می‌شود.

🔔 متأسفانه الفاظ در غیرِ موضعِ خودش آنچنان مرسوم شده، که حقیقتِ معنا، غریب و بَعید به نظر می‌رسد.
به هر حال کلمۀ «استجارة» چنین معنایی دارد که بیان شد.


➍ «اجارة»:

🍃֎⇦ اينكه «#اجاره» از نظر لغوی، چه صيغه‌ای است، اقوالِ مختلفی دارد. که به دو قول برای اشاره اکتفاء می‌کنیم:

◈☜ بعضی آن را مصدرِ «آجَرَ» از باب مفاعله دانسته‌اند، همان طور كه مصدر ديگر آن باب «مؤاجره» است (📚ابن
حاجب در كتاب شافيه).

◈☜ امّا بعضی (📚 ثاني در شرح لمعه ، 📚 شرح نظام) گفته‌اند «اجاره» مانندِ «اقامه»؛ مصدر بابِ إفعال است.
⇐ در این حالت؛ «مستأجر» به واسطۀ «اجاره»، در پناه قربیِ «موجِر» قرار می‌گیرد، چنان که شرحش گذشت.


🍃⇯⇦ در تمام معانیِ مثال‌هایِ فوق، فِتراک و حلقۀ اصلیِ سخن؛
❂☜ «#قرب» است.

🍃۞ و اینکه『 مُجیر』؛ پناه دهنده است؛
֎⇦از اطلاقِ #قرب بودنِ آن است.
که معنایِ حقیقی، از شخصِ حقیقی عالم تا أدنیٰ مرتبۀ عالم وجود باید دیده شود.

🔻

🔲⇯֎ پس حالا جا دارد که بگوئیم چرا به ظلم، «جور» می‌گویند؟

🍃֎⇦ اگر به ظلم و ستم، «جور» می‌گویند؛ برای این است که واحدِ دوئیّت و جدا شدن از حضرتِ『 مُجیرﷻ』؛
❂☜ خارج شدن از قربِ مطلق است.

🔳 ظلم؛ «وضعُ الشّیء في غیرِ موضعه» می‌باشد. یعنی؛ قرار گرفتنِ شیء در غیر موضع خودش.

🔲 مجیر؛ پناه دهنده‌ای است که پناه بودنش، از اطلاقِ قرب است.
و قرارِ هر شیئی، به حضرتِ『 مُجیرﷻ』 است.

🍃⇯֎ بنابراین؛
֎⇦ همین که شیئی [به زعم خود] ادّعایِ استقلال از حقّﷻ کند، در غیرِ موضع خودش رفته است. که این «ظلم» است.

🌿۞ حضرت『 مُجیرﷻ』، به اطلاقِ علی الإطلاق بودن، مجالِ به همه می‌دهد که؛

⚪️֎⇦ یا او را اختیار کنند و در موضوعِ عدل قرار بگیرند.

⚫️֎⇦ یا اختیار نکنند، و در نفسِ اختیار نکردنشان، به معدومیّتِ ظلم راهی شوند.

امّا؛
🍃֎⇦ چون حضرت『 مُجیرﷻ』؛ #مطلق_علی_الاطلاق است، حتّی معنایِ مقابل خود را در همان نقطۀ مقابل بودن گرفته است. بدین معنا که؛
به عَلَی الاطلاق بودنِ خود؛ مجال به خلافِ خود هم داده است و ظالم، مجالِ ظلم پیدا کرده است.

❂☜ ولی حتّی در همان نقطۀ ظلم هم، حضرت『 مُجیرﷻ』به اطلاق سلطه، حاضر است. از این رو ظلم را «جور» می‌گویند ولی در نقطۀ جولانِ «جور» بودنش هم؛ حضرت『 مُجیرﷻ』؛ حکومت خویش را نشان داده که؛
🔅لا یُمْکن الفرار مِن حکومتک🔅
📚دعای کمیل

◼️ این است که ظلم و ستم، که چیزی جز تجاوز و غصب نیست، در لغت هم که می‌آید، غاصبانه و ظالمانه عمل می‌کند و از مجالِ حضرتِ『 مُجیرﷻ』؛ در مادّه و ریشۀ «مُجیر» (که #جور است)، می‌نشیند.

این، مطلبی در حاشیه بود و اصلِ سخن این مقاله، چیز دیگری است که در دنباله خواهید خواند.
🔺


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻


☀️۞『 مُجیر』 از آنجایی پناه است و پناه دهنده؛
❂☜ که «#قرب_مطلق» است.

🔰 قرآن می‌فرماید:

🔻【قُلْ مَنْ بِيَدِهِ مَلكُوتُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ
وَ هُوَ يُجيرُ وَ لا يُجارُ عَلَيْهِ
إنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ】
🔺

✾بگو: به دستِ چه کسی است ملکوت هر شیئی،
«در حالی که» او پناه دهد و به كسى پناه داده نشود.
اگر می‌دانستید.

📘 سورۀ مؤمنون، آیۀ ۸۸


✓➊🔻بیان اوّل:
(سیر #اثباتی - منظرِ دانی تا عالی)

از آنجائی که؛
🔹【بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ】🔹
پس ֎⇦ 🔸【هُوَ يُجيرُ وَ لا يُجارُ عَلَيْهِ】 🔸

🍃⇯↲ این سیر؛ اثباتی و برهانی است که مُجیر بودن حقّﷻ را، از آنجائی می‌داند که ملکوتِ اشیاء به دستِ اوست.
در این منظر؛ مجیر بودن، وابسته به بودِ اشیاء است. یعنی تا شیئی نباشد، مجیری نخواهد بود.
این منظر، در حقیقت، اثبات هم نیست. و اصلاً در سیر اثباتی آوردنش، قیاسی است برای اینکه بیانِ دوّم درست درک شود.


✓➋🔻بیان دوّم:
(سیر #ثبوتی - منظر عالی تا دانی - منظر صحیح)

از آنجائی که؛
🔸【هُوَ يُجيرُ وَ لا يُجارُ عَلَيْهِ】 🔸
پس֎⇦ 🔹【بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ】🔹

ی🍃⇯↲ یعنی چون خداوند؛『 مُجیر』 است، ملکوتِ اشیاء در ید قدرت اوست.

🌿❂☜ ملکوت اشیاء؛ خودیّت و شیئیتِ اشیاء است. و چون حقّ ﷻ؛『 مُجیر』 است، ملکوت اشیاء (یعنی تمامیّت و شیئیتِ اشیاء) را می‌آورد.


🍃۞ خداوند، چگونه «مُجیر»ی است؟!

֎⇦حقّﷻ؛ وجودی مطلق است و #اطلاق، به معنای «بیحدّی» است. در نتیجه؛
در『 مُجیر』بودن، مطلق است.

🍃⇯֎ بنابراین؛
پناه دهندگیِ او (مجیر بودن)، اطلاق دارد.
یعنی این طور نیست که یک طرف؛ پناه دهنده (یعنی حقّﷻ) باشد. و یک طرف؛ پناه داده شده.
و اینطور نیست که بعد از اینکه شخصِ پناهنده، وجود و کینونت داشت، آنگاه پس از وجود داشتنش، پناه به حقّﷻ داشته باشد.
بلکه مطلب؛
֎⇦ بیکرانی و بیحدّی و اطلاقِ『 مُجیر』بودنِ خداوند است.

🍃۞『 مُجیر』چون مطلقِ حقیقی است، پناهش، جا برای ذاتی کنارِ خودش نمی‌دهد. یعنی کینونتِ پناهنده را گرفته است. و اصلاً بیان شد که شیئیّتِ شیء به پناه دهنده بودن (『 مُجیر』 بودنِ) حقّﷻ رقم می‌خورد.
و این مطلقِ «پناهْ» بودن است و مطلقْ بودنِ『 مُجیر』 است.


🔰 از وجهِ قرب هم بخوانیم:

🍃֎⇦ عرض شد که『 مُجیر』از مادۀ «جور» است که در قرب آوردن است. و محصولِ آن پناهنده شدن است.

🍃֎ اینکه در بعضی از ترجمه‌ها و معنی کردن‌ها؛『 مُجیر』 بودنِ حقّﷻ را، پناه دهندگی از آتشِ جهنّم و عذاب معرّفی می‌نمایند، صحیح است. به شرطی که این معنا درست تبیین شود که #نار و آتش؛
🔥❂☜واحدِ دوئیّت است.

🍃⇯֎ یعنی؛
֎⇦ هر کس هر چقدر که قربِ مطلق (یعنی؛ حضرت حقّﷻ) را اختیار نکند، در تبعّد و دوری است. و واحدِ دوری از حقّﷻ؛ نار است.

☀️نفسِ دور شدن از نور؛ در نار شدن است.🔥
نه اینکه بعد از اینکه از نور دور می‌شود، در نار خواهد رفت.
(فتأمَّلْ!)


🔰 اشارات و لطائف:

1️⃣💢 دعای شریفِ مُجیر در ۹۰ فقرۀ تسبیح، از جلالِ بیقراری ذات، تا قرارِ جمالیِ اسماء، سالک را در نقطۀ توحیدیۀ «رحمةً للعالمین» بودنِ حضرت خاتم الانبیاء (ص) سِیْر است.

به عنوان نمونه‌ای از فقرات این دعای شریف:

🔻【سُبْحَانَكَ يَا نَصِيرُ
تَعَالَيْتَ يَا نَاصِرُ
أَجِرْنَا مِنَ النّارِ يَا مُجِير】
🔺


2️⃣💢 هر فقـــره:

➊ با کلمۀ «سُبْحَانَكَ» شروع می‌شود.
که کافِ «سُبْحَانَكَ»؛ ذاتِ باریتعالیٰ است.
و تسبیحِ حقّﷻ از مقامِ عصمتِ جلالی و بیقراری و لا تعیّن بودنِ ذات است.

➋ به این تسبیح (و لا تعیّن بودنِ جلالی)، به اسمِ خاصّی از حقّﷻ جلوه کرده (در فقرۀ مثال؛ اسمِ «نَصِيرُ»).

➌ و سیرِ لایَقِفی را با کلمۀ «تعالیتَ» رقم می‌زند تا اطلاق؛ در وجود سالک برای هر یک از اسماء محقّق شود.

➍ پس تعالی و اطلاق را با بیانِ اسم متعالیِ متَبَّعِ آن (در این مثال؛ «نَاصِرُ»)، ظاهر می‌نماید.

➎ و اینچنین است که در این سیر، پناهنده را از نارِ شرک و دوئیّت و حدود، به پناهِ مُجیرِ مطلق بودنِ خویش در می‌آورد.
و در نتیجه؛
🍃֎⇦ شدّتِ «بودنْ در پناهِ خود» را بر زبان پناهنده جاری می‌سازد، تا بگوید؛
«أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ»
و از نارِ دوئیّت، بیرون آمده تا:

➏ در خودِ بطنِ پناهندگی - که خودیّت حضرتِ مُجیرﷻ است -، فانی شده و وحدت با او یابد.
پس ندایِ «يَــا مُجِير»؛ برخاسته از درکِ قربِ حضرت مجیرﷻ در جان سالک خواهد بود.



︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻
🔹

🍃۞ حضرت موسیٰ علیه‌السّلام وقتی به #کوه_طور رسید، از مقاماتِ «دعا» و «ندا» عبور فرموده و آنچنان قربی را ترسیم نموده‌اند که متکلّم در مخاطَب متجلّی گشت و وحدتِ مخاطِب (گوینده) و مخاطَب (شنونده)، ترسیم و «کلیم الله» جلوه‌گر شد.

🔅۞ جلوه‌ای از این حقیقت را در حدیثِ «#قرب_نوافل» می‌خوانیم که عبد؛ با انجام #نوافل، آنچنان «قربی» به خدا پیدا می‌کند که دیگر خودش در میان نیست، بلکه خداوند؛ سمع و بصر و دست و زبانش می‌شود:

🔻【 كُنْتُ سَمْعَهُ الَّذِي يَسْمَعُ بِهِ
وَ بَصَرَهُ الَّذِي يُبْصِرُ بِهِ
وَ لِسَانَهُ الَّذِي يَنْطِقُ بِهِ
وَ يَدَهُ الَّتِي يَبْطِشُ بِهَا】🔺

منِ خداوندم گوشِ او که با آن می‌شنود
و چشمِ او که با آن می‌بیند
و زبانِ او که با آن سخن می‌گوید
و دستِ او که با آن می‌گیرد.

📚 الكافي، ط - الإسلامية، ج‏۲، ص۳۵۲


در عشق اگر زبانِ تو با دل یکی شود
راه تو را هزار و دو منزل یکی شود
یک اصل حاصل آید و آن اصل، نامِ او
روزی که اصل و فرعِ مسائل یکی شود
زین «لا» و «لم» به عالَمِ توحید، راهْ تو ...
... وقتی بَری، که سامِع و قائل یکی شود


🔅۞ نجوا؛ مقام مقرّبینِ درگاهِ الهی است که فانی در حقّﷻ می‌باشند. که دیگر آنها نیستند و بلکه خداوند است که خود، قائل است و خود، سامع است. خودش می‌گوید و خودش، خودش را می‌شنود.

🔅۞ نجوا؛ ظهورِ قیّومیّت مطلقه در قیّومیّت معیّه است و آیۀ نجوا (سورۀ مجادله آیۀ ۷) بیانگرِ این حقیقت است.

(برای مطالعۀ #قیومیت_معیه
رجوع شود به ❂☜ https://telegram.me/ehsannil1/75)


توضیح بیشتر:
«کلیم» صفت مشبّهه است. و صفتِ مشبّهه؛ ثبوت را می‌رساند و اسم فاعل و اسم مفعول را فرا می‌گیرد. پس هم فاعل است و هم مفعول. یعنی؛ هم متکلّم است و هم مخاطب.
«کلیم الله» بودنِ حضرت موسیٰ علیه‌السّلام، ظهور و جلوۀ حضرات آل‌الله علیهم‌السّلام است و اشاراتش در مقالۀ «زندانی برای رهایی!» گذشت و دوستان عزیز می‌توانند رجوع بفرمایند.

(رجوع شود به ❂☜ https://telegram.me/ehsannil2/72)


☀️۞ نجوا؛ که مقامِ «کلیم الله» شدن است؛ ظهورِ #مقام_قرب است.

🔔 تذکّر:
انبیاء الهی (علیهم‌السّلام) به نبیّ بودنشان، سیر استکمالیِ حدّی ندارند. بلکه به قدمهایشان در ارضِ تعیّنات، مراتب و مقامات را ترسیم کرده، و متجلّی می‌سازند.


❄️ خداوند تا پیش از تقرّب حضرت موسیٰ (؏)، به 《نــدا》، ایشان را خواند.
و در قربِ وحدت و یگانگی، به 《نجــوا》، با «کلیم الله» (؏) سخن فرمود:

💎【 وَ «نــادَيْنــاهُ» مِنْ جانِبِ الطُّورِ الْأَيْمَنِ
وَ «قَــــرَّبْنـــاهُ نَـجـــيًّــــا»】💎

◈ و از جانبِ راستِ طور، او را «نـــدا» داديم
◈ و «نجوا» کُـنان نزديكش ساختيم.

📘 سورۀ حضرت مریم سلام‌الله‌علیها، آیۀ ۵۲


♦️ طبق احادیثِ این آیه؛
«طورِ أیمَن»؛ جلوۀ مولیٰ امیرالمؤمنین علیّ علیه‌السّلام در کربلایِ مُعلّایِ حُسینی علیه‌السّلام است.
📚 تفسیر برهان، ج۴، ص۲۶۵

〽️֎ بنابراین، قربِ مقرّبین؛
❂☜در کربلای مُعَلّیٰ ظاهر می‌شود.


🍃۞ #مناجات_شعبانیه، اکسیر قرب است.
و درکِ باطنی و لذّت و حظّ از آن، اذن دخولِ #فهم است.


۞ چنان که در اذن دخول مشاهد مشرّفۀ حضرات آل‌الله علیهم‌السّلام می‌خوانیم:

💠〖 وَ فَتَحْتَ بَابَ فَهْمِي بِلَذِيذِ «مُنَاجَاتِهِم»〗💠

[خدایا!]
بابِ فهم مرا به لذّتِ مناجاتِ حضرات آل‌الله علیهم‌السّلام باز کردی.

📚 المزار الكبير، لابن المشهدي، ص۵۵




«الْحَمْدُ للهِ الَّذِي حَمِدَ نَفْسَهُ وَ اسْتَحْمَدَ إِلَیٰ خَلْقِهِ»

📚الدروع الواقية، سیّد بن طاووس (ره)، ص۱۸۷


الحمد لله ربّ العالمین.



🖊🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده

#لطیفه_مناجات_شعبانیه
#اکسیر_قرب
#اذن_دخول_فهم


─═༅࿇༅📓༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍️
🆔 @ehsannil1 کانال معرفة الحق
🆔 @ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
🆔 instagram.com/ehsan_nil 🦋
‎‌‌‌‌‌‎─═༅࿇༅📓༅࿇༅═─
.


❗️مطالب فوق برای چه عرض شد؟!
برای اینکه؛
🍃֎⇦ ریشۀ کلمۀ『 مُجیر』، یک‌باره موجب تعجّب نشود!


🔲مُجیر』؛ اسم فاعل از مادۀ «جَوَر» است.

🍃⇯֎ لازم است اوّل شبهۀ ایجاد شده در ذهن‌ها پاسخ داده شود تا بشود وارد بر لطائف شد:

🔳 ֎⇦ «جُوْر» را به #ظلم معنا کرده‌اند.
و «جائر» از همین ریشه است.
عرض شد که هر معنایی بایستی از شخصِ حقیقیِ عالم نظر شود. یعنی؛
❂☜ اوّل『 مُجیر』را بشناسیم، و بعد در این مطلب بیائیم که چرا به ظلم «جُوْر» می‌گویند یا چرا «جُوْر» را به #ستم معنا می‌کنند.


🍃۞ برای شناخت بهترِ『 مُجیر』، ابتدائاً متذّکرِ بعضی از اشتقاقات و هم‌خانواده‌های این کلمه شویم تا درک حقیقتِ معنایِ『 مُجیر』آسان شود:

➊ «جار»:

🍃֎⇦ به معنای همسایه. که آن کسی است که در «نزدیکیِ» مسکن، مقیم است.

حضرت فاطمةالزهرا (سلام الله علیها) می‌فرمایند:

🔻〖الجارَ ثُمَّ الدّار〗🔺
[اوّل] همسایه، سپس [اهل] خانه.
📚 علل الشرائع، ج‏۱، ص۱۸۲


➋ «جَوار»:

🍃֎⇦ مثلاً می‌گوییم شخصی در جَوار آستان علیّ ابن موسی الرّضا (علیهما السلام) زندگی می‌کند. یعنی؛ «#نزدیک» به حضرت (؏) سُکنی گزیده است.


➌ «استجارة»:

🍃֎⇦ «استجارة» به معنایِ پناه بردن است.
و حقیقتِ امر این است که «مستأجر» با قربِ به «موجِر»، به او پناهنده می‌شود.

🔔 متأسفانه الفاظ در غیرِ موضعِ خودش آنچنان مرسوم شده، که حقیقتِ معنا، غریب و بَعید به نظر می‌رسد.
به هر حال کلمۀ «استجارة» چنین معنایی دارد که بیان شد.


➍ «اجارة»:

🍃֎⇦ اينكه «#اجاره» از نظر لغوی، چه صيغه‌ای است، اقوالِ مختلفی دارد. که به دو قول برای اشاره اکتفاء می‌کنیم:

◈☜ بعضی آن را مصدرِ «آجَرَ» از باب مفاعله دانسته‌اند، همان طور كه مصدر ديگر آن باب «مؤاجره» است (📚ابن
حاجب در كتاب شافيه).

◈☜ امّا بعضی (📚 ثاني در شرح لمعه ، 📚 شرح نظام) گفته‌اند «اجاره» مانندِ «اقامه»؛ مصدر بابِ إفعال است.
⇐ در این حالت؛ «مستأجر» به واسطۀ «اجاره»، در پناه قربیِ «موجِر» قرار می‌گیرد، چنان که شرحش گذشت.


🍃⇯⇦ در تمام معانیِ مثال‌هایِ فوق، فِتراک و حلقۀ اصلیِ سخن؛
❂☜ «#قرب» است.

🍃۞ و اینکه『 مُجیر』؛ پناه دهنده است؛
֎⇦از اطلاقِ #قرب بودنِ آن است.
که معنایِ حقیقی، از شخصِ حقیقی عالم تا أدنیٰ مرتبۀ عالم وجود باید دیده شود.

🔻

🔲⇯֎ پس حالا جا دارد که بگوئیم چرا به ظلم، «جور» می‌گویند؟

🍃֎⇦ اگر به ظلم و ستم، «جور» می‌گویند؛ برای این است که واحدِ دوئیّت و جدا شدن از حضرتِ『 مُجیرﷻ』؛
❂☜ خارج شدن از قربِ مطلق است.

🔳 ظلم؛ «وضعُ الشّیء في غیرِ موضعه» می‌باشد. یعنی؛ قرار گرفتنِ شیء در غیر موضع خودش.

🔲 مجیر؛ پناه دهنده‌ای است که پناه بودنش، از اطلاقِ قرب است.
و قرارِ هر شیئی، به حضرتِ『 مُجیرﷻ』 است.

🍃⇯֎ بنابراین؛
֎⇦ همین که شیئی [به زعم خود] ادّعایِ استقلال از حقّﷻ کند، در غیرِ موضع خودش رفته است. که این «ظلم» است.

🌿۞ حضرت『 مُجیرﷻ』، به اطلاقِ علی الإطلاق بودن، مجالِ به همه می‌دهد که؛

⚪️֎⇦ یا او را اختیار کنند و در موضوعِ عدل قرار بگیرند.

⚫️֎⇦ یا اختیار نکنند، و در نفسِ اختیار نکردنشان، به معدومیّتِ ظلم راهی شوند.

امّا؛
🍃֎⇦ چون حضرت『 مُجیرﷻ』؛ #مطلق_علی_الاطلاق است، حتّی معنایِ مقابل خود را در همان نقطۀ مقابل بودن گرفته است. بدین معنا که؛
به عَلَی الاطلاق بودنِ خود؛ مجال به خلافِ خود هم داده است و ظالم، مجالِ ظلم پیدا کرده است.

❂☜ ولی حتّی در همان نقطۀ ظلم هم، حضرت『 مُجیرﷻ』به اطلاق سلطه، حاضر است. از این رو ظلم را «جور» می‌گویند ولی در نقطۀ جولانِ «جور» بودنش هم؛ حضرت『 مُجیرﷻ』؛ حکومت خویش را نشان داده که؛
🔅لا یُمْکن الفرار مِن حکومتک🔅
📚دعای کمیل

◼️ این است که ظلم و ستم، که چیزی جز تجاوز و غصب نیست، در لغت هم که می‌آید، غاصبانه و ظالمانه عمل می‌کند و از مجالِ حضرتِ『 مُجیرﷻ』؛ در مادّه و ریشۀ «مُجیر» (که #جور است)، می‌نشیند.

این، مطلبی در حاشیه بود و اصلِ سخن این مقاله، چیز دیگری است که در دنباله خواهید خواند.
🔺


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻


☀️۞『 مُجیر』 از آنجایی پناه است و پناه دهنده؛
❂☜ که «#قرب_مطلق» است.

🔰 قرآن می‌فرماید:

🔻【قُلْ مَنْ بِيَدِهِ مَلكُوتُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ
وَ هُوَ يُجيرُ وَ لا يُجارُ عَلَيْهِ
إنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ】
🔺

✾بگو: به دستِ چه کسی است ملکوت هر شیئی،
«در حالی که» او پناه دهد و به كسى پناه داده نشود.
اگر می‌دانستید.

📘 سورۀ مؤمنون، آیۀ ۸۸


✓➊🔻بیان اوّل:
(سیر #اثباتی - منظرِ دانی تا عالی)

از آنجائی که؛
🔹【بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ】🔹
پس ֎⇦ 🔸【هُوَ يُجيرُ وَ لا يُجارُ عَلَيْهِ】 🔸

🍃⇯↲ این سیر؛ اثباتی و برهانی است که مُجیر بودن حقّﷻ را، از آنجائی می‌داند که ملکوتِ اشیاء به دستِ اوست.
در این منظر؛ مجیر بودن، وابسته به بودِ اشیاء است. یعنی تا شیئی نباشد، مجیری نخواهد بود.
این منظر، در حقیقت، اثبات هم نیست. و اصلاً در سیر اثباتی آوردنش، قیاسی است برای اینکه بیانِ دوّم درست درک شود.


✓➋🔻بیان دوّم:
(سیر #ثبوتی - منظر عالی تا دانی - منظر صحیح)

از آنجائی که؛
🔸【هُوَ يُجيرُ وَ لا يُجارُ عَلَيْهِ】 🔸
پس֎⇦ 🔹【بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ】🔹

🍃⇯↲ یعنی چون خداوند؛『 مُجیر』 است، ملکوتِ اشیاء در ید قدرت اوست.

🌿❂☜ ملکوت اشیاء؛ خودیّت و شیئیتِ اشیاء است. و چون حقّ ﷻ؛『 مُجیر』 است، ملکوت اشیاء (یعنی تمامیّت و شیئیتِ اشیاء) را می‌آورد.


🍃۞ خداوند، چگونه «مُجیر»ی است؟!

֎⇦حقّﷻ؛ وجودی مطلق است و #اطلاق، به معنای «بیحدّی» است. در نتیجه؛
در『 مُجیر』بودن، مطلق است.

🍃⇯֎ بنابراین؛
پناه دهندگیِ او (مجیر بودن)، اطلاق دارد.
یعنی این طور نیست که یک طرف؛ پناه دهنده (یعنی حقّﷻ) باشد. و یک طرف؛ پناه داده شده.
و اینطور نیست که بعد از اینکه شخصِ پناهنده، وجود و کینونت داشت، آنگاه پس از وجود داشتنش، پناه به حقّﷻ داشته باشد.
بلکه مطلب؛
֎⇦ بیکرانی و بیحدّی و اطلاقِ『 مُجیر』بودنِ خداوند است.

🍃۞『 مُجیر』چون مطلقِ حقیقی است، پناهش، جا برای ذاتی کنارِ خودش نمی‌دهد. یعنی کینونتِ پناهنده را گرفته است. و اصلاً بیان شد که شیئیّتِ شیء به پناه دهنده بودن (『 مُجیر』 بودنِ) حقّﷻ رقم می‌خورد.
و این مطلقِ «پناهْ» بودن است و مطلقْ بودنِ『 مُجیر』 است.


🔰 از وجهِ قرب هم بخوانیم:

🍃֎⇦ عرض شد که『 مُجیر』از مادۀ «جور» است که در قرب آوردن است. و محصولِ آن پناهنده شدن است.

🍃֎ اینکه در بعضی از ترجمه‌ها و معنی کردن‌ها؛『 مُجیر』 بودنِ حقّﷻ را، پناه دهندگی از آتشِ جهنّم و عذاب معرّفی می‌نمایند، صحیح است. به شرطی که این معنا درست تبیین شود که #نار و آتش؛
🔥❂☜واحدِ دوئیّت است.

🍃⇯֎ یعنی؛
֎⇦ هر کس هر چقدر که قربِ مطلق (یعنی؛ حضرت حقّﷻ) را اختیار نکند، در تبعّد و دوری است. و واحدِ دوری از حقّﷻ؛ نار است.

☀️نفسِ دور شدن از نور؛ در نار شدن است.🔥
نه اینکه بعد از اینکه از نور دور می‌شود، در نار خواهد رفت.
(فتأمَّلْ!)


🔰 اشارات و لطائف:

1️⃣💢 دعای شریفِ مُجیر در ۹۰ فقرۀ تسبیح، از جلالِ بیقراری ذات، تا قرارِ جمالیِ اسماء، سالک را در نقطۀ توحیدیۀ «رحمةً للعالمین» بودنِ حضرت خاتم الانبیاء (ص) سِیْر است.

به عنوان نمونه‌ای از فقرات این دعای شریف:

🔻【سُبْحَانَكَ يَا نَصِيرُ
تَعَالَيْتَ يَا نَاصِرُ
أَجِرْنَا مِنَ النّارِ يَا مُجِير】
🔺


2️⃣💢 هر فقـــره:

➊ با کلمۀ «سُبْحَانَكَ» شروع می‌شود.
که کافِ «سُبْحَانَكَ»؛ ذاتِ باریتعالیٰ است.
و تسبیحِ حقّﷻ از مقامِ عصمتِ جلالی و بیقراری و لا تعیّن بودنِ ذات است.

➋ به این تسبیح (و لا تعیّن بودنِ جلالی)، به اسمِ خاصّی از حقّﷻ جلوه کرده (در فقرۀ مثال؛ اسمِ «نَصِيرُ»).

➌ و سیرِ لایَقِفی را با کلمۀ «تعالیتَ» رقم می‌زند تا اطلاق؛ در وجود سالک برای هر یک از اسماء محقّق شود.

➍ پس تعالی و اطلاق را با بیانِ اسم متعالیِ متَبَّعِ آن (در این مثال؛ «نَاصِرُ»)، ظاهر می‌نماید.

➎ و اینچنین است که در این سیر، پناهنده را از نارِ شرک و دوئیّت و حدود، به پناهِ مُجیرِ مطلق بودنِ خویش در می‌آورد.
و در نتیجه؛
🍃֎⇦ شدّتِ «بودنْ در پناهِ خود» را بر زبان پناهنده جاری می‌سازد، تا بگوید؛
«أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ»
و از نارِ دوئیّت، بیرون آمده تا:

➏ در خودِ بطنِ پناهندگی - که خودیّت حضرتِ مُجیرﷻ است -، فانی شده و وحدت با او یابد.
پس ندایِ «يَــا مُجِير»؛ برخاسته از درکِ قربِ حضرت مجیرﷻ در جان سالک خواهد بود.



︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻
🚩

🔰 خوب دقّت شود:

💎 حضرت رسول اکرم (ص)؛
🍃֎⇦ وجودِ مطلق (مطلق علی الاطلاق) هستند. و انسانِ کامل برای ترسیم عالَم، به قوّتِ【أَحْسَنِ تَقْويمٍ؛ 📗 سورۀ تین، آیۀ ۴】بودنِ خود - که قیّومِ علی الاطلاق است و قیّومیّتِ معیّه؛ جلواتِ اوست -، تا【أَسْفَلَ سافِلين؛ 📗 سورۀ تین، آیۀ ۵】و مجاورتِ ملعونیّتِ دنیا و شخصِ【مَعيشَةً ضَنْكاً】(یعنی؛ عایشۀ ملعونه) آن طور نزولِ اجلال می‌نمایند و مجالِ به این ملعونۀ دنیِّ دنیا [که نفسِ «مُطَلَّقه» است] می‌دهند؛
🔥❂☜ که این ملعونه، در عین «نفسِ مُطَلّقه بودن»؛ زوجۀ حضرت رسول اکرم (ص) می‌شود. پس ازدواج او، به نفس نفاق ذاتیِ اوست.

پس این ملعونه، در هر حالی که باشد؛ ذاتاً «حُمیرا»ست («الحُمَیْراءُ المِحْیاض؛📚 لسان العرب، ج‏۱۵، ص۱۱۵») و ذاتاً در تبعّد از زوج است.
بنابراین؛
در زوجیّت هم، مجامعتِ حقیقی با حضرت ختمی مرتبت (ص) ندارد. چرا که او؛
🔥֎⇦ از اینکه مقابلِ اطلاق است، ذاتاً «مُطَلَّقه» است.


🔥اللّهمّ العن الجّبت و الطّاغوت و ابنتیهما 🔥


🍃⇯֎ بنابراین؛
֎⇦ حضرت رسول اکرم (ص) به اطلاق و عصمتِ «عدمِ زوجیّت»، به زوجیّت با عایشۀ ملعونه مجال دادند، تا؛

♦️مجالِ به عیشِ پوچ دنیا و «مَعيشَةً ضَنْكاً» بدهند تا ترسیم عالَم در نهایتِ أسفل بودن، ممکن شود.

♦️و خلائق به این نهایتِ ترسیم، #امتحان شوند.

♦️و نیز این مطلب، مجالی است برای زوجیّت‌های اعتباری.
که به لطف خدا، شرح آن در سری مقالاتِ «زوجیّت» در همین #کانال_اللطائف_الالهیة داده شد و به اشاره بیان می‌شود:

تمام زوج‌هایی که در دنیا حقیقتاً زوج نیستند؛ به این طلاق باطنی، ظاهراً در زوجیّت قرار می‌گیرند. ولی در آخرت که فقط نسبت‌های #حقیقی برقرار است؛ این زوجیّت دنیوی وجود ندارد.

🍃⇯⇦ و در مقابل؛ کسانی که حقیقتاً زوج هستند، امّا در دنیا زوج نبودند، در آخرت، آن حقیقت برقرار خواهد بود، چنان که به فرمایشِ قرآن؛

💎 ﴿وَ يَنْقَلِبُ إِلى‏ أَهْلِهِ مَسْرُوراً﴾💎
✾ و خوشحال نزد اهلِ خويش بازمی‌گردد
📘 سورۀ انشقاق، آیۀ۹

🍃❂☜ و معلوم می‌شود که زوجیّت؛ یک امر حقیقی است و نه صرفاً حقوقیِ ظاهری که شرح آن در مقالاتِ زوجیّت داده شد.


🔰 تنبّه ضمنی؛

❂☜ روزِ به درک واصل شدن عایشهٔ ملعونه، حقیقتاً روز به معراج رفتن پیامبر اکرم (صلی‌الله علیه و آله و سلّم) است، که در واقع و ظاهر هم چنین بود، هر چند که به حسبِ ظاهر؛ در دو سالِ متفاوت واقع شده باشد.

🍃⇯֎ بنابراین؛ به نفْسِ معراج حضرت «رحمةً للعالمین»(ص)، امّت حقیقیِ حضرت (ص) نیز؛
֎⇦ به قدر پذیرشِ ولایتِ آل‌الله (علیهم السّلام)، و برائت از عایشهٔ ملعونه، عجوزهٔ دنیا را سه طلاقه کرده و به آسمانِ حقیقت #عروج خواهند داشت.

به اشاره:
نماز شب هفدهم ماه رمضان به این لطیفه نظر شود؛
(که نماز 👈🏻معراج است. و به این نماز؛ با معراج الرسول-ص- همدل و همراه شوی)

🔷رکعت اول؛
حمد و هر سوره‌ای که خواستی (تا رها شدن از عجوزهٔ دنیا یعنی عایشهٔ ملعونه را مختاراً بپذیری و طلبِ اطلاق کنی).

🔷رکعت دوم؛
حمد و صد مرتبه توحید (رسیدن به وحدانیّت باریتعالی).

🔶 بعد از نماز؛
صد مرتبه تهلیل یعنی ذکرِ «لا إله إلا الله»(استقرار در توحید).

آثارش֎⇦

«أُعْطِيَ ثَوَابَ؛
أَلْفِ أَلْفِ حِجَّةٍ
وَ أَلْفِ أَلْفِ عُمْرَةٍ
👈🏻 وَ أَلْفِ أَلْفِ غَزْوَةٍ
»

خداوند به او پاداش
هزار هزار حج (نشانی از #قرب_فرایض)
هزار هزار عمره (نشانی از #قرب_نوافل)
👈🏻 و هزار هزار جنگِ همراه با رسول اکرم(ص) را عطا می‌کند.

(📚 بلد الأمین)




🍃֎⇦ هفدهم ماه مبارک رمضان؛
روز به دَرَک واصل شدنِ عجوزه دنیا، فاحشهٔ مبیّنه، عایشهٔ ملعونه،
که به نفس ملعنت،
به عینِ شخصیِ معراج پیامبر اکرم (صلی‌الله علیه و آله و سلم)؛
روز فرح و شادیِ حضراتِ آل‌الله (علیهم السّلام) است؛
از جان و بر جانِ محبّین حضرتشان مبارک.🌸




🖊🦋 احسان_الله_نیلفروش_زاده

#معیشة_ضنکا
#عایشه_ملعونه
#عدم_زوجیت



─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─     
🆔 @ehsannil    ✍🏻
↗️ t.me/ehsannil3#کانال_معرفة_الحق
↗️ t.me/ehsannil2#کانال_اللطائف_الالهیة
↗️ instagram.com/ehsan_nil  🦋
‎‌‌‌‌‌‎─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
.
🔹

🍃۞ حضرت موسیٰ علیه‌السّلام وقتی به #کوه_طور رسید، از مقاماتِ «دعا» و «ندا» عبور فرموده و آنچنان قربی را ترسیم نموده‌اند که متکلّم در مخاطَب متجلّی گشت و وحدتِ مخاطِب (گوینده) و مخاطَب (شنونده)، ترسیم و «کلیم الله» جلوه‌گر شد.

🔅۞ جلوه‌ای از این حقیقت را در حدیثِ «#قرب_نوافل» می‌خوانیم که عبد؛ با انجام #نوافل، آنچنان «قربی» به خدا پیدا می‌کند که دیگر خودش در میان نیست، بلکه خداوند؛ سمع و بصر و دست و زبانش می‌شود:

🔻【 كُنْتُ سَمْعَهُ الَّذِي يَسْمَعُ بِهِ
وَ بَصَرَهُ الَّذِي يُبْصِرُ بِهِ
وَ لِسَانَهُ الَّذِي يَنْطِقُ بِهِ
وَ يَدَهُ الَّتِي يَبْطِشُ بِهَا】🔺

منِ خداوندم گوشِ او که با آن می‌شنود
و چشمِ او که با آن می‌بیند
و زبانِ او که با آن سخن می‌گوید
و دستِ او که با آن می‌گیرد.

📚 الكافي، ط - الإسلامية، ج‏۲، ص۳۵۲


در عشق اگر زبانِ تو با دل یکی شود
راه تو را هزار و دو منزل یکی شود
یک اصل حاصل آید و آن اصل، نامِ او
روزی که اصل و فرعِ مسائل یکی شود
زین «لا» و «لم» به عالَمِ توحید، راهْ تو ...
... وقتی بَری، که سامِع و قائل یکی شود


🔅۞ نجوا؛ مقام مقرّبینِ درگاهِ الهی است که فانی در حقّﷻ می‌باشند. که دیگر آنها نیستند و بلکه خداوند است که خود، قائل است و خود، سامع است. خودش می‌گوید و خودش، خودش را می‌شنود.

🔅۞ نجوا؛ ظهورِ قیّومیّت مطلقه در قیّومیّت معیّه است و آیۀ نجوا (سورۀ مجادله آیۀ ۷) بیانگرِ این حقیقت است.

(برای مطالعۀ #قیومیت_معیه
رجوع شود به ❂☜ https://telegram.me/ehsannil3/75)


توضیح بیشتر:
«کلیم» صفت مشبّهه است. و صفتِ مشبّهه؛ ثبوت را می‌رساند و اسم فاعل و اسم مفعول را فرا می‌گیرد. پس هم فاعل است و هم مفعول. یعنی؛ هم متکلّم است و هم مخاطب.
«کلیم الله» بودنِ حضرت موسیٰ علیه‌السّلام، ظهور و جلوۀ حضرات آل‌الله علیهم‌السّلام است و اشاراتش در مقالۀ «زندانی برای رهایی!» گذشت و دوستان عزیز می‌توانند رجوع بفرمایند.

(رجوع شود به ❂☜ https://telegram.me/ehsannil2/72)


☀️۞ نجوا؛ که مقامِ «کلیم الله» شدن است؛ ظهورِ #مقام_قرب است.

🔔 تذکّر:
انبیاء الهی (علیهم‌السّلام) به نبیّ بودنشان، سیر استکمالیِ حدّی ندارند. بلکه به قدمهایشان در ارضِ تعیّنات، مراتب و مقامات را ترسیم کرده، و متجلّی می‌سازند.


❄️ خداوند تا پیش از تقرّب حضرت موسیٰ (؏)، به 《نــدا》، ایشان را خواند.
و در قربِ وحدت و یگانگی، به 《نجــوا》، با «کلیم الله» (؏) سخن فرمود:

💎【 وَ «نــادَيْنــاهُ» مِنْ جانِبِ الطُّورِ الْأَيْمَنِ
وَ «قَــــرَّبْنـــاهُ نَـجـــيًّــــا»】💎

◈ و از جانبِ راستِ طور، او را «نـــدا» داديم
◈ و «نجوا» کُـنان نزديكش ساختيم.

📘 سورۀ حضرت مریم سلام‌الله‌علیها، آیۀ ۵۲


♦️ طبق احادیثِ این آیه؛
«طورِ أیمَن»؛ جلوۀ مولیٰ امیرالمؤمنین علیّ علیه‌السّلام در کربلایِ مُعلّایِ حُسینی علیه‌السّلام است.
📚 تفسیر برهان، ج۴، ص۲۶۵

〽️֎ بنابراین، قربِ مقرّبین؛
❂☜در کربلای مُعَلّیٰ ظاهر می‌شود.


🍃۞ #مناجات_شعبانیه، اکسیر قرب است.
و درکِ باطنی و لذّت و حظّ از آن، اذن دخولِ #فهم است.


۞ چنان که در اذن دخول مشاهد مشرّفۀ حضرات آل‌الله علیهم‌السّلام می‌خوانیم:

💠〖 وَ فَتَحْتَ بَابَ فَهْمِي بِلَذِيذِ «مُنَاجَاتِهِم»〗💠

[خدایا!]
بابِ فهم مرا به لذّتِ مناجاتِ حضرات آل‌الله علیهم‌السّلام باز کردی.

📚 المزار الكبير، لابن المشهدي، ص۵۵




«الْحَمْدُ للهِ الَّذِي حَمِدَ نَفْسَهُ وَ اسْتَحْمَدَ إِلَیٰ خَلْقِهِ»

📚الدروع الواقية، سیّد بن طاووس (ره)، ص۱۸۷


الحمد لله ربّ العالمین.



🖊🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده

#لطیفه_مناجات_شعبانیه
#اکسیر_قرب
#اذن_دخول_فهم


─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil    ✍🏻
↗️ t.me/ehsannil3#کانال_معرفة_الحق
↗️ t.me/ehsannil2#کانال_اللطائف_الالهیة
↗️ instagram.com/ehsan_nil  🦋
‎‌‌‌‌‌‎─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
.


❗️مطالب فوق برای چه عرض شد؟!
برای اینکه؛
🍃֎⇦ ریشۀ کلمۀ『 مُجیر』، یک‌باره موجب تعجّب نشود!


🔲مُجیر』؛ اسم فاعل از مادۀ «جَوَر» است.

🍃⇯֎ لازم است اوّل شبهۀ ایجاد شده در ذهن‌ها پاسخ داده شود تا بشود وارد بر لطائف شد:

🔳 ֎⇦ «جُوْر» را به #ظلم معنا کرده‌اند.
و «جائر» از همین ریشه است.
عرض شد که هر معنایی بایستی از شخصِ حقیقیِ عالم نظر شود. یعنی؛
❂☜ اوّل『 مُجیر』را بشناسیم، و بعد در این مطلب بیائیم که چرا به ظلم «جُوْر» می‌گویند یا چرا «جُوْر» را به #ستم معنا می‌کنند.


🍃۞ برای شناخت بهترِ『 مُجیر』، ابتدائاً متذّکرِ بعضی از اشتقاقات و هم‌خانواده‌های این کلمه شویم تا درک حقیقتِ معنایِ『 مُجیر』آسان شود:

➊ «جار»:

🍃֎⇦ به معنای همسایه. که آن کسی است که در «نزدیکیِ» مسکن، مقیم است.

حضرت فاطمةالزهرا (سلام الله علیها) می‌فرمایند:

🔻〖الجارَ ثُمَّ الدّار〗🔺
[اوّل] همسایه، سپس [اهل] خانه.
📚 علل الشرائع، ج‏۱، ص۱۸۲


➋ «جَوار»:

🍃֎⇦ مثلاً می‌گوییم شخصی در جَوار آستان علیّ ابن موسی الرّضا (علیهما السلام) زندگی می‌کند. یعنی؛ «#نزدیک» به حضرت (؏) سُکنی گزیده است.


➌ «استجارة»:

🍃֎⇦ «استجارة» به معنایِ پناه بردن است.
و حقیقتِ امر این است که «مستأجر» با قربِ به «موجِر»، به او پناهنده می‌شود.

🔔 متأسفانه الفاظ در غیرِ موضعِ خودش آنچنان مرسوم شده، که حقیقتِ معنا، غریب و بَعید به نظر می‌رسد.
به هر حال کلمۀ «استجارة» چنین معنایی دارد که بیان شد.


➍ «اجارة»:

🍃֎⇦ اينكه «#اجاره» از نظر لغوی، چه صيغه‌ای است، اقوالِ مختلفی دارد. که به دو قول برای اشاره اکتفاء می‌کنیم:

◈☜ بعضی آن را مصدرِ «آجَرَ» از باب مفاعله دانسته‌اند، همان طور كه مصدر ديگر آن باب «مؤاجره» است (📚ابن
حاجب در كتاب شافيه).

◈☜ امّا بعضی (📚 ثاني در شرح لمعه ، 📚 شرح نظام) گفته‌اند «اجاره» مانندِ «اقامه»؛ مصدر بابِ إفعال است.
⇐ در این حالت؛ «مستأجر» به واسطۀ «اجاره»، در پناه قربیِ «موجِر» قرار می‌گیرد، چنان که شرحش گذشت.


🍃⇯⇦ در تمام معانیِ مثال‌هایِ فوق، فِتراک و حلقۀ اصلیِ سخن؛
❂☜ «#قرب» است.

🍃۞ و اینکه『 مُجیر』؛ پناه دهنده است؛
֎⇦از اطلاقِ #قرب بودنِ آن است.
که معنایِ حقیقی، از شخصِ حقیقی عالم تا أدنیٰ مرتبۀ عالم وجود باید دیده شود.

🔻

🔲⇯֎ پس حالا جا دارد که بگوئیم چرا به ظلم، «جور» می‌گویند؟

🍃֎⇦ اگر به ظلم و ستم، «جور» می‌گویند؛ برای این است که واحدِ دوئیّت و جدا شدن از حضرتِ『 مُجیرﷻ』؛
❂☜ خارج شدن از قربِ مطلق است.

🔳 ظلم؛ «وضعُ الشّیء في غیرِ موضعه» می‌باشد. یعنی؛ قرار گرفتنِ شیء در غیر موضع خودش.

🔲 مجیر؛ پناه دهنده‌ای است که پناه بودنش، از اطلاقِ قرب است.
و قرارِ هر شیئی، به حضرتِ『 مُجیرﷻ』 است.

🍃⇯֎ بنابراین؛
֎⇦ همین که شیئی [به زعم خود] ادّعایِ استقلال از حقّﷻ کند، در غیرِ موضع خودش رفته است. که این «ظلم» است.

🌿۞ حضرت『 مُجیرﷻ』، به اطلاقِ علی الإطلاق بودن، مجالِ به همه می‌دهد که؛

⚪️֎⇦ یا او را اختیار کنند و در موضوعِ عدل قرار بگیرند.

⚫️֎⇦ یا اختیار نکنند، و در نفسِ اختیار نکردنشان، به معدومیّتِ ظلم راهی شوند.

امّا؛
🍃֎⇦ چون حضرت『 مُجیرﷻ』؛ #مطلق_علی_الاطلاق است، حتّی معنایِ مقابل خود را در همان نقطۀ مقابل بودن گرفته است. بدین معنا که؛
به عَلَی الاطلاق بودنِ خود؛ مجال به خلافِ خود هم داده است و ظالم، مجالِ ظلم پیدا کرده است.

❂☜ ولی حتّی در همان نقطۀ ظلم هم، حضرت『 مُجیرﷻ』به اطلاق سلطه، حاضر است. از این رو ظلم را «جور» می‌گویند ولی در نقطۀ جولانِ «جور» بودنش هم؛ حضرت『 مُجیرﷻ』؛ حکومت خویش را نشان داده که؛
🔅لا یُمْکن الفرار مِن حکومتک🔅
📚دعای کمیل

◼️ این است که ظلم و ستم، که چیزی جز تجاوز و غصب نیست، در لغت هم که می‌آید، غاصبانه و ظالمانه عمل می‌کند و از مجالِ حضرتِ『 مُجیرﷻ』؛ در مادّه و ریشۀ «مُجیر» (که #جور است)، می‌نشیند.

این، مطلبی در حاشیه بود و اصلِ سخن این مقاله، چیز دیگری است که در دنباله خواهید خواند.
🔺


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻


☀️۞『 مُجیر』 از آنجایی پناه است و پناه دهنده؛
❂☜ که «#قرب_مطلق» است.

🔰 قرآن می‌فرماید:

🔻【قُلْ مَنْ بِيَدِهِ مَلكُوتُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ
وَ هُوَ يُجيرُ وَ لا يُجارُ عَلَيْهِ
إنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ】
🔺

✾بگو: به دستِ چه کسی است ملکوت هر شیئی،
«در حالی که» او پناه دهد و به كسى پناه داده نشود.
اگر می‌دانستید.

📘 سورۀ مؤمنون، آیۀ ۸۸


✓➊🔻بیان اوّل:
(سیر #اثباتی - منظرِ دانی تا عالی)

از آنجائی که؛
🔹【بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ】🔹
پس ֎⇦ 🔸【هُوَ يُجيرُ وَ لا يُجارُ عَلَيْهِ】 🔸

🍃⇯↲ این سیر؛ اثباتی و برهانی است که مُجیر بودن حقّﷻ را، از آنجائی می‌داند که ملکوتِ اشیاء به دستِ اوست.
در این منظر؛ مجیر بودن، وابسته به بودِ اشیاء است. یعنی تا شیئی نباشد، مجیری نخواهد بود.
این منظر، در حقیقت، اثبات هم نیست. و اصلاً در سیر اثباتی آوردنش، قیاسی است برای اینکه بیانِ دوّم درست درک شود.


✓➋🔻بیان دوّم:
(سیر #ثبوتی - منظر عالی تا دانی - منظر صحیح)

از آنجائی که؛
🔸【هُوَ يُجيرُ وَ لا يُجارُ عَلَيْهِ】 🔸
پس֎⇦ 🔹【بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ】🔹

🍃⇯↲ یعنی چون خداوند؛『 مُجیر』 است، ملکوتِ اشیاء در ید قدرت اوست.

🌿❂☜ ملکوت اشیاء؛ خودیّت و شیئیتِ اشیاء است. و چون حقّ ﷻ؛『 مُجیر』 است، ملکوت اشیاء (یعنی تمامیّت و شیئیتِ اشیاء) را می‌آورد.


🍃۞ خداوند، چگونه «مُجیر»ی است؟!

֎⇦حقّﷻ؛ وجودی مطلق است و #اطلاق، به معنای «بیحدّی» است. در نتیجه؛
در『 مُجیر』بودن، مطلق است.

🍃⇯֎ بنابراین؛
پناه دهندگیِ او (مجیر بودن)، اطلاق دارد.
یعنی این طور نیست که یک طرف؛ پناه دهنده (یعنی حقّﷻ) باشد، و یک طرف؛ پناه داده شده.
و اینطور نیست که بعد از اینکه شخصِ پناهنده، وجود و کینونت داشت و موجود بود، آنگاه پس از موجود بودنش، پناه به حقّﷻ داشته باشد.
بلکه مطلب؛
֎⇦ بیکرانی و بیحدّی و اطلاقِ『 مُجیر』بودنِ خداوند است که؛

🍃۞『 مُجیر』چون مطلقِ حقیقی است، پناهش، جا برای ذاتی کنارِ خودش نمی‌گذارد. یعنی کینونتِ «پناهنده» را گرفته است. و اصلاً بیان شد که شیئیّتِ شیء به پناه دهنده بودن (『 مُجیر』 بودنِ) حقّﷻ رقم می‌خورد.
و این، جلوهٔ مطلقِ «پناهْ» بودنِ حقّ تعالی، و مطلقْ بودنِ『 مُجیر』 است.


🔰 از وجهِ قرب هم بخوانیم:

🍃֎⇦ عرض شد که『 مُجیر』از مادۀ «جور» است که در «قرب»آوردن است، و محصولِ آن؛ «پناهنده شدن» است.

🍃֎ اینکه در بعضی از ترجمه‌ها؛『 مُجیر』 بودنِ حقّﷻ را، پناه دهندگی از آتشِ جهنّم و عذاب معرّفی می‌نمایند، صحیح است، به شرطی که این معنا درست تبیین شود که #نار و آتش؛
🔥❂☜واحدِ دوئیّت است.

🍃⇯֎ یعنی؛
֎⇦ هر کس هر چقدر که قربِ مطلق (یعنی؛ حضرت حقّﷻ) را اختیار نکند، در تَبَعُّد و دوری است. و واحدِ دوری از حقّﷻ؛ «نار» است.

☀️نفسِ دور شدن از نور؛ در نار شدن است.🔥
نه اینکه بعد از اینکه از نور دور می‌شود، در نار خواهد رفت.
(فتأمَّلْ!)


🔰 اشارات و لطائف:

1️⃣💢 دعای شریفِ مُجیر در ۹۰ فقرۀ تسبیح، از جلالِ بیقراری ذات، تا قرارِ جمالیِ أسماء، سالک را در نقطۀ توحیدیۀ «رحمةً للعالمین» بودنِ حضرت خاتم الانبیاء (ص) سِیْر است [و سِیر می‌دهد].

به عنوان نمونه‌ای از فقرات این دعای شریف:

🔻【سُبْحَانَكَ يَا نَصِيرُ
تَعَالَيْتَ يَا نَاصِرُ
أَجِرْنَا مِنَ النّارِ يَا مُجِير】
🔺


2️⃣💢 هر فقـــره:

➊ با کلمۀ «سُبْحَانَكَ» شروع می‌شود.
که کافِ «سُبْحَانَكَ»؛ ذاتِ باریتعالیٰ است.
و تسبیحِ حقّﷻ از مقامِ عصمتِ جلالی و بیقراری و لا تعیّن بودنِ ذات است.

➋ به محوریتِ این تسبیح (و لا تعیّن بودنِ جلالی)، به اسمِ خاصّی از حقّﷻ جلوه می‌کند (در فقرۀ مثال؛ اسمِ «نَصِيرُ»).

➌ و سیرِ لایَقِفی را با کلمۀ «تعالیتَ» رقم می‌زند تا «اطلاق»؛ در وجود سالک برای هر یک از أسماء حقّ تعالی، محقّق شود.

➍ پس تعالی و اطلاق را با بیانِ اسم متعالیِ متَبَّعِ آن (در این مثال؛ «نَاصِرُ»)، ظاهر می‌نماید.

➎ و اینچنین است که در این سیر، پناهنده را از نارِ شرک و دوئیّت و حدود، به پناهِ مُجیرِ مطلق بودنِ خویش در می‌آورد.
و در نتیجه؛
🍃֎⇦ شدّتِ «بودنْ در پناهِ خود» را بر زبان پناهنده جاری می‌سازد، تا بگوید؛
«أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ»
و از نارِ دوئیّت، بیرون آمده تا:

➏ در خودِ بطنِ «پناهندگی» - که خودیّت حضرتِ مُجیرﷻ است -، فانی شده و با او وحدت بیابد.
پس ندایِ «يَــا مُجِير» سالک [و دعاکنندهٔ دعای مجیر]؛ برخاسته از درکِ قربِ حضرت مجیرﷻ خواهد بود.



︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻
🚩

🔰 خوب دقّت شود:

💎 حضرت رسول اکرم (ص)؛
🍃֎⇦ وجودِ مطلق (مطلق علی الاطلاق) هستند. و انسانِ کامل برای ترسیم عالَم، به قوّتِ【أَحْسَنِ تَقْويمٍ؛ 📗 سورۀ تین، آیۀ ۴】بودنِ خود - که قیّومِ علی الاطلاق است و قیّومیّتِ معیّه؛ جلواتِ اوست -، تا【أَسْفَلَ سافِلين؛ 📗 سورۀ تین، آیۀ ۵】و مجاورتِ ملعونیّتِ دنیا و شخصِ【مَعيشَةً ضَنْكاً】(یعنی؛ عایشۀ ملعونه) آن طور نزولِ اجلال می‌نمایند و مجالِ به این ملعونۀ دَنیِّ دنیا [که نفسِ «مُطَلَّقه» است] می‌دهند؛
🔥❂☜ که این ملعونه، در عین «نفسِ مُطَلّقه بودن»؛ زوجۀ حضرت رسول اکرم (ص) می‌شود. پس ازدواج او، به نفس نفاق ذاتیِ اوست.

پس این ملعونه، در هر حالی که باشد؛ ذاتاً «حُمیرا»ست («الحُمَیْراءُ المِحْیاض؛📚 لسان العرب، ج‏۱۵، ص۱۱۵») و ذاتاً در تبعّد از زوج است.
بنابراین؛
در زوجیّت هم، مجامعتِ حقیقی با حضرت ختمی مرتبت (ص) ندارد. چرا که او؛
🔥֎⇦ از اینکه مقابلِ اطلاق است، ذاتاً «مُطَلَّقه» است.


🔥اللّهمّ العن الجّبت و الطّاغوت و ابنتیهما 🔥


🍃⇯֎ بنابراین؛
֎⇦ حضرت رسول اکرم (ص) به اطلاق و عصمتِ «عدمِ زوجیّت»، به زوجیّت با عایشۀ ملعونه مجال دادند، تا؛

♦️مجالِ به عیشِ پوچ دنیا و «مَعيشَةً ضَنْكاً» بدهند تا ترسیم عالَم در نهایتِ أسفل بودن، ممکن شود.

♦️و خلائق به این نهایتِ ترسیم، #امتحان شوند.

♦️و نیز این مطلب، مجالی است برای زوجیّت‌های اعتباری.
که به لطف خدا، شرح آن در سری مقالاتِ «زوجیّت» در همین #کانال_اللطائف_الالهیة داده شد و به اشاره بیان می‌شود:

تمام زوج‌هایی که در دنیا حقیقتاً زوج نیستند؛ به این طلاق باطنی، ظاهراً در زوجیّت قرار می‌گیرند. ولی در آخرت که فقط نسبت‌های #حقیقی برقرار است؛ این زوجیّت دنیوی وجود ندارد.

🍃⇯⇦ و در مقابل؛ کسانی که حقیقتاً زوج هستند، امّا در دنیا زوج نبودند، در آخرت، آن حقیقت برقرار خواهد بود، چنان که به فرمایشِ قرآن؛

💎 ﴿وَ يَنْقَلِبُ إِلى‏ أَهْلِهِ مَسْرُوراً﴾💎
✾ و خوشحال نزد اهلِ خويش بازمی‌گردد
📘 سورۀ انشقاق، آیۀ۹

🍃❂☜ و معلوم می‌شود که زوجیّت؛ یک امر حقیقی است و نه صرفاً حقوقیِ ظاهری که شرح آن در مقالاتِ «زوجیّت» داده شد.


🔰 تنبّه ضمنی؛

❂☜ روزِ به درک واصل شدن عایشهٔ ملعونه، حقیقتاً روز به #معراج رفتن پیامبر اکرم (صلی‌الله علیه و آله و سلّم) است، که در واقع و ظاهر هم چنین بود، هر چند که به حسبِ ظاهر؛ در دو سالِ متفاوت واقع شده باشد.

🍃⇯֎ بنابراین؛ به نفْسِ معراج حضرت «رحمةً للعالمین»(ص)، امّت حقیقیِ حضرت (ص) نیز؛
֎⇦ به قدر پذیرشِ ولایتِ آل‌الله (علیهم السّلام)، و برائت از عایشهٔ ملعونه، عجوزهٔ دنیا را سه طلاقه کرده و به آسمانِ حقیقت #عروج خواهند داشت.

به اشاره:
نماز شب هفدهم ماه رمضان به این لطیفه نظر شود؛
(که نماز 👈🏻#معراج است. و به این نماز؛ با معراج الرسول-ص- همدل و همراه شوی)

🔷رکعت اول؛
حمد و هر سوره‌ای که خواستی (تا رها شدن از عجوزهٔ دنیا یعنی عایشهٔ ملعونه را مختاراً بپذیری و طلبِ اطلاق کنی).

🔷رکعت دوم؛
حمد و صد مرتبه توحید (رسیدن به وحدانیّت باریتعالی).

🔶 بعد از نماز؛
صد مرتبه تهلیل یعنی ذکرِ «لا إله إلا الله» (استقرار در توحید).

آثارش֎⇦

«أُعْطِيَ ثَوَابَ؛
أَلْفِ أَلْفِ حِجَّةٍ
وَ أَلْفِ أَلْفِ عُمْرَةٍ
👈🏻 وَ أَلْفِ أَلْفِ غَزْوَةٍ
»

خداوند به او پاداش
هزار هزار حج (نشانی از #قرب_فرایض)
هزار هزار عمره (نشانی از #قرب_نوافل)
👈🏻 و هزار هزار جنگِ همراه با رسول اکرم(ص) (#غزوه - غزوهٔ حضرت رسول اکرم-ص- با عایشهٔ ملعونه) را عطا می‌کند.

(📚البلد الأمين و الدرع الحصين، ص۱۷۶)




🍃֎⇦ هفدهم ماه مبارک رمضان؛
روز به دَرَک واصل شدنِ عجوزه دنیا، فاحشهٔ مبیّنه، عایشهٔ ملعونه،
که به نفس ملعنت،
به عینِ شخصیِ معراج پیامبر اکرم (صلی‌الله علیه و آله و سلم)؛
روز فرح و شادیِ حضراتِ آل‌الله (علیهم السّلام) است؛
از جان و بر جانِ محبّینِ حقیقی حضرتشان(ع) مبارک.🌸




🖊🦋 احسان_الله_نیلفروش_زاده

#معیشة_ضنکا
#عایشه_ملعونه
#عدم_زوجیت



─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍🏻
↗️ t.me/ehsannil3#کانال_معرفة_الحق
↗️ t.me/ehsannil2#کانال_اللطائف_الالهیة
↗️ instagram.com/ehsan_nil 🦋
‎‌‌‌‌‌‎─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
.