کانال دیوانگان حضرت زینب سلام الله علیها-اصفهان
317 subscribers
1.82K photos
530 videos
95 files
1.5K links
شام جمعه ی هر هفته
و مناسبتهای مذهبی اعیاد و عزاداری آل الله علیهم السلام
مکان:
اصفهان-خیابان بعثت-خیابان ابوریحان (غرب)-کوی۱/۱(فدڪ)

https://telegram.me/divaneganezeinab


خادم کانال:
http://telegram.me/sayedahmad1001
Download Telegram
🔅

➋ و از شهر بيرون می‌برند و به سوی #بیابان رفتند (فَأَخْرَجَنِي إِلَى الْجَبَّانِ )»»
● که #شهر، تعیّنِ وطن است و بیرون رفتن از تعیّن وطن؛ ترکِ إنیّت و رسیدن به إنیّت و نفسِ حقیقی و واحدۀ الهی یعنی «#نفس_الله_تعالی» حضرت امیرالمؤمنین(ع) است.
☜ این سیر، سیرِ استکمالی حدّی برای جناب کمیل نیست، بلکه تمام این امور برای رهسپاری خلائق به حقیقتیِ عمیق است که به عنایت و انشاء حضرت مولی(ع)، به باب بودنِ جناب کمیل در عالم متجلّی می‌شود.

● بیانِ کردنِ #صحرا با نام «الْجَبَّانِ» در حالِ خروج؛
«الْجَبَّانِ»؛ از #جبین آمده که جبین و پیشانی؛ مقامِ جلوه کردنِ هویّت است و از این رو در قیامت هر کسی به جبینش شناخته می‌شود و مثلاً بر پیشانی کسانی که ولایت حضرات آل الله(ع) را نداشته باشند چنین مکتوب می‌شود؛ «آيِسٌ مِنْ رَحْمَةِ الله؛ مأیوس از رحمت خدایند؛ 📚من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۹۴». که این مکتوب، هویّتِ نابجایِ بُریدگان از ولایت و رحمت حقّ است.

➌چون به صحرا رسيدند (فَلَمَّا أَصْحَر)؛
بیانِ کردنِ #بیابان با نامِ صحرا در هنگام وصلت به آن؛ جوشندگی را می‌رساند. چرا که #صحرا ؛ بیابانی است که از شدّت گرما، هر چیزی را می‌جوشاند.

➍ نَفَسِ بلندى می‌کشند ( تَنَفَّسَ الصُّعَدَاء)؛
نفَسِ حضرت مولی(ع)، نفخۀ منشئ است که جاری‌کنندۀ حقیقت از بطن و خلوَت حضرت امیرالمؤمنین(ع) - یعنی کوثرِ حقیقت، حضرت فاطمه زهرا(س)-، تا عالَم جلوَت است.

➎و «#می‌فرمایند»؛
فرمایش و #قول حقیقی، جلوۀ خودِ «قائل» است و از این رو هر کسی به قولش، شناخته می‌شود و گفتار حقیقی، آینۀ شخصیّت و هویّت است که؛
«الْمَرْءُ مَخْبُوءٌ تَحْتَ لِسَانِه‏؛ مرد،پشت زبانش پنهان شده است؛📚 الأمالي( للصدوق)، ص:۴۴۷»
و «الْأَلْسُنُ تُتَرْجِمُ عَمَّا تَجُنُّهُ الضَّمَائِرُ؛ زبانها آنچه را در ضمیر و هویّتِ انسان است، ترجمه مى‌كنند؛ 📚 تصنيف غرر الحكم، ص: ۲۰۹».

🔆 ائمه اطهار(ع) شخصِ #أحسن_قول و قولِ أحسن بوده و قول و فرمایش حضرتشان(ع)، تجلیّاتشان در عالَم وجود است.

⏎▣ با این پنج مرتبه از مراتب انشائی، حقیقتِ «قلب» در عالَم محقّق می‌گردد.

۞ قلبی از کمیلِ مولی؏، ظرفیت می‌گیرد که #شکسته‌ترین باشد.
چرا که قلبِ حقیقی؛ نفْسِ #دگرگونی و #شکستگی است و خودیتی جز مظروفش ندارد و تامّاً مَظهَر و مُظهِرِ مظروفِ خویش، یعنی؛ حضرت حقّﷻ است.
◘ ‌هم اوﷻ که ☜«لاهوإلّاهو» ست.
بدین معنا که؛

◪ دائماً☜به «لا هو» در شکستن و نفیِ لبّی خویش است و به «إلّا هو» در اثباتِ لبّی خویش می‌باشد.
این شکستگی (نفی) و شکسته‌بندی (اثبات)؛ حیاتِ حضرت حقّﷻ است.
.
۞«قلب»☜نقطۀ شکستگی و دگرگونیِ حیاتی است که جامعِ شکسته شدنِ«لاهو»ئیِ جلال، و شکسته‌بندیِ«إلّاهو»ئی‌ جمال است.
و این☜معنای شکسته بودنِ ذاتیِ قلب است که جلوه‌ای از «لا هو إلا هو»ست.

حضرت حقّ تعالی نفسِ وسعت است و «الْوَسِيع‏؛ 📚إقبال الأعمال (ط - القديمة)، ج‏2، ص: 633». بنابراین؛ در هیچ ظرفی، مظروف نمی‌شود، جز اینکه آن ظرف، نفسِ شکستگی باشد و چیزی جز، جلوۀ حضرتِ الوسیعﷻ نباشد.

حضرت «الْوَسِيع‏»ﷻ در حدیث قدسی می‌فرماید:

🔻『 لَا یَسَعُنِی أرْضِی وَلا سَمائِی وَ لکِن یَسَعُنِی قَلْبُ عَبْدِیَ الْمُؤْمِنِ.』 🔺
من در زمین و آسمانم نمی‌گنجم؛ ولی قلب بندۀ مؤمنم مرا در خود جای می‌دهد.
(📚عوالي اللئالي، ج‏۴، ص: ۷)

این است که 🔹قَلْبَ الْمُؤْمِنِ عَرْشُ الرَّحْمَنِ؛ قلب مؤمن، عرش خدای رحمان است؛📚 بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏۵۵، ص:۳۹』🔹.

حضرتِ حقّﷻ که صرفاً نزد خویش است و بس؛ نزد قلبِ مؤمن که نفسِ شکستگی است می‌باشد که در حدیث قدسی می‌فرماید:
.
💔أَنَا عِنْدَ الْمُنْكَسِرَةِ قُلُوبُهُم💔
من نزد دل‌شکستگانم.
(📚بحار الأنوار،ط - بيروت، ج‏۷۰، ص:۱۵۷)
♡࿐

۞ شکستۀ حقیقی؛
آن دلِ منقلب بین جلال و جمال حقّﷻ است که؛
☜نه به قید جلال، مختفی است، و نه به قید جمال، منجلی است. بلکه به قامتِ مقامِ جمع الجمعِ #مشیة_الله بودنِ ائمه اطهار(ع)، نفسِ دگرگونی و شکستگی و گَردان بودن است که حضرت امام محمّد باقر علیه السلام می‌فرمایند:

🔻♡『إِنَّ الْقُلُوبَ بَيْنَ إِصْبَعَيْنِ مِنْ أَصَابِعِ اللَّهِ يَقْلِبُهَا كَيْفَ يَشَاءُ سَاعَةَ كَذَا وَ سَاعَةَ كَذَا.』🔺
همانا قلوب، بین دو انگشت از انگشتان پروردگارش هستند که دائماً منقلب می‌شود آن‌گونه که اوﷻ می‌خواهد، ساعتی(که جلوۀ وسعتِ حق است) چنین‌اند و ساعتی، چنان.

(📚بحار الأنوار،ط - بيروت، ج‏۶۷، ص:۵۳)

غیر از این دگرگونی باشد، قلب نیست بلکه مسامحتاً «قلب» خوانده می‌شود و إلّا حقیقتاً بدتر از سنگ و حجر است که؛

▪️«قَلْبُ الْكَافِرِ أَقْسَى مِنَ الْحَجَرِ.»▪️
قلب کافر از سنگ سخت‌تر است.
(📚بحار الأنوار،ط - بيروت، ج‏۶۷، ص: ۵۳)
♡࿐


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻
🔅
🔅

➋ و از شهر بيرون می‌برند و به سوی #بیابان رفتند (فَأَخْرَجَنِي إِلَى الْجَبَّانِ )»»
● که #شهر، تعیّنِ وطن است و بیرون رفتن از تعیّن وطن؛ ترکِ إنیّت و رسیدن به إنیّت و نفسِ حقیقی و واحدۀ الهی یعنی «#نفس_الله_تعالی» حضرت امیرالمؤمنین(ع) است.
☜ این سیر، سیرِ استکمالی حدّی برای جناب کمیل نیست، بلکه تمام این امور برای رهسپاری خلائق به حقیقتیِ عمیق است که به عنایت و انشاء حضرت مولی(ع)، به باب بودنِ جناب کمیل در عالم متجلّی می‌شود.

● بیانِ کردنِ #صحرا با نام «الْجَبَّانِ» در حالِ خروج؛
«الْجَبَّانِ»؛ از #جبین آمده که جبین و پیشانی؛ مقامِ جلوه کردنِ هویّت است و از این رو در قیامت هر کسی به جبینش شناخته می‌شود و مثلاً بر پیشانی کسانی که ولایت حضرات آل الله(ع) را نداشته باشند چنین مکتوب می‌شود؛ «آيِسٌ مِنْ رَحْمَةِ الله؛ مأیوس از رحمت خدایند؛ 📚من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۹۴». که این مکتوب، هویّتِ نابجایِ بُریدگان از ولایت و رحمت حقّ است.

➌چون به صحرا رسيدند (فَلَمَّا أَصْحَر)؛
بیانِ کردنِ #بیابان با نامِ صحرا در هنگام وصلت به آن؛ جوشندگی را می‌رساند. چرا که #صحرا ؛ بیابانی است که از شدّت گرما، هر چیزی را می‌جوشاند.

➍ نَفَسِ بلندى می‌کشند ( تَنَفَّسَ الصُّعَدَاء)؛
نفَسِ حضرت مولی(ع)، نفخۀ منشئ است که جاری‌کنندۀ حقیقت از بطن و خلوَت حضرت امیرالمؤمنین(ع) - یعنی کوثرِ حقیقت، حضرت فاطمه زهرا(س)-، تا عالَم جلوَت است.

➎و «#می‌فرمایند»؛
فرمایش و #قول حقیقی، جلوۀ خودِ «قائل» است و از این رو هر کسی به قولش، شناخته می‌شود و گفتار حقیقی، آینۀ شخصیّت و هویّت است که؛
«الْمَرْءُ مَخْبُوءٌ تَحْتَ لِسَانِه‏؛ مرد،پشت زبانش پنهان شده است؛📚 الأمالي( للصدوق)، ص:۴۴۷»
و «الْأَلْسُنُ تُتَرْجِمُ عَمَّا تَجُنُّهُ الضَّمَائِرُ؛ زبانها آنچه را در ضمیر و هویّتِ انسان است، ترجمه مى‌كنند؛ 📚 تصنيف غرر الحكم، ص: ۲۰۹».

🔆 ائمه اطهار(ع) شخصِ #أحسن_قول و قولِ أحسن بوده و قول و فرمایش حضرتشان(ع)، تجلیّاتشان در عالَم وجود است.

⏎▣ با این پنج مرتبه از مراتب انشائی، حقیقتِ «قلب» در عالَم محقّق می‌گردد.

۞ قلبی از کمیلِ مولی؏، ظرفیت می‌گیرد که #شکسته‌ترین باشد.
چرا که قلبِ حقیقی؛ نفْسِ #دگرگونی و #شکستگی است و خودیتی جز مظروفش ندارد و تامّاً مَظهَر و مُظهِرِ مظروفِ خویش، یعنی؛ حضرت حقّﷻ است.
◘ ‌هم اوﷻ که ☜«لاهوإلّاهو» ست.
بدین معنا که؛

◪ دائماً☜به «لا هو» در شکستن و نفیِ لبّی خویش است و به «إلّا هو» در اثباتِ لبّی خویش می‌باشد.
این شکستگی (نفی) و شکسته‌بندی (اثبات)؛ حیاتِ حضرت حقّﷻ است.
.
۞«قلب»☜نقطۀ شکستگی و دگرگونیِ حیاتی است که جامعِ شکسته شدنِ«لاهو»ئیِ جلال، و شکسته‌بندیِ«إلّاهو»ئی‌ جمال است.
و این☜معنای شکسته بودنِ ذاتیِ قلب است که جلوه‌ای از «لا هو إلا هو»ست.

حضرت حقّ تعالی نفسِ وسعت است و «الْوَسِيع‏؛ 📚إقبال الأعمال (ط - القديمة)، ج‏2، ص: 633». بنابراین؛ در هیچ ظرفی، مظروف نمی‌شود، جز اینکه آن ظرف، نفسِ شکستگی باشد و چیزی جز، جلوۀ حضرتِ الوسیعﷻ نباشد.

حضرت «الْوَسِيع‏»ﷻ در حدیث قدسی می‌فرماید:

🔻『 لَا یَسَعُنِی أرْضِی وَلا سَمائِی وَ لکِن یَسَعُنِی قَلْبُ عَبْدِیَ الْمُؤْمِنِ.』 🔺
من در زمین و آسمانم نمی‌گنجم؛ ولی قلب بندۀ مؤمنم مرا در خود جای می‌دهد.
(📚عوالي اللئالي، ج‏۴، ص: ۷)

این است که 🔹قَلْبَ الْمُؤْمِنِ عَرْشُ الرَّحْمَنِ؛ قلب مؤمن، عرش خدای رحمان است؛📚 بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏۵۵، ص:۳۹』🔹.

حضرتِ حقّﷻ که صرفاً نزد خویش است و بس؛ نزد قلبِ مؤمن که نفسِ شکستگی است می‌باشد که در حدیث قدسی می‌فرماید:
.
💔أَنَا عِنْدَ الْمُنْكَسِرَةِ قُلُوبُهُم💔
من نزد دل‌شکستگانم.
(📚بحار الأنوار،ط - بيروت، ج‏۷۰، ص:۱۵۷)
♡࿐

۞ شکستۀ حقیقی؛
آن دلِ منقلب بین جلال و جمال حقّﷻ است که؛
☜نه به قید جلال، مختفی است، و نه به قید جمال، منجلی است. بلکه به قامتِ مقامِ جمع الجمعِ #مشیة_الله بودنِ ائمه اطهار(ع)، نفسِ دگرگونی و شکستگی و گَردان بودن است که حضرت امام محمّد باقر علیه السلام می‌فرمایند:

🔻♡『إِنَّ الْقُلُوبَ بَيْنَ إِصْبَعَيْنِ مِنْ أَصَابِعِ اللَّهِ يَقْلِبُهَا كَيْفَ يَشَاءُ سَاعَةَ كَذَا وَ سَاعَةَ كَذَا.』🔺
همانا قلوب، بین دو انگشت از انگشتان پروردگارش هستند که دائماً منقلب می‌شود آن‌گونه که اوﷻ می‌خواهد، ساعتی(که جلوۀ وسعتِ حق است) چنین‌اند و ساعتی، چنان.

(📚بحار الأنوار،ط - بيروت، ج‏۶۷، ص:۵۳)

غیر از این دگرگونی باشد، قلب نیست بلکه مسامحتاً «قلب» خوانده می‌شود و إلّا حقیقتاً بدتر از سنگ و حجر است که؛

▪️«قَلْبُ الْكَافِرِ أَقْسَى مِنَ الْحَجَرِ.»▪️
قلب کافر از سنگ سخت‌تر است.
(📚بحار الأنوار،ط - بيروت، ج‏۶۷، ص: ۵۳)
♡࿐


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻
🔅
🔅

➋ و از شهر بيرون می‌برند و به سوی #بیابان رفتند (فَأَخْرَجَنِي إِلَى الْجَبَّانِ )»»
● که #شهر، تعیّنِ وطن است و بیرون رفتن از تعیّن وطن؛ ترکِ إنیّت و رسیدن به إنیّت و نفسِ حقیقی و واحدۀ الهی یعنی «#نفس_الله_تعالی» حضرت امیرالمؤمنین(ع) است.
☜ این سیر، سیرِ استکمالی حدّی برای جناب کمیل نیست، بلکه تمام این امور برای رهسپاری خلائق به حقیقتیِ عمیق است که به عنایت و انشاء حضرت مولی(ع)، به باب بودنِ جناب کمیل در عالم متجلّی می‌شود.

● بیانِ کردنِ #صحرا با نام «الْجَبَّانِ» در حالِ خروج؛
«الْجَبَّانِ»؛ از #جبین آمده که جبین و پیشانی؛ مقامِ جلوه کردنِ هویّت است و از این رو در قیامت هر کسی به جبینش شناخته می‌شود و مثلاً بر پیشانی کسانی که ولایت حضرات آل الله(ع) را نداشته باشند چنین مکتوب می‌شود؛ «آيِسٌ مِنْ رَحْمَةِ الله؛ مأیوس از رحمت خدایند؛ 📚من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۹۴». که این مکتوب، هویّتِ نابجایِ بُریدگان از ولایت و رحمت حقّ است.

➌چون به صحرا رسيدند (فَلَمَّا أَصْحَر)؛
بیانِ کردنِ #بیابان با نامِ صحرا در هنگام وصلت به آن؛ جوشندگی را می‌رساند. چرا که #صحرا ؛ بیابانی است که از شدّت گرما، هر چیزی را می‌جوشاند.

➍ نَفَسِ بلندى می‌کشند ( تَنَفَّسَ الصُّعَدَاء)؛
نفَسِ حضرت مولی(ع)، نفخۀ منشئ است که جاری‌کنندۀ حقیقت از بطن و خلوَت حضرت امیرالمؤمنین(ع) - یعنی کوثرِ حقیقت، حضرت فاطمه زهرا(س)-، تا عالَم جلوَت است.

➎و «#می‌فرمایند»؛
فرمایش و #قول حقیقی، جلوۀ خودِ «قائل» است و از این رو هر کسی به قولش، شناخته می‌شود و گفتار حقیقی، آینۀ شخصیّت و هویّت است که؛
«الْمَرْءُ مَخْبُوءٌ تَحْتَ لِسَانِه‏؛ مرد،پشت زبانش پنهان شده است؛📚 الأمالي( للصدوق)، ص:۴۴۷»
و «الْأَلْسُنُ تُتَرْجِمُ عَمَّا تَجُنُّهُ الضَّمَائِرُ؛ زبانها آنچه را در ضمیر و هویّتِ انسان است، ترجمه مى‌كنند؛ 📚 تصنيف غرر الحكم، ص: ۲۰۹».

🔆 ائمه اطهار(ع) شخصِ #أحسن_قول و قولِ أحسن بوده و قول و فرمایش حضرتشان(ع)، تجلیّاتشان در عالَم وجود است.

⏎▣ با این پنج مرتبه از مراتب انشائی، حقیقتِ «قلب» در عالَم محقّق می‌گردد.

۞ قلبی از کمیلِ مولی؏، ظرفیت می‌گیرد که #شکسته‌ترین باشد.
چرا که قلبِ حقیقی؛ نفْسِ #دگرگونی و #شکستگی است و خودیتی جز مظروفش ندارد و تامّاً مَظهَر و مُظهِرِ مظروفِ خویش، یعنی؛ حضرت حقّﷻ است.
◘ ‌هم اوﷻ که ☜«لاهوإلّاهو» ست.
بدین معنا که؛

◪ دائماً☜به «لا هو» در شکستن و نفیِ لبّی خویش است و به «إلّا هو» در اثباتِ لبّی خویش می‌باشد.
این شکستگی (نفی) و شکسته‌بندی (اثبات)؛ حیاتِ حضرت حقّﷻ است.
.
۞«قلب»☜نقطۀ شکستگی و دگرگونیِ حیاتی است که جامعِ شکسته شدنِ«لاهو»ئیِ جلال، و شکسته‌بندیِ«إلّاهو»ئی‌ جمال است.
و این☜معنای شکسته بودنِ ذاتیِ قلب است که جلوه‌ای از «لا هو إلا هو»ست.

حضرت حقّ تعالی نفسِ وسعت است و «الْوَسِيع‏؛ 📚إقبال الأعمال (ط - القديمة)، ج‏2، ص: 633». بنابراین؛ در هیچ ظرفی، مظروف نمی‌شود، جز اینکه آن ظرف، نفسِ شکستگی باشد و چیزی جز، جلوۀ حضرتِ الوسیعﷻ نباشد.

حضرت «الْوَسِيع‏»ﷻ در حدیث قدسی می‌فرماید:

🔻『 لَا یَسَعُنِی أرْضِی وَلا سَمائِی وَ لکِن یَسَعُنِی قَلْبُ عَبْدِیَ الْمُؤْمِنِ.』 🔺
من در زمین و آسمانم نمی‌گنجم؛ ولی قلب بندۀ مؤمنم مرا در خود جای می‌دهد.
(📚عوالي اللئالي، ج‏۴، ص: ۷)

این است که 🔹قَلْبَ الْمُؤْمِنِ عَرْشُ الرَّحْمَنِ؛ قلب مؤمن، عرش خدای رحمان است؛📚 بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏۵۵، ص:۳۹』🔹.

حضرتِ حقّﷻ که صرفاً نزد خویش است و بس؛ نزد قلبِ مؤمن که نفسِ شکستگی است می‌باشد که در حدیث قدسی می‌فرماید:
.
💔أَنَا عِنْدَ الْمُنْكَسِرَةِ قُلُوبُهُم💔
من نزد دل‌شکستگانم.
(📚بحار الأنوار،ط - بيروت، ج‏۷۰، ص:۱۵۷)
♡࿐

۞ شکستۀ حقیقی؛
آن دلِ منقلب بین جلال و جمال حقّﷻ است که؛
☜نه به قید جلال، مختفی است، و نه به قید جمال، منجلی است. بلکه به قامتِ مقامِ جمع الجمعِ #مشیة_الله بودنِ ائمه اطهار(ع)، نفسِ دگرگونی و شکستگی و گَردان بودن است که حضرت امام محمّد باقر علیه السلام می‌فرمایند:

🔻♡『إِنَّ الْقُلُوبَ بَيْنَ إِصْبَعَيْنِ مِنْ أَصَابِعِ اللَّهِ يَقْلِبُهَا كَيْفَ يَشَاءُ سَاعَةَ كَذَا وَ سَاعَةَ كَذَا.』🔺
همانا قلوب، بین دو انگشت از انگشتان پروردگارش هستند که دائماً منقلب می‌شود آن‌گونه که اوﷻ می‌خواهد، ساعتی(که جلوۀ وسعتِ حق است) چنین‌اند و ساعتی، چنان.

(📚بحار الأنوار،ط - بيروت، ج‏۶۷، ص:۵۳)

غیر از این دگرگونی باشد، قلب نیست بلکه مسامحتاً «قلب» خوانده می‌شود و إلّا حقیقتاً بدتر از سنگ و حجر است که؛

▪️«قَلْبُ الْكَافِرِ أَقْسَى مِنَ الْحَجَرِ.»▪️
قلب کافر از سنگ سخت‌تر است.
(📚بحار الأنوار،ط - بيروت، ج‏۶۷، ص: ۵۳)
♡࿐


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻
🔅
.

﹏.𐫱 لطائفی از «#عماء » و «#هواء» 𐫱.﹏

༆࿐
─═༅࿇༅ 🍃 ༅࿇༅═─
🖊️🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/1057
─═༅࿇༅ 🍃 ༅࿇༅═─
༆࿐

🌿۞ راوی از محضرِ مبارکِ امام (؏)، سؤال می‌پرسد:

🔻«أَيْنَ كَانَ رَبُّنَا قَبْلَ خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأرْض‏؟»🔺
✾ پرودگارِ ما قبل از خلق آسمان‌ها و زمین کجا بود؟

🍃۞ و حضرت (؏) می‌فرمایند:

🔻«كَانَ فِي عَمَاء
مَا فَوْقَهُ هَوَاءٌ وَ مَا تَحْتَهُ هَوَاء»🔺
✾ در #عماء بود.
مافوقش هوا بود و ماتحتش هوا بود.

📚 عوالي اللَّئالي، ج‏۱، ص۵۴


🍃⇯⇦ این در حالی است که خداوندﷻ، از آنجائی که خالقِ زمان و مکان است؛ مقهورِ زمان و مکان نمی‌باشد، چنان که در روایتِ دیگری می‌خوانیم که راوی از حضرت مولیٰ امیرالمؤمنین علیّ (علیه السّلام) سؤال می‌پرسد:

🔻«أَيْنَ كَانَ رَبُّنَا قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَ سَمَاءً وَ أَرْضاً؟»🔺
✾ پروردگارمان پیش از خلق نمودنِ آسمان و زمین، کجا بوده است؟

🍃۞ و حضرت مولیٰ امیرالمؤمنین علی (علیه السّلام) می‌فرمایند:

🔻«"أَيْنَ" سُؤَالٌ عَنْ مَكَانٍ وَ كَانَ الله وَ لَا مَكَانَ.»🔺
✾«أیْنَ»؛ سؤالی از مکان است، و خداوند، مکان ندارد.

📚 الكافي، ط - الإسلامية، ج‏۱، ص۹۰


🌿⇯⇦ جمع‌بندی اینکه؛
«عماء»؛ #مکان نیست، بلکه؛ #مکانت و #مقام است. و پاسخ به «أیْنَ» در روایتِ اوّل؛
🍃֎⇦ پاسخی در #مکانت است، و نه در مکان.
همان طور که در فرازهای دعای ندبه، دائماً این کلمۀ استفهام را به کار می‌بریم و «أینَ» می‌گوئیم، در حالی که حضرت بقیة الله (عجّل‌الله‌تعالی‌ٰفرجه‌الشّریف)؛ صاحب الزمان و البته صاحب المکان هستند به این معنا که زمان و مکان را به جامعیت حقیقی وجودشان، فراگرفته‌اند و مافوق زمان و مکان بوده و از این تفوُّق اطلاقی؛ در عین اینکه خالقِ زمان و مکان و مافوق آن هستند؛ در زمان و مکان، حضور دارند.

🍃⇯⇦ پس نکتۀ مهمّ این است که بدانیم:
❂☜ سخنِ اصلی از #مکانت است. و از آن مکانت است که در لفظِ «أيْنَ» می‌آید و به نظر برای #مکان هم استفاده می‌شود.


🍃۞ الغرض؛
خداوندﷻ در حدیث قدسی می‌فرماید:

🔺«لَا يَسَعُنِي‏ أَرْضِي‏ وَ لَا سَمَائِي‏
وَ لَكِنْ‏ يَسَعُنِي‏ قَلْبُ‏ عَبْدِيَ‏ الْمُؤْمِن‏»🔺
✾ نه زمینِ من، و نه آسمانِ من، وسعتِ مرا ندارد؛
ولیکن قلبِ بندۀ مومن من، وسعتِ مرا دارد.

📚‌ عوالي اللئالي، ج‏۴، ص۷


🌿⇯⇦ بنابراین؛ «عماء» را در قلبِ عبدِ حقیقی بیاب. که آن عبدِ حقیقی؛ حضرات آل‌الله (علیهم السّلام) هستند.

و «قلب♡»؛
🍃֎⇦ مطلقِ #دگرگونی است.
یعنی؛ نقطۀ لا تعیّن بودن است و از لا تعیّن بودن؛ به چنگ نمی‌آید، پس در خُفْیۀ «عَمائی» است، چنان که رشحه‌ای از آن را در جامعۀ کبیره می‌خوانیم:

🔻«مَوَالِيَّ لَا أُحْصِي ثَنَاءَكُمْ
وَ لَا أَبْلُغُ مِنَ الْمَدْحِ كُنْهَكُمْ
وَ مِنَ الْوَصْفِ قَدْرَكُم‏»🔺
✾ سَرورانم!
نمی‌توانم ستايشتان را در شمار آورم
و با مدح؛ به ژرفاى شمایان نمى‌رسم
و با توصيف؛ نمی‌توانم منزلتتان را بيان كنم.


🌫 و امّا؛
«عَماء» به حسبِ ظاهر؛ به معنای اَبْرِ رقیق است. و در حدیثِ صدرِ سخن، بیان شد که حضرت (؏)؛ در وصفِ «عَماء» می‌فرمایند؛ «مَا فَوْقَهُ هَوَاءٌ وَ مَا تَحْتَهُ هَوَاء».

❂☜ در ابتدای تحلیل، این دو «مَا» را در عبارتِ فوق؛ «ما»ی #موصوله (به معنای آنچه) می‌گیریم. البتّه ظاهر عبارت هم به معنای موصولیِ «مَا» نزدیک‌تر است.

🍃֎⇯⇦ مراد از «هواءٌ» - که ما فوق و ماتحتِ عَماء است -؛ همان واسطۀ مطلقه یعنی؛ حضرات آل‌الله (؏) هستند، چرا که در مجموعهٔ احادیثِ «اَوّلُ ما خَلَقَ الله»؛ یکی از تعابیری که برای صادر و مخلوقِ اوّل بیان شده است، همین «هوا» است. به عنوان نمونه، می‌فرمایند:

🔻«أوّلُ المخلوقات‏ اَلْهَواء»🔺
📚 بحار الأنوار، ج‏۵۴، ص۳۰۸

🍃֎ و یا می‌فرمایند:

🔻«إنّ الرّبَ تبارك و تعالىٰ خَلَقَ الهَواء
ثُمّ خَلَقَ القَلَم‏»🔺
📚 تفسير القمي، ج‏۱، ص۳۲۱


🌿⇯⇦ مختصراً عرض می‌کنم که «هواءٌ»؛ حقیقتِ «عَماء» است، که در نهایتِ لطافت است وُ از لطیف بودنش؛ «عَمِيَتِ الْأَبْصَارُ وَ كَلَّتِ الْأَلْسُن‏؛ چشم‌ها [از دیدنش] عاجزند و زبان‌ها [از توصیفش] الکن؛ 📜دعای احتجاب، بحار الأنوار،‌ ج‏۹۱، ص۳۷۹)».

❂☜ یعنی مقامی که؛
🔻«لا إسْمَ له و لا رَسْمَ له
و لا نَعْتَ له و لا وَصْفَ له و لا ...»🔺



🍃
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
🍃
༺•✿👇🏻ادامۀ سخن👇🏻✿•༻
.‌‌
🔅

➋ و از شهر بيرون می‌برند و به سوی #بیابان رفتند (فَأَخْرَجَنِي إِلَى الْجَبَّانِ )»»
● که #شهر، تعیّنِ وطن است و بیرون رفتن از تعیّن وطن؛ ترکِ إنیّت و رسیدن به إنیّت و نفسِ حقیقی و واحدۀ الهی یعنی «#نفس_الله_تعالی» حضرت امیرالمؤمنین(ع) است.
☜ این سیر، سیرِ استکمالی حدّی برای جناب کمیل نیست، بلکه تمام این امور برای رهسپاری خلائق به حقیقتیِ عمیق است که به عنایت و انشاء حضرت مولی(ع)، به باب بودنِ جناب کمیل در عالم متجلّی می‌شود.

● بیانِ کردنِ #صحرا با نام «الْجَبَّانِ» در حالِ خروج؛
«الْجَبَّانِ»؛ از #جبین آمده که جبین و پیشانی؛ مقامِ جلوه کردنِ هویّت است و از این رو در قیامت هر کسی به جبینش شناخته می‌شود و مثلاً بر پیشانی کسانی که ولایت حضرات آل الله(ع) را نداشته باشند چنین مکتوب می‌شود؛ «آيِسٌ مِنْ رَحْمَةِ الله؛ مأیوس از رحمت خدایند؛ 📚من لا يحضره الفقيه، ج‏۴، ص: ۹۴». که این مکتوب، هویّتِ نابجایِ بُریدگان از ولایت و رحمت حقّ است.

➌چون به صحرا رسيدند (فَلَمَّا أَصْحَر)؛
بیانِ کردنِ #بیابان با نامِ صحرا در هنگام وصلت به آن؛ جوشندگی را می‌رساند. چرا که #صحرا ؛ بیابانی است که از شدّت گرما، هر چیزی را می‌جوشاند.

➍ نَفَسِ بلندى می‌کشند ( تَنَفَّسَ الصُّعَدَاء)؛
نفَسِ حضرت مولی(ع)، نفخۀ منشئ است که جاری‌کنندۀ حقیقت از بطن و خلوَت حضرت امیرالمؤمنین(ع) - یعنی کوثرِ حقیقت، حضرت فاطمه زهرا(س)-، تا عالَم جلوَت است.

➎و «#می‌فرمایند»؛
فرمایش و #قول حقیقی، جلوۀ خودِ «قائل» است و از این رو هر کسی به قولش، شناخته می‌شود و گفتار حقیقی، آینۀ شخصیّت و هویّت است که؛
«الْمَرْءُ مَخْبُوءٌ تَحْتَ لِسَانِه‏؛ مرد،پشت زبانش پنهان شده است؛📚 الأمالي( للصدوق)، ص:۴۴۷»
و «الْأَلْسُنُ تُتَرْجِمُ عَمَّا تَجُنُّهُ الضَّمَائِرُ؛ زبانها آنچه را در ضمیر و هویّتِ انسان است، ترجمه مى‌كنند؛ 📚 تصنيف غرر الحكم، ص: ۲۰۹».

🔆 ائمه اطهار(ع) شخصِ #أحسن_قول و قولِ أحسن بوده و قول و فرمایش حضرتشان(ع)، تجلیّاتشان در عالَم وجود است.

⏎▣ با این پنج مرتبه از مراتب انشائی، حقیقتِ «قلب» در عالَم محقّق می‌گردد.

۞ قلبی از کمیلِ مولی؏، ظرفیت می‌گیرد که #شکسته‌ترین باشد.
چرا که قلبِ حقیقی؛ نفْسِ #دگرگونی و #شکستگی است و خودیتی جز مظروفش ندارد و تامّاً مَظهَر و مُظهِرِ مظروفِ خویش، یعنی؛ حضرت حقّﷻ است.
◘ ‌هم اوﷻ که ☜«لاهوإلّاهو» ست.
بدین معنا که؛

◪ دائماً☜به «لا هو» در شکستن و نفیِ لبّی خویش است و به «إلّا هو» در اثباتِ لبّی خویش می‌باشد.
این شکستگی (نفی) و شکسته‌بندی (اثبات)؛ حیاتِ حضرت حقّﷻ است.
.
۞«قلب»☜نقطۀ شکستگی و دگرگونیِ حیاتی است که جامعِ شکسته شدنِ«لاهو»ئیِ جلال، و شکسته‌بندیِ«إلّاهو»ئی‌ جمال است.
و این☜معنای شکسته بودنِ ذاتیِ قلب است که جلوه‌ای از «لا هو إلا هو»ست.

حضرت حقّ تعالی نفسِ وسعت است و «الْوَسِيع‏؛ 📚إقبال الأعمال (ط - القديمة)، ج‏۲، ص۶۳۳». بنابراین؛ در هیچ ظرفی، مظروف نمی‌شود، جز اینکه آن ظرف، نفسِ شکستگی باشد و چیزی جز، جلوۀ حضرتِ الوسیعﷻ نباشد.

حضرت «الْوَسِيع‏»ﷻ در حدیث قدسی می‌فرماید:

🔻『 لَا یَسَعُنِی أرْضِی وَلا سَمائِی وَ لکِن یَسَعُنِی قَلْبُ عَبْدِیَ الْمُؤْمِنِ.』 🔺
من در زمین و آسمانم نمی‌گنجم؛ ولی قلب بندۀ مؤمنم مرا در خود جای می‌دهد.
(📚عوالي اللئالي،ج‏۴،ص۷)

این است که 🔹قَلْبَ الْمُؤْمِنِ عَرْشُ الرَّحْمَنِ؛ قلب مؤمن، عرش خدای رحمان است؛📚 بحار الأنوار (ط - بيروت)،ج‏۵۵،ص۳۹』🔹.

حضرتِ حقّﷻ که صرفاً نزد خویش است و بس؛ نزد قلبِ مؤمن که نفسِ شکستگی است می‌باشد که در حدیث قدسی می‌فرماید:
.
💔أَنَا عِنْدَ الْمُنْكَسِرَةِ قُلُوبُهُم💔
من نزد دل‌شکستگانم.
(📚بحار الأنوار،ط - بيروت،ج‏۷۰،ص۱۵۷)
♡࿐

۞ شکستۀ حقیقی؛
آن دلِ منقلب بین جلال و جمال حقّﷻ است که؛
☜نه به قید جلال، مختفی است، و نه به قید جمال، منجلی است. بلکه به قامتِ مقامِ جمع الجمعِ #مشیة_الله بودنِ ائمه اطهار(ع)، نفسِ دگرگونی و شکستگی و گَردان بودن است که حضرت امام محمّد باقر علیه السلام می‌فرمایند:

🔻♡『إِنَّ الْقُلُوبَ بَيْنَ إِصْبَعَيْنِ مِنْ أَصَابِعِ اللَّهِ يَقْلِبُهَا كَيْفَ يَشَاءُ سَاعَةَ كَذَا وَ سَاعَةَ كَذَا.』🔺
همانا قلوب، بین دو انگشت از انگشتان پروردگارش هستند که دائماً منقلب می‌شود آن‌گونه که اوﷻ می‌خواهد، ساعتی(که جلوۀ وسعتِ حق است) چنین‌اند و ساعتی، چنان.

(📚بحار الأنوار،ط - بيروت، ج‏۶۷،ص۵۳)

غیر از این دگرگونی باشد، قلب نیست بلکه مسامحتاً «قلب» خوانده می‌شود و إلّا حقیقتاً بدتر از سنگ و حجر است که؛

▪️«قَلْبُ الْكَافِرِ أَقْسَى مِنَ الْحَجَرِ.»▪️
قلب کافر از سنگ سخت‌تر است.
(📚بحار الأنوار،ط - بيروت، ج‏۶۷، ص: ۵۳)
♡࿐


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻
🔅