کانال دیوانگان حضرت زینب سلام الله علیها-اصفهان
326 subscribers
1.75K photos
527 videos
95 files
1.43K links
شام جمعه ی هر هفته
و مناسبتهای مذهبی اعیاد و عزاداری آل الله علیهم السلام
مکان:
اصفهان-خیابان بعثت-خیابان ابوریحان (غرب)-کوی۱/۱(فدڪ)

https://telegram.me/divaneganezeinab


خادم کانال:
http://telegram.me/sayedahmad1001
Download Telegram
🌱

⚠️ دقّت بفرمائید ➴:

➊ 『 سَوَّيْتُــــهُ』 آیۀ فوق، همان 【سَوَّاها】 در آیۀ هفتم سورۀ شمس است.
ضمیرِ متصّلِ مذکّرِ "ـه" در 『 سَوَّيْتُــــهُ』 و 『 فِيــــهِ』 ؛ نقطۀ به اشاره آمدن است و همان، نفس می‌باشد.
که چون منسوب به حضرتِ آدم علیه السلام شد، ضمیرِ متصّل مؤنث «ـها» در 【سَوَّاهــا】 به ضمیر متصّل مذکّر ظاهر شد.

➋ به دقّت و تحلیل در آیه، این مطلب روشن است که نفس، رقم خورده و بعد از آن، روح به آن، در اضافه است. پس "نفس"، مستقلاً و در استیلا، یاد میشود (ضمیرِ «ــه» - "او"، "من"، "تو" و ...) و "روح" در اضافۀ به "نفس" (روحِ «او»، روحِ «من»، روحِ «تو» و ...)

➌ نه در هنگامۀ به اشاره آمدن (یعنی به نفس)، بلکه در شرافتِ روح داشتن، امر به سجده صورت گرفت. یعنی بلافاصله بعد از 🔻【وَ نَفَخْتُ فِيــــهِ مِن «رُّوحِى»】🔺، با فاء تفریع، امر شد 🔻【فَقَعُواْ لَهُ سَاجِدِينَ】🔺.


⇦ پس به لطف حق تعالی یکی بودنِ نفس و روح در عالم وحدت، تا دوئیتِ و فرق نوری در عالم کثرت، در این بیان، روزی شد.

🔆 دقت بفرمایید که باید در عالم نور، نفس و روح را بشناسیم. و تمام بیانهایی که گذشت در عالم نور است.

🌱 در عالم نور؛ دوئیت نوری را لحاظ می‌کنیم و می‌گوییم "نفس" و "روح". اینطور که باشد؛

نفس یک چیزی است که روح نیست، و آثاری برای خودش دارد.
روح نیز یک چیزی است که نفس نیست، و آثاری برای خودش دارد.
👈 منتها، چون در عالم نور است، دقیقاً همانجا و در همان وجهی که می‌گوییم "این نفس است و روح نیست"؛ نفس، عینِ شخصیِ روح است.
و همینطور همانجا و در همان وجهی که می‌گوییم "این روح است و نفس نیست"؛ روح، عینِ شخصی نفس است.

(برای درکِ عین شخصی، مقالۀ عینیّت را حتماً مطالعه بفرمائید 👈 https://telegram.me/ehsannil1/299)

این فرق داشتن روح و نفس همان دوئیت یا #کثرت_نوری است. که باید بدانیم؛ کثرت نوری، مؤکِّد (تاکید کنندۀ) وحدتِ نوری است.

🍃 مثلاً می‌گوییم «چهارده» معصوم (علیهم السلام).
مگر نگفتیم 14 تا؟! یعنی در کثرت افتادیم.
امّا این کثرت، کثرتِ نوری است. یعنی چه؟
یعنی همۀ حضرات آل الله (ع)، یک نور واحد هستند ("کلهّم نورٌ واحد") و دقیقاً همان نقطۀ تفاوت و افتراقی که بین مثلاً حضرتِ رسول اکرم (ص) و حضرت مولی امیرالمؤمنین (ع) است، نقطۀ اشتراک ایشان است.

🌱 نفس و روح هم چنین‌اند. یعنی یک حقیقت‌اند. منتها نه یک حقیقتی که در حدِّ یکی بودن و عینیّت بمانند. بلکه یکی بودن و عینیّتشان، مطلق عَلَی الاطلاق است.
یعنی به وحدتِ حقیقی، در کثرت و دوئیت می‌آیند که به عنوان نمونه، در روایات می‌خوانیم؛ نفس، سلطان روح است و روح در سیطرۀ نفس است. یا میخوانیم نفس، انشاء می‌شود ولی روح خلق می‌شود.

✾ پس اگر صِرفاً در مقامِ فرق و کثرت متوقف شده‌ و از معرفة بالنورانیة بی‌بهره باشیم؛ در حدّ و دوئیت نفس و روح می‌مانیم و خط کشی‌هایِ عالم تعیّن، مانع از یافتنِ حقیقت می‌شود.

🔲 جویای معرفت، اگر بدونِ دیدنِ عالم وحدت، صِرفاً در عالَم ِ کثرت و اسماء سیر کند و آیات و روایات را در موضوعی خاصّ ببیند، در تعیّنِ و حدود عالَم اسماء قرار گرفته و جمع بندی معرفتی برای او مشکل خواهد بود.

🔆 امّا عالَم اسماء، از باطن مسمّا تا ادنی مرتبه ممدود و کشیده است.
اگر به عنایت حقّ، شخص حقیقی عالم (یعنی مسمّا) در نظر گرفته شده، و سپس در عالَمِ فرق و اسماء بررسی‌ها صورت گیرد، در تعیّن و فرق و حدودِ اسماء گرفتار نخواهیم شد.

برای مبحثِ نفس و روح نیز همین تذکّر باید لحاظ شود. که نفس و روح، دو شخص (دو چیز) نیستند که در دوئیت، با هم تفاوت داشته باشند. بلکه از وحدت، در فرق و تفاوت هستند.

پس اگر در عالم نور بررسی نکنیم این سوالات پیش می‌آید که؛
آیا روح همان نفس است؟ اگر همان نفس است چرا یک جا می‌فرمایند نفس، سلطان روح است. اما یک جا دیگر می‌فرمایند روح که به حضرت آدم (ع) دمیده شد، شرافت مسجود بودن پیدا کرد. آخر کدام بر کدام شرافت دارد؟


🌱
🕌


💫۞ ۴- ربطِ چهارم:
֎⇦ مقامِ #وحدت_نوری؛ مقامِ جمعِ حضرات آل‌الله (؏) است که به مقامِ اجمال هم خوانده می‌شود.
و این مقام در عالَم نور؛ مقامِ صُغرایِ نوری است که همان اجمال و وحدت است. و همان است که [به مضمون] می‌فرمایند؛ «کُلُنّا نورٌ واحد»، یا بالتّصریح می‌فرمایند؛ «کُلُّنا شیءٌ واحد»، یا می‌فرمایند؛ «کُلُّنا محمّدٌ (ص)» و قسِّ عَلیٰ هذا البیان ...

֎⇦ و مقامِ #کثرت_نوری؛ مقامِ فرق حضرات آل‌الله (؏) است که در کنار یکدیگر، به اشاره می‌آیند و مثلاً بیان می‌شود؛ #دوازده امام، #چهارده معصوم (جانِ ناقابلم قربان حرف حرفِ نام‌های مبارکشان).

🌿⇯֎ حالا به این فرمایشِ حضرات آل‌الله (؏) دقّت بفرمائید:

🔻«إنّ للهِ حَرَماً وَ هُوَ مَكّةُ
وَ إنّ لِلرَّسُولِ حَرَماً وَ هُوَ الْمَدِينَةُ
وَ إنّ لِأمِيرِ المُؤْمِنِينَ حَرَماً وَ هُوَ الْكُوفَةُ
وَ إنّ لَنَا حَرَماً وَ هُوَ بَلْدَةُ قُمَّ»🔺

✾‌ خداوند را حرمى است كه مكّه است،
و رسول خدا (ص) را حرمی كه مدينه است،
و اميرالمؤمنين (؏) را حرمى كه كوفه است،
و ما را هم حرمى كه شهر قم است.

📚 بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏۵۷، ص۲۱۶

دقّت فرمودید؟
🌤☜ یک به یک حرم‌هایِ مطهّر را نام می‌برند، و مقامِ فرق نوری را مطرح می‌نمایند. و چون أمارَتِ مؤمن بودنِ ائمۀ اطهار (؏)؛ حضرتِ مولیٰ «امیرالمؤمنین» (ع) هستند، حرمِ حضرتشان به عنوانِ عَلَمِ حرم‌هایِ تک به تکِ حضراتِ آل‌الله (؏) در مقامِ فرق نوری، مورد اشاره قرار می‌گیرد.
بنابراین «کوفه»؛
֎⇦ اشاره‌ای به یک به یکِ حرم‌هایِ آل‌الله(؏) در مقامِ فرق نوری است. که مقامِ فرق نوری؛ مقامِ کثرت است و تفصیل. که همان کُبریٰ بودن است.

🌟☜ ولی برای شهر قم؛ اشاره به مقامِ وحدت نوری نموده، و بیان می‌فرمایند؛ «"لَــنَـــا" حَرَماً وَ هُوَ بَلْدَةُ قُمَّ».
بنابراین شهر قم؛
֎⇦ مقامِ جمع و وحدتِ نوریِ حرم‌های شریف است، که همان مقامِ اجمال و صُغریٰ بودن است.
در نتیجه شهر قم؛ کوفۀ صُغریٰ است.


💫۞ ۵- ربطِ پنجم:
🌤֎⇦ شهر کوفه؛ به وجودِ مبارکِ مولیٰ الموحّدین (روحی فداه) است که مورد اشاره و احترام است. و واژۀ «کوفه» از #کفایت می‌آید. چرا که حضرت مولیٰ علیّ (؏)؛ حقیقتِ «کافی» بودنِ باریتعالیٰ هستند. و به وجودِ حضرت مولیٰ (؏) - که حقیقت و اصلِ دین، و دیّانِ دین هستند -؛ دین، وجود دارد و برقرار است. و به عبارتی؛ قوامِ حقیقیِ دین، حضرت مولیٰ (؏) هستند.

🌟֎⇦ و از طرفی در حدیث می‌فرمایند:

🕌🔻«لَوْ لَا الْقُمِّيُّونَ لَضَاعَ الدِّينُ»🔺
✾ اگر قمی‌ها نبودند، دين گم می‌شد.
📚 بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏۵۷، ص۲۱۷

🌿⇯֎ جمع‌بندی آنکه؛
اهل قم؛ رشحاتِ قوام دین هستند.
بنابراین؛
❂☜ شهر قم؛ کوفۀ صغیر است.



🌤
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
🌟
༺•✿👇🏻ادامۀ سخن👇🏻✿•༻
.‌‌
💠


💫۞ ۴- ربطِ چهارم:
֎⇦ مقامِ #وحدت_نوری؛ مقامِ جمعِ حضرات آل‌الله (؏) است که به مقامِ اجمال هم خوانده می‌شود.
و این مقام در عالَم نور؛ مقامِ صُغرایِ نوری است که همان اجمال و وحدت است. و همان است که [به مضمون] می‌فرمایند؛ «کُلُنّا نورٌ واحد»، یا بالتّصریح می‌فرمایند؛ «کُلُّنا شیءٌ واحد»، یا می‌فرمایند؛ «کُلُّنا محمّدٌ (ص)» و قسِّ عَلیٰ هذا البیان ...

֎⇦ و مقامِ #کثرت_نوری؛ مقامِ فرق حضرات آل‌الله (؏) است که در کنار یکدیگر، به اشاره می‌آیند و مثلاً بیان می‌شود؛ #دوازده امام، #چهارده معصوم (جانِ ناقابلم قربان حرف حرفِ نام‌های مبارکشان).

🌿⇯֎ حالا به این فرمایشِ حضرات آل‌الله (؏) دقّت بفرمائید:

🔻«إنّ للهِ حَرَماً وَ هُوَ مَكّةُ
وَ إنّ لِلرَّسُولِ حَرَماً وَ هُوَ الْمَدِينَةُ
وَ إنّ لِأمِيرِ المُؤْمِنِينَ حَرَماً وَ هُوَ الْكُوفَةُ
وَ إنّ لَنَا حَرَماً وَ هُوَ بَلْدَةُ قُمَّ»🔺

✾‌ خداوند را حرمى است كه مكّه است،
و رسول خدا (ص) را حرمی كه مدينه است،
و اميرالمؤمنين (؏) را حرمى كه كوفه است،
و ما را هم حرمى كه شهر قم است.

📚 بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏۵۷، ص۲۱۶

دقّت فرمودید؟
🌤☜ یک به یک حرم‌هایِ مطهّر را نام می‌برند، و مقامِ فرق نوری را مطرح می‌نمایند. و چون حضرتِ مولیٰ «امیر»المؤمنین (ع)، أمارَتِ مؤمن بودنِ ائمۀ اطهار (؏) هستند؛ حرمِ حضرت مولی(ع) به عنوانِ عَلَمِ حرم‌هایِ تک به تکِ حضراتِ آل‌الله (؏) در مقامِ فرق نوری، مورد اشاره قرار می‌گیرد و دیگر، حرم سایر ائمه اطهار (ع) ذکر نشده است.
بنابراین «کوفه»؛
֎⇦ اشاره‌ای به یک به یکِ حرم‌هایِ آل‌الله(؏) در مقامِ فرق نوری است. که مقامِ فرق نوری؛ مقامِ کثرت است و تفصیل. که همان کُبریٰ بودن است.

🌟☜ ولی برای شهر قم؛ اشاره به مقامِ وحدت نوری نموده، و بیان می‌فرمایند؛ «"لَــنَـــا" حَرَماً وَ هُوَ بَلْدَةُ قُمَّ».
بنابراین شهر قم؛
֎⇦ مقامِ جمع و وحدتِ نوریِ حرم‌های شریف است، که همان مقامِ اجمال و صُغریٰ بودن است.
در نتیجه شهر قم؛ کوفۀ صُغریٰ است.


💫۞ ۵- ربطِ پنجم:
🌤֎⇦ شهر کوفه؛ به وجودِ مبارکِ مولیٰ الموحّدین (روحی فداه) است که مورد اشاره و احترام است. و واژۀ «کوفه» از #کفایت می‌آید. چرا که حضرت مولیٰ علی (؏)؛ حقیقتِ «کافی» بودنِ باریتعالیٰ هستند. و به وجودِ حضرت مولیٰ (؏) - که حقیقت و اصلِ دین، و دیّانِ دین هستند -؛ دین، وجود دارد و برقرار است. و به عبارتی؛ قوامِ حقیقیِ دین، حضرت مولیٰ (؏) هستند.

🌟֎⇦ و از طرفی در حدیث می‌فرمایند:

🕌🔻«لَوْ لَا الْقُمِّيُّونَ لَضَاعَ الدِّينُ»🔺
✾ اگر قمی‌ها نبودند، دين گم می‌شد.
📚 بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏۵۷، ص۲۱۷

🌿⇯֎ جمع‌بندی آنکه؛
اهل قم؛ رشحاتِ قوام دین هستند.
بنابراین؛
❂☜ شهر قم؛ کوفۀ صغیر است.



🌤
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
🌟
༺•✿👇🏻ادامۀ سخن👇🏻✿•༻
.‌‌
.
📃📎ادامه‌ی مبحث #زوجیت

•°•❁🍃لطیفه‌ای از بلندای مقام زن
در بیانِ مولای متقیّان علیّ (علیه‌السّلام)
ذیلِ عبارتِ تمجیدیِ «نواقصُ‌العقول»🍃❁•°•


┅─┅─═• 🌱•═─┅─┅
↗️ http://facebook.com/ehsan.nilforoushzadeh
┅─┅─═• 🌱 •═─┅─┅


🌿۞ عالَم؛ ظهورِ نفسِ واحدۀ إلهی (یعنی مقام جمعُ‌الجمع) است.
و مسائلِ معرفتی در حقیقتِ تامّ و تمام خودشان؛
🔅☜ نه در حدِّ کثرات [و نه حتّی در مقام #کثرت_نوری] فهم و گشوده می‌گردند،
🔅☜ و نه در حدِّ مقامِ خلوَت نوری؛ قابلِ فهم هستند.
🌟 بلکه معرفتِ حقیقی و حقیقتِ معرفت؛
❂☜ شخصِ «#المعروف»، و نفسِ واحدۀ إلهی، یعنی؛ حضرات ائمه‌ی اطهار (علیهم‌السّلام) هستند، چنان که می‌فرمایند:

🔻الْمَعْرُوفُ فِي أهْلِ السّمَاءِ المعرُوفُ فِي أهْلِ الْأرْضِ وَ ذَلِكَ أميرُ المُؤْمِنِينَ عَليُّ بْنُ أبي طالبٍ؏🔺
✾ شخصِ «المعروف» در اهل سماء (یعنی عالَم لا إشاره)، و شخصِ «المعروف» در اهل ارض (یعنی عالَم إشاره)؛ قطعاً امیرالمؤمنین علیّ بن ابیطالب (؏) می‌باشد.
📚بحار الأنوار، ج‏۱۰، ص۲۰۸

🍃⇯֎ ازین رو؛
مسائل و دقائقِ معرفتیِ مربوط به نساء و رجال و زوجیّت نیز [به عنوانِ یکی از مسائلِ معرفتی]؛
🔅☜ بایستی که از منظرِ مقام جمعُ‌الجمعِ «نفس الله تعالی» یعنی؛ شخصِ ائمه‌ی اطهار (ع) ملاحظه شود، و إلّا؛ لطائفِ آن مغفول واقع شده، و بدتر آنکه؛ دین و دیانت، مورد هجمۀ اهل دنیا یا تحلیل‌های افرادِ سطحی‌نگر قرار می‌گیرد!

⊰᯽⊱┈──╌🔅

🌿۞ الغرض؛
یکی از مطالبی که مورد استفادۀ مغرضین و مخالفینِ با دین قرار گرفته، و افرادِ دیگری را نیز که قوّت معرفتی کمی دارند، دچار خدشه‌ای در اعتقادات نموده است؛
❂☜ مطلب لطیفِ «نواقصُ العقول» خواندنِ نساء، و نیز منعِ مشورت با آن‌ها در چندین روایت است. که [إن شاء الله] این مقاله؛ بعد از بیان مقدّماتی از معارف، به تحلیلِ لطائفِ این روایات اختصاص دارد.
🔔 و دقّت شود که؛ برای خواندنِ این مقاله، لازم است مقالات قبلیِ #زوجیت خوانده شده باشد.

⊰᯽⊱┈──╌🔅

🌿۞ و امّا؛
در مقالات قبل بیان شد که زن و مرد؛ حقیقتاً #دو وجود نیستند، بلکه جلال و جمالِ یک حقیقت می‌باشند، که آن حقیقت؛ نفس واحدۀ الهی است.

🍃⇯֎ و بالاشاره بیان می‌شود که؛
نفس واحده؛ کامل بوده، و هیچ نقصِ حدّی در آن نیست. بنابراین؛ جلال و جمال (باطن و ظاهرِ) نفس واحده؛
🔅کثرت نوریِ نفسِ واحده هستند، و هیچ نقصِ حدّی در جلال و جمال وجود ندارد. و نفس واحدۀ الهی؛ جامعِ جلال (جلوۀ زن) و جمال (جلوۀ مرد) است. و به عبارتی دیگر؛
🔅☜ نفس واحده، ظهورِ جلالی [در زن] و ظهورِ جمالی [در مرد] دارد.

⚫️⫸ که در ظهوراتِ جلالیِ نفس واحده (یعنی در زنان)؛
🔅☜ جمال در جلال، مضمحل است، و این اضمحلال؛ نقصِ #نوری (و نه حدّی) است که هرگز نشان از نقصِ حدّی در کامل بودنِ جمال نیست، بلکه به علّتِ غلبه‌ی ظهورِ جلال، جمال؛ #مغلوب است.

🟡⫸ و در ظهوراتِ جمالیِ نفس واحده (یعنی در مردان)؛
🔅☜ جلال در جمال، مضمحل است، و این اضمحلال نیز؛ نقصِ نوری است که هرگز نشان از نقصِ حدّی در کامل بودنِ جلال نیست، بلکه به علّتِ غلبه‌ی ظهورِ جمال، جلال؛ #مغلوب است.

🍃⇯֎ بنابراین؛
هر چه که در جلال #نیست، و به عبارتی؛ ناقصِ نوری است؛
🔅☜ در جمال هست.
و هر چه که در جمال نبوده و ناقصِ نوری است؛
🔅☜ در جلال هست.

❂⫸ و جلال و جمالِ حقیقی؛ چون حقیقتی وحدانی هستند، حقیقتاً از یکدیگر جدا نبوده، و واحده هستند.
ولیکن در عالَمِ کثرات؛
وقتی جلال (زن) و جمال (مرد)، نمودی جدا از یکدیگر داشته، و متوقّف به تعیّنِ خود باشند و به یگانگیِ وصلت و تکمیل و یکی بودنِ خود نرسند؛
❂☜ عَزَب‌ و تنها بوده، و سکونتِ حقیقی برایشان نیست، و در تشتّت قرار دارند و ناقصِ حدّی می‌مانند ...

🔔 البتّه دقّت شود که؛
این #جدائی؛ در مورد صفاتِ جلال و جمال حقّﷻ وجود ندارد، و در عینِ اینکه صفاتِ جلال و جمال حقّ تعالی با یکدیگر متفاوت بوده و در کثرتِ نوری می‌باشند، امّا به عینیّت شخصی؛ مقامِ وحدتِ نوری حاکم است. بلکه این جدائی؛ مربوط به نفوس است.



︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•֎👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻֎•༻
🌱
.
💠


💫۞ ۴- ربطِ چهارم:
֎⇦ مقامِ #وحدت_نوری؛ مقامِ جمعِ حضرات آل‌الله (؏) است که به مقامِ اجمال هم خوانده می‌شود.
و این مقام در عالَم نور؛ مقامِ صُغرایِ نوری است که همان اجمال و وحدت است. و همان است که [به مضمون] می‌فرمایند؛ «کُلُنّا نورٌ واحد»، یا بالتّصریح می‌فرمایند؛ «کُلُّنا شیءٌ واحد»، یا می‌فرمایند؛ «کُلُّنا محمّدٌ (ص)» و قسِّ عَلیٰ هذا البیان ...

֎⇦ و مقامِ #کثرت_نوری؛ مقامِ فرق حضرات آل‌الله (؏) است که در کنار یکدیگر، به اشاره می‌آیند و مثلاً بیان می‌شود؛ #دوازده امام، #چهارده معصوم (جانِ ناقابلم قربان حرف حرفِ نام‌های مبارکشان).

🌿⇯֎ حالا به این فرمایشِ حضرات آل‌الله (؏) دقّت بفرمائید:

🔻«إنّ للهِ حَرَماً وَ هُوَ مَكّةُ
وَ إنّ لِلرَّسُولِ حَرَماً وَ هُوَ الْمَدِينَةُ
وَ إنّ لِأمِيرِ المُؤْمِنِينَ حَرَماً وَ هُوَ الْكُوفَةُ
وَ إنّ لَنَا حَرَماً وَ هُوَ بَلْدَةُ قُمَّ»🔺

✾‌ خداوند را حرمى است كه مكّه است،
و رسول خدا (ص) را حرمی كه مدينه است،
و اميرالمؤمنين (؏) را حرمى كه كوفه است،
و ما را هم حرمى كه شهر قم است.

📚 بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏۵۷، ص۲۱۶

دقّت فرمودید؟
🌤☜ یک به یک حرم‌هایِ مطهّر را نام می‌برند، و مقامِ فرق نوری را مطرح می‌نمایند. و چون حضرتِ مولیٰ «امیر»المؤمنین (ع)، أمارَتِ مؤمن بودنِ ائمۀ اطهار (؏) هستند؛ حرمِ حضرت مولی(ع) به عنوانِ عَلَمِ حرم‌هایِ تک به تکِ حضراتِ آل‌الله (؏) در مقامِ فرق نوری، مورد اشاره قرار می‌گیرد و دیگر، حرم سایر ائمه اطهار (ع) ذکر نشده است.
بنابراین «کوفه»؛
֎⇦ اشاره‌ای به یک به یکِ حرم‌هایِ آل‌الله(؏) در مقامِ فرق نوری است. که مقامِ فرق نوری؛ مقامِ کثرت است و تفصیل. که همان کُبریٰ بودن است.

🌟☜ ولی برای شهر قم؛ اشاره به مقامِ وحدت نوری نموده، و بیان می‌فرمایند؛ «"لَــنَـــا" حَرَماً وَ هُوَ بَلْدَةُ قُمَّ».
بنابراین شهر قم؛
֎⇦ مقامِ جمع و وحدتِ نوریِ حرم‌های شریف است، که همان مقامِ اجمال و صُغریٰ بودن است.
در نتیجه شهر قم؛ کوفۀ صُغریٰ است.


💫۞ ۵- ربطِ پنجم:
🌤֎⇦ شهر کوفه؛ به وجودِ مبارکِ مولیٰ الموحّدین (روحی فداه) است که مورد اشاره و احترام است. و واژۀ «کوفه» از #کفایت می‌آید. چرا که حضرت مولیٰ علی (؏)؛ حقیقتِ «کافی» بودنِ باریتعالیٰ هستند. و به وجودِ حضرت مولیٰ (؏) - که حقیقت و اصلِ دین، و دیّانِ دین هستند -؛ دین، وجود دارد و برقرار است. و به عبارتی؛ قوامِ حقیقیِ دین، حضرت مولیٰ (؏) هستند.

🌟֎⇦ و از طرفی در حدیث می‌فرمایند:

🕌🔻«لَوْ لَا الْقُمِّيُّونَ لَضَاعَ الدِّينُ»🔺
✾ اگر قمی‌ها نبودند، دين گم می‌شد.
📚 بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏۵۷، ص۲۱۷

🌿⇯֎ جمع‌بندی آنکه؛
اهل قم؛ رشحاتِ قوام دین هستند.
بنابراین؛
❂☜ شهر قم؛ کوفۀ صغیر است.



🌤
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
🌟
༺•✿👇🏻ادامۀ سخن👇🏻✿•༻
.‌‌
🌱

⚠️ دقّت بفرمائید ➴:

➊ نفس، مؤنث مجازی است و ضمائر آن بایستی مؤنث بیاید.
سَوَّيْتُــــهُ』 آیۀ فوق، همان 【سَوَّاها】 در آیۀ هفتم سورۀ شمس است.
ضمیرِ متصّلِ مذکّرِ "ـه" در 『 سَوَّيْتُــــهُ』 و 『 فِيــــهِ』 ؛ نقطۀ به اشاره آمدن است و همان، نفس می‌باشد.
که چون منسوب به حضرتِ آدم علیه السلام شد، ضمیرِ متصّل مؤنث «ـها» در 【سَوَّاهــا】 به ضمیر متصّل مذکّر ظاهر شد.

➋ به دقّت و تحلیل در آیه، این مطلب روشن است که نفس، رقم خورده و بعد از آن، روح به آن، در اضافه است. پس "نفس"، مستقلاً و در استیلا، یاد میشود (ضمیرِ «ــه» - "او"، "من"، "تو" و ...) و "روح" در اضافۀ به "نفس" (روحِ «او»، روحِ «من»، روحِ «تو» و ...).

➌ نه در هنگامۀ به اشاره آمدن (یعنی به نفس)، بلکه در شرافتِ روح داشتن، امر به سجده صورت گرفت. یعنی بلافاصله بعد از 🔻وَ نَفَخْتُ فِيــــهِ مِن «رُّوحِى»🔺، با فاء تفریع، امر شد 🔻فَقَعُواْ لَهُ سَاجِدِينَ🔺.


⇦ پس به لطف حق تعالی یکی بودنِ نفس و روح در عالم وحدت، تا دوئیتِ و فرق نوری در عالم کثرت، در این بیان، روزی شد.

🔆 دقت بفرمایید که باید در عالم نور، نفس و روح را بشناسیم. و تمام بیانهایی که گذشت در عالم نور است.

🌱 در عالم نور؛ دوئیت نوری را لحاظ می‌کنیم و می‌گوییم "نفس" و "روح". اینطور که باشد؛

نفس یک چیزی است که روح نیست، و آثاری برای خودش دارد.
روح نیز یک چیزی است که نفس نیست، و آثاری برای خودش دارد.
👈 منتها، چون در عالم نور است، دقیقاً همانجا و در همان وجهی که می‌گوییم "این نفس است و روح نیست"؛ نفس، عینِ شخصیِ روح است.
و همینطور همانجا و در همان وجهی که می‌گوییم "این روح است و نفس نیست"؛ روح، عینِ شخصی نفس است.

(برای درکِ عین شخصی، مقالۀ عینیّت را حتماً مطالعه بفرمائید 👈 https://telegram.me/ehsannil3/299)

این فرق داشتن روح و نفس همان دوئیت یا #کثرت_نوری است. که باید بدانیم؛ کثرت نوری، مؤکِّد (تاکید کنندۀ) وحدتِ نوری است.

🍃 مثلاً می‌گوییم «چهارده» معصوم (علیهم السلام).
مگر نگفتیم ۱۴ تا؟! یعنی در کثرت افتادیم.
امّا این کثرت، کثرتِ نوری است. یعنی چه؟
یعنی همۀ حضرات آل الله (ع)، یک نور واحد هستند ("کُلّهم نورٌ واحد") و دقیقاً همان نقطۀ تفاوت و افتراقی که بین مثلاً حضرتِ رسول اکرم (ص) و حضرت مولی امیرالمؤمنین (ع) است، نقطۀ اشتراک ایشان است.

🌱 نفس و روح هم چنین‌اند. یعنی یک حقیقت‌اند. منتها نه یک حقیقتی که در حدِّ یکی بودن و عینیّت بمانند. بلکه یکی بودن و عینیّتشان، مطلق عَلَی الاطلاق است.
یعنی به وحدتِ حقیقی، در کثرت و دوئیت می‌آیند که به عنوان نمونه، در روایات می‌خوانیم؛ نفس، سلطان روح است و روح در سیطرۀ نفس است. یا می‌خوانیم نفس، انشاء می‌شود ولی روح خلق می‌شود.

✾ پس اگر صِرفاً در مقامِ فرق و کثرت متوقف شده‌ و از معرفة بالنورانیة بی‌بهره باشیم؛ در حدّ و دوئیت نفس و روح می‌مانیم و خط کشی‌هایِ عالم تعیّن، مانع از یافتنِ حقیقت می‌شود.

🔲 جویای معرفت، اگر بدونِ دیدنِ عالم وحدت، صِرفاً در عالَم ِ کثرت و اسماء سیر کند، و با این حالتی که دارد در آیات و روایاتِ موضوعی خاصّ تحقیق کند؛ در تعیّنِ و حدودِ عالَم اسماء قرار گرفته، و صرفاً مشغول حدود و قیود و تعیّنات، و تعارضِ الفاظ و ظواهر خواهد شد.
برای چنین شخصی، جمع بندی معارف در همان موضوع خاص، مشکل، و با اشکال همراه است.

🔆 امّا عالَم اسماء، از باطن مسمّا تا ادنی مرتبه ممدود و کشیده است.
اگر به عنایت حقّ، شخص حقیقی عالم (یعنی مسمّا) در نظر گرفته شده، و سپس در عالَمِ فرق و اسماء بررسی‌ها صورت گیرد، در تعیّن و فرق و حدودِ اسماء گرفتار نخواهیم شد.

برای مبحثِ نفس و روح نیز همین تذکّر باید لحاظ شود. که نفس و روح، دو شخص (دو چیز) نیستند که در دوئیت، با هم تفاوت داشته باشند. بلکه از وحدت، در فرق و تفاوت هستند.

پس اگر در عالم نور بررسی نکنیم این سوالات پیش می‌آید که؛
آیا روح همان نفس است؟ اگر همان نفس است چرا یک جا می‌فرمایند نفس، سلطان روح است. اما یک جا دیگر می‌فرمایند روح که به حضرت آدم (ع) دمیده شد، شرافت مسجود بودن پیدا کرد. آخر کدام بر کدام شرافت دارد؟



︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
↗️ t.me/ehsannil2 ➣  کانال اللطائف الإلهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

  ༺•֎👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻֎•༻
🌱