کانال دیوانگان حضرت زینب سلام الله علیها-اصفهان
324 subscribers
1.77K photos
529 videos
95 files
1.46K links
شام جمعه ی هر هفته
و مناسبتهای مذهبی اعیاد و عزاداری آل الله علیهم السلام
مکان:
اصفهان-خیابان بعثت-خیابان ابوریحان (غرب)-کوی۱/۱(فدڪ)

https://telegram.me/divaneganezeinab


خادم کانال:
http://telegram.me/sayedahmad1001
Download Telegram
🕋

"نفس" یعنی «خود».
نفسِ باریتعالی، حضراتِ آل الله علیهم السلام هستند که در زیارت حضرت مولی امیرالمؤمنین علی علیه السلام اینچنین سلام به حضرت مولی(ع) می‌دهیم:

☀️السَّلَامُ عَلَى نَفْسِ‏ اللَّهِ‏ تَعَالَى☀️
📚 بحار الأنوار، ط -بيروت، ج‏۹۷، ص۳۳۱

🌱 خلائق، انشاءِ از نفسِ واحدۀ حضرت حقّ می‌باشند (【 وَ هُوَ الَّذي «أَنْشَأَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ» 】 / سورۀ انعام، آیۀ 98)
(تفصیل مطالبِ آن در مباحثِ #نفس در همین کانال، و در مباحثِ توحید در #کانال_معرفة_الحق بیان شده است)

پس حشر و تجمیع موجودات [که اضمحلالِ کثرت در وحدت است]، دم به دم به نفسِ واحدۀ حقّ تعالی [یعنی ائمه اطهار(ع) که وحدانیّت حقّ تعالی، یعنی #الوحدانیة_الکبری می‌باشند] محقّق می‌شود. حضرت مولی امیرالمؤمنین(ع) در مورد ائمۀ هُدی(ع) می‌فرمایند:

🔻"وَ هُمُ الْكَلِمَةُ الْعَلْيَاءُ وَ التَّسْمِيَةُ الْبَيْضَاءُ وَ «الْوَحْدَانِيَّةُ الْكُبْرَیٰ‏»"🔺
📚بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏۲۵، ص۱۷۲

ان شاء الله دقتها شود که : وحدانیّت حضرت احد عزّوجلّ، خودِ ائمۀ اطهار(ع) هستند. خداوند به ولیّ خود که نفسِ حضرت باری تعالی است، #احد است و #واحد است. همین اشارات برای اهل دقت کفایت می‌کند!

موجودات را عرض می‌کردم…
به عنوان مثال شتر اولین حیوانی است که ایمان به ولایت آورده است و از این رو سردستۀ تمام حیوانات است و وحدتِ حیوانات به اوست. و در نباتات، برنج اولین نبات است که ولایت را پذیرفت و او سردستۀ نباتات است. و در سنگها، عقیق. و در سرزمینها، کعبه.

خداوند در سورۀ نازعات آیۀ ۳۰ می‌فرماید:
🔷"وَ الْأَرْضَ بَعْدَ ذلِكَ «دَحاها»"🔷
و پس از آن زمين را بگسترد (دحو الارض)

🕋 ۲۵ ذیقعده روز دحو الارض است. دحو الارض یعنی روز بسط و گسترش زمین که از تحتِ کعبه آغاز شد (🔹"إنّ الله تعالى دحا الأرض مِن تحت الكعبة"🔹 / تفسير نور الثقلين، ج۵، ص۵۰۲).

⛅️ حضرت مولی امیرالمؤمنین(علیه السلام) در وصف #امام برای #طارق_بن_شهاب فرمودند که امام 🔸"نقطة الكائنات، و قطب الدائرات"🔸 است (📚مشارق الانوار ص۱۷۸) .

"اِمام"، اَمام مطلق است. "اَمام" یعنی جلو و نفسِ تقدّم.
همه چیز از اِمام شروع می‌شود. که او نوری است در غیبوبت که فرمود 🌟"أَشْهَدُ أَنَّكَ كُنْتَ نُوراً فِي الْأَصْلَابِ الشَّامِخَةِ وَ الْأَرْحَامِ الْمُطَهَّرَة"🌟 (جامعۀ کبیره) می‌باشد.

🔲 امّا مَسقَط الرَّبط ولیّ کجا باید باشد تا از رحم مطهّره به این ظهور بپیوندد؟!

ولیّ الله (ع) بایستی ما بین رحِم مطهّره و زمین در جای خاصّی به دنیا بیاید. خود زمین هم رَحِم است و اُمّ است. امّا ولیّ الله (ع) در اُمّ الـقُـــری (یعنی مکه) و فراتر، در اُمِّ مکه، یعنی کعبه به دنیا می‌آید زیرا اوست که ارضِ تعیّنات را ارض می‌کند و به هر چیزی از جمله زمین حیات می‌بخشد و از آن نقطه‌ای که او پا می‌گذارد، ارضِ تعیّنات کشیده می‌شود و بسط و گسترش می‌یابد و «دحو الارض» از محلّ تولّد او یعنی خانۀ خدا، کعبه شروع می‌شود.
بنابراین؛

🕋 کعبه؛ خانهٔ اوّل و مطلق و حقیقی است که قرآن می‌فرماید:

💎﴿إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكًا وَهُدًى لِلْعَالَمِينَ💎
در حقيقت نخستين خانه‏‌اى كه براى مردم نهاده شده همان است كه در مکهٔ مبارک است و براى جهانيان هدايت است.
📖 آل عمران ، ۹۶

🕋 کعبه؛ خانهٔ امن حقیقی است.
چون کعبه، خانهٔ مطلق و حقیقی است، بنابراین؛ خانهٔ امن حقیقی است که در آیه بعد آمده:

💎﴿مَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا💎
هرکس در کعبه وارد شد؛ ایمن است.
📖 آل عمران ، ۹۷

🕋 کعبه؛ محل دحو الارض است.
و
🍃ارض؛ ارضِ تعیّنات است و "دحو الارض" بسطِ عالم تعیّنات.

🕋 کعبه؛ موضِعِ قوام موجودات است.
که قرآن می‌فرماید:

💎﴿جَعَلَ اللهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرامَ قِياماً لِلنَّاسِ💎
خداوند، كعبه بيت الحرام را قوامی برای مردم قرار‌ داده است.
📖 مائده،۹۷

پس؛
خواسته‌های مردم در این خانه، قرین به وصول است، چنان که حضرت امام جعفر صادق(ع)می‌فرمایند:

«مَنْ أَتَی هَذَا الْبَیْتَ یُرِیدُ شَیْئاً لِلدُّنْیَا وَ الْآخِرَهًَْ أَصَابَهُ
هرکس که به این خانه می‌آید، و می‌خواهد که از چیزی برای دنیا و آخرت، بهره ببرد، آن را به دست می‌آورد.

(📚البرهان)


🔷 این بُعد زمان و مکان است که ما را تخته بندِ خود کرده و نگذاشته که معارف را دقیق شویم.
از بُعد زمان فاصله گرفته و آنرا رها کنید تا بیان شود :

💓 آنکسی که در کعبه متولد شد، آورندۀ کعبه و سرّ آن است. از این رو حضرتِ سیّد الکونین خاتم الانبیاء و المرسلین محمّد مصطفی (ص) می‌فرمایند:

🕋 "مَثَلُ عَلِيٍّ (ع) فِيكُمْ كَمَثَلِ الْكَعْبَةِ الْمَسْتُورَةِ ..."
مَثَل علی (ع) در شما مانند کعبۀ پوشیده شده است...
(📚بحار الأنوار ، ج۳۸، ص۱۹۹)


🕋
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
.
.
┈••✾•🍃حضرت جواد الأئمّه(؏)؛
بَدْو و خَتمِ قاعدۀ حقیقت🍃•✾••┈

┅─┅─═• 🍁 •═─┅─┅
↗️ http://facebook.com/ehsan.nilforoushzadeh
┅─┅─═• 🍁 •═─┅─┅

🌐 عالم؛ آیات و ظهور و اسماء حضرت حق است.
حضرات وجه الله؏؛ هویّت و شخصیت حضرت حق؛ #اصل_الحق و #حق_الحقیق و #خالصة_الله و #نفس_الله_تعالی هستند.

🔅اگر به عنایتشان، چشم دل روشن گردد؛
خواهد یافت که وجه تسمیۀ هر صاحب اسمی، طوری از تَطَوُّراتِ « #وجه_الله ؏» است.

🌙از آن جمله؛ اسماء ماه‌های قمری و روزهای آنست.
روزها و ماه‌های قمری، گنجینۀ سرّ، و اسماء آن؛ نقشۀ صاحبْ نقشِ آن.

لطائف بعضی از نام‌های ماه‌های قمری و روزهایش را به مناسبت در #کانال_اللطائف_الالهیة مطالعه فرموده‌اید.


🔰 لطیفه‌ای از #ذی_القعده : ➣●•

✾『 قَعدة』 که در فارسی «گَـعده» خوانده می‌شود؛ اسم مَرّة (یکبار!) از «قَعَدَ» به معنای مکان یا مکانتِ #نشستن است.

💠#نشستن؛ پایان بی‌تابی‌هاست.
امّا اِنانیّت؛ ایستادنِ هیچی و پوچی، تَفَرعُن، قَدْ علَم کَردِگی، و استکبار و ادّعایِ نابجاست.
محضِ بودنِ «نفس»، در مقابل نفس واحدۀ الهی؛ خودِ [نابجا] #ایستادن است.

❖ اسمِ مَرّة بودنِ «#قعدة» و یکبار بودنش؛ برخاسته از حقیقت وحدانیّت مطلقۀ حضرت احد است.

🌙 همان طور که قمر و منازلش، حقیقتِ منازلِ سلوکیِ اشخاص است؛ سوره قمر، حقیقتِ این دقیقه است. و آخرین آیۀ این سوره، مبیّنِ حکمت و مقصدِ سیر سالک است که می‌فرماید:

🔻﴿في‏ مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَليكٍ مُقْتَدِرٍ﴾🔺
در جايگاه صدق، نزد پادشاهى با اقتدار.
(آخرین آیۀ سورۀ قمر❗️)

⊱⟤ نفس واحدۀ الهی که خودیّت مطلقه است، حقیقتِ صدق بوده که هر نفسی از آن انشاء شده، و قوام دارد. پس حقیقتی ماورای نفس واحدۀ الهی نیست که مجالِ شک در صدق بودن آن باشد. «مَقْعَدِ صِدْقٍ»؛ جلوۀ قاعدۀ صدق مطلقه بوده که مکانت و جایگاه و نشیمنگاهِ حقیقی و مطلق است و غیر از آن؛ نفسِ کذب است.

⏎▣ پس؛
نزد هیچ مکانتی، نشستن و فنا و اضمحلال جائز نیست؛ إلّا نزد نفس حضرت أحد(جلّ جلاله) یعنی شخصِ ائمه اطهار(ع).

این مقام، که به ترک إنیّت و فنایِ در 『حقیقت حضرت أحد(جلّ جلاله)』 یعنی حضراتِ 《الْوَحْدَانِيَّةُ الْکبْرَیٰ‏؛ 📚بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏۲۵،ص۱۷۲》 ائمۀ اطهار(ع) رقم می‌خورد؛ مقام ◣『النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ』◥ است که در رفعت و رجعتِ جلالی، ◣『راضِيَةً مَرْضِيَّةً』◥ است (📖 آیات۲۷و۲۸فجر).

🔳#مقعد_صدق』؛ مکانت درکِ وحدانیّت کُبراست.


🌙ماه‌های قمری، جلوات ائمۀ اطهار(ع) هستند که قرآن می‌فرماید:

💎『إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنا عَشَرَ شَهْراً في كِتابِ اللَّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ مِنْها أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّم...』💎
همانا تعداد ماه‌ها نزد خدا، آن روزى كه آسمان‌ها و زمين را بيافريد، در كتاب الهى، دوازده ماه بود، كه از آنها چهار ماه حرام است. [و] آيين درست همين است ...
(سورۀ توبه آیۀ ۳۶)

📗در احادیث، تأویلِ این آیۀ شریفه آمده است که منظور از ۱۲ ماه، حضراتِ دوازده امام (علیهم السلام) هستند و آن #چهار_ماه_حرام ، چهار امامی هستند که نام مبارکشان «#علی» است و از این رو، این چهار ماه، حرمت داشته و ماهِ حرام هستند (📚تفسیر روایی برهان، ج۲، ص۷۷۴).

☀️⁩ میلاد حضرت امام علی بن موسی الرضا علیهما السلام، در یازدهمین روز ماهِ #ذی_القعده متجلّی شده است و این ماه شریف که ماهِ قعودِ نفوس است، در تمام مراتب، شرافت از حضرتشان دارد که وصفی از ایشان چنین است که:

❀«#رضا»؛ شخصِ اطلاق و لاتعیّنیِ نفس و ذات باریتعالی است (عوالِم از ذات و نفسِ اقدس الهی انشاء شده است).
🔻 ( و پیش از این در مقالات مختلفی در #کانال_اللطائف_الإلهیة و نیز در #اینستاگرام شرحِ آن گذشت.
مثلاً ر.ک : 👈🏻 https://t.me/ehsannil2/581)
و توضیح داده شد که در دعای عرفه آمده است:

▼"إِلَهِي!
👈🏻 تقَدَّسَ رِضَاكَ أَنْ تَكُونَ لَهُ عِلَّةٌ مِنْكَ
فَكَيْفَ يَكُونُ لَهُ عِلَّةٌ مِنِّي
"▲
خداوندا!
#رضای_تو پاک‌تر از آن است که [حتّی] علّتی از «خود تو» برای آن وجود داشته باشد،
پس کجا رسد که علّتی از من برای آن باشد؟
(📚 إقبال الأعمال- ط - القديمة، ج‏۱، ص۳۴۹)🔺

🔰«رضا»(ع)؛ شخصِ «#اطلاق» و #صفت_علیاء بوده که هویّت ذات و نفس اقدس الهی است. اسمی که مسمّای «قدّوس» به او (ع)، مسمّاست، چنان که پیامبر اکرم(ص) در دعا می‌فرمایند:

🔻«أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذِي مَلَأْتَ بِهِ قُدْسَكَ بِعَظِيمِ التَّقْدِيسِ يَا قُدُّوسُ🔺
از تو می‌خواهم به اسم تو که به آن قدس خود را به بزرگی تقدیس، پُر نمودی، یا قدّوس!

📚البلد الأمين و الدرع الحصين،ص۴۱



︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻
◾️
.

🔰 تکیه‌گاه خدا

◦•●اا✾•🍃عـﷻــلے🍃•✾اا●•◦

🖊️🦋 احسان الله نیلفروش زاده
https://www.instagram.com/p/CLtgMx0J3-O/?igshid=MzRlODBiNWFlZA==


🔆در اشتقاقات نوری، مشتق و مشتقٌ مِنه، جلواتِ یک حقیقت هستند. امّا بین مشتق و مشتقٌ مِنه، فرق نوری هست و مشتقٌ مِنه تقدّم حقّی بر مشتق دارد.
.
💠 در ادعیه، ده مرتبهٔ کمالِ مطلق و ذاتی باریتعالی و ده مرتبۀ اشتقاقاتِ نوری که تجلیّاتِ ذات به ذات حق‌متعال است، این چنین توسّط آل الله؏ «انشاء» شده است:
°࿔
🔻➊『أسألك بعظمتك التي شققتها من كبريائك
([خدایا] از تو می‌خواهم به عظمتت که از کبریایی‌ات مشتق شده)
➋و أسألك بكبريائك التي أشققتها من كينونتك
➌و أسألك بكينونتك التي اشتققتها من جودك
➍و أَسألك بجودك الذي شققته من عزّك
➎و أسألك بعزّك الذي شققته من كرمك
➏و أَسألك بكرمك الذي شققته من رحمتك
➐و أسألك برحمتك التي شققتها من رأفتك
➑و أسألك برأفتك التي أشققتها من حلمك
➒و أَسألك بحلمك الذي شققته من لطفك
➓و أسألك بلطفك الذي شققته
👈🏻 من «قُدْرَتِك»
🔺
(و از تو به لطفت که از قدرتت مشتق شده می‌خواهم…)

📚مصباح المتهجد،ج‏۱ص۳۰۶

࿓࿔࿔🍇

⏎ تمام مراتبِ عاشرۀ کمال ذاتی و اطلاقیِ باریتعالی،به☜🔷«الذي شققته من "قدرتك"»🔷 منتهی می‌شود و این در حالی است که حضرت #مبدأ_الوجود، #نفس_الله_تعالی ، #خاصة_الله، #خالصة الله، #صفوة_الله، مولی امیرالمؤمنین علی(ع) به قولِ مطلق می‌فرمایند:
.
✿『أنا قدرة الله عزّوجل‏ّ』✿
من قدرت مطلقهٔ خداوند عزّوجلّ هستم.

📚بحار الأنوار،ج‏۲۶ص۶

♡••࿐

🔰 راوی از حضرت امام رضا(علیه السلام) سؤال می‌کند:

🔷«أخبرني عن ربّك؛
متى كان و كيف كان
👈🏻 و على أيّ شي‏ء كان اعتماده؟»🔷

در مورد پروردگارت به من بگو؛
از كِى بوده و چگونه بوده
👈🏻 و تكيه‏اش بر چيست؟

حضرت(ع) می‌فرمایند:

🔻«إنّ الله تبارك و تعالى أيّن الأين بلا أينٍ و كيّف الكيف بلا كيفٍ
*👈🏻و كان اعتماده على 👈🏻 قُدرَتِهِ
»🔺

خداى تبارک و تعالى بدون مکان؛ مكان را مكان كرد، بدون کیفیت؛ کیفیت را کیفیّت ساخت،
👈🏻 و تکیهٔ باریتعالی بر قدرتش(ع) است.

📚الكافي،ج‏۱،ص۸۸


⏎◉در حالیکه خداوند «القائم بنفسه» است و قدرت عین ذات اوست؛
حضرت مولی امیرالمؤمنین(ع)
«#نفس_الله_تعالی» و «#قدرة_الله_عزّوجل‏ّ» بوده و
👈🏻 تکیهٔ مطلق باریتعالی می‌باشند.


🔆◮نوش جانِ «سلّمنا»گوی این معرفتِ خاصّ الخاصّ.



🍃علی جانم!
ساقیا تا که سر زلف تو را شانه زدند
«دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند»
بین هر حلقۀ مو، حلقۀ مستان تو اند
این جماعت همه الله‌پرستان تو اند

༺•اا✿🍃عـﷻــلے🍃✿اا•༻


🖊️🦋#احسان_الله_نیلفروش_زاده


─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─     
🆔 @ehsannil   ✍🏻
↗️ t.me/ehsannil3 ➣  کانال معرفة الحقّ
↗️ t.me/ehsannil2 ➣  کانال اللطائف الإلهیّة
↗️ instagram.com/ehsan_nil  🦋
‎‌‌‌‌‌‎─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─

🍃
.
◼️

سلسلۀ هستی که همه، آیاتِ الهی است؛ انشاء و بسطی از نقطۀ حقیقت است. پس حضرتِ "رحمةً للعالمین"، رسولِ مطلقۀ خداوند (صلّی الله علیه و آله و سلّم)، که به "رحمت بودن خویش" راسِم عوالم و خالقِ بی‌بدیلِ موجوداتند، می‌فرمایند:

🔽"ظَهَر الموجودات مِن باء بسم الله الرّحمن الرّحیم"🔼
موجودات از باء "بسم الله الرحمن الرحیم" ظاهر شدند.
(📚بحرالمعارف، ط ۱/ ۴۵۶ )

که قرآن می‌فرماید:

💎﴿أَوَلَمْ يَرَوْا إلي‏ ما خَلَقَ اللهُ مِنْ شَيْ‏ءٍ يَتَفَيَّؤُا ظِلالُهُ عَنِ الْيَمينِ وَ الشَّمائِلِ سُجَّداً لله وَ هُمْ داخِرُونَ ...﴾💎
✾ آیا نظر نگشودند بر آنچه که خداوند از شیء واحدی (#نفس_واحده - باء "بسم الله الرحمن الرحیم") آفریده، آنسان که سایه‌هایش از یمین و جوانبِ شِمال‌ باز می‌گردند(يَتَفَيَّؤُا از «فَیء» به معنای سایه در هنگام بازگشت است)، در حالی که متواضعانه و بی‌خویش برای خدا به سجده‌ی فنا اندرند؟
(سوره‌ی نحل، ۴۸)

🔆 اسم اعظم؛ ۷۳ حرف دارد. و قلبِ اسم اعظم، اسم مستأثره است که در سخن پنجم مقالات «یوم الطفوف» شرحی و لطیفه‌ای از آن بیان شد.
(رجوع شود به 👈 https://t.me/ehsannil2/259)

و اشاره شد که هفتاد و دو یارِ بی‌نظیر و بی‌بدیلِ حضرت سیّد الشهدا(ع)؛ هفتاد و دو حرفِ اسمِ اعظم هستند که در پِی و اثرِ اسم مستأثره‌اند (یعنی حضرت سیّد الشهدا -ع-).
و این بزرگواران، جنودِ عقلی هستند که فِتراک و عِقال و محکمیِ هَستی و عالم موجودات می‌باشند و کتیبۀ عوالِم و کتابِ کائنات؛ جلوه‌ای از جلواتِ "فاتحة الکتاب" بودنِ ایشان است.

در تأویلِ "#بسم_الله_الرحمن_الرحیم" در احادیث آمده است:

🔻"الْبَاءُ بَهَاءُ اللَّهِ وَ السِّينُ سَنَاءُ اللَّهِ وَ المیم مُلْكُ اللَّهِ
وَ اللَّهُ إِلَهُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ
وَ الرَّحْمَنُ لِجَمِيعِ الْعَالَمِ
وَ الرَّحِيمُ بِالْمُؤْمِنِينَ خَاصَّةً."🔺
باء؛ روشنىِ خدا و سين؛ رفعت خداست و ميم؛ سلطنت خداست
و اللَّه معبود هر چيزيست،
و رحمان به تمام خلقش است،
و رحيم به مؤمنين می‌باشد.

(📚الكافي، ط - الإسلامية، ج‏۱، ص۱۱۴)

👈 در بین این هفتاد و سه حرفِ اسم اعظم: حضرت سیّد الشهدا(ع) به همراه ۱۸ تن از بنی هاشم؛ نوزده حرفِ "بسم الله الرحمن الرحیم" هستند. که فاتحة الکتاب؛ بسط و انشائی از حقیقتِ وجودیِ ایشان است.

✳️ تذکّر : #بنی_هاشم؛ را در این حدیثِ شریف بیابید که:
🔻"الْمُؤْمِنُ هَاشِمِيٌّ ؛ لأَنَّهُ هَشَمَ الضَّلَالَ وَ الْكُفْرَ وَ النِّفَاقَ"🔺
مؤمن هاشمى است زيرا وى گمراهى و كفر و نفاق (یعنی؛عالَم ابعاد-کثرات- در اصل؛ اولی و دوّمی و سوّمیِ ملعون) را از هم قطع مى‏‌كند.
(📚 الإختصاص، ص: ۱۴۳)



❣️ رأسِ مطهّرِ مظلومِ هستی، حضرتِ وتر الله الموتور(ع) بر سَریرِ نِی قرار گرفت.
(لعنت ازلی و ابدی خدا بر دشمنان حضرت)
اشاره‌ای از ولیّ خدا و آنچه به او منسوب است؛ حقائق هستی و بلکه حقیقت و سرّ حضرتِ الله تعالی است (🔻السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا «سِرَّ اللَّه»🔺 /📚 بحار الأنوار، ج‏۹۹، ص۲۰). بنابراین دل دهیم؛

🔲 نی؛ همان "نه" است که به صورتِ این نباتِ توخالی، جلوه کرده است و چون، خالیِ از انیّت است؛ قلمی شد تا در دستِ کاتبانِ صاحب اندیشه قرار بگیرد تا خویشتن را به کتابت، جاری سازند.
از حقیقتِ نفیِ اطلاقی است که "قلمِ" حقّ بر "لوح"، نگارندۀ کائنات گشت:

💎﴿ن وَ الْقَلَمِ وَ ما يَسْطُرُون‏﴾💎
(قلم، ۱)

پس "نی"؛ نفیِ مطلقه است. و به «تو خالی بودن»؛ مرآت الفِ "الله" است. "الله"ی که جامع الجوامع است. الفِ قامتِ او، آغازِ رسم عوالم و اوّلِ حقیقیِ هر شیئی است (🔸أوَّلُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ آخِرُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ🔸 / 📚 إقبال الأعمال، ط-القديمة، ج‏۱، ص۴۲۸).

👈🏻❣️ رأسِ مطهّرِ حضرتِ وتر الله الموتور (روحی فداه) ؛ نقطۀ حقیقت و سرِّ الله تعالی است که بر سَریرِ نفیِ مطلقه ("لا هو"، "كَمَالُ الْإِخْلَاصِ لَهُ نَفْيُ‏ الصِّفَاتِ‏ عَنْه")؛ منزل به منزل در چلۀ بیقراری، عالَمِ "اسم اللّهی" را به مظلومیّت خویش (نفی و جلالِ خویش) و به تلاوتِ قرآن(اثبات و جمالِ خویش) ترسیم می‌نماید.
و در پِی او، و به عینِ شخصیِ او؛ هجده نفر از بنی هاشم، هریک حروفی از حروفِ "بسم الله الرحمن الرحیم" بوده که فاتحة الکتاب را رقم می‌زنند. و یارانِ دیگر، در پیِ ایشان؛ فتحِ کتاب الله هستند و نقطۀ گشایش هستی.


از نقطۀ وحدانیِ باء "بسم الله الرحمن الرحیم"؛ هرچه در عالَم کثرتِ اسماء پیش رویم؛ مظلومیّت ولیّ خدا (ع) بیشتر نمایان می‌گردد.
به حولِ و قوّۀ حضرتشان؛ شرح بیشتری از این حقیقت در مقالۀ بعدی ارائه می‌شود.




ألا لعنة الله علی القوم الظالمین.






#یوم_الطفوف_سخن_دوازدهم
🖊🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده 🏴



──═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═──
🆔 @ehsannil ✍🏻
↗️ t.me/ehsannil3 ➣ کانال معرفة الحقّ
↗️ t.me/ehsannil2 ➣ کانال اللطائف الإلهیّة
↗️ instagram.com/ehsan_nil 🦋
‎‌‌‌‌‌‎──═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═──
.
🔅
🔰 الغرض ؛

ز «احمد» تا «احـــد» یک میم فرق است
جهانی اندر این یک مــیـم غرق است

این شاه‌ْبِیت، شاهانهْ بَیتِ سرِّ الهی است که مرحوم شیخ محمود شبستری از کتیبۀ گلستانِ وجود، پرده برداشته و رازِ حقیقت را، در کتاب " #گلشن_راز " خویش به رقصِ کلمات، سروده.

به برکتِ میلادِ
اصل الوجود و عین الشاهد و المشهود، اوّل الاَوائل و اَدَلّ الدلائل، مبدأ الانوار الازلی و منتهی العروج الکمالی، غایة الغایات و المتعیّن بالنَشآت، المثل الأعلی الإلهی، و غایة الاشیاء کما هي، اصل العابد و المعبود، قلب الساجد و المسجود، اجوَد المُستَمطِرین و اَطهَرالمُطهّرین، اشرف المکرمین و رحمةً للعالمین، المُبَرقَعِ بالِعماء و الحاشر یوم الجزاء، حبیب الله تعالیٰ ، ابا القاسم محمَّدٍ المصطفی، صلوات الله و سلامه علیه و علی آله و سلّم ،
چند کلمه‌ای به گدایی معرفتِ این بِیت، بر آستانۀ ملوکانۀ حضرتشان(ص) ، به التجاء می‌نشینیم.


°•○●°•🍃🌸🍃•°●○•°

💠 اوّلاً ؛ "فرق"ِ بین احمد و احد، فرقِ نوری عالم وحدت است و نه فرقِ ظلمتی عالم کثرت.
که فرقِ نوری از شدّت وحدتِ نوری است که احمد همان احد است که به اشاره آمده، و شدّت حضور اوست.

💠 ثانیاً ؛ عدد ابجد حرف میم (م)، ۴۰ است.
چهل ، عدد کامل است. و کامل بودنِ آن، همان «خَیر» بودن است.
خَیر و اصالتِ خَیر، حضرات آل الله(ع) هستند (◣『 نحن اصل کلّ خیر』◥ / 📚 الکافی ج۸، ص: ۲۴۲).


🔘 کامل بودن، آن وجودِ مطلق است که شیئیت اشیاء است و همۀ اشیاء به او، حیثیتِ "بودن" و "موجود شدن" یافتند که او 🔻『 مَبْدَأُ الْوُجُود』🔺 است (📚بحار الأنوار، ج‏۲۵، ص۱۷۴).


🍃 چهل ابتدائاً اینطور به نظر می‌رسد که به حسب غیر خودش و قبل خودش، چهل محسوب شده. به این معنا که ۳۹ را در نظر می‌گیریم و بعد وارد چهل می‌شویم.
این کمال، از نقص است و حقیقتاً چهلی نیست که گفته می‌شود «کامل» است. بلکه کامل بودن مِن حیث غیرِهِ نیست، بلکه «غیری» اصلاً نیست. کامل بودن چهل، ظهورِ نفسِ کمال است که نفسِ کمال، خودش کامل است و اکمل است.


💠 ثالثاً ؛ دایره، ظهورِ حرکت استداره‌ای و خود بر خود است و آن حرکتِ توحیدیِ کمال بر کمال می‌باشد. که چون تنزیل یافت، الف را اقامه می‌کند.

💫 شکل «م» را در نظر بگیرید!
«م» متشکل از یک دایره و یک خط در نزول است :

⃝ ➣●•°●○•° 《 دایره 》 •°●○•°•
دایره، ظهورِ کمالِ مطلق و مطلقِ کمال است و آن جلوه‌ای از «حقیقت»ِ محمدیّۀ حضرت رسول اکرم(ص) است.

آن دایرۀ لا إشاره همان «ه»یِ «هـــو» است که حضرت امام محمد باقر (ع) در تفسیر «هو»ی «قل هو الله احد» می‌فرمایند🔻『 الهاء تثبیت للثابت』🔺(📚 التوحيد للصدوق، ص۸۸) که این ثابت، از ثبوت خود بر خودِ ذات است که آنرا به «حقّ» می‌شناسیم که به گِرد خویش در دَوَران حقیقی است (#حرکت_استداره‌ای - #حرکت_ملئی - #نفس_حرکت) و حقیقتِ دوُران و عوالِم وجود است.
او، نفسِ حرکت است و خود به خود، مشغولِ خود است. که آن "خود"، مولی الموالی و امیرالمومنین علی علیه السلام می‌باشند که ؛

🌕〖 عَلِيٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِيٍّ وَ الْحَقُّ يَدُورُ حَيْثُ مَا دَارَ عَلِي〗🌕
علی (ع) با حقّ است و حقّ با علی (ع) است و حقّ هر جا که علی بگردد، میگردد.

(📚مناقب آل أبي طالب ؏،
لابن شهرآشوب، ج۳، ص: ۶۲)

🔅
.

༺•✿ چند کلمه در مورد نَفْس ✿•༻

🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸
🖊🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/210
┅─┅─═✾🌀✾═─┅─┅


🌿 نفس، به معنایِ "خود"، شخص حقیقی عالم بوده که حقیقتِ بسیطه است.
و آن، نفس کلیّه الاهیه است.

نفس الله تعالی》، حضرات آل الله علیهم السلام می‌باشند که در زیارت حضرت مولی امیرالمؤمنین علی علیه السلام (معروف به زیارت صفوان جمّال) اینچنین سلام به حضرت مولی (ع) می‌دهیم:

☀️السَّلَامُ عَلَى نَفْسِ‏ اللَّهِ‏ تَعَالَى☀️

(📚 بحار الأنوار، ط -بيروت، ج‏97، ص: 331)


نفس الله تعالی، واحدِ حقیقی است (#نفس_واحدة) و نفوسِ عالَم، مُنشَأ از آنند، که قرآن کریم می‌فرماید 🔻وَ هُوَ الَّذي «أَنْشَأَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَة»🔺(سورۀ انعام، آیۀ 98).

عالَم، جلواتِ نفس واحده، یعنی تجلیّاتِ وجه الله است 🔹فَأَيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ الله🔹(پس به هر سو رو كنيد، همان جا وجه خداست / سورۀ بقره، آیۀ 115‏).
که حضرات آل الله (ع) فرمودند🔅 نحن وجه الله🔅 (📚 بصائر الدرجات، ج 1، ص61).


🍃 نفس کلیّۀ الالٰهیّه که به فرمایشِ حضرت مولی (علیه السلام) 🔻جوهرة بسيطة🔺است (الكلمات المكنونة- چاپ قديم، ص: 76)، به بساطتِ خویش، شخصِ حقیقی عالم است. و هر موجودی، [به نحوِ «انشاء» (【و هو الذّي «أنشأكم مِن نفسٍ واحدة»🔺؛انعام،98)] از «بود» (ذات)، تا «نمود» (صفات و افعال و آثار)، تجلّیِ نفس واحدۀ الهی است.

بنابراین؛
معرفة النفس، [به #عین_شخصی]، معرفة الربّ است.
و از حقیقتِ حضرتِ احد (جلّ جلاله)، که "الله صمد" و "لم یلد و لم یولد"؛ معرفة النفس، معرفت به تمام اشیاء عالم است.

💢 پس در این خصوص چند حدیث بخوانیم:

🔺مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَــقَـــدْ عَرَفَ رَبَّه‏
کسی که نفسَش را بشناسد، قطعاً (بدون طفره و فاصله) ربّ خود را شناخته است.
(📚تصنيف غرر الحكم، ص: 232)


🔺أَعْرَفُكُمْ بِنَفْسِهِ أَعْرَفُكُمْ بِرَبِّه‏
با معرفت‌ترین شما به نفسَش، با معرفت‌ترین شما به رَبَّش است.
(📚جامع الأخبار، للشعيري، ص: 4)

چون نفس، شخصِ حقیقی عالم است و شخصِ حقیقی عالَم، وجود مطلق است. پس معرفتِ به آن، معرفت مطلق است. زیرا چیزی بیرون از شخصِ حقیقی عالَم نیست. و از این رو معرفت او، همۀ معارف و علوم است که فرمودند:

🔺مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدِ انْتَهَى إِلَى غَايَةِ كُلِّ مَعْرِفَةٍ وَ عِلْم
هر كه نفس خود را بشناسد، پس به تحقيق به نهايتِ هر معرفتى و علمى‏ رسیده است.
(📚تصنيف غرر الحكم، ص: 232)

🔰 که حضرت مولی (ع) می‌فرمایند:

☀️ «أتزعم إنّکَ جِرمٌ صغیر ، و فیکَ انطوی العالَم الاکبر»
آیا [ای انسان] گمان کرده‌ای که تو یک جسم کوچک هستی؟! در حالی که عالم اکبر در تو پیچیده شده است.
(📚الوافي، ج2، ص: 319)


⇦ پس هیچ فاصله و طفره‌ای نیست.
معرفة النفس، همۀ معارف و علوم است. و همۀ معارف و علوم، تحتِ آن، و به آن تداوم دارد.

🔺مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَهُوَ لِغَيْرِهِ أَعْرَفُ
کسی که نفسَش را شناخت، پس به غیر آن، آشناتر است.
(📚 تصنيف غرر الحكم، ص: 233)

و فقدان این معرفت، تمامِ جهالت است که فرمودند:

🔺أَعْظَمُ الْجَهْلِ جَهْلُ الْإِنْسَانِ أَمْرَ نَفْسِه‏
بزرگ‌ترين جهل، جهل انسان در امر نفس اوست.
(📚تصنيف غرر الحكم، ص: 233)

و نیز :
🔺لَا تَجْهَلْ نَفْسَكَ فَإِنَّ الْجَاهِلَ مَعْرِفَةَ نَفْسِهِ جَاهِلٌ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ
نسبت به نفس خود جاهل مباش. زیرا جاهل به شناخت نفس، جاهل به تمام اشیاء است.
(📚 تصنيف غرر الحكم، ص: 233)


در نتیجه معرفة النفس، کفایتِ در معرفت است که فرمودند:

🔺كَفَى بِالْمَرْءِ مَعْرِفَةً أَنْ يَعْرِفَ نَفْسَهُ
انسان را از معرفت همین بس که نفسَش را بشناسد.
(📚 تصنيف غرر الحكم، ص: 232)



︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
↗️ t.me/ehsannil2 ➣  کانال اللطائف الإلهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

  ༺•֎👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻֎•༻

🔹
.

༺•✿قیاس نفس و روح در عالم نور ✿•༻


🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸
🖊🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/222
┅─┅─═✾🌀✾═─┅─┅


به لطف خدا روزی شد تا در دو مقالۀ قبلی در مورد #نفس و #روح چند کلمه صحبت شود.
در این بیان، مختصراً و به اشاره، قیاسی بین نفس و روح مطرح می‌شود. البته قیاس و تحلیلی طبق معیارات عالم نور!



🔰حضرت امام جعفر صادق علیه السلام می‌فرمایند:

🔻مَا مِنْ أَحَدٍ يَنَامُ إِلَّا عَرَجَتْ نَفْسُهُ إِلَى السَّمَاءِ وَ بَقِيَتْ رُوحُهُ فِي بَدَنِهِ وَ صَارَ بَيْنَهُمَا سَبَبٌ كَشُعَاعِ الشَّمْسِ ...〗🔺
هیچکس نیست الا اینکه وقتی می‌خوابد نفــْـسَش بسوی آسمان عروج می‌کند و روحش در بدنش باقی می‌ماند. و بین این دو (نفس و روح) پیوستگی مانند پرتوی خورشید است...

(📚 بحار الأنوار، ط - بيروت، ج‏۵۸، ص۲۷)

🔰از طرفی در حدیثی دیگر حضرت امام موسی کاظم علیه السلام می‌فرمایند:

🔻 إِنَّ الْمَرْءَ إِذَا نَامَ فَإِنَّ رُوحَ الْحَيَوَانِ بَاقِيَةٌ فِي الْبَدَنِ وَ الَّذِي يَخْرُجُ مِنْهُ رُوحُ الْعَقْل‏🔺
همانا انسان وقتی می‌خوابد، روح حیوانی در بدن باقیست و آنکه از او خارج می‌شود روح العقل است.

(📚 بحار الأنوار،ط - بيروت، ج‏۵۸، ص۴۳)

♻️ »» با جمع بندی دو حدیث مذکور و احادیث مربوط به نفس و روح این نتیجه بدست می‌آید که نفس و روح را بایستی از عالم نور و وحدت تا عالم ظلمت و کثرت ببینیم. و در نتیجه در عالَم عالی؛
نفس با #روح_القدس و #روح_الایمان (که مجموعاً با عنوانِ 《#روح_العقل》 در احادیث از آنها یاد می‌شود)، در وحدتِ نوری است.
❖ و در #روح_البدن و #روح_القوة و #روح_الشهوة در تمایز و کثرت نوری است.


🔰 این تبیین اگر صحیح انجام گرفت، این حدیث شریف برای تحکیم این بیان روشنگر است که الصادق عن الله امام جعفر صادق علیه السلام می‌فرمایند:

🔻إِنَّ الْمُؤْمِنَ إِذَا نَامَ خَرَجَتْ مِنْ رُوحِهِ حَرَكَةٌ «مَمْدُودَةٌ» صَاعِدَةٌ إِلَى السَّمَاء🔺
همانا مؤمن (یعنی کسی که #روح_الایمان را نیز دارد) هنگامی که می‌خوابد از روحش حرکتی ممدود و کشیده و در حال صعود به سمتِ آسمان خارج می‌شود.

(📚 بحار الأنوار، ط - بيروت، ج‏۵۸، ص۳۲)


🍃 ممدود بودن حرکت روح، یکپارچگی روح است.
♻️ و با جمع بندی احادیث قبل باز این معنا محقّق می‌گردد که نفس و روح در وحدت نوری هستند و راه معرفت به ایشان #معرفة_بالنورانیة است. و مطلق علی الاطلاق بودنِ آن باید لحاظ گردد.

(برای شرح اطلاق و مطلق علی الاطلاق رجوع بفرمائید به 👈🏻 https://telegram.me/ehsannil3/291)

با لحاظ اطلاقِ حقیقی، نفس و روح که در مقام وحدت، یک حقیقت هستند، در مقام فرق نوری چنین‌اند:

👈 نفس در تفوّق بر روح است و روح در اضافۀ به نفس.

🔲 چنانچه «خودیّت و انیّت» مؤمن همان نفس اوست که نقطۀ اشاره به اوست (بدون بیانِ اضافه). امّا برای روح مؤمن، "روح المؤمن" تعبیر شده است. بنابراین در عالم نور و فرق نوری بدانیم که سلطانِ روح، نفس است. و روح در اضافۀ به نفس است.

🔰حضرت مولی امیرالمؤمنین علی علیه السلام می‌فرمایند:

🔻إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى خَلَقَ «الرُّوحَ» وَ جَعَلَ لَهَا سُلْطَاناً
👈 فسُلْطَانُهَا «النَّفْس‏»
فَإِذَا نَامَ الْعَبْدُ خَرَجَ الرُّوحُ وَ بَقِيَ سُلْطَانُه‏
🔺

خدا روح را آفريد و سلطانى بر او گماشت
سلطانِ روح، نفس است‏.
و چون بنده‏‌اى بخوابد روحش خارج شده و سلطانش بماند.

(📚 بحار الأنوار، ط - بيروت، ج‏۵۸، ص۴۱)


🔰 قرآن می‌فرماید:

💎【وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها💎
و سوگند به نفْس آدمى و آنكه او را سامان داد.

(سورۀ شمس، آیۀ ۷)

⇐ پس ابتدائاً "سَوَّاها" صورت گرفت. یعنی نفْس به اشاره آمد که سوای از غیر خود شد. و از حقیقتِ «خود» بودنِ نفس، قید و اشاره آمد. که بتوانیم بگوییم "مَن"، بگوییم" تو" و مانند آن.
و آنگاه روح که خلق خداست، در او دمیده شد و در این هنگام سزاوار سجده گشت که قرآن می‌فرماید:

💎فَإِذَا سَوَّيْتُـــهُ
وَ نَفَخْتُ فِيــــهِ مِن «رُّوحِى»
فَقَعُواْ لَهُ سَاجِدِينَ
💎
پس وقتى آن را پرداختم
و از روح خود در آن دميدم
براى او به سجده در افتيد.

(سورۀ حجر، آیۀ ۲۹)

︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
↗️ t.me/ehsannil2 ➣  کانال اللطائف الإلهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

  ༺•֎👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻֎•༻
🌱
.

༺•✿تطبیق شخصیِ حالات و مراتبِ نفس و روح✿•༻


🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸
🖊🦋احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/226
┅─┅─═✾🌀✾═─┅─┅

🌱 در مورد نفس و روح و قیاسِ آنها در حدّ و بضاعت این فضا، مطالبی ارائه شد.

💠 روح و نفس یک حقیقت بسیطه است. و همانطور که در حدیث است 🔻«الرُّوحُ وَاحِدَةٌ» وَ الصُّوَرُ شَتَّى🔺 (روح، واحد است و صورتهاست که مختلف و متفاوت است/ بحار الأنوار، ج‏۹۴، ص۶)، نفس در همان وحدت است (【نَفْسٍ واحِدَة】 / سورۀ انعام، آیۀ ۹۸) و نفس واحده، حالات مختلفی از خود بروز می‌دهد. که غالباً به اشتباه اینطور برداشت می‌شود که وجود آدمی دارای نفوس متعدّده است. در حالیکه تمام تقسیم بندیهایِ نفس، حالات، مراتب، و ظهورات #نفس_واحدة می‌باشد و «واحده بودن»، صفتِ حقیقیِ «نفس» است و از آن ساقط نمی‌گردد.
بنابراین تطبیق‌هایی که بیان میشود، تطبیقِ شخصِ حقیقی است. یعنی مطلب در مورد شخصِ نفس و روح است که حقیقتی یگانه و مطلقه می‌باشند که نه در حدّ وحدت می‌مانند و نه در دوئیت صِرفند. بلکه مطلق علی الاطلاق هستند.
از این رو تطبیقِ دو چیز با هم مطرح نیست. بلکه #عینیت_شخصی و یا به عبارتی #تطبیق_شخصی است.



°•❃🌱❃•°



🔲 ▼ طبق آیات قرآن مجید و روایات حضرات معصومین علیهم السلام؛ حالات و مراتب ظهورِ نفس بطور کلّی و بقول مجمل چنین است
(#مراتب_ظهور_نفس ، #جلوات_نفس ، #حالات_نفس) :

🔺نفس مُسوَّله ⇦ تسویل کردن یکی از کارهای نفس است. یعنی کارهای ناشایست را می‌آراید تا زیبا جلوه کند (【وَ كَذلِكَ سَوَّلَتْ لي‏ نَفْسي‌‏】 / سورۀ ۲۰، آیۀ ۹۶ - 【أَ فَمَنْ كانَ عَلى‏ بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ كَمَنْ «زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِه»ِ وَ اتَّبَعُوا أَهْواءَهُم‌‌‏】 / سورۀ ۴۷، آیۀ ۱۴)


••●🔽●••
🔔 توجّه :
در بعضی از تقسیم بندیها برای حالات نفس، نفس مسوّله را ذکر نمی‌کنند. و صرفاً آنرا فعلی از نفس می‌دانند. در حالیکه #تسویل ، به سامریِ ملعون منسوب است که آن ملعون، شرّی از شرورِ ابا الشرور، منافقِ ازل و ابد، یعنی عمر ملعون می‌باشد (لعنة الله علیه). و شرارت این ملعون مافوقِ فعل است.

پس برای عارف، شناخت این مرتبه، خطیر و حسّاس است. و تمام جلوه‌گریهای «منافقانۀ» هوایِ نفس، در این جوُلان است که قرآن می‌فرماید:

💎الَّذينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ «هُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعاً»💎
كسانى هستند كه سعيشان در زندگى دنيا هدر رفته و با اين حال مى‏‌پندارند كه كار نيک انجام مى‌‏دهند!
(سورۀ کهف، آیۀ ۱۰۴)

دائماً پناه بر خدا می‌بریم.
••●🔼●••


🔺 نفس امّاره ⇦ حالتِ امرکُنندگی نفس است به امور (【إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ】 / سورۀ ۱۲، آیۀ ۵۳).

🔺 نفس لَوّامه ⇦ حالت ملامتگری نفس است از کارهای نامطلوب (【وَ لا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَة】 /سورۀ قیامت، آیۀ ۲).

🔺 نفس مُلهــِمه ⇦ الهام کنندگی نفس است (【فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها】/ سورۀ شمس، آیۀ 8 )

🔺 نفس مطمئنه ⇦ اگر هوای نفس خاموش شود و نفس، موت را بچشد و به حقیقتِ خویش که نقطۀ امن و اطمینانِ "نفس الله تعالی" (که همانا واحدیّت نفس واحدة است)، برسد، به آن «مطمئنه» می‌گویند که قرآن می‌فرماید:

💎يَأَيَّتهَُا النَّفْسُ الْمُطْمَئنَّةُ
ارْجِعِى إِلىَ‏ رَبِّكِ رَاضِيَةً مَّرْضِيَّةً
فَادْخُلىِ فىِ عِبَادِى
وَ ادْخُلىِ جَنَّتىِ
💎

(سورۀ فجر، آیات ۲۷ تا ۳۰)


🔲 تقسیم‌بندی فوق بر اساس حالاتی است که نفس از خود ظاهر میکند. به عبارتی «#ظهورات_نفس» است.



︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
↗️ t.me/ehsannil2 ➣  کانال اللطائف الإلهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

  ༺•֎👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻֎•༻
🌱
🌱

💢 امّا #مراتب_وجودی_نفس بر طبق احادیث آل الله علیهم السلام بصورتِ زیر است:

🔺➀❖ نَامـِيَــةٌ نَبَــــاتِـيَّــــةٌ ➣●•
🔺➁❖ حِسِّــيَّــةٌ حَـيْــوَانِــيَّـةٌ ➣●•
🔺➂❖ نَاطِــقَــةٌ قُــدْسِــيَّـــة ➣●•
🔺➃❖ إِلهِــيَّةٌ كُلِّــيَّةٌ مَلَكُــوتِيَّةٌ ➣●•

(📚 الكلمات المكنونة، چاپ قديم، ص: ۷۶ و ۷۷)

⚠️ توجّه : حدیث فوق، مفصّل است و آنقدری از آن که در مجالِ این بیان است، اشاره می‌شود.

تقسیم‌بندی اوّل و دوّم، دو مطلب جداگانه نیست. اوّلی، حالات نفس است، و دوّمی مراتب آن. که حالت و مراتبِ یک حقیقت است که در تطبیقِ شخصی قرار دارد.

در این مقاله به تطبیق شخصیِ دو تقسیم‌بندی فوق در مورد نفوس و ارتباط آن با مراتب روح اشاره می‌شود:

🔺➀❖ #نفس_نامیه_نباتیه •●•

آغازِ ظهورِ نفْس، نفسِ نامیه نباتیه است.
فعلِ این مرتبه از نفس طبقِ احادیث؛ "نمو و زیادة" است (📚 الكلمات المكنونة، چاپ قديم، ص۷۶).

بنابراین [به حسب ظاهر] ظهور اختیاری در آن نیست و فقط معیار و مَناطِ نُمُو (رشد) در آن دیده می‌شود.
(دقت بشود که «اختیار»، مطلق و بی‌حدّ است و در این مرتبهٔ نفس، ظاهراً اختیار را شاهد نیستیم ولی این حقیقت ساقط نشده است)

🚩 نفس نامیه نباتیه با روح البدن (که نام دیگر آن طبق احادیث "روح الحیاة" است) در تطبیق شخصی و ارتباط است که حیاتِ نمو و رشد، به این مرتبه از روح است.


تذکّر : غالباً، نفسِ نباتی را برای جامدات قائل نیستند چرا که اوّلاً جامدات را صاحب نُمُو نمی‌دانند و ثانیاً نمو را در حدّ و تعیّن «نمو» نظر می‌کنند. یعنی چون به حسبِ ظاهر، رشدِ محسوس در جامدات دیده نمی‌شود، جامدات را فاقد نفس نباتی قلمداد می‌کنند!

❀ امّا اوّلین سخن که بایستی بر آن دقت شود این است که نفس، در صمدیّت است. پس چیزی، بیرون از آن نیست.
جامدات هم، "شیء" هستند و صمدیّتِ نفس، آنها را هم گرفته است. بنابراین جامدات هم نمو مخصوص خود را دارند. امّا ممکن است در قوّۀ ابزاراتِ اندازه‌گیری کنونی نباشد و یا اصلاً در قوۀ ادراکات حسیّه نیاید. امّا همینکه «هستند» از میدانِ حداقل مرتبۀ نفس (یعنی نفس نباتی) خارج نبوده و 💎كُلٌّ أَتَوْهُ داخِرينَ💎 ( و جملگى خاضعانه به سوى او مى‌‏آيند/ سورۀ نمل، آیۀ ۸۷).

پس دقت بفرمائید که از کدام منظر بر این مهمّ اشاره شد.
از صمدیّت نفس، تا جامدات آمدیم و نه از جامدات، در تحلیلِ آنها باشیم.
پس اگر هم نفسِ نباتی را محسوساً شامل حال جامدات نمی‌دانیم، ولی در ادنیٰ مرتبۀ نفس قرار دارند و به هر صورت خارج از نفس واحدة چیزی نیست.
از این جهت به بیانی می‌گوییم مَناطِ نمو در جامدات هم هست. همینکه «هستند»، مطلقِ نمو، که «بودن» و کینونیّت است شامل حال جامدات هم است. مطلقِ نمو، کینونت است حتّی اگر هیچ ظهوری از نمو و رشد در آن به وضوح دیده نشود. ولی همینکه «هست»، مَناطِ نمو را دارد.


🔺➁❖ #نفس_حسیه_حیوانیه •●•

[طبق احادیث] قوای این مرتبه از نفس؛ حواس پنجگانه است ("سَمْعٌ وَ بَصَرٌ وَ شَمُّ وَ ذَوْقٌ وَ لَمْسٌ" / 📚 الكلمات المكنونة، چاپ قديم، ص۷۷).

و فعل این مرتبه از نفس طبق بیان احادیث؛ غضب و شهوت است ("غضب" را در بعضی از احادیث، "قوّة" هم بیان کردند).
🚩بنابراین "امّاره" بودن با آن تطبیق می‌کند.


#غضب ؛ مناطِ «دفع» را دارد.
#شهوت ؛ مَناطِ «جذب» را دارد.

( تذکّر : شهوت، مطلقِ «میل کردن» است - مثلِ میل به خواندنِ کتابی).

دقت شود که تمام افعال ظاهری، تحتِ مقام جذب یا دفع است و رقیقهٔ دفع یا جذب در آنهاست.
بنابراین قوّت (مطلقِ غضب) و شهوت در لطافتی از معنا باید دقت شود!

🚩 مرتبۀ نفس حسیه حیوانیه، با حالتِ مسوّله و امّاره بودنِ نفس، منطبق بوده و با روح الشهوة و روح القوة در تطبیق شخصی و ارتباط است. و سلطنتِ بر این دو روح دارد. ولی حیاتِ فعلی نفس حسیه حیوانیه، به این دو روح است.

امّاره بودن نسبت به شیء یا امر خارجی است. یعنی در دوئیت معنا می‌شود. غضب و شهوت نیز در قبالِ با موضوعِ خارجی معنا پیدا می‌کند.

نفسِ حسیّه حیوانیه، فعلِ شهوت خود را بوسیلۀ #روح_الشهوة محقّق می‌کند. یعنی نفس حسّیه حیوانیه، به سلطنتی که به روح دارد، به او امر می‌کند که میل کند.

بنابراین فعلِ شهوت، به مُحیی بودنِ روح الشهوة، صورتِ «شدن» (حدوث) می‌گیرد.

امّا نفسِ حسیّه حیوانیه، فعلِ غضب (قوّت) خود را بوسیلۀ #روح_القوة محقّق می‌کند. یعنی نفس حسّیه حیوانیه، به سلطنتی که به روح دارد، به او امر می‌کند که کاری را انجام دهد.

پس امّاره بودن، به سلطنتی که نفس بر روح دارد، حالتی از نفس است.
بنابراین تصوّر نکنیم که امّاریّت نفس، صِرفاً برای افعالِ شرّ است.


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
↗️ t.me/ehsannil2 ➣  کانال اللطائف الإلهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

  ༺•֎👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻֎•༻
🌱
🌱

🔺➂❖ #نفس_ناطقه_قدسیه •●

[طبق احادیث] قوای این مرتبه از نفس؛ مراتب ناطقیّت است ("فِكْرٌ وَ ذِكْرٌ وَ عِلْمٌ وَ حِلْمٌ وَ نَبَاهَةٌ " / 📚 الكلمات المكنونة، چاپ قديم، ص۷۷).

و فعل این مرتبه از نفس طبق بیان احادیث؛ «معرفت به خدا» است (📚 الكلمات المكنونة، چاپ قديم، ص۷۶)
و به بیانِ بعضی دیگر از روایات؛ «نزاهت و حکمت» است (📚 الكلمات المكنونة، چاپ قديم، ص۷۷). که تعبیر دیگری از معرفة الله است.

نزاهت و حکمت و معرفت، چیزی است که این نفس انجام می‌دهد.
🚩بنابراین مرتبۀ نفس ناطقۀ قدسیه، با حالتِ «مُلهِمه بودنِ نفس»، منطبق بوده و با روح الایمان در تطبیق شخصی و ارتباط است. و سلطنتِ بر روحِ الایمان دارد. ولی حیاتِ فعلی نفس ناطقۀ قدسیه، به روح الایمان است.

#الهام؛ الهامِ حقیقت است.
نفسِ مُلهمه نقطۀ تشخیص خیر و شرّ است.

🔰 به این آیات و احادیث مربوطش توجه بفرمائید:

💎وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها💎
و سوگند به نفس آدمى و آنكه او را سامان داد.➷
(سورۀ شمس، آیۀ ۷)

↲ حدیث برای این آیۀ شریفه :
🔻هُوَ الْمُؤْمِنُ الْمَسْتُورُ وَ هُوَ عَلَى الْحَق‏🔺
نفس، مؤمن مخفی است که بر حقّ است.

💎فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها💎
پس [تشخيص‏] فجور و تقوى را به وى الهام كرد.➷
(سورۀ شمس، آیۀ ۸)

↲ در دنبالۀ حدیث فوق، برای آیۀ هشتم سورۀ شمس:
🔻عرفت الحق من الباطل‏🔺
حق را از باطل به او شناساند.

(📚 البرهان، ج‏۵، ص۶۷۲)


🔰 پس چون چنین است، در دنباله می‌فرماید:

💎قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاها💎
بى‏‌شک هر كه خود را تزكيه كرد رستگار شد. ➷
(سورۀ شمس، آیۀ ۹)

↲ در دنبالۀ حدیث فوق، برای آیۀ نهم سورۀ شمس:
🔻قَدْ أَفْلَحَتْ نَفْسٌ زَكَّاهَا الله🔺
همانا نفسی که خدا آنرا پاک قرار داد، رستگار است.

(📚البرهان، ج‏۵، ص۶۷۲)


🔘 بنابراین قوایِ نفسِ ناطقه قدسی ("فکر، ذکر، علم، حلم، نباهة")، خودِ الهاماتِ حقیقت است.
که شرّ را شناخته و از آن بر حذر میدارد و اگر شخص مرتکبِ گناه شود، با مرتبۀ «لوّامه بودن» او را ملامت می‌کند و در حقیقت او را به توبه و انابه و بازگشت به حقّ دعوت می‌کند.
و در ضمن؛ خَیر را شناخته و او را دعوت به آن می‌کند و در نقطۀ قبولِ خَیر، روح الایمان را در شخص، مسجّل و ثابت می‌نماید.


نکات:

1 • الهام، با تأییداتِ عقلیه منطبق است. و در احادیث نفس آمده است که مادۀ نفس ناطقۀ قدسیه، "التَّأييدَاتُ الْعَقْلِيّةُ" است (📚 الكلمات المكنونة، چاپ قديم، ص۷۶).

2 • انسانیّت انسان و تمیز او از سایر حیوانات و موجودات، مرتبۀ نفس ناطقه است. که فرمودند 🔻خَلَقَ الْإِنْسَانَ ذَا نَفْسٍ نَاطِقَةٍ🔺 (📚 تصنيف غرر الحكم، ص۲۴۰).

از این رو انسان را #حیوان_ناطق می‌گویند. که "ناطق" بودن، برگرفته از "نفس ناطقه" است و نه اینکه نُطق و گفتار منظور باشد.
طبق دنبالۀ حدیث مذکور (『 خَلَقَ الْإِنْسَانَ ذَا نَفْسٍ نَاطِقَةٍ』) اگر با علم و عمل این هبۀ الهی (نفس ناطقه) در تزکیه و تأدیب و انابه قرار گرفت، به علّت خویش بازمی‌گردد. وگرنه [العیاذ بالله] طبق آیۀ قرآن از چارپایان است و بلکه از آنها نیز پست‌تر است (【 أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلّ】 / سورۀ اعراف، آیۀ ۱۷۹)



︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
↗️ t.me/ehsannil2 ➣  کانال اللطائف الإلهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

  ༺•֎👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻֎•༻
🌱