Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده (Ehsan Nil.)
🔹
🌿 و امّا ...
آغاز سخن و بهانۀ مستی؛ "#مواساة" بود. با شرحی که جاری فرمودند و دلِ بیقرار را شرحه شرحه ساختند، اشارهای از «مواساة» کفایت میکند که اگر "العاقل یکفیه الاشارة"؛ یقیناً ؛ "العاشق هو الاشارة".
🔰 جانِ عوالم وجود، حضرت امام موسی کاظم علیه السلام میفرمایند :
🔻『 ما تَقَرَّبَ المُؤمِنُ إلَى اللّهِ عزّ و جلّ بِشَيءٍ أفضَلَ مِن مُواساةِ المُؤمِنِ ،
و هُوَ قَولُهُ تَعالى: 【لَن تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ】』🔺
مؤمن با چيزى برتر از مواسات نسبت به مؤمن ، به خداوند عزّ و جلّ نزديک نشده است،
و اين، همان سخن خداى متعال است كه :【هرگز به نيكوكارى نخواهيد رسيد تا اين كه از آنچه دوست داريد ، انفاق كنيد】.
(📚 جامع الأحاديث للقمّي : 192)
💠 "بِرّ" و نیکی؛ شخصِ حقیقی عالم است که در دعایِ مجیر میخوانیم :
🔸『 سُبْحَانَكَ يَا 《بِــرُّ》 تَعَالَيْتَ يَا وَدُودُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِير』🔸
(📚 البلد الأمين، ص: 364)
❀ و قرآن میفرماید :
💎【 الْبِرَّ «مَنْ» آمَنَ بِاللَّه】💎
نیکی، کسی است که به خدا ایمان آورده.
(بقره، 177)
💎【الْبِرَّ «مَنِ» اتَّقى】💎
نیکی، کسی است که متقی است.
(بقره، 189)
✳️ "بِــرّ "؛ محبوب مطلق یعنی نفس الله تعالی است، که حضرات آل الله(ع) میباشند.
«دوستداشتنیِ مطلق»(که صفتِ «محبوبیّت» است)؛ نفسیّتِ نفس الله است.
(دقت میخواهد!)
در حدیثی که ذکر شد؛ "مواساة" را 【لَن تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ】 (آل عمران، 92) معرفی فرمودند.
یعنی؛
"مواساة" به مؤمن؛ انفاق محبوبِ مؤمن (یعنی انفاقِ «البرّ» - انفاقِ «أسوة حسنة»)، به مؤمن است.
مؤمن به مواساتش، محبّ بودن و بیقراریِ خودش نسبت به محبوبش (یعنی حضراتِ آل الله ع) را نشر میدهد و خود را از خلوَتِ خویش (حدّ تعیّن خویش)، به جلوَت میکشاند.
مؤمنی که انفاقِ "البرّ" نموده (مواساة)، با این انفاق؛ به نفسِ مؤمنِ دیگر، بقا دارد.
پس نفسِ مواساة؛ 【الْباقِياتُ الصَّالِحات】 است (اشاره به آیۀ 76 سورۀ حضرت مریم س).
⬇️ مؤمن ؛
✾اگر در #توحید_افعالی مؤمن بود؛ انفاقِ او در فعل است. و کارِ نیکوئی برای مؤمن دیگر انجام میدهد. چنین مؤمنی، مواساة را در فعلِ "البرّ" پذیرفته، و "محبوب" او در مجلایِ فعل متجلّی است.
✾اگر در #توحید_صفاتی مؤمن بود؛ انفاقِ او در صفت است. و خُلقِ نیکوئی نسبت به مؤمن دیگر دارد. چنین مؤمنی، مواساة را در صفتِ "البرّ" پذیرفته، و "محبوب" او در مجلایِ صفت متجلّی است.
✾اگر در #توحید_ذاتی مؤمن بود؛ انفاقِ او در ذات است. و خود را فدایِ مؤمن دیگر کرده. چنین مؤمنی، مواساة را در ذات "البرّ" پذیرفته، و "محبوب" او در مجلایِ ذات متجلّی است.
🌟 قلیلی از مؤمنین؛ به «وحدانیّتِ حضرت احد»، موحّد هستند. یعنی موحّد در #صفت_علیاء میباشند. صفتِ علیاء، ذاتیّتِ ذات باریتعالی است.
چنین کسانی در معرفت، مواساتِ با مؤمنین داشته و دستگیرِ ایشانند. این افراد، جلوۀ مُنشِئ و مبقیِ بودنِ #معرفت، در سلسلۀ هستی میباشند.
#مواساة
#مواسات
#اسوه_حسنه
#اسوة_حسنة
🖊 #احسان_الله_نیلفروش_زاده
📧 @ehsannil
💎🔹💎🔹💎🔹💎🔹 💎
🌿 و امّا ...
آغاز سخن و بهانۀ مستی؛ "#مواساة" بود. با شرحی که جاری فرمودند و دلِ بیقرار را شرحه شرحه ساختند، اشارهای از «مواساة» کفایت میکند که اگر "العاقل یکفیه الاشارة"؛ یقیناً ؛ "العاشق هو الاشارة".
🔰 جانِ عوالم وجود، حضرت امام موسی کاظم علیه السلام میفرمایند :
🔻『 ما تَقَرَّبَ المُؤمِنُ إلَى اللّهِ عزّ و جلّ بِشَيءٍ أفضَلَ مِن مُواساةِ المُؤمِنِ ،
و هُوَ قَولُهُ تَعالى: 【لَن تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ】』🔺
مؤمن با چيزى برتر از مواسات نسبت به مؤمن ، به خداوند عزّ و جلّ نزديک نشده است،
و اين، همان سخن خداى متعال است كه :【هرگز به نيكوكارى نخواهيد رسيد تا اين كه از آنچه دوست داريد ، انفاق كنيد】.
(📚 جامع الأحاديث للقمّي : 192)
💠 "بِرّ" و نیکی؛ شخصِ حقیقی عالم است که در دعایِ مجیر میخوانیم :
🔸『 سُبْحَانَكَ يَا 《بِــرُّ》 تَعَالَيْتَ يَا وَدُودُ أَجِرْنَا مِنَ النَّارِ يَا مُجِير』🔸
(📚 البلد الأمين، ص: 364)
❀ و قرآن میفرماید :
💎【 الْبِرَّ «مَنْ» آمَنَ بِاللَّه】💎
نیکی، کسی است که به خدا ایمان آورده.
(بقره، 177)
💎【الْبِرَّ «مَنِ» اتَّقى】💎
نیکی، کسی است که متقی است.
(بقره، 189)
✳️ "بِــرّ "؛ محبوب مطلق یعنی نفس الله تعالی است، که حضرات آل الله(ع) میباشند.
«دوستداشتنیِ مطلق»(که صفتِ «محبوبیّت» است)؛ نفسیّتِ نفس الله است.
(دقت میخواهد!)
در حدیثی که ذکر شد؛ "مواساة" را 【لَن تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ】 (آل عمران، 92) معرفی فرمودند.
یعنی؛
"مواساة" به مؤمن؛ انفاق محبوبِ مؤمن (یعنی انفاقِ «البرّ» - انفاقِ «أسوة حسنة»)، به مؤمن است.
مؤمن به مواساتش، محبّ بودن و بیقراریِ خودش نسبت به محبوبش (یعنی حضراتِ آل الله ع) را نشر میدهد و خود را از خلوَتِ خویش (حدّ تعیّن خویش)، به جلوَت میکشاند.
مؤمنی که انفاقِ "البرّ" نموده (مواساة)، با این انفاق؛ به نفسِ مؤمنِ دیگر، بقا دارد.
پس نفسِ مواساة؛ 【الْباقِياتُ الصَّالِحات】 است (اشاره به آیۀ 76 سورۀ حضرت مریم س).
⬇️ مؤمن ؛
✾اگر در #توحید_افعالی مؤمن بود؛ انفاقِ او در فعل است. و کارِ نیکوئی برای مؤمن دیگر انجام میدهد. چنین مؤمنی، مواساة را در فعلِ "البرّ" پذیرفته، و "محبوب" او در مجلایِ فعل متجلّی است.
✾اگر در #توحید_صفاتی مؤمن بود؛ انفاقِ او در صفت است. و خُلقِ نیکوئی نسبت به مؤمن دیگر دارد. چنین مؤمنی، مواساة را در صفتِ "البرّ" پذیرفته، و "محبوب" او در مجلایِ صفت متجلّی است.
✾اگر در #توحید_ذاتی مؤمن بود؛ انفاقِ او در ذات است. و خود را فدایِ مؤمن دیگر کرده. چنین مؤمنی، مواساة را در ذات "البرّ" پذیرفته، و "محبوب" او در مجلایِ ذات متجلّی است.
🌟 قلیلی از مؤمنین؛ به «وحدانیّتِ حضرت احد»، موحّد هستند. یعنی موحّد در #صفت_علیاء میباشند. صفتِ علیاء، ذاتیّتِ ذات باریتعالی است.
چنین کسانی در معرفت، مواساتِ با مؤمنین داشته و دستگیرِ ایشانند. این افراد، جلوۀ مُنشِئ و مبقیِ بودنِ #معرفت، در سلسلۀ هستی میباشند.
#مواساة
#مواسات
#اسوه_حسنه
#اسوة_حسنة
🖊 #احسان_الله_نیلفروش_زاده
📧 @ehsannil
💎🔹💎🔹💎🔹💎🔹 💎
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده (Ehsan Nil.)
.
🍂 اسرارِ مگو ؛ «مَگوئیِ» وصف تو بود!
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
↗️ http://facebook.com/ehsan.nilforoushzadeh
┅─┅─═✾🔘✾═─┅─┅
🔰 "الله"تعالی کیست؟
قرآن میفرماید :
💎 "اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُو"💎
(سورۀ بقره آیۀ 255)
"اللهُ" مبتداست و "لا اله الا هو" خبرِ آن است. یعنی خودِ "اللهُ"، "لا اله الا هو" است. که "لا اله الا هو" کلمۀ توحید است.
مرتبهای والاتر از توحید؛ "لا هو الا هو"ست.
💠 در تحلیل بیان میشود:
❖ "لا هو" ؛ جلال است.
❖ "الّا هو" ؛ جمال است.
❁شخص حقیقی عالَم، الله تعالی است و همۀ عالم؛ آیات و جلواتِ اویند. و توحید او ("لا هو الا هو") عالم را بالحقیقة، فراگرفته است.
بنابراین همه عالم و امور آن؛ به «لا هو الا هو» یعنی جلال و جمال بایستی نظر شود.
👈 و #معرفت نیز چنین است.
🔅معرفت در جمالِ #معرفت؛ معرفت در تعیّنِ «معرفت» است. که از آن به «شناختن» یاد میشود. و در عالم حدّ هم با آن سروکار داریم که میگوییم: "فلان امر را «شناختم»".
»» معروف، در جمالِ معرفت؛ به جمال و تعیّنِ "معروف «بودن»" ظاهر میگردد.
◾️امّا معرفت در جلالِ #معرفت؛ معرفت در لاتعیّنیِ «معرفت» است. که از آن به «نشناختن» یاد میشود. و در عالم حدّ میگوییم: "فلان امر را «نشناختم»". چرا که به هر نحوی از دسترسم خارج بود.
بنابراین آن نشناختنی حدّی؛ خودش چیزی بود و شناخته شدن و نشدنش، امری دیگر.
معروف در جلالِ معرفت؛ به جلال و لاتعیّنیِ "معروف «بودن»" ظاهر میگردد و گفته میشود که «نشناختنی است».
امّا سخن و مطلوب ما، در عالم نور است.
پس إن شاء الله از عالم حدّ و معیاراتش فاصله بگیریم و #بالنورانیة معرفت را طالب باشیم.
◾️ در عالم حدّ، «نشناختنی» برای جوینده آنست که اصلاً در میدان شناخته شدن نیامده. یعنی مطلوبِ شناخته شدن، چیزی هست و نفس الامری دارد، و معرفت به آن، نفس الامر دیگری دارد. امّا چون مطلوب، در دسترس نیامده، پس شناخته نشده.
🔅 امّا «نشناختنیِ عالم نور»؛ خودش «نشناختنی»ست. یعنی نفسِ او؛ «نشناختنی» است. و نه اینکه چیزی هست و بعد از آنکه چیزی است، شناخته نمیشود.
(«نشناختنی» بیان کردم که صفت باشد. و لطائف عمیق و معرفتِ اخصّی ورایِ آن خوابیده که بایستی به مدد الهی، در مقام و مقالی دیگر، شرح آن بیان گردد)
⇦ بنابراین؛
👈 هرچه عارف به «نشناختنی» نزدیک شد و مندک و فانی در آن گشت؛ عارفِ «نشناختنی» شد.
نه اینکه این عارف نقص داشت که او را نشناخت.
بلکه معروف، در جلالَتِ «معروف بودن» بود. یعنی خودش #نشناختنی بود. نه برای مَن و شما «نشناختنی» بود؟ في الواقع «نشاختنی» بود. یعنی جلالَتِ "المعروف" بود.
💦 اگر دست در آب فرو کردی؛ قدری درکِ تری آب روزیت شد. و اگر تماماً در آب فرو رفتی؛ تماماً مُدرِک آنی.
به هرقدر که عارفِ آنکس شدی که «نشناختنی» نفسَش است (و بلکه نفسِ «نشناختنی»ست)؛ مُدرکِ «نشناختن» شدی.
⚜️ معرفتِ «متعیّن»، در تعیّنِ معرفت است.
اما معرفتِ «لامتعیّن» (و بلکه معرفتِ «لاتعیّن»)؛ در لاتعیّنیِ معرفت است و جلال خودِ «معرفت» میباشد.
حالا معروف و مطلوبِ ما؛ خودِ «لا تعیّنی»ست. خودِ «نشناختنی»ست.
💎إنَّا أَنْزَلْناهُ في لَيْلَةِ الْقَدْرِ
وَ ما أَدْراكَ ما لَيْلَةُ الْقَدْرِ 💎
1 همانا ما آنرا در شب قدر نازل كرديم.
2 و تو چه مىدانى شب قدر چيست.
حدیث برای آیات فوق :
🔻"اللَّيْلَةُ فَاطِمَةُ وَ الْقَدْرُ اللَّهُ
فَمَنْ عَرَفَ فَاطِمَةَ حَقَّ مَعْرِفَتِهَا فَقَدْ أَدْرَكَ لَيْلَةَ الْقَدْرِ
وَ إِنَّمَا سُمِّيَتْ فَاطِمَةُ لِأَنَّ الْخَلْقَ فُطِمُوا عَنْ مَعْرِفَتِهَا"🔺
لیلة؛ فاطمه (س) هستند و "القدر"؛ الله تعالی.
پس کسی که فاطمه (س) به حقّ معرفت ایشان، شناخت؛ لیلة القدر را درک کرده است.
و همانا حضرتشان فاطمه نامیده شد، زیرا مطلقِ «خلق» از شناخت ایشان جدا شدند.
کافِ "وَ ما أَدْراكَ ما لَيْلَةُ الْقَدْرِ" ضمیر مخاطب است و سوی سخن به حضرتِ حقّ الحقیق، سیّد المرسلین، خاتم الانبیاء، محمّد مصطفی (ص) است.
ائمۀ اطهار(ع) نور واحد هستند. بنابراین درک نشدنِ "لَيْلَةُ الْقَدْرِ" برای حضرت رسول اکرم(ص) معنا ندارد. پس دقت بفرما !
👈 درک نشدن در آیۀ «وَ ما أَدْراكَ ما لَيْلَةُ الْقَدْرِ» ؛ درکِ نشدنِ حدّی نیست. بلکه سخن در نور، از نور، و برای نور است. و این درکِ نشدن؛ لاتعیّنیِ درک و معرفت است.
🔰 معروف؛
"لیلة" است،
"فاطمه" است(روحی لذکره الفداء).
👈 نفسِ «نشناختنی»ست.
(✅ دقت بفرمائید که در اینجا صفتِ «نشناختنی» منظورم است و نه اسمِ آن.)
🔲
🍂 اسرارِ مگو ؛ «مَگوئیِ» وصف تو بود!
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
↗️ http://facebook.com/ehsan.nilforoushzadeh
┅─┅─═✾🔘✾═─┅─┅
🔰 "الله"تعالی کیست؟
قرآن میفرماید :
💎 "اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُو"💎
(سورۀ بقره آیۀ 255)
"اللهُ" مبتداست و "لا اله الا هو" خبرِ آن است. یعنی خودِ "اللهُ"، "لا اله الا هو" است. که "لا اله الا هو" کلمۀ توحید است.
مرتبهای والاتر از توحید؛ "لا هو الا هو"ست.
💠 در تحلیل بیان میشود:
❖ "لا هو" ؛ جلال است.
❖ "الّا هو" ؛ جمال است.
❁شخص حقیقی عالَم، الله تعالی است و همۀ عالم؛ آیات و جلواتِ اویند. و توحید او ("لا هو الا هو") عالم را بالحقیقة، فراگرفته است.
بنابراین همه عالم و امور آن؛ به «لا هو الا هو» یعنی جلال و جمال بایستی نظر شود.
👈 و #معرفت نیز چنین است.
🔅معرفت در جمالِ #معرفت؛ معرفت در تعیّنِ «معرفت» است. که از آن به «شناختن» یاد میشود. و در عالم حدّ هم با آن سروکار داریم که میگوییم: "فلان امر را «شناختم»".
»» معروف، در جمالِ معرفت؛ به جمال و تعیّنِ "معروف «بودن»" ظاهر میگردد.
◾️امّا معرفت در جلالِ #معرفت؛ معرفت در لاتعیّنیِ «معرفت» است. که از آن به «نشناختن» یاد میشود. و در عالم حدّ میگوییم: "فلان امر را «نشناختم»". چرا که به هر نحوی از دسترسم خارج بود.
بنابراین آن نشناختنی حدّی؛ خودش چیزی بود و شناخته شدن و نشدنش، امری دیگر.
معروف در جلالِ معرفت؛ به جلال و لاتعیّنیِ "معروف «بودن»" ظاهر میگردد و گفته میشود که «نشناختنی است».
امّا سخن و مطلوب ما، در عالم نور است.
پس إن شاء الله از عالم حدّ و معیاراتش فاصله بگیریم و #بالنورانیة معرفت را طالب باشیم.
◾️ در عالم حدّ، «نشناختنی» برای جوینده آنست که اصلاً در میدان شناخته شدن نیامده. یعنی مطلوبِ شناخته شدن، چیزی هست و نفس الامری دارد، و معرفت به آن، نفس الامر دیگری دارد. امّا چون مطلوب، در دسترس نیامده، پس شناخته نشده.
🔅 امّا «نشناختنیِ عالم نور»؛ خودش «نشناختنی»ست. یعنی نفسِ او؛ «نشناختنی» است. و نه اینکه چیزی هست و بعد از آنکه چیزی است، شناخته نمیشود.
(«نشناختنی» بیان کردم که صفت باشد. و لطائف عمیق و معرفتِ اخصّی ورایِ آن خوابیده که بایستی به مدد الهی، در مقام و مقالی دیگر، شرح آن بیان گردد)
⇦ بنابراین؛
👈 هرچه عارف به «نشناختنی» نزدیک شد و مندک و فانی در آن گشت؛ عارفِ «نشناختنی» شد.
نه اینکه این عارف نقص داشت که او را نشناخت.
بلکه معروف، در جلالَتِ «معروف بودن» بود. یعنی خودش #نشناختنی بود. نه برای مَن و شما «نشناختنی» بود؟ في الواقع «نشاختنی» بود. یعنی جلالَتِ "المعروف" بود.
💦 اگر دست در آب فرو کردی؛ قدری درکِ تری آب روزیت شد. و اگر تماماً در آب فرو رفتی؛ تماماً مُدرِک آنی.
به هرقدر که عارفِ آنکس شدی که «نشناختنی» نفسَش است (و بلکه نفسِ «نشناختنی»ست)؛ مُدرکِ «نشناختن» شدی.
⚜️ معرفتِ «متعیّن»، در تعیّنِ معرفت است.
اما معرفتِ «لامتعیّن» (و بلکه معرفتِ «لاتعیّن»)؛ در لاتعیّنیِ معرفت است و جلال خودِ «معرفت» میباشد.
حالا معروف و مطلوبِ ما؛ خودِ «لا تعیّنی»ست. خودِ «نشناختنی»ست.
°•❁🔳🔲🔳❁•°
با درکِ مقدمۀ فوق، بخوانیم :💎إنَّا أَنْزَلْناهُ في لَيْلَةِ الْقَدْرِ
وَ ما أَدْراكَ ما لَيْلَةُ الْقَدْرِ 💎
1 همانا ما آنرا در شب قدر نازل كرديم.
2 و تو چه مىدانى شب قدر چيست.
حدیث برای آیات فوق :
🔻"اللَّيْلَةُ فَاطِمَةُ وَ الْقَدْرُ اللَّهُ
فَمَنْ عَرَفَ فَاطِمَةَ حَقَّ مَعْرِفَتِهَا فَقَدْ أَدْرَكَ لَيْلَةَ الْقَدْرِ
وَ إِنَّمَا سُمِّيَتْ فَاطِمَةُ لِأَنَّ الْخَلْقَ فُطِمُوا عَنْ مَعْرِفَتِهَا"🔺
لیلة؛ فاطمه (س) هستند و "القدر"؛ الله تعالی.
پس کسی که فاطمه (س) به حقّ معرفت ایشان، شناخت؛ لیلة القدر را درک کرده است.
و همانا حضرتشان فاطمه نامیده شد، زیرا مطلقِ «خلق» از شناخت ایشان جدا شدند.
کافِ "وَ ما أَدْراكَ ما لَيْلَةُ الْقَدْرِ" ضمیر مخاطب است و سوی سخن به حضرتِ حقّ الحقیق، سیّد المرسلین، خاتم الانبیاء، محمّد مصطفی (ص) است.
ائمۀ اطهار(ع) نور واحد هستند. بنابراین درک نشدنِ "لَيْلَةُ الْقَدْرِ" برای حضرت رسول اکرم(ص) معنا ندارد. پس دقت بفرما !
👈 درک نشدن در آیۀ «وَ ما أَدْراكَ ما لَيْلَةُ الْقَدْرِ» ؛ درکِ نشدنِ حدّی نیست. بلکه سخن در نور، از نور، و برای نور است. و این درکِ نشدن؛ لاتعیّنیِ درک و معرفت است.
🔰 معروف؛
"لیلة" است،
"فاطمه" است(روحی لذکره الفداء).
👈 نفسِ «نشناختنی»ست.
(✅ دقت بفرمائید که در اینجا صفتِ «نشناختنی» منظورم است و نه اسمِ آن.)
🔲
Facebook
Log in or sign up to view
See posts, photos and more on Facebook.
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده (Ehsan Nil.)
.
🍂 "اسرارِ مگو" ؛ «مَگوئیِ» وصفِ تو بود!
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
↗️ http://facebook.com/ehsan.nilforoushzadeh
┅─┅─═✾🔘✾═─┅─┅
🔰 "الله"تعالی کیست؟
قرآن میفرماید :
💎 "اللَّهُ لا إِلهَ إلّا هُو"💎
(سورۀ بقره آیۀ 255)
"اللهُ" مبتداست و "لا اله الا هو" خبرِ آن است. یعنی خودِ "اللهُ"، "لا اله الا هو" است. که "لا اله الا هو" کلمۀ توحید است.
مرتبهای والاتر از آن در مراتب توحید؛ "لا هو الا هو"ست.
💠 در تحلیل بیان میشود:
❖ "لا هو" ؛ جلال است.
❖ "الّا هو" ؛ جمال است.
❁شخص حقیقی عالَم، الله تعالی است و همۀ عالم؛ آیات و جلواتِ اویند. و توحید او ("لا هو الا هو") عالم را بالحقیقة، فراگرفته است.
بنابراین همه عالم و امور آن؛ به «لا هو الا هو» یعنی جلال و جمال بایستی نظر شود.
👈 و #معرفت نیز چنین است.
🔅معرفت در جمالِ #معرفت؛ معرفت در تعیّنِ «معرفت» است. که از آن به «شناختن» یاد میشود. و در عالم حدّ هم با آن سروکار داریم که میگوییم: "فلان امر را «شناختم»".
»» معروف، در جمالِ معرفت؛ به جمال و تعیّنِ "معروف «بودن»" ظاهر میگردد.
◾️امّا معرفت در جلالِ #معرفت؛ معرفت در لاتعیّنیِ «معرفت» است. که از آن به «نشناختن» یاد میشود. و در عالم حدّ میگوییم: "فلان امر را «نشناختم»". چرا که به هر نحوی از دسترسم خارج بود.
بنابراین آن نشناختنی حدّی؛ خودش چیزی بود و شناخته شدن و نشدنش، امری دیگر.
»» معروف در جلالِ معرفت؛ به جلال و لاتعیّنیِ "معروف «بودن»" ظاهر میگردد و گفته میشود که «نشناختنی است».
امّا سخن و مطلوب ما، در عالم نور است.
پس إن شاء الله از عالم حدّ و معیاراتش فاصله بگیریم و #بالنورانیة معرفت را طالب باشیم.
◾️ در عالم حدّ، «نشناختنی» برای جوینده آنست که اصلاً در میدان شناخته شدن نیامده. یعنی مطلوبِ شناخته شدن، چیزی هست و نفس الامری دارد، و معرفت به آن، نفس الامر دیگری دارد. امّا چون مطلوب، در دسترس نیامده، پس شناخته نشده.
🔅 امّا «نشناختنیِ عالم نور»؛ خودش «نشناختنی»ست. یعنی نفسِ او؛ «نشناختنی» است. و نه اینکه چیزی هست و بعد از آنکه چیزی است، شناخته نمیشود.
(«نشناختنی» بیان کردم که صفت باشد. و لطائف عمیق و معرفتِ اخصّی ورایِ آن خوابیده که بایستی به مدد الهی، در مقام و مقالی دیگر، شرح آن بیان گردد)
⇦ بنابراین؛
👈 هرچه عارف به «نشناختنی» نزدیک شد و مندک و فانی در آن گشت؛ عارفِ «نشناختنی» شد.
نه اینکه این عارف نقص داشت که او را نشناخت.
بلکه معروف، در جلالَتِ «معروف بودن» بود. یعنی خودش #نشناختنی بود. نه برای مَن و شما «نشناختنی» بود. في الواقع «نشاختنی» بود. یعنی جلالَتِ "المعروف" بود.
💦 اگر دست در آب فرو کردی؛ قدری درکِ تَریِ آب روزیَت شد. و اگر تماماً در آب فرو رفتی؛ تماماً مُدرِک آنی.
به هرقدر که عارفِ آنکس شدی که «نشناختنی» نفسَش است (و بلکه نفسِ «نشناختنی»ست)؛ مُدرکِ «نشناختنی» شدی.
⚜️ معرفتِ «متعیّن»، در تعیّنِ معرفت است.
اما معرفتِ «لامتعیّن» (و بلکه معرفتِ «لاتعیّن»)؛ در لاتعیّنیِ معرفت است و جلال خودِ «معرفت» میباشد.
حالا معروف و مطلوبِ ما؛ خودِ «لا تعیّنی»ست. خودِ «نشناختنی»ست.
💎إنَّا أَنْزَلْناهُ في لَيْلَةِ الْقَدْرِ
وَ ما أَدْراكَ ما لَيْلَةُ الْقَدْرِ 💎
1 همانا ما آنرا در شب قدر نازل كرديم.
2 و تو چه مىدانى شب قدر چيست.
(سورهٔ قدر)
حدیث برای آیات فوق :
🔻"اللَّيْلَةُ فَاطِمَةُ وَ الْقَدْرُ اللَّهُ
فَمَنْ عَرَفَ فَاطِمَةَ حَقَّ مَعْرِفَتِهَا فَقَدْ أَدْرَكَ لَيْلَةَ الْقَدْرِ
وَ إِنَّمَا سُمِّيَتْ فَاطِمَةُ لِأَنَّ الْخَلْقَ فُطِمُوا عَنْ مَعْرِفَتِهَا"🔺
لیلة؛ فاطمه (س) هستند و "القدر"؛ الله تعالی.
پس کسی که فاطمه (س) را به حقّ معرفت حضرتشان، شناخت؛ #لیلة_القدر را درک کرده است.
و همانا حضرتشان فاطمه نامیده شد، زیرا مطلقِ «خلق» از شناخت ایشان جدا شدند.
کافِ "وَ ما أَدْراكَ ما لَيْلَةُ الْقَدْرِ" ضمیر مخاطب است و سوی سخن به حضرتِ حقّ الحقیق، سیّد المرسلین، خاتم الانبیاء، محمّد مصطفی (ص) است.
ائمۀ اطهار(ع) نور واحد هستند. بنابراین درک نشدنِ "لَيْلَةُ الْقَدْرِ" برای حضرت رسول اکرم(ص) معنا ندارد (و به فنایِ در ائمهٔ اطهار ع؛ این درک و شناخت برای طالبانِ حقیقی، جاریست).
پس دقت بفرما:
👈 درک نشدن در آیۀ «وَ ما أَدْراكَ ما لَيْلَةُ الْقَدْرِ» ؛ درکِ نشدنِ حدّی نیست. بلکه سخن در نور، از نور، و برای نور است. و این درکِ نشدن؛ لاتعیّنیِ درک و معرفت است.
و نه اینکه هدف و غرضِ خلقت؛ شناختنِ مطلق آل الله علیهم السلام باشد، امّا از آن طرف بیان نمایند که درکِ حضرتشان ممکن نیست.اینکه، نقض غرض است!
🔰معروف؛
"لیلة" است،
"فاطمه" است(روحی لذکرها الفداء).
👈 نفسِ «نشناختنی»ست.
(✅ دقت بفرمائید که در اینجا صفتِ «نشناختنی» منظورم است و نه اسمِ آن.)
🔲
🍂 "اسرارِ مگو" ؛ «مَگوئیِ» وصفِ تو بود!
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
↗️ http://facebook.com/ehsan.nilforoushzadeh
┅─┅─═✾🔘✾═─┅─┅
🔰 "الله"تعالی کیست؟
قرآن میفرماید :
💎 "اللَّهُ لا إِلهَ إلّا هُو"💎
(سورۀ بقره آیۀ 255)
"اللهُ" مبتداست و "لا اله الا هو" خبرِ آن است. یعنی خودِ "اللهُ"، "لا اله الا هو" است. که "لا اله الا هو" کلمۀ توحید است.
مرتبهای والاتر از آن در مراتب توحید؛ "لا هو الا هو"ست.
💠 در تحلیل بیان میشود:
❖ "لا هو" ؛ جلال است.
❖ "الّا هو" ؛ جمال است.
❁شخص حقیقی عالَم، الله تعالی است و همۀ عالم؛ آیات و جلواتِ اویند. و توحید او ("لا هو الا هو") عالم را بالحقیقة، فراگرفته است.
بنابراین همه عالم و امور آن؛ به «لا هو الا هو» یعنی جلال و جمال بایستی نظر شود.
👈 و #معرفت نیز چنین است.
🔅معرفت در جمالِ #معرفت؛ معرفت در تعیّنِ «معرفت» است. که از آن به «شناختن» یاد میشود. و در عالم حدّ هم با آن سروکار داریم که میگوییم: "فلان امر را «شناختم»".
»» معروف، در جمالِ معرفت؛ به جمال و تعیّنِ "معروف «بودن»" ظاهر میگردد.
◾️امّا معرفت در جلالِ #معرفت؛ معرفت در لاتعیّنیِ «معرفت» است. که از آن به «نشناختن» یاد میشود. و در عالم حدّ میگوییم: "فلان امر را «نشناختم»". چرا که به هر نحوی از دسترسم خارج بود.
بنابراین آن نشناختنی حدّی؛ خودش چیزی بود و شناخته شدن و نشدنش، امری دیگر.
»» معروف در جلالِ معرفت؛ به جلال و لاتعیّنیِ "معروف «بودن»" ظاهر میگردد و گفته میشود که «نشناختنی است».
امّا سخن و مطلوب ما، در عالم نور است.
پس إن شاء الله از عالم حدّ و معیاراتش فاصله بگیریم و #بالنورانیة معرفت را طالب باشیم.
◾️ در عالم حدّ، «نشناختنی» برای جوینده آنست که اصلاً در میدان شناخته شدن نیامده. یعنی مطلوبِ شناخته شدن، چیزی هست و نفس الامری دارد، و معرفت به آن، نفس الامر دیگری دارد. امّا چون مطلوب، در دسترس نیامده، پس شناخته نشده.
🔅 امّا «نشناختنیِ عالم نور»؛ خودش «نشناختنی»ست. یعنی نفسِ او؛ «نشناختنی» است. و نه اینکه چیزی هست و بعد از آنکه چیزی است، شناخته نمیشود.
(«نشناختنی» بیان کردم که صفت باشد. و لطائف عمیق و معرفتِ اخصّی ورایِ آن خوابیده که بایستی به مدد الهی، در مقام و مقالی دیگر، شرح آن بیان گردد)
⇦ بنابراین؛
👈 هرچه عارف به «نشناختنی» نزدیک شد و مندک و فانی در آن گشت؛ عارفِ «نشناختنی» شد.
نه اینکه این عارف نقص داشت که او را نشناخت.
بلکه معروف، در جلالَتِ «معروف بودن» بود. یعنی خودش #نشناختنی بود. نه برای مَن و شما «نشناختنی» بود. في الواقع «نشاختنی» بود. یعنی جلالَتِ "المعروف" بود.
💦 اگر دست در آب فرو کردی؛ قدری درکِ تَریِ آب روزیَت شد. و اگر تماماً در آب فرو رفتی؛ تماماً مُدرِک آنی.
به هرقدر که عارفِ آنکس شدی که «نشناختنی» نفسَش است (و بلکه نفسِ «نشناختنی»ست)؛ مُدرکِ «نشناختنی» شدی.
⚜️ معرفتِ «متعیّن»، در تعیّنِ معرفت است.
اما معرفتِ «لامتعیّن» (و بلکه معرفتِ «لاتعیّن»)؛ در لاتعیّنیِ معرفت است و جلال خودِ «معرفت» میباشد.
حالا معروف و مطلوبِ ما؛ خودِ «لا تعیّنی»ست. خودِ «نشناختنی»ست.
°•❁🔳🔲🔳❁•°
با درکِ مقدمۀ فوق، بخوانیم :💎إنَّا أَنْزَلْناهُ في لَيْلَةِ الْقَدْرِ
وَ ما أَدْراكَ ما لَيْلَةُ الْقَدْرِ 💎
1 همانا ما آنرا در شب قدر نازل كرديم.
2 و تو چه مىدانى شب قدر چيست.
(سورهٔ قدر)
حدیث برای آیات فوق :
🔻"اللَّيْلَةُ فَاطِمَةُ وَ الْقَدْرُ اللَّهُ
فَمَنْ عَرَفَ فَاطِمَةَ حَقَّ مَعْرِفَتِهَا فَقَدْ أَدْرَكَ لَيْلَةَ الْقَدْرِ
وَ إِنَّمَا سُمِّيَتْ فَاطِمَةُ لِأَنَّ الْخَلْقَ فُطِمُوا عَنْ مَعْرِفَتِهَا"🔺
لیلة؛ فاطمه (س) هستند و "القدر"؛ الله تعالی.
پس کسی که فاطمه (س) را به حقّ معرفت حضرتشان، شناخت؛ #لیلة_القدر را درک کرده است.
و همانا حضرتشان فاطمه نامیده شد، زیرا مطلقِ «خلق» از شناخت ایشان جدا شدند.
کافِ "وَ ما أَدْراكَ ما لَيْلَةُ الْقَدْرِ" ضمیر مخاطب است و سوی سخن به حضرتِ حقّ الحقیق، سیّد المرسلین، خاتم الانبیاء، محمّد مصطفی (ص) است.
ائمۀ اطهار(ع) نور واحد هستند. بنابراین درک نشدنِ "لَيْلَةُ الْقَدْرِ" برای حضرت رسول اکرم(ص) معنا ندارد (و به فنایِ در ائمهٔ اطهار ع؛ این درک و شناخت برای طالبانِ حقیقی، جاریست).
پس دقت بفرما:
👈 درک نشدن در آیۀ «وَ ما أَدْراكَ ما لَيْلَةُ الْقَدْرِ» ؛ درکِ نشدنِ حدّی نیست. بلکه سخن در نور، از نور، و برای نور است. و این درکِ نشدن؛ لاتعیّنیِ درک و معرفت است.
و نه اینکه هدف و غرضِ خلقت؛ شناختنِ مطلق آل الله علیهم السلام باشد، امّا از آن طرف بیان نمایند که درکِ حضرتشان ممکن نیست.اینکه، نقض غرض است!
🔰معروف؛
"لیلة" است،
"فاطمه" است(روحی لذکرها الفداء).
👈 نفسِ «نشناختنی»ست.
(✅ دقت بفرمائید که در اینجا صفتِ «نشناختنی» منظورم است و نه اسمِ آن.)
🔲
Facebook
Log in or sign up to view
See posts, photos and more on Facebook.
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده (Ehsan Nil.)
.
༺֎ اسرارِ #مگو؛
«مَگوئیِ» وصفِ تو بود! ֎༻
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
↗️ http://facebook.com/ehsan.nilforoushzadeh
┅─┅─═✾🔘✾═─┅─┅
🍃۞ «الله تعالیٰ» کیست؟
قرآن میفرماید:
💎 ﴿اللهُ لا إلهَ إلّا هُو﴾ 💎
📘 سورۀ بقره، آیۀ ۲۵۵
◉⇯⇦ «اللهُ»؛ مبتدا، و «لا إله إلّا هو»؛ خبرِ آن است. یعنی؛ خودِ «الله» ☜ «لا إله إلّا هو» است.
که «لا إله إلّا هو»؛ کلمۀ توحید است.
و مرتبهای والاتر از آن در مراتبِ توحید؛
֎⫸ «لا هو الا هو» است.
💠 که در تحلیل بیان میشود:
❖ «لا هو»؛ #جلال است.
❖ «إلّا هو»؛ #جمال است.
🍃۞ شخص حقیقی عالَم؛ الله تعالیٰ است، و همۀ عالم؛ آیات و جلواتِ اویند.
و توحیدِ او (❂☜«لا هو الّا هو»)؛ عالم را بالحقیقة فراگرفته است.
بنابراین؛
֎⇦ به همۀ عالم و امورِ آن؛ به «لا هو الّا هو» یعنی؛ به «جلال و جمال»، بایستی نظر شود.
✿ الغرض؛
❂☜ به #معرفت نیز چنین باید نگریست.
𒆳
🌕 معرفت در جمالِ #معرفت؛
֎⇦ معرفت در تعیّنِ «معرفت» است.
که از آن به «شناختن» یاد میشود.
و در عالم حدّ هم با آن سر و کار داریم که میگوییم:
"فلان امر را «شناختم»"
❂☜ معروف، در جمالِ معرفت؛ به جمال و تعیّنِ «معروف بودن» ظاهر میگردد.
و امّا؛
🌑 معرفت در جلالِ #معرفت؛
֎⇦ معرفت در لاتعیّنیِ «معرفت» است.
که از آن به «نشناختن» یاد میشود.
و در عالم حدّ میگوییم:
"فلان امر را «نشناختم»"، چرا که به هر نحوی از دسترسم خارج بود. بنابراین آن نشناختنی حدّی؛ خودش چیزی بود و شناخته شدن و نشدنش، امری دیگر.
🍃۞ پس معروف در جلالِ معرفت؛
❂☜ به جلال و لاتعیّنیِ «معروف بودن» ظاهر میگردد و گفته میشود که «#نشناختنی است».
🔆۞ و امّا سخن و مطلوب ما؛ در عالم، #نور است. پس إن شاء الله از عالم حدّ و معیاراتش فاصله بگیریم و #بالنورانیة معرفت را طالب باشیم.
🔳 در عالم حدّ، «نشناختنی» برای جویندۀ آن است که اصلاً در میدانِ شناخته شدن نیامده. یعنی؛ مطلوبِ شناخته شدن، چیزی هست و نفس الأمری دارد، و معرفت به آن، نفس الأمرِ دیگری دارد. امّا چون مطلوب، در دسترس نیامده، پس شناخته نشده است.
🔆 امّا «نشناختنی در عالم نور»؛ خودش «نشناختنی» است. یعنی؛
֎⇦ نفسِ او؛ «نشناختنی» است. و نه اینکه چیزی هست و بعد از آنکه چیزی است، شناخته نمیشود.
[به لفظِ «#نشناختنی» بیان کردم که صفت باشد. و لطائف عمیق و معرفتِ اخصّی ورایِ آن خوابیده که بایستی به مدد الهی، در مقام و مقالی دیگر، شرح آن بیان گردد.]
●⇯⇦ بنابراین؛
❂☜ هرچه عارف به «نشناختنی» نزدیک شد و مندکّ و فانیِ در آن گشت؛ عارفِ «نشناختنی» شد.
نه اینکه این عارف، نقص داشت که او را نشناخت. بلکه معروف؛ در جلالَتِ «معروف بودن» بود.
یعنی؛
❂☜ خودش #نشناختنی بود. نه اینکه برای مَن و شما «نشناختنی» بود. في الواقع؛ «نشناختنی» بود. بدین معنا که؛
֎⇦ جلالَتِ «المعروف» بود.
💦 اگر دست در آب فرو کردی؛ قدری درکِ تَریِ آب روزیات شده. و اگر تماماً در آب فرو رفتی؛ تماماً مُدرِک آنی.
✿⇯⇦ به هر قدر که عارفِ آن کس شدی که «نشناختنی»؛ نفْسَش است (و بلکه نفْسِ «نشناختنی» است)؛ مُدرکِ «نشناختنی» شدی.
● معرفتِ «متعیّن»؛
֎⇦ در تعیّنِ معرفت است.
● اما معرفتِ «لا متعیّن»
(و بلکه معرفتِ «لاتعیّن»)؛
֎⇦ در لاتعیّنیِ معرفت است و جلالِ خودِ «معرفت» میباشد.
● حالا؛ معروف و منظور و مطلوبِ ما؛
֎⇦ خودِ «لا تعیّنی» و خودِ «نشناختنی»، یعنی؛ «جلالتِ معرفت» میباشد.
°•❁🔳🔲🔳❁•°
🍃۞ با درکِ مقدّمۀ فوق، بخوانیم:
💎 ﴿إنّا أَنْزَلْناهُ في لَيْلَةِ الْقَدْرِ
وَ ما أَدْراكَ ما لَيْلَةُ الْقَدْر﴾ 💎
✾ همانا ما آن را در شب قدر نازل كرديم.
✾ و تو چه مىدانى شب قدر چيست.
📘سورهٔ قدر
֎⇯⇦ در حدیث برای آیات فوق میفرمایند:
🔻«اللَّيْلَةُ فَاطِمَةُ وَ الْقَدْرُ الله
فَمَنْ عَرَفَ فَاطِمَةَ حَقَّ مَعْرِفَتِهَا
فَقَدْ أَدْرَكَ لَيْلَةَ الْقَدْرِ
وَ إِنَّمَا سُمِّيَتْ فَاطِمَةُ
لِأَنَّ الْخَلْقَ فُطِمُوا عَنْ مَعْرِفَتِهَا» 🔺
✾ «لیلة»؛ فاطمه (س) هستند و «القدر»؛ اللهﷻ.
پس کسی که فاطمه (س) را به حقِّ معرفتِ حضرتشان، شناخت؛
֎⇦ #لیلة_القدر را درک کرده است.
و همانا حضرتشان فاطمه (س) نامیده شده
زیرا مطلقِ «خلق» از شناختِ ایشان جدا شدند.
✿⇯⇦ کافِ «وَ ما أَدْراكَ ما لَيْلَةُ الْقَدْر»؛
֎⇦ ضمیرِ #مخاطب است و سوی سخن به حضرتِ حقُّ الحقیق، سیّد المرسلین، خاتم الانبیاء، محمّدِ مصطفی (صلّی الله علیه و آله) است.
✿⇯⇦ائمۀ اطهار (؏) نور واحد هستند. بنابراین؛ درک نشدنِ «لَيْلَةُ الْقَدْر» برای حضرت رسول اکرم (ص) معنا ندارد!
[و به فنایِ در ائمّهٔ اطهار (؏)؛
این درک و شناخت برای طالبانِ حقیقی، جاری است.]
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•✿👇🏻ادامهی سخن👇🏻✿•༻
◉
༺֎ اسرارِ #مگو؛
«مَگوئیِ» وصفِ تو بود! ֎༻
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
↗️ http://facebook.com/ehsan.nilforoushzadeh
┅─┅─═✾🔘✾═─┅─┅
🍃۞ «الله تعالیٰ» کیست؟
قرآن میفرماید:
💎 ﴿اللهُ لا إلهَ إلّا هُو﴾ 💎
📘 سورۀ بقره، آیۀ ۲۵۵
◉⇯⇦ «اللهُ»؛ مبتدا، و «لا إله إلّا هو»؛ خبرِ آن است. یعنی؛ خودِ «الله» ☜ «لا إله إلّا هو» است.
که «لا إله إلّا هو»؛ کلمۀ توحید است.
و مرتبهای والاتر از آن در مراتبِ توحید؛
֎⫸ «لا هو الا هو» است.
💠 که در تحلیل بیان میشود:
❖ «لا هو»؛ #جلال است.
❖ «إلّا هو»؛ #جمال است.
🍃۞ شخص حقیقی عالَم؛ الله تعالیٰ است، و همۀ عالم؛ آیات و جلواتِ اویند.
و توحیدِ او (❂☜«لا هو الّا هو»)؛ عالم را بالحقیقة فراگرفته است.
بنابراین؛
֎⇦ به همۀ عالم و امورِ آن؛ به «لا هو الّا هو» یعنی؛ به «جلال و جمال»، بایستی نظر شود.
✿ الغرض؛
❂☜ به #معرفت نیز چنین باید نگریست.
𒆳
🌕 معرفت در جمالِ #معرفت؛
֎⇦ معرفت در تعیّنِ «معرفت» است.
که از آن به «شناختن» یاد میشود.
و در عالم حدّ هم با آن سر و کار داریم که میگوییم:
"فلان امر را «شناختم»"
❂☜ معروف، در جمالِ معرفت؛ به جمال و تعیّنِ «معروف بودن» ظاهر میگردد.
و امّا؛
🌑 معرفت در جلالِ #معرفت؛
֎⇦ معرفت در لاتعیّنیِ «معرفت» است.
که از آن به «نشناختن» یاد میشود.
و در عالم حدّ میگوییم:
"فلان امر را «نشناختم»"، چرا که به هر نحوی از دسترسم خارج بود. بنابراین آن نشناختنی حدّی؛ خودش چیزی بود و شناخته شدن و نشدنش، امری دیگر.
🍃۞ پس معروف در جلالِ معرفت؛
❂☜ به جلال و لاتعیّنیِ «معروف بودن» ظاهر میگردد و گفته میشود که «#نشناختنی است».
🔆۞ و امّا سخن و مطلوب ما؛ در عالم، #نور است. پس إن شاء الله از عالم حدّ و معیاراتش فاصله بگیریم و #بالنورانیة معرفت را طالب باشیم.
🔳 در عالم حدّ، «نشناختنی» برای جویندۀ آن است که اصلاً در میدانِ شناخته شدن نیامده. یعنی؛ مطلوبِ شناخته شدن، چیزی هست و نفس الأمری دارد، و معرفت به آن، نفس الأمرِ دیگری دارد. امّا چون مطلوب، در دسترس نیامده، پس شناخته نشده است.
🔆 امّا «نشناختنی در عالم نور»؛ خودش «نشناختنی» است. یعنی؛
֎⇦ نفسِ او؛ «نشناختنی» است. و نه اینکه چیزی هست و بعد از آنکه چیزی است، شناخته نمیشود.
[به لفظِ «#نشناختنی» بیان کردم که صفت باشد. و لطائف عمیق و معرفتِ اخصّی ورایِ آن خوابیده که بایستی به مدد الهی، در مقام و مقالی دیگر، شرح آن بیان گردد.]
●⇯⇦ بنابراین؛
❂☜ هرچه عارف به «نشناختنی» نزدیک شد و مندکّ و فانیِ در آن گشت؛ عارفِ «نشناختنی» شد.
نه اینکه این عارف، نقص داشت که او را نشناخت. بلکه معروف؛ در جلالَتِ «معروف بودن» بود.
یعنی؛
❂☜ خودش #نشناختنی بود. نه اینکه برای مَن و شما «نشناختنی» بود. في الواقع؛ «نشناختنی» بود. بدین معنا که؛
֎⇦ جلالَتِ «المعروف» بود.
💦 اگر دست در آب فرو کردی؛ قدری درکِ تَریِ آب روزیات شده. و اگر تماماً در آب فرو رفتی؛ تماماً مُدرِک آنی.
✿⇯⇦ به هر قدر که عارفِ آن کس شدی که «نشناختنی»؛ نفْسَش است (و بلکه نفْسِ «نشناختنی» است)؛ مُدرکِ «نشناختنی» شدی.
● معرفتِ «متعیّن»؛
֎⇦ در تعیّنِ معرفت است.
● اما معرفتِ «لا متعیّن»
(و بلکه معرفتِ «لاتعیّن»)؛
֎⇦ در لاتعیّنیِ معرفت است و جلالِ خودِ «معرفت» میباشد.
● حالا؛ معروف و منظور و مطلوبِ ما؛
֎⇦ خودِ «لا تعیّنی» و خودِ «نشناختنی»، یعنی؛ «جلالتِ معرفت» میباشد.
°•❁🔳🔲🔳❁•°
🍃۞ با درکِ مقدّمۀ فوق، بخوانیم:
💎 ﴿إنّا أَنْزَلْناهُ في لَيْلَةِ الْقَدْرِ
وَ ما أَدْراكَ ما لَيْلَةُ الْقَدْر﴾ 💎
✾ همانا ما آن را در شب قدر نازل كرديم.
✾ و تو چه مىدانى شب قدر چيست.
📘سورهٔ قدر
֎⇯⇦ در حدیث برای آیات فوق میفرمایند:
🔻«اللَّيْلَةُ فَاطِمَةُ وَ الْقَدْرُ الله
فَمَنْ عَرَفَ فَاطِمَةَ حَقَّ مَعْرِفَتِهَا
فَقَدْ أَدْرَكَ لَيْلَةَ الْقَدْرِ
وَ إِنَّمَا سُمِّيَتْ فَاطِمَةُ
لِأَنَّ الْخَلْقَ فُطِمُوا عَنْ مَعْرِفَتِهَا» 🔺
✾ «لیلة»؛ فاطمه (س) هستند و «القدر»؛ اللهﷻ.
پس کسی که فاطمه (س) را به حقِّ معرفتِ حضرتشان، شناخت؛
֎⇦ #لیلة_القدر را درک کرده است.
و همانا حضرتشان فاطمه (س) نامیده شده
زیرا مطلقِ «خلق» از شناختِ ایشان جدا شدند.
✿⇯⇦ کافِ «وَ ما أَدْراكَ ما لَيْلَةُ الْقَدْر»؛
֎⇦ ضمیرِ #مخاطب است و سوی سخن به حضرتِ حقُّ الحقیق، سیّد المرسلین، خاتم الانبیاء، محمّدِ مصطفی (صلّی الله علیه و آله) است.
✿⇯⇦ائمۀ اطهار (؏) نور واحد هستند. بنابراین؛ درک نشدنِ «لَيْلَةُ الْقَدْر» برای حضرت رسول اکرم (ص) معنا ندارد!
[و به فنایِ در ائمّهٔ اطهار (؏)؛
این درک و شناخت برای طالبانِ حقیقی، جاری است.]
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•✿👇🏻ادامهی سخن👇🏻✿•༻
◉
Facebook
Log in or sign up to view
See posts, photos and more on Facebook.
کانال دیوانگان حضرت زینب سلام الله علیها-اصفهان
. ─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─ 🆔 @ehsannil ✍️ ↗️ t.me/ehsannil1 ➣ #کانال_معرفة_الحق ↗️ t.me/ehsannil2 ➣ #کانال_اللطائف_الالهیة ↗️ instagram.com/ehsan_nil 🦋 ─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─ .
.
༺•اا۞ معارف نجیب است
#رونما میخواهد! ۞اا•༻
•┈••✾•◆🔲◆•✾••┈•
🦋🖊 #احسان_الله_نیلفروش_زاده
https://www.instagram.com/p/CXoup5kIYz5/?utm_medium=share_sheet
•┈••✾•◆🔲◆•✾••┈•
🔰 معارف نجیب است
#رونما میخواهد!
🍃 اصلاً؛ هر نجابتی، جلوهای از #نجیب بودن #معارف است.
🔰#معرفت ؛
به قدرِ خاطرخواهیات؛ رخ عیان میکند.
پس؛
روغنِ ریخته را نذر امام زاده؏ مکن!
༄࿔࿔
🔻 اگر؛
❖ سلامتی و رسیدگی به جسم بیش از #سلامت_روح،
❖ طعام ظاهر، بیش از #طعام باطن،
❖ منظم بودن در امور دنیوی[و حتی اخروی-کسب ثواب]، بیش از امور معرفتی،
نزدت اهمیت یافت،
🔻اگر؛
❖ با بیحالی سراغ معارف آمدی،
❖ وقتهای بطالت و #فراغت را صرف آن کردی،
❖ بعد از همهٔ امور و یا نهایتاً در کنار سایر امور، کسب معرفت را هم قرار دادی،
❖ وقت یادگیری معرفت، حواست به همه جا بود، و گاهی هم تمرکزی برای معرفت داشتی،
🔻اگر؛
❖ اولویتِ #مراسم و مهمانیهایت، بیشتر از محفل معرفتی شد،
🔻🔻و اگر…
و اگر اهل معرفت [و آثارشان]، بعد از اهالی دیگر [و آثارشان]، نزدت مهم و عزیز بود؛
⏎◈ توقع نداشته باش که معارف [که برایش خلق شدی] رو عیان کند!
🍃 معارف، نجیب است!
رونما میخواهد!
خودت را تماماً عرضه کن؛
تا آن پَریرویِ حقیقی و خواستنیمطلق رخ عیان کند.
و إلا خودت را مسخره کردی! که؛
🔰حضرت امام رضا؏ میفرماید:
هفت چیز بدون هفت چیز دیگر، مسخره است:
⊱⟤ هر كه⇩ ؛
➊ با زبان استغفار كند،ولى با دل پشيمان نباشد؛
➋ از خدا توفيق بخواهد،اما كوشش ننمايد؛
➌ در طلب احتياط باشد، ولی در ارتکاب گناه باكى نداشته باشد؛
➍ از خدا بهشت بخواهد، اما بر گرفتاريها صبر نكند؛
➎ از آتش جهنم به خدا پناه برد، ولى ترک شهوات دنيا را ننمايد؛
➏ به یاد خدا باشد، ولی براى ديدار خدا سرعت نگيرد؛
➐ مرگ را یاد کند، اما خود را برای آن آماده نکند؛
⏎⧈ خود را مسخره كرده است.
📚مواعظ العددیة،ص۳۲۸
اگر ظرفی شکسته به دکان شیرفروش بردی، چقدر میتواند برایت شیر بریزد؟!
اگر کهنه پارچهای را به خیاط سپردی؛ توقع لباس فاخر نداشته باش!
اگر قلمی شکسته وُ کاغذ پارهای نزد خوشنویس آوردی؛ نقش ماندگار مخواه!
❖ برای مجلس خواستگاری چگونه و با چه کیفیتی مهیا میشوی؟!
💠 خواستگارِ حقیقی، خداوند است
و محفل و مجلسی، خواستنیتر از مجلس خواستگاری باریتعالی نیست.
۩ در روایت است وقتی به مسجد میروی؛ بهترین لباس خود را بپوش.
که بهترین لباست، لباسِ اشتیاق توست.
⏎⧈بهترینت را به نشانهٔ شوقت، هویدا کن.
یعنی؛
🍃خدایا!
تو خواستنی تامّ و تمام من هستی.
و من میدانم؛
🍃معارف، نجیب است
#رونما میخواهد!
🦋🖊 #احسان_الله_نیلفروش_زاده
.
─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍️
↗️ t.me/ehsannil1 ➣ #کانال_معرفة_الحق
↗️ t.me/ehsannil2 ➣ #کانال_اللطائف_الالهیة
↗️ instagram.com/ehsan_nil 🦋
─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🍃
.
༺•اا۞ معارف نجیب است
#رونما میخواهد! ۞اا•༻
•┈••✾•◆🔲◆•✾••┈•
🦋🖊 #احسان_الله_نیلفروش_زاده
https://www.instagram.com/p/CXoup5kIYz5/?utm_medium=share_sheet
•┈••✾•◆🔲◆•✾••┈•
🔰 معارف نجیب است
#رونما میخواهد!
🍃 اصلاً؛ هر نجابتی، جلوهای از #نجیب بودن #معارف است.
🔰#معرفت ؛
به قدرِ خاطرخواهیات؛ رخ عیان میکند.
پس؛
روغنِ ریخته را نذر امام زاده؏ مکن!
༄࿔࿔
🔻 اگر؛
❖ سلامتی و رسیدگی به جسم بیش از #سلامت_روح،
❖ طعام ظاهر، بیش از #طعام باطن،
❖ منظم بودن در امور دنیوی[و حتی اخروی-کسب ثواب]، بیش از امور معرفتی،
نزدت اهمیت یافت،
🔻اگر؛
❖ با بیحالی سراغ معارف آمدی،
❖ وقتهای بطالت و #فراغت را صرف آن کردی،
❖ بعد از همهٔ امور و یا نهایتاً در کنار سایر امور، کسب معرفت را هم قرار دادی،
❖ وقت یادگیری معرفت، حواست به همه جا بود، و گاهی هم تمرکزی برای معرفت داشتی،
🔻اگر؛
❖ اولویتِ #مراسم و مهمانیهایت، بیشتر از محفل معرفتی شد،
🔻🔻و اگر…
و اگر اهل معرفت [و آثارشان]، بعد از اهالی دیگر [و آثارشان]، نزدت مهم و عزیز بود؛
⏎◈ توقع نداشته باش که معارف [که برایش خلق شدی] رو عیان کند!
🍃 معارف، نجیب است!
رونما میخواهد!
خودت را تماماً عرضه کن؛
تا آن پَریرویِ حقیقی و خواستنیمطلق رخ عیان کند.
و إلا خودت را مسخره کردی! که؛
🔰حضرت امام رضا؏ میفرماید:
هفت چیز بدون هفت چیز دیگر، مسخره است:
⊱⟤ هر كه⇩ ؛
➊ با زبان استغفار كند،ولى با دل پشيمان نباشد؛
➋ از خدا توفيق بخواهد،اما كوشش ننمايد؛
➌ در طلب احتياط باشد، ولی در ارتکاب گناه باكى نداشته باشد؛
➍ از خدا بهشت بخواهد، اما بر گرفتاريها صبر نكند؛
➎ از آتش جهنم به خدا پناه برد، ولى ترک شهوات دنيا را ننمايد؛
➏ به یاد خدا باشد، ولی براى ديدار خدا سرعت نگيرد؛
➐ مرگ را یاد کند، اما خود را برای آن آماده نکند؛
⏎⧈ خود را مسخره كرده است.
📚مواعظ العددیة،ص۳۲۸
اگر ظرفی شکسته به دکان شیرفروش بردی، چقدر میتواند برایت شیر بریزد؟!
اگر کهنه پارچهای را به خیاط سپردی؛ توقع لباس فاخر نداشته باش!
اگر قلمی شکسته وُ کاغذ پارهای نزد خوشنویس آوردی؛ نقش ماندگار مخواه!
❖ برای مجلس خواستگاری چگونه و با چه کیفیتی مهیا میشوی؟!
💠 خواستگارِ حقیقی، خداوند است
و محفل و مجلسی، خواستنیتر از مجلس خواستگاری باریتعالی نیست.
۩ در روایت است وقتی به مسجد میروی؛ بهترین لباس خود را بپوش.
که بهترین لباست، لباسِ اشتیاق توست.
⏎⧈بهترینت را به نشانهٔ شوقت، هویدا کن.
یعنی؛
🍃خدایا!
تو خواستنی تامّ و تمام من هستی.
و من میدانم؛
🍃معارف، نجیب است
#رونما میخواهد!
🦋🖊 #احسان_الله_نیلفروش_زاده
.
─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍️
↗️ t.me/ehsannil1 ➣ #کانال_معرفة_الحق
↗️ t.me/ehsannil2 ➣ #کانال_اللطائف_الالهیة
↗️ instagram.com/ehsan_nil 🦋
─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🍃
.
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده (Ehsan Nil.)
.
༺֎ اسرارِ #مگو؛
«مَگوئیِ» وصفِ تو بود! ֎༻
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
↗️ http://facebook.com/ehsan.nilforoushzadeh
┅─┅─═✾🔘✾═─┅─┅
🍃۞«اللهﷻ» کیست؟
قرآن میفرماید:
💎 ﴿اللهُ لا إلهَ إلّا هُو﴾ 💎
📘 بقره، ۲۵۵
◉⇯⇦ «الله»؛ مبتدا، و «لا اله الّا هو»؛ خبرِ آن است. یعنی؛ خودِ «الله» ☜ «لا إله إلّا هو» است.
که «لا إله إلّا هو»؛ کلمۀ توحید است.
و مرتبهای والاتر از آن در مراتبِ توحید؛
֎⫸ «لا إله إلّا هو» است.
💠 که در تحلیل:
❖«لا هو»؛ #جلال است.
❖«إلّا هو»؛ #جمال است.
🍃۞شخص حقیقی عالَم؛ اللهﷻ است، و همۀ عالم؛ آیات و جلواتِ اویند.
و توحیدِ او (❂☜«لا هو إلّا هو»)؛ عالم را بالحقیقة فراگرفته است.
بنابراین؛
֎⇦به همۀ عالم و امورِ آن؛ به «لا هو إلّا هو» یعنی؛ به «جلال و جمال»، بایستی نظر شود.
✿الغرض؛
❂☜به #معرفت نیز چنین باید نگریست.
𒆳
🌕معرفت در #جمال معرفت؛
֎⇦ معرفت در تعیّنِ «معرفت» است.
که از آن به «شناختن» یاد میشود.
و در عالم حدّ هم با آن سر و کار داریم که میگوییم:
"فلان امر را «شناختم»"
🍃۞پس معروف، در #جمال معرفت؛
❂☜ به جمال و تعیّنِ «معروف بودن» ظاهر میگردد.
🌑معرفت در #جلال معرفت؛
֎⇦ معرفت در لاتعیّنیِ «معرفت» است.
که از آن به «نشناختن» یاد میشود.
و در عالم حدّ میگوییم:
"فلان امر را «نشناختم»"، چرا که به هر نحوی از دسترسم خارج بود. بنابراین آن نشناختنی حدّی؛ خودش چیزی بود و شناخته شدن و نشدنش، امری دیگر.
🍃۞پس معروف در #جلال معرفت؛
❂☜ به جلال و لاتعیّنیِ «معروف بودن» ظاهر میگردد و گفته میشود که «#نشناختنی است».
🔆۞و امّا سخن و مطلوب ما؛ در عالم، #نور است. پس إن شاء الله از عالم حدّ و معیاراتش فاصله بگیریم و #بالنورانیة معرفت را طالب باشیم.
🔳 در عالم حدّ، «نشناختنی» برای جویندۀ آن است که اصلاً در میدانِ شناخته شدن نیامده. یعنی؛ مطلوبِ شناخته شدن، چیزی هست و نفس الأمری دارد، و معرفت به آن، نفس الأمرِ دیگری دارد. امّا چون مطلوب، در دسترس نیامده، پس شناخته نشده است.
🔆 امّا «نشناختنی در عالم نور»؛ خودش «نشناختنی» است. یعنی؛
֎⇦ نفسِ او؛ «نشناختنی» است. و نه اینکه چیزی هست و بعد از آنکه چیزی است، شناخته نمیشود.
[به لفظِ «#نشناختنی» بیان کردم که صفت باشد. و لطائف عمیق و معرفتِ اخصّی ورایِ آن خوابیده که بایستی به مدد الهی، در مقالی دیگر، شرح آن بیان گردد.]
●⇯⇦بنابراین؛
❂☜ هرچه عارف به «نشناختنی» نزدیک شد و مندکّ و فانیِ در آن گشت؛ عارفِ «نشناختنی» شد.
نه اینکه این عارف، نقص داشت که او را نشناخت. بلکه معروف؛ در جلالَتِ «معروف بودن» بود.
یعنی؛
❂☜ خودش #نشناختنی بود. نه اینکه برای مَن و شما «نشناختنی» بود. في الواقع؛ «نشناختنی» بود. بدین معنا که؛
֎⇦ جلالَتِ «المعروف» بود.
💦 اگر دست در آب فرو کردی؛ قدری درکِ تَریِ آب روزیات شده. و اگر تماماً در آب فرو رفتی؛ تماماً مُدرِک آنی.
✿⇯⇦ به هر قدر که عارفِ آن کس شدی که «نشناختنی»؛ نفْسَش است (و بلکه نفْسِ «نشناختنی» ست)؛ مُدرکِ «نشناختنی» شدی.
● معرفتِ «متعیّن»؛
֎⇦ در تعیّنِ معرفت است.
● اما معرفتِ «لا متعیّن»
(و بلکه معرفتِ «لاتعیّن»)؛
֎⇦ در لاتعیّنیِ معرفت است و جلالِ خودِ «معرفت» میباشد.
● حالا؛ معروف و منظور و مطلوبِ ما؛
֎⇦ خودِ «لا تعیّنی» و خودِ «نشناختنی»، یعنی؛ «جلالتِ معرفت» میباشد.
°•❁🔳🔲🔳❁•°
🍃۞ با درکِ مقدّمۀ فوق، بخوانیم:
💎 ﴿إنّا أنزلناهُ في لَيلَةِ القدر
وَ ما أدراكَ ما ليلَةُ القدر﴾ 💎
✾ همانا ما آن را در شب قدر نازل كرديم.
✾ و تو چه مىدانى شب قدر چيست.
📘سورهٔ قدر
֎⇯⇦ در حدیث برای آیات فوق میفرمایند:
🔻«اللّیلَةُ فاطمةُ وَ القَدرُ الله
فَمَنْ عَرَفَ فاطمةَ حَقَّ معرفَتِهَا
فَقَدْ أدْرَكَ لَيْلَةَ القدر
وَ إنّما سُمِّيَتْ فاطمةُ
لِأنّ الخَلقَ فُطِمُوا عَنْ معرفتِهَا» 🔺
✾ «لیلة»؛ فاطمه (س) هستند و «القدر»؛ اللهﷻ.
پس کسی که فاطمه (س) را به حقِّ معرفتِ حضرتشان، شناخت؛
֎⇦ #لیلة_القدر را درک کرده است.
و همانا حضرتشان فاطمه (س) نامیده شده
زیرا مطلقِ «خلق» از شناختِ ایشان جدا شدند.
✿⇯⇦ کافِ «وَ ما أدْراكَ ما لَيْلَةُ الْقَدْر»؛
֎⇦ ضمیرِ #مخاطب است و سوی سخن به حضرتِ حقُّ الحقیق، سیّد المرسلین، خاتم الانبیاء، محمّدِ مصطفی (ص) است.
✿⇯⇦ائمۀ اطهار (؏) نور واحد هستند. بنابراین؛ درک نشدنِ «لَيْلَةُ الْقَدْر» برای حضرت رسول اکرم (ص) معنا ندارد!
[و به فنایِ در ائمّهٔ اطهار (؏)؛
این درک؛ برای طالبانِ حقیقی، جاری است.]
🍃۞ پس دقّت بفرمائید:
درک نشدن در آیۀ «وَ ما أدْراك ما لَيلَةُ القدر»؛
֎⇦ درکِ نشدنِ حدّی نیست.
بلکه سخن در نور، از نور، و برای نور است.
و این درکِ نشدن، به واقع؛
֎⇦ لاتعیّنیِ درک و معرفت است.
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•✿👇🏻ادامهی سخن👇🏻✿•༻
◉
༺֎ اسرارِ #مگو؛
«مَگوئیِ» وصفِ تو بود! ֎༻
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
↗️ http://facebook.com/ehsan.nilforoushzadeh
┅─┅─═✾🔘✾═─┅─┅
🍃۞«اللهﷻ» کیست؟
قرآن میفرماید:
💎 ﴿اللهُ لا إلهَ إلّا هُو﴾ 💎
📘 بقره، ۲۵۵
◉⇯⇦ «الله»؛ مبتدا، و «لا اله الّا هو»؛ خبرِ آن است. یعنی؛ خودِ «الله» ☜ «لا إله إلّا هو» است.
که «لا إله إلّا هو»؛ کلمۀ توحید است.
و مرتبهای والاتر از آن در مراتبِ توحید؛
֎⫸ «لا إله إلّا هو» است.
💠 که در تحلیل:
❖«لا هو»؛ #جلال است.
❖«إلّا هو»؛ #جمال است.
🍃۞شخص حقیقی عالَم؛ اللهﷻ است، و همۀ عالم؛ آیات و جلواتِ اویند.
و توحیدِ او (❂☜«لا هو إلّا هو»)؛ عالم را بالحقیقة فراگرفته است.
بنابراین؛
֎⇦به همۀ عالم و امورِ آن؛ به «لا هو إلّا هو» یعنی؛ به «جلال و جمال»، بایستی نظر شود.
✿الغرض؛
❂☜به #معرفت نیز چنین باید نگریست.
𒆳
🌕معرفت در #جمال معرفت؛
֎⇦ معرفت در تعیّنِ «معرفت» است.
که از آن به «شناختن» یاد میشود.
و در عالم حدّ هم با آن سر و کار داریم که میگوییم:
"فلان امر را «شناختم»"
🍃۞پس معروف، در #جمال معرفت؛
❂☜ به جمال و تعیّنِ «معروف بودن» ظاهر میگردد.
🌑معرفت در #جلال معرفت؛
֎⇦ معرفت در لاتعیّنیِ «معرفت» است.
که از آن به «نشناختن» یاد میشود.
و در عالم حدّ میگوییم:
"فلان امر را «نشناختم»"، چرا که به هر نحوی از دسترسم خارج بود. بنابراین آن نشناختنی حدّی؛ خودش چیزی بود و شناخته شدن و نشدنش، امری دیگر.
🍃۞پس معروف در #جلال معرفت؛
❂☜ به جلال و لاتعیّنیِ «معروف بودن» ظاهر میگردد و گفته میشود که «#نشناختنی است».
🔆۞و امّا سخن و مطلوب ما؛ در عالم، #نور است. پس إن شاء الله از عالم حدّ و معیاراتش فاصله بگیریم و #بالنورانیة معرفت را طالب باشیم.
🔳 در عالم حدّ، «نشناختنی» برای جویندۀ آن است که اصلاً در میدانِ شناخته شدن نیامده. یعنی؛ مطلوبِ شناخته شدن، چیزی هست و نفس الأمری دارد، و معرفت به آن، نفس الأمرِ دیگری دارد. امّا چون مطلوب، در دسترس نیامده، پس شناخته نشده است.
🔆 امّا «نشناختنی در عالم نور»؛ خودش «نشناختنی» است. یعنی؛
֎⇦ نفسِ او؛ «نشناختنی» است. و نه اینکه چیزی هست و بعد از آنکه چیزی است، شناخته نمیشود.
[به لفظِ «#نشناختنی» بیان کردم که صفت باشد. و لطائف عمیق و معرفتِ اخصّی ورایِ آن خوابیده که بایستی به مدد الهی، در مقالی دیگر، شرح آن بیان گردد.]
●⇯⇦بنابراین؛
❂☜ هرچه عارف به «نشناختنی» نزدیک شد و مندکّ و فانیِ در آن گشت؛ عارفِ «نشناختنی» شد.
نه اینکه این عارف، نقص داشت که او را نشناخت. بلکه معروف؛ در جلالَتِ «معروف بودن» بود.
یعنی؛
❂☜ خودش #نشناختنی بود. نه اینکه برای مَن و شما «نشناختنی» بود. في الواقع؛ «نشناختنی» بود. بدین معنا که؛
֎⇦ جلالَتِ «المعروف» بود.
💦 اگر دست در آب فرو کردی؛ قدری درکِ تَریِ آب روزیات شده. و اگر تماماً در آب فرو رفتی؛ تماماً مُدرِک آنی.
✿⇯⇦ به هر قدر که عارفِ آن کس شدی که «نشناختنی»؛ نفْسَش است (و بلکه نفْسِ «نشناختنی» ست)؛ مُدرکِ «نشناختنی» شدی.
● معرفتِ «متعیّن»؛
֎⇦ در تعیّنِ معرفت است.
● اما معرفتِ «لا متعیّن»
(و بلکه معرفتِ «لاتعیّن»)؛
֎⇦ در لاتعیّنیِ معرفت است و جلالِ خودِ «معرفت» میباشد.
● حالا؛ معروف و منظور و مطلوبِ ما؛
֎⇦ خودِ «لا تعیّنی» و خودِ «نشناختنی»، یعنی؛ «جلالتِ معرفت» میباشد.
°•❁🔳🔲🔳❁•°
🍃۞ با درکِ مقدّمۀ فوق، بخوانیم:
💎 ﴿إنّا أنزلناهُ في لَيلَةِ القدر
وَ ما أدراكَ ما ليلَةُ القدر﴾ 💎
✾ همانا ما آن را در شب قدر نازل كرديم.
✾ و تو چه مىدانى شب قدر چيست.
📘سورهٔ قدر
֎⇯⇦ در حدیث برای آیات فوق میفرمایند:
🔻«اللّیلَةُ فاطمةُ وَ القَدرُ الله
فَمَنْ عَرَفَ فاطمةَ حَقَّ معرفَتِهَا
فَقَدْ أدْرَكَ لَيْلَةَ القدر
وَ إنّما سُمِّيَتْ فاطمةُ
لِأنّ الخَلقَ فُطِمُوا عَنْ معرفتِهَا» 🔺
✾ «لیلة»؛ فاطمه (س) هستند و «القدر»؛ اللهﷻ.
پس کسی که فاطمه (س) را به حقِّ معرفتِ حضرتشان، شناخت؛
֎⇦ #لیلة_القدر را درک کرده است.
و همانا حضرتشان فاطمه (س) نامیده شده
زیرا مطلقِ «خلق» از شناختِ ایشان جدا شدند.
✿⇯⇦ کافِ «وَ ما أدْراكَ ما لَيْلَةُ الْقَدْر»؛
֎⇦ ضمیرِ #مخاطب است و سوی سخن به حضرتِ حقُّ الحقیق، سیّد المرسلین، خاتم الانبیاء، محمّدِ مصطفی (ص) است.
✿⇯⇦ائمۀ اطهار (؏) نور واحد هستند. بنابراین؛ درک نشدنِ «لَيْلَةُ الْقَدْر» برای حضرت رسول اکرم (ص) معنا ندارد!
[و به فنایِ در ائمّهٔ اطهار (؏)؛
این درک؛ برای طالبانِ حقیقی، جاری است.]
🍃۞ پس دقّت بفرمائید:
درک نشدن در آیۀ «وَ ما أدْراك ما لَيلَةُ القدر»؛
֎⇦ درکِ نشدنِ حدّی نیست.
بلکه سخن در نور، از نور، و برای نور است.
و این درکِ نشدن، به واقع؛
֎⇦ لاتعیّنیِ درک و معرفت است.
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•✿👇🏻ادامهی سخن👇🏻✿•༻
◉
Facebook
Log in or sign up to view
See posts, photos and more on Facebook.
.
•┈••✾•🍃کجائی؟!🍃•✾••┈•
https://www.instagram.com/p/CNFsdt-JDaG/?utm_medium=copy_link
🖊️🦋 احسان الله نیلفروش زاده
❧
🌧️ قریب #هزار سال دعوت به خداپرستی، دعوتِ به حقیقتِ خویش، دعوت به فطرت، دعوت به زایندهمصدری که برایش همهکس زاده شدهاند.
امّا هیهات...
هیهات که چون به خدایشان اقبال نداشتند، از او استقبال نکردند.
آشفتگی و ادبار باطنشان؛
طوفان و سیلِ ظاهرشان شد.
از جائی که توقعش نبود،
از دل تنور، سیلِ عظیمی جوشید (﴿حتى إذا جاء أمرنا و فار التنّور﴾؛ تا آنگاه كه فرمان ما رسيد و تنور جوشيدن گرفت؛ هود؏،آیۀ#چهل ).
بلای به جان، خواسته وُ برخاسته؛ خاصّه؛ جانشان را گرفت.
تنها چهل مرد و چهل زن دلدادهاش شدند.
آنان که نوحۀ وجود ولیّ خدا را استماع کرده بودند،
آنها که نبی خدا را به #نوح بودن شناخته بودند،
به شوقِ رویش، سراسرْ «#بلی» شدند،
و از #بلا ی فراق[حدّی] نجات یافتند.
سخن وقتی به «#تمام» رسید؛ قصه به «#اتمام» رسید!
#معرفت؛ تمامِ حرف است و بلکه؛ خودِ «تمام» است.
𑁍ܓ
▣⇦ #چهل؛ عدد #تمام و #کمال حقیقیست.
🌊 بلا و طوفان حقیقی؛ فراق و دوری از شخصِ#معرفت است.
اگر کسی فراق از ولیّ خدا(عج) را نیافت؛ طوفانی به مراتب بدتر از طوفان ظاهر، او را فراگرفته! او مردهای است در توهمِ حیات!
همان که یکی از فرزندانِ ظاهری حضرت نوح؏ دچارش بود که در حین بلا، منکرِ بلا بود و طوفان باطنش، دامن ظاهرش را گرفت.
🔰الغرض؛
فرمودند(ص):
🔻«مثل اهل بیتی فیکم کمثل سفینة نوح»🔺
🔹اوّلاً؛
بدون معرفت امام(عج)؛ طوفان فراق معلوم نمیشود، پس کشتی وصال هم برای بیمعرفت، بیمعناست!
🔹ثانیاً؛
طوفانِ غیب، فراقِ جلال،و «لاهو»یش،
کشتیِ ظهور، وصالِ جمال،و «إلّا هو»یش،
همه در ظرفِ لاتعیّن و وجود #وحدانی و بسیطش(عج) جمع است که؛
💠 『لا رطب و لا یابس إلا فی کتاب مبین』
💠『کل شیء احصیناه فی امام مبین』
🌊طوفان نوح زنده شد از اشک چشم ما
با آنکه در غمت به مدارا گریستیم
🍃آنکه حضرتش(عج) را به بساطت و اطلاق شناخت؛
در عین وصال، نالۀ «#کجائی؟!»اش عالمگیر است و حالِ انتظارش؛ نفَسگیر.
مولایِ دلبرم(عج)!
نشاط این بهارم بیگل رویت چهکار آید
تو گر آیی؛ طرب آید، بهشت آید، بهار آید
🖊 🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده
◦•●◉✿هو الهو(عج)✿◉●•◦
─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍🏻
↗️ t.me/ehsannil1 ➣ #کانال_معرفة_الحق
↗️ t.me/ehsannil2 ➣ #کانال_اللطائف_الالهیة
↗️ instagram.com/ehsan_nil 🦋
─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
.
•┈••✾•🍃کجائی؟!🍃•✾••┈•
https://www.instagram.com/p/CNFsdt-JDaG/?utm_medium=copy_link
🖊️🦋 احسان الله نیلفروش زاده
❧
🌧️ قریب #هزار سال دعوت به خداپرستی، دعوتِ به حقیقتِ خویش، دعوت به فطرت، دعوت به زایندهمصدری که برایش همهکس زاده شدهاند.
امّا هیهات...
هیهات که چون به خدایشان اقبال نداشتند، از او استقبال نکردند.
آشفتگی و ادبار باطنشان؛
طوفان و سیلِ ظاهرشان شد.
از جائی که توقعش نبود،
از دل تنور، سیلِ عظیمی جوشید (﴿حتى إذا جاء أمرنا و فار التنّور﴾؛ تا آنگاه كه فرمان ما رسيد و تنور جوشيدن گرفت؛ هود؏،آیۀ#چهل ).
بلای به جان، خواسته وُ برخاسته؛ خاصّه؛ جانشان را گرفت.
تنها چهل مرد و چهل زن دلدادهاش شدند.
آنان که نوحۀ وجود ولیّ خدا را استماع کرده بودند،
آنها که نبی خدا را به #نوح بودن شناخته بودند،
به شوقِ رویش، سراسرْ «#بلی» شدند،
و از #بلا ی فراق[حدّی] نجات یافتند.
سخن وقتی به «#تمام» رسید؛ قصه به «#اتمام» رسید!
#معرفت؛ تمامِ حرف است و بلکه؛ خودِ «تمام» است.
𑁍ܓ
▣⇦ #چهل؛ عدد #تمام و #کمال حقیقیست.
🌊 بلا و طوفان حقیقی؛ فراق و دوری از شخصِ#معرفت است.
اگر کسی فراق از ولیّ خدا(عج) را نیافت؛ طوفانی به مراتب بدتر از طوفان ظاهر، او را فراگرفته! او مردهای است در توهمِ حیات!
همان که یکی از فرزندانِ ظاهری حضرت نوح؏ دچارش بود که در حین بلا، منکرِ بلا بود و طوفان باطنش، دامن ظاهرش را گرفت.
🔰الغرض؛
فرمودند(ص):
🔻«مثل اهل بیتی فیکم کمثل سفینة نوح»🔺
🔹اوّلاً؛
بدون معرفت امام(عج)؛ طوفان فراق معلوم نمیشود، پس کشتی وصال هم برای بیمعرفت، بیمعناست!
🔹ثانیاً؛
طوفانِ غیب، فراقِ جلال،و «لاهو»یش،
کشتیِ ظهور، وصالِ جمال،و «إلّا هو»یش،
همه در ظرفِ لاتعیّن و وجود #وحدانی و بسیطش(عج) جمع است که؛
💠 『لا رطب و لا یابس إلا فی کتاب مبین』
💠『کل شیء احصیناه فی امام مبین』
🌊طوفان نوح زنده شد از اشک چشم ما
با آنکه در غمت به مدارا گریستیم
🍃آنکه حضرتش(عج) را به بساطت و اطلاق شناخت؛
در عین وصال، نالۀ «#کجائی؟!»اش عالمگیر است و حالِ انتظارش؛ نفَسگیر.
مولایِ دلبرم(عج)!
نشاط این بهارم بیگل رویت چهکار آید
تو گر آیی؛ طرب آید، بهشت آید، بهار آید
🖊 🦋 #احسان_الله_نیلفروش_زاده
◦•●◉✿هو الهو(عج)✿◉●•◦
─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍🏻
↗️ t.me/ehsannil1 ➣ #کانال_معرفة_الحق
↗️ t.me/ehsannil2 ➣ #کانال_اللطائف_الالهیة
↗️ instagram.com/ehsan_nil 🦋
─═༅࿇༅ 📖 ༅࿇༅═─
.
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده (Ehsan Nil.)
.
༺֎ 《اســــرارِ #مگو》؛
«مَگوئیِ» وصفِ تو بود ֎༻
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
↗️ http://facebook.com/ehsan.nilforoushzadeh
┅─┅─═✾🔘✾═─┅─┅
🍃۞ حضرتِ «اللهﷻ» کیست؟
قرآن میفرماید:
💎 ﴿اللهُ لا إلهَ إلّا هُو﴾ 💎
📘 بقره، ۲۵۵
◉⇯⇦ «الله»؛ مبتدا، و «لا اله الّا هو»؛ خبرِ آن است. یعنی؛ خودِ «الله» ☜ «لا إله إلّا هو» است.
که «لا إله إلّا هو»؛ کلمۀ توحید است.
و مرتبهای والاتر از آن در مراتبِ توحید؛
֎⫸ «لا هو إلّا هو» است.
💠 که در تحلیل:
❖«لا هو»؛ #جلال است.
❖«إلّا هو»؛ #جمال است.
🍃۞شخص حقیقی عالَم؛ اللهﷻ است، و همۀ عالم؛ آیات و جلواتِ اویند.
و توحیدِ او (❂☜«لا هو إلّا هو»)؛ عالم را بالحقیقة فراگرفته است.
بنابراین؛
֎⇦به همۀ عالم و امورِ آن؛ به «لا هو إلّا هو» یعنی؛ به «جلال و جمال»، بایستی نظر شود.
✿الغرض؛
❂☜به #معرفت نیز چنین باید نگریست.
𒆳
🌕معرفت در #جمال معرفت؛
֎⇦ معرفت در تعیّنِ «معرفت» است.
که از آن به «شناختن» یاد میشود.
و در عالم حدّ هم با آن سر و کار داریم که میگوییم:
"فلان امر را «شناختم»"
🍃۞پس معروف، در #جمال معرفت؛
❂☜ به جمال و تعیّنِ «معروف بودن» ظاهر میگردد.
🌑معرفت در #جلال معرفت؛
֎⇦ معرفت در لاتعیّنیِ «معرفت» است.
که از آن به «نشناختن» یاد میشود.
و در عالم حدّ میگوییم:
"فلان امر را «نشناختم»"، چرا که به هر نحوی از دسترسم خارج بود. بنابراین آن نشناختنی حدّی؛ خودش چیزی بود و شناخته شدن و نشدنش، امری دیگر.
🍃۞پس معروف در #جلال معرفت؛
❂☜ به جلال و لاتعیّنیِ «معروف بودن» ظاهر میگردد و گفته میشود که «#نشناختنی است».
🔆۞و امّا سخن و مطلوب ما؛ در عالم، #نور است. پس إن شاء الله از عالم حدّ و معیاراتش فاصله بگیریم و #بالنورانیة معرفت را طالب باشیم.
🔳 در عالم حدّ، «نشناختنی» برای جویندۀ آن است که اصلاً در میدانِ شناخته شدن نیامده. یعنی؛ مطلوبِ شناخته شدن، چیزی هست و نفس الأمری دارد، و معرفت به آن، نفس الأمرِ دیگری دارد. امّا چون مطلوب، در دسترس نیامده، پس شناخته نشده است.
🔆 امّا «نشناختنی در عالم نور»؛ خودش «نشناختنی» است. یعنی؛
֎⇦ نفسِ او؛ «نشناختنی» است. و نه اینکه چیزی هست و بعد از آنکه چیزی است، شناخته نمیشود.
[به لفظِ «#نشناختنی» بیان کردم که صفت باشد. و لطائف عمیق و معرفتِ اخصّی ورایِ آن خوابیده که بایستی به مدد الهی، در مقالی دیگر، شرح آن بیان گردد.]
●⇯⇦بنابراین؛
❂☜ هرچه عارف به «نشناختنی» نزدیک شد و مندکّ و فانیِ در آن گشت؛ عارفِ «نشناختنی» شد.
نه اینکه این عارف، نقص داشت که او را نشناخت. بلکه معروف؛ در جلالَتِ «معروف بودن» بود.
یعنی؛
❂☜ خودش #نشناختنی بود. نه اینکه برای مَن و شما «نشناختنی» بود. في الواقع؛ «نشناختنی» بود. بدین معنا که؛
֎⇦ جلالَتِ «المعروف» بود.
💦 اگر دست در آب فرو کردی؛ قدری درکِ تَریِ آب روزیات شده. و اگر تماماً در آب فرو رفتی؛ تماماً مُدرِک آنی.
✿⇯⇦ به هر قدر که عارفِ آن کس شدی که «نشناختنی»؛ نفْسَش است (و بلکه نفْسِ «نشناختنی» ست)؛ مُدرکِ «نشناختنی» شدی.
● معرفتِ «متعیّن»؛
֎⇦ در تعیّنِ معرفت است.
● اما معرفتِ «لا متعیّن»
(و بلکه معرفتِ «لاتعیّن»)؛
֎⇦ در لاتعیّنیِ معرفت است و جلالِ خودِ «معرفت» میباشد.
● حالا؛ معروف و منظور و مطلوبِ ما؛
֎⇦ خودِ «لا تعیّنی» و خودِ «نشناختنی»، یعنی؛ «جلالتِ معرفت» میباشد.
°•❁🔳🔲🔳❁•°
🍃۞ با درکِ مقدّمۀ فوق، بخوانیم:
💎 ﴿إنّا أنزلناهُ في لَيلَةِ القدر
وَ ما أدراكَ ما ليلَةُ القدر﴾ 💎
✾ همانا ما آن را در شب قدر نازل كرديم.
✾ و تو چه مىدانى شب قدر چيست.
📘سورهٔ قدر
֎⇯⇦ در حدیث برای آیات فوق میفرمایند:
🔻«اللّیلَةُ فاطمةُ وَ القَدرُ الله
فَمَنْ عَرَفَ فاطمةَ حَقَّ معرفَتِهَا
فَقَدْ أدْرَكَ لَيْلَةَ القدر
وَ إنّما سُمِّيَتْ فاطمةُ
لِأنّ الخَلقَ فُطِمُوا عَنْ معرفتِهَا» 🔺
✾ «لیلة»؛ فاطمه (س) هستند و «القدر»؛ اللهﷻ.
پس کسی که فاطمه (س) را به حقِّ معرفتِ حضرتشان، شناخت؛
֎⇦ #لیلة_القدر را درک کرده است.
و همانا حضرتشان فاطمه (س) نامیده شده
زیرا مطلقِ «خلق» از شناختِ ایشان جدا شدند.
✿⇯⇦ کافِ «وَ ما أدْراكَ ما لَيْلَةُ الْقَدْر»؛
֎⇦ ضمیرِ #مخاطب است و سوی سخن به حضرتِ حقُّ الحقیق، سیّد المرسلین، خاتم الانبیاء، محمّدِ مصطفی (ص) است.
✿⇯⇦ائمۀ اطهار (؏) نور واحد هستند. بنابراین؛ درک نشدنِ «لَيْلَةُ الْقَدْر» برای حضرت رسول اکرم (ص) معنا ندارد!
[و به فنایِ در ائمّهٔ اطهار (؏)؛
این درک؛ برای طالبانِ حقیقی، جاری است.]
🍃۞ پس دقّت بفرمائید:
درک نشدن در آیۀ «وَ ما أدْراك ما لَيلَةُ القدر»؛
֎⇦ درکِ نشدنِ حدّی نیست.
بلکه سخن در نور، از نور، و برای نور است.
و این درکِ نشدن، به واقع؛
֎⇦ لاتعیّنیِ درک و معرفت است.
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•✿👇🏻ادامهی سخن👇🏻✿•༻
◉
༺֎ 《اســــرارِ #مگو》؛
«مَگوئیِ» وصفِ تو بود ֎༻
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
↗️ http://facebook.com/ehsan.nilforoushzadeh
┅─┅─═✾🔘✾═─┅─┅
🍃۞ حضرتِ «اللهﷻ» کیست؟
قرآن میفرماید:
💎 ﴿اللهُ لا إلهَ إلّا هُو﴾ 💎
📘 بقره، ۲۵۵
◉⇯⇦ «الله»؛ مبتدا، و «لا اله الّا هو»؛ خبرِ آن است. یعنی؛ خودِ «الله» ☜ «لا إله إلّا هو» است.
که «لا إله إلّا هو»؛ کلمۀ توحید است.
و مرتبهای والاتر از آن در مراتبِ توحید؛
֎⫸ «لا هو إلّا هو» است.
💠 که در تحلیل:
❖«لا هو»؛ #جلال است.
❖«إلّا هو»؛ #جمال است.
🍃۞شخص حقیقی عالَم؛ اللهﷻ است، و همۀ عالم؛ آیات و جلواتِ اویند.
و توحیدِ او (❂☜«لا هو إلّا هو»)؛ عالم را بالحقیقة فراگرفته است.
بنابراین؛
֎⇦به همۀ عالم و امورِ آن؛ به «لا هو إلّا هو» یعنی؛ به «جلال و جمال»، بایستی نظر شود.
✿الغرض؛
❂☜به #معرفت نیز چنین باید نگریست.
𒆳
🌕معرفت در #جمال معرفت؛
֎⇦ معرفت در تعیّنِ «معرفت» است.
که از آن به «شناختن» یاد میشود.
و در عالم حدّ هم با آن سر و کار داریم که میگوییم:
"فلان امر را «شناختم»"
🍃۞پس معروف، در #جمال معرفت؛
❂☜ به جمال و تعیّنِ «معروف بودن» ظاهر میگردد.
🌑معرفت در #جلال معرفت؛
֎⇦ معرفت در لاتعیّنیِ «معرفت» است.
که از آن به «نشناختن» یاد میشود.
و در عالم حدّ میگوییم:
"فلان امر را «نشناختم»"، چرا که به هر نحوی از دسترسم خارج بود. بنابراین آن نشناختنی حدّی؛ خودش چیزی بود و شناخته شدن و نشدنش، امری دیگر.
🍃۞پس معروف در #جلال معرفت؛
❂☜ به جلال و لاتعیّنیِ «معروف بودن» ظاهر میگردد و گفته میشود که «#نشناختنی است».
🔆۞و امّا سخن و مطلوب ما؛ در عالم، #نور است. پس إن شاء الله از عالم حدّ و معیاراتش فاصله بگیریم و #بالنورانیة معرفت را طالب باشیم.
🔳 در عالم حدّ، «نشناختنی» برای جویندۀ آن است که اصلاً در میدانِ شناخته شدن نیامده. یعنی؛ مطلوبِ شناخته شدن، چیزی هست و نفس الأمری دارد، و معرفت به آن، نفس الأمرِ دیگری دارد. امّا چون مطلوب، در دسترس نیامده، پس شناخته نشده است.
🔆 امّا «نشناختنی در عالم نور»؛ خودش «نشناختنی» است. یعنی؛
֎⇦ نفسِ او؛ «نشناختنی» است. و نه اینکه چیزی هست و بعد از آنکه چیزی است، شناخته نمیشود.
[به لفظِ «#نشناختنی» بیان کردم که صفت باشد. و لطائف عمیق و معرفتِ اخصّی ورایِ آن خوابیده که بایستی به مدد الهی، در مقالی دیگر، شرح آن بیان گردد.]
●⇯⇦بنابراین؛
❂☜ هرچه عارف به «نشناختنی» نزدیک شد و مندکّ و فانیِ در آن گشت؛ عارفِ «نشناختنی» شد.
نه اینکه این عارف، نقص داشت که او را نشناخت. بلکه معروف؛ در جلالَتِ «معروف بودن» بود.
یعنی؛
❂☜ خودش #نشناختنی بود. نه اینکه برای مَن و شما «نشناختنی» بود. في الواقع؛ «نشناختنی» بود. بدین معنا که؛
֎⇦ جلالَتِ «المعروف» بود.
💦 اگر دست در آب فرو کردی؛ قدری درکِ تَریِ آب روزیات شده. و اگر تماماً در آب فرو رفتی؛ تماماً مُدرِک آنی.
✿⇯⇦ به هر قدر که عارفِ آن کس شدی که «نشناختنی»؛ نفْسَش است (و بلکه نفْسِ «نشناختنی» ست)؛ مُدرکِ «نشناختنی» شدی.
● معرفتِ «متعیّن»؛
֎⇦ در تعیّنِ معرفت است.
● اما معرفتِ «لا متعیّن»
(و بلکه معرفتِ «لاتعیّن»)؛
֎⇦ در لاتعیّنیِ معرفت است و جلالِ خودِ «معرفت» میباشد.
● حالا؛ معروف و منظور و مطلوبِ ما؛
֎⇦ خودِ «لا تعیّنی» و خودِ «نشناختنی»، یعنی؛ «جلالتِ معرفت» میباشد.
°•❁🔳🔲🔳❁•°
🍃۞ با درکِ مقدّمۀ فوق، بخوانیم:
💎 ﴿إنّا أنزلناهُ في لَيلَةِ القدر
وَ ما أدراكَ ما ليلَةُ القدر﴾ 💎
✾ همانا ما آن را در شب قدر نازل كرديم.
✾ و تو چه مىدانى شب قدر چيست.
📘سورهٔ قدر
֎⇯⇦ در حدیث برای آیات فوق میفرمایند:
🔻«اللّیلَةُ فاطمةُ وَ القَدرُ الله
فَمَنْ عَرَفَ فاطمةَ حَقَّ معرفَتِهَا
فَقَدْ أدْرَكَ لَيْلَةَ القدر
وَ إنّما سُمِّيَتْ فاطمةُ
لِأنّ الخَلقَ فُطِمُوا عَنْ معرفتِهَا» 🔺
✾ «لیلة»؛ فاطمه (س) هستند و «القدر»؛ اللهﷻ.
پس کسی که فاطمه (س) را به حقِّ معرفتِ حضرتشان، شناخت؛
֎⇦ #لیلة_القدر را درک کرده است.
و همانا حضرتشان فاطمه (س) نامیده شده
زیرا مطلقِ «خلق» از شناختِ ایشان جدا شدند.
✿⇯⇦ کافِ «وَ ما أدْراكَ ما لَيْلَةُ الْقَدْر»؛
֎⇦ ضمیرِ #مخاطب است و سوی سخن به حضرتِ حقُّ الحقیق، سیّد المرسلین، خاتم الانبیاء، محمّدِ مصطفی (ص) است.
✿⇯⇦ائمۀ اطهار (؏) نور واحد هستند. بنابراین؛ درک نشدنِ «لَيْلَةُ الْقَدْر» برای حضرت رسول اکرم (ص) معنا ندارد!
[و به فنایِ در ائمّهٔ اطهار (؏)؛
این درک؛ برای طالبانِ حقیقی، جاری است.]
🍃۞ پس دقّت بفرمائید:
درک نشدن در آیۀ «وَ ما أدْراك ما لَيلَةُ القدر»؛
֎⇦ درکِ نشدنِ حدّی نیست.
بلکه سخن در نور، از نور، و برای نور است.
و این درکِ نشدن، به واقع؛
֎⇦ لاتعیّنیِ درک و معرفت است.
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•✿👇🏻ادامهی سخن👇🏻✿•༻
◉
Facebook
Log in or sign up to view
See posts, photos and more on Facebook.
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
.
༺✾صــیام، سرّی از اسرار الهی✾༻
❖ لطیفۀ هفتم:
حضرت حقّﷻ؛ جزای صیام
┅─┅─═• 📖🌙 •═─┅─┅
↗️ http://facebook.com/ehsan.nilforoushzadeh
┅─┅─═• 📖🌙 •═─┅─┅
🔔 إن شاء الله مقالاتِ #کانال_معرفة_الحق مطالعه، و در آنها تأمّل، و در جانْ تثبیت شده باشد.
❂☟و امّا پیش از خواندنِ این مقاله، دانستنِ مطلبِ #عین_شخصی برای بهرۀ بیشتر، مهمّ است.
[رجوع شود به ❂☜ https://telegram.me/ehsannil3/299]
🍃۞ همۀ عبادات؛ وحدتِ معنا دارند.
و #عبادت؛ نقطۀ جمعیّۀ فنایِ عبد در معبود است.
֎⇦ #عبادت - که واسطۀ عبد و معبود میباشد -؛ ظهورِ شخصِ حقیقیِ عالَم (؏) است.
☘️ بدین معنا که؛
֎⇦ حضرات آلالله(؏)؛ واسطۀ مطلقه و شخصِ عبادت میباشند. که؛
✓➊ اوّلاً؛
#شخص_عبادت در ظهورِ و جلوَتِ مناسک و مظاهرِ عبادی و فرائض میآید. یعنی؛
🍃֎⇦ او (؏) به عینِ شخصی، نماز وُ روزه وُ حج وُ زکات، و به طور کلّی تمام عبادات است.
زیرا او شخصِ عبادت است که در عین حالی که محدود به هیچ تعیّنی نیست؛ در تعیّنِ عبادات میآید و عبادت را رسم کرده و رقم میزند.
🔰 چنان که حضرت امام جعفر صادق (علیه السّلام) میفرمایند:
🔻『 نَحْنُ «الصّلاةُ» في كتابِ الله عَزّ وَ جَلّ
وَ نَحْنُ «الزّكاةُ» وَ نَحْنُ «الصّيامُ» وَ نَحْنُ «الحجُّ»
وَ نَحْنُ الشّهْرُ الحرامُ وَ نَحْنُ البَلَدُ الحرامُ
وَ نَحْنُ كعبةُ الله وَ نَحْنُ قبلةُ الله وَ نَحْنُ وَجْهُ الله
قَالَ الله تَعَالَى:【فَأيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ الله】』🔺
📚بحار الأنوار، ط - بيروت، ج۲۴، ص۳۰۳
🍃֎⇯حضرات آلالله (؏) - که حقیقت و باطنِ «لا هو الّا هو» بودنِ حقّﷻ هستند -، در مقام عبادت؛
֎⇦ حالی به جلالِ ﴿لا هو﴾ و روزه ظاهرند.
֎⇦ و حالی به جمالِ ﴿الّا هو﴾ (سایر عبادات).
[☜بیانِ قیدِ «حالی» از اختناق لفظ است،
وگرنه هیچ قیدی نیست.]
✓➋ ثانیاً؛
🍃֎⇦ هر عابدی، به حضرات آلالله (؏) است که عابد است و عبادت میکند، چنان که حضرت رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله) به حضرت مولی امیرالمؤمنین علی (علیه السّلام) میفرمایند:
🔻『 وَ الله يَا عَليُّ
مَا خُلِقْتَ إلّا لِيُعْبَدَ بِكَ 』🔺
✾ به خدا قسم یا علیّ!
خلق نشدهای الّا برای اینکه؛
[خداوند] به تو عبادت شود.
📚بحار الأنوار، ط - بيروت، ج۲۴، ص۶۵
🍃֎⇦ و یا میفرمایند:
🔻『 بِنَـا عُبِدَ الله』🔺
✾ فقط و فقط خداوند به ما [آلالله (؏)] عبادت شد.
📚الكافي، ط - الإسلامية، ج۱، ص۱۴۵
🌿⇮֎ در احادیث فوق دقّت فرمودید؟!
֎🔔⇦ کسانی که حضرات آلالله (؏) را صرفاً طریقی حَدّی (و نه لُبّیِ نوری) برای رسیدنِ به #معبود میدانند، بدین معنا که هیچ دخالتی در معبودیّت ندارند؛ این حدیث إن شاء الله تذکّری برای بیداری آنهاست!
✓➌ ثالثاً؛
🍃֎⇦ معبودیّتِ معبود، به حضرات آلالله (؏) است. و اگر آلالله (؏) را «مِن دونِ الله» بدانیم، این سخنان و معارفِ خاصّ، جز کفر و الحاد تصوّر نمیشود!
⚠️ تذکّری به نفس، در حاشیهای که اصل است:
🍃֎⇦ ساعاتِ دنیا، فرصتی است برای #معرفت.
«فاغتنم»...
«که این معامله تا صبحدم نخواهد ماند»
تا دیر نشده برای معارف دست به کار شو.
🍃👁🗨 الغرض؛
برای تفهیم و تصحیحِ نگرش به ظرائف و لطائف، در قالب تحلیل و بیان میآئیم:
🍃🤲🏻 ⇦ #نماز؛
دعا و مناجات است و تکلّمِ با خداوند.
و در تکلّم؛ فهم لازم است که در حالِ کلام؛ به نحوی باید بفهمی تا تکلّم کنی.
🌿⇯֎ هر کلامی، بهرهای از فهم دارد.
هرچند #فهم ❂☜ شعور و حضورِ #مفهوم در #فهیم است، اما به حسب تحلیل عرض میشود که:
🍃֎⇦ «#فهم»، نسبت به «#رؤیت» و #مشاهده در مرتبۀ پائینتری قرار میگیرد.
🍃🌕⇦ امّا روزه؛
سراسر رؤیت است و مشاهده.
#مشاهده؛
❂☜ یکی شدنِ #شاهد و #مشهود است و بُهت را به همراه دارد.
🍃🤲🏻⇫ برای نماز؛
֎⇦ حقّﷻ در حدیث قدسی میفرماید:
🔻『 قسَمْتُ الصّلاةَ بَيْنِي وَ بَيْنَ عَبْدِي نِصْفَيْنِ
فَنِصْفُهَا لي وَ نِصْفُهَا لِعَبْدي وَ لِعَبْدي مَا سَأَلَ』🔺
✾ نماز را بین خود و بین بندهام تقسیم کردم.
نیمی برای من و نیمی برای بندهام و برای بندهام آن است که میخواهد.
📚 منابع:
◉ تفسير المحيط الأعظم، سیّد حیدر آملی، ج۴، ص۱۲۹
◉ المحجة البيضاء، ملّا محسن فیض کاشانی، ج۱، ص۳۸۸
🍃🌕⇫ امّا در مورد صیام (روزه)؛
֎⇦ حقّﷻ در حدیث قدسی میفرماید:
🔻『 كلُ عَمَلِ ابْنِ آدَمَ هُوَ لَهُ غَيْرَ الصّيامِ
هُوَ لِي وَ أنَا أجْزيٰ بِه』🔺
✾ همۀ عمل آدمیزاد برای خودش است، غیر از روزه.
روزه برای من است و من جزای به آن هستم.
📚 الخصال، شیخ صدوق، ج۱، ص۴۵
🍃⇳֎⇦ همۀ اعمال آدمی برای خودش است، ولی روزه برای خداست.
این جای دقّت دارد که خداوند متعال نمیفرماید: حاصلِ روزه برای من است. بلکه خودِ روزه برای حقّﷻ است.
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•✿👇🏻ادامهی سخن👇🏻✿•༻
✨
༺✾صــیام، سرّی از اسرار الهی✾༻
❖ لطیفۀ هفتم:
حضرت حقّﷻ؛ جزای صیام
┅─┅─═• 📖🌙 •═─┅─┅
↗️ http://facebook.com/ehsan.nilforoushzadeh
┅─┅─═• 📖🌙 •═─┅─┅
🔔 إن شاء الله مقالاتِ #کانال_معرفة_الحق مطالعه، و در آنها تأمّل، و در جانْ تثبیت شده باشد.
❂☟و امّا پیش از خواندنِ این مقاله، دانستنِ مطلبِ #عین_شخصی برای بهرۀ بیشتر، مهمّ است.
[رجوع شود به ❂☜ https://telegram.me/ehsannil3/299]
🍃۞ همۀ عبادات؛ وحدتِ معنا دارند.
و #عبادت؛ نقطۀ جمعیّۀ فنایِ عبد در معبود است.
֎⇦ #عبادت - که واسطۀ عبد و معبود میباشد -؛ ظهورِ شخصِ حقیقیِ عالَم (؏) است.
☘️ بدین معنا که؛
֎⇦ حضرات آلالله(؏)؛ واسطۀ مطلقه و شخصِ عبادت میباشند. که؛
✓➊ اوّلاً؛
#شخص_عبادت در ظهورِ و جلوَتِ مناسک و مظاهرِ عبادی و فرائض میآید. یعنی؛
🍃֎⇦ او (؏) به عینِ شخصی، نماز وُ روزه وُ حج وُ زکات، و به طور کلّی تمام عبادات است.
زیرا او شخصِ عبادت است که در عین حالی که محدود به هیچ تعیّنی نیست؛ در تعیّنِ عبادات میآید و عبادت را رسم کرده و رقم میزند.
🔰 چنان که حضرت امام جعفر صادق (علیه السّلام) میفرمایند:
🔻『 نَحْنُ «الصّلاةُ» في كتابِ الله عَزّ وَ جَلّ
وَ نَحْنُ «الزّكاةُ» وَ نَحْنُ «الصّيامُ» وَ نَحْنُ «الحجُّ»
وَ نَحْنُ الشّهْرُ الحرامُ وَ نَحْنُ البَلَدُ الحرامُ
وَ نَحْنُ كعبةُ الله وَ نَحْنُ قبلةُ الله وَ نَحْنُ وَجْهُ الله
قَالَ الله تَعَالَى:【فَأيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ الله】』🔺
📚بحار الأنوار، ط - بيروت، ج۲۴، ص۳۰۳
🍃֎⇯حضرات آلالله (؏) - که حقیقت و باطنِ «لا هو الّا هو» بودنِ حقّﷻ هستند -، در مقام عبادت؛
֎⇦ حالی به جلالِ ﴿لا هو﴾ و روزه ظاهرند.
֎⇦ و حالی به جمالِ ﴿الّا هو﴾ (سایر عبادات).
[☜بیانِ قیدِ «حالی» از اختناق لفظ است،
وگرنه هیچ قیدی نیست.]
✓➋ ثانیاً؛
🍃֎⇦ هر عابدی، به حضرات آلالله (؏) است که عابد است و عبادت میکند، چنان که حضرت رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله) به حضرت مولی امیرالمؤمنین علی (علیه السّلام) میفرمایند:
🔻『 وَ الله يَا عَليُّ
مَا خُلِقْتَ إلّا لِيُعْبَدَ بِكَ 』🔺
✾ به خدا قسم یا علیّ!
خلق نشدهای الّا برای اینکه؛
[خداوند] به تو عبادت شود.
📚بحار الأنوار، ط - بيروت، ج۲۴، ص۶۵
🍃֎⇦ و یا میفرمایند:
🔻『 بِنَـا عُبِدَ الله』🔺
✾ فقط و فقط خداوند به ما [آلالله (؏)] عبادت شد.
📚الكافي، ط - الإسلامية، ج۱، ص۱۴۵
🌿⇮֎ در احادیث فوق دقّت فرمودید؟!
֎🔔⇦ کسانی که حضرات آلالله (؏) را صرفاً طریقی حَدّی (و نه لُبّیِ نوری) برای رسیدنِ به #معبود میدانند، بدین معنا که هیچ دخالتی در معبودیّت ندارند؛ این حدیث إن شاء الله تذکّری برای بیداری آنهاست!
✓➌ ثالثاً؛
🍃֎⇦ معبودیّتِ معبود، به حضرات آلالله (؏) است. و اگر آلالله (؏) را «مِن دونِ الله» بدانیم، این سخنان و معارفِ خاصّ، جز کفر و الحاد تصوّر نمیشود!
⚠️ تذکّری به نفس، در حاشیهای که اصل است:
🍃֎⇦ ساعاتِ دنیا، فرصتی است برای #معرفت.
«فاغتنم»...
«که این معامله تا صبحدم نخواهد ماند»
تا دیر نشده برای معارف دست به کار شو.
🍃👁🗨 الغرض؛
برای تفهیم و تصحیحِ نگرش به ظرائف و لطائف، در قالب تحلیل و بیان میآئیم:
🍃🤲🏻 ⇦ #نماز؛
دعا و مناجات است و تکلّمِ با خداوند.
و در تکلّم؛ فهم لازم است که در حالِ کلام؛ به نحوی باید بفهمی تا تکلّم کنی.
🌿⇯֎ هر کلامی، بهرهای از فهم دارد.
هرچند #فهم ❂☜ شعور و حضورِ #مفهوم در #فهیم است، اما به حسب تحلیل عرض میشود که:
🍃֎⇦ «#فهم»، نسبت به «#رؤیت» و #مشاهده در مرتبۀ پائینتری قرار میگیرد.
🍃🌕⇦ امّا روزه؛
سراسر رؤیت است و مشاهده.
#مشاهده؛
❂☜ یکی شدنِ #شاهد و #مشهود است و بُهت را به همراه دارد.
🍃🤲🏻⇫ برای نماز؛
֎⇦ حقّﷻ در حدیث قدسی میفرماید:
🔻『 قسَمْتُ الصّلاةَ بَيْنِي وَ بَيْنَ عَبْدِي نِصْفَيْنِ
فَنِصْفُهَا لي وَ نِصْفُهَا لِعَبْدي وَ لِعَبْدي مَا سَأَلَ』🔺
✾ نماز را بین خود و بین بندهام تقسیم کردم.
نیمی برای من و نیمی برای بندهام و برای بندهام آن است که میخواهد.
📚 منابع:
◉ تفسير المحيط الأعظم، سیّد حیدر آملی، ج۴، ص۱۲۹
◉ المحجة البيضاء، ملّا محسن فیض کاشانی، ج۱، ص۳۸۸
🍃🌕⇫ امّا در مورد صیام (روزه)؛
֎⇦ حقّﷻ در حدیث قدسی میفرماید:
🔻『 كلُ عَمَلِ ابْنِ آدَمَ هُوَ لَهُ غَيْرَ الصّيامِ
هُوَ لِي وَ أنَا أجْزيٰ بِه』🔺
✾ همۀ عمل آدمیزاد برای خودش است، غیر از روزه.
روزه برای من است و من جزای به آن هستم.
📚 الخصال، شیخ صدوق، ج۱، ص۴۵
🍃⇳֎⇦ همۀ اعمال آدمی برای خودش است، ولی روزه برای خداست.
این جای دقّت دارد که خداوند متعال نمیفرماید: حاصلِ روزه برای من است. بلکه خودِ روزه برای حقّﷻ است.
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•✿👇🏻ادامهی سخن👇🏻✿•༻
✨
Facebook
Log in or sign up to view
See posts, photos and more on Facebook.
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده (Ehsan Nil.)
.
༺֎ 《اســــرارِ #مگو》؛
«مَگوئیِ» وصفِ تو بود ֎༻
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🖊🦋 احسان الله نیلفروش زاده 🏴
↗️ https://t.me/ehsannil2/460
┅─┅─═✾🔘✾═─┅─┅
🍃۞ حضرتِ «اللهﷻ» کیست؟
قرآن میفرماید:
💎 ﴿اللهُ لا إلهَ إلّا هُو﴾ 💎
📘 بقره، ۲۵۵
◉⇯⇦ «الله»؛ مبتدا، و «لا اله الّا هو»؛ خبرِ آن است. یعنی؛ خودِ «الله» ☜ «لا إله إلّا هو» است.
که «لا إله إلّا هو»؛ کلمۀ توحید است.
و مرتبهای والاتر از آن در مراتبِ توحید؛
֎⫸ «لا هو إلّا هو» است.
💠 که در تحلیل:
❖«لا هو»؛ #جلال است.
❖«إلّا هو»؛ #جمال است.
🍃۞شخص حقیقی عالَم؛ اللهﷻ است، و همۀ عالم؛ آیات و جلواتِ اویند.
و توحیدِ او (❂☜«لا هو إلّا هو»)؛ عالم را بالحقیقة فراگرفته است.
بنابراین؛
֎⇦به همۀ عالم و امورِ آن؛ به «لا هو إلّا هو» یعنی؛ به «جلال و جمال»، بایستی نظر شود.
✿الغرض؛
❂☜به #معرفت نیز چنین باید نگریست.
𒆳
🌕معرفت در #جمال معرفت؛
֎⇦ معرفت در تعیّنِ «معرفت» است.
که از آن به «شناختن» یاد میشود.
و در عالم حدّ هم با آن سر و کار داریم که میگوییم:
"فلان امر را «شناختم»"
🍃۞پس معروف، در #جمال معرفت؛
❂☜ به جمال و تعیّنِ «معروف بودن» ظاهر میگردد.
🌑معرفت در #جلال معرفت؛
֎⇦ معرفت در لاتعیّنیِ «معرفت» است.
که از آن به «نشناختن» یاد میشود.
و در عالم حدّ میگوییم:
"فلان امر را «نشناختم»"، چرا که به هر نحوی از دسترسم خارج بود. بنابراین آن نشناختنی حدّی؛ خودش چیزی بود و شناخته شدن و نشدنش، امری دیگر.
🍃۞پس معروف در #جلال معرفت؛
❂☜ به جلال و لاتعیّنیِ «معروف بودن» ظاهر میگردد و گفته میشود که «#نشناختنی است».
🔆۞و امّا سخن و مطلوب ما؛ در عالم، #نور است. پس إن شاء الله از عالم حدّ و معیاراتش فاصله بگیریم و #بالنورانیة معرفت را طالب باشیم.
🔳 در عالم حدّ، «نشناختنی» برای جویندۀ آن است که اصلاً در میدانِ شناخته شدن نیامده. یعنی؛ مطلوبِ شناخته شدن، چیزی هست و نفس الأمری دارد، و معرفت به آن، نفس الأمرِ دیگری دارد. امّا چون مطلوب، در دسترس نیامده، پس شناخته نشده است.
🔆 امّا «نشناختنی در عالم نور»؛ خودش «نشناختنی» است. یعنی؛
֎⇦ نفسِ او؛ «نشناختنی» است. و نه اینکه چیزی هست و بعد از آنکه چیزی است، شناخته نمیشود.
[به لفظِ «#نشناختنی» بیان کردم که صفت باشد. و لطائف عمیق و معرفتِ اخصّی ورایِ آن خوابیده که بایستی به مدد الهی، در مقالی دیگر، شرح آن بیان گردد.]
●⇯⇦بنابراین؛
❂☜ هرچه عارف به «نشناختنی» نزدیک شد و مندکّ و فانیِ در آن گشت؛ عارفِ «نشناختنی» شد.
نه اینکه این عارف، نقص داشت که او را نشناخت. بلکه معروف؛ در جلالَتِ «معروف بودن» بود.
یعنی؛
❂☜ خودش #نشناختنی بود. نه اینکه برای مَن و شما «نشناختنی» بود. في الواقع؛ «نشناختنی» بود. بدین معنا که؛
֎⇦ جلالَتِ «المعروف» بود.
💦 اگر دست در آب فرو کردی؛ قدری درکِ تَریِ آب روزیات شده. و اگر تماماً در آب فرو رفتی؛ تماماً مُدرِک آنی.
✿⇯⇦ به هر قدر که عارفِ آن کس شدی که «نشناختنی»؛ نفْسَش است (و بلکه نفْسِ «نشناختنی» ست)؛ مُدرکِ «نشناختنی» شدی.
● معرفتِ «متعیّن»؛
֎⇦ در تعیّنِ معرفت است.
● اما معرفتِ «لا متعیّن»
(و بلکه معرفتِ «لاتعیّن»)؛
֎⇦ در لاتعیّنیِ معرفت است و جلالِ خودِ «معرفت» میباشد.
● حالا؛ معروف و منظور و مطلوبِ ما؛
֎⇦ خودِ «لا تعیّنی» و خودِ «نشناختنی»، یعنی؛ «جلالتِ معرفت» میباشد.
°•❁🔳🔲🔳❁•°
🍃۞ با درکِ مقدّمۀ فوق، بخوانیم:
💎 ﴿إنّا أنزلناهُ في لَيلَةِ القدر
وَ ما أدراكَ ما ليلَةُ القدر﴾ 💎
✾ همانا ما آن را در شب قدر نازل كرديم.
✾ و تو چه مىدانى شب قدر چيست.
📘سورهٔ قدر
֎⇯⇦ در حدیث برای آیات فوق میفرمایند:
🔻«اللّیلَةُ فاطمةُ وَ القَدرُ الله
فَمَنْ عَرَفَ فاطمةَ حَقَّ معرفَتِهَا
فَقَدْ أدْرَكَ لَيْلَةَ القدر
وَ إنّما سُمِّيَتْ فاطمةُ
لِأنّ الخَلقَ فُطِمُوا عَنْ معرفتِهَا» 🔺
✾ «لیلة»؛ فاطمه (س) هستند و «القدر»؛ اللهﷻ.
پس کسی که فاطمه (س) را به حقِّ معرفتِ حضرتشان، شناخت؛
֎⇦ #لیلة_القدر را درک کرده است.
و همانا حضرتشان فاطمه (س) نامیده شده
زیرا مطلقِ «خلق» از شناختِ ایشان جدا شدند.
✿⇯⇦ کافِ «وَ ما أدْراكَ ما لَيْلَةُ الْقَدْر»؛
֎⇦ ضمیرِ #مخاطب است و سوی سخن به حضرتِ حقُّ الحقیق، سیّد المرسلین، خاتم الانبیاء، محمّدِ مصطفی (ص) است.
✿⇯⇦ائمۀ اطهار (؏) نور واحد هستند. بنابراین؛ درک نشدنِ «لَيْلَةُ الْقَدْر» برای حضرت رسول اکرم (ص) معنا ندارد!
[و به فنایِ در ائمّهٔ اطهار (؏)؛
این درک؛ برای طالبانِ حقیقی، جاری است.]
🍃۞ پس دقّت بفرمائید:
درک نشدن در آیۀ «وَ ما أدْراك ما لَيلَةُ القدر»؛
֎⇦ درکِ نشدنِ حدّی نیست.
بلکه سخن در نور، از نور، و برای نور است.
و این درکِ نشدن، به واقع؛
֎⇦ لاتعیّنیِ درک و معرفت است.
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•✿👇🏻ادامهی سخن👇🏻✿•༻
◉
༺֎ 《اســــرارِ #مگو》؛
«مَگوئیِ» وصفِ تو بود ֎༻
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🖊🦋 احسان الله نیلفروش زاده 🏴
↗️ https://t.me/ehsannil2/460
┅─┅─═✾🔘✾═─┅─┅
🍃۞ حضرتِ «اللهﷻ» کیست؟
قرآن میفرماید:
💎 ﴿اللهُ لا إلهَ إلّا هُو﴾ 💎
📘 بقره، ۲۵۵
◉⇯⇦ «الله»؛ مبتدا، و «لا اله الّا هو»؛ خبرِ آن است. یعنی؛ خودِ «الله» ☜ «لا إله إلّا هو» است.
که «لا إله إلّا هو»؛ کلمۀ توحید است.
و مرتبهای والاتر از آن در مراتبِ توحید؛
֎⫸ «لا هو إلّا هو» است.
💠 که در تحلیل:
❖«لا هو»؛ #جلال است.
❖«إلّا هو»؛ #جمال است.
🍃۞شخص حقیقی عالَم؛ اللهﷻ است، و همۀ عالم؛ آیات و جلواتِ اویند.
و توحیدِ او (❂☜«لا هو إلّا هو»)؛ عالم را بالحقیقة فراگرفته است.
بنابراین؛
֎⇦به همۀ عالم و امورِ آن؛ به «لا هو إلّا هو» یعنی؛ به «جلال و جمال»، بایستی نظر شود.
✿الغرض؛
❂☜به #معرفت نیز چنین باید نگریست.
𒆳
🌕معرفت در #جمال معرفت؛
֎⇦ معرفت در تعیّنِ «معرفت» است.
که از آن به «شناختن» یاد میشود.
و در عالم حدّ هم با آن سر و کار داریم که میگوییم:
"فلان امر را «شناختم»"
🍃۞پس معروف، در #جمال معرفت؛
❂☜ به جمال و تعیّنِ «معروف بودن» ظاهر میگردد.
🌑معرفت در #جلال معرفت؛
֎⇦ معرفت در لاتعیّنیِ «معرفت» است.
که از آن به «نشناختن» یاد میشود.
و در عالم حدّ میگوییم:
"فلان امر را «نشناختم»"، چرا که به هر نحوی از دسترسم خارج بود. بنابراین آن نشناختنی حدّی؛ خودش چیزی بود و شناخته شدن و نشدنش، امری دیگر.
🍃۞پس معروف در #جلال معرفت؛
❂☜ به جلال و لاتعیّنیِ «معروف بودن» ظاهر میگردد و گفته میشود که «#نشناختنی است».
🔆۞و امّا سخن و مطلوب ما؛ در عالم، #نور است. پس إن شاء الله از عالم حدّ و معیاراتش فاصله بگیریم و #بالنورانیة معرفت را طالب باشیم.
🔳 در عالم حدّ، «نشناختنی» برای جویندۀ آن است که اصلاً در میدانِ شناخته شدن نیامده. یعنی؛ مطلوبِ شناخته شدن، چیزی هست و نفس الأمری دارد، و معرفت به آن، نفس الأمرِ دیگری دارد. امّا چون مطلوب، در دسترس نیامده، پس شناخته نشده است.
🔆 امّا «نشناختنی در عالم نور»؛ خودش «نشناختنی» است. یعنی؛
֎⇦ نفسِ او؛ «نشناختنی» است. و نه اینکه چیزی هست و بعد از آنکه چیزی است، شناخته نمیشود.
[به لفظِ «#نشناختنی» بیان کردم که صفت باشد. و لطائف عمیق و معرفتِ اخصّی ورایِ آن خوابیده که بایستی به مدد الهی، در مقالی دیگر، شرح آن بیان گردد.]
●⇯⇦بنابراین؛
❂☜ هرچه عارف به «نشناختنی» نزدیک شد و مندکّ و فانیِ در آن گشت؛ عارفِ «نشناختنی» شد.
نه اینکه این عارف، نقص داشت که او را نشناخت. بلکه معروف؛ در جلالَتِ «معروف بودن» بود.
یعنی؛
❂☜ خودش #نشناختنی بود. نه اینکه برای مَن و شما «نشناختنی» بود. في الواقع؛ «نشناختنی» بود. بدین معنا که؛
֎⇦ جلالَتِ «المعروف» بود.
💦 اگر دست در آب فرو کردی؛ قدری درکِ تَریِ آب روزیات شده. و اگر تماماً در آب فرو رفتی؛ تماماً مُدرِک آنی.
✿⇯⇦ به هر قدر که عارفِ آن کس شدی که «نشناختنی»؛ نفْسَش است (و بلکه نفْسِ «نشناختنی» ست)؛ مُدرکِ «نشناختنی» شدی.
● معرفتِ «متعیّن»؛
֎⇦ در تعیّنِ معرفت است.
● اما معرفتِ «لا متعیّن»
(و بلکه معرفتِ «لاتعیّن»)؛
֎⇦ در لاتعیّنیِ معرفت است و جلالِ خودِ «معرفت» میباشد.
● حالا؛ معروف و منظور و مطلوبِ ما؛
֎⇦ خودِ «لا تعیّنی» و خودِ «نشناختنی»، یعنی؛ «جلالتِ معرفت» میباشد.
°•❁🔳🔲🔳❁•°
🍃۞ با درکِ مقدّمۀ فوق، بخوانیم:
💎 ﴿إنّا أنزلناهُ في لَيلَةِ القدر
وَ ما أدراكَ ما ليلَةُ القدر﴾ 💎
✾ همانا ما آن را در شب قدر نازل كرديم.
✾ و تو چه مىدانى شب قدر چيست.
📘سورهٔ قدر
֎⇯⇦ در حدیث برای آیات فوق میفرمایند:
🔻«اللّیلَةُ فاطمةُ وَ القَدرُ الله
فَمَنْ عَرَفَ فاطمةَ حَقَّ معرفَتِهَا
فَقَدْ أدْرَكَ لَيْلَةَ القدر
وَ إنّما سُمِّيَتْ فاطمةُ
لِأنّ الخَلقَ فُطِمُوا عَنْ معرفتِهَا» 🔺
✾ «لیلة»؛ فاطمه (س) هستند و «القدر»؛ اللهﷻ.
پس کسی که فاطمه (س) را به حقِّ معرفتِ حضرتشان، شناخت؛
֎⇦ #لیلة_القدر را درک کرده است.
و همانا حضرتشان فاطمه (س) نامیده شده
زیرا مطلقِ «خلق» از شناختِ ایشان جدا شدند.
✿⇯⇦ کافِ «وَ ما أدْراكَ ما لَيْلَةُ الْقَدْر»؛
֎⇦ ضمیرِ #مخاطب است و سوی سخن به حضرتِ حقُّ الحقیق، سیّد المرسلین، خاتم الانبیاء، محمّدِ مصطفی (ص) است.
✿⇯⇦ائمۀ اطهار (؏) نور واحد هستند. بنابراین؛ درک نشدنِ «لَيْلَةُ الْقَدْر» برای حضرت رسول اکرم (ص) معنا ندارد!
[و به فنایِ در ائمّهٔ اطهار (؏)؛
این درک؛ برای طالبانِ حقیقی، جاری است.]
🍃۞ پس دقّت بفرمائید:
درک نشدن در آیۀ «وَ ما أدْراك ما لَيلَةُ القدر»؛
֎⇦ درکِ نشدنِ حدّی نیست.
بلکه سخن در نور، از نور، و برای نور است.
و این درکِ نشدن، به واقع؛
֎⇦ لاتعیّنیِ درک و معرفت است.
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•✿👇🏻ادامهی سخن👇🏻✿•༻
◉
Telegram
اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
.
༺֎ 《اســــرارِ #مگو》؛
«مَگوئیِ» وصفِ تو بود ֎༻
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🖊️🦋احسان الله نیلفروش زاده 🏴
↗️ https://t.me/ehsannil2/460
┅─┅─═✾🔘✾ ═─┅─┅
🍃۞ حضرتِ «اللهﷻ» کیست؟
قرآن میفرماید:
💎 ﴿اللهُ لا إلهَ إلّا هُو﴾ 💎
📘 بقره، ۲۵۵
◉⇯⇦ «الله»؛ مبتدا، و «لا اله الّا…
༺֎ 《اســــرارِ #مگو》؛
«مَگوئیِ» وصفِ تو بود ֎༻
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🖊️🦋احسان الله نیلفروش زاده 🏴
↗️ https://t.me/ehsannil2/460
┅─┅─═✾🔘✾ ═─┅─┅
🍃۞ حضرتِ «اللهﷻ» کیست؟
قرآن میفرماید:
💎 ﴿اللهُ لا إلهَ إلّا هُو﴾ 💎
📘 بقره، ۲۵۵
◉⇯⇦ «الله»؛ مبتدا، و «لا اله الّا…
Forwarded from اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
.
🌿 ༺✾صــیام، سرّی از اسرار الهی✾༻
❖ لطیفۀ هفتم:
حضرت حقّﷻ؛ جزای صیام
〰️ 〰️ 〰️ 〰️
🖊️🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/147
┅─┅─═• 📖🌙 •═─┅─┅
🔔 إن شاء الله مقالاتِ #کانال_معرفة_الحق مطالعه، و در آنها تأمّل، و در جانْ تثبیت شده باشد.
❂☟و امّا پیش از خواندنِ این مقاله، دانستنِ مطلبِ #عین_شخصی برای بهرۀ بیشتر، مهمّ است.
[رجوع شود به ❂☜ https://telegram.me/ehsannil3/299]
🍃۞ همۀ عبادات؛ وحدتِ معنا دارند.
و #عبادت؛ نقطۀ جمعیّۀ فنایِ عبد در معبود است.
֎⇦ #عبادت - که واسطۀ عبد و معبود میباشد -؛ ظهورِ شخصِ حقیقیِ عالَم (؏) است.
☘️ بدین معنا که؛
֎⇦ حضرات آلالله(؏)؛ واسطۀ مطلقه و شخصِ عبادت میباشند. که؛
✓➊ اوّلاً؛
#شخص_عبادت در ظهورِ و جلوَتِ مناسک و مظاهرِ عبادی و فرائض میآید. یعنی؛
🍃֎⇦ او (؏) به عینِ شخصی، نماز وُ روزه وُ حج وُ زکات، و به طور کلّی تمام عبادات است.
زیرا او شخصِ عبادت است که در عین حالی که محدود به هیچ تعیّنی نیست؛ در تعیّنِ عبادات میآید و عبادت را رسم کرده و رقم میزند.
🔰 چنان که حضرت امام جعفر صادق (علیه السّلام) میفرمایند:
🔻『 نَحْنُ «الصّلاةُ» في كتابِ الله عَزّ وَ جَلّ
وَ نَحْنُ «الزّكاةُ» وَ نَحْنُ «الصّيامُ» وَ نَحْنُ «الحجُّ»
وَ نَحْنُ الشّهْرُ الحرامُ وَ نَحْنُ البَلَدُ الحرامُ
وَ نَحْنُ كعبةُ الله وَ نَحْنُ قبلةُ الله وَ نَحْنُ وَجْهُ الله
قَالَ الله تَعَالَى:【فَأيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ الله】』🔺
📚بحار الأنوار، ط - بيروت، ج۲۴، ص۳۰۳
🍃֎⇯حضرات آلالله (؏) - که حقیقت و باطنِ «لا هو الّا هو» بودنِ حقّﷻ هستند -، در مقام عبادت؛
֎⇦ حالی به جلالِ ﴿لا هو﴾ و روزه ظاهرند.
֎⇦ و حالی به جمالِ ﴿الّا هو﴾ (سایر عبادات).
[☜بیانِ قیدِ «حالی» از اختناق لفظ است،
وگرنه هیچ قیدی نیست.]
✓➋ ثانیاً؛
🍃֎⇦ هر عابدی، به حضرات آلالله (؏) است که عابد است و عبادت میکند، چنان که حضرت رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله) به حضرت مولی امیرالمؤمنین علی (علیه السّلام) میفرمایند:
🔻『 وَ الله يَا عَليُّ
مَا خُلِقْتَ إلّا لِيُعْبَدَ بِكَ 』🔺
✾ به خدا قسم یا علی(ع)!
خلق نشدهای الّا برای اینکه؛
[خداوند] به تو عبادت شود.
📚بحار الأنوار، ط - بيروت، ج۲۴، ص۶۵
🍃֎⇦ و یا میفرمایند:
🔻『 بِنَـا عُبِدَ الله』🔺
✾ فقط و فقط خداوند به ما [آلالله (؏)] عبادت شد.
📚الكافي، ط - الإسلامية، ج۱، ص۱۴۵
🌿⇮֎ در احادیث فوق دقّت فرمودید؟!
֎🔔⇦ کسانی که حضرات آلالله (؏) را صرفاً طریقی حَدّی (و نه لُبّیِ نوری) برای رسیدنِ به #معبود میدانند، بدین معنا که هیچ دخالتی در معبودیّت ندارند؛ این حدیث إن شاء الله تذکّری برای بیداری آنهاست!
✓➌ ثالثاً؛
🍃֎⇦ معبودیّتِ معبود، به حضرات آلالله (؏) است. و اگر آلالله (؏) را «مِن دونِ الله» بدانیم، این سخنان و معارفِ خاصّ، جز کفر و الحاد تصوّر نمیشود!
⚠️ تذکّری به نفس، در حاشیهای که اصل است:
🍃֎⇦ ساعاتِ دنیا، فرصتی است برای #معرفت.
«فاغتنم»...
«که این معامله تا صبحدم نخواهد ماند»
تا دیر نشده برای معارف دست به کار شو.
🍃👁🗨 الغرض؛
برای تفهیم و تصحیحِ نگرش به ظرائف و لطائف، در قالب تحلیل و بیان میآئیم:
🍃🤲🏻 ⇦ #نماز؛
دعا و مناجات است و تکلّمِ با خداوند.
و در تکلّم؛ فهم لازم است که در حالِ کلام؛ به نحوی باید بفهمی تا تکلّم کنی.
🌿⇯֎ هر کلامی، بهرهای از فهم دارد.
هرچند #فهم ❂☜ شعور و حضورِ #مفهوم در #فهیم است، اما به حسب تحلیل عرض میشود که:
🍃֎⇦ «#فهم»، نسبت به «#رؤیت» و #مشاهده در مرتبۀ پائینتری قرار میگیرد.
🍃🌕⇦ امّا روزه؛
سراسر رؤیت است و مشاهده.
#مشاهده؛
❂☜ یکی شدنِ #شاهد و #مشهود است و بُهت را به همراه دارد.
🍃🤲🏻⇫ برای نماز؛
֎⇦ حقّﷻ در حدیث قدسی میفرماید:
🔻『 قسَمْتُ الصّلاةَ بَيْنِي وَ بَيْنَ عَبْدِي نِصْفَيْنِ
فَنِصْفُهَا لي وَ نِصْفُهَا لِعَبْدي وَ لِعَبْدي مَا سَأَلَ』🔺
✾ نماز را بین خود و بین بندهام تقسیم کردم.
نیمی برای من و نیمی برای بندهام و برای بندهام آن است که میخواهد.
📚 منابع:
◉ تفسير المحيط الأعظم، سیّد حیدر آملی، ج۴، ص۱۲۹
◉ المحجة البيضاء، ملّا محسن فیض کاشانی، ج۱، ص۳۸۸
🍃🌕⇫ امّا در مورد صیام (روزه)؛
֎⇦ حقّﷻ در حدیث قدسی میفرماید:
🔻『 كلُ عَمَلِ ابْنِ آدَمَ هُوَ لَهُ غَيْرَ الصّيامِ
هُوَ لِي وَ أنَا أجْزيٰ بِه』🔺
✾ همۀ عمل آدمیزاد برای خودش است، غیر از روزه.
روزه برای من است و من جزای به آن هستم.
📚 الخصال، شیخ صدوق، ج۱، ص۴۵
🍃⇳֎⇦ همۀ اعمال آدمی برای خودش است، ولی روزه برای خداست.
این جای دقّت دارد که خداوند متعال نمیفرماید: حاصلِ روزه برای من است. بلکه خودِ روزه برای حقّﷻ است.
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•✿👇🏻ادامهی سخن👇🏻✿•༻
✨
❖ لطیفۀ هفتم:
حضرت حقّﷻ؛ جزای صیام
🖊️🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/147
┅─┅─═• 📖🌙 •═─┅─┅
🔔 إن شاء الله مقالاتِ #کانال_معرفة_الحق مطالعه، و در آنها تأمّل، و در جانْ تثبیت شده باشد.
❂☟و امّا پیش از خواندنِ این مقاله، دانستنِ مطلبِ #عین_شخصی برای بهرۀ بیشتر، مهمّ است.
[رجوع شود به ❂☜ https://telegram.me/ehsannil3/299]
🍃۞ همۀ عبادات؛ وحدتِ معنا دارند.
و #عبادت؛ نقطۀ جمعیّۀ فنایِ عبد در معبود است.
֎⇦ #عبادت - که واسطۀ عبد و معبود میباشد -؛ ظهورِ شخصِ حقیقیِ عالَم (؏) است.
☘️ بدین معنا که؛
֎⇦ حضرات آلالله(؏)؛ واسطۀ مطلقه و شخصِ عبادت میباشند. که؛
✓➊ اوّلاً؛
#شخص_عبادت در ظهورِ و جلوَتِ مناسک و مظاهرِ عبادی و فرائض میآید. یعنی؛
🍃֎⇦ او (؏) به عینِ شخصی، نماز وُ روزه وُ حج وُ زکات، و به طور کلّی تمام عبادات است.
زیرا او شخصِ عبادت است که در عین حالی که محدود به هیچ تعیّنی نیست؛ در تعیّنِ عبادات میآید و عبادت را رسم کرده و رقم میزند.
🔰 چنان که حضرت امام جعفر صادق (علیه السّلام) میفرمایند:
🔻『 نَحْنُ «الصّلاةُ» في كتابِ الله عَزّ وَ جَلّ
وَ نَحْنُ «الزّكاةُ» وَ نَحْنُ «الصّيامُ» وَ نَحْنُ «الحجُّ»
وَ نَحْنُ الشّهْرُ الحرامُ وَ نَحْنُ البَلَدُ الحرامُ
وَ نَحْنُ كعبةُ الله وَ نَحْنُ قبلةُ الله وَ نَحْنُ وَجْهُ الله
قَالَ الله تَعَالَى:【فَأيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ الله】』🔺
📚بحار الأنوار، ط - بيروت، ج۲۴، ص۳۰۳
🍃֎⇯حضرات آلالله (؏) - که حقیقت و باطنِ «لا هو الّا هو» بودنِ حقّﷻ هستند -، در مقام عبادت؛
֎⇦ حالی به جلالِ ﴿لا هو﴾ و روزه ظاهرند.
֎⇦ و حالی به جمالِ ﴿الّا هو﴾ (سایر عبادات).
[☜بیانِ قیدِ «حالی» از اختناق لفظ است،
وگرنه هیچ قیدی نیست.]
✓➋ ثانیاً؛
🍃֎⇦ هر عابدی، به حضرات آلالله (؏) است که عابد است و عبادت میکند، چنان که حضرت رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله) به حضرت مولی امیرالمؤمنین علی (علیه السّلام) میفرمایند:
🔻『 وَ الله يَا عَليُّ
مَا خُلِقْتَ إلّا لِيُعْبَدَ بِكَ 』🔺
✾ به خدا قسم یا علی(ع)!
خلق نشدهای الّا برای اینکه؛
[خداوند] به تو عبادت شود.
📚بحار الأنوار، ط - بيروت، ج۲۴، ص۶۵
🍃֎⇦ و یا میفرمایند:
🔻『 بِنَـا عُبِدَ الله』🔺
✾ فقط و فقط خداوند به ما [آلالله (؏)] عبادت شد.
📚الكافي، ط - الإسلامية، ج۱، ص۱۴۵
🌿⇮֎ در احادیث فوق دقّت فرمودید؟!
֎🔔⇦ کسانی که حضرات آلالله (؏) را صرفاً طریقی حَدّی (و نه لُبّیِ نوری) برای رسیدنِ به #معبود میدانند، بدین معنا که هیچ دخالتی در معبودیّت ندارند؛ این حدیث إن شاء الله تذکّری برای بیداری آنهاست!
✓➌ ثالثاً؛
🍃֎⇦ معبودیّتِ معبود، به حضرات آلالله (؏) است. و اگر آلالله (؏) را «مِن دونِ الله» بدانیم، این سخنان و معارفِ خاصّ، جز کفر و الحاد تصوّر نمیشود!
⚠️ تذکّری به نفس، در حاشیهای که اصل است:
🍃֎⇦ ساعاتِ دنیا، فرصتی است برای #معرفت.
«فاغتنم»...
«که این معامله تا صبحدم نخواهد ماند»
تا دیر نشده برای معارف دست به کار شو.
🍃👁🗨 الغرض؛
برای تفهیم و تصحیحِ نگرش به ظرائف و لطائف، در قالب تحلیل و بیان میآئیم:
🍃🤲🏻 ⇦ #نماز؛
دعا و مناجات است و تکلّمِ با خداوند.
و در تکلّم؛ فهم لازم است که در حالِ کلام؛ به نحوی باید بفهمی تا تکلّم کنی.
🌿⇯֎ هر کلامی، بهرهای از فهم دارد.
هرچند #فهم ❂☜ شعور و حضورِ #مفهوم در #فهیم است، اما به حسب تحلیل عرض میشود که:
🍃֎⇦ «#فهم»، نسبت به «#رؤیت» و #مشاهده در مرتبۀ پائینتری قرار میگیرد.
🍃🌕⇦ امّا روزه؛
سراسر رؤیت است و مشاهده.
#مشاهده؛
❂☜ یکی شدنِ #شاهد و #مشهود است و بُهت را به همراه دارد.
🍃🤲🏻⇫ برای نماز؛
֎⇦ حقّﷻ در حدیث قدسی میفرماید:
🔻『 قسَمْتُ الصّلاةَ بَيْنِي وَ بَيْنَ عَبْدِي نِصْفَيْنِ
فَنِصْفُهَا لي وَ نِصْفُهَا لِعَبْدي وَ لِعَبْدي مَا سَأَلَ』🔺
✾ نماز را بین خود و بین بندهام تقسیم کردم.
نیمی برای من و نیمی برای بندهام و برای بندهام آن است که میخواهد.
📚 منابع:
◉ تفسير المحيط الأعظم، سیّد حیدر آملی، ج۴، ص۱۲۹
◉ المحجة البيضاء، ملّا محسن فیض کاشانی، ج۱، ص۳۸۸
🍃🌕⇫ امّا در مورد صیام (روزه)؛
֎⇦ حقّﷻ در حدیث قدسی میفرماید:
🔻『 كلُ عَمَلِ ابْنِ آدَمَ هُوَ لَهُ غَيْرَ الصّيامِ
هُوَ لِي وَ أنَا أجْزيٰ بِه』🔺
✾ همۀ عمل آدمیزاد برای خودش است، غیر از روزه.
روزه برای من است و من جزای به آن هستم.
📚 الخصال، شیخ صدوق، ج۱، ص۴۵
🍃⇳֎⇦ همۀ اعمال آدمی برای خودش است، ولی روزه برای خداست.
این جای دقّت دارد که خداوند متعال نمیفرماید: حاصلِ روزه برای من است. بلکه خودِ روزه برای حقّﷻ است.
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•✿👇🏻ادامهی سخن👇🏻✿•༻
✨
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Telegram
اللطائف الالٰهیّة - احسان الله نیلفروش زاده
.
🌿༺✾صــیام، سرّی از اسرار الهی✾༻
❖ لطیفۀ هفتم:
حضرت حقّﷻ؛ جزای صیام
〰️〰️〰️〰️
🖊️🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/147
┅─┅─═• 📖🌙 • ═─┅─┅
🔔 إن شاء الله مقالاتِ #کانال_معرفة_الحق مطالعه، و در آنها تأمّل، و در جانْ تثبیت شده باشد.
❂☟و…
🌿༺✾صــیام، سرّی از اسرار الهی✾༻
❖ لطیفۀ هفتم:
حضرت حقّﷻ؛ جزای صیام
〰️〰️〰️〰️
🖊️🦋 احسان الله نیلفروش زاده
↗️ https://t.me/ehsannil2/147
┅─┅─═• 📖🌙 • ═─┅─┅
🔔 إن شاء الله مقالاتِ #کانال_معرفة_الحق مطالعه، و در آنها تأمّل، و در جانْ تثبیت شده باشد.
❂☟و…