کانال دیوانگان حضرت زینب سلام الله علیها-اصفهان
317 subscribers
1.82K photos
530 videos
95 files
1.5K links
شام جمعه ی هر هفته
و مناسبتهای مذهبی اعیاد و عزاداری آل الله علیهم السلام
مکان:
اصفهان-خیابان بعثت-خیابان ابوریحان (غرب)-کوی۱/۱(فدڪ)

https://telegram.me/divaneganezeinab


خادم کانال:
http://telegram.me/sayedahmad1001
Download Telegram
◼️

🔲 «حرّ » ؛ بیانِ دیگری از #اطلاق است.
منشأ آزاد بودن، حقیقتِ آزادگی است که آن آزاد بودنِ مطلق است. که دیگر متعلَّق آزاد بودن مطرح نیست که بگوییم "آزاد از «چه چیزی» یا «چه کسی»؟!".
این علوّ معنا را اگر تنزیل دهیم، بعد از آن بیان می‌شود که ؛ «حرِّ» مطلق، از «حــُـرّْ بودن» نیز رها و آزاد است.
(اندکی تأمّل می‌خواهد!)

آنکس که در حرّ مطلق شد، تمام مراتب وجودیش ظهورِ حریّت است. حتّی اگر به حسب ظاهر خلافِ حرّیت به نظر برسد که فرمودند :

🔻『 إِنَّ الْحُرَّ حُرٌّ عَلَى جَمِيعِ أَحْوَالِه‏ِ』🔺

همانا آزاده آن است که بر همۀ احوالش آزاد است.
(📚 الكافي، ط - الإسلامية، ج‏2، ص: 89)


▪️اسم، مسمّی را نشان می‌دهد.
حضرت سید الشهدا (علیه السلام) به خودِ حـــرّ (علیه السلام) که اسمَش برایِ خودش معلوم است می‌فرمایند "انـــتَ الحـــــرّ ".
نه به این معنا که دیگران هم آزادند و تو نیز آزادی، و مثلاً برو خوش باش!
خیر. اینطور نیست.
مگر اینکه ندانیم کربلا کجاست و آن عشّاق که هستند!

🔳این "الحرّ" در اینجا اسم نیست. عرض کردم که مگر خودِ حضرتِ حرّ نمیداند که اسمَش حرّ است؟!
بلکه حضرت سیّد الشهدا (ع) وصفِ او را می‌فرمایند.
دقّت مهمّ این است که بدانیم :

♦️"الحرّ" در اینجا وصف است. و الف و لامِ آن، الف و لامِ جنس است. یعنی جنسِ حُریّت و آزادگی، تمامِ حریّت و آزادگی، در این اشاره است و در این "أنت".

مسمّای حُریّت (یعنی حضرت سیّد الشهدا علیه السلام)، به جلوۀ حضرتِ حرّ (ع) ، پرده از حقیقتِ حرّیّتِ خویش برداشته و صفتِ حرّیّتِ مطلقه را به شخصِ شخیص و سردارِ سربلند و آزادِ خویش، یعنی حضرت حرّ بن یزید ریاحی متجلّی ساخته.
تمامِ اطلاق و آزادگیِ حقّ تعالی، یعنی حضرت سیّد الشهدا (ع)، در 🔻〖 أنْتَ «الْحُــــرُّ»〗🔺 به جلوه در آمده.


🔸بسیار خب! اگر حضرت حرّ (ع)، جلوۀ حُرّیتِ و آزادگی حضرت اباعبد الله (علیه السلام) در عالم اشارات هستند، این چه آزاد بودنی است که مانع خودش می‌شود؟!

🔹 پاسخ :
او مانع خودش نمی‌شود بلکه مانع خودش در «بازگشت» می‌شود!

🔸بازگشت به کجا؟!
🔹ذاتِ غیب الغیوبی، چون به میدان «ظهور» آمد و از لا اشاره بودن به سمت اشارات خارج شد، به بیانِ خود به خود خطاب کرد:

🔻〖يا حُسَيْنُ (ع)! اخْـــــــرُجْ فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ شَاءَ أَنْ يَرَاكَ قَتِيلاً 〗🔺
اى حسين! خارج شو، همانا خداوند خواسته است تو را كشته ببيند.
(📚 اللهوف، ص: ۶۵)

🔸آیا این خارج شدن را برگشتی هست؟!

🔹برای او "نشد" معنا ندارد.
اما او وجودِ فوقِ تمام است که در تجلّیش تامّ و تمام است. که چون به میدان تجلّیِ حبّ و عشق آمد، تمامْ قدْ ظهور می‌کند.

▪️حضرت حرّ (علیه السلام)، حریّت حضرت ابا عبدالله الحسین (علیه السلام) در عالم اشارات هستند.
حریّت و اطلاقی که ذاتِ لااشاره را از خلوَتِ لا اشاره تا جلوَت اشاره، متجلّی می‌کند.

پس مانع بازگشتِ شدنِ حضرت حرّ علیه السلام را بالحقیقة بیابیم:

🔆 کربلا، تجلیگاهِ حقیقتِ حضرتِ حقّ، یعنی حضرات آل الله علیهم السلام است.
آن هنگام که وجودِ مطلق و تمامْ آزادیِ حضرت حقّ یعنی ابا عبد الله الحسین (ع)، قصدِ خروج از خفایِ لا اشاره را کرده تا متجلّی شود ("اخرج إلی العراق")، به اطلاق و «آزادیِ» خویش، مانعِ خودش از بازگشت و «تجلّی نکردن» می‌شود. مانع میشود که مبادا تماماً تجلّی نکند.
این است که تنها آن اصحابی از یارانِ او ، جلویِ او را برای «تجلّی نکردن» و «بازگشت از جلوۀ اطلاق» می‌تواند بگیرد که تمامْ حرّیّت خودِ او باشد.

از این رو ؛
حضرت حرّ (ع) که تمامْ حرّیّت و تجلّی «اطلاقِ» حضرت سیّد الشهدا (ع) هستند، در وحدتِ شخصی با ارباب خویش، مانع از «بازگشت» و «در خلوَت رفتنِ» حضرت سیّد الشهدا (ع) می‌شود.


ان شاء الله که آنچه بیان شد، در وجودْ مبیَّن گردد.


🔰 این اشاره محلّ دقّت است :

👈🔲 اگر حرّیّت مطلق را شناختیم، خواهیم یافت که چرا استثنائاً مضجعِ مقدّس حضرت حرّ (علیه السلام) خارج از شش فرسخ زمینی است که حضرت سیّد الشهدا علیه السلام در کربلا و مضجعِ مطهّر خود و شهدایِ کربلا خریداری فرمودند.
حضرت (ع) به مضجَعِ حرّ (ع)، سعۀ کربلا را از نقطۀ تعیّنِ و مختصاتِ زمینی، به لاتعیّنِ حقیقت، متصّل فرمودند. تا قداستِ کربلائی که به حسبِ ظاهر، زمینش شش فرسخ در شش فرسخ خریداری شده، تا بی انتهایی لااشاره گسترده شود که از کربلا بودنِ حقیقت، "کلّ ارض کربلا" عالَم را بگیرد.

👁‍🗨 زیارتِ حضرت حرّ (ع) در بیرون از تعیّن و مختصات سرزمینِ کربلا، زیارت کردنِ حضرت سیّد الشهدا (ع) در حقیقتِ «اطلاق کربلا» است.

♻️ آنانکه بالخصوص حضرت حرّ (ع) را زائرند ، زائرِ حقیقتِ حریّت و اطلاقِ حضرت حقّ در لاتعیّنِ معنا می‌باشند.















#یوم_الطفوف_سخن_هشتم
🏴 #احسان_الله_نیلفروش_زاده


📧 @ehsannil

─┈••✾•◆🔲◆•✾••┈─
◼️

▪️اسم، مسمّی را نشان می‌دهد.
حضرت سید الشهدا(ع) به خودِ حرّ(ع) که اسمَش برایِ خودش معلوم است می‌فرمایند؛"أنـتَ الحـرّ".
و نه به این معنا که دیگران هم آزادند و تو نیز آزادی[و مثلاً برو خوش باش!].

🔳"الحرّ" اسمِ عادّی نیست! بلکه وصفِ اوست که اسمِ اوست.

♦️"الحرّ" در اینجا وصف است. و الف و لامِ آن، الف و لامِ جنس است، یعنی تمامِ حریّت و آزادگی در این "أنت" است.
و بلکه الف و لامِ معرفه،و بیان کنندۀ شخصِ آزادگی است.

مسمّای حُریّت (یعنی حضرت سیّد الشهدا(ع)، به جلوۀ حضرتِ حرّ(ع)، پرده از حقیقتِ حرّیّتِ خویش برداشته و صفتِ حرّیّتِ مطلقه را به شخصِ شخیص و سردارِ سربلند و آزادِ خویش، یعنی حضرت حرّ متجلّی ساخته.
تمامِ اطلاق و آزادگیِ حقّ تعالی، یعنی حضرت سیّد الشهدا (ع)، در〖 أنْتَ «الْحُـرُّ»〗به جلوه در آمده.


🔸امّا...
اگر حضرت حرّ(ع)، جلوۀ حُرّیت و آزادگی حضرت اباعبدالله(ع) در عالم اشارات هستند،این چه آزاد بودنی است که مانع خودش می‌شود؟!

🔹 پاسخ :
او مانع خودش نمی‌شود بلکه مانع خودش در «بازگشت» می‌شود!

🔸بازگشت به کجا؟!
🔹ذاتِ غیب الغیوبی(«کنز مخفی») که مطلقِ حقیقی، پس در خلوَتِ حدّی نمی‌ماند و ظاهر می‌شود. برای این «ظهور»(از لا اشاره بودن به سمت اشارات خارج شدن)، به بیانِ خود به خود خطاب می‌نماید:

🔻〖يا حُسَيْنُ (ع)! اخْــرُجْ فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ شَاءَ أَنْ يَرَاكَ قَتِيلاً 〗🔺
اى حسين! خارج شو، همانا خداوند خواسته است تو را كشته ببيند.
(📚 اللهوف،ص۶۵)

🔸آیا این خارج شدن را برگشتی هست؟!

🔹برای او "نشد" معنا ندارد. ولی این خروج، وجود، و بلکه وجوبِ اوست.
او وجودِ فوقِ تمام است که در تجلّیش تامّ و تمام است. که چون به میدان تجلّیِ حبّ و عشق آمد، تمامْ قدْ ظهور می‌کند که «هو ... الظاهر؛ حدید3».

▪️حضرت حرّ(ع)، حریّت حضرت ابا عبدالله الحسین(ع) در عالم اشارات هستند.
حریّت و اطلاقی که ذاتِ لااشاره را از خلوَتِ لا اشاره تا جلوَت اشاره، متجلّی می‌کند.

🔆 کربلا، تجلیگاهِ حقیقتِ حضرتِ حقّ، یعنی حضرات آل الله(ع) است.
آن هنگامه که وجودِ مطلق و تمامْ آزادیِ حضرت حقّ -یعنی ابا عبد الله(ع)-، قصدِ خروج از خفایِ لا اشارۀ «کَنز مخفی» بودن را کرده تا متجلّی شود ("اخرج إلی العراق")، به اطلاق و «آزادیِ» خویش، مانعِ خودش از بازگشت و «تجلّی نکردن» می‌شود تا مبادا تماماً تجلّی نکند (این وجوبِ ذاتیِ اوست) و خویشتن را به کربلا -که «بَطحاء مِن الجنة» (جنّت؛ مقامِ خفایِ عوالِم وجود) است- می‌آورد.


🔰 تحلیلِ مختصر بعد از علمِ به اینکه حضرتِ حرّ(ع) جلوۀ حضرت سیّدالشهدا(ع) هستند؛

❖حضرت سیّد الشهدا(ع)»» مقامِ خلوَت هستند که میل به وحدت، جانِ ایشان است و بایستی برای به کثرت آمدن صبر نمایند.
❖حضرت حرّ (ع)»» مقامِ آزادی و اطلاقِ حقیقیِ حقیقیِ سیّد الشهدا(ع) که خلوَت را به جلوَت می‌کشاند و مانع از بازگشت خودیّتِ خود می‌شود.


این است که؛
👈🏻 تنها آن یارِ حضرت سیّدالشهدا(ع)، مانع از «تجلّی نکردن» و «بازگشت از جلوۀ اطلاق» می‌تواند بشود که تمامْ حرّیّت خودِ حضرت(ع) باشد (یعنی اطلاقِ حقیقیِ او).


🔰 ضمائم مهمّ:

🔸 مقام اطلاق هر موقع شهید شود، اوّلْ شهید است.
پس مسئله تاریخی نیست که چه موقع حضرت حرّ(ع) شهید شدند که صِرفاً تاریخی مسئله را بررسی کنیم.
مقام اطلاق هر موقع شهید شود، بخاطر اطلاق که اوّلِ حقیقی است، اوّلین شهید است.
بنابراین؛ درخواست حضرت حرّ(ع) از حضرت سیّد الشهدا (ع) برای زودتر به میدان رفتن، تجلّی و ترسیمِ حقیقت است. تا اطلاق به شهادت نرسد، سایر حروف اسم اعظم به میدانِ شهادت نمی‌آیند.

🔸 مضجعِ مقامِ اطلاق:
اگر حرّیّت مطلق را شناختیم، خواهیم یافت که چرا استثنائاً مضجعِ مقدّس حضرت حرّ(ع) خارج از شش فرسخ زمینی است که حضرت سیّد الشهدا(ع) در کربلا و برای مضجعِ مطهّر خود و شهدایِ کربلا خریداری فرمودند.
حضرت(ع) به مضجَعِ حرّ(ع)،سعۀ کربلا را از نقطۀ تعیّنِ و مختصاتِ زمینی، به لاتعیّنِ حقیقت، متصّل فرمودند. تا قداستِ کربلائی که به حسبِ ظاهر، زمینش شش فرسخ در شش فرسخ خریداری شده، تا بی‌انتهایی لااشاره گسترده شود که از کربلا بودنِ حقیقت، "کلّ ارض کربلا" عالَم را بگیرد.

👁‍🗨 زیارتِ حضرت حرّ(ع) در بیرون از تعیّن و مختصات سرزمینِ کربلا، زیارت کردنِ حضرت سیّد الشهدا(ع) در حقیقتِ «اطلاق کربلا» است.

♻️ آنانکه بالخصوص حضرت حرّ(ع) را زائرند،زائرِ حقیقتِ حریّت و اطلاقِ حضرت حقّ در لاتعیّنِ معنا می‌باشند.

الهی!
به حَریرِ نگاهِ حضرت حرّ(ع)، عالمیان،«اَحرار»شوند.
(احرار؛ خواصّ عباد هستند؛📚الکافی،ج‏2ص84)


له الحمد.




#حضرت_آزادگی
#یوم_الطفوف_سخن_هشتم
🏴 #احسان_الله_نیلفروش_زاده



─═༅࿇༅📓༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍️
🆔 @ehsannil1 کانال معرفة الحق
🆔 @ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
🆔 instagram.com/ehsan_nil 🦋

‎‌‌‌‌‌‎─═༅࿇༅📓༅࿇༅═─
.
◼️

▪️اسم، مسمّی را نشان می‌دهد.
حضرت سید الشهدا(ع) به خودِ حرّ(ع) که اسمَش برایِ خودش معلوم است می‌فرمایند؛"أنـتَ الحـرّ".
و نه به این معنا که دیگران هم آزادند و تو نیز آزادی[و مثلاً برو خوش باش!].

🔳"الحرّ" اسمِ عادّی نیست! بلکه وصفِ اوست که اسمِ اوست.

♦️"الحرّ" در اینجا وصف است. و الف و لامِ آن، الف و لامِ جنس است، یعنی تمامِ حریّت و آزادگی در این "أنت" است.
و بلکه الف و لامِ معرفه،و بیان کنندۀ شخصِ آزادگی است.

مسمّای حُریّت (یعنی حضرت سیّد الشهدا(ع)، به جلوۀ حضرتِ حرّ(ع)، پرده از حقیقتِ حرّیّتِ خویش برداشته و صفتِ حرّیّتِ مطلقه را به شخصِ شخیص و سردارِ سربلند و آزادِ خویش، یعنی حضرت حرّ متجلّی ساخته.
تمامِ اطلاق و آزادگیِ حقّ تعالی، یعنی حضرت سیّد الشهدا (ع)، در〖 أنْتَ «الْحُـرُّ»〗به جلوه در آمده.


🔸امّا...
اگر حضرت حرّ(ع)، جلوۀ حُرّیت و آزادگی حضرت اباعبدالله(ع) در عالم اشارات هستند،این چه آزاد بودنی است که مانع خودش می‌شود؟!

🔹 پاسخ :
او مانع خودش نمی‌شود بلکه مانع خودش در «بازگشت» می‌شود!

🔸بازگشت به کجا؟!
🔹ذاتِ غیب الغیوبی(«کنز مخفی») که مطلقِ حقیقی، پس در خلوَتِ حدّی نمی‌ماند و ظاهر می‌شود. برای این «ظهور»(از لا اشاره بودن به سمت اشارات خارج شدن)، به بیانِ خود به خود خطاب می‌نماید:

🔻〖يا حُسَيْنُ (ع)! اخْــرُجْ فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ شَاءَ أَنْ يَرَاكَ قَتِيلاً 〗🔺
اى حسين! خارج شو، همانا خداوند خواسته است تو را كشته ببيند.
(📚 اللهوف،ص۶۵)

🔸آیا این خارج شدن را برگشتی هست؟!

🔹برای او "نشد" معنا ندارد. ولی این خروج، وجود، و بلکه وجوبِ اوست.
او وجودِ فوقِ تمام است که در تجلّیش تامّ و تمام است. که چون به میدان تجلّیِ حبّ و عشق آمد، تمامْ قدْ ظهور می‌کند که «هو ... الظاهر؛ حدید3».

▪️حضرت حرّ(ع)، حریّت حضرت ابا عبدالله الحسین(ع) در عالم اشارات هستند.
حریّت و اطلاقی که ذاتِ لااشاره را از خلوَتِ لا اشاره تا جلوَت اشاره، متجلّی می‌کند.

🔆 کربلا، تجلیگاهِ حقیقتِ حضرتِ حقّ، یعنی حضرات آل الله(ع) است.
آن هنگامه که وجودِ مطلق و تمامْ آزادیِ حضرت حقّ -یعنی ابا عبد الله(ع)-، قصدِ خروج از خفایِ لا اشارۀ «کَنز مخفی» بودن را کرده تا متجلّی شود ("اخرج إلی العراق")، به اطلاق و «آزادیِ» خویش، مانعِ خودش از بازگشت و «تجلّی نکردن» می‌شود تا مبادا تماماً تجلّی نکند (این وجوبِ ذاتیِ اوست) و خویشتن را به کربلا -که «بَطحاء مِن الجنة» (جنّت؛ مقامِ خفایِ عوالِم وجود) است- می‌آورد.


🔰 تحلیلِ مختصر بعد از علمِ به اینکه حضرتِ حرّ(ع) جلوۀ حضرت سیّدالشهدا(ع) هستند؛

❖حضرت سیّد الشهدا(ع)»» مقامِ خلوَت هستند که میل به وحدت، جانِ ایشان است و بایستی برای به کثرت آمدن صبر نمایند.
❖حضرت حرّ (ع)»» مقامِ آزادی و اطلاقِ حقیقیِ حقیقیِ سیّد الشهدا(ع) که خلوَت را به جلوَت می‌کشاند و مانع از بازگشت خودیّتِ خود می‌شود.


این است که؛
👈🏻 تنها آن یارِ حضرت سیّدالشهدا(ع)، مانع از «تجلّی نکردن» و «بازگشت از جلوۀ اطلاق» می‌تواند بشود که تمامْ حرّیّت خودِ حضرت(ع) باشد (یعنی اطلاقِ حقیقیِ او).


🔰 ضمائم مهمّ:

🔸 مقام اطلاق هر موقع شهید شود، اوّلْ شهید است.
پس مسئله تاریخی نیست که چه موقع حضرت حرّ(ع) شهید شدند که صِرفاً تاریخی مسئله را بررسی کنیم.
مقام اطلاق هر موقع شهید شود، بخاطر اطلاق که اوّلِ حقیقی است، اوّلین شهید است.
بنابراین؛ درخواست حضرت حرّ(ع) از حضرت سیّد الشهدا (ع) برای زودتر به میدان رفتن، تجلّی و ترسیمِ حقیقت است. تا اطلاق به شهادت نرسد، سایر حروف اسم اعظم به میدانِ شهادت نمی‌آیند.

🔸 مضجعِ مقامِ اطلاق:
اگر حرّیّت مطلق را شناختیم، خواهیم یافت که چرا استثنائاً مضجعِ مقدّس حضرت حرّ(ع) خارج از شش فرسخ زمینی است که حضرت سیّد الشهدا(ع) در کربلا و برای مضجعِ مطهّر خود و شهدایِ کربلا خریداری فرمودند.
حضرت(ع) به مضجَعِ حرّ(ع)،سعۀ کربلا را از نقطۀ تعیّنِ و مختصاتِ زمینی، به لاتعیّنِ حقیقت، متصّل فرمودند. تا قداستِ کربلائی که به حسبِ ظاهر، زمینش شش فرسخ در شش فرسخ خریداری شده، تا بی‌انتهایی لااشاره گسترده شود که از کربلا بودنِ حقیقت، "کلّ ارض کربلا" عالَم را بگیرد.

👁‍🗨 زیارتِ حضرت حرّ(ع) در بیرون از تعیّن و مختصات سرزمینِ کربلا، زیارت کردنِ حضرت سیّد الشهدا(ع) در حقیقتِ «اطلاق کربلا» است.

♻️ آنانکه بالخصوص حضرت حرّ(ع) را زائرند،زائرِ حقیقتِ حریّت و اطلاقِ حضرت حقّ در لاتعیّنِ معنا می‌باشند.

الهی!
به حَریرِ نگاهِ حضرت حرّ(ع)، عالمیان،«اَحرار»شوند.
(احرار؛ خواصّ عباد هستند؛📚الکافی،ج‏2ص84)


له الحمد.




#حضرت_آزادگی
#یوم_الطفوف_سخن_هشتم
🏴🖊 #احسان_الله_نیلفروش_زاده



─═༅࿇༅📓༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍️
🆔 @ehsannil1 کانال معرفة الحق
🆔 @ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
🆔 instagram.com/ehsan_nil 🦋
─═༅࿇༅📓༅࿇༅═─
.
◼️

▪️اسم، مسمّی را نشان می‌دهد.
حضرت سید الشهدا(ع) به خودِ حرّ(ع) که اسمَش برایِ خودش معلوم است می‌فرمایند؛"أنـتَ الحـرّ".
و نه به این معنا که دیگران هم آزادند و تو نیز آزادی[و مثلاً برو خوش باش!].

🔳"الحرّ" اسمِ عادّی نیست! بلکه وصفِ اوست که اسمِ اوست.

♦️"الحرّ" در اینجا وصف است. و الف و لامِ آن، الف و لامِ جنس است، یعنی تمامِ حریّت و آزادگی در این "أنت" است.
و بلکه الف و لامِ معرفه،و بیان کنندۀ شخصِ آزادگی است.

مسمّای حُریّت (یعنی حضرت سیّد الشهدا(ع)، به جلوۀ حضرتِ حرّ(ع)، پرده از حقیقتِ حرّیّتِ خویش برداشته و صفتِ حرّیّتِ مطلقه را به شخصِ شخیص و سردارِ سربلند و آزادِ خویش، یعنی حضرت حرّ متجلّی ساخته.
تمامِ اطلاق و آزادگیِ حقّ تعالی، یعنی حضرت سیّد الشهدا (ع)، در〖 أنْتَ «الْحُـرُّ»〗به جلوه در آمده.


🔸امّا...
اگر حضرت حرّ(ع)، جلوۀ حُرّیت و آزادگی حضرت اباعبدالله(ع) در عالم اشارات هستند،این چه آزاد بودنی است که مانع خودش می‌شود؟!

🔹 پاسخ :
او مانع خودش نمی‌شود بلکه مانع خودش در «بازگشت» می‌شود!

🔸بازگشت به کجا؟!
🔹ذاتِ غیب الغیوبی(«کنز مخفی») که مطلقِ حقیقی، پس در خلوَتِ حدّی نمی‌ماند و ظاهر می‌شود. برای این «ظهور»(از لا اشاره بودن به سمت اشارات خارج شدن)، به بیانِ خود به خود خطاب می‌نماید:

🔻〖يا حُسَيْنُ (ع)! اخْــرُجْ فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ شَاءَ أَنْ يَرَاكَ قَتِيلاً 〗🔺
اى حسين! خارج شو، همانا خداوند خواسته است تو را كشته ببيند.
(📚 اللهوف،ص۶۵)

🔸آیا این خارج شدن را برگشتی هست؟!

🔹برای او "نشد" معنا ندارد. ولی این خروج، وجود، و بلکه وجوبِ اوست.
او وجودِ فوقِ تمام است که در تجلّیش تامّ و تمام است. که چون به میدان تجلّیِ حبّ و عشق آمد، تمامْ قدْ ظهور می‌کند که «هو ... الظاهر؛ حدید3».

▪️حضرت حرّ(ع)، حریّت حضرت ابا عبدالله الحسین(ع) در عالم اشارات هستند.
حریّت و اطلاقی که ذاتِ لااشاره را از خلوَتِ لا اشاره تا جلوَت اشاره، متجلّی می‌کند.

🔆 کربلا، تجلیگاهِ حقیقتِ حضرتِ حقّ، یعنی حضرات آل الله(ع) است.
آن هنگامه که وجودِ مطلق و تمامْ آزادیِ حضرت حقّ -یعنی ابا عبد الله(ع)-، قصدِ خروج از خفایِ لا اشارۀ «کَنز مخفی» بودن را کرده تا متجلّی شود ("اخرج إلی العراق")، به اطلاق و «آزادیِ» خویش، مانعِ خودش از بازگشت و «تجلّی نکردن» می‌شود تا مبادا تماماً تجلّی نکند (این وجوبِ ذاتیِ اوست) و خویشتن را به کربلا -که «بَطحاء مِن الجنة» (جنّت؛ مقامِ خفایِ عوالِم وجود) است- می‌آورد.


🔰 تحلیلِ مختصر بعد از علمِ به اینکه حضرتِ حرّ(ع) جلوۀ حضرت سیّدالشهدا(ع) هستند؛

❖حضرت سیّد الشهدا(ع)»» مقامِ خلوَت هستند که میل به وحدت، جانِ ایشان است و بایستی برای به کثرت آمدن صبر نمایند.
❖حضرت حرّ (ع)»» مقامِ آزادی و اطلاقِ حقیقیِ حقیقیِ سیّد الشهدا(ع) که خلوَت را به جلوَت می‌کشاند و مانع از بازگشت خودیّتِ خود می‌شود.


این است که؛
👈🏻 تنها آن یارِ حضرت سیّدالشهدا(ع)، مانع از «تجلّی نکردن» و «بازگشت از جلوۀ اطلاق» می‌تواند بشود که تمامْ حرّیّت خودِ حضرت(ع) باشد (یعنی اطلاقِ حقیقیِ او).


🔰 ضمائم مهمّ:

🔸 مقام اطلاق هر موقع شهید شود، اوّلْ شهید است.
پس مسئله تاریخی نیست که چه موقع حضرت حرّ(ع) شهید شدند که صِرفاً تاریخی مسئله را بررسی کنیم.
مقام اطلاق هر موقع شهید شود، بخاطر اطلاق که اوّلِ حقیقی است، اوّلین شهید است.
بنابراین؛ درخواست حضرت حرّ(ع) از حضرت سیّد الشهدا (ع) برای زودتر به میدان رفتن، تجلّی و ترسیمِ حقیقت است. تا اطلاق به شهادت نرسد، سایر حروف اسم اعظم به میدانِ شهادت نمی‌آیند.

🔸 مضجعِ مقامِ اطلاق:
اگر حرّیّت مطلق را شناختیم، خواهیم یافت که چرا استثنائاً مضجعِ مقدّس حضرت حرّ(ع) خارج از شش فرسخ زمینی است که حضرت سیّد الشهدا(ع) در کربلا و برای مضجعِ مطهّر خود و شهدایِ کربلا خریداری فرمودند.
حضرت(ع) به مضجَعِ حرّ(ع)،سعۀ کربلا را از نقطۀ تعیّنِ و مختصاتِ زمینی، به لاتعیّنِ حقیقت، متصّل فرمودند. تا قداستِ کربلائی که به حسبِ ظاهر، زمینش شش فرسخ در شش فرسخ خریداری شده، تا بی‌انتهایی لااشاره گسترده شود که از کربلا بودنِ حقیقت، "کلّ ارض کربلا" عالَم را بگیرد.

👁‍🗨 زیارتِ حضرت حرّ(ع) در بیرون از تعیّن و مختصات سرزمینِ کربلا، زیارت کردنِ حضرت سیّد الشهدا(ع) در حقیقتِ «اطلاق کربلا» است.

♻️ آنانکه بالخصوص حضرت حرّ(ع) را زائرند،زائرِ حقیقتِ حریّت و اطلاقِ حضرت حقّ در لاتعیّنِ معنا می‌باشند.

الهی!
به حَریرِ نگاهِ حضرت حرّ(ع)، عالمیان،«اَحرار»شوند.
(احرار؛ خواصّ عباد هستند؛📚الکافی،ج‏2ص84)


له الحمد.




#حضرت_آزادگی
#یوم_الطفوف_سخن_هشتم
🏴🖊 #احسان_الله_نیلفروش_زاده



─═༅࿇༅📓༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍️
🆔 @ehsannil1 کانال معرفة الحق
🆔 @ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
🆔 instagram.com/ehsan_nil 🦋
─═༅࿇༅📓༅࿇༅═─
.
◼️

▪️اسم، مسمّی را نشان می‌دهد.
حضرت سید الشهدا(ع) به خودِ حرّ(ع) که اسمَش برایِ خودش معلوم است می‌فرمایند؛"أنـتَ الحـرّ".
و نه به این معنا که دیگران هم آزادند و تو نیز آزادی[و مثلاً برو خوش باش!].

🔳"الحرّ" اسمِ عادّی نیست! بلکه وصفِ اوست که اسمِ اوست.

♦️"الحرّ" در اینجا وصف است. و الف و لامِ آن، الف و لامِ جنس است، یعنی تمامِ حریّت و آزادگی در این "أنت" است.
و بلکه الف و لامِ معرفه،و بیان کنندۀ شخصِ آزادگی است.

مسمّای حُریّت (یعنی حضرت سیّد الشهدا(ع)، به جلوۀ حضرتِ حرّ(ع)، پرده از حقیقتِ حرّیّتِ خویش برداشته و صفتِ حرّیّتِ مطلقه را به شخصِ شخیص و سردارِ سربلند و آزادِ خویش، یعنی حضرت حرّ متجلّی ساخته.
تمامِ اطلاق و آزادگیِ حقّ تعالی، یعنی حضرت سیّد الشهدا (ع)، در〖 أنْتَ «الْحُـرُّ»〗به جلوه در آمده.


🔸امّا...
اگر حضرت حرّ(ع)، جلوۀ حُرّیت و آزادگی حضرت اباعبدالله(ع) در عالم اشارات هستند،این چه آزاد بودنی است که مانع خودش می‌شود؟!

🔹 پاسخ :
او مانع خودش نمی‌شود بلکه مانع خودش در «بازگشت» می‌شود!

🔸بازگشت به کجا؟!
🔹ذاتِ غیب الغیوبی(«کنز مخفی») که مطلقِ حقیقی، پس در خلوَتِ حدّی نمی‌ماند و ظاهر می‌شود. برای این «ظهور»(از لا اشاره بودن به سمت اشارات خارج شدن)، به بیانِ خود به خود خطاب می‌نماید:

🔻〖يا حُسَيْنُ (ع)! اخْــرُجْ فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ شَاءَ أَنْ يَرَاكَ قَتِيلاً 〗🔺
اى حسين! خارج شو، همانا خداوند خواسته است تو را كشته ببيند.
(📚 اللهوف،ص۶۵)

🔸آیا این خارج شدن را برگشتی هست؟!

🔹برای او "نشد" معنا ندارد. ولی این خروج، وجود، و بلکه وجوبِ اوست.
او وجودِ فوقِ تمام است که در تجلّیش تامّ و تمام است. که چون به میدان تجلّیِ حبّ و عشق آمد، تمامْ قدْ ظهور می‌کند که «هو ... الظاهر؛ حدید۳».

▪️حضرت حرّ(ع)، حریّت حضرت ابا عبدالله الحسین(ع) در عالم اشارات هستند.
حریّت و اطلاقی که ذاتِ لااشاره را از خلوَتِ لا اشاره تا جلوَت اشاره، متجلّی می‌کند.

🔆 کربلا، تجلیگاهِ حقیقتِ حضرتِ حقّ، یعنی حضرات آل الله(ع) است.
آن هنگامه که وجودِ مطلق و تمامْ آزادیِ حضرت حقّ -یعنی ابا عبد الله(ع)-، قصدِ خروج از خفایِ لا اشارۀ «کَنز مخفی» بودن را کرده تا متجلّی شود ("اخرج إلی العراق")، به اطلاق و «آزادیِ» خویش، مانعِ خودش از بازگشت و «تجلّی نکردن» می‌شود تا مبادا تماماً تجلّی نکند (این وجوبِ ذاتیِ اوست) و خویشتن را به کربلا -که «بَطحاء مِن الجنة» (جنّت؛ مقامِ خفایِ عوالِم وجود) است- می‌آورد.


🔰 تحلیلِ مختصر بعد از علمِ به اینکه حضرتِ حرّ(ع) جلوۀ حضرت سیّدالشهدا(ع) هستند؛

❖حضرت سیّد الشهدا(ع)»» مقامِ خلوَت هستند که میل به وحدت، جانِ ایشان است و بایستی برای به کثرت آمدن صبر نمایند.
❖حضرت حرّ (ع)»» مقامِ آزادی و اطلاقِ حقیقیِ حقیقیِ سیّد الشهدا(ع) که خلوَت را به جلوَت می‌کشاند و مانع از بازگشت خودیّتِ خود می‌شود.


این است که؛
👈🏻 تنها آن یارِ حضرت سیّدالشهدا(ع)، مانع از «تجلّی نکردن» و «بازگشت از جلوۀ اطلاق» می‌تواند بشود که تمامْ حرّیّت خودِ حضرت(ع) باشد (یعنی اطلاقِ حقیقیِ او).


🔰 ضمائم مهمّ:

🔸 مقام اطلاق هر موقع شهید شود، اوّلْ شهید است.
پس مسئله تاریخی نیست که چه موقع حضرت حرّ(ع) شهید شدند که صِرفاً تاریخی مسئله را بررسی کنیم.
مقام اطلاق هر موقع شهید شود، بخاطر اطلاق که اوّلِ حقیقی است، اوّلین شهید است.
بنابراین؛ درخواست حضرت حرّ(ع) از حضرت سیّد الشهدا (ع) برای زودتر به میدان رفتن، تجلّی و ترسیمِ حقیقت است. تا اطلاق به شهادت نرسد، سایر حروف اسم اعظم به میدانِ شهادت نمی‌آیند.

🔸 مضجعِ مقامِ اطلاق:
اگر حرّیّت مطلق را شناختیم، خواهیم یافت که چرا استثنائاً مضجعِ مقدّس حضرت حرّ(ع) خارج از شش فرسخ زمینی است که حضرت سیّد الشهدا(ع) در کربلا و برای مضجعِ مطهّر خود و شهدایِ کربلا خریداری فرمودند.
حضرت(ع) به مضجَعِ حرّ(ع)،سعۀ کربلا را از نقطۀ تعیّنِ و مختصاتِ زمینی، به لاتعیّنِ حقیقت، متصّل فرمودند. تا قداستِ کربلائی که به حسبِ ظاهر، زمینش شش فرسخ در شش فرسخ خریداری شده، تا بی‌انتهایی لااشاره گسترده شود که از کربلا بودنِ حقیقت، "کلّ ارض کربلا" عالَم را بگیرد.

👁‍🗨 زیارتِ حضرت حرّ(ع) در بیرون از تعیّن و مختصات سرزمینِ کربلا، زیارت کردنِ حضرت سیّد الشهدا(ع) در حقیقتِ «اطلاق کربلا» است.

♻️ آنانکه بالخصوص حضرت حرّ(ع) را زائرند،زائرِ حقیقتِ حریّت و اطلاقِ حضرت حقّ در لاتعیّنِ معنا می‌باشند.

الهی!
به حَریرِ نگاهِ حضرت حرّ(ع)، عالمیان،«اَحرار»شوند.
(احرار؛ خواصّ عباد هستند؛📚الکافی،ج‏۲ص۸۴)


له الحمد.




#حضرت_آزادگی
#یوم_الطفوف_سخن_هشتم
🏴🖊 #احسان_الله_نیلفروش_زاده



─═༅࿇༅📓༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍🏻
🆔 @ehsannil3 کانال معرفة الحق
🆔 @ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
🆔 instagram.com/ehsan_nil 🦋
─═༅࿇༅📓༅࿇༅═─
.
◼️

▪️اسم، مسمّی را نشان می‌دهد.
حضرت سید الشهدا(ع) به خودِ حرّ(ع) که اسمَش برایِ خودش معلوم است می‌فرمایند؛"أنـتَ الحـرّ".
و نه به این معنا که دیگران هم آزادند و تو نیز آزادی[و مثلاً برو خوش باش!].

🔳"الحرّ" اسمِ عادّی نیست! بلکه وصفِ اوست که اسمِ اوست.

♦️"الحرّ" در اینجا وصف است. و الف و لامِ آن، الف و لامِ جنس است، یعنی تمامِ حریّت و آزادگی در این "أنت" است.
و بلکه الف و لامِ معرفه،و بیان کنندۀ شخصِ آزادگی است.

مسمّای حُریّت (یعنی حضرت سیّد الشهدا(ع)، به جلوۀ حضرتِ حرّ(ع)، پرده از حقیقتِ حرّیّتِ خویش برداشته و صفتِ حرّیّتِ مطلقه را به شخصِ شخیص و سردارِ سربلند و آزادِ خویش، یعنی حضرت حرّ متجلّی ساخته.
تمامِ اطلاق و آزادگیِ حقّ تعالی، یعنی حضرت سیّد الشهدا (ع)، در〖 أنْتَ «الْحُـرُّ»〗به جلوه در آمده.


🔸امّا...
اگر حضرت حرّ(ع)، جلوۀ حُرّیت و آزادگی حضرت اباعبدالله(ع) در عالم اشارات هستند،این چه آزاد بودنی است که مانع خودش می‌شود؟!

🔹 پاسخ :
او مانع خودش نمی‌شود بلکه مانع خودش در «بازگشت» می‌شود!

🔸بازگشت به کجا؟!
🔹ذاتِ غیب الغیوبی(«کنز مخفی») که مطلقِ حقیقی، پس در خلوَتِ حدّی نمی‌ماند و ظاهر می‌شود. برای این «ظهور»(از لا اشاره بودن به سمت اشارات خارج شدن)، به بیانِ خود به خود خطاب می‌نماید:

🔻〖يا حُسَيْنُ (ع)! اخْــرُجْ فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ شَاءَ أَنْ يَرَاكَ قَتِيلاً 〗🔺
اى حسين! خارج شو، همانا خداوند خواسته است تو را كشته ببيند.
(📚 اللهوف،ص۶۵)

🔸آیا این خارج شدن را برگشتی هست؟!

🔹برای او "نشد" معنا ندارد. ولی این خروج، وجود، و بلکه وجوبِ اوست.
او وجودِ فوقِ تمام است که در تجلّیش تامّ و تمام است. که چون به میدان تجلّیِ حبّ و عشق آمد، تمامْ قدْ ظهور می‌کند که «هو ... الظاهر؛ حدید۳».

▪️حضرت حرّ(ع)، حریّت حضرت ابا عبدالله الحسین(ع) در عالم اشارات هستند.
حریّت و اطلاقی که ذاتِ لااشاره را از خلوَتِ لا اشاره تا جلوَت اشاره، متجلّی می‌کند.

🔆 کربلا، تجلیگاهِ حقیقتِ حضرتِ حقّ، یعنی حضرات آل الله(ع) است.
آن هنگامه که وجودِ مطلق و تمامْ آزادیِ حضرت حقّ -یعنی ابا عبد الله(ع)-، قصدِ خروج از خفایِ لا اشارۀ «کَنز مخفی» بودن را کرده تا متجلّی شود ("اخرج إلی العراق")، به اطلاق و «آزادیِ» خویش، مانعِ خودش از بازگشت و «تجلّی نکردن» می‌شود تا مبادا تماماً تجلّی نکند (این وجوبِ ذاتیِ اوست) و خویشتن را به کربلا -که «بَطحاء مِن الجنة» (جنّت؛ مقامِ خفایِ عوالِم وجود) است- می‌آورد.


🔰 تحلیلِ مختصر بعد از علمِ به اینکه حضرتِ حرّ(ع) جلوۀ حضرت سیّدالشهدا(ع) هستند؛

❖حضرت سیّد الشهدا(ع)»» مقامِ خلوَت هستند که میل به وحدت، جانِ ایشان است و بایستی برای به کثرت آمدن صبر نمایند.
❖حضرت حرّ (ع)»» مقامِ آزادی و اطلاقِ حقیقیِ حضرت سیّد الشهدا(ع) که خلوَت را به جلوَت می‌کشاند و مانع از بازگشت خودیّتِ خود می‌شود.


این است که؛
👈🏻 تنها آن یارِ حضرت سیّدالشهدا(ع)، مانع از «تجلّی نکردن» و «بازگشت از جلوۀ اطلاق» می‌تواند بشود که تمامْ حرّیّت خودِ حضرت(ع) باشد (یعنی اطلاقِ حقیقیِ او).


🔰 ضمائم مهمّ:

🔸 مقام اطلاق هر موقع شهید شود، اوّلْ شهید است.
پس مسئله تاریخی نیست که چه موقع حضرت حرّ(ع) شهید شدند که صِرفاً تاریخی مسئله را بررسی کنیم.
مقام اطلاق هر موقع شهید شود، بخاطر اطلاق که اوّلِ حقیقی است، اوّلین شهید است.
بنابراین؛ درخواست حضرت حرّ(ع) از حضرت سیّد الشهدا (ع) برای زودتر به میدان رفتن، تجلّی و ترسیمِ حقیقت است. تا اطلاق به شهادت نرسد، سایر حروف اسم اعظم به میدانِ شهادت نمی‌آیند.

🔸 مضجعِ مقامِ اطلاق:
اگر حرّیّت مطلق را شناختیم، خواهیم یافت که چرا استثنائاً مضجعِ مقدّس حضرت حرّ(ع) خارج از شش فرسخ زمینی است که حضرت سیّد الشهدا(ع) در کربلا و برای مضجعِ مطهّر خود و شهدایِ کربلا خریداری فرمودند.
حضرت(ع) به مضجَعِ حرّ(ع)،سعۀ کربلا را از نقطۀ تعیّنِ و مختصاتِ زمینی، به لاتعیّنِ حقیقت، متصّل فرمودند. تا قداستِ کربلائی که به حسبِ ظاهر، زمینش شش فرسخ در شش فرسخ خریداری شده، تا بی‌انتهایی لااشاره گسترده شود که از کربلا بودنِ حقیقت، "کلّ ارض کربلا" عالَم را بگیرد.

👁‍🗨 زیارتِ حضرت حرّ(ع) در بیرون از تعیّن و مختصات سرزمینِ کربلا، زیارت کردنِ حضرت سیّد الشهدا(ع) در حقیقتِ «اطلاق کربلا» است.

♻️ آنانکه بالخصوص حضرت حرّ(ع) را زائرند،زائرِ حقیقتِ حریّت و اطلاقِ حضرت حقّ در لاتعیّنِ معنا می‌باشند.

الهی!
به حَریرِ نگاهِ حضرت حرّ(ع)، عالمیان،«اَحرار»شوند.
(احرار؛ خواصّ عباد هستند؛📚الکافی،ج‏۲ص۸۴)


له الحمد.




#حضرت_آزادگی
#یوم_الطفوف_سخن_هشتم
🏴🖊 #احسان_الله_نیلفروش_زاده



─═༅࿇༅📓༅࿇༅═─
🆔 @ehsannil ✍🏻
🆔 @ehsannil3 کانال معرفة الحق
🆔 @ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
🆔 instagram.com/ehsan_nil 🦋
─═༅࿇༅📓༅࿇༅═─
.