کانال دیوانگان حضرت زینب سلام الله علیها-اصفهان
321 subscribers
1.79K photos
530 videos
95 files
1.48K links
شام جمعه ی هر هفته
و مناسبتهای مذهبی اعیاد و عزاداری آل الله علیهم السلام
مکان:
اصفهان-خیابان بعثت-خیابان ابوریحان (غرب)-کوی۱/۱(فدڪ)

https://telegram.me/divaneganezeinab


خادم کانال:
http://telegram.me/sayedahmad1001
Download Telegram
🔹

🔰 حضرت خاتم الانبیاء صلوات الله علیه و آله و سلّم می‌فرمایند:

♦️" اَلْحَياءُ حَسَنٌ وَلكِنْ فِى النِّساءِ اَحْسَنُ "
حيا نيكو است اما در زنان نيكوتر.
(📚نهج الفصاحه ص578 ، ح 2006)


🔶 سؤال این است که چرا حیاء در زنان نیکوتر از مردان است؟

🔹 اوّلاً 『 اَحْسَن』 بودن به این معنا نیست که مقابلش "اقبح" باشد. بلکه مقابل ندارد و حیاء بقولِ مطلق، حُسن است و 『 حَسَن』.

🔹ثانیاً در عالم نور، جَلوَت، اشدّ از خلوَت است.

(کثرت نوری، اشدّ از وحدت نوری است. رجوع شود به 👈 https://t.me/ehsannil1/299)

مثلاً خداوند که في ذاتِهِ غفّار است، غفاریّت او در ظاهر اشدّ است. حضرت خاتم الانبیاء صلّی الله علیه و آله می‌فرمایند:

💠"لو لم تذنب لجاء اللَّه بقوم يذنبون فيغفر لهم و يدخلهم الجنّة"💠
اگر تو گناه نمی‌كردى خدا قومى را مى‏آورد كه گناه كنند و بيامرزدشان و به بهشتشان در آورد.
(📚نهج الفصاحة ، ص: 651)

🔔 دقت کنیم که شدّت و ضعف نوری، در خودِ نور است و اینکه عرض می‌شود که مثلاً غفاریّت در ظهور، اشدّ است، بایستی دقت شود که ظهورِ خداوند، بیرون از خودِ خدا نیست بلکه عین ذات اوست که قرآن فرمود 🔅『 هو الظاهر』 🔅 (سورۀ حدید آیۀ 3).
ذاتِ حضرت حقّ تعالی، "الظاهر" است.

🔆 نور را باید #بالنورانیة بشناسیم و پیش از #معرفة_بالنورانیة ، قلوب به معرفت حقیقی روشن نشده و موفق بیرون نیامده.

با این مقدمه حدیثِ حضرت نبی اکرم صلّی الله علیه و آله را یکبار دیگر به دقّت بخوانیم :

♦️『 اَلْحَياءُ حَسَنٌ وَلكِنْ فِى النِّساءِ اَحْسَنُ 』♦️


💠 اوّل بدانیم که #حیاء_تمام_دین_است. حضرت رسول اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم می‌فرمایند:

🍀 "الحياء هو الدّين كلّه‏"
حيا تمام دين است‏.
(📚نهج الفصاحة ص 453 ، ح1428)

یا فرمودند (ع) 🔻【 اَلحَياءُ مِنَ اللّه】🔺 (📚تصنیف غررالحکم، ص257 ، ح 545).

دین، حقیقت است و #شخص_حقیقی عالم است که باطن البواطن تا ظاهر الظواهر را به عینِ شخصی خویش پُر کرده است. حضرت امام جعفر صادق علیه السلام می‌فرمایند:

🌸" أَصْلَ الدِّينِ هُوَ رَجُلٌ
وَ ذَلِكَ الرَّجُلُ هُوَ الْيَقِينُ وَ هُوَ الْإِيمَانُ
وَ هُوَ إِمَامُ أُمَّتِهِ وَ أَهْلِ زَمَانِهِ"🌸

كه ريشۀ دين و پايۀ آن شخص خاصّی است
و آن يك نفر است و آن يكنفر يقين و ايمان است
و او امام امّتش و اهل زمانش است.

(📚بصائر الدرجات، ج1، ص: 529)

✿ عرض شد 『 حـَـیــاء 』 که از ریشۀ "حیّ" است و جلوۀ «حیّ» بودنِ حضرت حق تعالی است.

↷°پس حیاء را صرفاً در ظاهر افعال نباید دید.°↶

♦️ بلکه حیاء، حقیقت است.
حیاء، خودِ دین است. خودِ ایمان است. خودِ یقین است.

⫸ به همان دلیل که "دین"، ذات و صفت و فعل را گرفته است، حیاء چنین است.
اگر چنانچه مثالی که برای غفاریّت خداوند بیان شد دقت شود، این مطلب روشن میگردد که غفاریّت خداوند در گناهکاران در اشدّ ظهور می‌کند.
به عبارتی؛
👈 ظرفِ ظهورِ غفاریّت خداوند، گناهکاران هستند و این به معنایِ احتیاج خداوند به مُذنِبین نیست. بلکه شدّت غفران را باید دید که حضرتِ غفّار، به مغفرت خویش، خلایق را خلق میکند.
و این خلایق هستند که غفران را مختاراً بپذیرند، یا به عنادشان از حیطۀ اختیار و طلبِ این خیر بزرگ خارج شده، و نار را بر نور ترجیح دهند و فریادِ 🔥"#النار_و_لا_العار"🔥 سر دهند!! (لعنة الله علیه و علی اتباعه)

✿ با یافتنِ مَناط و معیاری که برای غفاریّت بیان شد؛

👈 ظرفِ اصلیِ ظهورِ حیاء، نساء هستند.

⚠️که در حدیثِ مذکور هم نفرمودند〖 وَلكِنْ «مِن» النِّساءِ اَحْسَنُ 〗،بلکه فرمودند 【 وَلكِنْ «فِى» النِّساءِ اَحْسَنُ】 .

♦️یعنی حیاءِ در نساء، به اشدّ ظاهر است.

⧐ بنابراین ؛
🌸 حیاء، منحصر به فعلِ نساء نیست بلکه بایستی در نساء بودنِ نساء (#نسائیت)، حیاء را دید. یعنی در کینونَت و ذات ایشان.
🌸 و بعد از آن (یعنی بعد از ذات)؛ در صفات و افعال بعدی ایشان بطورِ ممدود، حیاء جلوه‌گر می‌شود.


🔹
🔹

❁ معارف بایستی از ذات باریتعالی بررسی شود.
همۀ دین، وَ بایدها و نبایدهای احکام که امر به معروف و نهی از منکر است، جلواتی از ذاتِ باریتعالی است.
که هر بایدی و نبایدی در شریعت؛ از شدّت نفی و اثباتِ ذاتِ واجب الوجود است که او،🔻『 لا هــــو الا هــــو』🔺 است.

👁‍🗨 دیدگاه ما نسبت به هر مطلب معرفتی باید از شخص حقیقی عالم، تا آن مطلب باشد.

چرا که " 🔸《الْمَعْرِفَةُ صُنْعُ اللَّهِ》🔸(📚دعائم الإسلام، ج‏1، ص: 13) . و «صنع» الهی؛ یک فعل مانند افعالِ سایرین نیست. بلکه ظهورِ فعلیّتِ محضۀ حقّ تعالی است.
و از اینکه نقطۀ اتقان و استواریِ حقّ است؛ اتقانِ هر شیئی است که فرمود ِ🔅【صُنْعَ اللَّهِ الَّذي أَتْقَنَ كُلَّ شَيْ‏ء】🔅(سورۀ نمل آیۀ 88).


✳️ پس معرفت به هر امری و نیز هر حکمِ شریعت، از معرفت به خودِ حقّ باید باشد که؛

◣〖بِكَ عَرَفْتُكَ وَ أَنْتَ دَلَلْتَنِي عَلَيْكَ وَ دَعَوْتَنِي إِلَيْك‏〗◢
تو را به خودت شناختم و تو مرا بر خودت دلالت کردی و بسویِ خودت دعوت نمودی.

(📚 فرازی از دعای پر فیض عرفه)


♦️آنانکه که صرفاً در #مقام_فرق (یعنی #مقام_جلوت ، #مقام_اشاره) معارف را نظر می‌کنند، در تفاوتهای و فرقها گرفتار می‌شوند. و جمع بندی حقائق برایشان مشکل و مغلق خواهد بود.

👁‍🗨 امّا چنانچه به عنایات حقّ، چشم بر جمالِ #شخص_حقیقی عالم باز شد، و توحید را از مبدأ تا انزال و تنزیل و [در کلّ] تجلّیات حقّ تعالی نظر کردیم؛

نظامِ جُمَلیِ عالم را جلوۀ حضرت احد (عزّ و جلّ) خواهیم دید و می‌یابیم که همۀ امور، ظلِّ ممدودِ این شاخص است. و مسائل، به او ، و در او معنا می‌شود.

◎ چون بینش توحیدی تصحیح شد، و مشاهده شد که شخصِ حقیقی عالم، حضرتِ حقّ تعالی، عالَم و امور و شئون را فراگرفته؛
آنگاه معرفت به احکام از حضرتِ حقّ که 🔸【لا هو الا هو】🔸 است ("اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُو" / سورۀ بقره آیۀ 255) حاصل میشود. ➷

⭕️پس چون این مطلب و حقیقت را یافتیم، دقّت کنیم:

🔺◉ هر #نهی ، در شریعت؛ از شدّت نفیِ 《لا هـــو》یِ حضرت حقّ است. یعنی #جلال حقّ است که منشأ نهی از منکر می‌باشد.
و نواهی الهی (اموری که نهی از انجامش شده)، ظهورِ شدّتِ جلال حقّ تعالی است.

🔺◉ و هر #امر ، در شریعت؛ از شدّتِ 《الّا هـــو》یِ حضرت حقّ است. یعنی #جمال حقّ است که منشأ امر به معروف می‌باشد.
و اوامر الهی (اموری که امر به انجامش شده)، ظهورِ شدّتِ جمالِ حقّ تعالی است.


نکته :
همانطور که خداوند، مرکّب از اجزاء نبوده بلکه بسیط است؛ امرها و نهی‌های در شرع و احکام که ظهورِ 🔸【لا هو الا هو】🔸 است، یک حقیقتِ مطلقه است. و انفکاک و تباینِ «حدّی»، و جدایی بین اوامر و نواهی الهی وجود ندارد.

(مقاله‌ای با عنوان #حق_تعالی_احدی_المعنا_است در #کانال_معرفة_الحق نگاشته شد که ان شاء الله خوانندگان این مقالات، پیشنیازهایِ این مباحث را خوانده باشند.
رجوع شود به 👈 https://telegram.me/ehsannil1/310)


🔹
.
💠 صــیام، سرّی از اسرار الهی
❖ لطیفۀ هفتم:
#حق_تعالی_جزای_صیام

🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸
↗️ http://facebook.com/ehsan.nilforoushzadeh
┅─┅─═• 🌙 •═─┅─┅

🔔 ان شاء الله مقالاتِ #کانال_معرفة_الحق مطالعه و تأمّل، و در جانْ تثبیت شده باشد.
پیش از خواندنِ این مقاله، دانستنِ مطلبِ #عین_شخصی برای بهرۀ بیشتر ، مهمّ است.

(رجوع شود به 👈 https://telegram.me/ehsannil1/299)



🔷 همۀ عبادات وحدت معنا دارند
و #عبادت؛ نقطۀ جمعیۀ فنایِ عبد در معبود است.

عبادت، که واسطۀ عبد و معبود می‌باشد، ظهورِ شخصِ حقیقیِ عالَم است.

حضرات آل الله علیهم السلام ، واسطۀ مطلقه و شخصِ عبادت می‌باشند که؛

✓➊ اوّلاً ؛
#شخص_عبادت در ظهورِ و جلوَتِ مناسک و مظاهرِ عبادی و فرائض می‌آید.

او به عینِ شخصی، نماز وُ روزه وُ حج وُ زکات، و بطور کلّی تمام عبادات است.
زیرا او شخصِ عبادت است که در تعیّنِ عبادات می‌آید و عبادت را رسم کرده و رقم می‌زند. ولی در عین حال، محدود به هیچ تعیّنی نیست.

🔰 حضرت امام جعفر صادق علیه السلام می‌فرمایند:

🔻『 نَحْنُ «الصَّلَاةُ» فِي كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ نَحْنُ «الزَّكَاةُ» وَ نَحْنُ‏ «الصِّيَامُ»‏ وَ نَحْنُ «الْحَجُّ» وَ نَحْنُ الشَّهْرُ الْحَرَامُ وَ نَحْنُ الْبَلَدُ الْحَرَامُ وَ نَحْنُ كَعْبَةُ اللَّهِ وَ نَحْنُ قِبْلَةُ اللَّهِ وَ نَحْنُ وَجْهُ اللَّهِ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى‏【فَأَيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ】』🔺

(📚بحار الأنوار، ط - بيروت، ج‏24، ص: 303)

حضرات آل الله علیهم السلام که حقیقت و باطن «لا هو الا هو» بودن حق تعالی هستند، در مقام عبادت، حالی به جلال ﴿لا هو﴾ و روزه ظاهرند. و حالی به جمال ﴿الا هو﴾ (سایر عبادات).
(بیان «حالی» از اختناق لفظ است وگرنه هیچ قیدی نیست)


✓➋ ثانیاً ؛
هر عابدی، به حضرات آل الله علیهم السلام، عابد است و عبادت می‌کند که حضرت رسول اکرم صلّی الله علیه و آله به حضرت مولی امیرالمؤمنین علی علیه السلام می‌فرمایند:

🔻『 وَ اللَّهِ يَا عَلِيُّ
مَا خُلِقْتَ إِلَّا لِيُعْبَدَ بِكَ 』🔺

به خدا قسم یا علی!
خلق نشده‌ای الّا برای اینکه [خداوند] به تو عبادت شود.

(📚بحار الأنوار، ط - بيروت، ج‏24، ص: 65)

یا می‌فرمایند:

🔻『 بِنَـــا عُبِدَ اللَّه‏』🔺
فقط و فقط خداوند به ما [آل الله علیهم السلام] عبادت شد.

(📚الكافي، ط - الإسلامية، ج‏1، ص: 145)


🔲 در احادیث فوق دقّت فرمودید؟!

کسانی که حضرات آل الله علیهم السلام را صرفاً طریقی حَدّی (و نه لُبّیِ نوری) برای رسیدنِ به #معبود می‌دانند که هیچ دخالتی در معبودیّت ندارند؛ این حدیث ان شاء الله تذکّری برای بیداری آنهاست!

✓➌ معبودیّت معبود، به حضرات آل الله علیهم السلام است. و اگر آل الله (علیهم السلام) را «مِن دون الله» بدانیم، این سخنان و معارف خاصّ، جز کفر و الحاد تصوّر نمی‌شود!


⚠️ تذکّری به نفس، در حاشیه‌ای که اصل است:

ساعاتِ دنیا، فرصتی است برای معرفت.
«فاغتنم»...
«که این معامله تا صبحدم نخواهد ماند»
تا دیر نشده برای معارف دست بکار شو.



👁‍🗨 برای تفهیم و نگرش به ظرائف و لطائف، در قالب تحلیل و بیان می‌آئیم:

🔘 #نماز؛ دعا و مناجات است و تکلـّـم با خداست.
و در تکلـّـم، فهم لازم است که در حال کلام به نحوی باید بفهمی تا تکلـّم کنی.

هر کلامی، بهره‌ای از فهم دارد.
هرچند #فهم؛ شعور و حضورِ #مفهوم در #فهیم است، اما به حسب تحلیل عرض می‌شود که:

«#فهم»، نسبت به «#رؤیت» و #مشاهده در مرتبۀ پائینتری قرار می‌گیرد.

⭕️ امّا روزه؛ سراسر رؤیت است و مشاهده.

#مشاهده؛ یکی شدن شاهد و مشهود است و بُهت را بهمراه دارد.


🔘 برای نماز در حدیث قدسی خداوند متعال می‌فرماید:

🔻『 قسَمْتُ الصَّلَاةَ بَيْنِي وَبَيْنَ عَبْدِي نِصْفَيْنِ
فَنِصْفُهَا لِي وَنِصْفُهَا لِعَبْدِي وَ لِعَبْدِي مَا سَأَلَ』🔺*

نماز را بین خود و بین بنده‌ام تقسیم کردم.
نیمی برای من و نیمی برای بنده‌ام و برای بنده‌ام آن است که می‌خواهد.

📚 منابع * :
◉ تفسير المحيط الأعظم- سیّد حیدر آملی ، ج‏4، ص: 129
◉ المحجة البيضاء - ملّا محسن فیض کاشانی، ج‏1، ص: 388


⭕️ امّا در مورد صیام (روزه)؛ خداوند در حدیث قدسی می‌فرماید:

🔻『 كلُ عَمَلِ ابْنِ آدَمَ هُوَ لَهُ غَيْرَ الصِّيَامِ
هُوَ لِي وَ أَنَا أجْزِيٰ بِه』🔺

همۀ عمل آدمیزاد برای خودش است غیر از روزه.
روزه برای من است و من جزای به آن هستم.

(📚 الخصال - شیخ صدوق، ج۱، ص: ۴۵)


✳️ همۀ اعمال آدمی برای خودش است، ولی روزه برای خداست.

این جای دقت دارد که خداوند متعال نمی‌فرماید: حاصلِ روزه برای من است. بلکه خودِ روزه برای حقّ تعالی است.

🔹
◼️

🔳 ائمۀ اطهار (ع) "قول احسن" و "احسن قول" هستند که قرآن می‌فرماید:

💎【وَ «مَنْ» «أَحْسَنُ قَوْلاً» مِمَّنْ دَعا إِلَى اللَّهِ وَ عَمِلَ صالِحاً وَ قالَ إِنَّني‏ مِنَ الْمُسْلِمينَ】💎
و «كيست» آن گفتارِ نیکو از آن كس كه به سوى خدا دعوت نمايد و كار نيک كند و گويد: من از مسلمانانم؟
(سورۀ فصلت، آیۀ 33)

✿ «مَن»؛ اسم موصول برای ذوی العقول است.
این آیۀ شریفه، "احسن قول" را #شخص معرفی فرموده است. و آن ائمۀ اطهار (ع) هستند که وجودشان، 🔻『 الدُّعَاةِ إِلَى اللَّه』🔺 است (📚بحار الأنوار، ج‏99، ص: 148) و حقیقتِ #عمل_صالح می‌باشند.

👈 " #احسن_قول " ؛ مقامِ جمع الجمعی ائمۀ اطهار (ع) در «"قول" بودن» است.

🌀 خودِ "قول"، مفرد است و اشاره به مقامِ وحدت و خفاست یعنی به بیانی؛ مقامِ جمعِ نوری ائمۀ اطهار (ع) در «"قول" بودن» است.
🌀 جمع "قول" ؛ "اقوال" است. و جمعِ "اقوال" ؛ "اَقاویل" است. یعنی "اقاویل" جمعِ جمعِ "قول" است.
پس اگر گفته شود "قول" مقامِ وحدت است، "اقوال" مقام کثرت است و "اقاویل" شدّتِ مقامِ کثرت است و آمدن در ادنی مرتبۀ عالمِ اشارات و کثرات است.

⭕️ "احسن قول" که همانا "قولِ احسن" است؛ "احسن" بودنِ آن، نقطۀ صرف الربط بودنِ آن به قائلِ هستی یعنی خداوند است.
پس "قول" بودنِ ائمۀ اطهار(ع) در تعیّن و حدِّ "قول"، گرفتار نمی‌شود و دائماً صِرف الربط به قائل است. پس "احسن" است.

⤵️ سیرِ "احسن قول" به "اقاویل"؛ "تَقَوُّل" است.

◆ "تقوّل"؛ مصدرِ بابِ "تفعّل" از مادۀ "قول".
معنایِ اصلی باب تفعّل، مطاوعه و اثر پذیری است.
بنابراین هرچند "تَقَوُّل" را در آیات مذکور در سورۀ حاقّه، به معنایِ "نسبت دادن سخنی به کسی" میدانند [و بر همین معنا هم صحبت خواهیم کرد]، امّا مطلب این است که 💎【وَ لَوْ «تَقَوَّلَ» عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ】💎 ؛ مطاوعه و پذیرشِ فعلیّتِ "قائِل" (قائل؛ حقّ تعالی) است تا عالَم کثرات ترسیم شود.

و 💎【«تَقَوَّلَ» عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ】💎 (یعنی بعضی از گفتارها را به ما نسبت بدهی)؛ نسبت دادنِ امری خارجی به حضرت حقّ نیست. که حضرتِ رسول اکرم (ص) نفسِ حضرت باریتعالی، و نقطۀ عصمت اویند و نسبت دادن ایشان، ظهورِ خودِ منسوبٌ إلیه (یعنی خداوند) است و نه غیر آن.
◇ و "بعض" در این آیۀ شریفه؛ بیانِ کثرتیِ "الاقاویل" است. چرا که هرآنچه در مقابلِ #وحدت ظاهر گردد، به خودی خود، "بعض" است و تمام نیست و بلکه هیچ است. و هیچ بودنش در بیان؛ "بعض" است و نه به معنایِ "بعضی از کلّ" باشد.

پس اگر خواننده‌ای که تمام مطالب معرفتی که در خصوص ائمۀ اطهار(ع) در #کانال_معرفة_الحق بیان شده و با همان معرفت، به قوّت سلسله بیانی که در این مقاله مطرح شد، این مطلب را دنبال کرده باشد؛ برآشفته نخواهد شد که چطور "لو"یِ در آیات مذکور را اخذِ به "لو"یِ امتناعیه نکردیم، بلکه محقّقِ موضوع دانستیم. که بحمد الله هم مطلبش بیان شد و هم وجهِ تحقّق آن.


❁ پس "تُقَوِّلِ" حضرتِ نبی اکرم (ص) که خودِ "احسن قول" هستند؛ ترسیمِ "قولِ احسن" در عالم است. که تمام موجودات، که «کلمات الله» می‌باشند؛ جلواتِ "قول احسن"اند.


🔲
◼️

🔳 ائمۀ اطهار (ع) "قَوْل أحسَن" و "أحسَن قَوْل" هستند که قرآن می‌فرماید:

💎【وَ «مَنْ» «أَحْسَنُ قَوْلاً» مِمَّنْ دَعا إِلَى اللَّهِ وَ عَمِلَ صالِحاً وَ قالَ إِنَّني‏ مِنَ الْمُسْلِمينَ】💎
و «كيست» آن گفتارِ نیکو از آن كس كه به سوى خدا دعوت نمايد و كار نيک كند و گويد: من از مسلمانانم؟
(سورۀ فصلت، آیۀ 33)

✿ «مَن»؛ اسم موصول برای ذوی العقول است.
این آیۀ شریفه، "أحسَن قَوْل" را #شخص معرفی فرموده است. و آن ائمۀ اطهار(ع) هستند که وجودشان، 🔻『 الدُّعَاةِ إِلَى اللَّه』🔺 است (📚بحار الأنوار،ج‏99 ص148) و حقیقتِ #عمل_صالح می‌باشند.

👈 " #أحسن_قول"؛ مقامِ جمع الجمعی ائمۀ اطهار(ع) در «"قَوْل" بودن» است.

🌀 خودِ "قَوْل"، مفرد است و اشاره به مقامِ وحدت و خفاست یعنی به بیانی؛ مقامِ جمعِ نوری ائمۀ اطهار (ع) در «"قَوْل" بودن» است.
🌀 جمع "قَوْل" ؛ "اَقوال" است. و جمعِ "اقوال" ؛ "اَقاویل" است. یعنی "اقاویل" جمعِ جمعِ "قَوْل" است.
پس اگر گفته شود "قول" مقامِ وحدت است، "اقوال" مقام کثرت است و "اقاویل" شدّتِ مقامِ کثرت است و آمدن در ادنی مرتبۀ عالمِ اشارات و کثرات است.

⭕️ "أحسن قول" که همانا "قولِ أحسن" است؛ "أحسن" بودنِ آن، نقطۀ صرف الربط بودنِ آن به قائلِ هستی یعنی خداوند است.
پس "قول" بودنِ ائمۀ اطهار(ع) در تعیّن و حدِّ "قول"، گرفتار نمی‌شود و دائماً صِرف الربط به قائل است. پس "أحسن" است.

⤵️ سیرِ "أحسن قول" به "أقاویل"؛ "تَقَوُّل" است.

◆ "تقوّل"؛ مصدرِ بابِ "تفعّل" از مادۀ "قول".
معنایِ اصلی باب تفعّل، مطاوعه و اثر پذیری است.
بنابراین؛ هرچند "تَقَوُّل" را در آیات مذکور در سورۀ حاقّه، به معنایِ "نسبت دادن سخنی به کسی" می‌دانند [و بر همین معنا هم صحبت خواهیم کرد]، امّا مطلب این است که 💎وَ لَوْ «تَقَوَّلَ» عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ💎 ؛ مطاوعه و پذیرشِ فعلیّتِ "قائِل" (قائل؛ حقّ تعالی) است تا عالَم کثرات ترسیم شود.

و 💎«تَقَوَّلَ» عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ💎 (یعنی بعضی از گفتارها را به ما نسبت بدهی)؛ نسبت دادنِ امری خارجی به حضرت حقّ نیست. که حضرتِ رسول اکرم(ص) نفسِ حضرت باریتعالی، و نقطۀ عصمت اویند و نسبت دادن ایشان، ظهورِ خودِ منسوبٌ إلیه (یعنی خداوند) است و نه غیر آن.
◇ و "بعض" در این آیۀ شریفه؛ بیانِ کثرتیِ "الأقاویل" است. چرا که هرآنچه در مقابلِ #وحدت ظاهر گردد، به خودی خود، "بَعض" است و تمام نیست و بلکه هیچ است. و هیچ بودنش در بیان؛ "بَعض" است و نه به معنایِ "بعضی از کلّ" باشد.

پس اگر خواننده‌ای که تمام مطالب معرفتی که در خصوص ائمۀ اطهار(ع) در #کانال_معرفة_الحق بیان شده و با همان معرفت، به قوّت سلسله بیانی که در این مقاله مطرح شد، این مطلب را دنبال کرده باشد؛ برآشفته نخواهد شد که چطور "لَوْ"یِ در آیات مذکور را اخذِ به "لَوْ"یِ امتناعیه نکردیم، بلکه محقّقِ موضوع دانستیم. که بحمد الله هم مطلبش بیان شد و هم وجهِ تحقّق آن.


❁ پس "تُقَوِّلِ" حضرتِ نبی اکرم(ص) که خودِ "أحسن قَوْل" هستند؛ ترسیمِ "قولِ أحسن" در عالم است. که تمام موجودات، که «کلمات الله» می‌باشند؛ جلواتِ "قَوْل أحسن"اند.


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🔲
🔹

🔰 حضرت خاتم الانبیاء صلوات الله علیه و آله و سلّم می‌فرمایند:

♦️" اَلْحَياءُ حَسَنٌ وَلكِنْ فِى النِّساءِ اَحْسَنُ "
حيا نيكو است اما در زنان نيكوتر.
(📚نهج الفصاحه ص578 ، ح 2006)


🔶 سؤال این است که چرا حیاء در زنان نیکوتر از مردان است؟

🔹 اوّلاً 『 اَحْسَن』 بودن به این معنا نیست که مقابلش "اقبح" باشد. بلکه مقابل ندارد و حیاء بقولِ مطلق، حُسن است و 『 حَسَن』.

🔹ثانیاً در عالم نور، جَلوَت، اشدّ از خلوَت است.

(کثرت نوری، اشدّ از وحدت نوری است. رجوع شود به 👈 https://t.me/ehsannil1/299)

مثلاً خداوند که في ذاتِهِ غفّار است، غفاریّت او در ظاهر اشدّ است. حضرت خاتم الانبیاء صلّی الله علیه و آله می‌فرمایند:

💠"لو لم تذنب لجاء اللَّه بقوم يذنبون فيغفر لهم و يدخلهم الجنّة"💠
اگر تو گناه نمی‌كردى خدا قومى را مى‏آورد كه گناه كنند و بيامرزدشان و به بهشتشان در آورد.
(📚نهج الفصاحة ، ص: 651)

🔔 دقت کنیم که شدّت و ضعف نوری، در خودِ نور است و اینکه عرض می‌شود که مثلاً غفاریّت در ظهور، اشدّ است، بایستی دقت شود که ظهورِ خداوند، بیرون از خودِ خدا نیست بلکه عین ذات اوست که قرآن فرمود 🔅『 هو الظاهر』 🔅 (سورۀ حدید آیۀ 3).
ذاتِ حضرت حقّ تعالی، "الظاهر" است.

🔆 نور را باید #بالنورانیة بشناسیم و پیش از #معرفة_بالنورانیة ، قلوب به معرفت حقیقی روشن نشده و موفق بیرون نیامده.

با این مقدمه حدیثِ حضرت نبی اکرم صلّی الله علیه و آله را یکبار دیگر به دقّت بخوانیم :

♦️『 اَلْحَياءُ حَسَنٌ وَلكِنْ فِى النِّساءِ اَحْسَنُ 』♦️


💠 اوّل بدانیم که #حیاء_تمام_دین_است. حضرت رسول اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم می‌فرمایند:

🍀 "الحياء هو الدّين كلّه‏"
حيا تمام دين است‏.
(📚نهج الفصاحة ص 453 ، ح1428)

یا فرمودند (ع) 🔻【 اَلحَياءُ مِنَ اللّه】🔺 (📚تصنیف غررالحکم، ص257 ، ح 545).

دین، حقیقت است و #شخص_حقیقی عالم است که باطن البواطن تا ظاهر الظواهر را به عینِ شخصی خویش پُر کرده است. حضرت امام جعفر صادق علیه السلام می‌فرمایند:

🌸" أَصْلَ الدِّينِ هُوَ رَجُلٌ
وَ ذَلِكَ الرَّجُلُ هُوَ الْيَقِينُ وَ هُوَ الْإِيمَانُ
وَ هُوَ إِمَامُ أُمَّتِهِ وَ أَهْلِ زَمَانِهِ"🌸

كه ريشۀ دين و پايۀ آن شخص خاصّی است
و آن يك نفر است و آن يكنفر يقين و ايمان است
و او امام امّتش و اهل زمانش است.

(📚بصائر الدرجات، ج1، ص: 529)

✿ عرض شد 『 حـَـیــاء 』 که از ریشۀ "حیّ" است و جلوۀ «حیّ» بودنِ حضرت حق تعالی است.

↷°پس حیاء را صرفاً در ظاهر افعال نباید دید.°↶

♦️ بلکه حیاء، حقیقت است.
حیاء، خودِ دین است. خودِ ایمان است. خودِ یقین است.

⫸ به همان دلیل که "دین"، ذات و صفت و فعل را گرفته است، حیاء چنین است.
اگر چنانچه مثالی که برای غفاریّت خداوند بیان شد دقت شود، این مطلب روشن میگردد که غفاریّت خداوند در گناهکاران در اشدّ ظهور می‌کند.
به عبارتی؛
👈 ظرفِ ظهورِ غفاریّت خداوند، گناهکاران هستند و این به معنایِ احتیاج خداوند به مُذنِبین نیست. بلکه شدّت غفران را باید دید که حضرتِ غفّار، به مغفرت خویش، خلایق را خلق میکند.
و این خلایق هستند که غفران را مختاراً بپذیرند، یا به عنادشان از حیطۀ اختیار و طلبِ این خیر بزرگ خارج شده، و نار را بر نور ترجیح دهند و فریادِ 🔥"#النار_و_لا_العار"🔥 سر دهند!! (لعنة الله علیه و علی اتباعه)

✿ با یافتنِ مَناط و معیاری که برای غفاریّت بیان شد؛

👈 ظرفِ اصلیِ ظهورِ حیاء، نساء هستند.

⚠️که در حدیثِ مذکور هم نفرمودند〖 وَلكِنْ «مِن» النِّساءِ اَحْسَنُ 〗،بلکه فرمودند 【 وَلكِنْ «فِى» النِّساءِ اَحْسَنُ】 .

♦️یعنی حیاءِ در نساء، به اشدّ ظاهر است.

⧐ بنابراین ؛
🌸 حیاء، منحصر به فعلِ نساء نیست بلکه بایستی در نساء بودنِ نساء (#نسائیت)، حیاء را دید. یعنی در کینونَت و ذات ایشان.
🌸 و بعد از آن (یعنی بعد از ذات)؛ در صفات و افعال بعدی ایشان بطورِ ممدود، حیاء جلوه‌گر می‌شود.


🔹
.
🕋 لطیفه‌ی تغییرِ قبله
─═༅࿇༅ 🕋 ༅࿇༅═─
↗️ http://facebook.com/ehsan.nilforoushzadeh
─═༅࿇༅ 🕋 ༅࿇༅═─
𑁍
🍃 معنیِ «أیْنَما تُوَلّوا» چیست؟
هر طرف رو کنید، رویِ عـﷻــلے است

🔰 قدم اوّل؛
مقدّمه

۞ امور در عالَمِ محدودات؛ صرفاً در تعیّن و حدِّ خودشان هستند. بعضی از امور؛ مفاهیم هستند و بعضی؛ مصادیق، امّا به هر حال مقیّد و محدودند. مثلاً مفهومِ «بشر» بودن؛ محدود به تعریفِ بشر می‌باشد وُ دارای مصادیقِ محدودِ مختلفی است.

۞ امّا وقتی از عالَمِ حدود، به سمت عالمِ بیحدّی و نور وارد شویم؛ «شخص» مطرح می‌شود، بدین معنا که؛
❖⫸ وجودِ شخصِ حقیقی در عالم نور؛ شاخص وُ عَلَم وُ علمدارِ حقیقت است وُ همه‌ی مفاهیم وُ مصادیق، از وجودِ مبارکِ او (؏) انشاء می‌گردد.

❖⫸ و شخصِ حقیقی؛ #مطلق_حقیقی است. بدین معنا که؛ «#اطلاق» (☜ رهایی) برایش قید و حدّ محسوب نمی‌شود، بلکه از مطلق بودنِ خودش هم اطلاق دارد و حتّی از اطلاق هم اطلاق دارد، که این مطلب، همان معنای «مطلقِ عَلَی الإطلاق» بودنِ وجود است.

(برای شرح #مطلق_علی_الاطلاق
ر.ک ☜ https://t.me/ehsannil1/291)

۞ بنابراین؛ شخصِ حقیقی، در قید هیچ تعیّنی نمی‌گنجد. و این «#در_قید_نگنجی» وُ #اطلاق ☜ حیاتِ شخصِ حقیقی است.

❖⫸ به عنوان مثال؛
وقتی بیان می‌شود که «#رحمت» ☜ شخصِ حقیقی است، بدین معناست که؛ به تعیّن و ظاهرِ «رحمت» متوقف نمی‌شود، از این رو؛ شخصِ «رحمت»، تا نقطه‌ی مقابل خود - که «#غضب» است - هم حاضر و ظاهر و ممدود است.


🔰 قدم دوّم؛
«
شخص بودنِ قبله»

۞ در مقدّمه‌ی فوق، بیان که شخصِ حقیقی؛ مطلقِ عَلَی الإطلاق است، بدین معنا که به حقیقتِ حیّ بودن ☜ در هیچ قیدی نمی‌گنجد.

❂☜ و امّا راجع به #قبله؛ حضرت امام جعفر صادق علیه‌السّلام می‌فرمایند:

🕋 «نَحْنُ قِبْلَةُ الله»
📚بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏۲۴، ص۳۰۳

❖⫸ ضمیرِ «نَحْنُ» در روایتِ فوق؛
❂☜اشاره به مرتبه‌ی #شخص وُ نفس وُ ذاتِ ائمّه‌ی اطهار (؏) دارد.

❖⫸ و عبارتِ نورانیِ این روایت، از نظر ادبی؛‌ جمله‌ی اسمیه است، که جمله‌ی اسمیه ☜ دالّ بر ثبوت و استمرار است. و ثبوتِ و استمرارِ حقیقی؛ آن هنگامی محقّق است که أمرِ مستمَر، أمرِ #ذاتی باشد.

❖⫸ و همان طور که «قدرةالله» یعنی؛ قدرتِ مطلقه، و «عِلم‌ُالله» یعنی؛ علمِ مطلقه ☜ «قبلةُالله» هم یعنی؛ قبله‌ی مطلقه.

۞ بنابر نِکاتِ فوق؛
«نَحْنُ قِبْلَةُ الله» یعنی ☜ حضرات ائمّه‌ی اطهار (؏)؛ شخصِ قبله‌ی مطلقه هستند وُ شخصِ حقیقی بودنِ قبله، بدین معناست که؛
مکانتِ قبله به هر مکانی که ظاهر گردد (یعنی؛ هر سمت و سوئی که قبله شود)‌ ☜ جلوات و رشحاتِ شخصِ قبله‌ی مطلقه؛ یعنی حضرات آل‌الله؏ می‌باشد.
و حتّی مجال به مفهومی دیگر کنار سلطنت و فراگیریِ خود نمی‌دهد، چه برسد به مصداق و مصادیقِ دیگر ...

۞ بنابراین؛
«قبله» ☜ یک مفهوم در کنار مفاهیم دیگر نیست که مجالِ آن را پیدا کند تا مصداق یا مصادیق پیدا کند، بلکه شخصِ حقیقی است وُ از حقیقتِ «مطلقِ عَلَی الإطلاق» بودنِ خود؛ در مصداق و مصادیق هم وارد می‌شود، ولی نه اینکه خلاصه در مصادیقِ حدّی شود. بلکه بهتر است به جای مصادیق، بیان شود که؛
❂☜ شخصِ حقیقی؛ جلواتِ مختلف پیدا می‌کند.

۞ جمع‌بندی آنکه؛
❂☜ در مطلبِ تغییرِ قبله، بیتُ المقدّس (به عنوانِ قبله‌ی اوّل)؛ جلوه‌ای از جلواتِ شخصِ حقیقیِ «قبله» است. و چون شخصِ حقیقیِ «قبله»؛ #مطلق_علی_الاطلاق است، پس در تعیّن وُ قیدِ «بیت المقدّس»، خُشکیده و متوقّف نیست، بلکه؛ تغییرِ قبله ☜ ظهورِ #حیات وُ در قید نگنجیِ شخصِ حقیقیِ قبله (؏) است.


🕋
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
🕋
༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻
.‌‌
🔹

🍃۞ الغرض؛
معارف بایستی از ذاتِ حقّﷻ بررسی شود. چرا که همۀ دین، وَ بایدها و نبایدهای احکام - که امر به معروف و نهی از منکر است -؛ جلواتی از ذاتِ حقّﷻ است.
֎ بدین معنا که؛
❂☜ هر بایدی و نبایدی در شریعت؛ از شدّت نفی و اثباتِ ذاتِ واجب الوجود است.
که او‌ﷻ؛ 🔻『 لا هــــو الّا هــــو』🔺 است.

🍃۞ توضیح اینکه؛
👁‍🗨 دیدگاه ما نسبت به هر مطلبِ معرفتی، باید از شخصِ حقیقی عالم، تا آن مطلب باشد.
چرا که؛
❂☜«المَعْرِفَةُ صُنْعُ الله؛ 📚دعائم الإسلام، ج‏۱، ص۱۳». و #صنع_الهی؛ یک فعل مانند افعالِ سایرین نیست. بلکه ظهورِ فعلیّتِ محضۀ حقّﷻ است.
و از اینکه نقطۀ اتقان و استواریِ حقّﷻ است؛ اتقانِ هر شیئی است، چنان که قرآن می‌فرماید:

🔅『 صُنْعَ الله الَّذي أَتْقَنَ كُلَّ شَيْ‏ء 』🔅
📘سورۀ نمل، آیۀ ۸۸

✳️ بنابراین؛
معرفت به هر امر، و هر حکمِ شریعت نیز؛ از معرفت به خودِ حقّﷻ باید باشد، چنان که می‌فرماید؛

◣〖بِكَ عَرَفْتُكَ وَ أَنْتَ دَلَلْتَنِي عَلَيْكَ وَ دَعَوْتَنِي إِلَيْك‏〗◢
تو را به خودت شناختم و تو مرا بر خودت دلالت کردی و بسویِ خودت دعوت نمودی.

(📚 فرازی از دعای پر فیض عرفه)

🍃۞ آنان که معارف را صرفاً در #مقام_فرق (یعنی؛ #مقام_جلوت، #مقام_اشاره) نظر می‌کنند، در تفاوت‌ها و فرق‌ها گرفتار می‌شوند. و جمع‌بندیِ حقائق برایشان مشکل و مغلق خواهد بود.

👁‍🗨 امّا چنانچه به عنایات حقّﷻ، چشم بر جمالِ #شخص_حقیقی عالم باز شد، و توحید را از مبدأ تا انزال و تنزیل و [در کُلِّ] تجلّیات حقّﷻ نظر کردیم؛
❂☜ نظامِ جُمَلیِ عالم را جلوۀ حضرت أحدﷻ خواهیم دید و می‌یابیم که همۀ امور، ظلِّ ممدودِ این شاخص است. و مسائل، به اوﷻ، و در اوﷻ معنا می‌شود.

◎ چون بینش توحیدی تصحیح شد، و مشاهده شد که شخصِ حقیقی عالم، حضرتِ حقّ تعالی، عالَم و امور و شئون را فراگرفته؛
آنگاه معرفت به احکام از حضرتِ حقّ که 🔸【لا هو الا هو】🔸 است ("اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُو" / سورۀ بقره آیۀ 255) حاصل میشود. ➷

⭕️پس چون این مطلب و حقیقت را یافتیم، دقّت کنیم:
🔺◉ هر #نهی، در شریعت؛ از شدّتِ نفیِ «لاهـــو»یِ حضرت حقّﷻ است. یعنی؛
❂☜#جلال حقّﷻ است که منشأ نهی از منکر می‌باشد. و نواهی الهی (اموری که نهی از انجامش شده)، ظهورِ شدّتِ جلال حقّﷻ است.

🔺◉ و هر #امر، در شریعت؛ از شدّتِ «الّاهـــو»یِ حضرت حقّﷻ است. یعنی؛
❂☜#جمال حقّ است که منشأ امر به معروف می‌باشد. و اوامر الهی (اموری که امر به انجامش شده)، ظهورِ شدّتِ جمالِ حقّﷻ است.


نکته :
همانطور که خداوند، مرکّب از اجزاء نبوده بلکه بسیط است؛ امرها و نهی‌های در شرع و احکام که ظهورِ 🔸【لا هو الا هو】🔸 است، یک حقیقتِ مطلقه است. و انفکاک و تباینِ «حدّی»، و جدایی بین اوامر و نواهی الهی وجود ندارد.

(مقاله‌ای با عنوان #حق_تعالی_احدی_المعنا_است در #کانال_معرفة_الحق نگاشته شد که إن شاء الله خوانندگان این مقالات، پیش‌نیازهایِ این مباحث را خوانده باشند.
رجوع شود به 👈🏻 https://telegram.me/ehsannil1/310)

︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻
🔹
.
༺•اا۞مقام غریبُ‌الغربائیِ
مولیٰ‌علے‌ّبن‌موسے‌‌ٰالرّضا؏۞اا•༻
𑁍࿐
🦋📝#احسان_الله_نیلفروش_زاده
https://www.instagram.com/p/CQZbEs-iFPq/?utm_medium=share_sheet

🕊۞‌قوّت اهل معرفت برای شاه غریبان دانستنِ امام هشتم؏؛ ورایِ آن است که صرفاً در سلامی؛ وجودِ مبارک ایشان را «غریب‌الغرباء» بخوانند.
༺𒆳
🌿۞حضرات نفْس‌ُالله‌تعالیٰ؏؛
حسب روایت «نحن و اللهِ الأسماء الحسنیٰ»؛ اسماء حقّﷻ هستند.
و اسماءالله؛ #توقیفی‌اند، بدین معنا که برخاسته از ذات و نفْسِ حقّ‌اند، چنان که در ادعیه می‌خوانیم:

🔻«یا الله! اسألک بِاسمائک و منتهاها التّی
محلّها في نفسک»🔺
✾خدایا! از تو به اسماء تو و منتهایِ آن‌ها
که محلّ آن در نفْسِ توست، می‌خواهم.

🌿۞بنابراین؛
اسماء‌الله و اسماء‌ و القابِ حضرات اسماء الحسنیٰ؏؛ نفس و باطنُ‌البواطنِ حضرت حقّ‌اند که تا ظاهرُالظواهر جلوه‌گرند.

🌿۞القصّه؛
لقب امام هشتم؏؛ «رضا»ست.
آن رضائی که حضرت سیّدالشهداء؏ در دعای عرفه، به نفسِ شهادت به حقّﷻ - که شهادتِ خود بر خودیِ حضرات نفس‌الله؏ ست -؛ می‌فرمایند:

🔻«تَقدّسَ رضاک أن تکونَ لَهُ علّةٌ مِنک» 🔺
✾رضای تو مقدّس ست که [حتّی] خودت علّت آن باشی.
༺𒆳
🌿⇯⇦کافِ «رضاک»؛
❂☜اشاره به ذات حقّﷻ است.
و با اینکه مقامِ ذات؛ علّتِ تمام معلول‌هاست، امّا فرموده‌اند که رضای حقّﷻ حتّی ماورای آن ست که ذات حقّﷻ علّتش باشد.
البته نه به این معنا که - العیاذُ بالله - ذات حقّﷻ کوچک‌تر از «رضا»ست!
بلکه #مقام_رضا؛
🍃֎⇦مقامِ قدّوسیّتِ محضه، لا تعیّنی، و اطلاقِ ذاتِ حقّﷻ است.

🌿۞بنابراین؛
#مقام_رضا؛ خودِ «لاتعیّنی» ست، نه اینکه #رضا چیزی باشد که «لاتعیّن» ست!
🔔دقّت فرمودید؟
خودِ رضا؛ مقامِ اطلاق ست. و نه اینکه مقامی باشد که مطلق ست.
و مقام رضا؛ #شخص ست و نه اینکه صرفاً؛ حال یا مفهوم باشد. بدین معنا که شخصِ امام هشتم؏؛ خودِ رضا وُ لاتعیّنی و اطلاق و جلالتِ ذات حقّﷻ هستند.
𑁍࿐
🍃۞الغرض؛
اگر ذات حقّﷻ؛ «هُو»ی غائب است و «غریب»، ذاتیّت حقّﷻ که لاتعیّنیِ اوست؛ «مقام رضا» ست، که شخصِ آقاجانمان علے‌ّبن‌موسے‌‌الرّضا؏ می‌باشند. این است که «شاه غریبان» و «غریب الغرباء» هستند.

🌿⇯⇦اینچنین ست که عارفان حقیقی دریافته‌اند که #مقام_رضا؛ فنای از فناست.
و #مقام_تسلیم که خودِ فناست، تحتِ آن و جلوه‌ای از جلواتِ آن است.

🌿۞النّهایة مقام رضا؛
🔻֎اوّلاً و تماماً و مطلقاً؛ تسلیم بودنِ ذات حقّﷻ برای ذاتیّت و شخصیّتِ خویش، یعنی؛ حضرات آل‌الله؏ است.֎🔺

مجملش گفتم نکردم زان بیان
ورنه هم افهام سوزد هم زبان


🦋📝#احسان_الله_نیلفروش_زاده


🆔 t.me/ehsannil1#کانال_معرفة_الحق
🆔 t.me/ehsannil2#کانال_اللطائف_الالهیة
.
🍃
.
◼️

🔳 ائمۀ اطهار (ع) "قَوْل أحسَن" و "أحسَن قَوْل" هستند که قرآن می‌فرماید:

💎【وَ «مَنْ» «أَحْسَنُ قَوْلاً» مِمَّنْ دَعا إِلَى اللَّهِ وَ عَمِلَ صالِحاً وَ قالَ إِنَّني‏ مِنَ الْمُسْلِمينَ】💎
و «كيست» آن گفتارِ نیکو از آن كس كه به سوى خدا دعوت نمايد و كار نيک كند و گويد: من از مسلمانانم؟
(سورۀ فصلت، آیۀ ۳۳)

✿ «مَن»؛ اسم موصول برای ذوی العقول است.
این آیۀ شریفه، "أحسَن قَوْل" را #شخص معرفی فرموده است. و آن ائمۀ اطهار(ع) هستند که وجودشان، 🔻『 الدُّعَاةِ إِلَى اللَّه』🔺 است (📚بحار الأنوار،ج‏۹۹ ص۱۴۸) و حقیقتِ #عمل_صالح می‌باشند.

👈 " #أحسن_قول"؛ مقامِ جمع الجمعی ائمۀ اطهار(ع) در «"قَوْل" بودن» است.

🌀 خودِ "قَوْل"، مفرد است و اشاره به مقامِ وحدت و خفاست یعنی به بیانی؛ مقامِ جمعِ نوری ائمۀ اطهار (ع) در «"قَوْل" بودن» است.
🌀 جمع "قَوْل" ؛ "اَقوال" است. و جمعِ "اقوال" ؛ "اَقاویل" است. یعنی "اقاویل" جمعِ جمعِ "قَوْل" است.
پس اگر گفته شود "قول" مقامِ وحدت است، "اقوال" مقام کثرت است و "اقاویل" شدّتِ مقامِ کثرت است و آمدن در ادنی مرتبۀ عالمِ اشارات و کثرات است.

⭕️ "أحسن قول" که همانا "قولِ أحسن" است؛ "أحسن" بودنِ آن، نقطۀ صرف الربط بودنِ آن به قائلِ هستی یعنی خداوند است.
پس "قول" بودنِ ائمۀ اطهار(ع) در تعیّن و حدِّ "قول"، گرفتار نمی‌شود و دائماً صِرف الربط به قائل است. پس "أحسن" است.

⤵️ سیرِ "أحسن قول" به "أقاویل"؛ "تَقَوُّل" است.

◆ "تقوّل"؛ مصدرِ بابِ "تفعّل" از مادۀ "قول".
معنایِ اصلی باب تفعّل، مطاوعه و اثر پذیری است.
بنابراین؛ هرچند "تَقَوُّل" را در آیات مذکور در سورۀ حاقّه، به معنایِ "نسبت دادن سخنی به کسی" می‌دانند [و بر همین معنا هم صحبت خواهیم کرد]، امّا مطلب این است که 💎وَ لَوْ «تَقَوَّلَ» عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ💎 ؛ مطاوعه و پذیرشِ فعلیّتِ "قائِل" (قائل؛ حقّ تعالی) است تا عالَم کثرات ترسیم شود.

و 💎«تَقَوَّلَ» عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ💎 (یعنی بعضی از گفتارها را به ما نسبت بدهی)؛ نسبت دادنِ امری خارجی به حضرت حقّ نیست. که حضرتِ رسول اکرم(ص) نفسِ حضرت باریتعالی، و نقطۀ عصمت اویند و نسبت دادن ایشان، ظهورِ خودِ منسوبٌ إلیه (یعنی خداوند) است و نه غیر آن.
◇ و "بعض" در این آیۀ شریفه؛ بیانِ کثرتیِ "الأقاویل" است. چرا که هرآنچه در مقابلِ #وحدت ظاهر گردد، به خودی خود، "بَعض" است و تمام نیست و بلکه هیچ است. و هیچ بودنش در بیان؛ "بَعض" است و نه به معنایِ "بعضی از کلّ" باشد.

پس اگر خواننده‌ای که تمام مطالب معرفتی که در خصوص ائمۀ اطهار(ع) در #کانال_معرفة_الحق بیان شده و با همان معرفت، به قوّت سلسله بیانی که در این مقاله مطرح شد، این مطلب را دنبال کرده باشد؛ برآشفته نخواهد شد که چطور "لَوْ"یِ در آیات مذکور را اخذِ به "لَوْ"یِ امتناعیه نکردیم، بلکه محقّقِ موضوع دانستیم. که بحمد الله هم مطلبش بیان شد و هم وجهِ تحقّق آن.


❁ پس "تُقَوِّلِ" حضرتِ نبی اکرم(ص) که خودِ "أحسن قَوْل" هستند؛ ترسیمِ "قولِ أحسن" در عالم است. که تمام موجودات، که «کلمات الله» می‌باشند؛ جلواتِ "قَوْل أحسن"اند.


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🔲
☀️🌿


🔰 حضرت خاتم الأنبیاء (صلوات الله علیه و آله و سلّم) می‌فرمایند:

♦️『اَلْحَياءُ حَسَنٌ وَلكِنْ فِى النِّساءِ اَحْسَنُ』♦️
حيا نيكوست، امّا در زنان؛ نيكوتر.
📚نهج الفصاحه، ص۵۷۸


🔶 و امّا سؤال این است که چرا حیاء در زنان، اَحْسَن (نیکوتر) از مردان است؟

🍃֎⇦ اوّلاً؛『 اَحْسَن』بودن به این معنا نیست که مقابلش «اقبح» باشد. بلکه مقابل ندارد و حیاء به قولِ مطلق؛ حُسن است و『 حَسَن』.

🍃֎⇦ و ثانیاً؛ در عالم نور، جَلوَت، اشدّ از خلوَت است.

[کثرت نوری، اشدّ از وحدت نوری است.
رجوع شود به❂☜ https://t.me/ehsannil1/299]

֎⇯⇦ مثلاً خداوند که في ذاتِهِ غفّار است، غفاریّتِ اوﷻ در ظاهر؛ اشدّ است. چنان که حضرت خاتم الانبیاء (صلّی الله علیه و آله) می‌فرمایند:

💠『لو لم تذنب لجاء اللَّه بقوم يذنبون فيغفر لهم و يدخلهم الجنّة』💠
اگر تو گناه نمی‌كردى، خدا قومى را مى ‏آورد كه گناه كنند و بيامرزدشان و به بهشتشان در آورد.
📚نهج الفصاحة، ص۶۵۱

🔔 دقّت کنیم که شدّت و ضعف نوری، در خودِ نور است، و اینکه عرض می‌شود که مثلاً غفاریّت در ظهور، اشدّ است، بایستی دقت شود که ظهورِ خداوند، بیرون از خودِ خدا نیست بلکه عین ذات اوست، چنان که قرآن فرمود؛ 🔅﴿هو الظاهر؛ سورۀ حدید، آیۀ۳﴾🔅. بنابراین؛
ذاتِ حضرت حقّﷻ【الظاهر】است.

🔆 پس نور را باید #بالنورانیة بشناسیم. که پیش از #المعرفة_بالنورانیة؛ قلوب به معرفتِ حقیقی روشن نشده و موفّق بیرون نمی‌آید.

🌿۞ حال با این مقدّمه؛ حدیثِ حضرت نبی اکرم (صلّی الله علیه و آله) را یک بار دیگر به دقّت بخوانیم:

♦️『 اَلْحَياءُ حَسَنٌ وَلكِنْ فِى النِّساءِ اَحْسَنُ 』♦️


💠❂☜ اوّلاً بدانیم که #حیاء_تمام_دین_است. چنان که حضرت رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله) می‌فرمایند:

🍀『الحياء هو الدّين كُلُّه』
حيا تمام دين است‏.
📚نهج الفصاحة، ص۴۵۳

و یا حضرت مولی علی (علیه السّلام) می‌فرمایند؛
🔻【 اَلحَياءُ مِنَ الله】🔺
📚تصنیف غررالحکم، ص۲۵۷

💠❂☜ و ثانیاً؛ دین، حقیقت است و #شخص_حقیقی عالم است که باطنُ‌البواطن تا ظاهرُالظواهر را به عینِ شخصی خویش پُر کرده است. چنان حضرت امام جعفر صادق علیه السلام می‌فرمایند:

🌸『أصْلَ الدِّينِ هُوَ رَجُلٌ
وَ ذَلِكَ الرَّجُلُ هُوَ الْيَقِينُ وَ هُوَ الْإِيمَانُ
وَ هُوَ إمامُ أُمَّتِهِ وَ أهْلِ زَمَانِهِ』🌸
ريشۀ دين و پايۀ آن شخص خاصّی است
و آن يك نفر است و آن يک نفر؛ يقين و ايمان است. و او (ع) امام امّتش و اهل زمانش است.
📚بصائر الدرجات، ج۱، ص۵۲۹


🌿⇯⇦ و امّا؛ عرض شد 『حـَـیــاء』 که از ریشۀ "حیّ" است؛ جلوۀ «حیّ» بودنِ حضرت حقﷻ است.

↷°پس حیاء را صرفاً در ظاهر افعال نباید دید.°↶

♦️۞ بلکه حیاء؛ حقیقت است.
حیاء، خودِ دین است. خودِ ایمان است. و خودِ یقین است.
֎⫸ و به همان دلیل که "دین"، ذات و صفت و فعل را گرفته است، حیاء نیز چنین است.

🍃⇯⇦ حال اگر در مثالی که برای غفاریّت خداوند بیان شد، دقّت شود، این مطلب روشن می‌گردد که غفاریّت خداوند؛ در گناهکاران است که در اشدّ ظهور می‌کند.
به عبارتی؛
❂☜ ظرفِ ظهورِ غفاریّت خداوند، گناهکاران هستند.

🔔 که البتّه این مطلب؛ به معنایِ احتیاج خداوند به مُذنِبین نیست! بلکه شدّت غفران را باید دید که حضرتِ غفّارﷻ به مغفرت خویش، خلائق را خلق می‌کند. و این خلائق هستند که غفران را مختاراً بپذیرند، یا به عنادشان از حیطۀ اختیار و طلبِ این خیر بزرگ خارج شده، و نار را بر نور ترجیح دهند و فریادِ 🔥"#النار_و_لا_العار"🔥 سر دهند!! (لعنة الله علیه و علی اتباعه).

🌿۞ الغرض؛ با یافتنِ مَناط و معیاری که برای غفاریّت ارائه شد، بیان می‌گردد که؛
❂☜ ظرفِ اصلیِ ظهورِ حیاء، نساء هستند.

⚠️ چنان که در حدیثِ مذکور هم نفرمودند؛〖 وَلكِنْ «مِن» النِّساءِ اَحْسَنُ 〗
بلکه فرمودند؛【 وَلكِنْ «فِى» النِّساءِ اَحْسَنُ】.

♦️۞ که یعنی؛ حیاء #در نساء، به اشدّ ظاهر است.

֎⇯⇦بنابراین؛
🌸 حیاء، منحصر به فعلِ نساء نیست، بلکه بایستی در نساء بودنِ نساء (#نسائیت)، حیاء را دید. یعنی در کینونَت و ذات ایشان.
🌸 و بعد از آن (یعنی؛ بعد از ذات)؛ در صفات و افعال بعدیِ ایشان نیز به طورِ ممدود؛ حیاء جلوه‌گر می‌شود.


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•🔆👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻🔆•༻

☀️🌿
.
🕋 لطیفه‌ی تغییرِ قبله
─═༅࿇༅ 🕋 ༅࿇༅═─
↗️ http://facebook.com/ehsan.nilforoushzadeh
─═༅࿇༅ 🕋 ༅࿇༅═─
𑁍
🍃 معنیِ «أیْنَما تُوَلّوا» چیست؟
هر طرف رو کنید، رویِ عـﷻــلے است

🔰 قدم اوّل؛
مقدّمه

۞ امور در عالَمِ محدودات؛ صرفاً در تعیّن و حدِّ خودشان هستند. بعضی از امور؛ مفاهیم هستند و بعضی؛ مصادیق، امّا به هر حال مقیّد و محدودند. مثلاً مفهومِ «بشر» بودن؛ محدود به تعریفِ بشر می‌باشد وُ دارای مصادیقِ محدودِ مختلفی است.

۞ امّا وقتی از عالَمِ حدود، به سمت عالمِ بیحدّی و نور وارد شویم؛ «شخص حقیقی» مطرح می‌شود، بدین معنا که؛
❖⫸ وجودِ شخصِ حقیقی در عالم نور؛ شاخص وُ عَلَم وُ علمدارِ حقیقت است وُ همه‌ی مفاهیم وُ مصادیق، از وجودِ مبارکِ او (؏) انشاء می‌گردد.

❖⫸ و شخصِ حقیقی؛ #مطلق_حقیقی است. بدین معنا که؛ «#اطلاق» (☜ رهایی) برایش قید و حدّ محسوب نمی‌شود، بلکه از مطلق بودنِ خودش هم اطلاق دارد و رهاست، که این مطلب، همان معنای «مطلقِ عَلَی الإطلاق» بودنِ #وجود است.

(برای شرح #مطلق_علی_الاطلاق
ر.ک ☜ https://t.me/ehsannil1/291)

۞ بنابراین؛ شخصِ حقیقی، در قید هیچ تعیّنی نمی‌گنجد. و این «رها از قیود» وُ #اطلاقحیاتِ شخصِ حقیقی است.

❖⫸ به عنوان مثال؛
وقتی بیان می‌شود که «#رحمت» ☜ شخصِ حقیقی است، بدین معناست که؛ به تعیّن و ظاهرِ «رحمت» متوقف نمی‌شود، از این رو؛ شخصِ «رحمت»، تا نقطه‌ی مقابل خود - که «#غضب» است - هم ممدوداً؛ حاضر و ظاهر است.


🔰 قدم دوّم؛
«
شخص بودنِ قبله»

۞ در مقدّمه‌ی فوق، بیان شد که شخصِ حقیقی؛ مطلقِ عَلَی الإطلاق است، بدین معنا که به حقیقتِ حیّ بودن ☜ از هر قیدی رهاست.

❂☜ و امّا راجع به #قبله؛ حضرت امام جعفر صادق علیه‌السّلام می‌فرمایند:

🕋 «نَحْنُ قِبْلَةُ الله»
📚بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏۲۴، ص۳۰۳

❖⫸ ضمیرِ «نَحْنُ» در روایتِ فوق؛
❂☜اشاره به مرتبه‌ی #شخص وُ نفس وُ ذاتِ ائمّه‌ی اطهار (؏) دارد.

❖⫸ و عبارتِ نورانیِ این روایت، از نظر ادبی؛‌ جمله‌ی اسمیه است، که جمله‌ی اسمیه ☜ دالّ بر ثبوت و استمرار است. و ثبوتِ و استمرارِ حقیقی؛ آن هنگامی محقّق است که أمرِ مستمَر، أمرِ #ذاتی باشد.

❖⫸ و همان طور که مثلاً «قدرة الله» قدرتِ مطلقه است، و «عِلم‌ُالله» علمِ مطلقه می‌باشد ☜ «قبلةُ الله» هم قبله‌ی مطلقه است.

۞ بنابر نِکاتِ فوق؛
«نَحْنُ قِبْلَةُ الله» یعنی ☜ حضرات ائمّه‌ی اطهار (؏)؛ شخصِ قبله‌ی مطلقه هستند.

و اینکه شخصِ قبله هستند، بدین معناست که؛
مقام و مکانتِ قبله به هر مکانی که ظاهر گردد (یعنی؛ هر سمت و سوئی که قبله شود)‌ ☜ جلوات و رشحاتِ شخصِ قبله‌ی مطلقه؛ یعنی جلواتِ حضرات آل‌الله؏ می‌باشد.
و حتّی مجال به مفهومی دیگر کنار سلطنت و فراگیریِ خود نمی‌دهد، چه برسد به مصداق و مصادیقِ دیگر.

۞ بنابراین؛
«قبله» ☜ یک مفهوم در کنار مفاهیم دیگر نیست که مجالِ آن را پیدا کند تا مصداق یا مصادیق داشته باشد، بلکه شخصِ حقیقی است و از حقیقتِ «مطلقِ عَلَی الإطلاق» بودنِ خود؛ به جلواتِ مختلف، متجلّی می‌گردد.

۞ جمع‌بندی آنکه؛
❂☜ در مطلبِ تغییرِ قبله، بیتُ المقدّس (به عنوانِ قبله‌ی اوّل)؛ جلوه‌ای از جلواتِ شخصِ حقیقیِ «قبله» است. و چون شخصِ حقیقیِ «قبله»؛ #مطلق_علی_الاطلاق است، پس در تعیّن وُ قیدِ «بیت المقدّس»، خُشکیده و متوقّف نیست، بلکه؛ تغییرِ قبله ☜ ظهورِ #حیات و اطلاق و رهایی از قیودِ شخصِ حقیقیِ «قبله»(؏) است.


🕋
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
🕋
༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻
.‌‌
🔹

🍃۞ الغرض؛
معارف بایستی از ذاتِ حقّﷻ بررسی شود. چرا که همۀ دین، وَ بایدها و نبایدهای احکام - که امر به معروف و نهی از منکر است -؛ جلواتی از ذاتِ حقّﷻ است.
֎ بدین معنا که؛
❂☜ هر بایدی و نبایدی در شریعت؛ از شدّت نفی و اثباتِ ذاتِ واجب الوجود است.
که او‌ﷻ؛ 🔻『 لا هــــو الّا هــــو』🔺 است.

🍃۞ توضیح اینکه؛
👁‍🗨 دیدگاه ما نسبت به هر مطلبِ معرفتی، باید از شخصِ حقیقی عالم، تا آن مطلب باشد.
چرا که؛
❂☜«المَعْرِفَةُ صُنْعُ الله؛ 📚دعائم الإسلام، ج‏۱، ص۱۳». و #صنع_الهی؛ یک فعل مانند افعالِ سایرین نیست. بلکه ظهورِ فعلیّتِ محضۀ حقّﷻ است.
و از اینکه نقطۀ اتقان و استواریِ حقّﷻ است؛ اتقانِ هر شیئی است، چنان که قرآن می‌فرماید:

🔅『 صُنْعَ الله الَّذي أَتْقَنَ كُلَّ شَيْ‏ء 』🔅
📘سورۀ نمل، آیۀ ۸۸

✳️ بنابراین؛
معرفت به هر امر، و هر حکمِ شریعت نیز؛ از معرفت به خودِ حقّﷻ باید باشد، چنان که می‌فرماید؛

◣〖بِكَ عَرَفْتُكَ وَ أَنْتَ دَلَلْتَنِي عَلَيْكَ وَ دَعَوْتَنِي إِلَيْك‏〗◢
تو را به خودت شناختم و تو مرا بر خودت دلالت کردی و بسویِ خودت دعوت نمودی.

(📚 فرازی از دعای پر فیض عرفه)

🍃۞ آنان که معارف را صرفاً در #مقام_فرق (یعنی؛ #مقام_جلوت، #مقام_اشاره) نظر می‌کنند، در تفاوت‌ها و فرق‌ها گرفتار می‌شوند. و جمع‌بندیِ حقائق برایشان مشکل و مغلق خواهد بود.

👁‍🗨 امّا چنانچه به عنایات حقّﷻ، چشم بر جمالِ #شخص_حقیقی عالم باز شد، و توحید را از مبدأ تا انزال و تنزیل و [در کُلِّ] تجلّیات حقّﷻ نظر کردیم؛
❂☜ نظامِ جُمَلیِ عالم را جلوۀ حضرت أحدﷻ خواهیم دید و می‌یابیم که همۀ امور، ظلِّ ممدودِ این شاخص است. و مسائل، به اوﷻ، و در اوﷻ معنا می‌شود.

◎ چون بینش توحیدی تصحیح شد، و مشاهده شد که شخصِ حقیقی عالم، حضرتِ حقّ تعالی، عالَم و امور و شئون را فراگرفته؛
آنگاه معرفت به احکام از حضرتِ حقّ که 🔸【لا هو الا هو】🔸 است ("اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُو" / سورۀ بقره آیۀ 255) حاصل میشود. ➷

⭕️پس چون این مطلب و حقیقت را یافتیم، دقّت کنیم:
🔺◉ هر #نهی، در شریعت؛ از شدّتِ نفیِ «لاهـــو»یِ حضرت حقّﷻ است. یعنی؛
❂☜#جلال حقّﷻ است که منشأ نهی از منکر می‌باشد. و نواهی الهی (اموری که نهی از انجامش شده)، ظهورِ شدّتِ جلال حقّﷻ است.

🔺◉ و هر #امر، در شریعت؛ از شدّتِ «الّاهـــو»یِ حضرت حقّﷻ است. یعنی؛
❂☜#جمال حقّ است که منشأ امر به معروف می‌باشد. و اوامر الهی (اموری که امر به انجامش شده)، ظهورِ شدّتِ جمالِ حقّﷻ است.


نکته :
همانطور که خداوند، مرکّب از اجزاء نبوده بلکه بسیط است؛ امرها و نهی‌های در شرع و احکام که ظهورِ 🔸【لا هو الا هو】🔸 است، یک حقیقتِ مطلقه است. و انفکاک و تباینِ «حدّی»، و جدایی بین اوامر و نواهی الهی وجود ندارد.

(مقاله‌ای با عنوان #حق_تعالی_احدی_المعنا_است در #کانال_معرفة_الحق نگاشته شد که إن شاء الله خوانندگان این مقالات، پیش‌نیازهایِ این مباحث را خوانده باشند.
رجوع شود به 👈🏻 https://telegram.me/ehsannil1/310)

︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻
🔹
◼️

🔳 ائمۀ اطهار (ع) "قَوْل أحسَن" و "أحسَن قَوْل" هستند که قرآن می‌فرماید:

💎【وَ «مَنْ» «أَحْسَنُ قَوْلاً» مِمَّنْ دَعا إِلَى اللَّهِ وَ عَمِلَ صالِحاً وَ قالَ إِنَّني‏ مِنَ الْمُسْلِمينَ】💎
و «كيست» آن گفتارِ نیکو از آن كس كه به سوى خدا دعوت نمايد و كار نيک كند و گويد: من از مسلمانانم؟
(سورۀ فصلت، آیۀ ۳۳)

✿ «مَن»؛ اسم موصول برای ذوی العقول است.
این آیۀ شریفه، "أحسَن قَوْل" را #شخص معرفی فرموده است. و آن ائمۀ اطهار(ع) هستند که وجودشان، 🔻『 الدُّعَاةِ إِلَى اللَّه』🔺 است (📚بحار الأنوار،ج‏۹۹ ص۱۴۸) و حقیقتِ #عمل_صالح می‌باشند.

👈 " #أحسن_قول"؛ مقامِ جمع الجمعی ائمۀ اطهار(ع) در «"قَوْل" بودن» است.

🌀 خودِ "قَوْل"، مفرد است و اشاره به مقامِ وحدت و خفاست یعنی به بیانی؛ مقامِ جمعِ نوری ائمۀ اطهار (ع) در «"قَوْل" بودن» است.
🌀 جمع "قَوْل" ؛ "اَقوال" است. و جمعِ "اقوال" ؛ "اَقاویل" است. یعنی "اقاویل" جمعِ جمعِ "قَوْل" است.
پس اگر گفته شود "قول" مقامِ وحدت است، "اقوال" مقام کثرت است و "اقاویل" شدّتِ مقامِ کثرت است و آمدن در ادنی مرتبۀ عالمِ اشارات و کثرات است.

⭕️ "أحسن قول" که همانا "قولِ أحسن" است؛ "أحسن" بودنِ آن، نقطۀ صرف الربط بودنِ آن به قائلِ هستی یعنی خداوند است.
پس "قول" بودنِ ائمۀ اطهار(ع) در تعیّن و حدِّ "قول"، گرفتار نمی‌شود و دائماً صِرف الربط به قائل است. پس "أحسن" است.

⤵️ سیرِ "أحسن قول" به "أقاویل"؛ "تَقَوُّل" است.

◆ "تقوّل"؛ مصدرِ بابِ "تفعّل" از مادۀ "قول".
معنایِ اصلی باب تفعّل، مطاوعه و اثر پذیری است.
بنابراین؛ هرچند "تَقَوُّل" را در آیات مذکور در سورۀ حاقّه، به معنایِ "نسبت دادن سخنی به کسی" می‌دانند [و بر همین معنا هم صحبت خواهیم کرد]، امّا مطلب این است که 💎وَ لَوْ «تَقَوَّلَ» عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ💎 ؛ مطاوعه و پذیرشِ فعلیّتِ "قائِل" (قائل؛ حقّ تعالی) است تا عالَم کثرات ترسیم شود.

و 💎«تَقَوَّلَ» عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ💎 (یعنی بعضی از گفتارها را به ما نسبت بدهی)؛ نسبت دادنِ امری خارجی به حضرت حقّ نیست. که حضرتِ رسول اکرم(ص) نفسِ حضرت باریتعالی، و نقطۀ عصمت اویند و نسبت دادن ایشان، ظهورِ خودِ منسوبٌ إلیه (یعنی خداوند) است و نه غیر آن.
◇ و "بعض" در این آیۀ شریفه؛ بیانِ کثرتیِ "الأقاویل" است. چرا که هرآنچه در مقابلِ #وحدت ظاهر گردد، به خودی خود، "بَعض" است و تمام نیست و بلکه هیچ است. و هیچ بودنش در بیان؛ "بَعض" است و نه به معنایِ "بعضی از کلّ" باشد.

پس اگر خواننده‌ای که تمام مطالب معرفتی که در خصوص ائمۀ اطهار(ع) در #کانال_معرفة_الحق بیان شده و با همان معرفت، به قوّت سلسله بیانی که در این مقاله مطرح شد، این مطلب را دنبال کرده باشد؛ برآشفته نخواهد شد که چطور "لَوْ"یِ در آیات مذکور را اخذِ به "لَوْ"یِ امتناعیه نکردیم، بلکه محقّقِ موضوع دانستیم. که بحمد الله هم مطلبش بیان شد و هم وجهِ تحقّق آن.


❁ پس "تُقَوِّلِ" حضرتِ نبی اکرم(ص) که خودِ "أحسن قَوْل" هستند؛ ترسیمِ "قولِ أحسن" در عالم است. که تمام موجودات، که «کلمات الله» می‌باشند؛ جلواتِ "قَوْل أحسن"اند.


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
••●🔽 ادامه 🔽●••
🔲
☀️🌿


🔰 حضرت خاتم الأنبیاء (صلوات الله علیه و آله و سلّم) می‌فرمایند:

♦️『اَلْحَياءُ حَسَنٌ وَلكِنْ فِى النِّساءِ اَحْسَنُ』♦️
حيا نيكوست، امّا در زنان؛ نيكوتر.
📚نهج الفصاحه، ص۵۷۸


🔶 و امّا سؤال این است که چرا حیاء در زنان، اَحْسَن (نیکوتر) از مردان است؟

🍃֎⇦ اوّلاً؛『 اَحْسَن』بودن به این معنا نیست که مقابلش «اقبح» باشد. بلکه مقابل ندارد و حیاء به قولِ مطلق؛ حُسن است و『 حَسَن』.

🍃֎⇦ و ثانیاً؛ در عالم نور، جَلوَت، اشدّ از خلوَت است.

[کثرت نوری، اشدّ از وحدت نوری است.
رجوع شود به❂☜ https://t.me/ehsannil1/299]

֎⇯⇦ مثلاً خداوند که في ذاتِهِ غفّار است، غفاریّتِ اوﷻ در ظاهر؛ اشدّ است. چنان که حضرت خاتم الانبیاء (صلّی الله علیه و آله) می‌فرمایند:

💠『لو لم تذنب لجاء اللَّه بقوم يذنبون فيغفر لهم و يدخلهم الجنّة』💠
اگر تو گناه نمی‌كردى، خدا قومى را مى ‏آورد كه گناه كنند و بيامرزدشان و به بهشتشان در آورد.
📚نهج الفصاحة، ص۶۵۱

🔔 دقّت کنیم که شدّت و ضعف نوری، در خودِ نور است، و اینکه عرض می‌شود که مثلاً غفاریّت در ظهور، اشدّ است، بایستی دقت شود که ظهورِ خداوند، بیرون از خودِ خدا نیست بلکه عین ذات اوست، چنان که قرآن فرمود؛ 🔅﴿هو الظاهر؛ سورۀ حدید، آیۀ۳﴾🔅. بنابراین؛
ذاتِ حضرت حقّﷻ【الظاهر】است.

🔆 پس نور را باید #بالنورانیة بشناسیم. که پیش از #المعرفة_بالنورانیة؛ قلوب به معرفتِ حقیقی روشن نشده و موفّق بیرون نمی‌آید.

🌿۞ حال با این مقدّمه؛ حدیثِ حضرت نبی اکرم (صلّی الله علیه و آله) را یک بار دیگر به دقّت بخوانیم:

♦️『 اَلْحَياءُ حَسَنٌ وَلكِنْ فِى النِّساءِ اَحْسَنُ 』♦️


💠❂☜ اوّلاً بدانیم که #حیاء_تمام_دین_است. چنان که حضرت رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله) می‌فرمایند:

🍀『الحياء هو الدّين كُلُّه』
حيا تمام دين است‏.
📚نهج الفصاحة، ص۴۵۳

و یا حضرت مولی علی (علیه السّلام) می‌فرمایند؛
🔻【 اَلحَياءُ مِنَ الله】🔺
📚تصنیف غررالحکم، ص۲۵۷

💠❂☜ و ثانیاً؛ دین، حقیقت است و #شخص_حقیقی عالم است که باطنُ‌البواطن تا ظاهرُالظواهر را به عینِ شخصی خویش پُر کرده است. چنان حضرت امام جعفر صادق علیه السلام می‌فرمایند:

🌸『أصْلَ الدِّينِ هُوَ رَجُلٌ
وَ ذَلِكَ الرَّجُلُ هُوَ الْيَقِينُ وَ هُوَ الْإِيمَانُ
وَ هُوَ إمامُ أُمَّتِهِ وَ أهْلِ زَمَانِهِ』🌸
ريشۀ دين و پايۀ آن شخص خاصّی است
و آن يك نفر است و آن يک نفر؛ يقين و ايمان است. و او (ع) امام امّتش و اهل زمانش است.
📚بصائر الدرجات، ج۱، ص۵۲۹


🌿⇯⇦ و امّا؛ عرض شد 『حـَـیــاء』 که از ریشۀ "حیّ" است؛ جلوۀ «حیّ» بودنِ حضرت حقﷻ است.

↷°پس حیاء را صرفاً در ظاهر افعال نباید دید.°↶

♦️۞ بلکه حیاء؛ حقیقت است.
حیاء، خودِ دین است. خودِ ایمان است. و خودِ یقین است.
֎⫸ و به همان دلیل که "دین"، ذات و صفت و فعل را گرفته است، حیاء نیز چنین است.

🍃⇯⇦ حال اگر در مثالی که برای غفاریّت خداوند بیان شد، دقّت شود، این مطلب روشن می‌گردد که غفاریّت خداوند؛ در گناهکاران است که در اشدّ ظهور می‌کند.
به عبارتی؛
❂☜ ظرفِ ظهورِ غفاریّت خداوند، گناهکاران هستند.

🔔 که البتّه این مطلب؛ به معنایِ احتیاج خداوند به مُذنِبین نیست! بلکه شدّت غفران را باید دید که حضرتِ غفّارﷻ به مغفرت خویش، خلائق را خلق می‌کند. و این خلائق هستند که غفران را مختاراً بپذیرند، یا به عنادشان از حیطۀ اختیار و طلبِ این خیر بزرگ خارج شده، و نار را بر نور ترجیح دهند و فریادِ 🔥"#النار_و_لا_العار"🔥 سر دهند!! (لعنة الله علیه و علی اتباعه).

🌿۞ الغرض؛ با یافتنِ مَناط و معیاری که برای غفاریّت ارائه شد، بیان می‌گردد که؛
❂☜ ظرفِ اصلیِ ظهورِ حیاء، نساء هستند.

⚠️ چنان که در حدیثِ مذکور هم نفرمودند؛〖 وَلكِنْ «مِن» النِّساءِ اَحْسَنُ 〗
بلکه فرمودند؛【 وَلكِنْ «فِى» النِّساءِ اَحْسَنُ】.

♦️۞ که یعنی؛ حیاء #در نساء، به اشدّ ظاهر است.

֎⇯⇦بنابراین؛
🌸 حیاء، منحصر به فعلِ نساء نیست، بلکه بایستی در نساء بودنِ نساء (#نسائیت)، حیاء را دید. یعنی در کینونَت و ذات ایشان.
🌸 و بعد از آن (یعنی؛ بعد از ذات)؛ در صفات و افعال بعدیِ ایشان نیز به طورِ ممدود؛ حیاء جلوه‌گر می‌شود.


︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
༺•🔆👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻🔆•༻

☀️🌿
.

🕋 لطیفه‌ی تغییرِ قبله

─═༅࿇༅ 🕋 ༅࿇༅═─
↗️ http://facebook.com/ehsan.nilforoushzadeh
─═༅࿇༅ 🕋 ༅࿇༅═─
𑁍

🍃 معنیِ «أیْنَما تُوَلّوا» چیست؟
هر طرف رو کنید، رویِ عـﷻــلے است



🔰 قدم اوّل؛
مقدّمه

۞ امور در عالَمِ محدودات؛ صرفاً در تعیّن و حدِّ خودشان هستند. بعضی از امور؛ مفاهیم هستند و بعضی؛ مصادیق، امّا به هر حال مقیّد و محدودند. مثلاً مفهومِ «بشر» بودن؛ محدود به تعریفِ بشر می‌باشد وُ دارای مصادیقِ محدودِ مختلفی است.

۞ امّا وقتی از عالَمِ حدود، به سمت عالمِ بیحدّی و نور وارد شویم؛ «شخص حقیقی» مطرح می‌شود، بدین معنا که؛
❖⫸ وجودِ شخصِ حقیقی در عالم نور؛ شاخص وُ عَلَم وُ علمدارِ حقیقت است وُ همه‌ی مفاهیم وُ مصادیق، از وجودِ مبارکِ او (؏) انشاء می‌گردد.

❖⫸ و شخصِ حقیقی؛ #مطلق_حقیقی است. بدین معنا که؛ «#اطلاق» (☜ رهایی) برایش قید و حدّ محسوب نمی‌شود، بلکه از مطلق بودنِ خودش هم اطلاق دارد و رهاست، که این مطلب، همان معنای «مطلقِ عَلَی الإطلاق» بودنِ #وجود است.

(برای شرح #مطلق_علی_الاطلاق
ر.ک ☜ https://t.me/ehsannil3/291)

۞ بنابراین؛ شخصِ حقیقی، در قید هیچ تعیّنی نمی‌گنجد. و این «رها از قیود» وُ #اطلاقحیاتِ شخصِ حقیقی است.

❖⫸ به عنوان مثال؛
وقتی بیان می‌شود که «#رحمت» ☜ شخصِ حقیقی است، بدین معناست که؛ به تعیّن و ظاهرِ «رحمت» متوقف نمی‌شود، از این رو؛ شخصِ «رحمت»، تا نقطه‌ی مقابل خود - که «#غضب» است - هم ممدوداً؛ حاضر و ظاهر است.


🔰 قدم دوّم؛
«
شخص بودنِ قبله»

۞ در مقدّمه‌ی فوق، بیان شد که شخصِ حقیقی؛ مطلقِ عَلَی الإطلاق است، بدین معنا که به حقیقتِ حیّ بودن ☜ از هر قیدی رهاست.

❂☜ و امّا راجع به #قبله؛ حضرت امام جعفر صادق علیه‌السّلام می‌فرمایند:

🕋 «نَحْنُ قِبْلَةُ الله»
📚بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏۲۴، ص۳۰۳

❖⫸ ضمیرِ «نَحْنُ» در روایتِ فوق؛
❂☜اشاره به مرتبه‌ی #شخص وُ نفس وُ ذاتِ ائمّه‌ی اطهار (؏) دارد.

❖⫸ و عبارتِ نورانیِ این روایت، از نظر ادبی؛‌ جمله‌ی اسمیه است، که جمله‌ی اسمیه ☜ دالّ بر ثبوت و استمرار است. و ثبوتِ و استمرارِ حقیقی؛ آن هنگامی محقّق است که أمرِ مستمَر، أمرِ #ذاتی باشد.

❖⫸ و همان طور که مثلاً «قدرة الله» قدرتِ مطلقه است، و «عِلم‌ُالله» علمِ مطلقه می‌باشد ☜ «قبلةُ الله» هم قبله‌ی مطلقه است.

۞ بنابر نِکاتِ فوق؛
«نَحْنُ قِبْلَةُ الله» یعنی ☜ حضرات ائمّه‌ی اطهار (؏)؛ شخصِ قبله‌ی مطلقه هستند.

و اینکه شخصِ قبله هستند، بدین معناست که؛
مقام و مکانتِ قبله به هر مکانی که ظاهر گردد (یعنی؛ هر سمت و سوئی که قبله شود)‌ ☜ جلوات و رشحاتِ شخصِ قبله‌ی مطلقه؛ یعنی جلواتِ حضرات آل‌الله؏ می‌باشد.
و حتّی مجال به مفهومی دیگر کنار سلطنت و فراگیریِ خود نمی‌دهد، چه برسد به مصداق و مصادیقِ دیگر.

۞ بنابراین؛
«قبله» ☜ یک مفهوم در کنار مفاهیم دیگر نیست که مجالِ آن را پیدا کند تا مصداق یا مصادیق داشته باشد، بلکه شخصِ حقیقی است و از حقیقتِ «مطلقِ عَلَی الإطلاق» بودنِ خود؛ به جلواتِ مختلف، متجلّی می‌گردد.

۞ جمع‌بندی آنکه؛
❂☜ در مطلبِ تغییرِ قبله، بیتُ المقدّس (به عنوانِ قبله‌ی اوّل)؛ جلوه‌ای از جلواتِ شخصِ حقیقیِ «قبله» است. و چون شخصِ حقیقیِ «قبله»؛ #مطلق_علی_الاطلاق است، پس در تعیّن وُ قیدِ «بیت المقدّس»، خُشکیده و متوقّف نیست، بلکه؛ تغییرِ قبله ☜ ظهورِ #حیات و اطلاق و رهایی از قیودِ شخصِ حقیقیِ «قبله»(؏) است.


🕋
︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼
🕋
༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻
.‌‌
🔹

🍃۞ الغرض؛
معارف بایستی از ذاتِ حقّﷻ بررسی شود. چرا که همۀ دین، وَ بایدها و نبایدهای احکام - که امر به معروف و نهی از منکر است -؛ جلواتی از ذاتِ حقّﷻ است.
֎ بدین معنا که؛
❂☜ هر بایدی و نبایدی در شریعت؛ از شدّت نفی و اثباتِ ذاتِ واجب الوجود است.
که او‌ﷻ؛ 🔻 لا هــــو الّا هــــو🔺 است.

🍃۞ توضیح اینکه؛
👁‍🗨 دیدگاه ما نسبت به هر مطلبِ معرفتی، باید از شخصِ حقیقی عالم، تا آن مطلب باشد.
چرا که؛
❂☜«المَعْرِفَةُ صُنْعُ الله؛ 📚دعائم الإسلام، ج‏۱، ص۱۳». و #صنع_الهی؛ یک فعل مانند افعالِ سایرین نیست. بلکه ظهورِ فعلیّتِ محضۀ حقّﷻ است.
و از اینکه نقطۀ اتقان و استواریِ حقّﷻ است؛ اتقانِ هر شیئی است، چنان که قرآن می‌فرماید:

🔅『 صُنْعَ الله الَّذي أَتْقَنَ كُلَّ شَيْ‏ء 』🔅
📘سورۀ نمل، آیۀ ۸۸

✳️ بنابراین؛
معرفت به هر امر، و هر حکمِ شریعت نیز؛ از معرفت به خودِ حقّﷻ باید باشد، چنان که می‌فرماید؛

◣〖بِكَ عَرَفْتُكَ وَ أَنْتَ دَلَلْتَنِي عَلَيْكَ وَ دَعَوْتَنِي إِلَيْك‏〗◢
تو را به خودت شناختم و تو مرا بر خودت دلالت کردی و بسویِ خودت دعوت نمودی.

(📚 فرازی از دعای پر فیض عرفه)

🍃۞ آنان که معارف را صرفاً در #مقام_فرق (یعنی؛ #مقام_جلوت، #مقام_اشاره) نظر می‌کنند، در تفاوت‌ها و فرق‌ها گرفتار می‌شوند. و جمع‌بندیِ حقائق برایشان مشکل و مغلق خواهد بود.

👁‍🗨 امّا چنانچه به عنایات حقّﷻ، چشم بر جمالِ #شخص_حقیقی عالم باز شد، و توحید را از مبدأ تا انزال و تنزیل و [در کُلِّ] تجلّیات حقّﷻ نظر کردیم؛
❂☜ نظامِ جُمَلیِ عالم را جلوۀ حضرت أحدﷻ خواهیم دید و می‌یابیم که همۀ امور، ظلِّ ممدودِ این شاخص است. و مسائل، به اوﷻ، و در اوﷻ معنا می‌شود.

◎ چون بینش توحیدی تصحیح شد، و مشاهده شد که شخصِ حقیقی عالم، حضرتِ حقّ تعالی، عالَم و امور و شئون را فراگرفته؛
آنگاه معرفت به احکام از حضرتِ حقّ که 🔸لا هو الا هو🔸 است («اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُو ؛ سورۀ بقره آیۀ 255») حاصل میشود. ➷

⭕️پس چون این مطلب و حقیقت را یافتیم، دقّت کنیم:
🔺◉ هر #نهی، در شریعت؛ از شدّتِ نفیِ «لاهـــو»یِ حضرت حقّﷻ است. یعنی؛
❂☜#جلال حقّﷻ است که منشأ نهی از منکر می‌باشد. و نواهی الهی (اموری که نهی از انجامش شده)، ظهورِ شدّتِ جلال حقّﷻ است.

🔺◉ و هر #امر، در شریعت؛ از شدّتِ «الّاهـــو»یِ حضرت حقّﷻ است. یعنی؛
❂☜#جمال حقّ است که منشأ امر به معروف می‌باشد. و اوامر الهی (اموری که امر به انجامش شده)، ظهورِ شدّتِ جمالِ حقّﷻ است.


نکته :
همانطور که خداوند، مرکّب از اجزاء نبوده بلکه بسیط است؛ امرها و نهی‌های در شرع و احکام که ظهورِ 🔸لا هو الا هو🔸 است، یک حقیقتِ مطلقه است. و انفکاک و تباینِ «حدّی»، و جدایی بین اوامر و نواهی الهی وجود ندارد.

(مقاله‌ای با عنوان #حق_تعالی_احدی_المعنا_است در #کانال_معرفة_الحق نگاشته شد که إن شاء الله خوانندگان این مقالات، پیش‌نیازهایِ این مباحث را خوانده باشند.
رجوع شود به 👈🏻 https://telegram.me/ehsannil3/310)

︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻︻
🆔@ehsannil2 کانال اللطائف الالٰهیّة
︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼

༺•✿👇🏻ادامه‌ی سخن👇🏻✿•༻
🔹