یک بازاری پیش جنید آمد و گفت : ای پیر راه ، اگر بندگی این است که شما به دست دارید پس ما چه داریم و چه امید در بندیم که جای نومیدی است .
پیر گفت : لشکر امیران هم خاصگیان و ندیمان نباشدند . وابستگان و پیروان و کارپردازان و دامداران و ستوربانان نیز باشند و در کشور همه به کار آیند و به جای خویش و به اندازۀ خویش همه کار و زندگی کنند .
https://t.me
/dini_mazhabi_information
پیر گفت : لشکر امیران هم خاصگیان و ندیمان نباشدند . وابستگان و پیروان و کارپردازان و دامداران و ستوربانان نیز باشند و در کشور همه به کار آیند و به جای خویش و به اندازۀ خویش همه کار و زندگی کنند .
https://t.me
/dini_mazhabi_information
کشف الاسرار
آن مهتر عالم و سید فرزندان آدم فرمود : وقتی ابلیس را دیدم نزار و درمانده ! سر به جیب مهجوری فرو برده . گفتم ای دشمن خدا ، این ضعف و نزاری از گیست ؟ گفت : ای محمد ، این ضعف و گداختگی و درماندگی من از چهار چیز است ، هرکس به یکی از چهار چیز روی کند چنان گداخته شوم که نمک در آب گدازد . یکی آواز اسب غازیان و مجاهدان راه حق ، دوم آواز مؤذنان در وقت اذان ، سوم کسب حلال طبق شریعت و به مقتضای ایمان و چهارم گفتار بندۀ مؤمن که بگوید پناه به خدا از شر شیطان .
https://t.me
/dini_mazhabi_information
عارفی گوید : در شبانه روز نفس اماره چندین بار شبیخون زند و آن دل چون مصیبت رسیده ای به درکاه عزت متظلم گردد . هر بار از جناب عظمت بدو خلعت رسد که : خداوند را هر شبانه روز چندین بار در دل بندگان نظر است .
آب تا وقتی روان است ، پاک و پاکیزه است و چون راکد شود تغییر کند . مال هم به همین منوال است . اگر انفاق شود جریان یابد و در راه صحیح صرف گردد صاحبش محمود و پسندیده است و اگر امساک شود و روی هم انبار گردد صاحبش مذموم و ناپسندیده است . چنانکه گفته اند : هرگاه آب پاک باشد شایستۀ آشامیدن و پاکیزه کردن است و اگر ناپاک باشد شایسته نباشد ، همین گونه اگر مال از راه حلال بدست آید شایستۀ بهره مند شدن است و اگر نه ، ناروا باشد .
پیغمبر فرمود : چون از خدا چیزی خواهید قدر کفایت خواهید تا طاغی و بی راهی نشوید ، چه این دنیا همچون آب است و خداوند آن را به آب مثل زد ، چه این دنیا همچون آب است و چون آب به اندازه بود سبب صلاح و سعادت خلق باشد و چون از حد و اندازه درگذرد باعث فساد و خرابی گردد . همین گونه است مال ، که چون به قدر کفایت و حاجت باشد نعمت است ولی چون از آن حد بگذرد سبب طغیان و کفران نعمت است .
https://t.me
/dini_mazhabi_information
آب تا وقتی روان است ، پاک و پاکیزه است و چون راکد شود تغییر کند . مال هم به همین منوال است . اگر انفاق شود جریان یابد و در راه صحیح صرف گردد صاحبش محمود و پسندیده است و اگر امساک شود و روی هم انبار گردد صاحبش مذموم و ناپسندیده است . چنانکه گفته اند : هرگاه آب پاک باشد شایستۀ آشامیدن و پاکیزه کردن است و اگر ناپاک باشد شایسته نباشد ، همین گونه اگر مال از راه حلال بدست آید شایستۀ بهره مند شدن است و اگر نه ، ناروا باشد .
پیغمبر فرمود : چون از خدا چیزی خواهید قدر کفایت خواهید تا طاغی و بی راهی نشوید ، چه این دنیا همچون آب است و خداوند آن را به آب مثل زد ، چه این دنیا همچون آب است و چون آب به اندازه بود سبب صلاح و سعادت خلق باشد و چون از حد و اندازه درگذرد باعث فساد و خرابی گردد . همین گونه است مال ، که چون به قدر کفایت و حاجت باشد نعمت است ولی چون از آن حد بگذرد سبب طغیان و کفران نعمت است .
https://t.me
/dini_mazhabi_information
کشف الاسرار
داود پیغمبر را دیدند که در درگاه خدا از گناه خود گریه و زاری می کند ! ندا رسید ای داود ، ما که گناه تو را بخشیدیم و عذرت را پذیرفتیم . دیگر چرا گریه می کنی ؟
گفت : خداوندا ، آن وقت خوشی که در صحبت و آن نفسی که مرا با تو بود در خلوت باز ده !
ندا آمد : هیهات ، دوستی بود گذشت بی برگشت .
https://t.me
/dini_mazhabi_information
داود پیغمبر را دیدند که در درگاه خدا از گناه خود گریه و زاری می کند ! ندا رسید ای داود ، ما که گناه تو را بخشیدیم و عذرت را پذیرفتیم . دیگر چرا گریه می کنی ؟
گفت : خداوندا ، آن وقت خوشی که در صحبت و آن نفسی که مرا با تو بود در خلوت باز ده !
ندا آمد : هیهات ، دوستی بود گذشت بی برگشت .
https://t.me
/dini_mazhabi_information
سه راه عاقبت به خیری در نامه امام صادق(ع) :
امام صادق(ع) به یکی از دوستانشان یک نامه ای نوشتند اگر می خواهی عاقبت بخیر بشوی سه کار را باید انجام بدهید.
یک: نعمت های خدا را در معصیت صرف نکنید. مثلا به شما گوش و چشم داده در راه نگاه به نامحرم یا شنیدن غیبت صرف نکنید.
ببینید این است که نعمت ها را باید در مسیرش خرج کنید. یک آیه در قرآن است که بسیار جالب است می گوید شیطان دور مردم طواف می کند که یک روزنه پیدا کند تا نفوذ کند. حدیث داریم که هرکسی که گوش بدهد از سخنرانی که دارد از خدا می گوید این گوش عبادت گوش است، و این شخص عبادت خدا کرده است، نگاه کردن درست عبادت چشم است، زبان هم همین طور است، مراقب باشیم.
دو: به حلم خداوند مغرور نشوید. خداوند ستار و حلیم است ، می پوشاند اما شما به این کار خداوند مغرور نشوید.
سه: اگر می خواهید عاقبت بخیر بشوید به کسی که به ما منصوب است و ارادت دارد احترام بگذارید. اگر مداح است چه می دانم چایی بریز است یا منبری است یا سادات است و شاعر است به او احترام کنید.
می خواهم از آداب معاشرت امام صادق(ع) چند نمونه بگوییم. ما در جامعه اجتماعی زندگی می کنیم که هرکس یک آداب و اصولی دارد.
یکی از آداب معاشرت درباره پدر و مادر است، شخصی آمد پیش پیامبر(ص) گفت: می شود به ما بگویید پدر مادر شانشان چیست؟ پیامبر(ص) فرمودند: پدر و مادر بهشت تو هستند و پدر مادر جهنم تو هستند، هم می توانند بهشت رفتن تو را فراهم کنند هم می توانند جهنم رفتن تو را فراهم کنند.
حجت الاسلام رفیعی
https://t.me
/dini_mazhabi_information
امام صادق(ع) به یکی از دوستانشان یک نامه ای نوشتند اگر می خواهی عاقبت بخیر بشوی سه کار را باید انجام بدهید.
یک: نعمت های خدا را در معصیت صرف نکنید. مثلا به شما گوش و چشم داده در راه نگاه به نامحرم یا شنیدن غیبت صرف نکنید.
ببینید این است که نعمت ها را باید در مسیرش خرج کنید. یک آیه در قرآن است که بسیار جالب است می گوید شیطان دور مردم طواف می کند که یک روزنه پیدا کند تا نفوذ کند. حدیث داریم که هرکسی که گوش بدهد از سخنرانی که دارد از خدا می گوید این گوش عبادت گوش است، و این شخص عبادت خدا کرده است، نگاه کردن درست عبادت چشم است، زبان هم همین طور است، مراقب باشیم.
دو: به حلم خداوند مغرور نشوید. خداوند ستار و حلیم است ، می پوشاند اما شما به این کار خداوند مغرور نشوید.
سه: اگر می خواهید عاقبت بخیر بشوید به کسی که به ما منصوب است و ارادت دارد احترام بگذارید. اگر مداح است چه می دانم چایی بریز است یا منبری است یا سادات است و شاعر است به او احترام کنید.
می خواهم از آداب معاشرت امام صادق(ع) چند نمونه بگوییم. ما در جامعه اجتماعی زندگی می کنیم که هرکس یک آداب و اصولی دارد.
یکی از آداب معاشرت درباره پدر و مادر است، شخصی آمد پیش پیامبر(ص) گفت: می شود به ما بگویید پدر مادر شانشان چیست؟ پیامبر(ص) فرمودند: پدر و مادر بهشت تو هستند و پدر مادر جهنم تو هستند، هم می توانند بهشت رفتن تو را فراهم کنند هم می توانند جهنم رفتن تو را فراهم کنند.
حجت الاسلام رفیعی
https://t.me
/dini_mazhabi_information
با سلام
ولادت با سعادت امام محمد باقر علیه السلام را تبریک عرض مینمایم .
از سخنان امام محمد باقر (ع)
در حقیقت فاطمه سلام الله علیها همان لیله القدر است هر کس فاطمه را به حقیقت معرفتش بشناسد به تحقیق شب قدر را درک کرده است
کسی که واعطی درونی نداشته باشد موعظه های مردم سودی به او نمیرساند
چون دو مومن به هم دست دهند از گناه پاک شوند
سلامتی٬ دین وتندرستی بهتر از دارایی است
از تنبلی و بی حوصلگی بپرهیز که این دو کلید هر بدی اند
دانش بیاموزید زیرا اموختن دانش متضمن پاداش است
انکه در انتظار ما بمیرد از اینکه در وسط خیمه مهدی و لشکرش از دنیا نرفته ٬ضرر نکرده است
https://t.me
/dini_mazhabi_information
ولادت با سعادت امام محمد باقر علیه السلام را تبریک عرض مینمایم .
از سخنان امام محمد باقر (ع)
در حقیقت فاطمه سلام الله علیها همان لیله القدر است هر کس فاطمه را به حقیقت معرفتش بشناسد به تحقیق شب قدر را درک کرده است
کسی که واعطی درونی نداشته باشد موعظه های مردم سودی به او نمیرساند
چون دو مومن به هم دست دهند از گناه پاک شوند
سلامتی٬ دین وتندرستی بهتر از دارایی است
از تنبلی و بی حوصلگی بپرهیز که این دو کلید هر بدی اند
دانش بیاموزید زیرا اموختن دانش متضمن پاداش است
انکه در انتظار ما بمیرد از اینکه در وسط خیمه مهدی و لشکرش از دنیا نرفته ٬ضرر نکرده است
https://t.me
/dini_mazhabi_information
با سلام
سالروز شهادت امام هادی (ع)، پیشوای دهم شیعیان تسلیت باد.
از سخنان امام هادی (ع)
کسی که خود بینی به او راه یابد هلاک میگردد
هرکه بکارد شادمان بدرود و هرکه تخم بدی بیفشاند پشیمانی میاورد
انکه از خودش راضی شود ناراضیان از او فراوان شوند
نادان اسیر زبان خویش است
همانا ولایت ما اهل بیت برای شیعیان و دوستانمان پناهگاه امنی میباشد که چنانچه در همه امور به ان تمسک جویند بر تمام مشکلات مادی و معنوی فائق آیند
https://t.me
/dini_mazhabi_information
سالروز شهادت امام هادی (ع)، پیشوای دهم شیعیان تسلیت باد.
از سخنان امام هادی (ع)
کسی که خود بینی به او راه یابد هلاک میگردد
هرکه بکارد شادمان بدرود و هرکه تخم بدی بیفشاند پشیمانی میاورد
انکه از خودش راضی شود ناراضیان از او فراوان شوند
نادان اسیر زبان خویش است
همانا ولایت ما اهل بیت برای شیعیان و دوستانمان پناهگاه امنی میباشد که چنانچه در همه امور به ان تمسک جویند بر تمام مشکلات مادی و معنوی فائق آیند
https://t.me
/dini_mazhabi_information
دوست
یکی از کسانی که افراد لعنت می کنند دوست ناباب است، قرآن می گوید: کسانی که می روند جهنم می گویند: کاش با فلانی دوست نمی شدم.
شخصی آمد پیش امام صادق(ع) گفت: دوست به دوست چه حقی دارد، امام فرمودند: سی حق دارد. بعد گفت: آقا می شود بفرمایید ، حضرت برایش شمرد. یکی اش این است که آنچه که برای خود می پسندی برای او هم بپسند.
از حضرت عیسی(ع) پرسیدند: با چه کسی رفیق بشویم،
حضرت فرمودند با کسی که سه ویژگی داشته باشد،
یک: وقتی که نگاه می کنی یاد خداوند بی افتی
. دو: وقتی حرف می زند علمتان زیاد شود.
سه: عملش را که می بینی یاد آخرت بی افتی.
یک نمونه مهم در زندگی امام صادق(ع) در آداب معاشرت این است که امام صادق(ع) فرمودند: دوست دارم جوان وقتی که از خواب بلند می شود یا دنبال علم باشد، یا عالم باشد، یا علم دوست باشد و یا شنونده باشد. امام صادق(ع) بسیار توجه داشتند که جوان وقتش هدر نرود. من به جوانان می گویم دستتان در دست یک عالم باشد، به هر طریق که می توانید، اگر شبهه ای پیش آمد یا مشکلی از آنها بپرسید، جوانی آمد پیش امام صادق(ع) گفت: من منکر خدا هستم، امام نگفت: وای تو کافر هستی نه، خب سوال است، امام به او فرمودند: چرا؟ خب دلیلت چیست؟ گفت: برای اینکه من خدا را نمی بینم، آقا فرمود: یک سوال مرا جواب بده این عالم را که قبول داری، گفت: بله قبول دارم، بعد گفت: خب اینها که از اول نبودند اینها را کسی درست کرده است یا خودش درست شده است، شخص گفت: نه خودش درست شده است هزاران سال پیش، بعد امام فرمودند: خب تو که هزار سال پیش را ندیده ای پس چرا می گویی خودش درست شده است، بعد امام به او توضیح داده که قرار نیست همه چیز را با چشم ببینیم و به شخص توضیح داد که آن جوان شهادتین خود را گفت. می خواهم بگویم: جوانان قدر جوانیتان را بدانید.
امام صادق(ع) در آخرین لحظه عمر خود همه را جمع کرد و گفت: شفاعت ما به کسی که نماز را سبک می شمرد نمی رسد، امام در طول زندگی اش بسیار از نماز گفته است اما چرا در آخرین لحظه عمر خود دوباره از نماز گفت: برای اینکه اهمیت نماز را برای ما بگوید.
حجت الاسلام رفیعی
،سخنرانی ،حجت الاسلام رفیعی:
https://t.me
/dini_mazhabi_information
یکی از کسانی که افراد لعنت می کنند دوست ناباب است، قرآن می گوید: کسانی که می روند جهنم می گویند: کاش با فلانی دوست نمی شدم.
شخصی آمد پیش امام صادق(ع) گفت: دوست به دوست چه حقی دارد، امام فرمودند: سی حق دارد. بعد گفت: آقا می شود بفرمایید ، حضرت برایش شمرد. یکی اش این است که آنچه که برای خود می پسندی برای او هم بپسند.
از حضرت عیسی(ع) پرسیدند: با چه کسی رفیق بشویم،
حضرت فرمودند با کسی که سه ویژگی داشته باشد،
یک: وقتی که نگاه می کنی یاد خداوند بی افتی
. دو: وقتی حرف می زند علمتان زیاد شود.
سه: عملش را که می بینی یاد آخرت بی افتی.
یک نمونه مهم در زندگی امام صادق(ع) در آداب معاشرت این است که امام صادق(ع) فرمودند: دوست دارم جوان وقتی که از خواب بلند می شود یا دنبال علم باشد، یا عالم باشد، یا علم دوست باشد و یا شنونده باشد. امام صادق(ع) بسیار توجه داشتند که جوان وقتش هدر نرود. من به جوانان می گویم دستتان در دست یک عالم باشد، به هر طریق که می توانید، اگر شبهه ای پیش آمد یا مشکلی از آنها بپرسید، جوانی آمد پیش امام صادق(ع) گفت: من منکر خدا هستم، امام نگفت: وای تو کافر هستی نه، خب سوال است، امام به او فرمودند: چرا؟ خب دلیلت چیست؟ گفت: برای اینکه من خدا را نمی بینم، آقا فرمود: یک سوال مرا جواب بده این عالم را که قبول داری، گفت: بله قبول دارم، بعد گفت: خب اینها که از اول نبودند اینها را کسی درست کرده است یا خودش درست شده است، شخص گفت: نه خودش درست شده است هزاران سال پیش، بعد امام فرمودند: خب تو که هزار سال پیش را ندیده ای پس چرا می گویی خودش درست شده است، بعد امام به او توضیح داده که قرار نیست همه چیز را با چشم ببینیم و به شخص توضیح داد که آن جوان شهادتین خود را گفت. می خواهم بگویم: جوانان قدر جوانیتان را بدانید.
امام صادق(ع) در آخرین لحظه عمر خود همه را جمع کرد و گفت: شفاعت ما به کسی که نماز را سبک می شمرد نمی رسد، امام در طول زندگی اش بسیار از نماز گفته است اما چرا در آخرین لحظه عمر خود دوباره از نماز گفت: برای اینکه اهمیت نماز را برای ما بگوید.
حجت الاسلام رفیعی
،سخنرانی ،حجت الاسلام رفیعی:
https://t.me
/dini_mazhabi_information
رسیدن به ارامش
بشر گمشده ای دارد که در طول تاریخ همواره به دنبال آن بوده است و آن مسألۀ آرامش، امنیت و اطمینان است. بشر از ناامنی، اضطراب، هیجان و تشنج گریزان است به همین دلیل همواره در پی راهی است که راه آرامش را به او نشان بدهد.
حال ممکن است اشتباه کند، به اعتیاد روبیاورد. به قرص خاص یا مواد خاصی رو بیاورد؛ اما این کارش هم برای به دست آوردن آرامش است. او در پی اطمینان و امنیت است اما راه را اشتباه می رود. این تمایل یک تمایل فطری در بشر است. حدیث هم داریم که در تمام شادی های بشر اگر امنیت نباشد ناقص است.
همۀ شادی ها نیازمند امنیت است.
قرآن کریم در سوره مبارکه فریش وقتی می خواهد نعمت تمام شدۀ بر مردم را در سرزمین حجاز بیان کند و بگوید خدا را به این خاطر بندگی کنید، می فرماید: «فَلْیَعْبُدُوا رَبَّ هٰذَا الْبَیْتِ»؛ ای مردم! خدا را بپرستید، خدای این خانه را پرستش کنید «الَّذِي أَطْعَمَهُم مِّن جُوعٍ وَآمَنَهُم مِّنْ خَوْفٍ»، آن خدایی که دو نعمت به شما داد: یکی اینکه شما را از گرسنگی نجات داد و دیگر اینکه به شما امنیت داد.
در سوره مبارکه نور آیه 55، - همان آیه معروفی که در روایت داریم یک مصداقش حکومت امام زمان عجل الله تعالی فرجه است و وقتی آن حضرت ظهور کند این آیه تحقق کامل پیدا می کند، در این آیه شریفه وقتی می خواهد نعمت نهایی را بگوید می فرماید: در آینده «وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا» ما پس از خوف و ترس به شما امنیت می دهیم «يَعْبُدُونَنِي» امنیتی که منجر به پرستش خداوند شود.
رابطه بین امنیت و بندگی
میان امنیت و پرستش و آرامش و بندگی رابطه است. بشر در این دنیا زندگی می کند و در زندگی باید آرام باشد و مضطرب نباشد. اگر اضطراب و نگرانی و تشویش به خانه ای حاکم شود، همیشه اعصاب خوردی و درگیری است. حتی در محیط کار، فرد با خودش درگیر است. آرامش بزرگ ترین نعمت الهی است و گاهی اوقات خود انسان هم این آرامش را تبدیل به اضطراب و نگرانی می کند.
ما بحثمان این است که چه کنیم در زندگی ما آرامش پیدا شود و اضطراب، افسردگی، اندوه، حزن و نگرانی از بین برود؟
ما در این عالم بین آرام زیستن و ناآرام زیستن مخیریم. انسان تا بوده، زندگی بوده است. حالا چه دارا و چه فقیر و چه سالم و چه مریض، و چه کسی که چند تا سکته کرده و روی تخت افتاده ناگزیر باید زندگی کند. هم یوسف زندگی کرد و هم برادرانش، هم هابیل و هم قابیل.
یکی دیگر از عوامل اضطراب مقایسه مثبت و منفی
یک مورد دربارۀ به دست آوردن آرامش بیانمی کنم که اگر خوب دقت کنید و این مورد خوب اجرا بشود، آرامش می آورد و اگر غلط اجرا شود ناآرامی می آورد.
مسألۀ مقایسه کردن است. یکی از ویژگی های ما مقایسه کردن است. چرا؟ چون ما یک موجود اجتماعی هستیم هم سطح هم که نیستیم.. ما برتری داریم، مؤمن داریم، پول دار داریم، فقیر داریم، «أَفَمَن كَانَ مُؤْمِنًا كَمَن كَانَ فَاسِقًا لَّا يَسْتَوُونَ».«هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ».آیا کسی که مؤمن است با کسی که فاسق است مساوی است؟ آیا کسی که می داند با کسی که نمی داند مساوی است؟ ما چون یک موجود اجتماعی هستیم با هم زندگی می کنیم، خواه یا ناخواه در زندگی ما مقایسه می آید.
، پسر فلانی در کنکور قبول شد، فلانی در فلان کار بار خودش را بست. در درس موفق شد. مدام مقایسه می کنیم. مقایسه کردن یک شمشیر دو لبه است هم می تواند آرامش و هم می تواند اضطراب آورد. من برای شما عرض می کنم که چطور فرهنگ مقایسه آرامش می آورد و چگونه اضطراب می آورد. اصل مقایسه، طبیعی است. دو جوان وارد دانشگاه می شوند، دو جوان ازدواج می کنند، دو همکار در یک اداره، دو همسایه کنار هم، فلانی چهل سفر به مکه رفته، ما هنوز رنگ مکه را ندیده ایم، بچۀ فلانی در این اداره است و همه چیز دارد، بچۀ من پنج سال است که بیکار است. مدام در کار، شغل، مسایل مادی و معنوی مقایسه می کنند.
حجت الاسلام رفیعی
https://t.me
/dini_mazhabi_information
بشر گمشده ای دارد که در طول تاریخ همواره به دنبال آن بوده است و آن مسألۀ آرامش، امنیت و اطمینان است. بشر از ناامنی، اضطراب، هیجان و تشنج گریزان است به همین دلیل همواره در پی راهی است که راه آرامش را به او نشان بدهد.
حال ممکن است اشتباه کند، به اعتیاد روبیاورد. به قرص خاص یا مواد خاصی رو بیاورد؛ اما این کارش هم برای به دست آوردن آرامش است. او در پی اطمینان و امنیت است اما راه را اشتباه می رود. این تمایل یک تمایل فطری در بشر است. حدیث هم داریم که در تمام شادی های بشر اگر امنیت نباشد ناقص است.
همۀ شادی ها نیازمند امنیت است.
قرآن کریم در سوره مبارکه فریش وقتی می خواهد نعمت تمام شدۀ بر مردم را در سرزمین حجاز بیان کند و بگوید خدا را به این خاطر بندگی کنید، می فرماید: «فَلْیَعْبُدُوا رَبَّ هٰذَا الْبَیْتِ»؛ ای مردم! خدا را بپرستید، خدای این خانه را پرستش کنید «الَّذِي أَطْعَمَهُم مِّن جُوعٍ وَآمَنَهُم مِّنْ خَوْفٍ»، آن خدایی که دو نعمت به شما داد: یکی اینکه شما را از گرسنگی نجات داد و دیگر اینکه به شما امنیت داد.
در سوره مبارکه نور آیه 55، - همان آیه معروفی که در روایت داریم یک مصداقش حکومت امام زمان عجل الله تعالی فرجه است و وقتی آن حضرت ظهور کند این آیه تحقق کامل پیدا می کند، در این آیه شریفه وقتی می خواهد نعمت نهایی را بگوید می فرماید: در آینده «وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِّن بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا» ما پس از خوف و ترس به شما امنیت می دهیم «يَعْبُدُونَنِي» امنیتی که منجر به پرستش خداوند شود.
رابطه بین امنیت و بندگی
میان امنیت و پرستش و آرامش و بندگی رابطه است. بشر در این دنیا زندگی می کند و در زندگی باید آرام باشد و مضطرب نباشد. اگر اضطراب و نگرانی و تشویش به خانه ای حاکم شود، همیشه اعصاب خوردی و درگیری است. حتی در محیط کار، فرد با خودش درگیر است. آرامش بزرگ ترین نعمت الهی است و گاهی اوقات خود انسان هم این آرامش را تبدیل به اضطراب و نگرانی می کند.
ما بحثمان این است که چه کنیم در زندگی ما آرامش پیدا شود و اضطراب، افسردگی، اندوه، حزن و نگرانی از بین برود؟
ما در این عالم بین آرام زیستن و ناآرام زیستن مخیریم. انسان تا بوده، زندگی بوده است. حالا چه دارا و چه فقیر و چه سالم و چه مریض، و چه کسی که چند تا سکته کرده و روی تخت افتاده ناگزیر باید زندگی کند. هم یوسف زندگی کرد و هم برادرانش، هم هابیل و هم قابیل.
یکی دیگر از عوامل اضطراب مقایسه مثبت و منفی
یک مورد دربارۀ به دست آوردن آرامش بیانمی کنم که اگر خوب دقت کنید و این مورد خوب اجرا بشود، آرامش می آورد و اگر غلط اجرا شود ناآرامی می آورد.
مسألۀ مقایسه کردن است. یکی از ویژگی های ما مقایسه کردن است. چرا؟ چون ما یک موجود اجتماعی هستیم هم سطح هم که نیستیم.. ما برتری داریم، مؤمن داریم، پول دار داریم، فقیر داریم، «أَفَمَن كَانَ مُؤْمِنًا كَمَن كَانَ فَاسِقًا لَّا يَسْتَوُونَ».«هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ».آیا کسی که مؤمن است با کسی که فاسق است مساوی است؟ آیا کسی که می داند با کسی که نمی داند مساوی است؟ ما چون یک موجود اجتماعی هستیم با هم زندگی می کنیم، خواه یا ناخواه در زندگی ما مقایسه می آید.
، پسر فلانی در کنکور قبول شد، فلانی در فلان کار بار خودش را بست. در درس موفق شد. مدام مقایسه می کنیم. مقایسه کردن یک شمشیر دو لبه است هم می تواند آرامش و هم می تواند اضطراب آورد. من برای شما عرض می کنم که چطور فرهنگ مقایسه آرامش می آورد و چگونه اضطراب می آورد. اصل مقایسه، طبیعی است. دو جوان وارد دانشگاه می شوند، دو جوان ازدواج می کنند، دو همکار در یک اداره، دو همسایه کنار هم، فلانی چهل سفر به مکه رفته، ما هنوز رنگ مکه را ندیده ایم، بچۀ فلانی در این اداره است و همه چیز دارد، بچۀ من پنج سال است که بیکار است. مدام در کار، شغل، مسایل مادی و معنوی مقایسه می کنند.
حجت الاسلام رفیعی
https://t.me
/dini_mazhabi_information
ولادت امام علی علیه السلام
ولادت امام علی علیه السلام در سیزدهم رجب سال ۳۰ عام الفیل رخ داده است. بنا به نقل دانشمندان شیعه و گروه زیادی از اهل سنت ولادت آن حضرت در خانه خدا اتفاق افتاده است. این جریان از اختصاصات آن حضرت است و در تاریخ بشریت سابقه نداشته و بعد از آن نیز تکرار نشده است .
سیزده ماه رجب آمد به دنیا مرتضی
مژده ای اهل ولا، او هست وصی مصطفی
بهر زهرا همسر و باب حسین و حسن است
فاتح خیبر، شفیع مومنین روز جزا
از سخنان حضرت علی علیه السلام
به خطای دیگران شاد مشو که همیشه از تو درست کاری سر نزند
هر کس زیاد شوخی کند هیبتش کم شود
هرکه میانه روی پیشه کند گرفتار فقر نشود
آن کس که زیاد به یاد مرگ میافتد با کم دنیا خوشنود شود
با تهیدستان بنشین تا شکرگزاریت از خدا زیاد شود
میلاد امام علی (ع) بر شما مبارک
https://t.me
/dini_mazhabi_information
ولادت امام علی علیه السلام در سیزدهم رجب سال ۳۰ عام الفیل رخ داده است. بنا به نقل دانشمندان شیعه و گروه زیادی از اهل سنت ولادت آن حضرت در خانه خدا اتفاق افتاده است. این جریان از اختصاصات آن حضرت است و در تاریخ بشریت سابقه نداشته و بعد از آن نیز تکرار نشده است .
سیزده ماه رجب آمد به دنیا مرتضی
مژده ای اهل ولا، او هست وصی مصطفی
بهر زهرا همسر و باب حسین و حسن است
فاتح خیبر، شفیع مومنین روز جزا
از سخنان حضرت علی علیه السلام
به خطای دیگران شاد مشو که همیشه از تو درست کاری سر نزند
هر کس زیاد شوخی کند هیبتش کم شود
هرکه میانه روی پیشه کند گرفتار فقر نشود
آن کس که زیاد به یاد مرگ میافتد با کم دنیا خوشنود شود
با تهیدستان بنشین تا شکرگزاریت از خدا زیاد شود
میلاد امام علی (ع) بر شما مبارک
https://t.me
/dini_mazhabi_information
رسیدن به ارامش
سه جور مقایسه داریم: 1- مقایسه صعودی؛ 2- مقایسه نزولی؛ 3- مقایسه هم سطح.
اگر شما در امور دنیا خودت را با بالاترت مقایسه کردی این صعودی است، اگر با پایین ترت مقایسه کردی؛ نزولی. مقایسۀ هم سطح مثلاً خودش را با همکارش مقایسه کند.
مقایسه گاهی صعودی، گاهی نزولی و گاهی هم سطح است.
مقایسۀ صعودی در امور دنیوی عامل اضطراب
در امور مادی مقایسۀ صعودی، اضطراب می آورد اما مقایسۀ نزولی آرامش می آورد. اینکه سلمان می فرماید:
ای سلمان! در دنیا مقایسه ات نزولی باشد نه صعودی، اما در امور معنوی مقایسه باید صعودی باشد.
دو تفکر دربارۀ زندگی قارون
قارون با ثروتش میان مردم آمد، فقرا هم صف کشیدند. قرآن می فرماید: دو تفکر درباره قارون اظهار شد، 1- یک عده آنان که فکرشان مادی بود و تنها جلوی چشمشان را می دیدند و تنها دنیا را می دیدند؛ گفتند: ؛ خوشا به حال قارون – اما دانشمندان، خردمندان؛ یعنی کسانی که می فهمیدند ثروتی که قارون دارد به درد نمی خورد؛ میگفتند؛عصا پیش موسی است.ونظر خدا برنگردد، خداوند لطف کند ایمانمان قوی باشد، عمل صالح ما زیاد شود.
هر که در زندگی اش مقایسۀ صعودی داشت، افسرده می شود و نگران می شود. چون باید دنبال خانه درجه یک و ماشین درجه یک و غیره برود و زورش هم نمیرسد .
مقایسۀ صعودی را کنار بگذارید. اگر همواره صفت شکر در شما باشد، در مسایل مادی و معنوی احساس کمبود و نقص نمی کنید.
سعدی می گوید:
کفش تو بی پا نبود غصه نخور. رفتم مسجد کوفه دیدم یکی پا ندارد، گفتم: الحمدالله من کفش ندارم او پا ندارد
. از این موارد در زندگی انسان زیاد است. اینکه گفته اند به مراکز نگهداری بیماران و کسانی که وضع مالی خوبی ندارند مراجعه کنید و سر بزنید برای این است که حالت شکر و سپاس در وجود شما زیاد شود.
آثار مقایسۀ صعودی حسادت
مقایسه صعودی چند اثر منفی دارد:
1-حسادت؛ انسانی که مقایسۀ صعودی می کند، حسادت می کند،
قرآن هم می فرماید: ای مردم! خداوند به کسی که بیشتر داده شما حسادت می ورزید. برادران یوسف مقایسۀ صعودی کردند. برادرمان چنین است، ما چنان. کار به جایی کشید که برادر را داخل چاه انداختند.
حسادت که یک بیماری خطرناک است. امام صادق (علیه السلام) فرمود: ؛ حسود از دنیا لذت نمی برد. و فرمودند: «لاَ رَاحَةَ لِحَسُودٍ»؛ انسان حسود راحت نیست. خانواده ها باید حواسشان جمع باشند زمینۀ حسادت را فراهم نکنند.
امام صادق (علیه السلام) فرمود: من به بعضی از فرزندانم بیشتر علاقه دارم تا جایی که می خواهم همۀ محبتم را نثار او کنم ولی به آنها به طور مساوی ابراز محبت می کنم.
مقایسۀ صعودی با سقوط و سلب آرامش همراه است.
یأس و ناامیدی
مقایسۀ صعودی در انسان یأس و ناامیدی می آورد. . انسان احساس می کند کم دارد، مأیوس می شود، نگرانی پیدا می کند، حسرت می آورد، جنایت می آورد.
نکته این جاست که مقایسۀ صعودی در خانواده ات، همسرت، اولادت و مال دنیا، یأس، حسرت و جنایت به دنبال دارد.
حجت الاسلام رفیعی
https://t.me
/dini_mazhabi_information
سه جور مقایسه داریم: 1- مقایسه صعودی؛ 2- مقایسه نزولی؛ 3- مقایسه هم سطح.
اگر شما در امور دنیا خودت را با بالاترت مقایسه کردی این صعودی است، اگر با پایین ترت مقایسه کردی؛ نزولی. مقایسۀ هم سطح مثلاً خودش را با همکارش مقایسه کند.
مقایسه گاهی صعودی، گاهی نزولی و گاهی هم سطح است.
مقایسۀ صعودی در امور دنیوی عامل اضطراب
در امور مادی مقایسۀ صعودی، اضطراب می آورد اما مقایسۀ نزولی آرامش می آورد. اینکه سلمان می فرماید:
ای سلمان! در دنیا مقایسه ات نزولی باشد نه صعودی، اما در امور معنوی مقایسه باید صعودی باشد.
دو تفکر دربارۀ زندگی قارون
قارون با ثروتش میان مردم آمد، فقرا هم صف کشیدند. قرآن می فرماید: دو تفکر درباره قارون اظهار شد، 1- یک عده آنان که فکرشان مادی بود و تنها جلوی چشمشان را می دیدند و تنها دنیا را می دیدند؛ گفتند: ؛ خوشا به حال قارون – اما دانشمندان، خردمندان؛ یعنی کسانی که می فهمیدند ثروتی که قارون دارد به درد نمی خورد؛ میگفتند؛عصا پیش موسی است.ونظر خدا برنگردد، خداوند لطف کند ایمانمان قوی باشد، عمل صالح ما زیاد شود.
هر که در زندگی اش مقایسۀ صعودی داشت، افسرده می شود و نگران می شود. چون باید دنبال خانه درجه یک و ماشین درجه یک و غیره برود و زورش هم نمیرسد .
مقایسۀ صعودی را کنار بگذارید. اگر همواره صفت شکر در شما باشد، در مسایل مادی و معنوی احساس کمبود و نقص نمی کنید.
سعدی می گوید:
کفش تو بی پا نبود غصه نخور. رفتم مسجد کوفه دیدم یکی پا ندارد، گفتم: الحمدالله من کفش ندارم او پا ندارد
. از این موارد در زندگی انسان زیاد است. اینکه گفته اند به مراکز نگهداری بیماران و کسانی که وضع مالی خوبی ندارند مراجعه کنید و سر بزنید برای این است که حالت شکر و سپاس در وجود شما زیاد شود.
آثار مقایسۀ صعودی حسادت
مقایسه صعودی چند اثر منفی دارد:
1-حسادت؛ انسانی که مقایسۀ صعودی می کند، حسادت می کند،
قرآن هم می فرماید: ای مردم! خداوند به کسی که بیشتر داده شما حسادت می ورزید. برادران یوسف مقایسۀ صعودی کردند. برادرمان چنین است، ما چنان. کار به جایی کشید که برادر را داخل چاه انداختند.
حسادت که یک بیماری خطرناک است. امام صادق (علیه السلام) فرمود: ؛ حسود از دنیا لذت نمی برد. و فرمودند: «لاَ رَاحَةَ لِحَسُودٍ»؛ انسان حسود راحت نیست. خانواده ها باید حواسشان جمع باشند زمینۀ حسادت را فراهم نکنند.
امام صادق (علیه السلام) فرمود: من به بعضی از فرزندانم بیشتر علاقه دارم تا جایی که می خواهم همۀ محبتم را نثار او کنم ولی به آنها به طور مساوی ابراز محبت می کنم.
مقایسۀ صعودی با سقوط و سلب آرامش همراه است.
یأس و ناامیدی
مقایسۀ صعودی در انسان یأس و ناامیدی می آورد. . انسان احساس می کند کم دارد، مأیوس می شود، نگرانی پیدا می کند، حسرت می آورد، جنایت می آورد.
نکته این جاست که مقایسۀ صعودی در خانواده ات، همسرت، اولادت و مال دنیا، یأس، حسرت و جنایت به دنبال دارد.
حجت الاسلام رفیعی
https://t.me
/dini_mazhabi_information
رسیدن به ارامش
مقایسه در امور معنوی
اما مقایسه در امور معنوی باید صعودی باشد، باید مقایسه با افراد برتر و بالاتر باشد،
اگر مقایسه درمادیات نزولی و در معنویات صعودی باشد، حالت اعتدال در انسان ایجاد می کند خراسانی رفت پیش یکی از خدمتگزاران امام صادق (ع) و به او گفت: نیمی از ثروت، مال، باغ و خانه ام را در خراسان در اختیار شما قرار می دهم پستت را به من بده. او مسئولیت نگهداری استر (اسب) امام صادق (ع) را بر عهده داشت. .
خدمتگزار رفت خدمت امام صادق (ع ) عرضه داشت: قرار است پولی به من برسد و قصه را تعریف کرد. آقا فرمود: میل خودت استولی فردای قیامت ما کنار پیغمبر اکرم (ص) وارد صحرای محشر می شویم، دوستان و شیعیان و کسانی که ما را بر مال دنیا ترجیح داده اند و محبت ما را حفظ کرده اند با ما می آیند خودت می دانی.
خدمتگزار قدری تأمل کرد، پشیمان شد و عرضه داشت: یابن رسول الله! اگر قرار است حشر و نشر ما در این دنیا باعث شود که در آن دنیا هم با شما محشور شویم، حاضر نیستم. آمد به خراسانی گفت: من حاضر نیستم.
یک وقت می بینی عده ای در زندگی دچار این خبط و این مشکل می شوند. افرادی را می شناسم که به خاطر یک پناهندگی دست از اسلام برداشته اند. دست از دین برداشته اند، دست از شیعه بودن کشیده اند. به خاطر اینکه به یک جریان و یک مسألۀ مادی برسند، دست از دینشان برداشته اند. حواسمان جمع باشد به آنچه که در معنویات داریم ببالیم؛ به ولایتمان، به شیعه بودنمان،افتخار است.
این سیر در مقایسه، باید سیر صعودی باشد و در مسایل مادی باید سیر نزولی باشد. امام صادق (ع) می فرماید:
خدایا! به همه ما آرامش و امنیت و اطمینان و محشور شدن با اهل بیت عصمت و طهارت مرحمت بفرما.
حجت الاسلام رفیعی
https://t.me
/dini_mazhabi_information
مقایسه در امور معنوی
اما مقایسه در امور معنوی باید صعودی باشد، باید مقایسه با افراد برتر و بالاتر باشد،
اگر مقایسه درمادیات نزولی و در معنویات صعودی باشد، حالت اعتدال در انسان ایجاد می کند خراسانی رفت پیش یکی از خدمتگزاران امام صادق (ع) و به او گفت: نیمی از ثروت، مال، باغ و خانه ام را در خراسان در اختیار شما قرار می دهم پستت را به من بده. او مسئولیت نگهداری استر (اسب) امام صادق (ع) را بر عهده داشت. .
خدمتگزار رفت خدمت امام صادق (ع ) عرضه داشت: قرار است پولی به من برسد و قصه را تعریف کرد. آقا فرمود: میل خودت استولی فردای قیامت ما کنار پیغمبر اکرم (ص) وارد صحرای محشر می شویم، دوستان و شیعیان و کسانی که ما را بر مال دنیا ترجیح داده اند و محبت ما را حفظ کرده اند با ما می آیند خودت می دانی.
خدمتگزار قدری تأمل کرد، پشیمان شد و عرضه داشت: یابن رسول الله! اگر قرار است حشر و نشر ما در این دنیا باعث شود که در آن دنیا هم با شما محشور شویم، حاضر نیستم. آمد به خراسانی گفت: من حاضر نیستم.
یک وقت می بینی عده ای در زندگی دچار این خبط و این مشکل می شوند. افرادی را می شناسم که به خاطر یک پناهندگی دست از اسلام برداشته اند. دست از دین برداشته اند، دست از شیعه بودن کشیده اند. به خاطر اینکه به یک جریان و یک مسألۀ مادی برسند، دست از دینشان برداشته اند. حواسمان جمع باشد به آنچه که در معنویات داریم ببالیم؛ به ولایتمان، به شیعه بودنمان،افتخار است.
این سیر در مقایسه، باید سیر صعودی باشد و در مسایل مادی باید سیر نزولی باشد. امام صادق (ع) می فرماید:
خدایا! به همه ما آرامش و امنیت و اطمینان و محشور شدن با اهل بیت عصمت و طهارت مرحمت بفرما.
حجت الاسلام رفیعی
https://t.me
/dini_mazhabi_information
برخی از خصوصیات یک مسلمان واقعی
آیا واقعا مسلمان هستیم؟ یا نه فقط اسم اسلام را با خود یدک می کشیم و اندک سنخیتی با مسلمانان واقعی مدنظر پیامبر عزیزمان نداریم؟
عصراسلام: اوصاف مسلمان واقعی بودن را در محضر پیامبر عزیزمان مرور کنیم.
در روایت معتبری پیامبر اسلام(ص) در توصیف یک "مسلمان ِ مومن ِ واقعی" می فرماید:
ايمان یک مسلمان كامل نمیشود مگر اینكه این ١٠٣ خصوصیت در او باشد:
١. مومن فكری پویا، کنجکاو و جویای علم دارد.
٢. در غفلت زندگی نمی کند و پیوسته اهداف و اولویتهای متعالی زندگی خود را به ياد می آورد.
٣.علم او زياد است.
۴.بردباری و حوصله او بسیار است.
۵.هنگام دعوا هم برخوردی زیبا دارد.
۶.در مراجعه به ديگران يا رجوع ديگران به او رفتاری بزرگوارانه دارد.
٧.در مواجهه با مشكلات، صبر و حوصله دارد از اين رو در برابر مشكلات بزرگ از پا در نمي آيد.
٨.نفس و خواهشهای باطل نفسانی او در برابر اراده محکم او ذلیل است.
٩.خندهاش در حد تبسم است. [اهل قهقهه نيست زيرا قهقهه دل را ميميراند]
١٠.اجتماع و معاشرت او با دیگران همراه با علم و يادگيري است [تا به غيبت، تهمت، كلام بيفايده و...آلوده نگردد]
١١.يادآوری دهنده ی غافل است.
١٢.جاهل را آگاه می کند.
١٣.به كسي كه او را اذيت كرده آزار نمی رساند.
١۴.در چيزي كه مهم نيست و مشكلي حل نمیكند فرو نمیرود؛ [زيرا کارهای انسان بايد بیهوده نبوده و خیر مادی و معنوی داشته باشد].
١۵.در غم كسي شاد نمیشود.
١۶.با بدگویی از كسي ياد نمیكند.
١٧.از فراهم کردن مقدمات گناه و انجام گناه، گریزان است.
١٨.در برخورد با امور شبههناک، توقف مي كند [زيرا اينگونه امور، احتمال گرفتاری به گناه و محرمات الهي دارد].
١٩.هدیهها و بخششهای او فراوان است.
٢٠.اذیت و زحمتش برای ديگران کم است.
٢١.ياور و ياري رسان غريبان است.
٢٢.برای يتيمها پدری مهربان است.
٢٣.همیشه خوشحالي او در چهرهاش نمایان است.
٢۴.اندوه و ناراحتی او در قلبش پنهان است.
٢۵.[رفتار و برخوردش] شیرین تر از عسل میباشد و [اراده اش] سختتر از سنگ است.
٢۶.هیچ رازی را فاش نمیسازد و هیچ پردهای را نمیدرد.
٢٧.حرکات و سکنات او به جا و عقلانی است.
٢٨.دیدار و ملاقات او شیرین است.
٢٩.فرمانبرداری او از خدا زیاد است.
٣٠.آرامش نیکویی دارد.
٣١.برخوردی نرم دارد.
٣٢.سکوتش طولانی است.
٣٣.با او جاهلانه و بی ادبانه رفتار شود بردباری می کند.
٣۴.نسبت به کسی که به او بدی کرده صبور است.
٣۵.بزرگتر را گرامی داشته و به کوچکتر رحم میکند.
٣۶.نسبت به امانت، امین (محافظت کننده) است.
٣٧.از خیانتها به دور است.
٣٨.همدم او پرهیز و خودنگهداری و هم پیمان او شرم و حیا است.
٣٩.هوشیار بودن، مراقب بودن و برحذر بودنش بسیار است.
۴٠.لغزش و اشتباهش کم است.
۴١.حرکاتش از روی ادب و گفتارش مایه شگفتی [عاقلان] است.
۴٢.از خطا و لغزش دیگران در حق خود زود در میگذرد و در پی عیوب دیگران نمیرود.
۴٣.باوقار و صبور است.
۴۴.اهل رضایت و سپاسگزاری است.
۴۵.کم حرف است.
۴۶.زبانی راست گفتار دارد.
۴٧.نیکوکار و نیک رفتار است.
۴٨.از پلیدیهای رفتاری و اخلاقی پاک است.
۴٩.با حوصله و بردبار است.
۵٠.اهل دوستی و رفاقت است.
https://t.me
/dini_mazhabi_information
آیا واقعا مسلمان هستیم؟ یا نه فقط اسم اسلام را با خود یدک می کشیم و اندک سنخیتی با مسلمانان واقعی مدنظر پیامبر عزیزمان نداریم؟
عصراسلام: اوصاف مسلمان واقعی بودن را در محضر پیامبر عزیزمان مرور کنیم.
در روایت معتبری پیامبر اسلام(ص) در توصیف یک "مسلمان ِ مومن ِ واقعی" می فرماید:
ايمان یک مسلمان كامل نمیشود مگر اینكه این ١٠٣ خصوصیت در او باشد:
١. مومن فكری پویا، کنجکاو و جویای علم دارد.
٢. در غفلت زندگی نمی کند و پیوسته اهداف و اولویتهای متعالی زندگی خود را به ياد می آورد.
٣.علم او زياد است.
۴.بردباری و حوصله او بسیار است.
۵.هنگام دعوا هم برخوردی زیبا دارد.
۶.در مراجعه به ديگران يا رجوع ديگران به او رفتاری بزرگوارانه دارد.
٧.در مواجهه با مشكلات، صبر و حوصله دارد از اين رو در برابر مشكلات بزرگ از پا در نمي آيد.
٨.نفس و خواهشهای باطل نفسانی او در برابر اراده محکم او ذلیل است.
٩.خندهاش در حد تبسم است. [اهل قهقهه نيست زيرا قهقهه دل را ميميراند]
١٠.اجتماع و معاشرت او با دیگران همراه با علم و يادگيري است [تا به غيبت، تهمت، كلام بيفايده و...آلوده نگردد]
١١.يادآوری دهنده ی غافل است.
١٢.جاهل را آگاه می کند.
١٣.به كسي كه او را اذيت كرده آزار نمی رساند.
١۴.در چيزي كه مهم نيست و مشكلي حل نمیكند فرو نمیرود؛ [زيرا کارهای انسان بايد بیهوده نبوده و خیر مادی و معنوی داشته باشد].
١۵.در غم كسي شاد نمیشود.
١۶.با بدگویی از كسي ياد نمیكند.
١٧.از فراهم کردن مقدمات گناه و انجام گناه، گریزان است.
١٨.در برخورد با امور شبههناک، توقف مي كند [زيرا اينگونه امور، احتمال گرفتاری به گناه و محرمات الهي دارد].
١٩.هدیهها و بخششهای او فراوان است.
٢٠.اذیت و زحمتش برای ديگران کم است.
٢١.ياور و ياري رسان غريبان است.
٢٢.برای يتيمها پدری مهربان است.
٢٣.همیشه خوشحالي او در چهرهاش نمایان است.
٢۴.اندوه و ناراحتی او در قلبش پنهان است.
٢۵.[رفتار و برخوردش] شیرین تر از عسل میباشد و [اراده اش] سختتر از سنگ است.
٢۶.هیچ رازی را فاش نمیسازد و هیچ پردهای را نمیدرد.
٢٧.حرکات و سکنات او به جا و عقلانی است.
٢٨.دیدار و ملاقات او شیرین است.
٢٩.فرمانبرداری او از خدا زیاد است.
٣٠.آرامش نیکویی دارد.
٣١.برخوردی نرم دارد.
٣٢.سکوتش طولانی است.
٣٣.با او جاهلانه و بی ادبانه رفتار شود بردباری می کند.
٣۴.نسبت به کسی که به او بدی کرده صبور است.
٣۵.بزرگتر را گرامی داشته و به کوچکتر رحم میکند.
٣۶.نسبت به امانت، امین (محافظت کننده) است.
٣٧.از خیانتها به دور است.
٣٨.همدم او پرهیز و خودنگهداری و هم پیمان او شرم و حیا است.
٣٩.هوشیار بودن، مراقب بودن و برحذر بودنش بسیار است.
۴٠.لغزش و اشتباهش کم است.
۴١.حرکاتش از روی ادب و گفتارش مایه شگفتی [عاقلان] است.
۴٢.از خطا و لغزش دیگران در حق خود زود در میگذرد و در پی عیوب دیگران نمیرود.
۴٣.باوقار و صبور است.
۴۴.اهل رضایت و سپاسگزاری است.
۴۵.کم حرف است.
۴۶.زبانی راست گفتار دارد.
۴٧.نیکوکار و نیک رفتار است.
۴٨.از پلیدیهای رفتاری و اخلاقی پاک است.
۴٩.با حوصله و بردبار است.
۵٠.اهل دوستی و رفاقت است.
https://t.me
/dini_mazhabi_information
روز مبعث چه روزی است؟
بعثت یعنی انتخاب شدن، به همین علت می گوییم که حضرت محمد (ص) به پیامبری مبعوث شدند.
مبعث به روزی می گویند که حضرت محمد (ص) در 27 رجب سال 13 پیش از هجرت ( یعنی زمانی که پیامبر (ص) در مکه بودند و هنوز به مدینه نرفته بودند) در مکه برای پیامبری مردم انتخاب شدند.
حضرت محمد (ص) آخرین پیامبری بود که از طرف خداوند انتخاب شد و بعد از او دیگر هیچ پیامبری نیامده است.
زمانی که حضرت محمد (ص) برای پیامبری انتخاب شدند چهل سال داشتند و در شهر مکه زندگی می کردند.
پیامبر (ص) در غار حرا به پیامبری مبعوث شدند. غار حرا در یکی از کوه های اطراف شهر مکه است که پیامبر (ص) وقت های زیادی برای عبادت به آنجا می رفتند.
مردم زیادی در آن زمان بت ها را می پرستیدند و خداوند حضرت محمد (ص) را انتخاب کرد تا مردم را به خداپرستی دعوت و با دین اسلام آشنا کند.
اولین آیه ای که از قرآن بر پیامبر(ص) نازل شد آیه ی اول سوره ی علق بود.
اولین کسانی که به پیامبر (ص) ایمان آوردند حضرت علی (ع) پسر عموی پیامبر و خدیجه (س) همسر پیامبر بود.
مسلمانان روز 27 رجب را عید می گویند و آن را جشن می گیرند.
بر اساس باور شیعیان، محمد مصطفی در روز 27 رجب عام الفیل، سال 13 پیش از هجرت پیامبر اسلام مبعوث شد. شیعیان این روز را جشن میگیرند و در روایات اسلامی اعمال مستحبی برای روز مبعث پیش بینی شدهاست. دعا، نماز و غسل مستحب از اعمال این روز است.
باور اهل سنت
در نزد اهل سنت تاریخ دقیق بعثت پیامبر مشخص نیز ولی بعضی معتقدند که این واقعه در شب 21 ماه رمضان بوده است. به دلیل نامعلوم بودن تاریخ، مبعث نزد اهل سنت جشن گرفته نمیشود.
حضرت محمد مصطفی در غار حرا، توسط (جبرئیل) و از سوی خدا به پیامبری نایل آمد و مأمور شد که چندخداپرستی و بتپرستی را از زمین بردارد و خداپرستی را رواج دهد و پیام وحی را به مردم برساند.
روز مبعث، روز برانگیختن خردهایی است که در تابوت خُرافه گرایی، هوس پرستی و جهل پیشگی دفن شده بود. روز مبعث روز تولّد عاطفه هاست؛ عاطفه هایی که در رقص شمشیرها زخمی می شد و در جنگل نیزه ها جان می باخت. آن روزها، دخترکان معصوم، به جای آغوش گرم مادر، در دامان سرد خاک می خفتند. جوانان بلندقامت، در جنگ جهالت ها، جان به بارش تیرها می دادند و زنان بی پناه، در بند اسارت می زیستند. آه که چه خارهایی به پای بشریّت می خلید و چه زخم هایی دل عاطفه ها را می خَست.
روز مبعث، روز مرگ قساوت ها و شرارت ها بود؛ روز مرگ کرامت هایی که به پای بت ها قربانی می شد؛ روز مرگ جهل و شرک و پرستش های ناروا بود.
ستارهای بدرخشید و ماه مجلس شد
دل رمیده ما را انیس و مونس شد
نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت
به غمزه مسئله آموز صد مدرس شد
بعثت پیامبر اکرم (ص) مبارک باد
https://t.me
/dini_mazhabi_information
بعثت یعنی انتخاب شدن، به همین علت می گوییم که حضرت محمد (ص) به پیامبری مبعوث شدند.
مبعث به روزی می گویند که حضرت محمد (ص) در 27 رجب سال 13 پیش از هجرت ( یعنی زمانی که پیامبر (ص) در مکه بودند و هنوز به مدینه نرفته بودند) در مکه برای پیامبری مردم انتخاب شدند.
حضرت محمد (ص) آخرین پیامبری بود که از طرف خداوند انتخاب شد و بعد از او دیگر هیچ پیامبری نیامده است.
زمانی که حضرت محمد (ص) برای پیامبری انتخاب شدند چهل سال داشتند و در شهر مکه زندگی می کردند.
پیامبر (ص) در غار حرا به پیامبری مبعوث شدند. غار حرا در یکی از کوه های اطراف شهر مکه است که پیامبر (ص) وقت های زیادی برای عبادت به آنجا می رفتند.
مردم زیادی در آن زمان بت ها را می پرستیدند و خداوند حضرت محمد (ص) را انتخاب کرد تا مردم را به خداپرستی دعوت و با دین اسلام آشنا کند.
اولین آیه ای که از قرآن بر پیامبر(ص) نازل شد آیه ی اول سوره ی علق بود.
اولین کسانی که به پیامبر (ص) ایمان آوردند حضرت علی (ع) پسر عموی پیامبر و خدیجه (س) همسر پیامبر بود.
مسلمانان روز 27 رجب را عید می گویند و آن را جشن می گیرند.
بر اساس باور شیعیان، محمد مصطفی در روز 27 رجب عام الفیل، سال 13 پیش از هجرت پیامبر اسلام مبعوث شد. شیعیان این روز را جشن میگیرند و در روایات اسلامی اعمال مستحبی برای روز مبعث پیش بینی شدهاست. دعا، نماز و غسل مستحب از اعمال این روز است.
باور اهل سنت
در نزد اهل سنت تاریخ دقیق بعثت پیامبر مشخص نیز ولی بعضی معتقدند که این واقعه در شب 21 ماه رمضان بوده است. به دلیل نامعلوم بودن تاریخ، مبعث نزد اهل سنت جشن گرفته نمیشود.
حضرت محمد مصطفی در غار حرا، توسط (جبرئیل) و از سوی خدا به پیامبری نایل آمد و مأمور شد که چندخداپرستی و بتپرستی را از زمین بردارد و خداپرستی را رواج دهد و پیام وحی را به مردم برساند.
روز مبعث، روز برانگیختن خردهایی است که در تابوت خُرافه گرایی، هوس پرستی و جهل پیشگی دفن شده بود. روز مبعث روز تولّد عاطفه هاست؛ عاطفه هایی که در رقص شمشیرها زخمی می شد و در جنگل نیزه ها جان می باخت. آن روزها، دخترکان معصوم، به جای آغوش گرم مادر، در دامان سرد خاک می خفتند. جوانان بلندقامت، در جنگ جهالت ها، جان به بارش تیرها می دادند و زنان بی پناه، در بند اسارت می زیستند. آه که چه خارهایی به پای بشریّت می خلید و چه زخم هایی دل عاطفه ها را می خَست.
روز مبعث، روز مرگ قساوت ها و شرارت ها بود؛ روز مرگ کرامت هایی که به پای بت ها قربانی می شد؛ روز مرگ جهل و شرک و پرستش های ناروا بود.
ستارهای بدرخشید و ماه مجلس شد
دل رمیده ما را انیس و مونس شد
نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت
به غمزه مسئله آموز صد مدرس شد
بعثت پیامبر اکرم (ص) مبارک باد
https://t.me
/dini_mazhabi_information
برخی از خصوصیات یک مسلمان واقعی
۵١.پاکدامن است.
۵٢.آبرومند و بزرگوار است.
۵٣.دور کننده دیگران از خود و دروغگو نیست.
۵۴.پشت سر دیگران اهل بدگویی نیست.
۵۵.دشنام دهنده و بد زبان نیست.
۵۶.اهل حسادت و بدخواهی نیست.
۵٧.بخل نمی ورزد.
۵٨.ظاهری بسیار خوشحال و شاداب دارد.
۵٩.زود رنج و ظریف نیست.
۶٠.فضول و جاسوس نیست.
۶١.از اهداف عالی ترین را طلب میکند و از اخلاق والاترین را میگزیند.
۶٢.چون حفاظت خداوند را شامل حال خود می داند از چیزی یا کسی نمیترسد.
۶٣.موفقیت خود را از سوی خدا میداند.
۶۴.با اینکه قوی است ولی با حلم، مدارا و نرمی رفتار میکند.
۶۵.تصمیماتش از روی علم و یقین است نه هوای نفس.
۶۶.به کسی که بدخواه اوست ستم نمیکند و درباره کسی که دوستش دارد به گناه نمیافتد.
۶٧.در سختیها بسیار شکیبا و صبور است.
۶٨.اهل سرکشی و تجاوز به حقوق و منافع دیگران نیست.
۶٩.اسیر هوای نفس خود نیست و هر چه دلش خواست انجام نمیدهد.
٧٠.نیازمندی به کسب کمالات انسانی شعار اوست.
٧١.صبر و مقاومت راهبرد اصلی اوست.
٧٢.ریخت و پاش ندارد بلکه کم هزینه و کم زحمت است.
٧٣.کمک او بسیار است.
٧۴.زیاد روزه میگیرد.
٧۵.عبادت بسیاری دارد.
٧۶.خواب او اندک است.
٧٧.قلب پرهیزکاری دارد.
٧٨.علم و دانش او پاکیزه و بی غرض است.
٧٩.هنگامی که قدرت یابد عفو کند.
٨٠.اگر وعده دهد وفا کند.
٨١.با میل و رغبت روزه می گیرد.
٨٢.در حال توجه و درک مقام کبریایی خداوند و با حضور قلب، نماز می خواند.
٨٣.چنان نیکو عمل می کند که گویا ناظرانی او را می بینند و جزئیات اعمال او را ثبت میکنند.
٨۴.دیده اش از دیدن محرمات و عیبها فروبسته شده.
٨۵.دست با سخاوتی دارد.
٨۶.نیازمندی را رد نکند.
٨٧.نسبت به دستاورد دیگران بخل نمیورزد.
٨٨.با برادران خود ارتباط و پیوستگی دارد.
٨٩.در راه احسان و نیکوکاری اقدامی مداوم و پیاپی دارد.
٩٠.زیبا و سنجیده سخن گويد و کنترل زبانش را دارد.
٩١.در عداوت و دشمنی، غرق نمی شود.
٩٢.در دوستی و مهرورزی، خود را به هلاکت نمیکشاند.
٩٣.باطل را بخاطر دوست نمیپذیرد و در مقابله با دشمن، حق را پایمال نمیکند.
٩۴.دانش را بدون غرض و فقط برای دانستن میآموزد و آن (دانش) را طلب نمیکند مگر برای عمل کردن و به کار بردن!
٩۵. (چون دشمنی و برائت جویی او بخاطر خداست پس) کینهی او اندک است.
٩۶.تشکر و قدردانی او بسیار است.
٩٧.روز به جستجوی معاش پردازد.
٩٨.شب بر خطایای خود گریه کند.
٩٩. اگر با اهل دنیا مقایسه شود زیرکترین آنهاست و اگر با اهل آخرت مقایسه شود پارساترین آنهاست.
١٠٠. وقتی دنبال شغل است یا مشغول کسب و کار است درآمدی که حرام و حلال بودن آن مشکوک است را نمیپسندد.
١٠١. در عمل به احکام دین اسلام دنبال عذر تراشی و بهانه یابی (یعنی حیلههای شرعی) برای انجام ندادن حکم الهی نمیرود.
١٠٢. در مقابل خطا و لغزش دیگران با عطوفت و مدارا رفتار میکند.
١٠٣.میبخشد و حق دوستی دیرینه را فراموش نمیکند (حرمت نون و نمکی که با دیگران خورده را نگه میدارد)
منبع: بحار الانوار، جلد۶۷، صفحه ۲۱
شیخ مرتضی
https://t.me
/dini_mazhabi_information
۵١.پاکدامن است.
۵٢.آبرومند و بزرگوار است.
۵٣.دور کننده دیگران از خود و دروغگو نیست.
۵۴.پشت سر دیگران اهل بدگویی نیست.
۵۵.دشنام دهنده و بد زبان نیست.
۵۶.اهل حسادت و بدخواهی نیست.
۵٧.بخل نمی ورزد.
۵٨.ظاهری بسیار خوشحال و شاداب دارد.
۵٩.زود رنج و ظریف نیست.
۶٠.فضول و جاسوس نیست.
۶١.از اهداف عالی ترین را طلب میکند و از اخلاق والاترین را میگزیند.
۶٢.چون حفاظت خداوند را شامل حال خود می داند از چیزی یا کسی نمیترسد.
۶٣.موفقیت خود را از سوی خدا میداند.
۶۴.با اینکه قوی است ولی با حلم، مدارا و نرمی رفتار میکند.
۶۵.تصمیماتش از روی علم و یقین است نه هوای نفس.
۶۶.به کسی که بدخواه اوست ستم نمیکند و درباره کسی که دوستش دارد به گناه نمیافتد.
۶٧.در سختیها بسیار شکیبا و صبور است.
۶٨.اهل سرکشی و تجاوز به حقوق و منافع دیگران نیست.
۶٩.اسیر هوای نفس خود نیست و هر چه دلش خواست انجام نمیدهد.
٧٠.نیازمندی به کسب کمالات انسانی شعار اوست.
٧١.صبر و مقاومت راهبرد اصلی اوست.
٧٢.ریخت و پاش ندارد بلکه کم هزینه و کم زحمت است.
٧٣.کمک او بسیار است.
٧۴.زیاد روزه میگیرد.
٧۵.عبادت بسیاری دارد.
٧۶.خواب او اندک است.
٧٧.قلب پرهیزکاری دارد.
٧٨.علم و دانش او پاکیزه و بی غرض است.
٧٩.هنگامی که قدرت یابد عفو کند.
٨٠.اگر وعده دهد وفا کند.
٨١.با میل و رغبت روزه می گیرد.
٨٢.در حال توجه و درک مقام کبریایی خداوند و با حضور قلب، نماز می خواند.
٨٣.چنان نیکو عمل می کند که گویا ناظرانی او را می بینند و جزئیات اعمال او را ثبت میکنند.
٨۴.دیده اش از دیدن محرمات و عیبها فروبسته شده.
٨۵.دست با سخاوتی دارد.
٨۶.نیازمندی را رد نکند.
٨٧.نسبت به دستاورد دیگران بخل نمیورزد.
٨٨.با برادران خود ارتباط و پیوستگی دارد.
٨٩.در راه احسان و نیکوکاری اقدامی مداوم و پیاپی دارد.
٩٠.زیبا و سنجیده سخن گويد و کنترل زبانش را دارد.
٩١.در عداوت و دشمنی، غرق نمی شود.
٩٢.در دوستی و مهرورزی، خود را به هلاکت نمیکشاند.
٩٣.باطل را بخاطر دوست نمیپذیرد و در مقابله با دشمن، حق را پایمال نمیکند.
٩۴.دانش را بدون غرض و فقط برای دانستن میآموزد و آن (دانش) را طلب نمیکند مگر برای عمل کردن و به کار بردن!
٩۵. (چون دشمنی و برائت جویی او بخاطر خداست پس) کینهی او اندک است.
٩۶.تشکر و قدردانی او بسیار است.
٩٧.روز به جستجوی معاش پردازد.
٩٨.شب بر خطایای خود گریه کند.
٩٩. اگر با اهل دنیا مقایسه شود زیرکترین آنهاست و اگر با اهل آخرت مقایسه شود پارساترین آنهاست.
١٠٠. وقتی دنبال شغل است یا مشغول کسب و کار است درآمدی که حرام و حلال بودن آن مشکوک است را نمیپسندد.
١٠١. در عمل به احکام دین اسلام دنبال عذر تراشی و بهانه یابی (یعنی حیلههای شرعی) برای انجام ندادن حکم الهی نمیرود.
١٠٢. در مقابل خطا و لغزش دیگران با عطوفت و مدارا رفتار میکند.
١٠٣.میبخشد و حق دوستی دیرینه را فراموش نمیکند (حرمت نون و نمکی که با دیگران خورده را نگه میدارد)
منبع: بحار الانوار، جلد۶۷، صفحه ۲۱
شیخ مرتضی
https://t.me
/dini_mazhabi_information
رفتار پیامبر ، الگویی برای زندگی
رفتار و كردار پیامبر(ص) در همه جهات برای همگان الگو و اسوه كامل است. از رفتارهای فردی اش: ادب ورزی، امانتداری، پوزش پذیری، حق گرایی، حیاورزی، راستگویی، خوش خلقی، فروتنی و... تا رفتارهای اجتماعی اش: قانون مداری، گشاده دستی، گشاده رویی، مشورت پذیری، همزیستی با اقشار مختلف اجتماع و... از عبادتش با خدا تا رفتارش با طبیعت همه و همه الگو و سرمشق است كه برای رسیدن به سعادت دنیوی و اخروی می توان به آن تمسك جست.
پیامبر چون انسانی ملكوتی است می تواند الگوی انسان قرارگیرد و انسان ها را به سوی خدا پرواز دهد.: (احزاب/21) قطعاً برای شما رسول خدا مقتدا و اسوه زندگی است..» اما پبامبر دارای ویژگی های خاصی است كه از جمله این ویژگی ها متصل بودن به سرچشمه وحی است. بشری معصوم از خطا و گناه كه هرگز لغزشی از او سرنمی زند و گفتار و رفتارش الهی و آموزنده است. بزرگ مردی كه هیچ كس به عظمت خلق و خوی او نمی رسد ویژگی های پیامبر(ص) برای اسوه بودن اخلاق نیكو قرآن در ستایش خلق و خوی نیك پیامبر می فرماید: «در حقیقت تو بر نیكو خلقی عظیم آراسته ای.» (قلم/4) نیكوترین جلوه انسان همان جلوه خدایی است یعنی مظهر جلوه های الهی می شود و خلیفه و جانشین صفات خدایی در روی زمین قرار می گیرد.اخلاق نیكو و كردار پسندیده سرمایه ای زوال ناپذیر است. عامل مهم موفقیت پیامبر اكرم در ابلاغ رسالت خویش، همین بوده است یعنی خلق و خوی خوش آن حضرت كه توانست افراد را به سوی او جذب نماید چنان كه تا پای جان به حضرت عشق و علاقه پیدا كرده بودند.
برای مقابله با توطئه شیطان مقاومت و روحیه با صلابت لازم است.
قاطعیت رسول خدا(ص) در اجرای فرامین الهی و امور گوناگون یكی دیگر از جنبه های وجودی حضرت است كه می تواند به عنوان اسوه و الگو، سرمشق انسان ها قرار گیرد. از جمله صلابت و قاطعیت حضرت در اجرای فرامین الهی می توان به رویارویی سپاه اسلام با رومیان درجنگ تبوك اشاره كرد كه درگرمای شدید تابستان حجاز صورت گرفت، رعایت حقوق دیگران و تحقق عدالت از دیگر ویژگی های رسول خدا(ص) رعایت حقوق دیگران و تحقق عدالت است
حتی در نگاه كردن هم تفاوتی قائل نمی شد. اما آنجا كه مسئله استحقاق مطرح می شد آن را رعایت كرده و معیار عدل قرار می دادند، مسئولیت های بزرگ و پرخطر را تقبل می كنند. از هیچ خطری نترسید و حتی در شب لیله المبیت نیز با توكل به خدا بدون هیچ ترسی از خانه خارج شد شجاعت و خطرپذیری حضرت تا بدان جا بود كه امام علی (علیه السلام) می فرماید:«هنگامی كه رو در روی دشمن قرار می گرفتیم و جنگ سخت می شد، به رسول الله پناه می بردیم.» از سرگرم شدن به زندگی دنیا و متاع آن نهی كرده
رسول خدا(ص) زاهدترین انسان بود چنان كه در روایت است نان سفره وی تا هنگام رحلت نان جو بود اما در عین حال پرتلاش ترین انسان نیز بود
كسی كه با دسترنج خود زندگی اش را تأمین می كند همانند كسی می داند كه در راه خدا جهاد كرده است.(شمس/8)
. پیامبر(ص) همواره سعی می كرد تا مردم را با یكدیگر متحد و دوستی و برادری آنان را مستحكم نماید.
برخورد با خانواده سیره رسول خدا(ص) درنهاد خانواده نیز برای دیگران الگو است.
از ازار و اذیت دو گروه برحذر می داشت: زنان و یتیمان مهربانی و احسان به همسر خویش را بهترین معیار فضیلت می دانست با همسران خود با عطوفت و عدل رفتار می كرد و ترجیح بین آنها قائل نمی شد و در مسافرتها به قید قرعه یكی از آنها را همراه خود می برد. برخورد با كودكان و جوانان رسول خدا(ص) در برخورد با كودكان همواره ابعاد وجودی و روحی آنان را در نظر گرفته و با آنان رفتاری سرشار از عطوفت و مهربانی و انس و شادابی داشت. با آنان با كمال ملاطفت برخورد می كرد و به استعدادهای فطری آنان توجه می نمود. در برخورد با كودكان، خود را همسان آنان قرار می داد. امام حسن و به گرایش های جوآنان توجه داشت. در جامعه ای كه رسول خدا آن را بوجود آورده، امر ازدواج به سهولت انجام كارهای روزمره بود؛ مشورت كردن با جوانان در موارد مختلف و پرورش عزت نفس آنها، كمك به شكوفاكردن استعدادهای درونی توسط جوانان، آموزش آنان و مسئولیت دادن به آنها. یاسی و اجتماعی و فرهنگی حضور یابد
Error loading player:
No playable sources found
https://t.me
/dini_mazhabi_information
رفتار و كردار پیامبر(ص) در همه جهات برای همگان الگو و اسوه كامل است. از رفتارهای فردی اش: ادب ورزی، امانتداری، پوزش پذیری، حق گرایی، حیاورزی، راستگویی، خوش خلقی، فروتنی و... تا رفتارهای اجتماعی اش: قانون مداری، گشاده دستی، گشاده رویی، مشورت پذیری، همزیستی با اقشار مختلف اجتماع و... از عبادتش با خدا تا رفتارش با طبیعت همه و همه الگو و سرمشق است كه برای رسیدن به سعادت دنیوی و اخروی می توان به آن تمسك جست.
پیامبر چون انسانی ملكوتی است می تواند الگوی انسان قرارگیرد و انسان ها را به سوی خدا پرواز دهد.: (احزاب/21) قطعاً برای شما رسول خدا مقتدا و اسوه زندگی است..» اما پبامبر دارای ویژگی های خاصی است كه از جمله این ویژگی ها متصل بودن به سرچشمه وحی است. بشری معصوم از خطا و گناه كه هرگز لغزشی از او سرنمی زند و گفتار و رفتارش الهی و آموزنده است. بزرگ مردی كه هیچ كس به عظمت خلق و خوی او نمی رسد ویژگی های پیامبر(ص) برای اسوه بودن اخلاق نیكو قرآن در ستایش خلق و خوی نیك پیامبر می فرماید: «در حقیقت تو بر نیكو خلقی عظیم آراسته ای.» (قلم/4) نیكوترین جلوه انسان همان جلوه خدایی است یعنی مظهر جلوه های الهی می شود و خلیفه و جانشین صفات خدایی در روی زمین قرار می گیرد.اخلاق نیكو و كردار پسندیده سرمایه ای زوال ناپذیر است. عامل مهم موفقیت پیامبر اكرم در ابلاغ رسالت خویش، همین بوده است یعنی خلق و خوی خوش آن حضرت كه توانست افراد را به سوی او جذب نماید چنان كه تا پای جان به حضرت عشق و علاقه پیدا كرده بودند.
برای مقابله با توطئه شیطان مقاومت و روحیه با صلابت لازم است.
قاطعیت رسول خدا(ص) در اجرای فرامین الهی و امور گوناگون یكی دیگر از جنبه های وجودی حضرت است كه می تواند به عنوان اسوه و الگو، سرمشق انسان ها قرار گیرد. از جمله صلابت و قاطعیت حضرت در اجرای فرامین الهی می توان به رویارویی سپاه اسلام با رومیان درجنگ تبوك اشاره كرد كه درگرمای شدید تابستان حجاز صورت گرفت، رعایت حقوق دیگران و تحقق عدالت از دیگر ویژگی های رسول خدا(ص) رعایت حقوق دیگران و تحقق عدالت است
حتی در نگاه كردن هم تفاوتی قائل نمی شد. اما آنجا كه مسئله استحقاق مطرح می شد آن را رعایت كرده و معیار عدل قرار می دادند، مسئولیت های بزرگ و پرخطر را تقبل می كنند. از هیچ خطری نترسید و حتی در شب لیله المبیت نیز با توكل به خدا بدون هیچ ترسی از خانه خارج شد شجاعت و خطرپذیری حضرت تا بدان جا بود كه امام علی (علیه السلام) می فرماید:«هنگامی كه رو در روی دشمن قرار می گرفتیم و جنگ سخت می شد، به رسول الله پناه می بردیم.» از سرگرم شدن به زندگی دنیا و متاع آن نهی كرده
رسول خدا(ص) زاهدترین انسان بود چنان كه در روایت است نان سفره وی تا هنگام رحلت نان جو بود اما در عین حال پرتلاش ترین انسان نیز بود
كسی كه با دسترنج خود زندگی اش را تأمین می كند همانند كسی می داند كه در راه خدا جهاد كرده است.(شمس/8)
. پیامبر(ص) همواره سعی می كرد تا مردم را با یكدیگر متحد و دوستی و برادری آنان را مستحكم نماید.
برخورد با خانواده سیره رسول خدا(ص) درنهاد خانواده نیز برای دیگران الگو است.
از ازار و اذیت دو گروه برحذر می داشت: زنان و یتیمان مهربانی و احسان به همسر خویش را بهترین معیار فضیلت می دانست با همسران خود با عطوفت و عدل رفتار می كرد و ترجیح بین آنها قائل نمی شد و در مسافرتها به قید قرعه یكی از آنها را همراه خود می برد. برخورد با كودكان و جوانان رسول خدا(ص) در برخورد با كودكان همواره ابعاد وجودی و روحی آنان را در نظر گرفته و با آنان رفتاری سرشار از عطوفت و مهربانی و انس و شادابی داشت. با آنان با كمال ملاطفت برخورد می كرد و به استعدادهای فطری آنان توجه می نمود. در برخورد با كودكان، خود را همسان آنان قرار می داد. امام حسن و به گرایش های جوآنان توجه داشت. در جامعه ای كه رسول خدا آن را بوجود آورده، امر ازدواج به سهولت انجام كارهای روزمره بود؛ مشورت كردن با جوانان در موارد مختلف و پرورش عزت نفس آنها، كمك به شكوفاكردن استعدادهای درونی توسط جوانان، آموزش آنان و مسئولیت دادن به آنها. یاسی و اجتماعی و فرهنگی حضور یابد
Error loading player:
No playable sources found
https://t.me
/dini_mazhabi_information
در فضیلت ماه شعبان
در فضیلت ماه شعبان، همین بس که ماه پیامبر اکرم (ص )نامیده شده و هنگامی که آن حضرت هلال ماه را مشاهده میکرد، دستور میداد، کسی در سراسر مدینه ندا دهد که: ای مردم! این ماه، ماه من است، خدا رحمت کند کسی که مرا بر ماه من یاری دهد، یعنی آن را روزه بدارد!
ماه شعبان یکی از عزیزترین ماههای اسلامی و یادآور خاطرههای بزرگ است که از همه مهمتر، خاطره میلاد مبارک سالار شهیدان کربلا، امام حسین (ع) و میلاد فرخنده حضرت مهدی منتظر (ع) است که فضای این ماه را به بوی ولایت عطرآگین ساخته است.
ماه مبارک شعبان تنها ماهی که در آن، شهادت هیچ یک از معصومان (ع) واقع نشده، ماه شعبان است. ماهی سرتاسر شادی، خیر و برکت که مهمترین آنان، تولد دو امام همام است. چه راز و رمزی بین سالار شهیدان (ع) و نهمین فرزندش وجود دارد؟ چرا باید در شب میلاد امام حسین (ع) لحظهها را با یاد و نام امام مهدی (عج) چراغانی کرد؟ چرا باید برترین و بهترین عمل در شب نیمه شعبان،زیارت امام حسین (ع) باشد؟ بارزترین پیوند این دو دردانه هستی چیست؟
https://t.me
/dini_mazhabi_information
در فضیلت ماه شعبان، همین بس که ماه پیامبر اکرم (ص )نامیده شده و هنگامی که آن حضرت هلال ماه را مشاهده میکرد، دستور میداد، کسی در سراسر مدینه ندا دهد که: ای مردم! این ماه، ماه من است، خدا رحمت کند کسی که مرا بر ماه من یاری دهد، یعنی آن را روزه بدارد!
ماه شعبان یکی از عزیزترین ماههای اسلامی و یادآور خاطرههای بزرگ است که از همه مهمتر، خاطره میلاد مبارک سالار شهیدان کربلا، امام حسین (ع) و میلاد فرخنده حضرت مهدی منتظر (ع) است که فضای این ماه را به بوی ولایت عطرآگین ساخته است.
ماه مبارک شعبان تنها ماهی که در آن، شهادت هیچ یک از معصومان (ع) واقع نشده، ماه شعبان است. ماهی سرتاسر شادی، خیر و برکت که مهمترین آنان، تولد دو امام همام است. چه راز و رمزی بین سالار شهیدان (ع) و نهمین فرزندش وجود دارد؟ چرا باید در شب میلاد امام حسین (ع) لحظهها را با یاد و نام امام مهدی (عج) چراغانی کرد؟ چرا باید برترین و بهترین عمل در شب نیمه شعبان،زیارت امام حسین (ع) باشد؟ بارزترین پیوند این دو دردانه هستی چیست؟
https://t.me
/dini_mazhabi_information
اعمال مشترک ماه شعبان
۱- روزه: درباره روزه مستحبّی در این ماه بسیار تأکید شده است.
۲- طبق روایت امام صادق (ع) هر روز ۷۰ مرتبه بگوید: اَسْتَغْفِرُاللّهَ وَ اَسْأَلُهُ التَّوْبَةَ.
۳- هر روز ۷۰ مرتبه بگوید: اَسْتَغْفِرُاللّهَ الَّذی لا اِلهَ اِلاَّ هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحیمُ، اَلْحَیُّ الْقَیُّومُ، وَاَتُوبُ اِلَیْهِ. مثل آن است که در ماههای دیگر ۷۰ هزار مرتبه استغفار کرده است.
۴- صدقه دادن و کمک به نیازمندان در این ماه فضیلت فراوان دارد. امام صادق (ع) فرمود:. هر کس در ماه شعبان صدقه دهد، خداوند متعال، صدقه او را پرورش میدهد همچنان که شما شتربچّهای را پرورش میدهید، و در قیامت به صاحبش میرسد،
۵- صلوات بر پیامبر و آلش (علیهم السلام) در این ماه ثواب زیادی دارد..
۶- در تمام این ماه، هزار بار بگوید: لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ، وَلانَعْبُدُ اِلاَّ اِیّاهُ، مُخْلِصینَ لَهُ الدّینَ، وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ. در روایتی از رسول خدا (ص) آمده است: کسی که چنین کند، در قیامت در حالی از قبرش خارج میشود که چهرهاش مثل ماه شب بدر (شب چهاردهم) میدرخشد.
۷- در هر پنجشنبه ماه شعبان، دو رکعت نماز بگزارد، در هر رکعت بعد از سوره «حمد» صد مرتبه، سوره «توحید» را بخواند و پس از سلام، صد بار صلوات بفرستد.
۸- در هر روز از ماه شعبان در وقت ظهر و در شب نیمه آن٬ ان صلوات را که از امام سجاد (ع) نقل شده بخواند:
۹- مناجات شعبانیّه به گفته عالم بزرگوار مرحوم «سیّد بن طاووس» در کتاب «اقبال» این مناجات را امیرمؤمنان علی (ع) و فرزندانش علیهم آلاف التحیّة و السلام در ماه شعبان میخواندند. از این تعبیر به خوبی روشن میشود که این مناجات اهمیّت فراوان دارد که همه ائمّه معصومین (علیهم السلام) بر آن مداومت داشتند و مطالعه محتوای آن نیز گواه بر اهمیّت فوق العاده آن است و در واقع یک دوره عرفان اسلامی در بالاترین سطح در آن منعکس شده و اگر انسان مفاهیم این مناجات عظیم را در درون قلب و جان خود پیاده کند، مقامات طولانی سیر و سلوک الی الله را پیموده است. آنچه مهم است دقّت در بندبند این مناجات و تعبیرات لطیف و عالی آن و سپس هماهنگ ساختن روح و فکر با این تعبیرات است. از خدا میخواهیم که همه ما را اهل این مناجات قرار دهد و از متخلّقان آن سازد.
https://t.me
/dini_mazhabi_information
۱- روزه: درباره روزه مستحبّی در این ماه بسیار تأکید شده است.
۲- طبق روایت امام صادق (ع) هر روز ۷۰ مرتبه بگوید: اَسْتَغْفِرُاللّهَ وَ اَسْأَلُهُ التَّوْبَةَ.
۳- هر روز ۷۰ مرتبه بگوید: اَسْتَغْفِرُاللّهَ الَّذی لا اِلهَ اِلاَّ هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحیمُ، اَلْحَیُّ الْقَیُّومُ، وَاَتُوبُ اِلَیْهِ. مثل آن است که در ماههای دیگر ۷۰ هزار مرتبه استغفار کرده است.
۴- صدقه دادن و کمک به نیازمندان در این ماه فضیلت فراوان دارد. امام صادق (ع) فرمود:. هر کس در ماه شعبان صدقه دهد، خداوند متعال، صدقه او را پرورش میدهد همچنان که شما شتربچّهای را پرورش میدهید، و در قیامت به صاحبش میرسد،
۵- صلوات بر پیامبر و آلش (علیهم السلام) در این ماه ثواب زیادی دارد..
۶- در تمام این ماه، هزار بار بگوید: لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ، وَلانَعْبُدُ اِلاَّ اِیّاهُ، مُخْلِصینَ لَهُ الدّینَ، وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ. در روایتی از رسول خدا (ص) آمده است: کسی که چنین کند، در قیامت در حالی از قبرش خارج میشود که چهرهاش مثل ماه شب بدر (شب چهاردهم) میدرخشد.
۷- در هر پنجشنبه ماه شعبان، دو رکعت نماز بگزارد، در هر رکعت بعد از سوره «حمد» صد مرتبه، سوره «توحید» را بخواند و پس از سلام، صد بار صلوات بفرستد.
۸- در هر روز از ماه شعبان در وقت ظهر و در شب نیمه آن٬ ان صلوات را که از امام سجاد (ع) نقل شده بخواند:
۹- مناجات شعبانیّه به گفته عالم بزرگوار مرحوم «سیّد بن طاووس» در کتاب «اقبال» این مناجات را امیرمؤمنان علی (ع) و فرزندانش علیهم آلاف التحیّة و السلام در ماه شعبان میخواندند. از این تعبیر به خوبی روشن میشود که این مناجات اهمیّت فراوان دارد که همه ائمّه معصومین (علیهم السلام) بر آن مداومت داشتند و مطالعه محتوای آن نیز گواه بر اهمیّت فوق العاده آن است و در واقع یک دوره عرفان اسلامی در بالاترین سطح در آن منعکس شده و اگر انسان مفاهیم این مناجات عظیم را در درون قلب و جان خود پیاده کند، مقامات طولانی سیر و سلوک الی الله را پیموده است. آنچه مهم است دقّت در بندبند این مناجات و تعبیرات لطیف و عالی آن و سپس هماهنگ ساختن روح و فکر با این تعبیرات است. از خدا میخواهیم که همه ما را اهل این مناجات قرار دهد و از متخلّقان آن سازد.
https://t.me
/dini_mazhabi_information
مناجات در ماه مبارک شعبان
یکی از کارهایی که بزرگان و پیشوایان دین در این ماه انجام میدادند، مناجات با رب الارباب است از جمله مناجاتها مناجات معروف شعبانیه است که از امیرالمؤمنین (ع) و فرزندان او است که در ماه شعبان میخواندند و آن مناجاتی است که برای اهلش عزیز و گرامی است و برای خاطر آن به ماه شعبان مأنوس می شوند بلکه انتظار آن را میکشند و مشتاق آمدن ماه شعبان میشوند و در آن مناجات علوم سرشاری در کیفیّت معامله بنده با خدای متعال است که در آن اظهار ادب در طریق معرفت حق و سؤال و دعا و استغفار نسبت به خدای خود بیان شده و استدلالات ظریف و لطیفی که سزاوار مقام عبودیّت برای استحکام مقام امیدواری مناسب حال مناجات است، ذکر کرده و دلالت صریح و روشن در معنای قرب و لقای خداوند و دیدار او تنظیم شده است که به آن وسیله شبهات انسانها و شکیّات منکران و وحشت اهل شک و شبهه را برطرف کرده است.
فرازهایی از مناجات شعبانیه
لازم به ذکر است که این مناجات مهمترین اعمال این ماه است بر انسانها که بعضی فقرات آن را در تمام سال ترک نکند گرچه در قنوت نماز خویش و سایر حالات روزمرّه خود به آن با خدای خود ارتباط پیدا کند. گفتنی است غفلت از آن غفلت از همه خوبیهای این ماه است. آنجا که میگوید:
إِلَهِی هَبْ لِی کَمَالَ الانْقِطَاعِ إِلَیْکَ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِیَاءِ نَظَرِهَا إِلَیْکَ حَتَّى تَخْرِقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ إِلَى مَعْدِنِ الْعَظَمَهِ وَ تَصِیرَ أَرْوَاحُنَا مُعَلَّقَهً بِعِزِّ قُدْسِکَ.
یعنی ای خدا واضح و روشن ساز چشمهای دل و جان ما را به شعاعی که با آن به تو نظر کنند ، تا اینکه این چشمها و دلها، پردههای نور را پاره کند و به معدن عظمت و بزرگی مقام تو واصل گردد و روح و روان ما به واسطه ارتباط با تو عزیز و بر هواهایمان غالب و پیروز شود.
https://t.me
/dini_mazhabi_information
یکی از کارهایی که بزرگان و پیشوایان دین در این ماه انجام میدادند، مناجات با رب الارباب است از جمله مناجاتها مناجات معروف شعبانیه است که از امیرالمؤمنین (ع) و فرزندان او است که در ماه شعبان میخواندند و آن مناجاتی است که برای اهلش عزیز و گرامی است و برای خاطر آن به ماه شعبان مأنوس می شوند بلکه انتظار آن را میکشند و مشتاق آمدن ماه شعبان میشوند و در آن مناجات علوم سرشاری در کیفیّت معامله بنده با خدای متعال است که در آن اظهار ادب در طریق معرفت حق و سؤال و دعا و استغفار نسبت به خدای خود بیان شده و استدلالات ظریف و لطیفی که سزاوار مقام عبودیّت برای استحکام مقام امیدواری مناسب حال مناجات است، ذکر کرده و دلالت صریح و روشن در معنای قرب و لقای خداوند و دیدار او تنظیم شده است که به آن وسیله شبهات انسانها و شکیّات منکران و وحشت اهل شک و شبهه را برطرف کرده است.
فرازهایی از مناجات شعبانیه
لازم به ذکر است که این مناجات مهمترین اعمال این ماه است بر انسانها که بعضی فقرات آن را در تمام سال ترک نکند گرچه در قنوت نماز خویش و سایر حالات روزمرّه خود به آن با خدای خود ارتباط پیدا کند. گفتنی است غفلت از آن غفلت از همه خوبیهای این ماه است. آنجا که میگوید:
إِلَهِی هَبْ لِی کَمَالَ الانْقِطَاعِ إِلَیْکَ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِیَاءِ نَظَرِهَا إِلَیْکَ حَتَّى تَخْرِقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ إِلَى مَعْدِنِ الْعَظَمَهِ وَ تَصِیرَ أَرْوَاحُنَا مُعَلَّقَهً بِعِزِّ قُدْسِکَ.
یعنی ای خدا واضح و روشن ساز چشمهای دل و جان ما را به شعاعی که با آن به تو نظر کنند ، تا اینکه این چشمها و دلها، پردههای نور را پاره کند و به معدن عظمت و بزرگی مقام تو واصل گردد و روح و روان ما به واسطه ارتباط با تو عزیز و بر هواهایمان غالب و پیروز شود.
https://t.me
/dini_mazhabi_information
دعا در ماه مبارک شعبان
دعا غیر از قرائت و خواندن کلمات و حروف است، تا اینکه بداند چه میگوید؟ و از پروردگار خود چه درخواست میکند؟ در این صورت بر دعا کننده صدق نمیکند که از پروردگار خود فلان چیز را خواسته است بلکه صدق میکند که الفاظی را قرائت کرده و خواننده الفاظ، غیر دعا کننده و خواهنده است.
خدای متعال میفرماید: امّن یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السّوء--- و نیز در جای دیگر میفرماید: ادعونی استجب لکم ---و همچنین میفرماید: اسألوا اللّه من فضله ---انّ اللّه کان بکم رحیم--- گفتنی است این مناجات تکان دهنده با این مفاهیم عظیم از برکات حضرت محمّد (ص) و خاندان اوست که قدر و عظمت آن را کسی نمیداند که صاحب دل آگاه و قلبی آکنده از محبت کوی دوست باشد چون در قرآن به صراحت بیان شده است برای کسی که قلبی آگاه و گوشی شنوای از حقیقت دارد شهادت و گواهی را به همراه میآورد «انّ فی ذالک لذکری لمن کان له قلب او القی السمع و هو شهید».
مرحوم شیخ صدوق در کتاب من لایحضره الفقیه روایت کرده که: حضرت اباعبداللّه (علیه السلام) میفرمودند: کسی که روز اول ماه شعبان روزه بگیرد بهشت بر او واجب میشود و هر کس دو روز روزه بگیرد، خداوند در هر روز و شبی در دنیا به او نظر میافکند و نظر خود را به او در بهشت ادامه میدهد و هر کس سه روز روزه بدارد، خدا را در عرش او و بهشت خود زیارت مینماید. یعنی زائر خدا میشود همانطور که اگر کسی قصد خانه خدا کند، قصد خدا را نموده است.
البته همه اعمال را بهتر است به آنچه سبک و آسانتر است عمل نماید تا آنکه آن عمل را از روی نشاط به جای آورد و بین آن و بین ذکر خود از سایر اعمال و فکر خویش را بر حسب حال خود جمع نماید.
https://t.me
/dini_mazhabi_information
دعا غیر از قرائت و خواندن کلمات و حروف است، تا اینکه بداند چه میگوید؟ و از پروردگار خود چه درخواست میکند؟ در این صورت بر دعا کننده صدق نمیکند که از پروردگار خود فلان چیز را خواسته است بلکه صدق میکند که الفاظی را قرائت کرده و خواننده الفاظ، غیر دعا کننده و خواهنده است.
خدای متعال میفرماید: امّن یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السّوء--- و نیز در جای دیگر میفرماید: ادعونی استجب لکم ---و همچنین میفرماید: اسألوا اللّه من فضله ---انّ اللّه کان بکم رحیم--- گفتنی است این مناجات تکان دهنده با این مفاهیم عظیم از برکات حضرت محمّد (ص) و خاندان اوست که قدر و عظمت آن را کسی نمیداند که صاحب دل آگاه و قلبی آکنده از محبت کوی دوست باشد چون در قرآن به صراحت بیان شده است برای کسی که قلبی آگاه و گوشی شنوای از حقیقت دارد شهادت و گواهی را به همراه میآورد «انّ فی ذالک لذکری لمن کان له قلب او القی السمع و هو شهید».
مرحوم شیخ صدوق در کتاب من لایحضره الفقیه روایت کرده که: حضرت اباعبداللّه (علیه السلام) میفرمودند: کسی که روز اول ماه شعبان روزه بگیرد بهشت بر او واجب میشود و هر کس دو روز روزه بگیرد، خداوند در هر روز و شبی در دنیا به او نظر میافکند و نظر خود را به او در بهشت ادامه میدهد و هر کس سه روز روزه بدارد، خدا را در عرش او و بهشت خود زیارت مینماید. یعنی زائر خدا میشود همانطور که اگر کسی قصد خانه خدا کند، قصد خدا را نموده است.
البته همه اعمال را بهتر است به آنچه سبک و آسانتر است عمل نماید تا آنکه آن عمل را از روی نشاط به جای آورد و بین آن و بین ذکر خود از سایر اعمال و فکر خویش را بر حسب حال خود جمع نماید.
https://t.me
/dini_mazhabi_information