نسبت بین ما و فلسفه
➕ فلسفه یک آیین و گرایش نیست، بلکه تعقل و تامل است. فلسفه حماقتها را نشان میدهد و انسان را از محصول محیط بودن و عادات خارج میکند.اگر فلسفه از ابتدا بداند که چه میخواهد بگوید، فلسفه نیست. متکلم از ابتدا عقاید دینی را پذیرفته و میخواهد آنها را اثبات کند. متکلم قصد شنیدن سخن تازه ندارد، چون در نظر او فوق سخنش سخنی نیست و به دنبال هدایت دیگران است.
➕فلسفه پرسش و پاسخ است و البته سوال مهمتر است. سوالی که از ابتدا جوابش معین است، سوال نیست. فلسفه تا پایان عمر دردمندی و دغدغه خاطر است و با خواندن فلسفه راحت نمیشویم، بلکه ابتدای ناراحتی است و شجاعت میخواهد.
➕ کانت میگوید:بشر شجاعت فهمیدن داشته باش. هرگاه شجاعت فهمیدن پیدا کنیم، فیلسوف میشویم ولو کتب و اصطلاحات فلسفی ندانیم. فلسفه تفکر عمیق و گرفتار الفاظ نشدن است. فلسفه یادگیری الفاظ و محفوظات نیست بلکه اندیشهها را از نو اندیشیدن و فهمیدن است.فیلسوفی که تاریخ فلسفه را نمیداند احمق است. فیلسوف باید قدرت شکستن خود را داشته باشد. حُبُ الشِی یُعمی و یُصِم، دوستی، مرید شدن و ارادت، انسان را کور و کر میکند.در بند ایسم قرار نگیرید، لایتناهی راه به سوی حقیقت وجود دارد و حقیقت در ایسم نیست. خداوند محیط است و در ایسم نیست.
دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی
@didgahfalsafi
➕ فلسفه یک آیین و گرایش نیست، بلکه تعقل و تامل است. فلسفه حماقتها را نشان میدهد و انسان را از محصول محیط بودن و عادات خارج میکند.اگر فلسفه از ابتدا بداند که چه میخواهد بگوید، فلسفه نیست. متکلم از ابتدا عقاید دینی را پذیرفته و میخواهد آنها را اثبات کند. متکلم قصد شنیدن سخن تازه ندارد، چون در نظر او فوق سخنش سخنی نیست و به دنبال هدایت دیگران است.
➕فلسفه پرسش و پاسخ است و البته سوال مهمتر است. سوالی که از ابتدا جوابش معین است، سوال نیست. فلسفه تا پایان عمر دردمندی و دغدغه خاطر است و با خواندن فلسفه راحت نمیشویم، بلکه ابتدای ناراحتی است و شجاعت میخواهد.
➕ کانت میگوید:بشر شجاعت فهمیدن داشته باش. هرگاه شجاعت فهمیدن پیدا کنیم، فیلسوف میشویم ولو کتب و اصطلاحات فلسفی ندانیم. فلسفه تفکر عمیق و گرفتار الفاظ نشدن است. فلسفه یادگیری الفاظ و محفوظات نیست بلکه اندیشهها را از نو اندیشیدن و فهمیدن است.فیلسوفی که تاریخ فلسفه را نمیداند احمق است. فیلسوف باید قدرت شکستن خود را داشته باشد. حُبُ الشِی یُعمی و یُصِم، دوستی، مرید شدن و ارادت، انسان را کور و کر میکند.در بند ایسم قرار نگیرید، لایتناهی راه به سوی حقیقت وجود دارد و حقیقت در ایسم نیست. خداوند محیط است و در ایسم نیست.
دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی
@didgahfalsafi
🅾 فلسفه مرگ از نگاه طبیعتگرایانه
(۱۴ فایل صوتی)
Philosophy of Death
وریا امیری
youtube.com/@veriaamiri
1
https://t.me/FarazTed/34888
2
https://t.me/FarazTed/34889
3
https://t.me/FarazTed/34890
4
https://t.me/FarazTed/34891
5
https://t.me/FarazTed/34892
6
https://t.me/FarazTed/34893
7
https://t.me/FarazTed/34894
8
https://t.me/FarazTed/34895
9
https://t.me/FarazTed/34896
10
https://t.me/FarazTed/34897
11
https://t.me/FarazTed/34898
12
https://t.me/FarazTed/34899
https://t.me/FarazTed/34955
13
https://t.me/FarazTed/34900
14
https://t.me/FarazTed/34901
.
(۱۴ فایل صوتی)
Philosophy of Death
وریا امیری
youtube.com/@veriaamiri
1
https://t.me/FarazTed/34888
2
https://t.me/FarazTed/34889
3
https://t.me/FarazTed/34890
4
https://t.me/FarazTed/34891
5
https://t.me/FarazTed/34892
6
https://t.me/FarazTed/34893
7
https://t.me/FarazTed/34894
8
https://t.me/FarazTed/34895
9
https://t.me/FarazTed/34896
10
https://t.me/FarazTed/34897
11
https://t.me/FarazTed/34898
12
https://t.me/FarazTed/34899
https://t.me/FarazTed/34955
13
https://t.me/FarazTed/34900
14
https://t.me/FarazTed/34901
.
Audio
🎵 فلسفه مرگ
12_در گوشه و کنار مرگ
وریا امیری
تصویری اینجا
t.me/FarazTed/34955
سایر قسمتها
t.me/FarazTed/34887
12_در گوشه و کنار مرگ
وریا امیری
تصویری اینجا
t.me/FarazTed/34955
سایر قسمتها
t.me/FarazTed/34887
☄فلسفه علم چیست؟
فلسفهی علم شاخهای از فلسفه است که به مطالعهی علم (ساختار نظریههای علمی، رابطهی شواهد علمی و نظریهها، تبیین علمی، ...) میپردازد.
گاهی این مباحث در شکلی کلی، یعنی بدون توجه به علمی خاص انجام میشود؛ چه علوم تجربی (فیزیک، شیمی، زیستشناسی،... ) و چه علوم اجتماعی (جامعهشناسی، اقتصاد،...). در اینصورت به آن «فلسفه علم عمومی» (general philosophy of science) گوییم.
از جمله پرسشهای مطرح در فلسفهی علم عمومی این پرسشها هستند:
چه ویژگیهایی علم را از غیرعلم و شبهعلم جدا میکند؟
آیا علم پیشرفت میکند؟ اگر میکند به چه معنا؟
آیا نظریههای خوب جاافتادهی علمی گزارشی واقعنمایانه از جهان عرضه میکنند؟
قوانین طبیعت چه هستند؟
گاهی فلسفهی علم به پرسشهای جزئیتر مطرح شده در مرزهای علوم میپردازد که در اینصورت به آن «فلسفهی علوم خاص» (philosophy of the particular sciences) گوییم؛ از جمله: فلسفهی زیستشناسی، فلسفهی فیزیک، فلسفهی شیمی، و غیره
مثلاً در فلسفهی زیستشناسی از چیستی گونههای زیستی، وجود تعادل در طبیعت، نقش شانس در فرایند تکامل، چیستی ژنها و غیره بحث میشود.
یا در فلسفهی فیزیک از چیستی زمان، تفاسیر مختلف مکانیک کوانتومی، تفاسیر متفاوت احتمال در آن و غیره سخن میرود.
فلسفهی علوم اجتماعی شاخهای از فلسفهی علم است که به پرسشهای کلی پیرامون چیستی علوم اجتماعی و تفاوت آن با علوم طبیعی میپردازد. مثلاً به این پرسشها:
آیا علوم اجتماعی روش خاص خود را دارند یا از روشهای رایج در علومی مانند فیزیک و زیستشناسی بهره میبرند؟
آیا در علوم اجتماعی نیز قوانینی کلی مانند قانون عمومی گازها وجود دارد؟
نهادهای اجتماعی به چه معنا وجود دارند؟
در مواردی در فلسفهی علوم اجتماعی وارد پرسشهای جزئیتر میشویم. مثلاً در فلسفهی اقتصاد این بحث مطرح میشود که وقتی کنشگران اقتصادی در جهت بیشینه کردن سود خود وارد معاملات اقتصادی میشوند آیا مطابق قواعد عقلانیت عمل میکنند یا کنش آنها عمدتا تابعی از هیجانات حاکم بر بازار است؟
در پاسخ به تمامی پرسشهای یادشده در بالا گاهی از منظری کاملا پیشینی (غیرتجربی) وارد بحث میشویم. اما گاهی در پاسخ به این پرسشها از یافتههای خود علوم نیز بهره میگیریم. در اینصورت وارد شاخهای از فلسفه شدهایم موسوم به طبیعت گرایی. به چنین فلسفهی علمی «فلسفهی علم طبیعت گرایانه» گویند (naturalistic or naturalized philosophy of science).
✍دکتر هادی صمدی
@falsafe_bodan
@didgahfalsafi
فلسفهی علم شاخهای از فلسفه است که به مطالعهی علم (ساختار نظریههای علمی، رابطهی شواهد علمی و نظریهها، تبیین علمی، ...) میپردازد.
گاهی این مباحث در شکلی کلی، یعنی بدون توجه به علمی خاص انجام میشود؛ چه علوم تجربی (فیزیک، شیمی، زیستشناسی،... ) و چه علوم اجتماعی (جامعهشناسی، اقتصاد،...). در اینصورت به آن «فلسفه علم عمومی» (general philosophy of science) گوییم.
از جمله پرسشهای مطرح در فلسفهی علم عمومی این پرسشها هستند:
چه ویژگیهایی علم را از غیرعلم و شبهعلم جدا میکند؟
آیا علم پیشرفت میکند؟ اگر میکند به چه معنا؟
آیا نظریههای خوب جاافتادهی علمی گزارشی واقعنمایانه از جهان عرضه میکنند؟
قوانین طبیعت چه هستند؟
گاهی فلسفهی علم به پرسشهای جزئیتر مطرح شده در مرزهای علوم میپردازد که در اینصورت به آن «فلسفهی علوم خاص» (philosophy of the particular sciences) گوییم؛ از جمله: فلسفهی زیستشناسی، فلسفهی فیزیک، فلسفهی شیمی، و غیره
مثلاً در فلسفهی زیستشناسی از چیستی گونههای زیستی، وجود تعادل در طبیعت، نقش شانس در فرایند تکامل، چیستی ژنها و غیره بحث میشود.
یا در فلسفهی فیزیک از چیستی زمان، تفاسیر مختلف مکانیک کوانتومی، تفاسیر متفاوت احتمال در آن و غیره سخن میرود.
فلسفهی علوم اجتماعی شاخهای از فلسفهی علم است که به پرسشهای کلی پیرامون چیستی علوم اجتماعی و تفاوت آن با علوم طبیعی میپردازد. مثلاً به این پرسشها:
آیا علوم اجتماعی روش خاص خود را دارند یا از روشهای رایج در علومی مانند فیزیک و زیستشناسی بهره میبرند؟
آیا در علوم اجتماعی نیز قوانینی کلی مانند قانون عمومی گازها وجود دارد؟
نهادهای اجتماعی به چه معنا وجود دارند؟
در مواردی در فلسفهی علوم اجتماعی وارد پرسشهای جزئیتر میشویم. مثلاً در فلسفهی اقتصاد این بحث مطرح میشود که وقتی کنشگران اقتصادی در جهت بیشینه کردن سود خود وارد معاملات اقتصادی میشوند آیا مطابق قواعد عقلانیت عمل میکنند یا کنش آنها عمدتا تابعی از هیجانات حاکم بر بازار است؟
در پاسخ به تمامی پرسشهای یادشده در بالا گاهی از منظری کاملا پیشینی (غیرتجربی) وارد بحث میشویم. اما گاهی در پاسخ به این پرسشها از یافتههای خود علوم نیز بهره میگیریم. در اینصورت وارد شاخهای از فلسفه شدهایم موسوم به طبیعت گرایی. به چنین فلسفهی علمی «فلسفهی علم طبیعت گرایانه» گویند (naturalistic or naturalized philosophy of science).
✍دکتر هادی صمدی
@falsafe_bodan
@didgahfalsafi