#احترام_والدین
#سردارشهیدحاج_حسن_طهرانی_مقدم
حسن آقا از اولِ جوانی به نماز اول وقت و نماز جماعت خیلی علاقه داشت. سعی میکرد در هر جایی که هست، نماز جماعت تشکیل بدهد. امام جماعت محل کارش هم بود و در منزل هم امام جماعت ما بود. صبحها یک ساعت مانده به اذان صبح از خواب بلند میشد. بعد از نماز صبح، زیارت عاشورا را از حفظ میخواند. بعد برای ورزش یا پیادهروی میرفت بیرون. روزش را اینطور شروع میکرد.
🔻در کارهایش خیلی منظم بود. هیچ وقت چیزی را جا نمیگذاشت. خیلی رئوف بود، یک داد سر کسی نمیزد؛ به اطرافیانش بسیار محبت میکرد. به من خیلی محبت داشت. شاید باور نکنید، اما میآمد من را میبویید و میبوسید؛ مثل کسی که گلی را بو میکند، من را میبویید. میگفت همهی افتخار من این است که مادری فداکار مثل تو دارم. به من میگفت هر چیزی که لازم داری و میخواهی به من بگو و چرا به بچههای دیگرت میگویی؟ بگذار این اجر به من برسد. من ذرهای ناراحتی از این پسرم ندارم. مانند یک پسر هجده ساله، شیرینزبان و خندان بود.
🔸راوی:مادرشهید
#پدر_موشکی
t.me/joinchat/AAAAADvhhZYvrpKUO5XpTQ
#سردارشهیدحاج_حسن_طهرانی_مقدم
حسن آقا از اولِ جوانی به نماز اول وقت و نماز جماعت خیلی علاقه داشت. سعی میکرد در هر جایی که هست، نماز جماعت تشکیل بدهد. امام جماعت محل کارش هم بود و در منزل هم امام جماعت ما بود. صبحها یک ساعت مانده به اذان صبح از خواب بلند میشد. بعد از نماز صبح، زیارت عاشورا را از حفظ میخواند. بعد برای ورزش یا پیادهروی میرفت بیرون. روزش را اینطور شروع میکرد.
🔻در کارهایش خیلی منظم بود. هیچ وقت چیزی را جا نمیگذاشت. خیلی رئوف بود، یک داد سر کسی نمیزد؛ به اطرافیانش بسیار محبت میکرد. به من خیلی محبت داشت. شاید باور نکنید، اما میآمد من را میبویید و میبوسید؛ مثل کسی که گلی را بو میکند، من را میبویید. میگفت همهی افتخار من این است که مادری فداکار مثل تو دارم. به من میگفت هر چیزی که لازم داری و میخواهی به من بگو و چرا به بچههای دیگرت میگویی؟ بگذار این اجر به من برسد. من ذرهای ناراحتی از این پسرم ندارم. مانند یک پسر هجده ساله، شیرینزبان و خندان بود.
🔸راوی:مادرشهید
#پدر_موشکی
t.me/joinchat/AAAAADvhhZYvrpKUO5XpTQ
Telegram
دیده بان انقلاب
تو روزهایی که تشخیص حق و باطل سخته اومدیم یکم روشنگری کنیم
تاریخ تاسیس: ۹۴/۷/۳
ربات ارتباط با ما
@didebanenghelabbot
دیده بان انقلاب در تلگرام، بله، ایتا ،سروش ،توئیتر :
@didebane_enghelab
اینستاگرام
https://www.instagram.com/didebane_enghelab
تاریخ تاسیس: ۹۴/۷/۳
ربات ارتباط با ما
@didebanenghelabbot
دیده بان انقلاب در تلگرام، بله، ایتا ،سروش ،توئیتر :
@didebane_enghelab
اینستاگرام
https://www.instagram.com/didebane_enghelab
Forwarded from دیده بان انقلاب
#احترام_والدین
#سردارشهیدحاج_حسن_طهرانی_مقدم
حسن آقا از اولِ جوانی به نماز اول وقت و نماز جماعت خیلی علاقه داشت. سعی میکرد در هر جایی که هست، نماز جماعت تشکیل بدهد. امام جماعت محل کارش هم بود و در منزل هم امام جماعت ما بود. صبحها یک ساعت مانده به اذان صبح از خواب بلند میشد. بعد از نماز صبح، زیارت عاشورا را از حفظ میخواند. بعد برای ورزش یا پیادهروی میرفت بیرون. روزش را اینطور شروع میکرد.
🔻در کارهایش خیلی منظم بود. هیچ وقت چیزی را جا نمیگذاشت. خیلی رئوف بود، یک داد سر کسی نمیزد؛ به اطرافیانش بسیار محبت میکرد. به من خیلی محبت داشت. شاید باور نکنید، اما میآمد من را میبویید و میبوسید؛ مثل کسی که گلی را بو میکند، من را میبویید. میگفت همهی افتخار من این است که مادری فداکار مثل تو دارم. به من میگفت هر چیزی که لازم داری و میخواهی به من بگو و چرا به بچههای دیگرت میگویی؟ بگذار این اجر به من برسد. من ذرهای ناراحتی از این پسرم ندارم. مانند یک پسر هجده ساله، شیرینزبان و خندان بود.
🔸راوی:مادرشهید
#پدر_موشکی
t.me/joinchat/AAAAADvhhZYvrpKUO5XpTQ
#سردارشهیدحاج_حسن_طهرانی_مقدم
حسن آقا از اولِ جوانی به نماز اول وقت و نماز جماعت خیلی علاقه داشت. سعی میکرد در هر جایی که هست، نماز جماعت تشکیل بدهد. امام جماعت محل کارش هم بود و در منزل هم امام جماعت ما بود. صبحها یک ساعت مانده به اذان صبح از خواب بلند میشد. بعد از نماز صبح، زیارت عاشورا را از حفظ میخواند. بعد برای ورزش یا پیادهروی میرفت بیرون. روزش را اینطور شروع میکرد.
🔻در کارهایش خیلی منظم بود. هیچ وقت چیزی را جا نمیگذاشت. خیلی رئوف بود، یک داد سر کسی نمیزد؛ به اطرافیانش بسیار محبت میکرد. به من خیلی محبت داشت. شاید باور نکنید، اما میآمد من را میبویید و میبوسید؛ مثل کسی که گلی را بو میکند، من را میبویید. میگفت همهی افتخار من این است که مادری فداکار مثل تو دارم. به من میگفت هر چیزی که لازم داری و میخواهی به من بگو و چرا به بچههای دیگرت میگویی؟ بگذار این اجر به من برسد. من ذرهای ناراحتی از این پسرم ندارم. مانند یک پسر هجده ساله، شیرینزبان و خندان بود.
🔸راوی:مادرشهید
#پدر_موشکی
t.me/joinchat/AAAAADvhhZYvrpKUO5XpTQ
Telegram
دیده بان انقلاب
تو روزهایی که تشخیص حق و باطل سخته اومدیم یکم روشنگری کنیم
تاریخ تاسیس: ۹۴/۷/۳
ربات ارتباط با ما
@didebanenghelabbot
دیده بان انقلاب در تلگرام، بله، ایتا ،سروش ،توئیتر :
@didebane_enghelab
اینستاگرام
https://www.instagram.com/didebane_enghelab
تاریخ تاسیس: ۹۴/۷/۳
ربات ارتباط با ما
@didebanenghelabbot
دیده بان انقلاب در تلگرام، بله، ایتا ،سروش ،توئیتر :
@didebane_enghelab
اینستاگرام
https://www.instagram.com/didebane_enghelab
#احترام_والدین
#سردارشهیدحاج_حسن_طهرانی_مقدم
حسن آقا از اولِ جوانی به نماز اول وقت و نماز جماعت خیلی علاقه داشت. سعی میکرد در هر جایی که هست، نماز جماعت تشکیل بدهد. امام جماعت محل کارش هم بود و در منزل هم امام جماعت ما بود. صبحها یک ساعت مانده به اذان صبح از خواب بلند میشد. بعد از نماز صبح، زیارت عاشورا را از حفظ میخواند. بعد برای ورزش یا پیادهروی میرفت بیرون. روزش را اینطور شروع میکرد.
🔻در کارهایش خیلی منظم بود. هیچ وقت چیزی را جا نمیگذاشت. خیلی رئوف بود، یک داد سر کسی نمیزد؛ به اطرافیانش بسیار محبت میکرد. به من خیلی محبت داشت. شاید باور نکنید، اما میآمد من را میبویید و میبوسید؛ مثل کسی که گلی را بو میکند، من را میبویید. میگفت همهی افتخار من این است که مادری فداکار مثل تو دارم. به من میگفت هر چیزی که لازم داری و میخواهی به من بگو و چرا به بچههای دیگرت میگویی؟ بگذار این اجر به من برسد. من ذرهای ناراحتی از این پسرم ندارم. مانند یک پسر هجده ساله، شیرینزبان و خندان بود.
🔸راوی:مادرشهید
#پدر_موشکی
✍️شبکه خبری تحلیلی دیده بان انقلاب
https://t.me/joinchat/O-GFli-ukpQ7lelN
#سردارشهیدحاج_حسن_طهرانی_مقدم
حسن آقا از اولِ جوانی به نماز اول وقت و نماز جماعت خیلی علاقه داشت. سعی میکرد در هر جایی که هست، نماز جماعت تشکیل بدهد. امام جماعت محل کارش هم بود و در منزل هم امام جماعت ما بود. صبحها یک ساعت مانده به اذان صبح از خواب بلند میشد. بعد از نماز صبح، زیارت عاشورا را از حفظ میخواند. بعد برای ورزش یا پیادهروی میرفت بیرون. روزش را اینطور شروع میکرد.
🔻در کارهایش خیلی منظم بود. هیچ وقت چیزی را جا نمیگذاشت. خیلی رئوف بود، یک داد سر کسی نمیزد؛ به اطرافیانش بسیار محبت میکرد. به من خیلی محبت داشت. شاید باور نکنید، اما میآمد من را میبویید و میبوسید؛ مثل کسی که گلی را بو میکند، من را میبویید. میگفت همهی افتخار من این است که مادری فداکار مثل تو دارم. به من میگفت هر چیزی که لازم داری و میخواهی به من بگو و چرا به بچههای دیگرت میگویی؟ بگذار این اجر به من برسد. من ذرهای ناراحتی از این پسرم ندارم. مانند یک پسر هجده ساله، شیرینزبان و خندان بود.
🔸راوی:مادرشهید
#پدر_موشکی
✍️شبکه خبری تحلیلی دیده بان انقلاب
https://t.me/joinchat/O-GFli-ukpQ7lelN
Telegram
دیده بان انقلاب
تو روزهایی که تشخیص حق و باطل سخته اومدیم یکم روشنگری کنیم
ربات ارتباط با ما
@didebanenghelabbot
دیده بان انقلاب در تلگرام، بله، ایتا ،سروش ،توئیتر :
@didebane_enghelab
کانال حکمت ها
@hekmat_ha
اینستاگرام
https://www.instagram.com/didebane_enghelab
ربات ارتباط با ما
@didebanenghelabbot
دیده بان انقلاب در تلگرام، بله، ایتا ،سروش ،توئیتر :
@didebane_enghelab
کانال حکمت ها
@hekmat_ha
اینستاگرام
https://www.instagram.com/didebane_enghelab
#احترام_والدین
#سردارشهیدحاج_حسن_طهرانی_مقدم
حسن آقا از اولِ جوانی به نماز اول وقت و نماز جماعت خیلی علاقه داشت. سعی میکرد در هر جایی که هست، نماز جماعت تشکیل بدهد. امام جماعت محل کارش هم بود و در منزل هم امام جماعت ما بود. صبحها یک ساعت مانده به اذان صبح از خواب بلند میشد. بعد از نماز صبح، زیارت عاشورا را از حفظ میخواند. بعد برای ورزش یا پیادهروی میرفت بیرون. روزش را اینطور شروع میکرد.
🔻در کارهایش خیلی منظم بود. هیچ وقت چیزی را جا نمیگذاشت. خیلی رئوف بود، یک داد سر کسی نمیزد؛ به اطرافیانش بسیار محبت میکرد. به من خیلی محبت داشت. شاید باور نکنید، اما میآمد من را میبویید و میبوسید؛ مثل کسی که گلی را بو میکند، من را میبویید. میگفت همهی افتخار من این است که مادری فداکار مثل تو دارم. به من میگفت هر چیزی که لازم داری و میخواهی به من بگو و چرا به بچههای دیگرت میگویی؟ بگذار این اجر به من برسد. من ذرهای ناراحتی از این پسرم ندارم. مانند یک پسر هجده ساله، شیرینزبان و خندان بود.
🔸راوی:مادرشهید
#پدر_موشکی
✍دیده بان انقلاب
@didebane_enghelab
#سردارشهیدحاج_حسن_طهرانی_مقدم
حسن آقا از اولِ جوانی به نماز اول وقت و نماز جماعت خیلی علاقه داشت. سعی میکرد در هر جایی که هست، نماز جماعت تشکیل بدهد. امام جماعت محل کارش هم بود و در منزل هم امام جماعت ما بود. صبحها یک ساعت مانده به اذان صبح از خواب بلند میشد. بعد از نماز صبح، زیارت عاشورا را از حفظ میخواند. بعد برای ورزش یا پیادهروی میرفت بیرون. روزش را اینطور شروع میکرد.
🔻در کارهایش خیلی منظم بود. هیچ وقت چیزی را جا نمیگذاشت. خیلی رئوف بود، یک داد سر کسی نمیزد؛ به اطرافیانش بسیار محبت میکرد. به من خیلی محبت داشت. شاید باور نکنید، اما میآمد من را میبویید و میبوسید؛ مثل کسی که گلی را بو میکند، من را میبویید. میگفت همهی افتخار من این است که مادری فداکار مثل تو دارم. به من میگفت هر چیزی که لازم داری و میخواهی به من بگو و چرا به بچههای دیگرت میگویی؟ بگذار این اجر به من برسد. من ذرهای ناراحتی از این پسرم ندارم. مانند یک پسر هجده ساله، شیرینزبان و خندان بود.
🔸راوی:مادرشهید
#پدر_موشکی
✍دیده بان انقلاب
@didebane_enghelab