✡ غزوه خیبر
1⃣ این غزوه در محرّم سال هفتم هجری اتفاق افتاد. ساکنان #خیبر قریب بیست هزار نفر بودند که در میان آنها، پهلوانان و مردان دلیر و جنگاور قرار داشتند. علت این درگیری آن بود که #یهودیان_خیبر تمام قبایل عرب را تشویق کرده و با کمک مالی، آنان را برای در هم کوبیدن حکومت اسلامی گردآورده و زمینهی #جنگ_احزاب را فراهم کرده بودند.
2⃣ رسولخدا (ص) پس از بازگشت از «حدیبیه» و مدتی اقامت در مدینه، رهسپار «خیبر» شد. پرچم را به حضرت علی (ع) سپرد و با سپاه خویش تا وادی «رجیع» پیش رفت و میان اهل «خیبر» و قبیله «غطفان» و «فزاره» فرود آمد که این قبیله را از کمک دادن به اهالی «خیبر» باز دارد. قبیله «غطفان» میخواست با کمک و پشتیبانی خویش، یهودیان را همراهی کند؛ زیرا آنان متحد و همپیمان «خیبر» بودند؛ اما با این تدبیر پیامبر، توفیق نیافتند و یهودیان تنها ماندند.
3⃣ رسولخدا (ص) هنگامیکه نزدیک «خیبر» رسید، توقف نمود و فرمود: پروردگارا! خیر این قریه و خیر اهلش را و خیر آنچه را در آن است از تو میخواهیم و از شرّ این قریه و شرّ اهلش و شرّ آنچه در آن است به تو پناه میبریم. سپس فرمود: به نام خدا، پیش روید!
4⃣ قلعههای «ناعم»، «قموص»، «صعب بن معاذ»، «نطاة»، «شق»، «نزار»، «کتیبه»، «ابی»، «وطیح» و «سلالم» یکی از پس از دیگری به دست مسلمان فتح گردید. در این دو قلعه اخیر بود که یکصد زره و چهارصد شتر و هزار نیزه و پانصد کمان عربی به دست مسلمانان افتاد.
5⃣ کار فتح یکی از قلعههای «خیبر»، که ریاست آن را #مرحب، یکی از پهلوانان نامی عهدهدار بود، دشوار شد و بیش از ده روز طول کشید. رسولخدا (ص) ابتدا دو نفر از مهاجران و مردی از انصار یا به ترتیب، ابوبکر و عمر را برای فتح آن فرستاد، اما فتح قلعه صورت نگرفت. این وضعیت پیامبر اعظم (ص) و سرداران اسلام را بهشدت ناراحت کرده بود.
6⃣ سرانجام، رسولخدا (ص) افسران و سربازان اسلام را فراخواند و در جمع آنان، جملهای تاریخی فرمود: فردا همین رایت را به مردی خواهم داد که خدا و رسولش را دوست دارد و خدا و رسولش هم او را دوست دارند. خدا به دست وی فتح را به سرانجام خواهد رساند؛ مردی که به دشمن حمله برد و هرگز پشت به دشمن نکرده و فرار نکرده است. وقتی رسولخدا (ص) این جمله را گفت، همهی اصحاب آرزو میکردند آن شخص او باشد.
7⃣ فردای آن روز، رسولخدا (ص) حضرت علی (ع) را خواست و فرمود: این رایت را بگیر و پیش برو تا خدا تو را پیروز گرداند! حضرت علی (ع) پرچم را گرفت و قلعه را فتح نمود. امام علی (ع) در این جنگ، شجاعت بینظیری از خود نشان داد. ابورافع میگوید: من در کنار امام بودم که سپرش افتاد. ایشان درِ قلعه را برداشت و به عنوان سپر استفاده کرد و تا پایان جنگ، در دستش بود. ابورافع میگوید: پس از جنگ، من و هفت نفر دیگر هرچند کوشیدیم نتوانستیم که آنرا از جا بلند کنیم.
8⃣ رسولخدا (ص) پس از فتح قلعههای «خیبر»، یهودیان باقی مانده را محاصره کرد و سرانجام، آنان تسلیم شدند و پیشنهاد کردند که در سرزمین «خیبر» سکنا گزینند، اراضی و نخلهایشان در اختیارشان بمانند و تنها نیمی از درآمد را به مسلمانان بدهند. رسولخدا (ص) پیشنهادشان را پذیرفت. مسلمانان آنقدر به این قرارداد معتقد و پایبند بودند که اگر چیزی میخواستند بگیرند، برای آن پول پرداخت میکردند.
9⃣ #فدک یکی از مراکز یهودیان بود و در نزدیکی «خیبر» قرار داشت. پیامبر اعظم (ص) کسانی را فرستاد که آنان را به اسلام دعوت نمایند و چون اهل «فدک» از ماجرای «خیبر» خبر یافتند، از رسولخدا (ص) خواستند تا با آنان نیز به همان صورت رفتار کند. رسولخدا (ص) پذیرفت و چون «فدک» بدون جنگ در اختیار پیامبر اعظم (ص) قرار گرفت، خالصه رسولخدا (ص) گردید. پیامبر گرامی (ص) نیز «فدک» را به دخترش حضرت فاطمه زهرا (س) بخشید.
✍ نویسنده: احمد سعادت
📖 متن کامل مقاله بههمراه مستندات:
👉 http://jscenter.ir/judaism-and-islam/jewish-intrigue/7937
✍دیده بان انقلاب
@didebane_enghelab
1⃣ این غزوه در محرّم سال هفتم هجری اتفاق افتاد. ساکنان #خیبر قریب بیست هزار نفر بودند که در میان آنها، پهلوانان و مردان دلیر و جنگاور قرار داشتند. علت این درگیری آن بود که #یهودیان_خیبر تمام قبایل عرب را تشویق کرده و با کمک مالی، آنان را برای در هم کوبیدن حکومت اسلامی گردآورده و زمینهی #جنگ_احزاب را فراهم کرده بودند.
2⃣ رسولخدا (ص) پس از بازگشت از «حدیبیه» و مدتی اقامت در مدینه، رهسپار «خیبر» شد. پرچم را به حضرت علی (ع) سپرد و با سپاه خویش تا وادی «رجیع» پیش رفت و میان اهل «خیبر» و قبیله «غطفان» و «فزاره» فرود آمد که این قبیله را از کمک دادن به اهالی «خیبر» باز دارد. قبیله «غطفان» میخواست با کمک و پشتیبانی خویش، یهودیان را همراهی کند؛ زیرا آنان متحد و همپیمان «خیبر» بودند؛ اما با این تدبیر پیامبر، توفیق نیافتند و یهودیان تنها ماندند.
3⃣ رسولخدا (ص) هنگامیکه نزدیک «خیبر» رسید، توقف نمود و فرمود: پروردگارا! خیر این قریه و خیر اهلش را و خیر آنچه را در آن است از تو میخواهیم و از شرّ این قریه و شرّ اهلش و شرّ آنچه در آن است به تو پناه میبریم. سپس فرمود: به نام خدا، پیش روید!
4⃣ قلعههای «ناعم»، «قموص»، «صعب بن معاذ»، «نطاة»، «شق»، «نزار»، «کتیبه»، «ابی»، «وطیح» و «سلالم» یکی از پس از دیگری به دست مسلمان فتح گردید. در این دو قلعه اخیر بود که یکصد زره و چهارصد شتر و هزار نیزه و پانصد کمان عربی به دست مسلمانان افتاد.
5⃣ کار فتح یکی از قلعههای «خیبر»، که ریاست آن را #مرحب، یکی از پهلوانان نامی عهدهدار بود، دشوار شد و بیش از ده روز طول کشید. رسولخدا (ص) ابتدا دو نفر از مهاجران و مردی از انصار یا به ترتیب، ابوبکر و عمر را برای فتح آن فرستاد، اما فتح قلعه صورت نگرفت. این وضعیت پیامبر اعظم (ص) و سرداران اسلام را بهشدت ناراحت کرده بود.
6⃣ سرانجام، رسولخدا (ص) افسران و سربازان اسلام را فراخواند و در جمع آنان، جملهای تاریخی فرمود: فردا همین رایت را به مردی خواهم داد که خدا و رسولش را دوست دارد و خدا و رسولش هم او را دوست دارند. خدا به دست وی فتح را به سرانجام خواهد رساند؛ مردی که به دشمن حمله برد و هرگز پشت به دشمن نکرده و فرار نکرده است. وقتی رسولخدا (ص) این جمله را گفت، همهی اصحاب آرزو میکردند آن شخص او باشد.
7⃣ فردای آن روز، رسولخدا (ص) حضرت علی (ع) را خواست و فرمود: این رایت را بگیر و پیش برو تا خدا تو را پیروز گرداند! حضرت علی (ع) پرچم را گرفت و قلعه را فتح نمود. امام علی (ع) در این جنگ، شجاعت بینظیری از خود نشان داد. ابورافع میگوید: من در کنار امام بودم که سپرش افتاد. ایشان درِ قلعه را برداشت و به عنوان سپر استفاده کرد و تا پایان جنگ، در دستش بود. ابورافع میگوید: پس از جنگ، من و هفت نفر دیگر هرچند کوشیدیم نتوانستیم که آنرا از جا بلند کنیم.
8⃣ رسولخدا (ص) پس از فتح قلعههای «خیبر»، یهودیان باقی مانده را محاصره کرد و سرانجام، آنان تسلیم شدند و پیشنهاد کردند که در سرزمین «خیبر» سکنا گزینند، اراضی و نخلهایشان در اختیارشان بمانند و تنها نیمی از درآمد را به مسلمانان بدهند. رسولخدا (ص) پیشنهادشان را پذیرفت. مسلمانان آنقدر به این قرارداد معتقد و پایبند بودند که اگر چیزی میخواستند بگیرند، برای آن پول پرداخت میکردند.
9⃣ #فدک یکی از مراکز یهودیان بود و در نزدیکی «خیبر» قرار داشت. پیامبر اعظم (ص) کسانی را فرستاد که آنان را به اسلام دعوت نمایند و چون اهل «فدک» از ماجرای «خیبر» خبر یافتند، از رسولخدا (ص) خواستند تا با آنان نیز به همان صورت رفتار کند. رسولخدا (ص) پذیرفت و چون «فدک» بدون جنگ در اختیار پیامبر اعظم (ص) قرار گرفت، خالصه رسولخدا (ص) گردید. پیامبر گرامی (ص) نیز «فدک» را به دخترش حضرت فاطمه زهرا (س) بخشید.
✍ نویسنده: احمد سعادت
📖 متن کامل مقاله بههمراه مستندات:
👉 http://jscenter.ir/judaism-and-islam/jewish-intrigue/7937
✍دیده بان انقلاب
@didebane_enghelab