#گرداب مارپیچ سکوت چیست؟!
در چند سال اخیر و خصوصا بعد سال 92 شاهد آن هستیم هر زمان از طرف هر فرد و گروهی از جامعه نسبت به دولت انتقادی انجام شده و نیمه عریان دولت را نمایان کرده است مورد هجمه گسترده و هماهنگ حامیان داخلی و دشمنان خارجی کشور قرار گرفته است و از طرفی بدنه انقلابی و فضای عمومی کشور دچار نوعی انفعال شدند که به تعبیری دیگر به طور نا خواسته وارد #مارپیچ_سکوت شدند .
گرداب مارپیچ سکوت یکی از تئوری های پیچیده #عملیات_روانی است که از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی تا کنون و خصوصا سال ها و روزهای اخیر علیه افکار عمومی کشورمان در حال اجراست که در ادامه جهت اگاهی افکار عمومی به تشریح این #تئوری می پردازیم .این واژه اولین بار در سال 1974 میلادی از سوی #الیزابت_نئول_نیومن آلمانی مطرح شد.هر چند این نظریه در ابتدا پیرامون تاثیر رسانه ها بر افکار عمومی شکل گرفت اما می توان آن را در تشریح شرایط حاکم بر جوامع سیاسی نیز به کار برد.این تئوری به این تکیه دارد که افراد جامعه اگر احساس کنند نظر آنها در اقلیت قرار دارد به طور معمول و بر اساس یک قاعده فراگیر، علاقه و تمایلی برای ابراز عقیده خود نخواهند داشت و ترس از آن دارند که با ابراز نظر متفاوت خویش در انزوا قرار گیرند از سوی دیگر وقتی دیدگاه از سوی اکثریت افراد جامعه حمایت می شود افراد خنثی و بی تفاوت و بعضا شاخص نیز ترجیح می دهند در همان راستا ابراز نظر کنند .
کارشناسان #عملیات_روانی بر اساس قاعده فوق تئوری مارپیچ سکوت را طراحی کردند .با این توضیح که وقتی رواج و فراگیری فلان باور دروغ را در جامعه حریف به سود خود می دانند با بهره گیری از رسانه ها، احزاب، شخصیت های وابسته یا تحت تاثیر خود، همان دیدگاه را به عنوان دیدگاه اکثریت مردم تبلیغ و ترویج می کنند. از آنجا که در جوامع امروزی رسانه ها به خصوص رسانه های مجازی نقش برجسته ای در شکل دهی به افکار عمومی دارند دیدگاه تبلیغ شده در یکی از حالات زیر شکل می گیرد .
1_ اکثریت مردم دیدگاه تبلیغ شده را باور کرده که بهترین حالت برای طراحان است .
2_شمار قابل توجهی از مردم نظر تبلیغ شده را باور نمی کنند ولی به عنوان نظر اکثریت می پذیرند گرچه این حالت کاملا مطلوب طراحان نیست اما به سمت اهداف آنها حرکت کرده . اما اصلی ترین مشکل و دشمن این تئوری شخصیت ها ،افراد و بعضا جریانات هستند که نه تنها این دیدگاه تبلیغ شده را باور ندارند بلکه آن را نظر اکثریت نیز نمی دانند و چنانچه این افراد زبان و قلم به مخالفت با باور تبلیغ شده بچرخاند و واقعیت را آنگونه که هست عریان نشان دهند و همچنین اگر این شخصیت ها از اقبال و پایگاه مردمی نیز برخوردار باشند عملیات دشمن را با اختلال کامل مواجه کرده در نتیجه آنها زیر تیغ تیز و تند انتقاد قرار می گیرند که در چهار سال گذشته مشابهه این افراد را در جامعه خود به کرات شاهد بودیم .در تئوری مارپیچ سکوت ماموریت اصلی بر عهده رسانه ها اعم از نوشتاری ،شنیداری ،مکتوب،تریبون ها ،نظر شخصیت ها و به خصوص در چند سال اخیر فضای مجازی بوده است .به طوری که مشاهده می کنیم در سال 2010 هیلاری کلینتون با صراحت اعلام کرد که دولت امریکا برای کمک به تجدید نظر طلبان جنبش سبز و حضور آنها در فضای مجازی 400 میلیون دلار بودجه اختصاص داده است چرا که اگر یک نفر در کف خیابان ،یک نفر هست می تواند در فضای مجازی به طور همزمان چندین نقش مخرب را اجرا کند.
ما شاهد آن هستیم که از ابتدای انقلاب تا کنون جریان معاند خارجی با همراهی جریان تجدید نظر طلب داخلی که تاثیر بیشتری دارد همواره در قالب تئوری مختلف عملیات روانی منجمله تئوری مارپیچ سکوت که در چهار سال گذشته استفاده بیشتری از آن داشته در حال تخریب فضای افکار عمومی جامعه در جهت نیل به اهداف خود بوده و در همین راستا با ایجاد رسانه های زنجیره ای ، اجاره ای ، فضای مجازی و نفوذ در بدنه تصمیم ساز بعضا دولت های چون اصلاحات و اخیرا اعتدال سعی کرده اند با هجمه گسترده به منتقدان دلسوز و تسلط بر افکار عمومی ،جریان مخالف خود را وارد گرداب مارپیچ سکوت کنند .به طوری که مشاهده می کنید کوچک ترین انتقادی از دولت در طی چهار سال اخیر از سوی هر فرد ،گروه و ارگانی که طبق قانون اساسی حق انتقاد دارند صورت گرفته است در راستای تئوری مذبور به صورت گسترده مورد هجمه رسانه ای های زنجیرهای و اجاره ای ،احزاب و شخصیت های حامی دولت و دشمنان خارجی نظام قرار گرفته و با تهمت ،تمسخر و استهزا به نوعی سعی کردند نظریات منتقدان را که به گواه آمار بیش از 46 درصد جامعه را تشکیل می دهند به طور وارونه نشان داده و آنها را وارد گرداب مارپیچ سکوت کنند .می توان مفهوم آتش به اختیار رهبر انقلاب درعرصه فرهنگی را نیز در چنین شرایطی بهترین راه برون رفت از این معضل و همچنین برای ایجاد تحرک در جامعه انقلابی و غلبه بر مکر دشمن دانست.
#طاهری
@didebane_enghelab
در چند سال اخیر و خصوصا بعد سال 92 شاهد آن هستیم هر زمان از طرف هر فرد و گروهی از جامعه نسبت به دولت انتقادی انجام شده و نیمه عریان دولت را نمایان کرده است مورد هجمه گسترده و هماهنگ حامیان داخلی و دشمنان خارجی کشور قرار گرفته است و از طرفی بدنه انقلابی و فضای عمومی کشور دچار نوعی انفعال شدند که به تعبیری دیگر به طور نا خواسته وارد #مارپیچ_سکوت شدند .
گرداب مارپیچ سکوت یکی از تئوری های پیچیده #عملیات_روانی است که از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی تا کنون و خصوصا سال ها و روزهای اخیر علیه افکار عمومی کشورمان در حال اجراست که در ادامه جهت اگاهی افکار عمومی به تشریح این #تئوری می پردازیم .این واژه اولین بار در سال 1974 میلادی از سوی #الیزابت_نئول_نیومن آلمانی مطرح شد.هر چند این نظریه در ابتدا پیرامون تاثیر رسانه ها بر افکار عمومی شکل گرفت اما می توان آن را در تشریح شرایط حاکم بر جوامع سیاسی نیز به کار برد.این تئوری به این تکیه دارد که افراد جامعه اگر احساس کنند نظر آنها در اقلیت قرار دارد به طور معمول و بر اساس یک قاعده فراگیر، علاقه و تمایلی برای ابراز عقیده خود نخواهند داشت و ترس از آن دارند که با ابراز نظر متفاوت خویش در انزوا قرار گیرند از سوی دیگر وقتی دیدگاه از سوی اکثریت افراد جامعه حمایت می شود افراد خنثی و بی تفاوت و بعضا شاخص نیز ترجیح می دهند در همان راستا ابراز نظر کنند .
کارشناسان #عملیات_روانی بر اساس قاعده فوق تئوری مارپیچ سکوت را طراحی کردند .با این توضیح که وقتی رواج و فراگیری فلان باور دروغ را در جامعه حریف به سود خود می دانند با بهره گیری از رسانه ها، احزاب، شخصیت های وابسته یا تحت تاثیر خود، همان دیدگاه را به عنوان دیدگاه اکثریت مردم تبلیغ و ترویج می کنند. از آنجا که در جوامع امروزی رسانه ها به خصوص رسانه های مجازی نقش برجسته ای در شکل دهی به افکار عمومی دارند دیدگاه تبلیغ شده در یکی از حالات زیر شکل می گیرد .
1_ اکثریت مردم دیدگاه تبلیغ شده را باور کرده که بهترین حالت برای طراحان است .
2_شمار قابل توجهی از مردم نظر تبلیغ شده را باور نمی کنند ولی به عنوان نظر اکثریت می پذیرند گرچه این حالت کاملا مطلوب طراحان نیست اما به سمت اهداف آنها حرکت کرده . اما اصلی ترین مشکل و دشمن این تئوری شخصیت ها ،افراد و بعضا جریانات هستند که نه تنها این دیدگاه تبلیغ شده را باور ندارند بلکه آن را نظر اکثریت نیز نمی دانند و چنانچه این افراد زبان و قلم به مخالفت با باور تبلیغ شده بچرخاند و واقعیت را آنگونه که هست عریان نشان دهند و همچنین اگر این شخصیت ها از اقبال و پایگاه مردمی نیز برخوردار باشند عملیات دشمن را با اختلال کامل مواجه کرده در نتیجه آنها زیر تیغ تیز و تند انتقاد قرار می گیرند که در چهار سال گذشته مشابهه این افراد را در جامعه خود به کرات شاهد بودیم .در تئوری مارپیچ سکوت ماموریت اصلی بر عهده رسانه ها اعم از نوشتاری ،شنیداری ،مکتوب،تریبون ها ،نظر شخصیت ها و به خصوص در چند سال اخیر فضای مجازی بوده است .به طوری که مشاهده می کنیم در سال 2010 هیلاری کلینتون با صراحت اعلام کرد که دولت امریکا برای کمک به تجدید نظر طلبان جنبش سبز و حضور آنها در فضای مجازی 400 میلیون دلار بودجه اختصاص داده است چرا که اگر یک نفر در کف خیابان ،یک نفر هست می تواند در فضای مجازی به طور همزمان چندین نقش مخرب را اجرا کند.
ما شاهد آن هستیم که از ابتدای انقلاب تا کنون جریان معاند خارجی با همراهی جریان تجدید نظر طلب داخلی که تاثیر بیشتری دارد همواره در قالب تئوری مختلف عملیات روانی منجمله تئوری مارپیچ سکوت که در چهار سال گذشته استفاده بیشتری از آن داشته در حال تخریب فضای افکار عمومی جامعه در جهت نیل به اهداف خود بوده و در همین راستا با ایجاد رسانه های زنجیره ای ، اجاره ای ، فضای مجازی و نفوذ در بدنه تصمیم ساز بعضا دولت های چون اصلاحات و اخیرا اعتدال سعی کرده اند با هجمه گسترده به منتقدان دلسوز و تسلط بر افکار عمومی ،جریان مخالف خود را وارد گرداب مارپیچ سکوت کنند .به طوری که مشاهده می کنید کوچک ترین انتقادی از دولت در طی چهار سال اخیر از سوی هر فرد ،گروه و ارگانی که طبق قانون اساسی حق انتقاد دارند صورت گرفته است در راستای تئوری مذبور به صورت گسترده مورد هجمه رسانه ای های زنجیرهای و اجاره ای ،احزاب و شخصیت های حامی دولت و دشمنان خارجی نظام قرار گرفته و با تهمت ،تمسخر و استهزا به نوعی سعی کردند نظریات منتقدان را که به گواه آمار بیش از 46 درصد جامعه را تشکیل می دهند به طور وارونه نشان داده و آنها را وارد گرداب مارپیچ سکوت کنند .می توان مفهوم آتش به اختیار رهبر انقلاب درعرصه فرهنگی را نیز در چنین شرایطی بهترین راه برون رفت از این معضل و همچنین برای ایجاد تحرک در جامعه انقلابی و غلبه بر مکر دشمن دانست.
#طاهری
@didebane_enghelab