👈دو اپیزود از دو حزب اللهی!
⭕️- اپیزود اول(سال1361)
وقتی می آمد خانه، خسته و خاکی بود.
از چهره اش معلوم بود، ساعت هاست نخوابیده.
دوش می گرفت، می آمد سر سفره می نشست.
سفره که جمع می شد، اصرار که باید ظرف ها را بشوید.
بعد باهم می نشستیم و من می گفتم و او می شنید.
خواب از سر و صورتش بالا می رفت.
اما لبخند می زد و نگاهم می کرد. ❤️
#مجاهد_جنگ_سخت
سال 1361
اهواز
⭕️- اپیزود دوم( سال 1395)
می آید خانه.
می افتد روی #گوشی (با مارکش کاری نداشته باشید! آمریکایی هم بود، بود!)
خانم چای می آورد.
- چه خبر؟
به سردی می گوید: الحمدلله!
عزیزم! تعریف کن امروز کجاها رفتی؟
صبر کن کار دارم.
خانه تمیز نشده؟
دستت درد نکنه!
خانم خانه می رود توی آشپزخانه.
مرد همچنان روی گوشی است.
فقط شنیده #حضرت_آقا بر ورود هوشمندانه، در #فضای_مجازی تاکید کرده!
و او نیز دارد هوشمندانه عمل میکند!!
#مجاهد_جنگ_نرم
سال 1395
تهران!
#خانواده_های_بیچاره
#مجاهدت_های_بدون_برکت
https://telegram.me/joinchat/A3m9KzvhhZZXaVy3Nwx7uA
⭕️- اپیزود اول(سال1361)
وقتی می آمد خانه، خسته و خاکی بود.
از چهره اش معلوم بود، ساعت هاست نخوابیده.
دوش می گرفت، می آمد سر سفره می نشست.
سفره که جمع می شد، اصرار که باید ظرف ها را بشوید.
بعد باهم می نشستیم و من می گفتم و او می شنید.
خواب از سر و صورتش بالا می رفت.
اما لبخند می زد و نگاهم می کرد. ❤️
#مجاهد_جنگ_سخت
سال 1361
اهواز
⭕️- اپیزود دوم( سال 1395)
می آید خانه.
می افتد روی #گوشی (با مارکش کاری نداشته باشید! آمریکایی هم بود، بود!)
خانم چای می آورد.
- چه خبر؟
به سردی می گوید: الحمدلله!
عزیزم! تعریف کن امروز کجاها رفتی؟
صبر کن کار دارم.
خانه تمیز نشده؟
دستت درد نکنه!
خانم خانه می رود توی آشپزخانه.
مرد همچنان روی گوشی است.
فقط شنیده #حضرت_آقا بر ورود هوشمندانه، در #فضای_مجازی تاکید کرده!
و او نیز دارد هوشمندانه عمل میکند!!
#مجاهد_جنگ_نرم
سال 1395
تهران!
#خانواده_های_بیچاره
#مجاهدت_های_بدون_برکت
https://telegram.me/joinchat/A3m9KzvhhZZXaVy3Nwx7uA