دیده بان انقلاب
16.7K subscribers
61.4K photos
44K videos
998 files
52.4K links
تو روزهایی که تشخیص حق و باطل سخته اومدیم یکم روشنگری کنیم
تاریخ تاسیس: ۹۴/۷/۳

ربات ارتباط با ما
@didebanenghelabbot

دیده بان انقلاب در تلگرام، بله، ایتا ،سروش ،توئیتر :
@didebane_enghelab


اینستاگرام
https://www.instagram.com/didebane_enghelab
Download Telegram
#احترام_والدین
#سردارشهیدحاج_حسن_طهرانی_مقدم

حسن آقا از اولِ جوانی به نماز اول وقت و نماز جماعت خیلی علاقه داشت. سعی می‌کرد در هر جایی که هست، نماز جماعت تشکیل بدهد. امام جماعت محل کارش هم بود و در منزل هم امام جماعت ما بود. صبح‌ها یک ساعت مانده به اذان صبح از خواب بلند می‌شد. بعد از نماز صبح، زیارت عاشورا را از حفظ می‌خواند. بعد برای ورزش یا پیاده‌روی می‌رفت بیرون. روزش را این‌طور شروع می‌کرد.

🔻در کارهایش خیلی منظم بود. هیچ وقت چیزی را جا نمی‌گذاشت. خیلی رئوف بود، یک داد سر کسی نمی‌زد؛ به اطرافیانش بسیار محبت می‌کرد. به من خیلی محبت داشت. شاید باور نکنید، اما می‌‌آمد من را می‌بویید و می‌بوسید؛ مثل کسی که گلی را بو می‌کند، من را می‌بویید. می‌گفت همه‌ی افتخار من این است که مادری فداکار مثل تو دارم. به من می‌گفت هر چیزی که لازم داری و می‌خواهی به من بگو و چرا به بچه‌های دیگرت می‌گویی؟ بگذار این اجر به من برسد. من ذره‌ای ناراحتی از این پسرم ندارم. مانند یک پسر هجده ساله، شیرین‌زبان و خندان بود.

🔸راوی:مادرشهید

#پدر_موشکی
t.me/joinchat/AAAAADvhhZYvrpKUO5XpTQ
#روایتی_ازسردار

#شهیدحاج_حسن_طهرانی_مقدم

مسیری که شهید حسن طهرانی مقدم در زندگی شخصی رفت، با مسیری که به اتفاق جمع رفت هر دو مسیرهای ممتاز و قابل توجهی است که می تواند برای خیلی ها الگو باشد و مورد توجه قرار گیرد.
ایشان در زندگی شخصی راهی را که انتخاب کرد این بود: هم درس خواند و هم ورزش کرد و هم خیلی زندگی شاد و پرنشاطی داشت، مسافرت زیاد، کوهنوردی...خلاصه، خیلی سرزنده بود. یادم است هیچ گاه افسرده و گوشه گیر نبود.
هیچ وقت نمی دیدید غمناک و محزون باشد. در امر آغوش گرفتن و معانقه کردن با دوستان و آشنایان بسیار صمیمی و گرم بود. زمانی که دست به صورت ما می کشید، به آدم انرژی می داد. شخصی بسیار عابد و اهل عبادت بود و هیچ زمانی وقتش را بیهوده تلف نمی کرد.

راوی:دکتر محمد جعفری

#سردارشهیدحاج_حسن_طهرانی_مقدم
#پدر_موشکی
t.me/joinchat/AAAAADvhhZYvrpKUO5XpTQ
در همان روزگار و در سالهای پس از آن، یک برداشت مشترک بین ما و همه دوستان نزدیک حسن وجود داشت و آن اینکه وقتی به چهره اش نگاه می کردیم، مطمئن بودیم که به یک چهره بهشتی می نگریم.
انرژی که حسن برای کارش می گذاشت، در سال ۵۹ و ۶۰ تا همین اواخر در سال ۹۰ هیچ فرقی نداشت، با همان انرژی و روحیه کار می کرد و زمانی که کار به مراحلی میرسید که باید وقت جدی می گذاشت، این کار را می کرد.
ویژگی های خاص او تنها منحصر به عرصه نظامی نبود، او علاوه بر اینکه که انسان مومنی بود که ادعیه فراوانی را حفظ داشت، یک ورزشکار حرفه ای هم بود و برای مثال در عرصه کوهنوردی اکثر قله های مرتفع ایران را فتح کرده بود و یا اینکه بارها مسیر تهران تا شمال را از مسیر کوهستان، با یک گروهی که خودش آن را رهبری می کرد، پیاده طی کرده بود.
اما در اوج کارهایش، حتی زمانی که در ارتفاعات کوهستان، یک متر برف زیر پایش بود، نماز اول وقت را ترک نکرد.
یک بار یکی از دوستان تعریف می کرد که حسن را در نزدیکای قله دماوند دیده بود درحالی که پایش شکسته و بدجوری ورم کرده بود. می گفت به حسن گفتم چرا با این وضع آمدی کوه؟ و حسن گفته بود می خوام روی این پایم را کم کنم! این طور خودش را تربیت کرده بود.

راوی:سردار حاجی‌زاده

#سردارشهیدحاج_حسن_طهرانی_مقدم
#پدر_موشکی
#مردان_ناب_جهادی

t.me/joinchat/AAAAADvhhZYvrpKUO5XpTQ
🔻نامه‌ای که بعد از شهادت پدر به مقصد رسید؛

نامه یتیم تحت تکفل شهید تهرانی‌مقدم +عکس

بسمه تعالی

با عرض سلام و احترام فراوان خدمت حامی عزیزم، حسن تهرانی مقدم!

از اینکه این‌جانب را مورد عنایات مهربانانه خود قرار می‌دهید کمال تشکر و قدردانی را دارم و این است که در سایه الطاف شما حامی عزیز است که همچنان به زندگی خود با امیدواری و نشاط ادامه داده و می‌توانم نسبت به مسائل و اتفاقاتی که در اطراف خودم بروز می‌دهد کارایی لازم را انجام دهم. هم اکنون با عنایات شما و خداوند متعال و دعاهای مادرم توانستم در دانشگاه امام حسین(ع) تهران تحصیل کرده و راه پیشرفت خود را هموار گردانم.

صحبت آخر اینکه چگونه تشکر کردن را نمی‌دانم ولی اینکه توسط یک نامه می‌توانم با شما رابطه برقرار کنم و تشکر کنم خدای خود را شکرگزارم و امیدوارم که خداوند متعال دعاهای بنده حقیر را واجب بداند و به شما و خانواده محترمتان سلامتی و توفیق عطا فرماید.


#سردارشهیدحاج_حسن_طهرانی_مقدم
#مردان_ناب_جهادی
@didebane_enghelab
#احترام_والدین
#سردارشهیدحاج_حسن_طهرانی_مقدم

حسن آقا از اولِ جوانی به نماز اول وقت و نماز جماعت خیلی علاقه داشت. سعی می‌کرد در هر جایی که هست، نماز جماعت تشکیل بدهد. امام جماعت محل کارش هم بود و در منزل هم امام جماعت ما بود. صبح‌ها یک ساعت مانده به اذان صبح از خواب بلند می‌شد. بعد از نماز صبح، زیارت عاشورا را از حفظ می‌خواند. بعد برای ورزش یا پیاده‌روی می‌رفت بیرون. روزش را این‌طور شروع می‌کرد.

🔻در کارهایش خیلی منظم بود. هیچ وقت چیزی را جا نمی‌گذاشت. خیلی رئوف بود، یک داد سر کسی نمی‌زد؛ به اطرافیانش بسیار محبت می‌کرد. به من خیلی محبت داشت. شاید باور نکنید، اما می‌‌آمد من را می‌بویید و می‌بوسید؛ مثل کسی که گلی را بو می‌کند، من را می‌بویید. می‌گفت همه‌ی افتخار من این است که مادری فداکار مثل تو دارم. به من می‌گفت هر چیزی که لازم داری و می‌خواهی به من بگو و چرا به بچه‌های دیگرت می‌گویی؟ بگذار این اجر به من برسد. من ذره‌ای ناراحتی از این پسرم ندارم. مانند یک پسر هجده ساله، شیرین‌زبان و خندان بود.

🔸راوی:مادرشهید

#پدر_موشکی
t.me/joinchat/AAAAADvhhZYvrpKUO5XpTQ
#احترام_والدین
#سردارشهیدحاج_حسن_طهرانی_مقدم

حسن آقا از اولِ جوانی به نماز اول وقت و نماز جماعت خیلی علاقه داشت. سعی می‌کرد در هر جایی که هست، نماز جماعت تشکیل بدهد. امام جماعت محل کارش هم بود و در منزل هم امام جماعت ما بود. صبح‌ها یک ساعت مانده به اذان صبح از خواب بلند می‌شد. بعد از نماز صبح، زیارت عاشورا را از حفظ می‌خواند. بعد برای ورزش یا پیاده‌روی می‌رفت بیرون. روزش را این‌طور شروع می‌کرد.

🔻در کارهایش خیلی منظم بود. هیچ وقت چیزی را جا نمی‌گذاشت. خیلی رئوف بود، یک داد سر کسی نمی‌زد؛ به اطرافیانش بسیار محبت می‌کرد. به من خیلی محبت داشت. شاید باور نکنید، اما می‌‌آمد من را می‌بویید و می‌بوسید؛ مثل کسی که گلی را بو می‌کند، من را می‌بویید. می‌گفت همه‌ی افتخار من این است که مادری فداکار مثل تو دارم. به من می‌گفت هر چیزی که لازم داری و می‌خواهی به من بگو و چرا به بچه‌های دیگرت می‌گویی؟ بگذار این اجر به من برسد. من ذره‌ای ناراحتی از این پسرم ندارم. مانند یک پسر هجده ساله، شیرین‌زبان و خندان بود.

🔸راوی:مادرشهید

#پدر_موشکی

✍️شبکه خبری تحلیلی دیده بان انقلاب 
https://t.me/joinchat/O-GFli-ukpQ7lelN
#احترام_والدین
#سردارشهیدحاج_حسن_طهرانی_مقدم

حسن آقا از اولِ جوانی به نماز اول وقت و نماز جماعت خیلی علاقه داشت. سعی می‌کرد در هر جایی که هست، نماز جماعت تشکیل بدهد. امام جماعت محل کارش هم بود و در منزل هم امام جماعت ما بود. صبح‌ها یک ساعت مانده به اذان صبح از خواب بلند می‌شد. بعد از نماز صبح، زیارت عاشورا را از حفظ می‌خواند. بعد برای ورزش یا پیاده‌روی می‌رفت بیرون. روزش را این‌طور شروع می‌کرد.

🔻در کارهایش خیلی منظم بود. هیچ وقت چیزی را جا نمی‌گذاشت. خیلی رئوف بود، یک داد سر کسی نمی‌زد؛ به اطرافیانش بسیار محبت می‌کرد. به من خیلی محبت داشت. شاید باور نکنید، اما می‌‌آمد من را می‌بویید و می‌بوسید؛ مثل کسی که گلی را بو می‌کند، من را می‌بویید. می‌گفت همه‌ی افتخار من این است که مادری فداکار مثل تو دارم. به من می‌گفت هر چیزی که لازم داری و می‌خواهی به من بگو و چرا به بچه‌های دیگرت می‌گویی؟ بگذار این اجر به من برسد. من ذره‌ای ناراحتی از این پسرم ندارم. مانند یک پسر هجده ساله، شیرین‌زبان و خندان بود.

🔸راوی:مادرشهید

#پدر_موشکی

دیده بان انقلاب
@didebane_enghelab