📜جلوه هایی از کارآمدی نظام جمهوری اسلامی
در پرتو ولايت فقیه #بخش_ششم
📋گفتاری از علامه #مصباح یزدی
🔻1. جمهوری اسلامی؛ نظامی برپاية خدامحوری
🔅ولايت فقيه، بهعنوان رکن اصلي و اصيل نظام جمهوري اسلامي، رمز بقای اين نظام بوده است؛ چنانکه تا کنون توانسته است به پشتوانة آن دربرابر تمام تهديدها و چالشها مقاومت و چارهانديشي کند. اساس اين مقاومت در اين نهفته است که حاکميت فقيه در عصر غيبت به حاکميت خداوند گره خورده است و جامعة مسلمانان، تحت لواي اين نوع حاکميت، با جانودل در «حفظ و استمرار» آن ميکوشند.
🔅تنها نظام ما به «جمهوري اسلامي» مزيّن نشده است، بلکه کشورهاي ديگري همچون پاکستان و موريتاني، اين عنوان را يدک ميکشند. حتي در برخي کشورها بهظاهر، قوانين اسلام را سختگيرانه اجرا ميکنند؛ مانند عربستان سعودي که دستبريدن و گردنزدن و مجازاتهايي ازاينقبيل در آنجا مرسوم است؛ اما چرا قدرتهاي شيطاني دنيا از ايران اسلامي میهراسند و به اين کشورها واکنش جدي نشان نميدهند؟
👈 زیرا این کشورها در مشت قدرتهاي بزرگ دنيا هستند و در برخي از آنها مانند افغانستان، مسلمانان براي استقرار حاکميت الهي در جامعة خويش بسیار میکوشند؛ اما بهدليل نداشتن اعتقاداتي همچون اعتقاد به ولايت فقيه در نيمة راه بازماندهاند و قدرتهاي شيطاني حرکتهاي آنها را بهنفع خود مصادره کردهاند.
🔅اما در ايران، حرکت مردم به رهبري کسي شکل گرفت که از عمق وجود معتقد بود که اين حکومت بايد براساس اسلام شکل گيرد و کساني متصدي امر شوند که «حق» حکومت و ولایت از جانب معصومان علیهم السلام به آنها داده شده است. بديهي است که دراينصورت، هر عملي در نظام جمهوري اسلامي بايد با اذن «ولي فقيه» انجام شود؛ وگرنه از اعتبار ساقط است.
👈بنابراین، در کشورهاي ديگری همچون کشور ما قانون اساسي، انتخابات، مجلس شورا و اموري ازاينقبيل وجود دارد؛ ولي آن چيزي که جمهوري اسلامي را از نظامهاي سياسي ديگر متمايز ساخت، «مشروعيت الهي» آن بود که نمادي از خدامحوري در جامعة اسلامي است. ازهمينروست که مردم مسلمان ايران، از عمق وجود از دستورهای ولي فقيه پیروی ميکنند؛ زیرا او را مأذون خداوند و نمايندة حضرت حجت عجل الله تعالي فرج الشرف در حال حاضر ميدانند.
🔅براساس نگرش ديني، تمام عالم هستي متعلق به خداست و تا او اذن تصرف در آن را ندهد، کسي حق ندارد در آن تصرف کند. حاکم نیز تنها در صورتي ميتواند بر مردم حکومت کند که اين «اذنِ تصرف» را از خداوند گرفته باشد؛ وگرنه او نیز مانند ديگران، بندهاي از بندگان خداست و ازاينحيث تفاوتي با آنها ندارد.
🔅کسي که در صدد وضع قانون براي ديگران و دستور دادن به آنهاست، بايد از خداوند اجازه داشته باشد؛ چون همهچيز ملک خداست و همة افراد بندة اویند.
🔅نظام جمهوري اسلامي بر اين پايه قرار دارد که در تمام قوانين و ضوابط حکومتي بايد اذن خداوند احراز شود. همچنين حاکم بايد منصوب خداوند باشد تا برای تصرف در جانومال و آبروي ديگران اذن یابد. بنابراین، نظام جمهوري اسلامي اساساً در مقابل «جريان سکولار» حاکم بر دنياست که انسان را بهجاي خدا نشانده است و خواست و رضايت او را منشأ مشروعيت قانون ميداند و حاکمي را برميتابد که مردم او را معرفي کرده باشند و وکيل آنها باشد.
📚حکیمانه ترین حکومت،آیت الله مصباح یزدی،ص 407 ||به مناسبت دهه مبارک #فجر
@didebane_enghelab
در پرتو ولايت فقیه #بخش_ششم
📋گفتاری از علامه #مصباح یزدی
🔻1. جمهوری اسلامی؛ نظامی برپاية خدامحوری
🔅ولايت فقيه، بهعنوان رکن اصلي و اصيل نظام جمهوري اسلامي، رمز بقای اين نظام بوده است؛ چنانکه تا کنون توانسته است به پشتوانة آن دربرابر تمام تهديدها و چالشها مقاومت و چارهانديشي کند. اساس اين مقاومت در اين نهفته است که حاکميت فقيه در عصر غيبت به حاکميت خداوند گره خورده است و جامعة مسلمانان، تحت لواي اين نوع حاکميت، با جانودل در «حفظ و استمرار» آن ميکوشند.
🔅تنها نظام ما به «جمهوري اسلامي» مزيّن نشده است، بلکه کشورهاي ديگري همچون پاکستان و موريتاني، اين عنوان را يدک ميکشند. حتي در برخي کشورها بهظاهر، قوانين اسلام را سختگيرانه اجرا ميکنند؛ مانند عربستان سعودي که دستبريدن و گردنزدن و مجازاتهايي ازاينقبيل در آنجا مرسوم است؛ اما چرا قدرتهاي شيطاني دنيا از ايران اسلامي میهراسند و به اين کشورها واکنش جدي نشان نميدهند؟
👈 زیرا این کشورها در مشت قدرتهاي بزرگ دنيا هستند و در برخي از آنها مانند افغانستان، مسلمانان براي استقرار حاکميت الهي در جامعة خويش بسیار میکوشند؛ اما بهدليل نداشتن اعتقاداتي همچون اعتقاد به ولايت فقيه در نيمة راه بازماندهاند و قدرتهاي شيطاني حرکتهاي آنها را بهنفع خود مصادره کردهاند.
🔅اما در ايران، حرکت مردم به رهبري کسي شکل گرفت که از عمق وجود معتقد بود که اين حکومت بايد براساس اسلام شکل گيرد و کساني متصدي امر شوند که «حق» حکومت و ولایت از جانب معصومان علیهم السلام به آنها داده شده است. بديهي است که دراينصورت، هر عملي در نظام جمهوري اسلامي بايد با اذن «ولي فقيه» انجام شود؛ وگرنه از اعتبار ساقط است.
👈بنابراین، در کشورهاي ديگری همچون کشور ما قانون اساسي، انتخابات، مجلس شورا و اموري ازاينقبيل وجود دارد؛ ولي آن چيزي که جمهوري اسلامي را از نظامهاي سياسي ديگر متمايز ساخت، «مشروعيت الهي» آن بود که نمادي از خدامحوري در جامعة اسلامي است. ازهمينروست که مردم مسلمان ايران، از عمق وجود از دستورهای ولي فقيه پیروی ميکنند؛ زیرا او را مأذون خداوند و نمايندة حضرت حجت عجل الله تعالي فرج الشرف در حال حاضر ميدانند.
🔅براساس نگرش ديني، تمام عالم هستي متعلق به خداست و تا او اذن تصرف در آن را ندهد، کسي حق ندارد در آن تصرف کند. حاکم نیز تنها در صورتي ميتواند بر مردم حکومت کند که اين «اذنِ تصرف» را از خداوند گرفته باشد؛ وگرنه او نیز مانند ديگران، بندهاي از بندگان خداست و ازاينحيث تفاوتي با آنها ندارد.
🔅کسي که در صدد وضع قانون براي ديگران و دستور دادن به آنهاست، بايد از خداوند اجازه داشته باشد؛ چون همهچيز ملک خداست و همة افراد بندة اویند.
🔅نظام جمهوري اسلامي بر اين پايه قرار دارد که در تمام قوانين و ضوابط حکومتي بايد اذن خداوند احراز شود. همچنين حاکم بايد منصوب خداوند باشد تا برای تصرف در جانومال و آبروي ديگران اذن یابد. بنابراین، نظام جمهوري اسلامي اساساً در مقابل «جريان سکولار» حاکم بر دنياست که انسان را بهجاي خدا نشانده است و خواست و رضايت او را منشأ مشروعيت قانون ميداند و حاکمي را برميتابد که مردم او را معرفي کرده باشند و وکيل آنها باشد.
📚حکیمانه ترین حکومت،آیت الله مصباح یزدی،ص 407 ||به مناسبت دهه مبارک #فجر
@didebane_enghelab