مرگ برقاتلین پدرما...
« حسین علائی » فرمانده وقت نیروی دریایی سپاه در خاطرات « عملیّات خیبر » می نویسد که در قرار گاه همراه « اکبر رفسنجانی » بود که « شهید رضا دستواره » از لشگر ۲۷ محمّد رسول اللّه صل اللّه علیه و آله آمد به قرارگاه و گزارش داد که جزیره را نمی توان حفظ کرد ٬ تمام نیروها شهید شده اند ٬ اجازه عقب نشینی می خواست...
اکبر رفسنجانی گفت : «خوب شما فرماندهان بروید بجنگید !»
سید رضا دستواره به اکبر رفسنجانی خیره شد و گفت : «این حرف شماست یا امام !» اکبر سکوت کرد ! شاید شهید دستواره سکوت اکبر را علامت تأیید تلقی کرد ٬ سید رضا با انگشت سبابه به روی زمین زد و گفت : « اگر حرف امام است ما فرماندهان می ریم جزیره و بر نمی گردیم.
و اینچنین بود که خیلی از فرماندهان بی ادعا پرواز کردند و رفتند !
رفسنجانی در کتاب خاطرات سال ۶۲ می نویسد : « عفت » نگران سلامتی « محسن » که در بلژیک است ٬ می باشد به خصوص که چند دانشجوی ایرانی را منافقین ترور کرده اند با سفیرمان در بلژیک تماس گرفتیم تا برای حفاظتش اقدامات لازم را بکند !!
آیا حضرت امام دفاع از جزیره را بر محسن عزیز عفت و اکبر واجب نکرده بود و فقط این وظیفه همت و دستواره و حمید باکری و بیش از سه هزار شهید بود ؟!
آیا در بحبوحه جنگ تحمیلی خون فرزند #هاشمی رنگینتر از جوانان معصوم ایران بود که دلارهای دولتی را خرج اروپا رفتن وی میکند؟
توئیت شخصی من👇👇👇👇👇👇
بعدازخواندن این مطلب شخصا با عزمی راسخ و ازته دل خواستار رسوایی و ریشه کن شدن جناب''رسما جانی''یا همون رفسن جانی از خدای متعال شدم زیرا او و یاران نانجیبش باعث یتیم شدن مافرزندان شهدا شدند...
مگر مهدی دستواره داداش گل من ''فرزندحاج سیدرضا''یا عمو دستواره خودمون چه گناهی کرده بودکه باید در حسرت پدری رشید بسوزد وبسازد؟!
چرا قوه قضاییه ما به این خاندان جانی اینقدر لطف و رحم میکند؟!
پس حال که باید تابع مصلحت نظام و انقلاب باشیم ، از ته دل فریاد میزنم رفسن جانی ننگت باد...
به امید تشکیل محکمه عدالت وصدور حکم اشد مجازات برای تو وفرزندان فتنه گر نانجیب تو...
زهیرمعصومی.
فرزندشهید ابراهیمعلی معصومی.
قائم مقام تیپ یکم عمار و
فرمانده گردان کمیل
لشگر27محمدرسول الله.ص.
#ننگت_باد
#قاتل_جانی
@didebane_enghelab
« حسین علائی » فرمانده وقت نیروی دریایی سپاه در خاطرات « عملیّات خیبر » می نویسد که در قرار گاه همراه « اکبر رفسنجانی » بود که « شهید رضا دستواره » از لشگر ۲۷ محمّد رسول اللّه صل اللّه علیه و آله آمد به قرارگاه و گزارش داد که جزیره را نمی توان حفظ کرد ٬ تمام نیروها شهید شده اند ٬ اجازه عقب نشینی می خواست...
اکبر رفسنجانی گفت : «خوب شما فرماندهان بروید بجنگید !»
سید رضا دستواره به اکبر رفسنجانی خیره شد و گفت : «این حرف شماست یا امام !» اکبر سکوت کرد ! شاید شهید دستواره سکوت اکبر را علامت تأیید تلقی کرد ٬ سید رضا با انگشت سبابه به روی زمین زد و گفت : « اگر حرف امام است ما فرماندهان می ریم جزیره و بر نمی گردیم.
و اینچنین بود که خیلی از فرماندهان بی ادعا پرواز کردند و رفتند !
رفسنجانی در کتاب خاطرات سال ۶۲ می نویسد : « عفت » نگران سلامتی « محسن » که در بلژیک است ٬ می باشد به خصوص که چند دانشجوی ایرانی را منافقین ترور کرده اند با سفیرمان در بلژیک تماس گرفتیم تا برای حفاظتش اقدامات لازم را بکند !!
آیا حضرت امام دفاع از جزیره را بر محسن عزیز عفت و اکبر واجب نکرده بود و فقط این وظیفه همت و دستواره و حمید باکری و بیش از سه هزار شهید بود ؟!
آیا در بحبوحه جنگ تحمیلی خون فرزند #هاشمی رنگینتر از جوانان معصوم ایران بود که دلارهای دولتی را خرج اروپا رفتن وی میکند؟
توئیت شخصی من👇👇👇👇👇👇
بعدازخواندن این مطلب شخصا با عزمی راسخ و ازته دل خواستار رسوایی و ریشه کن شدن جناب''رسما جانی''یا همون رفسن جانی از خدای متعال شدم زیرا او و یاران نانجیبش باعث یتیم شدن مافرزندان شهدا شدند...
مگر مهدی دستواره داداش گل من ''فرزندحاج سیدرضا''یا عمو دستواره خودمون چه گناهی کرده بودکه باید در حسرت پدری رشید بسوزد وبسازد؟!
چرا قوه قضاییه ما به این خاندان جانی اینقدر لطف و رحم میکند؟!
پس حال که باید تابع مصلحت نظام و انقلاب باشیم ، از ته دل فریاد میزنم رفسن جانی ننگت باد...
به امید تشکیل محکمه عدالت وصدور حکم اشد مجازات برای تو وفرزندان فتنه گر نانجیب تو...
زهیرمعصومی.
فرزندشهید ابراهیمعلی معصومی.
قائم مقام تیپ یکم عمار و
فرمانده گردان کمیل
لشگر27محمدرسول الله.ص.
#ننگت_باد
#قاتل_جانی
@didebane_enghelab