⬛️یادداشتی از زندانی سیاسی سعید ماسوری در شروع بیست و چهارمین سالگرد حبس
◾️ #سعید_ماسوری، از قدیمیترین زندانیان سیاسی ایران با نوشتن نامهای به مناسبت ورود به بیست و چهارمین سال حبسش، به تجربههای دردناک خود در زندان و وضعیت زندانیان سیاسی دیگر اشاره کرده است.
◾️او در تاریخ ۱۹ دی ۱۳۷۹ به اتهام عضویت در سازمان مجاهدین خلق در شهرستان دزفول بازداشت شد. این زندانی سیاسی در سال ۱۳۸۱ در دادگاه انقلاب تهران با اتهام محاربه به اعدام محکوم شد ولی در نهایت حکم او به حبس ابد تقلیل پیدا کرد.
◽️متن کامل نامهی او را در پست بعد بخوانید👇
@DhrcIran
◾️ #سعید_ماسوری، از قدیمیترین زندانیان سیاسی ایران با نوشتن نامهای به مناسبت ورود به بیست و چهارمین سال حبسش، به تجربههای دردناک خود در زندان و وضعیت زندانیان سیاسی دیگر اشاره کرده است.
◾️او در تاریخ ۱۹ دی ۱۳۷۹ به اتهام عضویت در سازمان مجاهدین خلق در شهرستان دزفول بازداشت شد. این زندانی سیاسی در سال ۱۳۸۱ در دادگاه انقلاب تهران با اتهام محاربه به اعدام محکوم شد ولی در نهایت حکم او به حبس ابد تقلیل پیدا کرد.
◽️متن کامل نامهی او را در پست بعد بخوانید👇
@DhrcIran
⬛️متن کامل نامهی سعید ماسوری به شرح زیر است
◾️ای عاشقان ای عاشقان امروز مائیم و شما
در پشت انبوه دیوارها و آنگاه سیمهای خاردار و باز دیوار و سیم خاردار، سلول مجرد و دیوارهای تقریباً به هم چسبیده آن، حفرهایی به نام پنجره و آنگاه من بیست و چهارمین سال زندان را آغاز میکنم.
◾️همچون فرزند مریم که صلیبش را بر دوش میکشد، ۲۴ سال است که سنگینی دیوارهای قطور و میلههای آن را تحمل میکنم. فضای خفقانآور آن را لحظه به لحظه زندگی کردهام و همیشه به خود میگفتم که:
ما رخ ز شکر افروخته با موج و بحر آموخته زان سان که ماهی را بود، دریا و طوفان جانفزا
◾️ولی بیست و سومین سال به گونهایی دیگر بود. سالی خونین و شاید خونینترین سالهای این ۲۳ ساله. چرا که هنوز گرمای نفس و نجوای عزیزانی مثل زندانیان سیاسی #محسن_شکاری، #محمدمهدی_کرمی، #سیدحسین_حسینی، #خدانور_لجهای، #میلاد_زهرهوند و یا #قاسم_آبسته، #ایوب_کریمی و #داوود_عبداللهی (آسو) را که در همین کشتارگاه قزلحصار به مسلخ بردند بر گونههای خود احساس میکنم.
◾️گویی که صدای فریاد آنها را که هم از پشت همین دیوارهای کناریمان میشنوم… و انبوه دیگر هم که در صف کشتار و قتل عام قرار دارند. مثل #خسرو_بشارت، #انور_خضری، #فرهاد_سلیمی، #کامران_شیخه، #مجاهد_کورکور و #رضا_رسایی و …
◾️چرا که ماران روئیده بر دوش این ضحاک هنوز از خون و مغز جوانانمان سیر نگشته و تازه خدای جنایت و کشتار و نه خداوند مهربانی و رحمت، دستورات این جنایت ها را بر زبان آن ضحاک جاری گردانده.
◾️زندان به تنهایی میتواند قبرستان انسان و انسانیت باشد و آنگاه که مأموران کشتار و اعدام هر روز یکی را از کنارت، برای اعدام با دستبند و زنجیر به انفرادی میبرند و آخرین نگاهش بر تو قفل میشود و هیچ کاری از دستت برنمیآید…هر لحظه و پس از او حلقآویز و اعدام شدهایی و من تمام این یک سال را لحظه به لحظه با آنها اعدام شدهام. ولی به راستی تا کی… و تا به کجا…؟
◾️قطعا تا به جایی که قطره قطره آزادیهای گرفته شده از مردممان را پس بگیریم و این البته بهایی بس خونین است که هر لحظه پرداخته و قرار است بیش از آن را هم بپردازیم. شاید این سرنوشت عاشقان آزادی و ایران باشد.
◾️ولی خطاب به همه آزادگان و عاشقان ایران میگویم: ای عاشقان ای عاشقان امروز مائیم و شما افتاده در غرق آبهایی، تا خود که داند آشنا
◾️ما را از این دریای خون نمیتوانند بترسانند و به خاطر عظمت و بزرگی آن عشق، در کانون این دریای خون هم به قول مولوی آشنا کردن (شنا کردن) خواهیم پرداخت تا ساحل آزادی و عدالت و برابری.
◾️زندانی سیاسی #سعید_ماسوری
دی ۱۴۰۲
@DhrcIran
◾️ای عاشقان ای عاشقان امروز مائیم و شما
در پشت انبوه دیوارها و آنگاه سیمهای خاردار و باز دیوار و سیم خاردار، سلول مجرد و دیوارهای تقریباً به هم چسبیده آن، حفرهایی به نام پنجره و آنگاه من بیست و چهارمین سال زندان را آغاز میکنم.
◾️همچون فرزند مریم که صلیبش را بر دوش میکشد، ۲۴ سال است که سنگینی دیوارهای قطور و میلههای آن را تحمل میکنم. فضای خفقانآور آن را لحظه به لحظه زندگی کردهام و همیشه به خود میگفتم که:
ما رخ ز شکر افروخته با موج و بحر آموخته زان سان که ماهی را بود، دریا و طوفان جانفزا
◾️ولی بیست و سومین سال به گونهایی دیگر بود. سالی خونین و شاید خونینترین سالهای این ۲۳ ساله. چرا که هنوز گرمای نفس و نجوای عزیزانی مثل زندانیان سیاسی #محسن_شکاری، #محمدمهدی_کرمی، #سیدحسین_حسینی، #خدانور_لجهای، #میلاد_زهرهوند و یا #قاسم_آبسته، #ایوب_کریمی و #داوود_عبداللهی (آسو) را که در همین کشتارگاه قزلحصار به مسلخ بردند بر گونههای خود احساس میکنم.
◾️گویی که صدای فریاد آنها را که هم از پشت همین دیوارهای کناریمان میشنوم… و انبوه دیگر هم که در صف کشتار و قتل عام قرار دارند. مثل #خسرو_بشارت، #انور_خضری، #فرهاد_سلیمی، #کامران_شیخه، #مجاهد_کورکور و #رضا_رسایی و …
◾️چرا که ماران روئیده بر دوش این ضحاک هنوز از خون و مغز جوانانمان سیر نگشته و تازه خدای جنایت و کشتار و نه خداوند مهربانی و رحمت، دستورات این جنایت ها را بر زبان آن ضحاک جاری گردانده.
◾️زندان به تنهایی میتواند قبرستان انسان و انسانیت باشد و آنگاه که مأموران کشتار و اعدام هر روز یکی را از کنارت، برای اعدام با دستبند و زنجیر به انفرادی میبرند و آخرین نگاهش بر تو قفل میشود و هیچ کاری از دستت برنمیآید…هر لحظه و پس از او حلقآویز و اعدام شدهایی و من تمام این یک سال را لحظه به لحظه با آنها اعدام شدهام. ولی به راستی تا کی… و تا به کجا…؟
◾️قطعا تا به جایی که قطره قطره آزادیهای گرفته شده از مردممان را پس بگیریم و این البته بهایی بس خونین است که هر لحظه پرداخته و قرار است بیش از آن را هم بپردازیم. شاید این سرنوشت عاشقان آزادی و ایران باشد.
◾️ولی خطاب به همه آزادگان و عاشقان ایران میگویم: ای عاشقان ای عاشقان امروز مائیم و شما افتاده در غرق آبهایی، تا خود که داند آشنا
◾️ما را از این دریای خون نمیتوانند بترسانند و به خاطر عظمت و بزرگی آن عشق، در کانون این دریای خون هم به قول مولوی آشنا کردن (شنا کردن) خواهیم پرداخت تا ساحل آزادی و عدالت و برابری.
◾️زندانی سیاسی #سعید_ماسوری
دی ۱۴۰۲
@DhrcIran