به نام خدا
مضحک اینکه طرفداران نظریهپرداز «فرزند آذربایجان، داماد لرستان» (سرکار خانم زهرا رهنورد) دارند از ایجادشدن شکاف قومیتی بهوسیله تحلیلهای جناح مقابلشان که با آمارها هم گواهی شده است ایراد میگیرند.
مضحک اینکه طرفداران نظریهپرداز «فرزند آذربایجان، داماد لرستان» (سرکار خانم زهرا رهنورد) دارند از ایجادشدن شکاف قومیتی بهوسیله تحلیلهای جناح مقابلشان که با آمارها هم گواهی شده است ایراد میگیرند.
به نام خداوند پریروز و پسفردای تاریخ
تازگی ابعاد استدلال کسانی که با بهاصطلاح جناح افراطی معتقدان جمهوری اسلامی ایران مخالفت و ضدیت دارند برایم روشنتر شده و قضیه را برایم جالب توجه کرده است.
این عده که شامل برخی اصلاحطلبان و برخی حاشیهنشینشدههای سیاست ما میشوند میگویند یک فرقه سری و مخفی به نام #انجمن_حجتیه کارآمدی جمهوری اسلامی و موفقیت آن را در تمشیت امور مردمش، مانع مهمی در ظهور قریب حضرت قائم آل محمد(عج) میداند.
این فرقه معتقد است اگر مشخص شود فقه شیعه بدون امام زمان میتواند یک جامعه را بهخوبی اداره کند و آن را به پیشرفت و رفاه مقبولی برساند و مردم را به خود امیدوار کند این امر دلیلی بر بطلان باور به امام زمان و کمرنگ شدن این عقیده در جامعه میشود که خود از موانع مهم ظهور و فرج است زیرا تا دلهای عموم مردم در آتش ظهور نسوزد و بالکل از سازکارهای عادی عقلانی بشری نبرد ظهور رخ نخواهد داد.
صورت سادهتر و شاید سخیفتر این عقیده را در این عبارت میبینیم که تا جامعه (بشری) را فساد فرانگیرد و همچنان امید بهبود از تلاشهای بشری برود ظهور رخ نخواهد داد.
آن مخالفان میگویند عدهای از اعضای فرقه انجمن حجتیه با رخنه در ارکان حکومت جلو هرگونه بهبود و اصلاح ریشهای یا چشمگیر جمهوری اسلامی را گرفته اند و این کار را اولاً با ترویج عقاید افراطی ظاهرالصلاح مثل مخالفت افراطی با استکبار جهانی یا حمایت از مستضعفان عالم که هر دو احاله به محال است و تنها باعث فرسایش توان محدود نیروی اسلام راستین میشود و ثانیاً با ممانعت از هرگونه انتفاع عام مردم از اقدامات مثبت حاکمیت مانند مردمیشدن هرچه بیشتر بدنهء حاکمیت و مبارزه با فساد و ویژهخواری و روی کار آمدن مدیران لایق و اجرای طرحهای عامالمنفعه که باعث بهبود عمومی اوضاع معیشت مردم شود و نشاندن و باقی گذاشتن استخوان لای زخمهای اجتماعی و سیاسی و اقتصادی مردم انجام میدهند.
اعضای این فرقه شامل افراد روحانی و مدیر اند که گاه بدون هیچ سابقهء انقلابی به صفوف انقلابیان پیوسته اند مانند محمدتقی مصباح یزدی یا پس از انقلاب جذب این فرقه شده اند و با تزویر (تقیه)، خود را انقلابی جا زده اند مانند علیرضا پناهیان.
از مدیران نیز میتوان به امثال سعید جلیلی و افرادی شبیه او اشاره کرد که در بزنگاههای مهم تاریخی، نقش مخرب خود را در ممانعت از اجرای طرحهای عظیم ملی عامالمنفعه شامل قراردادهای خارجی یا اصلاح مدیریت کلان جامعه به نفع عموم مردم ایفا میکنند.
با این تحلیل اصلاحطلبان با واقعبینی و بسنده کردن به توان اندک داخلی و ارزیابی درست از نیروهای داخلی از برداشتن سنگهای بزرگ نزدنی جلوگیری میکنند و تلاش دارند نگذارند جمهوری اسلامی با درافتادن با ابرقدرتهای شیطانی همین میزان اندک از نیروی خود را که میتواند صرف امور داخلیش بکند از دست بدهد و قصد دارند تا دست کم در حد یک کشور، با اجرای حکومت دینی مردمی که سیاست علوی را در بهبود هرچه بیشتر معیشت مردم و اجرای عدالت در پیش گرفته است، خواسته یا ناخواسته، مردم را به دین امیدوار و از آن خوشنود کنند.
ممکن است به این طرح توطئه جالب توجه ایراد گرفته شود که کاشفان آن خودشان نسبت درستی با اسلام انقلابی ندارند و نمیشود آنان را طرفدار واقعی انقلاب اسلامی قلمداد کرد اما به این ایراد میشود چنین پاسخ داد که اگر این سخن درست باشد باز میتوان پشتوانه این کشف توطئه را مصلحتاندیشی و سودگرایی فرض گرفت تا نیازی نباشد برای آن کاشفان به دنبال سابقهء انقلابی با اعتقاد آنچنانی به مدیریت فقهی جامعه باشیم.
درواقع میتوان گفت آن کاشفان و اصلاحطلبان صرفاً به دنبال برداشتن مانع اصلی بهیود وضعیت عمومی مردم اند و نه تقویت اعتقاد به انقلاب اسلامی.
اینچنین است که میبینیم هیچگاه از دستگاه عریض و طویل محمدتقی مصباح (در موسسه امام خمینی) یا علیرضا پناهیان یا سعید جلیلی خروجی چشمگیری برای بهبود وضعیت عمومی جامعه یا نسبت حاکمیت و مردم دیده نشده است.
تازگی ابعاد استدلال کسانی که با بهاصطلاح جناح افراطی معتقدان جمهوری اسلامی ایران مخالفت و ضدیت دارند برایم روشنتر شده و قضیه را برایم جالب توجه کرده است.
این عده که شامل برخی اصلاحطلبان و برخی حاشیهنشینشدههای سیاست ما میشوند میگویند یک فرقه سری و مخفی به نام #انجمن_حجتیه کارآمدی جمهوری اسلامی و موفقیت آن را در تمشیت امور مردمش، مانع مهمی در ظهور قریب حضرت قائم آل محمد(عج) میداند.
این فرقه معتقد است اگر مشخص شود فقه شیعه بدون امام زمان میتواند یک جامعه را بهخوبی اداره کند و آن را به پیشرفت و رفاه مقبولی برساند و مردم را به خود امیدوار کند این امر دلیلی بر بطلان باور به امام زمان و کمرنگ شدن این عقیده در جامعه میشود که خود از موانع مهم ظهور و فرج است زیرا تا دلهای عموم مردم در آتش ظهور نسوزد و بالکل از سازکارهای عادی عقلانی بشری نبرد ظهور رخ نخواهد داد.
صورت سادهتر و شاید سخیفتر این عقیده را در این عبارت میبینیم که تا جامعه (بشری) را فساد فرانگیرد و همچنان امید بهبود از تلاشهای بشری برود ظهور رخ نخواهد داد.
آن مخالفان میگویند عدهای از اعضای فرقه انجمن حجتیه با رخنه در ارکان حکومت جلو هرگونه بهبود و اصلاح ریشهای یا چشمگیر جمهوری اسلامی را گرفته اند و این کار را اولاً با ترویج عقاید افراطی ظاهرالصلاح مثل مخالفت افراطی با استکبار جهانی یا حمایت از مستضعفان عالم که هر دو احاله به محال است و تنها باعث فرسایش توان محدود نیروی اسلام راستین میشود و ثانیاً با ممانعت از هرگونه انتفاع عام مردم از اقدامات مثبت حاکمیت مانند مردمیشدن هرچه بیشتر بدنهء حاکمیت و مبارزه با فساد و ویژهخواری و روی کار آمدن مدیران لایق و اجرای طرحهای عامالمنفعه که باعث بهبود عمومی اوضاع معیشت مردم شود و نشاندن و باقی گذاشتن استخوان لای زخمهای اجتماعی و سیاسی و اقتصادی مردم انجام میدهند.
اعضای این فرقه شامل افراد روحانی و مدیر اند که گاه بدون هیچ سابقهء انقلابی به صفوف انقلابیان پیوسته اند مانند محمدتقی مصباح یزدی یا پس از انقلاب جذب این فرقه شده اند و با تزویر (تقیه)، خود را انقلابی جا زده اند مانند علیرضا پناهیان.
از مدیران نیز میتوان به امثال سعید جلیلی و افرادی شبیه او اشاره کرد که در بزنگاههای مهم تاریخی، نقش مخرب خود را در ممانعت از اجرای طرحهای عظیم ملی عامالمنفعه شامل قراردادهای خارجی یا اصلاح مدیریت کلان جامعه به نفع عموم مردم ایفا میکنند.
با این تحلیل اصلاحطلبان با واقعبینی و بسنده کردن به توان اندک داخلی و ارزیابی درست از نیروهای داخلی از برداشتن سنگهای بزرگ نزدنی جلوگیری میکنند و تلاش دارند نگذارند جمهوری اسلامی با درافتادن با ابرقدرتهای شیطانی همین میزان اندک از نیروی خود را که میتواند صرف امور داخلیش بکند از دست بدهد و قصد دارند تا دست کم در حد یک کشور، با اجرای حکومت دینی مردمی که سیاست علوی را در بهبود هرچه بیشتر معیشت مردم و اجرای عدالت در پیش گرفته است، خواسته یا ناخواسته، مردم را به دین امیدوار و از آن خوشنود کنند.
ممکن است به این طرح توطئه جالب توجه ایراد گرفته شود که کاشفان آن خودشان نسبت درستی با اسلام انقلابی ندارند و نمیشود آنان را طرفدار واقعی انقلاب اسلامی قلمداد کرد اما به این ایراد میشود چنین پاسخ داد که اگر این سخن درست باشد باز میتوان پشتوانه این کشف توطئه را مصلحتاندیشی و سودگرایی فرض گرفت تا نیازی نباشد برای آن کاشفان به دنبال سابقهء انقلابی با اعتقاد آنچنانی به مدیریت فقهی جامعه باشیم.
درواقع میتوان گفت آن کاشفان و اصلاحطلبان صرفاً به دنبال برداشتن مانع اصلی بهیود وضعیت عمومی مردم اند و نه تقویت اعتقاد به انقلاب اسلامی.
اینچنین است که میبینیم هیچگاه از دستگاه عریض و طویل محمدتقی مصباح (در موسسه امام خمینی) یا علیرضا پناهیان یا سعید جلیلی خروجی چشمگیری برای بهبود وضعیت عمومی جامعه یا نسبت حاکمیت و مردم دیده نشده است.
تجربهٔ تفکر
به نام خداوند پریروز و پسفردای تاریخ تازگی ابعاد استدلال کسانی که با بهاصطلاح جناح افراطی معتقدان جمهوری اسلامی ایران مخالفت و ضدیت دارند برایم روشنتر شده و قضیه را برایم جالب توجه کرده است. این عده که شامل برخی اصلاحطلبان و برخی حاشیهنشینشدههای سیاست…
اين طرح مسأله است و عقیده شخصی من نیست.
http://library.lol/main/256DD42FC3DC09C3AB59844E5D5056D1
Early Greek Myth: A Guide to Literary and Artistic Sources
Author(s): Gantz Timothy
Publisher: Johns Hopkins University Press, Year: 1993
Description:
"'Early Greek Myth' is a much-needed handbook for scholars and others interested in the literary and artistic sources of archaic Greek myths--and the only one of its kind available in English. Timothy Gantz traces the development of each myth in narrative form and summarizes the written and visual evidence in which the specific details of the story appear."
کتاب «داستانهای یونانی باستان» یک دستنامهٔ بسیار کار-راه-انداز برای محققان و سایر علاقهمندان به منابع ادبی و هنری داستانهای باستان یونان است و در نوع خود تنها کتاب به زبان انگلیسی است. تیموتی گانتز ظهور و تطور هر داستان و شخصیت باستانی را در قالب روایتها دنبال میکند و شواهد نوشتاری و بصری را که در آن جزئیات خاص داستان ظاهر میشود، خلاصه میکند.
Early Greek Myth: A Guide to Literary and Artistic Sources
Author(s): Gantz Timothy
Publisher: Johns Hopkins University Press, Year: 1993
Description:
"'Early Greek Myth' is a much-needed handbook for scholars and others interested in the literary and artistic sources of archaic Greek myths--and the only one of its kind available in English. Timothy Gantz traces the development of each myth in narrative form and summarizes the written and visual evidence in which the specific details of the story appear."
کتاب «داستانهای یونانی باستان» یک دستنامهٔ بسیار کار-راه-انداز برای محققان و سایر علاقهمندان به منابع ادبی و هنری داستانهای باستان یونان است و در نوع خود تنها کتاب به زبان انگلیسی است. تیموتی گانتز ظهور و تطور هر داستان و شخصیت باستانی را در قالب روایتها دنبال میکند و شواهد نوشتاری و بصری را که در آن جزئیات خاص داستان ظاهر میشود، خلاصه میکند.
Forwarded from سهام نیوز
✅نه در زندان است و نه در دارالمجانین
میگویند بهخاطر کینه شخصی از حسن روحانی با FATF مخالفت کرد و صدها میلیارد دلار به ایران ضرر زد
میگویند بهخاطر کینه شخصی از بیژن زنگنه مانع اجرای قرارداد کرسنت شد و ٢۵ میلیارد دلار به ایران ضرر زد
کاش بگویند چرا نه در زندان است و نه در دارالمجانین...!
#سعید_جلیلی
@Sahamnewsorg
میگویند بهخاطر کینه شخصی از حسن روحانی با FATF مخالفت کرد و صدها میلیارد دلار به ایران ضرر زد
میگویند بهخاطر کینه شخصی از بیژن زنگنه مانع اجرای قرارداد کرسنت شد و ٢۵ میلیارد دلار به ایران ضرر زد
کاش بگویند چرا نه در زندان است و نه در دارالمجانین...!
#سعید_جلیلی
@Sahamnewsorg
تجربهٔ تفکر
✅نه در زندان است و نه در دارالمجانین میگویند بهخاطر کینه شخصی از حسن روحانی با FATF مخالفت کرد و صدها میلیارد دلار به ایران ضرر زد میگویند بهخاطر کینه شخصی از بیژن زنگنه مانع اجرای قرارداد کرسنت شد و ٢۵ میلیارد دلار به ایران ضرر زد کاش بگویند چرا نه…
میگویند 😊
معنی کینه شخصی چیست؟
فردی شخصاً درگیر مساله اخلاقی یا حقوقی خانوادگی یا مالی و غیره با فردی میشود و چون نمیتواند حقش را از مراجع رسمی بگیرد از او کینه به دل میگیرد.
خب! درگیری شخصی جلیلی با روحانی و زنگنه چه بوده؟
معنی کینه شخصی چیست؟
فردی شخصاً درگیر مساله اخلاقی یا حقوقی خانوادگی یا مالی و غیره با فردی میشود و چون نمیتواند حقش را از مراجع رسمی بگیرد از او کینه به دل میگیرد.
خب! درگیری شخصی جلیلی با روحانی و زنگنه چه بوده؟
⭕️کارزار برگزاری علنی دادگاه متهمان کرسنت و انتشار صورت جلسات دادگاه طی یک روز به ۱۰۰ هزار امضا رسید
🔹کارزار درخواست از قوه قضاییه برای برگزاری علنی جلسات دادگاه متهمان کرسنت و انتشار صورت جلسات قبلی دادگاه، تنها طی یک روز به ۱۰۰ هزار امضا رسید.
🔹در توضیح این کارزار جمع آوری امضا آمده است: با توجه به اهمیت موضوع مبارزه با فساد و روشنگری برای افکار عمومی از قوه قضاییه تقاضا میشود جلسات باقی مانده از دادگاه کرسنت را علنی برگزار کند یا صورت جلسات دادگاه های برگزار شده را در اختیار رسانه ها قرار دهد.
🔴 علاقه مندان برای شرکت در این کارزار می توانند از لینک زیر امضاء و حمایت کنند.
https://www.karzar.net/134964
✅ پایگاه اطلاعرسانی دکتر سعید جلیلی (در پیامرسان سروش)
@saeedjalily
🔹کارزار درخواست از قوه قضاییه برای برگزاری علنی جلسات دادگاه متهمان کرسنت و انتشار صورت جلسات قبلی دادگاه، تنها طی یک روز به ۱۰۰ هزار امضا رسید.
🔹در توضیح این کارزار جمع آوری امضا آمده است: با توجه به اهمیت موضوع مبارزه با فساد و روشنگری برای افکار عمومی از قوه قضاییه تقاضا میشود جلسات باقی مانده از دادگاه کرسنت را علنی برگزار کند یا صورت جلسات دادگاه های برگزار شده را در اختیار رسانه ها قرار دهد.
🔴 علاقه مندان برای شرکت در این کارزار می توانند از لینک زیر امضاء و حمایت کنند.
https://www.karzar.net/134964
✅ پایگاه اطلاعرسانی دکتر سعید جلیلی (در پیامرسان سروش)
@saeedjalily
https://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa12060
رابطه ایمان و حبّ از نگاه روایات
http://shiaonlinelibrary.com/%D8%A7%D9%84%D9%83%D8%AA%D8%A8/1123_%D8%A7%D9%84%D9%83%D8%A7%D9%81%D9%8A-%D8%A7%D9%84%D8%B4%D9%8A%D8%AE-%D8%A7%D9%84%D9%83%D9%84%D9%8A%D9%86%D9%8A-%D8%AC-%D9%A2/%D8%A7%D9%84%D8%B5%D9%81%D8%AD%D8%A9_124#top
کافی
باب «الحب في الله والبغض في الله»
رابطه ایمان و حبّ از نگاه روایات
http://shiaonlinelibrary.com/%D8%A7%D9%84%D9%83%D8%AA%D8%A8/1123_%D8%A7%D9%84%D9%83%D8%A7%D9%81%D9%8A-%D8%A7%D9%84%D8%B4%D9%8A%D8%AE-%D8%A7%D9%84%D9%83%D9%84%D9%8A%D9%86%D9%8A-%D8%AC-%D9%A2/%D8%A7%D9%84%D8%B5%D9%81%D8%AD%D8%A9_124#top
کافی
باب «الحب في الله والبغض في الله»
اسلام کوئست - مرجعی برای پاسخگویی به سوالات دینی، اعتقادی و شرعی
رابطه ایمان و حبّ از نگاه روایات را بیان کنید. - گنجینه پاسخ ها
رابطه ایمان و حبّ از نگاه روایات را بیان کنید. - گنجینه پاسخ هااسلام کوئست - مرجعی برای پاسخگویی به سوالات دینی، اعتقادی و شرعی پاسخگویی به سوالات دینی, پرسش و پاسخ اسلامی, پاسخ به سوالات شرعی, پرسش و پاسخ مسائل شرعی, شبهات دینی, پاسخ گویی به شبهات, احکام…
به نام خداوند پریروز و پسفردای تاریخ
یکی از بصیرتهای زیبای مرحوم استاد فردید تذکری بود که دربارهٔ وجود نسبت بین وِلایت (سلطنت، پیشوایی) و وَلایت (محبت) میداد.
مرحوم فردید میگفت وَلایت باطن وِلایت است و اگر وِلایت و پیشوایی و مُطاعبودن با پشتوانهٔ محبت نباشد حقیقت ندارد.
به نظر من این اصل در هر نظام اجتماعی و لاجرم سیاسی حاکم است و اگر بین فرمانده (قانونگذار) و فرمانبر (شهروند) نوعی نسبت محبت و علقهٔ باطنی وجود نداشته باشد آن نظام دیری نمیپاید و اگر بپاید با قهر و زور زیاده خواهد و باید بود.
به گمان من تلاشی که برای برقراری نسبت محبت بین اولیای دین و مؤمنان شده است ناشی از این ضرورت یا وجود آن نسبت، خود جلوهای طبیعی از این بایستگی است.
اینکه ما شخصی را محبوب خود بدانیم قطعاً در کیفیت و شیوهٔ اطاعت ما از آنچه به او منسوب است اثر روشنی دارد.
مشخصاً مناسک دینی در یونان باستان و در تشیع همراه با نوعی برانگیختگی احساسی و نسبت عاطفی بین شخصیتهای دینی و باورمندان به آن بوده است.
کیش پهلوان (به انگلیسی Hero-cult) در یونان باستان بر وجود نوعی احترام همراه با محبت به شخصیتهای باستانی و لاجرم ستایش اعمال آنها و درس گرفتن از عاقبتشان بنا شده بوده است.
مناسک عاشورا و تعزیه و شبیهخوانی نیز نوعی تجدید عهد قلبی با اولیای دین و سرشارکردن دوباره نسبت عاطفی و محبت بین ما و آنهاست.
اینکه ما بر مصائب کشتگان دشت کربلا میگرییم ناشی از کیفیت خود آن مصائب که ممکن است همین الان در #غزه و در گذشته در اقصانقاط این عالم پرظلم نظایری کمابیش شبیه و معادل با آن داشته باشد نیست بلکه ناشی از این است که ما میشنویم این مصائب بر سر کسانی که دوستشان میداریم و به آنها عشق میورزیم آمده است.
برای همین است که روایت همین مصائب برای فردی خارج از این دایره محبت ممکن است تأثر چندانی برنینگیزد.
اما اصل محبت را چگونه میتوان ایجاد کرد یا بهتر بگویم این محبت قلبی بین ما و اهل بیت پیامبر(ص) چگونه ایجاد شده است؟
https://t.me/denkerfahr/9891?single
یکی از بصیرتهای زیبای مرحوم استاد فردید تذکری بود که دربارهٔ وجود نسبت بین وِلایت (سلطنت، پیشوایی) و وَلایت (محبت) میداد.
مرحوم فردید میگفت وَلایت باطن وِلایت است و اگر وِلایت و پیشوایی و مُطاعبودن با پشتوانهٔ محبت نباشد حقیقت ندارد.
به نظر من این اصل در هر نظام اجتماعی و لاجرم سیاسی حاکم است و اگر بین فرمانده (قانونگذار) و فرمانبر (شهروند) نوعی نسبت محبت و علقهٔ باطنی وجود نداشته باشد آن نظام دیری نمیپاید و اگر بپاید با قهر و زور زیاده خواهد و باید بود.
به گمان من تلاشی که برای برقراری نسبت محبت بین اولیای دین و مؤمنان شده است ناشی از این ضرورت یا وجود آن نسبت، خود جلوهای طبیعی از این بایستگی است.
اینکه ما شخصی را محبوب خود بدانیم قطعاً در کیفیت و شیوهٔ اطاعت ما از آنچه به او منسوب است اثر روشنی دارد.
مشخصاً مناسک دینی در یونان باستان و در تشیع همراه با نوعی برانگیختگی احساسی و نسبت عاطفی بین شخصیتهای دینی و باورمندان به آن بوده است.
کیش پهلوان (به انگلیسی Hero-cult) در یونان باستان بر وجود نوعی احترام همراه با محبت به شخصیتهای باستانی و لاجرم ستایش اعمال آنها و درس گرفتن از عاقبتشان بنا شده بوده است.
مناسک عاشورا و تعزیه و شبیهخوانی نیز نوعی تجدید عهد قلبی با اولیای دین و سرشارکردن دوباره نسبت عاطفی و محبت بین ما و آنهاست.
اینکه ما بر مصائب کشتگان دشت کربلا میگرییم ناشی از کیفیت خود آن مصائب که ممکن است همین الان در #غزه و در گذشته در اقصانقاط این عالم پرظلم نظایری کمابیش شبیه و معادل با آن داشته باشد نیست بلکه ناشی از این است که ما میشنویم این مصائب بر سر کسانی که دوستشان میداریم و به آنها عشق میورزیم آمده است.
برای همین است که روایت همین مصائب برای فردی خارج از این دایره محبت ممکن است تأثر چندانی برنینگیزد.
اما اصل محبت را چگونه میتوان ایجاد کرد یا بهتر بگویم این محبت قلبی بین ما و اهل بیت پیامبر(ص) چگونه ایجاد شده است؟
https://t.me/denkerfahr/9891?single
به نام خدا
این روزها به مناسبت عاشورا باز بحث از شخصیتشناسی قاتلان حرم رسولالله(ص) داغ شده است.
البته اینکه با اغراق و دیگر ترفندهای ادبی بگویند امام حسین(ع) را اهل دیانت کشتند یعنی اهل قبله و داخل در امت رسولالله(ص) گذشته از اغراض سیاسی خالی از فواید تربیتی نیست ولی خالی از مجاز و دوری از حقیقت هم نیست.
أهل دیانت کشتند اما نه مؤمنان متنسک و اهل فرائض و پرهیز از معاصی بلکه افرادی مثل من و شما که گاه برای رفع فیلترینگ به شخصی مقام ریاست جمهوری میدهیم و کل امور مملکت را در دستش میگذاریم.
این روزها به مناسبت عاشورا باز بحث از شخصیتشناسی قاتلان حرم رسولالله(ص) داغ شده است.
البته اینکه با اغراق و دیگر ترفندهای ادبی بگویند امام حسین(ع) را اهل دیانت کشتند یعنی اهل قبله و داخل در امت رسولالله(ص) گذشته از اغراض سیاسی خالی از فواید تربیتی نیست ولی خالی از مجاز و دوری از حقیقت هم نیست.
أهل دیانت کشتند اما نه مؤمنان متنسک و اهل فرائض و پرهیز از معاصی بلکه افرادی مثل من و شما که گاه برای رفع فیلترینگ به شخصی مقام ریاست جمهوری میدهیم و کل امور مملکت را در دستش میگذاریم.
به نام خدا
ترجمه تاحدامکان تحت لفظ عبارت نخستین کتاب «تواریخ» هردت.
از کارم خوشم آمد.
Ἡροδότου Ἁλικαρνησσέος ἱστορίης ἀπόδεξις ἥδε,
ὡς μήτε τὰ γενόμενα ἐξ ἀνθρώπων τῷ χρόνῳ ἐξίτηλα γένηται,
μήτε ἔργα μεγάλα τε καὶ θωμαστά, τὰ μὲν Ἕλλησι τὰ δὲ βαρβάροισι ἀποδεχθέντα, ἀκλεᾶ γένηται,
τά τε ἄλλα καὶ δι' ἣν αἰτίην ἐπολέμησαν ἀλλήλοισι.
اینک فرانمود/ عرضهٔ تحقیق هردت هالیکارناسسُسی
تا دروجودآمدهها از انسانها با زمان رنگباخته نشود
نیز کارهای عظیم و حیرتانگیزی که باری، یونانیان و بربرها فرانموده اند، ناشنیده/ ناسروده نشود
بلکه نیز البته علت اینکه با یکدیگر میجنگیدند.
ترجمه تاحدامکان تحت لفظ عبارت نخستین کتاب «تواریخ» هردت.
از کارم خوشم آمد.
Ἡροδότου Ἁλικαρνησσέος ἱστορίης ἀπόδεξις ἥδε,
ὡς μήτε τὰ γενόμενα ἐξ ἀνθρώπων τῷ χρόνῳ ἐξίτηλα γένηται,
μήτε ἔργα μεγάλα τε καὶ θωμαστά, τὰ μὲν Ἕλλησι τὰ δὲ βαρβάροισι ἀποδεχθέντα, ἀκλεᾶ γένηται,
τά τε ἄλλα καὶ δι' ἣν αἰτίην ἐπολέμησαν ἀλλήλοισι.
اینک فرانمود/ عرضهٔ تحقیق هردت هالیکارناسسُسی
تا دروجودآمدهها از انسانها با زمان رنگباخته نشود
نیز کارهای عظیم و حیرتانگیزی که باری، یونانیان و بربرها فرانموده اند، ناشنیده/ ناسروده نشود
بلکه نیز البته علت اینکه با یکدیگر میجنگیدند.
تجربهٔ تفکر
. به نام خداوند پریروز و پسفردای تاریخ یادداشتی به مناسبت مصیبت اسقاط #پرواز_اوکراین یک وجه دردناک برخی #تراژدیهای_یونانی و مشخصاً #اودیپوس_شاه (Οἰδίπους Τύραννος: اودیپ جبار) این است که شخصیت محوری این سوگنامهها کاری برخلاف ناموس خلقت و آیین خدایان انجام…
در این یادداشت دو معنی
κύριος
را با هم خلط کرده بودم.
یکی حاکم و سرور (معادل خداوند در ادب قدیم فارسی و لقب خدا و حضرت عیسی در عهدین) و دیگر مقرر و معين.
در متن سفکل به این معنی دوم است.
پس
πάντως γὰρ ἔχει τάδε κῦρος
به معنی:
زیرا تماماً [امور را] آن زورآور [و قاهر] بداشته است.
نیست بلکه به این معنی است:
زیرا تماماً اینها معین/ مقررشده است.
ر. ک.:
https://en.m.wiktionary.org/wiki/%CE%BA%CF%8D%CF%81%CE%B9%CE%BF%CF%82
κύριος
را با هم خلط کرده بودم.
یکی حاکم و سرور (معادل خداوند در ادب قدیم فارسی و لقب خدا و حضرت عیسی در عهدین) و دیگر مقرر و معين.
در متن سفکل به این معنی دوم است.
پس
πάντως γὰρ ἔχει τάδε κῦρος
به معنی:
زیرا تماماً [امور را] آن زورآور [و قاهر] بداشته است.
نیست بلکه به این معنی است:
زیرا تماماً اینها معین/ مقررشده است.
ر. ک.:
https://en.m.wiktionary.org/wiki/%CE%BA%CF%8D%CF%81%CE%B9%CE%BF%CF%82
تجربهٔ تفکر
به نام خداوند جان و خرد https://t.me/denkerfahr/3157 متن یونانی زیر سنگنگاشتهای از منطقهٔ الحمة در جولان سوریه (جنوب دریاچهٔ طبریه) است که از زمان معاویه باقی مانده است. تاریخهای سهگانهٔ این متن بحثهایی را برانگیخته است. توجه به اینکه این متن را یک مسیحی…
ویراست تازهای از این متن را در وبلاگم گذاشته ام.
http://denkenserfahrung.blogfa.com/post/156
حمام طبریه
http://denkenserfahrung.blogfa.com/post/156
حمام طبریه
Blogfa
حمام طبریه
حمام طبریه - پرسیدن، پارسایی اندیشیدن است. (مارتین هیدگر)
Forwarded from νοῦς (Hamed Roshani Rad)
برای کسی که مدعی شناخت فلسفه اصیل ایرانی و اسلامی است که خود پیش زمینه درک ژرف فلسفه و تعقل مدرن است، شناخت علوم اصیله در حد اگر نه اجتهاد بلکه در حد انس و آشنایی از هرچیزی ضروری تر است.
فلسفه اسلامی از بالیدن بذر لوگوس یونانی در خاک علومی چون کلام و فقه و اصول و خلاف و مناظره و عقاید روییده است و نشان دادن این چندان دشوار نیست و دم دست ترین کتاب تاریخ فلسفه اسلامی مصطفی عبدالرازق است و تحقیقات غربیان دوران معاصر مانند روزنتال و گوتاس و فان اس و ویسنوفسکی.
اما ریشه علوم دخیله و شناخت ماهیت این رستنگاه در درجه اول شناخت زندگی و افکار و اقوال بزرگان دبن اسلام است.
اعم از خلفای راشدین خصوصا عمر رضی الله و از آن مهمتر شناخت اجمالی و در حد چهار واحد دانشگاهی از امامان اثنی عشریه است با دید تاریخی و پدیدارشناسانه. کتاب تاریخ ائمه از رسول جعفریان که کتابی مستند به اسانید معتبر و دارای رویکردی نسبت به سایر آثار کمتر ایدولوژیک است و انس با آن و خواندن مداوم آن از ضروریاتی است که روح الهیاتی در معنی هگلی را در ذهن هر متفکر روشن اندیش بیدار میکند (همچنانکه قطعا ذهن هر متحجر تاریک اندیش را خموده تر و خفته تر میکند) کسانی که در خود رگه هایی از حیات و آرمانهای روشنگری را میبینند بیش از هرکسی به این خوانش مکلف و موظفند و بعد از این کتاب حدودا ۵٠٠ صفحهای مبتنی بر مدارک و مستندات آن رجوع به آثار برتر در این زمینه که برای خوانشی جانبی و بینشبخش رجوع مستقیم به منابعی که بیش از پنج تا ده کتاب نمیرسد از خواندن منطقیات و ریاضیات و اجتماعیات ضروری تر است.
جای تاسف است که اذهان عفن و بوینایکی چون بیژن عبدالکریمی و امثاله به این تکلیف تاریخی خود را پایبند میدانند اما کسانی چون طالب زاده، چاوشی، رشیدیان، و حتی ظاهرا مسلمانانی چون دکتر قوام و حداد و لاریجانی و افرمجانی و مصلح و حیدری دیگران خود را از این وادی بی نیاز میدانند (نام استاد محمد رضا بهشتی را در شمار ایشان نیاوردم که آگاهم با ذوق طریف خود و با پیشینهای که در انس با دروس و فضای حوزوی دهه شصت دارند حداقل نام دوازده امام را با تصویری مستندگونه از حیات سیاسی و اجتماعی و الهی و اخلاقی ایشان دارد هرچند کم ژرفا تر از آن است که به سطح نظر برسد و این مهمترین خصلت مورد علاقه من در مورد ایشان و امثال ایشان است)
حیات دوازده امام شیعه دربردارنده اصولی است که حواریون مسبح مشابه آن اصول را با خود داشتند و در تکوین اندیشه غربی نقشی بیش از هر شاعر و متغلسف و متکلم داشتند و اگر به منابع اصلی فلسفه مسیحی خصوصا مکتوبات توماس آکویناس و آگوستین رجوع کنید بیش از همه ریشه افکار و جهاننگری ایشان را در این قدیسان و حواریون آباء خواهید یافت.
یک جامعه مذهبی زمانی راه به سوی اسفل درکات انحطاط دارد که عوام آن جامعه از انس با مقدسان آن جامعه از خواص پبشی بگیرند و این هیچ معنایی ندارد جز تباه ساختن و مسموم ساختن خاک و کشتزاری که ابرمفهوم های مهاجرت کرده از غرب و ملل مترقی در آن خاک و کشتار باید پرورده شوند.
اگر نهضت ترجمه قرون اول به ظهور کسانی چون فارابی و ابن سینا و مسکویه و مسعودی و طبری و ابوریحان و رازی و صدها چهره روشنگری دیگر در عصر پسا ترجمه منجر شد به دلیل این بود که پیش از مهاجرت ابرمفهوم های یونانی در قالب لوگوی اسپرماتیکوی در خاکی پرورده و کاشته شدند که قبلا توسط حسن بصری و نظام سیار و جاحظ و ماتریدی و محاسبی و ابن مقفع و مسعودی و ابونواس و ابوحنیفه و صدها پیرو دیگر از پیشوایان دین تغذیه و آماده کشت شده بود.
اما اینکه نهضت ترجمه صد سال گذشته از فلسفه غرب جز روانپریشی و زبانپریشی و اختلال مفهومی و سیاسی و اجتماعی به بار نیاورده است این است که خاک این کشتزار توسط کسانی به مسمومیت و فقری در تخریب و فرسودگی خاک و کشتزار و چنان عفونت و آلودگی زهدان و رحم و تخمدانی در فرهنگ بستر دست یافته بود که نیرومند ترین و غنی ترین اسپرمهای پهلوانان و نژادگان و نیاوران نیز از لقاح و کاشت و زرع در آن جز هندوانه تلخ ابوجهل و طفلانی مبتلا به انواع نشانگان روحی و جسمی و فکری و فلج مغزی و اختلالات عصبی و نخاعی از این زفاف بدشگون سر نمیتوانست زد. خاکی که توسط فردید و شریعتی و آل احمد به کود مرغی تغذیه شد و توسط بازرگان و حجاری و مجاهدین خلق و صاحبان «شناسایی بزرگ» و «بازگشت به خویشتن» و امثال آن به جای گندزدایی به گندافزایی زهدان فاحشه فرهنگ مفتخر بودند. از چنین اب و امی چه جانوری متولد تواند شد مگر احمدی نژاد و رائفی پور و زاکانی و ...؟ این دستاورد نتیجه روشنفکری دهه چهل و پنجاه است که جهانبگلو آن را موج سوم مینامد.
فلسفه اسلامی از بالیدن بذر لوگوس یونانی در خاک علومی چون کلام و فقه و اصول و خلاف و مناظره و عقاید روییده است و نشان دادن این چندان دشوار نیست و دم دست ترین کتاب تاریخ فلسفه اسلامی مصطفی عبدالرازق است و تحقیقات غربیان دوران معاصر مانند روزنتال و گوتاس و فان اس و ویسنوفسکی.
اما ریشه علوم دخیله و شناخت ماهیت این رستنگاه در درجه اول شناخت زندگی و افکار و اقوال بزرگان دبن اسلام است.
اعم از خلفای راشدین خصوصا عمر رضی الله و از آن مهمتر شناخت اجمالی و در حد چهار واحد دانشگاهی از امامان اثنی عشریه است با دید تاریخی و پدیدارشناسانه. کتاب تاریخ ائمه از رسول جعفریان که کتابی مستند به اسانید معتبر و دارای رویکردی نسبت به سایر آثار کمتر ایدولوژیک است و انس با آن و خواندن مداوم آن از ضروریاتی است که روح الهیاتی در معنی هگلی را در ذهن هر متفکر روشن اندیش بیدار میکند (همچنانکه قطعا ذهن هر متحجر تاریک اندیش را خموده تر و خفته تر میکند) کسانی که در خود رگه هایی از حیات و آرمانهای روشنگری را میبینند بیش از هرکسی به این خوانش مکلف و موظفند و بعد از این کتاب حدودا ۵٠٠ صفحهای مبتنی بر مدارک و مستندات آن رجوع به آثار برتر در این زمینه که برای خوانشی جانبی و بینشبخش رجوع مستقیم به منابعی که بیش از پنج تا ده کتاب نمیرسد از خواندن منطقیات و ریاضیات و اجتماعیات ضروری تر است.
جای تاسف است که اذهان عفن و بوینایکی چون بیژن عبدالکریمی و امثاله به این تکلیف تاریخی خود را پایبند میدانند اما کسانی چون طالب زاده، چاوشی، رشیدیان، و حتی ظاهرا مسلمانانی چون دکتر قوام و حداد و لاریجانی و افرمجانی و مصلح و حیدری دیگران خود را از این وادی بی نیاز میدانند (نام استاد محمد رضا بهشتی را در شمار ایشان نیاوردم که آگاهم با ذوق طریف خود و با پیشینهای که در انس با دروس و فضای حوزوی دهه شصت دارند حداقل نام دوازده امام را با تصویری مستندگونه از حیات سیاسی و اجتماعی و الهی و اخلاقی ایشان دارد هرچند کم ژرفا تر از آن است که به سطح نظر برسد و این مهمترین خصلت مورد علاقه من در مورد ایشان و امثال ایشان است)
حیات دوازده امام شیعه دربردارنده اصولی است که حواریون مسبح مشابه آن اصول را با خود داشتند و در تکوین اندیشه غربی نقشی بیش از هر شاعر و متغلسف و متکلم داشتند و اگر به منابع اصلی فلسفه مسیحی خصوصا مکتوبات توماس آکویناس و آگوستین رجوع کنید بیش از همه ریشه افکار و جهاننگری ایشان را در این قدیسان و حواریون آباء خواهید یافت.
یک جامعه مذهبی زمانی راه به سوی اسفل درکات انحطاط دارد که عوام آن جامعه از انس با مقدسان آن جامعه از خواص پبشی بگیرند و این هیچ معنایی ندارد جز تباه ساختن و مسموم ساختن خاک و کشتزاری که ابرمفهوم های مهاجرت کرده از غرب و ملل مترقی در آن خاک و کشتار باید پرورده شوند.
اگر نهضت ترجمه قرون اول به ظهور کسانی چون فارابی و ابن سینا و مسکویه و مسعودی و طبری و ابوریحان و رازی و صدها چهره روشنگری دیگر در عصر پسا ترجمه منجر شد به دلیل این بود که پیش از مهاجرت ابرمفهوم های یونانی در قالب لوگوی اسپرماتیکوی در خاکی پرورده و کاشته شدند که قبلا توسط حسن بصری و نظام سیار و جاحظ و ماتریدی و محاسبی و ابن مقفع و مسعودی و ابونواس و ابوحنیفه و صدها پیرو دیگر از پیشوایان دین تغذیه و آماده کشت شده بود.
اما اینکه نهضت ترجمه صد سال گذشته از فلسفه غرب جز روانپریشی و زبانپریشی و اختلال مفهومی و سیاسی و اجتماعی به بار نیاورده است این است که خاک این کشتزار توسط کسانی به مسمومیت و فقری در تخریب و فرسودگی خاک و کشتزار و چنان عفونت و آلودگی زهدان و رحم و تخمدانی در فرهنگ بستر دست یافته بود که نیرومند ترین و غنی ترین اسپرمهای پهلوانان و نژادگان و نیاوران نیز از لقاح و کاشت و زرع در آن جز هندوانه تلخ ابوجهل و طفلانی مبتلا به انواع نشانگان روحی و جسمی و فکری و فلج مغزی و اختلالات عصبی و نخاعی از این زفاف بدشگون سر نمیتوانست زد. خاکی که توسط فردید و شریعتی و آل احمد به کود مرغی تغذیه شد و توسط بازرگان و حجاری و مجاهدین خلق و صاحبان «شناسایی بزرگ» و «بازگشت به خویشتن» و امثال آن به جای گندزدایی به گندافزایی زهدان فاحشه فرهنگ مفتخر بودند. از چنین اب و امی چه جانوری متولد تواند شد مگر احمدی نژاد و رائفی پور و زاکانی و ...؟ این دستاورد نتیجه روشنفکری دهه چهل و پنجاه است که جهانبگلو آن را موج سوم مینامد.
تجربهٔ تفکر
برای کسی که مدعی شناخت فلسفه اصیل ایرانی و اسلامی است که خود پیش زمینه درک ژرف فلسفه و تعقل مدرن است، شناخت علوم اصیله در حد اگر نه اجتهاد بلکه در حد انس و آشنایی از هرچیزی ضروری تر است. فلسفه اسلامی از بالیدن بذر لوگوس یونانی در خاک علومی چون کلام و فقه…
از برخی «مزخرفات» (به معنی لفظی-اصطلاحی قرآنی زخرف القول) این متن که بگذریم مبنایش درست است.
تجربهٔ تفکر
به نام خدا ترجمه تاحدامکان تحت لفظ عبارت نخستین کتاب «تواریخ» هردت. از کارم خوشم آمد. Ἡροδότου Ἁλικαρνησσέος ἱστορίης ἀπόδεξις ἥδε, ὡς μήτε τὰ γενόμενα ἐξ ἀνθρώπων τῷ χρόνῳ ἐξίτηλα γένηται, μήτε ἔργα μεγάλα τε καὶ θωμαστά, τὰ μὲν Ἕλλησι τὰ δὲ βαρβάροισι…
هرچه میگذرد بیشتر از معادل «فرانمود» برای آپُدِیْکسیس بدم میآید.
ببینم مرحوم شرف چه گفته.
...
گفته برهان.
اصطلاحاً معنی برهان دارد اما اینجا چه؟
در فرهنگ افنان جز برهان، ایضاح را هم نوشته اند.
ولی ايضاح هم مناسب نیست
طبق بافت سخن باید همان عرضه یا روایت باشد.
شاید در نگارش با آپدیدُنای که معنی نقل و روایت را هم دارد خلط شده.
در ترجمهٔ آلمانی ویراست Josef Feix گفته اند نشر (veröffentlichen).
در نسخهٔ انتقادی Dewald & Munson (کمبریج، ٢٠٢٢) که بدون ترجمه است و فقط اصل یونانی و مقدمات تنقیحی و تحقیقی همراه با حواشی متن و واژهپژوهی را دارد گفته اند نمایش یا بروز یا شاید بشود گفت ظاهرساختن (با دو واژه display و demonstration) که معادل همان عرضهداشتن است.
به هر حال هیستریا آپُدِیْکسیس درمجموع یعنی در اختیار عموم گذاشتن تحقیق.
ببینم مرحوم شرف چه گفته.
...
گفته برهان.
اصطلاحاً معنی برهان دارد اما اینجا چه؟
در فرهنگ افنان جز برهان، ایضاح را هم نوشته اند.
ولی ايضاح هم مناسب نیست
طبق بافت سخن باید همان عرضه یا روایت باشد.
شاید در نگارش با آپدیدُنای که معنی نقل و روایت را هم دارد خلط شده.
در ترجمهٔ آلمانی ویراست Josef Feix گفته اند نشر (veröffentlichen).
در نسخهٔ انتقادی Dewald & Munson (کمبریج، ٢٠٢٢) که بدون ترجمه است و فقط اصل یونانی و مقدمات تنقیحی و تحقیقی همراه با حواشی متن و واژهپژوهی را دارد گفته اند نمایش یا بروز یا شاید بشود گفت ظاهرساختن (با دو واژه display و demonstration) که معادل همان عرضهداشتن است.
به هر حال هیستریا آپُدِیْکسیس درمجموع یعنی در اختیار عموم گذاشتن تحقیق.