This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بخشی از نماهنگ خاطرهانگیز «روسیه اومدیم»
بخشی از گفتوگو با محمد بحرانی
بخش عمده این کار با نام جناب خان و محمد بحرانی مورد توجه مردم قرار گرفته و مدام نام بنده بر سر زبانهاست. دوست دارم با تاکید بگویم که ایده [فکر] و کار اولیه برای [از] امیر سلطان احمدی است. به همین ترتیب واقعا تمایل دارم اگر این کار مورد توجه قرار گرفته درباره تمام سازندگان حرف زده شود و فقط به نام من تمام نشود. سعید کریمی بخش تهران را کارگردانی کرد. احسان عبدیپور که یک کارگردان شناخته شده است هم به ما حال داد. کیوان کیارس به عنوان آهنگساز و محسن شریفیان نوازنده نیانبان نیز زحمات زیادی کشیدند.
http://www.shahrvand-newspaper.ir/Modules/News/PrintVer.aspx?Src=Main&News_Id=134802
بخشی از گفتوگو با محمد بحرانی
بخش عمده این کار با نام جناب خان و محمد بحرانی مورد توجه مردم قرار گرفته و مدام نام بنده بر سر زبانهاست. دوست دارم با تاکید بگویم که ایده [فکر] و کار اولیه برای [از] امیر سلطان احمدی است. به همین ترتیب واقعا تمایل دارم اگر این کار مورد توجه قرار گرفته درباره تمام سازندگان حرف زده شود و فقط به نام من تمام نشود. سعید کریمی بخش تهران را کارگردانی کرد. احسان عبدیپور که یک کارگردان شناخته شده است هم به ما حال داد. کیوان کیارس به عنوان آهنگساز و محسن شریفیان نوازنده نیانبان نیز زحمات زیادی کشیدند.
http://www.shahrvand-newspaper.ir/Modules/News/PrintVer.aspx?Src=Main&News_Id=134802
به نام خداوند جان و خرد
بخشی از گفتوگو با یک دوست درباب دوستی (با کمی ویرایش)
ع شیراز:
دوستی حقیقی فقط در فرهیختن و ادب و دانش و معرفت ممکنه
محمد نورالهی:
حالا خود دوستی چیست؟
ع شیراز:
احسنت به روح افلاطون ❤️😁
یاری دو روح برای تأدیب و آموختن چگونگی جستن حقیقت
محمد نورالهی:
به نظر من یکی از وجوه دوستی ترجیح منافع دیگری بر خود است.
قطعاً وجوه دیگری هم دارد.
دراصل باید نسبت به نوع انسان حس وحدت و پیوند کرد و بعد در افراد انسان آن را متجلی کرد
چه در معاملات و البته بالاخص در معاملات و چه در تعاملات عادی روزانه.
من حس میکنم اگر دو روح یا نفس ازپیش به حقیقت واحدی ملتزم و دلبسته و مؤمن نبوده باشند امکان دوستی بینشان مشکل و با مانع همراه میشود.
دوستی در بین راه مشکل است چون موسی و خضر.
این برای دوستی دوسویه است
عجیب اینکه دوستی یکسویه هم داریم.
ع شیراز:
نه نداریم
مگر مربع سه ضلعی داشته باشیم
محمد نورالهی:
عجیبه
ولی گاهی داریم
کسی که خودش را وقف انسانیت کرده با نوع انسان دوست است ولو نه به تک تک افراد نوع انسان و برای همین میتواند با کسی که نمیشناسد هم دوستی کند و با کسی که با او دوست نیست هم دوستی کند
ع شیراز:
ولی دوستی به نظرم اصلا جز ماهیتش دوطرفه بودنه
نه این دوستی نيست... به نوع انسان؟
محمد نورالهی:
دوستخویی
نمیدانم.
حسم اینگونه است.
اینجا دوستی با انسانیت یکی میشه.
ارسطو بحثی داره میگه اخلاق (اثیکُس) با عادت (اثُس) نسبت دارد اما نمیشود درخصوص امور طبیعی از عادت سخن گفتن مثلا عادت سنگ به سقوط
بعد عادت با ناخودآگاه پیوند دارد اما ناخودآگاه نیست بلکه مبنی بر تربیت است.
اینکه شما در رابطه با کسی بر اساس تطابق پیش بروی
تطابق در نفسانیات
تطابق در فرهیختگی
تطابق در علایق
تطابق در خود رفتارهای متقابل (بدهبستان)
و دوستی را بر پایه این تطابق بنا کنی
این به رفتار طبیعی نزدیکتر است تا تربیت و عادت.
اما اگر در عین تغایر، دوستی شکل بگیرد یا حتی نه این بلکه رفتار دوستانه (که این شاید مهمتر باشد) اینجاست که میشود از تربیت و عادت سخن گفت.
بخشی از گفتوگو با یک دوست درباب دوستی (با کمی ویرایش)
ع شیراز:
دوستی حقیقی فقط در فرهیختن و ادب و دانش و معرفت ممکنه
محمد نورالهی:
حالا خود دوستی چیست؟
ع شیراز:
احسنت به روح افلاطون ❤️😁
یاری دو روح برای تأدیب و آموختن چگونگی جستن حقیقت
محمد نورالهی:
به نظر من یکی از وجوه دوستی ترجیح منافع دیگری بر خود است.
قطعاً وجوه دیگری هم دارد.
دراصل باید نسبت به نوع انسان حس وحدت و پیوند کرد و بعد در افراد انسان آن را متجلی کرد
چه در معاملات و البته بالاخص در معاملات و چه در تعاملات عادی روزانه.
من حس میکنم اگر دو روح یا نفس ازپیش به حقیقت واحدی ملتزم و دلبسته و مؤمن نبوده باشند امکان دوستی بینشان مشکل و با مانع همراه میشود.
دوستی در بین راه مشکل است چون موسی و خضر.
این برای دوستی دوسویه است
عجیب اینکه دوستی یکسویه هم داریم.
ع شیراز:
نه نداریم
مگر مربع سه ضلعی داشته باشیم
محمد نورالهی:
عجیبه
ولی گاهی داریم
کسی که خودش را وقف انسانیت کرده با نوع انسان دوست است ولو نه به تک تک افراد نوع انسان و برای همین میتواند با کسی که نمیشناسد هم دوستی کند و با کسی که با او دوست نیست هم دوستی کند
ع شیراز:
ولی دوستی به نظرم اصلا جز ماهیتش دوطرفه بودنه
نه این دوستی نيست... به نوع انسان؟
محمد نورالهی:
دوستخویی
نمیدانم.
حسم اینگونه است.
اینجا دوستی با انسانیت یکی میشه.
ارسطو بحثی داره میگه اخلاق (اثیکُس) با عادت (اثُس) نسبت دارد اما نمیشود درخصوص امور طبیعی از عادت سخن گفتن مثلا عادت سنگ به سقوط
بعد عادت با ناخودآگاه پیوند دارد اما ناخودآگاه نیست بلکه مبنی بر تربیت است.
اینکه شما در رابطه با کسی بر اساس تطابق پیش بروی
تطابق در نفسانیات
تطابق در فرهیختگی
تطابق در علایق
تطابق در خود رفتارهای متقابل (بدهبستان)
و دوستی را بر پایه این تطابق بنا کنی
این به رفتار طبیعی نزدیکتر است تا تربیت و عادت.
اما اگر در عین تغایر، دوستی شکل بگیرد یا حتی نه این بلکه رفتار دوستانه (که این شاید مهمتر باشد) اینجاست که میشود از تربیت و عادت سخن گفت.
تجربهٔ تفکر
A HANDBOOK OF GREEK LITERATURE FROM HOMER TO THE AGE OF LUCIAN by H. J. ROSE p. 31: The metre is likewise far from primitive. It is the hexameter (five dactyls, _ UU for any one of which a spondee,_ _, may be substituted, and a sixth foot which may be…
به نام خدا
این متن را با دو منبع دیگر تکمیل کردم که در یکی فهرستی از واژگان دارای واو مضمر در ایلیاد همراه معنی و ریشه آورده شده است (معنی و ریشه تحقیق خودم است).
واو مضمر چیست؟
زمانی که Ἰλιάς (ایلیاس) و Ὀδύσσεια (ادوسسِیا)، حال يا به دست همر يا هرکس که به او/ آنان این شعرها منسوب است سروده میشد در برخی واژگان زبان یونانی یک واو وجود داشت که هنگام مکتوب شدن این شعرها دیگر تلفظ و بنابراین نوشته نمیشد.
مثلاً واژه ایده در اصل ويده تلفظ میشده يا نام دیگر شهر تروی، یعنی ایلیُن را ويليُن، ویلیُس تلفظ میکرده اند.
به هر حال این واو مضمر را که در منابع بدان Digamma یعنی دو گاما میگویند (چون شبیه دو تا گامای به هم چسبیده یا رویهمافتاده بوده: ΓΓ و آن را اینگونه مینوشته اند: ϝ) طبق ظرافتهای وزنی میتوان از لابهلای اشعار همر استخراج کرد.
متن کامل در وبلاگم:
http://denkenserfahrung.blogfa.com/post/312
این متن را با دو منبع دیگر تکمیل کردم که در یکی فهرستی از واژگان دارای واو مضمر در ایلیاد همراه معنی و ریشه آورده شده است (معنی و ریشه تحقیق خودم است).
واو مضمر چیست؟
زمانی که Ἰλιάς (ایلیاس) و Ὀδύσσεια (ادوسسِیا)، حال يا به دست همر يا هرکس که به او/ آنان این شعرها منسوب است سروده میشد در برخی واژگان زبان یونانی یک واو وجود داشت که هنگام مکتوب شدن این شعرها دیگر تلفظ و بنابراین نوشته نمیشد.
مثلاً واژه ایده در اصل ويده تلفظ میشده يا نام دیگر شهر تروی، یعنی ایلیُن را ويليُن، ویلیُس تلفظ میکرده اند.
به هر حال این واو مضمر را که در منابع بدان Digamma یعنی دو گاما میگویند (چون شبیه دو تا گامای به هم چسبیده یا رویهمافتاده بوده: ΓΓ و آن را اینگونه مینوشته اند: ϝ) طبق ظرافتهای وزنی میتوان از لابهلای اشعار همر استخراج کرد.
متن کامل در وبلاگم:
http://denkenserfahrung.blogfa.com/post/312
Blogfa
یادداشتی کوتاه دربارۀ وزن اشعار همر
یادداشتی کوتاه دربارۀ وزن اشعار همر - پرسیدن، پارسایی اندیشیدن است. (مارتین هیدگر)
تجربهٔ تفکر
به نام خدا این متن را با دو منبع دیگر تکمیل کردم که در یکی فهرستی از واژگان دارای واو مضمر در ایلیاد همراه معنی و ریشه آورده شده است (معنی و ریشه تحقیق خودم است). واو مضمر چیست؟ زمانی که Ἰλιάς (ایلیاس) و Ὀδύσσεια (ادوسسِیا)، حال يا به دست همر يا هرکس که به…
استاد وحید عیدگاه طرقبهای کتابی دارد تحت عنوان تلفظ در شعر کهن فارسی (بهرهگیری از شعر در شناخت تلفظهای دیرین)، انتشارات: سخن، ۱۴۰۱ که با بررسی وزن و قافیه اشعار قدیم فارسی به نتایج جالبی در حوزه تلفظ واژگان رسیده است و همچنان نیز در صفحه اینستاگرام خود پژوهشهای بسیار نغز و ارزشمندی را نشر میدهد.
آن تحقیق روی اشعار همری با این کار سنجیدنی است.
متأسفانه من هنوز این کتاب را نخریده ام و تنها گزارشهایش را خوانده ام.
https://www.iranketab.ir/book/35712-pronunciation-in-ancient-persian-poetry
آن تحقیق روی اشعار همری با این کار سنجیدنی است.
متأسفانه من هنوز این کتاب را نخریده ام و تنها گزارشهایش را خوانده ام.
https://www.iranketab.ir/book/35712-pronunciation-in-ancient-persian-poetry
فروشگاه اینترنتی ایران کتاب
کتاب تلفظ در شعر کهن فارسی اثر وحید عیدگاه طرقبه ای | ایران کتاب
خرید کتاب تلفظ در شعر کهن فارسی تلفظ در شعر کهن فارسی (بهره گیری از شعر در شناخت تلفظ های دیرین)
نویسنده وحید عیدگاه طرقبه ای انتشارات سخن
نویسنده وحید عیدگاه طرقبه ای انتشارات سخن
Forwarded from DEMOnCRACY (Emad Samiee)
Forwarded from DEMOnCRACY (Emad Samiee)
«برای اینکه جنگل...» : رنه شار، ۱۹۳۹.
این شعر کوتاه شار را دوست دارم برای تمامی دوستانم بفرستم، تا بیشتر مراقب خودشان باشند، دوستانم، تمام آن جنگلهای تپنده و دامانگسترِ در برهوت لمیزرع: تو، او، شما، آنها.
با تشکر از ماتیاس، تقدیم به شما:
#رنه_شار
@demonkratia
این شعر کوتاه شار را دوست دارم برای تمامی دوستانم بفرستم، تا بیشتر مراقب خودشان باشند، دوستانم، تمام آن جنگلهای تپنده و دامانگسترِ در برهوت لمیزرع: تو، او، شما، آنها.
با تشکر از ماتیاس، تقدیم به شما:
#رنه_شار
@demonkratia
تجربهٔ تفکر
«برای اینکه جنگل...» : رنه شار، ۱۹۳۹. این شعر کوتاه شار را دوست دارم برای تمامی دوستانم بفرستم، تا بیشتر مراقب خودشان باشند، دوستانم، تمام آن جنگلهای تپنده و دامانگسترِ در برهوت لمیزرع: تو، او، شما، آنها. با تشکر از ماتیاس، تقدیم به شما: #رنه_شار @demonkratia
این نگارش غلط نمیرید به صورت نمیرید خیلی اعصابم را کشید🥶
تجربهٔ تفکر
«برای اینکه جنگل...» : رنه شار، ۱۹۳۹. این شعر کوتاه شار را دوست دارم برای تمامی دوستانم بفرستم، تا بیشتر مراقب خودشان باشند، دوستانم، تمام آن جنگلهای تپنده و دامانگسترِ در برهوت لمیزرع: تو، او، شما، آنها. با تشکر از ماتیاس، تقدیم به شما: #رنه_شار @demonkratia
محمد نورالهی:
Depuis la fin du xixe siècle, ce terme désigne aussi, en français européen, le repas sommaire que prennent les ouvriers pendant une pause de leur travail. Par extension, l'on nomme aussi casse-croûte un repas très simple, ou simplement un sandwich.
مترجم گوگل:
از اواخر قرن نوزدهم، این اصطلاح در فرانسوی اروپایی، وعده غذایی اصلی را که کارگران در زمان استراحت از کار خود میخورند نیز مشخص کرده است. در اصطلاح، به یک وعده غذایی بسیار ساده یا به سادگی یک ساندویچ، میانوعده نیز گفته میشود.
Pour qu'une forêt...
Pour qu'une forêt soit superbe
Il lui faut l'âge et l'infini.
Ne mourez pas trop vite, amis
Du casse-croûte sous la grêle.
Sapins qui couchez dans nos lits,
Éternisez nos pas sur l'herbe.
Alsace, 1939
René Char
En trente-trois morceaux
et autres poèmes suivi de
Sous ma casquette amarante
Gallimard, 1997
مترجم معلوم نیست کرهخوری را از کجا آورده 😐
Depuis la fin du xixe siècle, ce terme désigne aussi, en français européen, le repas sommaire que prennent les ouvriers pendant une pause de leur travail. Par extension, l'on nomme aussi casse-croûte un repas très simple, ou simplement un sandwich.
مترجم گوگل:
از اواخر قرن نوزدهم، این اصطلاح در فرانسوی اروپایی، وعده غذایی اصلی را که کارگران در زمان استراحت از کار خود میخورند نیز مشخص کرده است. در اصطلاح، به یک وعده غذایی بسیار ساده یا به سادگی یک ساندویچ، میانوعده نیز گفته میشود.
Pour qu'une forêt...
Pour qu'une forêt soit superbe
Il lui faut l'âge et l'infini.
Ne mourez pas trop vite, amis
Du casse-croûte sous la grêle.
Sapins qui couchez dans nos lits,
Éternisez nos pas sur l'herbe.
Alsace, 1939
René Char
En trente-trois morceaux
et autres poèmes suivi de
Sous ma casquette amarante
Gallimard, 1997
مترجم معلوم نیست کرهخوری را از کجا آورده 😐
Forwarded from Dis-Discuss
منظور یک ظرف کرهخوری نیست آقای نورالهی عزیز، این هم «اصطلاحاً» یک میان وعده است که آنهایی که تجربهاش کردهاند در زندگیشان با معنای آن آشناترند، شاید همانطورکه در پانویس پست، این کلمات به آنها تقدیم شده...
و
یک نکته دیگر، قبلا، بارها گفتم، شاید بد نیست تکرار کنم، آن «ت» پایین پستها-ی شعرها عمدتا، اینجا یعنی در این ویراست، بیشتر معطوف به تجربه است تا ترجمه، با وجود اینکه اینجا تلاش بر انتقال یا بازسازی حسی شبیه به خود اثر در زبان اصلیست، و با اذعان به بیشماری اغلاط، این نکته نه به معنی شانه خالی کردن از مسئولیت کلمات فارسی منتسب به فلان شعر و شاعر، که دعوت از دیگران است برای بهبود حس و تجربه، پس نتیجتا، بنا به ذوق و تجربهی زیستهی خودتان برای این اصطلاح پیشنهادی نیز اگر دوست داشتید در ادامهی پرسش شاید بجای خودتان، نیز عنایت بفرمایید... مرسی!
با احترام
ع.س.
و
یک نکته دیگر، قبلا، بارها گفتم، شاید بد نیست تکرار کنم، آن «ت» پایین پستها-ی شعرها عمدتا، اینجا یعنی در این ویراست، بیشتر معطوف به تجربه است تا ترجمه، با وجود اینکه اینجا تلاش بر انتقال یا بازسازی حسی شبیه به خود اثر در زبان اصلیست، و با اذعان به بیشماری اغلاط، این نکته نه به معنی شانه خالی کردن از مسئولیت کلمات فارسی منتسب به فلان شعر و شاعر، که دعوت از دیگران است برای بهبود حس و تجربه، پس نتیجتا، بنا به ذوق و تجربهی زیستهی خودتان برای این اصطلاح پیشنهادی نیز اگر دوست داشتید در ادامهی پرسش شاید بجای خودتان، نیز عنایت بفرمایید... مرسی!
با احترام
ع.س.
بسم الله الرحمن الرحیم
ان شاء الله خداوند همه درگذشتگان از خلبانان و افراد همراه تا رئیسجمهور و وزیر امور خارجه و امام جمعه تبریز را در جوار رحمت خویش پناه دهاد.
از بین متنهایی که منتشر شده این متن برایم جالبتر بود گرچه احتمالاً واکنشهای ادبی بسیار بیشتری در راه است:
دیدم این مشهد چرا هی بیقراری میکند،
جای باران، سیل در این شهر جاری میکند
دیر فهمیدم که او اندر فراق خادمش،
عزم خود را جزم دارد گریه-زاری میکند.
نام شاعر را نمیدانم.
ان شاء الله خداوند همه درگذشتگان از خلبانان و افراد همراه تا رئیسجمهور و وزیر امور خارجه و امام جمعه تبریز را در جوار رحمت خویش پناه دهاد.
از بین متنهایی که منتشر شده این متن برایم جالبتر بود گرچه احتمالاً واکنشهای ادبی بسیار بیشتری در راه است:
دیدم این مشهد چرا هی بیقراری میکند،
جای باران، سیل در این شهر جاری میکند
دیر فهمیدم که او اندر فراق خادمش،
عزم خود را جزم دارد گریه-زاری میکند.
نام شاعر را نمیدانم.
Forwarded from فرهیختگان
در تأیید بیانات دیروز سخنگوی دولت که ابراهیم رئیسی را میان رؤسای جمهوری اسلامی ولایتمدارترین و از این حیث، بیبدیل ارزیابی کرد، باید افزود که کمتر کسی به اندازه آن خدابیامرز صلاحیتهایت لازم برای ریاست جمهوری اسلامی را دارا بود. این صلاحیتها عبارتند از:
۱. بیسوادی
۲. فرومایگی
۳. اطاعت بیچون و چرا
۴. آدمکشی
۵. عقبماندگی فرهنگی
۶. استفاده بیشینه از رانت قدرت
۷. تعلق به سیاهکارترین محفل قدرت در جمهوری اسلامی (مستقر در مشهد)
۸. روی کار آمدن از راه انتخابات فرمایشی - نمایشی
۹. ناکارآمدی
۱۰. گردآوردن فاسدترین و فرصتطلبترین تفالههای جمهوری اسلامی (موسوم به جبهه پایداری) پیرامون خود.
(بخش عمده این فهرست را البته از یکی از دوستان نقل میکنم که با تعبیری دیگر این ویژگیها را برشمرد و صلاح نیست نامش را ببرم).
در یک کلام: ابراهیم رئیسی عصاره همه رذائل جمهوری اسلامی بود. آنچه «خوبان» همه دارند او یکجا داشت.
اگر میخواهید ببینید جانشین رئیسی کیست، دنبال کسی بگردید که بیشترین تعداد این «صلاحیتها» را داشته باشد. خطابم بویژه به عزیزان روزنهگشاد است که حداقل از آن چند نفرشان که رفقایم هستند میخواهم بار دیگر خودشان را مضحکه نکنند و از تئوریبافیهای احمقانه و توهین به مفاخر ملی بپرهیزند. خودشان را سر کار نگذارند و خلقی را به خودشان نخندانند.
مهرداد فرهمند
#فرهیختگان راهی به رهایی
۱. بیسوادی
۲. فرومایگی
۳. اطاعت بیچون و چرا
۴. آدمکشی
۵. عقبماندگی فرهنگی
۶. استفاده بیشینه از رانت قدرت
۷. تعلق به سیاهکارترین محفل قدرت در جمهوری اسلامی (مستقر در مشهد)
۸. روی کار آمدن از راه انتخابات فرمایشی - نمایشی
۹. ناکارآمدی
۱۰. گردآوردن فاسدترین و فرصتطلبترین تفالههای جمهوری اسلامی (موسوم به جبهه پایداری) پیرامون خود.
(بخش عمده این فهرست را البته از یکی از دوستان نقل میکنم که با تعبیری دیگر این ویژگیها را برشمرد و صلاح نیست نامش را ببرم).
در یک کلام: ابراهیم رئیسی عصاره همه رذائل جمهوری اسلامی بود. آنچه «خوبان» همه دارند او یکجا داشت.
اگر میخواهید ببینید جانشین رئیسی کیست، دنبال کسی بگردید که بیشترین تعداد این «صلاحیتها» را داشته باشد. خطابم بویژه به عزیزان روزنهگشاد است که حداقل از آن چند نفرشان که رفقایم هستند میخواهم بار دیگر خودشان را مضحکه نکنند و از تئوریبافیهای احمقانه و توهین به مفاخر ملی بپرهیزند. خودشان را سر کار نگذارند و خلقی را به خودشان نخندانند.
مهرداد فرهمند
#فرهیختگان راهی به رهایی
تجربهٔ تفکر
در تأیید بیانات دیروز سخنگوی دولت که ابراهیم رئیسی را میان رؤسای جمهوری اسلامی ولایتمدارترین و از این حیث، بیبدیل ارزیابی کرد، باید افزود که کمتر کسی به اندازه آن خدابیامرز صلاحیتهایت لازم برای ریاست جمهوری اسلامی را دارا بود. این صلاحیتها عبارتند از: ۱.…
گاه چه استفراغهای ذهنی تهوعآوری را این روزها شاهد ایم و چگونه ذات رذل برخی اصلاحطلبان خودش را نمایان میکند.
سینما:
شما که [...] این رفتار دخانچی رو چگونه میبینی؟
محمد نورالهی:
یک آفتی که در بین اهل علوم انسانی هست این است که گاه حرص و آزی زیاده مییابند در خرجکرد و بهرخکشیدن آموختههایشان یا ابداع نظریههای نو.
این اتفاق گاهی بیتوجه و حتی بیربط به موضوعی که به بهانهاش دارند افاضه میفرمایند میافتد.
Mohammad Raof:
متاسفانه تخصصش را هنوز نفهمیدم چیست
در همه علوم انسانی فکر کنم نظر میدهد
یکجایی گفته بود دعوتم کردند سخنرانی محرم
یکجا فیلم نقد میکند
و...
محمد نورالهی:
یک کتاب نوشته که واقعا موضوع مهمی دارد:
اسلام سیاسی در مصداق جمهوری اسلامی به اسم پسااسلامیسم
شروع کردم بخوانمش ولی متأسفانه مدام کارهایی برایم پیش آمد
اگر آن را که رساله دکتریش بوده با دقت بخوانیم به گمانم نقاط ضعف و قوتش را بهتر از هر چیز دیگر خواهیم دریافت
شما که [...] این رفتار دخانچی رو چگونه میبینی؟
محمد نورالهی:
یک آفتی که در بین اهل علوم انسانی هست این است که گاه حرص و آزی زیاده مییابند در خرجکرد و بهرخکشیدن آموختههایشان یا ابداع نظریههای نو.
این اتفاق گاهی بیتوجه و حتی بیربط به موضوعی که به بهانهاش دارند افاضه میفرمایند میافتد.
Mohammad Raof:
متاسفانه تخصصش را هنوز نفهمیدم چیست
در همه علوم انسانی فکر کنم نظر میدهد
یکجایی گفته بود دعوتم کردند سخنرانی محرم
یکجا فیلم نقد میکند
و...
محمد نورالهی:
یک کتاب نوشته که واقعا موضوع مهمی دارد:
اسلام سیاسی در مصداق جمهوری اسلامی به اسم پسااسلامیسم
شروع کردم بخوانمش ولی متأسفانه مدام کارهایی برایم پیش آمد
اگر آن را که رساله دکتریش بوده با دقت بخوانیم به گمانم نقاط ضعف و قوتش را بهتر از هر چیز دیگر خواهیم دریافت
به نام خداوند جان و خرد
در زبان یونانی دو مبحث مشکل و از وجهی متصل به هم وجود دارد تحت عناوین «وجه وصفی» و «باب ناگذر». این دو مبحث در کتاب آموزش زبان یونانی باستان؛ ترجمه و تألیف: ژانت بلیک و ایمان شفیعبیک؛ نشر سینا؛ ١٣٩۵ به صورت بسیار اجمالی و مبهم آمده است.
ما در زبان فارسی (و نیز عربی و انگلیسی) وجه وصفی را گاه به نام اسم فاعل (present participle) و اسم مفعول (past participle) میشناسیم اما این دو دقیقاً به یک معنی نیستند.
در زبان فارسی «خورنده» اسم فاعل و «خورده» اسم مفعول است چنانکه در عربی «فاعل» اسم فاعل و «مفعول» اسم مفعول است اما در زبان یونانی وجه وصفی گذرا/ معلوم از صرف یا صیغۀ معلوم فعل و وصف فعلی مجهول یا ناگذرا-مجهول از صیغۀ ناگذرا-مجهول فعل ساخته میشود.
نیز ما «باب ناگذر» را گاه تحت عنوان «فعل لازم» میشناسیم که باز این دو یکی نیستند.
متن پیآیند ترجمۀ فقراتی درباب این دو موضوع از منبع زیر است که روشنی خوبی دارد:
AN INTRODUCTION TO ANCIENT GREEK (A Literary Approach); Second Edition; Revised by C.A.E. Luschnig Deborah Mitchell; Hackett Publishing Company, Inc.; 2007.
ترجمۀ اصطلاحات صرفی و نحوی خاص متن را عمدةً با مراجعه به کتاب راهنمای زبان سنسکریت (دستور زبان، متنهای گزیده، واژهنامه)؛ تألیف محمدتقی راشد محصل؛ نشر پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی؛ ١٣٨٩ انجام دادم.
ادامه در:
http://denkenserfahrung.blogfa.com/post/313
در زبان یونانی دو مبحث مشکل و از وجهی متصل به هم وجود دارد تحت عناوین «وجه وصفی» و «باب ناگذر». این دو مبحث در کتاب آموزش زبان یونانی باستان؛ ترجمه و تألیف: ژانت بلیک و ایمان شفیعبیک؛ نشر سینا؛ ١٣٩۵ به صورت بسیار اجمالی و مبهم آمده است.
ما در زبان فارسی (و نیز عربی و انگلیسی) وجه وصفی را گاه به نام اسم فاعل (present participle) و اسم مفعول (past participle) میشناسیم اما این دو دقیقاً به یک معنی نیستند.
در زبان فارسی «خورنده» اسم فاعل و «خورده» اسم مفعول است چنانکه در عربی «فاعل» اسم فاعل و «مفعول» اسم مفعول است اما در زبان یونانی وجه وصفی گذرا/ معلوم از صرف یا صیغۀ معلوم فعل و وصف فعلی مجهول یا ناگذرا-مجهول از صیغۀ ناگذرا-مجهول فعل ساخته میشود.
نیز ما «باب ناگذر» را گاه تحت عنوان «فعل لازم» میشناسیم که باز این دو یکی نیستند.
متن پیآیند ترجمۀ فقراتی درباب این دو موضوع از منبع زیر است که روشنی خوبی دارد:
AN INTRODUCTION TO ANCIENT GREEK (A Literary Approach); Second Edition; Revised by C.A.E. Luschnig Deborah Mitchell; Hackett Publishing Company, Inc.; 2007.
ترجمۀ اصطلاحات صرفی و نحوی خاص متن را عمدةً با مراجعه به کتاب راهنمای زبان سنسکریت (دستور زبان، متنهای گزیده، واژهنامه)؛ تألیف محمدتقی راشد محصل؛ نشر پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی؛ ١٣٨٩ انجام دادم.
ادامه در:
http://denkenserfahrung.blogfa.com/post/313
Blogfa
«وجه وصفی» participle و «باب ناگذر» middle در زبان یونانی
«وجه وصفی» participle و «باب ناگذر» middle در زبان یونانی - پرسیدن، پارسایی اندیشیدن است. (مارتین هیدگر)
تجربهٔ تفکر
به نام خداوند جان و خرد در زبان یونانی دو مبحث مشکل و از وجهی متصل به هم وجود دارد تحت عناوین «وجه وصفی» و «باب ناگذر». این دو مبحث در کتاب آموزش زبان یونانی باستان؛ ترجمه و تألیف: ژانت بلیک و ایمان شفیعبیک؛ نشر سینا؛ ١٣٩۵ به صورت بسیار اجمالی و مبهم آمده…
Telegram
تجربهٔ تفکر
به نام خداوند جان و خرد
شادروان محمدابراهیم باستانی پاریزی که خود کتاب اصول حکومت آتن ارسطو را به واسطه ترجمههای فرانسوی و انگلیسی به فارسی ترجمه کرده است در یادداشت:
یک پیشنهاد - زبان یونانی در ایران
مجله چیستا، شهریور ١٣٦٠ - شماره ١
http://ensani.ir…
شادروان محمدابراهیم باستانی پاریزی که خود کتاب اصول حکومت آتن ارسطو را به واسطه ترجمههای فرانسوی و انگلیسی به فارسی ترجمه کرده است در یادداشت:
یک پیشنهاد - زبان یونانی در ایران
مجله چیستا، شهریور ١٣٦٠ - شماره ١
http://ensani.ir…
به نام خدا
میگویند ایدئولوژی یعنی داشتن پاسخهای قدیمی و ازپیشدادهشده به پرسشهای جدید.
نیز هر بار میگویند:
فتوشاپ است،
عکسها تکراری است،
ضرب و تقسیم کنید ٢/۵% بیشتر نبوده،
من که یک بار هم نرفته ام اما شنیده ام ساندیس میدهند،
بچههای مدرسه را میبرند،
از شهرهای دیگر با اتوبوس آدم برده اند...
بله!
ایدئولوژی این است. 😊
#کار_خودشونه
میگویند ایدئولوژی یعنی داشتن پاسخهای قدیمی و ازپیشدادهشده به پرسشهای جدید.
نیز هر بار میگویند:
فتوشاپ است،
عکسها تکراری است،
ضرب و تقسیم کنید ٢/۵% بیشتر نبوده،
من که یک بار هم نرفته ام اما شنیده ام ساندیس میدهند،
بچههای مدرسه را میبرند،
از شهرهای دیگر با اتوبوس آدم برده اند...
بله!
ایدئولوژی این است. 😊
#کار_خودشونه
Forwarded from قلمانداز (مسعود راستیپور)
صفت فاعلی نقلی.pdf
222.4 KB
صفت فاعلی نقلی بهعنوان صفت فاعلی مضارع
به یاد دکتر محمود مدبّری
چندی پیش خبر درگذشت دکتر محمود مدبّری، پژوهشگر پرتلاش و کمادّعای زبان و ادب فارسی، به گوشمان رسید و مایۀ افسوس بسیار شد. نگارنده از تألیفها و تصحیحهای ایشان بهرۀ بسیار بردهاست و اگرچه هیچ گاه با ایشان ملاقاتی نداشته، خود را از دوستداران ایشان میداند. چند سال پیش جشننامهای برای ایشان تهیه شد و نگارنده نیز، به لطف آقای منوچهر فروزنده فرد، مقالهای به ایشان تقدیم کرد. از آنجا که این جشننامه هیچ گاه به انتشار کاغذی نرسید، فرصت آن فراهم بود تا نوشتۀ خود را بازبینی کنم و آن را اصلاح کنم. اینک صورت اصلاحشدۀ آن نوشته را به یاد آن استاد درگذشته تقدیم میکنم.
نام و یادش گرامی باد.
به یاد دکتر محمود مدبّری
چندی پیش خبر درگذشت دکتر محمود مدبّری، پژوهشگر پرتلاش و کمادّعای زبان و ادب فارسی، به گوشمان رسید و مایۀ افسوس بسیار شد. نگارنده از تألیفها و تصحیحهای ایشان بهرۀ بسیار بردهاست و اگرچه هیچ گاه با ایشان ملاقاتی نداشته، خود را از دوستداران ایشان میداند. چند سال پیش جشننامهای برای ایشان تهیه شد و نگارنده نیز، به لطف آقای منوچهر فروزنده فرد، مقالهای به ایشان تقدیم کرد. از آنجا که این جشننامه هیچ گاه به انتشار کاغذی نرسید، فرصت آن فراهم بود تا نوشتۀ خود را بازبینی کنم و آن را اصلاح کنم. اینک صورت اصلاحشدۀ آن نوشته را به یاد آن استاد درگذشته تقدیم میکنم.
نام و یادش گرامی باد.
تجربهٔ تفکر
به نام خداوند جان و خرد در زبان یونانی دو مبحث مشکل و از وجهی متصل به هم وجود دارد تحت عناوین «وجه وصفی» و «باب ناگذر». این دو مبحث در کتاب آموزش زبان یونانی باستان؛ ترجمه و تألیف: ژانت بلیک و ایمان شفیعبیک؛ نشر سینا؛ ١٣٩۵ به صورت بسیار اجمالی و مبهم آمده…
بوده (= باشنده)
آن است از خبرهای دیهها، کمی برخوانیم بر تو، از آن است برجایبوده و هست نیستشده (ترجمۀ: ذلكَ من أنبَاءِ القُریٰ نَقُصُّهُ عَلَیْكَ مِنهَا قَائِمٌ وَ حَصِیدٌ).
(ترجمۀ تفسیر طبری، ۳: ۷۲۳ /ح۴)
ملکا عاشق جمال توئیم
منتظربودۀ جلال توئیم
(سنائی غزنوی، ۱۳۶۰: ۱۱۰)
رخسار تو زیر زلف مشکین
صبحی است مقیمبودۀ شام
(جهانملک خاتون، ۱۳۷۴: ۳۲۷)
شده (=شونده)، آمده (=آینده)
غرق میشود در آب و بیرون میآید اینت شگفت که آن است هم به آب فروشده و هم برسر-آبآمده (ترجمۀ: لَهُ مِنْ رَاسِبٍ طَافٍ)
(مقامات حریری، ۱۳۶۵: ۲/ ۳۰۰)
[...]
شواهد یادشده نشان میدهد که کاربرد صفت فاعلی نقلی بهعنوان صفت فاعلی مضارع از روزگاری دور در زبان فارسی رواج داشتهاست. اما رایجترینِ اینگونه صفتها دو صفتِ «بایسته» و «شایسته» (و مشتقاتِ آنها) هستند که نشان میدهند کاربرد صفت فاعلی نقلی بهعنوان صفت فاعلی مضارع، در ناخودآگاه اهل زبان، بیش از آنچه گفتیم طبیعی و رایج بودهاست.
صفت فاعلی نقلی
https://t.me/QalamAndaz/62
نویسنده مسعود راستیپور
بین این صفت فاعلی نقلی فارسی و آن وجه وصفی ناگذر یونانی ارتباط جالب توجهی وجود دارد که شگفتانه طرح هر دو با همزمانی تصادفی همراه شد.
آن است از خبرهای دیهها، کمی برخوانیم بر تو، از آن است برجایبوده و هست نیستشده (ترجمۀ: ذلكَ من أنبَاءِ القُریٰ نَقُصُّهُ عَلَیْكَ مِنهَا قَائِمٌ وَ حَصِیدٌ).
(ترجمۀ تفسیر طبری، ۳: ۷۲۳ /ح۴)
ملکا عاشق جمال توئیم
منتظربودۀ جلال توئیم
(سنائی غزنوی، ۱۳۶۰: ۱۱۰)
رخسار تو زیر زلف مشکین
صبحی است مقیمبودۀ شام
(جهانملک خاتون، ۱۳۷۴: ۳۲۷)
شده (=شونده)، آمده (=آینده)
غرق میشود در آب و بیرون میآید اینت شگفت که آن است هم به آب فروشده و هم برسر-آبآمده (ترجمۀ: لَهُ مِنْ رَاسِبٍ طَافٍ)
(مقامات حریری، ۱۳۶۵: ۲/ ۳۰۰)
[...]
شواهد یادشده نشان میدهد که کاربرد صفت فاعلی نقلی بهعنوان صفت فاعلی مضارع از روزگاری دور در زبان فارسی رواج داشتهاست. اما رایجترینِ اینگونه صفتها دو صفتِ «بایسته» و «شایسته» (و مشتقاتِ آنها) هستند که نشان میدهند کاربرد صفت فاعلی نقلی بهعنوان صفت فاعلی مضارع، در ناخودآگاه اهل زبان، بیش از آنچه گفتیم طبیعی و رایج بودهاست.
صفت فاعلی نقلی
https://t.me/QalamAndaz/62
نویسنده مسعود راستیپور
بین این صفت فاعلی نقلی فارسی و آن وجه وصفی ناگذر یونانی ارتباط جالب توجهی وجود دارد که شگفتانه طرح هر دو با همزمانی تصادفی همراه شد.
Telegram
قلمانداز
صفت فاعلی نقلی بهعنوان صفت فاعلی مضارع
به یاد دکتر محمود مدبّری
چندی پیش خبر درگذشت دکتر محمود مدبّری، پژوهشگر پرتلاش و کمادّعای زبان و ادب فارسی، به گوشمان رسید و مایۀ افسوس بسیار شد. نگارنده از تألیفها و تصحیحهای ایشان بهرۀ بسیار بردهاست و اگرچه هیچ…
به یاد دکتر محمود مدبّری
چندی پیش خبر درگذشت دکتر محمود مدبّری، پژوهشگر پرتلاش و کمادّعای زبان و ادب فارسی، به گوشمان رسید و مایۀ افسوس بسیار شد. نگارنده از تألیفها و تصحیحهای ایشان بهرۀ بسیار بردهاست و اگرچه هیچ…